ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
پژوهش های کارشناسی ارشد با موضوع مقایسه رابطه سطح آمادگی جسمانی با ترکیب بدن دختران ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
 

سن

 

زنان

 

مردان

 

 

 

۱۵-۱۳

 

۱۰۰×{۶۹/۴-(D12/5)}

 

۱۰۰×{۶۳/۴-(D07/5)}

 

 

 

۱۷-۱۵

 

۱۰۰×{۶۴/۴-(D07/5)}

 

۱۰۰×{۵۹/۴-(D03/5)}

 

 

 

۲۰-۱۷

 

۱۰۰×{۶۱/۴-(D05/5)}

 

۱۰۰×{۵۳/۴-(D98/5)}

 

 

 

بالای ۲۰

 

۱۰۰×{۵۹/۴-(D03/5)}

 

۱۰۰×{۴۵/۴-(D95/5)}

 

 

 

چگالی بدن محاسبه شده از راه وزن سنجی در آب
به رغم دقیق بودن روش وزن سنجی در آب این روش گسترده ای ندارد، زیرا مستلزم استفاده از وسایل گرانقیمت است و استفاده از آن، نیاز به کارشناسان مجرب دارد و ضمنا وقت گیر است. به این دلایل دانشمندان روش های ساده تری را برای استفاده، مربیان و پزشکان طراحی کرده اند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۵ روش اندازه گیری چربی زیرپوست:
۲-۵-۱ روش های میدانی جهت ارزیابی ترکیب بدنی :
در موارد میدانی روش های کاربردی بیشتری جهت تخمین ترکیب بدنی مراجعه کنندگان وجود دارد. برای اینکار می­توان از روش امپدانس بیو الکتریکی، چروک خوردگی پوست و روش های دیگر استفاده نمود. برای استفاده صحیح از این روش ها باید فرضیات و اصول آن و همچنین منابع ایجاد خطا در هر روش را بخوبی بشناسید. باید مراحل انجام تست به طور استاندارد دنبال شده و برای کسب مهارت در هر شیوه به تمرین بپردازید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روش های میدانی و نحوه­ بکارگیری آنها در گروه های مختلف به هیوارد مراجعه نمایید(۸۳).
۲-۵-۲ روش چروک خردگی پوست :
چروک خردگی پوست به طور (SKF[10]) غیر مستقیم ضخامت بافت چربی زیر پوست را نشان می­دهد. زمانیکه از این روش برای تخمین Db[11]کل و محاسبه چربی نسبی (%BF)[12]استفاده می­گردد روابط مشخصی باید مدنظر قرار گیرند.
SKF معیار خوبی برای چربی زیر پوست می­باشد.
تحقیقات انجام گرفته حاکی از آن است که چربی زیر پوستی که با روش SKF در ۱۲ ناحیه ارزیابی شده نتیجه ای مشابه تصاویر MRI را نشان می­دهد.
پراکندگی چربی زیر پوستی و داخلی در افراد یک جنسیت مشابه می­باشد.
صحت این فرضیه با تردید همراه است. پراکندگی چربی زیر پوستی در بین افراد یک جنسیت یا مابین جنس ها تفاوت های زیادی دارد. افراد مسن یک جنس و Db نسبت به افراد جوان هم جنس خود چربی زیر پوستی کمتری دارند. همچنین افراد لاغر چربی داخلی بیشتری داشتند و همزمان با افزایش چربی کلی در بدن، چربی داخلی کاهش می­یابد(۸۳).
بدلیل رابطه­ چربی زیر پوستی و چربی کل بدن، از مجموع چند SKF می­توان برای تخمین چربی کلی استفاده نمود.
تحقیقات نشان داده اند که ضخامت SKF در چند نقطه چربی کل بدن را نشان می­دهد. تصور می­ شود تقریباً چربی در بدن زنان و مردان زیر پوست آنها قرار دارد. با اینحال تفاوت های بیولوژیکی قابل ملاحظه ای بین چربی زیر پوستی، بین ماهیچه ای، درون ماهیچه ای و درون اندام ها و همچنین چربی موجود در مغز استخوان ها و سیستم اعصاب مرکزی وجود دارد. سن، جنسیت و میزان چاقی همگی بر پراکندگی چربی در بدن تأثیرگذار هستند.
۱
۳
بین مجموع SKF () و Db رابطه ای وجود دارد.
این رابطه در افراد یک جنس به صورت خطی بوده در حالیکه در محدوده­ وسیعی از Db در مردان و زنان این رابطه غیر خطی می­باشد. رگراسیون خطی که رابطه­ این دو را نشان می­دهد در محدوده­ کمی از چربی بدنی با داده ها انطباق خوبی دارد. بنابراین اگر شما از معادله­ خاص یک گروه برای تخمین Db مراجعه کننده ای که به آن گروه تعلق ندارد استفاده کنید تخمینی غیر دقیق و غلط بدست خواهید آورد.
سن، یک پیش بینی کننده­ مستقل Db در زنان و مردان می­باشد.
سن و مجموع SKF() واریانس های بیشتری را در Db زنان و مردان در مقایسه با مجموع SKF به تنهایی نشان می­دهد.
۲-۶ استفاده از روش چروک خوردگی پوست :
معادلات پیش بینی چروک خوردگی پوست با بهره گرفتن از مدل های رگراسیون خطی یا مربعی ایجاد می­شوند. بیش از ۱۰۰ معادله مختص گروه های مختلف برای پیش بینی Db بر اساس مقادیر مختلف SKF، شرایط و قطر استخوان وجود دارد. این معادلات برای افراد نسبتاً یکسان طراحی شده و در مواردی کاربرد دارد که افراد دارای ویژگی های مشابهی از نظر سن، جنسیت، قومیت و فعالیت بدنی باشند. مثلاً معادله ای که مربوط به مردان ۲۱-۱۸ ساله است را نمی­ توان برای مردان ۴۵-۳۵ ساله بکار برد. معادلات خاص هر گروه بر اساس رابطه­ SKF و Db می­باشد، با اینحال تحقیقات حاکی از یک رابطه­ خطی-منحنی بین SKF و Db در محدوده­ وسیعی از چربی بدنی است. این معادلات درصد BF را در افراد چاق کمتر و در افراد لاغر بیش از حد تخمین می­زنند.
جکسون[۱۳] و همکارانش با بهره گرفتن از مدل مربعی، معادلاتی را ایجاد نمودند که افراد ۱۸ الی ۶۰ ساله و تا ۴۵% BF را در بر می­گیرد.این معادلات همچنین تأثیر سن بر پراکندگی چربی زیر پوستی و چربی داخلی را مدنظر قرار داده اند. مزیت معادلات کلی در این است که با بهره گرفتن از یک معادله می­توان به طور دقیق درصد BF مراجعه کنندگان را به طور دقیق تخمین زد.
بیشتر معادلات از دو یا سه SKF برای پیش بینی Db استفاده می­ کنند. متخصصان توصیه می­ کنند معادلاتی به کار برده شود که بخش های مختلف بدن مانند اندام های فوقانی و تحتانی در SKF آنها لحاظ شده باشد. سپس Db با بهره گرفتن از فرمول مناسب گروه مورد نظر به %BF تبدیل می­ شود. (به جدول ۲-۳ مراجعه کنید).

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه و مقاله درباره دفاع از نقد اخلاقی هنر- فایل ۵
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

(۲) این استدلال علیهِ ادّعاهای هنر نسبت به فراهم‌آوردن شناخت را کیوی مورد بحث قرار داده است (Kivy 1977-8, p. 22).
(۳) شاعر فرانسوی، لوران تایاد (Laurent Tailhade)، وقتی خبردار شد که یک آنارشیست بمبی به درونِ مجلس نمایندگان پرتاب کرده، گفت: ”مرگِ آدم‌های نامشخّص چه اهمّیّتی دارد، اگر ژستِ مرگشان زیبا باشد؟“ (به نقل از: Guerard 1963, p. 71).
(۴) باید روشن باشد که من، وقتی این تلمبه‌ی شهودی را درباره‌ی جنایت و مکافات به کار می‌زنم، موضِع شکّاک فلسفی را بیان می‌کنم. موضع من این نیست که تنها چیزی که جنایت و مکافات برای آموختن به ما دارد همین است. بلکه قصدم فقط این است که جانِ کلامِ شکّاک را به بیانی موثّر و مسبوق به سابقه عرضه کنم. شوربختانه، برخی ناقدان، مانند کانولی و حیدر، استفاده‌ی توضیحی من از چنین تلمبه‌های شهودی را، به خطا، به مثابه‌ی دیدگاهِ مورد نظر من در باب آثاری چون جنایت و مکافات گرفته‌اند. در طول این فصل، می‌کوشم تا استدلال‌های شکّاک را، به قویّ‌ترین شکلی که می‌توانم، عرضه کنم، تا بتوانم آن‌ها را بر طبق ضوابط‌ومعیارهای خودشان شکست دهم. این امر را نباید دالّ بر موافقتِ من با همه‌ی پیش‌فرض‌های استدلال‌های شکّاک گرفت. بنگرید به:
پایان نامه - مقاله - پروژه
Connolly and Haydar 2001, p. 122.
(۵) ظرفیّتِ ادبیّات برای پالودنِ ادراک اخلاقی یکی از مضامین عمده‌ی [مورد نظرِ] مارتا نوسباوم است. بویژه، بنگرید به:
Nussbaum 1990.
(۶) آراء‌ونظرات [مختلف] را در باب شیوه‌هایی که هنر ممکن است عواطف ما را، به وجهی تعلیمی و تربیتی، برانگیزد در این آثار می‌توان یافت:
Currie 1995; Walton 1990.
(۷) البتّه، ظرفیّتِ هنر برای تعلیم‌وتربیت عواطف ما لزوماً از ظرفیّتش برای وسعت و قوّت بخشیدن به مهارت‌های ناظر به ادراک اخلاقی متمایز نیست، چون عواطف و ادراک از جنبه‌های مهمّی با هم در پیوند هستند. بر همین سبیل، پالایش عواطف اخلاقی ما نیز به قوای داوری اخلاقی‌مان ربط دارد.
(۸) گلدبرگ این دو تصوّرِ متمایز از اخلاق را اخلاق رفتارمحور در برابرِ اخلاق زندگی‌محور می‌نامد. بنگرید به:
Goldberg 1993, p. 113.
(۹) گلدبرگ خاطرنشان می‌شود که بُعدی از داوری اخلاقی هست متضمّنِ آنکه هر زندگی را به مثابه‌ی یک کلّ در نظر بگیریم. این یعنی تلقّیِ وحدت داشتن از زندگی. وانگهی، این بُعد از داوری اخلاقی بُعدی است که ادبیّات در شکل بخشیدنِ بدان بی‌نظیر است. او می‌گوید: ”دغدغه‌ی ادبیّات همواره این بوده است که از معنای اخلاقی زندگی‌ها سر در بیاورد“ (Goldberg 1993, p. 113).
(۱۰) ادبیّات نه تنها ما را در زمینه‌ی طرز ساختار بخشیدن به زندگی خودمان به مثابه‌ی کلّی واحد تعلیم می‌دهد و تربیت می‌کند، بلکه به ما می‌آموزد که همین کار را در باب زندگی دیگران هم بکنیم. افزون بر این، همان‌طور که گلدبرگ خاطرنشان می‌شود، یک بُعد از بصیرت اخلاقیْ متضمّنِ ”استعداد سر در آوردن از معنای زندگی انسان‌ها به شیوه‌ای کلّ‌نگرانه است … استعداد یافتن الفاظ‌ومفاهیمی که درخورِ هر زندگی خاصّی باشند“. این نوع بصیرت اخلاقی را، به سببِ ظرفیّتِ وحدت‌سازی‌اش، تخیّل اخلاقی هم می‌توان نامید. بنگرید به: Goldberg 1993, p. 109.
(۱۱) البتّه، اهمّیّت هنر روایی برای ارائه‌ داستان‌های زندگی فقط به آشنا ساختنِ مخاطبان با شیوه‌های شکل‌بخشیدن به داستان زندگی خودشان نیست. روایت‌ها، با نمایشِ زندگی‌ها، زندگی‌هایی غالباً بسیار متفاوت با زندگی‌های خودمان، به ما امکان می‌دهند تا به اطّلاعاتی درباره‌ی زندگی‌های محتمل ــ یعنی همان چیزی که میل آزمون‌های زندگی می‌خواند ــ دسترسی داشته باشیم. از این لحاظ، داستان‌ها را می‌توان به مثابه‌ی زندگی تفسیر کرد ــ آزمون‌های فکری، یعنی فرصت‌هایی بی‌هزینه و رایگان برای تأمّل در طرز زیستن‌های جایگزین. این رهیافت بویژه مورد تأکید پاتنم بوده است (Putnam 1978).
(۱۲) الیور کانولی و بشّار حیدر ادّعا می‌کنند که این نوع کارکرد رمان‌ها بیش از آنکه در مورد اخلاق شخصی کاربرد داشته باشد در موارد سیاسی کاربرد دارد. امّا این ادّعای درستی نیست. چراکه می‌توان رمانِ اِما را، که پیشتر مورد بحث قرار گرفت، همچنین، به مثابه‌ی عمق‌بخشی و تأکیدورزیِ روشنی در خصوصِ این اصل در قلمرو اخلاق شخصی در نظر گرفت که باید با اشخاص چونان هدف رفتار کرد،‌ نه وسیله. بنگرید به:
Cannolly and Hydar 2001, p. 121.
(۱۳) من این پاسخ به استدلال ناظر بر پیش‌پاافتادگی شکّاک را، اوّل بار، در اینجا اقامه کردم: Carroll 1998a. از آن زمان، الیور کانولی و بشّار حیدر، با این پیش‌فرض به نقدِ آن مقاله پرداخته‌اند که من ادّعا می‌کنم که فقط فهمِ اخلاقی‌ای از این دست را از روایت‌ها بیرون می‌توان کشید، و شناخت قضیّه‌ایِ پیشنهادیِ شکّاک را نمی‌توان از روایت‌ها بیرون کشید. این تفسیر تفسیرِ درستی از اصلِ مقاله‌ی من و رأی من نیست. برای مثال، من در مقاله‌ام (Carroll 1998a, p. 158)، در اشاره به رمان پسر بومی، بصراحت تصدیق کرده‌ام که پاره‌ای از آثار هنریِ رواییْ آن نوع قضایایی را که شکّاک لازم می‌داند فراهم می‌آورند. افزون بر این، هنگامی که، در متن مقاله‌ی مذکور، از ”نمونه‌ی متعارف“ و ”اکثریّتِ عظیمِ“ روایت‌ها سخن می‌رانم، مرادم آن است که، با این مرزگذاریِ ضمنی، تصدیق کنم که هستند نمونه‌هایی از آموزش از طریق داستان که الزامات شکّاک را برمی‌آورند. کانولی و حیدر این امر را که من محکم‌ترین نمونه‌ی مورد نظر شکّاک را، با هدفِ نشان دادنِ نادرستیِ آن، بر وی عرضه کرده‌ام با موضعِ خودِ من خَلط کرده‌اند، برغمِ اینکه من به کنایت و صراحت مخالفت خود را با این ادّعای شکّاک که هنر روایی نمی‌تواند شناخت قضیّه‌ایِ غیرپیش‌پاافتاده فراهم آورد ابراز داشته‌ام. بنگرید به:
Connolly and Haydar 2001, pp. 109-24.
(۱۴) من از این فکر که پاره‌ای از آثار هنری می‌توانند آزمون‌هایی فکری تلقّی شوند، به تفصیل، در مقاله‌ی ”چرخه‌ی فضیلت“ (“The Wheel of Virtue”) دفاع کردم (Carroll 2002). پس از نگارش آن مقاله، دریافتم که زِماک نظری مشابه ابراز کرده است. بر همین سبیل، هلن رید، شخصیّتِ رمان‌نویسِ رمان اخیر دیوید لانگ با عنوان فکر می‌کند… (Thinks…)، پس از شنیدنِ آزمون‌های فکریِ متنوّعی از شخصیّتِ رالف مسنجر، رئیس یک مرکز تحقیقاتی در حوزه‌ی علوم شناختی (Cognitive Science)، می‌گوید: ”رمان‌ها را می‌توان آزمون‌های فکری خواند“.
(۱۵) مارشال کوهن و آیلین جان به من تذکّر داده‌‌اند که، در اینجا، مفهومِ شناختِ مفهومی را بیش از اندازه موسّع گرفته‌ام. شاید بهتر باشد که این نوع شناختِ مورد نظرم را شناخت فلسفی بنامم.
(۱۶) برخی از آزمون‌های فکریِ ادبی ممکن است شرایط لازم برای اطلاقِ یک مفهوم را نشانمان دهند، همان‌طور که آرزوهای بزرگ، با تمرکز بر عشقِ ناخودگرایانه به عنوان شرط پدر/مادرِ خوب بودن، چنین می‌کند. دیگر آزمون‌های فکری ادبی ممکن است اهمّیّت خصوصیّاتی را به یادمان بیاورند که باید به هنگام انجام داوری‌های اخلاقی به عنوان متغیّر در نظر گرفت.
(۱۷) کارکردِ دیگرِ آزمون‌های فکری فلسفی طرح مسأله کردن است، مثل کاری که افلاطون با طرحِ اسطوره‌ی گوگس (Gyges) در کتاب جمهور می‌کند؛ احتمالاً ناگفته پیداست که داستان‌های ادبی هم می‌توانند چنین کارکردی داشته باشند.
(۱۸) اینکه انواع تعلیم‌وتربیت‌های اخلاقیِ مورد اشاره کاملاً از یکدیگر مجزّا و مانعه الجمعند دخلی به اصلِ بحث ندارد. مثلاً، چه بسا که واکنش‌های عاطفیِ ما به داستان ذیل فرایند ترغیبِ ما به تمایزگذاری‌های مفهومیِ بهتر فهرست شوند. افزون بر این، شیوه‌های دیگری هم برای ترکیب کردنِ فعّالیّت‌های مورد اشاره وجود دارد. قصد من در اینجا پِی افکندنِ طبقه‌بندیِ سخت و آهنینی در باب واکنش‌های اخلاقی نسبت به هنر نیست، بلکه تنها یادآوریِ شیوه‌های متنوّعی به خواننده است که در آن‌ها تجربه‌ی ما از هنرْ استدلال‌های معرفت‌شناختیِ شکّاک را به پرسش می‌کشد. افزون بر این، پرواضح است که دعوی‌ام این نیست که فهرست کوتاهم از امکان‌ها و احتمالاتِ مطرح در این باب فهرست کامل و جامعی است.
(۱۹) این استدلال را دِوِرو مورد بحث قرار داده است (Devereaux 2001). پاسخی که من در اینجا اقامه کرده‌ام شبیه پاسخ دِوِرو است، هرچند که من ترجیح می‌دهم، به سببِ ملاحظاتی که در باب مفهوم موّلف فرضی دارم، در جایی که او از مؤلّفان فرضی سخن به میان می‌آورد از نظرگاه‌ها دم بزنم.
(۲۰) دِوِرو اسکار وایلد را نماینده‌ی این موضع می‌داند.
(۲۱) این استدلال مشابهِ استدلالی است که من در جای دیگری بر ضدّ لزومِ استعاری بودنِ خصوصیّات بیانی اقامه کرده‌ام (Carroll 1999, pp. 959).
(۲۲) قیدِ ”به شکل غیرانعکاسی“ برای در حساب آوردنِ این احتمال در اینجا آورده شده است که چه بسا رمان‌نویسی دیدگاهی شریرانه را به نحوی طعنه‌آمیز یا انعکاسی طرح کند تا نقاب از چهره‌اش برگیرد.
(۲۳) من، در جای دیگری، از این موضع با عنوان خودآیینی‌گراییِ معتدل یاد کرده‌ام. خودآیینی‌گرایی افراطی قائل است به اینکه به هیچ روی روا نیست که آثار هنری را مورد ارزیابی اخلاقی قرار دهیم. قصدم از آوردنِ دو بخش قبلیِ این فصل آن بوده است که ریشه‌ی خودآیینیِ افراطی را بزنم. خودآیینی‌گرایی معتدل ــ که در اینجا، به اقتضاء بحث، صرفاً ”خودآیینی‌گرایی“اش می‌‌خوانم ــ قائل است به اینکه ارزیابی اخلاقیِ آثار هنری ممکن است امّا به هیچ روی نباید با ارزیابی زیبایی‌شناختی خَلط شود (Carroll 1996, 2000).
(۲۴) از این رأی در باب صورت و قالبِ هنری در اینجا دفاع کرده‌ام:
Carrooll 1999, pp. 142-8.
(۲۵) در اینجا، مراد از عدم‌انسجام چیزی است متفاوت با آنچه آرنولد آیزنبرگ در باب مسأله‌ی مذکور پیش نهاده است. ظاهراً آیزنبرگ گمان می‌کند که عناصر اخلاقیِ موجود در اثر هنری زمانی فاقد انسجام صوری‌اند که با یکدیگر ناسازگار باشند (Isenberg 1973, p. 281)؛ یعنی مادامی که با یکدیگر سازگارند، شرّ بودنشان اهمّیّتی ندارد. بدین دلیل است که ظاهراً آیزنبرگ گمان می‌کند که می‌توان همواره ارزیابی اخلاقی و زیبایی‌شناختی را از هم تفکیک کرد.
ولی عدم‌انسجامِ مورد نظر من وجهِ عملگرایانه دارد ــ اینکه نظرگاه غیراخلاقیِ اثر ریشه‌ی چیزی را که اثر مذکوردر سودای تحقّقِ آن است می‌زند. دلیل این عدم موفّقیّت را تنها با توجّه به این واقعیّت تبیین می‌توان کرد که نظرگاه اخلاقیِ مورد حمایتِ اثر چنان معیوب است که نمی‌تواند مشارکتِ مخاطبِ از لحاظ اخلاقی حسّاس را جلب کند. بدین‌سان، دلیلِ این امر که اثر نمی‌تواند به لحاظ زیبایی‌شناختی به غایاتش تحقّق ببخشد این است که از لحاظ اخلاقی معیوب است. عدم توفیقِ زیبایی‌شناختی و عدم توفیقِ اخلاقی‌اش [هر دو] با رجوع به همان وجهِ عیبناکیِ اخلاقی‌اش تبیین می‌شوند. بدین‌سان، در این موارد، برخلاف نظر آیزنبرگ، عدم‌انسجامِ مورد بحث مویّدِ این فکرت که همواره می‌توان ارزیابی اخلاقی و زیبایی‌شناختی را از هم تفکیک کرد نیست.
(۲۶) در اینجا باید بیفزایم که مخاطبِ از لحاظ اخلاقی حسّاس را باید برحسب شرطیّه‌های خلاف واقع فهمید. دلیلِ آن هم این است که ما انتظار داریم که حُسنِ زیبایی‌شناختی از آزمون زمان سربلند بیرون بیاید. پس، ارزیابی‌های زیبایی‌شناختیِ واقعیْ ردّ واکنش‌هایی را می‌گیرند که مخاطبانِ از لحاظ اخلاقی حسّاس نسبت به اثر خواهند داشت، نه واکنش‌هایی را که مخاطبانِ بالفعل دارند. زیرا ممکن است مخاطبان معاصرِ یک اثر ــ مثلاً مخاطبانِ نازی فیلم پیروزی اراده‌ی ریفنشتال ــ تحت تأثیر هیجانات ایدئولوژیک/وطن‌پرستانه، از دیدنِ عیوب اخلاقیِ آن اثر هنری ناتوان باشند.
(۲۷) به همین دلیل است که، در گذشته، من از این موضع با عنوان اخلاقگراییِ معتدل یاد می‌کردم. این دیدگاه با موضع گات، که خود آن را اخلاقگرایی می‌خوانَد و عبارت است از اینکه هر عیب اخلاقی در اثر هنری، به معنای واقعی کلمه، نقصی زیبایی‌شناختی است، فرق دارد. استدلال من، در مقایسه با استدلال گات، حیطه‌ی کمتری را در بر می‌گیرد و، هرچند من بکلّی با گرایش‌های گات مخالف نیستم، واضح است که استدلال من به اندازه‌ی استدلال او پیش نمی‌رود.
ولی ناقدانی چند ــ از جمله کانولی، هَرولد، و کیرِن ــ استدلال کرده‌اند که موضع من [در نهایت] به سمت موضع گات فرو می‌ریزد. دلیلی که اقامه می‌کنند این است که چون آن نگریستنِ توأم با حسّاسیّتِ اخلاقی را که من برای پی‌گیریِ عیوب اخلاقی مناسب می‌دانم باید با شرطیّه‌های خلاف واقع فهمید ــ یعنی برحسبِ نحوه‌ی واکنشی که مخاطبِ از لحاظ اخلاقی حسّاس به اثر نشان می‌دهد ــ پس، هر عیب اخلاقیِ موجود در اثر، علی الادّعا، در تحقّقِ مقصود و/یا غایتِ اثر اختلال ایجاد خواهد کرد. من این استدلال را، به دلایلی که پیشتر بیان شد، ردّ می‌کنم: چنین نیست که هر عیب اخلاقی ــ مثلاً، نجواهای بی‌ادبانه‌ی یک شخصیّت با خودش در خصوص تبعیض سنّی ــ به لحاظ ساختاری مانعِ تحقّقِ غایت‌های اصلیِ اثر شود، و برخی از عیوب اخلاقی هم آن‌قدر پیچیده و غیرواضحند که حتّی توجّهِ مخاطبِ از لحاظ اخلاقی حسّاس را هم جلب نمی‌کنند.
احتمالاً کانولی، هَرولد، و کیرِن گمان می‌کنند که اگر بیننده، خواننده، یا شنونده‌ای از لحاظ اخلاقی حسّاس به شمار آیند، امکان ندارد که برخی از عیوب اخلاقی از چشمشان بگریزد. ولی، به نظر من، این‌ها مخاطبانِ از لحاظ اخلاقی بسیار حسّاس هستند، نه مخاطبانی که از لحاظ اخلاقی فقط حسّاسند. آدمی می‌تواند از لحاظ اخلاقی حسّاس باشد و، با این همه، متوجّهِ عیوبِ اخلاقیِ بسیار ظریف یا پنهان در یک اثر هنریِ پیچیده نشود. مخاطبانِ از لحاظ اخلاقی حسّاس را نباید ابرانسان‌های اخلاقی تصوّر کرد. بدین‌سان، اخلاقگرایی معتدل به سمت موضعِ سرسختتر، یعنی اخلاقگرایی، فرو نمی‌ریزد، هرچند مانند اخلاقگرایی باید آن را برحسب واکنش‌های شرطیِ خلاف واقعِ مخاطبانی در نظر آورد که از لحاظ اخلاقی حسّاسند، زیرا، در وضع آرمانی، انتظار می‌رود که ارزیابی‌های زیبایی‌شناختی با نتایجِ آزمونِ زمان موافق افتند. بنگرید به:
Gaut 1998; Connolly 2000; Kieran 2001; Harold 2000.
کتابنامه و منابع بیشتری برای مطالعه
Beardsley, Monroe C. 1981. Aesthetics: Problems in the Philosophy of Criticism. Indianapolis, IN: Hackett.
Carroll, Noel. 1996. ‘‘Moderate Moralism.’’ ¨British Journal of Aesthetics, 36: 223–۳۷.
___ ۱۹۹۸a. ‘‘Art, Narrative, and Moral Understanding,’’ in Jerrold Levinson, ed., Aesthetics and Ethics. Cambridge: Cambridge University Press, pp. 128–۶۰.
___ ۱۹۹۸b. ‘‘Moderate Moralism versus Moderate Autonomism.’’ British Journal of
Aesthetics, 38/2: 419–۲۴.
___ ۱۹۹۹. Philosophy of Art: A Contemporary Introduction. London: Routledge.
___ ۲۰۰۰. ‘‘Art and Ethical Criticism.’’ Ethics, 110: 350–۸۷.
___ ۲۰۰۲. ‘‘The Wheel of Virtue: Art, Literature, and Moral Knowledge.’’ Journal of Aesthetics and Art Criticism, 60: 3–۲۶.
Connolly, Oliver. 2000. ‘‘Ethicism and Moderate Moralism.’’ British Journal of Aesthetics, 40/3: 302–۱۶.
Connolly, Oliver, and Haydar, Bashshar. 2001. ‘‘Narrative Art and Moral Knowledge.’’ British Journal of Aesthetics, 41/2: 109–۲۴.
Currie, Gregory. 1995. ‘‘The Moral Psychology of Fiction.’’ Australasian Journal of Philosophy, 73: 250–۹.
Devereaux, Mary. 2001. ‘‘Moral Judgments and Works of Art.’’ Paper at conference on Art and Morality, University of California at Riverside, April.
French, Peter A. 2001. The Virtues of Vengeance. Lawrence, KA: University of Kansas Press.
Gass, William H. 1993. ‘‘Goodness Knows Nothing of Beauty: On the Distance between orality and Art,’’ in John Andrew Fisher, ed., Reflecting on Art.Mountain View, CA: Mayfield.
Gaut, Berys. 1998. ‘‘The Ethical Criticism of Art,’’ in Jerrold Levinson, ed., Aesthetics and Ethics. Cambridge: Cambridge University Press.
Goldberg, S. L. 1993. Agents and Lives. Cambridge: Cambridge University Press.
Guerard, Albert L. 1963. Art for Art’s Sake. New York: Schocken Books.
Harold, James. 2000. ‘‘Moralism and Autonomism.’’ Talk at Central Division Meetings of American Philosophical Association, Chicago, April.

نظر دهید »
دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع طراحی الگوی راهبردی ارزیابی عملکرد یگان های ناجا- فایل ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
 

معیارها

 

ابزارهای تقویت کیفیت

 

مراحل پژوهش که ابزارها در آن استفاده می شوند

 

 

 

اعتبار

 

سه سویه سازی
مشارکت طولانی مدت
تحلیل موارد مخالف

 

جمع آوری داده ها

 

 

 

قابلیت تأیید

 

بررسی اعضا
بازنگری دقیق

 

بررسی موارد مطالعه

 

 

 

قابلیت اطمینان

 

کدگذاری مطالعات
بررسی داده ها

 

مصاحبه های شرکت کنندگان

 

 

 

قابلیت انتقال

 

توصیف دقیق
بیان فرضیه ها

 

بررسی موارد مطالعه

 

 

 

۵-۳- روش تجزیه و تحلیل داده ها:
به کمک روش تحلیل محتوا، برداشت های محقق از محتوا تحلیل می گردد. درحین تجزیه و تحلیل داده ها، داده ها طبقه بندی می شوند.
پس از مصاحبه، کدها جمع آوری و مقایسه می شوند تا مفاهیم کلی تری استخراج گردد. کدبندی که انجام شد ابعاد ارزیابی عملکرد استخراج می شود. سپس مولفه ها مشخص می گردند. و در نهایت الگوی راهبردی ارزیابی عملکرد ارائه خواهد شد..
۱-۵-۳- تحلیل محتوا:
تحلیل محتوا روش مطالعه وتجزیه وتحلیل ارتباط ها به شیوه نظام مند، عینی وکمی برای اندازه گیری متغیرها است (شریفی،۱۳۸۶: ۲۳۹).
دانلود پایان نامه
فرایند کامل تحلیل محتوا را می توان به سه مرحله کلان تقسیم نمود:
الف) شکستن و کاهش متن،
ب) بررسی و کاوش متن
ج) ادغام و یکپارچه سازی بررسی ها و کاوش ها.
در حالی که همه این مراحل با تفسیر و تحلیل همراه است اما در هر مرحله تحلیل، سطح بالاتری از انتزاع به دست می آید (آتراید-استیرلینگ، ۲۰۰۱). برخی از مراحل تحلیل محتوا شبیه مراحل سایر تحقیقات کیفی است بنابراین همه مراحل آن لزوماً اختصاص به تحلیل مفهوم ندارد. فرایند تحلیل محتوا زمانی شروع می شود که تحلیلگر به دنبال شناسایی الگوهایی از معانی و موضوعات مورد علاقه در داده ها باشد، این کار ممکن است در طول جمع آوری داده ها اتفاق بیفتد. نقطه پایان این فرایند نیز تهیه گزارشی از محتوا و معانی الگوها و مفاهیم در داده ها است. مفاهیم، سازه های انتزاعی (غالباً فازی) هستند که پژوهشگر قبل، حین و بعد از تحلیل شناسایی می کند (ریان و برنارد، ۲۰۰۰: ۷۸۰)،
در اینجا فرایند تحلیل محتوا و ترسیم شبکه مفاهیم در قالب سه مرحله، شش گام و بیست اقدام معرفی می‌شود. خلاصه ای از مراحل شش گانه تحلیل محتوا در جدول زیر آمده است. نکته قابل توجه این است که تحلیل های کیفی از یک سری خطوط راهنما استفاده می کنند و نه یک سری قوانین مشخص، این امر باعث انعطاف پذیری آنها برای تناسب روش با سوال ها و داده های تحقیق می شود. ضمن اینکه تحلیل محتوا یک فرایند خطی و صرفاً حرکت از یک مرحله به مرحله بعد نیست بلکه یک فرایند رفت و برگشتی است که در صورت نیاز در همه مراحل تحقیق صورت می گیرد. همچنین تحلیل فرآیندی است که طی زمان شکل می گیرد و نباید با عجله انجام شود (براون و کلارک، ۲۰۰۶: ۹۱).
جدول ۲-۳) فرایند گام به گام تحلیل محتوا و تحلیل شبکه مفاهیم (براون و کلارک، ۲۰۰۶: ۹۵)

 

 

مرحله

 

گام

نظر دهید »
پژوهش های انجام شده با موضوع دشمن شناسی از منظر قرآن کریم- فایل ۹
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

خلاصه­ی داستان از آن قرار است که: عابدی از بنی اسرائیل همیشه مشغول عبادت است، شیطان در فریب او عاجز می­ماند از دیگر شیاطین درخواست کمک می­ کند، هریک پیشنهادی می­دهد، یکی از آن­ها پیشنهاد می­دهد از طریق مقدسی و عبادت او را باید فریب داد، لکن آمد و مشغول عبادت طاقت­فرسا شد تا جایی که عابد تعجب کرد و از او پرسید چه چیز باعث شده تو به این مرحله از عبادت برسی. شیطان گفت: من گناهی کردم و پس از آن توبه نمودم و در نتیجه­ توبه­ام، عبادتم زیادتر شد؛ تو هم، چنین کن تا شبیه من قرب پیدا کنی و پولی به او داد و گفت: سراغ فلان زن فاحشه برو و او نیز رفت. زن فاحشه از دیدن عابد تعجب کرد و او را از نقشه شیطان مطلع کرد و عابد وقتی برگشت شیطان را ندید و….[۲۹۲]
بنابراین باید کاملاً هوشیار باشیم که به این دام خطرناک شیطان نیفتیم و متوجه باشیم که گاهی ممکن است شیطان دستور به عبادت و نماز و دعا بدهد، در این­جا انسان ِمؤمن ِآگاه نیرنگ و فریب شیطان را نمی­خورد و می­داند که اگر عبادت و نمازی هم باید انجام دهد به دستور و محض اطاعت امر خدا باشد تا بتواند عروج کرده و به مقامات معنوی دست یابد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
به عنوان مثال در روایتی از امام صادق (ع) داریم: ابن سنان گوید: به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: مردیست عاقل که گرفتار وسواس در وضو و نماز می­باشد، فرمود: چه عقلى که فرمانبرى شیطان‏ می­ کند؟ گفتم: چگونه فرمان شیطان‏ می­برد؟فرمود: از او بپرس وسوسه‏اى که به او دست می­دهد از چیست؟ قطعاً به تو خواهد گفت: از عمل شیطانست.[۲۹۳]
۳-۱-۱-۴-۲-۷) از طریق اموال و اولاد:
قرآن کریم در این­باره می­فرماید: «وشارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»[۲۹۴]: و با آنان در اموال و اولاد شریک شو.
از جمله برنامه­هاى شیطانى احزاب شیطانى در سلطه بر بندگان خدا و اغواى آن­ها، رواج مسأله ربا در بین آن­ها و سلطه بر منافع اقتصادى آن­هاست تا هم اموال و ثروت­هاى آن­ها را به غارت ببرند و هم آن­ها را مطیع خود و در نهایت منحرف سازند. از سوى دیگر، هجمه فرهنگى به آن­ها و شیوع فحشا و منکرات و ایجاد مراکز فساد و ازدیاد فرزندان نامشروع و در یک کلمه، از خود بیگانه کردن جوانان، به طورى که فرهنگ بیگانه را فرهنگ خود بپندارند و به طور کلّى، حیوانیّت را به جاى انسانیّت تلّقى کنند و از فطرت الهى و ویژگى­هاى انسانى خود کاملاً بیگانه شوند، از جمله برنامه­هاى شیاطین است که از طریق مسائل اقتصادى و تهاجم فرهنگى بر ایشان قابل دسترسى است.[۲۹۵]
۳-۱-۱-۴-۲-۸) زنان:
یکی دیگر از دام­های نیرومند شیطان، «زنان» هستند. چنان­که در روایات می­خوانیم که پیامبر(ص)فرمود:« النّساء حباله الشّیطان»[۲۹۶]: زنان دام­هاى شیطانند و در جایی دیگر می­فرماید: « أوثق سلاح إبلیس النّساء»[۲۹۷]: محکم­ترین سلاح شیطان زنانند.
البته پیداست که مراد این نیست که حقیقت «زن» زیر سؤال برود. زیرا زن مظهر جمال الهی است و از دامان پاک بعضی از زنان مردان بزرگ الهی رشد کردند و دشمنان سرسخت شیطان و دوستدار حقیقی حضرت حق شدند. بلکه منظور این است که چون مردان به جنس مخالف خود کشش دارند، شیطان ایشان را به برخی از زنان مفتون می­سازد و آن­ها را در نظرشان جلوه می­دهد و با فریب دادنشان به محرّمات می­ اندازد. لذا در روایت دیگری از امیرالمؤمنین (ع)می­خوانیم:« لیس لابلیس وهق اعظم من الغضب و النّساء»[۲۹۸]:
براى شیطان کمندى عظیم‏تر از خشم و زنان نیست، یعنى از براى گرفتن مردم و اسیر کردن ایشان کمندى ندارد عظیم­تر از این که خشم بر ایشان مستولى سازد تا به سبب آن در معاصى افتند، یا این­که ایشان را بزنان مفتون سازد و فریب دهد و در محرّمات اندازد.پس خطرناک­ترین دام شیطان جنس زن است، مگر زن­هایی که عمری مردانه با ابلیس مبارزه کرده باشند.در این رابطه رجوع به داستان برصیصای عابد مفید است.
۳-۱-۱-۴-۲-۹) تبلیغات:
امروز شیاطین بزرگ انس با پشتوانه و اعتماد به شیاطین جن و ملاک قرار دادن آن­ها به وسیله بنگاه­هاى عظیم تبلیغاتى خود و ابزار و وسایل دیگر، شایعات و تبلیغات فراوان و دروغینى را براى گمراه کردن مردم و به خصوص جوانان به راه مى­اندازند، تبلیغاتى کاملاً حساب شده در قالب خبر، شعر، مصاحبه، طنز و مانند آن­ها که فقط احزاب شیطانى را یاراى چنین تبلیغاتى است. قرآن کریم می­فرماید: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ»[۲۹۹]: هر که را توانستى با صدایت تحریک کن و وسوسه نما.
۳-۱-۱-۴-۲-۱۰) بزرگ کردن آرزوها و تمنیات واهی:
قرآن کریم چنین بیان می­ کند:« وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ، وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً»[۳۰۰]: و آن­ها را گمراه مى‏کنم! و به آرزوها سرگرم مى‏سازم! و به آنان دستور مى‏دهم که (اعمال خرافى انجام دهند و) گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینشِ پاک خدایى را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است.
یکی از ابزارهای شیطان برای فریب انسان­ها، بزرگ جلوه دادن آرزوهاست زیرا که مهم­ترین کمین­گاه شیطان قوه خیال آدمی است یا به عبارت دیگر مهم­ترین ابزار شیطان قوه مخیّله انسان است شیطان برای آن­که بتواند به درون انسان راه یابد و خود او را بر جان آدمی مسلط سازد، وهم وخیال را به جای معقول می­نشاند و آدمی را گرفتار مغالطه و مجادله می­ کند و از آن­جا که قوه­ی خیال سرچشمه­ی تجزیه و ترکیب امور جزئی است شیطان با نفوذ در آن چیزهای زشت را زیبا نشان می­دهد و زندگی و زیور­های جزئی طبیعت را برای انسان جالب و جذاب می­نمایاند و به این ترتیب او را گمراه می­ کند.[۳۰۱]
۳-۱-۱-۴-۲-۱۱) تزیین اعمال زشت:
یکی دیگر از ابزارهای شیطان در گمراهی فرد و جامعه، جلوه­ی زیبایی به زشتی­ها می­باشد. بدترین روش برای تباهی، دست کشی از خوبی­ها و زشت­انگاری آن و تزیین زشتی­ها می­باشد. به عبارت دیگر، ارزش­ها ضدِّ ارزش و ضدِّ ارزش­ها، ارزش جلوه کنند.
قرآن در معرفی جلوه­گری به عنوان ابزاری از شیطان می­فرماید: « إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ‏»[۳۰۲]: کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آن­ها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است!
قرآن کریم در جای دیگر می­فرماید: « تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏»[۳۰۳]: به خدا سوگند، به سوى امت­هاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولىّ و سرپرستشان است و مجازات دردناکى براى آن­هاست.
این آیه حقیقت سرِّکار مشرکان عرب را در زنده به گور کردن دخترانشان بیان می­ کند. امروزه نیز ما در گوشه و کنار جهان، جنایتکاران بی­رحم را می­بینیم که نه تنها از کشتار بی­رحمانه­ی انسان­های بی­گناه شرم نمی­کنند، بلکه بدان افتخار می­ورزند.
صاحب تفسیر انوار درخشان، در تفسیر آیه­ی«لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ»می­نویسد: «تزیین به معناى احاطه بر فکر و خاطر بشر است که زندگى را زینت بخشد و بشر را مغرور کند و فریب دهد و از غرض خلقت غفلت ورزد و اغواء نیز عبارت از آنست که بشر را از مسیر خرد بیرون کند و از پیمودن راه سعادت که غرض از خلقت است بازدارد بدیهى است محور شقاوت و اساس تیره‏بختى بشر همانا غفلت از غرض خلقت و از مسیر خود در زندگى است و ابلیس در مقام مکابره توحید افعالى پروردگار را انکار نموده و در هر دو جمله مغرور نمودن و اغواء بشر را به­ طور استقلال به خود نسبت داده و درباره شقاوت و اغواء افراد بشر دعوى استقلال و در اختیار خود خوانده است و به صراحت گفت شیفتگى و تیره‏بختى بشر را به عهده خواهم گرفت».[۳۰۴]
۳-۱-۱-۴-۲-۱۲) وعده­های دروغین:
شیطان در راستای معرفی اهداف خویش برای تحت تأثیر قرار دادن و سپس جذب مخالفان خود شعارهایی فشرده پیرامون خلاصه­ای از اندیشه­ها و آرمان­های مکتبی خویش دارد. قرآن از شعار شیطان چنین یاد می­ کند:« کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ، فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ‏»[۳۰۵]: کار آن­ها هم­چون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» امّا هنگامى که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار عالمیان است بیم دارم!
این آیه بیان­گر همانندی کار منافقان با عمل شیطان است. منافقان وعده­ی نصرت به قبیله بنی­نظیر دادند، ولی با عمل نکردن به آن در هنگام حاجت و سختی تنهایشان گذاشتند. شیطان نیز در سایه­ی شعار حل مشکلات، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی­کند، بلکه برآن می­افزاید تا جایی که انسان سر از کفر درمی­آورد. این آیه به همکاری بی­سرانجام با شیطان اشاره دارد. شیطان با وسوسه و شعار برقول هرگونه مساعدت، انسان را به میدان حوادث می­فرستد و به انواع گناه آلوده­اش می­ کند، امّا در بحرانی­ترین حالت­ها او را در وسط میدان رهایش می­ کند و با فراز از او نه تنها به وعده­هایش عمل نمی­کند، بلکه این سوز را هم در دل انسان می­ گذارد که :«من از تو بیزارم» [۳۰۶] سرنوشت همکاران و هم پیمانان با شیطان جز این نیست.
نمونه­ زنده­ی آن در عصر ما پیمان­های قدرت­های بزرگ و شیاطین زمان است که با سران دولت­های وابسته امضاء می­ کنند. بارها دیده­ایم دولت­های وابسته همه چیز خود را در طبق اخلاص گذاردند و نثار آن حامیان شیطان صفت کرده ­اند، ولی به­ طور کامل در حوادث سخت تنها ماندند و از همه­جا رانده شده ­اند و این­جاست که به عمق این پیام قرآنی آشناتر می­شویم.[۳۰۷] به­ طور کلّی می­توان چنین نتیجه گرفت که، شیطان تمام این ابزارها و وسایل را تنها با یک هدف و مقصد دنبال می­ کند، آن کوشش در به فعلیت رساندن قوه­ی رذایل و محو زیبایی ذاتی ایمان است که در فطرت همه انسان­ها وجود دارد.[۳۰۸]
۳-۱-۱-۵) صفات شیطان:
پس از آشنایی اجمالی با ماهیّت و حقیقت شیطان از زبان قرآن، صفات گوناگون او را برای شناساندن بیشتر شیطان از قرآن درمی­یابیم؛ تا هر کس این صفات را در خود می­بیند، بداند که صفات شیطانی در وجود او رخنه کرده است و باید خود را اصلاح کند:
۳-۱-۱-۵-۱) ناسپاسی:
شیطان ناسپاس است. زیرا توان و استعداد فوق العاده خدادادی را برای اغوا و گمراهی مردم صرف کرد.[۳۰۹]قرآن کریم در این باره می­فرماید:« وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»[۳۱۰]: چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود!
۳-۱-۱-۵-۲) عصیان­گری:
شیطان چون خودش نافرمانی خدا می­ کند و در این کار مصرّ می­باشد و کسی که مصدر همه نعمت­ها(خداوند) را عصیان می­ کند. بنابراین جز به نافرمانی خدا و محرومیت از رحمت او فرمان نمی­دهد.[۳۱۱] قرآن کریم در این باره می­فرماید: «یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا»[۳۱۲]: اى پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیان­گر بود!
۳-۱-۱-۵-۳) خوارکنندگی:
شیطان این ویژگی را دارد که انسان را به بیراهه­ها و مناطق خطر بکشاند و بعد او را سرگردان رها کند، آن­گاه به دنبال کار خود می­برد. کسی که دل به یاری او ببندد او درست در لحظه­های حسّاس دست از کمک و یاریش برمی­دارد و آن انسان، خوار و ذلیل و ضعیف می­گردد.
«.. وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا»[۳۱۳] : و شیطان همیشه خوارکننده­ی انسان بوده است!
۳-۱-۱-۵-۴) تعصّب بی­جا:
« فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّهِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّهِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ أَ لَا [یَرَوْنَ‏] تَرَوْنَ کَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَکَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْآخِرَهِ سَعِیراً»[۳۱۴]:
پس شیطان دشمن خدا و پیشواى متعصّب‏ها و سرسلسله متکبّران است، که اساس عصبیّت را بنا نهاد و بر لباس کبریایى و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگى را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنى را از تن درآورد. آیا نمى‏نگرید که خدا به خاطر خود بزرگ­بینى، او را کوچک ساخت؟ و به جهت بلندپروازى او را پست و خوار گردانید؟ پس او را در دنیا طرد شده و آتش جهنّم را در قیامت براى او مهیّا فرمود؟
امام علی(ع)در این خطبه، شیطان را دشمن خدا، پیشوای و سلف متکبران معرفی می­ کند که اساس تعصب و تکبر و خودخواهی را پی­ریزی کرد.
۳-۱-۲) نفس امّاره:
واژه نفس از واژه­ های کلیدی در حوزه انسان­شناسی است. این اصطلاح در متون دینی و نیز فلسفه و عرفان و اخلاق کاربردی نسبتاً وسیع دارد. در اصطلاح حکما جوهری است که ذاتاً مستقل است و در فعل نیاز به ماده دارد و متعلق به اجساد و اجسام است و به بدن تعلق تدبیری دارد.[۳۱۵]
معانی کاربردی نفس در قرآن کریم است، گرچه ممکن است این واژه در کلام عرب در وجوه دیگری نیز به کار رفته باشد. کلمه نفس، ۱۴۰ بار و کلمه نفوس، ۲ بار و کلمه انفس، ۱۵۳ بار در قرآن کریم آمده است. در همه این موارد «نفس» به معنای ذات وحقیقت شیء آمده، گرچه مصادیق آن متفاوت است.[۳۱۶]
پروردگارمتعال انسان را حقیقی دو سویه آفرید. یکی: بدن که از جنس مخلوق­های همین عالم ملک است. و دیگر: نفس که آن را روح و جان و دل نیز گویند؛ و آن جوهری مجرّد و از عالم ملکوت می­باشد.جسم را با چشم ظاهر می­توان دید ولی نفس را تنها با بصیرت باطنی می­توان مشاهده کرد.
بنابراین مقصود از«انسان» در آیه­ها و روایت­ها، همین بخش، یعنی: روح، عقل و نفس می­باشد. زیرا که این بدن ظاهری فقط به عنوان مرکب و ابزاری در خدمت روح است.[۳۱۷]
از طرفی باید گفت آن­چه از قرآن فهمیده می‏شود، این است که نفس یک واقعیت دو سطحی است: یک سطح رویین که عبارت است از مجموعه قوا و نیروها که ارتباط تنگاتنگی با جسم و تن دارد و ویژگی اصلی‏اش تحرک و جنبش است و دیگری سطح ژرف و عمیق که محور و مرکز نفس را تشکیل می‏دهد و ویژگی اصلی‏اش کنترل و مدیریت قوا و نیروهاست که معمولاً از آن به «من» تعبیر می‏کنیم. در اصطلاح قرآن این محور و عمق نفس «قلب» نامیده شده است؛ علامه طباطبایی در تبیین این موضوع می­فرماید: «و القلب العضو المعروف. و یستعمل کثیراً فی القرآن الکریم فی الأمر الذی یدرک به الإنسان و یظهربه أحکام عواطفه الباطنه کالحبّ و البغض و الخوف و الرجاء و التمنی و القلق و نحو ذلک. فالقلب هو الذی یقضی و یحکم، و هو الذی یحبّ شیئاً و یبغض آخر، و هو الذی یخاف و یرجو و یتمنى و یسر و یحزن، و هو فی الحقیقه النفس الإنسانیه تفعل بما جهزت به من القوى و العواطف الباطنه.»‏[۳۱۸]:«قلب همان عضو معروف است. در قرآن کریم در مورد چیزی به کار می‏رود که انسان به­واسطه آن درک می‏کند و عواطفش را هم­چون دوستی و دشمنی، ترس و امید، آرزو و اضطراب و … به­وسیله آن اظهار می‏نماید. پس قلب همان چیزی است که حکم می‏کند، دوستی و دشمنی می‏ورزد، ترس و امید دارد، شادمان و اندوهگین می‏شود و این در حقیقت همان نفس و جان آدمی‏ است که به وسیله ابزارهایی که بدان مجهز شده است، عواطفش را نشان می‏دهد.»
در آیه کریمه «نهی النفس عن الهوی»[۳۱۹] نیز این دو سطح کاملاً مطرح شده است، چون از یک سو نفس دارای هوا معرفی شده و از سوی دیگر نهی کننده‏ای فرض شده است که نفس را از پیروی هوا نهی می‏کند. این سطح از نفس غیر از قوا و نیروهاست، بلکه حقیقتی است که بر قوا و نیروها فرمان می‏راند. اگر بخواهیم نسبت میان قلب و قوای نفس را بسنجیم، می‏توان گفت این نسبت مانند نسبت مرکز گردباد و چتر آن می‏ماند که هر چه از عمق بالاتر می‏آید، گسترده‏تر و فراگیرتر می‏شود، در عین حال که حرکت و جنبش آن تابع حرکت و جنبش مرکز است.
از سوی دیگر در دیدگاه قرآن، ساختار اولی و اصلی قلب به گونه‏ای است که هم حقیقت‏نماست و هم حقیقت‏گرا؛ یعنی از یک سو شفافیت و دگرنمایی نسبت به حقایق دارد؛ حقایق را می‏شناسد و آن را از باطل تشخیص و تمییز می‏دهد؛«فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»[۳۲۰]:«سپس بدی‏ها و پرهیزگاری‏هایش را به او الهام کرده.‏»[۳۲۱]
با توجه به این مقدمه چنین می­توان نتیجه ­گیری کرد که بر اساس آموزه‏های قرآن کریم، اگر هواها و کشش‏ها مهار نشود، نقش مدیریتی قلب را که در تصمیم و اراده ظهور می‏کند، به سمت اهداف وجودی خود سوق داده و از ساختار اولی و اصلی قلب که حق‏نمایی و حق‏گرایی است، دور می‏سازد و به تدریج ساختار اولی و فطرت انسان را نابود می‏کند. و به تعبیر زیبای ِامام علی (ع) که می­فرماید:« پیروى از خواهش نفس‏، انسان را از حق باز مى‏دارد»[۳۲۲]و هم­چنین در جای دیگر می­فرمایند:«تسلیم هواى نفس‏ خویش نباشید، که چنین کسى بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگین هلاکت و فساد را بر دوش مى‏کشد و از جایى به جاى دیگر مى‏برد، تا آن­چه را که ناچسب است بچسباند و آن­چه را که دور مى‏نماید نزدیک جلوه دهد»[۳۲۳]. بنابراین لازم است که انسان این دشمن خانگی را که موجب سقوط انسان در رذایل می­ شود را به خوبی شناخته و در صدد مقابله با آن درآید لذا در این بخش به بررسی این مهم می­پردازیم.
۳-۱-۲-۱) اقسام نفس:
نفس در واقع خودِ انسان است و همان چیزى است که فکر و اراده مى‏کند. نفس انسان داراى صفاتى است که برخى از آن­ها ویژه حیوان و برخى مخصوص فرشتگان است. اگر صفات حیوانىِ انسان مطیع صفات ملکوتى او شود، سعادتمند خواهد بود و اگر صفات ملکوتى او فرمانبردار صفات حیوانى نفس گردد بدبخت و شقاوتمند خواهد شد. باید توجه داشت که نفس در این آیات به معنای قوه­ای از قوای انسان نیست که در مقابل آن نفس­های دیگری وجود داشته باشد، بلکه انسان دارای یک حقیقت واحد است که از آن به «نفس» تعبیر می­ شود. اما این حقیقت واحد قابلیت آن را دارد که حالات مختلف به خود گیرد.
از همین رو فیض کاشانى صفات مختلف انسان را به چهار نوع درندگى، حیوانى، شیطانى و ربانى تقسیم نموده است. هر انسانى جزئى از این صفات چهارگانه را دارد و در انسان به صورت خوک و سگ و شیطان و حکیم متصوّر است. خوک (شهوت)، سگ (غضب)، شیطان (تحریک کننده شهوت و غضب) و حکیم (عقل) است که مأمور به دفع شیطان است».[۳۲۴]

نظر دهید »
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع شناسایی و تحلیل ریسک های برون سپاری پروژه های ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

 

با توجه به اینکه پیمانکار انتخاب شده، به‌صورت انحصاری تنها منبع تأمین‌کننده است، ممکن است در خصوص تحویل به موقع موضوع قرارداد هیچ دغدغه­ای نداشته باشد.

 

انتخاب تأمین‌کنندگان

 

اجرای قرارداد، انتقال منابع و مدیریت روابط

 

 

 

 

 

تحریم‌ها و فشارهای خارجی ممکن است موجب قطع همکاری شرکت‌های بین‌المللی در تأمین تجهیزات مورد نیاز پروژه و حتی خدمات مشاوره­ای گردد.

 

اجرای برون‌سپاری

 

اجرای قرارداد، انتقال منابع و مدیریت روابط

 

 

 

 

 

به علت اینکه محدوده پروژه در اسناد پیمان به درستی و به صورت کامل مشخص نشده است، امکان­دارد افزایش محدوده و ارائه کار اضافه به پیمانکار منجر به بروز تعارض شود.

 

اجرای برون‌سپاری

 

اجرای قرارداد، انتقال منابع و مدیریت روابط

 

 

 

 

 

با توجه به الزامات قانونی در برگزاری مناقصه، امکان دارد پیمانکاران درجه ۲ و حتی ضعیف‌تر برنده مناقصه شوند.

 

انتخاب تأمین‌کنندگان

 

شناسایی، ارزیابی و انتخاب تأمین‌کنندگان

 

 

 

 

 

نوسان نرخ ارز و افزایش قیمت تمام شده پروژه و کاهش سود پیمانکاران، ممکن است موجب بروز مناقشه بر سر قرارداد و تفسیر آن میان طرفین گردد.

 

اجرای برون‌سپاری

 

اجرای قرارداد، انتقال منابع و مدیریت روابط

 

 

 

 

 

به علت خطای انسانی در محاسبات و تعریف فرمول‌های صفحه گسترده توسط کارفرما، ممکن است پیمانکار توانمند از چرخه رقابت حذف گردد.

 

انتخاب تأمین‌کنندگان

 

شناسایی، ارزیابی و انتخاب تأمین‌کنندگان

 

 

 

 

 

به علت خطای پیمانکار در اعلام قیمت­ها (تعداد صفرها) برای شرکت در مناقصه، ممکن است پیمانکار توانمند حذف و یا پیمانکار ضعیف برنده مناقصه شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

انتخاب تأمین‌کنندگان

 

شناسایی، ارزیابی و انتخاب تأمین‌کنندگان

 

 

 

 

 

تغییر در سیاست دولت به منظور حمایت از تولیدکنندگان داخلی، ممکن است منجر به افزایش بیش از حد انتظار مالیات محصولات وارداتی گردد.

 

اجرای برون‌سپاری

 

اجرای قرارداد، انتقال منابع و مدیریت روابط

 

 

 

 

 

به علت تغییر در سیاست‌گذاری‌های دولت و تغییر اولویت­ها، ممکن است تأمین بودجه پروژه جاری متوقف شود.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 225
  • 226
  • 227
  • ...
  • 228
  • ...
  • 229
  • 230
  • 231
  • ...
  • 232
  • ...
  • 233
  • 234
  • 235
  • ...
  • 453
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 تغذیه عروس هلندی
 زایمان سگ راهنما
 فروش محصولات غذایی
 تولید محتوا هوش مصنوعی
 تبلیغات کلیکی حرفه‌ای
 کسب درآمد محتوا شبکه‌ها
 نارضایتی شریک رابطه
 درآمدزایی از ویدئو
 تدریس آنلاین درآمد
 فضای تنفس رابطه
 عدم درک شریک زندگی
 راهنمای سگ اشپیتز
 رشد نکردن رابطه
 حافظه خرگوش
 آموزش حرف زدن مرغ عشق
 ویژگی زن ایده‌آل
 دوری از وابستگی عاطفی
 درآمد محصولات دیجیتال
 فریلنسری طراحی موفق
 بازسازی پس خیانت
 اضطراب روابط عاشقانه
 درآمد دوره‌های برنامه‌نویسی
 شاه طوطی اسکندر
 درآمد پادکست کسب‌وکار
 نقد محصولات آنلاین
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آخرین مطالب

  • راهکارهای ضروری و اساسی درباره میکاپ
  • نکته های آرایش دخترانه (آپدیت شده✅)
  • ⭐ دستورالعمل های سریع و آسان برای آرایش
  • هشدار : ترفندهایی که برای میکاپ حتما باید به آنها دقت کرد
  • هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش مساوی با خسارت حتمی
  • هشدار خسارت حتمی برای رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 23 – 5 "
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۲-ویژگی‌های افراد تاب‌آور – 9 "
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله | تجزیه و تحلیل داده ها – 7 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | فصل اول: کلیات ( مبانی ، مفاهیم و تاریخچه) – 2 "

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان