انحراف استاندارد
ضرایب
مدل
۰٫۰۰۰
۳٫۸۰۳
۱۶٫۷۰۹
۶۳٫۵۵۱
مقدار ثابت
۰٫۰۰۱
۳٫۲۷۶
۰٫۱۱۷
۰-.۳۸۳
خلاقیت
۰٫۰۱۹
۲٫۳۶۶
۰٫۲۲۶
۰٫۵۳۶
عزت نفس
برای تعیین میزان این ارتباط یا در واقع میزان پیش بینی متغیر تعصب توسط متغیر های عزت نفس و خلاقیت از تحلیل رگرسیون استفاده و نتایج را به صورت جداول ارائه کرده ایم. همانطور که در جدول شماره۴-۱۴ مشاهده می کنیم با توجه به آماره آزمون F (9.434) و سطح معناداری کم تر از ۰۰۰۱/۰، وجود اثر و ارتباط بین متغیرهای عزت نفس و خلاقیت تأیید می شود. با توجه به ستون دوم جدول ۴-۱۵ ضریب ثابت (۶۳٫۵۵۱) و ضرایب متغیرهای عزت نفس(۰٫۵۳۶) و خلاقیت (۰٫۳۸۳-) را در معادله رگرسیون مشاهده می کنیم. در مورد ضرایب می توان گفت که متوسط مقدار متغیر تعصب هنگامی که مؤلفه های عزت نفس و خلاقیت صفر باشند، برابر۵۵۱/۶۳ و با افزایش متغیر خلاقیت به میزان ۱ واحد، متغیر تعصب ۳۸۳/۰واحد کاهش می یابد. و با افزایش مؤلفه عزت نفس به میزان ۱ واحد، مؤلفه تعصب ۵۳۶/۰واحد افزایش می یابد. بنابراین، فرضیه صفر رد می شود وفرضیه تحقیق تأیید می گردد که می توان نتیجه گرفت متغیرهای عزت نفس وخلاقیت پیش بینی کننده تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرجاسک هستند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱ مقدمه
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیت با تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرجاسک بود. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، خوشه ای چندمرحله ای بود. ابتدا از بین هر دانشکده چند رشته را بصورت تصادفی انتخاب کرده که از دانشکده ی علوم انسانی رشته های آموزش ریاضی، آموزش و پرورش ابتدایی، روانشناسی عمومی وحقوق، از دانشکده ی علوم پایه رشته ی شیمی کاربردی، از دانشکده ی فنی و مهندسی رشته های الکتروتکنیک، کامپیوتر ونقشه کشی واز دانشکده ی کشاورزی رشته ی امور زراعی وباغی انتخاب گردید و از بین رشته های موجود در دانشگاه کلاس ها را انتخاب نموده و سپس پرسشنامه ها توزیع گردید. با توجه به نوع و ماهیت پژوهش حاضر جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 18 استفاده شد. ابتدا از شاخص های آماری (آماره ها) توصیفی یعنی درصد، فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد جهت خلاصه کردن اطلاعات پراکنده استفاده شد. سپس برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون MANCOVA- پس از برقراری مفروضات آن- و آزمون t تک گروهی و همبستگی پیرسون استفاده شد.
طبق بررسی های صورت گرفته، بین متغیرهای عزت نفس، خلاقیت و تعصب رابطه معنادار برقرار است. بین متغیر عزت نفس وخلاقیت رابطه مستقیم برقرار است به گونه ای افزایش عزت نفس به افزایش خلاقیت منجر می شود. بین متغیرهای عزت نفس وتعصب نیز رابطه وجود دارد. برخی پژوهش ها عنوان می کنند که تعصب در افراد دارای عزت نفس بالا بیش تر از تعصب افراد دارای عزت نفس پایین است اما برخی پژوهش ها عکس این حالت را نشان داده اند. بین متغیرهای تعصب و خلاقیت نیز رابطه معنادار برقرار است وافراد خلاق از تعصب کمتری برخوردارند و افزایش خلاقیت به کاهش تعصب منجر می شود.
در این فصل بر مبنای نتایج بدست آمده در فصل چهارم در ابتدا خلاصه ای از یافته های مربوط به فرضیه های تحقیق ارائه خواهد شد. در ادامه بر اساس مبانی نظری و تجربی ارائه شده در فصل دوم و چهارچوب مفهومی بدست آمده از فرضیه های تحقیق، آنها را مورد بحث قرار خواهیم داد. در پایان نیز به ارائه چندین پیشنهاد اجرایی در جهت انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه پرداخته خواهد شد وبه ذکر محدودیت های اجرایی پژوهش نیز خواهیم پرداخت.
۵-۲ نتایج پژوهش: بررسی فرضیه ها
بررسی فرضیه اول: بین عزت نفس و تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بندرجاسک رابطه معناداری وجود دارد.
برای بررسی این مفروضه از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. با توجه به نتایج بین عزت نفس وتعصب ارتباط معنادار وجود دارد. و با افزایش عزت نفس، تعصب نیز افزایش می یابد. و بین دو متغیر همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین عزت نفس به میزان ۰٫۶۶۹ پیش بینی کننده تعصب می باشد. نتیجه این بررسی با نتایج پژوهشی که توسط جردن[۱۶۷]، اسپنسر[۱۶۸]و زانا[۱۶۹](۲۰۰۵)، از دانشگاه واترلو انجام شد همسو است . آنها نشان دادند که افراد دارای عزت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب و تبعیض بیشتری از خود نشان می دهند. و نیز با پژوهش بامیستر[۱۷۰]و همکاران (۲۰۰۳)، که در بخشی از پژوهش خود نشان داده بودند که عزت نفس بالا ممکن است تعصب وتبعیض را افزایش دهد همسو است. و نیز با پژوهش ابرسون، هیلی و رومرو[۱۷۱] (۲۰۰۰)، همسو است. آنها در یک بررسی از ۳۴ مطالعه جداگانه نشان داده بودند که افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، نسبت به افردی که دارای عزت نفس پایینی هستند تعصب گروهی بیشتری از خود نشان میدهند.
بررسی فرضیه دوم: بین خلاقیت وتعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بندرجاسک رابطه معناداری وجود دارد.
برای بررسی این فرضیه از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد بین خلاقیت و تعصب رابطه معنادار وجود دارد امّا چون همبستگی بین دو متغیر منفی بود رابطه بین دو متغیر نیز منفی است یعنی با افزایش خلاقیت، تعصب کاهش می یابد و برعکس. همجنین خلاقیت به میزان ۳۹۰/۰ پیش بینی کننده تعصب می باشد. نتیجه کسب شده در این فرضیه با پژوهش مالگورزادا[۱۷۲] وهمکاران(۲۰۱۳)، که با هدف استفاده از مداخله در کاهش تعصب جهت تقویت تفکر واگرا در خلاقیت صورت گرفت همسو است. نتایج بررسی آنان نشان داده بود که استفاده از روش های مداخله ای جهت کاهش تعصب در بین دانشجویان می تواند منجر به بهبود در تفکر واگرا در افراد شود. اما به طور کلی تاثیر آن معنادار نبود. همچنین با پژوهش العلی(۲۰۰۸)، همسو است. وی در یک مطالعه تجربی به بررسی رابطه تعصب با فعالیت های خلاق در یک نمونه ۳۰۰ نفری از دانش آموزان مدارس متوسطه کشور کویت پرداخت. نتایج بین هر دو نمونه دختر و پسر نشان داد که بین تعصب و فعالیت های خلاق رابطه وجود دارد.
بررسی فرضیه سوم: بین عزت نفس و خلاقیت در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد جاسک رابطه معناداری وجود دارد.
جهت بررسی این فرضیه نیز از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین عزت نفس وخلاقیت رابطه معنادار برقرار است و همبستگی میان دو متغیر مثبت است یعنی با زیاد شدن خلاقیّت، عزت نفس نیز افزایش می یابد وبرعکس . همچنین خلاقیت به میزان ۱۳۹/۰ پیش بینی کننده عزت نفس می باشد. نتیجه این بررسی با پژوهش گولداسمیت[۱۷۳] و مارتلی[۱۷۴](۲۰۱۲)، هماهنگ و همسو است. گولد اسمیت و مارتلی در پژوهشی که با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و عزت نفس بر روی ۶۳دختر و ۵۵پسر دانشجو انجام شده بود. نشان دادند که در هر دو جنس بین عزت نفس و خلاقیت رابطه معنادار وجود دارد.اگر چه به نظر می رسید این رابطه در دختران قوی تر از پسران باشد. و نیز نتیجه با پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(۱۳۹۱)، که با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت انجام شد هماهنگ وهمسو است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آزمونT نشان داده بود که رابطه بین خلاقیت و عزت نفس معنادار است. و نیز با پژوهشی که توسط شفیع آبادی واحدی (۱۳۹۱)، با هدف بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت و عزت نفس انجام شد همسو است. پژوهش آنان از نوع همبستگی بوده و از یک نمونه ۱۲۵ نفری از دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان استفاده نمودند. ابزار سنجش پرسشنامه خلاقیت تورنس و آزمون عزت نفس کوپر اسمیت با سطح اطمینان ۹۵ درصد در نظر گرفته شده بود. از ۴ فرضیه اصلی که رابطه عوامل خلاقیت و مجموعه خرده مقیاس های عزت نفس را تشکیل داده بود، سه فرض مبنی بر وجود رابطه معنادار مستقیم بین سیالیت، بسط و ابتکار با خرده مقیاس های عزت نفس (شامل عزت نفس اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و عمومی) تأیید شده بود. و نیز با پژوهشی که توسط زینلی(۱۳۸۹)، با هدف بررسی رابطه راهبردهای فراشناختی و خلاقیت با عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی شهر سده انجام شده بود هماهنگ وهمسو است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دوم و سوم دبیرستانی دختر و پسر شهر سده و نمونه با حجم ۲۲۰ نفر که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. داده ها از طریق پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه کرمی، خلاقیت عابدی، عزت نفس کوپراسمیت جمع آوری و عملکرد تحصیلی نیز از معدل نیم سال اول سال تحصیلی استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین راهبردهای فراشناخت وخلاقیت با عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد. و با پژوهشی که توسط یارمحمدیان(۱۳۸۵)، با هدف بررسی ارتباط خود پنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق انجام گرفته بود نیز هماهنگ است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل ۱۰۰ نفر دانشجو از بین دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بودند که به طریق جدول اعداد تصادفی از بین گرایش های مختلف انتخاب شدند. ابزار سنجش در این تحقیق، آزمون خلاقیت عابدی جهت تمایز دانشجویان خلاق از غیر خلاق و آزمون خود پنداره راجرز جهت سنجش متغیر خود پنداره دانشجویان بود. همچنین جهت سنجش میزان عزت نفس آنان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میان نمرات میانگین خود پنداره و عزت نفس دانشجویان خلاق و غیر خلاق تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین این نتایج نشان داد که دانشجویان خلاق نسبت به دانشجویان غیر خلاق، نمرات بهتری در دو متغیر خود پنداره و عزت نفس کسب کردند. در مجموع نتایج نشان داد که بین خود پنداره و عزت نفس هر گروه رابطه معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استنباط نمود که عزت نفس یکی از ویژگی های مثبت شخصیت و تابع خود پنداره هر فردی است، به طوری که خود پنداره مثبت همراه با عملکرد موفقیت آمیز موجب عزت نفس بالا می گردد. و نیز با بررسی شکرکن و همکاران(۱۳۸۱)، که به منظور بررسی رابطه ساده و چندگانه خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزتنفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز طراحی شده بود همسو است. نمونه اصلی این تحقیق شامل ۴۰۰ دانشجوی دختر و پسر دانشگاه شهیدچمران اهواز بود. ابزارهای جمع آوری دادهها در این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش صفات کارآفرینی، آزمون جهتگیری کارآفرینی، آزمون خلاقیت، پرسشنامه انگیزه پیشرفت و آزمون عزت نفس بودند. پرسشنامههای سنجش صفاتکارآفرینی، جهتگیری کارآفرینی و انگیزه پیشرفت توسط پژوهشگران این تحقیق به فارسی برگردانده شده بود وضرایب اعتبار و پایایی آنها محاسبه گردیده بود. فرضیههای این پژوهش شامل چهار فرضیه اصلی و ۸ فرضیه فرعی بود، که روابط ساده وچندگانه بین متغیرهای پیشبین خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزتنفس را با متغیر ملاک کارآفرینی در کل نمونه و به تفکیک در نمونههای دختران و پسران مطرح میساخت.
بررسی فرضیه چهارم: متغیرهای عزت نفس وخلاقیت پیش بینی کننده های تعصب در بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد جاسک هستند.
جهت بررسی فرضیه فوق از روش همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد عزت نفس وخلاقیت پیش بینی کننده تعصب هستند. که با افزایش عزت نفس وکاهش خلاقیت، تعصب افزایش می یابد. نتیجه این بررسی با بخشی از پژوهش مالگورزادا وهمکاران (۲۰۱۳)، که با هدف استفاده از مداخله در کاهش تعصب جهت تقویت تفکر واگرا در خلاقیت صورت گرفته بود هماهنگ و همسو است. نتایج بررسی آنان نشان داده بود که استفاده از روش های مداخله ای جهت کاهش تعصب در بین دانشجویان می تواند منجر به بهبود در تفکر واگرا در افراد شود. اما به طور کلی تاثیر آن معنادار نیست. و نیز با بخشی از پژوهشی که توسط مادوکس وهمکاران (۲۰۱۰)، با هدف بررسی اثرات یادگیری ها وتجربیات بین فرهنگی بر خلاقیت در ایالات متحده انجام شد همسو است. نتایج نشان داد که تجربیات و یادگیری بین فرهنگی باعث تسهیل انعطاف پذیری، افزایش آگاهی از ارتباطات و ایجاد تنوع در عملکرد می شود. آموزش های کاربردی در یک زمینه بین فرهنگی برای تسهیل وافزایش خلاقیت به صورت ویژه ای مهم است. همچنین شرکت کنندگانی که مدت زمانی خارج از کشور زندگی کرده بودند افزایش بیشتری در خلاقیت نشان دادند. بنابراین تجربه زندگی کردن در محیط های چند فرهنگی و به دور از سوگیری ها و تعصبات بودن منجر به افزایش خلاقیت می شود. و نیز با بخشی از پژوهشی که توسط هافمن و شوارزوالد[۱۷۵] (۱۹۹۲)، با هدف تعدیل اثرات عزت نفس بر استفاده از نژادپرستی و جایگاه علمی به عنوان تعدیل کننده پذیرش میان فردی بر روی ۷۲۲ نفر از دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که اولویتی برای اهداف آموزشی سطح بالاتر و اصالت نژادی سطح بالا وجود دارد. این اولویت قائل شدن صریح در دانش آموزان دارای عزت نفس بالا بیشتر از دانش آموزان دارای عزت نفس پائین قابل مشاهده بود. به گونه ای که داشتن عزت نفس و اصالت نژادی بالا بر این منجر می شود که افراد خود را شایسته ی جایگاه علمی بالاتر بدانند ونسبت به سایرین از خود تعصب وتبعیض نشان دهند.
۵-۳ بحث و نتیجه گیری کلی
پژوهش ها چنان که از نام آنها برمی آید، چون برخواسته از اطلاعات جامعه هستند می توانند آن جامعه را در راه بهتر ساختن خویش رهنمون سازند. هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیت با تعصب در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر جاسک بود و پژوهشگر در این راستا به بحث و نتیجه گیری فرضیه های خود پرداخت.
انسان ها وقایع را به روش خود تعبیر می کنند. از طریق الگوهای شفاف یا شابلون هایی که از واقعیت های دنیای اطرافمان ترسیم می کنیم به دنیا می نگریم. این الگوها مانند عینک آفتابی یا شیشه های رنگی اند که نور را فیلتر می کنند. هر چه به چشم ما راه می یابد، بعد از گذر از این شیشه، فیلتر و تبدیل به چیزی می شود که دوست داریم از دنیا دریافت کنیم. تعصبات، تصورات قالبی و پیش داوری های نیز چنین اند و بر فرایند تصمیم گیری، قضاوت، عواطف ورفتارهای ما در اجتماع تأثیر شایان توجهی دارند. افراد با این فرض که این سازه ها واقعیت های زندگی را پیش بینی می کنند وآن ها را توضیح می دهند، رفتار می کنند. ولی مشکل اینجاست که هر کس تصور می کند سازه شخصی اش عین حقیقت است ونمی داند که عینکی که بر چشم دارد حقیقت را تحریف می کند. از طرفی نیز تعصب، عامل بسیار مهمی در زندگی شخصی افراد وتحولات بین المللی نظیر جنگ های فرقه ای و مذهبی است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر و سایر پژوهش ها می توان از متغیرهای عزت نفس و خلاقیت برای کنترل تعصب افراد جامعه استفاده نمود. از آنجایی که طبق یافته های پژوهش حاضر افراد متعصب از عزت نفس بالا وخلاقیت پایینی برخوردارند می توان برای کاهش تعصب آنان از انواع روش های افزایش خلاقیت استفاده نمود ویا از عزت نفس بالا به عنوان مکانیزمی برای کنترل تعصب استفاده نمود. می توان بیان نمود که از این نتایج در جهت اهداف انسان دوستانه، مراکز بهزیستی جهت اعمال شیوه های کنترل رفتار بر افراد جامعه وسازمان های حقوق بشری جهت ارتقا روش های کاهش نژادپرستی و سایر تعصبات می توان استفاده کرد. چرا که ناکارآمدی بستر اجتماعی وپیش داوری ها وتعصبات موجود در متن جامعه بر نگرش ها وقضاوت های افراد جامعه تأثیر مستقیم دارد. نتایح تحقیق حاضر سهمی هر چند اندک در ایجاد و افزایش دانش در این زمینه دارد و تا حدودی می تواند بینش لازم را در اختیار مشاوران دانشگاه ها و دانشجویان قرار دهد.
۵-۴ محدودیت ها و مشکلات پژوهش
همانطور که تحقیق در علوم انسانی دارای محدودیت روش تحقیقی است این تحقیق نیز از لحاظ محدودیت های روش تحقیق(نمونه گیری، جمع آوری داده های تحقیق، دسترسی به اعضای جامعه و …) از دیگر تحقیقات مستثنی نمی باشد. از آنجایی که از عمده ترین ارکان تحقیق و پژوهش دسترسی به آمار و اطلاعات است می توان گفت مهّم ترین محدودیت پژوهش حاضر محدودیت در دسترسی به اطلاعات ومنابع مرتبط با متغیر تعصب می باشد. همچنین در کشور ما تقریباً هیچ پژوهشی به مقوله ی تعصب از منظر روانشناختی نپرداخته است و دسترسی به منابع خارجی به دلیل برخی تحریم های ناجوانمردانه به سختی صورت گرفت و برخی از اطلاعات از طریق پست الکترونیک از برخی از اساتید دانشگاه های اروپا و آمریکا دریافت گردید. همچنین چون این پژوهش در شهرستان جاسک انجام شد در تعمیم نتایج آن به جوامع دیگر باید جانب احتیاط را رعایت کرد. دشواری در هماهنگ کردن کلاس های موردنظر با پژوهشگر جهت اجرای پرسشنامه ها و بالا بودن هزینه های تکثیر و انتشار و همچنین هزینه ی سفرهای ناگزیر، از دیگر محدودیت های پژوهش حاضر بود.
| تخریب محیط زیست | خزش شهری یا پراکندگی شهری موجب آسیب رساندن به محیط به واسطه تخریب زیست بوم ها، افتراق جنگل ها، کاهش کیفیت آب و هوا و فقدان تنوع زیستی و تهدید حیات وحش می گردد. |
| تخریب زمین های کشاوری | خزش تهدیدی جدی برای زمین های کشاورزی و مسئول تخریب آنهاست. این امر همچنین شامل از بین بردن شخصیت و هویت مناطق روستایی و شیوه های زندگی غالب در آنها است. |
| فقدان فضاهای باز | خزش مسئول تبدیل فضاهای باز به کاربری های توسعه یافته است و به طور روزافزونی نیز برای آنها تهدید کننده می باشد. فضاهای باز از اراضی کشاورزی متمایزند و مشتمل بر انواع زمین های خالی در مناطق شهری نظیر زمین های بازی، جنگل ها، پارک ها و اراضی مرطوب هستند. |
| مشکلات ترافیکی | خزش به انبوهی ترافیک، طولانی شدن زمان سفرها، راه بندان های ترافیکی و در نتیجه آلوگی هوا و تهدید سلامتی جسمی و روحی شهروندان منجر می شود. |
| زوال شهری | خزش نقش عمده ای در زوال مراکز اصلی شهرها دارد، یعنی به جای اینکه این سرمایه گذاری را به نوسازی و بازآفرینی مراکز شهری تخصیص دهد منابع مالی عمومی و خصوصی را به سمت پیرامون شهرها هدایت میکند. |
| از بین بردن مفهوم اجتماع | پراکندگی حس تعلق به اجتماع و مکان را از بین می برد و جدایی گزینی اجتماعی را به وجود می آورد. |
| فقدان مکان های تاریخی | خزش ارزش چندانی به مکان های تاریخی و فرهنگی مهم نظیر ساختمان های تاریخی، مراکز شهری تاریخی، محدوده های تاریخی و مکان های خاطره انگیز نمی دهد و در حقیقت به عنوان تهدیدی جدی برای آنها به حساب می آید. |
مأخذ: (مشکینی و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۴۵)
۲-۳-۵-۲ پراکنش شهری (Urban distribution)
پراکنش شهری به معنی رشد متفرق و کم تراکم شهر و حومه و در طول جاده های شعاعی است و به معنی گسترش فضائی بی رویه و نامنظم می باشد که در نتیجه جابجایی و تغییر مکان فعالیت ها و جمعیت از شهر مرکزی به طرف خارج شهر و پراکنش در نواحی حومه ای است. پیامد این الگوی گسترش، پیدایش موجودیت های سیاسی مستقل در قالب شهرها و شهرک ها در منطقه پیرامونی کلانشهر است. این شکل شهری در نیم قرن اخیر در قالب اصطلاح «اسپرال» در ادبیات پژوهش های شهری وارد شده است و امروزه موضوع محوری اکثر سمینارهای شهری در کشورهای توسعه یافته است (تقوایی و سرایی، ۱۳۸۳: ۱۸۹). با وجود این تاثیرات منفی، بعضی از صاحب منصبان دولتی و کارمندان بخش خصوصی مخالفت کردند و معتقدند که پراکنش شهری مزایایی زیادی به همراه دارد، به عوان مثال اقامتگاه های خانواده های تک خانواری در روی قطعات بزرگ تر است همچنین پایین تر بودن قیمت زمین مزایای بالاتری برای تجارت به علت فقدان قوانین محدود کننده ی رشد پراکنده شهری فراهم می کند. اصطلاح پراکنش شهری به طور کلی معانی منفی را به همراه دارد. به علت سلامتی محیط و موضوعات فرهنگی مرتبط با آن ساکنین محلات پراکنده تمایل به حذف آلودگی ها و رنج و دردی که از تلفات ترافیک برای هر شخص حاصل می شود، دارند. پراکنش شهری بسیار بحث برانگیز است، طرفداران مدعی اند که مصرف کنندگان ترجیح به سکونت در محلات کم تراکم دارند و پراکنش شهری لزوما” باعث افزایش ترافیک نمی شود (www.secreturban. Mihanblog.com).
۲-۳-۵-۲-۱ پیامدهای الگوی پراکنش شهری
پراکنش شهری مشخصات چندی دارد که از جمله مهم ترین عوامل فشار آور بر شهرها به حساب می آید و به نوعی اتلاف اسکان در شهر است که توسط تراکم های پایین یکنواخت مشخص می گردد که اغلب ناهماهنگ است و در طول حاشیه های نواحی شهری با سرعتی زیاد پخش می شود. الگوی پراکنش شهری سبب می شود که تراکم جمعیت کاهش یابد و در جریان این توسعه، زمین های کشاورزی و مزارع را از بین برده و از نظر جلوه ظاهری به صورت قطعه قطعه شدن، حرکت گره ای و جسته و گریخته و توسعه ناپیوسته و تدریجی بروز نماید. پراکنش شهری می تواند اثرات منفی بر حومه شهر، شهرها، اقتصاد و محیط داشته باشد که عبارت است از:
حومه شهرها: توسعه سریع و پراکنش شهر اثرات منفی بسیاری بر حومه های شهر به جا می گذارند. ازدیاد واحدهای مسکونی، مرکز خرید نواری شکل، از بین رفتن فضای سبز، پدید آمدن آسمانخراش ها و ساختمان های آپارتمانی نمونه ای از این اثرات می باشند. هم چنین به دلیل فاصله زیاد سکونت از محل کار گسترش استفاده زیاد از اتومبیل شخصی مدت زمان زیادی برای انجام کارهای روزانه از ساکنان سلب می کند که این پراکندگی و وابستگی به اتومبیل از تعاملات و روابط متقابل روزانه بین همسایه ها جلوگیری کرده و حس هویت محله ای در بین افراد ساکن در محله را کاهش می دهد.
شهرها: الگوی پراکنش بر ساکنان شهرها نیز اثرات منفی می گذارد؛ و روزانه حجم عظیمی از جمعیت از نواحی حومه به داخل شهرها وارد می شوند و باعث معضلات زیادی از جمله ترافیک، شلوغی، ناامنی و احساس تعلق خاطری کمتری در بین ساکنین شهر و حومه ایجاد می کند.
پراکنش شهری به دو دلیل مانع از دسترسی شهر می گردد: اولا پراکنش سبب دسترسی ضعیف به کاربری های مسکونی است زیرا ساکنان اغلب از گزینه های کار، خرید، تفریح فاصله دارند و ثانیا” خود این کاربری ها نیز از یکدیگر جدا می باشند.
اقتصاد: تراکم کم در حومه شهرها تأسیسات و زیر ساخت های بیشتری را می طلبد، در نتیجه زیر ساخت های بیشتر مقدار هزینه های بیشتری را می طلبد که بر اقتصاد تاثیرات منفی به جای می گذارد.
محیط زیست: پراکنش شهری بر محیط زیست تاثیرات منفی به جای می گذارد و باعث نابودی فضای سبز، حیات وحش جنگل ها، تالاب ها، علفزارها و زمین های کشاورزی می شود و جای آن را خیابان های آسفالت و بی روح می گیرد (Ewing, 1997: 107- 127).
۲-۳-۵-۳ رشد فشرده (Compact City)
برای تعریف دقیق از شهر فشرده تلاش های زیادی صورت گرفته است. برتون” آن را شهری تعریف کرده که تراکم آن بالا و کاربری ها ترکیبی است و سیستم حمل و نقل عمومی خوبی دارد و پیاده روی و دو چرخه سواری را تشویق می کند. به تعریف دیگر، در فرم شهر فشرده تاکید بر رشد مراکز شهری موجود و زمین های بازیافتی و در عین حال اجتناب از گسترش و پخش شدن در حاشیه است. شهرهای فشرده از طریق متراکم کردن شهرهای موجود و تشویق مردم برای زندگی در شهرها و ساختمان های فشرده تر قابل دستیابی است (قرخلو و زنگنه، ۱۳۸۸: ۲۳- ۱۹). رشد فشرده یک روش پیشنهادی برای اصلاح پراکنش شهری است در تعریفی که از آن شده عبارت است از «برنامه ریزی طراحی، توسعه و نوسازی جوامع برای ترقی دادن حس مکانی، حفظ منابع طبیعی و فرهنگی و توزیع عادلانه هزینه ها و مزایای توسعه رشد فشرده یکپارچگی اکولوژیکی را در دوره های کوتاه و بلند مدت افزایش می دهد و کیفیت زندگی را از طریق توسعه حمل و نقل، اشتغال و مسکن منطقه به روش متغیر افزایش می دهد (Litman, 2005: 21). در سال های اخیر بسیاری جوامع تصمیم گرفته اند که الگوی توسعه جوامعشان را بر اساس اصول و استراتژی رشد فشرده بنا کنند. این اصول دسترسی کاربری ترکیبی ایجاد می نماید، رشد فشرده دارای اصول و استراتژی های خاصی است که در ذیل بیان می شود:
کاربری ترکیبی
بهره گیری از طراحی ساختمان های فشرده
ایجاد طیفی از گزینه ها و شیوه های مسکن
۳.۸۷۳۹-
۹.۱۸۱۷-
۰.۴۴۳-
۰.۵۲۶۶
منبع: محاسبات محقق
اعداد جدول (۴-۲) مربوط به میانگین متغیرهای مورد استفاده در الگو برای شرکتهای سرمایهگذاری منتخب در سالهای مورد بررسی است. در این مطالعه از اطلاعات قیمتی هر سهم برای نشان دادن بازدهی سهام استفاده شده است. رابطه منفی میان متغیرهای مستقل و وابسته نشان از آن دارد که عواملی فراتر از بتای بازاری سهام و بتای مخارج مصرفی بر بازده تأثیر دارد.
در نمودارهای (۴-۱) تا (۴-۴) به بررسی روند متغیرهای مورد استفاده در الگو پرداخته میشود.
در نمودار (۴-۱) میانگین بازدهی سهام برای هشت شرکت سرمایهگذاری منتخب مشاهده میشود.
نمودار (۴-۱): میانگین بازدهی سهام
منبع: محاسبات محقق با بهره گرفتن از نرمافزار Excel
با توجه به نمودار فوق بیشترین میانگین بازده مربوط به سال ۱۳۸۹ و کمترین میانگین بازده هشت شرکت منتخب مربوط به سال ۱۳۸۴ میباشد. در نیمه دهه هشتاد تحولات اقتصادی مهمی در کشور رخ داد که اثر آن بر عملکرد بازارها و بخشهای مختلف اقتصادی در همان دوره و سالهای پس از آن بسیار تعیین کننده بود. در این دوره افزایش قیمت نفت و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی باعث شد وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی افزایش یابد و دولت برای شروع طرحهای اقتصادی بلندپروازانه مانند طرح بنگاههای زودبازده و مسکن مهر و یا اجرای طرح پرداخت یارانه گسترده به مردم به رغم وجود کسری بزرگ در آن، جرأت زیاد پیدا کند. همه این تحولات بر بازار سرمایه ایران تأثیر گذاشته و تقاضا و بازدهی سهام بازار بورس تهران را با روند نزولی و نوسانی مواجه کرد.
همچنین در این پژوهش بتای بازاری هر سهم طبق مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای بهدست آمده که معیار ریسک را نشان میدهد.
نمودار (۴-۲) میانگین بتای بازاری سهام هشت شرکت سرمایهگذاری را درطی سالهای ۹۰-۱۳۸۱ نشان میدهد.
نمودار (۴-۲): میانگین بتای بازاری سهام
منبع: محاسبات محقق با بهره گرفتن از نرمافزار Excel
با توجه به نمودار صفحهی قبل بیشترین نوسان بتا در بازهی یک و منفی یک است. بتاهای بزرگتر از صفر بیانگر همسو بودن حرکت بازده بازار و بازده سهام است. در دهه مورد مطالعه اغلب بازده سهام با بازده بازار همسو میباشد.
سرانجام بتای مخارج مصرفی که با بهره گرفتن از نرخ رشد مخارج مصرفی دو گروه کالاهای بیدوام و خدمات در طی سالهای ۹۰-۱۳۸۱ محاسبه شده است، که رفتار آنها در دو نمودار (۴-۳) و (۴-۴) میتوان دید.
نمودار (۴-۳): میانگین بتای مخارج مصرفی سهام
منبع: محاسبات محقق با بهره گرفتن از نرمافزار Excel
نمودار (۴-۴): مخارج مصرفی
منبع: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
در این پژوهش مجموع دو گروه از مخارج مصرفی که شامل کالاهای بیدوام و خدمات میباشد، برای محاسبه بتای مخارج مصرفی مورد استفاده قرار گرفتهاند. روند صعودی این دو گروه حاکی از این است که در طی دهه هشتاد مخارج مصرفی خانوار افزایش قابل ملاحضهای داشته و با توجه به نرخ رشد این دو گروه از مخارج، خانوار میزان کمتری از مخارج را جایگزین داراییهای سرمایهای میکنند.
۴-۳- آزمونهای تشخیص بر روی داده ها
۴-۳-۱- آزمون پایایی داده ها
وقتی که تعداد مشاهدات سری زمانی در هر کدام از مقاطع زیاد باشد، میتوان تحلیل پایایی (وجود ریشه واحد) را برای هر کدام از آن مقاطع مورد بررسی انجام داد. با این وجود قدرت آزمون ریشه واحد هنگامی که طول دوره داده ها کم باشد، بسیار پایین است. در این شرایط ، استفاده از آزمون ریشه واحد مبتنی بر داده های تابلویی برای افزایش قدرت آزمونها ضروری است. به عنوان مثال، آزمونهای معمول ریشه واحد مثل دیکی فولر، دیکی فولر تعمیم یافته و فیلیپس پرون که برای سری زمانی مورد استفاده قرار میگیرند از توان آزمون پایینی برخوردارند. همچنین دارای تورش به سمت قبول فرضیه صفر هستند. این موضوع وقتی که حجم نمونه کوچک است، خیلی شدید میشود. یکی از روشهایی که برای رفع این مشکل پیشنهاد شده، استفاده از داده های تابلویی برای افزایش حجم نمونه و آزمون ریشه واحد در داده های تابلویی است. بنابراین پیش از برآورد الگوی پژوهش، لازم است پایایی تمام متغیرهای مورد استفاده در تخمین، مورد آزمون قرار گیرند. وجود متغیرهای ناپایا در الگو باعث میشود تا آزمونهای t و F معمول از اعتبار لازم برخوردار نباشند و کمیت بحرانی ارائه شده توسط آنها، کمیت بحرانی صحیحی برای انجام آزمون نباشد. همچنین ناپایایی متغیرها سبب بروز مشکل رگرسیون کاذب چه در مورد داده های سری زمانی و چه در مورد داده های تابلویی میشود. از مشخصه های معمول یک رگرسیون کاذب، داشتن ضریب تعیین (R2) بالا (نزدیک به یک) و آماره دوربین واتسون (DW) پایین (نزدیک به صفر) است (نوفرستی، ۱۳۷۸). به هر حال ضروری است یکی از پنج روش زیر برای آزمون ریشه واحد مورد استفاده قرار گیرد:
۱- آزمون لوین، لین و چو[۵۴]
۲- آزمون ایم، شین و پسران[۵۵]
۳- آزمون فیشر، فیلیپس و پرون[۵۶]
۴- آزمون فیشر با بهره گرفتن از دیکی فولر تعمیم یافته[۵۷]
۵- آزمون هادری[۵۸]
آزمونهای فوق، آزمونهای ریشه واحد داده های تابلویی نامیده میشوند. از لحاظ نظری این آزمونها، آزمونهای ریشه واحد سریهای چندگانه هستند که برای ساختارهای اطلاعات داده های تابلویی بهکار رفتهاند. در این آزمونها، روند بررسی پایایی همگی به غیر از روش هادری به این صورت است که با رد عدم پایایی رد میشود و بیانگر پایایی متغیر است. بنابراین با رد فرضیه ، ناپایایی یا ریشه واحد رد میشود و پایایی پذیرفته میشود. برای تشخیص این قسمت، باید به میزان احتمال متغیر توجه شود. در این پژوهش به منظور پایایی متغیرها از آزمون فیشر با بهره گرفتن از دیکی فولر تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج این آزمون در جدول (۴-۳) ارائه شده است:
جدول (۴-۳): بررسی مانایی متغیرهای مورد استفاده در برآورد الگو
نام متغیر
آماره فیشر با بهره گرفتن از دیکی فولر تعمیم یافته
سطح معناداری
مرتبه تفاضل
۴۲.۷۲۲۶
۰.۰۰۰۳
I(0)
۵۱.۸۵۳۳
۰.۰۰۰۰
I(0)
با نگاهی به قوانین مورد اشاره، میتوان نتیجه گرفت که قانونگذار ایران، برای شمول عنوان محاربه و افساد فی الارض نسبت به عمل مرتکب، بیش از آنکه به ضابطه «دست به اسلحه بردن » توجه داشته باشد، به «قصد» مرتکب دائر بر مقابله و معارضه با نظام و یا «آثار» ناشی از اعمال وی در ضربه زدن به نظام توجه داشته است، و به عبارت دیگر، یکی از دو ضابطه عینی یا نوعی[۱۰۹] و شخصی یا ذهنی[۱۱۰] در لطمه زدن به نظام را برای تشخیص عنوان محاربه به کار برده است. ضابطه اول در قیودی مثل قیود زیر، که در قوانین مختلف سابق الذکر مورد اشاره قرار گرفته اند، انعکاس یافته است: سببیت برای فساد عامه؛ اخلال در امنیت عمومی؛ افساد و اخلال در نظام، شکست جبهه اسلام؛ اسارت یا تسلیم نیروهای خودی؛ تسلط دشمن بر اراضی، مواضع یا افراد خودی؛ وارد شدن تلفات جانی به نیروهای خودی؛ ورود ضربه موثر به نیروهای مسلح؛ تقویت دشمن و نظایر اینها.
بدین ترتیب، هرگاه رفتار مرتکب «در عمل» موجب بروز یکی از نتایج سوء فوق گردد، عمل وی گاه از یک جرم ساده به جرم محاربه و «افساد فی الارض» تغییر ماهیت می دهد. از سوی دیگر،گاهی با اعمال یک ضابطه شخصی یا ذهنی، مرتکب به دلیل «قصدی» که در ایجاد اخلال و برهم زدن امنیت، یا مقابله و معارضه با نظام، یا براندازی، یا همکاری با دشمن و نظائر آن داشته است محارب و «مفسد فی الارض» محسوب شده است.
البته، گاهی نیز وجود هر یک از دو ضابطه کافی دانسته شده است. چنانچه تبصره ۱ماده «قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح» سابق، مصوب سال ۱۳۷۱ (در مورد تخریب تاسیسات، ساختمانها، استحکامات و وسایل نقلیه نظامی) اشعار می داشت: «در صورتی که انجام اعمال فوق به قصد براندازی حکومت و ایجاد فساد باشد (ضابطه شخصی یا ذهنی) یا در مواردی که در نتیجه اعمال مذکور لطمات جبران ناپذیری به عملیات نظامی وارد آید (ضابطه عینی یا نوعی) مرتکب به مجازات محارب محکوم می شود.»[۱۱۱]
همانطور که ملاحظه شد هیچ یک از قوانین مذکور در بالا تعریف مشخص و جامعی از «افساد فی الارض» ارائه ندادند و فقط به ذکر عنوانهای کلی مثل «افساد فی الارض» یا «در حد افساد» و یا «در حد گسترده» و … را به کار برده اند که پی بردن به منظور قانونگذار و تعیین اینکه در چه شرایطی عمل افراد «افساد فی الارض» است یا محاربه یا جرم دیگر را مشکل کرده است. به نظر می رسد با تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و با توجه به تعریفی که این قانون در مورد جرم «افساد فی الارض» ارائه داده، از این پس معنی «افساد فی الارض» را که در قوانین خاص مذکور در بالا را باید بر طبق تعریف مذکور در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مشخص نمود. هرچند که تعریف قانون مجازات اسلامی از جرم «افساد فی الارض» هم خالی از ابهام نیست.
بدین ترتیب و با توجه به این قوانیین متفرقه و نظرات ارائه شده از سوی فقیهان، قانونگذار در سال ۱۳۹۲، با تصویب «قانون مجازات اسلامی» صراحتاً جرم «افساد فی الارض» را از محاربه تفکیک کرده، و ماده ۲۸۶ و تبصره آن را به جرم «افساد فی الارض» تخصیص داد و مجازات اعدام را برای مرتکبان این جرم تعیین کرد که در ادامه و در مبحث بعدی در مورد این ماده و تبصره آن به تفصیل خواهیم پرداخت.
مبحث دوم: رویکرد قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ در مورد جرم «افساد فی الارض»
برای تحقق هر جرم لازم است که سه رکن و یا عنصر صورت پذیرد تا جرم تحقق یابد این عناصر و ارکان عبارتند از: ۱.عنصر قانونی ۲.عنصر مادی ۳.عنصر معنوی. ما نیز به پیروی از شیوه حقوقدانان ابتدا به بررسی سه رکن اساسی جرم «افساد فی الارض» می پردازیم.
گفتار اول: عنصر قانونی جرم «افساد فی الارض»
برای آنکه عملی جرم شناخته شود لازم است که قانون قبلاً آن را جرم شناخته باشد و برای آن مجازات تعبین نموده باشد و این اصل مسلم حقوقی است که هیچ فعل یا ترک فعلی جرم نیست مگر آنکه قبلاً قانون آن را جرم شناخته و برای آن مجازات تعیین نموده باشد. پس برای تشخیص اینکه عملی جرم است، نخست باید به قانون مراجعه کرد زیرا مادامی که در قانون حاکم بر جامعه، الزامی اعم از امر و نهی در مورد انجام یا خودداری از انجام کاری وجود نداشته باشد افراد جامعه با توجه به اصل آزادی اراده و اصل برائت و اصل اباحه می توانند آن طور که بخواهند رفتار کنند و عدالت کیفری نیز ایجاب می کند که برای تعقیب مجرمین، قبلاً حد و مرز اعمال ممنوع و قابل مجازات، مشخص و معلوم شده باشد، تا اشخاص بر اساس آن رفتار خود را تنظیم نمایند و قضات نیز بتوانند بر اساس آن مرتکب را تحت تعقیب کیفری قرار بدهند و پس از محاکمه و ثبوت جرم به مجازات مقرر در قانون حکم کنند. به این ترتیب عنصر قانونی پایه و اساس جرم را تشکیل می دهد و بدون آن هیچ عملی جرم نیست و هیچ مجازاتی بدون قانون ممکن نیست.[۱۱۲]
عنصر قانونی جرم «افساد فی الارض» هم بعد از کش و قوسها و تردیدها ی فراوان، پس از آنکه قانونگذار ایران بعد از انقلاب همانطور که در مبحث قبل توضیح داده شده، به طور پراکنده در برخی قوانین بدون ارائه تعریف مشخص، متعرض عنوان «افساد فی الارض» شده بود، بلاخره در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ در ماده ۲۸۶ آن قانون به تعریف جرم «افساد فی الارض» پرداخت.
ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: «هر کس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا جارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد، به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد، مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد.
تبصره هرگاه دادگاه از مجموع ادله و شواهد قصد اخلال گسترده در نظم عمومی، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت عمده و یا اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع و یا علم به موثر بودن اقدامات انجام شده را احراز نکند و جرم ارتکابی مشمول مجازات قانونی دیگری نباشد، با توجه به میزان نتایج زیانبار جرم، مرتکب به حبس تعزیری درجه پنج یا شش محکوم می شود.»
گفتار دوم: عنصر مادی جرم «افساد فی الارض»
می دانیم برای آنکه جرمی وجود خارجی پیدا کند تحقق عنصر مادی ضرورت دارد. زیرا ابراز فکر برای ارتکاب جرم به تنهایی کافی نمی باشد، و اگر سیاست کیفری کشور به صرف قصد ارتکاب جرم، اشخاص را مجرم بداند موجب خواهد شد که در اعماق وجدان اشخاص و تفکرات ایشان تجسسات غیر قابل اغماض به عمل آید و غالباً اشخاص بدون آنکه برای جامعه خطرناک باشند مجازات شوند. به علاوه اینکه افکار مجرمان قطعی نیستند چرا که بعضی افراد قصد مجرمانه دارند ولی به نحوی، هرگز آن را به مرحله اجرا نمی گذارند. بنابرین قصد ارتکاب جرم تا هنگامی که مقرون به اعمال خارجی نشده باشد و خللی به نظم اجتماعی وارد نسازد قابل تعقیب نیست.[۱۱۳]
عنصر مادی جرم را نمی توان تنها شامل رفتاری که از مرتکب سر می زند دانست، بلکه باید گفت که عنصر مادی جرم دارای سه جزء می باشد،که بدون تحقق کامل آنها عنصر مادی به وجود نیامده، و در نتیجه جرم مورد نظر رخ نمی دهد. اولین جزء عبارت است از رفتار فیزیکی،که با توجه به تعریفی که قانونگذار از هر جرم کرده است، می تواند فعل (اعم از کردار یا گفتار ) یا ترک فعل باشد.
برای تحقق هر جرمی فعل یا ترک فعل مرتکب باید در شرایط خاص رخ داده باشد که این شرایط ممکن است مربوط به مجرم، قربانی، زمان و مکان ارتکاب جرم، مال موضوع ارتکاب جرم و یا هر چیز دیگر باشد. به علاوه، این شرایط ممکن است ایجابی (وجودی) یا سلبی (عدمی) باشد.
سومین جزئی که برای تکمیل عنصر مادی جرم لازم است، وقوع نتیجه مشخص شده از سوی مقنن می باشد. برای مثال، در جرم کلاهبرداری، بردن مال غیر شرط تحقق جرم است بدون تحقق این نتیجه، جرم تام رخ نخواهد داد و مرتکب تنها ممکن است به شروع ارتکاب جرم محکوم شود. بدیهی است تحقق جرایمی که مقنن آنها را مطلق و نه مقید به نتیجه خاص دانسته است نیازی به جزء سوم عنصر مادی ندارد. این جرائم بدون نیاز به منتج شدن فعل یا ترک فعل به نتیجه خاص به وقوع می پیوندند مثل افشای اسرار توسط شاغلین به حرفه های خاص.[۱۱۴]
با این توضیح مختصر درباره عنصر مادی در ادامه به ترتیب راجع به رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه جرم «افساد فی الارض» به بحث و بررسی خواهیم پرداخت.
-
- رفتار فیزیکی
منظور از رفتار فیزیکی در جرایم، رفتاری است که از مرتکب سر می زند، و منتج به نتیجه مورد نظر می شود. در مورد ماهیت رفتار مرتکب سه سوال مهم قابل طرح است، اولاً، آیا این رفتار لزوما باید به شکل مثبت باشد، یا می تواند شکل ترک هم به خود بگیرد؟ ثانیاً، آیا مباشرت مرتکب در جرم شرط است، یا به تسبیب هم قابل ارتکاب هستند؟ ثالثا، آیا ارتکاب جرم با انجام اعمالی که گاه به دلیل اثر غیر محسوس آنها، تحت عنوان غیر مادی یاد می شود، هم ممکن است یا خیر؟
در اکثر جرایمی که تحت عنوان «افساد فی الارض» قرار می گیرند، عمل مرتکب یا مرتکبین فعل مثبت مادی خارجی است. چنانچه در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق جعل اسکناس، اوراق و اسناد بهادار، مرتکبین آن از طریق جعل اسکناس رایج کشور و وارد نمودن آن به داخل کشور به صورت عمده و گسترده موجب اخلال در نظام اقتصادی کشور شده و هدف و غایت اصلی مرتکبین این اعمال، براندازی یا ضرر وارد ساختن به نظام اسلامی است.[۱۱۵]
در جرم دایر کردن یا اداره کردن مرکز فساد یا فحشا مندرج در ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)[۱۱۶] عمل مرتکب یا مرتکبین فعل مثبت مادی جارجی است ولی تشویق مردم به فساد و فحشا یا موجبات آن را به طور گسترده فراهم آوردن در واقع از مصادیق معاونت در جرم است ولی قانونگذار نظر به اهمیتی که برای این قبیل اعمال قائل شده و این اعمال اگر توسعه و گسترش یابند ممکن است جامعه را به فساد وتباهی بکشانند لذا به آن اطلاق «معاونت در حکم مباشرت داده و مرتکب را به عنوان فاعل مستقل جرم قابل تعقیب و مجازات شناخته است»[۱۱۷] .
بنا به تصریح ماده ۲۸۶ برای تحقق جرم «افساد فی الارض» لازم نیست حتماً مرتکب شخصاً در ارتکاب جرم مباشرت داشته باشد بلکه معاونت در ارتکاب اعمال مذکور در ماده هم برای تحقق جرم «افساد فی الارض» کافی است. بنابرین «افساد فی الارض» از طریق معاونت (تسبیب) هم قابل ارتکاب است و نیاز نیست حتماً از طریق مباشرت باشد.
گاهی جرم «افساد فی الارض» ممکن است از طریق ترک فعل، یعنی عمل نکردن به وظیفه یا واجب شرعی صورت گیرد. مثالی برای آن در قوانین و مقررات موضوعه عبارت است از قانون اخلال گران در نظام اقتصادی کشور مصوب سال ۱۳۶۹،که در بند (ب) ماده ۱ این قانون بیان شده است: «اخلال در امر توزیع مایحتاج عمومی از طریق گرانفروشی کلان ارزاق یا سایر نیازمندی های عمومی و احتکار عمده ارزاق…»
و در تعیین مجازات برای این اعمال، ماده ۲ این قانون بیان می نماید که: «هر یک از اعمال مذکور در بند های ماده۱ چنانچه به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به موثر بودن اقدام در مقابله با نظام مزبور چنانچه درحد افساد فی الارض باشد مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از ۵ تا ۲۰سال…»
چنانچه ملاحظه می شود احتکار ارزاق عمومی که خود نوعی ترک فعل است، اگر به قصد ضربه زدن به نظام اسلامی و یا مقابله با آن و یا با علم به این اثر ارتکاب یابد موجب تحقق «افساد فی الارض» می باشد، بنابرین چنانچه ملاحظه می شود «افساد فی الارض» قابل تحقق از طریق ترک فعل نیز می باشد.[۱۱۸]
تصریح ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی به تحقق جرم «افساد فی الارض» از طریق نشر اکاذیب، که می تواند به صورت گفتار ارتکاب یابد نشان دهنده این است که جرم «افساد فی الارض» از طریق فعل مثبت غیر مادی (معنوی) هم قابل ارتکاب است. به این توضیح که نشر اکاذیب از طریق «گفتار»که یک فعل مثبت معنوی است اگر به طور گسترده یا به قصد اخلال گسترده در نظم عمومی، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت عمده و یا اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع و یا علم به موثر بودن اعمال صورت پذیرد، مرتکب به مجازات حدی «افساد فی الارض» محکوم خواهد شد. فی جمله جرم «افساد فی الارض» از طریق هر گونه رفتار اعم از فعل، ترک فعل، فعل مثبت مادی یا غیر مادی و معاونت در حکم مباشرت قابل تحقق است. لازم به ذکر است که «افساد فی الارض» صرفاً از طریق اعمال و جرایم مذکور در ماده قابل ارتکاب است و ارتکاب سایر جرایم در حد وسیع را نمی توان مشمول ماده و «افساد فی الارض» دانست. لذا مصادیق این جرم حصری اند که در ادامه به بررسی ماهیت تک تک مواردی که در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی به عنوان موضوع جرم یا رفتار فیزیکی جرم «افساد فی الارض» احصاء شده اند خواهیم پرداخت.
الف. جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد
جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص از زمره جرایم خشونت آمیز می باشد. این جرایم علیه جسم و جان، یعنی علیه آنچه که (بر خلاف مال) تنها دارایی واقعی انسان و جزئی از وجود اوست، ارتکاب می یابد. از این رو، از قدیم الایام در نظامهای حقوقی مختلف مجازاتهای سنگینی برای مرتکبان این دسته از جرایم پیش بینی شده است.
اگر جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد به طور گسترده ارتکاب یابد به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد شود، یا به قصد حصول نتایج فوق یا با علم به امکان حصول نتایج فوق، ارتکاب یابد، جرم «افساد فی الارض» تحقق خواهد یافت. در ادامه در قسمت شرایط و اوضاع و احوال لازم برای ارتکاب جرم «افساد فی الارض»، در خصوص شرایط فوق الذکر و ابهام آنها مطالبی خواهد آمد.
ب. جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور
منظور از جرایم علیه امنیت، جرایم مذکور در فصل اول از کتاب پنجم (تعزیرات) مصوب ۱۳۷۵ از مواد ۴۹۸ تا ۵۱۲ است. بنابرین شامل دیگر جرایمی که هر چند علیه امنیت داخلی یا جارجی کشور است ولی در قوانین دیگر آمده نمی شود. ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور تحت شرایطی که در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مقرر شده است، باعث تحقق جرم «افساد فی الارض» می شود و باعث محکومیت مرتکب آن به مجازات اعدام می شود.
پ. نشر اکاذیب
خبر کذب، خبری است که در نظر کسانی که آن را منتشر می سازند یا در نظر مخاطبان با واقعیت مطابقت نداشته باشد.[۱۱۹]
قبل از اینکه نشر اکاذیب به طور گسترده در ماده ۲۸۶ به عنوان یکی از صور ارتکابی جرم «افساد فی الارض» معرفی شود، قانونگذار در ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) مصوب ۱۳۷۵ جرم نشر اکاذیب را مقرر کرده بود.[۱۲۰]
در جرم نشر اکاذیب، لزوماً توهین یا افترایی نسبت به دیگری انجام نمی شود. برای مثال کسی به قصد بدبین کردن مردم نسبت به دیگری، یا برای تحریک کردن آنها به رأی ندادن به وی در انتخابات او را دارای تابعیت مضاعف یا همسر دوم اعلام می کند، در صورت صحت نداشتن این گونه شایعات، مرتکب نشر اکاذیب خواهد شد، در حالی که این اعمال توهین یا افترا محسوب نمی شود.
با توجه به ماده فوق الذکر، برای تحقق جرم اظهار یا نشر اکاذیب علاوه بر لزوم دروغ بودن مطالب مطرح شده، باید این کار به وسیله نامه، شکوائیه، مراسله، عریضه، گزارش یا توزیع هر گونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا یا به عنوان نقل قول صریح یا ضمنی از شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی صورت گیرد. از مصادیق مذکور در ماده می توان استنباط کرد که اظهارات شفاهی از شمول ماده خارج است هرگاه نامه یا شکوائیه به جای مکتوب شدن بر روی کاغذ، از طریق پست الکترونیکی ارسال یا گزارش در یک وب سایت گنجانیده شود، مورد مشمول ماده ۷۴۶ (قانون تعزیرات )[۱۲۱] قرار خواهد گرفت، که راجع به نشر اکاذیب به وسیله سامانه رایانه ای و مخابراتی است و مجازات از نود یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات را برای مرتکب تعیین کرده است.[۱۲۲]
علاوه بر این بر حسب ظاهر ماده ۶۹۸ و نظریه ادراه حقوقی قوه قضاییه[۱۲۳] و رأی دیوان عالی کشور[۱۲۴]، تعدد عریضه و مراسله شرط نیست بلکه نوشتن حتی یک نامه به مقامات رسمی به قصد ضربه زدن به غیر برای تحقق جرم کافی است. جرم مذکور در ماد فوق، جرمی مطلق است (اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه) و تحقق ضرر برای شمول آن لازم نیست. و همچنین جرم مذکور نیاز به سوءنیت خاص (قصد اضراز به غیر یا تشویق اذهان عمومی یا مقالات رسمی) دارد به علاوه بر اساس ماده ۱۰۴قانون مجازات اسلامی این جرم از زمره جرایم قابل گذشت است.
اما به نظر می رسد نشر اکاذیب مذکور ماده۲۸۶ شامل تمام انواع نشر، چه چاپی، خطی، اینترنتی، شفاهی می شود در صورتی که گسترده باشد و به گونه ای باشدکه موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیح گردد یا به قصد حصول نتایج فوق یا با علم به امکان حصول نتایج فوق ارتکاب یابد. البته اگر نشر اکاذیب شرایط مقرر در ماده را نداشته باشد حسب مورد مشمول مواد۶۹۸ (نشر اکاذیب) یا ۷۴۶ (نشر اکاذیب رایانه ای) خواهد بود.
ت. اخلال در نظام اقتصادی کشور
همان طور که ملاحظه کردید، در مبحث قبلی در قسمت مربوط به قانون اخلال گران اقتصادی به موضوع اخلال در نظام اقتصادی کشور پرداختیم، برای جلوگیری از تکرار مکررات به طور خلاصه به این مسأله می پردازیم. در ماده یک قانون مجازات اخلال گران اقتصادی۱۹/۹/۱۳۶۹ مواردی را به عنوان جرم مقرر شده است و در ادامه در ماده ۲ همان قانون مقرر کرده بود که چنانچه هر یک از اعمال مذکور در بندهای ماده یک به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله به آن یا با علم به موثر بودن اقدام در مقابله با نظام مذبور چنانچه «در حد فساد فی الارض» باشد، مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از ۵ تا ۲۰ سال محکوم می شود. همانطور که در مبحث قبلی هم اشاره شد، قانونگذار تنها به عنوان «افساد فی الارض» بسنده کرده است. بدون آنکه این جرم را تعریف کرده باشد، حال به نظر می رسد با توجه به ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی بتوان منظور مقنن را مشخص کرد به این نحو که، منظور مقنن در ماده ۲ قانون مجازات اخلال گران اقتصادی از «در حد فساد فی الارض باشد» همان گستردگی مذکور در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی است. صد البته شرط گسترده بودن اعمال مذکور در ماده ۲۸۶ شرطی کاملاً مبهم و قابل تفسیرهای متعدد است.
بنابرین با توجه به مواد ۱ و۲ قانون مجازات اخلال گران اقتصادی و ماده ۲۸۶ اگر اعمال مذکور در بندهای ماده ۱ به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به موثر بودن اقدام در مقابله با نظام باشد حبس از ۵ تا ۲۰ سال ولی اگر اعمال مذکور به طور گسترده ارتکاب یابد و با همان قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به موثر بودن اقدام در مقابله با نظام باشد، مرتکب «مفسد فی الارض» خواهد بود و به مجازات اعدام محکوم می شود.
ث. احراق و تخریب
در فصل بیست وپنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) مصوب ۱۳۷۵ تحت عنوان «احراق تخریب و اتلاف اموال و حیوانات» از مواد ۶۷۵ تا ۶۸۹ جرایمی را بر شمرده و برای آنها مجازات مقرر کرده است که توضیح در خصوص این مواد در این مقال نمی گنجد. ولی به نظر می رسد منظور از احراق و تخریب مذکور در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی که بر طبق ماده مرتکب آن «مفسد فی الارض »است و به اعدام محکوم می شود، هر نوع احراق و تخریب اعم از اینکه از طریق آتش یا سایر وسایل تخریب کننده مثل بمب یا وسیله دیگر باشد است. قانونگذار در این مورد تخصیص نزده است به شرط اینکه گسترده باشد و به گونه ای باشد که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، نا امنی یا ورد خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی در حد وسیع گردد. البته با توجه به شرایط مذکور (گسترده بودن، در حد وسیع بودن،) احراق و تخریبی که از طریق بمب و مواد آتش زا صورت می گیرد بیشتر می تواند مصداق این جرم باشد همچنین فرقی ندارد احراق تخریب علیه اموال عمومی باشد یا اموال خصوصی.
ج. پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک
این مواد مثل موارد قبل در صورتی می تواند باعث تحقق جرم «افساد فی الارض» شود که به طور گسترده باشد و به گونه ای باشد که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده، به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی و در حد وسیع باشد، و یا به قصد نتایج فوق و یا با علم به امکان حصول نتایج فوق صورت گیرد. در غیر این صورت مشمول ماده ۶۸۸ قانون تعزیرات یا سایر قوانین خاص می شود.
ماده ۶۸۸ قانون تعزیرات مقرر می دارد: «هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیر بهداشتی فضولات انسانی و دامی و مواد زاید، ریختن مواد مسموم کننده در رودخانه ها، زباله در خیابانها و کشتار غیر مجاز دام، استفاده غیر مجاز فاضلاب خام یا پس آب تصفیه خانه های فاضلاب برای مصارف کشاورزی ممنوع می باشد و مرتکبین چنانچه طبق قوانین خاص مشمول مجازات شدیدتری نباشند به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد…»
چ. دایر کردن مراکز فساد و فحشا
ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) مقرر می دارد: «افراد زیر به حبس از یک تا ده سال محکوم می شوند و در مورد بند «الف» علاوه بر مجازات مقرر، محل مربوط بطور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد:
الف-کسی که مرکز فساد و یا فحشا دایر یا اداره کند.
ب- کسی که مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده و یا موجبات آن را فراهم نماید.


