آشفتگی اوضاع و تغییر اخلاق و حالات مردم و سرگرمی آنها به دنیا که بخشی از آن به حاکمیتهای نادرست و عدم اجرای قوانین اسلامی در جامعه و کارگزاران ناصالح مربوط میشد بارها در سخنان أمیرالمؤمنین۷ بازگو شده است.[۶۳۹]
در چنین اوضاعِ آشفته و نابسامانی، امیرالمؤمنین۷ بعد از ۲۵ سال خانه نشینی، به اصرار مردم، خلافت را پذیرفت.[۶۴۰] بدیهی است به خاطر اهداف والا و آرمانهای بلندی که حضرت دارد هرگز تحمّل چنین اوضاعی را نخواهد داشت و در صدد ایجاد اصلاحات در جامعه و زنده کردن ارزشها و سنّتهای نبوی برخواهد آمد؛ از اینرو یکی از اقدامات حضرت بعد از پذیرش خلافت، برکنار کردن افرادی بود که عثمان بر سرِ کار آورده بود،[۶۴۱] زیرا آنان شایستگی کافی برای انجام مسئولیت نداشتند و پست و مقام خود را به سبب اشرافیت و یا بازیهای سیاسی به دست آورده بودند. حال بعد از تصفیهی حکومت از کارگزاران نالایق و غیر صالح، لازم است کارگزارانی از میان افرادِ متعهّد و متخصّص، با معیارها و شرایط صحیح، جایگزین شوند زیرا ایجاد اصلاحات در جامعه و برپا داشتن عدالت و تحقّق حکومت دینی، مبتنی بر سیره و سنّت نبوی و علوی، نیازمند وجود یاران و کارگزاران مخلص، زیرک، کاردان، شجاع و فداکار بود که با بینش درست نسبت به تعالیم اسلام و شناخت نسبت به امام خود، مطیع فرمانهای او بوده، به دستوراتش عمل کنند، در جنگها سستی نورزند و به دشمن پشت نکنند و در امور مردم صادقانه کوشش کنند؛ امّا با توجّه به مطالبی که بیان شد، چنین افرادی کم پیدا میشد و در چنین شرایطی حضرت ناچار بود از میان چنین جامعهی آشفتهای، کارگزاران خود را انتخاب کند. اگر چه با مطالعهی سوابق و عملکرد کارگزارانِ حضرت متوجه خواهیم شد که اکثر آنها افرادی مؤمن و متعهّد و دارای ویژگیهای برجسته و خوبی بودهاند اما مطمئناً همهی آنها به طور کامل و از هر جهت مورد تأیید حضرت نبودهاند و شایستگی کافی برای انجام مسئولیت نداشتهاند و همانگونه که اشاره شد به دلیل فقدان نیروهای شایسته و کارآمد، حضرت ناچار بود ضمن بکارگیری افرادِ متعهّد و متخصّص، از افراد متخصّصِ غیرِ متعهّد و نیز افرادِ متعهّدِ غیرِ متخصّص نیز استفاده کند و همین امر احتمالِ ارتکابِ تخلّف از سوی برخی از این افراد را افزایش میداد.
۱.۱.۳.۱. تخلّف اشعث بن قیس
برخی از کارگزاران حضرت امیر۷، جزو کارگزاران عثمان بودند که حضرت بنا بر دلایلی، تا مدّتی آنها از مسئولیتشان برکنار نکرد. از جملهی این افراد، ابوموسی اشعری[۶۴۲] و اشعث بن قیس[۶۴۳] بود که این افراد، ضمن اینکه انسانهایی مستبد و خود رأی بودند، به دلیل عدم آشنایی با مقام امامت و ولایت، از لحاظ اعتقادی نیز با حضرت مشکل داشتند، و با سرپیچی از دستورات ایشان، مشکلاتی را برای حکومت حضرت به وجود آوردند.
اشعث از طرف عثمان، کارگزار آذربایجان بود و عثمان هر سال صد هزار درهم[۶۴۴] از خراج آذربایجان را به او میبخشید؛[۶۴۵] لذا او در مصرف اموال مسلمین برای خود محدودیتی قایل نبود و زمانی که بر چیزی قسم خورد و بر خلاف آن عمل کرد، ۱۵ هزار درهم کفّاره داد.[۶۴۶]
قبلاً بیان کردیم که امیرالمؤمنین۷ پس از جنگ جمل، به کوفه آمد و نامهای برای اشعث بن قیس که در آن وقت والی آذربایجان بود توسّط زیاد بن مرحب همدانی فرستاد. از بخشِ پایانی این نامه چنین برمیآید که امیرالمؤمنین۷ قصد دارد اموالی را که عثمان از بیت المال به اشعث بخشیده است، پس گیرد؛ از اینرو اشعث پس از قرائت نامهی حضرت امیر۷ و ایرادِ سخنرانی برای مردم، به منزل خود رفت و یارانش را دعوت کرد و به آنها گفت نامهی علی۷ مرا نگران کرده است. او میخواهد اموال آذربایجان را از من بگیرد و من میخواهم به معاویه بپیوندم. یارانش گفتند مرگ برای تو زیبنده تر از رفتن به سوی معاویه است؛ آیا شهر و عشیرهات را رها میکنی و طفیلی مردم شام میشوی؟! اشعث از شنیدن این سخنان شرمگین شد. حضرت از این ماجرا اطّلاع مییابد، آنگاه نامهای برای وی نوشت و او را توبیخ کرد و دستور داد که به کوفه بیاید و حُجر بن عدی که مأمور حضرت امیر۷ بود، او را به کوفه آورد.
همانطور که ملاحظه میشود، اشعث قصد ندارد اموال بیت المال را برگرداند و حتّی قصد دارد به معاویه ملحق شود. بدیهی است کسی مثل اشعث که در مصرف اموال مسلمین برای خود محدودیتی قایل نیست به راحتی مرتکب تخلّف میشود و این نیست مگر به خاطر تأثیرپذیری از اوضاع نابسامان و فرهنگ غلطی که از حکومتهای سابق برجای مانده بود.
۳.۱.۲. خبث ذاتی و باطنی
بعید نیست که بتوان گفت یکی دیگر از علل ارتکاب تخلّفاتِ کارگزاران امیرالمؤمنین۷ خبث ذاتی و باطنی برخی از این افراد بوده است. این مطلب را میتوان با مطالعهی زندگی و شرح حال این افراد به دست آورد. دو نمونهی بارزِ آن، ابوموسی اشعری و اشعث بن قیس است که به بخشی از کارنامهی سیاه و منفی آنها اشاره میکنیم :
۳.۱.۲.۱. ابوموسی اشعری
۱ـ در مباحث قبلی بیان کردیم که در ماجرای جنگ جمل، حضرت امیر۷ به ابوموسی اشعری که حاکم کوفه بود نامهای نوشت و فرمان داد برای مبارزه با ناکثین نیرو اعزام کند؛ امّا او نه تنها از این فرمان سرپیچی کرد، بلکه با خودرأیی، با دستورِ امیرالمؤمنین۷ مخالفت کرد و مردم را به همکاری نکردن با امام تشویق میکرد. در نهایت نمایندگان اعزامی حضرت توانستند مردم را جهت نبرد با ناکثین بسیج کنند. امیرالمؤمنین۷ نیز ابوموسی اشعری را از امارت کوفه عزل کرد و تهدید کرد که در صورت مقاومت، کشته خواهد شد.
۲ـ علامهی مجلسی۱، ابوموسی اشعری را جزو منافقینی ذکر میکند که قصد داشتند بعد از بازگشت پیامبر۶ از غزوهی تبوک، آن حضرت را ترور کنند.[۶۴۷]
۳ـ ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه در ذیل خطبه ۲۴۲[۶۴۸] با بهره گرفتن از کتاب استیعاب به معرّفی ابوموسی اشعری میپردازد؛ ابن عبدالبر در کتاب استیعاب آورده است که :
«ابوموسی اشعری به این دلیل که امیرالمؤمنین۷ او را از امارت کوفه برکنار کرد پیوسته از دست حضرت خشمگین بود تا اینکه حذیفه دربارهی ابوموسی جملهای گفت که من کراهت دارم آن را بیان کنم.»[۶۴۹]
ابن ابیالحدید پس از نقل این مطلب میگوید : سخن حذیفه دربارهی ابوموسی که ابن عبدالبر از نقل آن کراهت دارد این است :
«أما أنتم فتقولون ذلک و أما أنا فأشهد أنه عدو لله و لرسوله و حرب لهما فی الحیاه الدنیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُم».[۶۵۰]
«شما حرفهایی میزنید، امّا من شهادت میدهم که او (ابوموسی اشعری) دشمن خدا و رسولش میباشد و با آن دو، در دنیا جنگ میکند و نیز در روزی که مردم شهادت و گواهی میدهند؛ روزی که معذرت ظالمین به حال آنها سودی ندارد، و برای آنها لعنت خدا و جایگاه بد است».
۳.۱.۲.۲. اشعث بن قیس
۱ـ ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغه میگوید :
«اشعث بن قیس در زمان خلافت امیرالمؤمنین۷ جزو منافقین به شمار میرفت و نقش او در میان اصحاب امیرالمؤمنین۷ همانند نقش عبد الله بن اُبی در میان اصحاب پیامبر۶ بود؛ هر یک از آنها در عصر خود در رأس گروه منافقین بودند».[۶۵۱]
در زمان خلافت حضرت امیر۷ هر توطئه و اضطراب و خیانتی که به وجود میآمد، منشاء آن اشعث بود.[۶۵۲]
۲ـ امام صادق۷ دربارهی اشعث و خاندان او میفرماید :
«إن الأشعث بن قیس شرک فی دم أمیرالمؤمنین۷ وابنته جعده سمت الحسن۷ و محمد ابنه شرک فی دم الحسین۷».[۶۵۳]
«اشعث بن قیس در ریختن خون أمیرالمؤمنین۷ شرکت داشت و دخترش جعده، امام حسن۷ را مسموم کرد و فرزندش محمّد، در ریختن خون امام حسین۷ شریک بود».
۳ـ اشعث بن قیس فردی است که بارها مورد ملامت و لعن امیرالمؤمنین۷ قرار گرفته است. به عنوان نمونه روزی حضرت امیر۷ خطبه میخواند و در ارتباط با حکمیّت سخن میگفت؛ در این میان، اشعث سخن بی جایی بیان کرد؛ حضرت نگاه تندی به او کرد و فرمود :
«وَ مَا یُدْرِیک مَا عَلَیَّ مِمَّا لِی عَلَیْک لَعْنَهُ اللَّهِ وَ لَعْنَهُ اللَّاعِنِینَ حَائِک ابْنُ حَائِک مُنَافِقٌ ابْنُ کافِرٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَک الْکفْرُ مَرَّهً وَ الْإِسْلَامُ أُخْرَی فَمَا فَدَاک مِنْ وَاحِدَهٍ مِنْهُمَا مَالُک وَ لَا حَسَبُک وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَی قَوْمِهِ السَّیْفَ وَ سَاقَ إِلَیْهِمُ الْحَتْفَ لَحَرِیٌّ أَنْ یَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لَا یَأْمَنَهُ الْأَبْعَدُ».[۶۵۴]
«چه تو را دانا گردانید به این که چه بر ضرر و چه بر نفع من است؟ لعنت خدا و لعنت لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبّر متکبّر زاده، منافق کافر زاده! به خدا سوگند یک بار در زمان کفر اسیر شدی و بار دیگر در اسلام، و در هر مرتبه نه ثروتت تو را سودی داد و نه تبارت به دادت رسید. مردی که عشیرهی خود را به دم شمشیر بسپارد و ایشان را به مرگ سوق دهد، سزاوار است که نزدیکانش، دشمنش بدارند و بیگانگان، به او اطمینان نکنند».
۴ـ اشعث بن قیس بعد از رحلت پیامبر۶ و در زمان خلافت ابوبکر مرتد شد[۶۵۵] و در جنگی که به وقوع پیوست به اسارت لشکر اسلام در آمد امّا دوباره مسلمان شد و ابوبکر، خواهر خود امّ فروه را به ازدواج او درآورد.[۶۵۶]
۳.۱.۳. دنیا گرایی و تجمّلگرایی
یکی از محورهای کلّی انحرافاتِ انسانها و از مهمترین موانع برای عدم پیروی مردم از حقّ و گرایش به باطل، دنیا پرستی، منفعت گرائی، تجمّلات و رفاه طلبی است.
خداوند در قرآن کریم[۶۵۷] میفرماید :
وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَهٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ g34f وَ قالُوا نَحْنُ أَکثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ g35f
«ما هیچ پیامبر و رسولی را در شهر و دیاری نفرستادیم مگر این که ثروتمندان عیاش آن دیار به رسولان میگفتند، ما به رسالت شما ایمان نمیآوریم زیرا ما بیش از شما ثروت و مال داریم و در آخرت نیز رنج و عذاب نخواهیم داشت».
فلسفه مذمّت دنیا پرستی و نهی از مادّیگری در اسلام، به این جهت است که گرایشِ افراطی به مطامعِ دنیا، مانع و سدّ راه انسان به حقّ میگردد و آنچنان باعث انحراف انسان میشود که برای رسیدن به دنیا، خود را به انواع گناهان آلوده میکند.
با توجّه به اینکه بیشترین تخلّفاتِ کارگزاران حضرت امیر۷ در زمینهی مسائل مالی و بیت المال بوده است میتوان گفت عمدهترین علّتِ تخلّفات کارگزاران امیرالمؤمنین۷ نیز دنیا گرائی آنان بوده است. به ویژه وقتی که خود را مسلّط بر بیت المال میدیدند از فرصتِ پیش آمده، سوء استفاده میکردند و به اقسام گوناگون، مرتکب خیانت در بیت المال میشدند و زمانی که مورد خشم حضرت امیر۷ قرار میگرفتند برای فرار از مجازات و بهره مندی از اموال دنیا به معاویه پناهنده میشدند[۶۵۸] و معاویه نیز با احترام و اموال زیاد، از فراریان استقبال میکرد.
ممکن است توهّم شود که شاید علّت خیانتهای مالی کارگزاران امیرالمؤمنین۷ و فرار آنها به سوی معاویه این بوده است که حضرت امیر۷ کارگزاران خویش را از لحاظ اقتصادی تأمین نمیکرده است و به همین جهت آنها در بیت المال خیانت میکردهاند. امّا چنین چیزی صحیح نیست زیرا حضرت امیر۷ نسبت به مسائل مدیریتی کاملاً اشراف دارد و سرآمد تمام مدیران میباشد. نمونهی بارز آن، عهدنامهاش به مالک اشتر است که یک منشور و برنامهی جامعالاطراف مملکتی است که در طولِ تاریخ، توجّهات زیادی را به خود جلب کرده است و بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران از ابعاد مختلف بدان پرداختهاند.
حضرت امیر۷ در این عهدنامه، تأمین مسائل اقتصادی کارگزاران را به مالک اشتر گوشزد کرده است و به وی میفرماید :
«ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِک قُوَّهٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًی لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ وَ حُجَّهٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَک أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَک».
«سپس حقوق کافی به آنها بده زیرا این کار، آنها را در اصلاحِ خویش تقویت میکند، و از خیانت در اموالی که زیر دست آنها است بینیاز میسازد و این اتمام حجّتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند».
بدیهی است که امیرالمؤمنین۷ مردِ میدان عمل است و اینگونه نیست که به مالک اشتر چنین دستوری بدهد امّا خودش به آن عمل نکند.
بنابراین علّت تخلّفات اقتصادی کارگزاران امیرالمؤمنین۷، مادّی گرائی آنان و عدم قناعت و رضایت به شرایط موجود بوده است.
ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغه از قول فضیل بن جعد نقل میکند :
«مهمترین چیزی که باعث دست برداشتن عرب از حمایت امیرالمؤمنین۷ گردید، امور مالی بود؛ زیرا آن حضرت، شریف را بر غیر شریف و عرب را بر عجم برتری نمیداد و با رؤسا و امرای قبایل، مسامحه نمیکرد، آن گونه که پادشاهان همگامی میکردند، و سعی نمیکرد که کسی را به خود متمایل کند. امّا معاویه بر خلاف این عمل میکرد و مردم را به راه های مختلف به سوی خود جذب میکرد. از اینرو مردم، علی۷ را رها کرده و به معاویه ملحق میشدند».[۶۵۹]
البته سیرِ تاریخی مادّی گرائی، (بعد از رحلت پیامبر۶) از زمان عثمان شروع شد و بعد از مدّتی فسادِ مالی و اقتصادی بنی امیه به اوج خود رسید. لذا امیرالمؤمنین۷ در خطبهی شقشقیه میفرماید :
«إِلَی أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَهَ الْإِبِلِ نِبْتَهَ الرَّبِیعِ إِلَی أَنِ انْتَکثَ عَلَیْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ وَ کبَتْ بِهِ بِطْنَتُه».[۶۶۰]
«تا آن که سوّمی (عثمان) به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندانِ پدری او از بنی امیّه به پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنهای که به جان گیاه بهاری بیفتد. عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافتهی او باز شد و أعمال او مردم را برانگیخت، و شکمبارگی او نابودش ساخت».
برخی از کارگزاران حضرت امیر۷ نیز متأثر از اوضاع آشفتهی زمان عثمان بودند و انتظار داشتند، همانگونه که عثمان نسبت به حیف و میل بیت المال توسّط کارگزارانش عکس العملی نشان نمیداد حضرت نیز همانگونه رفتار کند.
۳.۱.۴. عدم درک صحیح نسبت به جایگاه مسئولیت
عدم شناخت کافی نسبت به جایگاه مسئولیت، یکی دیگر از علل ارتکابِ تخلّف توسّط برخی از کارگزاران امیرالمؤمنین۷ است. از دیدگاه حضرت امیر۷، حکومت، ابزاری برای رسیدن به تمایلات و خواستههای شخص حاکم و نزدیکان وی نیست بلکه امانتی است بر گردن حاکم و وسیلهای است جهت خدمت به خلق و رفع مشکلات و توسعهی معیشت و اقامه عدل و آبادانی آخرت. امیرالمؤمنین۷ کارگزاران را امانتدارانی میداند که باید نگاهبان امانتی باشند که در دست آنان قرار گرفته است نه اینکه از منصبِ خود به عنوان وسیلهای برای تسلّط بر مردم و تجاوز به حقوق آنها استفاده کنند.[۶۶۱] امّا برخی از کارگزاران حضرت، متأثّر از فرهنگ غلط حکومتهای سابق، درک صحیحی از جایگاه مسئولیت نداشتند و هنگامی که خویشتن را در برابر جاه و مقام و انبوهی از مال و ثروت یافتند، از مسیر اصلی منحرف شدند و مرتکب برخی از تخلّفات، به ویژه تخلّفات اقتصادی شدند و انتظار داشتند همانگونه که عثمان در برابر حیف و میل بیت المال توسّط برخی از کارگزاران سکوت میکرد و با متخلّفین برخورد نمیکرد ـ و بلکه خود او چوب تاراج بر بیت المال زد ـ حضرت نیز با آنها برخورد نکند.
۳.۱.۴.۱. مصقله بن هبیره شیبانی
پانصد نفر[۶۶۲] از نصارای بنی ناجیه که به تحریک خرّیت بن راشدِ ناجی، بر علیه امیرالمؤمنین۷ خروج کرده بودند توسّط معقل بن قیس، یکی از فرماندهان امیرالمؤمنین۷ اسیر شدند. معقل بن قیس و اسرا، در طول مسیر به مصقله بن هبیره شیبانی، کارگزار أمیرالمؤمنین۷ در اردشیر خُرّه[۶۶۳]، برخورد کردند. اسرا با دیدن مصقله، شروع به گریه کردند و التماس کردند که بر ما منّت نهاده و ما را خریده، و آزاد کن. مصقله که تحت تأثیر احساسات واقع شده بود، گفت به خدا قسم میخورم که بر آنها صدقه میدهم زیرا خداوند صدقه دهندگان را پاداش میدهد. پس آنها را از معقل به پانصد هزار درهم[۶۶۴] خرید؛ معقل، اسرا را به او تحویل داد و گفت در فرستادن مال برای امیرالمؤمنین۷ عجله کن. مصقله گفت الآن مقداری از آن را میفرستم امّا کوتاهی کرد و چیزی نفرستاد و به قولی بخشی از آن مبلغ را برای حضرت فرستاد و از پرداخت بقیهی آن عاجز شد. امیرالمؤمنین۷ با ارسال نامهای او را به نزد خود فراخواند و ابو حرّه حنفی،[۶۶۵] مأمور بردن مصقله به کوفه شد. امیرالمؤمنین۷ آن اموال را از او مطالبه کرد امّا مصقله توان پرداخت آن اموال را نداشت. گزارشی به روایت ذهل بن حارث در این زمینه آمده است؛ او میگوید مصقله مرا به محل اقامت خود فراخواند و غذایی آماده ساخت و خوردیم. سپس گفت به خدا سوگند، امیرالمؤمنین این اموال را از من میخواهد و من بر آن توانایی ندارم. ذهل میگوید به او گفتم اگر مایلی یک هفته دستور را به اجرا نگذار تا اموال را گردآوری کنی. مصقله گفت به خدا سوگند، نمیخواهم آن را بر خویشاوندانم تحمیل کنم یا از کسی درخواست کنم. به خدا قسم، اگر پسر هند (معاویه) یا پسر عفّان (عثمان)، چنین طلبی داشتند، به خاطر من از آن میگذشتند. ندیدی که چگونه عثمان هر سال صدهزار درهم از خراج آذربایجان را به اشعث میبخشید؟ ذهل میگوید به او گفتم که این مرد (علی بن ابی طالب۷) چنین نظری ندارد و چیزی را به تو نخواهد بخشید. او مدّتی ساکت شد و از گفتگوی ما یک شب بیشتر نگذشت که به معاویه ملحق گردید.[۶۶۶]
همانگونه که ملاحظه میشود مصقله تحت تأثیر فرهنگ غلطی که از حکومتهای سابق باقی مانده است انتظار دارد که امیرالمؤمنین۷ نیز مثل عثمان که بیت المال را به اطرافیان خود و از جمله اشعث بن قیس بذل و بخشش میکرد، از مطالبهی اموالی که از بیت المال نزد او مانده است صرفنظر کند و آن اموال را به او ببخشد.
۳.۱.۵. ضعف مدیریت کارگزاران
پایین بودن هزینه ها
آشنایی با مکانیزم پرداخت
t
۱۷٫۵۷۲-
۱۵٫۹۳۱-
۵٫۹۹۲-
۴٫۲۴۹-
۴٫۹۸۶-
۵٫۶۰۸
با توجه به جدول مشاهده می شود که برای فرضیات یک تا پنج مقدار t منفی است که در ناحیه پذیرش فرض صفر مبنی بر این که میانگین پاسخها کمتر از ۳ است قرار دارند(یعنی از ۶۴۵/۱ کمتر هستند). بنابراین می توان گفت که به اندازه زیادی، باعث تمایل به استفاده از اعتبار اسنادی نمی شوند. به جز در فرضیه ششم که مقدار t بیشتر از ۱٫۶۴۵ است و بنابراین در ناحیه رد فرض H0 قرار دارد.
از این رو، نتایج آزمون t تفاوتی با آزمون دوجمله ای ندارد اما بهتر است که پژوهشگران از آزمونهای متناسب با نوع داده های خود استفاده نمایند. چه بسا فرضیاتی که با کاربرد نادرست آزمون، رد شده اند در حالی که واقعا با آزمون متناسب نباید این اتفاق رخ می داد.(سرمد و همکاران، ۱۳۸۶، ص ۲۱۳)
۴-۳) بخش سوم : سایر یافته های تحقیق
این سوال برای محقق مطرح شد که آیا کسانی که پاسخهای بیش از متوسط به یک فرضیه تحقیق داده اند به فرضیات دیگر چه پاسخی داده اند؟ برای پیش بینی پاسخهای افراد، می توان از آزمون ضریب همبستگی استفاده کرد که نشان می دهد آیا جوابهای فرضیات در یک راستا هستند؟ از این رو به منظور آزمون ارتباط بین فرضیات، از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. این آزمون بین فرضیه اول تا ششم انجام شده است که در زیر نتایج آن مشاهده می شود:
- ارتباط بین فرضیه ها:
در پژوهش حاضر، فرضیه هایی تدوین شده اند که از جهات مختلف به بررسی ابعاد تحقیق می پردازند. در اینجا به منظور بررسی ارتباط میان این فرضیات، از آزمون های آماری استفاده شده است و به آزمون ارتباط دو به دو میان فرضیه ها پرداخته شده است.
ارتباط بین فرضیه های ۱ و ۲:
به منظور بررسی ارتباط بین پاسخ های داده شده به فرضیه ۱ و فرضیه ۲، از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده
می شود. فرضیه ۱ به کاهش ریسک وارد کننده در دریافت کالای مغایر با قرارداد اشاره دارد و فرضیه ۲ به افزایش توان خریدار با تسهیلات بانکی در روش پرداخت اعتبار اسنادی می پردازد.
جدول ۴-۱۶ ضریب همبستگی اسپیرمن بین فرضیه ۱ و ۲
ضریب همبستگی
اعتبار آزمون
نتیجه گیری
جهت رابطه
۰,۲۳۷
۰,۰۰۴
وجود رابطه
مستقیم
با توجه به آنکه مقدار اعتبار آزمون در جدول ۴-۱۶ از ۰,۰۵کمتر است بنابراین می توان گفت که فرض صفر آماری با سطح خطای۵ درصد رد می شود و بعبارت دیگر با اطمینان ۹۵ درصد بین کاهش ریسک وارد کننده و افزایش توان خریدار با تسهیلات اعتباری بانک رابطه قوی وجود دارد. با توجه به اینکه ضریب همبستگی فوق برابر ۰,۲۳۷ و مثبت است می توان گفت که رابطه بین این دو متغیر مستقیم است.
ارتباط بین فرضیه های ۱ و ۳ :
فرضیه ۱ به کاهش ریسک وارد کننده در دریافت کالای مغایر با قرارداد اشاره دارد و فرضیه ۳ به حمایت قوانین بین الملل از روش پرداخت اعتبار اسنادی می پردازد.
جدول ۴-۱۷ ضریب همبستگی اسپیرمن بین فرضیه ۱ و ۳
ضریب همبستگی
اعتبار آزمون
نتیجه گیری
تعداد عدم توافقات
پایای باز آزمون (درصد)
۱
اول
۶۰
۲۳
۵
۷۶%
۲
دوم
۵۴
۲۲
۷
۸۱%
۳
نهم
۵۰
۱۹
۹
۷۶%
کل
۱۶۴
۶۴
۲۱
۷۸%
همانطور که جدول ۳-۱ نشان میدهد تعداد کل کدهای ثبت شده توسط هر دو نفر (محقق و فرد همکاری کننده) برابر ۱۶۴، تعداد کل توافقات بین این کدها ۶۴، و تعداد کل عدم توافقات بین این کدها ۲۱ میباشد. پایایی بین دو کدگذار با بهره گرفتن از فرمول ذکر شده ۷۸% است که از ۶۰% بالاتر بوده بنابراین قابلیت اعتماد کدگذاریها مورد تأیید است (نقوی،۱۳۸۸، ص ۱۱۰).
کوشش نگارنده در این مطالعه بر آن بوده است که با توصیف دقیق مسیر تصمیمات خود، درک قابلیت تعمیم و همچنین قابلت پیگیری تحقیق را برای سایرین روشن سازد. بنابراین از لحظه ورود خود به حیطه مطالعه فرایند ورود به بخشها و چگونگی تثبیت نقش خود را توصیف کرده است. به علاوه پژوهشگر طریقه نمونهگیری هدفدار (گلوله برفی) و نظری، فرایند مصاحبه و مشاهده، تحلیل دادهها در سطوح مختلف و تمامی موارد لازم دیگر را به وضوح شرح داده است به طوری که پیگیری و اجرای مجدد آن برای هر محقق دیگری کاملاً ساده و امکانپذیر است و خواننده میتواند این احساس را داشته باشد که واقعه را شخصاً تجربه میکند.
۳-۱۳. اعتباربخشی به نتایج:
در نظریه برخاسته از دادهها، اعتباربخشی، بخشی فعال از فرایند پژوهش است. برای مثال در جریان کدگذاری باز به شیوه مقایسهای، پیوسته پژوهشگر به تطابق همگونی میان اطلاعات و مقولههای پدیدار شده میپردازد. فرایند مشابهی از بازبینی دادهها نسبت به مقولهها در مرحله کدگذاری محوری انجام میپذیرد.
پژوهشگر سؤالهایی درباره مقولهها مطرح میکند پس از آن، دادهها را مرور میکند و شواهد، رویدادها و وقایع را جستجو می کند، که این فرایند را نمونه گیری تشخیصی مینامند. پس از تکوین نظریه پژوهشگر فرایند نمایان شده را از طریق مقایسه با فرایندهای موجود در پیشینه تحقیق اعتبار بخشی میکند. همچنین ناظران بیرونی از جمله شرکت کنندگان در طرح تحقیق برای درستی نظریه داده بنیاد میتوانند با مقایسه با ملاک و معیار علمی دلیل و مدرک عرضه کنند. این امر اعتبار و پذیرفتنی بودن دادهها را نیز شامل میشود (بازرگان،۱۳۸۷، ص ۱۲۶).
در واقع، یک نظریه داده بنیاد خوب، نوعی نظریه است که:
- به صورت استقرایی از دادهها استخراج شده است؛
- تابع تعامل و بازاندیشی نظری است؛
- بر اساس معیارهای ارزیابی خاص خود به حد کفایت مورد قضاوت قرار گرفته است.
به منظور ارزیابی کیفیت نظریه حاصل از استراتژی نظریه داده بنیاد، ترنر[۹۷]دو معیار را پیشنهاد میکند:
- آیا مبانی نظریه آن با رویداد اجتماعی توصیفگر آن به طور تنگاتنگ و مکفی تناسب دارد؟
- آیا برای افرادی که آشنایی محدودی با پدیده اجتماعی تحت بررسی مشارکت کنندگان در پژوهش و یا سایر افراد دارند، قابل درک، روشنگرانه و صحیح به نظر میرسد؟ (دانایی فرد و همکاران،۱۳۸۳).
فصل چهارم: روش تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق
مقدمه:
در این مطالعه روش جمع آوری دادهها، مصاحبههای عمیق، باز و نیمه سازمانی یافته بود. در پژوهش حاضر، مصاحبه ابتدا با سؤالات کلی شروع و سپس بر اساس مطالب بیان شده ادامه مییافت، ضمن اینکه محقق سعی داشت با احاطه بر موقعیت، ارتباط سؤالات با هدف مصاحبه حفظ گردد. راهنمای مصاحبه که حاویای کسری سؤالات باز بود به محقق امکان داد تا سوالاتی را برای کنکاش بیشتر در حیطه مورد نظر در طول مصاحبه مطرح نماید.
تحلیل مصاحبه میتواند بخش یاز تئوری سازی، آزمون تئوری یا کاربرد یافتهها باشد. هدف، عنوان و ماهیت مواد و اطلاعات موجود در مصاحبه، معین میکند که کدام روش برای تحلیل مصاحبه مناسبتر است. با توجه به هدف این پژوهش و ماهیت دادههای بدست آمده از مصاحبه میتوان بیان نمود که تحلیل مصاحبه، بخش یاز تئوری سازی قرار میگیرد چرا که در پایان به یکسری دستهه ای مفهومی و مقولهها که تشکیل دهنده تئوری هستند دست مییابیم.
در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است. بنابراین ابتدا متن هر مصاحبه بررسی شده و با توجه به جملات و نکات کلیدی در مصاحبه برچسبهای مفهومی برای آنها انتخاب شده است. پس از کدگذاری اولیه، محقق کدها را با هم ترکیب نموده و کدهای مشابه را در طبقات انتزاعی به نام مقولات قرار داده و درنهایت با قرار دادن مقولات مشابه دریک سطح مفهومی خاص، شش طبقه اصلی استخراج شد که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم.
۴-۱. ورود به میدان پژوهش:
۳) رهبری قوی در مقابل استقلال عمل شرکت: مشکلی که در اینجا وجود دارد بین کنترل مرکزی قوی و همافزایی که ایجاد میکند از یک سو، و استقلال ناحیهای و انعطافپذیری برای مقابله با تغییرات غیرمنتظره، از سوی دیگر است.
۴) هدفهای کوتاه مدت در مقابل هدفهای بلندمدت: تنشی که در اینجا ایجاد میشود بدین سبب است; هنگامی که یک شرکت، سرمایهگذاری سنگینی در زمینه رویهها و تسهیلات جدید و تحقیق و توسعه انجام نداده است، سودآوری کوتاهمدت و جریان وجوه نقدی بالاست. اما با انجام سرمایهگذاری برای سودآوری درازمدت، این سودآوری کاهش مییابد.
۵) استراتژیهای انعطافپذیر در مقابل کنترلهای شدید: تنشی که در اینجا پدید میآید ان است که ضرورت دارد تا آنچه را که افراد باید انجام دهند، به منظور ایجاد مبنایی برای نظارت و پیگیری در ارتباط با مقایسه عملکرد افراد، به دقت تنظیم کرد. به هر حال، زمانی که این امر روی میدهد باعث میشود انعطافپذیری افراد برای مقابله با تغییرات غیرمنتظره از بین برود (همان منبع، ۴۲۱).
۲-۲- سابقه پژوهش ها و مطالعات انجام گرفته
۲-۲-۱- سابقه پژوهش ها و مطالعات انجام گرفته داخلی
فروزنده دهکردی به ارائه مدلی برای تدوین برنامهریزی استراتژیک سازمانها بر مبنای مدلهای برنامهریزی استراتژیک موجود در سوابق تئوریکی و ادبیات مربوط پرداخته است. وی در ابتدا فرصتها و تهدیدهای محیط خارجی در رابطه با صنعت خاص شناسایی، سپس نقاط قوت و ضعف محیط داخلی را برای تحول صنعت مشخص نموده، و نهایتاً مدلی بر مبنای فرضیات تحقیق جهت استفاده از فرصتها بر مبنای توانمندیها طراحی کرده است (فروزنده دهکردی، ۱۳۷۸).
حقیقی عراقینژاد، وضعیت صنعت الیاف مصنوعی در کشور را به منظور تعیین استراتژی توسعه این صنعت مورد بررسی قرار داده و روشهای تعیین استراتژی را معرفی و با نظر خواهی از کارشناسان و تولید کنندگان، نقاط قوت و ضعف و تهدیدات و فرصتها را شناسایی و سپس با انتخاب روشی مناسب، استراتژیهای لازم معرفی کرده است (حقیقی عراقی نژاد، ۱۳۷۸).
وفا، طی تحقیقی با هدف تهیه و تدوین برنامه استراتژیک شرکت ایران خودرو در قالب یک تحقیق کاربردی و عملی، ابعاد و عوامل محیط خارجی شرکت را پنج عامل اصلی اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی، قانونی و رقبا با همه فرعیاتش در نظر گرفته، آنگاه به شناسایی فرصتها و تهدیدات شرکت اقدام کرده است. وی همچنین در بعد داخلی به بررسی ابعاد مختلف حسابداری و مالی، بازاریابی و مدیریت بعنوان مزیتهای استراتژیک شرکت پرداخته و سعی کرده است تا برنامه استراتژیک حضور “ایران خودرو” در یک بازار صادراتی را تدوین کند (وفا، ۱۳۷۸).
در تحقیقی با عنوان برنامهریزی استراتژیک در شرکت ریسندگی و بافندگی کاشان بدین گونه عمل شده است. با تجزیه و تحلیل عوامل محیطی و عوامل داخلی سازمان اهداف شرکت استخراج و به منظور تحقق آنها ماهیت اصلی استراتژی با بهره گرفتن از روش فیلیپس تعیین و پس از تأئید به روش ماتریس داخلی – خارجی با بهرهگیری از روش تاپسیس به اولویتبندی استراتژیهای همسو با استراتژی اصلی شرکت پرداخته شده و بر آن مبنا نتیجهگیری و پیشنهادهایی برای شرکت ارائه شده است (ملکیپور، ۱۳۸۰).
داوری و شانهساززاده، طی تحقیقی به طراحی و تبیین مدل برنامهریزی استراتژیک و پیاده سازی آن در یک شرکت خدماتی پرداخته اند. در این پروژه، ابتدا مفاهیم مختلف مرتبط با برنامهریزی استراتژیک مورد بحث قرار گرفته آنگاه ضمن مرور مستند ادبیات موضوعی مرتبط به انواع مختلف مدلهای برنامهریزی استراتژیک، ترجیح داده شد تا ضمن شناسایی فرصتها و تهدیدات و نقاط قوت و ضعف، از مدل DISM [۶۹] به منظور تدوین برنامهریزی استراتژیک شرکت استفاده شود. در نهایت نیز محقق چگونگی اجرای مدل مذکور را در دنیای واقعی شرکت مورد بحث و بررسی قرار داده است (داوری و شانهساززاده، ۱۳۸۰).
حیدری طی تحقیقی در قالب یک مطالعه موردی در شرکت ایران خودرو، بر مبنای تحلیل محیط داخلی و خارجی (شناسایی نقاط قوت و ضعف، و فرصتها و تهدیدات)، از طریق مطالعه اسناد و مدارک به شناسایی و تشریح اثرات سه متغیر اقتصادی (ادوار تجاری، توزیع درآمد خانوار، قیمت فروش) بر روی ستاندههای شرکت طی سالهای ۷۹- ۶۰ پرداخته، و پس از تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده حاصل از بررسی محیط داخلی و خارجی این شرکت، به اتخاذ تصمیم و ارائه راهکارها و پیشنهادهایی به منظور بهبود وضع موجود اقدام کرده است (حیدری، ۱۳۸۱).
در یک طرح تحقیقاتی که توسط گروه کارشناسان مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران اجرا شده است مرکز مذکور به منظور دستیابی به اهداف خود، برنامه استراتژیکی را تدوین نموده که دربرگیرنده مطالب زیر است: مدل مفهومی برنامهریزی استراتژیک مرکز کارآفرینی، دیدگاه ها، رسالت، اهداف، توجه به برنامههای مرکز کارآفرینی بعضی از دانشگاههای معتبر جهان و الگوبرداری از برنامههایی که امکان اجراشدن آنها با توجه به فرهنگ و امکانات کشور میسر باشد، تجزیه و تحلیل قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات، ماتریس بررسی عوامل داخلی و خارجی، استراتژیهای توسعه کارآفرینی، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت، برنامه عملیاتی و معیارهای ارزیابی عملکرد، راه های تأمین منابع مورد نیاز اجرای برنامههای مرکز، برنامههای عملیاتی، ساختار سازمان مرکز و تجزیه و تحلیل مشاغل مرکز کارآفرینی. نتیجه اینکه با توجه به بررسیهای بعمل آمده، مرکز مذکور باید استراتژی رشد کارآفرینی را سرلوحه کار خود قرار داده و دیگر مدیران و رهبران دانشگاه را نیز به این کار تشویق کند (مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران، ۱۳۸۳).
اعرابی، در یک طرح تحقیقاتی با هدف تدوین استراتژی سازمانی و استراتژیهای وظیفهای گمرک جمهوری اسلامی ایران، با بهره گرفتن از مدل مفهومی برگرفته از کتاب دیوید، اقدام به بررسی و شناسایی فرصتها و تهدیدات و نقاط قوت و ضعف گمرگ نموده، آنگاه با توجه به دادهها و اطلاعات جمع آوری شده از طریق مراجعه به اسناد و مدارک، مصاحبه و نیز پرسشنامه و داشتن همکاری و همفکری نزدیک مدیران و کارشناسان سازمان مذکور، اقدام به استخراج مأموریتها، اهداف، ماتریسهای بررسی عوامل داخلی و خارجی، ماتریس SWOT، ماتریس داخلی خارجی، ماتریس برنامهریزی استراتژیک کمی و بالاخره استراتژیهای کلی و جزیی وظیفهای بخشهای مختلف سازمان گمرک شده است. خلاصه نتایج بدست آمده حاکی از آن است که با توجه به ارزیابی محیط داخلی و خارجی، گمرک بایستی در حالتی کلی از استراتژی حفظ وضع موجود اما با گرایش به سمت پویا و فعال عملکردن استفاده نماید (اعرابی، ۱۳۸۴).
رحیمیخواه، طی تحقیقی استراتژیهای شرکت سفال گرگین را تدوین کرده است. این پژوهش از الگوی “جامع” و “پویای” «مدیریت استراتژیک» که مورد توافق اندیشمندان این مبحث از علوم برنامهریزی است پیروی و به علت کاربردی بودن، اهداف چند منظورهای را دنبال میکند و سعی در تحقق این اهداف در هر مرحله از اجرای این فرایند می کند از ویژگیهای مهم پژهش حاضر این است که یکی از ابزارهای کارا و نوین تصمیمگیری گروهی (تکنیک AHP) را به طور مؤثر با فرایند سیستماتیک برنامهریزی استراتژیک ادغام می کند (رحیمیخواه، ۱۳۸۵).
آقاجانی و همکاران در مقاله خود با عنوان ارائه مدلی مفهومی از برنامه ریزی استراتژیک در بخش کارآفرینی ایران (SMEs) امروزه بیان کرده اند با توجه به روند روز افزون تغییر و تحولات محیطی، توجه جوامع بشری برای رسیدن به سطوح بالای تعالی و تسهیل در امر زندگی و رفع مشکلات و نیازهای خود و همینطور سازمانها برای رسیدن به سطوح بالای بهره وری و کسب مزیت رقابتی به سمت برنامه ریزی استراتژی جلب شده است. از سوی دیگر، در حال حاضر بسیاری از فعالیتهای اقتصادی جهان توسط سازمانهای کوچجک و متوسطی انجام میشود که برای حضور موفق در دنیای امروز، نیازمند برنامه ریزی استراتژیک هستند. برنامه ریزی استراتژیک، ابزار مدیریتی توانمندی است که به کمک شرکتهای کوچک و متوسط می شتابند تا انها به صورت رقابتی، خود را با تغییرات پیش بینی شده محیط تطبیق دهند. برنامه ریزی استراتژیک عامل اساسی مورد نیاز برای هر فعالیت کارآفرینانه می باشد. در مقاله حاضر، با هدف شناخت مقدماتی کارآفرینی شرکتهای کوچک و متوسط و برنامه ریزی استراتژیک، رابطه برنامه ریزی استراتژیک با کارآفرینی شرکتهای کوچک و متوسط و نیز برخی موضوعات مهم مرتبط با انها مطرح شده و در این راستا شرح مختصری از بیان مسئله، تعاریف، اهمیت و ضرورت برنامه ریزی استراتژیک و کارآفرینی وارائه مدلی مفهومی جهت بررسی برنامه ریزی استراتژیک، در بخش کارآفرینی ایران ارائه گردیده است. در پایان مقاله نیز، موارد مذکور جمع بندی شده و در قالب بحث و نتیجه گیری،کاربردهای مدیریتی، و پیشنهادات مرتبط با آن، جهت پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است (آقاجانی و همکاران، ۱۳۸۶).
در مقاله ای تحت عنوان بررسی نقاط ضعف و قوت گردشگری الکترونیک در ایران توسط تکنیک SWOT بیان شده گردشگری الکترونیک به کارگیری فناوری اطلاعات و ابزار الکترونیک در انجام فعالیت های گردشگری ازجمله برنامه ریزی، مدیریت، ارزیابی، بازنگری فعالیت های گردشگری و اقدامات گردشگران و میزبانان را شامل می شود. در این مقاله با بهره گرفتن از تکنیک SWOT به بررسی نقات ضعف و فرصتهای موجود گردشگری الکترونیکی در ایران پرداخته شده است. در میان بسیاری از ابزارهای مدیریت استراتژیک،تکنیک SWOT از شهرت و کاربرد بیشتری در بین محققان مدیر ان استراتژیک در بین دهه های قبل برخوردار بوده است. در روش پیشنهادی در راستای بهبود وضعیت گردشگری در ایران به استفاده از واقعیت مجازی در فضای سایبری اشاره شده و مزایای آن مورد بررسی قرار گرفته شده است (نورعلی نژاد و آقا باقری،۱۳۸۹).
در مقاله ای تحت عنوان A’WOT رویکردی متفاوت در برنامه ریزی استراتژیک بیان شده عدم اطمینان ناشی ازتغییرات محیطی وکسب سودبیشتر،برنامه ریزی را به صورت یک ضرورت انکارناپذیردرآورده است. برنامه ریزی استراتژیک شناسایی منظم فرصتها و تهدیدهای مربوط به آینده می باشد. یکی از ابزارهای بسیار مشهور و قابل استفاده در برنامه ریزی استراتژیک مدل SWOT می باشد. بهره گیری کامل از SWOT تنها بر اساس تحلیل کیفی می باشد، در این مقاله سعی شده با معرفی رویکردی متفاوت تحت عنوان A’WOT نشان دهد چگونه میتوان SWOT را از یک ابزارکاملاً کیفی با کمک تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP به عنوان یکی ازتکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره به ابزاری کمی برای کمک به مدیران دراتخاذ تصمیمات استراتژیکی تبدیل نمود (شاهرودی و قلی زاده توچایی، ۱۳۸۹).
یعقوبی و جلال کمالی در مقاله خود با عنوان ارائه مدلی جهت انتخاب استراتژی برتر بر اساس تحلیل SWOT و تکنیک تخصیص خطی (مطالعه موردی: شرکت صنایع بسته بندی پارس) گفته اند برنامه ریزی استراتژیک و انتخاب استراتژی برتر با توجه به موقعیت سازمان، یکی از مهمترین و اساسی ترین وظائف مدیران است و تمام سازمان ها برای بقای خود ناگزیرند به این مهم بپردازند. تکنیک های بسیاری را می توان برای تحلیل موارد استراتژیک بکار برد که از میان آنها، ماتریس SWOT از شهرت بسیاری برخوردار است ولی این ماتریس شرایط تحلیلی مناسبی برای تعیین اهمیت نسبی عوامل فراهم نمی کند یا توانایی ارزیابی تناسب گزینه های تصمیم بر اساس عوامل و رتبه بندی آنها را ندارد. در این مقاله مدلی ارائه شده که بر اساس تکنیک تخصیص خطی بنا شده و استراتژی های حاصل از ماتریس SWOT را با توجه به ماهیت سازمان تحلیل، اولویت بندی مناسبترین استراتژی را انتخاب می نماید. در آخر به منظور درک بهتر از مدل پیشنهادی و نیز عملکرد آن یک مطالعه موردی در شرکت صنایع بسته بندی پارس صورت گرفته که در آن از مقایسات زوجی نظرات مدیران جهت تعیین اوزان عوامل بکار رفته در ماتریس SWOT استفاده شده و استراتژی برتر برای شرکت مذکور با بهره گرفتن از مدل پیشنهادی انتخاب گردیده است (یعقوبی و جلال کمالی، ۱۳۹۱).
در مقاله ای با عنوان ارائه مدلی مفهومی ازبرنامه ریزی استراتژیک دربخش کارآفرینی ایران ازکارافرینی به عنوان موتورمحرک توسعه اقتصادی یاد شده است. زیرا میتواند منجر به رشد و توسعه اقتصادی کشورها ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی گردد. ارتباط کارافرینی با سازمانهای کوچک و متوسط مسائل دیگری مانند توسعه و اشتغال زایی را تحت الشعاع قرارمی دهد برنامه ریزی استراتژیک یک حرکت پویش گرایانه برای قرار دادن سازمان دریک وضعیت بهتری از اینکه فقط به حوادث اشکارشده واکنش نشان دهد بوده و به عنوان عنصری مهم درمدیریت سازمان های سودآوری و غیرسودآور تلقی می گردد درحالتی کلی و عام یک وظیفه برنامه ریزی استراتژیک ارزیابی تخصیص منابع کمیاب دریک محیط رقابتی می باشد و وظیفه دوم آن افزایش امکان موفقیت سازمان ازلحاظ مالی می باشد (موحد منش و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۲-۲- سابقه پژوهش ها و مطالعات انجام گرفته خارجی
از سال ۱۹۹۱، اسپانسرهای دانشگاههای افریقایی به مدیران و رهبران این دانشگاهها توصیه کردهاند که برای خود برنامهریزی استراتژیک تدوین کنند. زیرا آنها معتقدند که دانشگاهها خواه مستقل باشند و خواه غیرمستقل، لازم است بصورتی استراتژیک عمل کنند چرا که برنامهریزی استراتژیک، مزیتها و محاسن منحصر بفرد و مخصوص به خودش را دارد. بعنوان مثال داشتن روابط با دولت، یکی از ضروریاتی است که لازم میکند تا دانشگاهها به تدوین برنامهریزی استراتژیک اقدام کنند. در برنامه باید بخوبی نشان داده شود که دانشگاه چگونه میتواند از مهارتها و توان پرسنل خود در راستای خدمترسانی به جامعه استفاده کند. برنامهریزی استراتژیک میتواند نقش مهمی در دسترسی دانشگاهها به اهدافشان ایفاء کند. اشکال اجرایی برنامهریزی استراتژیک، از دانشگاهی به دانشگاه دیگر فرق میکند چرا که شرایط و فرصتهای هر کدام از دانشگاهها با یکدیگر تفاوت دارند و لذا لازم است برای هر یک، از مدلها و روشها و فنون استراتژیک خاصی استفاده شود (Farrant & Afonso, 1997).
نور و دیگران اشاره کردهاند که یکی از عوامل مهم و ضروری در بهبود توانمندی افراد به منظور ایفای نقشها و وظایف محوله، آموزش است و در برنامهریزی آموزش، باید مشخص نمائیم که چه مهارتها و تخصصهایی جهت بهتر انجام دادن وظایف محوله مورد نیاز است. اینها از جمله مواردی هستند که در برنامهریزی آموزشهای دانشگاه، بعنوان نقاط قوت، به آنها پرداخته شده است. در این راستا تمامی سعی و تلاش مدیران دانشگاه در این است که دانشجویان به مهارتها و اطلاعاتی مجهز شوند که در دنیای واقعی کار در سازمانها بتوانند بخوبی نسبت به حل مسائل و مدیریت بر چالشهای کاری در پیشرو، اقدام کنند. برنامههای آموزشی استراتژیک مورد بحث، برای یک دوره سه ساله طراحی و اجرای آن در قالب فعالیتهای مربوط پیگیری میشود. از نکات مهم مورد توجه در این برنامهها، یکپارچگی و بهروز بون آنهاست بگونهای که با توجه به تغییرات و شرایط محیطی، در فواصل زمانی مناسب تعدیلات لازم در آن انجام میگیرد (Nohr et al, 1998).
هوب و ونهوف، طی تحقیقی به بررسی و تجزیه و تحلیل فرصتها و تهدیدات یک شرکت نرمافزاری پرداختهاند. هدف این مطالعه ایجاد سیستمی است که با محیط تعامل داشته باشد، دانش تخصصی را به دست آورد، بتواند در کامپیوترهای شخصی حرکت کند و نتایج قابل اتکا و با کیفیت بالا از قوتها و ضعفها را به دست بیاورد. نمونهای از این سیستم به منظور تجزیه و تحلیل SWOT بر روی ۱۰ شرکت کوچک و متوسط انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد که کیفیت نتایج قابل اتکا بوده چون تقریباً هیچ اشتباهی یافت نشده و همچنین کیفیت سطح عملیاتی نیز به خاطر پوشش سیستماتیک سیستم در زمینههای مختلف، بالا میباشد. البته این مطالعه در پایان عنوان میکند که این نرمافزار تولید شده باید از لحاظ اطلاعاتی غنی گردد، مورد ارزیابی قرار گیرد، دوباره آزمایش شود و برای انجام این کار، این نرمافزار بر روی نمونههای موردی بیشتری باید مورد بررسی قرار گیرد (Houben et al, 1999).
مارا، طی تحقیقی به منظور تدوین برنامهریزی استراتژیک، تکنیک گروهی دلفی و سازماندهی موقعیت را به هم مرتبط میکند. یک برنامه کامپیوتر که مشارکت در سازماندهی یا تعریف مسائل را مورد توجه قرار میدهد در برنامه استفاده شده است. سازمانی که فرایند در آن به کار گرفته شده است بیمارستان غیر انتفاعی و کوچک NRV میباشد. در این تحقیق، هم فرایند برنامهریزی و هم ارزیابی اجرای نتایج برنامه استراتژیک مورد بررسی قرار گرفته است. استفاده ترکیبی از دو تکنیک تجزیه و تحلیل، یک روش برنامهریزی سازماندهی شده که شامل سه مرحله میباشد را ایجاد میکند. ۱- جلسه گروهی با بهره گرفتن از تکنیک دلفی به منظور تهیه لیستی از عناصر در بیمارستان که اهمیت بیشتری دارند و در پنج سال آینده قابل بررسی هستند. ۲- جلسه فردی با هر یک از مشارکتکنندگان با بهره گرفتن از نرمافزار کامپیوتری سازماندهی شده. ۳- جلسه گروهی به منظور ایجاد یک تصویر جامع از برنامه استراتژیک ایجاد شده (Mara, 2000).
برادران برور طی تحقیقی نشان دادهاند که برنامهریزی استراتژیک چگونه میتواند به منظور بهبود مستمر امورات دانشکدهها مورد استفاده قرار گیرد. آنها تأکید کردهاند که استفاده از فنون و ابزارهای برنامهریزی استراتژیک میتواند باعث شود که مدیران و کارکنان به رویکردهای منطقی و عقلانی روی آورند. از بین ابزارها و فنون مختلف برنامهریزی استراتژیک، محققان مذکور به برخی از آنها شامل وظایف فرایند مدیریت استراتژیک، تجزیهوتحلیل SWOT، چهارچوب هفتسین مکینزی، نیروهای پنجگانه پورتر، مدلهای توالی برنامهریزی و چند مورد دیگر اشاره کردهاند (Brewer & Brewer, 2000).
در نتیجه تغییر و تحولات محیطی و چالشهای بوجود آمده در ژاپن از سال ۱۹۹۱، بسیاری از استانداردهای آموزشی دانشگاهها در این کشور تغییر کردهاند. در مجموع اینکه، برنامههای درسی جدید، بر روی برخی برنامههای آموزشی گروه های درسی که نقاط ضعف بیشتری داشتهاند تأکید زیادی کردهاند. بر همین اساس دانشگاه هکایدو[۷۰] سعی داشته است تا نقاط ضعف خود را در این زمینه به نقاط قوت تبدیل کند. بدینمنظور، دانشگاه سعی نموده است تا در برنامههای درسی دورههای سطح پایین خود به نظامهای بینرشتهای توجه ویژهای کند. و برعکس در دورههای سطوح بالاتر، به انعطافپذیری در کار بگونهای که مناسب برای محیطهای رقابتی، متغیر و چالشی باشد توجه بیشتری کند. نتیجهگیری کلی اینکه، موارد مشروحه فوق و بسیاری از موارد دیگر که ذکر آنها در اینجا نیامده است به برنامهریزی استراتژیک قرن ۲۱ دانشگاه هکایدو مربوط میشوند (Ogasawara, 2002).
ادکین و دیگران، طی تحقیقی استفاده از یک سیستم پشتیانی گروهی به عنوان یک ابزار ارتباطی به منظور تسهیل فرایند برنامهریزی استراتژیک را مورد بررسی قرار داده است. محققان در این تحقیق، اثرات یک تسهیلکننده تکنولوژیک را با ایجاد یک ساختار ارتباطی الکترونیک و شفاهی، با هدف افزایش کیفیت خروجی و بهبود رضایت اعضای گروه مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کیفیت برنامهریزی استراتژیک بهبود یافته، زمان تکمیل برنامهریزی استراتژیک کاهش یافته و رضایت در مورد فرایند برنامهریزی استراتژیک افزایش یافته است. اما این نتایج، افزایش تعهد به اجرای برنامههای استراتژیک با بهره گرفتن از یک تسهیلکننده سیستم پشتیبانی گروهی را نشان ندادند (Adkins et al, 2002).
دایسون، طی تحقیقی، برنامهریزی استراتژیک و استفاده از ماتریس تجزیهوتحلیل فرصتها و تهدیدات، و نقاط قوت و ضعف (SWOT) را در دانشگاه وارویک[۷۱] مورد بحث و بررسی قرار داده، و تأکید میکند که ابزار (SWOT) روشی برای طراحی استراتژیهای مورد نیاز سازمانها بصورت اعم، و با توجه به این تحقیق بصورت اخص، برای دانشگاهها است. استفاده از ابزار (SWOT) باعث میشود که برنامهریزیهای دانشگاه مبتنی بر منابع بوده، و بجای اینکه به برنامهریزی بصورتی خطی و ساده نگاه شود آن را بصورت غیر خطی و فرآیندی در نظر گرفته، و متناسب با شرایط و تغییرات داخلی و خارجی، تعدیلات و بهروز رسانیهای لازم در آن انجام شود. در ضمن این برنامه خود بعنوان بخشی از برنامههای بالاتر و سطحی از سلسهمراتب برنامههای دانشگاه خواهد بود. در نهایت، محقق فرصتها و تهدیدات و نقاط قوت و ضعف دانشگاه را با توجه به متغیرهایی که تعریف نموده در بازه (۵-۱) اندازهگیری کرده، و از مقابل هم قرار دادن آنها، استراتژیها و راهکارهای مقتضی و لازم را برای دانشگاه استخراج و در قالب پیشنهادات کاربردی به مدیران دانشگاه ارائه کرده است (Dyson, 2004).
برنامهریزی استراتژیک اثربخش میتواند باعث شود تا کتابخانههای دانشگاهها بتوانند بر اهداف و مقاصد از قبل تعیین شده خود تمرکز نموده، و بتوانند به تغییر و تحولات و چالشهای محیطی پاسخ درست و بموقع بدهند. به همین منظور در سال ۲۰۰۱، کتابخانههای دانشگاه فلوریدا اقدام به انجام برخی فعالیتهای مرتبط با برنامهریزی استراتژیک نمودهاند. این امر باعث شده است تا تفکر استراتژیک در میان مسئولین جاری شده، و علاقه زیادی به کسب و جذب دادهها و اطلاعات مرتبط با بهبود کیفیت و عملکرد خدمات قابل ارائه به مشتریان و لحاظ نمودن ادراکات و علائق آنها در میان کارکنان دانشگاه بوجود آید. نتیجه اینکار بهبود ارتباطات با مشتریان و حرکت به سمت تفکر و روش های استراتژیک و اتخاذ تصمیماتی بوده است که به تخصیص بهتر منابع موجود انجامیده است (Shorb & Driscoll, 2004).
همانند بسیاری از دانشگاهها، دانشگاه ایالتی بولینگ گرین[۷۲]، با چالشهایی مانند کاهش سرمایه، رقابت و توسعه تکنولوژی های جدید روبرو شده بود بگونهای که این تغییرات، اثرات منفی روی مشتریان کتابخانههای دانشگاه گذاشته بود. این عوامل باعث شدند که مدیران دانشگاه در نقشها و عملیات دانشگاه بررسی و تجدید نظر نموده و تصمیماتی جهت بهبود امور و مدیریت بر چالشهای بوجود آمده نمایند. به همین منظور به تدوین و اجرای برنامهریزی استراتژیک برای دانشگاه روی آوردند تا نقش کتابخانههای دانشگاه را در آموزش عالی تشریح و تبیین نمایند. جهت تدوین برنامهریزی استراتژیک دانشگاه، به نقطهنظرات و اداراکات مشتریان و استفاده کنندگان از خدمات دانشگاه از راه های مختلف و از جمله مصاحبه با گروه های خاصی از آنها توجه و تمرکز زیادی شد (Haricombe & Boettcher, 2004).
در یک طرح پژوهشی که توسط سالم غمدی بر روی شرکتهای موجود در عربستان سعودی انجام گرفته اهمیت ابزارها و تکنیکهای برنامهریزی استراتژیک را مشخص کرده است. در این طرح اهمیت ۱۳ ابزار و تکنیک از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است. حدود ۷۲ سازمان در عربستان مورد بررسی قرار گرفته و مطالعه این شرکتها در این طرح نشان داده که ۱۰ درصد از شرکتها، این تکنیکها را استفاده میکنند و ۱۷ درصد فقط میگویند که از این تکنیکها استفاده میکنند. نتایج تحقیق نشان میدهد که بیشترین تکنیکهایی که استفاده شده تکنیک عوامل بحرانی موفقیت، الگوبرداری و سپس تجزیه و تحلیل چه اگر میباشد. تجزیه و تحلیل محیط، چرخه عمر محصول و تجزیه و تحلیل سهامدار به مقدار متوسطی مورد استفاده قرار گرفتهاند و کمترین تکنیکهایی که مورد استفاده قرار گرفتهاند منحنی تجربه، تجزیه و تحلیل پرتفولیو ([۷۳]) و تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش میباشند (Ghamdi, 2005).
ریگان و قبادیان ادعا میکنند که شرکتها میتوانند براساس سطوح تکنولوژی به کار گرفته شده در تولیدات و فرآیندهایشان به دو نوع اصلی طبقهبندی شوند: شرکتهای با تکنولوژی پایین و شرکتهای با تکنولوژی بالا. علاوه براین، آنها اشاره میکنند که سطح تکنولوژی به کار گرفته شده بر روی کل فرایند برنامهریزی استراتژیک و محرکهای اصلی این کار شامل رهبری و فرهنگ سازمانی منتج شده در سطوح کلی عملکرد شرکت اثر خواهد گذاشت. بر اساس نتایج بهدست آمده از این تحقیق که بر روی ۱۹۴ مدیر میانی و مدیر اجرایی شرکتهای تولیدی با اندازه متوسط و کوچک انجام گرفته شرکتهای با تکنولوژی بالا بر رهبری تحولگرا و سبکهای رهبری منابع انسانی تأکید دارند که هر دو این سبکهای رهبری به طور مثبتی با برنامهریزی استراتژیک و اکثر شاخصهای عملکردی مورد استفاده برای این کار ارتباط دارند. در طرف دیگر، شرکتهای با تکنولوژی پایین با رهبری مبادلهگرا که به استراتژی داخلی و شاخصهای عملکردی کوتاهمدت مربوط میشوند ارتباط دارند. نتایج نهایی تحقیق نشان میدهد که بر اساس عملکرد کلی هر دو نوع شرکت، شرکتهای با تکنولوژی بالا بهتر از شرکتهای با تکنولوژی پایین عمل میکنند (Rigan & Ghobadian, 2005).
بیمارستانها و کلینیکهای دانشگاه ویسکانسن، در سال ۱۹۹۹ پس از ۲۵ سال کار در محیط و شرایطی نسبتاً با ثبات و خوب و داشتن عملکردی قابل قبول در همه ابعاد و زمینهها، بالاخره شرایطی بوجود آمد که رفته رفته میرفت تا موجودیت دانشگاه به خطر افتد زیرا دانشگاه با مسائل و چالشهای جدیدی نظیر کاهش درآمد و سهم بازار، عدم کارایی عملیاتی، ترک خدمت پرستاران، نارضایتی بیماران و غیره روبرو شد. به منظور حل مسائل مذکور و مدیریت بر چالشهای بوجود آمده، اولین وظیفه محوله به هیئت مدیره جدید، تدوین برنامه استراتژیک بیمارستانها و کلینیکهای دانشگاه جهت بازگشت روند گذشته کاری دانشگاه بوده است. در راستای وظیفه محوله مذکور، هیئت مدیره جدید اقدام به تدوین برنامه استراتژیک دانشگاه با همکاری و همراهی نزدیک تمامی مدیران، پزشکان و سایر پرسنل بیمارستانها نمود. در این تحقیق تمامی فرآیندهای ارتباطی، همکاریها، و یکپارچگی تدوین برنامه استراتژیک، نتایج بدستآمده و درسهای گرفته شده از آن بصورتی تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، پس از بررسی و تجزیه و تحلیل وضعیت موجود، ارزشها، بینشها، مأموریتها و اهداف دانشگاه مورد شناسایی و تجدید نظر قرار گرفته، آنگاه به استخراج استراتژیها و راهکارها اقدام شد. در نهایت، استراتژیهای منتخب به اجرا درآمده، و حسب ضرورت تعدیلات و بهروز رسانیهای لازم در آنها انجام شد. از مهمترین نتایج تدوین برنامهریزی استراتژیک و اجرای آن در دانشگاه از آن زمان تا سال ۲۰۰۶، رضایت بیماران، بهبود وضعیت استخدام و جابجایی و غیبت پرستاران، بهبود عملکرد مالی، کارایی عملیاتی، اثربخشی در ایمنی و کیفیت، و استخراج عوامل حیاتی موفقیت برای دانشگاه بوده است (Sollenberger, 2006).
در مقاله ای با هدف تعیین استراتژی های مدیریت در شرکت های ساخت و ساز، تجزیه و تحلیل SWOT (نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها) به عنوان یک ابزار برای فرموله کردن استراتژی های مدیریت انجام شد. بهترین شیوه انجام این کار نبز با تحلیل سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شده است. بر اساس نظر کارشناسان و خبرگان و با بهره گرفتن از تکنیک AHP استراتژی مناسب انتخاب شد و نتیجه گرفته شد که مدیریت چشم انداز ساخت و ساز شرکت های مورد مطالعه با توجه به SWOT بر اساس شرح انتخاب شده امکان پذیر است (Zavadskas et al, 2011).
در مقاله ای با بهره گرفتن از روش تجزیه و تحلیل SWOT به ارزیابی و تجزیه و تحلیل جامع در نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها در توسعه گردشگری روستایی در سوژو پرداخته شد و اشاره شد که گردشگری روستایی می تواند با استفاده کامل از منابع گردشگری در مناطق روستایی برای تنظیم و بهینه سازی سازه های صنعتی روستایی، گسترش زنجیره صنعتی کشاورزی، توسعه خدمات گردشگری روستایی، ترویج اشتغال غیر کشاورزی، افزایش درآمد کشاورزان، و ایجاد یک پایگاه اقتصادی بهتر برای ساخت و سازجدید روستایی از طریق ترکیبی از منابع داخلی و محیط خارجی باشد. در نهایت محقق با بهره گرفتن از تحلیل SWOT به تعیین مزایا و معایب منابع مناطق روستایی سوژو و توجه به فرصت ها و چالشهای پیش رو در عرصه گردشگری پرداخته و در ارتباط با هریک پیشنهاداتی ارائه کرده است (Zhang, 2012).
در پژوهشی ارزیابی استراتژی های جایگزین به منظور تعیین بهترین محیط کسب و کار در صنعت فرودگاهی با بهره گرفتن از (SWOT) نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات تجزیه و تحلیل انجام شد. این مطالعه با هدف ارائه یک مبنای کمی به تعیین رتبه بندی عوامل مؤثر در تجزیه و تحلیل SWOT از طریق تصمیم گیری چند معیاره معمولی روش ساخت، فرایند شبکه تحلیلی (ANP) پرداخته است که به دلیل قابلیت های این مدل و وجود وابستگیهای بالقوه در میان عوامل SWOT در این مطالعه ترجیح داده شد و در نهایت نشان داده شدANP همچنین می تواند به عنوان یک ابزار موثر برای تصمیم گیری فرآیندهای پیچیده مورد استفاده قرار گیرد (Sevkli et al, 2012).
مقاله ای با هدف با تجزیه و تحلیل SWOT، به ارزیابی سیستم های محیطی در منطقه خاور میانه و شمال آفریقا، از طریق بررسی مقایسه ای از وضعیت نرم افزار و ساختار سیستم های موجود بر اساس چارچوب های حقوقی، نهادی و رویه خاص کشور پرداخته است. تجزیه و تحلیل تصمیم در یک چارچوب تحلیلی بوده که شامل هر دو تجزیه و تحلیل عملکرد بر اساس معیارهای ارزیابی از قبل تعریف شده بوده است. در نهایت نتایج بعضی از نقاط ضعف و کاستی های سیستم را نشان داد و اعلام کرد وضعیت ناهمگن با تأخیر پیشرفت کلی همراه بوده است که با سطوح مختلف فرایند تصمیم گیری ادغام شده است (Rachid & Fadel, 2013).
۲-۲-۳- جمعبندی مطالعات و تحقیقات مشابه
همانگونه که در صفحات قبل اشاره شد تاکنون مطالعات زیادی در باره برنامهریزی استراتژیک و شناسایی مسائل و مشکلات موجود سازمانها بصورت عام و سازمانهای سرمایه گذاری و کارآفرینی بصورت خاص انجام گرفته است و اعتقاد بر این است که بعلت نیاز جامعه به وجود آن، این باب مطالعاتی، روند کاری خود را کماکان بصورتی فزاینده در آینده ادامه خواهد داد. با این وجود در بخش زیر، چکیده مطالعات و تحقیقاتی که قبلاً بدانها اشاره شده است در قالب جدولی بعنوان جمعبندی ارائه میگردند.
جدول شماره ۲-۳- جمعبندی سابقه تحقیقات مشابه
| ردیف | سال | محقق | نتیجه تحقیق |
استخراج گنجینه های نهفته وجودانسان وشکوفا ساختن آن هادرپرتو خودشناسی است. انسان به حکم فطرت درپی شناخت ودرطلب آگاهی است. اگاهی ازخود، آگاهی ازجهان هستی ومبدأ ومقصدآن، تکامل وسعادت اونیز درگرواین آگاهی هاست. مخصوصاً گاهی ازگوهر والای انسانی خود ازاهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا ازخودشناسی به خداشناسی می رسد. همچنان که کمال خودشناسی درپرتو خداشناسی است.« من عَرَفَ نفسَه فقَد عرفَ ربَّه»
مسلماً آن همه تأکید که در روایات برخودشناسی شده است به منظور توجه دادن انسان به ارزش ها وگوهرهای والای وجود خویش است تا جایگاه خودرا بشناسد وخودمجازی(تن )رابه جای خودحقیقی( من) به اشتباه نگیرد. امام علی(ع) می فرمایند: با پشت پازدن به نفس خودبه خویشتن روآور. آن گاه درتوضیح این مطلب می فرماید: مقصودم این است که به نفس برترخود که ازنورعقل کسب روشنایی می کند وحائل میان تو وانگیزه های نفسانی است روی آور وازنفس اماره است که باسرکش ،به بدی فرمان می دهد روی برتاب.(همان،ص۱۷)
حج کانون معارف الهی است وسیروسلوک باطنی وسفر معنوی با سیربیرونی وآفاق انفس توأم گردیده وره آوردان معرفت وکمال معنوی وانسانی است. دراینجاست که انسان خود رامیشناسد که اصل تعلیم وتربیت انجام گرفته است ودرنتیجه انسان به خود احترام می گزارد وموجب احترام به دیگران نیز می شود .انسانی که ازسفرحج باز می گردد متحول می شود ودر بستر جامعه موجب ارتقای سطح فکری واجتماعی خود ودیگران می شود.(رضایی،۱۳۸۸،ص۳)
وقوف درعرفات ابتدای حج است وآن چه پیش ازآن بوده به طورمقدمه می باشد. پس اصل عمل ازاین جاست که مربوط به شناسایی است، زیرامعرفت ،اساس کلیه حرکات است. عرفات میدان وسیعی است که مسافت آن تاخانه ،نمایش حریم مسافتی رامی دهدکه مابین معرفت وعمل است. (سحاب،۱۳۵۸،ص۱۲۴)
وقوف درعرفات یکی ازارکان حج است . پس ازاحرام در مسجدالحرام اولین عمل حج تمتع که ازحضور یافتن درصحرای عرفات آغاز می شود، نشان از شناخت ومعرفت است.هم شناخت دین وهم شناخت خود.
وقوف عرفات، برای این است که آدمی خودرا نیزبشناسد وبایدبه خودمعترف شود. دراین جابایدوقوف کنی، یعنی برخودواقف وآگاه شوی ،دراقیانوس فکرفرو روی، بدانی ازکجا آمده ای؟ به کجامی روی؟ خداتو رادعوت کرده است تا اقرار کنی وآن چه دردل داری بیان کنی وآن چه کرده ای به زبان آری. احضارشده ای تابخواهی وبخشیده شوی. بالاتر ازهرعبادتی ، تفکروتعقل است. علی می فرماید: «أفضلُ العِباده الفکر»دردادگاه های بشری ،هرگاه آدمی به گناه اقرار کند محکوم است، امادر دادگاه الهی اگراعتراف بکند وتکرار نکند، بخشیده می شود.(خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۲۴)
ادمی در درون وجود خود، خودش را که عمری است گم کرده است وبه دنبایش می گردد، پیدا می کند وبه حال خویشتن عارف می گردد ومی داند او آن کس نیست که شب وروز درتلاش معاش ، حریصانه کوه وصحرا را زیر پا می گزارد وهر چه می یابد عطش فرو نمی نشیند.(جمعی از نویسندگان،۱۳۸۸،ص۲۳۳)
عرفات یعنی شناخت وانسان باید نقاط ضعف وقوت خویش رابشناسد تا بتواند شعور وآگاهی به هم رساند تا بدین وسیله به مبارزه شیطان بیرون ودرون رود.
ج) خود سازی
تربیت نفس(خودسازی)، ازحیث رتبی و زمانی برتربیت نفوس (ساختن دیگران)، تقدم دارد.
فلسفه تربیتی اسلام ناظربه تعالی فردو جامعه است، لیکن اوّلی را مقدم و اولی بردومی تلقی می کند. چنانچه آدمی قادر به سلطه برخویشتن شود، درپرورش دیگران نیز توفیق خواهد یافت. یکی ازفرمایشات حضرت علی(ع)، ناظر به همین معناست: “هرکس که خود را درمنصب پیشوایی، (هدایت) مردم قرار می دهد، باید پیش ازآن که به تربیت دیگران اهتمام ورزد، درتأدیب نفس خویش همت گمارد وکسی که ابتدا به تعلیم نفس خود قبل ازتأدیب دیگران بپردازد، بیشتر سزاوار تجلیل وتکریم است، نسبت به کسی که فقط به تعلیم دیگران اشتغال دارد.
بی تردید مربیانی که قادر به خودسازی وتعالی خود باشند، درساختن جامعه ای متعالی وپیشرو توانا هستند ودرجلب اعتماد دیگران ازموفقیت چشم گیری برخوردارند. رمز تقدم تربیت نفس برتربیت نفوس رابه دلایل زیر می توان تبیین کرد:
الف. فردی که راه ورسم خودسازی راآموخته ودرشخصیت خویش آن را تحقق بخشیده است، بهتراز دیگران می تواند شیوه های علمی را به جامعه انتقال وتعلیم دهد، زیرا درعمل به کسب تجربه ای اخلاقی وتربیتی موفق شده است.
ب. انسانی که مشقّت ها وسختیهایی رادر مراقبت نفس تحمل کرده است، آنچنان ازجاذبه کلام وگیرایی رفتار برخوردار است که گاهی یک عبادت او ،دل های مشتاقان وجویندگان راه فضیلت راسرشار ازجذبه وعشق به تعالی می کند.
ج. فرد خودساخته درطریق مبارزه بانفس به مراحلی می رسد که نشان از موفقیت اودر این وادی دارد، لذا دراین موقعیت قادر به جلب اعتماد دیگران ومتعلمان خواهدبود. بی تردید جلب اعتماد زمینه ای برای نفوذ اخلاقی وتربیتی مربی درشخصیت تربیت شوندگان تلقی می شود.(شرفی،۱۳۸۳،ص۳۰-۲۹)
بخش اصلی ازبخشی که پیرامون حج وجود دارد مربوط به نقش خاص مراسم حج درخودسازی افراداست.
مشکل بزرگ این است که خودسازی بر طبق کدام الگو باشدواین مسأله مهمی است.پس انسان باید خود رابرطبق ضوابط والگوئی بسازد وهر ایدئولوژی ونظام سازنده هم باید درچهارچوب خود تمرین های مناسب برای افرادوابسته به این ایدئولوژی ونهضت مقرر کند.
حج وروزه دراسلام دوتمرین سازنده براساس ضوابط اسلام است وبه خصوص حج به مقدار قابل ملاحظه ای همراه با وابستگی به نظام رهبری ،اجتماعی می باشد. توصیه چشم گیر آیات قرآن کریم وروایات برروی تقوا برای این است که اصلاً تربیت وخودسازی اسلامی درتقوا خلاصه می شود. هرکس به همان اندازه خودساخته است که تقوا دارد. اگربتوانیم یک سیستم هدایت کننده دریک انسان به وجود بیاوریم که دربرخورد با هرچیزی به او بگوید ازاین طرف برو واز آن طرف نرو ،او هم به راحتی عمل می کند ،به این حالت هدایت شدن تقوامی گوییم واین تقوا، ساختن ،تربیت وتمرین می خواهد. تمرین هایی که هم رهبری باید درتعیین تمرین وکشاندن افراد به دایره تمرین وظیفه خود را انجام دهد و هم خود انسان که حج یکی از این تمرین هاست.
حج با چنین بعد وسیع معنوی وجذبه عظیم روحانی ،دوره کاملی از خودسازی وریاضت ورهبانیتی است درجهت ویرایش ناخالصی ها وآرایش به مظاهر اسماء وصفات الهی آنگونه که رسول خدا میفرمایند: «مبدل کردم رهبانیت را به جهاد وحج وانسان نمی رسد به این کرامت عظمی إلا به ملاحظه آداب ورسوم حقیقی آن».
بدین جهت مقصود اصلی ازقراردادن حج وهمچنین سایرعبادات تقویت جانب روحانیت است تا اینکه انسان بشری ،روحانی شودوازعوالم جسمانی به عوالم روحانی ترقی نمایدوبرای اومعرفت الله ودوستی خداوانس اوحاصل آیدوبا اولیای خدا در دارکرامتش مجتمع گردد.(شربتی،۱۳۸۳،ص۴۳)
د) قطع تعلقات دنیوی
یکی ازعوامل بروز یأس ونامیدی ودرنتیجه رنج واحساس افسردگی ، تعلق مادی و وابستگی های انسان به بسیاری ازمظاهر دنیوی ومادی است. اگرچه امکانات ونعمت های مادی می تواند موجب رفاه شود ، ولی نمی تواند درنظام موارد آرامش بخش باشد، زیرا مظاهرمادی با همه زیبایی ها ولذایذی که دارند ، به گونه ای است که معمولاً دارایان آن ها درغم وترس ازدست دادن آن ها یا دررنج وحسرت آن چه که ندارند به سرمی برند. چنین افرادی به امکانات مادی نگاه استقلالی داشته وآن راکمال مطلق می دانند. درواقع تعلق و وابستگی مساوی است با زندگی آمیخته با غم واضطراب از دست دادن آن چه که هست وحسرت آه وافسوس نسبت به آن چه که نیست. اما درتفکردینی ،انسان بالاتر ازآن است که به چیزی تعلق و وابستگی پیدا کند.همه چیز برای انسان است ،واو خود تنها وتنها به خدا وجمال محض وکمال مطلق تعلق دارد وچون از اوست ، به همه چیز رسیده است وآن چه غیر اوست ،ابزار است وکوچکتر ازآن که انسان به آن وابسته شود.(همان،ص۲۳۴)
باشکل گیری احساس دلبستگی به قادرمتعال که یکی ازآثار حج می تواند باشد، احساس دیگری در اوشکل می گیرد که ازهرچه رنگ وبوی نقص وضعف وکمبود دارد، قطع تعلق کند. برهمین اساس است که امام صادق(ع) می فرمایند: «إذا أرَدتَ الحَجَّ فجرد قلبک لللّه تَعالی مِن کلِّ شاغل.»(چون اراده حج کردی دل را ازهر چه که تورا ازخدایت بازدارد برهنه ومجردکن.)حاجی وزائر خانه خدا باقطع تمام تعلقات ودل مشغولی ها ،قلب خودرا آماده اتصال معنوی به هستی بخش جهان می کند وبه کمال مطلق نزدیک ترمی شود. امام سجاد(ع) نیز می فرمایند: حج گزار باید هنگام احرام بستن قصدکندهر چه راخدا برای او حرام کرده ،اوهم برخودتحریم کند،یعنی احرام درمیقات بدین معناست که خدایا من تعهدمی کنم که همه محرمات رابر خود تحریم کرده ،برای همیشه آن هارا ترک کنم .ازاین بیان امام استفاده می شود که احرام بستن یعنی خدایا ارتباطم را ازغیر توگسستم. پس ازاین عقدو پیمان گسستنی ازغیرخداست. یعنی ابتدا گسستن ازغیرخدا وآن گاه پیوستن به لطف حج است.(همان،ص۲۳۶)
امام صادق(ع) درباره تفسیرآیه «فَفِرّوا إلی الله» می فرمایند:( این آیه اشاره به انجام حج است.) بنابراین فرار وعروج ازخود وماسوای حج به سوی خدا ،تشکیل دهنده حقیقت حج است. پس سفرحج فرار ازغیرخدا به سوی خداست. وچون خداهمه جاهست معنای سیر إلی الله مسیرمکانی یازمانی نیست. فراربه سوی خدا بدین معناست که انسان ماسوای الله راترک کرده خدارا طلب می کند. بنابراین یکی ازاسرار حج آن است که انسان ازغیرخدا بریده ،به سوی خداهجرت کند تا به لقای اونایل آید واین ازهنگام تهیه مقدمات آغازمی شود. کسی که لباس احرام فراهم می کند ،مالش راتطهیر، وصیت نامه اش راتنظیم وازبستگانش خداحافظی می کند، همه این امور رابه عنوان فرار ألی الله انجام می دهد. قهراً درهمه این حالات با خداست وسیرچنین کسی ألی الله است.
گشودن قیدوبندهای غیرخدایی ودل نهادن به پیمان الهی یکی ازبایسته های عمل احرام درآغازمناسک حج است.
امام سجاد(ع) به شبلی می فرمایند: «فَحین عَقدتَ الحَجّ نویت إنّک قَدحَلَلت کلُّ عقد بغیرالله.»وقتی که خواستی احرام حج را ببندی آیا قصدکردی ازهرپیمانی که رنگ غیرخدایی داشته رهایی پیدا کردی؟ درواقع شرط ورود به اعمال حج رهایی یافتن ازهر قیدوبند غیرالهی است. همان طور که حضرت ابراهیم واسماعیل وهاجر، نماداین وارستگی وقطع تعلقات مادی ودنیوی رابرای همه حجاج به تصویرکشیدند.(جمعی از نویسندگان،۱۳۸۸،ص۲۳۷)
انسان دراین سفر درعالمی روحانی سیر می کند ومی فهمد که باید حتی الامکان خودرا از تعلقات و وابستگی هایی که به مادیات دارد ئسنگینی همه را برجان خود احساس می کند، فارغ سازد وبه ملائکه وفرشتگان الهی تشبیه جوید.
بسیار بی سعادتند افرادی که دراین سیر الهی ،که سفراز جسم به روح واز صورت به معنا وازمجازبه حقیقت وازخلق به خالق است، دراندیشه حوائج جسمانی وراحتی وآسایش خود باشند. اینان که زیستن رابرای خوردن می خواهند باسعادتمندانی که خوردن رابرای زیستن وسلوک إلی الله می خواهند تفاوت بسیار دارند. تفاوتی که جسم باروح وظاهر با باطن وجهل باعلم وظلمت با نور دارد: «اولئکَ کَالاَنعام بَل هُم أَضَلّ اولئک هُمُ الغافلون» و « ذَرهُم یَأکُلوا ویَتَمتَّعوا».(حسینی کشکوئیه،۱۳۷۲،ص۲۰۰)
هرکس دراین جهان خودرا به بهایی که دارد می فروشد. حضرت علی (ع) می فرمایند: « الا حرٌّ یَدَعُ هذه اللماظهَ لأهلها إنَّه لَیسَ لِأَنفُسَکُم ثَمَنٌ إلّا الجنّه فلا تبیعونَها إلّا بها» درحج که ازنام ونشان، عنوان ودرجه، لباس ومنصب، خبری نیست وهمه درکنار هم بدون هیچگونه امتیازی مشغول انجام عبادت هستند، به خوبی می توان بی اعتباری وموهوم بودن امتیازات دنیوی رادرک کردومتوجه شد که امتیاز حقیقی ومفید مربوط به تقوی است: « إنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ اَتقاکُم».(همان)
۴-۶-۳- اثر تربیتی حج از حیث ارتباط با دیگران
انسان موجودی اجتماعی است ونمی تواند به سوی غایت تربیت جز درمیان جمع وبر اساس روابط صالح اجتماعی سیرکند. انسان چه درحال آسایش وراحتی وچه دربلا وسختی ،لازم است قدرت های مادی ومعنوی خود راروی هم بریزد وکلیه شئون زندگی خویش رادرپرتو روابط اجتماعی سالم وتعاون وهمکاری اجتماعی به سامان رساند. خدای متعال اهل ایمان رابه روابط اجتماعی صحیح فراخوانده فرموده است:« یا أیَّها الَّذینَ آمَنوا إصبِروا وصابِروا ورابِطوا واتّقُوا الله لَعَلَّکُم تُفلِحُون» ای کسانی که ایمان آورده اید بردباری کنید وباهم سازش وپیوند کنید وازخدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید.چون اصلاح رابطه انسان با جامعه به منظور نیل به سعادت حقیقی دنیا وآخرت است، دراین آیه پس ازکلمه (رابطوا) بلافاصله جمله( اتّقوالله لعلّکم تفلحون)آمده است، زیرا سعادت حقیقی وکمال جزدرپرتو همکاری های اجتماعی سالم وصالح میسر نیست واگرهم سعادتی حاصل شود سعادت حقیقی وکمال همه جانبه نخواهد بود. خدای سبحان مردمان را به اصلاح رابطه خود با جامعه وتحقق روح تفاهم وصداقت وپیوند بایکدیگر وپرهیز ازپراکندگی وسیردادن یکدیگر به نیکی هاودور کردن ازبدی ها وهمکاری درامورخیرفرامی خواند.
«واعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهَ جَمیعاً ولا تَفرّقوا… ولتَکُن مِنکُم اُمّه یَدعونَ إلی الخَیرِوَیَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وأولئِکَ هُمُ المُفلحون» وهمگی به ریسمان خداچنگ زنید ،پراکنده نشوید… وباید ازمیان شما گروهی به نیکی دعوت کنند وبه کارشایسته وادارند واز زشتی بازدارند وآنان همان رستگارانند.
« وَتَعاوَنوا عَلَی البِرّ واتَّقوی»ودرنیکوکاری وپرهیزکاری بایکدیگرهمکاری کنید.
تربیت اجتماعی پرورش وهدایت فرداست به گونه ای که با تمایل عاطفی به زندگی اجتماعی ،مسؤولیت الهی وانسانی خودرا ایفا کندوضمن پایبندی به حقوق متقابل ازشرایط مساعد وتعامل اجتماعی جهت رشدو تکامل خویش بهره گیرد.
اسلام با توجه به عنایتی که به روابط اجتماعی دارد ونقشی که برای آن درتکامل انسان قائل است، درقالب اصول ومعیارهای الهی به پرورش روح جمعی می پردازد وبا طبقه بندی این ارتباطات درقالب انسان واعتقاد ملاک هایی رابه دست می دهد. به عنوان مثال با خطاب «یا أیَّهَا النّاسُ إتَّقوا ربَکُمُ الّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحده» عموم افراد بشر را به فطرت خداجویی وتقوا ونوع دوستی توجه می دهد.وبا خطاب« یا أیَّها الّذینَ آمَنوا …»مسلمانان را به وظایف ایمانی واسلامی شان فرامی خواند.
خلاصه آن که اسلام ،انسان راموجودی اجتماعی می داند که تکامل او درپرتو زندگی جمعی میسر است وازاین رو افراد وجوامع را به همبستگی و وحدت مبتنی برتوحید فرامی خواند وازطریق مختلف وحتی ازطریق عباداتی چون نمازجماعت، جمعه وحج ،درسطوح مختلف ملی وفراملیتی به پرورش روح جمعی پرداخته، باطرح وبرنامه حساب شده درزمینه های فرهنگی ،سیاسی واقتصادی به تدبیر واداره اجتماع همت می گمارد وتشکیل حکومت واحد جهانی اسلام را درعصرحضرت مهدی نوید می دهد.(رهبر و رحیمیان،۱۳۷۸،ص۹۲-۹۱)
آیات الهی واحادیث وروایات ازمعصومین بیانگر این است که همه انسان هادر آفرینش ازیک گروهند واین واقعیت واصلی است پذیرفته شده که اخلاق وتربیت وانسان سازی دراسلام برآن استوار است.(ساعی،۱۳۷۹ص۱۴۱)
«یا أیَّهَا النّاسُ إتَّقوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَه وخلق مِنها روحِها وبَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً ونِساء» ای مردم ازپروردگارتان بترسید ،پروردگاری که همه شما را ازیک تن آفرید وجفتش رانیز از او پدید آوردو ازآن دو مردان وزنان بسیاری پراکنده ساخت.
برای این که انسان به سعادت شایسته خود برسدوبرای این که راه ورسم زندگی او آسان شود وبرای این که هستی وبقای فردی واجتماعی انسان حفظ شود، خدای تبارک وتعالی این موجود رابه زندگی اجتماعی ترغیب وراهنمایی فرموده وتمام تفاوت ها را ازمیان برداشته که مبادا کسی خودرا برتر بداند وبراساس آن ظلم و ستمی بر دیگران روادارد.(همان)
هرقدرادامه ارتباط مابا دیگران بیشترومتنوع ترباشد، ارتباط ما باخودمان بیشترمی شود.
ارتباطی که در فلسفه تربیت اسلامی بین انسان با انسان مطرح می گردد رابطه عدل و احسان است. با تمسّک به آیه «اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاحسان» می توان اذعان داشت که اصول تفکر تربیت اسلامی چارچوب عامی را برای اینگونه ارتباط در نظر گرفته است.عدل به معنای انصاف و درجمیع حالات خوب است.شیوع عدل با دشمنان و دوستان،درهنگام دشمنی ها و بدرفتاری ها یا خوش رفتاری ها،نشان دهنده همبستگی،کمال و استقامت است.اما رابطه ای که خداوند انسان را به سوی سبقت در میدان تحریک میکند،احسان است.اساس این رابطه براین استوار است که انسان از طرفی باالذات موجودی خیرخواه است و از طرف دیگر از حیث خلقت اوّلیه پاک می باشد و در تعامل و ارتباط با دیگران قرار دارد و چون اختلافی بین آنها بروز کند در این حالت دشمن اصلی همان شیطان است و دیگر دشمنی ها بر انسان که قربانی دشمن اصیل(شیطان)قرار گرفته است،عارضی است.احسان،انسان را به اصل خود،یعنی اخوّت باز میگرداند و شیطان رااز استثمار خویش دور میکند،چنانکه خداوند می فرماید:«ادفَع بِالَّتی هِیَ اَحسن فإذا الَّذی بَینَکَ و بَینَه عَداوَه کَانَّه وَلیٌّ حَمیمٌ»(مشایخی راد،۱۳۸۰،ص۹۹)
الف) وحدت امت اسلامی در حج
حج ازمهمترین مناسک دینی دراسلام است که می تواند نظام مسلمانان راسالیانه دریک اجتماع عظیم مذهبی گردهم آورد، وهمگان رابا دستور ونظام هماهنگ وشعارواحد به اجرای مراحل مختلف مناسک، هدایت کند وارتباط معنوی باخدا ومردم رادرعالی ترین وزیباترین صورت نشان دهد. درحقیقت حج نمونه کوچک امت واحده اسلامی است که به صورت منطقی تشکیل می شود وهویت واحدامت اسلامی را عملاً به نمایش می گزارد. مسلمانان درهرگوشه ای ازجهان که باشند ،بایکدیگر پیوند واخوت دارند اما این درحرف وشعاراست. آن چه آن هاراعملاً به یکدیگر پیوند داده به آنان هویت واحدی القا می کند، حج وحضور درصحنه های مختلف آن است. حج گزار پس ازآن که درصحنه حج حضور می یابد، خودرا عضو مجموعه بزرگتری به نام امت اسلامی قلمداد می کند. امام صادق دراین باره می فرمایند: خداوند درمکه وحج اجتماع مسلمانان رااز مشرق ومغرب قرار داد تایکدیگر را بشناسند.(همان،ص۲۴۳)
ب) مساوات مردمی در حج
کعبه بنیان الهی برای همه ی مردم در گستره ی تاریخ است بی آنکه ویژه ی کسی،قومی یا عصر یا اقلیمی باشد.از این رو شهری و روستایی،متمدن و صحرا نشین،دور و نزدیک،غابر و قادم،همه باید همسان و همتای هم از آن بهره مند شوند؛"جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَواءً العاکِفُ فیه وَالبَادِ"بنابراین،کعبه و مسجد الحرام نمونه ی بارز مساوات مردمی است.خدای سبحان برای تعلیم و تمرین برابری و تساوی و تبلور ان،همگان را به سرزمین مساوات فراخوانده و به طواف در اطراف کعبه ای که نسبت به همگان یکسان است کرده است.پس انکه برگرد کعبه و محور مساوات می گردد،باید هرگونه امتیاز فردی و نژادی را از خود بزداید و دیگر نژادها و قومها را چون نژاد و قوم خود بداند و همانگونه که از طواف برگرد خانه ی پاک"طَهِّرابَیتیَ لِلطّائِفینَ وَالعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجودِ"،درس طهارت می آموزد،ره آورد او از حضور در تجلّیگاه برابری باید آموختن مساوات باشد به گونه ای که نه فردی را بر فردی و نه نژادی را بر نژادی راجح نداند مگر بر مدار تقوا که فضیلتی معنوی است،نه مادی.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۰۵)

