ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
پایان نامه های انجام شده درباره بررسی کیفیت خدمات دوسویه بین تولیدکننده و تأمین کننده در ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

به طور کلی زنجیره تأمین، زنجیره­ای است که همه فعالیت­های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف ­کننده را شامل می­ شود. در ارتباط با جریان کالا دو جریان دیگر که یکی جریان اطلاعات و دیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد. محققان و نویسندگان مختلف ، نگرش­ها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تأمین ارائه کرده اند. برخی زنجیره تأمین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند، که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد. گروه دیگری به زنجیره تأمین دید وسیع­تری داده و آن را شامل تمام سرچشمه­های تأمین برای سازمان می­دانند. با این تعریف، زنجیره تأمین شامل تمام تأمین­کنندگان رده اول، دوم، سوم … خواهد بود. چنین نگرشی به زنجیره تأمین، تنها به تحلیل شبکه تأمین خواهد پرداخت. دید سوم، نگرش زنجیره ارزش پورتر است که در آن زنجیره تأمین شامل تمام فعالیت­های مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است. با نگرش یاد شده به زنجیره تأمین ، توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه می­ شود. در واقع بااین دید، زنجیره تأمین شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع است (رجب­زاده و همکاران، 1386: 190).
پایان نامه - مقاله - پروژه
زنجیره تأمین شامل تأمین­کنندگان، حمل­و­نقل و خرید و… تمام عناصری است که تهیه مواد و قطعات، حمایت در تبدیل به تولید و ارائه محصول به بازار را شامل می­شوند. اعضا در این زنجیره به صورت افقی و عمودی با یکدیگر در ارتباط هستند، لذا زنجیره تأمین به وجود می ­آید. هم­چنین زنجیره تأمین فرایند کامل تهیه کالا و خدمات برای مصرف ­کننده نهایی می­باشد (احمدی، 1384: 18).
در حالت كلي زنجيره تأمين از دو يا چند سازمان تشكيل مي‌­شود كه رسماً از يكديگر جدا هستند و به وسيله جريان­هاي مواد، اطلاعات و جريان­هاي مالي به يكديگر مربوط مي‌شوند. اين سازمان­ها مي‌توانند بنگاه‌هايي باشند كه مواد اوليه، قطعات، محصول نهايي و يا خدماتي چون توزيع، انبارش، عمده‌فروشي و خرده‌فروشي توليد مي‌كنند. حتي خود مصرف‌كننده نهايي را نيز مي‌توان يكي از اين سازمان­ها در نظر گرفت (متین نفس، 1383، 28-34).
زنجیره تأمین، شبکه­ ای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطه­ای و توزیع محصولات نهایی به مشتریان را انجام می­دهد. زنجیره تأمین در سازمان­های تولیدی و خدماتی وجود دارند، هرچند که پیچیدگی زنجیره تأمین ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر به شدت تغییر کند ( فیض­آبادی، 1382: 47).
زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیت­های مرتبط با جریان و مبادله کالاها و خدمات، از مرحله ماده خام اولیه تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد، شامل جریان اطلاعات و مالی نیز می­ شود. شکل 2-3 نمایشی کلی از یک زنجیره تأمین را نشان می­دهد.

مواد خام
تأمین ­کننده
تولید کننده
توزیع­کننده
مشتری
مصرف ­کننده
شکل2-3- مفهوم زنجیره تأمین (مقدسی، 1386: 33).
2-3-2- مدیریت زنجیره تأمین
2-3-2-1- تاریخچه پیدایش مدیریت زنجیره تأمین
در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه پیشرفت در تکنولوژی، جهانی­شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بوده ­اند. با افزایش تعداد رقبا در کلاس جهانی، سازمان­ها مجبور شدند که به سرعت فرایندهای درون سازمانی را برای باقی­ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند.
در دهه 70-1960 سازمان­ها به توسعه جزئیات استراتژی­ های بازار همت گماردند که به برآورده­سازی رضایت مشتریان متمرکز بود. آن­ها بدین درک نایل آمدند که مهندسی و طراحی قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش نیاز دستیابی به نیازمندی­های بازار و در نتیجه سهم بازار بیشتر است. بنابراین طراحان مجبور شدند که ایده­آل­ها و نیازمندی­های موردنظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجانند و در حقیقت محصولی را با حداکثر سطح کیفی ممکن در حداقل هزینه، توام با ایده­آل­های مورد نظر مشتری روانه بازار سازند.
در دهه 1980 با افزایش تنوع در الگوهای مورد نظر مشتریان، سازمان­های تولیدی به منظور فزاینده­ای به افزایش انعطاف­پذیری در خطوط، بهبود محصولات و فرآیندهای موجود و توسعه محصولات جدید برای ارضاء نیازهای مشتریان علاقه­مند شدند که این موضوع، به نوبه خود چالش­های جدیدی را برای آن­ها رقم زد.
در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمندی­های تولید، مدیران صنایع درک کردند که مواد و خدمات دریافتی از تأمین­کنندگان مختلف تأثیر به سزایی در افزایش توانمندی­های سازمان به منظور برخورد با نیازمندی­های مشتریان دارد که این امر به نوبه خود، تأثیرات مضاعفی در تمرکز سازمان بر پایگاه­های تأمین و استراتژی­ های منبع­یابی بر جای نهاد. همچنین مدیران دریافتند که صرفاً تولید یک محصول کیفی، کافی نیست. در واقع تأمین محصولات با معیارهای موردنظر مشتری(چه موقع، کجا و چگونه) و کیفیت و هزینه موردنظر آن­ها، چالش­های جدیدی را به وجود آورد (فیض­آبادی، 1382: 47).
در چنین شرایطی به عنوان یک نتیجه ­گیری از تغییرات مذکور، سازمان­ها دریافتند که این تغییرات در طولانی مدت برای مدیریت سازمان­شان کافی نیست. آن­ها باید در مدیریت شبکه همه کارخانجات و شرکت­هایی که ورودی­های سازمان آن­ها را به طور مستقیم و غیر مستقیم تأمین می­کردند، و همچنین شبکه شرکت­های مرتبط با تحویل و خدمات بعداز فروش محصول به مشتری درگیر می­شوند. با چنین نگرشی رویکردهای زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین پای به عرصه وجود نهاد.
2-3-2-2- مفهوم مدیریت زنجیره تأمین
شبکه­ ای از سازمان­هایی هستند که از طریق روابط بالادست و پایین­دست به ایجاد ارزش از طریق خدمت و محصولات به مصرف ­کننده نهایی می­پردازند (چیلدهوس[28]، 2003: 20).
مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچه­سازی فعالیت­های زنجیره تأمین و نیز جریان­های اطلاعاتی مرتبط با آن­ها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام را شامل می­ شود (غضنفری و همکاران، 1380: 21).
هدف مدیریت زنجیره تأمین تبادل اطلاعات مربوط به نیازمندي­هاي بازار، توسعه محصولات جدید، کاهش تعداد تأمین­کننده براي سازندگان و نیز فعال­سازي و آزادسازي منابع مدیریتی در جهت توسعه روابط بلندمدت و بااهمیتی است، که از ابتدا بر اساس اعتماد اعضاء شکل می­گیرد (بری[29]، 1994: 20).
2-3-2-3- مؤلفه­ های مدیریت زنجیره تأمین

 

    1. مدیریت لجستیک در زنجیره تأمین؛

 

    1. مدیریت اطلاعات و سیستم­های اطلاعاتی در زنجیره تأمین؛

 

    1. مدیریت روابط بین زنجیره تأمین؛

 

    1. مدیریت لجستیک در زنجیره تأمین

 

لجستیک واژه­ای است که از تاریخچه طولانی برخوردار است و به علت وجود تعاریف بسیار در این زمینه شاید نتوان یک جمع­بندی کلی روی این واژه صورت داد. یکی از این تعاریف [30]R7 است و بدین صورت تعریف می­ شود «انجام فعالیت­ها به منظور تضمین تأمین­بودن محصول صحیح، در مقدار مناسب، در زمان مناسب و در شرایط مناسب و در مکان مناسب برای مشتری مناسب و به هزینه مناسب». عبارت تأمین­بودن در تعریف بالا تأکید بیش از حد لجستیک به موضوع موجودبودن بالا می­باشد که به عنوان هسته اصلی پیدایش رسالت لجستیک محسوب می­ شود.
نکته جالب توجه این است که اگر فهرستی از مفاهیم وابسته به لجستیک تهیه شده وطبقه­بندی گردد، می­توان آن­ها را در قالب 3 گروه قرار داد:

 

    1. تأمین­گرا[31]

 

    1. تولیدگرا[32]

 

    1. توزیع­گرا[33]

 

سابقه فعالیت­های لجستیک به قبل از سال 1950 بر می­گردد. پس از آنکه تعریف جامعی از آنالیز کل هزینه به وجود آمد، مدل­های جدید برنامه­ ریزی خصوصاً برای توزیع فیزیکی منسجم­تری با یکدیگر تلفیق شدند و مفاهیم جدیدتری را به وجود آوردند. به طور خلاصه مفهوم لجستیک به مرور زمان تغییر نموده است، به گونه ­ای که گرایش و تمرکز صنایع در لجستیک شکل تازه ای را به خود گرفته است. در چارچوب تعاریفی که برای لجستیک اشاره شد، جریان مواد به قسمت­ های تأمین، تولید و توزیع تقسیم می­شوند و فعالیت­های لجستیک شامل موجودی­ها، حمل ­و ­نقل و هماهنگی کلی در جریان مواد در شرکت است. در عالم واقع جریان مواد توسط سازمان­های مختلف، وظایف و سیستم­های اطلاعاتی صورت می­گیرد. در چارچوب جدید لجستیک، نسبت به چارچوب قدیمی آن، تمرکز بر روی عملکرد است تا عملکرد تک تک اجزای جریان مواد به صورت یک موجودیت بررسی می­ شود، یکپارچه­سازی به صورت یک مفهوم مهم در چارچوب جدید است. در چارچوب جدید لجستیک، حیطه­ی یکپارچه­سازی تنها به جریان مواد و اطلاعات ختم نمی­ شود، بلکه لازم است تا مدیریت مالی و منابع انسانی علاوه برآن دوره عمر کل لجستیک مورد بررسی قرار گیرد. در چارچوب لجستیک جدید یکپارچه­سازی فرآیندها، وظایف، سازمان­ها، روش­ها و سیستم­ها ضروری است و در نتیجه اینکه مدیریت روابط مشارکت­ها مهم است.
مدیریت امور لجستیکی از ابتدای ایجاد سازمان­ها وجود داشته است، ولی این مدیریت عمدتاً بر روی قسمت­ های مختلف زنجیره یعنی خرید، تولید، توزیع و … به صورت جداگانه و مستقل انجام می­شده است، در طول زمان به دلیل ارتباط این امور با یکدیگر به تدریج فنونی در جهت یکپارچه­سازی نمودن این زنجیره و مدیریت آن صورت پذیرفته است، در دهه 70 میلادی بحث مدیریت مواد بسیار متداول شد. در این ارتباط نیز عملیات برنامه­ ریزی تولید، برنامه­ ریزی مواد و برنامه­ ریزی کار در کارگاه و خرید ادغام شد.
هدف از این ادغام معلول 3 علت اصلی بوده است:

 

    1. بهبود شرایط تحویل کالا به مشتری؛

 

    1. بهبود سطح موجودی کالا؛

 

  1. بهبود هزینه­ های تولید؛
نظر دهید »
دانلود فایل ها در مورد تاثیر سیاست خارجی ایران در دولت نهم بر سیاست ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

بیل کلینتون که در راستای تحقق نظم نوین جهانی آمریکا گام برمی داشت باید موانع تحقق این نظم نوین را برطرف می ساخت و یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطقی که باید نظم نوین آمریکا در آن استقرار می یافت، منطقه ی ژئواستراتژیک خاورمیانه و خلیج فارس بود. اما مانع مهمی به نام جمهوری اسلامی ایران ، بر سر راه بود چرا که ایران علاوه بر مخالفت با سیاست های کلی آمریکا در عرصه ی جهانی به شدت مخالف روند سازش اعراب و اسرائیل نیز بود.به همین دلیل باید ایالات متحده، چاره ای برای این موضوع می اندیشید در همین راستا در دولت کلینتون سه طرح عمده مطرح شد:تصویب قانون داماتو و اتخاذ استراتژی مهار دو جانبه علیه ایران و همچنین بیان “نقشه ی راه” در راستای حل منازعه ی اسرائیل و فلسطین بود.
پایان نامه
۱) قانون داماتو: در دولت کلینتون برای تنبیه ایران تحریم های شدید اقتصادی بر علیه این کشور در نظرگرفته شد
۲) استراتژی مهار دو جانبه: سیاست مهار دو جانبه در دوره ی کلینتون مطرح شد.« این سیاست را اولین بار در ماه مه ۱۹۹۳ (خرداد ۱۳۷۲)، مارتین ایندیک، مسئول امور خارجه در شورای امنیت ملی دولت کلینتون، مطرح کرد. او سیاست مزبور را در سخنرانی اجلاس سالانه ی موسسه ی واشنگتن برای مطالعه سیاست خاور نزدیک، بیان داشت.»[۱۴۹]
مارتین ایندیک که سیاست مهار دو جانبه را طراحی کرد، متولد و بزرگ شده ی استرالیا است. او مدتی مشاور نخست وزیر استرالیا در امور خارجه بوده و پس از آن به اسرائیل رفته و مشاور مطبوعاتی اسحاق شامیر، نخست وزیر سابق اسرائیل و رهبر وقت حزب لیکود می شود. سپس مارتین ایندیک به آمریکا مهاجرت کرده و به استخدام در کمیته ی امور عمومی آمریکا – اسرائیل، “ایپاک” در می آید. بعد هم وارد دولت کلینتون می شود.
اصولا سیاست مهار عمدتا بر افزایش فشارهای بین المللی تکیه دارد و تاکید اصلی آن در جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح های پیشرفته و کالاهای صنعتی است که استفاده ی دوگانه ی نظامی و غیر نظامی دارد.
در همین راستا مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه ی دولت کلینتون دولت های جهان را به چهار دسته تقسیم کرد:
الف) دولت های رعایت کننده ی قوانین بین المللی
ب) دولت های در حال ظهور
ج) دولت های یاغی و سرکش
د) دولت های شکست خورده
مادلین آلبرایت ایران و عراق را در زمره ی کشورهای یاغی و سرکش و قانون شکن قرار داده و بر لزوم مهار آن ها تاکید می کند.
۳) نقشه ی راه: ایالات متحده ی آمریکا برای تثبیت موقعیت خود در خاورمیانه و ایفای نقش رهبری خود در جهان می بایست به هر ترتیب ممکن مناقشه ی طولانی اعراب و اسرائیل را حل می کرد زیرا در غیر این صورت در خاورمیانه با مشکلات عدیده ای رو به رو می شد از همین رو کلینتون “نقشه ی راه” را برای ایجاد صلحی پایدار میان فلسطین و اسرائیل مطرح کرد. وی با جلب نظر اتحادیه ی اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد کوشید به هرنحوی که شده طرفین درگیر را به نشستن بر سر میز مذاکره و پذیرفتن را ه حل پیشنهاد شده وادار کند. قرار بود طرح نقشه ی راه طی سه مرحله از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۵ به اجرا درآید. این مراحل به شرح ذیل می باشند:
مرحله ی اول: در این مرحله حکومت فلسطین باید تعهد می داد که خشونت علیه اسرائیل را کنار بگذارد اسرائیل نیز موظف می شد از ادامه ی ساخت شهرک های یهودی خودداری کند و شهرهای قدیمی را از حالت نظامی خارج نماید و تا سال ۲۰۰۴ نیروهای خود را از کرانه ی باختری بیرون ببرد. مهم ترین هدف مرحله ی اول ایجاد اعتمادسازی میان طرفین بود.
مرحله ی دوم: پیش بینی شده بود در این مرحله در یک کنفرانس بین المللی، تشکیل حکومت خودمختار فلسطینی به تایید سازمان ملل، اتحادیه ی اروپا، آمریکا و روسیه برسد.
مرحله ی سوم: در این مرحله مقرر گردید طی برگزاری دومین اجلاس چهارجانبه (سازمان ملل، آمریکا، روسیه، اتحادیه ی اروپا) حدود مرز های رسمی طرفین تعیین شود و مقدمات بازگشت آوارگان فلسطینی به وطن خود فراهم گردد و کلیه ی شهرک های یهودی نشین برچیده شوند، در این مرحله پیش بینی شده بود طرح نقشه ی راه به تدریج به امضای رهبران کشورهای عربی نیز برسد.
رژیم صهیونیستی از رویکرد دولت کلینتون در سیاست مهار ایران بسیار خوشنود بود زیرا اصولا این مساله مهم ترین خواسته ی رژیم صهیونیستی بود و از سوی دیگر دولت کلینتون با تمام توان وارد عمل شده بود تا معضل اصلی رژیم صهیونیستی که همان صلح با فلسطینیان بود را حل کند. در کل می توان گفت سیاست های اتخاذی دولت کلینتون کاملا مورد تایید و رضایت سران صهیونیست بود زیرا نقش ایران و گروه های مقاومت منطقه در این راهبرد صلح نادیده گرفته شده بود به نظر برخی تحلیل گران این راهبرد به نتیجه نمی رسید. در کل باید گفت درون احزاب و گروه های مختلف اسرائیلی و به طور کلی حاکمیت رژیم صهیونیستی، طی دوره های مختلف سه مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی وجود داشته است. گروهی معتقدند بقا و حیات اسرائیل به دوام خروج اسرائیل از اراضی فلسطینی ها و پیشبرد دکترین “زمین در برابر صلح” و در نهایت تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد (طیف چپ و میانه رو در اسرائیل)، عده ای دیگر تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی می دانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستندو معتقدند تهدیدهای استراتژیک درازمدت عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل است. گروه سوم همچنان در وفاداری به آموزه های مذهبی مصر هستند و در برابر هرگونه عقب نشینی فکری و سرزمینی مقاومت کرده و آن را خیانت به آرمان های صهیونیستی می دانند.
افکار عمومی اسرائیل نیز در این مقطع هم سو و هم جهت با گروه اول است. در همین راستا بود که وقتی ایهود باراک در اسرائیل روی کار آمد (۲۰۰۰- ۱۹۹۹)حکومت وی اعلام کرد مذاکرات صلح در سوریه، لبنان و… و البته قبل از همه در فلسطین ادامه می یابد. طی سالیان قبل از روی کار آمدن باراک روند صلح فلسطینی با مشکلات و تنگناهای عدیده ای مواجه شده بود، او سعی کرد این مشکلات و تنگناها را رفع کند و توافقنامه های موجود را به مرحله اجرا درآورد.آنچه که به باراک کمک کرد و شرایط را برای اقدامات او مساعدتر نمود، افزایش رغبت عمومی اسرائیلی ها به صلح، افزایش نسبت اسرائیلی های موافق تخلیه سرزمین های عربی اشغال شده در سال ۱۹۶۷ و افزایش غیر معترضین به تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود. نکته قابل ذکر دیگر خروج اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی (۴/۳/۱۳۷۹) است چرا که با مقاومت نیروهای حزب الله و افزایش هزینه های ماندن در لبنان و تنگ شدن عرصه اسرائیل ناچار به عقب نشینی از لبنان شد.
البته قبلا نیز گفته شد که اختلاف احزاب اسرائیلی نه در سطح استراتژیک بلکه تاکتیکی است و می توان گفت که تمام این احزاب بر سر موضوعات ذیل اتفاق نظر دارند: ۱- پس ندادن سرزمین های اشغال شده تا چهارم ژوئن ۱۹۶۷ در کرانه غربی، نوار غزه و بلندی های جولان.
۲-تاکید بر امضای توافقنامه صلح و پیش بینی توافقات امنیتی قبل از عقب نشینی از لبنان.
۳-عدم بازگشت پناهندگان فلسطینی
۴-خارج نکردن یهودیان اسکان داده شده در مناطقی که امکان عقب نشینی نیروهای اسرائیل در آن وجود دارد.
۵-قلمداد کردن قدس به عنوان تنها پایتخت دائمی اسرائیل.
حزب کار و باراک به دنبال صلح بود ولی با دیدار آریل شارون در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ از مسجدالاقصی و در نتیجه شروع انتفاضه دوم فلسطین، اوضاع کاملا دگرگون شد. چراکه موج انتفاضه دوم از درون سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ شروع شده بود و در پی آن حوادث ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ عملا روند مذاکرات صلح را تحت شعاع قرار داد به عبارت دیگر با توجه به حوادث به وجود آمده واقعیت موضوع کاملا دگرگون شد که در ادامه به طور مشروح به آن خواهیم پرداخت.
۳- از حملات ۱۱ سپتامبر تا روی کار آمدن دولت نهم (۲۰۰۵-۲۰۰۱):
اصابت هواپیماهای مسافربری به برج های دوقلوی نیویورک (ساختمان تجارت جهانی) در ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ نقطه ی شروع تحولات مهمی در عرصه ی جهانی و مخصوصا منطقه ی خاورمیانه بود. در این زمان جورج بوش جمهوری خواه (۲۰۰۸- ۲۰۰۱) در امریکا در راس قدرت بود و هم زمان در اسرائیل نیز آریل شارون (۲۰۰۶- ۲۰۰۱) در راس امور قرار داشت. پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰/۶/۱۳۸۰) سردمداران کاخ سفید بلافاصله انگشت اتهام را به سوی مسلمانان نشانه گرفتند و موجی از اسلام ستیزی را در کشورهای اروپایی و آمریکا به راه انداختند. آن ها ضمن نسبت دادن حملات تروریستی به گروه القاعده و طالبان بلافاصله مهیای حمله به افغانستان شدند تا به زعم خود تروریست ها را نابود کنند،
بدین ترتیب در کمتر از یک ماه از وقوع حادثه ی ۱۱ سپتامبر، آمریکا و متحدانش به افغانستان حمله بردند (۱۶/۷/۱۳۸۰) و این کشور اسلامی را که سالیان متمادی درگیر جنگ های خونین داخلی بود به اشغال درآوردند. افغانستان به لحاظ جغرافیایی بسیار حائز اهمیت بود چراکه با کشورهای چین، پاکستان و ایران هم مرز بود. آمریکا و ناتو با ورود به این کشور می توانستند به راحتی بر اوضاع منطقه و این کشورها مسلط شوند و اثرگذار گردند.
تا قبل از ۱۱ سپتامبر گفتمان غالب در روابط بین الملل، جهانی شدن بود. در بحث های جهانی شدن این گونه بیان می شد که مکان در مقابل زمان اهمیت خود را از دست داده و فضای مجازی از فضای حقیقی مهم تر شده است، ولی حوادث ۱۱ سپتامبر و پیامدهی آن، ژئوپلتیک را دوباره به عرصه ی بین المللی وارد کرد. تغییر استراتژی آمریکا در خاورمیانه به این دلیل بود که آمریکا تصور می کرد بعد از فروپاشی شوروی با نظم نوین جهانی می تواند رهبری دهکده ی جهانی را در دست گیرد و ایران را منزوی کند ولی نومحافظه کاران آمریکایی معتقد بودند که دولت کلینتون وظیفه خود را به خوبی انجام نداده است.
این تفکر و جهان بینی نومحافظه کاران به وضوح و به بهترین شکل توسط روبرت کاگان، تبیین می شود. نویسنده ای که به عنوان رهبر بزرگ نومحافظه کاران شناخته شده است، تاثیر گذارترین مقالات او در کتاب “از عرش ملکوت تا قدرت” گردآوری شده است: « وی چهار ایده ی کلیدی را تنظیم می کند که بیشتر نومحافظه کاران آن ها را پذیرفته اند: ۱- قانون جنگل بر روابط بین المللی حکم فرماست. ۲- مهار این جنگل وحشی با هدف تضمین صلح، و برپا داشتن کامیابی و سعادت، از راه تحمیل نظم به زور – آن هنگام که ضروری باشد – وظیفه کشورهای قدرتمند است. ۳- در دوره ی پس از جنگ سرد (در واقع، جنگ جهانی سوم که آمریکا برنده ی آن بود.) تنها ایالات متحده از قدرت نظامی کافی برای تضمین نظم بین المللی برخوردار است و باید از قدرت خود استفاده کند. حتی آن هنگام که برای حفظ نظم ضروری بنماید به صورت یک طرفه از این قدرت بهره بگیرد. ۴- اما دولت های لیبرال در ایالات متحده – بخوانید دولت های کارتر و کلینتون- و اروپای غربی در استفاده از زور برای حفظ نظم تردید ورزیده اند و بنابراین هرج و مرج در جهان سوم رخ داده است.»[۱۵۰]
در راستای همین تفکرات است که ریچارد پرل که خود یکی از ایدئولوگ های بانفوذ جمهوری خواه در وزارت دفاع آمریکا بود در تاریخ ۱۴ نوامبر ۲۰۰۱ یعنی دو ماه پس از واقعه ی ۱۱ سپتامبر و بعد از حمله ی آمریکا به افغانستان طی سخنانی در موسسه ی سیاست خارجی آمریکا و در حضور رجال سیاسی و نظامی آمرکا می گوید: قرن بیست و یکم، قرن آمریکایی است. سعادت جهان نزد ماست. کشورها یا با ما همراه هستند یا باید حذف شوند. … اولین هدف عراق است، سپس ایران، سودان، لیبی و کره ی شمالی … تمامی لانه های مخالفت با آمریکا در جهان باید از طریق روش های نظامی منهدم شوند. مرحله ی راه حل های سیاسی، مسالمت آمیز و گفتگو به سر آمده است…. دولت کلینتون در حل مسائل از طریق گفتگو و فشار سیاسی و اعمال تحریم های اقتصادی شکست خورد. نمونه ی بارز این شکست، ایران است که کوچک ترین مسامحه ای در مقابل لحن خوش واشنگتن در دوره ی کلینتون از خود نشان نداد و تنها را مقابله، تغییر ساختار حکومتی آن است.
و بر مبنای همین تفکرات جورج بوش پس از حمله به افغانستان در تاریخ ۱۱/۱۱/۱۳۸۰ (۲۰۰۲) طی یک سخنرانی، رسما ایران، عراق و کره ی شمالی را به عنوان محور شرارت معرفی کرد و رسما این کشورها را تهدید نمود. بعد از آن، تهدیدات و فشارهای بین المللی علیه ایران به شدت گسترش یافت و آمریکا عملا آماده ی حمله به کشورهای محور شرارت می شد زیرا در تفکر بوش کشورها یا با آمریکا بودند یا علیه آمریکا. بدین ترتیب علی رغم نبود اجماع بین المللی ایالات متحده ی آمریکا در ۲۹/۱۲/۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) به کشور عراق حمله کرد و دومین کشور اسلامی و همسایه ی ایران را به اشغال خود درآورد و صدام حسین سرنگون شد. بعد از اشغال افغانستان و عراق فشارها و تهدیدها علیه ایران باز هم افزایش یافت.
آمریکا که در گذشته با فشارهای دموکراتیک و تحریم ها، مخالفان خود را از میدان به در می کرد در این مقطع زمانی مستقیما وارد منطقه شده بود. سربازان آمریکایی اسلحه به دست وارد کشورهای منطقه شده بودند و برای تامین منافع آمریکا که صد البته با منافع اسرائیل نیز گره خورده بود، می جنگیدند. به همین دلیل اسرائیل نیز به کمک و حمایت از آمریکا برخاست. چراکه اصولا نخبگان سیاسی اسرائیل بر این اعتقاد بودند که نظام جمهوری اسلامی ایران بزرگ ترین تهدید بر ضد امنیت و , , موجودیت اسرائیل بوده و از سوی دیگر خاستگاه اقدامات و سیاست هایی است که از جانب فلسطینیان صورت می گیرد. لذا اسرائیل برای حفظ امنیت و بقای خود از سیاست هایی که در راستای متوازن سازی منطقه ی خاورمیانه و به عبارتی هماهنگ سازی کشورهای این منطقه با یکدیگر و با منافع صلح و امنیت جهانی است، حمایت می کرد. سران اسرائیل بسیار می کوشیدند با سفرهای متعدد به کشورهای اروپایی و آمریکا ایران را به عنوان خطری برای غرب و همچنین حامی تروریست ها معرفی نمایند و طی سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ سران صهیونیست بیشترین تکیه را در سیاست های منطقه ای خود بر این قرار دادند که ایران را به عنوان خطری مهم معرفی کنند.
بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر و حوادث پیش آمده دیگر اسرائیل تمایل چندانی به ادامه ی مذاکرات صلح نداشت و بیشتر منتظر آن بود که ببیند آینده ی حوادث خاورمیانه به کجا خواهد انجامید و از سوی دیگر تلاش اسرائیل بر آن بود که بیشترین سود را از حمله ی آمریکا به افغانستان و عراق ببرد و نیز تمام تلاش خود را برای ایجاد اجماع و ترغیب ایالات متحده به حمله علیه جمهوری اسلامی ایران انجام می داد.
اشغال افغانستان توسط آمریکا فرصت مناسبی برای اسرائیل ایجاد کرد که محدوده ی نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و بتواند بیش از گذشته بر ایران فشار وارد نماید.اصولا باید گفت «اسرائیل در افغانستان پس از ۱۱ سپتامبر در جهت سیاست مناطق مجاور گام برداشته است تا با نفوذ در مناطق مجاور کشورهای دشمن، بر آن ها ضربه وارد ساخته و ضمن فرصت سازی در امنیت ملی و رخنه در حیات خلوت سیاست خارجی ایران و پاکستان، فرصت های این دو بازیگر را از آن ها سلب نماید. از سوی دیگر دستگاه سیاست سازی اسرائیل حادثه ی مهم ۱۱ سپتامبر را فرصتی برای تحقق اهداف ملی و تامین منافع ملی خود، تفسیر کرده است. باید توجه داشت که اسرائیل در سایه ی اتحاد با آمریکا در این جهت حرکت می کند.»[۱۵۱]
در جنگ افغانستان و عراق، اسرائیل با آمریکا کاملا هماهنگ بود و در عرصه های سیاسی، نظامی و اطلاعاتی کاملا با یکدیگر همکاری می کردند. حتی گفته می شود که پروژه ی جنگ عراق توسط سه نفر از یهودیان معروف آمریکایی به نام های ریچارد پرل، پل ولفو ویتز و نیز داگلاس فیث پیش برده شده است. این افراد اهداف جنگ را ترسیم و نقش عمده ای در تحریک کاخ سفید برای حمله به عراق ایفا کردند. خبرنگاران و مفسران اسرائیل بر این عقیده اند که این سه یهودی آمریکایی یک ماه پس از انفجار ساختمان مرکز تجارت جهانی در نیویورک با افرایم هالیوی، رئیس سابق موساد و مدیر شورای امنیت ملی اسرائیل گرد هم آمده اند. در این نشست، رئیس جاسوسی نظامی اسرائیل به نام “عاموس مالکا” و جانشین او “هارون زئیفی” در کنار رئیس بخش پژوهش های موساد و سرویس اطلاعات نظامی اسرائیل حضور داشتند، هدف از این نشست طراحی اهداف حمله ی نظامی و استراتژیکی بوده و هر دو گروه بر تشکیل کمیته های هماهنگی نظامی مشترک توافق داشتند. بر اساس این توافق اسرائیل، هرآنچه را که آمریکا در زمان جنگ نیاز دارد تهیه و تدارک خواهد کرد. ژنرال تامی فرانکس، فرمانده ی مرکزی ارتش آمریکا که مسئولیت فرماندهی جنگ علیه عراق را به عهده داشت نیز از جمله ژنرال های یهودی تبار آمریکایی بود. کمیته ی نظامی که در راس هیئت آمریکایی آن کاندولیزا رایس حضور داشت متشکل از برخی ژنرال های ستاد اسرائیل بود. وظایف اصلی این کمیته عبارت بود از: ارائه ی اطلاعات جاسوسی از اوضاع عراق برای تعیین سرنوشت جنگ در بغداد و کمک به ارائه ی طرح های عملیاتی برای همکاری در جنگ که هر دو بسیار تاثیر گذار بود.
حمله ی آمریکا به عراق باعث شد منطقه ی استراتژیک شامات (سوریه و لبنان) به منطقه ی استراتژیک خلیج فارس متصل شود و این امر آرزوی دیرین اسرائیل برای دسترسی به خلیج فارس جهت دستیابی به منابع انرژی و تامین امنیت اسرائیل را فراهم می کرد همچنین اسرائیل، با حمله ی آمریکا به عراق، شاهد تنگ تر شدن حلقه ی محاصره ی ایران بود چراکه به دلیل افزایش حضور آمریکا در خلیج فارس و عراق فشارها بر جمهوری اسلامی به عنوان اصلی ترین دشمن اسرائیل بیشتر شده بود از سوی دیگر اسرائیل می توانست از فضای عراق برای حمله ی احتمالی به ایران و سوریه استفاده کند.
از دیگر موضوعاتی که اسرائیل مایل به انجام آن بود بحث کوچاندن آوارگان فلسطینی به عراق بود. در همین راستا رژیم صهیونیستی پس از اشغال عراق توسط آمریکا این طرح را به جورج بوش رئیس جمهور آمریکا ارائه کرد و لی آمریکائیان که فضا را برای چنین طرحی مناسب نمی دیدند؛ آن را به سال ۲۰۰۵ موکول کردند. رژیم صهیونیستی در پی آن بود که با این اقدام مشکل آوارگان فلسطین را که به موضوعی غیر قابل حل تبدیل شده بود مرتفع سازد و بسیاری از آوارگان فلسطینی را از لبنان، اردن و سرزمین های اشغالی به عراق کوچ داده و در آنجا ساکن کند.
در کل اسرائیل در این مقطع زمانی سیاست های زیر را در منطقه دنبال می کرد:

 

    • نابودی انتفاضه به عنوان معضل اساسی رژیم صهیونیستی

 

    • جلوگیری از عملیات چریکی گروه های اسلامی درون سرزمین های اشغالی.

 

    • کاهش هزینه های نظامی خود در راستای اجرای طرح های اقتصادی و تلاش برای استحاله ی کشورهای منطقه

 

    • توسعه ی اقتصادی اسرائیل از طریق دستیابی به بازار پر مصرف خاورمیانه

 

    • دستیابی اسرائیل به انرژی و نیروی کار ارزان منطقه.

 

    • سعی در براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران.

 

    • فراهم آوردن زمینه ی مساعد جهت عادی سازی روابط با کشورهای میانه رو عرب.

 

    • جلوگیری از افزایش قدرت گروه های مقاومت و تلاش برای نابودی و سرکوب این گروه ها.

 

    • تحمیل شرایط ناعادلانه ی صلح به طرف فلسطینی با بهره گرفتن از انواع فشارها و ترفندها.

 

البته حمله ی آمریکا به عراق دارای حواشی بسیاری بوده است. گروه های مختلف در آمریکا نسبت به نقش لابی صهیونیسم و اسرائیل در ترغیب آمریکا به این حمله و حتی وقوع اصل حوادث ۱۱ سپتامبر نظرات متفاوتی بیان داشته اند و در این زمینه آثار متعددی به چاپ رسانده اند و در این آثار به بررسی نقش لابی صهیونیسم در حوادث ۱۱ سپتامبر و حمله به عراق پرداخته اند. در همین ارتباط جیمز پتراس در کتاب خود با عنوان “نفوذ اسرائیل در آمریکا” چنین می گوید: «جدید ترین و شاید کلی ترین نشان از سرسپردگی ایالات متحده در ماه های قبل از حملات ۱۱ سپتامبر بر مرکز تجارت جهانی و پنتاگون رخ داد. در دوازدهم دسامبر ۲۰۰۱، فاکس نیوز با کسب اطلاع از منابع اطلاعاتی ایالات متحده و ماموران فدرال دریافت که شصت اسرائیلی که از مدت ها قبل مشغول جاسوسی از مقامات دولتی آمریکا بودند، در یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در بازداشت به سر می برند. بسیاری از دستگیر شدگان از جاسوسان فعال نظامی اسرائیل بودند. آن ها به اتهام “عملیات تروریستی” بر اساس قانون میهن پرستی ایالات متحده دستگیر شده بودند و بسیاری از آن ها در هنگام پاسخ به سوالاتی در مورد فعالیت های جاسوسی در داخل خاک ایالات متحده و علیه این کشور که تحت کنترل دستگاه های دروغ سنج انجام شد، حقیقت را بر زبان نمی آوردند. مهم تر از همه اینکه بازجویان فدرال شواهدی در دست داشتند که نشان می داد جاسوسان اسرائیلی پیشتر مشغول جمع آوری اطلاعاتی در مور حملات یازدهم سپتامبر بودند که البته هیچ گاه آن را با متحد خود در میان نگذاشتند. میزان دخالت اسرائیل در یازدهم سپتامبر از جمله اطلاعات فوق العاده سری است. یکی از ماموران رده بالای فدرال به فاکس نیوز گفت که زد و بندهایی در این خصوص وجود دارد، اما وقتی از او خواسته شد تا به جزئیات اشاره کند امتناع کرد و چنین گفت: اسناد ارتباط اسرائیلی ها با حادثه ی یازده سپتامبر جزو اطلاعات طبقه بندی شده است. من نمی توانم در مورد این اسناد گردآوری شده چیزی به شما بگویم. این اطلاعات طبقه بندی شده اند.»[۱۵۲]
جیمز پتراس همچنین در مورد نقش لابی صهیونیسم در ایالات متحده در ترغیب آمریکا برای حمله به عراق می گوید: «آنچه آشکار شد این بود که دفتر طرح های ویژه و مدیرانش یعنی فیث و ولفو ویتس، مسئول اسناد ساختگی سلاح های کشتار جمعی بودند؛ اسنادی که جنگ عراق را موجه جلوه می داد. دفتر طرح های ویژه و سایر اعضای شبکه هایی که از طریق موسسات کلیدی ایالات متحده فعالیت می کردند نیز دارای گرایش های شدید نظامی بودند و متعصبانه از اسرائیل حمایت می کردند. فیث و پرل در سال ۱۹۹۶ به طور مشترک سیاستی معروف را برای بنیامین نتانیاهو، افراط گرای حزب لیکود نوشتند که عنوان آن، شکاف آشکار:"استراتژی جدید به منظور ایمن سازی قلمرو” بود که خواستار نابودی صدام و جانشینی او با یک حکمران مستبد هاشمی می شد و بر اساس دیگر نظریات آن مقاله دولت های سوریه، لبنان، عربستان و ایران باید سرنگون یا بی ثبات می شدند تا اسرائیل در فضای وسیع تر سعادت مشترک آمریکا – اسرائیل ایمن باشد.»[۱۵۳]
حتی برخی از افراد در داخل ایالات متحده معتقد بودند که حادثه ی ۱۱ سپتامبر، نوعی کودتا بوده است. در همین راستا «لیندون لاروش، کاندیدای اسبق ریاست جمهوری آمریکا و یکی از تحلیل گران مسائل سیاسی و اقتصادی آمریکا، در مصاحبه ای مدعی شد هدف طراحان حادثه ی ۱۱ سپتامبر بر این بوده است که: «به قصد انجام یک کودتا که توسط بعضی از افراد در داخل دولت بوش، مثل ژنرال پل و لفو ویتز، معاون وزیر دفاع و همچنین بعضی از افراد در خارج از دولت، ولی با نفوذ زیاد، همانند برژنیسکی، هانتینگتون و کسینجر صورت گرفته، که گسترش جنگ با اسلام است، آن ها می خواهند یک جنگ در داخل آسیا میان مسلمانان با یکدیگر و نیروهای مسلملن با دیگر نیروها راه اندازی کنند.»»[۱۵۴]
به هر حال باید گفت اشغال عراق توسط آمریکا، به هر دلیلی که صورت گرفته باشد منافع مشترکی برای آمریکا و اسرائیل داشت. اشغال عراق، عملا بازگشت به هزاره های قبل بود؛ یک کشور از چند هزار کیلومتر دورتر آن هم با عدم اجماع بین المللی، کشور دیگری را اشغال نظامی نموده و مهم تر این که مستقیما برای آن حاکم نظامی انتخاب کرد. حتی در کشورهای اولیه وقتی کشوری توسط کشور دیگر به اشغال در می آمد از میان بزرگان و صاحب منصبان همان دیار حاکمی برای آنجا انتخاب می کردند ولی آمریکا چنین نکرد و ژنرال گارنر امریکایی حاکم نظامی عراق معرفی شد. البته در پی فشارهای داخلی در عراق و همچنین فشارهای بین المللی، حاکم نظامی تبدیل به حاکم سیاسی شد و پل برمر زمام امور عراق را به دست گرفت. آمریکا بسیار تمایل داشت این فرایند یعنی حاکم نظامی و بعد حاکم سیاسی سالیان متمادی به طول بینجامد ولی اوضاع عراق طبق خواسته ی آمریکا و متحدانش پیش نرفت و آمریکا ناچار شد طی روند گذار در عراق اوضاع را به ظاهر به دست خود عراقی ها بسپارد.

نظر دهید »
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : مدل سازی گره و محاسبه مصرف توان پردازشی ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

اضافه شدن به تعداد گره‌های موجود در مسیر بین گره حسگر تا چاهک سبب افزایش تاخیر مسیر می‌گردد. شکل ۴-۱۶ مقایسه تاخیر رسیدن داده به خروجی را برای یک شبکه با تعداد گره متفاوت در شبکه مدل شده با SystemC نشان می‌دهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

شکل ۴-۱۶٫ مقایسه خروجی نهایی شبکه با تعداد متفاوت گره شامل الگوریتم DES
۴-۴٫ توضیح فایل‌های شبیه سازی

 

    • فایل Stimulus

 

در این فایل دو داده آنالوگ از نوع double در مدت زمان شبیه سازی توسط توابع sin و cos تولید می‌شوند.

 

    • فایل ADC

 

داده‌های آنالوگ تولیدی توسط Stimulus تبدیل به اعداد دیجیتال ده بیتی می‌شوند. بازه نمونه برداری داده‌های آنالوگ ۰۰۲٫۰ می‌باشد.

 

    • فایل Microcontroller

 

بعد از نمونه برداری داده‌ها در ADC، نمونه‌های در جهت x و y با هم الحاق می‌شوند و payload را تشکیل می‌دهند. سپس آدرس ایستگاه (station) به payload اضافه می‌شود، داده تولیدی به Sender ارسال می‌شود.

 

    • فایل Sender

 

در این ماژول payload از Microcontroller دریافت می‌شود و preamble و crc به آن اضافه می‌گردد. سپس بسته داده به Station ارسال می‌شود. جهت شبیه سازی کانال بی‌سیم در زبان SystemC از دستور sc_fifo استفاده شده است.

 

    • فایل Node

 

ماژول Node از ماژول‌های Stimulus، ADC، Microcontroller و Sender تشکیل شده است. این فایل‌ها در این ماژول فراخوانی می‌شوند.

 

    • فایل Receiver

 

بسته داده از node دریافت شده سپس آدرس، preamble و crc آن چک می‌شود. در صورت صحیح بودن preamble، crc و آدرس، payload (داده‌ای که از الحاق نمونه‌ها در Microcontroller بدست آمد) از بسته دریافتی جدا و به CPU ارسال می‌شود.

 

    • فایل CPU

 

ابتدا داده‌ای از ماژول Monitor دریافت می‌شود که تعداد نمونه‌های لازم جهت متوسط گیری را تعیین می‌کند. Payload از Receiver دریافت می‌شود. داده‌های در جهت x و در جهت y از payload جدا می‌شوند، سپس متوسط نمونه‌های ارسالی محاسبه می‌شود. نتایج دو باره به هم الحاق شده و payload را تشکیل می‌دهند. داده تولیدی به Monitor ارسال می شود

 

    • فایل Station

 

ماژول Station از ماژول‌های Receiver و CPU تشکیل شده است. این فایل‌ها در این ماژول فراخوانی می‌شوند.

 

    • فایل Monitor

 

ابتدا تعداد نمونه‌های لازم جهت متوسط گیری از Monitor به CPU ارسال می‌شود. سپس داده‌ها از Receiver دریافتمی‌شوند. نمونه‌های در جهت x و y از یکدیگر جدا شده و به داده‌های آنالوگ تبدیل می‌شوند. سپس داده‌ها نمایش داده می‌شوند.
۴-۵٫نتایج شبیه سازی
این شبکه با زبان SystemC شبیه سازی شده است. مدت زمان شبیه سازی ۳۰۰۰ واحد زمانی می‌باشد. گره ۱ شبکه را با ورودی Sin(x) تحریک می‌کنیم که در شکل ۴-۱۷ نشان داده شده است.

شکل ۴-۱۷٫ ورودی گره ۱

نظر دهید »
طرح های پژوهشی دانشگاه ها در مورد نقد و بررسی تأثیر باورهای دینی در رشد ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

نویسندگان عهد جدید عادت دارند، خدا را پدر بنامند. به اعتقاد پزوهشگران اولین بار این اصطلاح از یهودیت آمده و کلیساییان به گزارش انجیل می گویند: عیسی به شاگردان خود تعلیم داد که خدا را پدر آسمانی بخوانند( متی۵: ۹) و لذا در آیات فراوانی از خدا با نام، پدر یاد کرده است. مثلا گفت: « نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما می روم»[۶۳۴] .با ورود یوحنا به قداست، وی پدر را به معنای حقیقی آن گرفت و خدای اسمانی را پدر خطاب نمود و با تبلیغ آن، مقدمات پسر خطاب کردن عیسی را هم فراهم کرد.

۲) پسر

یکی از مهمترین ارکان اعتقادات مسیحی را می‌توان در تثلیثی جستجو کرد که تجسد خدا در عیسی است و نتیجه‌اش اعتقاد به الوهیت عیسی می‌باشد. در واقع وجود برخی واژه ها در کتاب مقدس باعث اطلاق پسر، به عنوان فرزند خدا به مسیح گشت. همین امر هم مسیحیت را از باقی ادیان آسمانی متمایز میکند؛ جان‌ناس می نویسد: « سرگذشت مسیحیت، تاریخ دیانتی است که از عقیده به تجسم الهی در جسد شرع و بانی آن ناشی شده است…سراسر تعالیم نصاری ، در اطراف ایمان به این قضیه دور میزند که شخص عیسی روشن ترین ظهوری از ذات الوهیت است ؛ اما این دین که با عقیده به تجسم الهی آغاز میشود منقلب گردیده و در طی تحولات گسترده، جنبه بشری پیدا کرده و بشریت با همه امیال و همه ضعفها و قصورها، در آن متجلی شده است»[۶۳۵]
آنچه مورد اتفاق مسیحیت واقع شده همین است که: خداوند خود را بر بشر ظاهر ساخته و خود را به کاملترین و روشنترین وجه در عیسی مسیح ظاهر ساخته.[۶۳۶]
در اوج تاثیر گذاری این اعتقاد همین بس که باید توجه داشت، گرچه در مسیحیت نجات و رستگاری از طریق سرسپردگی کامل به عشق و قانون خدای پدر به دست میآید؛ اما عیسی مسیح نیز میتواند بیش از هر کس دیگری در تغییر شکل دادن شخصیت پیروان خود، به صورتی کاملا مشابه با یک فرزند خدا کمک کند.[۶۳۷]

۳) روح القدس

عهد جدید روحالقدس را بیشتر «روح خدا» مینامد. از دیدگاه سنت مسیحی و کتابهای مقدس، روح القدس فرشته خدا جبرائیل یا آفریدهای از آفریدگان و جدای از خدا نیست. در اعتقادات مسیحی وجود روح القدس به خاطر کارکردهایی که برایش قایلند ضروری است، و شورای قسطنطنیه در سال ۳۸۱ الوهیت روحالقدس را تایید کرد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. همراه همیشگی مردم

 

به عقیده مسیحیان ، روحالقدس خود خداست که در قلوب مردم و در جهان زیست میکند و به عمل اشتغال دارد. روحالقدس وجود توانا و فعال خدا در جهان است و او بوده که عیسی را در شکم مادر قرار داد. انجیل ها روحالقدس را به شکل کبوتری ترسیم می کنند که پس از تعمید عیسی در رود اردن بر آن حضرت فرود آمد و در او استقرار یافت و وی را برای آزمایش به بیابان برد. روحالقدس جامعه مسیحیت را ارشاد میکند، تعلیم میدهد، رازهای خدا را میگشاید و به نویسندگان کتابهای مقدس الهام می بخشد[۶۳۸]
« چون شما را درآرند در مجامع و ارباب حلم و اقتدار، میندیشید که به چه نوع یا به چه دلیل ایشان را جواب دهید یا تکلم نمایید زیرا که روح القدس همان لحظه خواهد آموخت شما راا که چه باید گفت»[۶۳۹]
این تفسیر مشخص میسازد که پذیرش این عقیده برای یک مسیحی همراهی همیشگی یک شبه روح را برای او به ارمغان میآورد که در همه جا کنار اوست و ااین همراهی ثبات قدم و در امور و افعال و….را به همراه دارد. چنان که با دیدن چنین تاثیری از روح القدس، مسیحیان میگویند: اکنون که با قدرت روح خدا زندگی میکنیم، لازم است که هدایت او را در تمام بخش زندگی خود بپذیریم، در این صورت دیگر جاه‌طلب و شهوت‌طلب نخواهیم بود.[۶۴۰]

 

    1. روح القد س ضامن اقتدار کلیسا

 

وجهۀ اهمیت پیدا کردن کلیسا، تدوین برخی قوانین از سوی اربابان کلیسا و پذیرش ان دستورات از جانب مردم به سبب آن بود که کلیسا از همان ابتدا اقتدار خود را همچون موهبتی از جانب روحالقدس تصویر کرد. و با القاء این تفکر به آموزههای خود جنبه الهی داد؛ چنان که شورای واتیکان دو، بیان کرد: « روحالقدس، کلیسا را به کمال حقیقت هدیات میکند و به او یگانگی رفاقت و خدمت را ارزانی میدارد». به عبارت دیگر روحالقدس در میان مسیحیان، کلمات عیسی را میشنود و به پیروان او گوشزد میکند و پیروان او را قادر می سازد که در برابر جهان به حقانیت عیسی اعتراف کنند[۶۴۱]
از دید مسییحت فعلی،روحالقدس گاهی به عنون الهام بخش حرکات ضدکلیسایی و نماد تحول مطرح و با این دیدگاه از نظر کلیسا، تمام حرکت‌ها ی اصلاحی بر ضد کلیسای قدیم با نظر رو ح القدس انجام شده.[۶۴۲]
بعدها همین جنبه از آموزها که در مورد روحالقدس بود، توجیهی شد برای بودن روحالقدس در بین مردم و همکاری او با مردم برای اصلاحات و حرکت و جنبشهای مردم؛ تا مردم اقناع شوند که همه چیز تحت کنترل کلیساست؛ تا مبادا مردم از عقاید خود برگردند

۲- کتاب مقدس

کتاب مقدس از ضروریات اساسی اعتقاد مسیحی است. و آموزه های آن نقش اساس در معتقدین به مسیحیت بر عهده دارد؛ وگرچه تفاسیر مختلف از آموزههای آن صورت گرفته، ولی در نفس تاثیرگذاری انجیل در زندگی مردم هیچ شکی وجود ندارد.
کتاب مقدس از دو بخش عهد قدیم که کتاب مقدس یهودیان است و عهد جدید تشکیل شده است. در نگاه مسیحی ، عهد جدید نه از طریق لفظ بلکه با جسم شدن جنبهای از الوهیت در میان مردم به وجود آمده، لذاست که مسیحیت می گوید: هنگام ابلاغ دین در بیست قرن پیش، خدا به صورت بشر درآمد و در انسانی به نام عیسی حلول کرد و براین اساس است که می‌گویند، کلمه جسم شد.[۶۴۳]
پروتستانها معتقدند که این کتاب عالیترین سند و منبع موثق و معتبر است. کاتولیکها اعتقاد دارند که سندیت و اعتبار کتاب مقدس در تفسیری که کلیسا از آن ارائه میدهد نهفته است. برخی کلمه کلمۀ آن را وحی و الهام می دانند؛ و عده ای تصور می کنند، در حالیکه این کتاب حاوی مطالب وحیانی خداوند بر بشر است، در آن عنصر بشری نیز دخالت داشته است که در نتیجه شامل پاره ای اشتباهات در بعضی از جزییات است. [۶۴۴]
گرچه برخی مسیحیان آن را کتابی که از جانب خدا وحی شده باشد نمیدانند؛ اما تمام احتراماتی را که در خور یک کتاب آسمانی است را برای آن ابراز می‌کنند، چرا که « مسیحیان معتقدند خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مولفانی بشری نوشته است و بر این اساس میگویند که کتابهای مقدس یک مولف الهی و یک مولف بشری دارد به عبارت دیگر ، مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله الهامات روح القدس پدید آورد و برای ان منظور، مولفانی از بشر را برای نوشتن آنها برانگیخته است و آنان را در نوشتن به گونهای یاری کرده که فقط چیزهایی را که او میخواسته نوشته اند«[۶۴۵] با این حساب در عقیده مسیحیت این خداست که نویسنده نهایی کتاب مقدس به شمار می اید[۶۴۶]. و ضرورت داشتن چنین جایگاهی از انجیل در بین مسیحت ، توجه به آموزههای آن است که این آموزه ها چه از زبان مسیح آمده باشد و چه از قدیسان، برای مسیحیان ضرورت توجه با آموزههای مختلف آن را ایجاب می کند.
در این مقام ناگفته نماند که به اعتقاد برخی پژوهشگران، مسیحیان هرگز نمیگویند عیسی، کتابی به نام انجیل آورده؛ آوردن وحی توسط عیسی به گونه ای که مسلمانان در مورد قرآن و پیامبر اسلام اعتقاد دارند در مسییحیت جایی ندارد. مسیحیان عیسی را تجسم وحی الهی می دانند و به عقیده آنان، وی نه حامل پیام، بلکه عین پیام بوده است. توماس میشل می گوید: «بدین سبب ما مسیحیان خواستار انجیلی نیستیم که عیسی آن را نوشته و به شاگردانش املا کرده باشد»[۶۴۷]

۱) اناجیل

گروه زیادی از یاران و پیروان حضرت عیسی به نوشتن سیره و سخنان آن حضرت اقدام کردند و نوشته هایی به وجود اوردند که بعدا انجیل خوانده شد. در میان حجم زیاد نوشته ها، ۴ انجیل رسمیت یافت و باقی متروک شد.
اناجیل به رسمیت پذیرفته شده عبارتند از: ۱- انجیل « متی»؛ که مشتمل است بر، سیره و مواعظ مسیح با اشاره به پیشگوییهای عهد عتیق). ۲- انجیل « لوقا»؛ که حاوی سیره ومواعظ مسیح با تکیه بر جزییات، است و ۳- انجیل«مرقس»؛ که قدیمیترین و کوتاهترین کتاب سیره و مواعظ مسیح به شمار می آید. در بین این سه انجیل نوعی هماهنگی وجود و به همین دلیل به آنها انجیلهای «همنوا» گفته می شود.
چهارمین انجیل ، انجیل «یوحنا» است و در بین سایر اناجیل، متاخرترین کتاب سیره و مواعظ مسیح با تاکید برمافوق بشر بودن او است.[۶۴۸]

۲) اعمال و نامه های رسولان

در قرن اول کتابهای زیادی پیرامون سیره و عمال رسولان نوشته شد، اما تنها یکی از آنها رسمیت یافت. این بخش تنها مشتمل بر یک کتاب است به نام، اعمال رسولان ( نوشته لوقا، مولف انجیل لوفا، در شرح حال رسولان و به ویژه پولس نوشته شد[۶۴۹]
برخی از رسولان مسیحیت، نامه هایی به جوامع و افراد مسیحی عصر خود نوشتهاند. آن نامهها اندک اندک اهمیت پیدا کرد و به عهد جدید راه یافت. از میان ۲۱ نامه موجو در عهد جدید ۱۳ نامه آن متعلق به پولس رسول است و الباقی مربوط به دو تن از حواریون به نام پولس و یوحنا و یهودا است[۶۵۰]

۳) مکاشفات

شرح مکاشفا یوحنا در پایان عهد جدید، که پیشرفت مسیحیت را نوید میدهد برای مسیحیان بسیار اهمیت دارد. یوحنا که به اعتتقاد مسیحیان، یک حواری کم سن وسال بوده رویای سن پیری خود را در این اثر شرح میدهد. این بخش مشتمل بر یک کتاب است.[۶۵۱]

۳- کلیسا

واژه کلیسا، برای نخستین بار در کتاب عهد جدید وارد شده.[۶۵۲] و به مردمی گفته میشود که، دنیا و اعمال گناه آلود آن را رها کردهاند..بنابراین وقتی مسیحیان مجمع خود را کلیسا نامیدند، مجمعی سیاسی نظامی یا مجمعی از قوم یهود نبود ؛ بلکه منظور آنان از کلیسا مومنانی بودند که خدا ایشان را فراخوانده بود و با ایمان به عیسی نجات یافتند[۶۵۳]
کسانی که خواهان وارد شدن برای ورود به جامعه مومنان مسیحی هستند، باید تعمید را که نخستین و اصلی ترین آیین برای ورود به جامعۀ کلیساست و برای همه ضرورت دارد ؛ انجام دهند. انسان با تعمید که نوعی شستشو است، به جامعه مسیحیت وارد میشود و رسالت دائم کلیسا را برعهده میگیرد. این رسالت عبارت است از گواهی دادن به کارهای نجاتبخش خدا به وسیله عیسی به عقیده هر مسیحی ، تعمید وسیلهای است که خدا با آن همه آثار زندگی و مرگ عیسی را عطا می کند.و هر مسیحی فقط یک بار، هنگام ورود به جلسه مسیحیت تعمید می پذیرد[۶۵۴]
امروزه سازمان روحانیت مسیحیت کلیسا گفته میشود[۶۵۵]و تمام مسیحیان به نوعی به کلیسا اعتقاد دارند اعم از اینکه آن را یک نهاد الهی بپندارند یا تجسم زنده عیسی مسیح و یا صرفا محل اجتماع کسانی که به دنبال فهم ودرک خواست الهی و عمل به آن هستند..[۶۵۶]
در بیان چرایی اهمیت اعتقاد به کلیسا همین بس که مسیحیان ، بنیانگذار کلیسا را حضرت مسیح می دانند و هدف آن حضرت از پدید آوردن کلیسا را نجات انسان معرفی می کنند؛ در واقع، مومن با حضور در جمع کلیساییان انسانی تازه میشود؛ لذا در ورود به جامعه کلیسایی و با انجام تعمید، به این مطلب اشاره میشود:
«و اکنون زندگی کاملاً تازه ای را در پیش گرفتهاید، که طی آن در شناخت راستی ترقّی می‌کنید و می‌کوشید هر روز بیشتر شبیه مسیح، خالق این زندگی تازه شوید. در این زندگی تازه، ملّیت شخص، نژاد، سواد و مقام اجتماعی او اهمیّت و ارزشی ندارد، چون همۀ مردم می­توانند به یک اندازه به حضور مسیح بیایند. آنچه واقعاً اهمیّت و ارزش دارد، حضور مسیح در زندگی شخص است.»[۶۵۷] در واقع آن حضور خداگونه مسیح است که به شخص در زندگی این همه امید می دهد.

نقش کلیسا در جامعه مسیحی

در آموزههای فعلی مسیحیت، خداوند همیشه خود را بر بشر آشکار میسازد و لذا انسان بایدکوشش کند تا اراده خدا را بشناسد. بعضی از افراد به منظور هدایت بر ارتباط شخصی و فردی خود به خداوند تکیه میکنند؛ بعضی معتقدند که کسب الهام مستمر الهی از مجرای کلیسا ممکن است. [۶۵۸]
نقش راهبردی کلیسا چنان است که امروزه، رهبران کلیسا داری قدرتیاند که عیسی به حواریون منتقل کرد، تلقی میشوند؛ پاپ، قدم بر جای پای پطرس میگذارد و هنگامی که رهبران مسیحی ، بر پایه منصب رسمی خود سخن میگویند یا چیزی مینویسند، بر قدرتی که به عنوان افراد برگزیده خداو کلیسا دارند، متکی هستند و رهبران اخلاق کلیسایی در بسیاری از موارد که کتاب مقدس قانونی را صراحتاً بیان نکرده است، با توجه به تفسیر خود راهکاری را برمی‌گزیدند.[۶۵۹] و در امور روزمره و درپاسخ به مسایل روزمره اجتماع در قلمرو مسیحی بهترین منبعی که‏ می‏توانست پاسخ را عرضه دارد،کلیسا بود و همان هم به این امر همت گماشت؛ و اصحاب کلیسا با تکیه بر مفهوم اجماع و اهمیت‏ آن می‏کوشیدند تا به پاسخهای خود اعتباری‏ دینی ببخشند[۶۶۰]
باتوجه به این که در مسیحیت کنونی اعتقاد خاصی وجود ندارد، اعتقاد مردم به کلیسا و انجام مناسک پیشنهادی آن «طی نوزده قرن که هر قرنش نیزز مشحون از بحران بوده است، کلیسا مومنان خود را پیوسته نگاه داشته، در تمام اکناف جهان آنان را مشمول عنایات و خدمات خود قرار داده است، خوی و خلقشان را به قالب ریخته، باروریشان را تشویق کرده، ازدواج هایشان را رسمیت داده، سوگهایشان را تسلیت داده، زندگیخای زودگذرشان را به علو حیات جاودانی پیوند داده، از دهشهای آنان بهره گرفته، ازهر بدعتو شورشی زنده بیرون آمده…کلیسا روح میلیونها مردم ایمان و امیدی به وجودد آورد که که به مرگ معنا می بخشید و وحست ان را زایل می کرد »[۶۶۱] و مهمتر این که، کلسیا با انجام اعمال خاص این دین، در یکپارچگی اجتماعی بزرگترین نقش را ایفا می کند.

۴- عیسی مسیح

در میان معتقدین به مسیحیت، مسیح به عنوان خدایی در قالب انسان، توانست گاهی جنبه انسانی بودن خود را برای مسیحیت جلوه دهد و نقش بشری را در میان مردم به نمایش گذاشته و گاهی و گاهی در پیکره خدایی به اعمال نقشهای خدایی پرداخت.

۱) الگوی بشری برای مردم

مسیحیان، که عهد جدید را راهنمای تفسیر بقیه کتاب مقدس میدانستند، لازم بود همه فرمانهای عهدقدیم را در پرتو این واقعیت که نظام قربانی باید در عیسی تکمیل شود، تفسیر کنند و با توجه به این واقعیت که امتها در کلیسا پذیرفته میشدند، قوانین غذایی و عبادی که یهودیان را به عنوان یک قوم خاص از دیگران متمایز میکردند، کنار گذاشته شوند. بنابراین ۶۱۳ فرمان از عهد قدیم با این واقعیت به نحو اساسی متحول شدند، که اجتماع جدید و عمدتا غیریهودیِ کلیسا، سرچشمه هدایت اخلاقی خود را نه از مجموعه قوانین مکتوب، بلکه از زندگی عیسی گرفت؛ چنین نیست که تورات بیاهمیت گردد بلکه در حیاتی شخصی تحقق پیدا میکند که منبع الهام اخلاقی مهمی برای مسیحیان میگردد. آن فرمانها به عنوان راهنمای تأمل اخلاقی باقی میمانند،[۶۶۲]
مسیح برای اقشار مختلف مردم به الگویی تبدیل شده بود و هر کس بنا به موقعیت خود از آن حضرت الگو میگرفت. مردم اروپا در اواخر قرون وسطی، درد و رنج فراوانی داشتند و مسیح مصلوب، فداکاری و ایثار آنان را در برابر سختیها و مشکلات ارتقا میداد و آنان را آمادهی پذیرش هر نوع مشکل و مسألهی بغرنجی مینمود. این موضوع تا پایان جنبش پارسایی در قرون هفده و هیجده میلادی ادامه داشت.
در دید برخی عرفای مسیحی باید از تک تک افعال مسیح باید الگو برداری کرد چرا که عیسی پای شاگردان خود را می شست و در جواب اعتراض آنها گفت: « اگر من پاهای شما را نشویم از برای من هیچگونه نصیبی نخواهد بود…پس من که آقا و استادم پاهای شما را شستم شما نیز اینگونه کنید»[۶۶۳]
برای زهاد و عرفا نیز نقش بیبدیل یک راهنمای طریقت را به ارمغان آورد؛ وحتی در بین قدیسان کسانی بودند که زنده زنده پوست کنده شدند اما با تمسک به عیسی از راهی که در پیش گرفته بودند بر نگشتند.
در رساله پولس به غلاطیان آمده است: «دیگر از این پس دربارهی این موضوعات با من بحث نکنید! تحمّل زخم هایی که دشمنان عیسای خداوند در بدن من ایجاد کردهاند،کافی است. همین زخم‌ها نشان میدهد که من خدمتگزار او هستم.»[۶۶۴] تاسی و پیروی از سیره مسیح به عنوان محرک و درونمایه مهم، حتی تا به مروز مطرح مانده است. این زمینه، تاثیر عمیقی را ر گرایشات زاهدانه فرانسیسیون و دیگر جنبشهای رهبانیتگرا داشته است. این نوع پیروی از مسیح به عنوان عملی مستحب است که جنبه قانونی و ضروری بری مسیحیان ندارد مطرح میباشد.[۶۶۵]

۲) رستاخیز مسیح

مسیحیان، بر این باورند که عیسی پس از برخاستن از مردگان، در جامعۀ مسیحی زیست میکند و همراه آنان است. همچنین وی همواره خدماتی را انجام میهد که در طول حیات خود در فلسطین انجام می داد؛ مانند: تعلیم، دعا، شفا دادن بیماران، غذا دادن به گرسنگان، عفو بدکاران و تحمل رنج و مرگ. کارهای غیر آشکار مسیح در زندگی کلیسایی به وسیله آیین هفت گانه آشکار میشود.. به دیگر سخن، هنگامی که یک مسیحی در مراسم مربوط به یکی از آیین ها شرکت می کند، ایمان دارد که با این عمل به ملاقات مسیح که از مرگ برخاسته و فیض خدای نجات بخش را به وی بخشیده است، میرود[۶۶۶]

نظر دهید »
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی ارتباط میان مشتری مداری، بازارگرایی با عملکرد شرکت- ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فروش و پشتیبانی خدمات پس از فروش
وفاداری مشتریان
میزان شکایات مشتریان
میزان برگشتی محصول

 

 

 

۲٫نتایج کارکنان

 

شاخصهای برداشتی و عملکردی که عبارتند از:
میزان رضایت شغلی کارکنان
میزان ترک خدمت
جابجایی
نرخ مشارکت کارکنان
سطح انگیزشی کارکنان
وفاداری سازمانی کارکنان

 

 

 

۳٫نتایج جامعه

 

شاخصهای برداشتی و عملکردی که عبارتند از:
تصویر سازمان در جامعه
میزان پاسخگویی به جامعه
همکاری با گروه های ملّی و محلّی
تقدیر نامه ها و جوایز

 

 

 

۴٫نتایج کلیدی سازمان

 

شاخص های برداشتی و عملکردی که عبارتند از:
دستاوردهای مالی و غیرمالی شرکت برای سهامداران و مالکان شامل
مقاله - پروژه
میزان سود سهام
افزایش ارزشی سهام سازمان
رضایت سهامداران

 

 

 

منبع: افجه و محمودزاده، ۱۳۹۰
۲-۱-۵) طراحی سیستم ارزیابی عملکرد:
علاوه بر ابزار ها و روش های ارزیابی عملکرد، به منظور اجرای هرچه بهتر ارزیابی عملکرد در سازمان ها، طراحی و پیاده سازی سیستم ارزیابی عملکرد ضروری می باشد. در این بخش به صورت مختصر به بررسی نحوه ی طراحی سیستم های ارزیابی عملکرد می پردازیم. یک سیستم ارزیابی عملکرد همانطور که در شکل ۲-۱-۶ نشان داده شده در سه سطح می تواند مورد بررسی قرار گیرد:
شاخص های عملکرد مجزا
مجموعه شاخص های عملکرد
ارتباط بین سیستم ارزیابی عملکرد و محیطی که سیستم درون آن عمل می کند.
شکل ۲-۵) چارچوبی برای طراحی سیستم ارزیابی عملکرد
منبع: عفتی داریانی و همکاران، ۱۳۸۶
در طراحی سیستم ارزیابی عملکرد، باید دانست که شاخص های عملکرد می بایست در یک زمینه ی استراتژیک قرار گیرند تا بر آنچه افراد انجام می دهند، اثر گذارند. ممکن است ارزیابی، فرایند کمی کردن باشد اما اثر آن در تحریک عملکرد است و به گفته مینتزبرگ تنها با سازگاری عمل است که استراتژی ها درک می شوند. به عقیده لیانگ و همکاران وی در بخش تولید، ابعاد کلیدی عملکرد عبارتند از: کیفیت، سرعت تحویل، قابلیت تحویل، قیمت و انعطاف پذیری. در اینجا تنها به بررسی شاخص های کلیدی کیفیت، زمان، هزینه و انعطاف پذیری خواهیم پرداخت (عفتی داریانی، ۱۳۸۶).
بخش دوم
نوآوری
۲-۲-۱) تعریف نوآوری
واژۀ نوآوری اولین بار توسط شومپتر[۲۳] در سال ۱۹۳۰ معرفی شد. در تعریف نوآوری بایدگفت که نوآوری بعنوان یک ایده، محصول یا فرایند معرفی شود که برای شرکت، جدید می باشد و اشاره به گرایش شرکت به توسعۀ عناصر جدید یا ترکیب جدیدی از عناصر موجوداز تولیدات، تکنولوژیها یا شیوه های مدیریتی دارد (Chen et al.., 2010). منظور از نوآوری، خلاقیت متجلی شده و به مرحلۀ عمل رسیده است. به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشۀ خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. متناسب با کاربردها و سطوح مورد بررسی نوآوری به انواع مختلف نیز تفکیک شده است. معمولا محققان بر این باورند که مفهوم فرایند نوآوری را درک کرده اند، اما حقیقتاً بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در حوزه های مختلف مرتبط با نوآوری، تعاریف و طبقه بندی متفاوتی از نوآوری را ارائه داده اند (احمدی و نصیری واحد، ۱۳۸۸).
در واقع، نوآوری، یکی از اصلی ترین منابع سود آور و رقابتی شرکت ها است. دو دیدگاه اصلی در زمینه ی نوآوری وجود دارد، در یک دیدگاه، نوآوری ارتباط نزدیکی با تغییر تنکولوژی و فعالیت های تحقیق و توسعه دارد. دو دیدگاه دیگر، که اساسا از مباحث بازاریابی سرچشمه گرفته است. نوآوری به معنای شناسایی و پاسخگویی به نیازهای اشباع ناپذیر است. یک دیدگاه وسیع تر از نوآوری، دربردارنده ی بهبود در تکنولوژی و نیز روشها و راه های بهترِ انجام کارهاست که اثر آن می تواند در قابل تغییرات محصول، تغییرات فرایند در قالب تغییرات محصول، تغییرات فرایند، رویکردهای جدید در بازاریابی، گونه های جدید توزیع و سایر مفاهیم جدید در این حوزه نمایان شود. نوآوری می تواند در قالب محصول یا فرایند نوآوری دیده شود. فرایند نوآوری می تواند در چارچوب مجموعه فعالیت هایی که منجر به ایجاد سیستم جدید خدمات و تولید محصول جدید و قابل قبول بازار و نیز سیستم تحویل محصول می شوند، گنجانده شود (تاج الدینی و همکاران، ۱۳۸۴).
پیتر دراکر معتقد است سازمانها تنها با نوآوری می توانند بر مشکلات محیط های پویا و رقابتی شدید فائق آیند. به اعتقاد بالی و همکاران (۲۰۰۳)، تغییرات سریع و شتابان فناوری در صنایع مختلف و فشردگی بیش ار حد رقابت موجب شده تا توسعه ی نوآوری در سازمانها نقش حیاتی و کلیدی پیدا کند (صادقی و همکاران، ۱۳۹۰). نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش (تصوری که به قول انشتین از دانش مهمتر است) به آسمان ها صعود کند ، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند (مهندسی ایده) تا تبدیل به ایده گردد ، سپس ایده ها را ازطریق مدیریت ایده به ایده های عملی، مفید و مناسب تبدیل میکند (خلاقیت) ; بدنبال آن ایده ها را به کالا ، خدمات و فرایند تبدیل می نماید و نهایتا” با تجاری کردن محصولات،خدمات و فرآیندهای جدید یا توسعه یافته در بازار ، فرایند نوآوری خاتمه می یابد به عبارتی خلاقیت، لازمه نوآوری است ، اما باید توجه داشت که از خلاقیت تا نوآوری غالبا” راهی طولانی در پیش است که معمولاً” این راه را افراد کارآفرین تسهیل می کنند (احمدی و نصیری واحد، ۱۳۸۸).
مروری بر مطالب موجود در رابطه با نوآوری نشان می دهد که تنوع انواع نوآوری، طیفی از افزایشی تا رادیکالی را شامل می شود. به عنوان مثال تعدادی از محققان نوآوری را به سه مقولۀ: اداری و فنی، تولیدی و فرایندی، رادیکالی و افزایشی دسته بندی کرده اند. دلیل اینکه چرا سازمان ها انواع مختلفی از نوآوری را اتخاذ می کنند، بستگی به شرایط محیطی، عوامل سازمانی، فرایند ایجاد نوآوری و واحد سازمانی دارد.
نوآوری تکنیکی:
دانشی است که شیوه ها، اجزا، و روش های فنی را به فرایند تولید محصول یا خدمت مرتبط می سازد.
نوآوری اداری:

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 165
  • 166
  • 167
  • ...
  • 168
  • ...
  • 169
  • 170
  • 171
  • ...
  • 172
  • ...
  • 173
  • 174
  • 175
  • ...
  • 453
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 تغذیه عروس هلندی
 زایمان سگ راهنما
 فروش محصولات غذایی
 تولید محتوا هوش مصنوعی
 تبلیغات کلیکی حرفه‌ای
 کسب درآمد محتوا شبکه‌ها
 نارضایتی شریک رابطه
 درآمدزایی از ویدئو
 تدریس آنلاین درآمد
 فضای تنفس رابطه
 عدم درک شریک زندگی
 راهنمای سگ اشپیتز
 رشد نکردن رابطه
 حافظه خرگوش
 آموزش حرف زدن مرغ عشق
 ویژگی زن ایده‌آل
 دوری از وابستگی عاطفی
 درآمد محصولات دیجیتال
 فریلنسری طراحی موفق
 بازسازی پس خیانت
 اضطراب روابط عاشقانه
 درآمد دوره‌های برنامه‌نویسی
 شاه طوطی اسکندر
 درآمد پادکست کسب‌وکار
 نقد محصولات آنلاین
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آخرین مطالب

  • راهکارهای ضروری و اساسی درباره میکاپ
  • نکته های آرایش دخترانه (آپدیت شده✅)
  • ⭐ دستورالعمل های سریع و آسان برای آرایش
  • هشدار : ترفندهایی که برای میکاپ حتما باید به آنها دقت کرد
  • هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش مساوی با خسارت حتمی
  • هشدار خسارت حتمی برای رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 23 – 5 "
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۲-ویژگی‌های افراد تاب‌آور – 9 "
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله | تجزیه و تحلیل داده ها – 7 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | فصل اول: کلیات ( مبانی ، مفاهیم و تاریخچه) – 2 "

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان