۱-۶. تعاریف مفهومی متغیرها
کیفیت زندگی زناشویی:
کُل و اسپانیر (۱۹۹۸) کیفیت زندگی زناشویی را به عنوان موفقیت و عملکرد یک ازدواج توصیف کردهاند. لارسون و هولمان (۲۰۰۱) بیان کردند کیفیت زندگی زناشویی یک مفهوم پویا است زیرا ماهیت و کیفیت روابط میان افراد در خلال زمان تغییر مییابد که این مطلب امکان شناسایی عوامل تأثیر گذار برکیفیت یک رابطه را فراهم مینماید. هرچند ممکن است که این قبیل روابط پیچیده بوده وحاوی تعاملات میان متغیرهای بسیار باشند (نقل از غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
مهارتهای هیجانی:
مهارتهای هیجانی شامل طبقه وسیعی از مهارتها میباشند از قبیل: توانایی در شناسایی هیجانات، ابراز هیجانات، همدلی کردن و مدیریت هیجانات چالشبرانگیز. به عبارت دیگر مهارتهای هیجانی شامل روشهای اکتسابی هر فرد برای شناسایی کردن، سازماندهی کردن و ابراز هیجاناتش و همچنین نحوه پاسخگویی او به هیجانات دیگران میباشد (کردوا، جی و وارن،۲۰۰۵).
امنیت عاطفی:
طبق تعریف کردوا و اسکات (۲۰۰۱) امنیت عاطفی، احساس امنیت و آسودگی نسبت به آسیب پذیر بودن در بافت یک رابطه معین میباشد.
۱-۷. تعاریف عملیاتی متغیرها
کیفیت زندگی زناشویی: در تحقیق حاضر منظور از کیفیت زندگی زناشویی نمرهای است که آزمودنیها در آزمون انریچ به دست میآورند. طیف نمرات آزمودنیها در این آزمون از ۴۷ تا ۲۳۵ میباشد.
مهارتهای هیجانی: در تحقیق حاضر منظور از مهارتهای هیجانی نمرهای است که آزمودنیها در آزمون آگاهی از هیجانات تورنتو (TAS-20) به دست میآورند. طیف نمرات آزمودنیها در این آزمون از ۲۰ تا ۱۰۰ میباشد.
امنیت عاطفی: در تحقیق حاضر منظور از امنیت عاطفی نمرهای است که آزمودنیها در آزمون امنیت عاطفی تجدید نظر شده (ISQ-R) به دست میآورند. طیف نمرات آزمودنیها در این آزمون از ۰ تا ۱۱۲ میباشد.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
مقدمه
در این فصل به بررسی ادبیات پژوهش یعنی نظریات روانشناسان مختلف پیرامون متغیرهای تحقیق و تحقیقات انجام شده در مورد این متغیرها پرداخته می شود. نخست به بررسی ادبیات نظری و پژوهشی پیرامون کیفیت زندگی زناشویی پرداخته می شود. سپس متغیر مهارتهای هیجانی مورد توجه قرار می گیرد و در انتها به بررسی پیشینه نظری و پژوهشی متغیر امنیت عاطفی پرداخته می شود.
۲-۱. موضعگیری نظری درخصوص کیفیت زندگی زناشویی
۲-۱-۱. تاریخچه کیفیت زندگی زناشویی
آنگونه که از قدیمی ترین قانون مدوّن و ساخته دست بشر یعنی «قانون حمورابی» استنباط می شود خانواده اساسی اجتماعی بوده و روابط بین زن و شوهر مورد توجه قرار گرفته است. روابط زن و شوهر در گذر سده ها و بر اساس فرهنگهای زمانهای مختلف، دگرگون شده است. در جامعه گذشته که دارای قواعد خشک و مستبدانه بود روابط مردم در قالب مافوق و زیردست برقرار بود، پدر خانه قدرت برتر به حساب می آمد و مادر مطیع او و فرزندان مطیع هر دو بودند. جامعه خوب و سازمان یافته بود و هر کس به نقش خود در جامعه واقف بود. اگر جامعه همان ساختار را حفظ می کرد بسیاری از مشکلات عمده ی امروزی به وجود نیامده بود. اما جامعه ایستا نیست و تغییرات وسیع آن منجر به طرح سوالات اساسی در زمینه پایه ساختار جامعه شده است (گی زیبر[۱۱] ۲۰۰۵، به نقل از یاوری کرمانی، ۱۳۸۷).
چیزی که در همه اعصار مورد پذیرش همگان بوده است اینست که بدون شک ازدواج، از مهمترین و تاثیرگذارترین وقابع زندگی هر فرد محسوب میشود. خصوصاً در فرهنگ عاطفی و اعتقادی ما ایرانیها ازدواج مرحلهای حساستر و تعیینکنندهتر به حساب میآید، زیرا در قاموس فرهنگ جمعی ما، این انتخاب و تصمیم به سادگی فرهنگهای دیگر قابل جبران و تکرار نیست. کیفیت زندگی زناشویی موضوعی محوری و کلیدیست که هر زوج پس از سالهای تثبیت ازدواج ناگزیر با آن مواجه میشوند. این سوال کلیدی و تعیین کننده از آن جهت دغدغه جدی و ناگزیر همگانی است که تعادل زندگی انسان را نشانه میرود. پس از آن تصمیم بزرگ وسرنوشتساز، با آن همه سرمایهگذاری و تعهد مادی و معنوی و تغییر در سبک زندگی، به ناچار باید پاسخ دهیم، آیا واقعاً ارزشش را داشته است؟ آیا این معاملهای منصفانه بوده؟ آیا چنین تغییر بزرگ و همه جانبهای به بهترین شکل و به مناسبترین مقصد صورت پذیرفته است؟ آیا آنچه باید میشد، شده است (جدیدی و جان بزرگی، ۱۳۸۸).
شاید تصور شود همه زوجها واقعاً با چنین پرسشهای سهمگینی رو در رو نمیشوند. نکته حائز اهمیت اینکه مکانیزمهای دفاعی ما آدمها که وظیفه حراست از تعادل روحی و روانی ما را بر عهده دارند، اغلب به گونهای عمل میکنند تا ما به طور مستقیم و کاملا هوشیار در معرض پاسخگویی به سوالات تهدیدکننده قرار نگیریم. این مکانیزمهای ناخودآگاه، به گونهای در سیستم ما عمل مینمایند تا سوالات سخت و وحشتناک در لباسی ملایمتر و کمتر تهدیدکننده با ما ملاقات کنند. به دلیل عملکرد همین مکانیزمهای دفاعی حیات بخش است که بحران عمومی پس از ازدواج همواره تهدیدکننده و ویرانگر ظاهر نمیشود، گرچه کاملاً واقعیت دارد. پاسخ این سوال از آنجا مهم و تعیین کننده است که میتوان ریشه بسیاری از معضلات و معماهای پیچیده در روابط زن و شوهرها را در آن جستجو کرد. درکی کهآگاهانه یا ناخودآگاه زن و مرد از عشق موجود میان خود و شریک یگانه و همیشگی زندگیشان دارند، میتواند تاثیری عمیق بر سایر شئون زندگی در روابط متقابل داشته باشد(جدیدی و جان بزرگی، ۱۳۸۸).
بنابراین با توجه به تاثیر عمیقی که کیفیت زندگی زناشویی بر جنبه های مختلف انسانی دارد این موضوع از دیرباز مورد توجه دانشمندان علوم انسانی و علمای دین قرار گرفته است. از نظریه پردازانی که در دهه های اخیر به بررسی موضوع ارتباط بین زوجین و کیفیت زندگی زناشویی پرداخته اند می توان به اندیشمندانی همچون الیس(۲۰۰۴، ۱۹۸۹)[۱۲]، وارینگ[۱۳] (۱۹۸۰، ۱۹۸۳)، مک مستر[۱۴]، فارمن[۱۵]، برادبوری[۱۶]، جانسون و ویفن[۱۷] (۲۰۰۳)، تسنگ[۱۸] و مک درموت[۱۹]، جسلسن[۲۰]، بیورز[۲۱]، باگاروزی (۲۰۰۱) و السون[۲۲] اشاره کرد.
۲-۱-۲. تعاریف کیفیت زندگی زناشویی
برای روشن شدن مفهوم کیفیت زندگی زناشویی بهتر است ابتدا به توصیفی از مفهوم کیفیت زندگی بپردازیم. معمولاً کیفیت زندگی به شکل آشکار یا ضمنی در نقطه مقابل کمیت قرار میگیرد که منظور از آن سالهای عمر میباشد که ممکن است عالی، رضایت آمیز یا لذت بخش بوده یا نباشد (کینگ و هیندز[۲۳]، ۲۰۰۳). کیفیت زندگی میتواند با زمان تغییر یابد، و در شرایط خاصی به طور قابل توجهی نوسان داشته باشد. کیفیت زندگی مستلزم سعی در کم کردن فاصله بین انتظارات و آرزوها و آن چیزی است که واقعاً اتفاق میافتد، یک زندگی کیفی و خوب، معمولاً به صورت خشنودی، رضایت، شادی، خرسندی و توانایی فایق آمدن بر مشکلات بروز میکند. در واقع کیفیت زندگی به وسیله فرد ارزیابی و توصیف میشود (لی[۲۴]، ۲۰۰۶).
سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را “درک فرد از موقعیت خویش در زندگی، در متن فرهنگی و سیستمهای ارزشی که فرد در آن زندگی میکند، در رابطه با هدفها، انتظارات، استانداردها و علایق خود تعریف میکند". و این تعریف ابعاد فیزیکی، روانشناختی، سطح استقلال، ارتباطات اجتماعی، ارتباط با محیط و معنویت را شامل میشود (نوحی، عبدالکریمی، و رضاییان، ۱۳۸۹).
کیفیت زندگی از مهمترین مؤلفه های مفهوم کلی بهداشت محسوب می گردد (پارک[۲۵]،۱۹۹۵)، به گونه ای که به عقیده هنکلیفت[۲۶] و همکاران (۱۹۹۳) برای تعیین نیازهای حیطه سلامت و ارتقای سطح سلامتی افراد، کیفیت زندگی آن ها را مورد بررسی قرار می دهند. در واقع اهداف، انتظارات، معیارها و خواسته های فرد به میزان وسیعی بر وضعیت جسمانی، روانی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و اعتقادات او تأثیر گذار میباشد. بنابراین بر اساس این تعریف جامع، کیفیت زندگی ارتباط نزدیکی با وضعیت جسمی، روانی، اعتقادات شخصی، میزان خودکفایی، ارتباطات اجتماعی و محیط زیست دارد. به علاوه سلا[۲۷] (۱۹۹۴)، سینسیا[۲۸] (۱۹۹۸) و اِیزنک[۲۹] (۱۹۹۸) نیز کیفیت زندگی را به صورت رضایت فرد از مجموع جنبه های زندگی از جمله جنبه های روانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، معنوی و جنسی تعریف کرده اند.
تمامی پژوهشگران بر سه اصل در ارتباط با کیفیت زندگی اتفاق نظر دارند:
۱ـ کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و به، قضاوت افراد راجع به کیفیت زندگی بستگی دارد.
۲ـ کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است، بدین معنا که کیفیت زندگی فرآیندی وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخالت دارد.
۳ـ کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است و باید از زوایا و ابعاد مختلف سنجیده شود. این ابعاد، اجزاء اصلی تحقیقات مربوط به کیفیت زندگی را تشکیل میدهند.
هورنکویست[۳۰] (۲۰۰۳) کیفیت زندگی را بر اساس مطالعات خود و یافته های سایرین به عنوان نیاز بیان شده و رضایت عملی در یک تعداد از ابعاد اصلی زندگی با تمرکز خاص بر احساس خوب بودن تعریف مینماید (غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
یکی از حیطه های بزرگ کیفیت زندگی، کیفیت زندگی زناشویی است. از مفاهیم بسیاری از قبیل سازگاری، رضایت، شادمانی، یکپارچگی و تعهد برای کیفیت زندگی زناشویی استفاده شده است (الیس، ۲۰۰۴). در مورد معنای هر یک از این مفاهیم توافق وجود ندارد. علت آن به نبود یک نظریه واحد در مورد چیستی کیفیت زناشویی باز میگردد (گلن[۳۱]، ۱۹۹۰، به نقل از الیس، ۲۰۰۴).
کُل[۳۲] و اسپانیر (۱۹۷۶)، کیفیت زندگی زناشویی را به عنوان موفقیت و عملکرد یک ازدواج توصیف کردهاند. لارسون[۳۳] و هولمان[۳۴] (۱۹۹۴)، بیان کردند کیفیت زندگی زناشویی یک مفهوم پویا است زیرا ماهیت و کیفیت روابط میان افراد در خلال زمان تغییر مییابد که این مطلب امکان شناسایی عوامل تأثیر گذار بر کیفیت یک رابطه را فراهم مینماید. هر چند ممکن است که این قبیل روابط پیچیده بوده و حاوی تعاملات میان متغیرهای بسیار باشند (غلامعلیان و احمدی، ۱۳۸۷).
کیفیت زندگی زناشویی به احساس عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و یا مرد برمیگردد، وقتی که همه جنبههای مشترک زندگیشان را در نظر بگیرند (الیس،۲۰۰۴). کیفیت زندگی زناشویی را بیشتر به صورت نگرشها یا احساسات کلی فرد درباره همسر و رابطهاش تعریف میکنند. یعنی کیفیت زندگی زناشویی یک پدیده درونفردی و یک برداشت فردی از همسر و رابطه است. چنین تعریفی از کیفیت زندگی زناشویی، نشانگر آن است که کیفیت زندگی زناشویی یک مفهوم تکبعدی و بیانگر ارزیابی کلی فرد درباره همسر و رابطهاش است. کیفیت زندگی زناشویی پیامد توافق زناشویی است و به صورت درونی احساس میشود. اصطلاح توافق زناشویی، رابطه مناسب زن و شوهر را توصیف میکند. در رابطه با توافق بالا، هر دو زوج، به گونهای رفتار، تصور و ادارک میکنند که گویا نیازها و انتظارهایشان برآورده شده و چیزی وجود ندارد که در روابطشان خلل ایجاد کند. در ازدواج بدون توافق زناشویی، مشکلات موجود میان زوجین به حدی زیاد است که آنها را از احساس برآورده شدن نیازها و انتظارات باز میدارد. اغلب زوجها، جایی بین این دو انتها قرار دارند و زمینههایی از توافق و نبود توافق را تجربه میکنند (مرادی، ۱۳۷۹).
کیفیت زندگی زناشویی متاثر از سازش بین انتظارات فرد از زندگی زناشویی و آنچه که به طور واقعی در زندگیاش تجربه می کند، میباشد. این سازش همواره با احساس خشنودی و لذت همراه است (گی زیبر[۳۵] ۲۰۰۵، به نقل از یاوری کرمانی، ۱۳۸۷). بنابراین کیفیت زندگی زناشویی یک متغیر نگرشی است و بنابراین از خصوصیات فردی زن و شوهر محسوب میشود. طبق تعریف فوق، کیفیت زندگی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذتبخشی است که زن و شوهر از جنبههای مختلف روابط زناشویی دارند (یاوری کرمانی،۱۳۸۷). کیفیت زندگی زناشویی، یک مفهوم کلی است که در وضعیت مطلوب روابط زناشویی احساس میشود. از طرفی کیفیت زندگی زناشویی مطلوب زمانی اتفاق میافتد که روابط زن و شوهر در تمامی حیطهها بهنجار گزارش شود. کیفیت زندگی زناشویی مطلوب حالتی است که زن و شوهر از زندگی در کنار یکدیگر و از با هم بودن احساس شادمانی و رضایت می کنند، این احساس در دوره های مختلف زندگی متفاوت است. کیفیت زندگی زناشویی را نمیتوان صرفاً بر اساس فشارهای روانی بیرونی تبیین کرد؛ زیرا تمامی ازدواجها دست کم با چند فشار روانی مواجه هستند. در بسیاری از خانوادهها، فقر، تعدّد فرزندان و بیماری وجود داشته، اما در عین حال، موفق هستند و بسیاری از ازدواجهایی که هیچ کدام از این موارد در آنها وجود نداشته، به شکست منتهی شده است. تفاوت ازدواجهای شادکام و ناشاد را حداقل تا حدودی میبایست در پرتو شیوهای تبیین کرد که طرفین به فشار روانی پاسخ میدهند و یا با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند (مرادی، ۱۳۷۹).
کیفیت زندگی زناشویی مطلوب وضعیتی است که در آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن، احساس شادمانی و رضایت دارند (احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). هلت ، کیفیت زندگی زناشویی را متاثر از توافق زناشویی دانسته که رابطه مناسب بین زن و شوهر را توصیف میکند. هنگامی که زن و شوهر به میزان قابل توجهی از برآورده شدن نیازها و انتظاراتشان در رابطه زناشویی رضایت داشته باشند، کیفیت زندگی زناشویی مطلوب را گزارش خواهند کرد (بنر[۳۶] و هیل[۳۷]، ۲۰۰۶). طبق نظر آلوجا[۳۸]، باریو[۳۹] و گارسیا[۴۰] (۲۰۰۵) ، کیفیت زندگی زناشویی عبارت است از برونداد ناشی از مجموعه ای از عوامل، نظیر حل تعارض موفقیت آمیز، یا موفقیت در فعالیت های مرتبط با شادکامی در فرایند ازدواج. در واقع، کیفیت زندگی زناشویی، یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می دهد (غلامعلیان و احمدی،۱۳۸۷).
همچنین کیفیت زندگی زناشویی یکی از گستردهترین مفاهیم برای تعیین و نشان دادن میزان شادی و میزان پایداری رابطه است. کیفیت زندگی زناشویی متغیری است که در طول زندگی زوجین بوجود می آید و لازمه مناسب بودن آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگیهای شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای مراوده ای است. بدین ترتیب می توان گفت: زوجین دارای کیفیت زندگی زناشویی مناسب، در حیطه های گوناگون زندگی با همدیگر توافق دارند. این چنین زن و شوهر هایی از نوع و سطح روابط کلامی و غیرکلامی شان راضی اند، روابط جنسی شان را لذت بخش و ارضا کننده می دانند، پای بندی های مذهبی مشترکی دارند، وقت و مسایل مالی خودشان را به خوبی برنامه ریزی و مدیریت می کنند، در مسائلی که اختلاف نظر دارند، مصلحت زندگی و خانواده را بر مصلحت خود ترجیع داده از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت و آمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و در نهایت در تعداد نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند (احمدی و همکاران، ۱۳۸۴).
در رویکرد منطقی الیس (۲۰۰۴)، کیفیت زندگی زناشویی برایند مبادله رفتارهای پاداش بخش است. الیس (۲۰۰۴) میگوید طرق مختلفی برای تعریف کیفیت زندگی زناشویی وجود دارد که یکی از بهترین تعریفها توسط هاکنیز[۴۱] (۱۹۶۸) ارائه شده است. وی کیفیت زندگی زناشویی را به احساسات عینی از خوشنودی و رضایت لذت تجربه شده توسط زن و شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند، مربوط میداند. کیفیت زندگی زناشویی حتی بیشتر از وجود بچهها و مسائل مربوط به آنها در پیش بینی طلاق نقش ایفا میکند (دوین و فورهند، به نقل از نصیری جامی، ۱۳۷۸). اهمیت کیفیت زندگی زناشویی، در تاثیر آن بر سلامت روانی و جسمانی پدیدار میشود. مطالعات نشان داده است که کیفیت زندگی زناشویی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تاثیر میگذارد (جدیدی و جان بزرگی، ۱۳۸۸).
۲-۱-۳. اجزای تشکیل دهنده کیفیت زندگی زناشویی
محققان برای آسانی در سنجش، همچنین عملیاتی کردن مفهوم کیفیت زندگی زناشویی، آن را به چهار بٌعد اساسی تقسیم کردهاند که عبارتند از:
الف) جاذبه: عبارت است از جنبهای از یک شئ، یک فعالیت یا یک شخص، که برانگیزاننده پاسخهای نزدیکی در دیگران باشد؛ تمایلی برای نزدیک شدن به یک شی، فعالیت یا شخص. در کیفیت زندگی زناشویی جاذبههای بدنی و جنسی انسان مد نظر قرار گرفته است.
ب) تفاهم: ارتباطی مبتنی بر پذیرش دوسویه، راحت و بدون تنش و دغدغه خاطر که بین دو نفر برقرار میشود.
ج) نگرش: نوعی سوگیری عاطفی درونی که عمل یک فرد را تبیین میکند. در اصل، این تعریف در برگیرنده قصد و نیت فرد است.
د) سرمایه گذاری: منظور از این عبارت آن است که هر یک از زوجها برای بهتر ساختن رابطه و نیز خوشایندی طرف مقابل، کارهایی را انجام میدهند و یا از انجام آن خودداری میکنند. به بیان دیگر، مقابله به مثل کردن، هنگامی که رفتار طرف مقابل پاداشدهنده است و خودداری از انجام عمل متقابل، هنگامی که رفتار وی پاداشدهنده نیست (مرادی، ۱۳۷۹).
در تقسیم بندی دیگری اجزای تشکیل دهنده کیفیت زندگی زناشویی را اینگونه نام برده اند: عشق، همدلی، محبت، صمیمیت، تعهد، احساس مسئولیت، وفاداری و جانب داری و اعتقاد و اعتماد. در ادامه به بررسی تفصیلی هریک از این مولفه ها پرداخته می شود.
۲-۱-۳-۱. عشق
ستیر (۱۹۹۸) معتقد است که عشق بین دو جنس مخالف مهمترین پاداش و بهترین احساسی است که هر آدمی میتواند تجربه کند. بدون عشق و علاقه و همچنین بدون برخورداری از علاقه دیگران جسم و روح انسانی پژمرده میشود و میمیرد. در درون عشق و عاشقی گرایش طبیعی و عشق موجود در میان دو دلداده، بسیاری از گرفتاریها را حل میکند. زن و شوهر انگار که یک روح در دو بدن هستند. اشعه پر نفوذ عشق با ذوب تفاوتهای اخلاقی به خواسته و هدفهای متفاوت به ایجاد احساس همدردی و مهر و نوع دوستی کمک میکند (ستیر،۱۹۹۸؛ نقل از باگاروزی،۱۳۸۷).
عشق مجموعهای از احساسات مثبت نسبت به طرف مقابل است، از نظر ماهیت این احساسات شامل توجه، مراقبت، صمیمیت و نزدیکی انگیختگی و روابط حسنه است. دوست داشتن و مورد توجه قرار گرفتن مطمئناً از جمله غنیترین تجربه های مردم هستند و به این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صمیمیت، با هم بودن، رسیدگی به یکدیگر، امنیت عاطفی و خیلی جنبه های دیگر بیفزایید تا بر شدت تحیر شما اضافه شود و میبینید که کسی هست که روح خستهتان را آرام بخشد، با یأسها و دلتنگیهایتان در میستیزد و با شما در هیجان زندگی و اتفاقات خوشایند آن سهیم میگردد. احساس عشق، البته یکی از زیباترین و لطیفترین احساساتی است که داریم و به ندرت کسانی پیدا میشوند که بتوانند از اشتیاق لذت و هیجان و نشاط ناشی از عشق یا وجود رویه آن که نرسیدن به وصال و یأس و ناامیدی است چشم بپوشد (بک، ۱۳۷۸).
۲-۱-۳-۲. همدلی
داشتن یک مونس و غمخوار و همدم که در تمام مسایل زندگی اعم از غم و شادی و اندوه رویارو و همراه باشد، یقیناً از نظر روانی امری مهم محسوب میشود. ازدواج میتواند این خلاء روحی و عاطفی را پر کند و سپس داشتن یک رفیق، یک همنشین در کنار شخص امری بسیار ضروری و مهم تلقی میشود. همدلی یک نوع عشق خیرخواهانه و نوع پرستانه است (برنشتاین و برنشتاین،۱۳۸۰). احساس مشترک داشتن با دیگری، همان رسیدگی و توجه به اوست. برای دریافت عشق و محبت بیشتر در زندگی به کسانی نیاز داریم که بتوانیم به راحتی همه حرفها و احساسات خود را با آنها مطرح کنیم، بدون این که مورد سرزنش و انتقاد و طردشدگی قرار بگیریم (باگاروزی،۱۳۸۷).
۲-۱-۳-۳. محبت
محبت در روانشناسی و واقعیت زندگی مشترک عمیقترین، پایدارترین، جدیترین و در عین حال زیباترین معانی را دارد. محبت فقط یک احساس محض یا کلام تنها نیست. محبت تنها در تقدیم یک هدیه، گفتن یک جمله زیبا و نگاهی پرمعنا خلاصه نمیشود، همه این ها میتواند نشانهای از رفتار محبت آمیز باشد. اما محبت یک مرام تربیتی و شیوه زندگی است، محبت زیباترین جلوه ایمان و باشکوهترین رفتار مذهبی است. محبت پاسخی به گران قدرترین نیاز فطری انسان است و در یک کلام محبت آمیزهای از گذشت و ایثار، شجاعت و صداقت، حق شناسی و عدالت و صبوری و همدلی و احسان است. رفتار محبت آمیز رفتاری است به همراه ایثار، قربانی کردن هوسها و کششهای نفسانی، فدا کردن میلها و تحمل سختیها و لب فروبستن، روشنی بخشیدن، تشنه ماندن فرد، اندیشه سیراب کردن دیگران (باگاروزی،۱۳۸۷).
۲-۱-۳-۴. صمیمیت
عامل دیگری که ارتباط تنگاتنگی با کیفیت زندگی زناشویی دارد صمیمیت میباشد. صمیمیت به عنوان توانایی ارتباط با دیگران با حفظ فردیت تعریف میشود. اینگونه تعاریف مبتنی بر خویشتن، حاکی از آن است که فرد به درجهای از رشد فردی دست یابد تا بتواند با دیگران رابطه صمیمانه بر قرار کند. صمیمیت را میتوان به عنوان توانایی شناخت خود در حضور دیگران دانست که خودآگاهی و رشد هویت، برای ظرفیت قابلیت شخص در جهت صمیمیت بسیار ضروری است. مفهوم پردازی رایج از صمیمیت، سطح نزدیکی به همسر، به اشتراک گذاری ارزشها و ایدهها، فعالیتهای مشترک، روابط جنسی، شناخت از یکدیگر و رفتارهای عاطفی نظیر نوازش کردن است. فردی که میزان صمیمیت بالاتری را تجربه میکند قادر است خود را به شیوه مطلوبتری در روابط عرضه کند و نیازهای خود را به شکل موثرتری به شریک و همسر خود ابراز کند. رضایت زناشویی میتواند در زوجهایی که میزان صمیمیت بالاتری دارند، بیشتر باشد؛ به عبارت دیگر زوجهایی که صمیمیت بالاتری دارند ممکن است قابلیت بیشتری در مواجهه با مشکلات و تغییرات مربوط به رابطه خود داشته باشند و در نتیجه رضایت زناشویی بالاتری را تجربه کنند (پاتریک، سلز، گیوردانو و فولراد،۲۰۰۷).
صمیمیت شامل مراقبت و محافظت از علائق فردی و معشوق و در صورت لزوم قربانی ساختن منافع و مصلحتهای خود است. صمیمیت تنها به رابطه جنسی محدود نمیشود بلکه به معنای احساس توجه و تعهد نیز هست که آزادانه و بدون استفاده از هیچ گونه وسایل خود حمایتی، بدون ترس از دست دادن هویت خود در رابطه مورد نظر ظاهر میشود. میل به صمیمیت نه فقط جنبه جسمی بلکه جنبه روانی نیز دارد. این میل مکرراً به عنوان اشتیاق خاص به خلوت و تنهایی در نظر زوجها جلوه گر میشود. کیفیت ارضای جنسی و عاشقانه در افراد سالم با گذشت زمان تکامل مییابد و بیشتر به آشنایی و صمیمیت نزدیک میگردد (متولی، بختیاری، علوی مجد و ازگلی،۱۳۸۸).
توانایی ایجاد رابطه صمیمی مستلزم مصاحبه و گذشت است. حتی رابطه جنسی سالم در زناشویی زمانی امکان پذیر است که فرد به هویت مطلوب دست یافته باشد. به نظر اریکسون حل بحران صمیمیت در برابر کنارهگیری به توانایی عشق ورزیدن میانجامد که از نظر او نوعی از خود گذشتگی متقابل بین کسانی است که شریک زندگی یکدیگرند. به اعتقاد اریکسون رابطهای که بین زوجینی که به هویت مستقل دست نیافته اند برقرار می شود ممکن است آسیب روانی به دنبال داشته باشد (حیدری و اقبال،۱۳۸۹).
دوستی و رفتار دوستانه با همسر از جمله عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی زناشویی است. به نظر میرسد که این خصوصیت اغلب ازدواجها نباشد و کیفیت بسیاری از آنها تا حد نامناسبی تنزل میکند. صمیمیت حالتی است که بین زن و شوهر پرده و مجابی نباشد، آنچه در دل دارند بگویند و یاور و غمخوار یکدیگر باشند و در این زمینه از صمیم قلب عمل کنند. صمیمیت آینهای است که آنچه در ذهن است در آن منعکس میشود (بک،۱۳۷۸).
ip(i) = nearest facility node to node i;
end
end
اگر کروموزوم تولید شده شدنی بود، به جمعیت اولیه اضافه میشود. جمعیت اولیه سه برابر جمعیت در هر دور اجرای الگوریتم میباشد.
تست شدنی بودن[۳۵]
فقط کروموزومهای شدنی میتوانند وارد جمعیت شده و در عملیاتهای الگوریتم شرکت کنند. لذا لازم است پس از تولید کروموزوم، شدنی بودن آن بررسی شود.
جهت انجام تست شدنی بودن یک کروموزوم، باید موارد زیر رعایت شوند:
الف) کروموزوم باید محدودیت شانس را رعایت کند؛
ب) مقدار باید از بیشتر باشد؛
دراینصورت است که جواب شدنی بودن کروموزوم، مثبت است.
لازم به ذکر است با توجه به نوع تولید جمعیت اولیه و همچنین روش عملیاتهای تقاطع و جهش که در ادامه توضیح داده میشوند، نیازی به بررسی تعداد تسهیلات استقرار یافته در کروموزومها جهت تست شدنی بودن نمیباشد.
تابع ارزیابی[۳۶]
تابع ارزیابی در این الگوریتم همان تابع هدف مسأله میباشد. در این تابع، مقدار و به ترتیب مقادیر دو ژن آخر است.
فرایند انتخاب والد[۳۷]
در فرایند انتخاب والد، جهت انتخاب والد برای شرکت در عملیات تقاطع، از انتخاب تصادفی استفاده میشود.
عملیات تقاطع[۳۸]
از عملیات تقاطع جهت تولید فرزند[۳۹] از والد استفاده میشود. طبق فرایند انتخاب والد، یک جفت والد انتخاب میشود. برای انجام عملیات تقاطع، به صورت تصادفی یکی از دو روش تقاطع تک نقطه یا دو نقطه به کار برده میشود. در تقاطع تک نقطه یک عدد تصادفی تولید میشود که نشاندهنده ژنی در کروموزوم است که برای عملیات تقاطع از این ژن و جابجایی بخشهای ایجاد شده بوسیله آن استفاده میشود. شکل (۳-۲) این عملیات را نشان میدهد.
نحوه عملکرد عملیات تقاطع تک نقطه
در تقاطع دو نقطه دو عدد تصادفی متفاوت تولید میشود که نشاندهنده دو ژن در کروموزوم است که برای عملیات تقاطع از این ژنها و جابجایی بخشهای میانی ایجاد شده بوسیله آنها استفاده میشود. شکل (۳-۳) این عملیات را نشان میدهد.
نحوه عملکرد عملیات تقاطع دو نقطه
جهت تسریع در روند اجرای الگوریتم، پس از انجام عملیات تقاطع، فرزندان تولید شده بروز میشوند. چراکه پس از انجام عملیات تقاطع، امکان دارد تعداد تسهیلات مستقر شده برابر نباشد و لذا عملیات باید تکرار شود اما در بروز رسانی فرزندان، تعداد تسهیلات برابر شده و تغییرات لازم اعمال میشود. کد بروز رسانی فرزند تولید شده به صورت زیر است:
function nc = new child (c, sof, nof, nofs)
% c : child
% sof : set of facilities
% nofs : number of facilities in set
% nof : number of facilities
if nofs > nof
for k=1:(nofs-nof)
select randomly two sites and replace one of them with another;
end
elseif nofs < nof
for k=1:(nof-nofs)
select randomly a facility site (fs) and a non-facility site (nfs). Then, set a facility in nfs and change allocations from fs to nfs alternately;
end
else
۱۵۰۱- با وجود این که فریاد درونم مانند اسپند استفاده شده بود و دیگر دودی (فریاد ) نداشت. امّا نفس سوخته ام به ناگه فریاد و فغان بلندی سر داد.
۱۵۰۲- دست من توان و طاقت این را ندارد که پای ظریف و باریکت را با دست بگیرد، ولی به پای تو می افتد و مانع تردّد و رفتن تو می شود.
۱۵۰۳- سپر انداختن: کنایه از تنزّل و فروتنی نمودن . || عاجز شدن . (برهان)
هم سفرانش سپــــر انداختنـــــد بال شکستنــــد و پر انداختنـــــد
نظامی))
معنی بیت: نگین و جواهر در برابر لب سرخ و زیبایت سپرش را انداخته و اظهار عجز و ناتوانی کرده است. و ما برای اثبات این حرف و ادّعا ، همه شاهد وگواهیم و با مهر کردن آن سندیّتش را تأیید می کنیم .
۱۵۰۴- دم زدن: مجازاً سخن گفتن.
معنی بیت: با وجود این که چراغ مجلس هستم ولی اگر تو اظهار فخر نمایی، من سکوت می کنم و در فکر جدل با تو نیستم. آری با سخن گفتن تو من آرام و بی صدا می شوم ،زیرا هنگامی که بادی بوزد چراغ روشن را هم خاموش می کند.
۱۵۰۵- معنی بیت: اگر بعد از مرگ هم مشکلات و گرفتاری های من باقی مانده است. این طور به نظر می رسد که خار ماهی من مژگان چشم دام است که همچنان منتظر بلایا و گرفتاری های من است.
۱۵۰۶- معنی بیت: گناهان گذشته من با وجود پشیمانی و گریه و زاری من پاک نشد. بسیار گریستم و ناله کردم ولی هم چنان نامه اعمالم سیاه ، تاریک و پرگناه است.
۱۵۰۷- مغیلان: نام درختی است خاردار و به عربی آن را ام غیلان خوانند. (برهان)
معنی بیت: پای من به حدّی شوق و میل رفتن به سوی خار مغیلان را دارد ، که هر بار چشمان ورم کرده اش پر از اشک شده و اندوهناک و آرزومند آن است.
۱۵۰۸- روشناس: کنایه از شخص مشهور و معروف و آشنای همه کس . (برهان قاطع)
ندیــــدم کس از مردم روشنـــاس کز آن مــردمی نیست بر وی سپاس
نظامی))
معنی بیت: من همچون مردمک چشم فردی باوقار، سرشناس و مشهورم و همه مردم مرا می شناسند. با وجود این که زیاد از خانه بیرون نمی روم و با آنها معاشرت ندارم.
۱۵۰۹- معنی بیت: در دیوان و دفتر اشعارم به دنبال چه چیزی هستی و چه مطلبی را جست وجو می کنی ؟ کاری بی فایده انجام می دهی زیراکه تمام ابیات دیوانم منتخب، پخته و برگزیده اند.
۱۵۱۰- معنی بیت: اگر آیینه ای را در مقابلم قرار دهند به خاطر ضعف و ناتوانی زیاد من چیزی جز نام من باقی نمی ماند. همانطور که بر نگین جز نام چیز دیگری را حک نمی کنند .
۱۵۱۱- معنی بیت: از بس که درون هر آبله آب فراوان وجود دارد؛ مانند آب چشمان من، از فشردن پای خود بر زمین، سر آبله باز شده و از آب آن، زمین آنقدر گل آلود شده که من در گل فرو رفته ام.
مضمون بیت: مبالغه در پرآبی آبله پا.
۱۵۱۴- معنی بیت: هرچند که سرم(موی سرم) از سیاهی خالی شده است یعنی مویم سفید شده است، اما هنوز مانند کودکان به نوشتن مشق مشغولم.با این تفاوت که در کودکان مشق نوشتن گناه نیست اما برای من گناه محسوب می شود و من در این دوران به نوشتن مشق گناه مشغولم.
۱۵۱۵- معنی بیت: من هرگز بخت و اقبال آزاد شدن از بند قفس را ندارم. حتّی اگر پری از بال من جدا شود آن پر در قید و بند اوست و آزادی را از من می گیرد .
۱۵۱۶- معنی بیت: زمانی که پیرهن دیوانگی را برای خود دوختم(دیوانه شدم)، از خارهای پای خود به بخیه کردن دامن صحرا مشغول شدم.
۱۵۱۷- معنی بیت: اکنون می خواهم در راه شوق همانند تیری پر در بیاورم و از دوش مردم رهایی یابم. تا کی دیگران بخواهند مرا همچون کمان بر دوش بکشند و مرا به عنوان بار تحمّل کنند؟!
۱۵۲۰- معنی بیت: آنچه که از مردم گرفتیم آن را حواله ایشان کردیم. یا آنکه، آنچه از مردم گرفتیم و خوردیم، به خودشان پس دادیم. به نان خشکی که به زور بازوی خودمان بود، قناعت کردیم ولی دین کسی را برگردن نگرفتیم.
۱۵۲۲- معنی بیت: همانند میوه ای در باغ که نمی تواند از تماشا کردن فصل بهار بهره ببرد، ما نیز بی بهره ایم. وقتی میوه ای پخته و رسیده می شود که دیگر فصل بهار نمی ماند و می گذرد. چون فصل پختگی میوه ها، ایّام سرماست.
لفظ«رسیدن» در این بیت، دارای دو معناست.
۱۵۲۳- معنی بیت: هر پنبه ای که طبیب بر سر زخمم می گذارد تا مرا درمان کند. من آن را بر می دارم و همانطور که فتیله را بالا می کشند تا بسوزد من هم از غصه و داغ دیگران می سوزم .
۱۵۲۴- معنی بیت: حتّی اگر تیغ و شمشیر هم بر سرم بزنند از جای خود تکان نمی خورم. اما مانند کوه از زخم زبان دیگران می نالم.
اشاره به پژواک کوه، وقتی که در کوه آواز سر دهند همان آواز دوباره از کوه بلند می شود .
لفظ تیغ مناسب کوه است.
۱۵۲۵- بیگانگی اختیار کردم. از تعابیر خاصّ غنی است.
۱۵۲۷- معنی بیت: آن قدر پیر شده ام که حتّی دندانم ریخت با وجود این هم حاضر نشدم حق را یاد کنم.
همانطور که کودکان تسبیح را در بازیشان گم می کنند، من هم دندانم را در پیری گم کرده ام(دندانم ریخت).
مثال اطفال اشاره به این است که طفل هم دندانش را هنگام در آمدن دندان دیگرش گم می کند.
۱۵۲۸- سالگره: روز شروع سال نو از عمر طبیعی و در این روز جشن هم کنند خاصه سلاطین و امرا. و این تسمیه برای آن است که رشته ای باشد که هر سال از عمر مولود بر آن گره میزنند تا سالهای عمر بدان معلوم شود. (آنندراج)
معنی بیت: وقتی که رشته عمرم کوتاه شد، تازه معنی سالگره را فهمیدم. زیراکه در سالگره برای تعیین سال رشته را گره می زنند و این کار باعث کوتاه شدن رشته می شود.
۱۵۲۹- معنی بیت: تا زمانی که ساغر در دست دارم، می نوشیدن لذت بخش است. دهان انگشت من همانند نرگس از خنده گشاده شده است.(بسیار خوشحال است.)
صورت شاخ گل نرگس،مانند ساغر و انگشت است؛ یعنی ، تا زمانی که ساغر در دست من است، دهان هر انگشت از خنده متوقف نمی شود.
خندیدن دهان انگشت : استعاره مکنیه ( تشخیص).
۱۵۳۱- زه: چلّه کمان، وتر. (فرهنگ فارسی معین)
کمان را زه کردن: قرار دادن چلّه بر کمان، کنایه از آماده کردن کمان برای تیراندازی.
زه را کمان کردن: کنایه از خماندن زه بر اثر کشیدن بسیار.
معنی مصرع دوم: چلّه را بر کمان قرار بده ، سپس زه را چنان بکش که به خاطر فشار و کشیدگی بسیار همچون کمان، خمیده شود و آماده تیراندازی شو.
۱۵۳۲- منظور از نغمه صدای دلکش ، زیبا ، خوش آهنگ و دل نشین است.
نغمه شیرین: دارای آرایه حسامیزی است.
بیت دارای آرایه حسن تعلیل و تشبیه تفضیلی است.
۱۵۳۳- مصرع: یک نیمه از یک بیت شعر، نیمه ای از قالب تک بیت در ساختار سبک هندی که اشاره به محسوس می کند که اگر زیبا و هنرمندانه و تازه باشد به آن «مصرع برجسته »می گفتند.
موزون: دارای آرایه استخدام است: ۱٫ به معنای «دارای وزن و آهنگ »با «مصرع »مناسبت دارد. ۲٫ به معنای « متناسب» که با« سرو سهی» تناسب دارد.
هانوی[۸۷] (۱۹۶۹) اثرهای برگزدایی را در تراکمهای مختلف و بر روی چند هیبرید ذرت بررسی کرد. حذف ۵۰ درصد برگها در مراحل ۱۰ برگی، ظهور نوک گلتاجی و ۱۲ روز پس از ظهور کاکل به ترتیب عملکرد را ۱۵، ۲۵ و ۲۰ درصد کاهش داد. حذف برگها به میزان ۱۰۰ درصد در همین مراحل عملکرد را به ترتیب ۳۰، ۹۸ و ۶۹ درصد کاهش داد. راجوسکی[۸۸] و فرانسیس[۸۹] (۱۹۹۱) اثر حذف برگها را روی سورگوم دانهای مورد بررسی قرار دادند. آنها مشاهده کردند هر چه برگهای بیشتری حذف شود، عملکرد دانه کاهش بیشتری پیدا میکند، اما بازده فتوسنتزی سطوح باقیمانده افزایش مییابد.
عملکرد دانه ذرت تابع شاخص سطح برگ[۹۰] است، بنابراین، با ساختار سایهانداز گیاهی در ارتباط است. آزمایشهای سایهاندازی و افزایش شدت نور در ذرت نشان دادهاند که چنانچه این تیمارها در طی دو هفته قبل تا دو هفته پس از ظهور کاکل اعمال شوند بر عملکرد دانه تأثیر خواهند داشت، این امر محدودیت مبدأ را نشان میدهد (تولن آر و دی نارد، c1978).
هانتر و همکاران (۱۹۶۹) کاهش عملکرد را در ذرت بر اثر حذف برگها همراه گلتاجی گزارش کردهاند. کانترل و گریدنان (۱۹۸۱) گزارش کردند، حذف گلتاجی و تمام برگهای بالای بلال باعث کاهش عملکرد دانه به میزان بیش از ۴۵۰ درصد میشود. در آزمایش دیگری، حذف سه برگ همراه با گلتاجی عملکرد دانه اینبرد لاینها را ۲۸ درصد کاهش داد. در آزمایش اگاروبا و همکاران (۱۹۷۶) وقتی همه برگها ۱۰، ۲۰ و یا ۳۰ روز پس از ظهور کاکل حذف شدند، عملکرد دانه به ترتیب ۸۳، ۶۰ و ۴۱ درصد کاهش یافت و آهنگ تجمع ماده خشک در دانه ، ۱۰ روز پس از اعمال تیمار کم شد. حذف برگها به میزان کمتر، باعث شد آهنگ تجمع ماده خشک در دانه ۲۰ روز پس از اعمال تیمار کم شود. جانسون (۱۹۷۸) نیز نشان داد حذف برگها در مرحله ۵ برگی، باعث کاهش عملکرد به میزان ۱۰ تا ۱۳ درصد گردید که این کاهش عملکرد، بدلیل کاهش تعداد بلال در بوته بود.
شاپیرو[۹۱] و همکاران (۱۹۸۶) طی چند سال پژوهش مزرعهای گزارش کردند، برگزدایی قبل از مرحله ۷ برگی، بر عملکرد نهایی دانه اثر نگذاشت. تولنآر و دینارد (b1978) مشاهده کردند برگزدایی در ۲، ۴ و یا ۶ هفته پس از ظهور کاکل باعث افزایش عملکرد دانه، به ترتیب به میزان ۱۸۱۰، ۱۵۲۰، ۳۵۰ کیلوگرم در هکتار گردید. رمیسون و امتی (۱۹۸۲) مشاهده کرد حذف همه یا نیمی از برگهای زیر بلال اثر معنیداری بر وزن خشک بلال و وزن دانه نداشت. در این شرایط فعالیت فتوسنتزی برگهای بالای بلال، به طور مشخصی افزایش یافت. واسیلاس و سیف (a1985) مشاهده کردند برگزدایی در مرحله خمیزی نرم باعث افزایش عملکرد دانه میشود، که میتواند به دلیل کاهش تعرق در طی تنش خشکی باشد.
فری (۱۹۸۱)، واسیلاس و سیف (b1985) گزارش کردند حذف تمام برگها در مرحله شیری شدن، تعداد دانه در بلال را کاهش میدهد. جونز و سیمونز (۱۹۸۳) نیز مشاهده کردند که برگزدایی زود هنگام (۱۲ روز پس از ظهور کاکل) تعداد دانه در بلال را کاهش داد، اما برگزدایی (۲۴ روز پس از ظهور کاکل) روی تعداد دانه در بلال اثری نگذاشت.
تولنآر و دینارد (a1978) مشاهده کردند برگزدایی کامل در اواسط ظهور کاکل و یا یک هفته پس از ظهور کاکل، به ترتیب باعث کاهش عملکرد به میزان ۱۰۰ و ۸۹ درصد میشود. هیکز[۹۲] و همکاران (۱۹۷۷) دریافتند که برگزدایی کامل در مرحله ۱۳ برگی، ظهور گلتاجی و سخت شدن کامل دانه، عملکرد دانه دو هیبرید ذرت را به ترتیب، به طور متوسط ۳۹، ۱۰۰ و ۳۵ درصد کاهش میدهد. واسیلاس و سیف (a,b1985) نیز گزارش کردند برگزدایی کامل در مرحله گردهافشانی عملکرد را ۱۰۰ درصد کاهش داد. در پژوهش جونز و سیمونز (۱۹۸۳)، حذف همه برگها ۱۰، ۲۰ و یا ۳۰ روز پس از ظهور کاکل باعث شد عملکرد دانه به ترتیب ۸۳، ۶۰ و ۴۲ درصد کاهش پیدا کند. اما انجام این تیمار ۴۰ و ۵۰ روز پس از ۵۰ درصد ظهور کاکل اثری بر عملکرد دانه نداشت.
در برخی از پژوهشها برگزدایی تأثیری بر عملکرد دانه نداشته است و یا حتی باعث افزایش عملکرد نیز شده است. به عنوان مثال سینگ و نیر (۱۹۷۵) نشان دادند حذف نیمه انتهایی همه برگها در مرحله ۱۰ برگی بدلیل ایجاد سایهانداز بهتر، جهت نفوذ نور، از طریق افزایش وزن دانه و کاهش پوکی، باعث افزایش عملکرد میشود. هیکز و همکاران (۱۹۷۷) اثرهای حذف برگ را بر روی یک هیبرید زودرس (۹۰ روزه) و یک هیبرید دیررس (۱۵۰ روزه) بررسی کردند. برگزدایی در مرحله ۵ برگی در هیبرید دیررس باعث ۷ درصد کاهش عملکرد و در هیبرید زودرس باعث ۳۰ تا ۸۰ درصد افزایش عملکرد شد. عمل حذف برگها در مرحله نزدیک به آغازش گل باعث کند شدن نمو رویشی و کاهش رقابت اندامهای رویشی با زایشی و در نتیجه افزایش عملکرد شد. همچنین برگزدایی به میزان ۵۰ درصد، در اوایل مرحله شیری، باعث افزایش عملکرد هیبرید زودرس شد (هیکز و همکاران، ۱۹۷۷).
مختاری و همکاران (۱۳۸۵) گزارش کردند قطع کلی برگهای روی بوته، قطع برگهای بالای بلال و پوشش بلال و قطع برگهای بالای بلال با حفظ پوشش، عملکرد دانه را به ترتیب ۳۶، ۲۷، ۱۷ درصد، نسبت به تیمارهای شاهد (عدم حذف برگ) کاهش داد. هانوی (۱۹۶۶)، تولنآر و دینارد (a1978)، جونز و سیمونز (۱۹۸۳) و بارنت و پیرس (۱۹۸۳) دریافتند که با حذف برگها در ذرت، تعداد و وزن دانه ها کاهش مییابد. حذف زود هنگام برگها باعث کاهش تعداد دانه گردید در حالی که حذف برگها بعد از گردهافشانی باعث کاهش وزن دانه شد. حذف برگها همچنین، سبب کاهش طول دوره پر شدن دانه در ذرت شد (بارنت و پیرس، ۱۹۸۳).
وزن دانه در قسمتهای مختلف بلال متفاوت است. تولنآر و دینارد (c1978) که مراحل نمو دانه را مطالعه میکردند گزارش دادند، وزن خشک دانه در زمان تشکیل لایه سیاه در دانههای پایین بلال بیشتر از دانههای نوک بلال است، آنها دلیل این امر را به کوتاهتر بودن مرحله خطی پر شدن دانه در دانههای نوک مرتبط دانستند. در این آزمایش شروع مرحله خطی پر شدن دانه در دانههای پایین بلال زودتر بود. در مجموع از بررسی منابع موجود چنین بر میآید که استفاده از روش برگزدایی وسیلهی مناسبی برای درک رابطه مبدأـمقصد در ذرت دانهای است که با شناخت دقیقتر روابط فیزیولوژیک تعیین کننده عملکرد ذرت دانهای میتوان در جهت افزایش عملکرد این محصول استراتژیک گام بر داشت.
۲-۳- تأثیر نیتروژن بر رشد و خصوصیات مورفولوژیک در گیاهان زراعی
تأثیر اصلی نیتروژن بر فتوسنتز از طریق افزایش دریافت نور صورت میگیرد. ساوادا[۹۳] و همکاران (۱۹۹۵) مشاهده کردند که سطح برگ نقش مهمی در تولید دانه در رقمهای متفاوت ذرت داشت و یک همبستگی بین سطح برگ و وزن خشک گیاه پیدا کردند (ساتا[۹۴] و همکاران، ۱۹۹۷). سینهاروی[۹۵] و همکاران (۱۹۹۶) در مطالعهای روی کنجد گزارش کردند که کاربرد ۳۰ و ۶۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دو شکل اوره و نیترات آمونیوم ارتفاع گیاه و تعداد شاخه های اولیه در هر بوته را افزایش داد.
۲-۴- تأثیر نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد
نیتروژن یکی از عوامل محیطی اساسی در کنترل بیوماس و عملکرد از طریق تأثیر بر روی شاخص سطح برگ (دریافت تشعشع) و ظرفیت فتوسنتزی به ازای واحد سطح برگ میباشد (پسرکلی[۹۶]، ۱۹۹۵). تغییرات در نیتروژن ذخیره، رشد و نمو گیاهان را تحت تأثیر قرار میدهد (مککالوگ[۹۷] و همکاران،۱۹۹۴). یوهارت و آندره (a1995) بیان میکنند که کمبود نیتروژن نمو فیزیولوژیک مراحل رویشی و زایشی ذرت را به تأخیر میاندازد اما سرعت جوانهزنی برگ را کمتر کاهش میدهد. ولی به سرعت گسترش برگ و دوام سطح برگ را قویاً کاهش میدهد و همچنین باعث کاهش راندمان استفاده از نور خورشید میشود.
یوهارت و آندره (b1995) نتیجه گرفتند که کمبود نیتروژن به علت این که شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ و نسبت فتوسنتز گیاه زراعی را کاهش میدهد و همچنین چون باعث کاهش در گرفتن تابش (نور) و کاهش راندمان استفاده از تابش (نور) میشود مقدار مواد پرورده در بلال را تحت تأثیر قرار میدهد. یوهارت و آندره (b1995) معتقدند تنش نیتروژن در زمان گلدهی میتواند روی خصوصیات کمی ذرت هم اثر بگذارد که این را به مواد پرورده نیتروژن در طول ۱۵ روز قبل تا ۱۵ روز بعد از کاکلدهی نسبت میدهند. البته در منابع اطلاعات کمی در مورد مقدار مواد پرورده و نیتروژن قابل دسترس و برهمکنش آنها در ذرت وجود دارد (یوهارت و آندره، b1995). همچنین تیمارهای نیتروژن موجب افزایش قابل ملاحظه در عملکرد دانه، وزن دانه، تعداد دانه و بقیه اجزای عملکرد میگردد. پتانسیل تعداد تخمک ها (دانه ها) در بلال بوسیله کمبود نیتروژن میان ۱ تا ۸ درصد (ردیف های هر بلال و دانه ها در هر ردیف نمی توانند به طور معنیدار تحت تأثیر قرار بگیرند) کاهش پیدا می کند. اگرچه از دست رفتن دانه در هر بلال به خاطر از بین رفتن در باروری، سقط یا عدم تکامل دانه میان ۳۲ و ۳۸ درصد برای تیمارهای با نیتروژن کافی و میان ۳۸ تا ۸۲ درصد برای تیمارهای با کمبود نیتروژن بود.
اثرات اصلی نیتروژن را میتوان به افزایش فعالیت متابولیک گیاه، تسریع اغلب فرآیندها و تغییر کل قدرت جذب گیاه نسبت داد (پتر و همکاران، ۱۳۷۳). آدریان[۹۸] و بانجورکو[۹۹] (۱۹۹۵) نشان دادند که با کارکرد نیتروژن جذب فسفر و پتاسیم در گیاه افزایش یافت.
در پژوهشی که توسط سرژیو و آندره صورت گرفته بود تأثیر کمبود نیتروژن بر رشد، نمو، تسهیم ماده خشک و تشکیل بذر در ذرت بررسی و مشخص شد که کمبود نیتروژن نمو فنولوژیکی مراحل رویشی و زایشی را با تأخیر مواجه نمود و سرعت ظهور برگ به صورت جزئی ولی سرعت گسترش توسعه برگ و دوام سطح برگ به شدت کاهش یافت. کمبود نیتروژن با کاهش دریافت انرژی تابشی و کارایی مصرف انرژی منجر به کاهش نسبت ماده خشک بلال به کل ماده خشک تولیدی در زمان برداشت به دلیل افت سرعت رشد گیاه زراعی در زمان گلدهی گردید. تسهیم مادهی خشک به مقصدهای زایشی در زمان گلدهی نیز در اثر کمبود نیتروژن کاهش یافته بود. ارتباطهای معنیداری بین تعداد بذر و میزان نیتروژن تجمع یافته یا سرعت رشد گیاه زراعی در زمان گلدهی از طریق تعیین توابع خطی و منحنی شکل که در آن میزان عملکرد بذر و تعداد بذر از نقطه بالاتر از حد آستانه افزایش نیافته بود به دست آمد (یوهارت و آندره، ۱۹۹۱; یوهارت و آندره، a1995).
پژوهشی که توسط مینزر و زو (۱۹۹۸) روی هشت گونه نیشکر انجام گرفت بیان میدارد که کمبود نیتروژن کارایی سیستم تمرکز دهنده دیاکسیدکربن را در گونه های C4 کاهش میدهد و به طبع عملکرد کوانتومی نیز کاهش می یابد.
مقدار کود نیتروژن مورد نیاز گیاهان جهت نیل به عملکردهای بهینه با توجه به نوع محصول، خاک، اقلیم، شرایط زراعی و سن فیزیولوژیک گیاه مشخص میگردد. نیاز و زمان مصرف نیتروژن برای گیاهان مختلف متفاوت است. با این وجود توصیههای کودی بر پایه اندازه و برداشت نیتروژن به وسیله محصول مقدار مواد غذایی مورد نظر در خاک در طول زمان رشد گیاه امکانپذیر بوده، لیکن در عمل از طریق انجام بررسیهای کودی در مزرعه قابل دسترس خواهد بود (مکلوتی و همائی، ۱۳۷۳). از زمان ظهور گل نر تا کاکلدهی هر گونه تنش محیطی مانند کمبود عناصر غذایی، کمبود آب و کمبود نور میتواند کاکلدهی را به تأخیر بیندازد و تشکیل یکنواخت دانههای ذرت را بر اثر نبودن گردههای زنده مختل سازد. در صورتی که تنشهای محیطی شدید باشد امکان دارد که به طور کلی دانهای در سطح بلال تشکیل نشود. کمبود نیتروژن در حالی که ارتفاع گیاه حدود ۲۰ سانتی متر است، باعث کاهش تعداد دانه در بلال در ردیفها و در نتیجه باعث کاهش عملکرد میگردد (کاظمیاربط، ۱۳۷۴).
یوهارت و آندره (b1995) گزارش کردند اختلاف در تعداد دانههای بلال میتواند بیشتر با تغییرات در دانهنشینی (باروری دانه و یا سقط دانه) ارتباط داشته باشند، که بیشتر این تغییرات در تعداد آغازههای سنبلکهای بلال است. همچنین در مورد حساسیت دانههای بلال در قسمتهای مختلف گزارش کردند که تعداد دانه در بالای بلال نسبتاً به کاهش نور، کمبود نیتروژن، خشکی و تراکم جمعیت بالا و تأخیر در تاریخ کاشت غیرحساس هست.
نسبت رشد گیاه زراعی ذرت در طول یک زمان ۳۰ روز زمانی که براکتههای کاکل پدیدار میشوند به مقدار زیاد با تعداد و عملکرد دانه در ارتباط هست. پس کل ماده خشک بالای زمین در حین گلدهی، ماده خشک بلال در حال گلدهی و جریان مواد پرورده به بلال در حال گلدهی برای پیشگویی تعداد دانه و عملکرد دانه استفاده میشود که البته بعضی از این پیشگوییها میتواند به پاسخگویی گیاهان زراعی به نیتروژن قابل دسترس کمک کند (یوهارت و آندره، a1995).
کمبود نیتروژن، عملکرد را کاهش میدهد زیرا کاهش عملکرد هم از طریق کاهش تعداد دانه و هم وزن دانه میباشد. در تیمارهای کمبود نیتروژن عملکرد دانه و تعداد دانه به طور معنیداری کاهش پیدا کرد. علت از بین رفتن دانهها ممکن است عدم باروری یا افزایش سقط و یا عدم تکامل آن باشد (یوهارت و آندره، b1995).
یوهارت و آندره ( a,b1995) گزارش کردند که مواد پرورده و نیتروژن ذخیره شده در طول دوره گلدهی تعیین کننده دانهنشینی در ذرت است. کمبود نیتروژن تعداد دانهنشینی را تنها از طریق مواد پرورده کربن تحت تأثیر قرار میدهد. اما اثرات مستقیم کمبود نیتروژن بر روی تعداد دانهنشینی هنوز کشف نشده است. همچنین گزارش کردند که کمبود نیتروژن عملکرد دانه را کم می کند زیرا کمبود نیتروژن هم تعداد دانه و هم وزن دانه را کاهش می دهد. در اثر کمبود نیتروژن وزن دانه ۲۵-۹ درصد و عملکرد دانه بین ۱۴۰-۸ درصد نسبت به گیاهان شاهد کاهش پیدا کردند.
مواد غذایی جهت تولید عملکرد مناسب در گیاهان زراعی ضروری میباشد. آدریان و بانجورکو (۱۹۹۵) نشان دادند که با کاربرد ۵۰ و ۱۰۰ کیلوگرم اوره در هکتار حداکثر عملکرد دانه ذرت به دست آمده است. ایکه[۱۰۰] و همکاران (۱۹۹۸) پنج رقم ذرت را تحت چهار تیمار کود نیتروژن قرار دادند و مشاهده کردند که با افزایش تیمار کودی عملکرد دانه و وزن دانه برای همه واریتهها افزایش پیدا کرد.
۲-۵- تأثیر نیتروژن بر شاخص برداشت و راندمان استفاده از آب
شاخص برداشت نسبت عملکرد اقتصادی (دانه) به وزن خشک کل اندام هوایی در زمان رسیدن است که بستگی به میزان کل ماده خشک گیاه در زمان قبل و بعد از گردهافشانی و حرکت مواد پرورده مربوط به قبل از گردهافشانی به دانه دارد (لدلو[۱۰۱] و همکاران، ۱۹۹۰).
راندمان مصرف آب نیز به صورت ماده خشک تولید شده (عملکرد اقتصادی) به ازای هر واحد آب مصرف شده تعریف میشود (روچت[۱۰۲] و همکاران، ۱۹۹۶). در واقع شیب رابطه خطی بین تولید ماده خشک و میزان آب مورد استفاده است (بویر[۱۰۳]، ۱۹۹۶). تییر و پیت (۱۳۷۲) بیان نمودند ذرتی که خوب کود داده شده باشد آب را به طور مؤثرتری استفاده میکند زیرا از ریشههای عمیقتر آب بیشتری جذب میکند و ریشهها تا حدودی ظرفیت بیشتری برای جذب آب از خلل و فرج کوچکتر و غشاء آلی که ذرات خاک را احاطه کردهاند دارند. مصرف عناصر غذایی کافی به خصوص نیتروژن باعث می شود سیستمهای ریشهای عمیقتر و وسیعتری در طی رشد تولید شود چون بهرهبرداری از آب رابطه نزدیکی با رشد ریشه دارد، تغذیه گیاه در شرایطی که رطوبت خاک کمتر از حد مطلوب است اثر مثبت بر روی کارآیی مصرف آب دارد. یوهارت و آندره (b1995) بیان میکنند کودهای نیتروژنه موجب ازدیاد راندمان استفاده از آب روی خاک هایی با نیتروژن کم و آب کافی میشوند.
فصل سوم
مواد وروش ها
فصل سوم
مواد وروش ها
۳-۱- مشخصات جغرافیایی محل آزمایش
این پژوهش مزرعهای در سال زراعی ۱۳۸۸ در مزرعهی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در ۱۸کیلومتری شمال شرقی شیراز به اجرا درآمد. ارتفاع محل آزمایش از سطح دریا ۱۸۱۰ متر، طول جغرافیایی ´۳۵ º۵۲ و عرض جغرافیایی ´۴۰ º۲۹ میباشد.
کاشت مزرعه در تاریخ ۲۴/۳/۸۸ با بهره گرفتن از رقم سینگلکراس ۷۰۴ (K.SC704) صورت گرفت. گسترش سطح زیر کشت این رقم در کشور بیش از سایر ارقام بوده و برای تولید دانه و ذرت علوفهای سیلویی مورد استفاده قرار میگیرد. دورهی رشد این رقم از ۱۲۵ تا ۱۳۵ روز تغییر کرده و از گروه دیررس می-باشد و در صورتی که برای تولید دانه مورد استفاده قرار گیرد میتواند بین ۸ تا ۱۰ تن دانه تولید نماید. مناسبترین تراکم آن برای تولید دانه حدود ۶۵۰۰۰ ودر مورد تولید علوفه سیلویی حدود ۷۵۰۰۰ بوته در هکتار است.
آزمایش به صورت کرت یکبار خرد شده[۱۰۴] در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بود (جدول ۳-۱). فاکتور اصلی سطوح نیتروژن (A)، صفر (A1) و ۱۱۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار (A2) به صورت اوره و در مرحله ۱۱ برگی بود. فاکتور فرعی شامل ۴ تیمار دستورزی مبدأ-مقصد (B) به شرح زیر بود:
۱-کنترل (شاهد) (B1)
۲-حذف ۵۰ درصد بلال (Sink) در مرحله Silking50% (B2)
۳-پاکتگذاری روی بلال (حذف کامل مقصد)، جلوگیری از باروری گلچهها توسط قرار دادن پاکت روی گل آذین ماده (بلال) (B3)
۴-برگزدایی جزئی، حذف همه برگهای بالای بلال سه هفته بعد از ظهور ابریشمها (B4)
جدول ۳-۱- نقشه طرح آزمایشی
| A2B1 | A2B4 | A2B3 | A2B2 | A1B3 | A1B4 | A1B1 | A1B2 |
| A2B2 |
کنترل
O1
_
O 2
R
۳-۳- جامعه تحقیق:
عبارت است از کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری سال سوم ابتدایی شهرستان گیلانغرب که در مدارس ابتدایی در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ به تحصیل مشغول اند که از طرف مدارس به مرکز اختلال یادگیری شهرستان گیلانغرب معرفی شده اند. حجم کلی جامعه آماری۷۲ دانش آموز دارای اختلال یادگیری است. که تعداد ۴۲ پسر و ۳۰ دختر می باشند.
۴-۳- حجم نمونه:
در این نمونه حجم نمونه ۳۰ نفر دانش آموز پسر بود که ۱۵ نفر در گروه آزمایش و تعداد ۱۵ نفر دانش آموز برای گروه گواه می باشد. همچنین روش نمونه گیری در این پژوهش به شیوه نمونه های در دسترس در نظر گرفته می شود. از آن جایی که افراد نمونه در یک سطح سنی مشخص قرار دارند افراد نمونه را در دو گروه ۱۵ نفره قرار دادیم.چون روش شبه آزمایشی است گرد آوری وسیع امکان پذیر نیست . امکان نمونه تصادفی ساده، طبقه ای و خوشه ای نبود.
۵-۳- ابزار گردآوری داده ها:
به منظور تشخیص دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری و تعیین میزان مشکلات یادگیری آنها از این پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه توسط ویلکات، بودا، ریدل، چابیلداس، دیفرس، پنپنگتون ۲۰۱۱ (به نقل از حاجیلو و رضایی شریف، ۱۳۹۰، ص۲۴) تهیه شده و مشکلات یادگیری را متشکل از پنج عامل اساسی خواندن، حساب کردن، شناخت اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عملکردهای فضایی می داند که موجب مشکلات یادگیری می شود. این پرسشنامه از ۲۰ آیتم تشکیل شده است که توسط والدین دانش آموزا ن تکمیل می شوند. پاسخ به هر عبارت در یک مقیاس لیکرت ۵ درجه ای از اصلا (۱) تا همیشه (۵) می باشد.
۳- روایی و پایایی:
روایی و پایایی از خصایصی هستند که برای مفید و موثر واقع شدن روش جمع آوری داده ها شرایط اساسی به شمار می روند. روایی اصطلاحی است که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن درست شده است، اشاره می کند و آزمونی دارای روایی است که برای اندازه گیری آنچه مورد نظر است، مناسب باشد(سیف، ۱۳۸۴). پایایی یکی از ویژگی های فنی ابزار اندازه گیری است این مفهوم با این امر سروکار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج به دست می دهد(سرمد و همکاران، ۱۳۷۹).
پایایی این پرسشنامه، مولفه های آن، توسط سازندگان پرسشنامه با روش های همسانی درونی و بازآزمایی بررسی شده و مقادیر قابل قبولی را به دست داده است.(نریمانی و همکاران، ۱۳۹۱). روایی تفکیکی و روایی سازه پرسشنامه مذکور در حد مطلوب گزارش شده است.همچنین روایی همگرای مولفه های این پرسشنامه با پرسشنامه پیشرفت تحصیلی استاندارد به این ترتیب گزارش شده است: خواندن ۶۴/.؛ ریاضی۴۴/.؛ شناخت اجتماعی ۶۴/.؛ اضطراب اجتماعی۶۴/. و عملکرد فضایی ۳۰/.(نریمانی و همکاران، ۱۳۹۱).
حاجلو و رضایی شریف(۱۳۹۰) در بررسی پایایی این پرسشنامه از دو روش همسانی درونی و بازآزمایی استفاده کردند.همسانی درونی کل و خرده مقیاس های آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به این ترتیب گزارش شده است: خواندن۸۸/. ،ریاضی ۷۱/.، شناخت اجتماعی ۸۳/.، اضطراب اجتماعی ۸۵/.، عملکرد فضایی ۷۲/.، و کل ۹۰/. و پایایی بازآزمایی این پرسشنامه که به فاصله زمانی دو هفته اجرا گردید و با بهره گرفتن از روش همبستگی ضریب پایایی آزمون_ باز آزمون به قرار زیر به دست آمد: خواندن ۹۳/.، ریاضی ۸۷/.؛ شناخت اجتماعی ۸۹/.، اضطراب اجتماعی ۸۴/.؛ عملکرد فضایی ۸۲/.، و کل ۹۴/.. روایی سازه ی پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو نیز به دو شیوه ی محاسبه ضریب همبستگی پرسشنامه با خرده مقیاس های آن و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مورد تایید قرار گرفت(حاجلو و رضایی شریف،۱۳۹۰) .
۳- روش تجزیه و تحلیل داده ها:
داده ها واطلاعات جمع آوری شده با بهره گرفتن از نرم افزار های متداول کامپیوتری نظیر spss مورد ارزیابی آمار توصیفی و استنباطی قرار می گیرد.
آمار توصیفی: به منظور نمایش چگونگی ویژگی نمونه های مورد مطالعه در حوزه ی آمار توصیفی، از شاخص های مرکزی و پراکندگی ( درصد، میانگین، میانه، انحراف معیار، ترسیم جدول فراوانی) با هدف دسته بندی آزمودنی ها از نظر ویژگی های مختلف و توصیف جامعه آماری استفاده گردید.
آمار استنباطی: به منظور تعیین وجود یا عدم وجود رابطه بین متغیرها، برآورد و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی فرضیات استفاده شده است.
تجزیه وتحلیل کلیۀ داده ها با بهره گرفتن از نرم افزارspss و در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام می شود.
فصل چهارم
یافته های پژوهش
جدول آمار توصیفی شماره ۱ :
فراوانی پاسخگویان بر حسب گروه های مورد مطالعه در پژوهش
فراوانی
درصد
گروه کنترل
۱۵
۵۰
گروه آزمایش
۱۵
۵۰
جمع
۳۰
۱۰۰
همان گونه که در جدول آمار توصیفی شماره ۱ مشاهده میشود، توزیع فراوانی پاسخگویان در گروه های مورد مطالعه در پژوهش حاکی از آنست که: ۱۵ نفر معادل ۵۰ درصد در گروه کنترل و ۱۵ نفر معادل ۵۰ درصد نیز در گروه آزمایش در این پژوهش شرکت داشته اند.
جدول آمار توصیفی شماره ۲ :

