یادگیری محصول تفکرات است و تفکر خوب را همه دانش آموزان میتوانند فرا بگیرند.
یادگیری مستلزم فکر عمیق است و ملازم کاربرد منعطف و فعال دانش است.
به این ترتیب هفت اصل اساسی در مدارس هوشمند باید نصب و راهاندازی شود که این هفت اصل عبارتاند از:
دانش مولد: انتخاب دروس مفید برای دانش آموزان
هوش یادگرفتنی: تلقی از هوش به عنوان امری اکتسابی و قابل دستیابی و نه خصیصهای ثابت
تمرکز بر درک و تاکید بر فهمیدن
آموزش برای تسلط: آموزش به قصد کسب مهارت و انتقال آن به موقعیتهای جدی
ارزیابی آموزش محور: ارزیابی به قصد یادگیری و نه امتحان
مدرسه هم چون سازمان یادگیرنده
استقبال پیچیدگی: پذیرش برخورد با موقعیتهای پیچیده (پرکینز، ۲۰۰۷)
۲-۱۳- اهداف مدارس هوشمند
اهداف، مقاصد مورد انتظار در دورههای زمانی بلندمدت میباشند. اهداف مدارس هوشمند به نحوی تبیین شدهاند که در راستای اهداف اداره کل آموزش و پرورش بوده، مسیر را برای نیل به این هموار سازند. همچنین اهداف مدارس هوشمند در راستای چشمانداز مدارس هوشمند تدوین گردیده است تا نیل به این اهداف، رسیدن به چشم انداز را ممکن تر سازد. اهداف اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در خصوص هوشمند سازی مدارس عبارتاند از:
استمرار فرایند یادگیری دانش آموزان در خارج از مدرسه
ایجاد محیطی پویا و جذاب برای شکوفایی کامل استعدادها و بروز خلاقیتهای فردی و جمعی دانشآموزان
افزایش حضور و پشتیبانی و مشارکت والدین و گروههای ذینفع در فرایند یادگیری دانش آموزان
همراه نمودن کادر آموزشی مدارس با روندهای نوین آموزشی مبتنی بر نیازمندیهای جامعه دانشبنیان
ایجاد محیطی مناسب جهت ارزیابیهای مستمر و متناسب با استعداد و پیشرفت دانشآموزان
فراهم نمودن فضای مشارکت و تعامل دانشآموزان و معلمان در فرآیندهای آموزشی
ترویج یادگیری تجربی، پژوهش محوری و دانش آموز محوری در فرآیندهای آموزشی
توسعه مهارتهای ادراکی، کلامی، اجتماعی، حرفهای و تخصصی دانشآموزان
تربیت دانش آموزان فاخر برای ورود به میدانهای بینالمللی با تکیه برهویت ایرانی اسلامی(نقشه راه مدارس هوشمند تهران، ۱۳۸۸، ص ۷)
۲-۱۴- معرفی پروژه شبکه تایگر[۵۶]
تبدیل هر مدرسه به مدرسه هوشمند از اولویتهای هر ملت خواهد بود. اگرچه طی مراحل به مدیریتی عظیم و تلاشهای مالیاتی احتیاج خواه داشت. تحویل سختافزار و زیرسازی ارتباطات در مدارس برنامهریزی شده است. جامعه در مقیاس بزرگ فشارهایی را بر روی مدارس سنتی اعمال میکند تا فنآوری اطلاعات و ارتباطات[۵۷] را در آموزش و پرورش در شکاف عریض مابین مدارس سنتی و هوشمند پذیرا باشد. مدارس سنتی بدون سرمایه کافی با نبردی دشوار در تجهیز دانش آموزانش به منظور دست و پنجه نرم کردن با برنامه عصر اطلاعات مواجه میشود. دانشآموزان هم چنین قادر به داشتن انتخابات شخصی بیشتری در برنامه آموزشی خود و چگونگی تفکر ویادگیری خواهند بود. این نوع فشار پروژههای آموزش مبتنی بر فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات مختلف را هدایت میکند تا به وسیله نهادهای آموزشی بیشماری به کار گرفته شوند. یکی از این پروژهها شبکه تایگر است. این پروژه که توسط حوزه آموزش و پرورش با همکاری مرکز منابع آموزش و پرورش منطقه تهیه شده است و پروژهای است با شبکه عریض منطقهای که با هر مدرسه که در ترنگاون[۵۸] قرار دارد، مرتبط می باشد. شبکه تایگر شبکه منطقه ای جهانی آموزشی است. که مورد پذیرش مدارس و ادارات آموزش و پرورش است. وسایل مناسب عمده این شبکه، منابع آموزشی است. این شبکه، نه پروژهای موقتی برای کمک به مدارس سنتی جهت تبدیل به محیطهای یادگیری مدارس هوشمند در درون جنبههای مختلف مدارس طراحی شده است و این پروژه مدارس را به تدریج به سوی مدارس هوشمند تغییر شکل میدهد.
۲-۱۴-۱- اجرا و پیاده سازی
تا زمانی که مدارس سرمایه بسیار محدود و ناموجود یا کارکنان شایسته محدودی داشته باشند، این پروژه مشتری شبکه تایگر در شبکه شمارهگیری میشود. مدرسه از مرکز منبع آن حداقل یک کامپیوتر مجبور به کار در یک مقیاس، بسیار کوچکتر، اما کاربردی خواهد بود. به طور ابتدایی، یک مدرسه پرسنلی چندرسانه ای آماده اینترنت ایستگاهی است، بهره میگیرد. مدرسه دانلود کردن تمام اطلاعات یا مواد برای استفاده محلی، از شبکه بهره میبرد.
فنآوری ابزار و کاربردها در مراحل پایانی پیچیدهتر خواهد شد. ما مشغول تدارک محیط یادگیری مدرسه هوشمند درون مدارس سنتی هستیم، به منظور این که به بنیاد مقدماتی تبدیل مدرسه هوشمند کمکرسانی کند. بنابراین اهمیت عمده به کارگیری کاربردهای مناسب شبکه تایگر در اطمینان انجام وظایفمان است. برخی از کاربردهای عمده ای که محیط آموزشی مدرسه هوشمند فراهم میکند عبارت است از:
۱-مجموعه مواد منبعی عالی
تهیه بهترین مواد آموزشی- یادگیری از بهترین معلمان سراسر ناحیه و به مشارکت گذاشتن آنها در شبکه.
۲-میز تحریر کمکی برای معلمان ودانشآموزان
توانایی استفاده از شبکه تایگر به عنوان یک میز تحریر کمکی- بسته های پرسش و پاسخ داخل پایگاه دادهها که ثبت شدهاند. دانشآموزانی که در زمینه درک موضوعات معین در درسهایشان با مشکلی مواجه میشوند باید بتوانند از میز تحریر کمکی استفاده کنند واین یک برنامه مربی- دانش آموز خواهد بود. والدین نیز میتوانند از این امکانات بهره لازم را ببرند.
۳-کیف الکترونیک
کاربرد این مورد دانش آموزان را قادر به شراکت کارهایشان با دانشآموزان دیگر مناطق میکند.
۴-ارائه محتوای سمعی- بصری و ویدئو کنفرانس
شبکه تایگر به دانش آموزان و معلمان اجازه دریافت نمایش ویدئو، گرافیک و شنیداری خواهد داد.
ثبت موضوعات انتخابی معلمان کارشناس برای مدارس دیگر در دسترس خواهد بود تا به صورت بدون اتصال مشاهده و دریافت کنند.
۵-خدمات اجتماع و انجمن اولیا- مربیان
اجتماع و والدین نقش مهمی در فراهم کردن شرایط برای فرزندانشان در یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند. از جمله ایجاد بستر مناسب برای استفاده، تهیه قطعات سختافزاری و کمک به مدارس
۶-تدریس به شیوه درون خطی
شبکه تایگر میزبان تدریس درون خطی برای دانش آموزانی است که میتوانند دروس را دریافت یا مواد را بدون ترک اتاق ، آزمایش کنند و والدین نیز قادر به کنترل بیشتر فرزندان خواهند بود.
۷-پست الکترونیک
که به طور فعالانه در مبادله فایلها و اطلاعات به کار گرفته خواهد شد.
۸-محل اجتماع و اتاقهای گفتگو
فرصت مباحثه برای دانش آموزان، والدین و معلمان در این میدان به وجود خواهد آمد تا تسهیل مشارکت ایدهها و نظرها را به سوی اصلاح آموزش و پرورش و دانش آموزان رهنمون سازد. (سایت آموزش و پرورش مالزی)
۲-۱۵- مدل اولیه مدارس هوشمند ایران
در این بخش پس از مطالعه تطبیقی، تجربههای جهانی وهم چنین مصاحبه با کارشناسان و مدیران مدارس و سازمان آموزش و پرورش شهر تهران سعی شد تا مدلهایی برای توسعه مدارس هوشمند استخراج شود. مدلهای ارائه شده در دو دسته مدلهای مفهومی و اجرایی دستهبندی میشوند. مدل مفهومی بیشتر به تعریف و ارائه چارچوب و مدل اجرایی به نحوه اجرا و روش پیادهسازی مدرسه هوشمند میپردازد.
۲-۱۵-۱- مدل مفهومی مدرسه هوشمند
توسعه فن آوری اطلاعات در بخش آموزشی توسط کشورهای مختلف جهان پیگیری میشود، تعاریف و اصطلاحات گوناگونی در این زمینه ارائه شده است. در برخی از کشورهای دنیا مانند مالزی و مصر از اصطلاح مدرسه هوشمند استفاده شده است و در کشورهای دیگری نظیر استرالیا و ایالات متحده آمریکا به اصطلاح آموزش دیجیتالی اشاره شده است اما در اصل تفاوت چندانی بین رویکردها و چارچوبهای ارائه شده وجود ندارد و فصل مشترک تمام تعاریف، استفاده از فن آوری اطلاعات به عنوان ابزار یادگیری و یاددهی به دانش آموزان برای تربیت نیروی دانش محور آینده می باشد. لیکن برای استقرار مدرسه هوشمند باید بتوان مدلی ارائه نمود که بتواند این نوع مدارس را مشخص نماید و به عنوان مرجعی برای توسعه مدارس هوشمند و هم چنین تفکیک این نوع مدارس از مدارس غیرهوشمند مورد استفاده قرار گیرد. به همین منظور در این بخش مدلی ارائه شده که در شکل زیر نشان داده شده است.
نمودار ۲-۱ مدل مفهومی مدرسه هوشمند –نقشه راه هوشمند سازی مدارس ۱۳۹۰-ص۲۸
۲-۱۵-۲- عناصر مدل مفهومی مدرسه هوشمند
مدل مفهومی مدرسه هوشمند از پنج عنصر اصلی تشکیل شده است. به کمک این پنج عنصر میتوان مدرسه هوشمند را تعریف کرد . در حقیقت مدارس برای تبدیل به یک مدرسه کاملاً هوشمند باید بتوانند کلیه عناصر ذکر شده را تامین کنند و مدل مفهومی ارائه شده نیز باید کاربردی باشد. در ادامه هر کدام از عناصر پنج گانه به صورت مجزا تعریف میگردد.
۲-۱۵-۲-۱- محیط یاددهی و یادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانهای
در مدارس هوشمند معلمان برای تدریس مطالب درسی و افزایش میزان درک دانش آموزان از مطالب ارائه شده و تشویق ایشان به فراگیری دروس از اسلایدهای آموزشی، نرمافزارهای آموزشی، بازیهای رایانهای، انیمیشن و دیگر محتواهای چندرسانهای در کلاسهای درس بهره میبرند. در کنار این سیستمها، معلمان میتوانند از نرمافزارهای آموزش الکترونیک نیز بهرهگیری نمایند و محتوای چند رسانهای ایجاد شده را بر روی بستر اینترنت برای استفاده دانشآموزان در محیط خارج از مدرسه نیز فراهم کند تولید محتوای چند رسانهای در مدارس به کمک معلمان و دانش آموزان صورت میپذیرد و در دورههای زمانی مشخص مرور شده و مورد بازبینی قرار میگیرد. محتوای آموزشی تولید شده در مدارس هوشمند میتواند از طریق پورتالهای الکترونیکی با مدارس دیگر نیز به اشتراک گذاشته شود و معلمان مدارس مختلف، دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. بدین ترتیب یکی از جنبههای مدرسه هوشمند را میتوان استفاده از فن آوریهای نوین به صورت گسترده برای تسهیل فرایند یاددهی – یادگیری دانش آموزان نمود.
۲-۱۵-۲-۲- زیر ساخت توسعه یافته فن آوری اطلاعات
مدارس هوشمند به مدارسی اطلاق میگردد که رایانه برای کلیه دانش آموزان فراهم شده باشد و این رایانه ها به کمک شبکه مرکزی به یکدیگر متصل شده باشند. علاوه بر شبکه، رایانهها باید متصل به شبکه بین المللی اینترنت نیز بوده تا امکان دسترسی دانش آموزان به مطالب جدید فراهم گردد. در مدارس هوشمند از آخرین فن آوریهای روز در زمینه آموزش دانش آموزان و مدیریت مدرسه بهره گیری شده است و کلاسهای درس مجهز به امکاناتی نظیر دوربین، نمایشگرهای تلویزیونی، ویدیو پروژکتور، وایت برد الکترونیکی و دیگر ابزارهای کمک آموزشی باشند. در مدارس هوشمند فضای خالی به عنوان آزمایشگاه رایانه در نظر گرفته شده و دانش آموزان میتوانند علاوه بر اوقات درسی، زمانهای فراغت خود را نیز در این مکان به جست و جوی مطالب علمی بپردازند در مدارس هوشمند شبکه بی سیم توسعه پیدا کرده و دانش آموزان میتوانند از این طریق و به کمک یک عدد رایانه قابل حمل (لپ تاپ) یا تلفن همراه از امکانات نرم افزاری مدرسه و شبکه اینترنت استفاده نمایند. بنابراین مدارس هوشمند به مدارسی اطلاق میگرد که زیرساختهای لازم برای توسعه فن آوری اطلاعات در مدرسه را به اندازه کافی و مناسب توسعه داده باشند و زمینه استفاده از این امکانات برای کلیه دانش آموزان و معلمان در کلیه مقاطع تحصیلی فراهم شده باشد و کارشناسان و مدیران مدرسه نیز بتوانند به کمک این زیرساختها، مدرسه را بهتر اداره کنند.
۲-۱۵-۲-۳- مدیریت مدرسه توسط سیستمهای یکپارچه رایانهای
امروزه سیستمهای اطلاعاتی جز جدانشدنی مدیریت و اداره کسب و کارها به شمار میروند و هر گونه سازمانی برای ثبت، پردازش و ذخیره اطلاعات خود از این سیستمها بهره گیری می کند. برای اینکه سیستمهای اطلاعاتی در کل سازمان بتواند از کارایی و اثر بخشی مناسب برخوردار باشند لازم است تا با یکدیگر ارتباط داشته و دادههای مشترک را مبادله نمایند. این موضوع در مدارس نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا مدارس مانند یک نگاه اقتصادی به مدیریت منابع مالی و نیروی انسانی میپردازند و تجهیزات و داراییهای خود را نگهداری، تعمیر و به روز رسانی مینمایند.
سومین عنصر از مدل مفهومی مدرسه هوشمند نیز به این موضوع اختصاص دارد که مدرسه هوشمند به مدارسی اطلاق میگردد که برای اداره مدرسه خود از سیستمهای یکپارچه رایانهای استفاده میکنند.
به کمک این سیستمها دادههای کلیه فرآیندهای مدرسه ثبت و ذخیره میگردد و ذینفعان مدرسه مانند معلمان، دانش آموزان، اولیا دانش آموزان، مدیران مدرسه، کارشناسان و مدیران سازمان آموزش و پرورش و دیگر نهادهای وابسته به صورت به هنگام به کلیه دادههای مورد نیاز دسترسی پیدا کرده و از ورود تکراری دادهها و خطاهای اطلاعاتی جلوگیری به عمل میآید. در مدارس هوشمند مدیریت مدرسه بیشترین زمان خود را به برنامهریزی بلند مدت و تعیین استراتژیهای مدرسه اختصاص میدهد و امور روزمره وقت کمتری از وی تلف میکند. گزارشهای مدیریتی در مدارس هوشمند از دقت بالاتری برخوردار هستند زیرا به کمک سیستمهایی که تهیه شدهاند کلیه تغییرات اطلاعاتی در مدرسه را ثبت میکنند. کلیه فرآیندهای مدرسه هوشمند از پشتیبانی سیستمهای رایانه ای برخوردار هستند و اتوماسیون فرآیندها (خودکارسازی) به صورت کامل در مدرسه پیاده سازی شده است. کارشناسان و مدیران مدرسه تنها وارد یک سیستم رایانهای شده و از طریق همین سیستم نیز میتوانند کلیه فعالیتهای روزانه خود را انجام دهند و دادههای مورد نیاز را به دست آورند.
لارو مگس زیتون باعث افزایش اسیدیته روغن و کاهش طعم در میوه های آلوده
تحریک زود رسی و ریزش میوه
آلودگی میوه های آسیب دیده به قارچهای ساپروفیت
۲-۱۲-۲- پسیل زیتون
این حشره زمستانگذرانی را روی درخت انجام می دهد. در اول بهار تخم ریزی کرده تخمها پس از ۱۴-۱۲ روز تفریغ می شوند و در اطراف خود تارهای سفید رنگ مومی ترشح می کنند. لاروها با تغذیه از شیره گیاه بخش های جوان و گل آذین ها موجب خشک شدن و ریزش گلها می شوند.
موجب کاهش تشکیل میوه
خشک شدن گل آذین
باعث ریزش میوه های جوان
کاهش درصد روغن
ایجاد آلودگی به قارچ ساپروفیت فوماژن
فصل سوم
مواد و روش ها
فصل سوم: مواد و روشها
۳-۱.محل انجام آزمایش
این تحقیق در باغ سازگاری آقای حیدری با درختان زیتون ۱۲ ساله در منطقه درام شهرستان طارم از توابع استان زنجان انجام شد. شکل ۳-۱ موقعیت جغرافیایی شهرستان طارم در استان زنجان را نشان می دهد. باغ مورد نظر در مختصات جغرافیایی ۳۰۵۹۴۱ متر طول شرقی و ۴۰۹۶۱۷۳ متر عرض شمالی واقع شده است. شکل ۳-۲، نمایی از باغ محل اجرای تحقیق را نشان می دهد. این شهرستان علیرغم وسعت اندک خود از تنوع اقلیمی بسیار زیادی برخوردار بوده به طوری که از ۱۱ نوع اقلیم تشکیل شده که در این میان، اقلیم نیمه خشک سرد حدود ۳۴ درصد وسعت شهرستان را به خود اختصاص داده و در مقابل، اقلیم مرطوب سرد کمترین وسعت را شامل میشود.
اقلیم منطقه مورد مطالعه، نیمه گرمسیری با ارتفاع متوسط ۴۰۰ متر از سطح دریا، با تابستان گرم و زمستان معتدل می باشد. میزان متوسط بارندگی ۲۰۰ میلیمتر که بیشترین پراکنش آن در فصل زمستان میباشد . میانگین حداقل دما ۲/۱۱ درجه سانتی گراد و میانگین حداکثر دما ۸/۲۳ درجه سانتی گراد و میانگین روزانه دما ۵/۱۷ درجه سانتی گراد و حداکثر مطلق دما ۴۵ درجه سانتی گراد و حداقل مطلق دما ۲/۱۳- درجه سانتیگراد در آمار ایستگاه هواشناسی گیلوان (۱۳۹۰) گزارش شده است.
شکل ۳-۱:موقعیت جغرافیایی شهرستان طارم در استان زنجان
۳-۲.ارقام مورد استفاده در تحقیق
۳-۲-۱. کایلت
این رقم بومی فرانسه بوده جهت موارد روغن کشی و کنسروی استفاده می شود. درختی است کشیده و بلند، هرمی شکل با شاخه های بزرگ و گاهی آویزان که دارای عملکرد بالایی است.این رقم در برابر سرما مقاوم ولی در مقابل آفات حساس میباشد.میوه آن ریز و بیضی شکل است و درصد روغن آن ۱۸ تا ۲۰ درصد میباشد (محمدی و وکیلی، ۱۳۸۵).
۳-۲-۲. میشن
منشأ این رقم آمریکا است و ۸% سطح زیتونکاری آن کشور را تشکیل میدهد. این رقم به دلیل مقاومت زیاد به سرما رقمی مقاوم محسوب می شود. عادت رشد ایستاده درخت آن را برای برداشت ماشینی مناسب ساخته است. میوههای این رقم مصرف روغنی و کنسروی دارند و میزان روغن میوه بالا است. از لحاظ باروری خودگشن بوده و نسبتاً سالآور میباشد. ریشهدهی قلمهها نیز متوسط است. نسبت به سرما، شوری و گره زیتون مقاوم بوده ولی نسبت به لکه طاووسی، باد و پژمردگی ورتیسیلیومی حساس است (صادقی، ۱۳۸۹).
۳-۲-۳ مانزانیلا
این رقم بومی اسپانیاست و به نامهای مانزانیلا، مانزانیلا بلانکا نیز نامیده شده است. از لحاظ باروری گیاهی خودگشن میباشد (صادقی، ۱۳۸۹). میوههای آن مصرف روغنی و کنسروی دارند. میزان تولید محصول متوسط و ثابت است. میزان روغن پایین بوده ولی از کیفیت بالایی برخوردار میباشد. به خوبی به خاکهای سرد و مناطق مرطوب وفق داده می شود (بارانکو و همکاران،۲۰۰۰).
۳-۲-۴ کنسروالیا
مبدا کشور یونان می باشد. نوع مصرف دومنظوره،مهمترین رقم کنسروی یونان (حداقل۸۰-۸۵ درصد تولید کنسروی)میباشد.سهل ریشه زا، دارای سازگاری بااقلیم های مختلف است.زود بارده و با عملکرد زیاد ولی دارای سال آوری زیاد است. شاخه ها از استحکام کمی در مقابل باد و بار سنگین محصول دارد، حساس به ورتیسلیوم و خشکی است، مقاومت به سرما در منبع مختلف متفاوت گزارش شده است.
۳-۲-۵ زرد
۶۴ درصد سطح زیر کشت زیتون کشور را تشکیل میدهد. این رقم در واقع جمعیتی از
کلونهای مختلف است. اندازه درخت متوسط تا کوتاه بوده و از این نظر مناسب کاشتهای فشرده میباشد. از ارقام دومنظوره بوده و در منطقه طارم که هوای خشک و گرم دارد از عملکرد و سلامت بسیار مناسبی برخوردار است. عملکرد قابل قبول در همه این مناطق نشان دهنده سازگاری وسیع این رقم میباشد. این رقم پرمحصول بوده و بهخوبی به مدیریتهای زراعی پاسخ میدهد. متوسط عملکرد آن ۸ تن و در بعضی از این مناطق به ۱۱ تن میرسد. سال دوم باردهی دارد و به ورتیسیلیوم و شپشک سیاه حساس میباشد (صادقی، ۱۳۸۹). این رقم در برابر سرما از دیگر انواع زیتون ایرانی مقاومتر است (مقصودی، ۱۳۸۷).
شکل ۳-۲: نمایی از باغ محل اجرای تحقیق
۳-۳.طرح آماری مورد استفاده
آزمایش به بلوک های کامل در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار اجرا گردید. به ازای هر رقم در هر تکرار شش شاخه به طول ۴۰ سانتیمتر در چهار جهت اصلی انتخاب و مراحل مختلف نمونه گیری و ارزیابی روی آن انجام شد.
۳-۴.مراحل انجام آزمایش
به منظور شناسایی ارقام برتر منطقه درام شهرستان طارم پژوهش حاضر در سال ۹۱ شروع شد. با بررسی مقدماتی ارقام، ۵ رقم در ۵ تکرار با جمع آوری اطلاعات اولیه موجود و سابقه آنها انتخاب شدند.. تمام ارقام بصورت تصادفی از ردیف های مختلف انتخاب شده و پلاکت گذاری شدند.قابل ذکر است از هر نوع رقم ۵ اصله درخت انتخاب شد. (شکل ۳-۳).
شکل ۳-۳:انتخاب ارقام و پلاکت گذاری
۳-۵.مواد مورد استفاده در تحقیق
درختان زیتون: برای انجام طرح آزمایشی، تعداد ۲۵ اصله درخت زیتون ارقام کایلت، میشن، مانزانیلا، کنسروالیا و زرد، … ساله، مورد استفاده قرار گرفت.
متر: برای اندازهگیری ارتفاع درخت، قطر تنه و طول شاخههای بارده
خط کش: برای اندازه گیری طول و عرض برگ ها
کولیس دیجیتالی: برای بدست آوردن قطر و طول میوه وهسته از کولیس دیجیتالی استفاده شد.
ترازوی دیجیتالی: برای توزین میوه و هسته ها، اندازه از ترازوی دیجیتالی استفاده شد.
۳-۶.اندازهگیریهای مزرعهای
صفات مورد بررسی و نحوه اندازگیری آن :
در مورد خصوصیات رشدی و فنولوژیکی صفات زیر اندازه گیری شدند :
میزان رشد رویشی: در نیمه دوم فروردین و شهریور ماه سال ۹۱ رشد رویشی شاخه ها در تیمار ها با متر اندازه گیری شد.
میزان قطر تنه و ارتفاع درخت: در فروردین ماه قطرتنه و ارتفاع درخت در هر تیمار اندازه گیری شد(شکل۳-۵)
شکل ۳-۵: اندازه گیری قطر تنه
۳ - تعداد گلآذین: در اول اردیبهشت سال ۹۱ تعداد کل گلآذینهای موجود روی شاخه های انتخاب شده شمارش گردید. متوسط شش شاخه برای هر تکرار محاسبه و بهعنوان تعداد گلآذین آن تکرار منظور گردید.(شکل ۳-۶)
شکل ۳-۶: تعداد گل آذین در هر شاخه
تعداد گل در گلآذین: در اواسط اردیبهشت سال ۹۱ تعداد کل گلآذینهای موجود روی شاخه های
انتخاب شده شمارش گردید. متوسط شش شاخه برای هر تکرار محاسبه و بهعنوان تعداد گلآذین آن تکرار منظور گردید (شکل ۳-۷)
زمینه مسأله
زمینه مسأله
گستردگی مسأله
گستردگی مسأله
ناکافی بودن تحقیقات انجام شده
ناکافی بودن تحقیقات انجام شده
اهمیت مسأله
اهمیت مسأله
پیامدهای حل مسأله
پیامدهای حل مسأله
ویژگیهای مسأله
ویژگیهای مسأله
شکل ۱-۱- ارتباط مشکل با مسأله تحقیق و مؤلفههای مسأله
مشکل: مستندسازی نامناسب دروس آموخته[۱] و دانش[۲] حاصله از انجام پروژهها در سازمانهای پروژهمحور[۳] صنعت نفت؛
یکی از خلأهای موجود در سازمانهای پروژهمحور از جمله در صنعت نفت[۴]، غفلت یا کمتوجهی به مدیریت دانش[۵] میباشد که هزینههای زیادی را بدون آن که سازمان متوجه گردد به آن تحمیل می کند. از همین رو آموختههای حاصل از انجام پروژههای صنعت نفت، به منظور استفاده در پروژههای بعدی بصورت مناسبی در سازمان ثبت نشده و به دیگران منتقل نمیشود. حتی در مواقعی بدلیل پراکندگی جغرافیایی پروژهها و تعداد افراد درگیر در آنها، این آموختهها بین کارگاههای مختلف و بین فازهای مختلف یک پروژه منتقل نمیشود.
مشکل مسأله تحقیق
علت به وجود آورنده مسأله: وابستگی عدم مستندسازی مناسب پروژههای سازمانهای پروژهمحور صنعت نفت به خصوصیات مرکز ثبت و نگهداری مستندات و تجارب حاصلهی این سازمانها
مسأله تحقیق: با توجه به وابستگی مستندسازی نامناسب پروژههای سازمانهای پروژهمحور صنعت نفت به خصوصیات مرکز ثبت و نگهداری مستندات و تجارب حاصلهی این سازمانها، دفتر مدیریت پروژه[۶] تا چه حد میتواند بر این مشکل غلبه کرده و منجر به ایجاد بستر[۷]های مناسب جهت پیادهسازی مدیریت دانش در سازمانهای پروژهمحور گردد؟
زمینه مسأله: سازمانهای پروژهمحور فعال کشور در صنعت نفت
گستردگی مسأله: چندین سازمان پروژهمحور در صنایع بالادستی نفت ایران
ناکافی بودن تحقیقات انجام شده: با مراجعه به دانشگاههای تربیت مدرس، صنعتی شریف، علم و صنعت، تهران و شهید بهشتی و بررسی اسناد و مدارک علمی ایران تنها دو پایاننامه مرتبط با این موضوع تحت عناوین ‹‹بررسی ملزومات پیادهسازی مدیریت دانش در دفاتر مدیریت پروژه سازمانهای پروژهمحور›› (شعله، فریبا ۱۳۹۱، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت پروژه و ساخت، بمانیان، محمد رضا (استاد راهنما) دانشکده معماری دانشگاه تهران) و ‹‹بررسی نقش دفتر مدیریت پروژه در یادگیری سازمانی در سازمانهای پروژهمحور›› (سلحشور، مجتبی ۱۳۸۹، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت پروژه و ساخت، برادران کاظم زاده، رضا (استاد راهنما) دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه تربیت مدرس) یافت شد؛ و از آنجایی که در این دو پایاننامه به بررسی نقش دفاتر مدیریت پروژه سازمانهای پروژهمحور کشور در ایجاد بسترهای مناسب جهت پیادهسازی مدیریت دانش پرداخته نشده است، پژوهش حاضر از این حیث در کشور جدید به حساب میآید.
سایر مؤلفههای مسأله تحقیق پیشرو اعم از ویژگیهای مسأله، اهمیت مسأله و پیامدهای حل مسأله در قالب بخش بعد بررسی خواهد شد.
۱-۳- تشریح موضوع، ضرورت و اهمیت تحقیق
مدیریت پروژه به شکل فزایندهای در صنایع گوناگون به صورت یک حرفه و شغل در حال پدیدار شدن است. تحقیقات نشان میدهد میزان نسبی موفقیت هر پروژه رابطه مستقیمی با سه عامل کلیدیِ بهکارگیری درست ابزار و روشهای مدیریت پروژه، شایستگیهای مدیران پروژه و سازمان پروژهی مناسب دارد (Daw, 2004). امروزه سازمانها و شرکتها جهت حضور موفق در بازار، رقابت و موفقیت، بیش از هر زمان نیاز به نظم و انضباط در درون سیستمهای خود دارند. سازمانهای پروژهمحور جهت تحقق اهداف و استراتژیهای خرد و کلان خود به انجام پروژههای متنوع و متعدد روی آورده، و به نوعی پروژهها را پلی جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده به حساب میآورند. همزمان با این موضوع، سرعت پیشرفت دانشهای تخصصی، گسترش محیطهای سازمانی، افزایش رقابت اقتصادی بین شرکتها و تمایل شرکتها به ایفای نقش در تعداد پروژههای بیشتر جهت کسب مزیتهای اقتصادی، همه این را میطلبند تا دانش به دست آمده در سازمان حفظ گردد و توسعه یابد و به بهترین شکل به کار گرفته شود. مدیریت دانش پس از انفجار اطلاعاتی و ورود بشر به عصر دانش اهمیت یافت و به این ترتیب دانش (به ویژه دانش متکی بر فناوری اطلاعات) خود را به عنوان مهمترین سرمایه کشورها و سازمانها مطرح نمود. دانش عنصری برآمده از اطلاعات -که خود محصول ترکیب دادههاست- میباشد و به دو صورت ضمنی و صریح یافت میشود. سازمانها به دلایل متعدد که هدف نهایی آنها افزایش سرمایه دانشیشان است به مدیریت دانش سازمانیشان روی آوردهاند و برای این امر از متخصصان دانش بهره میگیرند.
سازمانهای پروژهمحور، با توجه به ماهیتی که دارند، با حجم عظیمی از دانش حاصل از پروژهها رو به رو هستند. مدیران و کارشناسان سازمانها که با عنوان دانشکار در عصر کنونی شناخته میشوند، همه روزه در حال تولید تجربههای مدیریتی و فنی - تخصصی میباشند که گاهی به صورت درس آموختههایی از موفقیتها، شکستها و وقایع سازمانی به صورت سینه به سینه نقل میشوند. یکی از دلایل دیگر این امر موقتی بودن پروژههاست که موقتی بودن سازمان پروژهها را موجب میشود. لذا سازمانهای پروژهمحور همواره در خطر از دست دادن دانش سازمانشان متعاقب انحلال تیمهای پروژه هستند؛ بنابر این در پی شناسایی عوامل بسترساز به منظور ایجاد مدیریت دانش برآمدهاند تا به موقع از منابع دانش خود و محیط پیرامون بهرهبرداری کنند. توجه به این نکته ضروری است که مطابق استاندارد[۸]PMBOK، پروژه بدون ثبت دانش آموختههایش به پایان نمیرسد. مطابق تعریفِ (Hobbs & Aubry, 2007)، تعداد ۲۷ وظیفه برای دفاتر مدیریت پروژه برشمرده شدهاند و مواردی از آنها به مدیریت دانش و زیرشاخههای آن از جمله بایگانی مستندات و مدیریت دروس آموخته در پایگاه داده اختصاص داشتهاند. این موضع دلالت بر نیاز سازمانها به نهادی دارد تا بتواند دانش پروژههای قبلی را برای دستیابی به موفقیت در پروژههای آتی به کار گیرد.
با افزایش رو به رشد سازمانهای پروژهمحور، نقش مدیریت پروژه کاملاً محسوس بوده و سیستمهای مدیریت سنتی دیگر جوابگوی نیاز آنها نخواهند بود؛ تمایل به نظم و انضباط سیستمی در نظام جامع مدیریت پروژه، پیچیدهتر شدن پروژهها، تغییرِ جهت بسیاری از سازمانها به مدیریت پروژهمحور و رهبری و مرکزیتدهی به برنامهریزی و هدایت پروژهها از عوامل مهم در روی آوردن سازمانها به مفاهیمی چون ایجاد دفاتر مدیریت پروژه در سالهای اخیر شده است. از همین رو و با توجه به وابستگی مستندسازی نامناسب پروژههای سازمانهای پروژهمحور صنعت نفت به خصوصیات مرکز ثبت و نگهداری مستندات و تجارب حاصلهی این سازمانها، این موضوع که دفتر مدیریت پروژه تا چه حد میتواند بر این مشکل غلبه کرده و منجر به ایجاد بسترهای مناسب جهت پیادهسازی مدیریت دانش و آموختهها گردد، امری ضروری و حائز اهمیت بشمار میرود.
بنابراین در همین ابتدای امر لازم است با نمونههایی از تعاریف گوناگونی که برای دفتر مدیریت پروژه شده است آشنا شویم:
دفتر مدیریت پروژه، یک واحد یا بدنه سازمانی است که میتواند مسئول مدیریت متمرکز و هماهنگ پروژههای زیرمجموعه قلمرو خود باشد. مسئولیتهای یک دفتر مدیریت پروژه میتواند دامنهای شامل تدارکات و پشتیبانی وظایف دفتر مدیریت پروژه تا مسئولیت واقعی مدیریت مستقیم یک پروژه را در برگیرد (PMBOK, 2008)؛
دفتر مدیریت پروژه (مرکز عالی یا مرکز تخصص) یک نهاد مستقل سازمانی است که به منظور مساعدت مدیران پروژه، تیمها و سطوح مختلف مدیریتی در موارد راهبردی و وظیفهای برای اجرای اصول مدیریت پروژه از طریق الگوها، شیوهها، ابزارها و فرایندهای مدیریت پروژه، تاسیس شده است (Ward, 2000)؛
دفتر مدیریت پروژه موجودیتی[۹] سازمانی است با پرسنل تماموقت یا پارهوقت، که نقطه کانونی برای اصول مدیریت پروژه در سازمان محسوب میگردد (Rad and Levin, 2002)؛
دفتر مدیریت پروژه یک منبع متمرکز یکپارچهسازی و مخزن دانش است که میتواند جهت آگاهسازی مؤثرتر و کاراتر در مدیریت پروژه مورد استفاده قرار گیرد (Desouza and Evaristo, 2006).
تمامی عبارات و اصطلاحات فوق بیانگر مفهوم مشترکی میباشند و همگی توصیفکننده واحد سازمانی میباشند که قادر است:
با توسعه متدلوژی مدیریت پروژه، بهبود تعاملات و استفاده بهتر از منابع سازمان را موجب گردد؛
با فراهم نمودن سیاستها، متدولوژیها و رویههای مدیریت پروژه و ارائه خدمات پشتیبانی، دانشی و نرمافزاری، راهنمایی و آموزش به افراد سازمان و همچنین انتخاب و بهکارگیری مدیران پروژهها، رویکرد مدیریت پروژه در سازمان را جهتدهی نماید؛
بهعنوان عاملی کلیدی در ایجاد و توسعه شایستگیهای سازمانی، در تحلیل، مدیریت و بازنگری پروژهها نقش داشته باشد.
(آتشفراز و همکاران، ۱۳۹۰)
بررسیهای انجام شده نشان میدهد در سازمانهای مختلف دفتر مدیریت پروژه با اسامی گوناگونی نامیده میشود؛ که این اسامی در جدول ۱-۱ به همراه میزان بهکارگیری آنها در سازمانهای مختلف نشان داده شده است (Hobbs, 2006).
جدول ۱-۱- اسامی مختلف دفتر مدیریت پروژه و میزان بهکارگیری آنها (Hobbs, 2006)
ردیف | عنوان | میزان بهکارگیری |
۱ | دفتر مدیریت پروژه[۱۰] | ۵۹% |
۳
۳-۵-۵-۲-رقیق سازی پرایمرها:
طبق دستور العمل شرکت سازنده برای رقیق سازی هر کدام از پرایمرها طبق فرمول زیر عمل شد:
N1v1=N2V2 ۱۰۰(PM) × X=10 (Pm) × ۱۰۰(µL) → ۲۰(µl)
ابتدا پرایمرهای موجود برای ژن های اختصاصی برای همه ژن های ویرولانس (که به صورت لیوفیلیزه بودند) طبق دستورالعمل ارسال شده از طرف شرکت پیشگام تا غلظت Pmol/ µl100 با آب مقطر دوبار استریل رقیق شده و به عنوان استوک برای نگهداری طولانی مدت در فریزر۲۰- درجه منتقل شد و محلول کاری با اضافه کردن µl 90 آب مقطر به µl 10 محلول استوک فراهم شد.
۳-۵-۶- pcr
۳-۵-۶-۱-بهینه سازی اجزاء واکنش PCR
واکنش pcr در شرایط توصیه شده توسط سایر محققین در دستگاه مستر سایکلر اپندورف گرادیانت طبق جدول زیر انجام گردید، اجزا و ترکیبات مورد استفاده برای واکنش pcr برای تمامی ۶ ژن یکسان می باشد (جدول شماره ۳-۲)
جدول ۳-۲: اجزاء و ترکیبات مورد استفاده برای واکنش pcr
اجزای واکنش
غلظت
حجم(میکرولیتر)
مستر میکسAmpliqon واجد Taq DNA polymerase به همراه بافر) dNTP (2X وکلرید منیزیم
X2
۱۰
پرایمر فوروارد
۱۰ پیکومول/ میکرولیتر
۱
پرایمر ریورس
۱۰ پیکومول/ میکرولیتر
۱
ژنوم
-
۱
آب مقطر آمپولی استریل
-
۷
حجم نهایی
-
۲۰
۳-۵-۶-۲-بهینه سازی تهیه Master Mix
در ابتدا بدون تهیه رقت از پرایمرها مستر میکس تهیه شد و به طور تصادفی از ژنوم استخراج شده شماره ۲۳، PCR انجام شد که پس از مراحل الکتروفورز و رنگ آمیزی تجمع پرایمر محسوس بود. سپس با تهیه رقت از پرایمر طی چند مرحله، در نهایت رقت ۲۰(pm) و حجم ۲(µl) بدست آمد، که با انجام PCR جواب های قابل قبولی حاصل شد.
۳-۵-۷- گرادیانت دمایی جهت بدست آوردن دمای اتصال برای ژن aer
در ابتدا قبل از شروع pcr برای بدست آوردن دمای اتصال گرادیانت دمایی انجام گردید، نمونه مورد نظر برای این کار نمونه شماره ۲۳ انتخاب گردید، دماهای انتخاب شده برای انجام گرادیانت دمایی به ترتیب عبارتند از ۶۹-۶۸-۶۷-۶۶ با هر دو پرایمر فوروارد و ریورس، سپس الکتروفورز انجام گردید و بعد از مشاهده باندها تصمیم گرفته شد که از دمای ۶۸ درجه در ژن aer استفاده شود چون وضوح باند در هر دو پرایمر فوروارد و ریورس در این دما بیشتر بود. برنامه دمایی مورد استفاده برای یک واکنش pcr برای ژن aer در( جدول شماره ۳-۳) آمده است.
جدول ۳-۳: برنامه دمایی ترموسایکلر برای ژن aer
شکل ۲-۴- اعمال ویسفاتین در مسیرهای بیوسنتز NAD+. ویسفاتین / Nampt، NMN را از نیکوتینآمید در مسیر بیوسنتز NAD+ پستانداران سنتز میکند. مرحله میزان محدود در مسیر بیوسنتز، انتقال باقیمانده فسفوریبوزیل از ۵ فسفوریبوزیل- ۱ پیروفسفات (PRPP) به نیکوتینآمید کاتالیزشده توسط Nampt جهت تولید NMN است. سپس NMN تولیدشده توسط Nampt به NAD تبدیل میشود [۴۳].
تاثیر شبهانسولینی
بهبود حساسیت انسولینی
افزایش TNF-α، IL-6 و سنتز IL-1β
تاثیرات آنتی آپوپتوزی
تنظیم انرژیزایی سلولی توسط بیوسنتز NAD
پروتئین مرتبط با چرخه سلولی
تحریک تشکیل کلونی پیشسلول بتا
درگیر در پیشرفت سرطان
شکل ۲-۵- اعمال ویسفاتین [۴۳]
۲-۲-۷-۲- ویسفاتین و دیابت
ویسفاتین یک پروتئین اندوکرین، اتوکرین و پاراکرین، همراه با عملکردهای زیادی مانند بهبود تکثیر سلول، بیوسنتز نیکوتینآمید مونو و دینوکلئوتید و تاثیر هیپوگلیسمی است[۱۰۵].
غلظتهای پلاسمایی و بیان ویسفاتین بهطور اساسی با چاقی در انسانها و حیوانات افزایش مییابد[۹۱]. نشان داده شده است که چربی احشایی بهطور قابل ملاحظهای از طریق کاهش وزن پس از روشهای برگشتناپذیر جراحی مانند بانداژکردن شکم کاهش مییابد[۱۰۶].
در مطالعات آزمایشگاهی نشان داده شد که مداخله ویسفاتین، مصرف گلوکز را در آدیپوسیتها و استئوبلاستها افزایش میدهد که همانند انسولین، بهبود فسفوریلاسیون گیرنده انسولین، سوبسترای گیرنده انسولین ـ۱ (IRS-1)[51]، سوبسترای گیرنده انسولین ـ۲ (IRS-2)[52] و Akt[53] را بر عهده دارد[۹۹, ۱۰۷].
با اینحال رابطه بین چاقی و ویسفاتین بحثبرانگیز است. در یکی از مطالعات، گزارش شد که ویسفاتین پلاسما و بیان mRNA در چربی زیرپوستی رابطه مثبتی با چاقی داشت[۹۱]، در حالیکه مطالعه دیگری بیان بسیار بیشتر ویسفاتین را در چربی احشایی نسبت به چربی زیر پوستی گزارش داد[۶]. بر عکس، پاگانو و همکاران[۵۴] نشان دادند که در انسانهای چاق، ویسفاتین پلاسما و mRNA آن در بافت چربی زیرپوستی بهطور معنیداری نسبت به گروه کنترل با وزن طبیعی، کمتر بود. هر چند mRNA ویسفاتین بالاتر در بافت چربی احشایی آزمودنیهای چاق نسبت به گروه کنترل یافت شد که نشاندهنده تنظیم ویسفاتین در جایگاههای مختلف چربی است[۹۵].
مطالعات بالینی بعدی، رابطه بین ویسفاتین و دیابت را همراه با برخی گزارشها که نشان میدهند ویسفاتین گردش خون با تخریب تدریجی سلول بتا افزایش مییابد، تایید کردند[۳۱, ۹۲, ۱۰۸]. این مطالعات همچنین نشان دادند که ویسفاتین به مقدار زیادی در چربی زیرپوستی آزمودنیهای لاغر و با حساسیت انسولینی زیاد بیان میشود، هر چند این مشاهدات در آزمودنیهای با چربی درونعضلانی بالا، حساسیت انسولینی پایین و سطوح بالای شاخصهای التهابی، کاهش داشتند. رابطه بین ویسفاتین و عملکرد سلول بتا توسط گزارشهایی که نشاندهنده تاثیر تنظیمی گلوکز و انسولین روی غلظتهای ویسفاتین در انسانها هستند، بیشتر تاکید میشود. یافتههای این مطالعه نشان میدهند که غلظتهای ویسفاتین با هایپرگلیسمی افزایش مییابد؛ هر چند این تاثیر با هایپرانسولینمی برونزاد یا ترشح سوماتوستاتین[۵۵] سرکوب شد[۹۴].
افزایش بیان ویسفاتین در تمام مدلهای چاق، یکسان نیست. اگر چه گزارش شده است که ویسفاتین دارای ویژگیهای شبهانسولینی است، اطلاعاتی وجود ندارد که نشان دهد غلظتهای سرمی ویسفاتین، به شدت یا در هر صورت پس از خوردن غذا بهویژه رژیم غذایی سرشار از گلوکز، تغییر میکنند. شواهد رابطه مستقیم بین ژنوتیپ ویسفاتین و دیابت نوع ۲ انسانی هنوز ضعیف است و اکثر مطالعات ملکولی، بالینی و فیزیولوژیکی باید نقش ویسفاتین را در علتشناسی و پاتوژنز دیابت نوع ۲ تعیین کنند. درک دقیق اعمال ملکولی و فیزیولوژیکی ویسفاتین منجر به کشف مداخلات درمانی موثر خواهد شد.
۲-۲-۷-۳- ویسفاتین و مقاومت انسولینی
گزارش شده است که ویسفاتین تا حد زیادی با میزان چربی احشایی در انسانها و موشهای چاق و مقاومت انسولین مرتبط است، که تاثیرات شبهانسولینی را در سلولهای کشتشده اعمال میکند و سطوح گلوکز پلاسما را در موشها کاهش میدهد[۶]. با وجود اینکه در سال ۲۰۰۷ از این مطالعه بهخاطر نواقص علمی زیاد دست کشیده شد، مطالعات بعدی نشان دادند که سطوح پلاسمایی ویسفاتین در انسانها با چاقی،
توده چربی احشایی، دیابت نوع ۲ و مقاومت انسولین مرتبط است[۹۲]. علاوه بر این گزارش شده است که SNPهای پروموتر ویسفاتین با گلوکز ناشتا، سطوح انسولین و دیابت نوع ۲ مرتبط است[۱۰۹]. با اینحال مطالعات دیگر، ارتباط بین ویسفاتین و بافت چرب احشایی یا پارامترهای حساسیت انسولین در انسانها و جوندگان تایید نشده است[۹۱]. اطلاعات اخیر به نقش مهم ویسفاتین در عملکرد سلول بتای پانکراس اشاره نمودهاند. بر خلاف نتایج فوکوهارا و همکاران[۶]، روولو و همکاران[۵۶][۲۶] نشان دادند که شکل خارج سلولی ویسفاتین، تاثیرات شبهانسولینی را در آزمایشگاه و بافت طبیعی موجود زنده نشان نمیدهد، اما تا حدودی فعالیت بیوسنتزی نیکوتینآمید دینوکلئوتید را نشان میدهند. مهار شیمیایی ویسفاتین منجر به کاهش معنیدار بیوسنتز NAD و ترشح انسولین ناشی از گلوکز در پانکراس در آزمایشگاه و بافت طبیعی موجود زنده میشود. بر عکس، اجرای واکنش ویسفاتین، نیکوتینآمید مونونوکلئوتید را تولید میکند که منجر به بهبود این نواقص میشود.
۲-۲-۷-۴- ویسفاتین و سندرم متابولیک
همانطور که بیان شد با انجام پژوهشهایی که شامل کشت سلولی، مدل حیوانی و انسانی بودند فوکوهارا و همکاران نشان دادند که ویسفاتین با چاقی و متابولیسم گلوکز ارتباط دارد. چاقی و مقاومت انسولینی از اجزای کلیدی و عوامل خطرزای شناختهشده سندرم متابولیک هستند. گزارشات جدید ویسفاتین را با مقاومت انسولینی و دیابت نوع ۲ مرتبط میدانند[۱۰۶]. در نتیجه ویسفاتین ممکن است در مکانیسمهای پاتوفیزیولوژیکی مؤثر در بروز سندرم متابولیک نقش داشته باشد. فیلدپاتوس و همکاران[۵۷] سطوح ویسفاتین را در افراد چاق و اضافه وزن که مبتلا به سندرم متابولیک بودند در مقایسه با افراد چاق و دارای اضافه وزن (بدون سندرم متابولیک) بررسی کردند، ۲۸ آزمودنی با سندرم متابولیک و ۲۸ آزمودنی بدون سندرم متابولیک که هیچکدام بیماری قلبی ـ عروقی و دیابت نداشتند در این پژوهش شرکت کردند. یافتههای آنها نشان داد که در افراد چاق مبتلا به سندرم متابولیک افزایش معنیداری در سطوح ویسفاتین پلاسما مشاهده شد. نتایج یافتههای آنها نشان داد که بین ویسفاتین و سن، محیط، تریگلیسرید، گلوکز و HDL ارتباط معنیداری وجود دارد[۱۰۶].
در مطالعه ای دیگر، چن و همکاران[۵۸] ارتباط بین ویسفاتین و پارامترهای سندرم متابولیک را نشان دادند. در این پژوهش، ۲۴۴ مرد و ۲۵۶ زن شرکت کرده بودند که تفاوت معنیداری در سطوح ویسفاتین در دو جنسیت مشاهده نشد. اما در مردان، ارتباط معنیداری بین ویسفاتین و سن، محیط کمر، فشار خون، گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا، کلسترول تام، تریگلیسرید، HDL و LDL اسید اوریک مشاهده نشد. اگر چه ارتباط منفی و معنیدار بین ویسفاتین و شاخص توده بدنی وجود داشت. از طرفی تفاوت اندکی در زنان مشاهده شد. اگر چه ارتباط منفی بین پارامترهای سندرم متابولیک و ویسفاتین مشاهده شد[۳۵]. ژانگ و همکاران[۵۹] ارتباط بین سطوح ویسفاتین و سندرم متابولیک را در ۱۳۹ آزمودنی مورد بررسی قرار دادند. قطع نظر از حالت پلاک کاروتیدی آزمودنیهای مبتلا به سندرم متابولیک، سطح ویسفاتین سرم افزایش معنیداری نسبت به آزمودنیهای سالم داشت. با اینحال تفاوتی بین مردان و زنان مشاهده نشد و ارتباط ویسفاتین با کلسترول تام و LDL در آزمودنیهای مبتلا به سندرم متابولیک مشاهده شد[۵۱]. فروغی و همکاران در سال ۱۳۸۷ سطح سرمی ویسفاتین را در بیماران مرد مبتلا به سندرم متابولیک مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه به این نتیجه رسیدند که نمی توان ویسفاتین را بهعنوان یک سایتوکین التهابزای جدید در سندرم متابولیک در نظر گرفت. یافتههای آنها نشان داد که افراد چاق دارای غلظت بالای اسیدهای چرب آزاد در پلاسما هستند که افزایش اسیدهای چرب باعث کاهش حساسیت انسولین و یا افزایش مقاومت انسولین می شود (مهار ورود گلوکز به آدیپوسیتها و پریآدیپوسیتها) و ممکن است کاهش سطح ویسفاتین سرم همراه با افزایش اسیدهای چرب آزاد ناشی از لیپولیز بافت چربی (اسیدهای چرب آزاد اولئیک و پالمتیک) ناشی از سندرم متابولیک قابل توجیه باشد. افزایش چربی احشایی در سندرم متابولیک منجر به افزایش جریان اسیدهای چرب آزاد می شود[۱۱۰].
برخی از یافتهها نشان دادند که افزودن اسیدهای چرب آزاد اولئیک و پالمتیک در محیط کشت سلوهای ۳T3-L1، به منظور انتقال گلوگز به داخل سلولهای بافت چربی (پریآدیپوسیتها و آدیپوسیتها)، منجر به مهار عملکرد انسولین می شود. از آنجا که انتقال گلوکز به داخل بافت چربی وابسته به انسولین است، به نظر میرسد که اسیدهای چرب آزاد بهویژه پالمیتات، درکاهش حساسیت انسولین یا به عبارت دیگر افزا
یش مقاومت انسولین نقش بسزایی داشته باشند[۵۲, ۱۱۱].
۲-۲-۷-۵- نقش ویسفاتین در التهاب
فوکوهارا و همکاران نشان دادند ویسفاتین، پروتئینی است که توسط بافت چرب، بیان و ترشح میشود[۶]. مطالعات متعددی نشان میدهند اختلالات متنوعی وجود دارند که تغییر سطوح پلاسمایی ویسفاتین را نشان میدهند[۱۱۲]. بنابراین غلظتهای پلاسمایی ویسفاتین بهطور بالقوهای با متابولیسم لیپید[۱۱۳] و پاسخ التهابی[۱۱۴] مرتبط است. چون افزایش بیان این پروتئین در ماکروفاژهای کاروتید بیثبات در انسانها و رابطه منفی بین سطوح پلاسمایی ویسفاتین و عملکرد اندوتلیال عروقی وجود دارد، فرض میشود که ویسفاتین، نقش مهمی در بیثباتی پلاکها ایفا میکند. نشان داده شده است که ویسفاتین بهعنوان سایتوکین عمل میکند و بنابراین نقش مهمی در تنظیم پاسخ ایمنی ایفا میکند. چون ویسفاتین در پاتوژنز چندین شرایط التهابی حاد و مزمن مانند تصلب شرایین دخیل است، میتواند بهعنوان سایتوکین پیشالتهابی عمل کند و تاثیرات مفیدی بر ترشح انسولین دارد[۱۱۵].
۲-۲-۷-۶- نقش ویسفاتین در متابولیسم
فوکوهارا و همکاران (۲۰۰۵) از طریق یک سری آزمایشات، شامل کشت سلولی، جوندگان و انسانها، قلمرو ویسفاتین را در متابولیسم گلوکز و چاقی، با اثبات تاثیرات شبهانسولینی آن، توسعه دادهاند[۶]. علاوه بر این روولو و همکاران، ارتباط ویسفاتین با گلوکز و متغیرهای مرتبط با چاقی را به واسطه نقش آن بهعنوان Nampt پیشنهاد کردند. آنها از طریق حفظ سطوح NMN و NAD و در نتیجه، فعالسازی عوامل مستقل از NAD مانند خانواده سیرتویین[۶۰]، مکانیسم ارتباط ویسفاتین با متابولیسم و بیوسنتز NAD را پیشنهاد کردند[۲۶, ۱۰۴].
مسیر پیشنهادی روولو و همکاران (۲۰۰۷)، با جذب نیکوتینآمید از رژیم غذایی و توزیع آن به بافتهای بدن شروع میشود. اگر نیکوتینآمید توسط سلول دریافت شود، تبدیل آن به NMN توسط Nampt درونسلولی تنظیم میشود. اگر از گردش خون خارج نشود، Nampt خارج سلولی میتواند نیکوتینآمید را به NMN تبدیل کند که سپس برای مصرف به بافت منتقل میشود. درون سلول، NMN آدنیلیل ترنسفراز (Nmnat)[61] جهت تولید NAD واکنش میدهد[۲۶, ۱۰۴].
چون تقسیم NAD برای واکنشهای دیاستیلاز[۶۲] و ریبوزیلیشن ADP[63] مورد نیاز است، یکی از اهداف NAD، خانواده سیرتویین است[۱۰۸]. بدون توجه به این مکانیسم، محققان زیادی نقش ویسفاتین در گلوکز و شرایط وابسته به چاقی را بررسی کردهاند. هر چند نتایج آنها بهطور کامل سازگار نبودهاند[۱۰۰, ۱۰۲, ۱۰۳].
ناهمخوانی مطالعات قبلی ویسفاتین تا حدودی ممکن است ناشی از طرح مطالعه باشد که نتوانستند تاثیر تمرین و رژیم غذایی را در نظر بگیرند. بنابراین مطالعاتی که سطوح ویسفاتین را بررسی میکنند، با در نظرگرفتن رژیم غذایی و فعالیت بدنی میتوانند به شناسایی برخی از یافتههای ناهمخوان گزارشهای قبلی کمک کنند.
۲-۳- اثر فعالیتهای ورزشی بر غلظت ویسفاتین
۲-۳-۱- فعالیت ورزشی کوتاهمدت
قنبری نیاکی و همکاران (۲۰۱۰) تاثیر تمرین دایرهای کیکبوکسورهای مرد جوان را بلافاصله پس از یک جلسه فعالیت کوتاهمدت بیهوازی آزمون رست[۶۴](RAST) بر سطوح ویسفاتین پلاسما بررسی کردند که با افزایش معنیدار ویسفاتین همراه بود. در این پژوهش، ۶ مرد جوان سالم (دامنه سنی۳/۲±۸/۲۳، وزن ۳/۲ ±۵/۷۸ کیلوگرم و شاخص توده بدنی ۲/۱±۱/۲۲) یک جلسه فعالیت ورزشیRAST را انجام دادند. نمونههای خونی، قبل، بلافاصله، ۴۵ و ۹۰ دقیقه بعد از آزمون جمع آوری شد که بلافاصله پس از فعالیت ورزشی افزایش معنیداری در غلظت ویسفاتین پلاسما، انسولین و گلوکز مشاهده شد. اما به تدریج در طی دوره ۹۰ دقیقه پس از فعالیت به پایینتر از سطح پایه برگشت. تغییرات انسولین الگوی مشابه با ویسفاتین را نشان داد. این تغییرات احتمالا بافتها را برای جذب گلوکز تحریک می کند که این افزایش برای بازسازی گلیکوژن ضروری است[۱۱۶].
جوریما و همکاران[۶۵] در سال ۲۰۰۹، اثر ۲ ساعت تمرین طولانی با شدت متوسط را در دوره بازگشت به حالت اولیه در مردان قایقران حرفهای، بر سطوح ویسفاتین پلاسما مورد بررسی قرار دادند که با کاهش معنیدار ویسفاتین همراه بود. ۹ مرد قایقران (سن ۵/۱±۱/۲۰، وزن ۰/۵ ±۰/۸۱، درصد چربی
۳/۳±۸/۱۰) در دو گروه تمرین و کنترل در این آزمون شرکت کرده بودند[۱۱۷]. فریدلند و همکاران[۶۶] در سال ۲۰۰۷ دریافتند که سه ساعت تمرین بر روی دوچرخه کارسنج با شدت ۶۰ درصد اکسیژن مصرفی بیشینه در ۱۵ مرد جوان سالم (میانگین سنی ۴±۹/۲۴، وزن ۸±۸۲ و BMI 2±۲۴/۹) بر غلظت پلاسمایی ویسفاتین اثر ندارد. یافتههای آنها نشان داد که انجام فعالیت ورزشی باعث افزایش بیان mRNA ویسفاتین در بافت چربی زیرجلدی شکم می شود. آنها گزارش کردند که ممکن است ویسفاتین در بافت چربی زیرجلدی نقش متابولیکی در دوره برگشت به حالت اولیه داشته باشد. از سوی دیگر افزایش بیان mRNA ویسفاتین بافت چرب با سطوح ویسفاتین پلاسما همسو نبود[۴۰].
۲-۳-۲- فعالیت ورزشی طولانیمدت
بنا به گزارش جرج و همکاران[۶۷] (۲۰۱۱)، ۱۲ هفته تمرین به سه روش هوازی، مقاومتی و ترکیبی (۳ نوبت در هفته، ۶۰ دقیقه در هر نوبت) در بیماران دیابت نوع ۲ منجر به افزایش ویسفاتین شد اما تفاوت معنیداری بین گروه های تمرینی مشاهده نشد. آنها ویسفاتین را یک آدیپوکین سودمند با اثر افزاینده حساسیت انسولینی فرض کردند. یافتههای آنها نشان داد که افزایش بیان گیرنده انسولین در گروه مقاومتی ۶۵ درصد و در گروه ترکیبی ۹۰ درصد بود[۱۱۸]. ماستو و همکاران[۶۸] اظهار داشتند که فعالیت بدنی با کاهش وزن بدن اثرات مثبتی را بر سطوح ویسفاتین خون نوجوانان ایجاد کرده است[۲۸].
لی و همکاران[۶۹] (۲۰۱۰) گزارش کردند که تمرین هوازی به مدت ۱۲ هفته، ۴ جلسه در هفته، ۴۵ تا ۵۰ دقیقه در روز با هزینه انرژی معادل ۴۰۰-۳۰۰ کالری به کاهش معنیدار سطوح ویسفاتین پلاسمایی در نوجوانان و زنان چاق منجر شد[۱۱۹]. محمدی و همکاران در سال ۲۰۱۰ اثر ۸ هفته تمرین هوازی را بر سطوح ویسفاتین در مردان میانسال مورد بررسی قرار دادند. ۱۹ مرد میانسال سالم (دامنه سنی ۸/۴± ۵/۳۸، شاخص توده بدنی ۶/۲± ۲/۲۵) در این پژوهش شرکت کرده بودند. برنامه تمرینی شامل ۸ هفته و ۳ روز در هفته با شدت۸۰-۶۵ درصد حداکثر ضربان قلب به مدت ۳۴-۲۰ دقیقه اجرا میشد. یافتههای آنها نشان داد که درصد چربی بدن و غلظت ویسفاتین پلاسما پس از ۸ هفته تمرین هوازی بهطور معنیداری کاهش پیدا کرد و رابطه مثبتی نیز بین ویسفاتین و سطح تریگلیسرید پلاسما و درصد چربی بدن مشاهده شد. بهطور کلی نتایج تحقیق آنها نشان داد که انجام تمرینهای قدرتی و استقامتی می تواند به واسطه کاهش توده چربی بدن، در کاهش ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال سالم و با وزن طبیعی موثر باشد و این تغییرات مستقل از بهبود سطح چربیهای خون است[۱۲۰].
هایوس و همکاران[۷۰] (۲۰۰۹) گزارش کردند که تمرین هوازی (۱۲ هفته، ۵ روز در هفته، ۶۰ دقیقه در روز با ۸۵ درصد ضربان قلب بیشینه) به کاهش وزن همراه با کاهش سطح ویسفاتین پلاسما منجر شد. یافتههای آنها نشان داد که فعالیت ورزشی باعث تغییر در سطوح گردش خون ویسفاتین می شود و تغییر ویسفاتین با تغییر سطوح گلوکز و انسولین همراه است[۴۲].
بریما و همکاران[۷۱] (۲۰۰۸) نشان دادند که ۳ ماه تمرین هوازی (۴ ساعت در هفته با شدت ۷۵ درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) سطح ویسفاتین پلاسمایی را در بیماران جوان مبتلا به دیابت نوع ۲ و چاق (۳۰-۱۵سال) بهطور معنیداری از ۸/۵۵ و ۷/۶۴ نانوگرم در میلیلیتر به ترتیب به ۶/۱۱ و ۵/۲۹ نانوگرم (۵۰ تا۸۰ درصد) کاهش داد[۴۱]. چویی و همکاران[۷۲] نشان دادند که انجام تمرین هوازی و قدرتی با هزینه انرژی ۳۰۰ (برای ۴۵ دقیقه) و ۱۰۰ کیلوکالری (برای۲۰ دقیقه) به کاهش معنیدار ویسفاتین پلاسمایی در حالت ناشتا منجر شد. انجام تمرین هوازی توانست به واسطه کاهش وزن، در کاهش ویسفاتین پلاسمای زنان کرهای سالم مؤثر باشد[۳۸].
هیدر و همکاران[۷۳] (۲۰۰۶) گزارش کردند که تمرین هوازی برای ۲ و ۴ ماه بهطور معنیداری سطوح پلاسمایی ویسفاتین را در بیماران دیابتی کاهش داد. ۱۸ آزمودنی (۱۱ زن و ۷ مرد مبتلا به دیابت نوع ۱، دامنه سنی ۱۰±۴۲) و ۱۴ نفر گروه کنترل (۷ مرد و ۷ زن با دامنه سنی ۵±۲۹) در این آزمون شرکت کرده بودند و اثر تمرین هوازی هدایتشده بر ویسفاتین، به مدت ۸ ماه پس از قطع تمرین باقی ماند. این احتمال وجود دارد عوامل دیگری همچون متابولیسم گلوکز، وزن و یا نیمرخ لیپیدی، عامل کاهش ویسفاتین باشند[۳۷].
۲-۴- جمعبندی
شواهد زیادی نشان میدهند که التهاب میتواند نقش حیاتی در پاتوژنز دیابت بازی کند، از اینرو تصور میشود رابطه دیابت با تعدادی از شرایط همزیستی معمولی از طریق مکانیسمهای التهابی نشات بگیرد. در این خصوص چ
ندین مدرک آزمایشگاهی اساسی نشان میدهند که رزیستین و ویسفاتین، دو آدیپوکینی که به مقدار زیادی در افراد چاق و دیابتی نسبت به افراد لاغر و سالم بیان میشود، با هایپرگلیسمی، مقاومت انسولین و دیابت نوع ۲ آشکار مرتبط هستند.
تحقیقات مقطعی گزارشهای متناقضی از نقش ویسفاتین گزارش دادهاند که ممکن است در التهاب و علتشناسی دیابت نوع ۲ بازی کند. بنابراین آزمایشهای بیشتری لازم است تا نقش پاتوفیزیولوژیکی و فیزیولوژیکی ویسفاتین روشنتر شود.
فصل سوم ـ روششناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
همانگونه که در فصلهای پیش عنوان شد، هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات بیان ژن ویسفاتین بافت چربی احشایی در پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی حاد در موشهای صحرایی دیابتی بوده است. از آنجا که دقت در جمعآوری اطلاعات و استفاده صحیح از ابزارهای اندازه گیری و بهکارگیری روش صحیح اجرای تحقیق، قابلیت تکرارپذیری یافته ها را افزایش میدهد، در همین راستا در این فصل به شرح و توضیح روششناسی تحقیق شامل روش تحقیق، جامعه آماری مورد پژوهش، نحوه انتخاب نمونهها، ابزار و وسایل اندازهگیری متغیرهای تحقیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها خواهیم پرداخت.
۳-۲- طرح پژوهش
با توجه به اینکه آزمودنیهای تحقیق را موشهای صحرایی آزمایشگاهی نژاد ویستار با گروه های سنی مشابه تشکیل میدادند که در یک طرح تحقیقی حاد مورد بررسی قرار گرفتند، لذا تحقیق حاضر از نوع تجربی است.
۳-۳- نمونه آماری
تعداد ۲۰ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار از انستیتوپاستور آمل خریداری و به اتاق حیوانات آزمایشگاه زیستشناسی دانشگاه مازندران انتقال یافتند. نمونهها پس از یک هفته آشنایی با محیط آزمایشگاه، دیابتی شدند. نمونهها به روش تصادفی ساده به دو گروه دیابتی تمرین (DT) (15 سر) و دیابتی کنترل (DC) (5 سر) تقسیم شدند. همچنین گروه دیابتی تمرین شامل بلافاصله پس از تمرین (۵ سر)، ۴ ساعت پس از تمرین (۵ سر)، ۲۴ ساعت پس از تمرین (۵ سر) بود. از آنجا که وزن حیوانات دقیقاً یکسان نبود، لذا برای یکسانسازی گروه ها به لحاظ وزنی، ابتدا آزمودنیها وزنکشی شده و در قفسهای با تفاوت وزنی ۵ گرم دستهبندی شدند. سپس هر یک از قفسها با دستهبندی وزنی مشخص، یک موش بهطور تصادفی انتخاب شده و در گروه های اصلی قرار داده شد. بر این اساس، وزن موشهای گروه های مختلف پس از دستهبندی پژوهش به طور متوسط ۵±۱۶۵گرم بود. سن همه آزمودنیها ۸-۶ هفته بود.
۳-۴- نحوه نگهداری و تغذیه نمونهها
موشهای مورد آزمایش در این پژوهش در گروه های پنجتایی و در قفسهای مجزا از جنس پلیکربنات به ابعاد۴۷×۲۷×۲۰ سانتیمتر با درب توری نگهداری شدند. دمای محیط ۴/۱±۲۲ درجه سانتیگراد و چرخه روشنایی به تاریکی ۱۲:۱۲ ساعت و رطوبت هوا ۴±۶/۵۵ درصد بود.
موشهای صحرایی با غذاهای تولیدی مراکز تولید خوراک دام که به صورت پلت[۷۴] میباشد تغذیه شدند. همچنین آب مورد نیاز هر حیوان در بطری آب ۵۰۰ میلیلیتری ویژه حیوانات آزمایشگاهی در اختیار آنها قرار داده شد. آزمودنیها به آب و غذا دسترسی آزاد داشتند.
۳-۵- نحوه دیابتیکردن آزمودنیها و تزریق استرپتوزوتوسین
دیابتیکردن موشها از طریق تزریق درونصفاقی استرپتوزوتوسین[۷۵] حلشده در بافر سیترات ۱/۰ مولار به میزان ۵۰ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن انجام گرفت. یک هفته پس از تزریق ماده مذکور خونگیری از سینوس چشمی موشها در حالت ناشتا انجام شد. نمونه خون پس از جمع آوری در میکروتیوبهای استریل به آزمایشگاه انتقال داده شد. به منظور تعیین دیابتیشدن موشها، گلوکز خون آنها اندازه گیری و سطوح گلوکز خون بالای ۳۰ میلیمول به عنوان دیابتی شناسایی شدند.
۳-۶- برنامه تمرین آزمودنیها
برنامه تمرینی به دو مرحله تقسیم شد: