با الهام از این مبانی میتوان جایگاه ارتباط میانفرهنگی در جغرافیای ارتباطی مومنان را ترسیم و مباحث را طبق آن سازمان داد.
۵-۳- جایگاه ارتباط میانفرهنگی در جغرافیای ارتباطی مومنان
ارتباط یک مومن دستکم در چهار ساحت (ارتباط با خدا، با خود، با طبیعت و با همنوع) قابل بررسی است؛[۶۲۰] چرا که اخلاق در فرهنگ اسلام، دارای طیف وسیع و گستردهای است که شامل مسائل فراوانی در زمینه های فردی و اجتماعی می شود.
ارتباط با خدا یا اخلاق الهی(بهمعنای خاص)، آندسته از اخلاق است که انسان در ارتباط با خدا انجام میدهد. مانند توجه، امید و ایمان بهخدا، خوف و خشوع از خدا و … که منشأ عبادت و بندگی در برابر خداوند می شود. اما ارتباط با خدا در معنای عام همه ارتباطات (فردی، اجتماعی و ارتباط باطبیعت) را شامل میشود. مثلا در باب ارتباط انسان با طبیعت گفته میشود: «نظم طبیعت بر طبق حکمت الهی از مثل اعلای همه موجودات در مرتبه الهی مأخوذ است. نظم طبیعت، نظم موجود در مرتبه الهی را منعکس میسازد و از آن نظم صادر میشود…. هیچگونه دوگانگی کامل میان قوانین حاکم بر جامعه بشری و برخوردار از ماهیتی اخلاقی و قوانین حاکم بر طبیعت موجود نیست».[۶۲۱]«آیینها و مناسکی که آدمی بهجای میآورد، بخشی از آیینهایی است که در همه خلقت برگزار میشود و سرپیچی انسانها از اجرای این آیینها، هماهنگی نظم طبیعی را بر هم میزند.»[۶۲۲] «انسان تافته جدا بافته از نظام آفرینش نیست. اگر وی رفتار شایستهای داشته باشد، رخدادهای جهان بهسود اوست مانند اینکه باران مناسب و درخور از آسمان فرو خواهد بارید: «وَأَلَّوِاسْتَقَامُوا عَلَىالطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا؛ یعنی اگر بر راه حق پایداری میکردند، بارانی فراوان نصیبشان میساختیم»[۶۲۳]بهدیگر سخن، گرچه عوامل طبیعی در پرورش و بارش باران موثرند، پیام دین آن است که انسان با اعمال خود بر این عوامل اثر میگذارد. این سخن درباره همه جوامع بشری صدق میکند[۶۲۴] بدین ترتیب بشر دارای رابطهای اصیل با جهان است.[۶۲۵] و آیات متعددی از قرآن کریم مواجهه با طبیعت به عنوان موجودی ذیشعور را توصیه میکند.[۶۲۶] چرا که عالم مملو از گفت و شنود است.[۶۲۷] لذا بایستی بهجای «طبیعت»، «خلقت» را شناخت.[۶۲۸]
اخلاق فردی، رفتارهایی است که اصالتا به خود انسان مربوط می شود؛ هرچند که ثانیا و بالعرض با دیگران نیز ارتباط پیدا کند و یا رابطه با خدا هم در آن ملحوظ شود.[۶۲۹] اخلاق خوب فردى از قبیل ذکر خدا، محبت خدا، شکر خدا، ترس از خدا، توکل به خدا، رضا به رضاى خدا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقل و تفکر، علم و آگاهى، نورانیت قلب بهواسطه تقوا، صدق، شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبت، امانت،[۶۳۰] نظم و انضباط، تسلط بر نفس و مالکیت نفس در مراحل مختلف از تسلط بر تمایلات گرفته تا تسلط بر خواطر و بالاخره جمیع حالات عرفانى و سیر و سلوکى، زهد به مفهوم واقعى، اعتماد به حق و حقیقت.[۶۳۱]
اخلاق اجتماعی افعالی است که انسان در ارتباط با دیگران انجام میدهد و روابطی است که با دیگران برقرار می کند،[۶۳۲] که معمولا اخلاق در بیشتر موارد به ایندسته از مسائل اخلاقی اطلاق می شود.[۶۳۳] اخلاق اجتماعى از قبیل تعاون، احسان، ایثار، جود، فداکارى،[۶۳۴] تواضع، راستگویی میباشد.[۶۳۵]
تعاملات انسانی، در ساحت اجتماعی (ارتباط با دیگران)، هشت قلمرو یا گستره ارتباطی را در بر میگیرد که بر مبنای حقوق و تکالیفی که یک مومن در روابط اجتماعی خود دارد، ترسیم شده است. «درجات متفاوت میان افراد از حیث قرب و بعد، حقوق و تکالیف متفاوتى را اقتضا مىکند و این امر یکى از معیارهاى اساسى در اختلاف حقوق و تکالیف آنها در برابر یکدیگر خواهد بود و متقابلا هرقدر پیوند میان ایشان دورتر، حقوق و تکالیف آنها کمتر و کمرنگتر خواهد شد (ملاک و بعد را فرهنگ جامعه عموما و نظام حقوقى و عرف خصوصا تعیین مىکند)».[۶۳۶] با بررسی آموزههای اسلام درباره ارتباطات یک مومن در ساحتهای ارتباطی مختلف به این نتیجه دست مییابیم که قلمروها و یا بسترهای ارتباطی، طیفی از خطوط پررنگ تا کمرنگ و تا خطوط نقطهچین را شکل میدهند که نشاندهنده میزان شدت ارتباطات در یک قلمرو ارتباطی است. ارتباطات خانوادگی از بیشترین شدت، و ارتباط با مشرکین و کفار حربی از کمترین شدت برخوردار است. بدین معنی که یک مومن مهمترین و شدیدترین حقوق و تکالیف را در قلمرو خانواده و کمترین آنها را در ارتباط با بیگانگان دارد.
همچنانکه در مدل نیز نشان داده خواهد شد، ارتباطات خانوادگی در قلمرو اول قرار دارد و این نشاندهنده آن است که خانواده در هسته مرکزی ارتباطات اجتماعی انسانِ مومن قرار دارد. مروری بر ادبیات حاکم بر آموزههای دین نیز این مدعا را ثابت میکند. احسان به والدین و سپاسگزاری از آنها در کنار عبادت خدا و شکر[۶۳۷] او قرار گرفته است؛ بهکار بردن اصطلاحاتی از قبیل «برادری» (اخوت) برای نشاندادن پیوند وثیق میان مسلمانان؛[۶۳۸] «مادری» برای نشاندادن اهمیت یک پدیده، (طبیعت مادر انسان است)[۶۳۹]؛ و «پدر» برای نشاندادن اصل و ریشه یک چیز و مانند آن در ادبیات دینی ـ که هر سه مربوط به روابط خانوادگی استـ حاکی از جایگاه اساسی و والای روابط خانوادگی در اسلام است.[۶۴۰] بهتعبیری میتوان گفت که از دیدگاه اسلام، فرد همواره در دامن خانواده (بهعنوان کوچکترین نهاد اجتماعی) لحاظ شده است. ارتباطات دیگر، از جمله ارتباطات خویشاوندیـ که از آن بهعنوان صله رحم تعبیر میشودـ و ارتباطات همسایگی در حاشیه ارتباطات خانوادگی قرار دارند؛ چرا که ارتباطات خویشاوندی بدون خانواده و ارتباطات همسایگی بدون «خانه» که محل استقرار خانواده است، بیمعنی است. «اسلام در زندگی روزمره، خویشاوندان را در اولویت ارتباطی قرار میدهد[۶۴۱] و برای انواع آن[۶۴۲] احکام و دستوراتی مثل صله ارحام، ارث، اولویت پرداخت زکات، مسؤولیت ویژهای به نام عاقله و… داده است».[۶۴۳]
از نظر اهمیت و میزان حقوق، دوستان در قلمرو بعدی قرار دارند. در مرتبه بعد، مومنان با وصف عام ایمان قرار میگیرند؛ صرفنظر از هرگونه تعلقی که انسان ممکن است با آنها داشته باشد. در گسترده بعدی کسانی قرار میگیرند که وجه مشترک ارتباطگرِ مومن با آنها مسلمان بودن آنهاست. همه مسلمانان از آنجا که به اصول مشترکی باور دارند، در قبال همدیگر حقوق و تکالیفی دارند.[۶۴۴] برخی از احادیث به اهتمام به امور مسلمین تاکید میکنند، اعم از اینکه این مسلمان شیعه یا از اهل تسنن باشد. از این گستره تحت عنوان امت اسلامی تعبیر میشود. «امت اسلام به تمام کسانی که اسلام را دین خود و نظام زندگی دنیوی خود اختیار کردهاند و در یک سرزمین اسلامی یا در خارج از بلاد اسلامی اقامت دارند، اطلاق میشود».[۶۴۵] تفاوت میان شیعه و سنی در صورتی که به اختلافات فرهنگی منجر شود، ارتباط میان آنها را در قلمرو ارتباطات میانفرهنگی قرار میدهد.[۶۴۶] همچنانکه زندگی شیعیان در جوامع مختلف ممکن است آنان را از نظر فرهنگی متمایز و در گستره ارتباطات میانفرهنگی قرار دهد. بههمین دلیل، قلمرو شمول ارتباطات میانفرهنگی در مدل پیشنهادی، قلمروهای ششم، هفتم و هشتم است.[۶۴۷]
در برخی زمینهها؛ نگرشها، اعتقادات، خواستها و منافع افراد، گروهها و ملتها، بهدلیل اقتضائات و ضرورتها، مشترک یا بههم نزدیک است و در برخی زمینهها نیز از هم دور است. اگر نقاط مشترک افراد و گروههای مختلف را بهصورت دایرههایی رسم کنیم، بخشهای متقاطع و مشترک دایرهها، «نقطه تلاقی» است. هرچه افراد و گروهها بهلحاظ اعتقادی، نگرشی، فرهنگ، و منافع مادی، بههم نزدیکتر باشند، محدوده تلاقی آنها بیشتر خواهد بود. پیدایش این حوزههای تلاقی اتفاقی نیست و ریشه در نگرشها، اعتقادات، خواستها و منافع دارند. بههمین دلیل عواملی که این نقاط تلاقی و محدوده مشترک را پدید میآورند، برای طرفهای ارتباط مهم و قابل اتکا هستند. مجموع این عوامل میتواند مبنای تصمیمگیری درباره نحوه ارتباط میانفرهنگی قرار گیرد.[۶۴۸]
تعلقات دینی کسانی که مخاطبِ ارتباط یک مومن قرار میگیرند و نیز میزان مذهبی یا غیرمذهبی بودن آنها در نوع ارتباط با آنها تاثیر میگذارد؛ بهتعبیر دیگر، «چگونگی ارتباط را دوری یا نزدیکی مخاطب از اصول اسلامی تعیین میکند».[۶۴۹] یعنی هر اندازه افراد از حوزه باور به مسلمات مومنان دورتر باشند، ارتباط با آنها رو بهسردی و چهبسا انقطاع میگراید و همین امر سبب وجود گسترههای ارتباطی متفاوتی شده است. بنابراین برای ارتباط یک مومن با دیگرانی که از نظر فرهنگی با او تمایزاتی دارند، دستکم چهار گستره قابل تصور است:
الف) ارتباط یک شیعه با شیعهای در جامعهای دیگر که از نظر فرهنگی با جامعه مقصد تفاوتهایی دارد؛
ب) ارتباط یک شیعه با فردی از اهل تسنن در جامعه خود یا جامعهای دیگر؛
ج) ارتباط یک شیعه با اهل کتاب؛
و د) ارتباط یک شیعه با کفار و مشرکین؛
که هر کدام از اینها احکام و شرایط خاص خود را دارد. بدین ترتیب ارتباط میانفرهنگی دست کم در چهار قلمرو قابل بررسی است لکن در این پژوهش بهدلایلی که در فصل توسعه مفهومی ارتباط میانفرهنگی اشاره شد، تنها به دو قلمرو اخیر خواهیم پرداخت.
روابط با مسلمین
روابط میان مومنان
روابط میان دوستان
روابط میان همسایگان
روابط میان خویشاوندان
روابط میان اعضای خانواده
رابطه با اهل کتاب
رابطه با کفار و مشرکین
ارتباط با اخلاف
ارتباط با اسلاف
ارتباطّــــــــــــــات میان فرهنگی
ارتباطّـــات میان فرهنگی
ارتباطّـــات میان فرهنگی
جایگاه ارتباط میانفرهنگی در جغرافیای ارتباطی یک مومن
فصل ششم: الگومندی ارتباط میانفرهنگی
مقدمه
بررسی فرایند دستیابی به اصول راهبردی ارتباطات میانفرهنگی به دو شیوه ممکن است. شیوه قیاسی یا سیر از جهانبینی به سطح کنش و شیوه قیاسی جزئی به کلی یا سیر از سطح کنش به سطح لایههای درونی و معنایی. در این پژوهش، هم بهدلیل دشواری شیوه قیاسی و هم بهمنظور گفتگو با سایر نظریههای ارتباطی، شیوه دوم در پیش گرفته شد.
تحلیل کنش
ارتباط بهمثابه «کنش»،[۶۵۰] به مجموع رفتار فرد و نیت و قصد درونی او بهعنوان «کنشگر» یا «ارتباطگر» اطلاق میشود و در مقابل «رفتار» یا حرکت[۶۵۱] بهکار میرود که به واکنش ارگانیسم زنده نسبت به محیط خویش بدون وجود معنای درونی و نیت فرد رجوع میکند. توصیف کنش مستلزم توصیف چند لایه است. «چند لایه از اینجهت که چنین توصیفهایی نه فقط شامل اشاره به حرکت فیزیکی است، بلکه شامل اشاره به قصد شخصی که آن حرکت را انجام میدهد و قواعد اجتماعی است که در آن این حرکت معنا میگیرد».[۶۵۲] واژه «کنش» و یا «ارتباط»، برخلاف «رفتار»، حاصل معنامندی است.[۶۵۳] کنشها بیانگر عقاید و امیال هستند. بهمنظور تعیین مفهوم یک کنش باید عقاید و امیال نهفته در پشت آن را نشان دهیم.[۶۵۴] کنش درون یک چارچوبی رخ میدهد که حاصل آگاهی،[۶۵۵] تعامل نظام بینشی، نظام ارزشی و نظام انگیزهها و اهداف[۶۵۶] است. بنظر وبر، «در علوم اجتماعی آن چیزی را میتوان فاکت[۶۵۷] خواند که اگر و تنها اگر کنشگران اجتماعی معنایی بدان بخشیده باشند، یا بهتعبیری “اهمیت فرهنگی” داشته باشد. بهبیان سادهتر، فاکتهای اجتماعی وجودشان وابسته بهمعنایی است که بهلحاظ فرهنگی به آنها داده شده است».[۶۵۸] «معنای ذهنی کنشگران اجتماعی اساس تمام تحلیلهای اجتماعی – علمی وبر است».[۶۵۹] در نظریه «ساخت کنش اجتماعی پارسونز»، کنش اجتماعی در قالب هنجاها و ارزشهای اجتماعی سازمان مییابد و هنجارهای اجتماعی کنش فرد را در جهت همنوایی نهایی نظام ارزشهای اجتماعی سوق میدهد.[۶۶۰] کنش برخلاف رفتار، ارادی است.[۶۶۱] «جامعهشناسانی مانند پارسونز و شلر و کنشگرایانی مانند بلومر بهجای رفتار بر مفهوم پیچیدهتر، یعنی عمل و یا کنش تاکید داشتهاند.»[۶۶۲] پارسونز معتقد است که انسان بهعنوان یک موجود اجتماعی ادراک میکند، میاندیشد و عمل میکند.[۶۶۳]بهعبارت دیگر، «کنش به آن نوع کردار انسانی اطلاق میشود که میزانی از هدفمندی و تعمّد را در بر داشته باشد. در واقع، به استثنای کردارهایی که صرفا محصول نیروهای روانی و زیستیاند، و کردارهای واکنشی و غریزی بهشمار میآیند، کردارهای دیگر را میتوان مصداق کنش دانست».[۶۶۴] کنش همان «انتخاب از میان گزینههای ممکن و مطلوب در موقعیتهای اجتماعی معین است».[۶۶۵] در واقع، رفتارهای معنامند،[۶۶۶] کنشهاییاند که از اصول و ارزشهای خاصی تغذیه میکنند. نظام بینشی و ارزشی نه تنها در جهتگیری رفتار از طریق ترسیم اهداف و انگیزهها خود را نشان میدهد، بلکه در انتخاب شیوه و روش نیز موثر است. بنابراین، میتوان گفت که ویژگیهای رفتاری افراد، از جمله مومنان، معرف اصول و ارزشهایی است که شبکه هنجاری و یا ارتباطی بر آن استوار گردیده است.
برخلاف نظر ماکس وبر، که در تبیین انواع کنش در تیپ آرمانی خود، کنش عقلانی را از کنش ارزشی جدا میکند،[۶۶۷] از نگاه اسلامی، کنش همزمان هم میتواند معطوف به ارزش و هم معطوف به هدف باشد؛ چرا که ارزش در نسبت با هدف و غایت تعریف میشود. بهتعبیر رحیمپور در نقد عقلانیت وبر، یک عمل میتواند در آنِ واحد هم مصداق «عمل هدفی» و هم مصداق «عمل ارزشی» باشد.[۶۶۸] در دیدگاه اسلام، تعریف هدف بر اساس ارزشها یعنی نگاه ترکیبی «دنیا- آخرت» برای هر مسأله و راه حل های آن است.[۶۶۹] پس، کنش همان رفتار معنادار است.
معنامندی کنش
معنا در حکم روح و جان کنش انسانی است.[۶۷۰] معنادارى زندگى انسان برگرفته از نحوه نگرش انسان به جهان و خود و یا بهتعبیر دیگر تابع «جهانبینى و انسانشناسى» اوست. جهانبینى نیز بهنوبهخود «نظام عقیدتى»، و به دنبال آن، «نظام ارزشى» را شکل مىدهد. از طرفى چون افعال اختیارى انسان تابع اراده او هستند و اراده انسانها نیز در پرتو نوع نگرش و نظام ارزشى مورد قبول آنها شکل مىگیرد؛ رفتارهاى انسان نیز تابعى از نظام ارزشى مورد قبول او خواهند بود.[۶۷۱] پس، معناداری زندگی یعنی آرمانداری و جهتداری جریان تغییر انسانی.[۶۷۲] معنا امتداد زمانی مکانی حرکت پدیدار انسانی و به تعبیری تبلور مجموع چراییها و چگونگیهای زندگی آدمی رو به آرمان برگزیدۀ زندگی وی در موقعیت و وضعیت انسانی او در سطوح رو به بالاتر نیازی وی است.[۶۷۳] بههمین دلیل طه عبدالرحمن انسان را به ملکی و ملکوتی و کنش را به سه تقسیم میکند. ملاک ملکی بودن یا ملکوتی بودن انسان از نگاه عبدالرحمن، معطوف به نوع کنشی است که هر انسانی بدان ممارست میورزد. وی انواع کنش را بهلحاظ عناصر آنها به سه دسته تقسیم میکند: ۱٫ کنش عادی (متعارف) ۲٫ کنش ارتقایی ۳٫ کنش اکتمالی.[۶۷۴] «کنش عادی» مخصوص انسان ملکی است؛ زیرا او جز جهان عینی فرض وجود عوالم دیگر و تأثیر آنها در این جهان عینی را نمیپذیرد. بنابراین، کنشهایش هم افق با همین هستیشناسیاش بوده و بر مقتضای هیچ عالم دیگری کنش انجام نمیدهد؛ چون برایش بیمعنی است. «کنش ارتقایی» و «اکتمالی» مختص انسان ملکوتی است؛ زیرا وی وجود عوالم دیگری را پذیرفته و با ملاحظه آنها افق کنشهای خود را ترسیم میکند. کنش ارتقایی، وی را از حضیض عالم عینی ارتقا بخشیده و به عوالم دیگر پیوند میدهد. بهعبارت دیگر، هستیشناسی وی را گسترش میدهد و کنش اکتمالی وی را به سبب فطری ساختن و درونی نمودن اخلاق کمال میبخشد.[۶۷۵] تأکید میشود انسان ملکوتی به سبب هستیشناسیای که دارد و ایمانی که به عوالم دیگر پیدا میکند، غایات منطبق با آن عوالم، که در ارزشها نمود مییابد، تعریف میکند. طه دین اسلام را کاملترین دین الهی و خاتم آنها معرفی میکند و ایمان و کمال نهایی را با عمل به فرامین آن میسور میداند. هرچند برای سایر ادیان الهی هم این ظرفیت را با مراتب کمتر بهرسمیت میشناسد و بنابراین، انسان با ایمان به عوالم دیگر ارتقا مییابد و ارزش هم برایش معنی پیدا میکند و در ادامه با پذیرش یک دین الهی و عمل به ارزشهای آن کمال وجودی مییابد. «کنش عادی» دارای چهار عنصر هدف، قصد، رفع موانع و تحمل سختی است.[۶۷۶] «کنش ارتقایی» هم شامل چهار عنصر اجرای ارزش، نیت، اقتحام عقبه و پذیرش تکلیف است که ناظر کنش اعتیادی است. سرانجام «کنش اکتمالی» شکل عالی کنش است و عناصر چهارگانه آن عبارتند از: طلب محبت (الهی)، اخلاص، حریت و تحلی به صبر.[۶۷۷] یک مثال برای تاثیر معنی در کنش، تفاوتی است که عبدالرحمن میان «آیه» و «پدیده» قائل میشود و میگوید: پدیده هر چیزی است که در زمان و مکان مشخص به مشاهده در میآید و حامل اوصافی است که میانشان رابطهای عینی و واقعی وجود دارد؛ مانند نزول باران که نتیجه تبخیر آب و تراکم به سبب سرما و… است. وی نظر به پدیدهها را که به عالم ظواهر یا عالم ملک معطوف است، نظر ملکی و بر آیند آن را علم میداند؛ در حالی که آیه، پدیدهای است که از زاویه معنایی با اوصاف خارجی در آمیخته است، و وجودش بر حکمتی دلالت دارد، به آن نظر میشود و این عبارت از ارزشی است که شایسته است، کسی که آن را درک میکند، بهمقتضای آن عمل کند؛ مانند مفهوم حیات که پدیده نزول آب به آن اشارت دارد و گاه یک پدیده، چندین معنا دارد، چنان که نزول آب، افزون بر معنای حیات، میتواند معنای رستاخیز و نعمت هم داشته باشد و از آنرو که عالم آیات، عالم ملکوت نامیده میشود، میتوان نظر به اشیا به وصف آیات را نگاه ملکوتی نامید.[۶۷۸]
چکیده سخن آنکه معنادارى زندگى انسان در چارچوب نظام ارزشى ویژه یک جامعه، و در راستاى باورها و نظام عقیدتى آن جامعه شکل میگیرد؛ و چون مطابق بینش اسلامى، تنها جهانبینىِ حق و بهتبع آن تنها نظام عقیدتى و ارزشى صحیح دین اسلام است، ما مسلمانان عامل معنادارى و جهتدهنده زندگى انسان را «دین» مى دانیم. [۶۷۹]این رویکرد حتی با انسانیترین رویکردهای جامعهشناختی مثل رویکرد تفسیری که «زندگی روزمره را اصلیترین قلمرو تولید معنا»[۶۸۰] قلمداد میکند، فاصله زیادی دارد.
دلالتهای معنا برای کنش
معناداری و پیرو آن، دینداری، ملازم با نوعی الگوی زیست در حیات اجتماعی است. «هر “رفتاری” با هر “ایمانی” سازکار نیست؛ لذا “مومن به معارف اخلاق توحیدی” منطقاً حق ندارد هرگونه رفتار فردی اجتماعی از خود بروز دهد. فقه و باید و نبایدهای شریعت تکملهی ایمان اسلامی است. تفکیک دین از زندگی منشاء اصلی رویکردهای سکولاریستی است».[۶۸۱] تمایز رفتار مومنانه از غیر آن بهدلیل پیروی از الگوهای متفاوت است. الگو راهنمای عمل است و مسیر حرکت و رشد مومنان در ابعاد فردی و اجتماعی را تسهیل میکند. آن کسانی که اسلام را درست فهمیدهاند و طبق آن عمل کردهاند، بهترین الگو و معیار برای سنجش رفتارها و مناسبات اجتماعی مسلمانان هستند.
حضرت علی علیهالسلام در شرح آیه ۲۱ سوره مبارکه احزاب[۶۸۲] میفرماید که شما از پیامبر پاک و پاکیزهتان تأسی و پیروی کنید او نمونه خوبی برای پیروی کردن، و انتساب عالی برای کسی است که بخواهد منتسب شود. محبوبترین بندگان نزد خدا کسی است که به پیامبرش تأسی کند و پا در جای پای او بگذارد. پیامبر اینگونه بود که «روی زمین غذا میخورد، مثل بندهها مینشست، کفش خود را با دست خود پینه میزد، لباس خود را، خود وصله میزد، سوار بر مرکب بیزین و بیوسیله میشد و …» باید هر کس از پیامبرش پیروی کند و راه او را پی بگیرد.[۶۸۳]
الگوگیری از پیامبر اکرم به چه معناست؟ آیا مومنان امروز باید مثل آن حضرت مثلا بر مرکب بیزین سوار شوند و روی زمین غذا بخورند؟ نمونههایی در تاریخ آمده است که نشان میدهد آنچه مهم است توجه به اصول حاکم بر رفتار پیامبر اکرم (ص) میباشد نه عین رفتار آنحضرت. بهعنوان مثال، شخصی به امیرالمومنین علی علیهالسلام اعتراض میکند که چرا آنحضرت محاسن خود را خضاب نمیکند در حالی که پیامبر خضاب میبست و سفارش میکرد که خضاب بکنید. حضرت در پاسخ به او میفرماید دستور پیامبر به اینخاطر بود که مسلمانان در اقلیت بودند و پیامبر نمیخواست مسلمانان بهشکل یهودیان باشند.[۶۸۴] شبیه همین حکایت در مورد حضرت امام رضا علیهالسلام نقل شده است. طبق روایتی، امام صادق (ع) در جواب سفیان ثوری که پرسید: چرا لباسهای فاخر و گرانبها میپوشید، در حالی که اجداد و نیاکان شما، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم و امام علی علیهالسلام چنین لباسهایی نمیپوشیدند؟ فرمود: زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم فقر عمومی بود و پوشش مناسب آنزمان همان بود که جدّ ما میپوشید. ولی زمان ما رو به توسعه و گسترش است و اگر بخواهیم مانند نیاکان خود بپوشیم در نظر دیگران خوار میشویم و به ما اهانت میکنند.[۶۸۵] امام رضا علیهالسلام توجه به لباس خوب را نوعی احترام بهدیگران دانسته و میفرمایند: «لباس مظهر خارجی انسان است نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. حُرمت مومن ایجاب میکند که انسان در ملاقات با او، شئون خود و وی را رعایت کند و مقید باشد که پاکیزه و خوش لباس باشد».[۶۸۶] امام رضا علیهالسلام فرمود: بپوش، و زیبا بپوش؛ زیرا جدم علیبنالحسین علیهالسلام روپوش (عبای خز که قیمت آن پانصد درهم بود، میپوشید) هم چنین ردای پنجاه دیناری داشت که زمستان را در آن میگذرانید و چون زمستان تمام میشد آن را میفروخت و پولش را به بینوایان میداد.[۶۸۷]
دقت در سیره زندگی اهل بیت علیهمالسلام و تأسی به شیوه رفتاری و سبک زندگی آن بزرگواران همواره میتواند ما را در رسیدن به الگوی مطلوب و اتخاذ روش صحیح زندگی و رسیدن به حیات آرمانی رهنمون سازد.
حال این پرسش بهطور جدی پیش کشیده میشود که پیامبر در چه چیزی الگوست؟ آیا الگو بودن ایشان به این معنا نیست که پیروان آن حضرت نیز بهمانند ایشان رفتار کنند؟ اگر چنین است، عمل حضرت علی، امام صادق و امام رضا علیهمالسلام چگونه توجیه میشود؟ اگر قرآن پیامبر را اسوه معرفی کرده قاعدتاً باید اسوه را بیان کند. بهبیان شهید مطهری، اگر بنا بود پیامبر برای بشر الگو نباشد، خدا بهجای او فرشته میفرستاد.[۶۸۸]
این پرسش پس از رحلت حضرت رسول اکرم تا به امروز همواره میان پیروان آن حضرت مطرح بوده است. بسیاری از آثار متعلق به تاریخنگاری، سیرهنگاری، شمائلنگاری،[۶۸۹] فضائلنگاری، اخلاقنگاری و سنن با همین انگیزه نگاشته شده است. همه این آثار بهدنبال بازسازی سبک زیست پیامبر و معصومین علیهمالسلام بودند. حتی فقه با همه علومی که در حاشیه آن رشد کرد، نیز در همین راستا شکل گرفته است. اما بهنظر میرسد برای دسترسی به الگوی زیست مومنانه و سبک زندگی اسلامی بازخوانی جدّی این آثار ضرورت دارد. شاید لازم نباشد عین رفتارهای معصومین علیهمالسلام را تکرار کنیم بلکه باید تلاش کنیم روح حاکم بر این رفتارها را کشف و طبق آن عمل کنیم. روح حاکم بر رفتارهای معصومین علیهمالسلام در اصول حاکم و یا منطق حاکم بر رفتارهای آنان متجلی میگردد. این اصول و منطق و بهعبارت امروزی، قوانین، با تفسیر رفتار معصومین علیهمالسلام بدست میآید. وقتی زندگی پیامبر اکرم و معصومین علیهمالسلام را بررسی میکنیم، از پیامبر گرفته تا آخرین ائمه ما همه زندگیشان تابع قواعدی است که میتوان از آن تحت عنوان وحدت معصومین تعبیر کرد. شهید مطهری میگوید ما شیعیان ۲۷۳ سال سیره داریم، ۲۳ سال دوره پیامبر و ۲۵۰ سال دوره حضور ائمه. اگر قاعدهای در ۲۷۳ سال تغییر نکرده و همه به آن عمل کردهاند و تحت هر شرایطی بوده به آن قاعده عمل شده معلوم میشود قاعده ثابتی است.[۶۹۰]
بهطور خلاصه این که «اصول اوّلیه اخلاق و معیارهاى اوّلیه انسانیت بههیچ وجه نسبى نیست، مطلق است، ولى معیارهاى ثانوى نسبى است، و در اسلام هم ما با این مسأله مواجه هستیم و از سوی دیگر، در سیره رسول اکرم و ائمه معصومین علیهمالسلام یک سلسله اصول را مىبینیم که اینها اصول باطل و ملغى است(همانند: اصل غدر، اصل تجاوز، اصل انظلام و استرحام، اصل اعمال زور)؛[۶۹۱] یعنى پیامبر در سیره و روش خودش، در منطق عملى خودش هرگز از این روشها در هیچ شرایطى استفاده نکرده است، همچنانکه ائمه دیگر هم از این اصول و معیارها استفاده نکردهاند. اینها از نظر اسلام بد است در تمام شرایط و در تمام زمانها و مکانها.
هر یک از ما در عرصۀ زندگی، مکرر درگیر تصمیمها و موقعیتهای پیامبرانه هستیم. نه این که پیامبری کنیم یا خود را همشأن آنها بدانیم؛ بلکه منظور این است که ما درگیر انتخابهایی میشویم که وقتی میاندیشیم چه تصمیمی باید گرفت، خود را در موقعیتی مییابیم که برای نمونه حضرت ابراهیم به عنوان اسوه عالمیان، در سطحی بسیار بالاتر درگیر آن بوده است. در اینجا تصمیم پیامبر نه فقط الگوست بلکه میتواند تکرار شود. حال با ماست که دست بهکدام انتخاب بزنیم. اگر گزینش ما پیامبرانه باشد، ما واقعاً ابراهیمی هستیم. نشان دادهایم که فرهنگ دینی در ما زنده است و عمل میکند.[۶۹۲]
به اینترتیب، چیزی که ما را با اصول اعتقادی، قرآن و سنت پیوند میدهد، عمل به اصول مستخرج از ارزشهای اخلاقی، قرآن کریم، سیره و سنت معصومین علیهمالسلام است. چنین رویکردی در برخی از مقالات نیز مشاهده میشود. بهعنوان مثال، ناصر باهنر (همانطور که پیش از این نیز اشاره شد) با عنوان راهبردهای ارتباطات میانفرهنگی اسلام، از پنج اصل و راهبرد نام میبرد. آن راهبردها عبارتند از: حفظ استقلال مسلمانان، سیادت اسلامی، اجرای قوانین و احکام اسلامی، آزادی دعوت اسلامی و حفظ تمامیت ارضی جامعه اسلامی.[۶۹۳] همایون در کتاب جهانگردی: ارتباطی میانفرهنگی، مباحث خود را ناظر به اصول فلسفی، اجتماعی و حقوقی بسط داده است.[۶۹۴] خانمحمدی در مقاله تحلیلی بر سیره ارتباطات میانفردی پیامبر اسلام، از پنج ویژگی تحتعنوان: گشودگی، همدلی، حمایتگری، مثبتگرایی و مساواتطلبی نام برده و بهنوعی سیره ارتباطی میان فردی پیامبر را در متن این پنج ویژگی جای میدهد،[۶۹۵] رضوانی، ارتباطات بینالملل از منظر قرآن کریم را ذیل شش اصل گنجانده است[۶۹۶] و طه عبدالرحمن تعامل ملتها را بر سه اصل احترام، اعتراف به دیگری و حق دانستن دیگری مبتنی ساخته است.[۶۹۷]
به هرحال، داشتن یک ارتباط مفید و موثر نیازمند تمهید مقدمات لازم و رعایت اصول و معیارهایی است که بستر هر ارتباط بسته به ویژگیهای خاص خود، ضرورت آن را الزام میکند.[۶۹۸] در این پژوهش(با طبقهبندی یافتههای پژوهشی) به شش اصل راهبردی (اصول ثابت در هر زمان و مکان) دست پیدا کردیم. برخی از اصول حاکم بر ارتباطات میانفرهنگی از منظر اسلام (از جمله اصل «دعوت» و اصل «کرامت») ناظر به فلسفه ارتباطات میانفرهنگی، برخی (همچون اصل حفظ عزت و سیادت اسلامی) ناظر به مصالح کلیتر است که از رابطه یک فرد مسلمان با جهان اسلام و با برادران مسلمان خود ناشی میشود و برخی دیگر (اصول اخلاقی از قبیل اصل عدالت و اصل احسان که برخاسته و منطبق با فطرت بشری است) عمدتا بر شیوه تعاملات اجتماعی نظر دارند. اصل «تولی و تبری» و نیز اصل «طبقهبندیِ» مخاطبان غیرمسلمان، حد و مرز گسترش تعاملات را ترسیم میکنند. بدین معنی که همه مخاطبان را نمیتوان به حریم خصوصی و مسلمانی راه داد. ویژگی مخاطبان است که آنان را به حریم مسلمانان نزدیک و یا از آن دور میکند. بهعنوان مثال اهل کتاب بهدلیل باور به خدای یگانه در نگاه مسلمان با کفار و مشرکین متفاوتند.
اصول، راهنمای کنشاند و اینکه در موقعیتهای خاص چه کنشی باید انجام داد، نیازمند الگوهای رفتاری است[۶۹۹] که در ادبیات جامعهشناختی «هنجار» نامیده میشود. «هنجارها روابط اجتماعی را تنظیم میکنند و از آن طریق نظم اجتماعی بوجود میآید و نظم اجتماعی یک عامل حیاتی برای زندگی اجتماعی انسانهاست.[۷۰۰] هنجارهای فرهنگی، هنجارها یا شیوههای رفتاری هستند که منطبق بر ارزشهای اجتماعیاند و با رعایت آنهاست که جامعه نظاممند میشود؛ زیرا آنها راهنمایان آشکاری هستند که رفتار مردم یک جامعه را در شرایط خاص تعیین میکنند.[۷۰۱] بههمین دلیل تلاش شده است ذیل هر اصل، مجموعهای از هنجارها و قواعد رفتاری در سیره و سنت معصومین علیهمالسلام بهعنوان نمونه آورده شود. به هر اندازهای که از سطح اصول به سطح هنجار تنزل کنیم و الگوهای رفتاری بیشتری را نشان دهیم، خاصیت اسوه بودن را بیشتر نمایان ساختهایم.
به بیان دیگر، در دیدگاه متفکران اسلامی، انسان، دارای دو بعد وجودی فردی و اجتماعی است و دین در هر یک از این دو بعد وجودی، حضوری مؤثر و بیبدیل دارد. هنگامی که دین وارد اجتماع میشود، این تنها جامعه نیست که الزامات خود را بر دین تحمیل میکند، بلکه دین نیز در زندگی اجتماعی انسانها حضوری زلال و شفاف مییابد و پیام خود را تا متن زندگی اجتماعی منتقل میکند. وقتیکلام خدا در قالب دین وارد عرصه گفتگو، زبان و ظهورات عرفی میشود، در واقع، این رنگ دین است که به اجتماع و زمان میخورد، نه اینکه زمان، به دین رنگ بدهد.
که با ترکیب آن با معادله ۸ خواهیم داشت :
شکل ۲-۱۲: طیف هماهنگی جریان ورودی در اینورتر تکفاز : الف حالت موج مربعی بهینه ب) حالت حالت PWM N=20 (m=1)
معادلات ۲-۷ و ۲-۹ محاسبه ساده ولتاژ های خروجی خط به خط و خط به نول را برای حالت های مختلف اینورتر ممکن می سازند. جواب ها در جدول ۲-۳ آمده است . ولتاژ های خط به خط تنها سه مقدار ()
می توانند داشته باشند، در حالی که ولتاژ های خط به نول پنچ مقدار( (۰, , دارند.
اگر رشته حالت های ۵-۴-۳-۲-۱ به اینورتر تحمیل شده باشد ، که هر حالت به مدت یک ششم دوره مطلوب مولفه اصلی ولتاژ خروجی اعمال شود ، ولتاژ های خط به خط به نول شکل موج هایی مانند شکل ۲-۱۴ خواهند داشت . توجه داشته باشید که ولتاژ اگر چه سینوسی نیستند متعادل اند . در حالت موج مربعی کارکرد اینورتر که هر کلید اینورتر در هر سیکل ولتاژ خروجی تنها یک بار وصل و قطع می شود . عجیب نیست که بیشتر اینورتر های تریستوری قدیمی تنها در این حالت کار می کنند.
جدول ۲-۳: نتیجه ولتاژ خروجی خط به خط و خط به نول
شکل ۲-۱۳: اینورتر ولتاژ سه فاز
شکل ۲-۱۴: حالت ها ، متغییر های کلید زنی ، و شکل موج ولتاژ اینورتر ولتاژ سه فاز ،در حالت موج مربعی
مقدار اوج مولفه اصلی در ولتاژ خروجی خط به خط ، VLL,1,p ، برابر با Vi1/1 Vi/ و در ولتاژ خط به نول VLL,1,p برابر است با Vi64/0 Vi/2 است . هر دو این ولتاژ ها اعوجاج هماهنگی کل dh یکسان و برابر با ۳۱/۰ را دارند. نسبت VLL,1,p / Vi بیانگر بهره ولتاژ اینورتر است که در این حالت بزرگتر از یک است . همانند اینورتر تکفاز موج مربعی ، کنترل دامنه ولتاژ خروجی باید در طرف منبع تغذیه dc انجام شود . شکل موج های ولتاژ و جریان خروجی یک فاز اینورتر در شکل ۲-۱۵نشان داده شده است . این شکل موج های مشابه شکل موج های اینورتر تک فاز در حالت یکسان اند و سر شار از هماهنگی های مرتبه – پایین بجز هماهنگی های مضرب سه هستند . این هماهنگی ها ، همانند مورد جریان ورودی در یکسوکننده های سه فاز در ولتاژ و جریان های سه فاز متوازن وجود ندارند. یک نمونه جریان ورودی در شکل ۲-۱۶رسم شده است . جریان ورودی ii به صورت زیر به جریان های خروجی اینورتر iA، iB ،iC مرتبط می شود .
بیشتر اینورتر های جدید به کمک مدوله سازی پهنای پالس کنترل می شوند .
شکل ۲-۱۵ : شکل موج های ولتاژ و جریان خروجی اینورتر ولتاژ سه فاز در حالت کار موج مربعی ( بار RL )
شکل ۲-۱۶ : شکل موج جریان ورودی اینورتر ولتاژ سه فاز در حالت کار موج مربعی
به عنوان مثال یک روش PWM را که با قوانین کنترلی به دست می آید در نظر می گیریم .
که در آنها F(m,. قطار های پالس نمونه کلید زنی و شکل موج های ولتاژ های خروجی (m=0/75,N=12) در شکل ۲-۱۷ نشان داده شده اند. برای نمایش اثر زاویه بار بر جریان خروجی ، شکل موج های یکی از ولتاژ های خط به نول و جریان خروجی مربوط به آن در شکل ۲-۱۸رسم شده است . زاویع بار در شکل ۲-۱۸ (الف) ۳۰ درجه و شکل ۲-۱۸ (ب) ۶۰ درجه است . هرچه اندوکتانس بار بزرگتر باشد جریان هموار تر می شود .
شکل ۲-۱۷:شکل موج های متغییر کلید زنی و ولتاژ خروجی در اینورتر در یه حالت PWM (N=10 ,m=0/75)
شکل ۲-۱۸:شکل موج های ولتاژ و جریان خروجی در یک اینورتر سه فاز منبع ولتاژی در حالت PWM (بار RL)
الف ) زاویه بار ۳۰درجه ب) زاویه بار ۶۰ درجه (N=12 ,m=0/75)
شکل ۲-۱۹:شکل موج های ولتاژ و جریان خروجی در یک اینورتر سه فاز منبع ولتاژی در حالت PWM (بار RL)
الف ) زاویه بار ۳۰درجه ب) زاویه بار ۶۰ درجه (N=12 ,m=0/75)
شکل موج های جریان های ورودی مربوط به جریان خروجی شکل ۲-۱۸ در شکل ۲-۱۹رسم شده اند. جالب است که در فرکانس اصلی جریان ورودی در اینورتر های PWM سه برابر فرکانس خروجی است ، در حالی که همان طور که قبلاً ذکر شد ، در اینورتر هایی که در حالت موج مربعی کار می کنند ۶ برابر است . توجه کنید که به علت امکان وجود جریان ورودی منفی در اینورتر های ولتاژ استفاده از خازن رابط dc ضروری است . چون کلید های نیمرسانا در یکسو کننده نمی توانند چنین جریانی را هدایت کنند . به طور مشابه با اینورتر تکفاز که در بخش قبل تحلیل شد . جریان ورودی در حالت PWM در اینورتر تکفاز که در بخش قبل تحلیل شد جریان ورودی در حالت PWM در اینورتر سه فاز ، علاوه بر مولفه dc تعداد زیادی هماهنگی های مرتبه بالا دارد. بنابراین ، برای تضعیف محتوای هماهنگی فرکانس بالای جریان کشیده شده از منبع تغذیه المان های استفاده شده در رابط dc می توانند خیلی کوچکتر از آنهایی باشند که در حالت موج مربعی به کار می روند.
وقتی که از یکسوکننده دیودی استفاده می کنیم اینورتر ولتاژ امکان معکوس کردن جهت انتقال توان را ندارد. این موضوع در بعضی از کاربرد ها ، مانند راه اندازی های ac با سرعت قابل تنظیم که در آنها بار نیز قابلیت تولید توان نامطلوب است. بنابراین باید از یک مقاومت ترمزی مانند مقاومت به کار رفته در سیستم های برشگر در رابط dc و یا از یک یکسوکننده کنترل شونده استفاده کرد.
که در واقع به نوع بار و نوع کاربرد بستگی دارند خود اینورترهای تک فاز نیز دارای انواع مختلفی میباشند مانند اینورترهای نیم موج ، تمام موج و پوش پول که هر کدام در کاربردهای مخصوصی مورد استفاده دارند
همچنین از بابت نوع مدار تحریک عناصر کلیدی می توان اینورترها را به انواع زیر تقسیم بندی کرد:
اینورترهای موج مربعی که در این انواع عمل کنترل ولتاژ از طریق رکتیفایر کنترل میگردد تا اینکه دامنه موج AC خروجی را کنترل کند و اینورتر فقط عمل کنترل فرکانس را انجام می دهد . شکل موج خروجی در این حالت مربعی می باشد.
اینورترهای با مدولاسیون پالسی: در این سیستمها رکتیفایر معمولا بصورت دیودی بوده و عمل کنترل ولتاژ و فرکانس فقط توسط اینورتر صورت میگیرد . این کار از طریق اعمال الگوهای مختلف پالس به کلیدهای اینورتر صورت میگیرد . الگوهای مختلفی برای نزدیک تر کردن سیگنال خروجی به فرم سینوسی وجود دارند از جمله: PWM,SPWM,PAM,SVM,… که هرکدام درکاربردهای بخصوصی استفاده میگردند.
اینورتر از لحاظ تعداد سطوح:
اینورترهای دو سطحی: در این سیستمها شکل موج خروجی دارای دو سطح خروجی مثبت و منفی میباشد.
-اینورترهای سه سطحی: که در این سیسستمها علاوه بر دو سطح قبلی شکل موج سطح صفر نیز مابین آنها اضافه میگردد. این کار با انجام عمل حذف ولتاژی در اینورترها صورت میگیرد.
اینورترهای سه سطحی روش دیگری را برای حذف هارمونیک ها ارائه می کنند. اینورترهای سه سطحی شکل موجی را در خروجی ایجاد می کند که چندین پله مجزا از سطوح مختلف ولتاژ را ارائه می کند. برای مثال ممکن است که چند موج سینوسی را با داشتن ورودی های جریان مستقیم در دو سطح ولتاژ یا ورودی های مثبت و منفی با زمین مرکزی ایجاد کند. با اتصال ترمینال های خروجی اینورتر به ترتیب بین مثبت و زمین ، مثبت و منفی ، زمین و منفی ، سپس هر دو به زمین ، یک شکل موج پله ای در خروجی اینورتر تولید می شود. این مثالی از اینورتر سه سطحی است : دو ولتاژ و یک زمین.
اینورترهای چند سطحی: این اینورترها شامل آرایه ای از کلیدهای نیمه هادی قدرت و منابع ولتاژ خازنی یا منابع dcایزوله می باشند. کموتاسیون کلیدها باعث می شود که ولتاژ خازنها یا منابع DC مستقل باهم جمع شوند به نحوی که در خروجی اینورتر به مقادیر ولتاژ بالایی برسیم، در حالیکه ولتاژ نامی کلید قدرت به مراتب کمتر از مجموع ولتاژ خازنها می باشد. در این اینورترها، کموتاسیون کلیدها اجازهی افزایش ولتاژ به ولتاژهای بالاتر در خروجی را در صورتی که نیمههادیهای الکترونیک-قدرت دارای ولتاژهای کمتری هستند را میدهند. موضوع اصلی برای مدولاسیون اینورترهای چند سطحی حذف هارمونیک است. چرا که این مبدلها به دلیل دارا بودن آرایشی از المانهای الکترونیک- قدرت، هارمونیک به شبکۀ قدرت سراسری تزریق میکنند که موجب افت کیفیت توان و در نتیجه کاهش اطمینان شبکه قدرت میشوند. روش کلیدزنی در فرکانس اصلی به صورت ذاتی زمینهای را برای حذف هارمونیکهای مراتب بالای معین با تغییر زمانهایی که در آنها کلیدهای مشخصی روشن و خاموش میشوند، فراهم میسازند. ولی اثر هارمونیکهای مراتب پایین از بین نمی روند.
یک اینورتر n سطحی در خروجی، ولتاژی با n مقدارسطح ایجاد می کند. منظور از اینورتر nسطحی این است که تعداد پله های ولتاژ فاز نسبت به سر منفی اینورتر برابر n می باشد. اکر تعداد سطوح اینورتر n باشد در این حالت پله ها در ولتاژ بین دو فاز از رابطه زیر حاصل می شود:
با افزایش تعداد سطوح اینورتر، تعداد پله های شکل موج پلکانی خروجی افزایش می یابد و در نتیجه اعوجاج هارمونیکی ولتاژ خروجی کاهش خواهد یافت. ولی با افزایش تعداد سطوح، سیستم کنترل به شدت پیچیده می شود و بعلاوه متعادل نگه داشتن ولتاژهای مختلف نیز یکی دیگر از عوامل محدود نگه دارنده تعداد سطوح می باشد.
انواع اینورتر چند سطحی:
۱- دیود کلمپ شده یا نول کلمپ شده
۲-خازن کلمپ شده یا خازن معلق
۳-اینورتر با پل های متوالی یا منابع DC مجزا
مهمترین ویژگی های اینورترهای چندسطحی عبارتند از:
۱- می توانند ولتاژ خروجی با اعوجاج بسیار کم در خروجی تولید کنند.
۲-ولتاژ وجه مشترک کمتری تولید می کنند. بنابراین جریان نشتی در یاتاقان موتور را کاهش می دهند. علاوه بر این با بهره گرفتن از روش های مدولاسیون پیشرفته می توان ولتاژهای وجه مشترک را حذف کرد.
۳- می توانند در فرکانس کلیدزنی کمتری نسبت به اینورترهای دوسطحی عمل کنند.
اما انواع دیگری از اینورترهای پرکاربرد در صنعت وجود دارند که بیشتر برای کاربردهای فرکانس بالا استفاده میگردند و با نام اینورترهای تشدیدی خوانده می شوند.
در این اینورترها کلید زنی عناصر در لحظه صفر شدن ولتاژ یا جریان صورت میگیرد. لذا کاهش قابل ملاحظه ای در مقدار تلفات سویچینگ بوجود میآورد. این اینورترها به دو دسته زیر تقسیم می گردند.:
۱-اینورترهای با تشدید بار : در این نوع مبدلها از یک بار LC برای ایجاد رزونانس استفاده می شود . لیکن بسته به مقادیر مختلف در مقدار ضریب میرایی و فرکانس اینورتر ؛ این سیستمها میتوانند حالتهای مختلف عملکردی داشته باشند که هریک برای کاربرد خاصی استفاده میگردند. خود این اینورترها دو نوع می باشند
الف - اینورترهای تشدیدی با مدار تشدید سری: که در این انواع از یک سیستم رزونانسی سری در خروجی اینورتر به همراه بار استفاده میگردد و وجود سلف سری باعث پیوستگی در جریان خروجی خواهد شد. لذا این اینورتر بایستی از طریق یک منبع ولتاژ تغذیه گردد یعنی یک اینورتر منبع ولتاژ می باشد
ب- اینورترهای تشدیدی با مدار تشدید موازی: که در این انواع از یک سیستم رزونانسی موازی در خروجی اینورتر به همراه بار استفاده میگردد و وجود خازن موازی باعث پیوستگی در ولتاژ خروجی خواهد شد. لذا این اینورتر بایستی از طریق یک منبع جریان تغذیه گردد یعنی یک اینورتر منبع جریان می باشد
۲- اینورترهای با لینک DC تشدیدی: در این سیستمها به ولتاژ DC ورودی به اینورتر اجازه داده میشود تا حول یک مقدار ثابت نوساناتی را داشته باشد ، معمولا بین صفر و یک مقدار مثبت، در این حالت ولتاژ ورودی طی زمان محدودی صفر می ماند و اجازه سویچینگ در این لحظات به کلیدهای اینورتر داده میشود.
نتایج نشان میدهد که میانگین آماری شاخص های منطقه نسبت به دنیا کمتر است ولی به لحاظ آماری تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارد (اگر pr>0/05 معنی دار است).
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱- کاربری اراضی قبل از حفاظت
مطالعات نشان میدهد از ۴ فنآوری ارزیابی شده در حوزه آبخیز لپویی در حدود ۷۸ درصد قبل از اجرای کاربری اراضی مرتع فقیر، ۱۵ درصد کاربری اراضی مرتع متوسط، ۵ درصد مرتع با پوشش خوب و ۲ درصد کاربری اراضی جنگل (جنگل تنک) میباشد. در حالی که در دیگر نقاط دنیا مطالعات نشان میدهد که ۶۲ درصد قبل از اقدامات اراضی زراعی، زمینهای مخلوط ۷ درصد، مراتع ۱۴ درصد، جنگل ۵ درصد و سایر ۱۲ درصد می باشد (نمودارهای ۵-۱ و ۵-۲).
نمودار ۵-۱- کاربری اراضی قبل از حفاظت در حوزه آبخیز لپویی
نمودار ۵-۲- کاربری اراضی قبل از حفاظت در دیگر نقاط دنیا
۵-۲- کاربری اراضی بعد از حفاظت
مطالعات انجام گرفته در مورد کاربری اراضی بعد از اقدامات حفاظت آب و خاک نشان میدهد که از ۴ فنآوری مورد ارزیابی در حوزه آبخیز لپویی بعد از اقدامات، کاربری اراضی مرتع با پوشش خوب، (در حدود ۱۵ درصد) کاربری اراضی جنگل (در حدود ۱۰ درصد) کاربری اراضی مرتع فقیر (در حدود ۴۴ درصد) کاربری اراضی مرتع متوسط (در حدود ۳۱ درصد). بررسیها نشان میدهد که در حوزه آبخیز لپویی از ۴ اقدام حفاظتی ۳ فنآوری به طور مستقیم باعث تغییر کاربری اراضی از مراتع فقیر به مرتع و باغهای بادام است.
از مقایسه نمودار کاربری اراضی قبل از حفاظت با نمودار کاربری اراضی بعد از حفاظت در دیگر نقاط دنیا متوجه میشویم که زمینهای زراعی از ۶۲ درصد به ۵۹ درصد کاهش یافتهاند. مراتع از ۱۴ درصد به ۱۰ درصد کاهش و اراضی جنگلی از ۵ درصد به ۲ درصد کاهش یافتهاند. اما اراضی ترکیبی از ۷ درصد به ۲۹ درصد افزایش یافته است. همچنین این که ۲۱ درصد از اراضی زراعی به فنآوری تراس/ سکو، ۱۲ درصد به کشاورزی حفاظتی ۷ درصد پوشش گیاهی و ۷ درصد به فنآوریهای جمع آوری آب اختصاص داده شده است (نمودارهای ۵-۳ و ۵-۴).
نمودار ۵-۳- کاربری اراضی بعد از حفاظت در حوزه آبخیز لپویی
نمودار ۵-۴- کاربری اراضی بعد از حفاظت در دیگر نقاط دنیا
۵-۳- نوع تخریب
با بازدید از منطقه و مشاهده آثار فرسایش آبی و لختی خاک (فاقد پوشش حفاظتی) و جمعبندی پرسشنامه های تکمیلی توسط کارشناسان تعاونی لپویی نمودار ۵-۵ نوع تخریب و اهمیت انواع تخریب را در حوضهی مطالعه را نشان میدهد. که در نهالکاری بادام تخریب گیاهی ۵ درصد و در کپهکاری تخریب گیاهی ۴۴/۰ درصد، و در مدیریت و قرق تحریب گیاهی ۹/۵ درصد میباشد که مجموع تخریب گیاهی در منطقه معادل ۳/۱۱ درصد میباشد. با احداث بند خاکی تخریب آب معادل ۸ درصد و فرسایش آبی معادل ۶/۶۵ درصد، تخریب شیمیایی ۵ درصد، و تخریب فیزیکی ۱۱ درصد میباشد. مطالعات انجام گرفته در حوزه آبخیز لپویی و در دیگر نقاط دنیا توسط برنامهی WOCAT نشان میدهد که رایجترین نوع تخریب در جهان فرسایش آبی میباشد. که علت آن را میتوان دخالت نادرست انسان در منابع آب و خاک دانست. نمودارهای ۵-۵ و ۵-۶ نوع تخریب و اهمیت انواع تخریب را در حوزه مورد مطالعه و در دیگر نقاط دنیا نشان میدهد.
نمودار ۵-۵- انواع تخریب در حوزه آبخیز لپویی
نمودار ۵-۶- نوع تخریب در دیگر نقاط دنیا
۵-۴- مراحل مداخله
در حوزه آبخیز لپویی اکثراً اقدامات حفاظتی در مرحله احیا قرار گرفته یعنی زمانی که زمین کاملاً تخریب یافته است و دیگر امکان استفاده از آن میسر نمی باشد و زمین غیر قابل بهره برداری میباشد و برای باز گرداندن آن به اقدامات سنگین سازهای و گیاهی و مدیریتی نیاز بوده و به مدت و هزینه بالایی برای مقابله نیاز است. در قسمت های از حوضه خصوصا در دامنهها که پوشش گیاهی متوسط دارد اقدامات حفاظتی در مرحله پیشگیری قرار گرفته است. در قسمت های از حوضه در دامنهها و دشتها که پوشش گیاهی فقیری دارد اقدامات حفاظتی در مرحله کنترل قرار گرفته و در قسمت های از حوضه که فاقد پوشش حفاظتی است. در مرحله احیاء میباشد. این در حالی است که در ۴۲ مورد مطالعه توسط لینیگر در دیگر نقاط دنیا در حدود ۳۱ درصد از اقدامات در مرحله احیا و ۱۷ درصد در مرحله پیشگیری، و ۵۲ درصد در مرحله کنترل انجام گرفته است (نمودارهای ۵-۷ و ۵-۸).
نمودار ۵-۷- مراحل مداخله در حوزه آبخیز لپویی
نمودار ۵-۸- مراحل مداخله در دیگر نقاط دنیا
۵-۵- محیط طبیعی
۵-۵-۱- نوع اقلیم
برای طبقه بندی اقلیم از طبقه بندی اقلیمی WOCAT استفاده شده است. منطقه آب و هوایی را با توجه به شرایط زیر به چهار اقلیم خشک، نیمه خشک، مرطوب، و نیمهمرطوب تقسیم کرده است.
نتایج مطالعات لینیگر (۲۰۰۶) نمودار ۵-۱۰ نشان میدهد که از ۵ فنآوری موجود در گروه کشاورزی حفاظتی ۱ مورد در منطقه مرطوب، ۱ مورد در منطقه نیمه مرطوب، ۲ مورد در منطقه نیمهخشک، و ۱ مورد در منطقه خشک به کار برده شده است. تراسها /سکوها بیشتر در منطقه مرطوب و نیمهخشک اجرا و فنآوریهای تلفیق زراعت با جنگل و پوشش گیاهی، در مناطق مرطوب و نیمهمرطوب اجرا شده است.
ارتفاع: در مطالعات انجام گرفته توسط لینیگر (۲۰۰۶) دو طبقهی ارتفاعی ۴۲ نمونه مورد مطالعه را پوشش میدهد. طبقهی a: ارتفاعات پایینتر از ۵۰۰ متر. طبقهی b: بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ متر. در نواحی گرمسیری و نیمهگرمسیری، مناطق c: بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ متر اغلب به دلیل دما و باران کافی مناسب برای کشاورزی میباشد، و در مناطق بالای ۲۰۰۰ متر تنها خندقها، تراسها/سکوها و موارد مربوط به مدیرت مراتع و نشان داده شده است. با افزایش ارتفاع تأثیرات پتانسیل تخریب زمین بر روی نواحی پاییندست افزایش و حفاظت آب و خاک می تواند در اثرات خارج از منطقه در پاییندست مورد توجه قرار گیرد.
نمودار ۵-۹- طبقه بندی اقلیمی اقدامات انجام گرفته در حوزه آبخیز لپویی به روش WOCAT
نمودار ۵-۱۰- طبقه بندی اقلیمی اقدامات حفاظت آب و خاک در دیگر نقاط دنیا با روش WOCAT
در مطالعات انجام گرفته در حوزه آبخیز لپویی۴ فنآوری نهالکاری بادام، فنآوری بند خاکی، کپهکاری و مدیریت مراتع در ارتفاع ۲۰۰۰-۱۵۰۰ به اجرا در آمده است.
۵-۵-۲- شیب
مطالعات انجام گرفته در حوزه آبخیز لپویی نشان میدهد که نهالکاری بادام و مدیریت مراتع در شیبهای ۳۰-۸ درصد (تپهای)، بند خاکی در شیب ۵-۲ درصد (ملایم)، کپهکاری در شیب ۲۵-۸ درصد (متوسط) به اجرا در آمده است ( نمودار ۵-۱۱).
نمودار ۵-۱۱- وضعیت شیب در حوزه آبخیز لپویی
فنآوریهای حفاظت آب و خاک در دیگر نقاط دنیا این که در چه شیبهایی بیشتر به کار برده شده است در نمودار ۵-۱۲ نشان داده شده است.
نمودار ۵-۱۲- وضعیت شیب در دیگر نقاط دنیا
۵-۵-۳- مواد آلی خاک
ماده آلی خاک بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک تأثیر گذاشته و در واقع مربوط به حاصلخیزی خاک است. در بررسیهای انجام گرفته توسط لینیگر (۲۰۰۶) در حدود نیمی از نمونههای مورد مطالعه ۲۳/۴۲ در طبقه بندی ۱> درصد در حالی که تقریباً بقیهی موارد در طبقه بندی متوسط یا بین ۳-۱ درصد قرار گرفته است. در حوزه آبخیز لپویی از ۴ فنآوری، نهالکاری بادام در خاکهای ۳-۱ درصد، و کپهکاری و مدیریت مراتع در خاکهای با مواد آلی ۱ درصد، بند خاکی در خاک های با مواد آلی ۱> درصد قرار گرفته است با توجه به دو نمودار مواد آلی خاک میتوان به این نتیجه رسید که اکثر فنآوریها در مناطق با خاکهای ۱ درصد و ۱> درصد ماده آلی اجرا شده اند. دلیل این امر را میتوان فرسایش و شسته شدن خاک توسط آب دانست (نمودار ۵-۱۳ و ۵-۱۴).
نمودار ۵-۱۳- مواد آلی در حوزه آبخیز لپویی
گروه های فنآوری حفاظت آب و خاک
نمودار ۵-۱۴- مواد آلی در دیگر نقاط دنیا
۵-۶- محیط انسانی (وضعیت معیشت)
۵-۶-۱- جهات تولید
بررسیهای صورت گرفته در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد که جهت بازاری تولید از جنگل و مراتع، نهالکاری بادام و مدیریت و اقدام جمعآوری به صورت تجاری- معیشتی و کپهکاری معیشتی (نمودار ۵-۱۵) است. در دیگر نقاط دنیا از ۴۲ نمونه مورد مطالعه، ۱۲ نمونه مطالعه شده جهت تولیدی تجاری، ۱۷ نمونه تجاری- معیشتی، و ۱۳ نمونه جهت تولید معیشتی داشته اند (نمودار ۵-۱۶).
نمودار ۵-۱۵- جهات تولید در حوزه آبخیز لپویی
گروههای فنآوری حفاظت آب و خاک
نمودار ۵-۱۶- جهات تولید در دیگر نقاط دنیا
۵-۶-۲ تولیدات
۵-۶-۲-۱- تولید علوفه
نمودار ۵-۱۸ تأثیر اقدامات حفاظت آب و خاک را بر چگونگی افزایش تولید علوفه در دیگر نقاط دنیا نشان میدهد. در میان ۹ گروه فنآوریهای حفاظت آب و خاک، اغلب شاهد حداکثر افزایش (یا حداقل متوسط) در تولید محصول، علوفه، و چوب میباشیم.
تعهد عاطفی
ارتقاء
سرپرست
مزایا
تعهد سازمانی
تعهد مستمر
رضایت شغلی
پاداش
شرایط و ضوایط کار
ماهیت کار
تعهد هنجاری
همکاران
ارتباطات
شکل ۲-۱ : مدل مفهومی تحقیق
۲-۶- خلاصه
تعهد سازمانی جایگاه مهمی در مطالعات رفتار سازمانی دارد. این اهمیت برآمده از مطالعات فراوانی است که رابطه بین تعهد سازمانی و نگرش ها و رفتارها را در محیط کار یافته اند. (پورتر و دیگران، ۱۹۷۴)
بتمن و استراسر (۱۹۸۴) عقیده دارند ، تعهد سازمانی در حقیقت یک تعریف عملیاتی چند بُعدی دارد که عبارتنداز : وابستگی و وفاداری کارکنان به سازمان ، خواست قلبی برای به کار گیری تمام تلاش در راه سازمان ، هم راستا بودن اهداف و ارزشهای فرد با اهداف و ارزش های سازمان و تمایل به ادامه عضویت در سازمان.
مدل های مختلفی برای تعهد سازمانی ارائه شده است. در این خصوص می توان به مدل آلن و می یر ، مدل پورتر ، مدل اریلی و چتمن ، مدل آنجل و پری ؛ مدل مایر و شورمن ، مدل پنلی و گولد ، مدل بیزینگ و مدل براگ اشاره نمود که مدل آلن و می یر به نوعی کامل تر و فراگیرتر از سایر مدل هاست.
آلن و می یر تعهد را دارای سه بُعد عاطفی، مستمر و هنجاری می دانند.
تعهد عاطفی اشاره به وابستگی احساسی فرد به سازمان دارد. می یر و آلن (۱۹۸۴) تعهد عاطفی را به عنوان احساس مثبت کارکنان برای تعیین هویت شان با سازمان و تعلق و وابستگی آنان به سازمان محل کارشان تعریف می کنند.
تعهد مستمر، تمایل به ادامه عضویت کارمند در سازمان ، به خاطر درک هزینه های ناشی از ترک سازمان ، یا مزایای ناشی از ماندن در سازمان را بیان می کند.
تعهد هنجاری بیانگر احساس التزام و تکلیف کارمند برای باقی ماندن در سازمان است. تعهد هنجاری می تواند به عنوان یک باور و عقیده بیان شود ، مبنی بر این که کارکنان نسبت به سازمان شان مسئولیت دارند. یعنی کارکنان تعهد هنجاری را ناشی از باورهای درونی شان ، مبنی بر این که کارکردن وظیفه آنان است ، تجربه می کنند. (بگرایم، ۲۰۰۳)
ماتیو و زاجاک (۱۹۹۰) ، با تجزیه و تحلیل یافته های بیش از ۲۰۰ تحقیق ، مقدمات ایجاد تعهد را به پنج دسته به شرح ذیل تقسیم کرده اند : (رنجبران، ۱۳۷۵)
الف) ویژگی های شخصی مؤثر بر تعهد سازمانی شامل سن ، جنسیت ، تحصیلات ، ازدواج ،سابقه در سازمان و در سمت سازمانی ، استنباط از شایستگی شخص ، توانایی ها ، حقوق و دستمزد و سطح شغلی.
ب) خصوصیات شغلی شامل مهارت ، استقلال ، چالش و دامنه شغلی.
ج) تأثیر روابط گروهی و رابطه با رهبر بر تعهد سازمانی شامل مواردی مانند انسجام گروه ، وابستگی متقابل وظایف ، ملاحظه کاری و ساخت دهی مدیران و ارتباطات رهبر.
د) ویژگی های سازمان و تعهد سازمانی.
ه) وضعیت نقش و تعهد سازمانی.
مطابق نظر شیان چنج و همکاران (۲۰۰۳) ، تحقیقات نشان داده است که تعهد سازمانی با پیامدهایی از قبیل رضایت شغلی (بتمن و استراسر، ۱۹۸۴) ، حضور (ماتیو و زاجاک، ۱۹۹۰) ، رفتار سازمانی فرا اجتماعی (اوریلی و چتمن، ۱۹۸۶) و عملکرد شغلی (می یر ، آلن و اسمیت، ۱۹۹۳) رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل (مودای، پورتر و استیرز،۱۹۸۲) رابطه منفی دارد. (فرهنگی و حسین زاده، ۱۳۸۴)
رضایت شغلی نیز مانند تعهد سازمانی یکی از نگرش های شغلی مهم است که توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است به گونه ای که تحقیقات صورت گرفته در زمینه رضایت شغلی بیش از دیگر نگرش های شغلی است.
رضایت شغلی بیانگر احساسی مثبت درباره شغل است که در نتیجه ارزیابی ویژگی های مختلف آن ایجاد می شود . فردی که رضایت شغلی بالایی دارد ، احساسات مثبتی درباره شغل خود نشان می دهد ، در حالی که احساسات فرد ناراضی منفی است . وقتی مردم درباره نگرش های کارمندان صحبت می کنند ، معمولاً منظورشان رضایت شغلی است . در واقع این دو عبارت خیلی اوقات به جای هم مورد استفاده قرار می گیرند . (رابینز، ۲۰۰۹، ۸۹)
نظریه های رضایت شغلی فراوان است. همان گونه که درباره تعریف و عوامل ایجادکننده رضایت شغلی ، اتحاد عقیده ای وجود ندارد، درباره نظریه های رضایت شغلی نیز عقاید متفاوت و گوناگونی ابراز شده است. بروفی به سه نظریه ، اُزکمپ به چهار نظریه ، جیمز به سه نظریه ، توسلی به سه نظریه ، جورج و جونز به چهارنظریه وخلیل زاده در تحقیق خود به شش نظریه اشاره می کنند. (میردرکوندی ۱۳۸۹)
یکی از تازه ترین طبقه بندی هایی که درباره نظریه های رضایت شغلی ارائه شده است ، متعلق به لاوسون و شن (۱۹۹۸) می باشد. آنها نظزیه های رضایت شغلی را به دو طبقه ریزمدل و درشت مدل تقسیم می کنند ؛ نظزیه های ریز مدل شامل نظریه های مربوط به نیاز و و نظریه های شناختی است و بیشتر در ارتباط با چیزهایی است که فرد با خود به محیط کار می آورد. از این رو ، مبنای رضایت شغلی را اساساً بر ارضای نیازهای درونی فرد در محیط کار قرار می دهند. در این گونه نظریه ها فرض بر آن است که هرچه ارضای نیازهای درونی و شناختی فرد بیشتر باشد ، وی راضی تر و مولدتر خواهد بود. در این خصوص می توان از نظریه های سلسله مراتب نیازهای مازلو ، نظریه آلدرفر ، نظریه مک کللند ، نظریه برابری و نظریه انتظار نام برد. از سوی دیگر ، تعدادی از نظریه ها به جای این که برای تبیین رضایت شغلی ، تنها بر فرد متمرکز باشند ، برای بافت سازمان نیز اهمیت زیادی قائل هستند. این گروه از نظریه ها که در طبقه درشت مدل ها قرار می گیرند ، به خاطر آن که شامل فرآیندهای نسبتاً ساده ای برای آغاز ، جهت دهی و استمرار رضایت شغلی می شوند ، از اهمیت زیادی برای مدیران برخوردار هستند. در این خصوص می توان به نظریه های هرزبرگ ، اسناد ، هدف گذاری ، و رضایت و بارآوری نام برد. (تنعمی و دیگران، ۱۳۹۱)
رضایت شغلی تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند عوامل محیطی ( مانند فرهنگ و جو سازمانی و حقوق و دستمزد) ، عوامل محیطی (مانند سبک سرپرستی ، گروه کاری ، شرایط کاری ، ترفیعات و حط مشی های سازمانی) ، عوامل فردی (مانند سن ، سطح مهارت ، تخصص گرائی ، جنسیت و هوش و استعداد) و ماهیت شغل (کار) قرار دارد.
یکی از دلایل علاقمندی پژوهشگران به مطالعه رضایت شغلی ، وجود پیامدهای متعدد و مهمی است که بر این نگرش شغلی مترتب است. تحقیقات نشان می دهد که رضایت شغلی با بسیاری از جنبه های رفتار فردی و عملکرد سازمانی ؛ مانند غیبت ، جابجایی ، ترک خدمت ، عملکرد شغلی ، بهره وری ، رفتار شهروندی سازمانی و … در ارتباط است.
با توجه به اهمیت مباحث رضایت شغلی و تعهد سازمانی در حوزه رفتار سازمانی، مطالعات بسیاری در خصوص بررسی و ارتباط بین این دو نگرش شغلی مهم توسط محققان داخلی و خارجی انجام شده است ولیکن تحقیقات مذکور به نتایج یکسانی منجر نشده اند.از این رو نتایج به دست آمده،تحت عنوان چهار مدل مجزا طبقه بندی می شوند :
مدل اول ) مدل اول که توسط اکثر محققان پذیرفته شده است،رضایت شغلی را پیش شرط و باعث تعهد سازمانی می داند.
مدل دوم ) در مدل دوم تعهد سازمانی به عنوان پیش شرط رضایت شغلی مطرح می گردد.
مدل سوم ) مدل سوم بر وحود ارتباط و همبستگی بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی تاکید دارد.
مدل چهارم ) مدل چهارم بیانگر عدم وجود رابطه بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی است.
فصل سوم
روش انجام پژوهش
۳-۱- روش تحقیق
روش پژوهش ، مجموعه ای از قاعده ها،ابزارها و راه های معتبر(قابل اطمینان) و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها،کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مساله است . (خاکی، ۱۳۹۰ ، به نقل از عزتی)
مطابق نظر نادری و نراقی (۱۳۷۲) ، منظور از انتخاب روش انجام پژوهش آن است که مشخص نماییم ، چه نوع روش تحقیقی برای بررسی موضوع مورد نظر ما مناسب است . انتخاب روش انجام تحقیق ، تا حدود زیادی به اهداف ، ماهیت موضوع مورد بررسی ، امکانات اجرایی و فرضیه ها بستگی دارد . به بیان دیگر ، هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید که چه شیوه ای اتخاذ کند تا اورا هرچه دقیق تر ، سریع تر و ارزان تر در دستیابی به پاسخ هایی برای پرسش های پژوهش کمک کند . (مأمن پوش، ۱۳۸۸)
تحقیق حاضر از منظر هدف، از نوع کاربردی است که هدف از تحقیقات بنیادی؛آزمون نظریه ها،تبیین روابط بین پدیده ها،نظریه پردازی و بالاخره تولید دانش و بررسی نظریه در طول تاریخ است.
با توجه به این که این تحقیق به توصیف شرایط ،اشیاء،امور و پدیده ها به منظور شناخت بیشتر آنها و توصیف و ارزیابی رابطه بین متغیرهای هدف می پردازد؛ روش تحقیق از منظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-همبستگی است.
۳-۲- تعریف متغیرهای تحقیق
برای تعیین نوع متغیرهای تحقیق،ملاک های مختلفی وجود دارد که در ذیل به تعیین نوع آن ها با توجه به این ملاک ها پرداخته می شود.
الف) تعیین نوع متغییرها با توجه به نقش آن ها در تحقیق : متغیرهای این تحقیق عبارتنداز رضایت شغلی ، تعهد سازمانی و ویژگی های فردی که این متغیرها با توجه به فرضیه های تحقیق از نوع وابسته و مستقل هستند.
می دانیم که متغیر مستقل که به آن متغیر تاثیرگذار،محرک و درونداد هم می گویند؛ متغیری است که تغییرات آن وابسته به دیگر متغییرها نیست و توسط پژوهشگر مورد اندازه گیری ، دستکاری و انتخاب قرار می گیرد تا تاثیر یا رابطه آن با متغیر دیگری اندازه گیری شود.
۱.۵۴۶
۳.۸۷۱
۱.۷۳۵
۲.۱۷۸
۲.۳۱۳
۲.۰۴۰
Sig
.۰۶۷
.۲۵۳
.۳۴۵
.۰۱۵
.۰۹۲
.۰۸۲
فرضیه اصلی اول:
آیا بازاریابی حسی بر خرید مشتریان خودرو مرسدس بنز در شهر تهران، تاثیر گذار است؟
جدول۴- ۶: خلاصهی الگوی رگرسیون
Model
R
R2
تعدیل شده R2
خطای استاندارد برآورد
دوربین- واتسون
مقدار
.۴۷۱a
.۲۲۲
.۲۲۰
.۷۵۱۸۹
۱.۹۱۶
برای بررسی تمام فرضیات این پژوهش از آزمون رگرسیون خطی دو متغیره و با بهره گرفتن از روش همزمان (Enter) استفاده شد.
نتایج این آزمون در سه جدول به شرح زیر است.
در جدول ۴-۶ که خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل است، مقدار ضریب همبستگی چندگانه ® برابر با ۴۷۱/۰ میباشد که نشان از وجود همبستگی قوی بین دو متغیر بازاریابی حسی و خرید مشتریان میباشد، به نحوی که با بهبود بازاریابی حسی، میزان خرید مشتریان افزایش مییابد و بالعکس. R2 میزان تبیین واریانس خرید مشتریان توسط بازاریابی حسی را نشان میدهد. از مشکلات R2 این است که میزان موفقیت مدل را بیش از اندازه برآورد میکند و کمتر تعداد متغیرهای مستقل و حجم نمونه را در نظر میگیرد، از این رو بعضی از محققان ترجیح میدهند از شاخص دیگری تحت عنوان R2 تعدیل شده استفاده کنند (ساروخانی، ۱۳۸۲). در جدول بالا مقدار R2 تعدیل شده برابر با ۲۲۰/۰ میباشد که نشان میدهد متغیر بازاریابی حسی توانسته ۲۲۰/۰ درصد از تغییرات خرید مشتریان را تبیین کند. در تحلیل رگرسیون بخصوص زمانی که متغیرها در طول یک فاصله زمانی مورد مطالعه قرار میگیرند ممکن است تغییر دادهها در طول زمان از الگوی خاصی پیروی کند برای تشخیص این الگو از آزمون دوربین واتسون استفاده میشود. مفهوم مستقل بودن به این معنی است که نتیجه یک مشاهده تاثیری بر نتیجه مشاهدات دیگر نداشته باشد. در رگرسیون، بیشتر در مواقعی که رفتار متغیر وابسته در یک بازه زمانی مورد مطالعه قرار میگیرد ممکن است با مشکل مستقل نبودن خطاها برخورد کنیم بهاین نوع ارتباط در دادهها خودهمبستگی میگویند. در صورت وجود خودهمبستگی در خطاها نمیتوان از رگرسیون خطی استفاده کرد. برای بررسی این فرض به صورت شهودی میتوان از نمودار کردن توالی متغیر در استفاده کرد. اما راه مطمئنتر استفاده از آزمون دوربین واتسون میباشد. آماره دوربین واتسون بین ۰ تا ۴ میباشد. اگر بین باقیماندهها همبستگی متوالی وجود نداشته باشد، مقدار این آماره باید به ۲ نزدیک باشد. اگر به صفر نزدیک باشد نشان دهنده همبستگی مثبت و اگر به ۴ نزدیک باشد نشان دهنده همبستگی منفی میباشد. در مجموع اگر این آماره بین ۵/۱ تا ۵/۲ باشد جای هیچ نگرانی نیست. این آماره در جدول ۹۲۰/۱ میباشد.
جدول۴- ۷: آزمون مجموع مجذورات و مقدار (ANOVA) F
مدل
مجموع مجذورات
درجات آزادی

