مدل شبکه ای مناسب برای SWOT
مدل سلسله مراتبی و شبکه ای که برای تحلیل SWOT در اینجا پیشنهاد می شود و در شکل ۳-۱ مشاهده می شود از چهار سطح تشکیل شده است.هدف(بهترین مدل کسب و کار برای انتشارات آریانا قلم)نشان دهنده ی سطح اول می باشد،سطح دوم گروه های SWOT می باشند و سطح سوم عوامل یا فاکتورهای هر گروه SWOT و سطح چهارم هم گزینه ها یا مدل های کسب و کار بدیل برای انتشارات آریانا قلم.
سطح هدف
سطح زیر معیار
سطح هدف
W1
W21
W2
سطح معیار
سطح معیار
W3
W32
سطح زیر معیار
W4
W43
سطح گزینه ها
سطح گزینه ها
شکل ۲‑۱۳ساختار سلسله مراتبی SWOT(الف)و ساختار شبکه ای SWOT(ب)
در مدل سلسله مراتبی w21 برداری است که نشان دهنده ی تاثیر هدف بر معیار است و w32برداری است که نشان دهنده ی تاثیر هر زیر معیار بر گزینه ها می باشد.در مدل شبکه ای SWOT همانطور که در شکل ۳-۱ هم نشان داده شده است در سطح معیار برای گروه های SWOTوابستگی درونی در نظر گرفته شده است که اشاره به این دارد که مثلا بین نقاط قوت و فرصت ها وابستگی وجود دارد.در مدل شبکه ای هم w1نشان دهنده ی بردار اثرگذار هدف بر گروه های SWOT می باشد و W2 هم نشان دهنده ی بردار وابستگی درونی میان گروه های SWOT می باشد و W3هم نشان دهنده ی بردار تاثیر گروه های SWOT بر فاکتورهای گروه ها و W4هم بردار اثرگذاری فاکتورها بر مدل های کسب وکار.
الگوریتم پیشنهادی برای بکارگیری ANP در SWOT
نکته ای که لازم به ذکر است آن که در فرایند تحلیل شبکه ای می توان مراحل را به دو صورت پیش برد:یا از رویه تشکیل ماتریس بزرگ مراحل به پیش می رود و بر مبنای ارزیابی ماتریس بزرگ و نرمال سازی آن اوزان گزینه ها و در نهایت اولویت آنها تعیین می شود و یا اینکه مراحل بر مبنای عملیات ماتریسی به پیش می رودکه در الگوریتم پیشنهادی زیر رویه دوم به رویه اول ترجیح داده شده است.در نتیجه در الگوریتم پیشنهادی نیازی به تشکیل بزرگ و نرمال سازی آن و انتخاب مدل کسب و کار بر مبنای آن نیست.با توجه به مدل شبکه ای طراحی شده در بالا و اصول کلی ANPمراحل به کارگیری فرایند تجلیل شبکه ای در تحلیل SWOT به صورت زیر معرفی می گردد:
گام اول:شناسایی فاکتورها یا عوامل SWOT و مدل های کسب و کاری جایگزین.
گام دوم:با فرض اینکه هیچ وابستگی میان عوامل وجود ندارد درجه ی اهمیت گروه های SWOTرا از طریق مقایسات زوجی و با یک مقیاس ۹-۱ اندازه گیری می شود(محاسبه ی W1)
گام سوم :چون بین گروه های SWOT وابستگی وجود دارد لذا با بهره گرفتن از یک مقیاس ۹-۱ و مقایسات زوجی ماتریس وابستگی های درونی گروه ها(سطح دو مدل) محاسبه شود (محاسبه w2)
گام چهارم :تعیین ارجحیت (اهمیت) هریک از گروه های SWOT،از طریق ضرب کردن W1 در W2(محاسبه یwf)
گام پنجم:تعیین درجه اهمیت نهایی هریک از فاکتورهای SWOT با یک مقیاس ۹-۱ و مقایسات زوجی(wsub-f(local))
گام ششم:تعیین درجه ی اهمیت نهایی هریک از فاکتورهای SWOTبا ضرب کردن حاصل مرحله ی چهار در مرحله ی پنجم(wsub-f(global))
گام هفتم:تعیین درجه اهمیت مدلهای کسب وکارجایگزین به نسبت هریک از فاکتورهای SWOT با یک مقیاس ۹-۱ و از طریق مقایسات زوجی (یعنی محاسبه یw4)
گام هشتم:تعیین اولویت ها(رجحان ها)ی نهایی هریک از گزینه ها(با ضرب حاصل مرحله ششم در مرحله هفتم).(صحت و همکاران،۱۳۸۸)
مدل مفهومی تحقیق
در شکل ۳-۱ شمای ساده ای از مدل مفهومی تحقیق نشان داده شده است.
مطالعه مستندات موجود در زمینه مدل کسب و کار وکار آستروالدر،مدل های کسب و کار در صنعت نشر و تکمیل پرسشنامه باز توسط متخصصینو مصاحبه به منظور شناسایی ابعاد مختلف مدل کسب وکار موسسه چاپ و نشر کتاب
تعیین ارزشهای پیشنهادی با توجه به دیدگاه مشتریان و طراحی مدلهای کسب و کاری ممکن
تشکیل شبکه تصمیم و استفاده از روش ANP به منظور رتبه بندی مدلهای کسب وکار
تعیین فرصت ها،تهدید ها،نقاط قوت و نقاط ضعف به منظور ارزیابی مدلهای کسب و کار از نظر خبرگان و کارشناسان
شکل ۲‑۱۴مدل مفهومی تحقیق
جمع بندی:
در این فصل در ابتدا به بررسی مبانی نظری موجود در زمینه کسب وکار پرداختیم.از آنجایی که مبنای پژوهش صورت گرفته مدل کسب وکار آستروالدر می باشد به بررسی تابلوی کسب وکار و عناصر موجود در آن از دیدگاه آستروالدر پرداختیم.پس از صنعت نشر را معرفی کرده و تاریخچه کوتاهی از آن را بررسی کردیم.از آنجایی که ارزش پیشنهادی قلب مدل کسب و کار بوده و سایر عناصر مدل کسب وکار متاثر از ارائه ی ارزش پیشنهادی می باشند به رابطه ارزش و مدل کسب وکار اشاره کرده در بخش معرفی صنعت نشر به معرفی زنجیره تامین،زنجیره ارزش و شبکه ارزش پرداختیم.
در بخش پیشینه سعی کردیم تحقیقاتی که ارتباط بیشتر و مستقیمی با پژوهش حاضر دارند را مورد بررسی قرار دهیم.در تحقیقات داخلی طراحی مدلهای کسب و کاری به شیوه ی حاضر انجام نشده بلکه در صنایع مختلف به بررسی عناصر مدل کسب وکار پرداخته شده و بیشتر به ارزیابی و مقایسه مدلهای موجود پرداخته شده و کمتر به طراحی و یا تغییر مدلهای کسب وکار توجه شده است.علاوه بر آن در صنعت چاپ و نشر مورد پژوهشی مشابهی یافت نشد.
در تحقیقات خارجی بیشتر تحقیقات به صورت کیفی بوده و با بررسی عناصر تابلوی کسب و کار و مدلهای کسب وکاری موجود و سنتی در بیشتر موارد به مقایسه آنها پرداخته اند .تحقیقات خارجی نیز در صنایع مختلفی صورت گرفته و تنها چند تحقیق در صنعت نشر و چاپ کتاب صورت گرفته است.
فصل سوم
متدلوژی تحقیق
روش تحقیق
مقدمه
در این فصل در مورد روش تحقیق ،منابع جمع آوری اطلاعات و چگونگی نحوه گردآوری اطلاعات صحبت می کنیم.سپس فرایند تحقیق مورد بررسی و موشکافی قرار می گیرد.پس از آن با جامعه آماری تحقیق آشنا می شویم.
روش شناسی تحقیق
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی است.تحقیق کاربردی در جستجوی دست یابی به یک هدف علمی است و تاکید آن بر تاثیر سعادت و رفاه توده مردم و مطلوب بودن فعالیت است و توسعه شیوه های علمی فعالیت های اجرایی را به دست می دهد.در تحقیق کاربردی ،یافته ها را می توان برای حل مسائل اجتماعی به کار برد (ایران نژاد پاریزی،۳۷:۱۳۸۷).
همچنین در این پژوهش به توصیف و مطالعه آنچه که هست می پردازیم.تحقیق توصیفی آن چه را که هست توصیف و تفسیر می کندو به شرایط موجود و روابط موجود،عقاید متداول،فرایندهای جاری ،آثار مشهود یا روند های در حال گسترش توجه دارد.توجه آن در درجه اول به حال است ،هر چند که غالب رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط می شود،مورد بررسی قرار می دهد.(جان بست،۱۲۵:۱۳۷۸)
از آنجایی که در تحقیقات توصیفی می توان ویژگی های جامعه مورد مطالعه را از طریق پیمایش ارزیابی نمود ،تحقیق حاضر یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است.
«پیمایش» عبارتست از جمع آوری اطلاعات که با طرح و نقشه و به عنوان راهنمای عمل یا پیش بینی و یا به منظور تجزیه و تحلیل روابط برخی متغیرها صورت می گیرد(اوپنهام،۱۵۰:۱۳۶۹).
۲-۴-۵-۷- فرایند کسب و کار (۱۹۹۶)
چارچوب های توضیح داده شده تا بدینجا سلسله مراتبی - مدار هستند. چارچوب های دیگری نیز وجود دارند که مدیران را تشویق می کنند تا به جریانات افقی مواد و اطلاعات در بین سازمان توجه بیشتری کنند. برای مثال می توان «فرایندهای کسب و کار» را نام برد که توسط «براون» در سال ۱۹۹۶ پیشنهاد شده است.
این چارچوب بسیار مناسب و کاربردی است چرا که تفاوت بین شاخص های ورودی، فرایند، خروجی و نتایج را برجسته کرده است. «براون» برای تشریح مدل خود از مثال «پختن کیک» استفاده کرده است. در این مثال، شاخص های ورودی عبارتند از: میزان آرد و کیفیت تخم مرغ ها و… ، شاخص های فرایند نیز بر روی مواردی هم چون دمای اجاق و مدت زمان پخت تمرکز دارند. شاخص های خروجی مواردی هم چون کیفیت کیک را شامل شده و شاخص های نتایج مواردی همچون رضایت خورنده آن را در بر می گیرد. براساس این مدل در یک سازمان ورودی ها، فرایند، خروجی ها و نتایج برای تعیین شاخص ها و ارزیابی عملکرد عبارتند از:
ورودی ها: کارمندان ماهر و با انگیزه، نیازهای مشتریان، موادخام، سرمایه و…
سیستم پردازش: گواهی محصولات، تولید محصولات، تحویل محصولات و…
خروجی ها: محصولات، خدمات، نتایج مالی و…
نتایج: برطرف کردن نیازهای مشتریان، جلب رضایت مشتریان و…
لذا به منظور ارزیابی عملکرد سازمان بایستی شاخص های مناسب باتوجه به نواحی توضیح داده شده در بالا استخراج شود.
اگرچه این مدل از نظر مفهومی مورد پذیرش است و بدون شک روشی مفید برای تشریح تفاوت بین شاخص های ورودی ، فرایند، خروجی و نتایج است اما این مدل در یک سر پیوستاری قرار گرفته است که از چارچوب های متمرکز بر سلسله مراتب تا چارچوب های فرایندی کشیده شده است ، به عبارت دیگر در این مدل سلسله مراتب به کلی نادیده گرفته شده است(همان منبع).
۲-۴-۵-۸- تحلیل ذی نفعان (۲۰۰۱)
طراحی سیستم ارزیابی عملکرد با شناخت اهداف و استراتژی های سازمان شروع می شود و به همین دلیل است که کارت امتیازدهی متوازن طراحی سیستم ارزیابی عملکرد را با این سوال شروع می کند که : «خواسته های سهامداران ما چیست؟» در واقع مدل کارت امتیازدهی متوازن به طور ضمنی فرض می کند که تنها سهامداران هستند که بر اهداف سازمان اثر گذارند و دیگر ذینفعان در تعیین اهداف نقشی ندارند. به بیان دیگر، این مدل تاثیر دیگر ذی نفعان بر سازمان را نادیده گرفته است. بی توجهی به تفاوت های اثرگذاری ذی نفعان مختلف در محیط های مختلف یکی از دلایل اساسی عدم موفقیت برخی شرکت های بزرگ در استفاده از این مدل است(کریمی، تورج. ۲۰۰۶).
مدل تحلیل ذی نفعانی که توسط دکتر «لی» ارائه گردیده در این مدل ذی نفعان به دو گروه دسته بندی می شوند: ذی نفعان کلیدی و غیر کلیدی.ذی نفعان کلیدی بر سازمان کنترل مستقیم دارند و خواسته های آن ها در اهداف سازمان متبلور می شود (مانند سهامداران) و ذی نفعان غیر کلیدی از مکانیسم های خارجی نظیر بازار و فرهنگ برای حفظ منافع خود استفاده می کنند و در هدف گذاری اثرگذار نیستند(مانند مشتریان).
اهداف سازمان نمایانگر انتظارات و تمایلات ذی نفعان کلیدی است و ذی نفعان کلیدی تمام قدرت را از طریق ساختار حاکمیت سازمان برای هدف گذاری اعمال می کنند و ذی نفعان غیر کلیدی چندان در هدف گذاری قدرتمند نیستند و در عوض از طریق مکانیسمهای خارجی بر روی استراتژی های سازمان اثر گذارند و از این طریق چگونگی رسیدن به اهداف با توجه به محیط خارجی را مشخص می کنند. لذا سیستم ارزیابی عملکرد از استراتژی ها شروع شده و به عنوان پلی بین رفتار مدیران و انتظارات ذی نفعان عمل می کند.
اهداف کلان عملکرد
یکی از عوامل حیاتی موفقیت برای نیل به مأموریت، چشم انداز و استراتژی سازمان است و در صورتی که این موارد محقق نشود احتمالاً منجر به کاهش معنادار رضایت مندی مشتریان، کاهش عملکرد سیستم، کاهش معنادار رضایت مندی کارکنان یا کاهش توان حفظ نیروی کار و مدیریت مالی اثربخش خواهد شد.
اهداف عملکرد
عبارت است از یک سطح هدف از فعالیت که به عنوان سنجۀ محسوس بیان میشود، و می توان نسبت به آن دستاوردهای واقعی را مورد سنجش قرار داد.
۲-۴-۶- اهمیت سنجش عملکرد سازمانی
عصر کنونی را شاید بتوان عصر سازمان ها نامید چون امروزه تمامی انسان ها از آغاز زندگی تا پایان عمر با سازمان های گوناگونی سروکار دارند. تمامی سازمان ها با توجه به روند موجود و جهانی شدن بازارها نیاز دارند خود را با پیشرفت های روزمره هماهنگ نمایند و به شکل مداوم در فرایندهای خویش تجدید نظر کنند. لذا، هر سازمان برای بقا و بهبود خویش نیاز به ابزارهای گوناگونی دارد. یکی از مهم ترین ابزارهایی که بر بقای هر سازمان و کیفیت عملکرد آن تأثیر می گذارد، بازخوردهایی است که سازمان از محیط اطراف خود می گیرد. بازخورد مفید و به موقع می تواند باعث رشد سازمان و بهبود کیفیت محصولات یا خدمات آن شود و به بیان دیگر موجب ارائۀ بیشترین ارزش افزوده به ذی نفعان خود گردد. امروزه، سنجش عملکرد مهم ترین ابزار جهت درک چنین بازخوردهایی برای سازمان ها است.
سنجش عملکرد یکی از مهم ترین مفاهیم مدیریتی در عصر حاضر است. به تازگی در مباحث موضوعی این حوزه، از سنجه های عملکرد به عنوان خون حیاتی یک سازمان یاد شده است. زیرا بدون آنها نمی توان هیچ گونه تصمیمی در سازمان اخذ نمود. طبق نظر زئیری[۹۸](۱۹۹۴) سنجش، نخستین گام در کنترل و بهبود هر سازمانی است. در تمامی سازمان ها منابع محدود و کمیاب می باشند. سنجش عملکرد به مدیریت این فرصت را می دهد که منابع را به درستی اختصاص دهد و اولویت را به درستی برای بهبود سازمانی تعیین کند. علمای سنجش عملکرد در باب اهمیت آن اظهار نظر های بسیاری نموده اند که برخی از آن ها به شکل اصطلاح در مباحث این حوزه به صورت مکرر مورد استفاده قرار می گیرد. از این دست اظهارات می توان به دو مورد زیر اشاره کرد:
شما همان چیزی هستید که اندازه گیری می کنید(آدامز و رابرتز[۹۹]، ۱۹۹۳).
آن چه را که نتوان اندازه گیری کرد نمی توان مدیریت کرد. زیرا مشخص نیست که آیا بهبودی انجام شده است یا خیر(نیلی و همکاران،۲۰۰۱).
در واقع، سنجش عملکرد، ابزاری است که می تواند سازمان را در درک موقعیت و هماهنگی هر چه بهتر با شرایط و بهبود آن یاری دهد. از دیدگاه گذشته نگر، بدون استفاده از سنجش عملکرد نمی توان پی برد که برنامه ای که در دوره ای مشخص طراحی و پیاده سازی شده یک موقعیت یا یک شکست تمام عیار بوده است. به زبان ساده، سنجش عملکرد چشم بینای مدیر سازمان برای بررسی وضعیت فعلی سازمان است. از دیدگاه آینده نگر، سنجش عملکرد ابزاری است که به ما امکان ابراز نظر در مورد موقعیت های ممکن آینده و نحوۀ برخورد با آن ها را فراهم می کند(تنجن،۲۰۰۵).
اهمیت سنجش عملکرد در استاندارد مدیریت کیفیت ایزو ۹۰۰۰، ۲۰۰۰ و مدل های مشهوری چون مدل تعالی عملکرد اروپا و «مالکوم بالدریج» نیز مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه می توان راهکارهایی برای طراحی یک سیستم سنجش عملکرد ارائه نمود اما سازمان ها باید با توجه به شرایط خاص خود به این کار اقدام نمایند. به عبارت دیگر سیستم سنجش عملکرد را نمی توان از بیرون به سازمان تزریق نمود، بلکه باید در سازمان طراحی و اجرا نمود و آن را توسعه و بهبود داد. این امر باعث شده است تا سنجش عملکرد در ایران نیز در سال های اخیر رشد چشمگیری داشته باشد. چنان که در سال ۱۳۸۲ دو جایزۀ ملی کیفیت و جایزۀ ملی بهره وری برپا شدند. هدف این جوایز و اقداماتی مشابه، تشویق سازمان ها به استفاده از دانش روز و مجهز شدن آن ها به ابزارهای لازم برای نیل به عملکرد مناسب است.
۲-۴-۷- عملکرد بازاریابی
در تعریف عملکرد بازاریابی می توان گفت: عملکرد بازاریابی به توانایی سازمان برای افزایش فروش ، ارتقای موقعیت رقابتی شرکت، توسعه محصول جدید، بهبود کیفیت محصول، کاهش زمان تحویل کالا یا خدمات به مشتریان، گسترش سهم بازار و غیره در مقایسه با دیگر رقبا در یک صنعت خاص اشاره دارد. اندازه گیری و تحلیل عملکرد فعالیت های بازاریابی می تواند تاثیر قابل توجهی در افزایش نقش بازاریابان در تنظیم استراتژی های کلی شرکت داشته باشد، چرا که یکی از مهم ترین دلایل عدم توجه کافی به واحد بازاریابی شرکت در برنامه ریزی کوتاه مدت وبلند مدت شرکت ها، ناتوانی بازاریابان برای تعیین و اندازه گیری سهم خود در تغییرات ارزش شرکت است ( نوری، ۱۳۹۱). در این باره دیدگاه ها دو دسته اند:
دسته اول معتقد به هدف نهایی بازاریابی، یعنی افزایش ارزش سهام هستند واین که عملکرد بازاریابی باید با شاخص های مالی اندازه گیری شود. بنابراین اگر بازاریابان خواهان حمایت بیشتر هیات مدیره هستند، باید عملکرد خود را در قالب شاخص های مالی بیان کنند. دسته دیگر اعتقاد دارند برای اندازه گیری و ستجش عملکرد بازاریابی، شاخص های مالی به تنهایی کافی نیستند، زیرا دارایی های استراتژیک و بلند مدت را در نظر نمی گیرند ( آمبلر، ۲۰۰۸).
نتایج نشان می دهد توانایی در اندازه گیری عملکرد بازاریابی تاثیر مهمی روی عملکرد شرکت، سود آوری ، بازده سهام و بهبود موقعیت بازاریابی در شرکت دارد ( اسولیوان، ۲۰۰۷). مطابق تحقیق انجام شده توسط آمبلر ۴ سنجه از عملکرد بازاریابی از بقیه سنجه ها مهم ترند:
سهم بازار، رضایت مشتری، ارزش ویژه برند و نوآوری (آمبلر، ۲۰۰۸).
۲-۴-۸- ارزیابی عملکرد بازاریابی
سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی بازخوردی را، با توجه به نتایج تلاش های بازاریابی (کلارک و همکاران، ۲۰۰۶)، و ورودی هایی را برای تصمیم گیری و برنام هری زی برای آینده (مورگان و همکاران، ۲۰۰۲) فراهم می آورند. در طی دهه های گذشته، سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی به طور درخور توجهی توسعه یافته اند. یکی از تلاش های اولیه توسعه مفهوم ممیزی جامع بازاریابی، با توجه به سلامت فعالیت های بازاریابی سازمان، بود (شاکمن، ۱۹۵۹)، که مطابق با ممیزی های مالی در حسابداری بود. در سال های دهه ۱۹۶۰، به طور مواز ی، مفهوم ممیزی بازاریابی و مفهوم تجزیه و تحلیل بهره وری بازاریابی (سوین، ۱۹۶۵)، که بر کارایی فعالیت های بازاریابی تمرکز داشت، توسعه یافت و بدان توجه شد. به طور سنتی، تجزیه و تحلیل بهره وری بازاریابی (از دیدگاه کارایی) و مفهوم ممیزی بازاریابی (از دیدگاه اثربخشی) رویکرد های غالب بر ارزیابی عملکرد بازاریابی اند، اما هیچ کدام از این دو رویکرد، به دلیل محدود یت های اجرایی و مفهومی، چارچوبی کامل برای ارزیابیِ یکپارچه فراهم نمی کنند (مورگان و همکاران، ۲۰۰۲). در پی این دو رویکرد، کار اولیه در ارزیابی عملکرد بازاریابی سطح سازمانی فقط بر سنجه ها و شاخص های مالی، مانند سود، فروش، و جریان نقد، تمرکز داشت . با این حال، در طی دوره ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ ، عمل رایج استفاده از یک یا چند شاخص مبتنی بر حجم، مالی یا عددی به یک دیدگاه چند بعدی از عملکرد بازاریابی بسط یافت که در آن از الگو های درونی و بیرونی برای ارزیابی عملکرد بازاریابی استفاده می شد (فروسن و همکاران، ۲۰۱۳). علاوه بر این، تمرکز در سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی به سمت سنجه های غیر مالی، مانند سهم بازار، رضایت مشتری، وفاداری مشتری، و ارزش برند، به عنوان میانجی گرهای بین ورودی بازاریابی و نتایج مالی، تغییر یافت (امبلر و همکاران، ۲۰۰۴).
بررسیِ تاریخیِ ارزیابی عملکرد بازاریابی بیانگر آن است که معیار های بازاریابی در طی سال های اخیر در سه جهت سازگار تکامل یافته اند:
-
- از معیار های مالی به معیار های غیر مالی؛
-
- از معیار های خروجی به معیارهای ورودی؛
-
- از معیارهای تک بعدی به معیار های چند بعدی.
شاخص سهم بازار، به واسطه کار گروه مشاوره بوستون در اوایل سال های ۱۹۷۰، توجه زیادی را به خود جذب کرده است. از اواخر سال های ۱۹۸۰، چهار معیار خروجی غیر مالی کیفیت خدمات، رضایت مشتری، وفاداری مشتری، و ارزش برند توجه سازمان ها و محققان را به خود جذب کرده است (داگاما، ۲۰۱۱). تأکید بر این معیار ها سبب تشکیل جنبش عمومی شد، که سازمان ها معیار های مالی را همراه
با دیگر معیار هایی که زودتر در فرایند ورودی- خروجی رخ می دهند درنظر می گرفتند. فعالیت ها و فرایند های بازاریابی به نتایج میانجی (معیار های غیر مالی) بازاریابی منجر می شوند و این نتایج، در نهایت، به نتایج مالی منجر می شود.
سنجه ها و شاخص های عملکرد بازاریابی مزایا و نواقصی دارند . معیار های مالی تصویر لحظه ای از وضعیت سازمان ارائه می دهند، ولی آینده آن ها را پیش بینی نمی کنند. شاخص های غیر مالی نیز، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و بحث ادراک، ممکن است دقیق و درست نباشند .
« مزایا و نقایص گوناگون مرتبط با انواع متفاوت سنجه ها بیانگر آن است که هیچ معیار نقره فامی» کامل و بدون نقص(برای بازاریابی وجود ندارد) (امبلر و رابرتس،۲۰۰۸). به عبارتی، آنچه ادبیات ارزیابی عملکرد بازاریابی نشان می دهد بیانگر آن است که صرف توجه به یک بعد خاص در ارزیابی عملکرد بازاریابی نمی تواند اطلاعات دقیق و کاملی درباره عملکرد بازاریابی ارائه دهد و نقاط قوت و ضعف آن را آشکار سازد. در نتیجه، باید با دید سیستمی و کلی نگر به ابعاد چندگانه ای برای ارزیابی عملکرد بازاریابی توجه کرد تا بتوان به اطلاعات دقیق و کاملی از وضعیت عملکرد بازاریابی دست یافت.
۲-۴-۸- استخراج ابعاد و شاخص های عملکرد بازاریابی با بهره گرفتن از روش فراترکیب
فراترکیب نوعی مطالعه کیفی است که اطلاعات و یافته های استخراج شده از مطالعات کیفی دیگر با موضوع مرتبط و مشابه را بررسی می کند. در نتیجه، نمونه مورد نظر بر ای فر اترکیب از مطالعات کیفی منتخب و بر اساس ارتباط آن ها با سؤال پژوهش ساخته می شود (جنسن و آلن، ۱۹۹۶). به رغم مطالعات ااندک در زمینه شناسایی وضعیت عملکرد بازاریابی در یک صنعت یا سازمان خاص، مطالعات کیفی فراوانی در زمینه شناسایی شاخص ها و سنجه های عملکرد بازاریابی در ادبیات وجود دارد. به منظور تحقق این هدف، از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) استفاده می شود.
در این مطالعه شناسایی و دسته بندی فاکتور ها و شاخص های کلیدی عملکرد بازاریابی بررسی شد. برای این مطالعه کلمات کلیدی که مورد نظر بودند عبارت اند از :
عملکرد بازاریابی، شاخص های بازاریابی، شاخص های عملکرد بازاریابی، سنجش عملکرد بازاریابی، و مدل ارزیابی عملکرد بازاریابی . در نتیجه جست وجو و بررسی پایگا ه های داده، ژورنال ها، و موتور های جست وجوی مختلف، با بهره گرفتن از این کلمات کلیدی، ۹۳ مقاله یافت شد.
پس از شناسایی مقالات، این مقالات بر اساس پارامتر های عنوان، چکیده، محتوا، جزئیات مقاله ( نام نویسنده، سال، …) بازبینی شدند و مقالاتی که متناسب با هدف و سؤال این مطالعه نبودند رد شدند. در تحقیق حاضر تعداد کل مقالات نهایی ۱۷ عدد است . شکل (۲-۸) فرایند جست وجو و انتخاب مقالات را نمایش می دهد.
خلاصه ای از فرایند جست وجو و انتخاب مقالات
پس از شناسایی مقالات نهایی، از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی[۱۰۰] برای ارزیابی کیفیت استفاده شد. پس از ارزیابی کیفیت، شاخص ها و سنجه های شناسایی شده در این مطالعات از نتایج آن ها استخراج شد. با توجه به ماهیت و مفهوم این شاخص ها، نخست مفاهیم مشابه حذف شد و سپس مفاهیم باقی مانده در مفاهیم بزرگ تر دسته بندی شد. جدول (۲-۳) نشان دهنده ابعادی است که این شاخص ها را در بر می گیرد. در جدول (۲-۳) مطالعاتی که به شاخص های شناسایی شده اشاره کرده اند بیان شده اند. ابعاد اصلی و کلی ارزیابی عملکرد بازاریابی، که پس از اجرای فرایند فراترکیب تعریف شدند عبارت اند از:
بعد مشتری: مدیران بازاریابی در جست وجوی پایه گذاری شیوه های سنجش در سازمانشان هستند. آن ها با شناسایی ویژگی هایی که برای مشتریان/مصرف کنندگان بسیار مهم است تلاش خود را برای بررسی سطح رضایت مشتریانشان شروع می کنند. بعد مصرف کننده/مشتری مرتبط با تمام شاخص هایی است که مرتبط با مشتریان و مصرف کنندگان است. شاخص های این بعد محدوده ای را تعریف می کنند که سازمان در مصرف کنندگان نفوذ می کند، وفاداری آن ها را به دست می آورد، و مشتری بهتر و سودآور تری را جذب می کنند . هدف از سنجش این بعد پیگیری تقویت روابط با مشتری در درجه اول به واسطه ابزارهایی مانند رضایت و وفاداری است .
این بعد در برگیرنده شاخص وفاداری، رضایت، شکایت، تعداد کل مشتریان، و مشتریان جدید است.
بعد برند:نتایج فعالیت های بازاریابی صرفاً سود و فروش نیست، بلکه این فعالیت ها دارایی های بلند مدت دیگری نیز ایجاد می کنند، که یکی از مهم ترین آن ها ایجاد برند است . در بین دارایی های بازاریابی برند توجه زیادی را نسبت به دیگر دارایی ها به سمت خود جلب کرده است. تغییر در نگرش و آگاهی نسبت به برند در داخل بازار هدف می تواند شاخص های مهمی از تهدید ها و فرصت های بازاریابی آینده باشد. شاخص هایی که در مطالعات گوناگون برای برند شناسایی شده اند عبارت اند از: شناسایی برند، کیفیت/احترام درک شده، تصویر/شخصیت /هویت ، آگاهی و دانش برند/محصول.
بعد بازار: این بعد محدوده عملکرد بازار یک سازمان را نسبت به رقبایش تعریف می کند . برای سنجش عملکرد بازار شناساییِ دقیق شاخص های مربوط به آن بسیار مهم است. سهم بازار از مهم ترین شاخص های این بعد است و بسیار مورد توجه سازمان هاست. بیشتر سازمان ها از این شاخص (سهم بازار) برای ارزیابی عملکرد شان در بازار و نسبت به رقبا استفاده می کنند، چون سهم بازار می تواند عامل تعیین کننده سودآوری در متوسط تا بلند مدت باشد. علاوه بر سهم بازار، شاخص های دیگری نیز در این بعد قرار می گیرند که توجه به آن ها برای سنجش دقیق عملکرد بازاریابی حائز اهمیت است. این شاخص ها عبارت اند از: کیفیت نسبی درک شده ، رضایت نسبی مصرف کننده، و قیمت نسبی.
(Bedard et all, 2007)
۲-۱۲)بررسی پیشینه تحقیق:
در زمینه بودجه زمانی حسابرسی در ادبیات حسابرسی تحقیقات زیادی موجود است. هر کدام از این تحقیقات از زوایای مختلفی به بررسی موضوع پرداخته است. این تحقیقات بیشتر به بعد اخلاقی و تأثیر بودجه زمانی در رفتار حرفه ای حسابرسان پرداخته اند، اگرچه در برخی موارد به بررسی ویژگیهای بودجه مانند، دقت و صحت و وضوح بودجه زمانی و تأثیر آن بر عملکرد پرداخته شده است.
۲-۱۲-۱) تحقیق پالرموس:
در سال ۱۹۸۹ پالرموس در تحقیقی به بررسی ارتباط نوع قرارداد حسابرسی با حق الزحمه حسابرسی و ساعات حسابرسی در ۳۶۱ شرکت که صورتهای مالی حسابرسی شده منتشر می کردند، پرداخت. او در این تحقیق قرارداد حسابرسی را به دو نوع مقطوع و غیرمقطوع تقسیم بندی نموده و اثر این دو را از لحاظ اشتراک ریسک و عوامل کارایی روی حق الزحمه و ساعات حسابرسی مورد یررسی قرار داد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با انعقاد قراردادهای مقطوع، حسابرسان ریسک مسئولیت عدم اطمینان بیشتری را تقبل می کنند و انگیزه های بیشتری برای کارایی دارند. ساعات حسابرسی به طور معناداری تحت تأثیر قرارداد حسابرسی قرار نمی گیرد و حق الزحمه حسابرسی در قراردادهای مقطوع به طور معناداری پایین تر می باشد. (palmrose, 1989)
۲-۱۲-۲)تحقیق آلدرمن و دیتریک:
در سال ۱۹۸۲ تحقیقی توسط آلدرمن و دیتریک در مورد بروز رفتارهای غیرحرفه ای حسابرسان انجام شد. نتایج تحقیقات این دو نشان می دهد که وقوع رفتارهای غیرحرفه ای یک امر غیرمعمول برای حسابرسان نیست. آنها دریافتند که برخلاف نتایج تحقیق قبلی رفتارهای غیرحرفه ای در شرکتهای بزرگ نیز وجود دارد. ضمن آنکه بروز چنین رفتارهایی در سطح حسابرسان و کمک حسابرسان بیش از سطوح دیگر است. آن دو همچنین معتقدند که نتایج مطالعات قبلی به دلیل آنکه حسابرسان با کمتر از یک سال تجربه و غیرCPA منظور نشده اند، ممکن است که واقعیت رفتارهای حرفه ای را کمتر از آنچه که هست بیان نموده باشد.(Alderman and deitrick)
۲-۱۲-۳)تحقیق کلی و مارگیم:
در سال ۱۹۸۷ ، کلی و مارگیم تحقیقی در مورد بروز رفتارهای غیرحرفه ای و ارتباط آن با نوع قرارداد حسابرسی (مقطوع و غیرمقطوع) صورت گرفت. این دو معتقدند که محیط رقابتی شدید برای ارائه خدمات حسابرسی و وجود روش مناقصه منجربه کاهش قابل ملاحظه ای در حق الزحمه میگردد. مؤسسات حسابرسی نیز دز جهت نگهداری حاشیه سود در یک سطح قابل قبول ناگزیر از کاهش هزینه های خود می باشند. این امر نخستین دلیل برای کاهش بودجه زمانی و فشار بر حسابرسان می باشد. این فشار منجربه ازبین رفتن کیفیت حسابرسی می گردد که در کوتاه مدت قابل رویت نیست. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بروز رفتارهای غیرحرفه ای در قراردادهای مقطوع بیش از قراردادهای غیرمقطوع میباشد.
(Kelley and margheim, 1987)
این دو همچنین در تحقیق دیگری در سال ۱۹۹۰ با بهره گرفتن از مدل بهبود یافته «استرس سازمانی ایوانسویچ و ماتسون» در سه بخش از دو مؤسسه بزرگ حسابرسی به بررسی تأثیر فشار بودجه زمانی روی رفتار غیرحرفه ای حسابرسان و این که چطور تنوع ویژگی اعضای تیم حسابرسی می تواند تأثیرات غیرحرفه ای فشار بودجه زمانی را تعدیل کند، پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که یک رابطه U شکل معکوسی بین فشار بودجه زمانی و میانگین درصد کسر گزارشگری در وقت وجود دارد. همچنین درصد کسر گزارشگری در زمان، در حسابرسی های کوچک، بیشتر است. (Kelley and margheim, 1990)
۲-۱۲-۴)تحقیق ریچارد هاستون:
در تحقیقی که در سال ۱۹۹۹ توسط ریچارد و هاستون انجام شد، تأثیر مشترک فشار حق الزحمه و ریسک صاحبکار بر تصمیمات بودجه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در صورت وجود فشار مدیران نسبت به افزایش ریسک کمتر واکنش نشان می دهند. در صورت وجود فشار نرخ ها، ساعات بودجه شده کمتر اگرچه سودآوری کوتاه مدت را افزایش می دهد، ولی با استانداردهای حرفه ای و منافع بلندمدت مؤسسه در تضاد است و اثربخشی حسابرسی را به خطر می اندازد.علاوه براین نتایج این تحقیق نشان می دهد که در افزایش ریسک صاحبکار در موارد وجود فشار نرخ حسابرسی نسبت به موارد عدم وجود آن، مدیران حسابرسی روش های حسابرسی کمتری را برنامه ریزی خواهند کرد که توأم با کاهش قابلیت اعتماد روشها و بررسی حوزه های ریسک کمتری است. و سرانجام در صورت افزایش ریسک صاحبکار، علی رغم وجود فشار نرخ، مدیر حسابرسی انتظار دارد که زمان بیشتری نسبت به ساعات بودجه شده صرف انجام حسابرسی شود. (Houston, 1999)
۲-۱۲-۵)تحقیق دیوید اوتلی و برنارد پیرز:
در سال ۱۹۹۶ ، اوتلی و پیرز در تحقیقی وجود رابطه معکوس U شکل بین سختی بودجه و رفتارهای غیرحرفه ای پرداختند. با توجه به طرز تلقی حسابرسان از سرپرستان حسابرسی به عنوان ارکان تأثیرگذار بر مؤسسه، این تحقیق بر سرپرستان حسابرسی متمرکز بود. این تحقیق در ۳ مؤسسه از ۶ مؤسسه بزرگ حسابرسی ایرلند صورت گرفت و برای آزمون فرضیه ها از پرسشنامه های ارسالی از طریق پست الکترونیکی استفاده شد که در مجموع از ۳۵۶ پرسشنامه ارسالی ۲۶۰ مورد به محققین عودت داده شد که مورد استفاده قرار گرفتند. فرضیات این تحقیق به صورت زیر بیان می شوند.
۱ – با افزایش در سختی بودجه بروز رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی از سرپرستان در ابتدا افزایش می یابد تا به حداکثر برسد و از این مرز به بعد افزایش در سختی بودجه با کاهش در این رفتارها همراه است.
۲ - با افزایش در سختی بودجه زمانی، کمتر گزارش نمودن ساعات حسابرسی توسط سرپرست در ابتدا افزایش می یابد تا به حداکثر برسد و از این مرز به بعد افزایش در سختی بودجه با کاهش در کمتر گزارش نمودن ساعات حسابرسی همراه است.
۳ - با افزایش تأثیر صاحبکار در بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه زمانی کاهش می یابد.
۴ – با افزایش تأثیر برنامه حسابرسی در بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه افزایش می یابد.
۵ – با افزایش میزان مشارکت سرپرستان در تعیین بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه زمانی افزایش می یابد.
بر اساس نتایج آزمون، مشاهده شد که با افزایش در سختی بودجه زمانی رفتارهای غیرحرفه ای حسابرسان در برخی سطوح ثابت و در برخی دیگر افزایش می یابد، که بیانگر رد فرضیه های ۱و۲ است . فرضیه های ۳و۴و۵ بر اساس نتایج آزمونهای آماری پذیرفته شد. (otley and peierce, 1996)
۲-۱۲-۶)تحقیق گیست ودیویدسون:
گیست و دیویدسون در تحقیقی در سال ۱۹۹۹ به بررسی تأثیر عوامل صاحبکار بر انحرافات بودجه زمانی پرداختند. این مطالعه ماهیت توصیفی داشت و و در صدد بیان تأثیر ویزگی های مشتری از قبیل اندازه، پیچیدگی و ریسک شرکت بر انحرافات بودجه زمانی حسابرسی بود. اطلاعات مورد نظر تحقیق از ۴ مؤسسه بزرگ حسابرسی گردآوری شد و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تفاوت بین بودجه زمانی و ساعات گزارش شده حسابرسی به عوامل منعکس کننده اندازه، ریسک، پیچیدگی عملیات و سودآوری صاحبکار وابسته داست. همچنین تحقیقات این دو نشان می دهد که قدرت تبیین عوامل صاحبکار بستگی به سطوح کارکنان به ویزه سرپرستان دارد. به طور مثال تفاوتها در دستیابی به بودجه زمانی در میان شرکا، سرپرستان و حسابرسان به عوامل صاحبکار بستگی دارد در حالیکه در مورد مدیران حسابرسی این رابطه برقرار نمی باشد. همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که با افزایش اندازه شرکت صاحبکار، سرپرستان و شرکا انتظار فزونی ساعات گزارش شده بر ساعات بودجه ای را دارند. (gist and Davidson, 1999)
۲-۱۲-۷)تحقیق چارلز مالون و رابرتز:
در سال ۱۹۹۶ چارلز مالون و رابرتز مدلی از عوامل به وجود آورنده رفتارهای تهدید کننده کیفیت حسابرسی ارائه کردند. این مدل درصدد تبیین رابطه بین رفتارهای کاهنده کیفیت با ویژگیهای فردی حسابرس، ویژگیهای حرفه ای، کنترل کیفیت مؤسسات حسابرسی و روش های بررسی، ساختار مؤسسات حسابرسی و درک حسابرسان از فشار بودجه زمانی می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که توان حسابرسان در کنترل کیفیت مؤسسه حسابرسی رابطه معکوسی با بروز رفتارهای کاهنده کیفیت دارد. همچنین نیاز به پیشرفت در میان حسابرسان، دارای رابطه معکوس با این رفتارها است. علاوه بر موارد مذکور هیچ گونه ارتباط دیگری بین رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی و سایر عوامل تبیینی بالقوه مشاهده نشد.یافته های این تحقیق پیشنهاد می کند که کنترلهای داخلی بایستی ارزیابی و بررسی شوند و در اجرای برنامه حسابرسی از روش های منظم استفاده شود و درک حسابرسان از روشها بهبود یابد.
( charles malone et all, 1996)
۲-۱۲-۸)تحقیق دکتر ساسان مهرانی:
دکتر ساسان مهرانی در سال ۱۳۷۹ تحقیقی درباره تأثیر فشار بودجه زمانی بر رفتار حسابرسان تحت تئوری عدالت نسبی انجام داد. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که بروز رفتارهای غیرحرفه ای در ایران نیز وجود داشته که مهمترین دلایل این امر فشار بودجه زمانی، فشار مدیر پروژه، عدم نظارت کافی و عدم اهمیت برخی مراحل می باشد. ضمن اینکه بیشترین رفتار غیرحرفه ای مربوط به انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی و عدم پیگیری برخی از موارد می باشد. همچنین بروز رفتارهای غیرحرفه ای در بررسی ساختار و رعایت کنترلهای داخلی بیش از موارد دیگر نظیر موجودی نقد و کالا می باشد. (مهرانی، ۱۳۷۹)
در سال ۱۳۸۲ دکتر ساسان مهرانی و مهدیس نعیمی در تحقیق دیگری با عنوان تئوری اخلاقی و تأثیر فشار بودجه زمانی بر رفتار حسابرسان مستقل به بررسی این موضوع می پردازند.( مهرانی و نعیمی،۱۳۸۲) فرضیات مطرح شده در این تحقیق به شرح زیر می باشد:
حسابرسان معتقد به رعایت موازین اخلاقی می باشند.
حسابرسان مقید به رعایت اخلاق حرفه ای می باشند.
فشار بودجه زمانی منجر به کمتر گزارش نمودن زمان واقعی انجام کار می باشد.
فشار بودجه زمانی منجربه انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی می شود.
بروز رفتارهای غیرحرفه ای در حسابهای مورد رسیدگی یکسان نمی باشد.
اطلاعات مورد نیاز این تحقیق به وسیله پرسشنامه گردآوری شد و نتایج روش های آماری حاکی از تأیید تمامی فرضیه های آماری بود.
نتایج تحقیق بیانگر آن بود که هرچند حسابرسان خود را معتقد و مقید به رعایت اخلاق حرفه ای می دانند، اما در برابر فشار بودجه زمانی اقدام به اعمال رفتارهای غیرحرفه ای می نمایند. همچنین نتایج نشان می دهد که متناسب با افزایش فشار بودجه زمانی، احتمال بروز رفتارهای غیرحرفه ای نیز بیشتر می شود. ضمن آنکه
حسابرسان معتقدند احتمال بروز این گونه رفتارها در دیگر حسابرسان بیشتر از خود آنان می باشد. و احتمال بروز رفتارهای غیرحرفه ای در حسابهای مختلف یکسان نمی باشد.
۲-۱۲-۹)تحقیق محمد کاشانی پور و حسین فخاری:
محمد کاشانی پور و حسین فخاری در سال ۱۳۸۵ طی تحقیقی به بررسی سودمندی اقلام صورتهای مالی در پیش بینی زمان لازم برای حسابرسی شرکت می پردازند. فرضیات این تحقیق به شرح زیر می باشد:
تغییرات در بودجه زمانی حسابرسی بر اساس مدلهای مبتنی بر اقلام صورتهای مالی قابل پیش بینی است.
با افزایش تعداد متغیرهای پیش بینی کننده در مدل مبتنی بر اقلام صورتهای مالی، پیش بینی بهبود معناداری نمی یابد.
برای آزمون فرضیه اول از مدل رگرسیونی ساده و برای آزمون فرضیه دوم از مدل رگرسیونی چند متغره استفاده شد. شواهد آزمون آماری انجام شده بیانگر وجود همبستگی مثبت بین اقلام صورتهای مالی با زمان حسابرسی می باشد که بسته به نوع متغیر حسابداری میزان همبستگی متفاوت می باشد. متغیرهای دارایی جاری و بدهی جاری بیشترین همبستگی را در کل دوره تحقیق با متغیر وابسته تحقیق داشتند. نتایج نشانگر توانایی بالای رگرسیون چند متغیره در پیش بینی زمان حسابرسی بود. (کاشانی پور و دیگران، ۱۳۸۵)
در حقیقت بیشتر تحقیقات فوق الذکر تلاش نموده اند تا رفتارهای حسابرسان را به عنوان حلقه ارتباطی بین بودجه و عملکرد بررسی نمایند. در تحقیقات انجام شده به بررسی اثرات بودجه زمانی بر عملکرد پرداخته شده، حال آنکه این رابطه دوسویه می باشد. بودجه و عملکرد همواره یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند، نه تنها بودجه عملکرد را تحت تأثیر می گذارد، بلکه عملکرد نیز بودجه را تحت تأثیر قرار میدهد، که این واقعیت از نظر محققان به دور مانده است. از سوی دیگر در تحقیقات انجام شده به انحرافات بودجه زمانی و نقش آن در برنامه ریزی و تهیه بودجه های آتی پرداخته نشده است. بنابراین این مطالعه از چند طریق می تواند برای بودجه بندی و حسابرسی مفید باشد:
تحقیقات در زمینه حسابرسی که ماهیت درونی ارتباط بودجه و عملکرد را بررسی نماید، بسیار نادر است. تحقیقات بسیار معدودی این شکل از محیط سازمانی را شناسایی و تئوری های مربوطه را آزمون کرده اند.
تحقیقات بودجه بندی و عملکرد در تمامی محیط های مدیریتی اهمیت بالایی دارند، این تحقیقات در حسابرسی به ویژه هنگامی که با تأثیر رفتاری عملکرد مواجه هستیم، نیز سودمند خواهند بود.
فصل پنجم
نتیجه گیری
نتیجه گیری
-
- با توجه به نمودارهای شار نوترونی و فوتونی بر حسب انرژی نتیجه می گیریم شار نوترونی و فوتونی بر حسب انرژی در فواصل ۱ ، ۲ و ۳ سانتی متری با ترک و بدون ترک تغییرات قابل ملاحضه ای صورت نگرفته است پس می توان نتیجه گرفت که در این فواصل همانطور که در فصل قبل نشان داده شد تغییرات توان بر حسب شار چندان قابل ملاحظه نمی باشد ولی با افزایش فاصله ها به مقدارهای ۵ ، ۲۰ و ۵۰ سانتی متر این تغییرات قابل ملاحظه می باشد.
-
- با افزایش ترک بر روی قرص سوخت در فاصله های یاد شده تغییرات شار فوتونی و نوترونی و همچنین توان بیشتر قابل ملاحظه می باشد.
در این نمودارها ، نتیجه جالب فلت بودن و یکسان بودن مقدار شارهای نوترونی در مجاورت میله و قرص مشاهده می شود ولی با فاصله گرفتن از آن نوسانات برای شارهای مقدار بالا کاهش می یابد و حتی شار با فرجه ۵ و ۶ هم کمتر می شوند و در حالت وجود ترک ، علاوه بر کاهش شار، نوسانات برروی شارها نیز بیشتر میشود ، که این نوسانات برای شارهای فوتونی بسیار بیشتر از شار نوترونی نیز می باشد.
محدودیت ها
از محدودیت های این پروژه عدم امکان نداشتن وسایل آزمایشگاهی لازم جهت بررسی نتایج حاصل از تحقیق فوق ومقایسه آن با نتایج تجربی می باشد.
پیشنهادات
ما در این پروژه بر روی یک قرص سوخت ترکی ایجاد کرده ایم که در نهایت با افزایش وسعت این ترک که منجر به شکسته شدن یک میله سوخت می شود پروژه را ادامه داده و شار فوتونی و نوترونی و همچنین توان را بدست آوردیم حال می توان این پروژه را به چند قرص سوخت و چند میله سوخت مجاور تعمیم داد و سپس موارد فوق را بررسی نمود.
منابع
[۱] بر گرفته از سایت سازمان انرژی اتمی ایران
[۲] لامارش. (۱۳۶۱). مقدمه ای بر مهندسی هسته ای. مترجم علی پذیرنده. انتشارات دانشگاه تهران، شماره ۱۸۳۱.
[۳] Lee Y.-H., Kim H.-K.(2007). Effect of spring shapes on the variation of loading conditions and the wear behaviour of the nuclear fuel rod during fretting wear tests, Wear 263 ,451–۴۵۷.
[۴] James S.T.(2012). Nuclear Energy. Chater 7, Nuclear Reactor Materials And Fuels. Springer,735.
[۵] Kim .T. (2011). The effect of fuel rod oxidation on PCMI-induced fuel failure. Journal of Nuclear Materials 418 ; 249–۲۶۰
[۶] Appelhans A.D., S.J. Dagdjartsson and R.W. Miller,Cracking and relocation of UO 2 fuel during initial nuclear.
[۷] Davies J.H. Potts G. A.(1991). Topical Meeting on LWR Fuel Performance, Avignon, p.272.
[۸] Kammenzind B.F., D.G. Franklin, H.R. Peters, and W.J. Duffin, “Hydrogen Pickup and Redistribution in Al-pha-Annealed Zircaloy-4, ASTM STP 1295, pp. 338-370.
[۹] والتر می یرهوف. (۱۳۹۰). مبانی فیزیک هسته ای. مترجم محمد فرهاد رحیمی. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ هفتم. ۴۲۴.
[۱۰] Joseph Y. R. Rashid and Albert J. Machiels.(2004). A Methodology for the Evaluation of Fuel Rod Failures under Transportation Accidents. Patram , Berlin, Germany, September 20-24.
[۱۱] Javed Iqbal M., Nasir M., Sikander M. (2008). Stochastic simulation of fission product activity in primary coolant due to fuel rod failures in typical PWRs under power transients. Journal of Nuclear Materials 372 ; 132–۱۴۰.
[۱۲] Lars Olof Jernkvist.(1995). A model for predicting pellet-cladding interaction-induced fuel rod failure. Nuclear Engineering and Design 156 ; 393 399.
[۱۳] A. Johnson, L. Hailstadius, B. Grapengiesser and G. Lysell, Proc. Int. Topical Meeting on LWR Fuel Performance,Avignon, April 1991, p.371.
[۱۴] وفا بخش، مهدی. ریاضی، یاشار. (۱۳۸۹). راهنمای استفاده از کد شبیه سازی MCNP4C، انتشارات اندیشه سرا تهران، ۱۶۸.
Effect of fuel rod damage on the progress of severe accidents
By: Mohammad Reza Naimi
Abstract
In the Severe Accident fuel rods swells and causes damage on cladding and neighboring fuel elements. This, in turne causes to blockage of the coolant channels and raising core temperature beyond the operation temperature and design limit.
In this research the effect of fuel swelling on the neutron and gamma fluxes has been investigated by the MCNP4C code. For this Purpose, a fuel element in cylindrical form which contains a UO2 as a fuel with enrichment of 5%, length of 67.4 cm and radius of 1cm is considered as geometry for the code. Then a crack in which its dimension is extended from the center line of the fuel to the outer surface is made on the fuel pellet. After compelleting geometry, neutron and gamma fluxes are calculated for several distances as 1, 2, 3, 5, 20 and 50 cm from the center line of the fuel element.
The neutron and gamma fluxes are also calculated for different crack dimensions and for aformentioned distances. The results show that the fluxes begin to change for distances of 5 cm and larger ones, considerably.
Keywords: fuel pellets, fuel rods, neutron flux
ISLAMIC AZAD UNIVERSITY
Arsanjan Branch
Faculty of Engineering and Technical
Department of Nuclear Engineering
(M.Sc.) Thesis
on Reactor
Subject:
Effect of fuel rod damage on the progress of severe accidents
By:
Mohammad Reza Naimi
EVALUATED AND APPROVED BY THE THESIS COMMITTEE AS: Very Good
Kavoos Abbasi (Ph.D) Advisor
Kiumars kamali moghadam (Ph.D) Consulting Advisor
Habib Safi Qoli (Ph.D) Judge Master
Head of Complementary Educations Research Administration
در این بخش مقایسه مدل STATCOM با یک مدل SVC که دارای مقدار ۱۰۰ مگاوات آمپر است، ارائه می شود. SVC مثل STATCOM به شبکه برق متصل بوده و هر دو سیستم از قطع کننده سری خطا و یک امپدانس خطا تشکیل شده اند. در ابتدا باید بلوک پله ای را غیر فعال کرده و به جای آن از بردار زمان ۱۰۰ استفاده نماییم. در ادامه بریکر خطا با انتخاب پارامتر سویــچ های A ، B و C در زمان ۰٫۲ ثانیه بــرای حدود ۱۰ سیکل برنامه ریزی میشود. باید دقت نمود که بریکر قطع کننده خطــا در داخل سیستم قدرت SVC همان پارامترهای یکسان را داشته باشد. سپس OMSTATC دوباره در همان مقدار پایه ۰٫۰۳ پریونیت پایه تنظیم میشود. در شکل (۲-۱۰) ولتاژ اندازه گیری شده در هر دو سیستم مشاهده میشود. نمودار دوم نشان دهنده توان راکتیو تولید شده که SVC با خط کم رنگ و STATCOM با خط پر رنگ نشان داده شده است. در طول ۱۰ سیکل، تفاوت کلیدی بین SVC و STATCOM به صورت زیر مشاهده میشود. توان راکتیو SVC در ۴۸/۰- پریونیت تولید شده در حالیکه توان راکتیو MSTATCO در ۷۱/۰- پریونیت تولید میشود.
شکل ۲-۱۰- نتیجه شبیه سازی اسیلوسکوپ [۲]
میتوان مشاهده کرد که حداکثر توان خازنی تولید شده توسط SVC متناسب است با مجذور ولتاژ سیستم در حالیکه حداکثر توان خازنی تولیدی توسط STATCOM بصورت خطی با ولتاژ تغییر میکند. پس یکی از برتری های STATCOM نسبت به SVC آن است که هنگام خطا میتواند توان خازنی بیشتری را تولید کند. میتوان اضافه نمود که STATCOM به طور نرمال دارای سرعت پاسخ دهی سریعتری نسبت به SVC می باشد.
۲-۲- بررسی روش های کنترل STATCOM
مهمترین بخش در تجهیزات الکترونیک قدرت بهبود کیفیت توان (از قبیل فیلترهای اکتیو و ادوات جبرانساز توان راکتیو و عدم تعادل) واحد کنترل است. این بخش نقش تعیین کنندهای در عملکرد و کارایی کل سیستم ایفا میکند و مطابق شکل(۲-۱۱) مشتمل بر دو بخش است:
- کنترل کننده داخلی
کنترل کننده داخلی یا کنترل کننده سیستم، محاسبه سیگنالهای مرجع با هدف کنترلی مورد نظر را بر عهده دارد. این مراجع عمدتا به فرم مراجع جریان میباشند. طراحی کنترل کننده داخلی بر مبنای دینامیکهای مابین سیستم AC و STATCOM انجام میپذیرد. در ادوات جبرانساز توان راکتیو و عدم تعادل که با هدف تنظیم ولتاژ در شبکههای توزیع نصب میگردند به دلیل کوچک بودن توان جبرانساز در مقایسه با شبکه قدرت اساساً مسئله دینامیک و نوسانات میان سیستم AC و جبرانساز مطرح نیست. اما در مواردی که هدف از بکارگیری ادوات FACTS پایدارسازی سیستم قدرت، میرا نمودن نوسانات الکترومکانیکی و نوسانات فرکانس پایین باشد، مسئله طراحی کنترل کننده داخلی از اهمیت بسیاری برخوردار است ]۳۱[و]۱۵[.
-کنترل کننده خارجی (کنترل کننده جریان)
کنترل کننده خارجی یا کنترل کننده جریان، عهده دار تعقیب مراجع جریان محاسبه شده توسط کنترل کننده داخلی است. کنترل کننده جریان اساسیترین بخش در واحد کنترل است و تنها به شرط عملکرد صحیح کنترل کننده جریان میتوان به بررسی مسائلی همچون پایداری سیستم در تعامل با شبکه قدرت یا تنظیم ولتاژ پرداخت.
شکل ۲‑۱۱- بلوک دیاگرام سیستم کنترل STATCOM [31]
برای دستیابی به عملکرد مطلوب سیستم در حالتهای گذرا نظیر خطاهای اتصال کوتاه در شبکه یا تغییرات ناگهانی بار، پاسخ دینامیکی سریع کنترل کننده جریان از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد. این بخش، کنترل وضعیت سوئیچهای اینورتر را با هدف تعقیب مراجع جریان، در سریعترین زمان و با خطای حالت دائمی صفر، بر عهده دارد.
برای پیادهسازی واحد کنترل، کنترل کننده های بسیاری معرفی شده است. از جمله این کنترل کنندهها میتوان به نمونههایی که برای مدل خطی شده در نقاط کار خاص طراحی شده اند اشاره نمود. سایر موارد شامل کنترل کننده های پیشرفتهای میباشند که برای در نظر گرفتن تغییرات نقطه کار سیستم طراحی میشوند. کنترل مقاوم و کنترل فازی از جمله روشهایی هستند که برای این منظور مورد استفاده قرار میگیرند[۱۵] و [۳۲].
کارایی یک روش کنترلی، مستلزم این نکته است که اثرات قابل ملاحظهای را در پایداری سیستم، با توجه به دینامیک سیستم ایجاد نموده و براساس سیگنالهای قابل پیش بینی و قابل رویت کار نماید. از طرفی اکثر تحلیلها براساس حالت دائمی طراحی میگردند، اما عناصر قدرت همواره در برابر تنشهای دینامیکی قرار دارند و بایستی نسبت به این شرایط نیز از خود عکسالعمل مناسبی نشان دهند. به طور یقین، کنترل دینامیکی نیازمند شناخت خوب از انواع دینامیک سیستم قدرت و چگونگی و چرایی آنهاست، اما نکتهای که نباید فراموش شود، این است که تمام تحلیلهایی که برای کنترل ارائه میگردد، نسبی هستند. بنابراین برای طراحی یک کنترل میراکننده مناسب، باید مواردی از قبیل موثرترین انتخاب برای اندازه گیری سیگنال ورودی سودمند، استراتژی طراحی و ارزیابی کارایی کل سیستم مورد توجه قرار گیرد. عملکرد کنترل میراکننده باید به حداقل زمان لازم محدود شود تا ریسک اثرات معکوس جانبی را به حداقل برساند. کنترل میراکننده میبایست به صورت یک سیگنال کنترل تکمیلی برای کنترل کننده اصلی اعمال شود، این عمل باعث میشود که کنترل کننده اصلی بر کنترل میراکننده نظارت داشته و از به وجود آمدن شرایط کاری خطرناک (آسیب زننده) جلوگیری کند.
باید توجه نمود که کنترل کننده STATCOM موازی که اساسا ولتاژ باس را کنترل می کند، ممکن است به شکل قابل ملاحظه میرایی سیستم را بهبود نبخشد یا در مواردی میرایی منفی ایجاد کند. به هر حال برای ایجاد میرایی مطلوب، STATCOM باید بوسیله یکسری از سیگنالهای کمکی که به حلقه ولتاژ اضافه میشوند کنترل شود.
برای کنترل کردن STATCOMبایستی عناصر کنترل پذیر در این ابزار قدرت، شناسایی شوند. با توجه به شکل(۲-۴) متوجه میشویم که خازن (لینک DC) و کلیدهای به کار رفته تنها عناصری هستند که تولید کننده خواسته های ما در جبرانسازی هستند. از این رو کنترل باید روی این دو عنصر صورت پذیرد. بنابراین تعیین ولتاژ DC برای خازن و تعیین میزان دوره انجام وظیفه کلیدها[۱۰] از جمله کنترلهای مطرح در این قسمت است. حال با توجه به شناخت عناصر کنترل پذیر در STATCOM میتوان طرحهای مختلف کنترلی جبرانساز استاتیکی سنکرون را بیان کرد.
۲-۲-۱- طرحهای کنترلی جبرانساز استاتیکی سنکرون (STATCOM)
فرض کنیم که سیگنال مرجع، توان راکتیو دلخواهی است که باید توسط جبرانساز تولید شود. بنابراین با توجه به عناصر کنترل پذیر در STATCOM، دو روش کنترلی برای این جبرانساز میتوان به کار برد. این طرحهای کنترلی عبارتند از [۲۷]
۲-۲-۱-۱- کنترل با ولتاژ DC ثابت
در یک اتصال سنکرون، جاییکه دو منبع AC با فرکانس یکسان، بوسیله یک اندوکتانس سلفی، به یکدیگر متصل شده اند، توان اکتیو از باس پیشفاز به سمت پسفاز جاری می شود و توان راکتیو از منبعی که اندازه ولتاژ آن بزرگتر است به سمت منبعی که اندازه ولتاژ آن کوچکتر است سیلان پیدا می کند. اگر دو منبع با زاویه صفر و با زاویه α، توسط یک امپدانس سلفی (R + j x) به هم متصل شوند و اگر توان جاری شده به سمت صفر فرض شود، توان تولید شده توسط منبع صفر نبوده و برابر توان جذب شده توسط مقاومت این لینک خواهد بود. همچنین توان راکتیو جاری شده در لینک توسط منبع از رابطه(۲-۵) بدست می آید.
(۲‑۵) |
این رابطه نشان میدهد که توان راکتیو با اختلاف اندازه ولتاژها متناسب است. در یک جبرانساز استاتیکی، ولتاژ سیستم قدرت در نقطه اتصال و ولتاژ خروجی اینورتر است. اگر فرض کنیم که α بسیار کوچک و (R معادل تلفات در جبرانساز است)، آنگاه میتوان رابطه (۲-۶) را برای α نوشت.
(۲‑۶) |
ولتاژ با تبدیل یک ولتاژ DC در ورودی اینورتر تولید میگردد. این ولتاژ DC توسط یک خازن تأمین میگردد. اگر توان اکتیو که از شبکه به داخل اینورتر می آید، برای همه تلفات کافی نباشد، سمت DC مجبور به تأمین آن خواهد بود، و سریعا دشارژ می شود. اما اگر توان کشیده شده از شبکه، برای همه تلفات کافی باشد، ولتاژ سمت DC کنترل شده خواهد بود. تحت این شرایط معادله (۲‑۷) را میتوان برای ولتاژ خازن به کار برد:
(۲‑۷) |
که در آن k ضریبی است که اندیس مدولاسیون فرایند PWM را در اینورتر در بر میگیرد. در این طرح کنترلی، ولتاژ سمت DC را با کنترل زاویه α ثابت نگه میداریم و توان راکتیو را با تغییر مستقیم مقدار توسط کنترل اندیس مدولاسیون (ضریبی که ولتاژ dc را به اندازه ولتاژ خروجی اینورتر در فرکانس اصلی، مرتبط می کند) کنترل میکنیم. در این روش زاویه α و اندیس مدولاسیون دو متغیر کنترلی هستند که در آن، دینامیک ولتاژ سمت DC باید آهسته باشد. از آنجا که سیلان توان راکتیو با کنترل مستقیم اندیس مدولاسیون اینورتر کنترل می شود، میتوان دینامیک سریعی در این قسمت داشت. اجزائی همچون مقاومت معادل تلفات، مقدار اندوکتانس اتصال دهنده و برخی پارامترهای سیستم کنترل روی دینامیک این روش تأثیر دارند. شکل (۲-۱۲) بلوک دیاگرام جبرانساز با روش کنترل ولتاژ ثابت سمت DC با بهره گرفتن از کنترلر PI را نشان میدهد. در این روش دو حلقه کنترلی مجزا برای کنترل ولتاژ DC و اندیس مدولاسیون خواهیم داشت. در حلقه کنترل ولتاژ DC، ابتدا ولتاژ خازن DC اندازه گیری شده و با مقدار مرجع خود مقایسه می شود. خطای حاصل در یک کنترلر PI پردازش می شود؛ خروجی کنترلر PI تبدیل به یک پالس نشانگر زمان[۱۱] می شود که از لحاظ زمانی نسبت به محل گذر از صفر ولتاژ فاز سیستم، شیفت یافته است. مقدار این شیفت متناسب با ولتاژ خروجی کنترلر PI است. این پالس، شمارندهای را در یک مولد موج سینوسی فاز قفل شده[۱۲] بازنشانی[۱۳] می کند و شیفت فاز را در سیگنال مرجع مدولاسیون اینورتر تأثیر میدهد. خروجی حاصل یک موج سینوسی با دامنه ثابت خواهد بود که پس از تبدیل شدن به یک سیگنال آنالوگ به ورودی یک ضرب کننده اعمال می شود.
شکل ۲‑۱۲- بلوک دیاگرام جبرانساز استاتیکی سنکرون با طرح کنترلی ولتاژ DC ثابت با بهره گرفتن از کنترلر PI[27]