با توجه به توضیحاتی که داده شد تصور نمی رود هیچ عقل سلیم و هیچ قاضی عادلی قتل متعرض را برای اجتناب از قتل یا جرح شدید ، یا ضرب و آزار شدید یا هتک ناموس به عنف یا ربودن انسان ضروری و متناسب تشخیص ندهد.[۶۹]
ج– دفاع از مال
مال نیز مانند جان و عرض انسان دارای اهمیت است و در درجه پایین تر از جان و عرض قرار دارد، در میان حقوقدانان درباره دفاع از مال اختلاف نظر وجود دارد برخی موافق دفاع از مال و برخی دیگر مخالف آن می باشند و هرکدام دلایل خود را دارند و برخی از حقوقدانان دفاع از مال را صرفا شامل اموال منقول می دانند و برخی دیگر دفاع از اموال منقول و غیر منقول هر دو را جایز می دانند در هر صورت قانونگذار در ماده ۶۱ ق.م.ا کلمه مال را مطلق بیان نموده است.[۷۰]
در ماده ۶۲۶ ق.م.ا هرگونه مقاومت و قوه برای دفاع از مال را جایز دانسته است و بطور کلی اعمالی از قبیل: سرقت، تخریب، احراق، نهب، غارت، اتلاف، تصرف، ورود به قهر و غلبه به داخل ملک دیگری، مخفی کردن اموال ، جرایم علیه اموال محسوب می شود و دفاع در مقابل آنها مجاز خواهد بود.
د – دفاع از آزادی تن
در قانون اساسی کشور ما حق آزادی به عنوان یکی از حقوق غیر قابل تعرض است و سلب آزادی افراد جامعه ممنوع اعلام گردیده است.
برابر اصل سی و دوم «هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند…» و در اصل سی و سوم آمده است:«هیچ کس را نمی توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع و به اقامت در محل مجبور ساخت، مگر در مواردی که در قانون مقرر می دارد.»
بنابراین اگر آزادی اشخاص به نحو غیر قانونی مورد تعرض و تجاوز قرار گیرد، دفاع از آزادی تن مشروع است و مطابق ماده ۶۱ ق.م.ا چنانچه شرایط آنرا رعایت کند از مجازات معاف می گردد، ولی این اجازه دفاع در مقابل تعرض مجرمانه بر ضد آزادی تن مانند: اجازه دفاع در مقابل تعرض مجرمانه ایکه موجب قتل یا ضرب یا جرح یا تعرض به عرض و ناموس گردد بدون هیچگونه قید و شرطی را قانونگذار نپذیرفته است.[۷۱]
همچنانکه دفاع از آزادی تن شامل دفاع در برابر عملیات مامورین انتظامی نمی گردد که در ماده ۶۲ ق.م.ا قانونگذار به صراحت بیان نموده است.
بنابراین چنانچه مامورین قوای تامینی و انتظامی بدون استفاده از عنوان و سمت رسمی خود و بدون آنکه در مقام انجام وظیفه باشند، فقط به عنوان یک فرد عادی و در ارتباط با روابط خصوصی خود با دیگران، مرتکب تعرض علیه آزادی تن افراد بشوند مقابله با این قبیل تعرضات مامورین مانند تعرضات افراد دیگر مجاز و مشروع تلقی می گردد.[۷۲]
قانونگزار مجازات شدیدی برای مرتکبین سالب آزادی مقرر نموده که در فصل دهم از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، با عنوان تقصیرات مقامات و مامورین دولتی بیان شده است و مواد ۵۰۷ تا ۵۸۷ قانون مذکور به این امر اختصاص داده شده است که علاوه بر انفصال مامورین از خدمت ، به حبس مجازات خواهند شد.
هـ - دفاع از دیگری
بعضی از حقوقدانان در لزوم دفاع از جان و مال دیگری چنین اظهار نمودند:
«تفاوتی بین دفاع از جان و مال مدافع با جان و مال دیگری وجود ندارد و لزوم همکاری و معاضدت بین افراد جامعه از یک طرف، و وظیفه اجتماعی و فردی که به نمایندگی از جامعه، بوسیله مدافع انجام می شود از طرف دیگر ایجاب می کند که فرقی بین این دو نباشد.»[۷۳]
قانونگزار در ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی دفاع از جان و عرض و ناموس و مال و آزادی تن دیگری را جایز دانسته ولی منوط به ناتوانی او از دفاع و نیاز به کمک داشتن او نموده است، از طرف دیگر در بند ب ماده ۶۲۹ ق.م.ا دفاع شخص ثالث از مجنی علیه را موکول به اکراه و عنف در مورد او دانسته است. آیا شخص ثالث با برخورد به تجاوز به عرض شخص دیوانه یا صغیر مجاز به دفاع از آنان می باشد یا خیر؟ به نظر میرسد با توجه به فلسفه دفاع مشروع و معیوب بودن رضایت افراد فاقد اهلیت، دفاع از آنان جایز باشد.[۷۴]
از آنجا که قانون مشخص نکرده که دیگری در ماده ۶۱ و موارد دیگر دفاع مشروع آمده چه کسی است، بنابراین با اطلاق کلمه دیگری ، کلیه افراد اعم از کودک ، بالغ ، عاقل و مجنون را در بر میگرد.[۷۵]
به عبارت دیگر اکراه و عنف در تعرضات به عرض و ناموس غیر بایستی دارای جنبه مادی باشد و نمیتواند با استناد به وجود عنف معنوی و اخلاقی دفاع را مشروع و مجاز جلوه داد زیرا در تعرض به عرض و ناموس غیر که با رضایت طرف تجاوز واقع می شود، حتی اگر این رضایت در واقع با تهدید یا تطمیع قبلی تحصیل شده باشد مجوزی بای فرض ضمنی و احتمالی اکراه و عنف محسوب نمی شود.[۷۶]
بنابر آنچه گفته شد، اگر کسی بخواهد از دیگری دفاع کند باید گفت عدم توانایی باید حقیقی بوده و صرف نیاز به کمک نمی تواند مجوز دفاع باشد بلکه ناتوانی از دفاع نیز باید احراز گردد.[۷۷]
قانونگزار در مورد دفاع از مال دیگری، علاوه بر ناتوانی شخصی که مورد تهاجم قرار گرفته و نیاز او به کمکی، استمداد از صاحب مال را برای دفاع شخص ثالث شرط دانسته و در تبصره ذیل ماده ۶۲۵ ق.م.ا صراحتا آنرا بیان نموده است.
برخی معتقدند مواد ۶۲۵ تا ۶۲۹ ق.م.ا مواد ۶۱ و ۶۲ ق.م.ا را نسخ نموده ، حال آنکه چنین اعتقادی صحیح به نظر نمی رسد، چرا که مواد اخیر التصویب در جهت توضیح مواد قبلی و تکمیل کننده آن است با این توضیح که تبصره ماده ۶۲۵ ق.م.ا در مورد دفاع از مال در مقام محدود کردن ماده ۶۱ ق.م.ا برآمده و آنرا در صورتی قابل اجرا دانسته که حفاظت مال غیر به عهده دفاع کننده بوده و یا اینکه صاحب مال از دفاع کننده استمداد کرده باشد.[۷۸]
در مورد دفاع از دیگری، در مقابل مامورین انتظامی در ماده ۶۲ ق.م.ا بحثی از دفاع از دیگری به میان نیامده، ولی با بهره گرفتن از مفهوم مواد ۶۱ و ۶۲۶ و ۶۲۸ قانون مجازات و تفسیر به نفع متهم می توان گفت که دفاع در مورد دیگری نیز با شرایط مذکور در ماده ۶۲ ق.م.ا مطابقت می کند.[۷۹]
گفتار دوم – خطر فعلی یا قریب الوقوع
الف – تعریف تجاوز فعلی
منظور از فعلی بودن خطر یا تجاوز اینست که مدافع، فرصت کافی برای مراجعه به قوای دولتی نداشته باشد و در نتیجه مجبوربه دفاع باشد و راه گریزی بجز دفاع نباشد و تجاوز استمرار داشته باشد در این حالت مدافع می تواند با وسایل متناسب از استمرار تجاوز جلوگیری نماید.
بنابراین تجاوز فعلی، محدود به زمان شروع تجاوز تا زمانیکه تهدید و تجاوز باقی است و در این محدوده زمانی مدافع اجازه دفاع دارد در حالیکه فرصت استفاده از راه های دیگر مانند فرار نداشته باشد.[۸۰]
اگر تجاوزی در گذشته انجام شده باشد چنانچه بعدا به آن پاسخ گفته شود، انتقام است نه دفاع.[۸۱] چون وظیفه دفاع مشروع دفع تجاوز است نه مجازات مرتکب، تا در هر زمان افراد حق داشته باشند برای گرفتن حق دست به انتقام بزنند.
ب – تعریف خطر قریب الوقوع
داودالعطار در مورد خطر قریب الوقوع می فرماید: «خطر قریب الوقوع زمانی است که وقوع خطر نزدیک است و در این حالت، دفاع دارای نقشی بازدارنده است که از وقوع خطر جلوگیری می کند.»[۸۲]
برخی حقوقدانان محقق شدن خطر را به سه زمان تقسیم بندی نموده اند:
۱- خطری که سپری شده و زمان وقوع آن گذشته است.
۲- خطری که قریب الوقوع است.
۳- خطری که در آینده انسان را تهدید می کند.
طبق ماده ۶۱ ق.م.ا خطری که مجوز دفاع است همان خطر حال و آنی است که فعلیت داشته باشد.
بنابراین اگر تجاوز در گذشته صورت گرفته و کسی در قبال آن مرتکب عملی بشود که جرم است در واقع عمل او دفاع نبوده بلکه انتقام است.
همچنین کسیکه برای دفع خطر احتمالی و بعید الوقوع مرتکب جرمی شود در واقع بلحاظ ترس مرتکب جرم شده و در قانون ترس و خوف از جهات مشروعیت دفاع به شمار نمی رود مگر اینکه ترس مستند به قرائن معقول باشد.
حالت سوم خطری که هنوز شروع نشده، لیکن قریب الوقوع است در این صورت روانیست که مدافع منتظر بماند تا خطر واقع و مهاجم شروع به تجاوز نماید، در این حالت اثر دفاع، جلوگیری از وقوع تجاوز و خطر است.
حالت چهارم اینکه مهاجم تعرض و تجاوز را شروع کرده ، در اینجا نقش مدافع، حفظ جان و متوقف کردن خطر و استمرار تجاوز است.[۸۳]
بطور کلی مدت زمان دفاع، محدود به شروع خطر تا پایان و زوال خطر است و سه حالت متصور است.
۱- اینکه بوسیله مقاومت و دفاع نمودن، خطر مهاجم دفع شده و پس از آن دفاع جایی ندارد.
۲- اینکه تجاوز واقع شده و متجاوز بعد از ارتکاب رفته باشد که در این حالت نباید متجاوز را تعقیب و با او درگیر شد چون دفاع جایی ندارد .
۳- اینکه متجاوز پس از شروع تعرض ، بر اثر پشیمانی یا مقاومت شدید مدافع توان ادامه تجاوز نداشته و فرار کند در اینجا هم دفاع موردی ندارد مگر طبق نظریه امام (ره) که می فرماید: « مگر فرار مهاجم تاکتیکی باشد و سنگر عوض کند که در اینصورت دفاع جایز است چرا که هنوز دفاع نشده و خطر استمرار دارد.»[۸۴]
ج – خطر قابل پیش بینی در آینده
قانونگذار در ماده ۶۱ ق.م.ا خطر قابل پیش بینی را که امکان تحقق آن در زمان حال است یا وقوع آن بسیار نزدیک است با عنوان خطر قریب الوقوع برای دفاع پذیرفته است و هرکس که برای دفع خطر احتمالی و بعیدالوقوع مرتکب جرمی شود را دفاع مشروع محسوب نخواهد کرد. چرا که در صورت اجتماع شرایط مندرج در ماده ۶۱ ق.م.ا مدافع از مجازات معاف خواهد بود و یکی از شرایط دفاع اینست که توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت ممکن نباشد درحالیکه در مورد خطر قابل پیش بینی در آینده دور می توان با مراجعه به قوای دولتی خطر را دفع نمود.
د – خوف معقول یا قرائن عقلایی
در مورد خوف معقول قانونگزار در ماده ۶۲۷ ق.م.ا مقرر می داند :« دفاع در مواقعی صادق است که خوف برای نفس یا ناموس یا مال مستند به قرائن معقول باشد.» منظور از خوف یعنی احساس خطر برای جان یا عرض و ناموس و امثال آن بصورت حقیقی و جدی وجود داشته باشد و مدافع باید به وجود خطر یقین داشته یا حداقل ظن غالب که از اسباب معقول و قرائن قابل قبول حاصل می شود داشته باشد ، صرف توهم خطر کافی نبوده و موجب جواز دفاع نمیباشد.[۸۵]
بنابراین ظن تعرض یا خطری که وقوع آن نزدیک نیست ، مانند تهدید لفظی این حق را به شخص نمی دهد که در مقام پیشدستی به دفاع برخیزد ، خوف از تعرض در آینده ، به دلیل آنکه زمان فرصت دفع خطر با اتخاذ تدابیر دیگری غیر از ارتکاب جرم را فراهم می آورد، موردی برای دفاع نخواهد بود.[۸۶]
خوف معقول برای نفس یا عرض یا ناموس باید به گونه ای باشد که عرفاً و نوعاً ، هرکس که در آن شرایط قرار گیرد بیم حمله یا تجاوز را احساس نماید.[۸۷]
قانونگزار در قانون مجازات عمومی سابق بصورت ضمنی مصادیق خوف معقول را بیان نموده است ، دکتر گلدوزیان در این باره می فرمایند :«از تلفیق مواد ۱۸۹ و ۲۲۲ و ۲۲۳ قانون مجازات عمومی چنین استنباط می شود که هرگاه سرقت ، در محل مسکونی یا محلی که مهیا برای سکنی یا توابع آن است به هنگام شب واقع شود و سارقین دو نفر یا بیشتر باشند و یک یا چند نفر از آنان حامل سلاح ظاهر یا مخفی باشد و از دیوار بالا رفته یا هتک حرز کرده یا کلید ساختگی به کار برد، یا اینکه عنوان یا لباس مستخدم دولت را اختیار یا بر خلاف حقیقت خود را مامور دولتی قلمداد کرده و در ضمن سرقت کسی را آزاد یا تهدید نموده باشند ، قتل سارقان موجب مسئولیت و قابل مجازات نخواهد بود.[۸۸]
- دیدگاه کنوانسیون منع استفاده، انباشت، تولید، خرید و فروش مینهای ضدنفر و انهدام آنها (معاهده اتاوا ۱۹۹۷) .
-
- ماده ۲ – تعریف مین ضدنفر
مینهای ضدنفر، آندسته از مینهایی است که طراحی آنها بهگونه ایست که با حضور، مجاورت و تماس شخص منفجر شده و علاوه بر وی ممکن است موجب ناتوانی، جراحت یا مرگ اشخاص دیگر نیز بشود.
ماده ۱ تعهدات کلی اعضا
-
- A) از مینهای ضدنفر استفاه نکند.
B) در توسعه، تولید، تحصیل، انباشت، نگهداری یا انتقال به دیگری بصورت مستقیم و یا غیرمستقیم مینهای ضدنفر مشارکت نکند.
۲- هر دولت عضو، تعهد به نابودی اطمینان به از بینبردن مینهای ضدنفر برطبق مقررات این کنوانسیون مینماید.
دولتهای عضو همچنین میبایست:
-
- ذخایر مین خود را در طول ۴سال از بین برند ( ماده ۴)
-
- میدانهای مین را در طول ۱۰سال از بین برند ( ماده ۵)
-
- مجروحان مینها را مساعدت نمایند.( ماده۶)
۳٫۳٫ تأثیر مین
حمایت از کودکان و سایر غیرنظامی ها از مینها و مهمات منفجرشده نیاز به اقدام در چهار حوزه دارد: تحقیق و ارزیابی برای مشخص کردن آلودگی و تأثیر مین، آگاهی از مین بهمنظور کمک به کودکان تا از مینها دوری کنند و اقدامات امنیتی را انجام دهند، خنثیسازی مینها بهمنظور برداشتن آنها و کمک بازماندهها برای حمایت از توانبخشی کودکان.
برنامههای ملی مین باید یک جایگاه اصلی به جامعه مینزده و کودکانشان بدهد. در اصطلاح واقعی این بدین معنی میباشد که اطمینان دهد خانوادهها دسترسی امنی به خانههایشان، خدمات بهداشتی، مکانهای آب، مدرسه، مزرعه خواهند داشت. برنامههای محلی تأثیر مین باید به کشورهای جنگزده حق ابراز عقیده در اولویتهای جایگاه را بدهند.
آرامش هرگز بهطور کامل به دست نمیآید درحالیکه مینها بهطور مداوم غیرنظامیهای بیگناه را در معرض خطر قرار میدهند. تأثیر مین بهطور جدی برای عملیات حفظ صلح و ایجاد صلح مهم میباشد. در واقع این هم به معنای حمایت از نظامیان و هم از اولویتهای بشردوستانه میباشد. بازگرداندن پناهندگان برای هر پروسه صلح امری ضروری میباشد. بدون منابع لازم و تعهد برای پاکسازی منطقههای مینگذاری شده در طول خطوط بازگشت و در مناطق موردنظر نمیتواند تصور شود چه برسد به اینکه تصویب شود. صدهاهزار بچه و زن بعداز بازگشت به خانه باید زمینهای امن برای کشاورزی و مناطق امنی برای مدرسه داشته باشد.
مینها در سال۲۰۰۰
تولیدکننده مینهای ضدنفر:
چین، کوبا، مصر، هندوستان، ایران، عراق، میانمار، فدراسیون روسیه، سنگاپور، ترکیه، ایالات متحده آمریکا، ویتنام، جمهوری فدرال یوگسلاوی.۲۴۴
بزرگترین انبارهای مین (میلیونها مین)
چین(۱۱۰)، فدراسیون روسیه(۶۰)، بیلوروسی(۱۵-۱۰)، ایالات متحده امریکا(۱۱)، اوکراین(۱۰)، پاکستان(۶)، هند(۴).۲۴۵
دولتهایی که تاکنون با کنوانسیون اوتاوا موافقت کردند:
ارمنستان، آمریکا، آذربایجان، بحرین، بلاروس، جمهوری مرکزی آفریقا، چین، کومور، جمهوری کنگو، کوبا، جمهوری دموکراتیک مردم کره، جمهوری دموکراتیک کنگو، مصر، اریتره، استونی، فنلاند، گرجستان، هند، ایران، عراق، اسرائیل، قزاقستان، کویت، قرقیزستان، جمهوری دموکراتیک مردم لائو، کتونی، لبنان، لیبی، مغولستان، مراکش، میانمار، نپال، نیجریه، عمان، پاکستان، پالئو، پاپوا، گینه نو، کره، فدراسیون روسیه، عربستان صعودی، سنگاپور، سومالی، سریلانکا، سوریه، تونگا، ترکیه، امارات متحده عربی، ایالات متحده آمریکا، ازبکستان، ویتنام، جمهوری فدرال یوگسلاوی.۲۴۶
اهمیت تأثیرات مین در حفظ صلح در کوزوو در سال ۱۹۹۹ نشان داده شد وقتی که UNICEF با همکاری مرکز تنظیم اثر مین UN از نیروی امنیت بینالمللی در پیمان کوزوو برای دادن اولویت به پاکسازی کردن مدارس از مین حمایت کرد. در کوزوو، به دنبال برگشت پناهندگان در سال۱۹۹۹، مینها و UXOs در داخل مدارس و در اطراف آن مانع بزرگ برای متوقف کردن برگشت کودکان به مدرسه بود. از طریق فعالیت پاکسازی مین توسط NGOs و سایر آژانسها، ۷۷۶مدرسه و تعدادی از منطقههای بازی برای کودکان از مین پاکسازی شده و تصور شد که تا پایان نوامبر سال۲۰۰۰ امن باشد.۲۴۷
بخش اثر مین سازمان ملل متحد که در سال۱۹۹۷ شکل گرفت یک نقش هماهنگ کننده عالی در میان آژانسهای UN بازی کرده است و با UNICEF و سایر شرکای UN و NGO فعالیت میکند تا آگاهی از مین، کمک بازماندهها و توانبخشی برای کودکان و جوامع متأثر را فراهم کند.
۱٫۳٫۳٫ بررسی و ارزیابی مینها
بررسی جهانی مین یک تلاش گروهی توسط NGOs میباشد. بخش ساز و کار مین UN و مرکز بینالمللی ژنو برای پاکسازی مین، بررسیها و ارزیابیهای مین را تنظیم میکنند. اینها مقدار آلودگی مین و تأثیر اجتماعی–اقتصادی آن را مشخص میکنند. بین سالهای۱۹۹۷ و۲۰۰۰ ارزیابی و بررسیهای ملی و منطقهای مین انجام شده است یا در ۲۴کشور و منطقه شروع شده است. در یمن یک تحقیق ملی جامع در اواسط سال۲۰۰۰ تکمیل شد، و تحقیقات مشابهای در افغانستان، آنگولا، کامبوج، چاد، اریتره، اتیوپی، عراق شمالی، ایالت کوزوو، لبنان، موزامبیک، سومالی، تایلند، صحرایغربی شروع یا برنامهریزی شد.۲۴۸
مطلوب این است که ارزیابیها و بررسیها باید جریان افراد آواره و پناهنده و موقعیتهای اردوگاه، مدارس، امکانات فرهنگی و بهداشتی، مزارع و مناطق بازی را شناسایی کنند. در سال۲۰۰۰ سیلهای ویرانکننده در موزامبیک که تقریباً ۲میلیون نفر را تحتتأثیر قرار داد تأثیر مینها را در بعضی مناطق پیچیده و علامتهای مناطق مینگذاری شده را شست و مینها را به داخل مناطقی که قبلاً پاکسازی شده بود یا خالی از مین بود جابهجا کرد.
۲٫۳٫۳٫آگاهی از مین
آگاهی از مین، به افراد کمک میکند تا مینها را تشخیص دهند و از آنها دوری کنند و مناطق مینگذاری شده را حدس بزنند و وقتی یک مین پیدا میشود یا یک حادثه اتفاق میافتد، اقدامات لازم را انجام دهند. در حدود نصف کشورهای مینزده جهان برنامههای آگاهی از مین را به عهده گرفتهاند. اغلب گروههای آگاهی مین بهسادگی وارد یک جامعه میشوند و اطلاعاتی را ارائه میدهند و جامعه را ترک میکنند بدون توجه به الگوهای زندگی روزانه که کودکان و خانوادههایشان را در معرض صدمه و مرگ قرار میدهد. با بهره گرفتن از رسانههای گروهی و رویکردهای مشارکتی برنامههای اخیر، آگاهی از مین جوامع را در پروسه یادگیری درگیر کرده است و کمک کنندههای بینالمللی اکنون برای حمایت از چنین برنامههای طولانیمدت بیشتر آماده هستند.
در کوزوو، UXOs تهدید بزرگتری در مقایسه با مینها در بعضی مناطق میباشند و پیامهای آگاهی از مین باید این را نشان دهد. آگاهی از مین میتواند با بهره گرفتن از تکنیکهای تعاملی مناسب برای نیاز گروههای سنی مختلف در برنامه درسی مدرسه گنجانده شود. در جمهوری دموکراتیک مردم لائو، آگاهی از مین بهطور خاص برای کودکان حیاتی میباشد زیرا بسیاری از فعالیتهای روزانهشان آنها را در تماس نزدیک با بحثهای خوشهای قرار میدهد. در ماهمی سال۲۰۰۰ یک پروژه پاکسازی در ایالت هوآفان بیش از ۳۰۰بمب خوشهای را از حیاط یک مدرسه خارج کرد.۲۴۹
UNICEF، آژانسهای اصلی UN برای آگاهی از مین، دستورالعملهای بینالمللی۲۵۰ و وسایل آموزشی را با همکاری سایر شرکا گسترش داده است. اگرچه دستورالعمل ها اساساً کلی میباشد اما به تکنیکهای بچه با بچه تأکید میکنند به منظور اینکه کودکان به دوستانشان آموزش و هشدار میدهند درحالیکه بازیها و فعالیتهای نقشگذاری به کودکان در درک خطر آنها کمک کردهاند بهمنظور دست یافتن کودکان به این پیغام که این فعالیتها باید خیلی زیاد انجام شوند.
در آنگولا، UNICEF از فعالیتهای آگاهی مین حمایت کردند که در سال۱۹۹۹ از طریق تئاتر محلی، پوستر، نمایش عروسکی، ترانههای سنتی، رقص، و بازیها تقریباً به۴۰۰۰۰۰نفر رسید. ۲۵۱در السالوادور آموزش آگاهی مین مبتنی بر جامعه مؤلفه یک برنامه ساز و کار مین بوده است که کشور را از خطر مین بعد از پایان جنگ جهانی در سال۱۹۹۲ نجات داده است. واحدهای سیار از اطلاعات تشویقکننده کودکان استفاده کردند تا تیمهای آموزش دهنده را در جوامع روستایی گسترش دهند از جمله تقریباً ۲۶۰۰۰ دانشآموز همراه با پیغامها توسط برنامههای رادیویی و تلویزیونی هدایت شدند.۲۵۲
در سال۱۹۹۹، UNICEF نقش عمومی را در آموزشهای هماهنگکننده آگاهی از مین برای پناهندگان کوزوو قبل از برگشتشان به خانه ایفا کرد. درحالیکه در اردوی پناهندگی معلمها آموزش میدیدند و برای گروههای تئاتر سیار و برای پیغامهای رادیویی و تلویزیونی حمایت فراهم میشد بیش از ۱میلیون پوستر و بروشور توزیع شد.
۳٫۳٫۳٫ پاکسازی مینها
پاکسازی مینها یک کار خطرناک، پرهزینه و طولانیمدت میباشد. هر کدام از مینها برای انتقال دادن ۱۰۰برابر بیشتر از پخش کردن آنها وقت میگیرد و یک سلاحی که تولید آن ۳دلار یا کمتر خرج برمیدارد و انتقال آن ۱۰۰۰دلار هزینه دارد. در سراسر جهان خنثی کنندههای مین زندگیشان را برای خنثی کردن این سلاحهای خطرناک به خطر میاندازند. خنثی کردن مینها با اهداف و اولویتهای مختلف انجام میشود که شامل پاکسازی مناطق استراتژیک مانند فرودگاه، نیروگاه، ارتباطات، حمل و نقل مانند جادهها و پلها، مزارع و مراتع برای تولید غذا و خانهها، منابع آب، درمانگاه، مدارس، گذرگاههای عابر پیاده و سایر مناطق ضروری برای زندگی اجتماعی میباشد.
در بوسنیوهرزگوین، خنثی کردن مینها به تعویق میافتد زیرا هیچ توافقی در مورد اینکه کدام یک از ۱۸۰۰۰منطقه ی مینگذاریشده باید اول پاکسازی شود انجام نشد. در این مورد قراردادها برای پروژههای خنثی کردن مین مبتنی بر وسعت هر ناحیه پاکسازی شده میباشد بنابراین خنثی کنندههای مین روی زمین کشاورزی و مراتع تمرکز میکنند نه روی مناطق شهری. در شهر ویتز برای مثال خنثیکننده مین سیار زمینهای عمومی را پاکسازی کرد و از پاکسازی خانهها اجتناب کرد. در سال۱۹۹۹، UNHCR از یک برنامه خنثیسازی مین حمایت کرد به منظور اینکه خانهها را برای اسکان دادن پناهندگان پاکسازی کند و ۷۰خانه را در شهر پاکسازی کرد.۲۵۳
یک منطقه مینگذاری شده بزرگ در یک بخش دورافتاده، خطر کمی ایجاد میکند درحالیکه یک تعدادی از مینها یا UXOs در مناطق پُرجمعیت میتواند زندگی بسیاری را به خطر بیندازد و به شدت فعالیت اقتصادی را مختل کند. برای مثال، بیش از ۱۱۰۰۰۰ آواره داخلی در کامبوج، یا منتظر اسکان دادن هستند یا اینکه اخیراً به خانههایشان در روستاها برگشتهاند. بیشتر این روستاها یا مینگذاری شده یا نزدیک مناطق مشکوک به مینگذاری شده میباشند و تعمیر جادهها ، مدارس، و سیستمهای آبیاری تا زمانی که خطر مینها از بین نرفته است مشکل میباشد.۲۵۴ در موزامبیک، هشت مین مانع از بازگشت بیش از ۲۰۰۰۰ نفر به روستاهایشان در دوره مانیکا به صورت ۷سال شد تا وقتی که آنها در سال۱۹۹۶ خنثی شدند.۲۵۵
اگرچه افغانستان یکی از بزرگترین عملیاتهای خنثیسازی جهان را دارد اما مینها هنوز باعث قربانی افراد زیادی میشوند که تعدادی از آنها کودکان بودند. در شهر قندهار فقیرترین مردم درحال ساختن خانههای موقت در وسط یک منطقهی مینگذاری شده که هنوز درحال پاکسازی میباشد بودهاند و کودکان میان قلوهسنگهای خطرناک بازی میکنند.۲۵۶ چنین موقعیتهایی حکایت از نیاز برای برنامههای انجام شده مین دارد که ارزیابی کرده، مشخص کردن آگاهی از مین و توانبخشی بازماندهها با بازسازی جوامع را به هم مربوط میکند.
پاکسازی مین اگرچه پرهزینه میباشد اما آن تاوان کوچکی میباشد به منظور جلوگیری از آسیبهای ویران کننده که آنها ایجاد میکنند. اکثریت بازماندههای انفجار مین، غیرنظامیها از جمله زنان و کودکان میباشند. مینهای ضد نفر بهمنظور تهدید کردن بزرگسالان طراحی میشود یعنی نه برای کشتن آنها بلکه برای معلول کردن آنها به کار میرود. برای هیکل ضعیفتر بچه، انفجار حتی کوچکترین مین میتواند کشنده باشد. در کامبوج در حدود ۲۰درصد کل کودکان زخمی شده توسط مینها و UXOs به علت جراحتهایشان میمیرند.۲۵۷ برای کودکانی که زنده میمانند مشکلات پزشکی مرتبط با قطع عضو اغلب جدی میباشد وقتی که اعضای بدن یک بچه سریعتر از بافتهای مجاور رشد میکند و نیاز به قطع پیاپی دارد.
کمک به بازماندههای انفجار مین طبق کنوانسیون اوتاوا حکم میشود و کنوانسیون حقوق کودکان به تصویب کشورها برای حمایت از بهبودی روانی و جسمی و استقرار اجتماعی کودکان زخمی شده در مخاصمات مسلحانه نیاز دارد. مداوا و توانبخشی کامل برای یک بازمانده میتواند حداکثر ۱۰۰۰دلار در کشورهای فقیر درحال توسعه هزینه داشته باشد۲۵۸ جایی که متوسط GNP برای هر شخص تنها چند صد دلار در سال میباشد. هزینه عضو مصنوعی از ۳۵دلار تا ۲۵۰دلار یا بیشتر متغیر است. مراقبتهای مادامالعمر برای یک معلول میتواند به هزاراندلار برسد. در سراسر جهان حدود ۳۰۰۰۰۰بازمانده انفجار مین وجود دارد.۲۵۹ در آنگولا به منظور تأمین نیازهای معلولین به ۵۰۰۰عضو مصنوعی جدید در سال نیاز خواهد بود یعنی بیش از دوبرابر تعدادی که هم اکنون در آنجا تولید میشود. بازماندههای انفجار مین اغلب با تبعیض و بدنامی حتی در داخل خانوادههایشان مواجه میشوند.
در تعدادی از کشورهای مینزده، مراقبتهای پزشکی، ضروری و عضو مصنوعی به طور فزایندهای در دسترس قرار میگیرند اما بازماندهها اغلب بهمنظور بهعهده گرفتن عواقب معلولیت طولانی مدتشان به خودشان سپرده میشوند. عضو مصنوعی بهطورجدی تنها یک بخش مهم از کمک میباشد. ICBL اولویتهای مهمی را برای کودکان بازمانده از انفجار مین قرار داده است که شامل موارد زیر میشود:۲۶۰
2- موج سوم: شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهم ترین نظریه تافلر است که موج سوم را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است .
اولین موج: شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فناوری ها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم: انقلاب صنعتی است که در بر گیرنده حرکت به سمت روش های تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهره برداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزاینده تر فناوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم بر آمده بودند.
موج سوم: تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیش بینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیو تکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک می توانیم در روش های تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیش بینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرف کننده معطوف داشته بود. او حتی واژه ای جدید ( presume ) را ابداع کرد که ترکیبی از تولید کننده ( presume ) و مصرف کننده ( consumer ) است.
او در ادامه کتابش می نویسد: جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فناوری های تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبک های زندگی تازه و روش های جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقه بندی ها و مفاهیمی کاملا تازه و نو است. ما نمی توانیم با روش های دیروز وارد جهان فردا شویم .
3- تغییر قدرت: در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه می دهد و به این موضوع می پردازد که چگونه افراد، سازمان ها و کشورها تحت تاثیر تغییرات قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت می پردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.
واژه تغییر قدرت در معنا با واژه تغییر در قدرت تفاوت دارد. به گفته تافلر، تغییر در قدرت: به معنای انتقال قدرت است اما تغییر قدرت: به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمی دهد بلکه آن را متحول می سازد کتاب تغییر قدرت سه منبع قدرت را به ما یاد آوری می کند: زور، ثروت، دانش. همه شرکت ها در چهارچوبی کار می کنند که تافلر آن را حوزه قدرت می نامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه می دهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.
کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راه حل زود هنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارائه نمی دهد. تافلر در باره تلاش های انجام شده برای حرکت افراد، شرکت ها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث می کند. به اعتقاد او حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالش های بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای سریع و کند همیشه وجود دارد.
گابریل تارد: گابریل تارد نظریه تقلید را بنیان نهاد. تارد ( قاضی فرانسوی ) با بررسی طبیعت جنایت های مختلف تقلید را علت واقعی و اساسی وقوع جرایم اجتماعی اعلام کرد و دامنه آن را تا آنجا وسعت بخشید که جامعه بدون تقلید را غیر قابل تصور دانست. تارد مشاهد کرد که میزان تطابق افراد با یک اندیشه جدید اغلب تابع یک منحنی S شکل است. در ابتدا افراد کمی با ایده جدید خو می گیرند، سپس میزان تطابق به دلیل مقایسه زیادی از افراد با نو آوری افزایش می یابد. زیرا عده کمی برای تطبیق با نو آوری باقی می مانند .
نظریه قوانین تقلید 40 سال بعد از پیدایش پایه و اساس نظریه معرف نشر نو آوری های راجرز و نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت باندورا را تشکیل داد.
نظریه همگان را گابریل تارد ارائه کرد. او معتقد است عصر ما نه عصر انبوه خلق بلکه عصر همگان یا همگان ها است. وی همگان را ناشی از مطبوعات می داند.
خصوصیات همگان و افراد آن :
1- جمع نامجاور است
2- کنش و واکنش های دور شکل میگیرد ( پراکنده بودن جمع )
3- عقلانیت و همفکر ی همگان
4- به جوامع صنعتی اختصاص دارد
5- روزنامه واحدی مطالعه میشود .
6- افراد پیوند روحی ، روانی ، و معنوی دارند .
7- همدیگر را نمیبینند،صدای هم را نمیشنوند .
8- در یک سرزمین وسیع و هر کدام در خانه خود نشسته اند .
9- هر گروه با هم اراده مشترکی دارند .
10- قابل شمارش نیستند .
11- نامتجانس است .
تارد معتقد است که: کلام بالدار روزنامه ها از مرزهایی می گذرد که در گذشته صدای مشهورترین سخنوران از آن نمی گذشت.
افکار عمومی: حاصل نهایی فعالیت عامه را پیدایی افکار عمومی می گویند. افکار عمومی عقیده یا قضاوتی است که مورد قبول همگان است و هم جنبه عاطفی دارد و هم جنبه ادراکی. نگرش های مردم چه مثبت چه منفی در مورد یک چدیده خاص افکار عمومی است.
وفاق ( دوستی ) عمومی: افکار عمومی اگر به شدت تعمیم و گسترش یابد به وفاق عمومی تبدیل می شود.
در این پایان نامه نیز تأثیر این منابع یعنی خودروهای برقده در نظر گرفته شده است. بهطورکلی خودروهای الکتریکی با قابلیت اتصال به شبکه خودروهایی هستند که قابلیت اتصال به شبکهی قدرت در نقاط تعریف شده معینی را دارا هستند و از این طریق میتوانند در تبادل توان الکتریکی با شبکهی قدرت شرکت نمایند. زیرساختهای فنی و مخابرات لازم بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این خودروها میبایست فراهم باشد. این خودروها دارای این قابلیت هستند که در بعضی از ساعات شارژ و در ساعاتی دشارژ گردند. بنابراین این خودروها میتوانند در یک بازی همکارانه در کنار منابع بادی مورد بهره برداری قرار گیرند[۱۷-۱۴].
در این پایان نامه این مسئله مدلسازی شده و بهعنوان یکی از نوآوریهای این پایان نامه مطرح
میباشد. در این حالت خودروها بهصورت یکپارچه با منابع بادی عمل کرده و در صورت برنامه ریزی بهینه میتوانند باعث افزایش ضریب ظرفیت منابع بادی گردند. علاوه بر این و با توجه به اینکه در سیستم قدرت هوشمند، علاوه بر منابع سمت تولید، منابع سمت مصرف نیز این قابلیت را دارند که در بازار برق شرکت کرده و در تسویه قیمت بازار سهیم باشند، لذا در این پایان نامه نیز تأثیر راهکارهای مدیریت مصرف نیز در نظر گرفته شده است.
برای اجرایی کردن این راهکار بار مشترکین بهصورت الاستیک در نظر گرفته شده و بار تابعی خطی از قیمت برق میباشد. یکی دیگر از راهکارهای مدیریت مصرف که در این پایان نامه توسعه یافته و اجرا شده است، جابجایی پیک میباشد. این کار از طریق توسعه یک بازی همکارانه بین خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه (که نقش ذخیرهساز را دارند) و بار مشترکین صورت گرفته است. این مسئله نیز بهعنوان یکی از نوآوریهای دیگر این پایان نامه مطرح میباشد.
۱-۲-ضرورت تحقیق و هدف از انجام پایان نامه
امروزه بحث انرژی یکی از مهمترین دغدغههایی است که افکار دولتهـا و ملتهـا را در جهـان بـه خـود مشغول ساخته است. شاید بتـوان تـأمین انـرژی در آینـده را از مهمترین مـشکلات بـشر در دهـههـا وقرنهای آینده دانست.اصولاً بحث انرژی یک مبحث اسـتراتژیک میباشـد و بهطور مـستقیم بـه سیاستهای کشورها و تعاملات بین آنها بستگی دارد. یکی از منابعی که در دهه اخیر استفاده وبهرهگیری از آن رایج شده است، منابع تولید پراکنده میباشند.
این منابع در ابتدا شامل منابعی بودند که از سوختهای فسیلی استفاده میکردند. اما بعد از چند سال مسائل و مشکلاتی راجع به این سوختها مطرح شد. پی بردن به متناهی بودن این منابع، مطرح شـدن بحـث آلـودگی محیطزیست و پایین بودن بازده این منابع ازجمله این مسائل و مشکلات میباشد.علاوه بر مسائل مطـرح شـده،با پیچیدهتر شدن روابط دیپلماتیک بین کشورها و تعامل دولتها با یکدیگر، منابع فسیلی به یک ابـزار در بحثهای سیاسی تبدیل شده است. همه این موارد باعث شده است که دولتها در کشورهای مختلف به دنبال منابع جدید انرژی باشند تا مشکلات ذکـرشده را نداشته و با نامتناهی بودن آنها، خیال بشر برای همیشه از تأمین انرژی راحت گردد.یکی از منابعی که از دیرباز بشر از آن استفاده میکرده و امـروزه نیـز گـرایش جهـانی بـه سـمت استفاده از این منابع میباشد، انرژیهای تجدیدپذیراز قبیل منابع بادی، خورشیدی،بیوماس، جزر و مد و … میباشد. باوجوداینکه تکنولوژیهای استفاده از ایـن منـابع نـوپـا و درنتیجه پـرهزینه میباشند، ولی به دلیل داشتن برتری در جنبه های ذکر شده، مورد استقبال تمام کـشورها قرار گرفتهاند و متعاقب آن روزبهروز تکنولوژی آنها بهبود یافته و هزینه آنها کاهش مییابد.درنتیجه استفاده از آنها در دنیا مقرون بهصرفهترشده و نیز خواهد شد .بهطورقطع در چند دهه آینده درصد زیادی از انرژی دنیـا توسـط ایـن منـابع تأمین خواهـد شـد وکشوری موفق خواهد بود که از هماکنون به این منابع توجه کرده و سـهمی از سـبد انـرژی خـود را از این منابع تأمین کند[۱۳].
لازم به ذکر است، هنوز درصد استفاده از این منابع به دلیل تکنولوژی بالای آنهاو هزینه های ساخت زیاد، در اغلب کشورها پایین میباشد. ولی همـانطور کـه بیان شـد بـا پیـشرفت تکنولوژی، استفاده از این منابع سیر صعودی خود را با شتاب بیشتری طی خواهد کرد.یکی از مهمترین منابع تجدیدپذیر، منـابع بـادی مـیباشـد.در سالهای اخیر هدف عمده بیشتر سرمایه گذاریها در زمینه منابع بادی کاهش گازهای گلخانهای به میزان ۲۰ درصد، افزایش کارایی انرژی بهاندازه ۲۰ درصد و افزایش مقادیر انرژی نو به میزان ۲۰ درصد تا سال ۲۰۲۰ با بهره گرفتن از منابع بادی بوده است که آن را سیاست پنج- بیست[۲] نیز مینامند[۱۳].
یکیدیگر از منابعی که طی سالیان اخیر استفاده از آن توسعه یافته است، ذخیرهسازهای انرژی بوده اند. در بین ذخیرهسازها نیز خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه از اهمیت زیادی برخوردار گشتهاند. این خودروها قابلیت شارژ و دشارژ را دارا هستند و میتوانند به برقراری تعادل توان در شبکه کمک کنند. از طرف دیگر با مطرح شدن سیستمهای قدرت هوشمند، منابع سمت مصرف نیز این فرصت را یافتهاند که همانند منابع سمت تولید در بازار برق شرکت کنند.
در این پایان نامه تأثیر منابع تولید پراکنده سنتی، بادی، خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه و راهکارهای مدیریت مصرف در نظر گرفته شده است و برنامه ریزی بهره برداری از این منابع مدنظر میباشد. با توجه به اینکه این مطالعات در محیط رقابتی صورت میگیرد، لذا ضروری است که عدم قطعیتهای مربوط به مسئله بخصوص عدم قطعیت استراتژیک بازیگران مدنظر قرارگیرد. بنابراین ضروری است که برنامه ریزی بهره برداری از این منابع که اخیراً نرخ نفوذ آنها در شبکه نیز زیاد شده است، به صورت جامع و کاملی مدلسازی گردد. در این پایان نامه به این مهم پرداخته می شود.
۱-۳-نوآوریهای پایان نامه
نوآوریهای اصلی مدلسازی عدمقطعیت استراتژیک بازیگران شامل منابع بادی، ذخیرهسازها با در نظر گرفتن راهکارهای مدیریت مصرف در محیط رقابتی میباشد. از طرف دیگر منابع بادی دارای تولید تصادفی بوده و این مسئله شرکت آنها را در بازار برق مشکل می کنند. علاوه بر این خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه بهعنوان ذخیرهساز دارای ظرفیت محدودی نسبت به کل شبکه میباشند که این مسئله باعث میگردد برای تأمین بار پایه مناسب نباشند.بنابراین در این پایان نامه یک مدل بازی همکارانه توسعه یافته تا منابع بادی و این خودروها در این بازی به فکر بیشینه کردن سود خود باشند. این مسئله باعث افزایش انعطافپذیری منابع بادی شده و همچنین نقش خودروهای برقده را برای شرکت در بازار برق پررنگتر می کند.
این مسئله نیز بهعنوان یکی از نوآوریهای این پایان نامه مطرح میباشد.علاوه بر این در مدل پیشنهادی دیگر سعی شده است که خودروهای برقده در کنار راهکارهای مدیریت مصرف در یک بازی همکارانه در کنار هم فعالیت کنند که در این صورت قابلیت کنترلپذیری بارها نیز بیشتر می شود. این مسأله نیز بهعنوان نوآوری دیگر این کار محسوب می شود.
۱-۴-سرفصلهای پایان نامه
بعد از اینکه در این بخش مقدمهای راجع به موضوع پایان نامه بیان شد، در فصل دوم مروری بر توسعه منابع تولید پراکنده و دستهبندی آنها صورت میگیرد. ازآنجاکه در این پایان نامه منابعی مانند منابع بادی، خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه و راهکارهای مدیریت مصرف مدنظر
میباشند، لذا در فصل سه بهتفصیل در مورد آنها بحث شده و مروری بر کارهای صورت گرفته درزمینهٔ برنامه ریزی بهره برداری این منابع صورت گرفته است.
در فصل چهارم نیز مدلسازی مسئله برنامه ریزی بهره برداری در محیط رقابتی و با مدلسازی عدم قطعیت استراتژیک بازیگران صورت گرفته است. در فصل پنجم شبیهسازی مربوط به مدل استخراج شده در فصل چهارم صورت گرفته و نتایج حاصل شده موردبررسی و تحلیل قرار گرفته است. سرانجام نتیجهگیری حاصل از تحقیق و پیشنهادات لازم در فصل ششم ارائه شده است.
فصل دوم
مروری بر انواع مختلف تکنولوژیهای تولید پراکنده
۲-۱- مقدمه
با تغییر و پیشرفت روزافزون صنعت برق و بهواسطه برخی عوامل همچون محدودیتهای محیطی، جغرافیایی و مالی برای ایجاد نیروگاههای با ظرفیت بالا، افزایش روزافزون مشکلات پایداری و امنیت در سیستمهای قدرت، رشد دائمی و زیاد مصرف و مطرح شدن بازار رقابتی، ساختار سیستمهای قدرت دستخوش تغییر و تحولات فراوانی در سایر بخشها شده اند.
ازجمله این تغییر و تحولات در بخش تولید، به کارگیری منابع تولید با توان کم که بهطور غیرمتمرکز و پراکنده در شبکه توزیع نصب میشوند، میباشد. براساس مطالعاتDCPA[3][4]منابع تولید پراکنده توانایی تأمین حداقل ۲۰ درصد ظرفیت جدید نصب در شبکه را داشته که البته با روند فعلی، این چشمانداز تا ۳۰ درصد نیز قابل افزایش است[۲۰-۱۸].
همچنین مؤسسه EPRI[5] میزان مشارکت این منابع تا سال ۲۰۱۰ را بین ۵/۲ تا ۵ گیگاوات تخمین زده است که نشاندهنده رشد روز افزون بهکارگیری این تولیدات در تأمین انرژی موردنیاز در کشورهای مختلف میباشد[۲۱].
بهکارگیری و حضور این واحدهای تولیدی، تأثیرات مثبت و منفی گوناگونی را در آنالیز و ارزیابی فنی و اقتصادی شبکه به همراه دارد. نصب این واحدها بدون بررسی تأثیرات آنها در شبکه باعث افزایش اثرات منفی، بروز مشکلات جدی در بهره برداری و کاهش کارایی و بهرهوری از این تولیدات در شبکه میگردد.
در این فصل مروری بر تکنولوژیهای تولید پراکنده، مشخصات آنها، دستهبندی و اصول کارکرد آنها صورت میگیرد. ازآنجاییکه هدف از این پایان نامه برنامه ریزی بهره برداری از منابع تولید پراکنده، ذخیرهسازها و اجرای راهکارهای مدیریت مصرف است، لذا ضروری است که ضمن آشنایی با این منابع، منابعی در مطالعات در نظر گرفته شوند که اولاً در شبکه قدرت هوشمند امروزی رو به رشد بوده و ثانیاً بحثهای جذابی را در محیط رقابتی باوجودعدم قطعیتهای زیاد مطرح کنند.
۲-۲- تعریف تولیدات پراکنده
استفاده از تولیدات پراکنده را میتوان بهعنوان یک حرکت و گرایش جدید در صنعت و شبکه های قدرت در نظر گرفت، لیکن تاکنون تعریف واحدی برای مشخص نمودن تکنولوژیهای این تولیدات معرفی نشده است. اگر بخواهیم یک تعریف کلی از این منابع داشته باشیم، بهصورت زیر است:
” تولید پراکنده عبارت است از کلیه تکنولوژیهای تأمین انرژی الکتریکی موردنیاز در مقیاس کوچک که در نزدیکی و یا در محل مصرف قرار گرفته و توان تولیدی توسط این تولیدات به شبکه توزیع و یا مستقیماً به بار و مصرف کننده مشخصی تزریق میگردد [۲۲] “.
استفاده از تعریف فوق در جداسازی این تولیدات از بقیه روشهای تأمین انرژی الکتریکی کار مبهم و پیچیدهای است. به همین منظور تعاریف و تقسیم بندی دقیقتری براساس هدف، کاربرد، ظرفیت و استفاده و عدم استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر ارائه می شود. در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره شده است.
۲-۲-۱- اهداف و کاربردهای تولیدات پراکنده
هدف اصلی از بهکارگیری واحدهای تولید پراکنده، تأمین توان راکتیو موردنیاز بارهای شبکه
میباشد. بر اساس این تعریف نیازی به تأمین توان اکتیو موردنیاز از طریق این تجهیزات نمی باشد، هر چند که برخی از واحدهای تولید پراکنده قادر به تولید توان راکتیو نیز میباشند و بخشی از توان راکتیو بارها را نیز تأمین مینمایند. همچنین جهت تأمین نیازمندیهای بار و شبکه و با توجه به نوع تولید پراکنده، کاربردهای مختلفی را برای این تولیدات در نظر گرفتهاند که عبارت است از[۲۳]:
-
- تولید همزمان برق و حرارت (CHP):انرژی حرارتی بسیاری در فرایند تبدیل سوخت به انرژی الکتریکی تولید میگردد. به طور متوسط،انرژی تولیدی در طی این فرایند تبدبل به انرژی حرارتی میگردد. این حرارت تولید شده در صورت نزدیکی به مراکز مصرف می تواند مورداستفاده قرار گیرد. علاوه بر مزیت فوق، استفاده از این تکنولوژی باعث کاهش آلودگیهای زیستمحیطی نیز میگردد.
-
- تغذیه پشتیبان: تولید پراکنده می تواند در شبکه توزیع در برخی مواقع که یکی از بخشهای شبکه دچار مشکل شده است، بهطور اضطراری بار موردنیاز برخی مصرف کنندگان که دارای هزینه خاموشی هنگفتی میباشند را تأمین نماید.
-
- پیکسایی[۶]: هزینه تأمین انرژی موردنیاز بارهای شبکه در هر ساعت وابسته به میزان بار شبکه و آمادگی نیروگاهها میباشد. در صورتیکه هزینه تأمین انرژی توسط DGدر ساعات پیک از هزینه خرید انرژی از شبکه در این ساعات کمتر باشد، میتوان از این تولیدات جهت کاهش هزینه های تأمین انرژی الکتریکی استفاده نمود. در این حالت DGدر حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰۰ ساعت در سال به تأمین انرژی الکتریکی موردنیاز مصرف کنندگان می پردازد. ویژگیهای اساسی این تولیدات جهت استفاده در شبکه بدینصورت عبارت است از: پایین بودن هزینه نصب و راه اندازی،راه اندازی و اتصال سریع و پایین بودن هزینه های مربوط به تعمیر و نگهداری.
-
- پشتیبانی شبکه: استفاده از تولید پراکنده قابلیت کاهش هزینه های سرمایه گذاری در سایر بخشها ازجمله تقویت ولتاژ شبکه، کاهش تلفات خطوط، کنترل توان راکتیو، آزادسازی ظرفیت خطوط انتقال و افزایش ظرفیت اضطراری شبکه را دارا میباشد.
-
- تغذیه بارها به صورت جداگانه از شبکه برای مناطقی که هزینه اتصال آنها به شبکه به دلیل موانع طبیعی بالا بوده و صرفه اقتصادی ندارد.
-
- تعویق هزینه های احداث و توسعه شبکه: در این حالت با آنالیز و بررسی تولیدات پراکنده و
هزینهها در طول دوره بهره برداری و مقایسه با توسعه شبکه، روش مناسب جهت توسعه شبکه ارائه میگردد.
- تعویق هزینه های احداث و توسعه شبکه: در این حالت با آنالیز و بررسی تولیدات پراکنده و
-
- کاهش آلودگیهای زیستمحیطی با بهره گرفتن از تولیدات مبتنی بر انرژیهای تجدیدپذیر و بالا بودن راندمان و آلودگی کمتر در تولیداتی که از سوختهای فسیلی استفاده می کنند.
-
- تأمین خدمات جانبی[۷]موردنیاز جهت بهره برداری شبکه: در شبکه های قدرت تجدید ساختار یافته، قابلیت ارائه خدماتی همچون ذخیره چرخان[۸]، ذخیره تکمیلی[۹] و راه اندازی شبکه، دارای اهمیت زیادی میباشند[۲۴].
-
- بهبود کیفیت برقرسانی: حضور منابع تولیدات پراکنده در نزدیکی مراکز مصرف می تواند تأثیرات مثبتی بر روی قابلیت اطمینان و کاهش تعداد و تداوم مدتزمان خاموشیهای مصرف کنندگان و همچنین افزایش کیفیت برقرسانی به مراکز بار با بهبود پروفیل ولتاژ در نقاط مصرف داشته باشد.
۲-۲-۲- ظرفیت تولیدات پراکنده
حداکثر ظرفیت منابع تولید پراکنده را نمی توان بهطور دقیق مشخص نمود. بهعنوان مثال EPRIظرفیت این تولیدات را از چند کیلووات تا چند مگاوات تعریف می کند[۳]. نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است این است که حداکثر ظرفیتی را که میتوان به یک شبکه متصل نمود وابسته به میزان ظرفیت شبکه و سطح ولتاژ میباشد؛ برای مثال تولیدات با ظرفیت بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰ مگاوات را نمی توان به شبکه های با سطح ولتاژ کمتر از ۱۱۰ کیلوولت متصل نمود[۲۲]. در جدول زیر یک تقسیمبندی از واحدهای DGبر اساس ظرفیت تولیدی آنها ارائه شده است.
جدول (۲-۱) تقسیمبندی DG بر اساس ظرفیت تولید
گروه کارگاه آبی[۵۸]
یک گروه تخصصی ویدئو که در دهه ۹۰ فعالیت چشم گیری داشت و از نمونههای ارزشمند هنر ایتالیا به شمار می رود، گروهی است به نام کارگاه آبی متشکل از بازیگران و عوامل فنی . کارگاه آبی ( محیطی حساس) را می آفریند.» (لوسی اسمیت، ۱۳۸۲، ص.۶۰) این گروه آثار متعامل بسیاری دارد.
«یکی از کارهای این گروه، به نام تمامیت نبرد[۵۹]، که بسیار تحت تاثیر نقاشیهای اوچلو[۶۰] بود، انبوه تصاویر در اختیار بازدید کننده قرار گرفته و از وی خواسته میشود که خودش آنها را نظم ببخشد.» (لوسی اسمیت، ۱۳۸۲، ص.۶۱)
حضور نقاشی و تصاویر نقاشی شده به وضوح در این اثر مشهود است. اما به کار گیری و تنظیم و حرکت و جا به جایی این تصاویر توسط مخاطبان است که اهمیت دارد و می تواند به چندین اثر متفاوت با معانی و مفاهیم و ذهنیت گوناگون تبدیل شود. همین حرکت و جابه جایی تصاویر، تعریف و شکل اولیه ی انیمیشن است. و در چنین اجراهای تعاملی می تواند الغای حرکت و انیمیشن را به دنبال داشته باشد.
کارولی شنیمن[۶۱]
«اجرای چندرسانه ای او در ۱۹۶۷ به نام «بارش برف» تعاملی پیچیده از فیلمهای ۱۶میلی متری وفیلمهای ۸ میلیمتری، اسلاید، تندیس منورگردان و رقص نور به همراه هشت بازیگر از نژادهای مختلف بود. شنیمن و مهندسان همکارش چند میکروفن را در زیر تعدادی صندلی در جاهای پراکنده سالن تئاتر مارتنیک نیویورک جای دادند تا صداها به سیستم یک سو ساز کنترل شده سلیکانی انتقال یابد. هر حرکتی از سوی هریک از حضاری که روی این صندلیها نشسته بودند، باعث راه اندازی سیستم و آن هم باعث فعال شدن عناصر رسانه ای می شد.» (راش، ۱۳۸۹، ص.۴۹)
در این اثر، اگرچه به صورت مستقیم و مشهود از نقاشی و انیمیشن خبری نیست؛ اما نمونه ی بسیار مناسبی در زمینه ی کاربرد هنرهای مختلفی چون فیلم، عکاسی، مجسمه، هنر نور و تئاتر و … و تعامل مناسب آنها با هم برای برقراری تعامل و ارتباط با مخاطب است.
اما در بررسی دقیق تر می توان اینگونه نتیجه گرفت که؛ هر یک از اتفاقات و تصاویر ایجاد شده در چنین اجراهایی می تواند یک تابلوی نقاشی نو باشد. و حتی تهیه ی ویدئوهایی از بعضی لحظات و ایجاد ترکیبهای خوب نیز می تواند به نوعی در ذهن بیننده ای که حضور نداشته و تنها ویدئوی نهایی را مشاهده می کند، انیمیشن را تداعی کند.
بعد از مشاهده و بررسی چنین آثاری از هنرمندان بسیار، می توان گفت؛ واضح است که در نتیجه ی سرعت دگرگونی در فناوری، میدان عمل هنرمندان گسترش می یابد. بنابراین، در آن چه از آن با نام “هنر تعاملی” یاد می شود و بخشی از آن در کتاب رسانه های نوین در قرن بیستم، به عنوان هنر در شبکه ی جهانی وب و هنر مبتنی بر کامپیوتر اشاره می شود، جبهه ی آوانگاردی در حال پدید آمدن است که برای کامل شدن، نیازمند مشارکت تماشاگر است. این امکان نیز وجود دارد که چنین تعاملی با تبدیل شدن به سرگرمی محض می تواند نگران کننده باشد. (همان، ص.۲۳۰)
بنابراین، «هر چند ارزیابی انتقادآمیز و عجولانه از هنر تعاملی، در روند نوشکفته و نو پایش، غیر متخصصانه به نظر می رسد اما بررسی دو حوزه ی عمده ی پایان قرن بیستم از ارزش بسیاری برخوردار است: هنر در شبکه ی جهانی وب و هنر چیدمان تعاملی که تجربه های اولیه در واقعیت مجازی را نیز دربرمی گیرد.» (همان، ص.۲۳۰و۲۳۱) که در هر دو حوزه می توان نقش نقاشی و انیمیشن را به طور جداگانه و در تعامل با هم و با سایر رشته ها جستجو کرد.
نقاشی، انیمیشن و هنر در شبکه ی جهانی وب
«هنر در وب، هم چنان که دائما در حال کامل شدن است، به شکلی وسیع تصاویری را توسط اسکنر یا دستگاه ویدئویی دیجیتال به کامپیوتر منتقل می کنند که در خارج از کامپیوتر شکل گرفته اند. برخی از هنرمندان یا خود یا به سفارش موزه و مراکز هنری در حال توسعه ی آثاری هستند که حقیقتا کامپیوتر را به عنوان ابزار به کار می گیرد. پیشتاز آنها جان سیمون[۶۲] آمریکایی است که اثرش به نام “هر نماد تصویری”[۶۳] (۱۹۹۷)، زبان کامپیوتر را مستقیما در قالب مفهومی بیان می کند که گویی “هنر زمان” را به اوج می رساند. او شبکه ی مربعی ۳۲*۳۲ حاوی ۱۰۲۴ مربع کوچک تر در آن را خلق کرد. این مربعهای کوچک هر بار در یک ردیف، دائما میان تاریک و روشن در ترکیبهایی متفاوت و بی انتها به طور یکنواخت در تغییراند. ردیف اول به تنهایی ۳/۴ میلیارد نوسان دارد که نمایش آن به وسیله کامپیوتری که دائما در حال کار است حدود ۱۶ ماه طول می کشد. ردیف دوم ۶ میلیارد سال طول می کشد و بقیه به همین ترتیب. آن چه روی صفحه ی نمایش هم چون هنر جنبشی جوزف آلبرس[۶۴] یا اگنس مارتین[۶۵] به نظر می آید، “بازی هنری” سیمون است که در آن بیننده را به تماشای شبکه ای دعوت می کند که در حال روشن و خاموش شدن است و هرگز نمی تواند کامل شود، اما تجسم “بی نهایت” را به خوبی به ذهن القا می کند.» (همان، ص.۲۳۲و۲۳۳) (شکل ۱-۱) واضح است که در ساخت چنین فضای جنبشی هم از انیمیشن استفاده شده و هم اثر نهایی (که دائما در حال تغییر و حرکت عناصری بصری از تاریک و روشن است)، می تواند قابلیت نمایشی یک انیمیشن نو را دارا باشد. که گویای داستان خاص و مشخصی به جز تکرار و بی نهایت نیست. و از طرفی نقاشیهای آپ آرت[۶۶] را به یاد می آورد. در این جا خطای دید حرکت را هم به همراه دارد.
شکل ۱-۱/ هر نماد تصویری/ جان سیمون/ وب آرت/ ۱۹۹۷/ mansion.fm
نقاشی، انیمیشن و چیدمانهای تعاملی
البته «ورای “کلیک کردن” و “گردش” در وب که به راستی شیوه های تعامل با فناوری کامپیوتری اند، تعدادی از هنرمندان در پایان قرن، آثاری آفریدند که اغلب در مقیاسهای بزرگ و حقیقتا مبتنی بر مشارکت بیننده هستند. چند نمونه از مشارکت تماشاگر با ماشین در کارنامه ی هنر معاصر وجود دارد؛ “صفحات شیشه ای گردان”[۶۷]، اثر مشترک دوشان و من ری[۶۸] که در ۱۹۲۰ ساخته شد و از بیننده می خواهد که چشم ماشینی را روشن کند و یک متر دورتر بایستد. اگرچه رویدادهای فلوکسوسی و رخدادهای دهه ی ۶۰ بیننده را درگیر کار می کنند اما هنر تعاملی جدید دیگر توسط هنرمند کنترل نمی شود. اثر کاپرو “هیجده رویداد در شش قسمت”[۶۹] (۱۹۵۹) با دستورالعملهای دقیقی برای شرکت کنندگان، نمونه ای از این نوع موارد می باشد. چنانکه هنرمندان تعاملی آمریکایی مانند کن فاینگلند[۷۰]، پری هوبرمن[۷۱]، لین هرشمن لیسون[۷۲]، کارل سیمس[۷۳]، جفری شاو[۷۴]، گراهام وین برن[۷۵]، هنرمند ژاپنی ماساکی فوجی هاتا[۷۶]، هنرمندان آلمانی برند لینترمان[۷۷] و تورستن بلشنر[۷۸] و برخی دیگر، تماشاگرها را در داستان سرایی و مشارکت با آثار تعاملی خود تشویق می کنند. در واقع، این آثار با همین نیت در ذهن آنها طراحی شده اند. این نکته صحت دارد که مضمون انتخاب همچنان در اختیار هنرمند باقی مانده است اما آن چه شرکت کننده ها با این محتوا صورت می دهند، تنوع بسیاری دارد.» (همان، ص.۲۴۵و۲۴۸)
به عنوان نمونه، هنرمند آمریکایی بیل سیمن[۷۹] «می کوشد که در کارش پیوندهایی فناورانه با اشکال تاریخی هنر، اشکالی مانند نقاشیهای سه لته ای پدید آورد و برای تماشاگر/ شرکت کننده تجربیاتی شعرگونه، نظیر تماشای نقاشی اما به روش تعاملی ایجاد کند. «دستگیره های ورودی / کسی درب را روی پاشنه می چرخاند»[۸۰] (۱۹۹۵) چیدمان تعاملی است که به صورت سه لته ای عرضه شده و در آن تماشاگر می تواند با فشردن نقاط رنگی و برجسته به متون و تصاویر بیشتری دست یابد که در نتیجه بنا به گفته ی سیمن، شعر فضایی با انعکاس لایه ها یا تصادم فضاهای روانشناختی است. به جای لایه چینی ساده ی تصاویر به روش تصادفی، چیدمان سیمن امکان متوالی[۸۱] عمل خواندن را ممکن می سازدکه بیشتر شبیه تماشای یک نقاشی یا خواندن یک شعر است.» (همان، ص.۲۴۸و۲۴۹) نقاشی که قابل تغییر و حرکت است.
نمونه ی دیگری که در آن از تعامل نقاشی و انیمیشن استفاده شده است؛ اثر نقاشی اینتراکتیوی است که در آن، مجموعه چیدمانی از طبیعت بی جان است که به ظاهر در ترکیب بندی مشخصی چیده شده اند. اما این بار با تکان دادن و زاویه گرفتن بوم نقاشی، عناصر تشکیل دهنده ی تابلو بی تفاوت نیستند؛ آنها هم می ریزند و تغییر جا می دهند. و این حرکت و ترکیبهای متفاوت نقاشی، به وضوح کاربرد و تعامل نقاشی و انیمیشن را در این اثر نشان می دهد.
(http://www.elliottlemenager.com) (شکل ۱-۲)
شکل ۱-۲/ Scott Garner / / still lifeاینتر اکتیو با برنامه نویسی کامپیوتری / ۲۰۱۲ / www.luxq.com
در نمونه ی دیگر، به مدد جریان هنرهای دیجیتال، تابلوی شب پرستاره ونگوگ به صورت تعاملی ایجاد شده است. کافی است دست بر روی آن بکشید تا شبهای پرستاره جدیدی خلق کنید. (شکل ۱-۳) (http://yanondesign.com)
شکل ۱-۳petros vrellis/ /starry night interactive animation/inter active paint/ 2012/ designboom.com
امروزه این گونه هنرهای تعاملی در تبلیغات و فضاسازیهای شهری بسیار کاربرد دارند. شاید به این دلیل که، اگر شما بتوانید مردم را به تعامل در امری وادارید خیلی جدی تر آنها را با مفهوم و پیامی که می خواهید ابراز کنید درگیر خواهید کرد. برای همین حتی در تبلیغاتی انتخاباتی یا تجاری سعی می کنند تا اشتراک و تعامل جامعه را وارد کارها کنند.
لذا یکی از چیزهایی که در سبز فایل کاری هنری را اعتبار و اعتنا می دهد برخورداری از سبک و روشی نو برای بیان است. “نو” بودن و بداعتهای جدید شاید در هیچ زمانی به مانند عصر ما این میزان معتبر و شایسته احترام نبوده باشد. نکته ی مهم دیگر در خلق آثار جدید، استفاده از امکانات و فناوری جدید است که روز به روز در حال پیشرفت و گسترش می باشد.
بنابراین، «هرچه این تجهیزات بیشتر در دسترس هنرمندان قرار گیرند، محتوای آن نیز بیشتر در جهت مقاصد هنری پیش می رود.» (راش، ۱۳۸۹، ص.۲۵۴)
فصل دوم تعامل نقاشی و انیمیشن
۲-۱ مروری مختصر بر هنر انیمیشن و ارتباط آن با نقاشی (کلیت و تاریخچه)
تعریف انیمیشن
انیمیشن در لغت به معنی “زنده کردن"، “جان دادن” و “حرکت بخشیدن” است و در اصطلاح سینما، فیلمی است که تک فریم گرفته شود. تک فریم گرفتن فیلم به خاطر امکان دخالت در ساختمان هر فریم است. (جواهریان، ۱۳۷۸، ص.۲۲) و یکی از تفاوتهای اصلی انیمیشن با فیلم زنده، دست بردن هوشمندانه در فریمها است. و درست در همین جا است که پای نقاشی و هنرهای خلاق به میان می آید و علاوه بر اینکه بخش عمده ایی از شکل گیری انیمیشن مبتنی بر نقاشی و خلاقیتهای نقاشانه است، در بخشهای دیگر نیز، حضور نگاه و خلاقیتهای نقاشانه انکار ناپذیر می باشد.
لذا، انتزاع، آزادی از قید زمان و مکان، اغراق، تخیل، تخریب آنی هر فرم و تبدیل آن به فرمی کاملا متفاوت، جان بخشی و مسائلی از این دست، نقشی عمده در شکل گیری انیمیشن ایفا می کنند. که البته همه ی اینها در نقاشی به گونه ای تجربه شده و یا امکان پذیر است؛ به جز جان بخشی و حرکت که شاید مرز بین نقاشی و انیمیشن باشد.
چارلز سلومون[۸۲]، در مقاله ی خود ، تحت عنوان “یادداشت هایی در رابطه با تعاریف انیمیشن"، تکنیکهای گوناگونی در این حوزه را مطرح و اظهار می دارد که می توان آنها را انیمیشن نامید. او سپس نتیجه می گیرد که دو مولفه، متصل کننده ی این گستره ی وسیع ابزارها و انواع سبکی است، بدین ترتیب تعریف عملی و ملموسی از انیمیشن ارائه می دهد:
تصویر فریم به فریم ضبط می شود.
تصور حرکت خلق می شود، ثبت نمی شود. (فرنیس، ۱۳۸۳، ص.۱۴)
تعاریف بسیاری از صاحب نظران این رشته، برای انیمیشن، موجود است و هر کدام از این افراد، تعریف و توضیح متفاوتی از کلمه ی انیمیشن دارند. برای مثال مک لارن[۸۳] بنیان گذار با نفوذ بخش انیمیشن در انجمن ملی کانادا، یکی از مشهورترین تعاریف انیمیشن را عرضه کرده است، او در این باره در خصوص ویژگیهای اصلی زیباشناختی انیمیشن صحبت نموده و می گوید: «انیمیشن هنر طراحی متحرک نیست، بلکه هنر حرکتی است که طراحی می شود، آن چه در فاصله ی هر فریم اتفاق می افتد به مراتب مهم تر از چیزی است که بر روی هر فریم وجود دارد؛ برای همین، انیمیشن هنر به کار بردن ماهرانه ی فاصله های زمانی کوتاه محسوسی که بین فریمها وجود دارند است.» (همان، ص.۱۵)
در این مورد، مک لارن به تعریف حرفه ای انیمیشن نمی پردازد، بلکه بیشتر ماهیت آن را توصیف می کند. او می گوید: «انیمیشن نه نتیجه ی طراحی متحرک بلکه همانا هنر حرکت است که به طرح کشیده شده؛ که توسط هنرمند و با تصاویر پی در پی با نوعی ابتکار شخصی خلق شده است.» با وجودی که مک لارن واژه ی “طراحی” را در تعریف اصلی خود به کار برد، بعدها اشاره کرد که این واژه را برای ساده تر کردن تعریف به کار گرفته است. عروسک، اشیاء ثابت و انسانها می توانند همگی (…) متحرک سازی شوند…» (همانجا)
بنابراین، در حوزه سینما، وقتی نقاشی یا عروسک نقاشی شده یا هر شیء (حاضر-آماده) بی جان دیگری که روی پرده ی سینما یا صفحه ی تلویزیون جان می گیرد و به حرکت درمی آید، انیمیشن پدید می آید. از این منظر، انیمیشن پدیده ای است پویا، جذاب و تاثیرگذار. چنانکه این هنر ضمن دارا بودن ویژگیهای هنرهای دیگر (نقاشی، مجسمه سازی، معماری، موسیقی، ادبیات، رقص)، قابلیت تعامل با آنها را داشته، و ویژگیهای مهم رسانه ای را به نحو مطلوب ارائه می نماید. لذا، انیمیشن یک هنر رسانه ی قدرتمند و تاثیرگذار است که می تواند به صورت استعاری، مشکلات و مسائل پیرامون بشر و جهان را بیان کند.
در نگاهی دیگر، بهروز غریب پور در کتاب انیمیشن از نخستین گامها تا اعتلا، عنوان فیلم نقاشی متحرک را به جای انیمیشن به کار می برد. و بحث در اطراف “انرژی در حرکت” به عنوان جوهر وجودی کارتون را مطرح می کند. بنابراین بنظر می رسد، «یک انیمیشن می تواند جای هزاران کلمه را گرفته (و) جلوه گرافیکی خاصی را برای جلب نظر بیننده جایگزین نماید.» (مولر، ۱۳۷۹، ص.۱۶۱)
اما همان طور که در ابتدای فصل گفته شد؛ « بشر بالغ به روش های معقول تری در جستجوی ثبت حرکت بود، و نخست از طریق نقاشی بر روی دیواره ی غارها، دیوار معابد (از طریق ثبت لحظات مختلف یک کار یا حرفه ی خاص) و نظایر آنها و سپس از طریق ثبت پی در پی و تصویری یک داستان و سرانجام در قالب کمیک استریپ و کارتون به این کار مبادرت ورزیده است. در حقیقت فیلم نقاشی متحرک در شکل غائی اش ثبت انرژی در حرکت است. بنابراین لازم نیست که یک کارتون الزاما داستانی را به نمایش بگذارد تبدیلها و تعویضها و نفسِ حرکت بخشی به نقشها، لذت بخش است.» (غریب پور، ۱۳۷۷، ص.۲۱) چنانکه این لذت را در نقاشیهای دارای حرکت و تعاملی، نیز می توان حس نمود. «در حقیقت آن اتفاق شگفت انگیزی که در فیلم-نقاشی متحرک پدید می آید و موجب ایجاد هیجانی لذت بخش در تماشاگرانش می گردد قابلیت به نمایش درآوردن و قابل رویت کردن انرژی در حرکت است.» (همان، ص.۲۳)
اما واضح است که کیفیت حرکت به گونه های متفاوتی در رشته های مختلف هنری وجود دارد. در سینما، موسیقی، رقص و … و حتی در هنرهای ایستایی مثل نقاشی، گاهی حرکت به نوعی خاص و ویژه معنی و جریان پیدا می کند. این حرکت، حرکتی است ادراکی که بیننده با توجه به نشانه هایی در نقاشی، آن را در ذهن خود ایجاد می کند. اما وقتی این حرکت فریم به فریم در نقاشیها و تصاویر متعدد، پشت سر هم طراحی و خلق شود، کیفیت حرکت انیمیشن وار در ذهن مخاطب به وجود می آید. حرکتی که وجود نداشته و به دست هنرمند موجودیت پیدا می کند.
بنابراین «از آن جا که بخشی از جذابیت انیمیشن در توهم حرکت و “زنده شدن” اشیای ساکن نهفته است، قابل درک است که بسیاری از مردم حرکت مداوم را مهم ترین قسمت زیباشناسی انیمیشن بشمارند.» (فرنیس، ۱۳۸۳، ص.۸۴) در واقع، وقتی از انیمیشن صحبت می کنیم، حتی در لحظه ی اول، مفهوم حرکت در پس زمینه ی ذهن متبادر می شود. به نوعی، انیمیشن با حرکت معنی پیدا می کند. یعنی هر چیزی که حرکت کند، با دخالت ذهن خلاق هنرمند، می تواند جلوه ای از انیمیشن پیدا کند.
بدین ترتیب، در میان تعاریف بسیاری که از انیمیشن وجود دارد نکته ی مشترک؛ خلق و ایجاد حرکت است. اما این حرکت و این تصور که کلید اصلی رابطه نقاشی و انیمیشن در این پژوهش می باشد، چگونه در چشم و ذهن بیننده تشکیل می شود؟ چیزی است که در ادامه به آن می پردازیم.
لازم است بدانیم «تصویری که انیمیشن می آفریند، ناشی از مشاهده سریع یک سری از تصاویر است به گونه ای که چشم قادر نیست هر یک از تصاویر را که سلول نامیده می شوند از هم تشخیص دهد. یک سلول یا چیزهایی که در یک فریم وجود دارد، وضعیت اشیای داخل آن را در آن واحد از انیمیشن نشان می دهد. ترکیب بسیاری از تصاویر را همراه با تغییر محتوای فریم ها، انیمیشن می گویند. تصاویر به موقع در هم آمیخته و مفهوم حیات یا حرکت را (persistence vision) ایجاد می کنند. وقوع این امر در اثر پدیده تصویر خاصی به نام “تداوم دید” صورت می گیرد که طی این پدیده، چشم و مغز حتی بعد از عبور تصویر نیز ادراک تصویر را ادامه می دهند. این ویژگی، دلیل اصلی امکان تولید انیمیشن است.» (مولر، ۱۳۷۹، ص.۱۶۳) و واضح است که عنصر اصلی ایجاد حرکت یا همان انیمیشن، تصاویر هستند. و این موضوع اهمیت بسیاری در قرارگیری انیمیشن در هنرهای تجسمی و ارتباط و تعامل با رشته های تجسمی چون نقاشی را دارد.
جان بخشیدن به تصاویر و نقاشیهای بی جان، به صورت یک هنر نمایشی، سالها پیش از اختراع سینما به نمایش درآمده بود.
به گفته ی نورالدین زرین کلک در مقدمه ی کتاب تاریخچه انیمیشن ایران: «هنر انیمیشن حتی پیش از تولد سینما به دنیا آمد و در سالن های تاریک پاریس، بینندگان کنجکاوش را به تحسین و حیرت واداشت، اما اگر اختراع نوار سلولوئید عکس دار را مبدا تاریخ سینما بیانگاریم، هنر انیمیشن در آغاز قرن بیستم، توسط امیل کول (Emil Kohle) در فرانسه ابداع شد و طی دو دهه در اروپا و امریکا متداول گردید و در طول نیم قرن به بلوغ و تکامل رسید و به سرعت دلهای مردم و بازارهای دنیا را به تسخیر درآورد.»
شکل ۲-۱/ نقاشی صخره غار لاسکو/ http://anthropology.ir/sites/default/files/images/.jpg
قدیمی ترین نمونه های تلاش برای بدست آوردن توهم حرکت در طراحی ایستا را می توان در نقاشیهای غارها پیدا کرد؛ در جایی که حیوانات با چندین شکل پای روی هم افتاده مجسم شده اند که آشکارا کوششی برای رساندن احساس حرکت به وسیله ی نقاشی است. (شکل ۲-۱ و ۲-۲)
شکل ۲-۲/ نقاشی غارهای لرستان/ http://images.persianblog.ir/496378_XuqE27IN.JPG
نخستین تصویر متحرک
در سال ۱۹۸۳ میلادی باستان شناسان ایتالیایی حاضر در شهر سوخته به هنگام کاوش در گوری ۵ هزار ساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با تصویر یک درخت روی آن دیده می شد.
باستانشناسان پس از بررسی این شیء دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطههای تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونهای که حرکت بز به سوی درخت را نشان میدهد. و در حقیقت، آن کسی که به راستی نخستین انیمیشن در جهان را پدید آورد، نقاش بزی است که جلوه ای از حرکت را به این موجود روی جام سفالی داده است و او را باید پدر یا مادر انیمیشن جهان نامید. این هنرمند ایرانی در پنج هزار سال پیش در شهر سوخته، در استان سیستان و بلوچستان، به جای بوم نقاشی از گردی سفال – که در حرکت و چرخش خود حرکت بز کوهی را تداعی می کند – به خوبی استفاده کرده و کهن ترین و اولین انیمیشن موجود در جهان را با نقاشی هدفمند خود بر روی سفال پدید آورده است. (رئوفی، ۱۳۸۷، ص.۷۶)