سؤالات مطرح شده در رساله حاضر به این شرح هستند:
۱٫ آیا با کمک توصیفات قرآنی از وضعیت ظاهری ملائک، امکان دستیابی به تصویری بصری و ملموس از آنها وجود دارد؟
۲٫ آیا توصیفات قرآنی از ملائک، با توصیفی که فردوسی از آنها ارائه کرده قابل تطبیق هستند؟
۳٫ وضعیت بصری ارائه شده از ملائک در قرآن کریم با تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی چه ارتباطی داشته، و آیا این دو، قابلیت مطالعه تطبیقی با هم را دارند؟
۶-۱- فرضیات تحقیق
فرضیات مطرح شده در رساله به این شرح است:
۱٫ به نظر میرسد با کمک توصیفات قرآنی درباره ملائک، امکان دستیابی به تصویری کلی از آنها وجود داشته باشد.
۲٫ احتمالاً بخشی از ابعاد وجودی ملائک در قرآن کریم و ویژگیهای بصری آنها با فرشتگان حاضر در متن شاهنامه فردوسی مطابقت داشته و بخش دیگری از آن نیز متفاوت و مغایر با فرهنگ قرآنی است.
۳٫ اینگونه به نظر میرسد که دورنمای بصری ارائه شده از ملائک در قرآن کریم با تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی به هم نزدیک بوده و قابلیت تطبیق با هم را داشته باشند.
۷-۱- توضیحات درباره فصلبندی رساله
رساله حاضر برای پاسخگویی به سؤالات، و اثبات یا رد فرضیات، در شش فصل به نگارش در خواهد آمد: پس از فصل اول که «کلیات تحقیق» نام دارد، فصل دوم با نام «ملائک در قرآن کریم» به موضوعاتی از قبیل واژه مَلَک، و واژگان و مفاهیم مرتبط با آن اشاره خواهد کرد و با استناد به آیات قرآن کریم، ویژگیهای بصری آنها را به بحث خواهد گذاشت.
فصل سوم از رساله «ارتباط بین قرآن کریم، دنیای نگارگری و ادبیات فارسی» نام دارد و در آن موضوعاتی چون ارتباط قرآن کریم و نگارگری، نقش تخیل و عالم مُثُل در رسیدن به دنیایی معنوی و غیرمادی در نگارگری، نقش واسطهای ادبیات فارسی بین قرآن کریم و نگارگری ایران و نقش متن در شناسایی دقیق موجودات غیبی در نگارگری ایران مطرح خواهد شد. فصل چهارم از رساله نیز «فرشتگان در متن و تصاویر شاهنامه طهماسبی» نام دارد و در آن موضوع وضعیت فرشتگان در متن شاهنامه فردوسی و همچنین در تصاویر شاهنامه طهماسبی، به طور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
در نهایت فصل پنجم از این تحقیق «مطالعه تطبیقی واژه ملک در قرآن کریم و تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی» نام دارد و چند واژه مطرح در متن شاهنامه فردوسی که ارتباط مستقیم با واژه مَلَک در قرآن کریم دارند، مورد نقد تطبیقی با قرآن کریم و تصاویر شاهنامه طهماسبی قرار خواهند گرفت. در اینجا ابتدا هریک از این شش واژه (فرشته، جبرئیل، اسرافیل، هاروت، سروش و پری) به طور جداگانه در متن شاهنامه فردوسی مورد جستجو و مطالعه قرار گرفته و سپس مورد نقد تطبیقی با ابعاد مختلف واژه مَلَک در قرآن کریم قرار خواهند گرفت. پس از این مرحله، در صورت یافته شدن تصویر هرکدام از این شخصیتها در شاهنامه طهماسبی، وضعیت بصری آنها نیز مورد مطالعه قرار خواهند گرفت، تا در نهایت سیمای کلی وضعیت بصری فرشتگان در این تحقیق مورد تحلیل دقیق قرار گرفته باشد.
فصل دوم:
ملائک در قرآن کریم
۱-۲- واژه «مَلَک» و مشتقات آن در قرآن کریم
۱-۱-۲- مَلَک
سوره انعام (۶:۸): واژه «مَلَک»: «و گفتند: چرا بر او فرشته نازل نمی شود و چنانچه فرشته بفرستیم کار تمام شود و دیگر لحظهای آنها مهلت نخواهند یافت».
سوره انعام(۶:۵۰): واژه «مَلَک»: «بگو: من شما را نمیگویم که گنجهای خدا نزد من است و نه آنکه از غیب (الهی) آگاهم و نمیگویم که من فرشتهام، من پیروی نمیکنم جز آنچه را که به من وحی میرسد. بگو: آیا کور و بینا (عالم و جاهل) برابرند؟ آیا فکر و اندیشه نمیکنید؟».
سوره هود(۱۱:۱۲): واژه «مَلَک»: «مبادا بعض آیاتی را که به تو وحی شده درباره کافران تبلیغ نکنی و دلتنگ شوی که مخالفانت گویند: چرا گنج و مالی ندارد و یا فرشته آسمان همراه او نیست، وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است اما حاکم و نگهبان هرچیز خدا است».
سوره هود(۱۱:۳۱): واژه «مَلَک»: «من نمیگویم که خزائن خدا نزد من است و نه مدعیم که از علم غیب حق آگاهم و نه دعوی کنم که فرشته آسمانم و هرگز مؤمنان پاکی را که به چشم شما خوارند نخواهم گفت که آنها از جانب خدا هیچ فضیلت بر دیگران ندارند که خدا بر آنها داناتر از من است که اگر من مانند شما آنها را خوار شمارم از ستمکاران عالم به شمار باشم {بیایم}».
سوره یوسف(۱۲:۳۱): واژه «مَلَک»: «چون (زلیخا) ملامت زنان مصری را درباره خود شنید، فرستاد و از آنها دعوت کرد و مجلسی بیاراست و به احترام هر یک بالش و تکیهگاهی بگسترد و به دست هر یک کاردی و ترنجی داد و تقاضا نمود که: به مجلس این زنان درآ، چون یوسف را زنان مصری دیدند در جمال او حیران شده و بر حسنش زبان به تکبیر گشودند و دستها را به جای ترنج بریدند و گفتند: تبارک الله که این نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ (حسن و زیبایی) است».
سوره فرقان(۲۵:۷): واژه «مَلَک»: «و باز گفتند: چرا این رسول غذا تناول می کند و در بازار راه میرود و چرا فرشته بر او نازل نمی شود تا گواه صدق او باشد».
سوره نجم(۵۳:۲۶): واژه «مَلَک»: «و بسیار ملََک در آسمانها هست که شفاعتش سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خوشنود باشد».
سوره حاقّه(۶۹:۱۷): واژه «مَلَک»: «و فرشتگان بر اطراف آسمان باشند و عرش پروردگارت را در آن روز هشت مَلَک برگیرند».
سوره فجر(۸۹:۲۲): واژه «مَلَک»: «و آن هنگام امر خدا و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر آیند».
۲-۱-۲- «ملائکه»
سوره بقره(۲:۳۰): واژه «مَلائکه»: «به یاد آر آنگاه که پروردگار تو به ملائکه فرمود: من در زمین، خلیفهای خواهم گماشت، {ملائکه} گفتند: پروردگارا! آیا کسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند و حال آنکه ما خود تو را تسبیح و تقدیس میکنیم خداوند فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید».
سوره بقره(۲:۳۱): واژه «مَلائکه»: «و خدای عالم همه اسماء را به آدم تعلیم داد آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اگر شما در دعوی خود صادقید، اسماء اینان را بیان کنید».
سوره بقره(۲:۳۴): واژه «مَلائکه»: «و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند مگر شیطان که اِبا و تکبر ورزید و از فرقه کافران شد».
سوره بقره(۲:۲۴۸): واژه «مَلائکه»: «پیغمبرشان بدان گروه گفت که: نشانه شاهی او {طالوت} این است که تابوتی که در آن سکینه خدا و الواح بازمانده از خانواده موسی و هارون است و فرشتگانش به دوش برند برای شما خواهد آورد، که در آن برای شما حجتی است روشن، اگر اهل ایمان باشید».
سوره بقره(۲:۱۶۱): واژه «مَلائکه»: «آن کسانی که کافر شده و به عقیده کفر مردند، البته بر آن گروه، خدا و همه فرشتگان و مردمان لعن میفرستند».
سوره بقره(۲:۱۷۷): واژه «مَلائکه»: «نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید، لیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارائی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به مستحق برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کارزار و سختیها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند، کسانی که بدین اوصاف آراستهاند آنها به حقیقت، راستگویان عالم و آنها پرهیزکارانند».
سوره بقره(۲:۲۱۰): واژه «مَلائکه»: «آیا کافران انتظار آن دارند که خدا با ملائکه در پردههای ابر بر آنها نازل شود و حکم فرا رسد و به سوی خدا باز گردد همه کارها».
سوره بقره(۲:۲۸۵): واژه «مَلائکه»: «رسول به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند {و گفتند} ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم و همه اظهار کردند که ما فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم، پروردگارا! ما آمرزش تو را میخواهیم و میدانیم که بازگشت همه به سوی تو است».
سوره آل عمران(۳:۱۸): واژه «مَلائکه»: «خدا است {که} به یکتایی خود گواهی دهد که جز ذات اقدس او خدایی نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی او گواهند، او نگهبان عدل و درستی است، نیست خدایی جز او که توانا و دانا است».
سوره آل عمران(۳:۳۹): واژه «مَلائکه»: «پس زکریا را فرشتگان ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده که: همانا خدا تو را بشارت میدهد به ولادت یحیی، درحالی که او به نبوت عیسی کلمه خدا گواهی دهد و او خود در راه خدا پیشوا و پارسا و پیغمبر از شایستگان است».
سوره آل عمران(۳:۴۲): واژه «مَلائکه»: «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! همانا خداوند، تو را برگزیده و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید».
سوره آل عمران(۳:۴۵): واژه «مَلائکه»: «چون فرشتگان مریم را گفتند که: خدا تو را به کلمهای که نامش «مسیح عیسی بن مریم» است بشارت میدهد که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه خدا است».
سوره آل عمران(۳:۸۰): واژه «مَلائکه»: «و هرگز خدا به شما امر نکند که فرشتگان و پیمبران را خدایان خود گیرید، چگونه ممکن است شما را به کفر خواند پس از آنکه به خدای یگانه اسلام آورده باشید».
سوره آل عمران(۳:۸۷): واژه «مَلائکه»: «کیفر آن گروه کافر این است که بر آنان خدا و فرشتگان و همه مردمان لعنت کنند».
سوره آل عمران(۳:۱۲۴): واژه «مَلائکه»: «آنگاه که به مؤمنین گفتی: آیا خدا به شما مدد نفرمود که سه هزار فرشته به یاری شما فرستاد».
سوره آل عمران(۳:۱۲۵): واژه «مَلائکه»: «بلی، اگر شما صبر و مقاومت در جهاد پیشه کنید و پیوسته پرهیزکار باشید، چون کافران بر سر شما شتابان و خشمگین بیایند، خداوند برای حفظ و نصرت شما پنجهزار فرشته را با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما میفرستد».
سوره نساء(۴:۹۷): واژه «مَلائکه»: «آنان که هنگام قبض روح، ظالم و ستمگر بمیرند، فرشتگان از آنها بازپرسند که: در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که: ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم، فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن سفر کنید، مأوای ایشان جهنم است و بازگشت آنها به جایگاه بسیار بدی است».
سوره نساء(۴:۱۳۶): واژه «مَلائکه»: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! ایمان آورید به خدا و رسول او و کتابی که به رسول خود فرستاد و کتابی که پیش از این فرستاده شده و هرکه به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و رسولان و روز قیامت کافر شود، سخت به گمراهی فرومانده و دور افتاده است».
سوره نساء(۴:۱۶۶): واژه «مَلائکه»: «لیکن خدا به آنچه برای تو فرستاده گواهی دهد که به علم ازلی خود فرستاده و فرشتگان نیز گواهی دهند، و گواهی خدا تو را کفایت است».
سوره نساء(۴:۱۷۲): واژه «مَلائکه»: «هرگز مسیح اِبا و استنکاف ندارد از بنده خدا بودن و فرشتگان مقرب نیز و هرکس از بندگی خدا سرپیچد و دعوی برتری کند، زود باشد که خدا همه را به سوی خود محشور سازد».
سوره انعام(۶:۹۳): واژه «مَلائکه»: «و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد و یا وحی به او نرسیده گوید: به من وحی میرسد، و نیز گوید: من هم محققاً مانند آن کتاب که خدا فرستاده خواهم آورد. و اگر فضاحت و سختی حال ستمکاران را ببینی آنگاه که در سَکَرات موت گرفتار آیند و فرشتگان دست برآورند و گویند که: جان از تن به در نکنید، امروز کیفر عذاب و خواری میکشید چون بر خدا سخن به ناحق میگفتید و از حکم آیات او گردن کشی و تکبر مینمودید».
سوره انعام(۶:۱۱۱): واژه «مَلائکه»: «اگر فرشتگان را بر آنها فرستیم و مردگان را بر آنها به سخن آریم و هرچیز را به گواهی صدق و اعجاز بر آنها برانگیزیم باز ایمان نخواند آورد مگر به مشیت خدا، لیکن اکثر مردم نمیدانند».
سوره انعام(۶:۱۵۸): واژه «مَلائکه»: «آیا انتظاری دارند جز آنکه فرشتگان قهر بر آنها درآیند و یا امر خدا یا برخی دلائل و آیات خدا آشکار شود، روزی که بعض آیات خدای تو بر آنها برسد البته آن روز هیچکس را ایمان نفع نبخشد اگر از آن پیش، ایمان نیاورده یا در ایمان کسب خیر و سعادت نکرده باشد. بگو: شما در انتظار ما هم در انتظار هستیم».
سوره اعراف(۷:۱۱): واژه «مَلائکه»: «و همانا شما را بیافریدیم و آنگاه که بدین صورت کامل آراستیم، فرشتگان را به سجده آدم مأمور کردیم، همه سجده کردند جز شیطان که از جمله سجده کنندگان نبود».
۲۲۰
۱۰۰
۲۵۰
۱۰۰
۲۲۹
۱۰۰
چنانکه ملاحظه میشود در این برنامه نیز همچنان بالاترین رقم متعلق به نفت است و جز درسایه درآمدهای نفت، اجرای چنین برنامهای امکانپذیر نبود. ایفای این نقش عمده در حالی بود که در سالهای اجرای برنامه سوم روند درآمدهای نفت از سرعت زیادی برخوردار نبوده و در برخی سال ها حتی کاهش نیز یافته است. براساس آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی درآمد ایران از محل فروش نفت در سال ۱۳۴۴، ۵۰میلیارد ریال بود اما در سال ۱۳۴۵ به ۴/۴۷میلیارد ریال کاهش یافته است و در سایر سالهای اجرای برنامه سوم نیز درآمدها رشد چندانی نداشته است.
برنامه عمرانی چهارم، در سالهای ۵۱-۱۳۴۷ به اجرا درآمد، در این برنامه نیز نفت رکورددار تأمین اعتبار فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی بود و ۳۸۵ میلیارد ریال، معادل ۶۳درصد از درآمدهای برنامه را تأمین میکرد این برنامه با هدف رشد اقتصادی و افزایش درآمد ملی از راه افزایش قدرت تولید طراحی شده بود و برای تحقق این هدف، اتکا به توسعه صنعتی در دستور کار قرار گرفته بود. در راستای بعدها آنرا توسعهیافتگی نامیدند. اما اکنون کشوری مانند ایران باید ضمن رقابت با کشورهای توسعهیافته و اقتصاد پیشرفتۀ جهانی، با سرعت در مسیر توسعه حرکت کند. زیرا قافله توسعه برای رسیدن کشورهایی نظیر ایران، روند حرکت خود را متوقف نمیکند. بنابراین بهترین شیوه برای رسیدن به توسعه در شرایط فعلی، برنامهریزی است.
در ایران برنامهریزی برای توسعه زمانی آغاز شد که درآمدهای نفت نسبت به رقمهای ناچیز دوره قاجار و سلطنت پهلوی اول، بهبود نسبی یافته بود(اواخر دهه ی ۱۳۲۰) اگرچه درست در میانۀ اولین برنامۀ عمرانی به دلیل اختلاف ایران و انگلستان درآمد نفت قطع شد اما روی هم رفته، نفت بیشترین سهم را در تأمین بودجه مورد نیاز برنامههای توسعه داشته است لذا علیرغم نوساناتی که بواسطه تغییر قیمت نفت در سیر اجرایی این برنامهها بوجود آمد، موفقیت نسبی برنامههای توسعه مرهون درآمد نفت بوده است. باید توجه داشت که برنامههای توسعه (دوره پهلوی و جمهوری اسلامی) علاوه بر شاخصهای اقتصادی، به امور مختلف اجتماعی و فرهنگی نیز پرداختهاند. اگرچه نقش نفت در تغییر هریک از شاخصهای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی بطور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد. اما باتوجه به اهمیت اهداف اقتصادی در برنامههای توسعه، بررسی نقش کلی نفت در برنامهها در فصل توسعه اقتصادی گنجانده شده است. در این قسمت بطور خلاصه به بررسی نقش درآمدهای نفتی در تأمین مخارج و هزینههای برنامههای توسعه میپردازیم:
اولین برنامه توسعه در اواخر دهه ۱۳۲۰ تصویب گردید. در سال ۱۳۲۵، یک هیأت برنامهریزی تشکیل شد و به سرعت کار تدوین اجرای این برنامه برخی صنایع اساسی مانند کارخانه ذوب آهن اصفهان، ماشینسازی اراک، ماشینسازی تبریز، تراکتورسازی تبریز و ذوب مس سرچشمه شروع به کار کردند. تأکید بر گسترش این دسته از صنایع باعث تجدیدنظر در برنامه و افزایش ۹/۱۳درصدی سهم صنایع و کاهش ۲۵درصدی سهم کشاورزی در سال ۱۳۵۰ گردید.[۱۸۲]
در طول اجرای برنامه چهارم درآمد نفت یک رشد دوبرابری را تجربه کرد. درسال ۱۳۵۰ درآمد نفت کشور ۳/۱۵۵ میلیارد ریال بود که در مقایسه با سال قبل (۷/۸۴ میلیارد ریال ) تقریباً دوبرابر بود، در سایر سال های اجرای برنامه چهارم نیز رشد درآمدهای نفت روند ملایمی داشته است. درمجموع در طول برنامه چهارم توسعه، حدود ۵۵۰ میلیارد ریال از محل فروش نفت عاید کشور گردید. کل هزینه های اجرای برنامه چهارم ۸/۵۰۶ میلیارد ریال بود و درآمد نفت ۶۳ درصد، یعنی حدود ۳۲۰ میلیارد ریال از آنرا تشکیل داده است.بنابراین نه تنها بخش عمده ای از هزینه های برنامه از محل فروش نفت تامین گردیده بلکه مهمترین محل مصرف درآمد نفت ، اجرای برنامۀ توسعه بوده است.
اوج خدمت نفت به برنامههای توسعه، مربوط به برنامه پنجم (۱۳۵۶-۱۳۵۲) بود. افزایش شدید قیمت نفت در سال ۱۳۵۲ باعث تجدید نظر در برنامه پنجم توسعه گردید و هزینههای برنامه را به ۷/۳۳۶۸ میلیارد ریال یعنی معادل ۵/۶ برابر برنامه۵ ساله چهارم، افزایش داد.رونق پروژ های عمرانی بویژه صنعت ساختمان سازی که تعداد زیادی از نیروی کار را مشغول ساخت، در سایۀ درآمد هنگفت نفت صورت گرفته بود.
پس از انقلاب اسلامی اولین برنامۀ توسعه برای سالهای ۶۶-۱۳۶۲ با اعتبار ۷/۷۷۲۳ میلیارد ریال تهیه شد اما در عمل اجرا نگردید ودر سال ۱۳۶۵ تحت تأثیر کاهش فوقالعادۀ درآمد نفت، جای خود را به یک برنامه اضطراری دوساله داد. در مقدمۀ این برنامه، هدف نهایی آن، تغییر ساختار اقتصادی وابسته ذکر شده بود. اما اعتبارات برنامه به گونهای بین بخشهای مختلف توزیع شده بود که نیروی محرکهای را برای دستیابی به چنین هدفی پدیدار نمیساخت.[۱۸۳] بنابراین در این مقطع، برنامه ریزی برای توسعه موفقیت آمیز نبود و این کارعملاً به دوران بعد از جنگ تحمیلی موکول گردید.
در اولین برنامه ۵ رسید.[۱۸۴] در برنامه های بعدی نیز علی رغم پیش بینی ها ، در عمل نفت جایگاه و سهم خود را تامین درآمد عمومی حفظ کرد.
نفت و صنعتیشدن
براساس تئوریهای توسعه، بویژه نظریههای موسوم به نوسازی، گذار جامعه به مرحله صنعتیشدن یکی از پیشنیازهای توسعه است. تجربۀ کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه نیز بیانگر این واقعیت است که صنعتیشدن یکی از اصول ثابت توسعه است. البته باید توجه داشت که صنعتیشدن صرفاً تأسیس تعدادی بنگاه تولیدی صنعتی نیست بلکه گسترش نظم در مؤسسات صنعتی، تولید براساس شیوههای جدید علمی، افزایش سرعت و دقت در تولید، گسترش و نهادینهشدن فرهنگ کار و …، از لوازم و شاخصهای صنعتیشدن میباشند. چنانچه این تعریف از صنعتیشدن را بپذیریم، این پدیده هیچگونه تضادی با بخشهای دیگر بویژه بخش کشاورزی ندارد و این شیوه ها را می توان در بخش کشاورزی نیز کمابیش بکار برد.
سابقۀ ایجاد صنایع جدید در تاریخ معاصر ایران به اقدامات عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه و اصلاحات امیرکبیر، صدر اعظم ناصرالدین شاه باز میگردد. در دوره رضاشاه نیز این روند کمابیش ادامه یافت. پس از جنگ جهانی دوم و با آغاز برنامههای توسعه، ایجاد صنایع جدید در برنامه های دولت گنجانده شد بطوری که در برنامه دوم توسعه حدود ۱۲درصد از هزینههای برنامه به صنایع و معادن اختصاص یافت. در دهه ۱۳۳۰(بعد از کودتای ۲۸ مرداد) همزمان با نفتی شدن اقتصاد کشور، مقدمات صنعتی شدن نیز فراهم گردید؛
جهتگیری اصلی برنامههای عمرانی دولت در دوره پس از کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به سوی گسترش زیرساختهای صنعتی و اقتصادی و ایجاد زمینه برای سرمایهگذاریهای بخش خصوصی داخلی و خارجی بود. از نظر روند صنعتیشدن ایران، این دوره را تا آستانه اصلاحات ارضی باید دوره آمادهسازی زمینه برای مرحله دوم صنعتیشدن ایران به حساب آورد. اولین مرحله صنعتیشدن ایران از دوره رضاشاه آغاز شد، این مرحله دامنهای محدود داشت و به واردکردن صنایع اولیه از قبیل نساجی و مواد غذایی و صنایع زیرساختی مانند سیمان و آجر و مصالح ساختمانی محدود میشد. مرحله دوم صنعتیشدن ایران که از دوره اصلاحات ارضی و همزمان با افزایش سهم نفت در اقتصادآغاز گردید ، با الگوی «جایگزینی واردات» مشخص میشود.[۱۸۵]در این دوره صنایع کشور هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی رشد قابل توجهی داشتند.
همزمانی رشد سریع صنایع با افزایش درآمدهای نفتی دلیلی بر اثرگذاری نفت بر صنعتیشدن است و انگیزه بررسی رابطه این دو پدیده اقتصادی (نفت و صنعتیشدن) را افزایش میدهد. نفت حداقل از دو طریق بر صنعت ایران موثراست.
الف) تأمین سرمایه اولیه برای گسترش صنایع
ب) ایجاد صنایع وابسته به نفت
در اینجا ضمن بررسی تحولات نفت و روند گسترش صنعت کشور، نمونههایی از فرایند تحقق این آثار دوگانه بررسی میشود:
الف- درآمد نفت و صنعت:
از آغاز دهه ۱۳۴۰ شمسی تولید برای بازار داخلی و منطقهای آغاز شد. از آن زمان تا کنون درآمدهای نفتی نقش عمدهای در تأمین سرمایۀ صنایع داشتهاند. دولت ایران به عنوان دریافتکننده درآمد نفت، عامل محرک رشد صنعتی بوده و این سیاست را به شیوه های مختلف اجرا کرده است؛ در بسیاری از موارد، دولت بطور مستقیم به سرمایهگذاری در صنایع پرداخته است؛ طبق برنامه سوم ۱/۵۳ درصد از کل سرمایهگذاریهای صنعتی بوسیله دولت انجام شد، سهم دو کمابیش بکار برد.
سابقۀ ایجاد صنایع جدید در تاریخ معاصر ایران به اقدامات عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه و اصلاحات امیرکبیر، صدر اعظم ناصرالدین شاه باز میگردد. در دوره رضاشاه نیز این روند کمابیش ادامه یافت. پس از جنگ جهانی دوم و با آغاز برنامههای توسعه، ایجاد صنایع جدید در برنامه های دولت گنجانده شد بطوری که در برنامه دوم توسعه حدود ۱۲درصد از هزینههای برنامه به صنایع و معادن اختصاص یافت. در دهه ۱۳۳۰(بعد از کودتای ۲۸ مرداد) همزمان با نفتی شدن اقتصاد کشور، مقدمات صنعتی شدن نیز فراهم گردید؛
جهتگیری اصلی برنامههای عمرانی دولت در دوره پس از کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به سوی گسترش زیرساختهای صنعتی و اقتصادی و ایجاد زمینه برای سرمایهگذاریهای بخش خصوصی داخلی و خارجی بود. از لت در برنامه چهارم ۸/۳۸ درصد و در برنامه پنجم ۴۰درصد از سرمایهگذاری صنعتی بوده است. افزایش قیمت نفت در برنامه پنجم این نسبت را بالا برد، بطوری که در سال ۱۹۷۵، ۶۰درصد از کل سرمایهگذاریهای صنعتی مستقیماً از سوی دولت صورت گرفت. علاوه بر این،دولت در تامین سرمایه ی صنایع بخش خصوصی نیز نقش داشته است. در گذشته، در بازار به بازرگانان وام داده میشد، اما با گسترش صنایع، سرمایه بازار برای تأمین هزینه بخش صنعت کافی نبود لذا از دهه ۱۳۵۰ به بعد، دولت سرمایه لازم برای توسعه صنایع را ازطریق برخی مؤسسات مالی مانند بانک اعتبارات صنعتی، بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران، صندوق ضمانات صنعتی و بانک توسعه و سرمایهگذاری ایران تأمین کرد.[۱۸۶] اعتبارات صنعتی اعطاشده توسط ۳ بانک در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ به شرح جدول زیر میباشد:
جدول شماره۹، اعتبارات اختصاص یافته به صنایع(۵۶)
نام بانک
۱۳۵۳
۱۳۵۴
پیشرفت به درصد
۱۳۵۳
۱۳۵۴
بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران
۱۲۷۲۲
در این حکایت، سعدی افراد حسود را، افرادی که به بندگان خدا بُخل و خساست می ورزند، معرفی کرده است و می گوید نباید برای چنین افرادی طلب بلا و سختی کرد به این خاطر که آن ها خودشان در بدترین بلا قرار دارند.ائمه و اولیای الهی نیزدرباره ی حسود و حسادت، بسیار سخن گفته اند.
امام صادق نیز در این باره می فرماید: «إیّاکُم أنْ یَحْسُدَ بَعضُکُم بَعْضاً ؛ فإنَّ الکُفْرَ أصلُهُ الحَسدُ. از حسادت کردن به یکدیگر بپرهیزید؛ زیرا که کفر ریشه اش حسادت است.» (محمدی ری شهری، ۱۳۸۶: ۲۷۴)
۳-۴- تمثیل در بوستان و گلستان
یکی دیگر از شیوه هایی که سعدی، از آن بهره گرفته است و در لابه لای آن به پند و اندرز مخاطب پرداخته است کاربرد مثل ها می باشد. می توان گفت، که در میان عموم مردم بهترین منبع، برای رساندن مقصود به صورت غیر مستقیم کاربرد مثل ها است. شیخ اجل، از این شیوه بیشترین تأثیر را پذیرفته است و به همین دلیل است که در بین جهانیان جایگاه بسیار ارجمندی را پیدا کرده است. پند و اندرز کردن و نصیحت کردن انسان ها در جامعه ی امروزی چندان آسان نیست و هر کسی حاضر به شنیدن آن نخواهد بود؛ اما شیخ اجل با کمک مثل این راه سخت و مشکل را هموار نموده است، به گونه ای که هر شخصی اگر آثار وی را بخواند هم اندرزهایش را می پذیرد و هم به خواندن دوباره ی آن روی می آورد. در این پایان نامه به بررسی مختصر تمثیل و تقسیم بندی آن و در نهایت نیز به ذکر نمونه هایی از آن در آثار شیخ شیراز پرداخته ایم.
۳-۴-۱- معانی لغوی تمثیل
«مرحوم علامه علی اکبر دهخدا در لغت نامه ی ارزشمند خود برای «تمثیل» این معانی را آورده است: «مثل آوردن، تشبیه کردن چیزی به چیزی و مثل الشی بالشی تمثیلا و تمثالا.» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۶۹۷۰)
«مرحوم دکتر معین نیز ذیل کلمه ی«تمثیل»چنین آورده است: «۱- مثال آوردن ۲- تشبیه کردن، مانند کردن ۳- صورت چیزی را مصور کردن ۴- داستان یا حدیثی به عنوان مثـال بیان کردن، داستان آوردن.» (معین، ۱۳۶۴: ۱۱۳۹)
۳-۴-۲- معنای اصطلاحی تمثیل
اما آن چه دارای اهمیت است، تعریف اصطلاحی تمثیل است که ما را به درک مفاهیم آن در حوزه ی ادبیات آشنا می سازد و حاصل کار را هر چه درخور و سازنده تر می سازد. تمثیل از اصطلاحاتی است که در حوزه ی ادبیات، معانی متعددی برای آن بیان کرده اند و نویسندگان بسیار در این مورد سخن گفته اند اما در این پایان نامه مجالی برای سخن گفتن در این مورد نمی بینم و با توضیح اندکی درباره این موضوع بحث را به پایان می بریم.
محمود فتوحی در مقاله ای با عنوان«تمثیل، ماهیت، اقسام، کارکرد» تمثیل و اقسام آن را به خوبی شرح داده است. وی در ابتدای این مقاله می نویسد: «در مباحث ادب فارسی و عربی، اصطلاح تمثیل، حوزه ی معنایی گسترده ای را در بر می گیرد که از تشبیه مرکّب، استعاره ی مرکّب، استدلال، ضرب المثل و اسلوب معادله گرفته تا حکایت اخلاقی، قصه های حیوانات، قصه های رمـزی و نیز معـادل روایت داستانـی(الیگوری)در ادبیات فرنگـی را شامل می شود.» (فتوحی، ۱۳۸۳: ۱۴۲)
نویسنده در ادامه، دیدگاه های دانشمندان علوم بلاغی را که از گذشته تا امروز درباره ی تمثیل سخن گفته اند منحصر بر چهار دیدگاه می داند:
«دیدگاه نخست: تمثیل را مترادف و هم معنی با تشبیه می دانند.
دیدگاه دوم: تمثیل، نوعی تشبیه است که وجه شبه مرکّب از امور متعدد باشد.
دیدگاه سوم: تمثیل را از زمره ی استعاره و مجاز می شمارند و آن را از تشبیه جــدا می کنند.
دیدگاه چهارم: تمثیل، داستانی است که پیامی در خود نهفته دارد و معادل الیگوری در بلاغت فرنگی است.» (فتوحی، ۱۳۸۳: ۱۵۰)
شمیـسا در کتاب بیـان خود تمثیـل را این گـونه تعریف کرده است: «تمثیل (ALLegory)هم حاصل یک ارتباط دو گانه بین مشبه و مشبه به (ممثل) است. در تمثیل هم اصل بر این است که فقط مشبه به ذکر شود و از آن متوجه مشبه شویم؛ اما گاهی ممکن است مشبه هم ذکر شود.(مثل تشبیه تمثیل) مَثَل کسانی که به دنیا چسبیده اند، مثل کسانی است که در رهگذر سیل خانه ساخته اند. در این صورت هم از مشبه و هم از مشبه به، امر کلی تر را استنباط می کنیم؛ کسانی که به امور حقیر و ناپایدار مشغولند و عاقبت را نمی بینند؛ از کار خود بی بهره هستند.» (شمیسا، ۱۳۷۱: ۲۰۵)
۳-۴-۳- هدف از کاربرد تمثیل
«با دقت در کاربرد تمثیل در می یابیم که هدف آن غالباً ایضاح مطلب است، هر نوع مطلبی که باشد خواه ایضاح مطلب غنایی و حماسی، خواه مطلبی تعلیمی، اما از آن جا که در ادب تعلیمی به بیان پند و اندرز و نکات اخلاقی پرداخته می شود، مانند: دعوت به احسان و نیکی، توجه به عشق ورزی، شکر گزاری، تواضع، توکل و … این موارد بیشتر از نوع مباحث عقلیاند تا حسی، پس نیاز به یک تمثیل است تا مطلب عقلی را با مباحث حسی و صریح، به وضوح شرح و بسط دهد.» (وفایی، ۱۳۹۲: ۳۵)
۳-۴-۴- اقسام تمثیل و نمونه های آن در بوستان و گلستان
شیخ اجل، در بیان نصایح خویش از شگردها و روش های بسیاری استفاده کرده است اما کاربرد تمثیل در آثار وی به ویژه در بوستان موج می زند؛ در این مبحث با تقسیم بندی مختصری از تمثیل به بررسی نمونه هایی از آن در آثار سعدی پرداخته ایم.
فتوحی تمثیل را از لحـاظ ساختار آن به چهـار نوع تقسیم می کند: «۱- حکایات حیوانـی ۲-حکایات انسانی ۳- مثالک (اگزمپلوم) ۴- ضرب المثل.» (فتوحی، ۱۳۸۳: ۱۶۳)
۳-۴-۴-۱- حکایات حیوانی (فابل)
«اما معروف ترین قسم تمثیل، تمثیل غیر حیوانی است که فرنگیان به آن فابل می گویند و آن را یکی از انواع ادبی می دانند. در فابل قهرمانان حکایات، جانورانند که ممثل تیپ یا طبقه ای هستند. مثلاً در کلیله و دمنه شیر ممثل شاهان و حاکمان است. در منطق الطیر هدهد ممثل شیخ و رهبر و سیمرغ ممثل خدا… .» (شمیسا، ۱۳۷۵: ۷۹)
الف: کاربرد فابل در بوستان
در کتاب بوستان که آرمان شهر خیالی سعدی است حکایت ها بسیارند و هر کدام به نوعی با بیان مسائل اخلاقی، اجتماعی، مخاطب را پند و اندرز کرده اند. این حکایات دنیای حقیقی جامعه ی بشری را آن گونه که باید باشد به تصویر می کشند نه آن گونه که هست. کاربرد فابل در بیان این حکایات موجب شده است که سعدی به طریق حیوانات و با تصویر کشیدن آن ها این آرمان شهر را برای خواننده دلنشین و پر تأثیر نماید.
با اندکی دقت می توان دریافت در فابل یک اصل اخلاقی مورد شرح قرار می گیرد و در پایان آن اصل اخلاقی در یکی دو جمله کوتاه بیان می شود که جنبه ی ارسال المثل دارد و با این روش نتیجه گیری می شود. مثلاً «سعدی» در حکایت شیر و روباه شل چنین نتیجه میگیرد و به مخاطب به صورت مستقیم اندرز می دهد:
«برو شیر درنه باش ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل»
(سعدی، ۱۳۸۹: ۸۸)
در این حکایت شیر مظهر مردمان تلاشگر و بخشنده و روباه مظهر انسـان های راحت طلب است. شیخ اجـل این گونه انـدرز کرده است: «که مبـادا افــراد زیر بار منــت دیگـران بروند، بلکه سعی کنند با بازوی خودشان و با همت و تلاش خودشان در پی کسب روزی باشند. سعدی رفتار کسانی که خود را مانند روباه شَل بیفکنند و منتظر لقمه ی دیگران باشند نمی پسندد و آن ها را مورد خطاب قرار می دهد.»
توجه به درویشان، بخشش، نیکی و آسایش خلق نیز از دیگر نکات اخلاقی است که در این حکایت سفارش شده است.
برای فهم بیشتر و بهتر به اصل این حکایت می پردازیم:
- مقاوله نامه شماره ۱۳۵ ( حمایت از نمایندگان کارگران در کارگاه ) مصوب ۱۹۷۱
- توصیه نامه شماره ۱۴۲ ( حمایت از نمایندگان کارگران در کارگاه ) مصوب ۱٬۹۷۱
- مقاوله نامه شماره ۱۴۱ ( سازمان کارگری روستایی) مصوب ۱٬۹۷۵
- توصیه نامه شماره ۱۴۹ ( سازمانهای کارگری روستایی ) مصوب ۱٬۹۷۵
- مقاوله نامه شماره ۱۵۱ ( روابط کار در مشاغل دولتی) مصوب ۱٬۹۷۸
بند ب – لغو کار اجباری (شامل مقاوله نامه های شماره ۲۹ و ۱۰۵)
-
- مقاوله نامه شماره ۲۹ (کار اجباری)
یکی از تعاریف کار اجباری عبارتست از : ” کاری است که به اکراه به کسی تحمیل گردد مانند بیگاری. هر کار که به حکم قانون و یا به موجب حکم دادگاه به کسی تحمیل شود خارج از مفهوم این اصطلاح است ، حکماً نه موضوعاً از این قبیل است خدمت نظام وظیفه و اعمال شاقه در مجازاتها ." [۱۲۰]
کار اجباری از دیدگاه مقاوله نامه شماره ۲۹ به کار یا خدمتی گویند که با اعمال تهدید به مجازات همراه است و فرد بدون هیچ گونه رغبت و رضایتی به انجام آن کار یا خدمت وادارشود.
پس اگر فردی وادار به انجام کاری شود و حتی دستمزد کلان هم دریافت کند باز هم این عمل از نظر این مقاوله نامه کار اجباری محسوب میشود. [۱۲۱]
با این وجود پنج نوع خدمت یا کار ، کار اجباری محسوب نمیشوند :
- خدمت اجباری نظاموظیفه
- برخی از مشاغل عمومی
- کار در زندان
- کارهایی که در مواقع اضطراری باید انجام گیرد
- خدمات عامالمنفعه محدود .
بر طبق ماده چهار این مقاوله نامه دولتهای عضو باید از هرگونه کار اجباری و تحمیل کار به نفع افراد حقیقی و حقوقی جلوگیری کنند .
مواد دیگر مقاوله نامه شماره ۲۹ به لغو فوری و ممنوعیت مطلق کار اجباری برای زنان ، اشخاص کمتر از ۱۸ سال و بالاتر از ۴۵ سال ، فرهنگیان هم از معلمین و دانشآموزان و نیز کارمندان اداری اختصاص یافته است. [۱۲۲]
سرانجام اینکه برطبق مفاد این کنوانسیون هر گونه تحمیل غیرقانونی کاراجباری یا توام با اعمال زور باید جرم شناخته شود و مورد مجازات قرار گیرد. [۱۲۳]
این ضمانت اجرایی برطبق ماده ۲۵ در نظر گرفته شده است که مقرر میدارد: ” تحمیل غیرقانونی کار اجباری باید طبق قانون مورد تعقیب جزایی قرار گیرد …”
مقاوله نامه شماره ۲۹ در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱٬۹۳۰ به تصویب سازمان بینالمللی کار رسید و دولت ایران نیز در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱٬۳۳۵ به آن ملحق شد .
اسناد بینالمللی دیگری نیز ممنوعیت کار اجباری را مورد تأکید قرار دادهاند بهعنوان مثال میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۶۶ سازمان ملل متحد انجام اعمال شاقه یا اجباری را منع کرده است .
همچنین بند اول ماده شش میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مصوب ۱۹۶۶ مجمع عمومی سازمان ملل مقرر میدارد . ۱ : دولتهای طرف این میثاق حق کار را که شامل حق هر کسی است به این که فرصت یابد به وسیله کاری که آزادانه انتخاب یا قبول میکند معاش خود را تأمین کند، به رسمیت میشناسند و اقدامات مقتضی برای حفظ این حق معمول خواهند داشت .
مبحث چهارم : الحاق ایران به اسناد بین المللی در زمینه ی کار
دولت ایران از نخستین سال تأسیس سازمان بینالمللی کار،یعنی از سال ۱۹۱۹ با الحاق به اساسنامه سازمان عضویت این سازمان را پذیرفته است .مبنای عضویت ایران در سازمان بینالمللی کار فصل سیزدهم میثاق جامعه ملل است که مقرر میداشت عضویت در جامعه ملل سبب عضویت در سازمان بینالمللی کار نیز میشود . دولت ایران در تاریخ۰۹/۱۰/۱۳۰۰ بهموجب ماده واحده ی ذیل عضویت جامعه ملل را پذیرفته است :
” ماده واحده - مجلس شورای ملی عضویت مملکت ایران را در جامعه ملل تصویب می کند ." [۱۲۴]
بدینترتیب ایران از سال ۱۳۰۰ به عنوان یکی از اعضای سازمان بینالمللی کار به شمار میرود از آن تاریخ با سازمان مذکور همکاری داشته است .
بنابراین ایران همانند دیگر کشورهای عضو این سازمان موظف و متعهد است تعهدات خود را در قبال مصوبات سازمان بینالمللی کار انجام دهد . البته نحوه تدوین و تنظیم سیاستهای سازمان بینالمللی کار ( که در قالب مقاوله نامهها و توصیه نامه و بیانیه منعکس میشود) به شکلی است که عرف و قوانین ملی کشورها در این مصوبات، مورد توجه قرار میگیرد و به همین جهت مرجع تصمیمگیری برای پذیرفتن این مصوبات قوه مقننه هر کشور است . در ایران نیز بر طبق اصل هفتاد و هفتم قانون اساسی « عهدنامهها، مقاوله نامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد .»
بر همین اساس، چنانچه در مقاوله نامه یا توصیه نامه ای موارد گنجانده شود که با عرف و قوانین یک کشور قابل انطباق نباشد، آن کشور از پیوستن به آنها خودداری خواهد کرد .
همکاری جدی ایران با سازمان بینالمللی کار از سال ۱۹۴۵ آغاز شد . در این برهه زمانی، جنگ جهانی دوم پایان یافته و سازمان ملل متحد روزهای آغازین فعالیت خود را شروع کرده بود .دولت ایران نخستین بار در سال ۱۹۴۵، هیئت نمایندگی کاملی را برای شرکت در کنفرانس بینالمللی کار اعزام کرد .در سال ۱۳۲۸ اجازه قانونی تأسیس وزارت کار از سوی مجلس شورای ملی به دولت داده شده و برقراری ارتباط با سازمان بینالمللی کار به عنوان یکی از اهداف این وزارتخانه قلمداد گردید .
به دنبال تأسیس وزارت کار، روابط بین سازمان و ایران ابعاد گستردهتری یافت. بهطوری که ایران از سال ۱۹۵۱ الی ۱۹۵۴ عضو هیئت مدیره سازمان بینالمللی کار بود. [۱۲۵] « در سال ۱۹۵۶ ریاست سی و نهمین دوره اجلاسیه کنفرانس بینالمللی کار برعهده یکی از نمایندگان ایران بود و در سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ به ترتیب کنفرانس بینالمللی کار، کمیسیون ملی سازمان بینالمللی کار و هفتمین کنفرانس برای ناحیه آسیا در تهران تشکیل شد.» [۱۲۶]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همکاریهای جمهوری اسلامی ایران با سازمان بینالمللی کار تداوم یافت . بهنحویکه ایران به عنوان عضو اصلی هیئت مدیره و رئیس گروه کشورهای آسیا و اقیانوسیه ، در طی سالهای ۱۹۹۶ الی ۱۹۹۹ انتخاب گردید.همچنین ایران در سالهای ۱۹۹۷ (به عنوان معاون هیئتمدیره ) ۱۹۹۸ ( برای نخستین بار به عنوان رئیس گروه دولتهای عضو هیئت مدیره ) و ۱۹۹۹ ( به عنوان عضو اصلی هیئت مدیره سازمان) به طور فعال در تصمیمگیریهای سازمان بینالمللی کار مشارکت داشته است . [۱۲۷]
ایران در زمینههای فنی از کمکهای سازمان بینالمللی کار بهرهمند میگردد این سازمان از طریق برنامه عمران ملل متحد ( UNDP ) [۱۲۸] در تنظیم و اجرای طرحهایی با وزارت کار و امور اجتماعی، همکاری فنی داشته که برخی از این تنخواه به شرح زیر است : [۱۲۹]
- مراکز نظارت بر آموزش و توسعه مدیریت
- سازمان خدمات کاریابی
- توسعه ی صنایع دستی
- مرکز آموزش هتلداری و جهانگردی
- آموزش فعالیتهای غیر کشاورزی روستایی
- آموزش حرفهای و کارآموزی صنعتی
- توسعه دستگاه بافندگی ابریشم
- آموزش عملیات بندر
- مؤسسه بهداشت و ایمنی حرفه ای
- بهبود اشتغال و برنامهریزی
- تناسب کار و مدیریت
- توسعه تعاونیهای کارگری
- تأمین اجتماعی
- توسعه کشت و صنعت
- توانبخشی حرفهای معلولین
- برنامهریزی تعلیمات فنی و حرفهای
- برنامهریزی جامع اشتغال
- طرح تقویت مرکز حفاظت و بهداشت کار
- طرح تقویت مرکز تربیت مربی فنی حرفهای در کرج .
از طرف دیگر، معیارها و موازین بینالمللی کار نیز در تنظیم و تدوین قوانین و مقررات کار در ایران نقش مؤثری را ایفا کرده است . البته ایران تا کنون به تعداد محدودی از این اسناد ملحق شده است .
دولتهای ایران چه قبل وچه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ب ۱۳ مقاوله نامهها و پنج توصیه نامه به شرح زیر پیوسته اند : [۱۳۰]
۱. مقاوله نامه شماره ۱۴، درباره “تعطیلی هفتگی در مؤسسات صنعتی ” مصوب سال ۱۹۲۱ دولت ایران در سال ۱۹۷۲ به آن پیوسته است
۲. مقاوله نامه شماره ۱۹ درباره تساوی رفتار بین کارگران داخلی و خارجی ” در مورد جبران ” خسارت ناشی از حوادث کار مصوب سال ۱۹۲۵ دولت ایران در سال ۱۹۷۲ به آن پیوسته است
۳/۱/۱۰- امامزاده شاهزاده جعفر (علیهالسلام) ـ ولاشجرد
آستان امامزاده شاهزاده جعفر (علیهالسلام) در شهرستان فراهان، بخش مرکزی، بعد از روستای آهنگران، (جاده اراک به فرمهین) و ۶ کیلومتری جاده آهنگران به اشتیان و روستای ولاشجرد واقع شده است. بنا به گفته اهالی این امامزاده از نوادگان امام کاظم (علیهالسلام) است. حجت الاسلام همایون فراهانی در تحقیقات خود اظهار می دارد: امامزاده ولاشجرد از اولاد حمزه بن موسی (علیهالسلام) است.
حجت الاسلام بحرالعلوم بر اساس مطالعات انجام شده این چنین بیان نموده است: امامزاده جعفر (علیهالسلام) فرزند امامزاده عباس (علیهالسلام) بوده و نسب شریف وی با چهار واسطه به امام کاظم (علیهالسلام) منتهی میشود. احتمالاً امامزاده جعفر به خواهش اهالی ولاشجرد به این منطقه مهاجرت نموده است.
متون تاریخی موید برخورداری جناب حمزه بن موسی (علیهالسلام) از فرزندانی در طور ازمنه است که باید امامزاده جعفر (علیهالسلام) ولاشجرد را از نزدیکترین آنها برشمرد ایشان از اولاد حمزه بن موسی (علیهالسلام) است. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
بنای ساختمان بقعه با مصالحی از جنس خشت و گل ساخته شده است. بر روی رواق ورودی گنبد کوتاهی قرار دارد حرم هشت طاقنما دارد و بر روی حرم گنبدی با چهار نورگیر وجود دارد. اخیراً این بقعه توسط سازمان میراث فرهنگی مرمت شده و نمای خارجی بنا آجرکاری شده و طاقنماهای آجری در اطراف نمای خارجی تعبیه شده است. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
۳/۱/۱۱- امامزاده حسین (علیهالسلام) ـ حسینآباد
به امامزاده شاهزاده حسین (علیهالسلام) معروف میباشد. آستان امامزاده حسین (علیهالسلام) در بخش مرکزی شهرستان فراهان، فرمهین، روستای حسینآباد واقع شده است. بعضی از اهالی اسم روستا حسینآباد را در ارتباط با اسم امامزاده حسین می دانند.
آقای سیف الله خسروانی ۶۰ ساله ساکن روستا می گوید (از قدیم این تپه را اهالی محل به نام شاهزاده حسین می گفتند. پدرم گفته بود یک سیدی، محل امامزاده را برای اهالی معین کرده بود و اینجا هنوز به نام تپه شاهزاده حسین مشهوراست.)
۳/۱/۱۲- آستان مقدس امامزاده حسین (علیهالسلام) ـ نظامآباد
آستان امامزاده حسین (علیهالسلام) در بخش مرکزی شهرستان فراهان، بخش مرکزی در فاصله ۳۳ کیلومتری سمت راست جاده اراک به فرمهین در سه راهی اهنگران، روستای نظامآباد واقع شده است.
اهالی روستا امامزاده حسین (علیهالسلام) را از نوادگان امام سجاد (علیهالسلام) می دانند. زیارتنامه ای در این بقعه وجود دارد که در آن زیارتنامه امامزاده حسین به امام زین العابدین (علیهالسلام) منسوب شده است. امامزاده سیدحسین (علیهالسلام) فرزند امامزاده سید موسی (علیهالسلام) بوده و نسب شریف وی با هفت واسطه به امام کاظم (علیهالسلام) منتهی میشود. وی به خواهش اهالی مهاجرت نموده و در روستای نظامآباد ساکن شده و در ابتدای قرن پنجم هجری رحلت نمود و برادر وی امامزاده عبدالله (علیهالسلام) در بقعه ای در روستای کله چوب شهرستان شازند مدفون میباشد. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
بقعه اصلی ۸ ضلع دارد و شامل دو پوشش آجری از بیرون و طاق ضربی گچی از داخل میباشد. پوشش بیرونی ۱۲ رکن احداث گردیده که بنای اصلی مربوط به دوره قبل از صفویه و بنا بر گمانه زنی های کارشناسان میراث فرهنگی و نوع معماری ساختمان بنا، احتمالاً مربوط به دوران ایلخانی است. بنای اصلی استوانهای شکل بوده و دو دیواره میباشد که وسط دو دیوار پوک و توخالی است. بخش اصلی، قدیمیترین قسمت بنا را تشکیل میدهد و در بین آجرها کاشی نیلی رنگکاری شده بر زیبایی آن افزوده و تزیینات آن با کاشی از نوع معرق است. گنبد اصلی و ساق آن و همچنین نمای ایوانها و اطراف گنبد در حال تخریب بود که در سال ۱۳۷۴ ه.ش توسط سازمان میراث فرهنگی استان مرکزی مرمت و بازسازی شده است. درب چوبی در فضای ورودی به گنبد اصلی نصب شده که دارای اهمیت و ارزش بسیار بالایی است و باوجود طرحهای گرهکاری شده، در میان آن نام مبارک امام علی (ع) حک شده است. با توجه به سلامت نوع چوب آن هنوز مشخص نیست که جنس آن از کدام نوع چوب است. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
وجود محراب زیبا در گنبد اصلی، ذوق هنری را از لحاظ گچبری به اثبات میرساند. نقاشی درون سقف مربوط به دوره صفویه است که مرمت شده است. الحاقات جبهه شرقی و شمالی و جنوبی و ایوانها جزو اصلی بنا نبوده و در دورههای بعد افزوده گردیده است. آثار باقی مانده در سر درب جبهه جنوبی سال ساخت بنا و نام بانی را نشان میدهد که متاسفانه قسمتی از کاشیهای میانی آن به مرور زمان ریخته و از بین رفته است.
کارشناسان محترم میراث فرهنگی استان مرکزی با توجه به نوع معماری و سال ساخت الحاقات، احتمال میدهند که ایجاد ایوانهای بعد از سفر ناصرالدینشاه به عتبات و به دستور ایشان بوده است. بیشترین مصالح بنا آجر قدیمی، خاک، گچ و مقداری هم سنگ و چوب جهت کلافکشی میباشد که نقل میکنند به دستور بانی بنا در نزدیکی بقعه، کوره آجرپزی دایر بوده که آثاری از آن باقی نمانده است. الحاقات و ایوانها مربوط به دوره قاجار است. در ایوان شرقی و سر درب آن که با کاشی خشتی تزیین، یادگاری از محمود یا محمد رجب که گویا معمار بوده بهصورت کتیبه موجود است. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
عمده تزیینات بنا در ایوان جنوبی و رو به قبله میباشد. تزیینات کاشی معلقی شکل حصیر بافت است و از ویژگیهای هنری این بنا وجود کاشیهایی به ابعاد ۳۰×۵۰ میلیمتر است که به شکل محراب طراحی گردیده و سوره مبارکه اخلاص بر روی آن نقش بسته است. در زیارتنامه این بقعه، نام امامزاده، شاهزاده حسین فرزند امام زینالعابدین ذکر شده و قرائت میگردد که گویا تذکرهای موجود نیست یا اگر هست، کسی از آن اطلاعی ندارد.
در کنار این بقعه در قدیم بهصورت فعال و در حال حاضر هم روز اول تابستان و روز سیزدهم فروردین بازی سنتی دایر بوده و میشود که جزییات خاصی دارد.
امامزاده شاهزاده حسین (ع) بنایی مربوط به قرن نهم و دهم ه.ق به شماره ۱۹۱۹ در تاریخ ۲۰/۷/۷۶ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
۳/۱/۱۳- امامزادگان روستای فشک
روستای فشک از توابع منطقه فراهان و در بخش خنجین قرار دارد که از روستاهای دهستان تلخاب میباشد. این روستا در فاصله ۴۴ کیلومتری از شهر فرمهین قرار دارد. در این روستا سه امامزاده وجود دارد، امامزاده محب رضا که بنا به اظهار اهالی از اولاد حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) میباشد، همچنین امامزاده وارثین زین العابدین (علیهالسلام) که بهاحتمال از فرزندان امام سجاد (علیهالسلام) باشند و امامزاده حلیمه خاتون (علیها السلام) که بنا به گفته اهالی و نوشته بالای درب ورودی بقعه این امامزاده منسوب به حضرت موسی بن جعفرالکاظم (علیهالسلام) میباشد. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
امامزاده زید بن قاسم (علیهالسلام) ـ مشهد زلف آباد
آستان امامزاده زیدبن قاسم (علیهالسلام) در بخش مرکزی شهرستان فراهان، ۶ کیلومتری غرب فرمهین، روستای مشهد زلف آباد واقع شده است.
اهالی روستا نام امامزاده مدفون در این بقعه را امامزاده قاسم (علیهالسلام) و از احفاد امام موسی کاظم (علیهالسلام) می دانند. در تابلوی ورودی و زیارتنامه داخل بقعه او را زید بن قاسم بن الحسن المجتبی (علیهالسلام) معرفی کرده است که یقیناً این انتساب از باب معرفی فرد به جد اعلاست و یقیناً واسطه هایی در این بین حذف شده است.
امامزاده زید (علیهالسلام) فرزند امامزاده حسن الاطروش (علیهالسلام) بوده و نسب وی با شش واسطه به امام حسن مجتبی (علیهالسلام) منتهی میشود.
بنای ساختمان بقعه شامل دو فضای مرتبط به هم میباشد:۱- شبستان ورودی مستطیل شکل با سقف هلالی فلزی.۲- شبستان حرم به ابعاد ۶×۶ متر که دارای هشت طاقنما و دو نورگیر مشبک میباشد. ضریح چوبی قدیمی طرح های گره چینی داشته و درِ چوبی قدیمی نیز گره های چینی دارد. گنبد ایزوگام شده و صحنی در اطراف بقعه وجود دارد. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
۳/۱/۱۴- امام زادگان روستای تبرته
آستان امامزادگان تبرته در شهرستان فراهان، بخش مرکزی و در ۱۹ کیلومتری غرب فرمهین، کنار باغهای روستای تبرته واقع شده است.
این مجموعه تاریخی دارای یک ایوان است که در ضلع شرقی و غربی آن به ترتیب شاهزاده رقیه خاتون و شاهزاده عبدالله مدفون اند. پلان بناهای امام زادگان چهار وشش ضلعی با گنبد دو پوشه ۱۲ و ۱۶ ترک آجری است و بر اساس شواهد مربوط به دوره سلجوقی میباشد و از قدیمی ترین بناهای بقاع متبرکه فراهان محسوب میشود. این مجموعه با شماره ۱۹۶۴ در سال ۱۳۷۶ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)
در کتاب تاریخ وصاف در فصل (شرح استفتاح جزایر فارس) چنین آمده است: ((چون اتابک ابو بکر، جهان را بدرود گفت، سرزمین فارس بىسامان شد و پسرش سعد در آغاز آن سال با برگ تمام به رسم نوا نزد هلاکو خان رفته بود در اثناء مراجعت بیمار شد و در شهر طبرتو خبر مرگ پدر و بشارت سلطنت بدو دادند و سکههائى را که به نامش ضرب شده بود به او نمودند ولى او پس از هیجده روز درگذشت.)) در خصوص این نقل برخی معتقداند که طبرتو همان تبرته فراهان است و برای سعد در این مکان نیز یاد بودی بنا شده است که احتمال این امر ضعیف به نظر می رسد. (آیتی، ۱۳۸۳ : ۱۰۵)
همچنین آستان مقدس امامزاده علی زید نیز در این روستا قرار دارد که بنابه گفته اهالی نام امامزاده زیدبن علی (علیهالسلام) است و مدفونین در این بقعه را دو نفر می دانند زیرا از قدیم دو مرقد زیرگنبد وجود داشته است.
برخی در تحقیقات خود چنین بیان نموده اند که: امامزاده علی (علیهالسلام) فرزند امامزاده زید (علیهالسلام) بوده و نسب شریف وی با چهارده واسطه به امام سجاد (علیهالسلام) منتهی میشود. امامزاده سیدعلی زید (علیهالسلام) به اختصار “علی زید” خوانده میشود. بنای ساختمان بقعه هشت ضلعی و دارای دیوارهای خشتی و سنگی بوده است. قبلاً بر روی حرم گنبدی مخروطی داشته که فرو ریخته و هم اکنون سقف حرم مسطح چوبی است. دیوارهای خارجی با آجر چینی مرمت شده است. (بحر العلوم،۱۳۹۳ :۱)