و از این طریق آدمی را میفریبد، زیرا تخیلات بشر را تحریک میکند و او را به اشتباه از حقیقت دور میکند و از مرتبه انسانی به حیوانی تنزل میدهد و در مسیر حیوانیت ترغیب میکند. قرآن کریم میفرماید:
«ان الشیطان کان للانسان عدو میبنا.»[۶۰۶]
انسان باید به خدا پناه ببرد و دائما از او برای مبارزه با شیطان کمک بخواهد. قرآن شیطان را خوار کننده انسان میداند: «وکان الشیطان للانسان خذولا».[۶۰۷] شیطان قسم خورد که آدمی را از انسانیت ساقط کند و به بیراهه کشاند و در غفلت و بیخبری عمر گرانمایهاش را هدر دهد.
۴-۴-۹٫آرامش روان
یکی دیگر از آثار دعا آرامش روانی است، زیرا دعا غمها و ناراحتیهای انسان را زایل میکند و با بیان گرفتاریها و درد دلهایش با خداوند به آرامش میرسد. میدانیم هرگاه انسان دچار مشکلی میشود دوست دارد با کسی در میان گذارد و حتی اگر آن شخص نتواند مشکلش را حل کند، ولی همان درد دل و بازگوکردن گرفتاریها باعث آرام و سبکشدن عقدههای روانی او میشود و چه کسی بهتر از خدا و نزدیکتر از او به بنده میتواند باشد، تا با او درددل کند و غم دل را با او در میان گذارد.
«ان الله یحول بین المرء و قلبه: خداوند (به اندازهای به شما نزدیک است) میان انسان و قلب او حائل میشود.»[۶۰۸]
و چه قدرتی عظیمتر و برتر از خداوند و چه دوستی رئوفتر و مهربانتر از او برای انسان میتواند باشد، درحالیکه سرنوشت و تقدیر انسان در دست خداوند است و او میتواند بهترینها را برایش مقدر کند و ناراحتیها و گرفتاریهایش را برطرف کند، پس با اعتقاد به این مسئله که هرگاه انسان بخواهد میتواند با این دوست رئوف و قدرتمند رابطه برقرار کند، با او صحبت کند و نیازهایش را بطلبد، سبب آرامش روان اوست و همه اضطرابها و نگرانیها از فرد دور میشود و شخص در کمال آرامش به زندگی خود ادامه میدهد و به بندگی و عبادت خداوند میپردازد.
به اعتقاد دکتر کارل «نیایش اگر بهصورت مداوم و با ایمان قلبی همراه باشد اثرش بهتر نمودار میشود و این اثر تا اندازهای با اثر غدد داخلی مانند آدرنالین و تیروئید شبیه است و منجر به نوعی تغییرات روانی و بدنی میگردد که بهتدریج خود را نشان میدهد، گویی در عمق وجدان آدمی چشمه نوری فروزان میشود که در پرتوی آن خود را چنانچه هست میبیند.»[۶۰۹]
با بازشدن چنین چشمه نوری پرده از جلوی چشم فرد برداشته میشود و متوجه لغزشها و غرور و حرص خود میشود، بدین سان برای انجام وظایف اخلاقی و انسانیاش آماده میشود، وقتی به این مرحله رسید عنایت خداوند شامل حالش میشود و آرامش درونی در اعمال عصبی و اخلاقی او حاصل میشود و در برابر سختیها و محرومیتها و نیز صبر در برابر شکستها و بیماریها تحمل او فراوان میشود که این بالا رفتن ظرفیت و صبر و بردباری باعث ایجاد آرامش روانی در وی میشود.[۶۱۰]
هرچه انسان آرامش روان بیشتری داشته باشد بر جسمش نیز تأثیر میگذارد و از نظر جسمی نیز سلامتیاش به مخاطره نمیافتد. بنابراین دعا اثرات درمانی نیز دارد و باعث سلامت روح و جسم میشود کارل اکسیس میگوید: «نیایش در جسم و روح، تأثیر میگذارد و البته این تأثیر به کیفیت، شدت و دفعات تکرار و تواتر نیایش بستگی دارد.»[۶۱۱]
۴-۴-۱۰٫ آثار اجتماعی
کسی که دعا میخواند و با معبود خویش سخن میگوید، خود را فقیر و ناچیز میداند و پرده از حرص و طمع و خودخواهیهایش برداشته میشود. او خود را در پیشگاه خدا حاضر میبیند و سعی میکند پس از اعتراف به خصلتهای ناپسند و گناهانش، از آنها توبه کند و دیگر بهسمت آنها نرود، بلکه اعمال شایسته انجام دهد تا باری تعالی او را بپذیرد؛ بنابراین در این مرحله به سلامت روح و جسم نایل میشود و مراقب رفتارهای خود است. چنین شخصی تلاش میکند ضمن اینکه به خودش ظلم نکند، به اطرافیان و اجتماعش نیز ظلم و ستم نکند و حقوق آنها را نیز رعایت کند و در عین اینکه برای خودش از خداوند تقاضای سعادت و خوشبختی میکند، برای خانواده و در نهایت برای اجتماعش نیز طلب خوشبختی میکند. او از خدا میخواهد که جامعهاش را از انحطاط و ضعف برهاند و جامعهای سالم و پویا و به دور از ضعف و سستی و ظلم و ستم داشته باشد و خود نیز تلاش میکند تا اجتماعش را بسازد و در راه تحققیافتن جامعهای سالم و پویا کوشش کند.
در ادعیه شیعه مخصوصاً از زمان امام سجاد که حکومت جور و ستم بر پا بود و خفقان همه جا را فرا گرفته بود، امام سجاد از طریق دعا نمونههای اخلاقی و اجتماعی را به شیعیان آموزش میداد و آنها را با موازین اخلاقی و اسلامی مخصوصاً در دعاهای صحیفه سجادیه آشنا میفرمود.
در دعای صحیفه سجادیه امام چنین میفرمایند: «مرا به زینت صالحان و شایستگان آراسته فرما و زیور پرهیزگاران را به من بپوشان، با گستردن عدل و داد و فرونشاندن خشم و خاموشکردن آتش دشمنی و گردآوردن پراکندگان و اصلاح فساد بین مردم و آشکارکردن خیر و نیکی، پنهانکردن عیب و زشتی، نرمخویی و فروتنی و خوشرفتاری و سنگینی و خوشخویی، پیشیگرفتن نیکی، برگزیدن احسان بیآنکه جزای احسانی باشد، سرزنشکردن به غیر مستحق، حقگویی اگرچه سخت و سنگین باشد، کمشمردن نیکی در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد.»[۶۱۲]
در این بخش از دعا امام نمونههایی را ذکر میکند که رعایت آنها به اصلاح اجتماع و جامعه می انجامد.
در دعای مکارم الاخلاق نیز امام به اصلاح اجتماع و آثار اجتماعی دعا تذکر میفرماید و از طریق دعا و نیایش خواهان رعایت حقوق خویشاوندان و دوری از کینهورزی برای رسیدن به آرامش و امنیت بین اقوام است.
«و ابدلنی من بعضه اهل الشّنان المحبه و من حسد اهل البغی الموده و من ظنه اهل الصلاح الثقه و من عداوه الا دنین الولایه و من عقوق ذوی الارحام المبره و من خذ لان الاقربین النصره و من حب المدارین تصحیح المقه و من رد الملابسین کرم العسره و من قراره خوف الضالمین حلاوه الامنه: و کینه کینهتوزان را به دوستی و محبت مبدل ساز و حسد اهل ستم را به دوستی، و بدگمانی مردم شایسته را به اطمینان و اعتماد و از دشمنی نزدیکانم به دوستی، و آزار و عقوق ارحام و خویشاوندانم به احسان، و خوارکردن نزدیکان من به یاریدادن و دوستی ظاهری اهل مکر و مدارا با من به محبت حقیقی مبدل ساز، و دور گردان معاشرانم را به خوشرفتاری و تلخی ترسم از مردم ستمکار را به شرینی امنیت مبدل ساز.»[۶۱۳]
نتیجه آنکه در ادعیه مخصوصاً دعاهای شیعی اگر شکل دعایی آنها را برداریم سراسر دستور اخلاق و دستور زندگی اجتماعی است، انسان را متوجه ضعفها و ذلتهایش میکند، راههای سعادت و خوشبختی و رستگاری را پیش روی انسان قرار میدهد و با آثار تربیتی که از خود بر جای میگذارد انسان را مطابق با اصول اسلامی و انسان سازی تربیت میکند.
۴-۵٫ نظام اخلاقی
برای بررسی نظام اخلاقی در ادعیه و مناجاتهای شاعران ابتدا باید تعریف روشنی از نظام اخلاقی داشته باشیم.
۴-۵-۱٫ تعریف نظام اخلاقی
«نظام اخلاقی رشته و رابطهای است که میان علم و قواعد و روشها، دیدگاهها و واقعیت فساد و گرایشهای منحط، خوی و خلق، حال، اندیشه، عمل و قول هماهنگی برقرار میکند. در واقع حال و احساس و اندیشه و خیال و قول و فعل و خوی و صفات آدمی را تبدیل میکند.»[۶۱۴]
طبق این تعریف نظام اخلاقی نظامی است که به وسیله علم و قواعد و روشها، فسادها، پستیها و انحطاطها را تبدیل به خوی و صفات پسندیده و ارزشها میکند.
۴-۵-۲٫ نظام اخلاقی و جایگاه آن در بین نظامهای دیگر
«نظامها همچون رشتهای است که احکام خود را در بر میگیرد. این نظامها از نظام تربیتی شروع میشود. در این نظامها همراه کلیدها، روشها و مدرکها به عقیدهها و اخلاق میرسیم.»[۶۱۵]
نظام اخلاقی با تمام نظامهای دیگر مرتبط است. نظامهایی مانند اجتماعی، حکومتی، اقتصادی، قضایی و دارایی. انسانی که هدایت یافت و ایمان به خدا آورد، هنگامی که معرفت خدا را پیدا کند محب خداوند میشود و این محبت بر انگیزهها، نیتها، حرکتها و اعمالش اثر میگذارد، همچنین بر روابط و پیوندها که خود از مباحث اجتماعی، تربیتی و سیاسی هستند و در پی آن نظام تربیتی و اخلاقی شکل میگیرد. مسعود پورسید آقایی میگوید:« شروع این جریان آدمی را اجتماعی میسازد و عدل و احسان را مطرح میکند و این جریان یک جریان نظاممند، قانونمند، هدفمند، منسجم و هماهنگ است.»[۶۱۶]
پس از نظام اجتماعی، جامعه با سیاستگذاری و اهداف حکومتی متناسب با جریانهای سابق در انسان نظام حکومتی را پایهریزی میکند. بهدنبال تشکیل نظام حکومتی برای مجموعه انسانها و امکاناتی که در میان است، برنامهریزی اقتصادی انجام میدهد و نظام اقتصادی شکل میگیرد و به تبع این نظامها نظام حقوقی پایهریزی میشود.
بنابراین یک جریان رویش انسان، از تربیت ، اخلاق ، جامعه، حکومت، سیاست، اقتصاد و حقوق به وجود میآید که همه به هم مرتبطاند و با این تفاسیر نظام اخلاقی که مبنای آن قرآن و خداوند است پیریزی میشود. ازآنجاکه خداوند بر خوب و بد انسان آگاه است و سعادت و شقاوت بشر در دست اوست و تنها هدایت از جانب خداوند است، در نتیجه با پیروی از این نظام اخلاقی میتوان برنامهای جامع و گسترده برای سعادت انسان پایهریزی کرد و به سعادت و رستگاری رسید.
۴-۵-۳٫ تفاوت نظام اخلاقی و احکام اخلاقی
نظام اخلاقی با احکام اخلاقی تفاوت دارد. وظیفه نظام اخلاقی تبدیل است؛ ولی احکام اخلاقی تنها مشخص میکند که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست، چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیراخلاقی، برای مثال در نظام اخلاقی بخل را تبدیل به سخاوت، نفرت را به محبت و بغض و کینه را به دوستی بدل میکند، ولی احکام اخلاقی بیان میکند که دوستی و مهربانی خوب است، یا سخاوت خوب است و بخل بد؛ بنابراین نظام اخلاقی از قوانین، راه و روشها و مراتبی برخوردار است که انسان باید بدیها و ضعفها را تبدیل به خوبیها و قوتها کند و تحولی در رفتار، عملکرد، خوی و منشش ایجاد کند، پس این تبدیل ایجاد نمیشود مگر با شناخت و معرفت و محبت، زیرا اگر شناخت و معرفت به وجود نیاید انسان نمیتواند تغییری در منش خویش ایجاد کند، مثلاً اگر ماهیت یک فعل یا اخلاق بد را نداند، نمیتواند آن را اصلاح کند، برای مثال شخصی که شناختی از سود و ضرر ریا و بخل ندارد نمیتواند به آن نگرشی داشته باشد تا بخواهد ریا را به خلوص و بخل را به سخاوت تبدیل کند. استاد علی صفایی حائری میگوید: «در نظام اخلاقی با ترکیب معرفت و احساس و تمرین و تدریج، آدمی بدیهایش را به خوبی تبدیل میکند.»[۶۱۷]
۴-۵-۴٫ اصول نظام اخلاقی
برای پیریزی یک نظام اخلاقی به غیر از شناخت و معرفت، باید به آن عمل نیز احساس داشته باشیم؛ یعنی آن عمل را برای خداوند انجام دهیم، بهخاطر عشق به حق و نزدیکشدن به او و برای انجامدادن آن عمل سعی و تلاش کنیم. به عقیده استاد علی صفایی: «طرحی که با توجه به ترکیب انسان به دست میآید که فکر با معرفت، عقل با سنجش و انتخاب، جوانح (دل) با احساس (ایمان و عقاید)، جوارح (اعضاء) با عمل و تخلق به اخلاق و سیر و سلوک، منتهی به تحقق جامعه و پیریزی نظامات اجتماعی میگردد.»[۶۱۸]
در نتیجه برای پیریزی نظامی اخلاقی نه تنها فکر و اعتقاد، بلکه عقل و اعضاء و جوانح و جوارح نیز باید به کمک آیند و شخص متخلق به اخلاق الهی شود. مبنای کلی اخلاقیات اسلام، ترکیب محبت و معرفت با یقین و ایمان است.
اینجا یک سئوال مطرح میشود: چرا باید محبت در کنار معرفت باشد؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: برای پیریزی نظام اخلاقی، غیر از فکر و عقل و اعضاء، دل نیز باید به کمک بیاید، زیرا هرجا سخن از دل است ناخودآگاه سخن از محبت یا نفرت میآید، پس تا زمانی که ما به اخلاق و منشی که به آن معرفت پیدا کردهایم در دل خود محبتی حس نکنیم؛ یعنی به آن عشقی نداشته باشیم ترکیب کامل نمیشود. در قرآن نیز به این نکته اشاره شده است: «یبدل الله سیئاتهم حسنات: خداوند گناهان را به حسنات تبدیل میکند.»[۶۱۹]
خداوند میفرماید که سیئات را به حسنات تبدیل میکند، اما تا انسان، عارف به حالات خویش نشود و به حرص، غرور، تکبر و کفر خود و دیگر صفات نکوهیده و گناهانش اعتراف نکند و به واسطه آنها شکستن خود را احساس نکند و در دل خود به تغییر آن احساسی نداشته باشد، خداوند نیز آنها را تبدیل نخواهد کرد و شرط تبدیل خداوند همان شکستن، اعتراف و اقرار به گناهان است.
بنابراین نظام اخلاقی مبتتی بر دو اصل ترکیب و تبدیل است. استاد صفایی حائری معتقد است: «مثلاً اگر آدم بخیلی را بخواهی عوض کنی باید در کنار بخل او چیزی قرار دهی، یک معرفتی یا یک محبتی. یقین و معرفت با محبت و ایمان این دو عامل تغییر و تحول انسان است.»[۶۲۰]
به بیانی روشنتر، تا انسان به زشتیها و ضررهایی که بخل برای انسان به بار میآورد واقف نباشد، به خود زحمتی نمیدهد تا آن را به سخاوت تبدیل کند، پس هرگاه شخص بخیل فهمید که بخل، همه نعمتها را از بین میبرد، سعی میکند به سخاوت برسد.
یا مثلاً دختر نوجوانی که برحسب غریزه، خودنمایی میکند، اگر به او این آگاهی را دهیم که ارزش تو بسیار فراوانتر از این است که خود را در معرض دید همگان قرار دهی و کاری کن که نظر حق متوجه تو شود، در او حالتی پدیدار میشود که توأم با خوف است؛ یعنی احساس ترس از اینکه مبادا محبت خدا را از دست بدهد، با او همراه میشود و خود این احساس با آن حالت شناخت و معرفت در او باعث میشود آن عمل تبدیل به احسن میشود.
۴-۵-۶٫ شناخت آثار نظام اخلاقی
نظام اخلاقی اسلام آثاری دارد:
۱. اولاً اینکه هنگامی که انسان قدر و عظمت استعدادهای خود را دریافت و شناخت، این شناخت سبب شناخت نیروی بزرگتری میشود که تمام صفات خوب را میگنجد، مانند: مهربانی، گذشت، بخشش، عظمت، قدرت و… پس دل به او میبندد و دیگر به جای معبودهای زمینی و بیاهمیت و پست به معبودی دل میسپارد که جاوید همیشگی است و تمام صفات خوب را داراست و هر روز سعی میکند که خود را به آن معبود مهربان نزدیکتر کند و با او پیوندی صمیمی برقرار کند. با شناختن چنین خدایی انسان خود را تسلیم محض او کرده و تلاش میکند روز به روز خود را به این صفات شبیهتر سازد و با تمرین و ممارست به این صفات پسندیده نایل شود.
۲.اثر دیگر این است که وقتی خدا را شناخت و همه امور را به او نسبت داد، تلاش میکند هر کاری که انجام میدهد، برای رضای او باشد، زیرا تنها رضایت او شرط است. در حقیقت با خدا معامله میکند و چه تجارتی سودآورتر از تجارت با خالق هستی.
«و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رووف بالعباد: و بعضی از مردم (با ایمان و فداکار همچون علی(علیهالسلام)جان خود را بهخاطر خشنودی خدا میفروشند و خداوند به همه بندگان مهربان است.» [۶۲۱]
خدایی که میفرماید به همه بندگان مهربان و رؤوف است، پس چه بهتر که انسان تنها با او معامله کند و در هرچه انجام میدهد رضای او را خواستار باشد. این انتخاب خوب انسان را سعادتمند میکند، زیرا حتی مرگی که در راه خداوند باشد زندگی است، آن هم زندگی جاوید و ابدی و سرشار از سعادت و رستگاری.
نتیجه آنکه اگر انسان بخواهد متخلق به اخلاق الهی و اسلامی شود اول باید خدا را بشناسد و به صفات و اسماء او عارف شود و همچنین تنها رضای او را مد نظر داشته باشد و با او تجارت کند و هر روز خود را به او نزدیکتر کند، زیرا هرچه رضای او در آن باشد جزء پسندیدهها و نیکوییهاست و هرچه غیر از آن باشد نیکوهیده و رذیله است.
ادعیه طرحی از نظام اخلاقی را دارند که انسان را به خصلتهای پسندیده و اسلامی رهنمون میشوند.
۴-۶٫ مراتب ومراحل نظام اخلاقی در ادعیه شیعی
دعا حقیقت عبودیت است. «در دعا مخلوق در برابر خالق قرار می گیرد و به فقر خویش اقرار میکند.»[۶۲۲]
دعا غنا و فیض پروردگار را اثبات میکند. در دعا ربط و پیوند بنده با خدایش نشان داده میشود، بدین معنا که دعا درس عبودیت است. اغلب دعاهایی که از ائمه اطهار به ما رسیده، معانی بلند و حتی پیامهای سیاسی و نظامی دارند، مخصوصاً دعاهایی که از زبان امام سجاد بیان شده است. ادعیه شیعه اغلب یک نظام اخلاقی را ترسیم میکنند و حتی فراتر از این هستند که احکام اخلاقی را بیان کنند و دستورهای اخلاقی در چهارچوب این نظام اخلاقی قرار میگیرد.
توجه بیشتر به عوامل جمعی
رفاه ذهنی و عینی به همراه اهداف اجتماعی
کیفیت اجتماعی
امکانات و توانایی مالی و روابط اجتماعی
بهبود همبستگی اجتماعی و مبارزه با مطرودیت
ماخذ جدول: برگرفته از؛ شفیعا و همکاران، ۱۳۹۲.
از سویی در یک جمع بندی می توان رویکردهای رایج در حیطه کیفیت زندگی را در جدول زیر خلاصه نمود.
جدول شماره ۲-۳. رویکردها و حوزه های علمی سنجش کیفیت زندگی
رویکرد و حوزه علمی
ابعاد مورد تاکید در کیفیت زندگی
فلسفی
ریشه های فکری و عوامل موثر بر خشنودی و رفاه انسان
اقتصادی
تندرستی با نگاه فایده گرایانه
زیست شناختی
عوامل جسمی و زیستی پیدایش کجروی ها
روانشناختی
رشد کامل شخصیت به مثابه عامل اصلی کیفیت زندگی
روانشناسی اجتماعی
کنش های متقابل اجتماعی در محیط اصلی تحقیق
محیطی
محیط کالبدی، بستری است برای ساخت و ادراک کیفیت زندگی
ماخذ جدول: برگرفته از؛ شفیعا و همکاران، ۱۳۹۲.
اما در کنار این رویکردها، دو ریکرد عینی گرایی و ذهنی گرایی نیز مرسوم است. در تعریف ذهنی کیفیت زندگی متخصصان به جای قضاوت خود، احساس و ادارک مردمی را شاخص قرار می دهند. اما در کیفیت زندگی عینی که به شرایط بیرونی زندگی اشاره دارد، انعکاس دهنده واقعیات قابل مشاهده و ملموس است. در این میان رویکرد میانه ا ی نیز وجود دارد که شرایط عینی زندگی را با ارزیابی ذهنیات آنان مورد سنجش قرار میدهد (شفیعا و همکاران، ۱۳۹۲). علاوه بر این نظریات، نظریه جهانی کیفیت زندگی نیز وجود دارد که تاکیدش در یک طیف ذهنی - اصالت وجود – عینی را در خود دارد. این سه طیف شامل:
۲-۲۲-۱- کیفیت زندگی ذهنی: عبارتست از احساسی که فرد از لذت بخش بودن زندگی خود دارد. هر فرد شرایط، احساسات و عقایدش را شخصاً ارزیابی می کند. رضایتمندی از زندگی این جنبه از زندگی را مشخص می کند.
۲-۲۲-۲- کیفیت زندگی اصالت وجود زندگی: به معنی لذات بخش بودن زندگی فرد در سطح عمیق می باشد. در این دیدگاه، فرض بر این است که فرد دارای ماهیتی عمیق تری است که شایسته احترام بوده و این که فرد می تواند منطبق با ماهیت خود زندگی کند. به عنوان مثال نیازهای بیولوژیکی فرد برطرف شود، رشد به حد کمال برسد و این که جریان زندگی منطبق با شاخص های معنوی یا با روح های دینی فرد باشد.
امنيت با حاكميت و استقلال كل يك كشور رابطه مستقيم دارد. يعني اگر در شهر يا استاني از يك كشور جنگ داخلي يا ناامني پديد آمد نميتوان ادعا كرد چون در ديگر شهرها امنيت به هم نخورده پس كشور داراي امنيت ملي كامل است. (كاظمي،37:1386).
2-15-2- ابعاد امنيت ملي
امنيت ملي داراي ابعاد و اجزاء و متغيرهاي مختلفي است كه با يكديگر در پيوند ميباشند و در اين ميان منافع استراتژيك هسته و مركز ثقل امنيت ملي را تشكيل ميدهد. تعادل يا عدم تعادل منافع استراتژيك بازيگران درگير در يك محيط با يكديگر سرآغاز و منشاء پيدايي و ظهور امنيت يا ناامني در آن محيط معين خواهد بود. (كاظمي،38:1386)
امنيت يك نياز اجتناب ناپذير و غير قابل انكار است و جامعه فاقد امنيت داراي جمعيتي فاقد آرامش روحي و رواني خواهد بود. (صنعت نگار، 1378: 5)
در جامعه ما همچون ساير جوامع رويكردهاي تئوريكي متفاوتي درباره امنيت و امنيت ملي وجود دارد. اين ديدگاههـاي متنوع ناشـي از موضـوعات گوناگون امنيتي است كه در زمينههـاي مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي سايه گسترده است. (تاجيك، 1380: 87)
هم اكنون امنيت به يكي از مهمترين مباحث جامعه ايران تبديل شده است كه جزء لاينفكي از بسياري از نيازهاي اساسي جامعه است، از مهمترين مفاهيمي كه امنيت با آن معني مييابد، عدالت، آزادي و شناخت است. (نيك گوهر، 1379: 8)
بررسي امنيت و ابعاد امنيت در ايران مستلزم شناخت پيش فرضهايي است كه بايد بدان توجه داشت:
پيش فرضي كه در ابتدا بايد به آن تأكيد شود اين است كه ديدگاههاي سنتي رئاليستي و ايده آليستي به سبب تغيير ماهيت گفتمان هاي امنيتي در ايران چندان كارآمد نيستند و نمي توانيم همانند گذشته موضوع امنيت را براساس اين ديدگاهها پيگيري و بررسي كنيم. البته در ايران رويكردهايي وجود دارد كه به گونه اي به ديدگاههاي رئاليستي و ايده آليستي نزديك است ليكن در رابطه با ايران چندان مصداق ندارند. بنابراين قدري بايد مسئله را عينيتر مطرح كنيم. به ويژه از اين جهت كه ميخواهيم بگوئيم ديدگاهي كه امنيت را در حيطه مسائل نظامي جستجو ميكرد، در كشور ما كمرنگتر شده است، اگرچه بحث امنيت نظامي، در مبحث امنيتي هيچ گاه ناديده گرفته نميشود.
پيش فرض ديگري كه وجود دارد اين است كه ديدگاهها و برداشتهاي امنيتي كاملاً خاستگاه و مبناي اقشاري، طبقاتي و ساختاري دارد. در جامعه ما نظير هر جامعه ديگر رويكردهاي امنيتي كاملاً مبتني بر شرايط و آرايش طبقاتي جامعه است و سبب شده كه با رويكردهاي متنوعي سر و كار داشته باشيم كه نتوان آنها را به طور دقيق اولويت بندي كرد.پيش فرض سوم اين است كه در بررسي امنيت مسئله تهديدات نقش اساسي را ايفا ميكند، برحسب اينكه كدام تهديد را جدي تلقي كنيم ديدگاهها و رويكردهاي امنيتي متفاوتي وجود دارد. (نيك گوهر، 1379: 87)
در سايه دستيابي به امنيت است كه مي توان فارغ از تهديداتي كه در اطراف وجود دارد به رشد و بالندگي و اعتلاي فكري و روحي دست يافت. اين مقوله داراي ابعاد مختلفي است كه از آن جمله ميتوان به امنيت اقتصادي، امنیت اجتماعي، امنیت سياسي، امنیت نظامیو امنیت فرهنگی اشاره كرد و اين مسئله ميسر نميشود جز با اهتمام و توجه ويژه دولت ها و بايد همواره يكي از مشغوليتها و دغدغههاي دولتمردان و برنامه ريزان دستيابي به اين مقوله باشد. (قنبري، 1381: 6).
درذیل اشاراتي به مسئله ابعاد امنيتي جمهوری اسلامیایران خواهيم داشت:
2-15-2-1- امنيت اقتصادي:
امنيت اقتصادي در دنياي پس از جنگ سرد به طور روزافزوني بعنوان يك بعد از امنيت طرح شده است. (مزروعي، 1383: 3)
امنيت اقتصادي عبارتست از ميزان حفظ و ارتقاي شيوه زندگي مردم از طريق تامين كالاها و خدمات، هم از مجراي عملكرد داخلي و هم حضور در بازارهاي بين المللي (نظری، 1389: 28) ثبات و امنيت اقتصادي از پايه هاي اساسي توسعه پايدار كشور است (ملكي، 1383: 6) و يكي از پايههاي اصلي حكومت و امنيت ملي را تشكيل ميدهد و همه نيروهاي سياسي و اجتماعي كه دل در گرو نظام دارند و بقاي حكومت را ميطلبند و صادقانه به حل مشكلات و مسائل اقتصادي مردم فكر ميكنند بايد در تحقق اين امر، حكومت را ياري رسانند.
اين ديدگاه امنيت را در چهارچوب نوسازي اقتصادي تحليل مي كند، براساس اين ديدگاه امنيت فقط با توسعه اقتصادي حاصل ميشود، منظور از توسعه اقتصادي نوعي مدرنيسم و نوسازي اقتصادي در بعد صنعت و حوزه هاي نزديك به آن است.
2-15-2-2- امنيت سياسي:
امنيت به لحاظ سياسي از مفاهيم مناقشه بردار بوده و اصطلاحاً به آن متناقض نما ميگويند. چون داراي مفهومي با ابعاد ذهني و عيني ميباشد. يعني اينكه به لحاظ عيني به اطمينان آنان برميگردد. لذا اين عوامل باعث عدم ارائه يك تعريف روشن و دقيق و متفق القول از مفهوم امنيت شده است. (صنعت نگار، 1378: 5)
عمدهترين مطالبات و درخواستهاي مردمي كه نسبت به مشاركت در سرنوشت خود و كشورشان بي تفاوت نيستند، حق آزادي سياسي و تأمين امنيت آن است. امنيت سياسي افراد در جامعه از شرايط رشد و زنده بودن، مشروعيت و اقتدار يك حكومت است. (موسوی تبريزي، 1382: 12)
مهم ترين مؤلفه امنيت سياسي آزادي سياسي است كه شامل حقوق افراد براي مشاركت در حكومت، حق انتخاب شدن و حق انتخاب كردن در سايه برگزاري انتخاباتي آزاد است. مؤلفه ديگر اين مفهوم حق آزادي بيان و آزادي پس از بيان است. چه به صورت شفاهي و چه به صورت كتبي، آزادي تشكيل مجامع، احزاب، انجمنها و به طور كلي تحقق جامعهمندي، و حتي آزادي براي نقد و مخالفت كردن از جمله همين مؤلفههاست. مصونيت شهروندان از تعرض قدرتمندان، وجود امكان ابراز هويت سياسي، امكان دفاع از حقوق افراد و امكان متفاوت زيستن از ديگر مؤلفههاي بارز امنيت سياسي است. تضمين امنيت سياسي در گرو آن است كه منتقدان به علت بيان نظراتشان مورد تعرض قرار نگيرند و حقوق اجتماعيشان محذوش نشود.
آزادي سياسي و اجتماعي تا آنجا با منافع ملي و فرهنگ ديني اصطكاكي نداشته باشد، بايد از سوي دستگاههايي چون وزارت كشور و دستگاه قضايي تأمين شود. امنيت سياسي به سه دسته امنيت فردي، اجتماعي و امنيت حاكمان تقسيم ميشود. امنيت اجتماعي نيز شامل امنيت گروهها و اصناف ملت، امنيت فردي به امنيت قانوني براي هر يك از شهروندان كشور اشاره دارد و امنيت حاكمان هم مربوط به ثبات و اقتدار در قدرت ماندن و بودن مي باشد.
در جامعهاي كه به امنيت رسيده سه نوع امنيت فوق وجود دارد، لازمه وجود اين تعامل در جامعه تأمين حداقل معيشت در جامعه و تدوين مناسبات تعامل بين مبحث هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي است. حاكم شدن احساس عدم امنيت در جامعه باعث انزوا و خود سانسوري فعالان سياسي و كشيده شدن آنها از صحنههاي علني به صحنههاي غير علني خواهد شد. در محدوده مجاز قوانين و مقررات هر فرد حقيقي يا حقوقي و يا هر مجموعهاي بايد بتواند فعاليت سياسي انجام دهد بدون اين كه نگراني و دغدغه اين را داشته باشند كه پس از فعاليتها با آنان چه برخوردي خواهد شد. در چنين شرايطي است كه با تضارب افكار زمينه براي مردسالاري ديني به طور كامل فراهم ميشود و در محدوده مقررات و قوانين سلايق مختلف ميتواند بروز كند موجبات رشد را در كشور به وجود آورد و مردم هم آگاهانه و آزادانه ميتوانند از ميان سليقههاي مختلف انتخاب كنند. برخي محققان بر اين باورند كه بين آزادي سياسي و تنشهاي قومي رابطه وجود دارد، به اين شكل كه هر زماني آزاديهاي سياسي در كشور گسترش يافته موج ناآراميهاي قومي هم افزايش پيدا كرده است، هر چه سركوب دولت بيشتر و آزادي سياسي پايين تر بوده تنش قومي هم وجود نداشته، براي مثال مشاهده ميشود كه در دوران انقلاب، تنشهاي قومي در بالاترين سطحش بوده و در مقابل آزاديها هم در بالاترين سطح بوده است و بعد به سرعت سقوط كرده و دوباره در يك حالت تعادل قرار گرفته است. (رمضان زاده، 1377: 226)
يك گروه قومي زماني امنيت سياسي را بر هم مي زند كه تحت تبعيض سياسي باشد، يعني اعضاي آن در اعمال حقوق سياسي خويش يا دسترسي به مناصب سياسي، در مقايسه با ديگر گروههاي جامعه، به صورت نظام مند دچار محدوديت شده باشند. اين محدوديتها به سه دسته تقسيم ميشود: زماني كه فعاليت براي بيشتر يا همه اعضاي در مقايسه با گروههاي ديگر شديداً محدود يا ممنوع شده باشد، زماني كه فعاليت براي بيشتر يا همه اعضاي گروه نسبتاً محدود شده باشد يا براي برخي به شدت محدود شده باشد و مورد سوم براي هيچ گروهي محدوديت خاصي قرار نمي دهد.بخشي از اين حقوق سياسي كه ايجاد محدوديت براي برخورداري از آنها و شدت تبعيض سياسي را مشخص مي كند عبارتند از: محدوديت آزادي بيان، محدوديت استخدام در نيروي انتظامي يا نظامي، محدوديت در اعمال حق راي، محدوديت سازماندهي سياسي به گروههاي قومي، محدوديت در دستيابي به مناصب عالي و … (قاسمي، 1381: 129).
2-15-2-3- امنيت فرهنگي:
در اين رويكرد امنيت در چهارچوب توسعه سياسي، فرهنگي و اجتماعي جستجو ميشود. خاستگاه و مقر اصلي اين بحث هم جامعه روشنفكري است. يعني ارباب جرايد، دانشگاهيان، متخصصان و حرفهاي ها، در اينجا بيشتر به فرهنگ و سياست توجه ميشود. در اين رويكرد اساساً به جاي مفهوم تهديد، بيشتر از مفهوم آسيبپذيري استفاده ميشود. آسيب پذيري ها صبغه و جنبه داخلي دارد، برخلاف تهديدات كه بيشتر جنبه خارجي دارد. مصاديق اين آسيبپذيريها عبارتست از آسيب پذيري هاي قومي، مذهبي، زباني و طبقاتي.در اين گفتمان امنيتي بر مسئله رشد فرهنگ سياسي تأكيد زيادي مي شود. اصلاح فرهنگ سياسي جامعه، هدف عمده اين رويكرد است. (تاجيك، 1381: 94)
چنان چه بخواهيم در جامعه از سطحي معقول از امنيت فرهنگي برخوردار شويم بايد جسارت آن را داشته باشيم كه فرهنگ خودمان را در برابر ديگر فرهنگها قرار دهيم چرا كه در اين تقابل است كه فرهنگ انعطاف پذيري لازم را بدست ميآوريم و در برخورد با ديگر فرهنگها بدون هيچ ترس و واهمهاي به مقابله بر ميخيزیم. براي اينكه فرهنگ يك ملت آماده چنين برخوردي شود بايد ميزان تسامح و تساهل را در مباحث فرهنگي افزايش داد.
زماني كه يك گروه قومي تحت تبعيض فرهنگي قرار بگيرد يعني اعضاي آن در پيگيري علايق فرهنگي يا ابراز و اجراي رسوم و ارزشهاي فرهنگي خويش محدود شده باشند امنيت را با مانع روبرو ميكند، اين محدوديتها عبارتست از: محدوديت رعايت و اجراي امور مذهبي گروه، محدوديت نشر يا سخن گفتن به لهجه يا زبان گروه، محدوديت آموزش به زبان گروه قومي، محدوديت در بزرگداشت اعياد، مراسم و مناسبتهاي فرهنگي، محدوديت در پوشش، البسه و ظواهر و رفتار و هم چنين در ازدواج و زندگي خانوادگي و … (قاسمي، 1381: 130)
در اين رويكرد به مسئله اقليتها و حل مشكل آنها توجه جدي ميشود، الگوها و ايدئولوژيهاي مطلق انگارانه به شدت رد ميشود و بر نوعي پلوراليسم هم در صحنه سياست و هم در عرصه فكر و انديشه تأكيد مي شود. گسترش مشاركتها، نو انديشي ديني و رشد نهادهاي سياسي و مدني از اهداف ديگر اين رويكرد است. مفاهيمي مانند قانون، آزادي، امنيت، حق حكومت و جامعه مدني در اين رويكرد به شكلي غالب و برجسته مطرح ميشود و تبيين و نقد الگوهاي رفتار سنتي مورد توجه قرار ميگيرد. به هر تقدير ديدگاه امنيتي حاصل از اين رويكرد عبارتست از اينكه هر نوع تحول، ثبات، امنيت و آرامش در جامعه مرهون نوگرايي و نقد الگوهاي سنتي است.
2-15-2-4-امنيت اجتماعي
اين ديدگاه امنيت را در چهارچوب رفاه اجتماعي و عدالت به ويژه عدالت توزيعي ترسيم ميكند. براساس اين ديدگاه جامعه امن جامعه اي است كه ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي شكنندهاش تعديل شود و مردم از سطح بالايي از رفاه برخوردار شوند و در شرايط نسبتاً مطلوبي از نظر عدالت قرار گيرند.بنابراين توسعه در ابعاد مختلف بدون لحاظ كردن رفاه نسل حاضر رد ميشود. طبيعي است كه در اين رويكرد بحث ارزشها و سنتها مورد ترديد قرار ميگيرد. عامه مردم چنين تحليلي از امنيت ملي دارند، يعني امنيت خودشان را در گرو حفظ و بسط رفاه اجتماعي و آسودگي در زندگي معمولي و روزمره خويش ميبينند. شاخصهايي كه در اين رويكرد مطرح ميشود مربوط به افزايش سطح زندگي است. تفاوت اين رويكرد با رويكرد اول در اين است كه در رويكرد اول يك ديدگاه غالب حكومتي شكل ميگيرد كه حتي مسئله سطح زندگي فقط در چهارچوب نوسازي معني مييابد، ولي در اين رويكرد افزايش سطح زندگي و ارتقاء كيفيت زندگي بخشی از امنيت تلقي مي شود. در اين رويكرد رشد فعاليتهاي صنعتي مدنظر قرار نميگيرد و بيشتر به آسايش خيال و آرامش رواني مردم ميپردازد و به عنوان زيرساخت اقتدار سياسي و هرگونه تحول و پيشرفت و رفاه ملي است و قدرت مردمي به عنوان پشتوانه هر حركت قانوني از سوي نظام هر نوع برخورد با متجاوزان به حريم حقوق مدني، سياسي و اجتماعي را معقول، مشروع و لازم ميسازد.
بوزان[22] امنيت اجتماعي را توان حفظ و ايمني الگوهاي سنتي زبان، فرهنگ، هويت مذهبي و ملي مي داند. ناامني اجتماعي زماني به وجود ميآيد كه هر نوع از جوامع ملي، قومي، مذهبي و نژادي يك تحول با ترتيبات جديد را به عنوان يك تهديد عليه بقايشان ( هويت اجتماعي) تعريف كنند. ( بوزان، 1378: 36)
امنيت اجتماعي را مي توان به سه تعبير مطرح كرد يكي به معناي اعم آن كه ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را در برمي گيرد. دوم امنيت اجتماعي به معناي عرصه تعاملات اجتماعي و زندگي روزمره كه به اعتماد مردم مرتبط ميشود و در نهايت عرصهاي كه بتوان منهاي اقتصاد و سياست از آن به عنوان جامعه مدني ياد كرد. (صنعت نگار،1378: 5).
امنيت اجتماعي همراه با شاخه هاي گوناگوني همچون فرهنگ، سياست و اقتصاد و … متصور است. به هر ميزان كه امنيت اجتماعي دچار تزلزل و آسيب پذيري شود جامعه به بحرانهاي مختلفي دچار خواهد شد.اولي ويور[23]امنيت اجتماعي را فراتر از امنيت سياسي، اقتصادي و … دانسته و معتقد است كه مفهوم هم طراز امنيت اجتماعي، امنيت ملي است. زيرا امنيت اجتماعي در شرايط كنوني، مرجع امنيت ملي قلمداد ميشود. امنيت ملي با امنيت اجتماعي رابطهاي تنگاتنگ دارد چرا كه هر نوع تهاجم خارجي به حريم ملي، امنيت اجتماعي (داخلي) را مختل مينمايد و بالعكس هر نوع ناامني در سطح جامعه شرايط را براي تخريب و تضييع امنيت ملي در كنار امنيت اجتماعي حاصل ميشود. از سوي ديگر پيوند رفاه اقتصادي و امنيت اجتماعي در جامعه بستر ساز تحكيم امنيت ملي است.باتوجه به تعريف بوزان از امنيت اجتماعي نيز كه معتقد است عكس العمل يك اقليت در دفاع از هويت اجتماعي خود، في نفسه عملي سياسي است، ميتوان گفت كه امنيت اجتماعي به اندازه امنيت ملي واجد اعتبار است.(کاظمی،72:1386)
2-15-2-5-امنيت نظامي:
امنيت نظامي عبارت است از ميزان قابليت نيروهاي مسلح يك كشور براي حفاظت از حكومت و مردم در مقابل تهديدات قهر آميز. (حاج يوسفي، 1383: 613)
بدون ترديد قدرت ملي، اساس مفهوم امنيت ملي است و امنيت نظامي نيز بعنوان اصلي ترين عنصر قدرت ملي محسوب ميشود. در واقع عنصر نظاميگري معياري ميشود كه به وسيله آن ميزان كلي پتانسيل اقتدار و توان امنيت ملي سنجيده شده و مورد قضاوت قرار ميگيرد. (نراقي، 1379: 103)
مركز سنتي نگرانيهاي مربوط به امنيت ملي تهديدات نظامي است. معمولاً اقدام نظامي ميتواند همه اجزاء دولت را تهديد كند و در عمل نيز اينگونه است يعني پايههاي مادي دولت تحت فشار قرار ميگيرد و امكان دارد خسارت و زيان ببار آورد. تهديدات نظامي ممكن است موجب اختلال يا نابودي نهادها شده و تفكر مربوط به دولت را سركوب، تخريب و يا محو نمايد. دولتهاي قومي از توسل به زور هراس دارند زيرا حكومت ساخته شده بر پايه رضايت را بر حكومت تحميلي ترجيح ميدهند.
از نقطه نظر ملي، دولتهاي ضعيف تهديد نظامي را جديتر ميگيرند. صرف نظر از ضعيف يا قوي بودن دولت همواره هزينههاي سنگين انساني و اقتصادي اقدامات نظامي به قوت خود باقي هستند. چون استفاده از زور ميتواند تحولات نامطلوب ناگهاني در سطح گسترده را سبب شود. معمولاً تهديدات نظامي در برنامههاي امنيت ملي از بالاترين اولويت برخوردارند. (بوزان، 1378: 141).
2-16- همگرایی
همگرایی به لحاظ مفهومیعبارت است از تقریب و نزدیک شدن افراد به سمت نقطهای مشخص که معمولاً بهعنوان هدف مشترک آنان شناخته می شود (حافظنیا، 1385: 373).
همگرایی هم در سطح داخل یک کشور معنی میدهد و هم در یک منطقه بین تعدادی از کشورها. همگرایی یک طیف است که حد پایین آن به مفهوم ادغام اقتصادی و حد بالای آن به مفهوم اتحاد سیاسی و در پیش گرفتن سیاست خارجی مشترک است. همگرایی اقتصادی به معنی تعمیق وابستگی متقابل در یک منطقه از طریق شاخص هایی چون تجارت درون منطقهای و هماهنگسازی رویه ها، استانداردها و مقررات بازرگانی است (یحیی زاده،22:1392).
همگرایی سیاسی فرآیندی است که طی آن واحدهای سیاسی به طور داوطلبانه از اعمال اقتدار تام خویش برای رسیدن به هدفهای مشترک صرف نظر کرده و از یک قدرت فوق ملّی پیروی میکنند. اما نظریه پردازان همگرایی، بر سر تعریف دقیق این واژه، توافق کامل بایکدیگر ندارند. از اوایل قرن هفدهم به این سو، به دنبال هر نوع مناقشه ای که در اروپا به وقوع میپیوست، مسئله «همگرایی» در شکلهای گوناگون، مانند ایجاد فدراسیونی برای استقرار صلح، مطرح میگردید. ولی عملاً پس از تجدید حیات اقتصادی اروپا به دنبال جنگ جهانی دوم بود که موضوع اتحاد و همکاری میان واحدهای جداگانه ای سیاسی، از اهمیت خاصی برخوردار شد. نظریه پردازان همگرایی با بهره گرفتن از تجربه بازار مشترک اروپا، به ارائه مدل ها و فرضیههای جدید پرداختند. (بیتا،17:1392).
همگرایی در چارچوب فرهنگ علوم سیاسی به فرایندی اطلاق میگردد که در آن جوامع از خواست و قدرت هدایت مستقل سیاستهای عمده و اساسی خود چشم میپوشند و سعی میکنند، به تصمیمهای مشترک و هماهنگ دست یابند و تصمیم گیری را به نهادهای مرکزی تازه ای واگذار کنند.
همگرایی میتواند هم به عنوان فرایند و هم به عنوان وضعیت تعریف شود. وضعیت همگرایی یعنی شرایطی که در آن کنشگران به یک اجتماع جدید میرسند. فرایند یا فرایندهای دخیل در آن نیز عبارتند از وسایل ابزاری که این اجتماع از طریق آنها حاصل میشود. فرایند همگرایی باید داوطلبانه و مبتنی بر اجماع باشد(صفوی،150:1387).
همگرایی به عنوان یک مفهوم انتزاعی تلقی میگردد که در علوم انسانی تعاریف زیادی از آن به عمل آمده و در این زمینه بین اندیشمندان اجماع نظری وجود ندارد. ارنست هاوس، همگرایی را فرایندی میداند که طی آن بازیگران سیاسی چندین واحد ملی مجزا ترغیب میشوند تا وفاداری ها، فعالیتهای سیاسی و انتظارات خود را به سوی مرکز جدیدی معطوف سازند که نهادهای این مرکز یا از صلاحیتی برخوردارند که دولتهای ملی موجود را تحت پوشش خود میگیرد، یا چنین صلاحیتی را میطلبند. با توجه به تعریف فوق میتوان گفت که نویسنده به دو موضوع در این رابطه تأکید مینماید، اول داوطلبانه بودن مسئله همگرایی. دوم، عدم استفاده از زور(قوام،41:1384).
از نظر کارل دویچ، همگرایی اساس اجتماعی واحد در محدوده یک قلمرو و همچنین دستیابی به فعالیت ها و سازمانهای وسیع و قدرتمندی است که تحولات صلح آمیز را در میان مردم به وجود آورده است. وی معتقد است که همگرایی یک موضوع همیشگی و به حق است، نه یک موضوعی که به زمان خاصی مربوط باشد و نیز شرایطی است که مردم در اختلافاتشان به جای جنگ آن را بر میگزینند(صفوی،153:1387).
همگرایی سیاسی فرآیندی است که طی آن واحدهای سیاسی به طور داوطلبانه از اعمال اقتدار تام خویش برای رسیدن به هدفهای مشترک صرف نظر کرده و از یک قدرت فوق ملّی پیروی میکنند. اما نظریه پردازان همگرایی، بر سر تعریف دقیق این واژه، توافق کامل بایکدیگر ندارند. از اوایل قرن هفدهم به این سو، به دنبال هر نوع مناقشه ای که در اروپا به وقوع میپیوست، مسئله «همگرایی» در شکلهای گوناگون، مانند ایجاد فدراسیونی برای استقرار صلح، مطرح میگردید. ولی عملاً پس از تجدید حیات اقتصادی اروپا به دنبال جنگ جهانی دوم بود که موضوع اتحاد و همکاری میان واحدهای جداگانه ای سیاسی، از اهمیت خاصی برخوردار شد. نظریه پردازان همگرایی با بهره گرفتن از تجربه بازار مشترک اروپا، به ارائه مدل ها و فرضیههای جدید پرداختند(www.Wikipedia.org).
با روی کار آمدن کلینتون در صحنه سیاست خارجی آمریکا رویکرد تازه ای نسبت به موضوع امنیت انرژی شکل گرفت.و طرح«امنیت انرژی آمریکا»در کنگره به تصویب رسید.این طرح شامل چگونگی تولید و مصرف انرژی در آمریکا و واردات و صادرات ان بود.بر اساس این طرح مهمترین وظیفه دولت آمریکا در قرن بیست و یکم تامین امنیت انرژی تعیین گردید که مسیر کلان حرکتهای آمریکا در صحنه بین المللی محسوب میشود.دکترین های تامین امنیت انرژی آمریکا در راستای تنوع منابع وراه های دستیابی به ان آمریکا را موظف میکند که در صحنه بین المللی به دنبال منابع متعدد انرژی و مسیر های متنوع دسترسی به ان باشد.دولت ایالات متحده تاکنون حمایت از مسیر خطوط دریای خزر از طریق خاک ایران را که از نظر اقتصای نیز چشم انداز بسیار مثبتی دارد نپذیرفته است.اما عملیات نفتی فراملیتی بی میلی شرکتهای نفتی به حمایت کامل از سیاست دولت آمریکا در مورد خطوط لوله را نشان داده است.در واقع منافع دولتهای غربی و بخش تجاری،بخصوص در مورد منزوی کردن ایران در تعاض هستند.بیشتر کشورهای آسیای میانه دائما از دولت آمریکا خواسته اند تا سیاست خود را در قبال ایران تغییر دهد.با این استلال که حضور و درگیری ایران در بازی بزرگ خزر می تواند باعث شود انتقال انرژی خزر به غرب بسیار ارزان تر از احداث خط لوله در طول مناطق و سرزمین های ناامن تمام شود).جلالی،۱۳۱۳۸۴: ۱۱۲)
آمریکا برای کنترل منابع و مسیرهای انرژی از منطقه حساب جدی باز کرده بود.از امکانات منطقه ای و استقبال رهبرانی مانند آقایف و کریم اف از قرقیزستان و ازبکستان بهره گرفت.هر یک از رهبران این جمهوریها کوشیده اند شرکت های آمریکایی را به توسعه طرح هایی در جمهوریهای خود علاقه مند سازند.وسیع ترین این طرح ها،طرح توسعه شرکت شورن در حوزه نفتی تنگیز در قزاقستان است.لکن این طرح استثنا است.حضور اقتصادی ایالات متحده در منطقه کماکان در حداقل است و در اینده قابل پیش بینی نیز این چنین خواهد بود.
۵- آمریکا در قالب ناتو:
اگر یک ساختار روسی و یا یک ساختار مبتنی بر CIS از سوی کشورهای آسیای مرکزی شکل مناسبی برای همکاری در اینده شناخته نشود این سوال ایجاد می شود که ایا هیچ کشور دیگری اماده و قادر خواهد بود تا بعنوان نیروی پیش برنده یک ساختار امنیتی چند جانبه برای منطقه ایفای نقش کند؟ یا ایا چنین ساختاری میتواند بدون چنین کشور مرکزی ایجاد شود از اواخر دهه ۱۹۹۰ برای برنامه PFP ناتو را بعنوان چارچوب جایگزینی برای CIS جهت همکاری نظامی در آسیای مرکزی و نیز سایر بخش های اتحاد شوروی سابق توصیف می کنند.شوق فزاینده ای به ایجاد و شرکت در ترتیبات امنیتی که در بادی امر غیر نظامی باشند میان کشورهای آسیای مرکزی و نیز قدرتهای منطقه ای وجود داشته است.این ساختارها اکثرا دارای خصوصیات مشورتی هستند.ولی در بعضی موارد حاکی از انند که رژیم های بین المللی درحال شکل گیری اند.(کولایی،۱۳۸۴: ۱۳۶)
برنامه همکاری برای صلح ناتو(که همه کشورهای آسیای مرکزی CIS و کلیه اعضای osce را شامل میشود) در اصل میتواند بعنوان جایگزینی برای CIS در همکاری های امنیتی و نظامی آسیای مرکزی و دیگر قسمت های اتحاد شوروی قلمداد شود و از عمل کردن روسیه بعنوان تنها میانجی جلوگیری کند.با این حال عضویت در PFP نمیتواند تضمین امنیتی باشد.(برخلاف عضویت ناتو.( و از اینرو نمیتوان انتظار داشت که چالشهای خارجی مهمی در قبال امنیت کشورهای آسیای مرکزی را مورد توجه قرار دهد.PFP میتواند اقداماتی در جهت اعتمادسازی و دیپلماسی بازدارنده را ترغیب کند و حتی هماهنگی در مقابل تهدیدات امنیتی غیر سنتی را تسریع کند.ولی هیچ اقدامی در جهت شکل دهی تصمیمات اساسی درباره دکترین ها یا نیروها در عملیات های جدی صورت نمیدهد.و هیچ مکانیزمی برای پاسخگویی به منازعات خشونت بار در اختیار ندارد.ولی روشن است که به همان اندازه که فعالیتهای PFP توانایی های منطقه در دفاع از خود را افزایش میدهد،اتکا نظامی این کشورها را به روسیه کاهش داده و متنوع سازی سیاستهای امنیتی انها را ارتقا میدهد.برنامه مشارکت برای صلح یک پیمان چند جانبه نیست بلکه یک رشته قراردادهای دوجانبه است که بین ناتو و یکایک کشورهای علاقه مند به عضویت منعقد میشود.(دهقان،۱۳۸۲: ۱۶۰)
لرد رابرتسون دبیر کل ناتودر دیداری که در سال ۲۰۰۰ از قزاقستان انجام دا صریحا متذکر شد که تروریسم،قاچاق مواد مخدر و افراط گرایی خطراتی هستند که عواقب مستقیم و گسترده ای برای اروپا در پی خواهد داشت.و یک بحران در منطقه آسیای مرکزی میتواند امنیت و ثبات کل منطقه یورو اتلانتیک را به مخاطره اندازد.این گفته ها با اعلامیه وی در ماه مه همراه شد که در ان گفته بود مسکو باید با ناتو که در این زمینه صاحب تجربه است برای مقابله با تروریسم و افراط گرایی متحد شود و هشدار داد که روسیه به تنهایی قادر به تامین امنیت آسیای مرکزی نیست.
با فروپاشی شوروی وضعیتی پدید آمد که ناتو بتواند منطقه امنیتی خود را گسترش دهد.به این منظور ناتو به دو روش متوسل شد؛یکی از طریق ایجاد شورای همکاری اتلانتیک شمالی و دیگری با به اجرا گذاشتن طرح مشارکت برای صلح.شورای همکاری اتلانتیک شمالی به دنبال نظارت و تاثیر گذاردن بر روند های موجود سیاسی در زمینه های مختلف بود تا به نحوی بتواند از جریانهای ناخوشایند در این کشورها جلوگیری نماید.دیدگاه برخی از دولتهای آسیای مرکزی و قفقاز بر ان مبنا استوار است که با پیوستن به طرح مشارکت برای صلح میتوان به دو هدف عمده دست یافت؛۱-کاهش وابستگی نظامی این کشورها به روسیه ۲-نوسازی امکانات و تجهیزات نظامی کشورهای مذکور و تقویت حاکمیت ملی.در این خصوص در سال ۱۹۹۶ قزاقستان و ازبکستان از پیشنهاد مسکو مبنی بر انجام اصلاحات در نیروهای نظامی کشورهای مستقل مشترک المنافع جهت ایجاد یک ساختار مشترک نظامی حمایت نکردند و همراه با قرقیزستان خواستار ایجاد یک نیروی حافظ صلح تحت رهبری سازمان ملل بودند.
ناتو به طور اعم و آمریکا به طور اخص طی سالهای گذشته با طرح ضرورت گسترش ناتو به شرق تلاش کرده اند تا درون ساختار نظامی رقیب قدیمی خود یعنی مجموعه فروپاشیده شوروی نفوذ کنند.این سیاست با ابراز تمایل نوبتی رهبران جمهوری های آسیای مرکزی برای همکاری با ناتو بسیار موفق بوده است.وعده سرمایه گذاری نجات بخش در کنار دفاع و برقراری صلح اهداف مناسبی اند که میلیونها انسان انرا باور میکنند.در ژانویه ۱۹۹۴ اولین گام برای گسترش ناتو با برنامه مشارکت برای صلح اغاز شد.اما در برابر فشارهای شدید بر روسیه و انعکاس ان در سیاست خارجی این کشور،تا سال ۱۹۹۷ گسترش ناتو بسمت شرق معلق ماند.با پذیرش روسیه در جمع هفت کشور صنعتی اولین مرحله از گسترش ناتو به شرق اغاز شد.در ۱۷ می سال ۱۹۹۷ رهبران شانزده کشور عضو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی و روسیه سندی را با عنوان سند مبنایی در مورد رابطه متقابل،همکاری و امنیت بین ناتو و روسیه در پاریس امضا کردند که در بر گیرنده شرایط همکاریهای امنیتی بین این دشمنان قدیمی است.فرض بر این بود که باامضای این سند مسکو در ازای برخورداری از ارتباط امنیتی ویژه با غرب از مخالفت فعال با گسترش ناتو به شرق اروپا پرهیز خواهد کرد و سرانجام در نشست سران ناتو در ایتالیا(۲۰۰۲) روسیه رسما پذیرفت در تصمیم گیری های ناتو شرکت کند.(سجاد پور،۱۳۸۳: ۲۳۴)
برای توسعه همکاریهای نظامی ودفاعی با ناتو طرح مشارکت برای صلح مطرح گردید که همه کشورهای آسیای مرکزی(بجز تاجیکستان) و قفقاز به عضویت ان درآمدند.اهداف دراز مدت و استراتژیک این طرح در آسیای مرکزی و قفقاز عبارتند از :درگیر نمودن کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در امور و مسائل امنیتی اروپا از طریق پذیرش مشارکت انها و انجام مشورتهای مشترک به هنگام تهدید، مبادله اطلاعات و توسعه همکاریهای نظامی، ایجاد زمینه جهت انجام عملیات حفظ صلح در مواقع بحران، تحکیم ثبات منطقه در جهت منافع و اهداف غرب.تمرینات PFP که با طرح ها و برنامه های حمایت دوجانبه آمریکا مرتبط است از دامنه استراتژیک وسیع تری برخوردار است.این امر با تصمیم به قرار دادن آسیای مرکزی تحت مسئولیت centcom[7] )فرماندهی مرکزی ایالات متحده( نشان داده شد.در مراسم امضای یک موفقت نامه همکاری دفاعی دوجانبه بین آمریکا و قزاقستان در نوامبر ۱۹۹۷ وزیر دفاع آمریکا مستقیما اشاره کرد که دو طرف بصورت دوجانبه و از طریق PFP برای ایجاد ساختارهای جدیدی برای ثبات منطقه ای در آسیای مرکزی تلاش میکنند.در حقیقت در بسیاری از موارد کمکهای ملی به کشورهای عضو در پوشش فعالیتهای PFP صورت گرفته و از سوی ناتو در چارچوب PFP قلمداد شده است که در حقیقت هیچ ربطی به این برنامه نداشته است.یک کارکرد بالقوه مهم فعالیتهای PFP در آسیای مرکزی تشویق فرایندهای امنیتی منطقه ای در حال تکوین تحت لوای جامعه اقتصادی آسیای مرکزی بوسیله ارائه چارچوب هایی برای تمرینات مشترک بویژه برای رقبای منطقه ای یعنی ازبکستان و قزاقستان و نیز ارائه کمک فنی برای تشکیل سنتراسبت بوده است.در این زمینه PFP در صدد غلبه بر دسته بندیها در منطقه و ایجاد نوعی عادت همکاری نظامی منطقه ای بوده است هرچند علاقه به سنتاسبت از اواخر دهه ۹۰ کاهش یافت و شاید مقامات نظامی آسیای مرکزی به این نتیجه رسیدند که توافقات دوجانبه با آمریکا و ترکیه مزایای سیاسی و عملیاتی بیشتری از برنامه های PFP دارد.(سجاد پور،۱۳۸۳: ۲۴۱)
برخی از سیاست مداران روس طرح مشارکت برای صلح را تنها بعنوان مکانیزم رخنه امپریالیسم غرب به اروپای شرقی و مرکزی ونیز ماورای آسیای مرکزی و قفقاز تلقی کردند.به عقیده انها سیاست روسیه نسبت به پیمان اتلانتیک شمالی باید فقط بازدارندگی ناتو و تخریب این سازمان باشد.اگر چه روسیه از حق وتو کردن پذیرش کشورهای مستقل در ناتو برخوردار نیست،حال انکه این اعتقاد وجود دارد که پیوستن روسیه به ناتو و سازمانهای دسته جمعی دیگر کشورهای غربی جوابگوی منافع روسیه است.در حادثه یازده سپتامبر به سرزمین اصلی آمریکا حمله شد.موضوعی که از طرف واشنگتن در شمار منافع حیاتی فوق العاده قرار دارد.چرا که از سال ۱۸۱۳ تاکنون سرزمین آمریکا هرگز مورد حمله مستقیم قرار نگرفته است.بدین ترتیب موضوع تروریسم در دستور کار امنیتی آمریکا و ناتو قرار گرفت.در واقع این حوادث با قرار دادن یک تهدید عینی ومهم در مقابل غرب نیاز به حفظ ناتو برای مقابله جمعی بیش از پیش ضروری ساخته و نقش اساسی انرا برای امنیت این کشورها بیش از هر زمان دیگری نشان داد.
همچنین با کنار گذاشتن روسیه از فهرست تهدیدات به از میان برداشتن فاصله میان ناتو و روسیه کمک نموده و شرایط برای همکاری فراهم شده است.این حوادث روابط انها را از زیر بار فشار روانی کدورت ها و مشکلات سال ۱۹۹۹ به سوی مقابله با تهدید مشترک تروریسم سوق داد.پوتین در نخستین سخنرانی خود پس از یازده سپتامبر از وجود دشمنان جهان متمدن یاد کرده و ضمن اعلام همدردی با دولت آمریکا حمایت صریح خود را طرحی که ان دولت ممکن است به اجرا گذارد ابراز داشت.در ۲۴ سپتامبر نیز طرحی را در این رابطه اعلام کرد که که بر اساس ان تاکید شده بود که مسکو در مواردی چون مسائل اطلاعاتی،دسترسی به فضای کشورهای آسیای مرکزی،عملیات نجات و جستجوی بین المللی و کمک های نظامی وبشردوستانه به گروه های ضد طالبان با واشنگتن همکاری میکند.در ۲۸ می ۲۰۰۲ پوتین و رهبران نوزده کشور عضو ناتو اعلامیه رم را که به مسکو حق مشارکت برابر در تصمیم گیری ها را میداد امضا کردند.به موجب این موافقت نامه شورای ناتو ـ روسیه شکل گرفت که در ان مسکو در اخذ تصمیم در موضوعاتی چون مبارزه با تروریسم،گسترش جنگ افزارهای هسته ای،کنترل تسلیحات،دفاع در برابر موشک های میان برد،عملیات نجات هوایی ـ دریایی،برنامه ریزی اضطراری شهری و همکاریهای نظامی چون تمرینات نظامی و رزمایشهای مشترک و اصلاح نیروهای نظامی از حق رای مساوی برخوردار شد.این موفقت نامه روسیه وناتو را در مسیر اتحاد و ائتلاف قرار داد و بر اساس منشور(۱+۱۹) روسیه همکاری گسترده ای را با ناتو اغاز کرد.(شیخ عطار،۱۳۷۳: ۹۴)
اهداف و منافع اعضای ناتو در آسیای مرکزی عبارتند از: ۱-حضور در حیاط خلوت روسیه وجمهوریهای بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکزی.به عبارتی پر کردن خلا قدرت بوجود آمده پس از فروپاشی شوروی. ۲- تسلط بر منابع نفتی و دیگر منابع طبیعی در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز ۳- جلوگیری از خطر استیلای قدرتهای منطقه ای،از جمله مهار روسیه،چین و ایران از طریق منطقه استرلاتژیک قفقاز و آسیای مرکزی ۴-پیوند ژئوپلیتیک منطقه خزر به غرب از طریق ترکیه۵- مقابله با تروریسم و تکثیر سلاح های کشتار جمعی، و از جمله جلوگیری از قاچاق اسلحه و تجهیزات اتمی به کشورهای جهان سوم. ۶-مبارزه با قاچاق مواد مخدر و جریان های ضد آمریکایی و غرب ۷- جلوگیری از بنیادگرایی مذهبی و خطر اسلام سیاسی،جلوگیری از پیآمدهی منفی ناسیونالیسم افراطی قوی برای غرب و نیز جلوگیری از درگیری های قومی ـ مذهبی در صورتی که برای منافع غرب خطر افرین باشد.
منابع:
۱- کازرونی،صنم (۱۳۷۶) آسیای مرکزی اینده مبهم،تهران،نشر گزینش.
۲- اخوان کاظمی، مسعود (۱۳۸۵)سازمان همکاری شانگهای،اهمیت ژئواستراتژیک،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی وقفقاز.
۳- رحمان، خالد (۱۳۸۵)، سازمان همکاری شانگهای،چشم اندارها و فرصتها،ترجمه فاطمه سلطانیفصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز.
۴- زاهدی انارکی، مجتبی (۱۳۸۵)،سازمان همکاری شانگهای از تئوری تا عمل،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۵- شفیعی، نوذر و محمودی،زهرا (۱۳۸۶)،رویکرد روسیه در قبال گسترش ناتو به شرق،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۶- کانت،راما (۱۳۸۵)،سازمان همکاری شانگهای تقویت مشارکت برای همکاری منطقه ای،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۷- اسدی کیا،بهناز(۱۳۸۶) روسیه ابرقدرت انرژی، پژوهشنامه انرژی اوراسیایی اسدی کیا،بهناز(۱۳۸۶) روسیه ابرقدرت انرژی، پژوهشنامه انرژی اوراسیایی
۸- ابوالحسن شیرازی،حبیب الله وکریمی، عاطفه (۱۳۸۸)،سیاستهای چین و روسیه در ترتیبات امنیت منطقه ای سازمان همکاری شانگهای،فصلنامه علوم سیاسی و روابط بین المل
۹- سوری،امیرمحمد (۱۳۸۸)سیاست اقتصادی روسیه درآسیای مرکزی وقفقاز،پژوهشنامه دیپلماسی اقتصادی
۱۰- کوزه گر کالجی، ولی(۱۳۸۷)،نگاهی به بحران اوستیای جنوبی وهجوم روسیه به گرجستان،اطلاعات سیاسی واقتصادی
۱۱- جانسون،لنا و الیسون،روی (۱۳۸۲)امنیت در آسیای مرکزی،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
۱۲- ابراهیمی، محمد (۱۳۸۴)،استراتژی انرژی روسیه؛ظرفیتها و اقدامات.مجموعه مقالات،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
۱۳- واعظی، محمود (۱۳۸۶)،ژئوپلیتیک بحران در آسیای مرکزی و قفقاز،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
۱۴- گروموف، فیلیکس )۱۳۷۶) اینده روسیه بدون دریا ونیروی دریایی تصورناپذیراست، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۱۵- جمیان، یانگ (۱۳۸۵)، ظهور منطقه گرایی آسیایی و تحول در نظام بین الملل،تهران،وزارت امور خارجه
۱۶- ملکی، قاسم (۱۳۷۶)روسیه ومخالفت با توسعه طلبی ناتو،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۱۷- کولایی، الهه (۱۳۸۴)بازی بزرگ جدید درآسیای مرکزی،تهران، دفترمطالعات سیاسی وبین المللی
۱۸- ثقفی عامری، ناصر (۱۳۸۶)، ناتوی جدید در معادلات بین الملل،تهران،پژوهشکده مطالعات راهبردی
۱۹- وحیدی، موسی الرضا (۱۳۷۹ )پوتین و تصویر اینده روسیه،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۲۰- - بالسینی، اصغر (۱۳۸۵)، رویکرد اقتصادی به روابط ایران و روسیه،تهران،موسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد.
۲۱- واعظی، محمود(۱۳۸۹)، اهداف و منافع چین و روسیه در آسیای مرکزی،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۲۲- ایمانی، همت(۱۳۸۹)،گسترش ناتو و اثار ان بر سیاستهای امنیتی روسیه ،اطلاعات سیاسی و اقتصادی
۲۴- ابوالحسن شیرازی،حبیب الله(۱۳۸۲)،سیاست و حکومت در آسیای مرکزی،تهران،نشر قومس
۲۵- کولایی،الهه (۱۳۸۳)،سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه،تهران؛وزارت امور خارجه
رویکرد روسیه به آسیای مرکزی
۱- رویکرد روسیه به آسیای مرکزی:
پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب شد بحث های جدیدی در مورد تعریف و تبیین منافع و اهداف ملی در روسیه مطرح شود.طی بیش از هفتاد سال حاکمیت کمونیست،مفهوم منافع ملی به معنای غربی ان،در این کشور وجود نداشت و سیاستهای روسیه در برابر سایر کشورها با در نظر گرفتن تقابل با نظام سرمایه داری و کشورهای غربی،تبیین و به اجرا گذاشته شد.با بی اعتبار شدن ایدئولوژی کمونیسم،مفهوم منافع ملی بمنزله مهمترین عامل تعیین کننده در بحثهای سیاستهای خارجی روسیه قرار گرفت.
با گذشت زمان هرچند مسکو بطور رسمی منافع،اهداف و استراتژی خود را در مناطق همجوار اعلام نکرده است ولی از شواهد،اظهار نظرهای مختلف مقامات کرملین و رفتار روسیه میتوان استنباط کرد که استراتژی روسیه در این مناطق بدنبال تحقق دست کم پنج هدف زیر میباشد؛برقراری ثباط در منطقه ـ دسترسی به منابع طبیعی منطقه،تثبیت جایگاه و نقش خود به منزله یک ابرقدرت بلامنازع،استفاده از پایگاه ها و امکانات نظامی در مواقع ضروری و تثبیت موقعیت اقتصادی روسیه در منطقه.(شیرازی،۱۳۸۲: ۲۱۱)
به منظور دستیابی به اهداف و منافع فوق،روسیه به ابزارهای سیاسی،اقتصادی و نظامی مختلفی متوسل میشود که مهمترین انها عبارتند از:ایجاد و استفاده از نهادهای همکاریهای منطقه ای مانند سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع،سیستم های همکاری مشترک نظامی که روسیه نقش مسلط و تعیین کننده ای در انها دارد؛اقدامهای نظامی در جهت حفاظت از صلح و اتش بس در مناطق مرزی مورد اختلاف بین کشورهای منطقه،گسترش همکاریهای نظامی دوجانبه،نظارت بر خطوط انتقال منابع نفت و گاز از دریای خزر،تقویت مشارکتهای نظامی و امنیتی استراتژیک با بعضی از کشورهای منطقه(مانند قزاقستان در آسیای مرکزی و ارمنستان در قفقاز)؛برقراری و حفظ ارتباط با شخصیتها و گروه های مخالف در هر یک از جمهوریهای تازه به استقلال رسیده به منظور استفاده موقعیت انان در اینده تحولات این کشورها و سرانجام بهره برداری از روابط و ارتباطات با رهبران فعلی حاکم در این جمهوریها.
۲- ملاحظات سیاسی روسیه در آسیای مرکزی:
آسیای مرکزی در ادبیات سیاسی روسیه منطقه خارج نزدیک نامیده میشود.در اوایل استقلال این جمهوریها روسیه برای مدتی نسبت به اتفاقات و مشکلات این منطقه بی توجه ماند.روسیه سیاست مشخصی را در طول این مدت در خصوص جمهوریهای سابق خود در منطقه قفقاز و اسیای مرکزی در پیش نگرفت. حتی روسیه اگر در صدد بود اتحادیه ای تحت رهبری خود در قالب جامعه مستقل مشترک المنافع ایجاد کند با توجه به خلاً قدرتی که پس از سقوط کمونیسم بوجود آمد، این امر امکان پذیر نبود .هرچند که یک سال بعد روسیه
در خصوص جمهوریهای سابق خود در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی بطور اعم و خزر بطور اخص دنبال نمیکرد حتی اگر روسیه در صدد بود اتحادیه ای تحت رهبری خود در قالب جامعه مستقل مشترک المنافع ایجاد کند با توجه به خلا قدرتی که پس از سقوط کمونیسم بوجود آمد این امر امکان پذیر نبود.هرچند که یک سال بعد روسیه متوجه شد که غیر فعال بودنش یک خلا ژئوپلیتیکی فراهم اورده که به حضور مداخله جویانه قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای منجر شده است. ولی بزودی روند تحولات داخلی و خارجی روسیه را نسبت به مسائل پیرامون خود بسیار حساس ساخت و ارتباط نزدیک مسائل اقتصادی با ملاحظات سیاسی، امنیتی این حساسیت را شدت بخشید.نگرانی از انتقال تجارب خارج نزدیک به جمهوریهای عضو نظام فدرال روسیه این مسئله را تشدید کرده است.
سه مرحله اصلی در هر فرایند لایه نشانی فیزیکی تبخیری[۱۵] تحت شرایط خلا شامل (الف) تبخیر ماده منبع، (ب) انتقال بخار از منبع به زیرلایه که میخواهیم آن را با ماده منبع پوشش دهیم و (ج) تشکیل لایه نازک روی زیر لایه با انباشت بخار منبع مورد نظر است که با کنترل مقدار ماده انباشت شده میتوان ضخامت لایه را تنظیم کرد. روشهای مختلفی بر اساس روش تبخیر وجود دارد که تفاوت آنها در روش تولید بخار میباشد.
۲-۳-۲-۱-۱- روش تبخیر گرمایی
آسانترین و فراگیرترین روش لایهنشانی، روش تبخیر[۱۶] میباشد. از ویژگیهای مثبت این روش میتوان به کاربرد آسان، سادگی و سرعت زیاد لایهگذاری اشاره کرد. در این روش منبع تبخیر و ماده بستر درمحفظه خلاء قرار میگیرند و سپس محفظه تا فشاری که معمولاُ کمتر از ۵- ۱۰ تور است، تخلیه می شود. عمل تخلیه باعث کاهش یافتن دمای تبخیر مواد مختلف و خلوص بیشتر لایهی نازک میشود. ماده مورد نظر برای لایه نشانی را در یک محفظهی فلزی استوانهای و یا یک سیم فلزی مارپیچ قرار می دهند. محفظه فلزی باید از مادهای دیرگداز و با رسانایی گرمایی خوب و مقاومت الکتریکی بالا باشد. زیرلایه را با فاصلهای در بالای منبع تبخیر قرار می دهند. سپس از منبع تبخیر جریان الکتریکی با شدت بالا عبور می کند. در اثر مقاومت الکتریکی زیاد منبع تبخیر، گرمای زیادی تولید می شود که زمینه ذوب شدن ماده مورد نظر را فراهم می کند. کمکم اتمهای مادهای که گفته شد با دریافت انرژی از فاز جامد یا مایع به فاز گازی میروند. به دلیل اختلاف فشار محیط اطراف زیرلایه با محیط اطراف منبع، ماده تبخیر شده به سمت زیرلایه حرکت میکند. یکی از مواردی که در این روش بسیار مهم است، زاویه برخورد اتمها با سطح زیرلایه میباشد و باعث تفاوت ضخامت لایه در نقاط مختلف زیرلایه می شود. یکی از علتهای مهم این اختلاف عدم همگرایی در ذرات بخار میباشد. برای کاهش دادن این اختلاف ضخامت میتوان آهنگ لایهگذاری را تا حد امکان کاهش داد. این کار با کاهش دمای زیرلایه و منبع تبخیر ممکن می شود. همچنین میتوان فاصلهی منبع تبخیر تا زیرلایه را تا حد امکان افزایش داد. زیرا با این کار زاویهی برخورد ذرات با زیرلایه بسیار کوچک میشود.
پوششهایی که با روش تبخیر حرارتی ساخته میشوند را در گستره ای از دماهای مختلف از دمای اتاق تا دمای ۵۰۰ درجه سانتیگراد میتوان روی قطعات گوناگون قرار داد. با این روش پوششی بسیار یکنواخت میتوان ایجاد کرد که چسبندگی پوشش یا لایه نازک به زیرلایه را در مقایسه با برخی از روشهای پوششدهی، تا بیش از شش برابر افزایش میدهد. در مقایسه با افزایش طول عمر و کیفیت بالای پوشش، هزینه آن منطقی و حتی پایین ارزیابی می شود. رنگ زیبای حاصل از اکثر پوششها امکان استفاده از آنها را در قطعات لوکس و دکوری نیز فراهم نموده است [۲۱ .[ شکل ۲-۴ طرحواره روش لایهنشانی تبخیری را نشان میدهد.
شکل (۲- ۴) طرحواره روش لایهنشانی تبخیری
۲-۳-۲-۱- ۲- روش تبخیر توسط باریکهی الکترونی
این روش به روش تبخیر گرمایی شباهت بسیار دارد، تنها تفاوت آن در عامل تبخیر ماده مورد نظر میباشد. در این روش از یک سیم فلزی داغ به عنوان منبع باریکهی الکترونی[۱۷] استفاده می شود. جنس سیم از فلزی انتخاب می شود که دارای الکترونهای رسانش زیاد، تابع کار کوچک و مقاومت الکتریکی زیاد باشد ( معمولأ از تنگستن استفاده می شود). این سیم به وسیله عبور جریان الکتریکی گرم میشود و شروع به تابش الکترون مینماید، آنگاه توسط میدان مغناطیسی متغیری که درون اتاقک خلاء وجود دارد، باریکهی الکترونی به سمت ماده مورد نظر هدایت می شود. یکی از مزیتهای این روش، تبخیر نقطهای ماده مورد نظر میباشد و ضرورتی ندارد که تمام آن ماده، به دمای تبخیر برسد. این نکته باعث می شود تا از تبخیر محفظهی نگهدارندهی ماده مورد نظر و ایجاد ناخالصی در لایهی نازک جلوگیری شود. به علت احتمال برخورد باریکهی الکترونی با ظرف ماده مورد نظر، لازم است کف این ظرف بوسیلهی آب خنک گردد [۲۱٫[ شکل ۲-۵ طرحواره ای از دستگاه لایه نشانی تبخیری به کمک باریکه الکترونی را نمایش میدهد.
شکل (۲-۵) طرح واره ای از دستگاه لایه نشانی تبخیری به کمک باریکه الکترونی
۲-۳-۲-۱- ۳- روش برآرایی توسط باریکه مولکولی (MBE)
لایهنشانی پرتو مولکولی[۱۸] روشی برای رشد کریستالها از طریق برهمکنش زیرلایههای کریستالی بسیار گرم و پرتوهای بخار میباشد. فرایند مذکور در محفظههای با خلاء بسیار بالا رخ داده و نیازمند زیرلایههای تک کریستال و بخارهایی با خلوص بسیار بالا است. بخارات پیش ماده نیمههادی بر روی یک زیرلایه بسیار گرم در شرایط دما و فشار کنترل شده فرستاده میشود و موجب رشد کریستال به شکل پیوسته میگردد. راکتور MBE شامل یک محفظهی خلاء، یک زیرلایه که بر روی یک نگهدارنده قرار گرفته و یک مجموعه از سلولهای نفوذ مولکولی میباشد. سلولهای نفوذ مولکولی نقش بخار کردن عناصر تشکیل دهنده نیمههادی مورد نظر و هدایت بخارات مذکور بر روی زیرلایهی بسیار گرم را دارند. هر سلول نفوذ مولکولی ممکن است یک ماده متفاوت را تبخیر کند و می تواند به صورت مجزا متوقف شود [۲۱٫[ شکل ۲- ۶ طرحوارهای از لایهگذاری منظم پرتوی مولکولی را نشان میدهد.
شکل (۲- ۶) طرحوارهای از لایهگذاری منظم پرتوی مولکولی
۲-۳-۲-۱- ۴ - روش لیزری پالسی (PLD)
لایه نشانی لیزر پالسی[۱۹] فرایندی است که شامل رسوب نشانی مواد جدا شده از سطح، توسط لیزر بر روی زیرلایه می باشد. یک پرتو پرقدرت لیزر، به طور متناوب، به یک ماده هدف برخورد کرده و منجر به سایش لحظهای و یونیزاسیون اتمهای سطح می شود. هنگامی که پالس لیزری به ماده مورد نظر برخورد کرد، اتمهای این ماده دارای انرژی جنبشی زیادی میشوند. سپس پیوندهای بین آنها گسسته می شود و اتمها وارد فاز گازی میشوند. این اتمها، الکترونها و یونها که به سرعت در حال دور شدن از ماده هدف میباشند، به سطح زیرلایه برخورد می کنند. فرایندهای PLD تحت شرایط کنترل فشار، تغییر میکنند. در برخی موارد، در حین فرایند به منظور رسوب نشانی لایههای مختلف بر روی یکدیگر ماده هدف سوئیچ می شود. پارامترهایی که لازم است ضمن رسوب نشانی بخار پالسی کنترل شوند عبارتند از : دمای زیرلایه، شدت لیزر، فاصله بین هدف و زیرلایه، نوع اتمسفر گازی )فعال یا غیرفعال( و فشار رسوب نشانی ) شکل ۲- ۷).
شکل (۲-۷) طرحوارهای از دستگاه لایهنشانی لیزری پالسی
۲-۳-۲-۱-۵ – روش تبخیر به کمک شعاع یونی (IBAD)
این روش را رسوبگذاری ارتقا یافته به کمک پرتو یونی [۲۰]مینامند. روش درج یونی یکی از روشهای اصلی رسوب گذاری بخار فیزیکی است. بنابراین بیشتر آنچه در مورد روشهای بخار فیزیکی صادق است در این نوع از سیستمها و روشها نیز صدق میکند. به عبارتی یک روش لایه نشانی اتمی روشی است که بر مبنای جرم و شار و انرژی گونههای اتم بمباران کننده قابلیت رسوب و نشاندن لایه را دارا میباشد. در این روش زیر لایه و فیلم رسوبگذاری شده (در همان لحظه شکلگیری بر سطح زیر لایه) تحت بمباران ذرات اعم از یونها، اتم ها و مولکول ها قرار میگیرند که این امر موجب تغییر و تفاوت در مشخصات پوشش ایجاد شده میکند، که دو دسته اصلی دارد: درج یونی بر اساس پلاسما و درج یونی بر اساس خلاء. مواد پوششی به طور مشابه با روش بخار سازی تبخیر میگردند. پلاسما بواسطه یک بایانس زیرلایه با یک پتانسیل منفی بالا kV) 5 (در فشار پایین ایجاد می شود. بمباران یونی یکنواخت زیرلایه، کندوپاش مناسب اتمهای تمام سطح را به دنبال دارد که نتیجه آن، چسبندگی بهتر و کاهش ناخالصیها خواهد بود و پوشش سطح بدون ناپیوستگی خواهد بود. در این روش هم میتوان از گازهای بی اثر استفاده نمود و هم از گازهای واکنشی که بستگی به اهداف مورد نظر داشته و کاربردهای فراوانی در پوشش های سخت، تزیینی، نوری و بسیاری موارد دیگر دارد.
۲-۳-۲-۲ - روش کندوپاش
در این روش یک چشمه (یا هدف) در محیطی با خلاء بالا قرار میگیرد و با یونهای یک گاز بی اثر (همانند آرگون) بمباران می شود که این یونها توسط ولتاژ بالا شتاب داده شده اند و موجب ایجاد یک قوس الکتریکی یا پلاسما میگردد. اتمهای هدف به طور فیزیکی از سطح ماده جدا و با سرعت از سطح کنده شده به سمت زیر لایهای که قرار است روی آن رسوب نشانده شود پاشیده می شود و چون محیط خلاء خوبی دارد این کار به نحو احسن انجام میگردد. در حقیقت در این مسیر آنچه از نظر فیزیک به شکل بارز رخ میدهد پدیده تغییر اندازه حرکت در طی برخورد یونهای پرشتاب با سطح هدف و انتقال این اندازه حرکت به اتمهای سطحی هدف است که موجب جدا شدن و حرکت این اتمها به سوی زیر لایه می شود. با توجه به اینکه فرایند اسپاترینگ نیاز به حرارت ندارد، لذا یک فرایند سرد به حساب میآید. اسپاترینگ از مزایای عمدهای نظیر نیاز به دمای اندک، قابلیت روکشدهی به هر مادهای (فلز، سرامیک، مواد آلی) و قابلیت لایهنشانی لایه های کامپوزیتی با ترکیبات قابل کنترل به صورت استوکیومتری برخوردار است. ولی در عوض این عیب را دارد که کنترل آن دشوارتر است و به واسطه ذرات پر انرژی که مورد استفاده قرار میدهد، می تواند به بافت زیر لایه آسیب برساند (شکل ۲- ۸).
شکل (۲- ۸ ) طرحوارهای از لایهنشانی به روش کندوپاش
کندوپاش اولین بار در سال ۱۸۵۲ مورد استفاده قرار گرفت. در آن هنگام، شخصی به نام گرو[۲۱] با بهره گرفتن از تخلیه الکتریکی توانست لایه فلز را روی کاتد سرد لایه نشانی کند. کندوپاش در ابتدا، عمدتاً برای لایهنشانی فلزات دیرگداز بکار میرفت چرا که لایهنشانی آنها با روش حرارتی ممکن نبود و به مرور با انجام تغییراتی، برای لایهنشانی مواد دیالکتریک نیز مورد استفاده قرار گرفت. یکی از این تغییرات، استفاده از امواج دارای فرکانس رادیویی بود که اجازه میداد تا دیالکتریکها بصورت مستقیم لایه نشانی شوند [۲۱٫[
۲-۳-۲-۲ - ۱- روش کندوپاش با جریان مستقیم (DC)
روش کندوپاش جریان مستقیم [۲۲] برای مواد هادی استفاده میشود. با بهره گرفتن از اتمهای پر انرژی (۱۰۰۰ - ۵۰ الکترون ولت) سطح هدف بمباران میشود. در نتیجه برخورد ذرات پر انرژی به هدف، یک و یا تعداد بیشتری از اتمهای هدف به بیرون پرتاب میشود. این روش برای ایجاد پوشش و تولید نانو لایهها استفاده میشود. کاتد به ولتاژ منفی متصل میشود و از جنس ماده پوشش دهنده انتخاب میشود. آند که در واقع زیرپایه پوشش است میتواند به صورت صاف، زاویه دار یا شناور قرار گیرد. گاز و یا مخلوطی از گازهای مختلف با فشاری از چند میلی تور تا چند صد میلی تور، از طریق شیرهای ویژهای به صورت کنترل شده وارد محفظه کندوپاش میشوند.
۲-۳-۲-۲ -۲- روش کندوپاش با امواج رادیویی (RF)
استفاده از امواج رادیویی[۲۳] از سال ۱۹۶۰ گسترش یافت. در کندوپاش فلزات، با توجه به رسانا بودن آنها میتوانبا اعمال ولتاژ مستقیم پلاسمای موجود در محفظه را جذب هدف کرده و کندوپاش انجام داد. ولی چنانچه ماده هدف نارسانا باشد در صورت استفاده از روش جریان مستقیم، به علت عدم امکان انتقال بار، بین یونها و سطح، بتدریج پتانسیل منفی سطح کاتد، بدلیل تجمع یونهای مثبت روی آن کاهش مییابد و نهایتاً عمل کندوپاش متوقف می شود. برای رفع این مشکل از روشهای کندوپاشRF و کندوپاش واکنشی بهره میبرند. همانطور که اشاره شد برای کندوپاش مواد دیالکتریک، به جای ولتاژDC ، میبایست از ولتاژ متناوب بهره برد. برای انجام آن هر فرکانس بالای MHz 10 می تواند مورد استفاده قرار گیرد، ولی فرکانس متداول معادل MHz 56/13 میباشد. در شکل۲-۹، طرحوارهای از کندوپاش RF نشان داده شده است. توجیه ساده این فرایند به اختلاف جرمی الکترون و یونهای مثبت ایجاد شده و در نتیجه تحرکپذیری آنها بر میگردد. چرا که مطابق رابطه زیر، شتاب ذره باردار رابطه معکوس با جرم آن دارد و از این رو شتاب حرکت الکترون نسبت به حرکت یونها، بیشتر میباشد.
شکل(۲-۹) طرحوارهای از دستگاه لایهنشانی کندوپاش RF
۲-۳-۲-۲ -۳- روش کندوپاش با شتابدهنده مغناطیسی
میدانیم که با بهره گرفتن از میدان مغناطیسی میتوان حرکت الکترونها را کنترل و محدود نمود. این میدانهای مغناطیسی، ممکن است با آهن رباهای دائمی و یا الکتریکی بوجود آید که در شکلها و اندازه های مختلف در پشت کاتد قرار میگیرند و به همین دلیل این نوع از سامانههای کندوپاش را مگنترونی مینامند. بدین ترتیب، در کندوپاش مگنترون، علاوه بر میدان الکتریکی، یک میدان مغناطیسی، موازی با سطح هدف به منظور به دام انداختن الکترونهای ثانویه (گسیل شده از هدف در حین بمباران آن) در نزدیکی سطح هدف مورد استفاده قرارمیگیرد. بدین ترتیب یک الکترون قبل از این که توسط ترکیب، در دیواره های محفظه ناپدید شود، می تواند یونیزاسیونهای متعددی را در آرگن ایجاد کند.
طبق قانون لورنتس، نیروی F که به ذره ای با بار q و سرعت v در یک میدان مغناطیسی B داده میشود با رابطهی زیر داده می شود:
F = qv×B
که موجب می شود الکترونها یک مسیر مارپیچی با شعاعr را بپیمایند. الکترونهای سبک به شدت تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار میگیرند و در شعاعی حرکت می کنند که بسیار کوچکتر از ابعاد سیستم و پلاسما است. در مقابل یونهای خیلی سنگینتر با شعاع بسیار بزرگتری از ابعاد سیستم و پلاسما حرکت می کنند. در نتیجه اثر میدان مغناطیسی روی یونها چندان مهم نیست. بنابراین، میدان مغناطیسی، الکترونهای ثانویه بدست آمده را کنترل نموده و آنها را در جهت ساخت پلاسما بکار میبرند. در نتیجه برخورد الکترونها با مولکولهای گاز بی اثر، پلاسمای موجود در اطراف سطح هدف، بیشتر شده و بنابراین آهنگ کندوپاش بیشتر می شود.
با توجه به اینکه اکثر اتمهای کنده شده نسبتاً سنگین و بیبار هستند، تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار نمیگیرند و به سمت زیرلایه حرکت می کنند. علاوه بر این در این حالت بمباران زیرلایه بوسیله الکترون کاهش مییابد. این همچنین بدین معناست که پلاسما در فشار کمتری میتواند نگهداری شود.
۲-۳-۲-۳- روش چرخشی ( اسپینی )
در این روش زیرلایه را بر روی یک شاتر چرخنده قرار می دهند و بوسیلهی پمپ خلاء زیرلایه را محکم می کنند. آنگاه مادهای که برای لایهگذاری انتخاب می شود را به صورت مایع در مرکز زیرلایه قرار می دهند. سپس شاتر چرخنده با سرعت بسیار بالا میچرخد و بوسیلهی نیروی گریز از مرکز ماده مورد نظر را بر روی تمام سطح زیرلایه پخش می کند. میتوانیم سرعت شاتر را ( تعداد دورهای شاتر در دقیقه ) بر حسب ضخامت لایهی نازک تنظیم کنیم.
۲-۳-۲-۴- روش سل – ژل
روش سل - ژل[۲۴] با ساخت سل آغاز، با ژل شدن ادامه و با خشک کردن ژل پایان مییابد. نقطه آغازی فرایند، تشکیل محلولی از پیش مادهها درون یک حلال مناسب است. موادی که معمولأ به عنوان پیش ماده استفاده میگردند عمدتاً از نوع نمکهای فلزات معدنی یا ترکیبات آلی فلزی مانند یونهای فلز آلکوکسید درون لیگاندهای آلی (لیگاند، یون یا مولکولی است که در یک ترکیب کمپلکس در همسایگی یک اتم یا مولکول مرکزی قرار گیرد) مانند Ti(OC4H9)4 قرار دارد. در اثر واکنش پلیمریزاسیون پیش ماده یک سوسپانسیون کلوئیدی یا سل تشکیل می شود. در سل ذرات با اضافه کردن سورفکتانت بصورت مجزا و کاملاً پراکندهای در درون سوسپانسیون قرار میگیرند. ذرات را میتوان بوسیله عملیاتهای خاصی از داخل سوسپانسیون استخراج کرده تا تحت عملیاتهای تکمیلی بعدی قرار گیرند و یا میتوان بر روی یک زیر لایه رسوب داده شوند. در ادامه فرایند سل - ژل بوسیله عملیات شیمیایی میتوان با غیر فعال کردن سورفکتانت سل را به نوعی ژل که شبکه بهم پیوستهای از ذرات درون محلول است، تبدیل نمود. ژل، نوعی از سوپر پلیمر یا بیشمار مولکول در یک شبکه آزاد سه بعدی ( یا دو بعدی بصورت فیلمی بر روی یک زیر لایه) می باشد. با تبخیر حلال یک فیلم چگال یا نانو متخلخل بدست می آید. در روش سل - ژل به کمک تغییر و تنظیم شرایط و مراحل سنتز میتوان انواع ساختارهای نانو متری را بدست آورد. به طور مثال به کمک استخراج نانو ذرات از سوسپانسیون سل میتوان نانو پودرهای صفر بعدی (۰D) و با تنظیم شرایط رسوب گذاری در روش سل -ژل میتوان انواع ساختارهای نانومتری مانند: نانوپوششهای دو بعدی (۲D)، مواد تودهای نانو ساختارهای سه بعدی(۳D) مانند غشاهای متخلخل را بدست آورد [۲۲٫[ شکل ۲- ۱۰ طرحوارهای از روش سل – ژل را نشان میدهد.
شکل (۲- ۱۰) طرحوارهای از روش لایهنشانی سل – ژل
۲-۳-۲-۵- هیدروترمال
کلمه هیدروترمال تحت تغییراتی از عبارت اصلی یونانی کلمه ” هیدروز ” به معنای آب و کلمه ” ترموز ” به معنای گرما حاصل شده است. اخیراً بیراپا و یوشیمار هیدروترمال را به صورت تمام واکنشهای غیر همگن در حضور حلال ( چه آبی و چه غیر آبی) و دمای بالای دمای اتاق و فشار بالای یک اتمسفر در سیستم بسته تعریف کرده اند [۲۳[، ولی معمولاً واکنشهای غیر همگن در حضور حلالهای غیر آبی را روش سولوترمال مینامند. امروزه فرایندهای تولید اکسیدهای فلزی تحت شرایط هیدروترمال یکی از مهمترین جنبه های فرایندهای هیدروترمال در تولید مواد است. در این روش فرایند رشد در دو مرحله صورت می گیرد. در مرحل اول نانو ذرات اکسید روی با قطرهایی متفاوت که بسته به روش بذر گذاری میباشد بر روی سطح بستر لایه نشانی میشوند. در مرحله دوم رشد نانو سیم های عمودی اکسیدروی از طریق قرار دادن بسترهای بذر گذاری شده در درون محلولی شامل غلظت کمی از نیترات روی و هگزامین در آب در دمای ۸۰ درجه سانتیگراد صورت می گیرد [۲۴[.
۲-۳-۲-۶- آندایزکردن
آندایز[۲۵] یک فرایند الکتروشیمیایی است که برای افزایش ضخامت لایهی اکسیدی که به صورت طبیعی روی سطح فلزات تشکیل میشود، مورد استفاده قرار میگیرد. این فرایند چون با اعمال جریان الکتریکی طی یک اختلاف پتانسیل ثابت و یا متغیر صورت میگیرد آندایز نامیده می شود. این فرایند بر روی فلزاتی مانند تیتانیوم، پالادیم، روی، تنگستن و خصوصاً آلومینیوم انجام میگیرد. اما برای آهن، استیل و کربن مفید نیست، زیرا این فلزات در حین آندایز، ورقه ورقه میشوند.
در آندایز، فلز مورد نظر، با درصد خلوص بسیار بالا، به عنوان آند و فلز دیگری، از جمله آلومینیوم، تینانتوم، پلاتین، پلادیم، نیکل، تنگستن و …، در جایگاه کاتد مینشیند و ماهیت الکترولیت نیز، بسته به نوع لایهی اکسیدی و خصوصیات آن (مانند قطر حفره ها، فاصله ی بین حفره ها و …)، تغییر میکند.
لایهی اکسید فلز آندایز شده، به وسیلهی عبور جریان مستقیم از محلول الکترولیت، رشد میکند. جریان، هیدروژن را در کاتد (الکترود منفی) و اکسیژن را در سطح آند (الکترود مثبت) آزاد نموده و منجر به رشد لایهی اکسیدی میگردد . جریان متناوب و جریان پالسی را نیز میتوان به کار برد، اما بندرت از آنها استفاده می شود. با توجه به جنس فلز و الکترولیت مورد استفاده و همچنین هندسهی ساختار، آندایز در ولتاژهای متفاوتی در محدودهی ۱۵ تا ۱۹۵ ولت شکل میگیرد.
۲-۳-۲-۷- روش صفحه گذاری
۲-۳-۲-۷- ۱- روش صفحه گذاری با الکتریسیته ( الکترولیز )
در این روش ماده مورد نظر برای لایهی نازک را بصورت محلول در ظرفی قرار می دهند. سپس زیرلایهها را بصورت آند و کاتد در محلول وارد می کنند. هنگامی که اختلاف پتانسیل الکتریکی بین آند و کاتد برقرار شد، محلول بتدریج یونیزه می شود و یونهای مثبت و منفی به سمت آند و کاتد حرکت کرده و بر روی آنها قرار میگیرند و به این صورت لایهی نازک تشکیل می شود. ضخامت لایهی نازک بوسیلهی تنظیم اختلاف پتانسیل و زمان فرایند الکترولیز قابل کنترل میباشد. در این روش باید از زیرلایههای رسانا استفاده شود. از این روش برای ساخت لایه هایی با ضخامت بیشتر از ۱۰ میکرومتر استفاده می شود [۲۵[. بطور کلی انباشت الکتروشیمیایی به سه روش ۱) انباشت با ولتاژ مستقیم، ۲) انباشت با ولتاژ تناوبی و ۳) انباشت با ولتاژ پالسی انجام میپذیرد. در این پژوهش به انباشت با ولتاژ مستقیم میپردازیم.