به نظر میرسد این امر به خوبی بر کمی روایات نبوی صریح در این باره دلالت داشته باشد. بنابراین، بیشتر این روایات به صحابی و تابعی منتهی میشود؛ لذا به بحث از حجیّت روایات این دو گروه پرداخته میشود.
از نظر عموم اهل سنت، روایت صحابیان در این باره، در حکم حدیث مرفوع[۱۳۶] میباشد، البته در عرف محدثان شیعه، این اصطلاح در معنای دیگری به کار میرود.[۱۳۷] امّا حدیث تابعی در این موضوع، در حکم مرفوع مرسل است؛ البته قیودی نیز برای سخن تابعیان لحاظ شده است که در صورت وجود آن، چنین حکمی را بر آن مترتب میسازند.[۱۳۸] باید توجه داشت که مبنای این داوری دربارهی سخنان صحابه و تابعین، این پیشفرض است که در تشخیص اسباب نزول، اجتهاد بیننده جایی ندارد و صحابه و تابعان، صرفاً گزارشگر محض واقع بودهاند.[۱۳۹] البته در میان عالمان متأخر اهل سنت، برخی نظری دیگر دارند؛ ابوزید، از جملهی این متأخران است که معتقد به اجتهادی بودن شناخت اسباب نزول است. پس باید با دقت و تأمل بیشتری به تعیین و تشخیص موارد آن پرداخت.[۱۴۰]
«با توجّه به عنایت شدیدی که اهل سنت به صحابه دارند و تمام آنان را عادل می شمارند، در مورد بحث میگویند: اگر سبب نزولی توسط صحابه بیان گردد بدون اینکه منسوب به پیامبر۲ باشد، این سبب نزول در حکم حدیث پیامبر۲ است و مستند به ایشان، زیرا اسباب نزول از مسائلی است که امکان اجتهاد در آن وجود ندارد. بنابراین، اگر فردی از صحابه در چنین مسألهای سخن گفت، ممکن نیست از خودش چیزی گفته باشد، بلکه آنچه گفته از پیامبر۲ شنیده؛ نهایت اینکه نام پیامبر۲ را یاد نکرده است.»[۱۴۱]
«بر خلاف اهل سنت، از نظر شیعه، سخنی که به صحابی یا تابعی منتهی شود، فاقد حجیّت شرعی است؛[۱۴۲] لذا بدان توجهی ندارند. عالمان شیعه در غیر از مباحث احکام نیز اعتنایی به روایات غیر معصوم نداشتهاند و سخن ایشان را به عنوان شاهدان زمان نزول قرآن و آگاهان به آن، قابل اعتماد ندانستهاند؛ از این رو معمولاً در تفاسیر روایی شیعه؛ مانند تفسیر عیاشی و البرهان، کمتر روایاتی را در اسباب نزول میتوان دید که از غیر معصوم نقل شده باشد. متفکران شیعی، به ندرت، بحثی مستقل را به حجیت روایات اسباب نزول و اعتبار گفتههای صحابیان و تابعیان در این باره اختصاص داده اند. آیتاللّه جوادی آملی[۱۴۳] از معدود کسانی است که به اختصار از آن بحث کردهاند و روایات غیر معصوم را فی حد نفسه، حجت ندانستهاند، مگر آنکه ایجاد طمأنینه قلبی بکند، البته ایشان در بررسی روایات معصوم۸ نیز بیشتر بر سند آن تکیه کردهاند.»[۱۴۴]
«اما اگر سبب نزول از تابعی روایت شود، به دو شرط میتوان سخن او را پذیرفت:
۱-تابعی از کسانی باشد که همیشه از صحابه سخن خویش را میگیرد؛ مثل مجاهد، عکرمه و سعیدبنجبیر.
۲-روایت وی با روایت مرسل دیگری تأیید گردد.»[۱۴۵]
«پس، آنچه از پیامبر۲ یا معصومین% نقل شده در حکم حدیث است و همان آثاری که بر حدیث مترتب میشود، بر اسباب نزولی که از پیامبر۲ یا معصوم۸ رسیده است مترتب خواهد شد. اما آنچه از صحابه و تابعی به دست ما میرسد، در حکم حدیث پیامبر۲ نمیتوان شمرد، زیرا تمامی صحابه عادل نبودهاند، بلکه شماری از آنان منافق بودهاند، چنانکه اهل تحقیق در کتابهای رجال به تبیین ماهیت آنان پرداختهاند.
بنابراین، اگر سبب نزولی از صحابه به دست ما برسد به چند شرط میتوان به آن اعتماد کرد:
۱-صحابی شاهد و ناظر سبب نزول باشد.[۱۴۶]
۲-وثاقت صحابی و رجال سند، احراز شود.
۳-ملاکها و معیارهای صحت قبولی روایت را داشته باشد.»[۱۴۷]
۲-۴-۵-۱-حجیت قول صحابه از دیدگاه آیتالله معرفت
«آیتالله معرفت در تعریف صحابه، چنین مینویسد: صحابهی پیامبر۲، کسانیاند که وجهالنبی بوده و اعتقاد، اخلاق و رفتار آنها، برگرفته از الگوی نبوی باشد.»[۱۴۸]
«ایشان با استناد به آیهی ۱۲۲ از سورهی توبه،[۱۴۹] بر حجیت گفتار صحابه، در تفسیر و اجتهادشان، صحه گذاشته است. با این حال در جای دیگری میگوید: تعبد به اقوال آنها و نیز تسلیم در برابر نظرات تابعان دلیلی ندارد.»[۱۵۰]
ایشان در بحث حضور ناقل سبب، مینویسد: «آیا شرط است ناقل سبب نزول خود شاهد حادثه باشد؟ بیشتر علما حضور ناقل اول سبب نزول را شرط کردهاند تا سند روایت از خود واقعه منقطع نباشد، و سند تا وى نیز متصل بوده باشد. واحدى مىگوید: «لا یحل القول فی اسباب النزول إلا بالروایه و السماع ممن شاهدوا التنزیل و وقفوا على الاسباب و بحثوا عنعلمها». ولى دیگران علم قطعى ناقل را به سبب نزول کافى مىدانند و حضور او را در حادثه شرط نمىدانند. حاکم نیشابورى در علم الحدیث گفته است: «اگر صحابىاى که زمان وحى و نزول قرآن را درک کرده است بگوید: آیهی کذا در حادثهی کذا نازل شد، این کلام به منزلهی حدیث مسند است. یعنى حدیث، منقول از پیامبر۲ تلقى مىشود». این قول صحیحتر به نظر مىرسد، زیرا حضور ناقل با فرض قاطع بودن، عادل بودن و صادق بودن او در گفتار خود، شرط نیست و صرفاً وثاقت و درستى و مورد اعتماد بودن او مورد نظر است. به همین دلیل روایات منقول از ائمهی اطهار% دربارهی قرآن براى ما اطمینان بخش است و مورد پذیرش قرار مىگیرد.»[۱۵۱]
ایشان در مورد صحت سند روایت، مینویسد: «باید سند روایت، به ویژه آخرین کسى که روایت به او منتهى مىشود مورد اطمینان باشد. یعنى یا معصوم۸ باشد یا صحابى مورد اطمینان، مانند عبداللهبنمسعود و ابیبنکعب و ابنعباس که در کار قرآن سر رشته داشته و مورد قبول امت بودهاند. و یا از تابعین عالى قدر باشد، مانند مجاهد، سعیدبنجبیر و سعیدبنمسیب که هرگز از خود چیزى نمىساختند و انگیزهی دروغ پردازى نداشتهاند.»[۱۵۲]
۲-۴-۵-۲-حجیت قول صحابه از دیدگاه آیتالله جوادی آملی
«همانگونه که در علم فقه، آراء و فتاوی فقها برای فقیه دیگر در استنباط احکام فرعی از منابع دین هیچگونه حجیّتی ندارد و تنها برای تکامل علمیِ فقیه مستنبط راهگشا و زمینهساز است، آراء مفسران نیز راهگشای آشنایی با قرآن و برداشتهای تفسیری مفسر است و هیچگونه حجیّتی برای او ندارد؛ أعم از آنکه مفسران مزبور از صحابه یا تابعی نباشند و یا از مفسران اعصار بعد؛ زیرا هیچکدام از آنان معصوم نیستند تا کلام آنان حجّت شرعی و منبع استنباط احکام و حِکَم شریعت باشد؛ مگر آنکه جنبهی روایی داشته باشد.
برداشتهای صحابه یا تابعین اگر در محضر معصومین% بوده و امکان ردع و مجال ردّ نیز بوده، لیکن چنان برداشتی مردوع و مردود نشده، نشانهی صحت آن برداشتهاست. البته صحّت یک رأی مستلزم انحصار معنای آیه در آن رأی نیست؛ مگر آنکه نسبت به نقیض خود پیام خاص دارد که آن پیام عبارت از بطلان نقیض برداشتِ دارجِ بین اصحاب است.»[۱۵۳]
«هرچند صحت برخی شأن نزولها محتمل است و با محتوای آیه تنافی ندارد، لیکن ارزش آن در حدّ یک نقل تاریخی غیر معتبر است. شأن نزولهایی که از اهلبیت عصمت% به صورت حدیث وارد شده باشد، ارزش روایی دارد و قابل استدلال است و چیزی که از غیر معصوم بازگو گردد، فقط دارای ارزش تاریخی است و نه حصر از آن استفاده میشود و نه میتوان از آن استفادهی تفسیری برد، بلکه احیاناً تطبیق و مانند آن را دربر دارد.»[۱۵۴]
«در بیان شأن نزول، اگر روایت معتبری از معصوم۸ رسیده باشد، بدان اعتماد میشود؛ اما منقول از غیر معصوم تنها میتواند یک احتمال تفسیری باشد، زیرا چهبسا این شأن نزول از قبیل تطبیق و جری (برابرسازی یا برابریابی) یا برداشت خود راوی مانند ابنعباس باشد.»[۱۵۵]
«غالب روایات شأن نزول برای تطبیق است و موردش مخصّص نیست و شامل مصادیق دیگر هم میشود و ثانیاً، اعتبارش زمانی است که سلسلهی سند به معصوم۸ برسد و خللی در آن نباشد و روایتی که فقط به صحابه یا تابعین آنها برسد و به معصوم۸ منتهی نشود، حجّت شرعی ندارد. نَظَر مفسّرین هم میتواند به عنوان یک احتمال، مقبول باشد ولی آن هم دارای حجیّت شرعی نیست.»[۱۵۶]
با توجه به دیدگاه هر دو دانشمند، حجیت روایات غیر معصوم در حد نقل تاریخی است و برای اینکه بتوان بدان استناد نمود، باید مورد بررسی قرار گیرد.
۲-۵-تعابیر بازگو کنندهی اسباب نزول[۱۵۷]
از نظر عموم دانشمندان علوم قرآنی، روایت تنها طریق دسترسی به اسباب نزول است، اما برخی روایات در این زمینه، بیانگر مصایق دیگر آیه و یا نظر تفسیری صحابه میباشد. و توجه به تعابیر به کار رفته در این دسته از روایات، ما را به سبب نزول آیه و تمایز آن از دیگر مصادیق آن و نظر تفسیری آنان رهنمون میسازد.
۱-«سبب نزول هذه الآیه کذا»؛ اگر راوی، چنین تعبیری به کار برد، باید آن را نصّ و صریح در بیان سبب نزول تلقی کرد.[۱۵۸] البته روایات سبب نزول نشان میدهد که حتی یک نمونه برای آن یافت نمیشود. (رشید ادعا میکند با بررسی کتابهای علوم قرآن و اسباب نزول، هیچ موردی را نیافته است که با این تعبیر عنوان شده باشد. بنابراین باید آن را صورتی فرضی تلقی کرد که احتمالاً به علت تأخّر پیدایش اصطلاح «سبب نزول»، صحابیان و تابعیان، آن را به کار نمیبردهاند.)[۱۵۹]
۲-«حدث کذا فنزل الآیه»؛ چنانچه راوی، حادثهای را نقل کند و پس از آن، حرف «فاء» (ظاهراً به کار بردن حرف «ثم» یا «واو» هم همین معنی را میرساند)[۱۶۰] را بر سر یکی از مشتقات مادهی «نزل» به کار برد، تعبیر به کار رفته، در بیان سبب نزول، ظهور دارد و احتمال خلاف در آن بسیار کم است.[۱۶۱] این واژه، پرکاربردترین واژه در روایات اسباب نزول است.
۳-«نزلت فی کذا»؛ از نظر برخی محققان، آنچه معنای این تعبیر را تعیین میکند، کلمهای است که پس از «فی» به کار میرود. در صورتیکه پس از «نزلت فی» از فرد یا قوم مشخص یا حادثهای معین یاد شود، صریح در بیان سبب نزول است؛ همچنین اگر راوی بگوید «نزلت فی فلان آیه کذا»،[۱۶۲] اما اگر بعد از «نزلت فی»، غیر از دو مورد فوق ـ شخص یا حادثهای معین ـ ذکر شود، مثل اینکه بگوید «إنّها نزلت فی مال الیتیم إذا …» نمیتوان آن را بیانگر اسباب نزول تلقی کرد؛ بلکه از آن، تفسیر آیه یا بیان حکم آن اراده میشود و یا اینکه برای بیان زمان نزول آیه به کار میرود.[۱۶۳] در این صورت، به کار رفتن تعبیر فوق در روایت، محتمل معانی مختلف است.[۱۶۴]
۴-«أحسب هذه الآیه نزلت فی کذا»؛ اگر راوی از تعبیر فوق یا تعابیر مشابه آن، که دربرگیرندهی الفاظ شک و تردید است، در روایت استفاده کند، روشن است که نمیتوان روایت را به تصریح خود راوی، صریح در بیان سبب نزول تلقّی کرد.[۱۶۵]
۲-۵-۱-تعابیر بازگو کنندهی اسباب نزول از دیدگاه آیتالله معرفت
«عبارت «نزلت هذه الآیه فی کذا» که در زمینهی اسباب نزول به کار میرود، عام است و ممکن است منظور شأن امر واقعی در گذشته باشد و گاهی منظور بیان حکم و تکلیف شرعی دائم میباشد.»[۱۶۶]
هرچند دو دانشمند بحثی مستقل در این باره ندارند، اما در بررسیهای خود از روایات اسباب نزول، از این بحث غفلت ننمودهاند.
۲-۶-فواید شناخت اسباب نزول
«زبان ابزار سخن گفتن و سخن وسیلهی تفهیم مراد متکلم به مخاطب است. متکلم با بهره گرفتن از این ابزار و قرائن حالیهی آن، مقصود خود را به مخاطبش القاء مینماید. طبیعی است که مخاطب اولیه با توجه به همان قرائن، معنای مراد را درمییابد ولی با گذشت زمان که ظرف قرائن از بین میرود، دریافت مقصود متکلم برای سایر مخاطبان در طول اعصار به آسانی امکانپذیر نخواهد بود.»[۱۶۷]
شناخت اسباب نزول دارای آثار و فوایدی است که منحصر در بحثی صرفاً تاریخی و در جهت کشف رویدادهای زمان گذشته و آگاهی از زمینهی تاریخی نزول آیات نیست. از جملهی این فواید عبارتند از:
-شناخت حکمت تشریع
-پی بردن به اعجاز قرآن
-عدم اختصاص حکم به سبب
-دفع توهم حصر
-شناخت مفاهیم آیات و رفع ابهام از آن: اطلاع از اسباب نزول از عوامل مؤثر در شناخت مدلول صحیح آیه است. دستیابی به مفاهیم آیات بدون در نظر گرفتن سبب نزول، پیمودن راه ناقص است و انسان را به هدف نمیرساند و محققان علوم قرآنی بر این فایده اتفاق نظر دارند.[۱۶۸]
-شناخت آیات مکی و مدنی
-شناخت فرد یا افرادی که آیه دربارهی آنان نازل شده است
-سهولت حفظ و درک آیات
-برطرف کردن اشکالی که ممکن است از ظاهر نصّ آیه به ذهن برسد
۲-۱-۸-۱۱) سایر محرکها
انگیزه هایی که برای مدیریت سود میتواند وجود داشته باشد عبارتند از تلاش برای به حداکثر رساندن قیمت سهام برای سهامداران موجود نسبت به سهامداران بالقوه، در جائیکه سود گزارش شده عامل مهم تعیین کننده قیمت سهام در نظر گرفته میشود. کمتر از واقع نشان دادن سود توسط مدیریت در جایی که انتظار میرود خرید سهام شرکت توسط مدیریت اتفاق بیفتد و به حداقل رساندن سود به وسیله افزایش اقلام تعهدی هزینه تا اینکه حمایت درست را در مقابل رقابت خارجی جلب نماید. محققین معتقدند کشف اینکه آیا سود برنامه ریزی شده است یا خیر؟ مشکل است (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ۳۳).
کلاگ و کلاگ[۴۵]، انگیزه اصلی مدیریت را از دستکاری سود، تشویق سرمایه گذاران برای خرید سهام شرکت و به تبع آن افزایش ارزش بازار آن بیان کرده اند (مرادی، ۱۳۸۶، ۱۰۲).
۲-۱-۹) دیدگاه های موافقان و مخالفان مدیریت سود
۲-۱-۹-۱) دیدگاه موافقان
برخی از محققان محدوده هایی از مدیریت سود را موجه تشخیص داده و آن را برای سرمایه گذاران و سایر افراد ذینفع سودمند دانستهاند. با بهره گرفتن از تئوری CAPM هنگامی که سودهای گزارش شده هموار شوند، محاسبهی ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی و همچنین تعیین ارزش متعارف دارائیها راحتتر خواهد بود. پژوهش انجام شده توسط میچلسون و دیگران(۱۹۹۵) نشان میدهد شرکت هایی سود هموارتری دارند بطور قابل توجهی، متوسط بازده سالیانه بالاتری نسبت به شرکت هایی که هموارسازی سود را انجام نداده اند، دارند. هپ ورث۲(۱۹۵۳) معتقد است آرایش سود یک عمل عقلایی و منطقی است که از طریق آن مدیران تلاش میکنند با بکارگیری ابزارهای خاص در حسابداری، سودشان را هموار سازند. ترومن و دیگران[۴۶] (۱۹۸۸) در تشریح فواید هموارسازی سود برای شرکتها میگویند. (فضل جو، ۱۳۸۷، ۲۹) :
“هموارسازی سود واریانس سودهای مشاهده شده را میکاهد و بدین ترتیب هزینهی استقراض را کاسته و برروابط میان شرکت، مشتریان، فروشندگان و کارکنان اثر مساعده دارد.”
۲-۱-۹-۲) دیدگاه مخالفان
از سوی دیگر مخالفان پدیده هموارسازی و مدیریت سود، هموارسازی را نوعی تحریف در اهداف گزارشگری میدانند.
ایم هاف[۴۷] (۱۹۸۱) معتقد است، وقتی متغیرها برای کسب سودهای هموار دستکاری میشوند، به نظر میرسد که افشا به اندازههای کافی صورت نمیپذیرد. بیدل من[۴۸] (۱۹۷۷) اعتقاد دارد که هموارسازی سود، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را با مشکل مواجه میسازد. مک هوگ[۴۹] آرایش سود را نوعی دستکاری در اطلاعات صورتهای مالی میداند. برن استین[۵۰] عنوان میکند که اصولاً آرایش سود یک عمل سفسطه آمیز بوده که در محدوده GAAP صورت میپذیرد (فضل جو، ۱۳۸۷، ۲۹).
۲-۱-۱۰) ابزارهای مدیریت سود
به اعتقاد شیام ساندر[۵۱](۱۹۹۷) ابزارهای مدیریت سود را میتوان به ۵ طبقهی زیر تقسیم بندی کرد:
الف) تعیین حوزه عملی حسابداری معاملات به صورت اختیاری :
نحوه عمل حسابداری معاملات خاص، مواردی مانند تعمیر و به روز کردن تجهیزات و ماشین آلات، زمان بندی ثبت یک فروش و حذف موجودیها، تجهیزات و ماشین آلات میباشد که به انتخاب مدیریت بنگاه اقتصادی صورت میگیرد. بدیهی است در زمان انجام این اقدامات با هدف مدیریت سود، یک مشاهده کننده خارج از واحدهای تجاری، نمیتواند به آسانی آن را آشکار ساخته و افشاء نماید.
ب)انتخاب اصول حسابداری :
اصول پذیرفته شده حسابداری به مدیران اجازه میدهد، برای ثبت بسیاری معاملات از بین دو یا چند روش موجودی کالا(انتخاب یک روش از روش های fifo و lifo و میانگین و …) برای محاسبه استهلاک دارائیهای استهلاک پذیر(روش های مستقیم و روش های شتابی)، مخارج استخراج نفت و گاز(روش های مخارج کامل و روش های موفقیت آمیز)، حسابداری قراردادهای بلندمدت(روش کار تکمیل شده یا روش درصد پیشرفت کار). به هر حال در مورد انتخاب اصول حسابداری انتخاب اولیه و تغییر در اصول و روش های کاربردی اصول حسابداری برای افراد خارج از واحد تجاری قابل مشاهده است. بسیاری از پژوهشهای تجربی انجام شده در رابطه با مدیریت سود، مربوط به استفاده از این نوع ابزار میباشد.
ج) تعدیل برآوردهای حسابداری :
تعدیل برآوردهای حسابداری، قابلیت انعطاف بیشتری به مدیران واحدهای تجاری میدهد. منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوک الوصول، برآورد عمر اقتصادی دارائیها و تعیین نرخ تنزیل برای تعهدات بازنشستگی، نمونه ای از ابزارهای سنتی است که مدیران برای سالهای متمادی، به منظور اعمال مدیریت سود از آنها استفاده میکنند. در سالهای اخیر تجدید ساختار نیز به عنوان یک پدیده نسبتاً جدید، مورد استفاده مدیران قرار گرفته است .
د) تعیین قیمتهای انتقالی کالاها و خدمات :
واحدهای تجاری چند ملیتی که مالیات آنها به صورت مضاعف شناسائی میشود، از انگیزه لازم برخوردارند تا نه تنها تلاش کنند نرخهای بالای مالیات بردرآمد آنها کاهش یابد، بلکه نسبت به هموار سازی سود نیز مبادرت ورزند. در گروه شرکتها یا شرکتهای چندملیتی، قیمتهای انتقال کالاها و خدمات، در میان واحدهای اقتصادی فرعی شرکتهای مادر یکی از ابزارهای جذاب مدیریت سود تلقی میشود.
ه) تصمیمات اقتصادی اساسی و بااهمیت:
در برخی از وقایع و رویدادهای مالی و اقتصادی مانند آگهی و تبلیغات، پرداختهای مربوط به طرحهای بازنشستگی، پاداش مدیران اجرایی، هزینههای تحقیق و توسعه، تحصیل یا فروش بخش هایی از واحدهای اقتصادی و فروش اموال یا سرمایه گذاریها میتواند این انگیزه وجود داشته باشد که تغییرات مورد نظر در این اقلام، سود واحد تجاری را درکوتاه مدت تحت تأثیر قرار دهد. رونن و سادان[۵۲]، در یکی از پژوهشهای خود روش های هموارسازی سود را به شرح زیر طبقه بندی کرده اند (بهارمقدم، ۱۳۸۵، ۲۵).
قبلاً گفتیم که هموارسازی سود جزئی از مدیریت سود است اکنون بجاست که ابزارهای هموارسازی سود را نیز در این قسمت بیان کنیم. ابزارهای هموارسازی سود عبارتند از:
۱)هموارسازی سود از طریق زمانبندی رویدادها
مدیران بنگاههای اقتصادی میتوانند زمان شناسایی و ثبت رویدادهای مالی را طوری انتخاب کنند تا بردرآمدها و سود گزارش شده، در تاریخ مورد نظر اثر بگذارند. به عبارت دیگر رویدادهای مالی در زمان واقعی خود شناسایی و ثبت نمیشوند و به دورههای دیگر منتقل میگردند مانند ثبت رویداد فروش، به عنوان پیش دریافت و یا ثبت پیش دریافت به عنوان فروش کالا و یا تعیین زمان مناسب برای شناسایی هزینههای تحقیق و توسعه و فروش دارائیهای ثابت؛ زمان بندی رویدادها باعث کمتر یا بیشتر از میزان واقعی نشان دادن درآمدها یا هزینه ها، حسب مورد میگردد.
۲) هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های تخصیص
انتخاب برخی از روش های جدید و یا تغییر روش های موجود، میتواند منجر به دستکاری سود شود . به عنوان نمونه بعضی از روش های منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوک الوصول و با ذخیره جهت کالاهای ناباب با میزان درآمد و فروش کالا ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند و برخی دیگر متناسب با میزان درآمد منظور نمیشوند و یا انتخاب برخی روشهای استهلاک، مانند روش ساعات کارکرد و یا روش تعداد محصول تولید شده، با میزان استفاده و کارکرد اموال ماشین آلات و یا تعداد محصول تولید شده بیشتر باشد، هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشتر خواهد بود و در نهایت سود گزارش شده، یک روند متناسب را طی میکند. در صورتی که انتخاب روشهایی مانند روش خط مستقیم و یا روش های نزولی باعث میشود که هزینه استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد و فروش کالا، ارتباط منطقی نداشته باشد. نمونه دیگر از این باب، به هزینه منظور نمودن برخی از مخارج سرمایه ای یا بالعکس میباشد لذا مدیران در این محدوده نیز از اختیارات زیادی برخوردارند تا بر اعداد و ارقام حسابداری اعمال کنترل نمایند .
۳)هموارسازی سود از طریق طبقه بندی
مدیران میتوانند از طریق تغییر مکانی اعداد و ارقام مندرج در صورت سود وزیان، سود گزارش شده را براساس اهداف خویش دستکاری نمایند. نشان دادن بعضی از هزینههای اداری و تشکیلاتی به عنوان بخشی از بهای تمام شده کالا و کم کردن سود عملیاتی و بالعکس، نمونه ای از حالت مذکور میباشد . همچنین عادی، غیرعادی یا غیرمترقبه تلقی کردن برخی از اقلام سود و زیان منجر به افزایش یا کاهش سود خالص عملیاتی میگردد (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ۴۵).
۲-۱-۱۱) مدیریت سود و کیفیت افشاء
سود گزارش شده در شرکت ها، همواره بعنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی مورد توجه بوده است. اما هرگاه اهداف مدیران و مالکان همسو نباشد مدیریت ممکن است صورتهای مالی در جهت منافع خود تهیه نمایند. استفاده کنندگان از اطلاعات مالی نیز همواره از عدم تقارن اطلاعات حسابداری ناراضی بودهاند و همواره به دنبال اطلاعاتی هستند که بتوانند جهت تصمیم گیریهای منطقی از آن استفاده نمایند. دو مکانیسم اصلی وجود دارد که شکاف اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران را تعدیل می کند. اول عرف و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری که توانایی مدیریت برای تحریف اطلاعات مالی را محدود میسازد، اگر چه هنوز مدیران قادرند به دلیل دانش و تخصص، برتری اطلاعاتی را حفظ نمایند و دوم حسابرسان که با رسیدگی به برآوردهای مدیریت و ارقام و اعداد گزارش شده اعتبار صورتهای مالی را افزایش میدهند. این مکانیزمها هنوز نارسائیهای خاص خود را دارند و نتوانستهاند به طور کامل شکاف اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران را برطرف کنند. افشاء اطلاعات راهکاری است جهت از بین بردن عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران از طریق تعدیل تضاد منافع موجود (ایزدی نیا، ۱۳۷۷، ۱۱۲).
بینش(۲۰۰۱) به وجود دو دیدگاه در مورد مدیریت سود اشاره میکند. دیدگاه «فرصت طلبانه[۵۳]» که بیان میدارد مدیران در پی گمراه کردن سرمایه گذاران هستند و دیدگاه «تبادل اطلاعات[۵۴]» که بیان میدارد که اختیارات مدیر ابزاری است برای وی تا تا انتظارات شخصی اش را در مورد جریانات نقد آتی شرکت به سرمایه گذاران ارائه کنند.
لوبو و ژو[۵۵](۲۰۰۱) میزانی که شرکتها به مدیریت سود میپردازند را به عنوان عامل تعیین کننده مهمی جهت تصمیم گیری در ارتباط با میزان افشاء اطلاعات معرفی مینمایند. تجزیه و تحلیلهای تجربی ارائه شده توسط این محققین بیانگر وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود فرصت طلبانه، همچنین وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود ناشی از تبادل اطلاعات است .
گلوستن و میلگرام[۵۶](۱۹۸۵) در ارتباط با رابطه بین افشاء شرکت و عدم تقارن اطلاعات، مدلی ارائه نمودهاند که این مدل بیانگر رابطه معکوس بین افشاء شرکت و عدم تقارن اطلاعات میباشد. بطوری که هرچه سطح افشاء شرکت افزایش مییابد عدم تقارن اطلاعات کاهش پیدا میکند .
ترومن و تیتمن[۵۷](۱۹۸۸) به روش تحلیل نشان دادند که وجود عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سهامداران، وضعیت ضروری برای مدیریت سود است. ومیزان مدیریت سود با سطح عدم تقارن اطلاعات افزایش مییابد. در واقع میتوان چنین گفت که هر چه کیفیت افشاء اطلاعات بهتر باشد، عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و بدنبال آن مدیریت سود نیز کاهش خواهد یافت (بداغی، ۱۳۸۷، ۱۷۸).
۲-۱-۱۲) اندازه گیری مدیریت سود
روش های کشف مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی
در بررسیهای انجام شده روی مدیریت سود، اقلام تعهدی نقش بسیار مهمی دارند. اقلام تعهدی حاصل کسر جریانهای نقد عملیاتی از سود شرکت میباشد، بنابراین با فرض اینکه نتوان جریانهای نقدی را دستکاری نمود تنها راه دستکاری سود افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است. اقلام تعهدی میتواند به دو بخش اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری تقسیم گردد . اقلام تعهدی غیراختیاری به طور متعارف به سطح فعالیت بستگی داشته و تحت کنترل مدیران نمیباشد در حالی که اقلام تعهدی اختیاری تحت کنترل مدیران بوده و توسط آنان به راحتی قابل دستکاری است (حسنی آذر، ۱۳۸۵).
لذا تفکیک اقلام تعهدی اختیاری از کل اقلام تعهدی به عنوان معیاری از مدیریت سود و اعمال آن در واحدهای تجاری از اهمیت خاصی برخوردار است. یک عامل بنیادی در آزمون مدیریت سود در شرکت ها، تخمین عامل اختیار و اعمال نظر مدیران در تعیین سود است. بررسی ادبیات مبتنی بر مدیریت سود، بیانگر وجود رویکردهای متفاوت با شناسه ای مختلف در تخمین و اندازه گیری اختیار مدیریت در تعیین سود گزارش شده است. یکی از مهم ترین این رویکردها، مبتنی بر کاربرد اقلام تعهدی اختیاری بعنوان شاخصی برای تعیین و کشف مدیریت سود در واحدهای تجاری است .
هیلی[۵۸] (۱۹۸۵)، دی آنجلو[۵۹](۱۹۸۶) و جونز[۶۰](۱۹۹۱)، در طی انجام مطالعلاتی در زمینه مدیریت سود، با بکار گیری اقلام تعهدی برای کشف مدیریت سود اقدام به ارائه مدل هایی کردهاند که در تحقیقات بعدی، بارها آزموده شده اند. در حال حاضر پنج مدل اساسی جهت جداسازی بخش اختیاری از کل اقلام تعهدی و نیز اندازه گیری مدیریت سود توسط اندیشمندان در این حوزه ارائه شده است. با توجه به اهمیت این مدلها در ادامه به شرح و توصیف آنها پرداخته میشود :
الف)مدل هیلی
این مدل در سال ۱۹۸۵ ارائه شده است. در این مدل فرض میشود که بخش غیراختیاری اقلام تعهدی از یک فرایند میانگین تبعیت میکند. در مدل هیلی برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری ابتدا اقلام تعهدی غیراختیاری از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
۱) = ۱ NDA
که در آن:
NDAt: اقلام تعهدی غیراختیاری درسال t
TA: کل اقلام تعهدی
A: کل ارزش دفتری داراییهای شرکت
n : تعداد سالها در دوره برآورد
λ : عبارتست از سال اندیس که دارای بازده (t-1 , …,t-n. t-n +۱) میباشند.
-
-
- مقدمه
-
در حال حاضر و در دنياي كنوني، ورزش و فعاليت بدني به عنوان يكي از عناصر مهم در زندگي بشر مطرح است. اهميت و نقش ورزش در سالمسازي و به سازي جامعه و كاربرد عملي آن در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي در نزد متخصصان و دست اندركاران سازمانهاي فرهنگي، پوشيده نيست.
مطالعات مختلف نشان می دهند که در 30 سال گذشته علاقه مندی به جنبه های کاربردی ورزش و فعالیتهای جسمانی افزایش یافته است. این افزایش علاقه مندی، شاید نتیجه پیشرفتهای علمی بزرگ در دهههای گذشته باشد که نشان می دهند که ورزش در جلوگیری و درمان بیماریهای مختلف نقش مهمی را برعهده دارد (روزا، لیرا، دملو و سانتوز [1]، 2011؛ بوتنر، ماسیگ، لچترمن، فانک و مورن [2]، 2007؛ وولین، یان، کلدیتز و لی [3]، 2009).
مشخص شده است که عملکرد فیزیولوژیک سیستم ایمنی، دفاع در برابر میکروبهای بیماریزا است. با این وجود حتی عوامل بیگانه غیر بیماریزا میتوانند سبب برانگیختن پاسخهای ایمنی شوند. سیستم ایمنی انسان یک سیستم دفاعی است که به دو بخش ایمنی ذاتی[4] و اکتسابی[5] تقسیم می شود به طوری که ایمنی ذاتی اولین خط دفاعی بدن میباشد (روزا و همکاران، 2011). بنابراین دفاع در برابر میکروبها ابتدا بر عهده واکنشهای زودرس ایمنی ذاتی است و سپس توسط پاسخهای ایمنی اکتسابی صورت میگیرد (روزا و همکاران، 2011؛ گلیسون، نیمن و پدرسن [6]، 2004). یکی از مهمترین محصولات پاسخ ایمنی، سایتوکاینها میباشند. سایتوکاینها پروتئینهای ترشح شده به وسیله سلولهای ایمنی اکتسابی و ایمنی ذاتی هستندکه بسیاری از اعمال سلولهای ایمنی اکتسابی و ذاتی را تحت تاثیر قرار می دهند. سایتوکاینها در پاسخ به میکروبها و سایر آنتیژنها تولید شده و پاسخهای متنوع سلولهای درگیر در ایمنی و التهاب را تحریک می کنند. علاوه بر سلولهای ایمنی، سایتوکاینها از سلولهایی همچون سلولهای اندوتلیال و سلولهای ذخیره کنندۀ چربی نیز ترشح میشوند (کوچ[7]،2010). در حال حاضر علاقه به بررسی پاسخ سیستم ایمنی به ورزش در میان محققان در حال افزایش میباشد زیرا تعدادی از اثرات کلیدی تندرستی مرتبط با ورزش میتوانند هم سودمند (از قبیل کاهش خطر بیماری های قلبی عروقی) و هم می تواند زیانبخش باشند (مثل آسم ناشی از ورزش) که ممکن است این تاثیرات به خوبی از طریق فعالیت پارامترهای سیستم ایمنی میانجیگری شود (کوپر، رادوم آیزیک، سچویندت و زالدیوار [8]،2007).
مشخص شده است که سیستم ایمنی بدن انسان همانند دیگر سیستمهای فیزیولوژیک بدن در پاسخ به فعالیتبدنی تغییرات چشمگیری از خود نشان میدهد (کوچ، 2010). بر اساس نتایج پژوهشات مختلف این نکته مشخص شده است که شیوع بیماریهای سخت از قبیل دیابت نوع 2، بیماری قلبی عروقی، التهاب مفاصل، چاقی و پوکی استخوان با سطوح افزایش یافته سایتوکاینهای التهابزا مرتبط هستند (توتله، دیویس گورمن، گلدمن، کپلاند و مکدوناق [9]، 2004 ؛ موس و همکاران[10]، 2004). لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شدت تمرین برالگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت در بازیکنان فوتبال میباشد.
-
-
- بيان مسأله
-
عدم فعالیتبدنی یا بیتحرکی، یک عامل خطر غیر مرتبط برای بسیاری از بیماریها میباشد. در حالی که مکانیزم هایی که شیوه زندگی فعال را به سمت تندرستی و سلامتی انتقال می دهند نشان دادهاند که درگیری سیستم ایمنی در رابطه با تندرستی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. به علاوه اثرات حاد و مزمن ورزش روی جنبه های متعدد سیستم ایمنی انسان مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است، اما بسیاری از جنبه های تندرستی این امر ناشناخته مانده است.
پاسخهاي ايمني به دو دسته كلي Th1 و Th2 تقسیم میشوند. انحراف پاسخ ايمني به سمت Th1 باعث تقويت پاسخ ايمني سلولي و انحراف پاسخ ايمني به سمت Th2 باعث تقويت پاسخ ايمني هومورال و نيز واكنشهاي آلرژيك می شود (شهابی و همکاران، 2007). پاسخهای Th2وTh1 از جمله الگوهای مهم سایتوکاینی هستند که وضعیت پاسخهای سلولی و هومورال را نشان می دهند (عباس، لیچتمن و پیلای[11] ، 2007). سایتوکاینها گلیکوپروتئینهای کوچکی هستند که از سلولهای مختلف و در پاسخ به محرکهای مختلف تولید شده و پاسخهای سلولهای ایمنی را واسطهگری و تنظیم می کنند. این مولکولها با اتصال به گیرندههای اختصاصی، عملکرد خود را انجام می دهند (هاول و همکاران[12]، 2007).
مشخص شده است که نسبت Th1/Th2 الگوی تکامل یافتهای از یک مدل برای تفسیر منطقی فعالیت سلولهای Tدر تنظیمات مختلف میباشد که شامل پاسخ به عفونت، بیماری خود ایمنی و نقص ایمنی میباشد (لیبتا و همکاران[13]، 2011). تعادل Th1/Th2به عنوان شاخصی از تغییرات در عملکرد سیستم ایمنی مورد استفاده قرار گرفته است که در دهه گذشته مورد توجه محققان در این زمینه قرار گرفته است (وون و همکاران[14]، 2011؛ تان و همکاران[15]،2007؛ لیبتا و همکاران، 2011؛ لی و همکاران[16]، 2006).
سلولهای Th1 و Th2 عمدتا میتوانند به وسیله فاکتورهای غیر از اینترفرون گاما[17] و اینترلوکین[18]4 عملکرد متفاوتی داشته باشند اما الگوی اصلی سلولهای Th1 وTh2 فاکتورهایIFN-γ و IL-4 میباشد ( گو و همکاران[19]، 2011).
IFN-γ توسط سلولهای Th1 ترشح شده و در پاسخهای ایمنی با واسطه سلول که شامل فعالسازی ماکروفاژها و تاخیر در پاسخهای ایمنی است، درگیر میباشند. IL-4توسط سلولهای Th2 ترشح میشوند که از طریق تحریک آنتیبادیهای تولید شده توسط سلولهای B پاسخهای ایمنی هومورال را تنظیم می کنند (پرستوت و همکاران[20]، 2011؛ دومینگویزویلار، بچرآلان و هافلر [21]، 2011؛ نیتا و همکاران[22]، 2002).
با توجه به اینکه، اینترلوکین 4 (IL-4)، مشخصه بارز سلولهای Th2 و سایتوکاین IFN-γ سایتوکاین اصلی تولیدی از سلولهای Th1 میباشد، نسبت تولید سایتوکاین IL-4 به سایتوکاین IFN-γ (IL-4/IFN-γ ratio) توسط سلولهای تک هستهای تحریک شده با میتوژن به عنوان معیار انحراف پاسخ ایمنی به سمت Th2در نظر گرفته می شود (شهابی و همکاران، 2007).
چندین مطالعه وجود دارد که اثر تمرین ورزشی را روی سایتوکاینهای Th1 و Th2در خون مورد بررسی قرار دادهاند (کوهیوت، بوئهم و موینیهان[23]، 2001؛ کوهیوت، تامپسون، لی و کانیک[24]، 2004). گزارش شده است که ورزشهای شدید روی تولید سایتوکاینهای Th1 و Th2افراد جوان تاثیر می گذارد (لانکستر و همکاران[25]، 2004).
این باور و عقیده وجود دارد که ورزشهای با شدت متوسط ممکن است پاسخ سایتوکاینهای نوع Th1 را باعث شود ( مالم[26]، 2004). گزارش شده است که ورزشهای طولانی مدت با شدت متوسط به مدت شش ماه و همچنین 2 یا 4 سال می تواند سایتوکاینهای نوع Th1 در رابطه با افزایش سن تغییر دهد. این در حالی است که تمرینات با شدت متوسط باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی افراد سالمند می شود و همچنین محققین بر این باورند که تغییراتی که ورزش در سلولهای T ساده ایجاد می کند به سمت Th1 میباشد که این تغییر جهت پاسخ به سمت Th1 ، از مکانسیمهای زیربنایی جهت بهبود سیستم ایمنی این افراد میباشد (شیمیزو و همکاران[27]، 2008؛ اگاوا، اکا، یاماکاوا و هیگوچی [28]، 2003؛ درلا، کزدرون و سزکزیپیورسکی [29]، 2004).
گارسیا و همکارانش[30] (2011)، پس از یک جلسه فعالیت ورزشی با شدت 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی دوچرخه کارسنج تغییری در مقادیر IFN-γ در زنان بیتحرک مشاهده کردند که این تغییرات معنیدار نبود. همان طور که مشاهده می شود پژوهشات نشان می دهند که فشارهای جسمانی از قبیل ورزش و فعالیتبدنی میتوانند تولید سایتوکاینها را تغییر دهند (چن و همکاران[31]، 2008). زالدیوار و همکاران[32] ( 2006) در پژوهش خود که بر روی مردان سالم انجام شد نشان دادند که 30 دقیقه دوچرخه سواری با شدتVO2 Peak 80% سبب افزایش میزان IFN-γ ,TNF-α بلافاصله بعد از تمرین شد در حالی در یک ساعت بعد از تمرین میزان TNF-α همچنان کاهش ولی میزان IFN-γ, افزایش را نشان داد. نتایج پژوهش سلار و همکاران[33] (2006) بر روی مردانی که چند سال سابقه تمرین داشتند، نشان داد که یک ساعت کار روی ماشین پاروزنی میزان IFN-γ را 5 دقیقه بعد از تمرین کاهش میدهد. مشخص شده است که مدت، شدت و تواتر ورزش و فعالیتبدنی می تواند یک نقش کلیدی در پاسخ ایمونولوژیکی بازی کند به طوری که ورزشهای متوسط سبب تقویت سیستم ایمنی میشوند (سنچینا و کوهوت [34]، 2007؛ بنیادی، بدلزاده، پوزش، صالحی و محمدی ، 2010).
محققين گزارش دادهاند ورزش، موجب تغييرات مشخصي در تعداد، توزيع و تکثير گلبولهاي سفيد در گردش خون ميشود. تغييراتي که در نحوه توزيع گلبولهاي سفيد ايجاد ميشود، به آزاد شدن هورمونهايي چون کاتکولامينها، کورتيکواستروئيدها و برخي از سايتوکاينها نسبت داده ميشود. علاوه بر هورمونها، افزايش نوتروفيلها ممكن است ناشي از توزيع مجدد آنها و وارد شدن سلولهاي فعالتر به گردش خون نيز باشد و ممكن است هر دو عامل فوق به طور همزمان وارد عمل شوند. همانطور که گفته شد مشخص شده است که ورزش به طور چشمگیری سطوح در گردش لکوسیتها مخصوصاً مونوسیتها، نوتروفیلها و لنفوسیتها را افزایش میدهد که مقدار و اندازه این افزایش در تعداد در گردش مرتبط با مدت و شدت ورزش میباشد (پیزا، کوه، مکگرگور و بروکس[35]، 2002؛ پدرسن و استنسبرگ[36]، 2002).
در جریان ورزش، لکوسیتها به خون فراخوانده میشوند که نتیجه آن افزایش غلظت نوتروفیلها، لنفوسیتها و مونوسیتها میباشد. افزایش غلظت آدرنالین و افزایش کمتر نورآدرنالین فاکتورهای اصلی مسئول فراخوانی لنفوسیتها در جریان ورزش شدید میباشند. کاتکولامینها به همراه هورمون رشد ممکن است اثرات شدید روی نوتروفیلها را میانجیگری کنند، در حالی که کورتیزول اثر خود را 2 ساعت بعد اعمال می کنند (برونسگارد و پدرسن[37]، 2000).
پژوهشات مختلف نشان می دهند که دفاع میزبان و عملکرد ایمنی غالباً به وسیله فعالیتهای کم شدت و متوسط بهبود مییابد ( نیمن[38]، 2000). به هر حال، مشخص شده است که فعالیت جسمانی طولانی مدت تغییرات منفی زیادی در سیستم ایمنی ایجاد می کند (نیمن و همکاران[39]، 2003). مشخص شده است که ورزش سنگین موجب بروز آسیب بافتی، تولید هورمونهای فشار و تغییر در کارکرد و کیفیت سلولهای دفاعی می شود. تغییر در کارکرد و کیفیت سلولهای دفاعی، تحت تاثیر فاکتورهای عصبی- هورمونی چون کاتکولامینها، هورمون رشد، کورتیزول، بتا- اندروفین و هورمونهای جنسی قرار دارند (پدرسون و هافمن[40] ، 2000).
چگونگی ارتباط بین سیستم ایمنی و ورزش، مسئلهای است که از دیرباز مورد توجه فیزیولوژیستها و ایمنولوژیستها قرار گرفته است به نحوي كه براي پاسخ دادن به سوالاتی از قبیل"تمرین چه تاثیری در دراز مدت و کوتاه مدت بر سیستم ایمنی اعمال می کند؟” و اينكه “آیا تمرین سنگین سبب تضعیف عملکرد و حذف پارهای از عوامل ایمنی می شود يا خير؟” و … آنان را وادار به پژوهش در این زمینه كرده است.
با توجه به ضد و نقیض بودن نتایج پژوهشات موجود و اینکه در پژوهشات مختلف، محققان از پروتکلهای تمرینی، نوع آزمودنی، شدت و مدت فعالیت متفاوت استفاده کرده اند و نتایج مختلفی گرفتهاند و همچنین مشخص شده است که تغییرات هورمونها (از قبیل کورتیزول، اپینفرین و نوراپینفرین) رابطه نزدیکی با تغییرات پارامترهای سیستم ایمنی دارند و شدت تمرین می تواند روی میزان تغییرات هورمونها اثرگذار باشد، محقق بر آن شد تا تأثیر فعالیتهای بدنی با شدتهای مختلف را بر روی برخی پارامترهای سیستم ایمنی مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، تأثیر یک جلسه فعالیت با شدتهای مختلف بر روی تغییرات الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت را بررسی کرده و مشخص خواهد شد که تمرین با شدتهای مختلف بر الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت چه اثری دارد؟
-
-
- ضرورت و اهميت پژوهش :
-
از آنجایی که یکی از مهمترین اهداف ورزش و تربیتبدنی، تأمین سلامتی بیشتر برای افراد جامعه است و تحقق این مسئله با افزایش میزان کارایی سیستم ایمنی که وظیفه مهمی در جلوگیری از بروز بیماریها در افراد را به عهده دارد، بستگی دارد. لذا بررسی مسائل مربوط به این سیستم، ضرورت و اهمیت ویژهای پیدا میکند. بدون شک پژوهش و بررسی در زمینه مذکور بینش ما را در مسائل بنیادی وسعت میبخشد و سبب ارتقای دانش ما برای یک برنامه ریزی مطمئن میگردد.
پژوهشات بسیاری، اثرات حرکت و فعالیتبدنی را بر خون و اجزاء تشکیل دهنده آن بررسی و شناسایی كردهاند، با توجه به این موضوع، پژوهش حاضر به عملکرد سیستم ایمنی و محیط عمل آن در خون ميپردازد كه احتمالاً در اثر حرکت و فعالیتبدنی این سیستم نیز دچار تحولات بارزی میشود. پژوهشات صورت گرفته در مورد فاکتورهای مورد نظر یعنی اینترفرون گاما و اینترلوکین 4 محدود بوده و نتایج آن با هم همسو نبوده (گیلوم، کوئنن، اسچنیدر و موسلی [41]، 2011) و قادر به پاسخگویی سئوالات موجود نیست با ذکر این نکته که از نظر نوع، شدت و مدت برنامه تمرینی و همچنین نوع آزمودنی و رشته ورزشی آزمودنی ها با پژوهش حاضر متفاوت می باشد. با توجه به اهمیت نقش سیستم ایمنی بدن لازم است پژوهشات بیشتری در این زمینه انجام شود تا تاثیر انواع حرکت و فعالیتبدنی بر این سیستم تعیین شود و تغییرات حاصل از آن مشخص شود.
همان طور که گفته شد اگر تمرین و فعالیتبدنی را به عنوان محرکی بدانیم که سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار میدهد، بهتر است بدانیم کدامیک از تمرینات و با چه شدت و مدتی این سیستم را متاثر میسازد (بنیادی و همکاران، 2010). لذا لازم است تغییرات به وجود آمده در سیستم ایمنی مورد ارزیابی قرار گیرد تا نسبت به حفظ سلامتی که یکی از اهداف تربیتبدنی است اقدام مناسب صورت گیرد.
هنوز هم سوالات زیادی در این زمینه كه چه ارتباطي ميان ورزش و سيستم ايمني وجود دارد، مطرح میباشد. بنابراين با توجه به اين نكته، با قاطعیت نمی توان گفت فعالیتبدنی همواره باعث ارتقای عملکرد این سیستم میشود و مشخص شده است که ورزش دارای اثرات متفاوتی میباشد (مالتسوا، ساخارو، تونویتسکی، نورسف و تونویتسکی[42] ، 2011). با توجه به پیچیدگی پاسخ سیستم ایمنی به فعالیتهای بدنی، پرداختن به این سیستم و تأثیرپذیری آن از ورزش، هم برای ورزشکاران و هم برای غیر ورزشکاران اهمیت بسزایی دارد.
از آنجایی که ورزشهای مختلف بر پارامترهای ایمونولوژیک در دو قسمت ایمنی سلولی و هومورال تاثیرات مختلفی بر جای می گذارد، لذا لازم است بدانیم که چه عاملی باعث تغییر پیدا کردن به سمت ایمنی سلولی می شود که در قسمت ایمنی با واسطه سلولی فاکتور IFN-γ و در قسمت هومورال IL-4 مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با انجام پژوهش حاضر و با آگاهی از تغییرات حاصله در اثر فعالیت مذکور بر سیستم ایمنی افراد و ارزیابی اثرات مثبت و منفی آن، میتوان توصیههایی را در جهت سلامت افراد ورزشکار و غیر ورزشکار ارائه كرد.
با توجه به نتایج پژوهشات گذشته و اینکه در آنها بیشتر، آثار تمرینهای ترکیبی یا برنامه های کاهش وزن بر شاخص های التهابی بررسی شدند (نیکلاس وهمکاران، 2004 ؛ بالدوسی و همکاران، 2009؛ جانگ و همکاران، 2008)، پژوهشات دیگری لازمند که آثار مستقل تمرینهای استقامتی کم شدت را بر الگوی سایتوکاینی بررسی کنند و مکانیسم این آثار را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
آسم یک بیماری التهابی مزمن راههای هوایی است، که فاکتورهای مختلف محیطی و ژنتیکی در استعداد، ایجاد و بیماریزایی آن دخیل میباشند. سایتوکاینها از واسطههای مهم ایمنی و پاسخهای التهابی در بیماریها و بیماری التهابی مزمنی نظیر آسم میباشند. نشان داده شده است که تغییرات سایتوکاینهای IFN-γ و IL-4 موجب گرایش پاسخهای ایمنی به سمت Th2 و یا Th1 و بر هم زدن تعادل Th2/Th1 شده و در نتیجه باعث استعداد ابتلا، افزایش یا کاهش در بروز علائم و شدت و پیش آگاهی در بیماری آسم شوند. مشخص شده است تغییر نسبتTh2/Th1 به سمت Th2 در بیماریزایی آسم دخیل است (نگوک و همکاران[43]، 2005).
کاربردهای دولت الکترونیکی برای بخش های مختلف جامعه بسیار متنوع است. برخی از مراجعین به سیستم های دولت الکترونیک فقط برای استفاده از خدماتی نظیر پرداخت مالیات و عوارض، تمدید گواهینامه، عقد قرارداد، ثبت ازدواج و طلاق، شرکت در انتخابات، استفاده از کتابخانه های مجازی، پرداخت صورت حساب های آب، برق، تلفن، گاز، دریافت جواز کسب و تمدید آن و دریافت اطلاعات مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به آن مراجعه می کنند. گروهی دیگر از مراجعین به دولت الکترونیک تقاضای خدمات الکترونیکی وسیعی را دارند. آن ها با بهره گرفتن از خدمات دولت الکترونیک توان پاسخ گویی به مشتریان خود را خواهند داشت. همچنین ارکان دولت نیز برای مرتفع ساختن نیازهای مشتریان نظیر کارگزاران ملزم به تبادل اطلاعات و انجام امور مختلف نظیر تراکنش هستند به عبارتی می توان کاربردهای دولت الکترونیک را در چند زمینه طبقه بندی کرد (فیضی و مقدسی، ۱۳۸۴).
۱- ارتباط بین دولت با دولت[۳۲] (G2G)
۲- ارتباط بین دولت با موسسات بازرگانی[۳۳] (G2B)
۳- ارتباط بین دولت با شهروندان[۳۴] (G2C)
۴- ارتباط بین دولت با کارمندان[۳۵] (G2E)
۵-ارتباط بین دولت با مهاجرین[۳۶] (G2F)
۲-۴-۶-۱- ارتباط بین دولت با دولت (G2G)
G2G در دولت الکترونیکی به معنی اشتراک اطلاعات و داده ها و تعاملات الکترونیکی بین بخشهای مختلف دولتی میباشد. این تعاملات میتواند به صورت درون سازمانی و یا برون سازمانی(بین سازمانی) و در سطح محلی، ایالتی، ملی و بین المللی صورت پذیرد. تبادل اطلاعات میان اجزاء مختلف دولت باعث میشود تا بخشهای مختلف قادر باشند از یکدیگر در ارائه خدمات پشتیبانی نمایند. از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران برقراری ارتباط بین دولت با دولت رکن اصلی دولت الکترونیک میباشد، زیرا ایجاد دولت الکترونیکی بدون همکاری میان سطوح دولت امکان پذیر نخواهد بود (وست، ۲۰۰۰، ص۲۳).
۲-۴-۶-۲- ارتباط بین دولت با موسسات بازرگانی( G2B )
دولت الکترونیکی در راستای ارائه الکترونیکی خدمات و اطلاعات به بازرگانان و کسبه در مولفه G2B فعالیتهای طراحی و به کارگیری رویه های عملکردی الکترونیکی را به انجام میرساند تا به کمک آن کلیه تراکنشهای بازرگانان با بخش دولتی به صورت الکترونیکی و با صرف حداقل هزینه و زمان و حداکثر راندمان انجام شده و نیز اطلاعات دولتی در رابطه با بازرگانان و امور تجاری آنها از طریق وب سایتها در اختیار آنها قرار گیرد(وست، ۲۰۰۰، ص۲۳).
۲-۴-۶-۳- ارتباط بین دولت با شهروندان (G2C )
فعالیتهای انجام شده در این بخش ارتباط شهروندان با دولت را تسهیل نموده و شهروندان میتوانند از طریق وسایل ارتباطی مانند وب سایتها و ایستگاههای اطلاعرسانی به اطلاعات عمومی دسترسی پیدا کنند. G2C باعث میشود تا سازمانها غیرمتمرکز شده و از مراجعات مردم به سازمانهای دولتی کاسته شود به گونهای که مردم میتوانند از طریق ایستگاههای اطلاعرسانی مخصوص بسیاری از کارهای روزمره خود را انجام دهند )قاسم زاده و صفری ،۲۰۰۳، ص۲۷۳).
۲-۴-۶-۴- ارتباط بین دولت با کارمندان(G2E)
این مولفه تلاش مینماید در بهینه سازی نحوه ارتباط دولت با کارمندان سازمانهای مختلف دولتی را بهبود بخشد. کارمندان دولت بایستی بتوانند با صرف حداقل زمان و هزینه، کارهای خود را انجام دهند. به طور مثال آنها باید بتوانند به صورت الکترونیکی تقاضای وام، مرخصی یا حقوق بازنشستگی نمایند و یا حتی بتوانند در منزل وظایف اداری خود را انجام دهند. این بخش نسبت به سه بخش دیگر دولت الکترونیکی که به آنها اشاره شد از وسعت و اهمیت کمتری برخوردار است. و گاهی آن را جزی از G2G دانستهاند؛ زیرا کارکنان به عنوان جزیی از سیستم دولتی محسوب میشوند (همتی و سیدنقوی، ۱۳۸۸ ص۱۳۷).
۲-۴-۶-۵- ارتباط بین دولت با مهاجرین(G2F)
این مولفه دولت الکترونیکی که به تازگی به مدلهای قبلی اضافه شده است، زمینه تعامل دولت با کسانی را فراهم می کندکه می خواهند از سایر کشورها به آن کشور مهاجرت کنند (نقدی فرد هاشمیان ،۱۳۸۲).
۲-۴-۷- ساختار دولت الکترونیک
به طور کلی دو بخش اصلی در ساختار دولت الکترونیک وجود دارد: حوزه عمومی (جلو باجه) و حوزه دولت (پشت باجه). در بخش پشت باجه یا حوزه دولت، خدمات و اطلاعات جهت ارائه به شهروندان آماده و یکپارچه می شود در این بخش فقط دولت حضور دارد و یکی از کاربردهای دولت الکترونیک، یعنی کاربرد ارتباط دولت با دولت در این بخش قرار می گیرد. سایر کاربردهای دولت الکترونیک یعنی کاربرد ارتباط دولت با شهروندان و دولت با شرکتها در حوزه عمومی یا بخش جلو باجه تعریف می شود. در بخش جلو باجه، خدمات و اطلاعات آماده شده در پشت باجه، ارائه می گردد. دولت در این حوزه ارائه دهنده خدمات و شهروندان و شرکتها دریافت کننده خدمات هستند. هر یک از این دو بخش، ساختار مربوط به خود را دارند در بخش پشت باجه رعایت استانداردهای ارتباطی، توان تعامل بین سیستمی را افزایش می دهد و امکان اتصال و یکپارچه سازی اینترنت و اکسترانت های دولت را فراهم می آورد. پس از یکپارچه شدن، سیستم ها و شبکه های امنیتی برای کنترل اطلاعات و تعاملات و نیز تهیه ابزار احراز هویت ایجاد می شود. در این بخش امنیت و اطمینان ارتباطات و تعاملات تضمین می گردد. در جلو باجه که حوزه دسترسی عمومی است، شهروندان و شرکتها می توانند از طرق مختلف مانند کیوسک های عمومی، تلفن همراه، تلویزیون دیجیتالی، کامپیوترهای شخصی و غیره با دولت ارتباط برقرار کنند. استقرار دولت الکترونیک مستلزم تغییرات اساسی در حوزه عمومی و حوزه دولت است، زیرا در الگوی جدید، ساختار روابط و تعاملات تغییر می کند. به طور کلی در استقرار موفقیت آمیز دولت الکترونیک توجه و رعایت ویژگی های مهمی همچون وجود سایت مرجع دولت، وجود امنیت و اطمینان در سیستم ها و شبکه ها، وجود توان تعامل بین سیستمی و امکان دسترسی عمومی، ضرورت دارد (علی احمدی،۱۳۸۲).
پورتال یا سایت مرجع یکی از عوامل مهم ساختار دولت الکترونیک است که به عنوان واسطه بین شهروندان نقش مهمی بر عهده دارد. در یک پورتال، کلیه خدمات و اطلاعات به صورت یکپارچه و مستقل از این که با کدام سازمان در ارتباط است، ارائه می شود. به نحوی که شهروندان با مراجعه به آن می توانند به طیف وسیعی از خدمات برخط دسترسی پیدا کنند (وست ،۲۰۰۴)در واقع پورتال ابتکار عملی بیش از یک وب سایت است. وب سایت فقط لایه بیرونی ای است که مردم از طریق آن ارتباط برقرار می کند، در حالی که عملیات یکپارجه و منسجمی که در پشت صحنه انجام می گیرد، عاملی است که امکان استفاده از پورتال را می دهد. در واقع پورتال به عنوان واسطه بین کاربرد و سازمان های دولتی، فرایندهای اداری از جمله فرایندهای مشترک و دنباله دار- فرایندهایی که به سازمان های مختلف ارتباط پیدا می کند- را به صورت خود کار و با بهره گرفتن از بانک های اطلاعاتی اداره ها به صورت یکپارچه دراختیار کاربر قرار می دهد. از این رو، در طراحی پورتال می بایست به تمام ملاحظات اعم از فنی، محتوایی، امنیتی و. . . توجه گردد به نحوی که پورتال بتواند نقش خود را به عنوان واسطه ارتباطی به خوبی ایفا کند (یعقوبی،۱۳۸۶، ص۲۰۳).
۲-۴-۸- دلایل گرایش به دولت الکترونیکی
عوامل زیر می تواند برخی از دلایل گرایش بخش عمومی به دولت الکترونیکی را تبیین نماید:
۲-۴-۸-۱- کارآمدی فناوری اطلاعات در بخش دولتی
یکی از مواردی که گرایش به دولت الکترونیکی را در میان کارگزاران بخش عمومی توجیه می کند کار آمدی فناوری اطلاعات در بخش عمومی است. فناوری اطلاعات یکی از ارکان اصلی اصلاحات مدیریتی است و پیش بینی می شود در آینده، دولت الکترونیکی نقش برجسته ای در حکومت داری نوین ایفا نماید. فناوری اطلاعات امکان پذیری های فراوانی در راستای بهبود کارایی درونی و کیفیت ارائه خدمات عمومی به شهروندان فراهم نموده است. یافته های پژوهشی موید آن است که بیشترین تأثیر فناوری اطلاعات بر قابلیت بخش عمومی بوده است به گونه ای که فناوری اطلاعات توانسته است تأثیر ۸۴ درصدی بر کیفیت اطلاعات (دسترسی به داده ها و کیفیت داده ها)، کارایی (افزایش بهره وری، کاهش یا جایگزینی نیروی کار، بهبود کنترل های مدیریتی و صرفه جویی در زمان) اثربخشی (بهبود فرایندهای تصمیم تولیدات و خدمات و بهبود برنامه ریزی) بر جای گذارد (فقیهی و یعقوبی، ۱۳۸۳،ص۳۶).
۲-۴-۸-۲- موفقیت بخش خصوصی در کاربرد تجارت الکترونیکی
فاصله گرفتن مدیریت بخش خصوصی از الگوی سنتی تجارت و تلاش جهت حرکت به سوی الگوی جدید از دیگر عوامل موثر بر گرایش مدیریت بخش عمومی به سوی الگوی دولت الکترونیک بوده است. فعالیت بخش خصوصی در محیطی پویا و توام با رقابت تحولی بنیادین در نگرش مدیران آن ایجاد کرده است. مدیریت بخش خصوصی در چنین محیطی به این امر واقف گشته است که تنها راه بقا و تداوم حیات سازمان گذر از الگوی سنتی ارائه کالاها و خدمات و یافتن روش های نوین است. تقویت و تداوم چنین نگرشی در مدیران این بخش خیلی تعجب آور نیست، زیرا آنها آموخته اند که نمی توان با نگرش سنتی به سراغ پویایی های فزاینده ای رفت که تمام زندگی ما را احاطه کرده اند و با چارچوب های ذهنی متمایل به حفظ وضع موجود بقای خویشتن را تضمین کرد. سازمان های فعال بخش خصوصی به خوبی دریافته اند که الگوی تقاضای شهروندان از یک فرایند خطی تبعیت نمی کند و در صورتی که نتوان این الگوی غیر خطی و پیچیده را به خوبی شناسایی و پاسخ درخور به آن ارائه کرد، دیگران وارد صحنه شده و با پاسخ به خواسته های مشتریان عرصه فعالیت را بر آنها تنگ خواهند کرد (یعقوبی، ۱۳۸۶).
تحقیقات انجام شده در ارتباط با موفقیت کاربرد تجارت الکترونیک در بخش خصوصی موید آن است که تجارت الکترونیک اثرات چشمگیری بر عملکرد این بخش گذاشته است. با رشد سریع تجارت الکترونیک در پنج سال گذشته و تسهیل دریافت کالاها و خدمات، مشتریان این بخش احساس رضایت بالایی می کنند (ادمیستون[۳۷]،۲۰۰۳).
صاحب نظران معتقدند تجربه موفق بخش خصوصی در کاربرد تجارت الکترونیک فشار زیادی بر بخش دولتی به منظور ارائه خدمات الکترونیک وارد آورده است. همانطور که مشتریان بخش خصوصی انتظار دارند، خدمات را به صورت یکجا، به شیوه ای کاربر پسند و به موقع دریافت کنند، شهروندان نیز از بخش دولتی انتظار دارند اطلاعات و خدمات دولتی را سریع، آسان و به موقع در اختیار آنها قرار دهد و این دو عامل یعنی تجربه موفق بخش خصوصی و فشارهای شهروندان باعث تقویت گرایش کارگزاران بخش عمومی به دولت الکترونیک شده است و شاید به همین دلیل باشد که برخی از صاحب نظران اعتقاد دارند ایده دولت الکترونیک همانند بسیاری از مفاهیم مدیریتی از بخش خصوصی گرفته شده است (مون[۳۸]،۲۰۰۲).
۲-۴-۸-۳- دولت الکترونیک و نقش آن در تحقق جامعه اطلاعاتی
از دلایل دیگری که گرایش مدیریت بخش عمومی به دولت الکترونیک را موجب شده است، نقشی است که دولت الکترونیک می تواند در تحقق جامعه اطلاعاتی ایفا کند.
ویژگی های فن آوری های اطلاعاتی از جمله تعاملی بودن[۳۹]، جمع زدایی[۴۰]، ناهمزمانی[۴۱]، تمرکز زدایی[۴۲]، ظرفیت بیشتر[۴۳] و انعطاف پذیری[۴۴] بستری به وجود آورده است که مدیریت بخش عمومی را به استفاده از این ویژگی ها در عرصه های مختلف به ویژه در اداره امور عمومی وا داشته است. به عنوان مثال طرح موضوع جامعه اطلاعاتی در اجلاس اتحادیه بین المللی مخابرات در سپتامبر ۱۹۹۸ و اقدامات پس از آن تا سال ۲۰۰۳- سال برگزاری اجلاس جهانی سران در رابطه با جامعه اطلاعاتی در ژنو- موید توافق و همگرایی کشورها در راستای توسعه زیر ساخت های جامعه اطلاعاتی است (تکفا، ۱۳۸۳).
نقش مدیریت دولتی در تحقق اصول و آرمان های جامعه اطلاعاتی نقش محوری است. مدیریت دولتی با هدایت و راهبری امور و سیاست گذاری کلان جامعه می تواند شرایطی به وجود آورد که جامعه اطلاعاتی با رویکردی متوازن و پایدار به وقوع بپیوندد، اما این امر قبل از هر چیز ضرورت توسعه و کاربری فن آوری اطلاعات در بخش دولتی را می طلبد. بعبارت دیگر، مدیریت دولتی می باید قبل از هر چیز پرچمدار فرایند اصلاحات با محوریت فن آوری اطلاعات و پایه گذار زیر ساخت های جامعه اطلاعاتی باشد و استقرار دولت الکترونیک گامی بنیادین در این راستا است(یعقوبی، ۱۳۸۶).
۲-۴-۸-۴- حکمرانی خوب و کارکرد دولت الکترونیک
دلیل دیگر گرایش مدیریت دولتی به دولت الکترونیک، کارکردی است که استقرار آن می تواند در تحقق بعضی از شاخص های حکمرانی خوب داشته باشد. حکمرانی خوب را به معنای فرایند باز خط مشی گذاری، حرفه ای شدن دیوان سالاری، دولت پاسخگو و جامعه مدنی قوی، فعال، و مشارکت جو در امور عمومی تعریف کرده اند. (کوچ[۴۵]،۲۰۰۲).
بانک جهانی شاخص های حکمرانی خوب را به دو شاخص اصلی و چهار شاخص فرعی تقسیم کرده و تاکید می کند که حکمرانی خوب پیوند بین این شاخص ها را می طلبد. شاخص های اصلی عبارت اند از شمول (به حساب آوردن مردم) و پاسخ گویی و شاخص های فرعی نیز عبارتند از مساوات و برابری در مشارکت، عدالت محوری و و مساوات در برخورد سازمان دولتی با طیف های مختلف جامعه، شفافیت، و رقابتمندی (نقدی فرد هاشمیان ،۱۳۸۲) .
دولت الکترونیک با قابلیت های منحصر به فرد خود بستر اطلاع رسانی گسترده، دسترسی برابر به خدمات و کاهش تبعیض، گسترش مشارکت شهروندان در فرایند خط مشی گذاری عمومی از طریق تعامل برخط با خط مشی گذار، کاهش شکاف دیجیتالی، جبران محرومیتهای پیشین قشرهای خاصی از جامعه و دموکراسی الکترونیک را فراهم می آورد و این همان آرمان های مهمی است که در بسیاری از رویکردهای حکمرانی خوب از آنها یاد می شود. باز مهندسان دولت الکترونیک با بازمهندسی اساسی فرآیندها و روش ها و تغیر شالوده ساختار وظیفه ای حاکم بر بخش دولتی کمک شایانی به پیاده سازی حکمرانی خوب با معماری حاکمیت، بسیاری از موانع استقرار دولت الکترونیک را کاهش داده یا از بین می برند (یعقوبی، ۱۳۸۶).
۲-۴-۸-۵- انتظارات شهروندان از دولت
در نظام های مردم سالار کارگزاران بخش عمومی مشروعیت خود را از شهروندان کسب می کنند و بدیهی است که حفظ و تقویت این مشروعیت مستلزم حساسیت مدیریت دولتی در سطوح مختلف به انتظارات در حال تغییر شهروندان است. همچنین دولتها مصرف کننده منابع کمیاب اند و شهروندان انتظار دارند دولت به گونه ای در راستای ارائه خدمات عمومی اقدام کند که از اتلاف منابع جلوگیری شده و عملیات دولت از کارآمدی لازم برخوردار گردد. صاحب نظران معتقدند در جامعه متغیر امروزی روش های سنتی حکومت گری که بر جریان محدود اطلاعات و تعاملات میان بخش های مختلف جامعه و دولت پایه ریزی شده است، شناخت مسیرهای آتی تغییرات اجتماعی و ارزش های مورد پذیرش شهروندان است(کاکابادس[۴۶]،۲۰۰۳).
الگوی دولت الکترونیک و ابتکار عمل های منحصر به فرد آن از جمله الگوهای جدید ارائه خدمات عمومی است که امکان ارائه خدمات آسانتر، سریعتر و با هزینه کمتر را برای شهروندان فرآهم می آورد و می تواند در برآوردن بخشی از تقاضای شهروندان موثر واقع گردد. دسترسی برابر شهروندان به اطلاعات و خدمات دولتی انتظار به حقی دیگری است که فقدان یا ضعف آن می تواند نگرانی آنها را دامن زند. ویژگی های خاص حاکم بر الگوی سنتی بوروکراتیک همچون ناتوانی در ارائه خدمات به مشتریانی که خواسته ها و اولویت های متفاوتی دارند، انعطاف پذیری، تاکید بر رویه ها و غیره در بسیاری از موارد دسترسی نا برابر شهروندان به خدمات و اطلاعات دولتی را موجب شده و در صورتی که چاره ای مناسب اندیشیده نشود، ممکن است به پیامدهای نامطلوبی منجر گردد. جهت گیری سازمانهای بخش عمومی به سوی ساختارهای شبکه ای حکومتداری، توسعه شبکه ها و حل و فصل مشکلات حکومت گری از طریق تشریک مساعی به جای هدایت و کنترل متمرکز در واقع اقدام هایی است که کارگزاران بخش عمومی در واکنش به افزایش انتظارات و تقاضاهای شهروندان دنبال می کنند (فقیهی و یعقوبی، ۱۳۸۳، ص۳۶).
۲-۴-۸-۶- تداوم اصلاحات بخش عمومی
ضرورت تداوم اصلاحات در بخش عمومی از عوامل دیگری است که دولتها را به سوی الگوی دولت الکترونیک کشانده است. اصلاحات بخش عمومی که از دهه ۱۹۸۰ به بعد آغاز شد در گذر زمان برنامه ها و الگوهای مختلفی را در دستور کار دولت ها قرار داده است و کارگزاران بخش عمومی در هر کدام از این الگوها تلاش کردند با اصلاحاتی در مدیریت بخش عمومی به چالش ها پاسخ دهند و خواسته ها و نیازهای ذینفعان را برآورده سازند. قرار گرفتن راهبرد اصلاحات و باز آفرینی دولت در دستور کار مقامات بخش عمومی برخی از کشورهای دنیا برآیندی از چندین عامل بوده است که عواملی همچون بحران در بخش دولتی، پدیدار شدن ایدئولوژی لیبرالیسم جدید و قدرت و اراده سیاسی و در کنار آن انقلاب فن آوری اطلاعات و فشارهای رقابتی بازارهای جهانی از جمله مهمترین آنهاست (هیکس[۴۷]،۲۰۰۲).
۲-۴-۹- مزایای دولت الکترونیکی
منافع دولت الکترونیک نه تنها نصیب خود دولت، بلکه شامل حال شهروندان، بخش خصوصی، کارکنان دولت و افراد مقیم در کشورهای دیگر و مهاجرین نیز می شود.
۲-۴-۹-۱- مزایای دولت الکترونیک برای بخش خصوصی
افزایش مشارکت و همکاری با بخش خصوصی.
تدارکات سریع تر، کم هزینه تر و مطمئن تر با استفاده تدارکات الکترونیکی.
سادگی نقل و انتقال پول و مدیریت درست منابع مالی.
آسانی ارتباطات میان دست اندر کاران داد و ستد بخش خصوصی و دولتی.
ایجاد بستر مناسب برای تجارت الکترونیکی.
کاهش هزینه های بخش خصوصی و در نتیجه رشد اقتصادی جامعه (چن[۴۸]،۲۰۰۲،ص۲۲۵).
۲-۴-۹-۲- مزایای دولت الکترونیک برای شهروندان
افزایش کیفیت خدمات دولتی.
با توجه به تحقیقات گذشته، میتوان بیان کرد که وجود مالکیت کنترلی یا تمرکز مالکیت به سه دلیل می تواند به بهبود عملکرد مؤسسه کمک نماید:
الف) وجود تمرکز مالکیت باعث می شود که یک نوع همسویی و همگرایی در منافع بین مدیر و مالک ایجاد شده و لذا این موضوع به نوبه خود باعث تخفیف مشکل نمایندگی می شود (جنسن و مک لینگ، ۱۹۷۶).
ب) شلیفر و ویشنی[۳۴] (۱۹۸۶)، نشان دادند که حتی اگر مالکان کنترلی خود را درگیر مدیریت نکنند، باز توانایی نظارت و کنترل بر مدیران را خواهند داشت.
ج) استین[۳۵] (۱۹۸۹)، استدلال کرد که موسسات با مالکیت متمرکز دارای افق سرمایه گذاری طولانی تری میباشند.
در مقابل، مالکیت متمرکز به سه دلیل ممکن است که بر روی عملکرد مؤسسه اثر منفی بگذارد:
الف) مدیران و سهامداران کنترلی ممکن است به منظور تأمین منافع شخصی خود اقدام به انجام فعالیتهایی نمایند که موجب انحراف از سیاستهای بهینه مؤسسه می شود. اعمالی از قبیل اختصاص مبالغ بالای حقوق برای خود، استخدامهای فامیلی و استفاده از دارایی ها و اعتبار مؤسسه در راستای دستیابی به منافع شخصی می تواند اثرات زیان باری برای موسسه به دنبال داشته باشد(شلیفروویشنی، ۱۹۸۶؛ مورک و دیگران[۳۶]، ۱۹۸۸؛ آندرسون و ریب[۳۷]، ۲۰۰۳).
ب) به دلیل وجود اثرات درون زا بین ساختار مالکیت و عملکرد، ممکن است مالکیت متمرکز هیچ گونه اثر قابل مشاهدهای بر عملکرد مؤسسه نداشته باشد. در چنین شرایطی، تنها مؤسساتی در صحنه اقتصادی باقی میمانند که دارای ساختار مالکیت کارا بوده و سایر مؤسسات در بلندمدت از دور خارج خواهند شد (دمستز و لهن، ۱۹۸۵).
ج) درمؤسساتی که نوع مالکیت آن ها از نوع متمرکز خانوادگی است، به علت تمرکز ثروت خانوادگی و موروثی در تجارت، نوعی ریسک گریزی افراطی وجود دارد و مانع از اجرای استراتژی هایی مثل توسعه و یا ادغام می شود (مورک و همکاران، ۲۰۰۰).
به هر حال با توجه به مطالب بیان شده فوق تمرکز مالکیت یا مالکیت کنترلی می تواند به عنوان یکی از مهمترین مکانیزم های حاکمیت شرکتی در این تحقیق مورد استفاده قرار گیرد.
۲-۱۱- نسبت سهامداران یا مالکان نهادی به عنوان یکی دیگر از مکانیزم های حاکمیت شرکتی
با توجه به این که سرمایه گذاران بزرگ به همان میزان که تعداد بیشتری از سهام شرکتها را در اختیار دارند، بر تصمیمها و راهبردهای مدیریت نیز اثرگذاری بیشتری دارند (لئو و دیگران[۳۸]، ۲۰۰۹).
در سالهای اخیر هم، توجه به مالکان نهادی شرکتی به عنوان یکی از سازوکارهای حاکمیت افزایش یافته است. تحقیقات زیادی با موضوع مالکان نهادی انجام شده که نشان میدهد این مالکان، مدیریت
شرکت را به تمرکز بر عملکرد اقتصادی و اجتناب از رفتارهای فرصتطلبانه وا میدارند (مککونل و دیگران[۳۹]، ۱۹۹۰). البته تحقیقاتی نیز وجود دارد که بیان می کند ﻣﺎﻟﮑﺎن ﻧﻬﺎدی بر عملکرد کوتاه مدت شرکت متمرکز هستند و موفقیت بلند مدت شرکت را مورد توجه قرار نمی دهند (دیویدسون و دیگران[۴۰]، ۲۰۰۵). در این بخش از ادبیات حسابداری اتفاق نظر کاملی وجود ندارد، ولی به طورکلی نقش مالکان نهادی به عنوان عاملی اثر گذار بر عملکرد مدیریت پذیرفته شده است. براساس، مکانیزم های حاکمیت شرکتی ساختار یافته مانند مالکان نهادی، تئوری نمایندگی باید منجر به گزارشگری مالی با کیفیت بالاتری شود. بنابراین، یکی از نتایج حضور مالکان نهادی در شرکت ها ارائه اطلاعات حسابداری با کیفیت بالاتر می باشد (مهرانی، قیومی، مرادی، ۱۳۹۱).
۲-۱۲- نسبت شرکت های خانوادگی
کسب و کارهای خانوادگی قدیمی ترین و غالب ترین نوع سازمان های تجاری هستند. در بیشتر کشورها کسب و کارهای خانوادگی بیش از۷۰ درصد کل تجارت را به خود اختصاص داده اند و نقش کلیدی در رشد اقتصادی و اشتغال زایی (استخدام نیروی کار) ایفا می کنند. دامنه کسب و کارهای خانوادگی از شرکت های کوچک یا متوسط تا شرکت های بزرگ که در چندین صنعت یا کشور کار می کنند امتداد دارد. حقیقت این است که بیشتر شرکتهای خانوادگی بعد از تأسیس توسط مؤسسین اصلی، عمرکوتاهی دارند و در حدود ۹۵ درصد کسب و کارهای خانوادگی در نسل سوم مالکیت فعالیتشان به پایان میرسد. این مسئله گاهی به علت عدم آمادگی نسلهای بعد برای پذیرش و مدیریت امور رو به افزایش کسب و کار است. کسب و کارهای خانوادگی میتوانند شانس بقای خود را با به کار گرفتن یک ساختار نظارتی درست و با شروع هر چه سریعتر یک فرایند آموزشی برای آموزش نسل های بعد درحیطه کارهای مربوطه افزایش دهند. حاکمیت شرکتی با تأکید بر مفاهیمی چون برقراری انصاف میان سهامداران اقلیت و سهام داران اکثریت ایجاد شفافیت اطلاعاتی پاسخگویی مدیران و توازن قدرت میان مدیران اجرایی و هیئت مدیره به دنبال افزایش پایداری شرکت و رقابت پذیری ایشان است. در طول دو دهه اخیر، مالکیت شرکتها در میان پژوهشگران به علاوه مجامع عمومی، مورد توجه زیادی قرار گرفته است. محققان و مشاهده کنندگان مختلفی از جمله” بلیر (۱۹۹۵)"، “شیلفیر و ویشنی (۱۹۹۷)” ادعا کرده اند که مسائل مالکیت و رفتارهای اقتصادی شرکتها تحت تأثیر چگونگی تخصیص حق مالکیت اموال و اینکه چه کسانی مالک هستند، قرار می گیرد، این موضوع هنوز حل نشده است. خلاصه مطالعه تأثیر ساختار مالکیت بر عملکرد شرکت توسط دمسیتز و ویلالونگا (۲۰۰۱) نشان میدهد که مطالعات تجربی رابطه بین ساختار مالکیت و عملکرد، نتایج متناقضی دارند (ارلینگ و همکاران، ۲۰۰۴). در بسیاری از شرکتهای خانوادگی، مالک یا اعضای مالکیت خانوادگی، برای اداره شرکت انتخاب می شوند. این افراد هم مالک هستند و هم نماینده. تا زمانی که از این دیدگاه به شرکت نگاه شود، مشکل چندانی در روابط نماینده مالک به وجود نخواهد آمد. افزون برآن هیأت مدیره متشکل از اعضای خانوادگی، معمولاً نسبت به هیأت مدیرهی سایر شرکت ها، پاداش کمتری دریافت می کنند. اعضای خانوادگی عضو هیأت مدیره معمولاً کمتر به طرح های انگیزشی واکنش نشان می دهند و بیشتر به فکر حداکثر کردن ارزش شرکت هستند. بنابراین از این دیدگاه، شرکتهای خانوادگی باعث ایجاد ارزش، نسبت به سایر انواع شرکتها میشوند. بر اساس دیدگاه دیگر، درشرکت های خانوادگی، عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد که این امر باعث می شود اطلاعات به راحتی در اختیار دیگر سهامداران قرار نگیرد و ممکن است نتایج نامطلوبی بر عملیات مؤثر شرکت داشته باشد (نمازی و محمدی، ۱۳۸۹).
۲-۱۳- اهمیت حاکمیت شرکتی در بازارهای مالی
پایه واساس بازارهای مالی و آنچه باعث دوام بقاع و پویایی آن می شود اعتماد و اطمینان است. اگر به هر دلیل این اعتماد در هر بخشی از بازار صدمه بیند، زنجیره شکست و سقوط در بازارجریان پیدا خواهد نمود، که از آن به ریسک سیستمی تعبیر می شود. وجود انصاف عادلانه بودن و سلامت بازار از الزامات توسعه بازار مالی می باشد. شرکت های امروزه برای خود استاندارد های اخلاق حرفه ای و منشور اخلاقی را تدوین می کنند تا راهنمای عمل مدیران کارکنان و سایر تصمیم گیرندگان آنها باشد. از طرف دیگر نظارت بر هیأت مدیره و مدیران عالی شرکت و افشای فعالیت و پاسخ گویی آنها در مقابل تمامی تصمیمات و رفتارها، مورد الزام قرار می گیرد.
آنچه اهمیت و ضرورت و توجه به نظام حاکمیت شرکتی و تدوین اصول مناسب برای آن در بازار های مالی بیشتر می کند، این است که فعالیت در عرصه بین الملل مستلزم داشتن اصول و قواعد قوی نظام راهبری شرکتی و نیز پذیرش قوائد بین المللی نظام راهبری شرکتی می باشد. بنابراین از نظر جذب سرمایه گذاری ها خارجی و ایجاد امکان برای ورود به سرمایه های خارجی به کشور نیز موضوع، حائز اهمیت و فوق العاده ای می باشد.
۲-۱۴- بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی
بازیگران شرکتی را می توان در سه دسته بازیگران داخلی، بازیگران خارجی و هیئت مدیره ها تقسیم بندی نمود. البته در برخی تقسیم بندی ها نیز می توان اعضای مستقل هیئت مدیره را از جمع بازیگران خارجی و اعضای اجرایی هیئت مدیره را، از جمله بازیگران داخلی شرکت برشمرد. در تقسیم بندی دیگر، این گونه بازیگران را می توان به سرمایه گذاران، تأمین کنندگان منابع انسانی مورد نیاز و اعضای تیم های مدیریت شرکتی تفکیک نمود (آگوایرلا و جاسون[۴۱]، ۲۰۰۳).
براساس تقسیم بندی اول، بازیگران داخلی را می توان شامل کسانی دانست که تصمیمات شرکتی را اتخاذ نموده و به اجرا در می آورند، در حالی که بازیگران خارجی کسانی هستند (حقیقی یا حقوقی) که سعی در اعمال نفوذ و کنترل بر تصمیمات شرکت را دارند (مینتز برگ[۴۲]، ۱۹۸۳). از این رو مدیران و کارکنان درون شرکت را می توان به عنوان بازیگران داخلی و سهامداران، تأمین کنندگان، مشتریان، نهادهای دولتی و قانونی و … را تحت عنوان بازیگران خارجی معرفی نمود. هیئت مدیره ها را نیز می توان به عنوان گروه سومی مدنظر قرارداد که بعضاً به جهت آن که می توانند هم در قالب بازیگران داخلی و تحت عنوان دسته بازیگران خارجی قرار گیرند مستقل از دسته دیگرتعریف نمود (غفاری، ۱۳۸۹).
۲-۱۴-۱- هیئت مدیره ها
هیئت مدیره ها یکی از ارکان حاکمیت در شرکت های امروزی به شمار می روند که اغلب از آنها به عنوان اهرم اجرایی اصول حاکمیتی شرکت ومسئول نظارت وسیاست گذاری درشرکت ها یادمی شود
شود هیوز[۴۳] (۲۰۰۷ ). اعضای هیئت مدیره اغلب توسط مالکان سهام انتخاب می شوند، در حالی که
در برخی سیستم های حاکمیتی نوین، مجموعه نظرات کارکنان، نهادهای دولتی، سرمایه گذاران و عرضه کنندگان نیز در انتخاب آنان تأثیرگذاراست.
هیئت مدیره ها غالبا گروهی از افرادند که حق نظارت، کنترل، سیاست گذاری های کلان و حاکمیت بر یک شرکت خاص را در اختیار دارند (هلمز[۴۴]، ۲۰۰۵). این مجموعه از افراد (در قالب یک تیم کاری اثربخش) می بایست سلامت شرکتی را در حوزه های متنوعی همچون عملکرد مالی مناسب شرکت، قانونی بودن فعالیت ها، تناسب فرایندها و اقدامات صورت پذیرفته شرکت با اهداف راهبردی شرکت ، تضمین نمایند.
۲-۱۴-۲- مدیرعامل و تیم اجرایی شرکت
مقایسه تعاریف موجود ازاین گونه بازیگران در طی دهه های گذشته و سال های اخیر (همچون تیم هیئت مدیره) حاکی از بروز تغییرات گوناگونی در وظایف این گونه افراد است. در نتیجه این تحولات ، نقش استراتژیک این گونه تیم ها تا حد زیادی کاسته شده و وظایف اجرایی بیشتری برای آنان منظور شده است. این گونه بازیگران در قالب تیمی اجرایی مشتمل بر مدیر ارشد مالی، مدیر ارشد بازاریابی، مدیر ارشد حاکمیتی، مدیر ارشد یادگیری، مدیر ارشد اطلاعاتی، مدیر ارشد عملیاتی، مدیر ارشد منابع انسانی، مدیر ارشد فناوری و… تحت نظارت مدیر ارشد اجرایی یا به عبارتی بهتر مدیرعامل شرکت به فعالیت مشغولند. نکته مهم آن است که هر چه رابطه بین این تیم با تیم هیئت مدیره بهتر شود، عملکرد کلی شرکت (با فرض ثبات سایر شرایط) ارتقاء خواهد یافت.
۲-۱۴-۳- سهامداران
تمامی کسانی که مالک سهام های توزیعی شرکت در بازارهای سهمی هستند، را می توان در شمار این گونه بازیگران حاکمیت شرکت دانست. این گونه بازیگران می توانند با اعمال حق رأی خود در انتخاب سیستم های حاکمیتی شرکت، کنترل تیم هیئت مدیره را در دست گرفته و به تدوین سیاست های جدیدی در حاکمیت شرکت، بپردازند. و آن در شمار این گونه بازیگران حاکمیت شرکت دانست.
۲-۱۴-۴- مشتریان داخلی و خارجی شرکت
مشتریان، مدیران اصلی شرکت ها و راز مانایی هر واحد کسب و کار محسوب می شوند. بی تردید انتظارات، نظرات و درصد رضایت مندی این گونه ذینفعان همچون خریداران محصولات و خدمات شرکت (مشتریان خارجی شرکت) و از طرفی، کلیه کارمندان شرکت (مشتریان درون شرکتی) از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است.
۲-۱۴-۵- قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت
نهادهای قانونی معتبر در نظام های حاکمیتی جهان همچون بورس اوراق بهادار نیویورک در آمریکا، بورس اوراق بهادار لندن، استرالیا و قوانین الزامی آنان همچون قوانین سربانر آکسلی، استاندارد کدبری، استانداردهای هیگز و … را می توان در این بخش جای داد. نهادهای اجتماعی، محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط نیز در این بخش قابل بحث و بررسی اند (عباس غفاری، ۱۳۸۲).
۲- ۱۵- حاکمیت شرکتی در ایران
با توجه به اینکه اصطلاح حاکمیت شرکتی در دو دهه اخیر بارها و بارها مورد بحث متخصصان مالی و امور شرکتها و اقتصاد دانان جهان قرار گرفته و گاه روایتهای متفاوت و متضادی نیز پیدا کرده است، در ایران هنوز به گونه ای ارزشمند و با قاعده بررسی نشده است. دلیل این امر نیز تا حدی روشن است، گسترهی فعالیت شرکتهای سهامی عام در قیاس با حجم عمومی فعالیت در اقتصاد ضعیف است، بازارهای مالی هنوز عمق و گسترهی کافی نیافتهاند و ساختاری متناسب با اقتصاد در حال گذر، پیدا نکرده است. در ایران هرچند از اوایل دهه ۱۳۴۰ بورس اوراق بهادار تأسیس شد و در قانون تجارت و به ویژه در لایحهی اصلاحی اسفندماه ۱۳۷۴ تأسیس و ادارهی شرکت ها تا حدودی مطرح شده بود ولی موضوع حاکمیت شرکتی با مفهوم کنونی آن در چند سال اخیر مطرح شده است. این موضوع در اوایل دهه ی ۱۳۸۰ و در مصاحبه های مسئولان وقت سازمان بورس و اوراق بهادار و در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی مطرح و بررسی شد و در وزارت امور اقتصادی و دارایی کمیتهای به بررسی موضوع حاکمیت شرکتی و مباحث مربوط به آن پرداخت. موضوع حاکمیت شرکتی نخستین بار در کنفراس ملی “بازار سرمایه، موتور محرک توسعه ی اقتصادی ایران” که توسط دانشگاه علامه طباطبایی در۷ و۸ آذر ماه ۱۳۸۳در مرکز همایش های رازی برگزار گردید، مطرح و بعد از آن در مقالهای با عنوان “حاکمیت شرکتی و نقش آن در توسعه بازار سرمایه” توسط دکتر حساسیگانه ارائه شد و در ادامه این موضوع در مقطع دکتری حسابداری در درس توسعه عقاید و افکار حسابداری و حسابرسی در دانشگاهها تدریس می شود (قنبری، ۱۳۸۶).
این موضوع در دو سمینار “گزارشگری مالی و تحولهای پیشرو” و “نظام حاکمیت شرکتی و حسابرسی داخلی” به ترتیب در ۸ و ۹ دی ماه ۱۳۸۳ و ۳۰ آبان و اول آذر ماه ۱۳۸۴ در مرکز همایش های رازی به همت انجمن حسابداران خبرهی ایران مورد بررسی قرار گرفت و ارائه شد. در پی آن، در اواخر سال ۱۳۸۳ مرکز تحقیقات و توسعه بازار سرمایه سازمان بورس اوراق بهادار دست به انتشار ویرایش اول آیین نامهی حاکمیت شرکتی زد که در پایگاه اطلاعرسانی بورس اوراق بهادار در دسترس است. این آیین نامه در ۲۲ ماده و در دو تبصره تنظیم شده و شامل تعریفها، وظایف هیأت مدیره، سهامداران، افشای اطلاعات و پاسخگویی وحسابرسی است. این آیین نامه با توجه به ساختار مالکیت و وضعیت بازار سرمایه و با نگرش به قانون تجارت حاضر، تنظیم شده و با سیستم درون سازمانی (رابطهای)، حاکمیت شرکتی سازگار است. انتشار این آیین نامه یادآور تلاش ارزندهای است که بررسی و تجدیدنظر در برخی از موارد آن، می تواند در توسعه بازار سرمایه نقش مؤثری ایفا کند (حساس یگانه، ۱۳۸۵).
با توجه به ویژگیهای سیستم حاکمیت شرکتی و وجود بازار سرمایه و تلاش های انجام شده در مورد گسترش آن، سیستم حاکمیت شرکتی درون سازمانی در ایران مطرح و موضوعیت دارد. در برنامه های سوم و چهارم توسعه کشور، به خصوصیسازی توجه ویژهای شده است. بنابراین به نظر میرسد در صورت دستیابی به هدفهای خصوصیسازی در این برنامه ها و افزایش سهام داران و ذینفعان شرکتها، سیستم حاکمیت شرکتی در کشور ما با توجه به تجربه سایر کشورها که به خصوصی سازی دست زدهاند، به سمت سیستم برونسازمانی تغییر جهت دهد (حساس یگانه، ۱۳۸۵).
از منظر بورس اوراق بهادار تهران، حاکمیت شرکتی شیوه ای برای هدایت و اداره فعالیت های شرکت توسط هیأت مدیره و مدیریت ارشد میباشد. این شیوه می تواند بر نحوه عمل هیأت مدیره به صورت های ذیل تأثیرگذار باشد:
-
- تدوین اهداف شرکتی،
-
- انجام کسب و کار روزانه،
-
- انجام مسئولیت پاسخگویی در قبال سهامداران و توجه به منافع سایر ذینفعان، همجهت کردن فعالیت ها و رفتارهای شرکتی با این توقع عمومی که مدیران به شیوهای درست، ایمن و هماهنگ به قوانین و مقررات لازم الاجرا عمل خواهند کرد و حمایت از منافع سرمایه گذاران (آیین نامه اصول راهبری شرکت ها، ۱۳۸۶).
۲-۱۶- عدم تقارن اطلاعاتی و حاکمیت شرکتی
داده های صورت های مالی، اطلاعاتی را فراهم می کند که سبب کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار می گردد و نشان می دهد سرمایه گذاران باید این نوع اطلاعات را در تصمیمات سرمایه گذاری به واکنش بازار به اعلان سود می تواند اولین معیار وجود، طور کامل به کارگیرند (رسائیان، ۱۳۸۵) اطلاعات محرمانه باشد. وجود اطلاعات محرمانه، بیانگر نامتقارن بودن اطلاعات در محیط بازاراست. کاناگارتنام و همکاران[۴۵] ( ۲۰۰۷) نشان دادند نقد شوندگی بازاربا کاهش عدم تقارن اطلاعاتی افزایش می یابد. نقد شوندگی، به این معنی است که بتوان دارایی را بدون تحمل ضرر و زیان وهزینه، به پول نقد تبدیل کرد. اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش نسبی سهام وعمق بازاراز جمله معیارهای نقد شوندگی هستند که در تحقیقات اخیر به عنوان نماینده عدم تقارن اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفته اند. دنیس[۴۶] (۲۰۰۳) تفاوت بالاترین قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش را، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش می نامند. معامله زمانی رخ می دهد که بالاترین قیمت پیشنهادی خرید و پایین ترین قیمت پیشنهادی فروش، برابر باشند.
وجود جریان پیوسته سفارش های خرید و فروش در قیمت های بالاتر و پایین تر از قیمت تعادلی را عمق بازارگویند که در آن، منحنی عرضه و تقاضا حول ارزش بازار دارایی، کاملاً کشش پذیر وپیوسته است. ازمنظر بین المللی حاکمیت شرکتی به صورت مجموعه سازوکارهایی است که منفعت شخصی مدیران شرکت در تصمیم گیری برای حداکثر کردن ارزش شرکت برای مالکان رانتیجه می دهد دنیس (۲۰۰۳). طبق نظام نامه حسابرسی داخلی مصوب هیئت مدیره شرکت بورس اوراق بهادار تهران، خرداد ۱۳۸۷، از لحاظ جایگاه سازمانی حسابرسی داخلی زیر نظر هیئت مدیره انجام وظیفه می کند با توجه به سرعت تحولات جهانی، به نظر می رسد روز به روز نقش حسابرسی داخلی به عنوان یای از کلیدی ترین اجزای سازوکارهای حاکمیت شرکتی، افزوده خواهد شد. ازدیدگاه نظریه نمایندگی، حضور مدیران غیرموظف (غیراجرایی) مستقل در هیئت مدیره شرکت ها و عملاً رد نظارتی آنان به عنوان افرادی مستقل، به کاهش تضاد منافع موجود میان سهامداران و مدیران شرکت کمک شایانی می کند. بخشی از مالکیت شرکت ها در اختیارسهامداران جزء قراردارد. این گروه عمدتاً به اطلاعات در دسترس عموم (صورت های مالی منتشره) اکتفا می کنند. بخش دیگر از مالکیت در اختیار سهامداران عمده می باشد که اطلاعات داخلی با ارزش درباره چشم اندازهای آتی و راهبردهای تجاری، از طریق ارتباط مستقیم با شرکت در اختیار ایشان قرار می گیرد مرادزاده، ( ۱۳۸۸). براساس پیش نویس آیین نامه اصول راهبری شرکت، سهامدار عمده، سهامداری است که به طور مستقل بتواند حداقل یک عضو هیئت مدیره را منصوب کند.
۲-۱۷- مالکیت شرکت ها
اساسیترین رکن بحث حاکمیت شرکتی اطمینان یافتن از اعمال حاکمیت صحیح سهامداران بر اداره شرکت است. با وجود این، وجود حالاتی خاص سبب می گردد که اعمال این حاکمیت مخصوصاً برای سهامداران خرد با موانعی روبرو شود. از این رو یکی از مقولات مهم در حاکمیت شرکتی آگاهی از ساختار مالکیت و درجهبندی آن در مقیاسهای استاندارد می باشد تا با بهره گرفتن از آن بتوان استراتژی های لازم در استقرار حاکمیت شرکتی را تدوین نمود. بر این اساس وضعیت مالکیت سهامداران شرکتها را میتوان به سه دسته کلی تقسیم نمود (صغیر[۴۷]، ۱۹۹۳):

