در سال ۱۳۱۲ ﻫ .ق. دو عالم و مجتهد بزرگ عصر یعنی میرزای رشتی، استاد فقهای عصر و دوم میرزای بزرگ شیرازی صادر کنندهی فتوای تنباکو در گذشتند. (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۲۰) ابراهیم صفایی در مورد مرگ میرزای بزرگ مینویسد که میرزا رضای کرمانی با نام جعلی سید نوری از طرف سیدجمال الدین افغانی از استانبول عازم سامرا شد تا چند هزار لیره عثمانی در اختیار میرزای بزرگ شیرازی قرار دهد و او فتوای نامشروع بودن سلطنت ناصرالدینشاه را صادر کند. میرزا لحظات طولانی در سکوت محض سخنان شیخ نوری را شنید و پس از پایان سخنان او، به سختی و صراحت آن پیشنهاد را رد کرد و از میان برداشتن ناصرالدینشاه را که هم مروج دین و مذهب و هم حافظ نظم و امنیت ایران بود را کاری خطرناک توصیف کرد و گفت سید جمالالدین افغانی قبلاً هم کاغذهایی در این زمینه با لحن خشن و تند نوشته و برای من هم فرستاد، ولی جواب ندادم. سپس صفایی اسنادی را آورده که ارائه میدهد. میرزای بزرگ شیرازی به توسط میرزا رضای کرمانی مسموم گردید و این توطئه به دستور مستقیم سلطانعبدالحمید دوم و سید جمال الدین افغانی بوده است. ضمناً صفایی سندی را آورده است که سیدجمال الدین افغانی در طینامهای به کل ملت ایران توهین و آنان را «مشتی بیسرو پا» خوانده است و در ادامه دو سند دیگر ارائه می کند که اولی در مورد اصالت افغانی سید جمال الدین است و دومی سندی در مورد چگونگی ترور ناصرالدینشاه است. (نگاه کنید به: صفایی،۱۳۹۰: ۱۲۰).
در همین سال حکومت فارس را بار دیگر به شاهزاده پیشنهاد کردند، اما شاهزاده به علت نداشتن افراد کار آزموده و ارتش مجهز آن را نپذیرفت. (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۲۱).
۳-۳-۸-مبارزه با بابیت ۱۳۱۲ ﻫ . ق.
در سال ۱۳۱۲ ﻫ . ق. فردی آبادهای که متهم به بابیازلی بوده را نزد علما آوردند و آقانجفی و دیگر علما به نزد شاهزاده آمدند و طبق نظر شهود وی «در آباده مکتبدار بوده و اغوای اطفال میکرد، دیگر میگفت در آباده دختر فلان بابی ازل را گرفته بود گفته شد این دو شاهد مجنونند زیرا مکتبداری با گرفتن زن مانعه الجمع است. میرزا بهاء السان العلما به او گفت بگو به بهاء لعنت گفت بر بهاء و میرزا بهاء هر دو لعنت» به هر حال پس شنیدن حرفهای شاهدان و تحقیق و بررسی به فتوای آقانجفی و شاهزاده او را کشتند. (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۲۱). آن چنان که به نظر می رسد شاهزاده با علما در جلوگیری از رشد بابیت در یک خط سیر قرار داشته اند و در همهی اقداماتی که علیه فرقه ضاله بابیت انجام داده شد شاهزاده و علما در یک جبهه قرار دارند. هدف کلی علما جهت حفظ دین و صیانت از مردم و شاهزاده در جهت حفظ نظم عمومی و جلوگیری از اغتشاش بود.
۳-۳-۹-آقامنیرالدین و شیخ العراقین
در محلهی احمدآباد آقامنیرالدین مستی را دستگیر کرده و گفته بود تا نگهاش دارند تا به هوش بیاید. شیخ حسن العراقین بدون اجازه آقامنیرالدین او را آزاد کرد و به تعدادی از رعایای خود دستور داد تا نگذارند آقا منیرالدین برای اقامه نماز به مسجد ایلچی برود. «به درب خآن هاش «پلیدی» [؟] مالیدند و به ناموس او فحاشی کردند.» میرزاهاشم امام جمعه دستور داد تا جهت این اهانت های شیخ العراقین به آقا منیرالدین، او را به پیش او بیاورند. شیخ العراقین از ترس به طرف ییلاق قمیلشو فرار کرد و به نزد شاهزاده رفت. از سوی دیگر بارها آقامنیرالدین اعلمیت خود را نسبت به برادران مسجدشاهی در مجامع عمومی اعلام کرده بود. برادران مسجدشاهی هم کینهی او را در دل داشتند و به محض رخ دادن این حادثه، شیخ محمدعلی برادر آقانجفی هم طرف شیخ العراقین را گرفت. «برخی کوتاهی عمر شیخ محمدعلی نجفی را همین حمایت از افراد ستمگر میدانند.» ( جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۲۷-۳۲۶) در مورد اینکه چرا شیخ العراقین دست به چنین اقداماتی زد، چیزی در منابع وجود ندارد، اما همین قدر مشخص است که دسته بندی بین علما و حس رقابت میان آن ها بسیار زیاد بوده است و نقش شاهزاده بیشتر نظارت بر این اختلافات و بهره بردن از این اختلافات بوده است.
۳-۳-۱۰-مرگ مشکوک دو جوان مارنانی
در اواخر جمادی الثانی ۱۳۱۳ ﻫ . ق. دو جوان مارنانی در خانهی یکی از تجار انگلیسی، بر اثر استشمام دود زغال درگذشتند. اهالی اصفهان مرگ این دو را به تجار انگلیسی و اهالی ارمنی جلفا نسبت دادند و بر علیه مسیحیان و اروپاییان ساکن اصفهان شورش کردند و خواهان قصاص قاتل یا قاتلین این دو جوان شدند. اعتراض و شورش مدتی طول کشید و تلگرافات زیادی بین علما، شاهزاده، ناصرالدین شاه و صدراعظم امین السطان رد و بدل شد. عاقبت شاهزاده، ورثه دو نفر دالاندار را با جلب نظر روحانیون راضی کرد و فتنه را آرام کرد.
در طی این مدت، تلگرافی از ناصرالدین شاه به شاهزاده فرستاد مبنی بر اینکه وزیرمختار روس و وزیرمختار انگلیس جهت نبود امنیت جهت اتباع و تجارت خانه هایشان شکایت داشتند که هیچ فرد مسیحی نمی تواند از منزل خود خارج شود و این فتنه حتی به بوشهر هم رسیده است و مردم از ورود کالاهای دول خارجی جلوگیری می کنند. شاه خطاب به شاهزاده گفت که وزیرمختار های روس انگلیس او را مسؤول این وضعیت می دانند و درخواست داشتند تا بار دیگر امنیت را در اصفهان برقرار نماید. «این فقره را هم می گویند تهمت صرف است بواسطهی تصدیق اطبا خودشان و آقانور که تلگرافاً به آن ها رسیده می گویند بطور یقین آن ها از دود زغال مرده و آسیبی به آن ها نرسیده» و این تهمتی است که به واسطهی آن قصد آسیب زدن به مسیحیان را دارند و اگر این غائله زودتر ختم نشود این دو وزیرمختار بزودی مجدداً به دیدار شاه رفته و کار به جاهای باریک کشیده خواهد شد. «مسلم است نباید گذاشت برای مردن دو نفر آدم بی معنی و حرف عوام کار رفته رفته به جاهای سخت کشیده و تمام دول باهم متحد شده برضد دولت ایران برخیزند.» و در ادامه گفت که اگر قاتل یک خارجی باشد نمی تواند بر طبق قرارداد ترکمانچای او را مجازات کرد و باید او را به دولت متبوعش تحویل داد. پس با راضی کردن علمای اصفهان هرچه سریع تر این قضیه را فیصله دهد. (نگاه کنید به: پیوست اسناد ، سند شماره پنج)
۳-۳-۱۱-ترور ناصر الدینشاه قاجار
در ۱۷ ذی العقده ۱۳۱۳ ﻫ .ق. «خبر شهادت ناصر الدینشاه به تیر میرزا رضای کرمانی رسید». (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۲۱) شاهزاده در مورد مرگ پدرش مینویسد: «اول بهار بود بشکار اکبر آباد رفتم … روز سهشنبه از راه شاهابوالقاسم… آمدم… دیدم شخصی لختی در اینجاست و آب هم نیست از متولی پرسیدم این کیست عرض کرد سیدی است از اهل خانه میرزا درویش و گداست بطرف اصفهان میرود نزد آقا میرمحمد اسماعیل مرشد درویشهای سلسله نعمت اللهی چند روز است در این سوراخ خوش کرده و افتاده … بقرب هفت تومان… به درویش دادم… گفتم سیدجان به پدرم شاه دعا کن … دو سه مرتبه این تکرار کردم جواب نداد متغیر شدم گفتم بَنگی نمیشنوی چه میگویم گفتم به پدر من دعا کن خنده کرد و گفت آقا جانم دیگر دعا در حق او اثر ندارد و عملش گذشته اگر چه از راه حق و فهم نگفته بود ولی اثر غریبی به من کرد بند دلم برید… آنچه اسباب مشغولیات بود و اسباب لهو و لعب بود برای خودم فراهم آوردم. زنان و مردانه بلکه از این خیال خارج شوم صورت نگرفت … روز جمعه… شاه مراد میرزا رئیس تلگرافخانه … گفت مختصر عرضی دارم فوراً به دلم اثر کرد که برای شاه خطری اتفاق افتاده … تلگراف امین السطان صدر اعظم را بمن داد خواندم دانستم چه خاکی بر سرم شده» (ظلالسطان،۱۳۶۲: ۳۲۷).
بسیاری پس از «شهادت ناصر الدینشاه» منتظر بودند تا ببینند که شاهزاده چه موضعی در قبال مظفرالدینشاه دارد، آیا به تهران حمله خواهد کرد و شاه را برکنار میکند؟ اما عکس تمام پیش بینی ها وی پیام تبریکی برای مظفرالدین میرزا فرستاد و به او اظهار اطاعت کرد. (معاصر،۱۳۵۳: ۴۳۷ و دهقاننیری،۱۳۸۰،ش ۲۷ و ۲۶: ۴۳) البته باید اذعان کرد که شاهزاده دیگر توان نظامی گذشته را نداشت و همچنین مطمئن بود در صورت هرگونه تحرکی، دول انگلیس و روس تحت هیچ شرایطی از او حمایت نخواهند کرد، بلکه در مقابل او خواهند ایستاد؛ چرا که انگلیس ها تمایل نداشتند ثبات کشور از بین برود و همچنین رو در روی روسها بایستند و روسها نیز طبق قرارداد ترکمانچای خود را موظف میدانستند که از شاه جدید حمایت کنند، به همین خاطر ترجیح داد در این برهه از زمان، روابط دوستانه ای با شاه جدید داشته باشد. البته باید به این واقعیت توجه داشت که او هرگز در طول زندگیاش برخلاف نظرات پدر تاجدارش رفتار ننمود و همیشه سعی کرد که به دستورات او که برایش همانند قانون بود عمل نماید و به همین خاطر به خواست پدرش، یعنی تعیین ولیعهدی مظفرالدینشاه احترام گذاشت و شاهی برادر را پذیرفت.
۳-۳-۱۲-تأسیس شرکت اسلامیه
پس از ماجرای رژی، تب و تاب جهت ارتقاءِ سطح تجارت و استفاده از امکانات جدید اصفهانیها را بر آن داشت تا به نحوی خود را با تجارت روز دنیا نزدیک تر کنند. در همین راستا شرکتهایی با نامهای گوناگون تأسیس شد، که مشهورترین آن ها شرکتهای مسعودیه و اسلامیه بودند. ارزش این اقدام زمانی به درستی درک خواهد شد که بدانیم «در آن دوران، اساس تجارت، دلالی تجار از اجناس فرنگی بوده و به قول آقانورالله، بازرگانان، عمّال شده و فّر و جلال فریبنده مغرب زمین از طریق کالاها در ایران جلوه می کرده است». تأسیس این شرکت ها در چنین شرایطی برای ایران حیاتی و برای کشورهای استعماری خطرآمیز بوده است به حدی که «روزنامه ها و نمایندگان انگلیس، رشد آن را سکته به منافع انگلیس در کل خلیج فارس اعلام کردند.» (نجفی،۱۳۶۹: ۳۱)
پیشتر در سال ۱۳۱۵ ﻫ .ق. و پیش از تأسیس شرکت اسلامیه اعلامیهای به امضای آقانجفی و شیخ محمدعلی نجفی رسیده بود که در ۶ ماده بر در و دیوار مساجد به این مضمون چسبانده بودند:
۱- از استعمال پارچههای خارجی و اروپایی تا حد امکان خوداری شود.
۲- علما و طلاب لباس و عمامه خود را از پارچههای بافت ایران تهیه کنند.
۳- کفن مردگان از پارچه کرباس و متقال ایرانی تهیه گردد.
۴- در برگزاری مهمانی ها از تشریفات جلوگیری و فقط بهیک نوع غذا اکتفا شود.
۵- روی کاغذ مارک دار انگلیس قباله و سند نوشته نشود.
۶- شهادت افراد معتاد در دعاوی پذیرفته نمی شود. (مهدوی،۱۳۶۷،ج۲: ۲۹).
البته در این زمینه، شاهزاده نیز فعالیتهایی کرده بود و در تهیه لباس نظامی برای سربازانش، از منسوجات اصفهان استفاده کرد و حتی در مراسم رژهی که در تهران در حضور ناصرالدینشاه برگزار شد، شاه از شاهزاده خواسته بود برای کل ارتش ایران از منسوجات اصفهان لباس تهیه کنند. (اعتمادالسلطنه،۲۵۳۶: ۱۵۱)
به هر روی شرکت اسلامیه در ذیالعقده ۱۳۱۶ ﻫ .ق. در اصفهان تأسیس شد و با تبلیغات گستردهی ضد اجنبی و تشویق هموطنان ایرانی به مصرف محصولات داخلی توانست جایی در میان مردم برای خود باز کند. از همان ابتدا محمد کازرونی، ریاست آن را بر عهده گرفت و شعبه هایی از این شرکت در شهر های لندن، بادکوبه، مسکو، اسلامبول، بمبئی، کلکته، بغداد، قاهره، پاریس و … تأسیس شد. (رهدار،۱۳۸۴: ۲۵۴)
ملکزاده، عامل اصلی تشکیل شرکت را حضور پدرش ملک المتکلمین و فعالیتهای شبانه روزی او در جهت جذب مردم برای سرمایهگذاری در این شرکت میداند، مردم این نوع شرکتها را به تقلید اروپایی ها کمپانی مینامیدند به همین دلیل شرکت اسلامیه در میان عوام به نام کمپانی معروف شد. (ملکزاده،۱۳۸۳،ج۱: ۱۳۷) ولی منابع دیگر از حمایتهای علمایی همچون سیدجمال الدین واعظ، مجدالاسلام کرمانی، شیخ محمدعلی نجفی وآقا نورالله نیز نام برده اند. (عسکرانی،۱۳۸۴: ۳۵ و صوفی نیارکی،۱۳۸۴،ش۸ : ۱۳۱-۱۳۰)
علاوه بر این حامیان، دو نفر دیگر هم از این شرکت حمایت زیادی نمودند؛ شخص اول شاهزاده و دیگری آقانجفی بود، اما حمایت این دو نفر بیشتر به خاطر منافع مادی خودشان بود، چرا که هر دو سرمایهگذاری مالی کلانی در این زمینه کرده بودند. (آفاری،۱۳۸۵: ۷۱).
مهمترین اهدافی که شرکت اسلامیه در صدد رسیدن به آن بود را اینگونه می توان برشمرد:
«۱- این شرکت مطلقاً تجارت امتعه خارجه نخواهد کرد مگر بعضی ادوات کارخانهها.
۲-شرکت با حکومت برای احداث راه شوسه قم-اصفهان در حال گفتگوست.
۳ –مقابله با احتکار،نجات مردم از گرانی، انتقال کالاهای مورد نیاز به مکآن هایی که لازم است.
۴-تدارک لباس تمام اهالی ایران، چنانکه علمای اصفهان میخواستند مردم را از پوشیدن لباس ومنسوجات خارجی منع نمایند. اما رؤسای شرکت استدعا نمودند تا لوازم موجود نشود، اظهار برسانند.
۵-این شرکت هر چیزی را که به آن بدهند، به قدر کفاف از آن حاضر می کند.» (ترابی فارسانی،۱۳۸۴: ۸۲)
سه روحانی فعال و واعظ یعنی مجدالاسلام کرمانی، ملک المتکلمین و سیدجمال الدینواعظ، با اعضای جماعت بابی ازلی داد و ستد بسیار داشتند. آن ها انجمن ترقی را در اصفهان تشکیل دادند و مقالههایی برای نشریههای فارسی خارج از کشور فرستادند و در سال ۱۳۱۶ ﻫ .ق. مدرسهای جدیدی نیز تأسیس کردند و در همین سال آن ها به استخدام شرکت اسلامیه، درآمدند و به شدت مردم را برای خرید منسوجات داخلی و تحریم منسوجات وارداتی تشویق می کردند. شاهزاده و آقانجفی هم از آنان حمایت می کردند چرا که با بالا رفتن فروش شرکت اسلامیه، سود بیشتری میبردند. ملک المتکلمین، سید جمالالدین واعظ و مجد الاسلام کرمانی کتابی تحت عنوان رؤیای صادقه را نوشتند و بدون ذکر نامشان و با نام مستعار آن را منتشر کردند. این کتاب شرح رؤیایی است در مورد روز قیامت که بزرگان اصفهان همچون شاهزاده، آقانجفی و کازرونی تاجر و دیگر اجزای دستاندر کار شرکت اسلامیه در پیشگاه خداوند باری تعالی احضار میشوند، تا بخاطر اعمال خود از قبیل سوءِ استفاده از اموال عمومی، اختلاس و حیف و میلهایشان مورد بازخواست قرار گیرند. بلافاصله شاهزاده، آقانجفی و دیگر روحانیون اصفهان به این سه نفر در مورد نگارش این کتاب شک کرده و آن ها را به دلیل ارتباط با فرقه بابی ازلی، متهم به ارتداد کردند. آن ها مجبور به ترک اصفهان و رفتن به سوی تهران شدند و مورد حمایت سیدمحمد طباطبایی و شخص شاه قرار گرفتند. شاه جدید همیشه از «خطابههای این واعظان پرشور و آتشین که برادر با نفوذ و خطرناک او یعنی ظلالسلطان را مضحکه میکرد حمایت میکرد.» (آفاری،۱۳۸۵: ۷۳)
۳-۳-۱۳-قتل رحیم خان شاطر و جبهه گیری علما در قبال آن
در سال ۱۳۱۷ ﻫ.ق رحیمخان شاطر باشی سردستهی گروهی از جوانان بود و حدود صد نفر را به دور خود جمع کرد و هر کجا تعزیه بود به آنجا رفته و عزاداری می کردند و در قبال آن طاقه شال کشمیر میگرفتند. رحیمخان همیشه خود را از بستگان میرزا محمدعلی کلباسی معرفی میکرد و با شیخ العراقین که از وابستگان شاهزاده بود، رابطهی خوبی داشت. به همین دلیل آقانجفی با او رابطهی خوبی نداشت و همیشه مواظب رفتار و اعمال او بود. (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۲۹) روزی رحیم خان در حال بازگشت از مراسم عزاداری باز به مرد مستی برخورد کرد و بین این دو درگیری پیش آمد و مرد مست را به قتل رساند. این قضیه به آقانجفی فرصت خوبی داد تا بتواند ضربه ای کاری به دو رقیب خود یعنی شیخ العراقین و محمدعلی کلباسی بزند، پس در قصاص رحیم خان پافشاری کرد. رحیمخان هم که خود را بیگناه می دانست در امام زاده احمد بست نشست و شیخ العراقین، میرزامحمدعلی کلباسی و دیگر جوانان هوادارش تا سه هزار تومان به شاهزاده و ورثه مقتول پیشنهاد دیه دادند تا او را ببخشند. شاهزاده هم راضی به کشتن او نبود چرا که او یک مست لاابالی که سابقهی شرارت داشت را کشته بود، اما آقانجفی شخصاً به حضور شاهزاده رفت و اصرار کرد که قاتل باید کشته شود و هرچه شاهزاده اصرار کرد که «او را نفیبلد میکنم»، فایده نداشت و آقانجفی گفت «تا او را در حضور من نکشی بیرون نمیروم» و شاهزاده را تهدید کرد که اگر این کار را انجام ندهی، «خلق را علیه تو میشورانم و ترا از حکومت عزل میکنم» و ناچاراً شاهزاده میرغضب را احضار و در حضور آقانجفی اجرای حکم نمود. ظاهراً میرزا رحیم بقدری جذاب بود که «پنجاه نفر از خانمهای دوستدارش، گریهها کرده و پولهای زیادی جهت عفو او پرداخت کردند.» (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۳۰ و مهدی،۱۳۶۷،ج۱: ۴۰۴-۴۰۳).
شیخ محمدعلینجفی در سال ۱۳۱۸ ﻫ..ق درگذشت و از طرف مظفرالدینشاه لقب ثقه الاسلام به آقانورالله داده شد ولی او با آزاد اندیشی که داشت از تظاهر به این لقب احتراز جست، چون معتقد بود این القاب از شأن اسلام میکاهد. (صفایی،۱۳۹۰: ۵۲۷).
۳-۳-۱۴-ترویج مسیحیت
در همین دوران جمعی از مبلغین مسیحی که از اروپا به هندوستان رفته بودند، زبان را در آنجا فرا گرفتند و کتاب های متعددی در رّد اسلام در آنجا به چاپ رساندند. عده ای از این مسیونرهای مذهبی به اصفهان آمده تا مسیحیت را ترویج و علیه دین اسلام به فعالیت بپردازند. رییس این گروه فردی به نام تیسدال[۱۴] به چندین زبان شرقی مسلط بود. وی در جلفای اصفهان ساکن شد و علمای اصفهان را به مباحثه دربارهی مذهب دعوت کرد. او به این مسأله اکتفا نکرد و کتابی تحت عنوان «ینابیع الاسلام» منتشر کرد. (صدرهاشمی،بی تا،ج۱: ۲۳۹ و صوفی نیارکی،۱۳۸۴،ش۸: ۱۲۹ و رهدار،۱۳۸۴: ۲۵۳)
علمای اصفهان به خصوص آقانجفی و آقانورالله برای جلوگیری از ترویج مسیحیت به حضور شاهزاده و رکن الملک رفتند و پس از مشورت با آن ها در سال ۱۳۲۰ ﻫ . ق. در جلفا اقدام به تأسیس انجمنی به نام «صفاخانه» کردند. آقا داعی الاسلام را هم از طرف انجمن انتخاب کردند و به دنبال ایجاد انجمن، روزنامه ای را به نام روزنامه الاسلام برای نشر مناظرات و مباحثات مذهبی راه انداختند. (رجبی ،۱۳۸۲: ۶۵) تأثیر این اقدام فرهنگی تا آنجا ادامهیافت که نسخه های مجله به لندن و بعضی پایتخت های اروپایی و همچنین مصر، هند، حجاز و عثمانی ارسال و مورد استفادهی متفکرین مسلمان در برخورد با آرا مسیحیت قرار گرفت. (صدرهاشمی،بی تا،ج۱: ۲۴۵)
۳-۳-۱۵-مقابله با بابیت ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ ﻫ . ق.
این ماجرا در منابع به صورت های مختلفی ذکر شده است. در سال ۱۳۲۰ ﻫ .ق. شیخالرئیسقاجار که متهم به طرفداری از بابی ها بود به اصفهان وارد شد اما با اعتراض آقایان مسجدشاهی و مردم او اصفهان را ترک کرد. و به دنبال این ماجرا، عده ای از بابی های شهر به دعوت میرزا علی خان و جواد صراف که هر دو متهم به بابیگری بودند و حمایت های میرزا اسدالله نایینی منشی کونسولگری روسیه، جمع شده «از هر فسادی بیاندیشه هم بزم باده و ساده هم اسباب تأتر آماده هم گنجفه و آس هم تار و ساز هم استاد کاغذساز همه اساس فراهم» بود. (جابری انصاری، ۱۳۲۱: ۳۴۰). یک آخوند، حاضرین آنجا را به بهائیت دعوت میکرد. مردم خشمگین هم به در خانهی میرزا علیخان رفته تا این آخوند را دستگیر نمایند. نگهبان آنجا به مردم تیراندازی کرد. سرانجام پس از درگیری های بسیار جواد صراف را دستگیر و پیش آقانجفی بردند. آقانجفی اعلام کرد که اعتقاد او به بابیت هنوز اثبات نشده اما خوردن شراب او قطعی است و باید او را حد بزنند و طبق رسم پس از حد به او خلعت داد و مرخص کرد. (مهدوی،۱۳۶۷،ج۱: ۴۶۹).
جواد صراف در صدد بود تا به نحوی توسط میرزا اسدالله نایینی حمایت کنسولگری روس را در آزادی عقیده بهاییان و ترویج عقاید این فرقه جلب نماید. نمایندگان کنسولگری در پی این درخواست اعلام کردند که باید عدهی زیادی از پیروان این فرقه تجمع کنند و در این صورت می توان اقدامی جهت این درخواست از دولت ایران کرد. جواد صراف و تعدادی از بابیان سعی کردند تا همکیشان خود را در آباده، نجفآباد، سده و دیگر جاها جهت تحقق این درخواست جمع نمایند و حدود دویست نفری اجتماع کردند و به کنسولگری روسیه پناهنده شدند و خواهان آزادی ترویج عقیده برای مسلک خود شدند. آن ها در هنگام تجمع به آقانجفی و دیگر علما توهین کردند و حتی شیخ الرییس قاجار را از خود می دانستند و او را متهم به بابیت کردند. (مهدوی،۱۳۶۷،ج۱: ۴۵۰).
مردم شهر کنسولگری را محاصره کردند. در این جریان بانوعظمی از این جریان حمایت کرد تا به نحوی به برادرش، شاهزاده آسیب بزند. شاهزاده در این باره نوشت: «یک فتنه بسیار بزرگی بواسطه میرزا اسدالله خان نایینی میرزای کنسولگری روس و به تحریک و پول همشیره ام بانوی عظمی و جوانی و نفهمی بارونفسکی نایب کنسول روس برپا شد آن را هم خدا و توجه اعلیحضرت امام زمان روحی و جسمی فداه خوابانید. بقرب هفتاد هشتاد بابی را پول داده و تحریک کرده به کنسول خانه روس بردند و اظهار بابی ها از آزادی مذهب و آزادی عقیده و شناسایی رسمی می خواستند به ضمانت دولت روس معلوم است میان یک کرور مسلمان متعصب بکشد به بهشت میرود و کشته شود زودتر بهشت می رود با خیالات ملاهای متعصب در شهر اصفهان این فتنه چه قسم عظیم است و ذیلش چه می شود ولی بخواست خدا و ائمه هدی من خودم تنها با شیخ محمدتقی مشهور به آقانجفی حجه الاسلام و یک پسرم بهرام میرزا که آن شب نزد من بود در میان صدهزار مسلمان متعصب که می خواستند کنسول خانه روس آتش بزنند او را با تمام اجزا بکشند رفته فتنه را خوابانیدم الحق در اینجا آقانجفی با ما همراهی کرد» (ظلالسلطان،۱۳۶۲: ۳۲۹-۳۲۸)
بالأخره میرزا محمدعلی کلباسی و چندتن دیگر متحصنین را سوار گاری کرده و از شهر فراری دادند. جواد صراف و میرزا علی خان، شب را در آبدارخانه شاهزاده مانده و فردا آنان را به قمیشلو و سپس تهران فرستادند. (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۴۱) و بار دیگر با اتحاد شاهزاده و علما از وقوع یک فتنه و آشوب بزرگ جلوگیری شد اما ماجرا به همین جا ختم نشد و در سال ۱۳۲۱ﻫ . ق. دو نفر از تجار یعنی حاج حسین و برادرش حاج هادی متهم به بابی گری شدند و حتی می گفتند با میرزاهادی دولتآبادی که در ظاهر متهم به بابیگری بود، در ارتباط بودند. این دو بسیار محتاط کار بودند و هیچ یک از واجبات حتی غسل جمعه را نیز ترک نمی کردند. در نزدیکی منزل این دو برادر تاجر، میرزا ابوالقاسم زنجانی و برادرش میرزامحمدعلی زندگی می کردند و برادر بزرگتر ادعای ملایی می کرد ولی با توجه به حضور آقانجفی از علمای درجه دوم اصفهان محسوب می شدند.
این دو برادر تاجر یعنی حاج حسین و حاج هادی با آقایان زنجانی مراودات تجاری داشتند تا اینکه دو برادر از آقایان زنجانی مبلغ چهار هزار تومان طلبکار شدند، مدتی به همین صورت گذشت تا اینکه برادران تاجر خواهان طلب خود شدند و آقایان زنجانی هم به آن ها تهمت بابی گری زدند و بالأخره کار به جایی رسید که دو برادر تاجر را دستگیر و در طویله بستند. آقایان زنجانی از قدرت خود سو استفاده کرده و حکم قتل آن ها را صادر و توسط مردم کشته شدند. آقانجفی به آنان اعتراض کرد که چرا بر سر منافع شخصی و بدون مشورت دست به چنین اقدامی زده اند. برای رسیدگی به این موضوع آقانجفی جلسه ای را با حضور شاهزاده و علما بزرگ اصفهان تشکیل داد. امام جمعه در این جلسه با حمایت از آقانجفی آقایان زنجانی را متهم کرد و شاهزاده هم در قبال این مسأله سکوت کرد؛ ناچاراً برادران زنجانی برای مدتی مجبور به ترک اصفهان و حرکت به سوی عتبات شدند. (جابری انصاری،۱۳۲۱: ۳۴۲) اما مظفرالدین شاه، آقانجفی را مقصر دانست که باعث بوجود آمدن این درگیری شده است. آقانجفی هم به تهران نوشت: «مردم اصفهان در این غوغا تقصیری نکرده اند، از علما و فضلا هم حرکتی نشده است، جهال مرتکب این شرارت شده اند، اگر مقصود شخص من است، اینک به عزم دارالخلافه بیرون آمدم» و با برادرش آقانورالله به سمت تهران حرکت کردند. در منابع خیلی دلیل احضار آقانجفی مشخص نیست چرا که به وضوح مشخص است که آقانجفی در این زمینه تقصیری نداشت و مسببین را هم تبعید کرد. شاید دلیل احضار آقانجفی به تهران، آن بود که دربار تصور می کرد وی به عنوان رهبر مذهبی اصفهان در کنترل امور روحانیت اصفهان از وظایف خود عدول کرده و جلوی اغتشاش را نگرفته است.
برخی از محققین قتل دو برادر تاجر را عامل پناه گرفتن بابیان در سفارت روسیه می دانند. (جعفری، ۱۳۹۰: ۱۵۴) اما با توجه به منابع اصلی که این جریان را شرح داده اند، توالی رخ دادن این دو حادثه که جریان کنسولگری در سال ۱۳۲۰ ﻫ . ق. و قتل دو برادر در سال ۱۳۲۱ ﻫ . ق. است، به نظر می رسد که دچار اشتباه شده اند.
فصل چهارم
روابط با علما از آغاز مشروطیت ۱۳۲۴ تا وفات شاهزاده ظل السلطان ۱۳۳۶ ﻫ . ق.
۴-۱-حوادث مشروطه تا آغاز استبداد صغیر
۷/۰
مجموع
۱/۹۷
۴-۵٫ مقایسه بازده اسانس جمعیت های مختلف بومادران زاگرسی
مقایسه بازده اسانس سرشاخه گلدار همه اکسشن های مورد بررسی از بومادران زاگرسی در نمودار۴-۱ دیده می شود. همامگونه که ملاحظه می شود بازده اسانس نمونه ها از ۱۳/۰ درصد تا ۲۰/۱ درصد متغیر بود. کمترین بازده اسانس مربوط به جمعیت اردبیل، شهرستان مشگین شهر۲ (۱۳/۰درصد) و بیشترین بازده اسانس مربوط به جمعیت استان آذربایجان غربی، شهرستان پیرانشهر می باشد. به طور کلی بازده اسانس جمعیت های استان گیلان، شهرستان تالش (۹۰/۰درصد) ، استان کردستان، شهرستان بانه ۱ (۸۱/۰درصد) و شهرستان بانه۲ (۷۳/۰درصد) و استان آذربایجان غربی شهرستان ارومیه (۷۱/۰درصد) بالاتر از سایر جمعیت ها بود.
نمودار۴-۱٫ مقایسه بازده اسانس سرشاخه گلدار جمعیت های مختلف بومادران زاگرسی
۴-۵-۱٫ مقایسه بازده اسانس اندامهای مختلف نمونه تصادفی بومادران زاگرسی (منشاء بذر آذربایجان شرقی-تبریز)
مقایسه بازده اسانس اندامهای مختلف بومادران زاگرسی جمعیت تبریز در نمودار ۴-۲ آورده شده است. بازده اسانس اندامهای مختلف بومادران زاگرسی بین ۱۱/۰ درصد تا ۷۷/۰ درصد بدست آمد. بازده اسانس برگ (۷۷/۰%) و گل (۶۷/۰%) بالاتر از کل اندام هوایی (۶/۰%) و بازده اسانس ساقه (۱۱/۰%) کمتر از آن بود. مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق که برای اولین بار بر روی نمونه کاشته شده انجام گرفت با تحقیقات پیشین نشان دهنده تفاوتها و شباهتهایی است. برای یک نمونه بومادران زاگرسی جمع آوری شده از باغ گیاه شناسی ملی ایران، بازده اسانس گلها ۲/۰ درصد گزارش شده بود (۷۴). که کمتر از یک سوم بازده اسانس گلهای نمونه مورد بررسی در این تحقیق است. مسیبی و همکاران (۲۰۰۸) بازده اسانس گلهای بومادران خزری از سه رویشگاه را ۵۳/۰ درصد گزارش کردند که مشابه با بازده اسانس گلها در تحقیق حاضر است.(۸۱)
همانگونه که ملاحظه میشود اغلب تحقیقات قبلی فقط در مورد اسانس گلهای بومادران زاگرسی است و تصور عمومی بر این بوده است که بومادران زاگرسی فقط در گلهای خود اسانس دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با توجه به مقدار بالای اسانس در برگ و نزدیک بودن بازده اسانس کل اندام هوایی به بازده اسانس گلها و همچنین بالاتر بودن عملکرد اندام هوایی نسبت به گل، اسانس گیری از اندام هوایی به جای گلها قابل توصیه است.
نمودار۴-۲٫ مقایسه بازده اسانس اندامهای مختلف بومادران زاگرسی اکسشن ۲۸۷۹۴(منشاء بذر آذربایجان شرقی-تبریز)
۴-۶٫ بررسی کیفیت اسانس نمونه های مختلف بومادران زاگرسی
۴-۶-۱٫ بررسی کیفیت اسانس اندامهای مختلف نمونه تصادفی بومادران زاگرسی (منشاء بذر آذربایجان شرقی-تبریز)
ترکیبهای شناسایی شده در اسانس اندامهای مختلف بومادران زاگرسی جمعیت تبریز با هم مقایسه شده و نتیجه حاصل در جدول ۴-۲۲ نشان داده شده است. ترکیبهای عمده اسانس گل و برگ شامل ۱، ۸-سینئول (به ترتیب)( ۲/۲۶ ، ۵/۲۶درصد) و سانتولینا الکل (۵/۱۸ ، ۵/۲۳درصد) بودند. اسانس ساقه با ۳/۵۸ درصد نریل استات با اسانس گل و برگ تفاوت زیادی داشت. ترکیب های عمده اسانس سر شاخه گلدار سانتولیناالکل (۶/۲۰%)، ۸،۱-سینئول (۷/۳۳%)، بورنئول (۴/۲۰%) بودند؛ با مقایسه نتایج این تحقیق در مورد ترکیب های شناسایی شده در اسانس اندامهای مختلف این نمونه از بومادران زاگرسی و مقایسه با تحقیقات قبلی، به نظر می رسد اسانس این گونه بومادران تنوع فیتوشیمیایی زیادی داشته باشد. نتایج حاصل از این پژوهش تفاوت قابل ملاحظه ای نسبت به گزارش های قبلی در خصوص کمیت و کیفیت اسانس A. filipendulaداشت و تیپ های شیمیایی جدیدی از این گیاه دارویی شناسایی شد که می تواند برای کاشت و بدست آوردن ترکیب های شیمیایی مذکور و استفاده در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. ترکیب عمده اسانس گل بومادران خزری از باغ گیاهشناسی ملی ایران، لیمونن (۷/۲۶%)، کارواکرول (۳/۹%)، ۸،۱-سینئول ( ۷/۸%) و جرماکرن D (6/5%) گزارش شده بود(۷۴). که متفاوت با تحقیق حاضر است. در تحقیق حاضر، سنتولینا الکل ( ۵/۱۸%)، ۸،۱-سینئول (۲/۲۶%)، بورنئول (۳/۱۹%) و بورنیلاستات (۹/۴%) مهمترین ترکیبهای اسانس گلها بودند.
اجزای عمده اسانس گلهای بومادران خزری (A. filipendula)، از استان اردبیل سنتولینا الکل (۴۷-۴۳%)، بورنئول (۹٫۱-۳٫۹%)، ۸،۱-سینئول (۴٫۸-۴٫۱%) و بورنیل استات (۸%) گزارش شده بود (۸۱). همچنین Rahimmalek و همکاران (۲۰۰۹) سنتولینا الکل (۱/۲۴-۴/۲۳%)، بورنئول (۳/۸-۹/۷%)، بورنیل استات (۷/۱۴-۶/۱۱%)، جرماکرن D (4/23- 8/11%) و ۸،۱-سینئول (۷/۱-۲/۰%) را به عنوان اجزای اصلی اسانس گلهای دو نمونه از A. filipendula گزارش کردند. Demirci و همکاران (۲۰۰۹ ) نیز اجزای عمده اسانس اندام هوایی این گونه را سانتولینا لکل (۸/۴۳%)، ۸،۱-سینئول (۵/۱۴%) و سیس کریزانتیل استات (۵/۱۲%) گزارش نمودند(۶۲). همانطور که ملاحظه میشود از نظر نوع ترکیبهای تشکیل دهنده اسانس در اندام هوایی و گل تشابه بین تحقیق حاضر و تحقیقات گذشته وجود دارد. تفاوت در درصد اجزای اسانس ناشی از شرایط اقلیمی است. به طور کلی نوآوری این تحقیق نسبت به تحقیقات گذشته دو نکته بود. نکته اول اینکه نمونه مورد بررسی در این تحقیق کاشته شده بود در حالیکه همه نمونه های موردبررسی در تحقیقات قبلی از رویشگاه جمع آوری شده بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که با کشت گیاه در شرایط آب و هوایی ذکر شده، نه تنها بازده اسانس کاهش نمییابد بلکه درصدی هم افزایش نسبت به نمونه های بررسی شده قبلی نشان میدهد. نکته دوم اینکه در این تحقیق اسانس همه اندامهای هوایی به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که گرچه اسانس ساقه از نظر بازده و همچنین ترکیب اسانس با سایر اندامها تفاوت دارد ولی چون مقدار اسانس آن در اندام هوایی کم است و همچنین به دلیل اسانس موجود در برگها، اثر اسانس ساقه پوشانده شده و ترکیب اسانس سرشاخه گلدار نهتنها به اسانس گل نزدیک است، بلکه میتوان گفت کیفیت آن بالاتر است.
جدول۴-۲۲٫ مقایسه ترکیبهای موجود در اسانس اندامهای مختلف Achillea filipendula
ردیف
نام ترکیب
شاخص بازداری
درصد در اسانس
کل اندام هوایی
گل
برگ
ساقه
سهم کل صادرات منابع بر شاخص کلیدی عملکرد
C_Ex
سهم کل تجهیزات ذخیرۀ منابع بر شاخص کلیدی عملکرد
C_S
ضریب وزنی شاخص کلیدی عملکرد
W
اثر نرخ بار واحد تجهیز P بر شاخص کلیدی عملکرد
C_P_O
اثر تعداد تجیزات P نصب شده بر شاخص کلیدی عملکرد
C_P_I
اثر نصب واحد تجهیزات انتقال بر شاخص کلیدی عملکرد
C_Tow_i
اثر واردات واحد منبع r بر شاخص کلیدی عملکرد
C_I_r
اثر صادات واحد منبع r بر شاخص کلیدی عملکرد
C_E_r
فصل اول
مقدمه و کلیات تحقیق
مقدمه
در این فصل، ابتدا شهر و نیازهای آن به منابع و در ادامه راهکارهای تأمین این نیازها بررسی میگردد. در بین راهکارها، مطالعۀ فناوری و ابزارهای تولید همزمان برق و گرما (و سرما) به عنوان ساز و کار پایه برای بهینه سازی عرضۀ انرژی، با دقت و جزییات بیشتری صورت میگیرد.
شهر
شهر را میتوان با بدن جانداران قیاس کرد.[۱۹] چون برای حیات، به منابع اولیهای مانند آب، انرژی، غذا و هوا احتیاج دارد، فعل و انفعالات و فرایندهای متعددی داخل آن انجام میشود و نهایتاً موادی که پسماند و فاضلاب این فرایندها است به محیط اطراف دفع میشود.
سامانۀ انرژی شهری[۱]، معرف مجموعۀ به هم پیوستۀ فرایندهای تأمین و مصرف انرژی برای پاسخگویی به نیاز جمعیت در شهر است.[۲۰] در گذشته این نیاز بسیار سادهتر و عموماً در نیاز به گرمایش عمومی و انرژی مورد نیاز برای پخت و پز خلاصه میشد. امروز این نیاز بسیار وسیعتر شده است و شامل نیاز به سرمایش و گرمایش ساختمان، تأمین روشنایی محیطهای داخل و خارج ساختمان، برق برای مصارف عمومی، انرژی مورد نیاز برای حمل و نقل، انرژی مورد نیاز برای ارتباطات و… است.
منابع مورد نیاز شهر
برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد در حال حاضر حدود دو سوم منابع اولیۀ انرژی دنیا برای رفع نیاز شهرها به کار میرود و این رقم تا سال ۲۰۳۰ به ۷۳% خواهد رسید و حاصل این مصرف انرژی، انتشار ۷۰% از کل دیاکسید کربن تولیدی در شهرها است.[۲۱] این حجم چشمگیر از مصرف انرژی باعث افزایش مطالعات برای بهبود بازده تولید و توزیع انرژی و همچنین مدیریت تقاضا شده است. حرکت به سمت منابع و راهکارهای پایدارتر به جای استفاده از سوختهای سنگوارهای[۲] متدوال امروزی نیز از دغدغههای محققان و دولتها است.
سامانۀ انرژی شهری به طور مستقیم به منابع گرمایشی، سرمایشی، سوخت و برق وابسته است. منابع دیگری مانند هوا، آب و فضای موجود در شهر نیز به طور غیر مستقیم این سامانه را تحت تأثیر قرار میدهند ولی اثر آنها معمولاً چشمگیر و تعیین کننده است.
فصل چهارم
روش شناسی پژوهش
۴-۱- روش پژوهش
جهان اجتماعی بسیار پیچیده است و وقایع درونی آن به صورت مختلف ساخته میشوند. انسانها، واقعیت اجتماعی را از طریق سخن گفتن، انجام کنش، نظام معنایی، آداب و سنن، تشریفات و شعایر، تولید و بازتولید می کنند، لذا به منظور درک و تفسیر پدیده های انسانی با دو روش کمی و کیفی مواجه هستیم. پژوهش کمی تلاش می کند تا راه حل مسائل را بر اساس تجربه و مشاهده برگرفته از علوم طبیعی بیابد. روش کیفی بر نقش زبان و معنا، انگیزه، دلیل و محیط های طبیعی برای فهم و تفسیر چگونگی ساخت دنیای اجتماعی توسط مردم تاکید دارد (منادی،۱۳۸۹). به همین لحاظ، پژوهش کیفی پژوهشی انسان گراست که معتقد است افراد میتوانند آزادانه دست به انتخاب بزنند و جهان اجتماعی را ساخته و به آن معنا بخشند. بر این اساس تحقیق کیفی به مجموعه فعالیت های با معنایی اطلاق می گردد که با هدف توسعه درک و فهم زندگی اجتماعی انسان ها و کشف چگونگی ساخت معنا از سوی انسان ها انجام می شود. محقق کیفی در فرایند انعطاف پذیر، سیال و رفت و برگشتی کشف ایده (مسئله) تحقیقاتی و کالبد شکافی معنایی آن قرار می گیرد. محقق کیفی بر این اساس، محقق به دنبال دلایل کنش گران اجتماعی و شکل گیری بستر کنش است. در پژوهش کیفی، پژوهشگر معتقد است که پدیده مورد مطالعه را باید درک کند (مارشال،۱۳۸۸). تقریبا تا پایان دهه ۱۹۶۰، راهبردهای پژوهش کمی مسلط بود اکنون روشهای کیفی جایگاه کانونی در آموزش و پژوهش اجتماعی به دست آوردهاند (دانیکن[۳۳]،۲۰۰۶).در پژوهش کیفی روش تمامی مسئولیت شناخت واقعیت را به دوش می کشد. به عبارتی روش شناسی شیوه اندیشیدن درباره مطالعه واقعیت اجتماعی است، و روش مجموعه ای از ترتیبات علمی یا رویه ها و تکنیکهاست که برای گردآوری و تحلیل داده ها به کار میآیند (انسلم و کوربین[۳۴]، ۱۳۹۰).
دیدگاه یا روش کیفی یا پارادیم کیفی قدمتی تاریخی دارد. ولی شاید در رویکرد جدید علمی و در حوزه علوم اجتماعی بتوان کارهای مارسل موس، بنیان گذار مردم شناسی(یا انسان شناسی) را آغازگر این گونه تفکر و روش دانست (منادی، ۱۳۸۹). منظور از تحقیق کیفی عبارت است از هر نوع تحقیقی که یافته های را به دست میدهد که با شیوه های غیر از روشهای آماری یا هر گونه کمی کردن کسب شده اند. روش کیفی دارای استراتژی های مختلفی است. یکی از این استراتژیها که در این پژوهش نیز به کار برده شده، رویکرد زمینهای یا (گروند تئوری) است که از دل داده های تحقیق به دنبال کشف نظریه است. از این منظرآزمون نظریه در روش شناسی نظریه بنیادی، پسینی است نه پیشینی. زیرا محققان نظریه بنیادی در جستجوی کشف مفهوم بنیادی جدید و نظریه نوظهور هستند. نظریه بنیادی روش تحقیق کیفی استقرائی است، با بهره گرفتن از این روش، محققان در میدان تحقیق به جمع آوری داده ها میپردازند و از این راه به ظهور نظریه میرسند (کلاکی،۱۳۸۸). مارتین و ترنر معتقدند که نظریه بنیادی روش شناسی اکتشافی استقرائی است که به محقق اجازه میدهد مسائل کلی تئوریک موضوعات را بسط و توسعه دهد و همزمان به جمع آوری مشاهدات تجربی داده ها بپردازد. در نظریه بنیادی هیچ چیزی در خلا رخ نمیدهد و همه تفاسیر حاصل از ذهن کنشگران است (الستون[۳۵]،۲۰۰۳).
نظریه بنیادی سه مرحله اساسی کدگذاری باز، محوری و انتخابی دارد. البته مراحل روش شناسی نظریه بنیادی لزوما پی در پی نیست بلکه براساس تحلیل همزمان است. یعنی محقق همزمان می تواند به گردآوری، طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده های تحقیق بپردازد و از ارتباط میان مقوله مرکزی با دیگر مقولات خط داستانی پدید می آید. معیار قضاوت در نمونه گیری نظری هنگامی اتفاق میافتد که اشباع نظری مقوله یا نظریه صورت پذیرد. هنگامی که محقق، پس از پیمودن روند مسیرهای فوق، به کشف نظریه نرسید بایدحساسیت نظری را افزایش دهد، یعنی پرسیدن و مقایسه مداوم در طول تحقیق که اساس نظریه بنیادی را تشکیل میدهد. در روش کیفی شروع کار پژوهش از میدان یا « زمین پژوهش» میباشد. در واقع، پژوهشگر در روش کیفی از زمین پژوهش آغاز می کند و میداند به دنبال چه چیزی هست. زیرا میخواهد بداند وضعیت چگونه است؟چرا اینگونه است؟ ولی نمیداند دقیقا چه دادههایی و چه جوابهایی برای پرسشهای خود مییابد (کلاکی،۱۳۸۸).
۴-۲- جمعیت هدف و انتخاب مشارکت کنندگان
انتخاب مشارکت کنندگان در انجام یک پژوهش کیفی، بخش حساس و مهمی به شمار می آید. چرا که محقق درصدد است تا به شیوهای استقرایی، نظریهای استخراج نماید که محصول تعامل محقق و مشارکت کنندگان در جلسات مختلف گفتگوست. منطق و قدرت این نوع انتخاب به این مفهوم باز میگردد که نمونه های انتخاب شده بیش ترین میزان اطلاعات را در مورد پدیده مورد بررسی فراهم آورند (الستون،۲۰۰۳). در پژوهش کمی تاکید بسیار زیادی بر انتخاب تصادفی وجود دارد اما در پژوهش کیفی نمونه پژوهش یا مشارکت کنندگان، انتخاب یا دعوت میشوند. جمعیت هدف این تحقیق را زنانی در بر می گیرد که:۱- همسر دوم باشند.۲- هر دو زن(همسر اول و همسر دوم) در قید حیات باشند.
برای تعیین کفایت نمونه گیری رسیدن به حداکثر اطلاعات در مورد پدیده به عنوان نقطه پایان که به آن اشباع گفته می شود مورد استفاده قرار میگیرد به این معنا که افزایش اطلاعات، مفاهیم و مقولات، تنوع جدیدی را به دست ندهد. برای حصول یقین از اینکه به اشباع رسیدهایم نیز می توان از یک معیار که رسیدن به داده های تکراری و قبلی باشد، استفاده کرد (دانیکن،۲۰۰۶).
۴-۳- نمونه گیری
نمونه گیری در پژوهشهای کیفی بسیار متفاوت از پژوهشهای کمی است زیرا هدف آن به جای تعمیم یافته ها کسب درک عمیق از پدیده مورد بررسی است. نمونه گیری در روش کیفی نظری است به این معنا که جمع آوری داده ها پس از اشباع نظری به اتمام میرسد. آنجا که پژوهش کیفی راهی برای رسیدن به محتوای ذهنی افراد است و نمی توان آن را از طریق روشهای سخت و دقیق کمی انجام داد، اما در پژوهشهای کیفی نمونه پژوهش یا به عبارت صحیح تر مشارکت کنندگان انتخاب یا دعوت می شوند. به همین دلیل است که در پژوهشهای کیفی، به جای نمونه از مشارکت کنندگان و به جای نمونه گیری از انتخاب موارد یا مشارکت کنندگان نام برده می شود بنابراین معیار رسیدن به حداکثر اطلاعات در مورد پدیده به عنوان نقطه پایان در نظر گرفته می شود. این معیار در زمینه پژوهشهای کیفی، اشباع نامیده می شود. اشباع داده یا اشباع نظری رویکردی است که در پژوهشهای کیفی برای تعیین کفایت نمونه گیری مورد استفاده قرار میگیرد. اشباع نظری با نمونه گیری نظری که در تئوری زمینهای مورد استفاده قرار میگیرد مرتبط است و به معنای این است که خصوصیات یک دسته یا طبقه تئوریک به اشباع رسیده است. این حالت زمانی رخ می دهد که داده بیش تری که سبب توسعه،تعدیل، بزرگتر شدن یا اضافه شدن به تئوری موجود گردد به پژوهش وارد نشود. در این وضعیت داده جدیدی که به پژوهش وارد می شود طبقه بندی موجود را تغییر نمیدهد یا پیشنهادی برای ایجاد طبقه جدید ایجاد نمیکند(نمونه گیری در پژوهش کیفی). در رویکرد نظریه زمینهای که استراتژی منتخب این مطالعه برای رسیدن به هدف خود می باشد، از دو نوع نمونه گیری نظری و هدفمند استفاده شد.
منطق نمونه گیری نظری و هدفمند این است که قادرتان میسازد مقایسههای معنیدار در رابطه با سوالات تحقیق، تئوری و نوع تبیینی که شما میخواهید بسط دهید داشته باشید. نمونه گیری نظری نیز جهت مرتبط کردن مفاهیم با یکدیگر و خلق نظریه انجام میگیرد. ” نمونه گیری نظری بر اساس مفاهیمی صورت میگیرد که در خلال تحلیل آشکار می شوند و با نظریه در حال شکل گیری تناسب دارد (رنجبر و حق دوست،۱۳۹۱).
هدف نمونه گیری نظری، به حداکثر رساندن فرصتها برای مقایسه رویدادها با یک دیگر به منظور تعیین اینکه چگونه ابعاد و خصایص یک پدیده تغییر می کند است. این نوع نمونه گیری خصلت انباشتی دارد.” نمونههای بعدی از نمونههای قبلی حاصل شده و بر آن اضافه میگردد. محقق در آغاز، شروع به جمع آوری مفاهیم می کند و پس از اینکه توانست مقوله های مختلفی را خلق کند در آن مرحله به نمونه گیری نظری می پردازد تا نظریه خود را پرورش دهد. سوالات و مقایسه ها در نمونه گیری نظری جمع آوری داده ها را هدایت می کند. سوالاتی از قبیل چه اتفاقی می افتاد و چرا؟ چگونه؟ چه موقع؟ اساس و پایه نمونه گیری را شکل می دهند.
علاوه بر نمونه گیری نظری که جهت مرتبط کردن مفاهیم با یک دیگر و خلق نظریه صورت میگیرد، نمونه گیری هدفمند نیز برای تعمیم نتایج مورد استفاده قرار میگیرد. نمونه گیری هدفمند که به آن نمونه گیری غیراحتمالی، هدفدار یا کیفی نیز می گویند به معنای انتخاب هدفدار واحدهای پژوهش برای کسب دانش یا اطلاعات است. این نوع از نمونه گیری شامل انتخاب واحدها یا موردهای مورد پژوهش بر اساس هدف پژوهش است و مشارکت کنندگان به صورت هدفمند و بر حسب خصوصیات و تجربیات مرتبط آنان با پدیده مورد مطالعه گزینش میشوند (زینالی،۱۳۸۷). نمونه این پژوهش از میان زنان متاهل در خانواده های چند همسری روستای بزرگ زیلایی واقع در شهرستان یاسوج انتخاب شده است. که به دو مرکز پوله زیلایی و موشمی زیلایی تقسیم می شود و هر یک از این دو بخش خود شامل روستاهای کوچک دیگری می شوند. روستاهای تابع پوله شامل: چاهن، بالرود، دره صحه و زیرنا میباشد و موشمی زیلایی روستاهای برد پهن، مله برفی، چشمه مزرا را شامل می شود. مشارکت کنندگان از میان زنان دوم متعلق به خانوادههای چندهمسری واقع در این دو منطقه و توابع آن انتخاب می شود. زن دوم بودن و در قید حیات بودن هر دو زن (هووها) از شروط انتخاب افراد نمونه بود. به دلیل وسعت کم منطقه و روستانشین بودن، تقریبا همه افراد از یک شناخت کلی نسبت به یک دیگر برخوردار بودند. در پیدا کردن نمونه ها ابتدا با مورد اول مصاحبه انجام گرفت و موردهای بعدی نیز با معرفی موردهای قبلی و اطرافیان، شناسایی شدند. با مراجعه حضوری، مصاحبه با افراد نمونه ضبط و سپس مجزا از هم نوشته شد. موارد مصاحبه و تعداد نمونه ۱۵ نفر و به دلیل اشباع داده ها و پیدا نشدن دادهی تازه و متفاوت کافی به نظر رسید.
۴-۴- گردآوری داده ها
برای جمع آوری داده های پژوهش حاضر، سعی شد به افرادی رجوع شود که نسبت به این موضوع آگاهی داشته و البته خود جز این گروه نمونه و جمعیت آماری باشند. داده ها از طریق مصاحبه و به صورت حضوری جمعآوری شد. انجام کامل مصاحبه ها یک ماه به طول انجامید. به دلیل روستا نشین بودن افراد نمونه و شرایط زندگی کوچ از یک مکان و اغلب حضور نداشتن زنان در منزل مصاحبه به زمان دیگر موکول میشد. عده زیادی به سوالات بدون واهمه جواب میدادند و به بیان نارضایتی و مشکلات زندگی خود میپرداختند و شرایط سهیم شدن در تجربیات متقابل بین محقق و مشارکت کننده به وجود می آمد و عدهای هم سعی در آرام جلوه دادن زندگی مشترک خود داشتند.
۴-۵- روش تجزیه و تحلیل داده ها
در تحقیق کیفی همزمان با جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل نیز آغاز می شود. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده در هر مرحله، روش کار و جستجوی اطلاعات بیشتر در آینده را مشخص می کند. در نظریه بنیادی در فرایند تحلیل از روش کدگذاری در سه مرحله بهره گرفته می شود. به طور کلی در تمام پژوهش های نظریه بنیادی روش کدگذاری در سه مرحله به اجرا در می آید: مرحله نخست: استخراج مفاهیم از راه کدگذاری باز، مرحله دوم: استخراج مقولات از راه کد گذاری محوری، مرحله سوم: استخراج گزاره ها از راه کدگذاری انتخابی. مراحل سه گانه فوق از مراحل اساسی برای کشف و ظهور نظریه بنیادی است (کلاکی،۱۳۸۸). البته ضروری نیست که فرد محقق ابتدا از کدگذاری باز شروع نموده و بعد به کدگذاری محوری و انتخابی برسد. کدها قالب های سازنده نظریه هستند و به هر شکل موجب هدایت پژوهش می شوند. این عمل با تجزیه داده ها به تکه های تحلیلی که قابلیت رسیدن به سطحی مفهومی را دارد آغاز می شود. به فرایند کدبندی میتوان به مثابه نوعی طبقه بندی نگریست که در بن آن کدبندی باز وجود دارد. در کدگذاری باز به بررسی و مقولهبندی داده ها پرداخته می شود. در این مرحله مفاهیم مورد شناسایی قرار میگیرند. کد گذاری باز شامل تجزیه، آزمون،مقایسه،مفهومسازی و مقولهبندی دادههاست (اشتراوس،کوربین،۱۹۹۰). مرحله کد گذاری باز تمرین مقایسه مداوم و پرسیدن است. اما سوالاتی که با بهره گرفتن از آنها، متن آشکار خواهد شد. زیرا متن مستقیم درک شدنی نیست، مگر با تجزیه آن به صورت خط به خط، جمله به جمله یا پاراگراف به پاراگراف و عنوانگذاری برای هر تکه (همان،۱۹۹۰). بنابراین کدگذاری باز رفت و برگشت میان پرسیدن و مقایسه است. داده ها ابتدا از راه سوالهای سادهای نظیر چه؟ که؟کجا؟ چگونه؟ تجزیه و تحلیل میشوند. به دنبال آن داده ها مقایسه میشوند و رویدادهای مشابه با یک دیگر گروهبندی میشوند و عنوان مفهوم مشابهی میگیرند (دانایی فرد و دیگران،۱۳۸۶). هدف نمونه گیری در کدگذاری باز، کشف هر چه بیشتر مقولات مرتبط بالقوه به همراه خصوصیات و ابعاد آنهاست. اشتراوس و کوربین مرحله کدگذاری باز را مرحله برچسب زدن به پدیده ها مینامند. مرحله بعد تحلیل سیستماتیک و مقایسه مداوم داده ها، کاهش شمار کدها و گروه بندی آنها به گونه ای است که بیانگر رابطه میان کدها باشد. این مرحله به کدبندی محوری و شکل گیری مفاهیم مربوط است. در این طبقه بندی، مقولاتی جای دارند که مفاهیم را با هم متحد ساخته و تبیینی کلی و نظری از پدیده تحت مطالعه به دست می دهند (همان،۱۳۸۶).
مرحله دوم کدگذاری محوری عبارت است از سلسله رویههایی که پس از کدگذاری باز با برقراری پیوند میان مقولات، اطلاعات به شیوه های جدیدی با یک دیگر ارتباط مییابند. این کار با بهره گرفتن از مدل پارادایمی (مدل الگویی یا سرمشق) صورت میگیرد که متضمن شرایط، محتوا و راهبردهای کنش – کنش متقابل و پیامدهاست.
هدف کدگذاری محوری، مرتبط کردن مقولات و خرده مقولاتی است که ضمن کدگذاری باز بدست آمدهاند و پیدا کردن شواهدی برای تنوع و روند، با مراجعه به آنها صورت میگیرد.” درک کامل تر از خصوصیات و ابعاد مقوله ها در طی نمونه گیری ظهور می یابد. در کدگذاری محوری، مفاهیم و مقوله هایی که در مرحله کدگذاری آزاد تجزیه شده اند در ترکیبی جدید به یک دیگر متصل میشوند. در این مرحله مشخص می شود که چگونه یک مقوله واحد با مقولات دیگر مرتبط است و شرایط،زمینه ها،استراتژی های کنش و نتایج آن به دقت سنجیده می شود (کوربین،استراوس،۱۹۹۰).
مرحله سوم کدگذاری انتخابی است. کدگذاری انتخابی از فرایندی میگذرد که قدم نخست آن خط اصلی داستان است. منظور از داستان، صرفا روایت توصیفی درباره پدیده اصلی مورد مطالعه است و خط داستان مفهوم سازی، ارائه شرحی انتزاعی، و چکیده این داستان است خط داستان پس از تجزیه و تحلیل به مقوله اصلی تحقیق تبدیل می شود. قدم دوم ربط دادن مقولات تکمیلی است. قدم سوم مرتبط ساختن مقولات به یکدیگر در سطح بعدی است و بعد از آن به تایید رساندن آن روابط در قبال دادهها است. آخرین قدم تکمیل مقولاتی است که نیاز یا بسط و گسترش دارند. این مراحل لزوما به ترتیب نیستند، بلکه محقق پیوسته میان آنها در رفت و آمد است (پویا،۱۳۹۰). کدگذاری انتخابی با اشباع نظری به مرحله نهایی میرسد. نظریه پردازان نظریه زمینهای معتقدند زمانی اشباع نظری حاصل می شود که دیگر داده جدیدی بدست نیاید. مقولهها خوب پرورش یافته باشند، رابطه بین آنها به خوبی ایجاد شده و معتبر باشد.” به این ترتیب فراوانی گزارشها و مصاحبه های انجام گرفته در اشباع نظری کمتر مورد بحث است و بیشتر غنای توصیف مد نظر بوده که در داده ها بدست آمده است.
۴-۶- قابلیت اعتماد
قابلیت اعتماد یک ویژگی مهم در پژوهشها به شمار می آید. توجه به روایی در تحقیقات کیفی، به حدود نیم قرن گذشته باز میگردد (آلستون،۲۰۰۳).روایی در تحقیق کیفی یعنی این که آیا روابط آشکار شده در یک تحقیق کیفی واقعا وجود دارد. نقطه اشباع نظری، بیانگر پایایی روش تحقیق نظریه بنیادی یا زمینهای است.زیرا این اشباع به تکرار داده ها می پردازد.اعتبار تحقیق نیز به معنای این است که تحقیق همان موضوعی را بررسی کند که بیانگر آن است. در این پژوهش پس از مشخص شدن اینکه چه داده های باید جمعآوری و از کجا می بایست آنها را به دست آورد اقدام به گردآوری داده ها شد و بعد از این مرحله به کدبندی و تحلیل اطلاعات به دست آمده شد و به واسطه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مقوله هسته و اصلی مشخص شد که این مقوله مرکزی، قابل تجزیه به مقولات اصلی و خرده مقولات می باشد و بعد از آن مفهوم و نظریه بنیادی مشخص گردید که نمایانگر اعتبار تحقیق میباشد. در کدگذاری باز مقایسه مفهومی، ساختن و مقوله بندی داده ها انجام شد و در کدگذاری محوری به بررسی شرایط پرداخته شد که مقوله ها تحت تاثیر آن موقعیت و شرایط روی داده بودند و در نهایت در کدگذاری انتخابی، یک مقوله از میان مقوله ها محوریت یافت و به عنوان مقوله اصلی بررسی شد تا مدل نظری شکل گرفت.
جهت افزایش قابلیت اعتماد سه تکنیک در اینجا مطرح می شود ” ۱- ممیزی،۲- مقایسه های تحلیلی،۳- بررسی توسط اعضاء در روش ممیزی کمیته پایان نامه به عنوان ممیز بر مراحل انجام کار، مفاهیم و مقوله های به دست آمده و فرایندهای کدگذاری سه گانه و همچنین ساخت مقوله های محوری نظارت دارند. در مقایسههای تحلیلی مقایسه ساختبندی نظریه با داده های خام صورت میگرید و در نهایت در شیوه بررسی توسط اعضاء، از مشارکت کنندگان خواسته می شود تا مضامین و مقوله ها را ارزیابی کنند و در مورد صحت آنها نظر بدهند.در این پژوهش با روش ممیزی، کمیته پایان نامه به عنوان ممیز، بر تمامی مراحل انجام کار، استخراج مفاهیم و مقولات به دست آمده نظارت داشتند.
فصل پنجم
یافته های پژوهش
۵-۱- مقدمه
نظریه مفهوم سازی بنیادی از راهبردهای پژوهش کیفی است که از نوعی رویکرد استقرایی بهره میگیرد؛ یعنی حرکتی از جز به کل دارد. در رویکرد استقرایی، محقق با شناسایی اجزای نظریه به شکل دهی آن می پردازد. نظریه حاصل از این راهبرد به واقعیات طبیعی نزدیکتر است (دانایی فرد،۱۳۸۳). در این روش، محور اصلی نظریه سازی بر پایه گردآوری، مشاهده و مقایسه داده ها و مشاهدات بر گرفته از محیط پژوهش قرار دارد.
بر پایه مفاهیم و مبانی نظریه مفهوم سازی بنیادی، پژوهش بر اساس فرضیه سازی شروع نمی شود، بلکه پژوهشگر با مسئله تحقیقی روبه روست که برای پاسخ گویی به آن هیچ جواب و حدس قبلی ندارد. بنابراین، روابط بین متغیرها و مولفههای تحقیق از قبل تعیین نمی شود، بلکه بر مبنای مشاهدات و داده های گردآوری شده و با توجه به تفاوتها و تشابهات آنها تبیین و از این طریق مقدمات لازم برای نظریهسازی فراهم می شود (پویا،۱۳۹۰). در واقع، این نظریه باید به وسیله داده ها زمینه دار شود، نه آنکه بر آن تحمیل شود. این روش بر پایه این رویکرد بنا شده است که نخستین کار کلیدی پژوهشگر کشف راه های جدید برای معنا دادن به دنیای اجتماعی است. در نظریه مفهوم سازی بنیادی، استخراج مفاهیم و روابط هدف اصلی از تجزیه و تحلیل داده هاست. در آغاز فرایند تحقیق، پژوهشگر باید بر مشاهدات خود تمرکز یابد و با داشتن دقت نظر علمی به امر دسته بندی صحیح و مناسب داده های گردآوری شده بپردازد؛ آنگاه توجه خود را به تبیین روابط میان دسته بندی های ایجاد شده معطوف کند (زارعی و دیگران،۱۳۸۷).
نظریه زمینهای دارای سه رکن اصلی مفاهیم، مقولهها و قضیهها است. مفاهیم واحدهای بنیادی تحلیل است. در این راهبرد سوال پژوهش مطرح می شود و سپس، برای پاسخ به این سوال، داده های اطلاعاتی گردآوری و تحلیل می شود. این داده ها، در قالب جدول هایی، سیر تکاملی خود را طی می کند. بنابراین، ابتدا نکات کلیدی داده ها احصا و برای هر نکته یک کد معین می شود؛ سپس با مقایسه کدها، چند کد که اشاره به جنبه مشترک پدیده دارند عنوان یک «مفهوم» به خود میگیرند. دومین عنصر «مقولهها» است که نسبت به آنچه مفاهیم نشان می دهند، تجریدی تر و در سطح بالاتری قرار دارند. یعنی از ترکیب و کنار هم قرار گرفتن چند مفهوم، یک مقوله یا طبقه تشکیل می شود. مقوله ها شالودههای تدوین نظریهاند. آن ها ابزاری را فراهم می کنند که بدان وسیله نظریه می تواند انسجام یابد. سومین عنصر بنیادی «قضیهها» است که بیانگر روابط تعمیم یافته بین یک مقوله و مفاهیم آن و مقوله های معین است. نظریه بنیادی از کدها آغاز و سپس به مفاهیم، مقوله ها و سرانجام به نظریه ختم می شود. نظریه حاصل نیازی به تائید و آزمون مجزا ندارد، زیرا نظریه از دل داده های زنده حاصل شده است (دانایی فرد،۱۳۸۳).
۵-۲- یافته های تحقیق
در این فصل یافته های حاصل از پژوهش در سطح متوسطی از انتزاع آورده می شود. این یافته ها در قالب مفاهیم و مقوله ها، به شکلی نظام یافته و به منظور نشان دادن اتصال بین آنها مورد مطالعه قرار می گیرد. در حقیقت کربین و اشتروس بر ماهیت سیال فرایندهای تحلیلی درگیر شده تاکید دارند که این اتصالات شامل اتصال بین شرایط مداخله گر، کنش/کنش متقابل و پیامدها و نهایتا بدست آمدن یک مقوله هستهای است.
داده های خام به دست آمده از پژوهش حاضر حاصل ۱۵ مصاحبه انجام گرفته میباشد که در مرحله کدگذاری باز بیش از ۲۳ مفهوم از این مصاحبه ها استخراج گردید. طی کدگذاری محوری و با شناخت دقیق تر و اتصال بین مفاهیم، ۱۳ مقوله فرعی و ۲ مقوله هسته بدست آمده. در مرحله سوم کدگذاری که کدگذاری انتخابی است، یک مقوله هسته نهایی از کل مقوله ها بیرون کشیده شد.
روند تحلیل به این صورت است که با تحلیل جمله به جمله گفتههای مشارکت کنندگان، مفاهیم و مقولهها بدست آمده و در هنگام نگارش نمونه هایی از صحبتهای آنان آورده می شود. در این فصل مقوله های بدست آمده در قالب چند بخش فرعی و نمایش آنها از طریق جدول آورده می شود. در فصل بعد با در نظر گرفتن روند شکل گیری پدیده مورد نظر و به عبارتی روند بین مقوله های استخراج شده، تئوری زمینه ای استخراج می گردد.
جدول ۵-۱- اطلاعات مربوط به زن دوم
ردیف | اسم | سن فعلی | شغل | سن ازدواج | تحصیلات |
۱۶/۱۱
۳۵/۰
۱۱/۳۵**
۰۹/۰ns
Gamma-Terpinene
۲۱/۲۰
۶۷/۰
۸۴/۱۴**
۴۹/۰ns
۱, ۸-cinole
۶۹/۱۲
۸۰/۱
۵۵/۱۶۸**
۷۷/۰ns
۰rtho Cymne
۳۱/۶
۰۵/۰
۰۲/۹**
۰۰/۰ns
Alpha –
pinene
۴-۲-۲- ترکیبات شیمیایی اسانس
در مقایسه بین جمعیت های آویشن کوهی از نظر ترکیبات شیمیایی اسانس، ترکیبات کارواکرول، تیمول، بورنئول، ۱و۸- سینئول، اورتوسایمن در همه جمعیت ها از نظر میزان حداکثر بودند (جدول ۴-۷). در مقایسه بین جمعیت های آویشن، نتایج نشان داد که بیشترین میزان کارواکرول مربوط به جمعیت های کرمان و زنجان (۳) به ترتیب ۰۸/۳۳ و ۴۹/۳۰ درصد و کمترین میزان مربوط به جمعیت های قزوین (۱)، کردستان (۲) و زنجان (۲) به ترتیب صفر، ۰۹/۲ و ۰۶/۲ درصد بود، جمعیت کرمان که دارای بالاترین میزان کارواکرول بود از نظر موقعیت جغرافیایی ارتفاع ۲۴۰۰ متر از سطح دریا، کمترین عرض جغرافیایی و بیشترین طول جغرافیایی را بین جمعیت ها داشت بنابراین این فاکتورها بر میزان کارواکرول در آویشن کوهی تاثیر دارد. میزان ترکیب تیمول در جمعیت های مختلف، متفاوت بود به طوری که بالاترین درصد تیمول در جمعیت کردستان (۱) به میزان ۴۲/۴۰ درصد بدست آمد. البته در اسانس جمعیت های قزوین(۱)، تهران، زنجان (۲)، آذربایجان غربی(۲)، لرستان و کردستان (۳)، ترکیب تیمول مشاهده نگردید. بیشترین میزان بورنئول در جمعیت کردستان (۳) و کمترین میزان در جمعیت آذربایجان غربی (۴) به ترتیب ۴۵/۲۶ و صفر درصد یافت شد. بالاترین درصد ۱و۸- سینئول در جمعیت های کرمان و آذربایجان غربی(۱) به ترتیب ۵۷/۶ و ۳۵/۶ مشاهده شد در حالی که این ترکیب در جمعیت های زنجان (۱)، قزوین (۱)، تهران و زنجان(۲) مشاهده نشد. در مقایسه بین جمعیت ها، بالاترین درصد اورتوسایمن به میزان ۱۰/۳۰ در جمعیت آذربایجان غربی (۴) و کمترین میزان آن در جمعیت های تهران، زنجان (۲)، آذربایجان غربی(۲)، لرستان و کردستان (۲) به ترتیب به میزانهای ۳۴/۳، ۰۱/۳، ۷۹/۳، ۳۲/۳ و ۶۹/۳ مشاهده شد(جدول ۴-۷).
در ضمن یافته های این تحقیق نشان داد که برخی ترکیبات از جمله بتاپینن (۷/۳ %) و میرسن (۶/۲ %) در جمعیت قزوین (۱)، اژنول (۲۶/۸ %) و آلفاترپینن (۹۷/۲ %) در جمعیت قزوین (۲)، بتابوربونن (۸۶/۲ %) در جمعیت آذربایجان غربی (۱)، تیمول متیل اتر (۸/۱۳%) در جمعیت آذربایجان غربی (۲) و بتابیسابولن (۹۴/۳ %) در جمعیت زنجان (۲) یافت شدند.
دو ترکیب کارواکرول و تیمول تعیین کننده خواص اسانس است که در بین جمعیت ها متفاوت بودند در مقایسه بین جمعیت ها نتایج نشان داد که میزان کارواکرول در جمعیت کرمان با ارتفاع ۲۴۰۰ متری از سطح دریا، بالاترین بود که نسبت به سایر جمعیت ها در عرض جغرافیایی پایین تری قرار دارد، بطوری کلی با افزایش ارتفاع میزان کارواکرول در جمعیت ها افزایش یافته است و بالاترین میزان تیمول در جمعیت کردستان (۱) مشاهده شد و در جمعیت قزوین (۱)، ترکیبات کارواکرول و تیمول مشاهده نشد. در این ارتباط، گزارشات بقالیان و نقدی بادی (۱۳۷۹) نشان می دهد که در مناطقی با ارتفاع کم و آب و هوای گرم و اقلیم های مدیترانه ای خشک، ترکیبات فنولیک تیمول و کارواکرول در گونه های آویشن بیشتر است و در مناطق مرطوب تر ترکیبات غیرفنولیک حلقوی و مونوترپن های غیرحلقوی افزایش می یابد. در پژوهشی دیگر توسط ابراهیمی ضابط و همکاران(۱۳۹۲) با بررسی اثر ارتفاع رویشگاه بر میزان اسانس و کیفیت آن در گیاه آویشن الوندی (T. elwendicus) دریافتند که تعادل بین دو ترکیب کارواکرول و تیمول تحت تاثیر ارتفاع است که با افزایش ارتفاع میزان کارواکرول کاهش و تیمول افزایش می یابد و در تحقیقات مزوجی و همکاران (۲۰۱۲) با مقایسه ترکیبات شیمیایی اسانس آویشن کوهی (T. kotschyanus) دریافتند که کارواکرول در بین جمعیت های مورد بررسی عمده نبود تفاوت در شیموتاکسونومیک به علت تفاوت فاکتورهای اکولوژی و جغرافیایی است.
در این تحقیق ۲۳ ترکیب شناسایی شد که عمده آن ها کارواکرول، تیمول، ۱، ۸- سینئول، سیمن- ارتو، کارواکرول متیل اتر، زد- کریوفیلن، کامفر و لینالول بودند. از این حیث جمعیت های مورد مطالعه از نظر ترکیبات شیمیایی اسانس با یکدیگر تفاوت زیادی داشتند که این اختلاف ترکیبات، بیانگر وجود تنوع گسترده برای همه ترکیبات شیمیایی در جمعیت های وحشی آویشن کوهی است، همچنین این تنوع به علت فاکتورهای جغرافیایی، محیطی و ژنتیکی می باشد. به طوری که تحقیقات مزوجی و همکاران (۲۰۱۲) با مقایسه ترکیبات شیمیایی اسانس آویشن کوهی دریافتند که ۱۰ ترکیب در اسانس وجود دارد عمده ترکیبات جمعیت ها تیمول (۰۸/۸۹) و گاما– ترپینن (۶۲/۴ % ) بودند و سه ترکیب شاخص آلفا پینن، بورنئول و تیمول در بین شش جمعیت مشاهده شد. در پژوهش دیگری توسط روستائیان و همکاران (۱۹۹۹) ترکیبات غالب اسانس در آویشن کوهی را تیمول، کارواکرول و ۱و۸-سینئول اعلام کردند. یافته های رسولی و همکاران (۲۰۰۳) نشان داد که ترکیبات غالب اسانس آویشن کوهی را کارواکرول، تیمول و گاماترپن بودند. در تحقیقات نیکور و همکاران (۲۰۰۵) ترکیبات غالب اسانس در آویشن کوهی تیمول، کارواکرول، پ- سیمن و گاما ترپن بیان کردند و یافته های حبیبی و همکاران (۱۳۸۳) ترکیب غالب در اویشن کوهی را لینالول و آلفاترپینن بیان نمودند. قابل ذکر است که یافته های پژوهش حاضر و تحقیقات انجام شده در مورد ترکیبات آویشن کوهی، نشان دهنده آن است که چهار ترکیب مهم و عمده کارواکرول، تیمول، ۱، ۸-سینئول و لینالول در این آویشن در اکثر تحقیقات یافت شده است.
میانگین ها با حروف مشابه در هر ستون فاقد تفاوت معنیدار میباشند(آزمون چند دامنهای دانکن)
لرستان
آذربایجان غربی(۴)
آذربایجان غربی(۳)
آذربایجان غربی(۲)