درمباحث قبل اصول و قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه و ضرورت اعمال این قواعد و یا تدوین قواعد جدید در مواجهه با حملات سایبری را بررسی نمودیم. حال لازم است که بررسی نماییم که آیا قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه برضابطهمند شدن فضای سایبر و ممانعت ازحملات سایبری تأثیرگذار بوده است یا خیر؟
درعصر دولت – محوری کمترکشوری حاضر به ایجاد محدودیت در استفاده از برخی از سلاحهای استراتژیک بود اما با تدوین اصول وقواعد حقوق بینالملل بشردوستانه و ورود به عصرانسانی شدن حقوق بینالملل، اکثرکشورها “امنیت انسانی” را بر” دکترین امنیت ملی” ترجیح دادند و در اکثر معاهداتی که مبنای آن اصول بنیادین حقوق بینالملل بشردوستانه بوده است، سعی نمودهاند که در معیار ارزیابی مشروعیت عملیات ها، تسلیحات خود را در ظرفی به نام حقوق بینالملل بشردوستانه محک بزنند. نمود عینی این محدویتها، کنوانسیون سلاحهای متعارف، کنوانسیونهای چهارگانه ژنو، پروتکلهای الحاقی به آن و دیگر معاهدات بینالمللی و منطقهای بوده و در آیندهای نزدیک شاهد اعمال این اصول در “معاهده بینالمللی کنترل تسلیحاتی برای فضای سایبر” خواهیم بود. در ادامه حملات سایبری و تجهیزات به کار رفته در ان را از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه مورد ارزیابی قرار میدهیم.
بند اول : ابزار حملات سایبری به مثابه سلاحی نوین
تاریخ زندگی بشر مملو از تلاش انسان برای استیلا بر دیگران بوده و چه بسیار ابزاری که انسان برای غلبه بر طبیعت بدانها دست نیازیده است. در طول تاریخ انسانها به جهات مختلف در قالب قبایل و مناطق گوناگون به جنگ با همدیگر رفتهاند و در این جنگها از ابزارهای مختلف و از جمله سلاح های شیمیایی بهره جستهاند. در زمانی که حقوق قراردادی جنگ هنوز زیاد پا نگرفته بود، درهم کوبیدن نیروهای دشمن یکی از اهداف غایی طرفین جنگ محسوب می شد ولو این هدف از طریق بکارگیری سلاح های نامتعارف تحقق یابد چون در این دوران بنا به مثل معروف، ضرورت قانون نمی شناخت. با توجه به موضوع این رساله که حملات سایبری میباشد، بایستی بررسی کرد که آیا اینگونه حملات سایبری نوعی سلاح محسوب میشوند یا خیر؟ و در راستای پاسخگویی به این مسئله، لازم است که ابتدا مفهوم سلاح بررسی گردد.
الف-مفهوم سلاح سایبری
طبق تعریفی که در سایت ویکیپدیا وجود دارد، سلاح به ابزارى اطلاق مىشود که براى نبرد با دشمن ساخته شده است؛ خواه براى حفظ بدن در برابر یورش دشمن باشد، مانند کلاه خود، سپر و زره، یا براى تهاجم و ضربه زدن به دشمن، مانند تفنگ، شمشیر و نیزه. برای آشنایی با انواع سلاح لازم است که انواع جنگافزار را به صورت اجمالی بررسی نماییم.
طبقهبندی جنگافزارها :
۱ - جنگافزار متعارف
این نوع ابزار جنگی به گروههای ذیل تقسیم میشوند:
جنگافزار سرد، جنگافزار انفرادی (شمشیر، خنجر، تیر و کمان،…) ، جنگافزار جمعی (منجنیق)، جنگافزار گرم، انفرادی (سلاح کمری، تفنگ، نارنجکانداز،…) ، جمعی (توپ، تانک، هواپیمای جنگی،…)
۲ - جنگافزار نامتعارف
این نوع ابزار جنگی به گروههای جنگافزار شیمیایی، جنگافزار میکروبی ،وجنگافزار هستهای تقسیم میشوند که البته در حال حاضر کاربرد آنها در بیشتر موارد ممنوعیت دارد.
با بررسی و واکاوی انواع و اقسام جنگهای موجود اعم از جنگ سخت، جنگ سرد، جنگ نرم و… به پارامترهایی برمیخوریم که در تمامی این جنگها مشترک است و تفاوت موجود در تعریف این جنگها با توجه به هدف، مد نظر آنهاست که به جهت اهمیت و مبتلابه بودن مقوله حمله سایبری بهصورت کاربردی به اسلحه شناسی اینگونه عملیات پرداخته خواهد شد.
با توجه به تقسیم بندی فوق، ابتدا باید دید که چه نوع حملات سایبری، از مصادیق توسل به زور و حمله مسلحانه میباشد، سپس بر اساس آن میتوان نتیجه گرفت که ابزارهای به کار گرفته شده در حملات سایبری قابلیت شناسایی به عنوان سلاحی خاص را دارند یا خیر.
با مروری بر قوانین نظامی برخی کشورها که فناوری سایبری را به صورت حرفهای در آموزههای نظامی خود قرار داده و یگانهای ویژهای در این خصوص تشکیل دادهاند، میتوان به این نتیجه رسید که برخی از ابزارهای سایبری در حد یک سلاح نوین میباشند هرچند که برخی از این ابزارهای سایبری منجر به آثار مستقیمی نشوند اما برخی مواقع آثار غیر مستقیم آن میتواند منجر به بی ثباتی یک کشور شود و یا از اثار مستقیم میتوان به آزاد شدن یک انرژی بسیار قوی و تخریب یک منطقه وسیع کشور به دلیل اخلال در کارکرد یک سد آب و یا یک نیروگاه اتمی، اشاره کرد که همه این آثار، از مصادیق توسل به زور و حمله مسلحانه میباشد. از نظر حقوقی نیز میتوان با استناد به تفسیر بند ۳ ماده ۳۱ کنوانسیون حقوق معاهدات وین ۱۹۶۹، اینگونه حملات را نوعی کاربرد زور در فضای سایبر دانست زیرا طبق این بند از معاهده مذکور، هر رویه موخر بر اجرای یک معاهده که دلالت بر توافق طرفین داشته باشد، قابل اجرا میباشد.
گواه بر این ادعا، سند استراتژی ملی ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۴ و اظهارات دیگر نمایندگان این دولت میباشد که طبق نظر آنها، جنگ افزارهایی که آثار گستردهای داشته و آثار ویران کننده آن بیشتر از آثار نابود کننده آن باشد، مشمول توسل به زور بوده و آثار اقتصادی و اجتماعی آنها کمتر از یک جنگ افزار کشنده نمیباشد.
از دیگر کشورهای حمایت کننده از این دیدگاه، روسیه و انگلستان میباشند که حمله سایبری به یک نیروگاه اتمی را یک نوع حمله مسلحانه دانستهاند. همچنین دولت استونی نیز، محاصره سایبری که یک کشور را از دسترسی به جهان بیرون محروم نماید را همطراز با محاصره دریایی بنادر دانسته و نوعی اقدام جنگی میدانند.
نتیجه آنکه: ” قصد و آثار استفاده از یک ابزار است که آن را تبدیل به سلاح میکند نه کاربردهای عمومی یک وسیله". لذا با توجه به مطالب فوق میتوان گفت که استفاده از هر ابزاری همچون ابزار سایبری، درصورتیکه منجر به تلفات قابل ملاحظه انسانی شده و یا تخریب گسترده اموال را در پی داشته باشد، ابزار به کار رفته نوعی سلاح محسوب گردیده و در نتیجه آن عملیات از مصادیق حمله مسلحانه خواهد بود.
از نظر حقوقی میتوان این نتیجه را با نظر شورای امنیت در واکنش به حملات یازدهم سپتامبر در یک راستا دانست چراکه با وجود اینکه ابزار به کار رفته در این حمله ذاتاً اسلحه نبوده و هواپیماهای ربوده شده بودند، اما این شورا حق دفاع مشروع را برای آمریکا به رسمیت شناخت. البته دیوان بینالمللی دادگستری نیز بارها در آراء و نظریات خود، با معیارِ مقیاس و نتیجه، مصادیق توسل به زور را تفکیک نموده و حملاتی مانند دادن اطلاعات غلط به هواپیماها و یا اخلال در کار نیروگاههای هستهای که خسارات جانی و مالی بسیاری به دنبال خواهند داشت را معادل حملات مسلحانه دانسته است. سلاح حمله سایبری، ترکیبی از دانش و تجهیزات میباشد که با حضور در بزرگراه اطلاعاتی نظیر شبکه اینترنت و با داشتن دانشِ تخصصی، بسیاری از ابزارها، بدون صرف وقت زیادی در دسترس هستند.
با توجه به توضیحات فوق، سلاحهای قابل استفاده در یک حمله سایبری به شرح ذیل میباشد:
۱- ابزارهای شناسایی: عموم سلاحهای شناسایی در محتوای فضای سایبر یا اینترنت وجود دارند. نمونههای کلی این ابزارها شامل موارد زیر میباشد:
موتورهای جستجوی دامنهها
ثبات دامنه اینترنتی
ثبات آدرس اینترنتی
تکنیکهای ردیابی
ابزارهای شناسایی DNS
ابزارهای شناسایی شبکه و همبندی آن
ابزارهای متفرقه
۲- ابزارهای وارسی: با سلاحهای وارسی میتوان سیستمهای زنده و فعال و آنهایی را که از طریق اینترنت قابل دسترسی هستند را مشخص نمود. نمونههای کلی این ابزارها شامل موارد زیر میباشد:
انواع جاروب کنندهها
انواع وارسی کنندههای پورتهای TCP و UDP
۳- ابزارهای کنکاش: سلاحهای کنکاشگر عموما درون سیستمهای عامل حضور دارند. این ابزارها مبادرت به بیرون کشیدن اطلاعات خاص سیستم عاملها و شبکهها، نظیر عناصر کاربری و تولیدات نرمافزاری مینمایند.
۴- ابزارهای نفوذ:
ابزارهای صرفا سایبری
سلاحهای فیزیکی/سایبری. مانند امواج کوتاه و بلند دستکاری شده که موسوم به بمب الکترونیکی میباشند.
۵- ابزارهای ارتقاء مزایا
روشها و ابزارهای تزریق
متدهای فریبکارانه
استراق سمع
۶- سلاحهای پنهان
انواع اسبهای تروآ
انواع ویروسها و کرمها
نقاط پنهان در سیستمهای عامل
۷- جنگ افزارهای حملات DOS: شاید یک سرباز سایبری که نتواند به محتوای یک رایانه نفوذ نماید، نهایتا مبادرت به تهدید جنبه در دسترس بودن آن هدف نماید. بنابراین استفاده از متدها و ابزارهای حملات DOS محتمل است.
ب- قابلیت اعمال کنوانسیون تجارت اسلحه از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه
در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۱۳، مجمع عمومی ملل متحد معاهده تجارت اسلحه را با ۱۵۴رای موافق، ۳ رای مخالف (کره شمالی، سوریه و ایران) و ۲۳ رای ممتنع( از جمله روسیه، چین، مصر، هند) تصویب کرد. این نخستین سند بینالمللی درباره تجارت تسلیحات و مهمات متعارف بوده که به تصویب رسیده است. دبیر کل ملل متحد این رخداد را دستاورد دیپلماتیک تاریخی و پیروزی برای مردم جهان دانست. همچنین، پیتر مورر، رییس وقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ، با ابراز خشنودی، این معاهده را گامی تاریخی در راستای کاهش آلام انسانی دانسته و عنوان نمودند که، اکنون باید متن معاهده با حسن نیت به اجرا در آید تا در جایی که خطر نقض فاحش حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه و ارتکاب جرایم جنگی وجود دارد از انتقال تسلیحات و مهمات دوری شود.
موضوع این معاهدهی ۲۸ مادهای، وضع مقررات در مورد تجارت بینالمللی تسلیحات متعارف و نیز پیشگیری و برچیدن تجارت غیرقانونی آن بوده و هدف معاهده، تامین صلح، امنیت و ثبات بینالمللی و منطقه ای، کاهش رنج انسان ها، و پیشبرد همکاری و اقدام شفاف و مسئولانه طرفهای معاهده در تجارت بینالمللی تسلیحات متعارف است.[۴۶۱]
حال با توجه به موضوع این رساله، این پرسش را پیشِرو داریم که آیا مسئله حملات سایبری نیز در چارچوب این معاهده قابل بررسی میباشد یا خیر؟
در بادی امر اینگونه به نظر میرسد که موضوع این معاهده ممنوعیت تجارت برخی از سلاحهای خاص بوده باشد اما با بررسی هدف و روح اصلی این معاهده، و با استناد به ممنوعیتهای احصاء شده در ماده ۶ و معیارهای ارزیابی تصریح شده در ماده ۷ که اینگونه مقرر می کند :
” صلح و امنیت را تضیعف کند یا در به خطر انداختن آن سهیم باشد و یا احتمال چنین وضعیتهایی برود؛ در راستای ارتکاب نقض فاحش حقوق بینالملل بشردوستانه و نیز حقوق بینالملل بشر باشد و یا چنین نقضی را تسهیل کند؛ در راستای ارتکاب عملی باشد که به موجب معاهدات بینالمللی یا پروتکلهای مربوط به تروریسم و یا جرایم سازمان یافته فرامرزی، در صورتی که دولت صادرکننده عضو آن باشد، جرم تلقی شده باشد و یا چنین عملی را تسهیل کند".
فرضیه ۲: عوامل فردی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه۲-۱: ملیگرایی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۲-۲: اثر کشور مبدأ بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۲-۳: سبک زندگی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۲: تجربه خرید بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۲-۵: باورهای اقتصادی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۲-۶: باورهای مذهبی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳: عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۱: ادراک از نوآوری محصول بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۲: اعتماد به محصول بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۳: کیفیت ادراک شده بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۴: ریسک ادراک شده بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر منفی و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۵: ارزش ادراک شده بها بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۶: شیوه های تبلیغات و ارتباطات بازاریابی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۷: توزیع بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۳-۸: ادراک از بومی بودن محصول بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴: عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۱: ادراک از نوآوری محصول ملی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۲: اعتماد به محصول بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۳: کیفیت ادراک شده بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۴: ریسک ادراک شده بر قصد خرید محصول ملی تاثیر منفی و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۵: ارزش ادراک شده بها بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۶: شیوه های تبلیغات و ارتباطات بازاریابی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۷: توزیع بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۴-۸: ادراک از بومی بودن محصول بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۵: عوامل مربوط به دولت و فعالیتهای عمومی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و
معنیدار دارد.
فرضیه ۵-۱: حمایت دولت از تولیدکنندگان داخلی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۵-۲: فعالیت رسانههای جمعی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۶: عوامل مربوط به دولت و فعالیتهای عمومی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۶-۱: حمایت دولت از تولیدکنندگان داخلی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۶-۲: فعالیت رسانههای جمعی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۷: نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی بر قصد خرید محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
فرضیه ۸: قصد خرید محصول ملی بر وفاداری محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
روششناسی پژوهش
روش تحقیق بکار رفته در این پژوهش پیمایشی میباشد. به منظور تهیه مبانی و ادبیات موضوع تحقیق و جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانهای شامل کتب، مجلات ، پایان نامهها و جستجو در اینترنت و برای جمع آوری دادهها و اطلاعات مربوط به مشتریان از پرسشنامه استفاده خواهد شد.
در این پژوهش حوزه کاری، محصولات لوازم خانگی تعیین گردید. دلیل انتخاب این طبقه از محصول این است که استفاده از چنین محصولاتی فراتر از برطرف کردن نیازهای کارکردی مصرف کنندگان است و می تواند جنبه های نمادین داشته باشد و باتوجه به اینکه استفاده از این محصولات به عنوان محصولات عمومی در چشم دیگران می آید، به نظر
میرسد در این طبقه از محصول، مصرف کنندگان خارجی یا داخلی، محصول را نمادی برای بیان جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی خود تلقی نمایند.
جامعه آماری مطالعه حاضر را کلیه مصرفکنندگان لوازم خانگی در سطح شهر شیراز تشکیل میدهند. بدین منظور شهر شیراز به مناطق نهگانه شهرداری تقسیم، سپس به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای در دسترس، پرسشنامه مربوطه متناسب با حجم هر طبقه در مناطق نهگانه توزیع گردید.
به منظور تجزیه و تحلیل دادهها نیز از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار۲۰ Amos و SPSS استفاده شد.
تعریف واژگان
اثر کشور مبدأ: اثر کشور مبدأ مجموعه کلی استنباط شده در مورد یک کشور خاص میباشد که دارای ارزش اطلاعاتی است (رنجبریان و قلی زاده شغل آباد، ۱۳۸۷)
تجربه خرید محصول: خرید و استفاده قبلی مصرف کننده از یک محصول خاص را تجربه خرید میگویند (Ling, Chai, & Rew, 2010)
زمینه
دانش فنی متعارف و فناوری روز
نوآوری فناوری، نظریه های تازه
نیازهای علمی
سرمایه گذاری کم ولی تلاش زیاد برای حفظ آن
سرمایه گذاری زیاد ولی تلاش اندک برای حفظ آن
جهت گیری تلاش
مردم
فناوری
معیارهای ارزیابی
فرایند و تلاش برای کسب نتایج بهتر
نتیجه در خدمت سودآوری
مزیت
مناسب برای اقتصاد کم رشد
مناسب برای اقتصاد دارای رشد سریع
جدول ۲-۴ مقایسه بین نوآوری و کایزن ( کوپر[۴۴]، ۲۰۰۹)
۴.نظام آراستگی ( ۵ اس ): در این مورد پیشتر اندک توضیحی داده شده است، ۵ اس یا ۵ ت، در واقع ابتدایی ترین اصل بهبود بهره وری است که با اجرای آن تغییرات شگرفی در سازمان ایجاد خواهد شد:
تشخیص: به معنای شناسایی و تفکیک کلیه اقلام ضروری و غیر ضروری در محوطه کاری
ترتیب: به معنی مرتب سازی اقلام ضروری با هدف دسترسی آسان به آن ها
تمیز: به معنای تمیز کردن محیط کاری
تنظیم: به معنای تدوین استانداردهای پاکیزگی و تلاش برای حفظ گام های اولیه
تنظیف: به معنی آموزش افراد برای رعایت نظافت و انضباط محیط
۵.اجرای مناسب
۶.گروه های کیفیت
در پایان می توان گفت بهبود مستمر به یک شرکت کمک می کند تا پیشگام باشد و باید گفت همان طور که فرایند در کایزن بهبود می یابد، هدف در شاخص های کلیدی عملکرد نیز بهبود پیدا می کند که این موجب یک چرخه روزمره از بهبود خواهد شد.
۲-۳-۴ ارزیابی عملکرد متوازن[۴۵]
در زندگی، موفق ترین شخص کسی است که دارای بهترین اطلاعات باشد ( بنیامین دیزرائیلی ).
محققان علم مدیریت معتقدند هر چه که اندازه گیری نشود قابل مدیریت کردن نیست. امروزه برای مدیریت به سازمان ها در رویارویی با تغییرات مداوم و تحولات پی در پی نیازمند آنیم که بدانیم عملکرد سازمان چگونه است و ما تا چه اندازه توانسته ایم به اهداف و برنامه ها دست یابیم، یعنی می بایست عملکرد خود را ارزیابی کنیم.
ارزیابی عملکرد به مجموعه اقدامات و اصطلاحاتی اطلاق می گردد که به منظور افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت دستیابی به هدف ها به شیوه ای اقتصادی توام با کارایی و اثربخشی صورت می گیرد. این مهم با استقرار نظام ارزیابی جامعی که بتواند سازمان را در تمامی ابعاد آن ارزیابی و تجزیه و تحلیل کند امکان پذیر است.
در عصر اقتصاد صنعتی، معیارهای مالی، شاخص های خوبی برای سنجش موفقیت شرکت ها بودند، چرا که مزیت های رقابتی آن عصر عمدتا مبتنی بر کاهش بهای تمام شده ناشی از صرفه مقیاس و تولید انبوه بود. پیچیده تر شدن مناسبات اقتصادی و مسائل کسب و کار در آستانه قرن بیست و یکم، اتکای شرکت ها به سنجه های مالی برای ارزیابی عملکرد و نشان دادن قوت و ضعف آن ها، کم رنگ شد و نارسایی سنجش های مالی صرف بیش از پیش نمایان گردید (کاپلان و نورتون[۴۶]،۲۰۰۱: ۱۲ ). از طرف دیگر سنجه های مالی، در زمینه هایی که قادر به ارزیابی آن ها هستند، نشان دهنده رویدادهای تاریخی و گذشته اند و همچنین ارزیابی عملکرد مبتنی بر سنجه های مالی، وزن بیش از حدی به سود و زیان کوتاه مدت شرکت داده و عوامل موثر بر ارقام سود را عمده می کنند.
با توجه به محدودیت هایی که به برخی از آن ها اشاره شد، روش های سنتی ارزیابی عملکرد که عمدتا بر سنجه های مالی استوار بودند، نه تنها در انعکاس کامل دلایل توفیق و یا عدم توفیق شرکت ها، کفایت لازم را نداشتند بلکه ارتباطی منطقی و علت معلولی بین عوامل محرکه توفیق و دستاوردهای حاصله نیز برقرار نمی کردند و از این رو در حمایت برنامه های مدیریت بالاخص برنامه های استراتژیک سازمان ناتوان بودند ( همان منبع: ۱۴ ). تکنیک ارزیابی عملکرد متوازن یا کارت امتیازی متوازن رویکردی است در جهت توسعه و استقرار راهبرد، که با معرفی کاپلان و نورتون[۴۷] پا به عرصه مدیریت گذاشته است.
در دهه ۱۹۹۰ میلادی، مدل ارزیابی عملکرد متوازن ابتدا به عنوان یک روش نوین ارزیابی عملکرد و سپس به عنوان ابزاری برای کمک به تحقق استراتژی مطرح شد و از سوی صاحبنظران مدیریت و مدیران سازمان ها به شدت مورد استقبال قرار گرفت. هدف این مدل، تهیه عوامل کلیدی موفقیت کسب و کار برای مدیران و ایجاد همسویی بین عملکرد و استراتژی کلی سازمان است. نورتون و کاپلان ادعا کردند که BSC برای مدیران، ابزار هدایت سازمان برای رقابت پذیری را فراهم می کند، سیستم مدیریتی این مدل، ترکیبی است از معیارهای ارزیابی عملکرد که شاخص های عملکرد گذشته، جاری و آینده را شامل شده، معیارهای غیرمالی را در کنار معیارهای مالی قرار می دهد؛ ضمن این که از آن چه در داخل و خارج سازمان اتفاق می افتد، بینش و دید همه جانبه ای را به مدیران سازمان ارائه می کند ( آکرمانس[۴۸]، ۲۰۰۰؛ به نقل از لیالستانی و همکاران، ۱۳۹۲: ۳ ).
۲-۳-۴-۱ تعریف و مفاهیم ارزیابی عملکرد متوازن
ارزیابی عملکرد متوازن، سیستم مدیریت استراتژیکی است که شامل رسالت، چشم انداز، اهداف راهبردی، اندازه گیری عملکرد و چهار وجه مالی، فرآیندهای داخلی کسب و کار، مشتری و یادگیری و رشد می باشد و اهداف متناسب با هر چهار وجه از طریق مجموعه ای از روابط علی و معلولی به یکدیگر و راهبردهای شرکت مرتبط هستند ( کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶؛ به نقل از صادقی، ۱۳۸۸: ۲۰ ).
ارزیابی عملکرد متوازن به مدیران این امکان را می دهد که به تجارت از چهار منظر نگاه کنند. این روش، امکان پاسخ به چهار سوال اساسی را برای آن ها فراهم می آورد ( کاپلان و نورتون، ۱۹۹۲ : ۷۲ ) :
۱.مشتریان، ما را چگونه می بینند ( منظر مشتری).
۲.ما در چه چیز باید برتر باشیم ( منظر فرآیندهای داخلی ).
۳.آیا ما می توانیم ارزشی را ایجاد و آن را بهبود بخشیم ( منظر نوآوری و رشد).
اثر بخشی میان فردی
تنظیم هیجان
مهارتهای تحمل پریشانی
مراجعان با درمانگر برای کاربرد مهارتهای آموزش دیده در گروه به زندگی روزانه شان تمرین می کنند(بائر، ۲۰۰۶).
۲-۱۱-۳-۳-درمان پذیرش و تعهد(ACT )
بطور کلی، درمان پذیرش و تعهد رویکردی به رواندرمانی است که می تواند برای دامنه ای وسیعی از مشکلات و اختلالات بکار برده شود. درمان پذیرش و تعهد فرایندهای تغییر رفتار و فرایندهای پذیرش و ذهن آگاهی را تلفیق می کند. راهبردهای تغییر به نیازهای هر مراجع بستگی دارد و ممکن است شامل آموزش روانی، آموزش مهارتها، حل مسئله، مواجهه، یا راهبردهای دیگر باشد. مهارتهای ذهن آگاهی و پذیرش تغییر رفتار ضروری را برای مراجع تسهیل می کند تا زندگی هدفمند و بانشاطی را ادامه دهد. مفهوم اصلی در درمان پذیرش و تعهد اجتناب تجربه ای می باشد، که بعنوان عدم تمایل شخص به تجربه کردن پدیدهای درونی منفی مانند احساسات، حسها، شناختها، یا امیال، و انجام دادن عملی برای جلو گیری کردن، فرار کردن، یا حذف کردن این تجارب، حتی وقتی انجام دادن آن مضر و خطر ناک است، تعریف شده است(بائر، ۲۰۰۶ ).
درمان پذیرش و تعهد معتقد است که بساری از شکلهای آسیب روانی با تلاشهای بیهوده و بی حاصل برای جلوگیری کردن از تجارب درونی منفی توسط انجام رفتارهایی مانند سوء مصرف مواد، گسستگی، یا اجتناب از مردم، مکانها و موقعیتهایی که موجب آنها می شود مرتبط است. اجتناب تجربهای بطور مثبتی با آسیب شناسی روانی ارتباط دارد (هایس، ویلسون، گیلفورد، ستروسهل، ۱۹۹۶۹).
علاوه بر این، مطالعات آزمایشگاهی بازداری افکار و هیچان نشان داده است که با تلاشهای بیشتر فرد برای جلوگیری کردن از احساسات و افکار خاص، به احتمال بیشتری آنها را تجربه خواهد کرد(گروس، ۲۰۰۲).
به جای اجتناب تجربه ای، درمان پذیرش و تعهد انعطاف پذیری روان شناختی را آموزش می دهد که شامل گرایش تجربه کردن لحظه حاضر همانطور که هست و عمل کردن مطابق با ارزشهای انتخابی شخص می باشد (بائر، ۲۰۰۶ )
۲-۱۱-۳-۴ -درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس ( MBSR[237])
جان کابات زین درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی را در غرب رواج داده است. درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی یکی از شیوه های پزشکی مکمل است که در بیش از ۲۰۰ بیمارستان آمریکایی ارائه شده است و موضوع برخی مطالعات تحقیقی در مرکز ملی طب مکمل و جایگزین می باشد.
ذهن آگاهی چنانکه کابات - زین(۲۰۰۰) می گوید به معنی توجه کردن به طریق خاص، معطوف به هدف در زمان حال و بدون داوری است. در حضور ذهن فرد می آموزد که در هر لحظه از حالت ذهنی خود آگاهی داشته باشند و توجه خود را به شیوه های مختلف ذهنی متمرکز کند. ذهن آگاهی بعنوان وضعیتی که شخص آگاه و متمرکز بر واقعیت لحظه حاضر است، همراه با پذیرش و درک آن وبدون داشتن افکاری در مورد موقعیت و یا واکنشهای هیجانی به آن موقعیت تعریف شده است(کابات - زین، ۱۹۹۰).
حضور ذهن در ۱۹۷۹ در دانشگاه ماساچوست توسط کابات- زین بکار گرفته شد وی در کلینیک کاهش استرس خود به شرکت کنندگان تمرین آرامش ذهنی همراه با حضور ذهن می داد. این کوششها به شکل گرفتن مدل کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی انجامید. از آن زمان به بعد، او و همکارانش به بیش از ۱۰۰۰۰نفر با مشکلاتی چون بیماریهای قلبی، سرطان، مبتلایان به ایدز، درد مزمن، مشکلات معده ای - روده ای وابسته به استرس، سر درد، فشارخون بالا، اختلالات خواب، اضطراب و وحشت زدگی کمک کرده اند. حدود سال ۱۹۹۳، او کارایی رویکردش را در بیمارانی با اختلالات اضطرابی و درد مزمن ارزیابی کرد. شواهد نشان داد که اکثریت شرکت کنندگان کاهش نشانگان روان شناختی و جسمانی را تجربه کرده بودند و نیز تغییرات عمیق مثبتی در نگرش، رفتار و ادراک آنها نسبت به خود، دیگران و جهان اطرافشان به وجود آمده بود(محمد خانی، ۱۳۸۴ ).
گرچه ذهن آگاهی از تعلیمات قدیمی شرقی نشات گرفته است ولی امروزه در غرب جایگاه ویژه ای دارد و توسط اساتیدی همچون ژوزف گلد اشتاین، جک کورن فیلد و شارون سالزبرگ تدریس می شود. ذهن آگاهی توسط بسیاری از روان شناسان بالینی در غرب به عنوان یک ابزار غیر دارویی برای کاهش استرس و اضطراب مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین تحقیقات اخیر نشان دهنده نقش درمانی ذهن آگاهی است که بر بسیاری از مشکلات جسمی و روانی، دردهای مزمن و استرس اثر مثبت و مفید دارد.
درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برنامه بالینی است که اساسا برای تسهیل انطباق و سازگاری با بیماری پزشکی گسترش یافت که آموزش نظامداری از مراقبه ذهن آگاهی را بعنوان رویکرد خود تنظیمی برای کاهش استرس و مدیریت هیجان فراهم می کند (کابات- زین، ۱۹۸۴).
هدف ابتدایی درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی آماده کردن بیماران با آموزش تکنیکهای مراقبه به منظور پرورش و رشد کیفیت ذهن آگاهی می باشد. بنابراین، تمرکز اصلی درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی آموزش تکنیکهای مراقبه مختلف به شرکت کنندگان است که به گسترش ذهن آگاهی منجر می شود. اگر چه این تکنیکهای ذهن آگاهی مختلف تا حدی در روش با هم متفاوتند، اما آنها هدف مشابه ای در آگاهتر شدن از افکار و احساسات و تغییر دادن ارتباطشان با آنها دارند. مراقبه ذهن آگاهی به منظور گسترس این دیدگاه بکار برده می شود که افکار و احساسات را بعنوان اتفاقات ذهنی و نه بعنوان جنبه هایی از خود یا بازتاب درستی از واقعیت در نظر بگیرند(تیزدل، سگال، ویلیامز، مارک، ۱۹۹۵).
در اوایل درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی توسط کابات - زین به صورت گستردهای برنامه های مراقبه ذهن آگاهی را ارزیابی و ساختار یافته کرد. درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی با بهره گرفتن از تکنیکهای مراقبه درون بینی بودایی ابتدا در حوزه های پزشکی رشد کرد و در ادامه به حوزه های عمومی و روانشناختی کشیده شد.
درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی برنامه ۸ جلسه حدود ۲ _۵/۲ طول می کشد و در آن مهارتهای روش ذهن آگاهی برای مقابله با استرسهای زندگی آموزش داده می شود. برای تمام تمرینات مراقبه ذهن آگاهی شرکت کنندگان تمرین توجه بر تمرکز بر صدا، احساسهای جسمانی و تمرکز بر بخشی از بدن یا تنفس را انجام می دهند. تمرکز بر آگاهی در هر لحظه و هر زمان باعث می شود که فرد به تمام افکار و احساسات خود آگاهی یابد، اما با آنها بصورتی برخورد نماید که او را تحت تاثیر قرار ندهند (کابات - زین، ۱۹۹۰ ).
هدف کابات- زین در گسترش درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی، انتقال یادگیری از تمرین باستانی ذهن آگاهی به برنامه قابل دسترس، دین _ ناوابسته و جدید بود که می توانست زندگی بیمارانی که از درد مزمن و انواع شرایط رنج می برند تغییر دهد(کرین، ۲۰۰۹).
درواقع درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی در ۱۹۷۹ توسط کابات _ زین با دو هدف اساسی توسعه یافت : نخست اینکه این برنامه با هدف ارتقای سلامتی و کاهش استرس ایجاد شد و ثانیا هدفش این بود که از این برنامه در قالب رشته جدید طب رفتاری و در قالب مراقبتهای بهداشتی برای بیماریهای مختلف پسزوریازیس تا سرطان بکار گرفته شود(برنتلی، ۲۰۰۵ ).
مدل درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی، با تمرکزش بر وضعیت های جسمی و نیز روان شناختی، بعد وسیعی را برای نقش تمرینهای ذهن آگاهی در موقعیت های بالینی نشان داد. به علت اینکه رویکرد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آشکارا بر “استرس” و” کاهش استرس ” تاکید دارد، در انواع گسترده ای از شرایط روان شناختی و جسمی مانند بیماریها به کار گرفته شد(ارسیلو و رومر، ۲۰۰۵).
استرس پاسخی است که در مقابل خواسته هایی که بربدن و ذهن، تحمیل می شوند ایجاد می گردند. رویکرد درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی اساسا در مورد گسترش هیچ وضعیت خاص و ویژه ذهن یا بدن نیست، بلکه در مورد بیداری و هوشیار بودن از آنچه در حال - در هر لحظه - رخ می دهد می باشد. با توجه کردن کامل و مستقیم تجربه ( تجربه خوشایند و ناخوشایند )، احتمالا شخص یاد می گیرد بطور متفاوتی با استرس یا درد یا هر وضعیت دیگر مرتبط شود ( مویر و همکاران، ۱۹۹۳).
درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی درمان پزشکی یا روانپزشکی نیست و هدفش هم این نبوده است. در واقع رویکردی روانی آموزشی است که به شرکت کنندگان تمرین مراقبه ذهن آگاهی را در بافت طب ذهن - بدن با هدف کاهش استرس و بهبود زندگی آموزش می دهد. شخص به منظور تمرین ذهن آگاهی در این تمرین نمی خواهد بوداییست شود. در واقع، این رویکرد بر عمومیت ذهن آگاهی بعنوان توانایی اصلی در دسترس انسان تاکید دارد(برنتلی، ۲۰۰۵ ).
در جلسات درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی می توانند بیشتر از ۳۰ شرکت کننده با دامنه ی وسیعی از اختلالات و وضعیتهای مختلف حضور داشته باشند. اما درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی را می توان در جمعیتهای خاص مانند بیماران سرطانی، زنان مبتلا به بیماری قلبی یا زوج هایی که در پی بهبود ارتباطشان هستند به کار برد.
اکثر درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی با جلسه سنجش آغاز می شود و رهبر گروه منطق و روش های دوره را توضیح می دهد و بعد شرکت کنندگان به پرسیدن سوالها و بحث کردن پیرامون دلایل شرکت کردنشان تشویق می شوند.
سپس، شرکت کنندگان به انجام دادن تکالیف خانگی روزانه و تمرین مراقبه(حداقل ۴۵ دقیقه در روز، ۶ بار در هفته ) متعهد می شوند. در طی این جلسه انواع مختلفی از تمرینات ذهن آگاهی آموزش داده می شود. اطلاعاتی در مورد استرس در بیشتر جلسات ارائه می شود که شامل موضوعاتی مانند فیزیولوژی استرس، پاسخ دهی به استرس و اثرات ارزیابی ها در ادراک استرس می باشد. تمرینات ذهن آگاهی در درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ، شامل خوردن کشمش، وارسی بدن، مراقبه نشسته، یوگای هشیار، مراقبه راه رفتن، ذهن آگاهی در زندگی روزانه مانند خوردن، دوش گرفتن، رانندگی کردن و یا در سایر موقعیت های زندگی می باشد(بائر، ۲۰۰۶).
مسئله ای که در درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی خیلی اهمیت دارد این است که ذهن آگاهی داشتن را بصورت یک نوع روش زندگی کردن در نظر بگیریم، نه اینکه آن را به عنوان یک تکنیک بدانیم. به طور کلی، فعالیتهای گروهی به صورت انجام تمرینهای حضور ذهن، بحث در مورد تمرین ها و یک جلسه ویژه به عنوان روز حضور ذهن از ویژه گیهای این دوره می باشد. تمرینات شامل تمرینات رسمی و غیر رسمی است. تمرینات رسمی شامل مراقبه های معمول مانند مراقبه نشسته، وارسی بدن، یوگا، مراقبه راه رفتن می باشد که به عنوان تکلیف برای هر روز در زمان مشخصی به مدت ۴۵ تا ۶۰ دقیقه انجام می شود. تمرینات غیر رسمی شامل وارد کردن آگاهی در هنگام انجام کارهای معمول روزانه می باشد. در ادامه به تمرینات رسمی و هم چنین غیر رسمی ( حضور ذهن از فعالیتهای روزمره ) در این رویکرد اشاره خواهیم کرد :
۱- وارسی بدن : وارسی بدن تمرین اصلی است که طی دو هفته نخست آموزش داده می شود و شرکت کنندگان به مدت ۴۵ دقیقه روزانه آنرا تمرین می کنند. در وارسی بدنی، به سادگی از شرکت کنندگان می خواهیم که به پشت دراز بکشند، معمولا می توانند روی یک زیر انداز یا یک سطح نرم این کار را بکنند. اگر این وضعیت برای شخص مناسب نبود، تمرین را می توانند بصورت نشسته انجام دهند. بعد از آرام گرفتن، نخست چند دقیقه بر عمل تنفس در بدن تمرکز می کنیم. پس از آن دستور وارسی بدنی را می دهیم. از شرکت کنندگان خواسته می شود که ذهن خود را به قسمت های مختلف بدن معطوف کنند. هدف این است که با اراده فردی، آگاهی به نوبت بر هر یک از قسمتهای بدن معطوف شود تا حس های بدنی واقعی که در آن لحظه درآن مناطق وجود دارد ادراک شود. در طی ۴۰ تا ۴۵ دقیقه ای که برای تکمیل وارسی بدنی لازم است، شرکت کنندگان موقعیت مناسبی برای تمرین دستور العمل ها دارند _ آوردن آگاهی به منطقه خاصی از بدن، نگه داشتن آگاهی در آن قسمت برای مدت کوتاه و سرانجام رها کردن و “عبور” از آن منطقه؛ قبل از آنکه توجهشان را به قسمت بعدی معطوف کند. شرکت کنندگان در تمرین وارسی بدن یاد می گیرند:
مرتبط شدن با تجربه حسهای بدنی: ایجاد توانایی برای آوردن هشیاری و بتدریج بررسی احساسات همان طور که هستند و سپس توجه ای که بر یک قسمت از بدن بعد از بخش های دیگر متمرکز می شود، هدف نخست این تمرین است. این کار به ما در آمدن به لحظه حال کمک می کند.
یاد گیری تعمدی درباره اینکه توجه کجا و چطور قرار دارد: وارسی بدن به ما در یاد گیری تداوم توجه در جایی که به توجه نیاز داریم کمک می کند(کابات _ زین، ۲۰۰۵).
در این تمرین یاد می گیریم که می توانیم توجه را از تمرکز محدود ( برای مثال توجه بر احساسات انگشت پای چپ) به تمرکز وسیع (دامنه توجه کلی به سراسر بدن ) حرکت دهیم. قبل از دور کردن توجه به از هر قسمت بدن، از شرکت کنندگان خواسته می شود تصور کنند تنفس ربا نفس کشیدن ( دم ) به آن منطقه حرکت می کند و با هر نفس بیرون دادن ( بازدم ) از آن منطقه دور می شود. جهت دادن به تنفس به بخشهای مختلف بدن به این شیوه در یاد گرفتن کاربرد تنفس به عنوان وسیله ای برای توجه مستقیم کمک می کند.
با سرگردانی ذهن ماهرانه برخورد کردن: سرگردانی و منحرف شدن ذهن طبیعی و معمول است. به هر حال، اغلب ما متوجه می شویم افکار و احساساتمان را به صورت غیر طبیعی، نادرست وغیر قابل پذیرش قضاوت می کنیم، سپس سعی می کنیم از افکار و احساساتمان جلوگیری کنیم. طی وارسی بدن یاد می گیریم به شیوه متفاوتی با این مسائل روبه رو شویم یعنی صرفا جایی که ذهن رفته است می پذیریم و به آرامی به جایی که تصمیم گرفتیم ذهن باشد، آن را بر می گردانیم.
اجازه دادن به امور تا به همان شکلی باشند که هستند: قصد و نیت کلی وارسی بدن ایجاد توانایی برای تضعیف تجاربمان می باشد. اگر چه هدف ایجاد آرامش در مراجعان نیست، اما اکثر مراجعان در اثر تمرین آرامش را تجربه می کنند، اما ممکن است به بیقراری، بی حوصلگی یا احساس ناراحتی نیز پی ببرند.
تمرین کردن “بودن با ” احساسات بدنی درست همانطور که آنها هستند، به ما اجازه می دهد آز آنه فاصله بگیریم و درباره تداوم آنها یا رها کردنشان انتخابهای هوشیارانه داشته باشیم.
مراقبه نشسته: تمرین مراقبه نشسته نیز از هفته دوم به بعد آموزش داده می شود. از شرکت کنندگان خواسته می شود روی صندلی و یا کف زمین بر روی یک بالشتک بنشیند و آگاهانه در یک وضعیت بدنی عمودی، صاف و آرام قرار بگیرند (بائر، ۲۰۰۶ ).
ابتدا آموزش دهنده توجه را بر تنفس متمرکز می کند. موضوع این تمرین واضح و روشن است : اگر ذهن شما سرگردان شده به طور خلاصه به آنچه که ذهنتان به آن معطوف شده به آن توجه کنید و سپس به آرامی توجه خود را به تنفستان بر گردانید، بدون این که به شما بد بگذرد. آموزش دهنده چندین بار در طی۳۰ دقیقه ای که مراقبه نشسته صورت می گیرد، به طور متنوعی یاد آوری می کند که ببینید آیا توجهتان در این لحظه بر تنفس است همینطور که به انتهای تمرین می رسم، دستور العمل گسترش آگاهی به همه بدن به شرکت کنندگان داده می شود(محمدخانی، ۱۳۸۴ ).
طی تمرین، توجه عمدا بر جنبه های مختلف تجربه یعنی ذهن آگاهی از حرکت تنفس، احساسات بدنی، افکار و هیجانات هدایت می شود
شرکت کنندگان در مراقبه نشسته یاد می گیرند :
گسترش بیشتر توانایی ” بودن با ” تجربه در بدن: در آغاز در مراقبه نشسته توجه محدود و به جزییات خاص تجربه مانند احساسات بدن با صندلی یا حرکت تنفس در بدن داریم این فرایند رهایی از شیوه ” انجام دادن ” غعالیتهای ذهن را تسهیل می کند و راهی برای ایجاد شیوه ” بودن ” ذهن باز می کند. سرتاسر مراقبه نشسته ما نسبت به بدن هشیاریم و سپس با شیوه هایی که ذهن به حوادث و محرک واکنش می دهد، ارتباط مستقیم ایجاد می کنیم. ما از تمایل واکنش دادن توسط دور شدن یا نزدیک شدن به محرکی که بطور عادتی رخ می دهد آگاه می شویم.
یادگیری فرونشاندن و آرام کردن ذهن : در مراقبه نشسته ما مهارتهای بیشتری در توجه کردن به هدف ایجاد می کنیم یعنی ما شیوه جمع کردن و متمرکز کردن ذهن را می آموزیم. ایجاد توانایی آرام کردن ذهن مرحله ای برای آوردن توجه هشیار به دامنه گسترده ای از تجربه را فراهم می کند.
درک اینکه ذهن چگونه عمل می کند: تجربه مداوم مراقبه نشسته راهی یرای درک عمیقتر ماهیت ذهن می گشاید. طی تمرین به الگو های تکراری اعمال و واکنشهای ذهن (افکار و هیجانات ) و بدن ( تکانه ها، بیزاری و منقبض شدن ) پی می بریم.
یوگای هوشیارانه: لغت ” یوگا ” در زبان سانسگیریت به معنی ” پیوند دادن ” است و اشاره به وصل شدن و اتحاد ذهن و بدن دارد. یوگا شکلی از هوشیاری است و اگر به صورت منظم انجام شود الگویی بی نظیر برای ذهن و بدن برای افرادی خواهد بود که در آرزوی دستیابی به سطح بالاتر سلامتی هستند(کابات - زین، ۱۹۹۲ ).
حرکات هشیار به آرامی انجام می شوند، و فرد لحظه به لحظه تنفس و احساساتی که رخ می دهد آگاه است. اساسا در این تمرینات ازحالتهای هاتا یوگا استفاده می شود. به شرکت کنندگان در آغاز و سراسر تمرین راهنمایی روشن و دقیقی برای روش های کار کردن با محدوده های جسمانی داده می شود. در حین تمرین توصیه می شود آگاهی لحظه به لحظه ی خود را حفظ کنید، برای رسیدن به چیز خاصی تقلا نکنید و فقط بگذارید همانی باشید که هستید بدون آنکه در مورد خودتان قضاوت کنید. یوگای هوشیارانه شامل کشف محدودیتهای خود و مجبور نکردن خود به فراتر رفتن از مرز این محدودیت هاست. در مقابل باید سعی کرد در این مرز باقی ماند و نفس کشید. این کار مستلزم احترام گذاشتن به ” پیامی ” است که بدن به فرد می دهد در خصوص اینکه چقدر کشیدگی را حفظ کنیم، اینکه کجا و چطور حرکت را تغییر دهیم، یا اینکه چه زمان تمرین را متوقف کرده چه زمان به خاطر شرایط خاص خود از یک وضعیت بدنی پرهیز کرده و اصلا آنرا انجام ندهیم(بائر، ۲۰۰۶).
هاتا یوگا شامل وضعیت بدنی ای است که به شکلی هوشیارانه و با آگاهی از تنفس انجام می شود. این وضعیت ها را می توان به سادگی آموخت و در صورت تمرین منظم تاثیری برجسته بر جای خواهد داشت. تمرین منظم انعطاف پذیری اسکلتی - عضلانی، نیرومندی و تعادل را افزایش می دهد و به فرد کمک می کند حالاتی از آرامش و آگاهی عمیق را تجربه کند(کابات- زین، ۱۹۹۲).
شرکت کنندگان طی یوگای هشیارانه یاد می گیرند :
آموختن شیوه ای برای آوردن توجه و حضور داشتن با تجربه بدنی: مانند تمرین وارسی بدن و مراقبه نشسته، در اینجا هم هدف یاد گرفتن اینست که وقتی نسبت به احساسات بدنی پذیرا هستیم، می توانیم به واقعیت تجربه در هر لحظه نزدیک بمانیم.
مشاهد تمایل عادتی مان در ادامه دادن: انجام تمرینات حرکتی به این شیوه ی آرام، هشیار و بیدار فرصتی برای دیدن عادتهای ناهشیار می دهد، که زمینه ایست برای درک اینکه چطور در زندگیمان رفتار می کنیم.
حضور ذهن از فعالیتهای روزمره: تمرینات رسمی بخش اصلی در ایجاد آن چیزی است که ما بدنبالش هستیم. تمرین ذهن آگاهی در زندگی روزمره بعنوان ” تمرین غیر رسمی ” نامیده می شود و برای رسیدن به نتایج تمرین ضروری است. همانند تمرین رسمی، تلفیق تمرین با زندگی روزانه بطور تصادفی رخ نمی دهد. بنابراین، تفکر و تعمد در انجام این تمرینات مهم می باشد. دقیقا از آغاز برنامه هشت هفته ای، بخشی از برنامه تکلیف خانگی اینست که توجه هشیار را به فعالیت روزمره بیاوریم. هدف ما این است که شرکت کنندگان را قادر سازیم اموری را در تمرینات رسمی یاد می گیرند به زندگی روزمره خود تعمیم دهند. از شرکت کنندگان می خواهیم یکی از فعالیتهای روزانه خود را انتخاب کنند و همراه با حضور ذهن انجام دهند. این فعالیت می تواند مسواک زدن دندانها، دوش گرفتن، شستن ظرف، یا حتی بیرون گذاشتن زباله ها باشد. شرکت کنندگان به انجام تمرین به روال عادی و آوردن توجه تدریجی جدید و تازه به تجربه حسی لحظه به لحظه ترغیب می شوند. درهر جلسه، زمانی را به در میان گذاشتن تجربه این فعالیته اختصاص داده می شود(بائر، ۲۰۰۶).
ما بر اهمیت برگرداندن واقعی یک فرد به لحظه موجود، حضور در زمان حال تاکید می کنیم. این نوع از آگاهی لحظه به لحظه به ما کمک می کند تا تفاوت بین هدایت خودکار و این که در حین انجام کار بدانیم مشغول انجام چه کاری هستیم را دریابیم. استفاده از این تکنیک در فعالیت روزمره هم چنین نشان می دهد که چیز خاصی در مورد حضور ذهن وجود ندارد. ما می توانیم برای هر کاری که در حال انجام آن هستیم، تنها با تصمیم به توجه کردن به آن کار حضور ذهن داشته باشیم (محمد خانی، ۱۳۸۴ ).
فضای تنفس ۳ دقیقه ای۳MBS
این تمرین سه مرحله دارد:
۱- آگاهی: خروج از هدایت خودکار، بازشناسی و تصدیق تجربه رایج فعلی فرد. راست و استوار در صندلیتان بنشینید اگر ممکن است چشم هایتان را ببندید و از خودتان بپرسید الان چه افکار و احساس ها و حس های بدنی را تجربه میکنم؟ تجربه تان را بشناسید و تجربه کنید حتی اگر ناخوشایند باشد.
۳-۱۰- SDS-PAGE
پس از جمع آوری باکتریهای ترانسفرم شده با پلاسمید نوترکیب و همچنین با پلاسمید غیر نوترکیب (به عنوان کنترل منفی) باکتری ها سه بار با بافر PBS در دور ۳۰۰g شستشو داده شده. سپس به آن لودینگ بافر ۵x اضافه شد و به مدت ۷ دقیقه در آب جوش حرارت داده شد. سپس به مدت ۱۰ دقیقه در ۱۰۰۰۰ دور در دقیقه سانتریفوژ شده و از مایع رویی برای بررسی بیان استفاده گردید.
مواد مورد نیاز:
محلول آکریل آمید
Temed
آمونیوم پرسولفات
بافر تریس گلایسین
بافر نمونه
Set الکتروفورز
روش کار:
در ابتدا ژل متراکم کننده(Stacking or spacer gel) 10 درصد و ژل جداکننده (Resolving or separating gel) 15 درصد تهیه شدند.
پس از بسته شدن کامل ژل شیشه بر تانک الکتروفورز سوار گردید.
سپس بافر الکتروفورز را در محفظه های بالا و پایین ریخته و حباب های هوا با کمک سرنگ بزرگ خارج شد.
نمونه ها با بافر بارگذاری مخلوط شده و به مدت ۵ دقیقه در آب جوش قرار داده شدند.
مقدار مناسب از نمونه ها و مارکر پروتئین درون چاهک ها ریخته شد.
ولتاژ دستگاه در ابتدا روی ۸۰ و سپس روی ۱۰۰ ولت تنظیم گردید.
پس از اتمام الکتروفورز فژل از روی صفحه شیشه ای برداشته شده و برای وسترن بلات اقدام گردید.
۳-۱۱-بیان پروتئین نوترکیب HPV واکسن کاندید چند اپی توپی در مقیاس کم
برای بیان پروتئین نوترکیب HPV ، پس از تهیه باکتری های مستعد از میزبان بیانی، ترانسفورم این باکتری ها با پلاسمید PET28a(+)-HPV انجام شد و بیان پروتئین نوترکیب در آن به کمک IPTG یک میلی مولار القا گردید.
مواد و وسایل مورد نیاز:
۱- باکتری بیانی E.coli BL21 DE3 .
۲- محلول ها و ملزومات برای تهیه سلول های مستعد
۳- محلول ها و ملزومات برای ترانسفورماسیون
۴- پلاسمید نوترکیب (در اینجا PET28a(+)-HPV )
*این پلاسمید طبق روش ذکر شده در قسمت های قبلی استخراج گردید.
۵- آنتی بیوتیک مناسب
*کانامایسین(۱۰۰µg/ml)
به این منظور با حل کردن ۱g پودر کانامایسین در۱۰ml آب مقطر استریل تزریقی ،یک استوک با غلظت ۱۰۰mg/ml تهیه کرده و به ازای هر ۱ml از محیط کشت مقدار ۱µl از استوک آنتی بیوتیک اضافه شد.
۶- محیط کشت LB مایع
۷- محیط کشت LB آگار
۸- محیط کشت ۲xYT مایع
۹- استوک IPTG(1M)(FermentaseTQiagen)
۱۰- اسپکتروفتومتر
۱۱-انکوباتور
۱۲- سمپلر،سرسمپلر و فالکون استریل و اپندورف استریل
۳-۱۲-کشت انبوه سویه بیانی و تهیه جسم سلولی
پس از این مراحل که برای تایید و ارزیابی پروتئین تولید شده از یک کلونی انتخاب شده کشت انبوه در LB broth به مقدار ۱ لیتر تهیه شد،القا با IPTG صورت گرفت و بعد از ۴ ساعت از کل کشت جسم سلولی تهیه شد.در مرحله بعد از جسم سلولی باکتریها به روش Denaturing وRefolding پروتئین ها تخلیص شدند.
۳-۱۳-بیان پروتئین نوترکیب HPV واکسن کاندید چند اپی توپی در مقیاس بالا
کشت باکتری در یک لیتر محیط کشت انجام شد و پس از رسیدن به OD مناسب ۸/۰ و القاء با IPTG یک میلی مولار رسوب باکتریایی آن جمع آوری شد.
مواد و وسایل مورد نیاز:
۱- استوک باکتری بیانی حاوی وکتور نوترکیب
۲- محیط کشت مایع ۲xYT به همراه گلوکز یک درصدحاوی ۱۰۰ میکروگرم در میلی لیتر کانامایسین(برای ۱ لیتر)
۳-IPTG (1mM)(Qiagen)
۴- انکوباتور
۵- سانتریفوژ
۶- سرسمپلرفاپندورف و فالکون استریل
روش کار:
۱-مقدار lµ۱۰۰ از استوک سلول های بیانی دارای وکتور نوترکیب موجود در ۷۰- درجه سانتی گراد در۱۰ml محیط کشت مایع ۲xYT حاوی گلوکز یک درصدحاوی کانامایسین کشت داده شد و یک شب در انکوباتور ۳۰ درجه سانتی گراد قرار گرفت.
۲-صبحlµ۲×۳۰۰ از باکتری های کشت شب گذشته در ۲×۵ml محیط کشت مایع ۲xYT حاوی گلوکز ۱ درصد حاوی کانامایسین کشت داده شد و برای رشد باکتری و اشباع کامل محیط، حدود ۳-۲ ساعت در ۳۰ درجه سانتی گراد انکوبه گردید.
۳-هر یک از محیط های کشت ۵ml اشباع شده به حجم ۵۰۰ml رسید و مجددا برای رشد باکتری در ۳۰ درجه سانتی گراد انکوبه گردید.
۴-وقتی OD600 (جذب نوری در طول موج ۶۰۰nm) در محیط کشت به ۸/۰ رسید، محتویات فوق به مدت ۲۰ دقیقه در یخچال قرار گرفت.