داده[۲۴]
داده ها شامل واقعیتها و اشکالی هستند که برای کاربر، بیمعنی می باشند. وقتی که این داده ها پردازش شدند تبدیل به اطلاعات می گردند.
اطلاعات
اطلاعات، داده های پردازش شده یا داده هایی با معنی می باشند. تبدیل داده ها به اطلاعات توسط یک پردازنده اطلاعات انجام می شود. پردازنده اطلاعات یکی از عناصر کلیدی سیستم ادراکی است. پردازنده اطلاعات می تواند شامل عناصر رایانهای، عناصر غیر رایانهای یا ترکیبی از آن دو باشد (مک لوید، ۱۳۷۸).
سیستم های اطلاعاتی
سیستم اطلاعاتی، سیستمی مبتنی بر رایانه است که تحت کنترل مستقیم یک مدیر یا کاربر بوده و اطلاعاتی به روز را درباره شرایط داخلی و خارجی سازمان و مخاطبان آن، برای ایشان فراهم می سازد (واتسون، ۱۳۸۵).
مدیریت اطلاعات
منظور از مدیریت اطلاعات، ارتقاء کارآیی سازمان از طریق تقویت توانایی های آن برای برآورد نیازهای درونی و برونی آن در یک وضعیت فعال و پویا و تثبیت شده است (صرافی زاده و علی پناهی، ۱۳۸۰).
پایگاه داده
نرم افزاری که یکپارچگی منطقی را در پرونده ها بصورت آشکار و یا پنهان ایجاد و حفظ می کند، سیستم مدیریت پایگاه داده نامیده می شود.
متخصصان شبکه
مدیر شبکه، مدیرکارشناس در زمینه تخصصی ارتباطات و اطلاعات است وسخت افزار و نرم افزار مورد نیاز را پیشنهاد می دهد (مک لوید، ۱۳۷۸).
مدیران
مدیران اشخاصی هستند که یا در مدارس با توجه به شاخصه های تعریف شده مشخص، اقدام به مدیریت بر مدرسه می کنند و یا افرادی هستند که در سطح منطقه و به صورت ستادی به مدیریت افراد و عوامل زیر مجموعه خود می پردازند، بدیهی است که مجموعه کادر مدیریتی مدارس و معاونان مربوطه در پژوهش جاری مورد نظر خواهند بود.
معلمان
افرادی که با شرایط مشخص و تعریف شده مورد نظر وزارت آموزش و پرورش مبادرت به تعلیم و تربیت دانش آموزان کرده و بطور مستقیم با ایشان در ارتباط و تعامل می باشند.
امکان سنجی
امکان سنجی پژوهشی است که اطلاعات اولیه راجع به قابلیت ها و موفقیت ایده های کاری را در شرایط محیطی بدست می آورد. چنین مطالعه ای به امکان پیاده سازی طرح در پرتو شرایط موجود و عوامل باز دارنده توجه دارد. در کل امکان سنجی فرصت های موجود را مورد بررسی قرار می دهد و بهترین مسیر برای ایده یا طرح را انتخاب می کند تا پیاده سازی ایده مورد نظر امکان پذیر گردد (رهنورد، ۱۳۸۳).
فصل دوم
(ادبیات و پیشینه تحقیق)
مقدمه
ترمینولوژی[۲۵]یا همان واژه شناسی جزئی از مباحثی است که در این فصل بدان پرداخته شده است. بررسی واژگان بکار رفته در پژوهش و پرداختن به مفاهیم مورد نظر، نگاه جامع به ادبیات بکارگیری شده را نمایان می سازد. اساساً جهت نیل به تحقیقات عملی و کاربردی لازمه هایی را نیاز دارد که مبانی نظری و تئوریک یکی از این لازمه ها را شامل می شود. با طرح مسائل نظری و شرح و بسط اینگونه مفاهیم راه برای تحقیقات کاربردی و عملی هموار خواهد شد. نحوه توضیح مسائل مورد نظر و اولویت بندی آنان نیز جهت منطقی نمودن پژوهش، گام حساس و حائز اهمیتی خواهد بود. لذا سعی محقق بر این بوده است که واژگان و مفاهیم مورد نظر را بصورت پلکانی از آسان به مشکل و از ساده به ترکیبی با رعایت اهمیت مطلب بنحوی بیان کند که ضمن حفظ انسجام مطالب، مخاطب با پیگیری بحث از ابتدا، دچار خلأ مفهومی نگردیده و در فصول آتی هر کجا که واژهایی بصورت تخصصی بکار رفته است، مفهوم و مصادیق آن قبلاً از نظر گذشته باشد. در انتهای فصل نیز ضمن مروری بر پیشینه تحقیق، ابتدا تحقیقات مرتبط و بعضاً مشابه داخلی با ذکر توضیحی اجمالی و نتایج بدست آمده بصورت کاملاً فشرده و خلاصه صرفاً جهت باز شدن مطلب آمده است که بدیهی است با ذکر منابع مختص آن در فهرست منابع، میتوان با رجوع به اصل پیشینه و تحقیقات مذبور، آنها را مشاهده و مطالعه نمود. پیشینه ها با رعایت ترتیب سال تحقیق از قدیم به جدید تنظیم شده اند. در خصوص پیشینه های خارجی نیز رعایت تمام مطالب مربوط لحاظ گردیده است.در پایان ذکر این نکته ضروری است که همانگونه که گفته شد سعی گردیده با رعایت ترتیب مطالعه سلسله مطالب فصل در پایان ابهامات احتمالی در خصوص موضوع پژوهش در اذهان مخاطب وجود نداشته باشد.
تعریف سیستم
سیستم مجموعه ای از اجزای مُجزا و متعامل که برای رسیدن به یک هدف مشخص و مشترک با یکدیگر همکاری دارند، تعریف می شود (برتالنفی، ۱۳۶۶)، بنابراین می توان گفت:
هر سیستم دارای مجموعه ای از اجزاء یا مؤلفه های تشکیل دهنده است؛ چنانچه این اجزاء وجود نداشته باشد سیستم وجود نخواهد داشت.
اجزای یک سیستم باید با یکدیگر مرتبط باشند؛ اگر میان اجزایی که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند ارتباطی وجود نداشته باشد و بین آنها وحدتی حاصل نشود، سیستم نمی تواند کار کند. تمامی اجزای یک سیستم برای رسیدن به یک هدف مشخص و مشترک با هم همکاری می کنند؛ هدفِ مشترک، مسیر فعالیتها را مشخص می کند. بین اجزاء یا عناصر یک سیستم تعامل وجود دارد؛ تعامل نوعی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری است. این ارتباط دو سویه دلالت بر آن دارد که تغییر در سایر عناصر و در نتیجه تغییر در هدف سیستم می شود. همه عناصر یا اجزای سیستم با یکدیگر مشابه نیستند؛ به عبارت دیگر عناصر تشکیل دهنده یک سیستم ویژگی ها و کارکردهای متفاوت دارند و این تفاوتها برای یک سیستم ضروری است. هر یک از عناصر وظیفه خاصی را بر عهده دارند؛ بنابراین در سیستم، تخصصی بودن اجزاء اهمیت دارد (نوروزی، ۱۳۹۰).
مفهوم سیستم ها
سیستم، گروهی از عناصر می باشد که به دلیل خواسته مشترک و رسیدن به یک هدف، با هم ترکیب می شوند. برای مثال در یک مرکز اطلاعاتی؛ منابع انسانی، رایانه ای و اطلاعاتی برای رسیدن به هدف مشترک که همان ارائه اطلاعات به کارکنان یا مدیران آن مؤسسه است با هم ترکیب می شوند. در هر سیستمی پنج عنصر درونداد، برونداد، تبدیل، مکانیسم کنترل و در نهایت اهداف وجود دارند بطوریکه حرکت سیستم بصورتی است که درونداد به برونداد، تبدیل می شود. در این میان مکانیسم کنترل، فرایند تبدیل را برای اطمینان از رسیدن به اهداف سیستم، زیر نظر قرار می دهد. مکانیسم کنترل توسط حلقه بازخورد به جریان منابع متصل می شود و حلقه بازخورد اطلاعات را از برونداد سیستم کسب کرده و آن را برای مکانیسم کنترل، قابل دسترسی قرار می دهد. مکانیسم کنترل، علائم بازخورد را با اهداف تطبیق داده و منجر به بروز علائمی به عنصر درونداد می شود و تا زمانیکه که سیستم لازم دارد عملیات آن را تغییر می دهد (مک لوید، ۱۳۷۸).
سیستم را می توان به عنوان مجموعه ای از عناصر که با هم روابط متقابل دارند تعریف کرد. رابطه متقابل به این معناست که عناصر الف در روابط ب شرکت می کنند به طوریکه رفتار یک عنصر الف در ب با رفتارش در رابطه دیگر ب۲، متفاوت است. اگر رفتارها در الف و ب متفاوت نباشند، هیچ اندرکنشی وجود ندارد (برتالنفی، ۱۳۶۶).
انواع سیستم ها
سیستم ها را می توان به شیوه های گوناگونی دسته بندی کرد؛ برای مثال می توان دو نوع سیستم طبیعی و مصنوعی را شناسایی کرد. سیستم های طبیعی به طور طبیعی وجود دارند (مانند منظومه شمسی و اکو سیستم دریا)، در حالیکه سیستم های مصنوعی را انسان می سازد (مانند رایانه، اتومبیل). البته می توان سیستم های ترکیبی را نیز شناسایی کرد که در ساختار آنها سیستم های طبیعی و مصنوعی با یکدیگر ادغام شده است (مانند کارخانه تولید برق با بهره گیری از نیروی آب) (نوروزی، ۱۳۹۰).
سیستم ها دارای سه جنبه اصلی هستند: جنبه اول هدف سیستم است؛ هدف به فعالیتهای سیستم جهت می دهد و آن را معنی دار می کند. جنبه دوم محتوای سیستم است؛ محتوای یک سیستم به منظور نیل به یک هدف خاص سازمان می یابد. جنبه سوم فرایند سیستم نامیده می شود؛ به مجموعه عملیات و فعالیت هایی که اجزاء برای تحقق هدف سیستم بر عهده می گیرند، فرایند سیستم می گویند (برتالنفی، ۱۳۶۶).
هر سیستم دارای بخشهای متعدد است. از سوی دیگر هر سیستم، جزئی از یک سیستم کلی است؛ لذا می توان گفت یک سیستم می تواند خُرده سیستم ها[۲۶] و فراسیستم هایی[۲۷] داشته باشد. خرده سیستم ها یا سیستم های جزیی، سیستم های هستند که در درون یک سیستم فعالیت می کنند تا هدف کُلی سیستم تحقق یابد و باید به گونه ای منسجم و یکپارچه عمل کنند. مؤثر بودن سیستم به کیفیت انسجام خُرده سیستم ها و نحوه ارتباط متعامل آنها درون سیستم بستگی دارد. همچنین سیستم ها در محدوده وسیع تری از محیط پیرامون خود عمل می کنند. این محدوده وسیع تر را فراسیستم یا سیستم برتر می نامند؛ برای مثال جامعه، محدوده وسیع تر یا همان فراسیستم آموزش و پرورش است (نوروزی، ۱۳۹۰).
سیستم حلقه باز و سیستم حلقه بسته
سیستم ها را از جهت ارتباط با محیط پیرامون خود به دو دسته تقسیم می کنند: سیستمی که با محیط پیرامون خود ارتباط داشته باشد را سیستم باز گفته و سیستمی که با محیط پیرامون خود ارتباط نداشته باشد، یک سیستم حلقه بسته است، بعبارت دیگر سیستم هایی که جدا از محیطشان در نظر گرفته می شوند سیستم های حلقه بسته را شامل می شوند. اصل دوم ترمودینامیک اذعان دارد که، در یک سیستم بسته، یک کمیت معین بنام انتروپی[۲۸]، باید به حداکثر افزایش یابد تا سرانجام فرایند در یک حالت تعادل به توقف برسد. یک سیستم بسته متوجه حالتی از محتمل ترین توزیع است، حالتی از بی نظمی کامل. اما سیستم های باز مانند ارگانیسم زنده هستند و در جریان تجزیه و ترکیب شدن، اجزاء متشکله خود را حفظ می کند. البته قابل ذکر است که سیستم کاملاً بسته وجود ندارد. یک زیرسیستم بطور ساده، سیستمی درونِ سیستم دیگر می باشد. مثلاً در یک اتومبیل یک سیستم کلی وجود دارد بنام اتومبیل و چندین سیستم فرعی و شاید درون آن سیستم های فرعی، سیستم های فرعی تری وجود داشته باشند. مثلاً موتور خودرو یک سیستم دیگر است که درون آن هم سیستم دیگری بنام کاربراتور قرار دارد. وقتی که یک سیستمی، جزء سیستم بزرگتری می باشد، سیستم بزرگتر سوپرسیستم یا فوق سیستم نامیده می شود. برای مثال سیستم دولتی یک شهر، یک سیستم است، اما در عین حال قسمتی از یک سیستم بزرگتر بنام سیستم دولتی یک استان یا ایالت می باشد که آن نیز خود یک زیرسیستم دولت ملی می باشد. یک سیستم ادراکی، سیستمی است که از منابع ادراکی (فکری) مانند اطلاعات و داده ها برای نشان دادن یک سیستم فیزیکی استفاده می کند. یک شرکت تجاری نیز یک سیستم فیزیکی می باشد، این شرکت از منابع فیزیکی تشکیل یافته است. یک سیستم ادراکی عموماً یک تصویر ذهنی در ذهن مدیر است مانند تصاویر یا خطوطی که بر روی یک برگه کاغذ یا در شکل الکترونیکی ذخیره شده در رایانه می باشد (مک لوید، ۱۳۷۸).
در شکل ۱-۲ جریان کامل یک سیستم اطلاعات مدیریت نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه میشود سیستم اطلاعات مدیریت نیز مانند تمامی سیستم ها از الگوی کلی و عمومی سیستم ها پیروی می کند و شامل ورودی[۲۹] (که در سیستم مذبور، دادها را تشکیل می دهد)، خروجی[۳۰] (که محصول را نمایان می سازد)، فرایند[۳۱] و پسخوراند[۳۲] می باشند. در سیستم مذکور آنچنان که از شکل آن نیز پیداست، سیستم مدیریت یک فرا سیستم و سیستم اطلاعات یک خرده سیستم مرتبط با آن است که همکاری مجموعه این سیستم ها، سیستم اطلاعات مدیریت را شامل می گردد.
سیستم مدیریت Management System
output ستانده
سیستم اطلاعات Information System
محصولoutput
داده ها Input
فرایند Process
بازخورد Feed back
شکل ۱-۲٫ جریان کامل یک سیستم اطلاعات مدیریت
دید گاه سیستمی
بطورکلی هر مؤسسه ای برای تداوم جریان کاری خود نیاز به یک دیدگاه سیستمی دارد. دیدگاه سیستمی همه بخش های درونداد و برونداد و فرایند تبدیل را از طریق مکانیسم کنترل و حلقه بازخورد، زیر نظر داشته و یک نوع یکپارچگی در تصمیمگیری، که لازمه موفقیت یک مؤسسه می باشد، را بوجود می آورد مضاف بر اینکه اثرات هر تصمیم خود را شناخته و سیستم های مؤثر و مرتبط را جمع آوری و در دیگر بخش های به ظاهر غیرمرتبط به یکدیگر در نظر گرفته و لحاظ می نماید. افراد متخصص در حل مسائل، کسانی هستند که محیطِ اطلاعات را بوجود می آورند. آنان لزوم معیارهای عملکرد و شبکه ارتباطی خوب را با کارمندان خود تشخیص می دهند، که تمامی این مسایل اجزاء پذیرش یک تفکر سیستمی را شامل خواهد شد. اصطلاح مفهوم سیستمی برای نشان دادن این دیدگاه استفاده می شود (برتالنفی، ۱۳۶۶).
نگرش سیستمی در آموزش
مبدأ نگرش سیستمی به اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه۱۹۶۰ میلادی باز می گردد. نگرش یا رویکرد سیستمی در حوزه مهندسیِ سیستمها به وجود آمد و اولین بار بصورت جدی در طراحی سیستم های الکترونیک، مکانیک، نظامی و فضایی به کار گرفته شد. از این نگرش میتوان برای تشخیص نیازها، شناسایی مسائل، تعیین شرایط حل مسأله و تعیین راه حلهای مطلوب از بین گزینه های مختلف استفاده کرد. رویکرد سیستمی، ما را در انتخاب بهترین راه حل و مؤثرترین ترکیب راه حلها، همچنین در جریان اجرا و ارزشیابی، کمک می کند. در نگرش سیستمی همه اجزای درون سیستم با هم ارتباط متقابل دارند؛ برای مثال در یک جامعه مشخص، مسایل سیاسی بر مسایل اقتصادی تأثیر می گذارد و مسایل اقتصادی به نوبه خود بر آموزش پرورش، بهداشت و فرهنگ جامه تأثیر دارد (نوروزی، ۱۳۹۰).
همانند بسیاری از زمینه ها نظیر تجارت و صنعت، دست اندرکاران آموزش به دنبال شناخت نیروی پتانسیل موجود در زمینه های نظری و عملی سیستم ها، با علاقه روزافزونی به کشف مفهوم سیستم ها و استفاده از رویکرد سیستمی روی آورده اند. طرفداران نگرش سیستمی معتقدند که این نگرش، بهترین روش برای ایجاد وحدت در بخش های مختلف نظام آموزشی است (گیبسون و نولاند[۳۳]، ۱۹۷۴).
دیدگاه سیستمی ایجاب می کند که بطور مداوم، عملیات و نحوه اجرای فعالیت ها را ارزشیابی، کنترل کیفیت را اِعمال، و براساس آن در مورد اقدامات اصلاحی و بهبود سیستم برنامه ریزی کنیم. این نحوه نگرش به کارها را نگرش سیستمی می نامند (نورورزی،۱۳۹۰).
روش سیستمی
مدیران برای حل مسائل، نیازمند نوعی نگرش و دیدگاه سیستمی مرتبط به مؤسسات هستند که به روش سیستمی مشهور است. در این روش، اولین اقدام مدیر، در نظر گرفتن مؤسسه به عنوان یک سیستم می باشد. از آنجا که هر سیستمی با محیط خود ارتباط دارد، باید محیط مؤسسه نیز درک شود و سیستم های فرعی و زیرسیستم های آن شناسایی شوند. بعد از این مراحل، مرحله تجزیه و تحلیل مسأله، اهمیت دارد در مراحل قبلی شناخت کلی و داده های مورد نیاز به دست آمد و حال باید آنها را پردازش نمود.
۳۳۶۱۹
۵/۹۵
۳/۱۶۴
بانک اعتبارات صنعتی
۷۲۷۹
۱۲۹۱۱
۲/۱۶۳
۴/۷۷
بانک توسعه سرمایهگذاری ایران
۱۶۵۴
۴۲۶۲
-
۷/۱۵۷
جمع
۲۱۶۵۵
۵۰۷۹۲
۳/۱۰۶
۶/۱۳۴
سهم دولت در گسترش صنایع به استفاده از پول نفت برای تأمین سرمایه اولیه صنایع دولتی و اعطای وام به بخش خصوصی محدود نمیشود؛صنعتی شدن نیازمند تامین انرژی مورد نیاز صنایع، گسرش شبکۀ حمل و نقل و گسرش شبکۀ توزیع محصولات صنعتی و … است. همۀ این زمینه ها توسط دولت و با بهره گرفتن از درآمد نفت مهیا شده است.
در موج اول صنعتیشدن در فاصله سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۰ حدود ۲۰۰ کارخانه صنعتی در کشور ایجاد شد که حدود ۵۰
در حدود ۵/۲ میلیون نفر در استخدام صنایع بودند و از مجموع ۲۵۰ هزار موسسۀ صنعتی، تقریباً ۶۰۰۰مؤسسه بیش از ۱۰نفر در استخدام خود داشتند و بنابراین در طبقهبندی مؤسسات صنعتی مدرن جای میگرفتند. علاوه بر بخش پتروشیمی، واحدهای صنعتی بزرگ دیگری نیز تاسیس شد ، مانند: کارخانه ذوب آهن اصفهان، صنعت رشد یابندۀ اتومبیل، کامیون و اتوبوسسازی، کارخانههای تولید ماشینآلات و کارخانههای مونتاژ لوازم الکترونیک. بازده خودروسازی نیز از ۲۳۰۰دستگاه درسال ۱۹۶۴ به ۷۳۰۰۰ اتومبیل سواری، حدود ۱۹۰۰ اتوبوس و ۲۹۳۶۵ کامیون و وانت در سال ۷۵-۱۹۷۴ افزایش یافت.[۱۸۷]
رونق شهرنشینی که از دهه ۱۳۴۰ به همراه افزایش درآمدهای نفت آغاز شد ، صنعت ساختمانسازی را به میزان زیادی گسترش داد. صنعت ساختمانسازی از یک سو به عنوان بخشی از صنایع کشور باعث گسترش بخش صنعت و افزایش شاغلان این بخش گردید و از سوی دیگر بصورت غیرمستقیم باعث رونق صنایع مرتبط گردید؛ این صنعت که عمدتاً تحت تأثیر درآمد های نفت و
سهم آنها در تولید صنعتی هنوز ۵/۵ درصد بود. طی این دوره فعالیتهای ساختمانی به طور مداوم سهم بالایی داشت (حدود یکچهارم کل تولید صنعتی)”[۱۸۸]
افزایش تعداد کارگاههای صنعتی در دهه ۱۳۵۰ نسبت به دهه های قبل از آن، به خوبی وجود رابطۀ مستقیم میان دو متغیر اقتصادی نفت و صنعت را نشان میدهد. در سال ۱۳۳۲ تعداد کارخانههای کوچک (با ۱۰ تا ۴۹ کارگر) کمتر از ۱۰۰۰ واحد بود اما در سال ۱۳۵۶ به بالاتر از ۷۰۰۰ واحد رسید.[۱۸۹]
در دوره جمهوری اسلامی نیز نقش آفرینی نفت در گسترش صنایع استمرار یافت. با پایان یافتن جنگ، دولت به ایجاد صنایع جدید و افزایش ظرفیت صنایع پیشین اقدام کرد و با بهره گرفتن از درآمد های نفتی صنایع بخش خصوصی را نیز مورد حمایت قرار داد. در برنامۀ خصوصی سازی که در دهۀ ۱۳۷۰ اجرا شد، صاحبان صنایع خصوصی شده از تسهیلات بانکی با بهره های پایین استفاده کردند و این تسهیلات عمدتاً از محل درآمد نفت تامین می گردید.
بررسی تحولات درآمد نفت و تعداد کارگاه های صنعتی در دوره جمهوری اسلامی نیز وجود رابطۀ مستقیم میان رشد این دو متغیر را نشان می دهد: براساس سالنامه آماری سال ۱۳۶۹، تعداد واحدهای صنعتی بزرگ کشور در نیمه اول دهه ۱۳۶۰ نه تنها افزایش نیافته بلکه سیر نزولی داشته است. اگرچه این کاهش تحت تأثیر ناامنی و شرایط انقلابی و سپس جنگ تحمیلی بوجود آمده است اما این دوره، درست همزمان با کاهش درآمد نفت ( شوک منفی قیمت ها)میباشد. مطابق جدول شماره ۱۰ درآمد نفت در سال۱۳۶۱، ۵/۱۶۸۹ میلیارد ریال است و تا سال ۱۳۶۵ (بجز سال ۶۲) از روند نزولی برخوردار است. در همین سال ها، صنایع بزرگ کشور نیز از پویایی چندانی برخوردار نبوده اند.
جدول شماره۱۰، درآمد نفت و تعداد کارگاههای بزرگ صنعتی در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵[۱۹۰]
سال
درآمد نفت به میلیارد ریال
تعداد کارگاههای بزرگ صنعتی
۱۳۶۱
ترمواکونومیک شاخهای از علوم حرارتی میباشد که از طریق ترکیب تحلیل ترمودینامیکی (اگزرژی) با اصول اقتصاد، اطلاعاتی را در اختیار طراح و یا اپراتور یک سیستم انرژی می گذارد که این اطلاعات از طریق روشهای متداول تحلیل ترمودینامیکی و ارزیابی اقتصادی قابل دستیابی نمیباشند ولی در عین حال برای طراحی و عملکرد یک سیستم به صرفه اقتصادی کاملاً ضروری هستند.
ترمواکونومیک برپایه این مفهوم است که اگزرژی (انرژی قابل استفاده سودمند) تنها مبنای منطقی برای تخصیص هزینه برهمکنشهای یک سیستم تبدیل انرژی با محیط اطرافش و همچنین منابع ناکارآمدی داخل آن سیستم میباشد. از آنجایی که ملاحظات ترمودینامیکی در ترمواکونومیک برمبنای مفهوم اگزرژی میباشد واژه های ترمواکونومیک و اگزرژواکونومیک میتوانند بصورت جایگزین استفاده شوند. هرچند که در حالت واقعی اختلافاتی بین این دو مقوله وجود دارد، ولی معمولاً در اکثر مراجع این دو واژه بصورت هم ارز در نظر گرفته میشوند.
یک تحلیل ترمواکونومیکی کامل از ۴ مرحله تشکیل میگردد:
-
- تحلیل اگزرژی
-
- تحلیل اقتصادی
-
- هزینه گذاری اگزرژی
-
- ارزیابی ترمواکونومیکی
یک تحلیل ترمواکونومیکی معمولاً در سطح اجزای سیستم صورت میگیرد و به محاسبهی هزینه های مربوط به تمامی جریانهای انرژی و مواد در سیستم و همچنین هزینه های مرتبط با ناکارآمدیهای ترمودینامیکی (تخریب اگزرژی) در داخل هر جز می پردازد. مقایسه بین هزینه مرتبط با تخریب اگزرژی و هزینه سرمایه گذاری یک جز، اطلاعات سودمندی را برای بهبود بخشیدن کارآیی اقتصادی آن جز و کل سیستم، در قالب تغییرات ساختاری در سیستم و یا تغییر در مقادیر پارامترهای طراحی، فراهم می آورد.
در بین روشهای موجود، در گام اول روش ارزیابی و بهینهسازی ترمواکونومیکی تکرار شونده موثرترین راهکار برای بهینهسازی طراحی یک سیستم میباشد. بویژه در مواردی که به علت کمبود اطلاعات (مثلاً توابع هزینه) و یا ناتوانی ما برای در نظر گرفتن مناسب فاکتورهای مهم (مانند ایمنی، در دسترس بودن و قابلیت تعمیرات و نگهداری سیستم) در مرحله مدلسازی، نمی توان از روشهای بهینهسازی ریاضی استفاده نمود، بکار بردن این روش بسیار سودمند خواهد بود.
اهداف ترمواکونومیک عبارتند از:
-
- محاسبهی هزینه جریان هر یک از محصولات در سیستمی که بیشتر از یک محصول دارد.
-
- بهینهسازی کل سیستم یا یک جز خاص از آن
-
- پی بردن به فرایند شکل گیری هزینه و جریان هزینه ها در یک سیستم
ترمواکونومیک از نتایج حاصل از شبیهسازی سیستمهای انرژی و تحلیل های ترمودینامیکی (اگزرژتیکی) و اقتصادی استفاده نموده و اطلاعات مفیدی را برای ارزیابی این سیستمها و همچنین بهینهسازی طراحی و عملکرد آنها با بکارگیری تکنیکهای مختلف بهینهسازی نظیر تکنیکهای ریاضی و هوش مصنوعی فراهم می کند.
۳-۲ تحلیل اگزرژی
یک تحلیل اگزرژی مکان، اندازه و همچنین منابع ناکارآمدی ترمودینامیکی در یک سیستم را مشخص مینماید. این اطلاعات که از طریق دیگری (مثلاً تحلیل انرژی یا قانون اول) قابل دستیابی نمیباشند برای بهبود دادن راندمان کل و همچنین کارآیی اقتصادی یک سیستم و یا برای مقایسه عملکرد سیستمهای مختلف بسیار سودمند میباشند. همچنین یک تحلیل اگزرژی، اگزرژی هر یک از جریانها، مقدار واقعی اتلاف انرژی و یا بعبارتی ناکارآمدیهای ترمودینامیکی (تخریب اگزرژی و اتلاف اگزرژی) و همچنین راندمان اگزرژتیک را برای هر یک از اجزای سیستم تعیین مینماید. در اینجا بعنوان قرارداد، کاری که بر روی یک سیستم انجام میگیرد و همچنین حرارت منتقل شده از سیستم منفی و کاری که توسط سیستم انجام میگیرد و حرارت داده شده به سیستم مثبت در نظر گرفته میشوند.
۳-۲-۱ اجزای اگزرژی
اگزرژی عبارت است از حداکثر کار مفید تئوری (کار محوری یا الکتریکی) که میتوان از یک سیستم حرارتی بدست آورد وقتی به حالت تعادل ترمودینامیکی با محیط برده می شود و تنها با محیط اطراف خود برهمکنش داشته باشد. یا بطور معادل میتوان گفت اگزرژی عبارت است از حداقل کار تئوری (محوری یا الکتریکی) مورد نیاز برای اینکه یک مقدار از ماده را از حالتی که در تعادل با محیط میباشد به یک حالت مشخص ببرد. بنابراین میتوان چنین تعبیر کرد که اگزرژی نشان دهنده میزان انحراف حالت یک سیستم نسبت به حالت محیط میباشد.
محیط یک سیستم بزرگ در حالت تعادل میباشد که متغیرهای حالت (T0,P0) و پتانسیل شیمیایی اجزای شیمیایی موجود در آن هنگامی که در فرآیندهای ترمودینامیکی به تبادل جرم و حرارت با سیستمهای دیگر می پردازد، ثابت میماند. این نکته مهمی است که هیچ واکنش شیمیایی نمیتواند بین اجزای شیمیایی محیط صورت گیرد. محیط عاری از هر گونه بازگشت ناپذیری است و اگزرژی محیط برابر صفر میباشد. محیط درواقع قسمتی از فضای اطراف هر سیستم میباشد.
در غیاب اثرات هسته ای، مغناطیسی، الکتریکی و کشش سطحی، اگزرژی کل یک سیستم Esys می تواند به چهار جز تقسیم گردد:
| (۳-۱) |
زیروند sysاگزرژی کلی و اگزرژی فیزیکی را از سایر مقادیر اگزرژی بواسطه شامل بودن انتقالهایی که مرتبط با جریانهای مواد میباشد، متمایز میسازد.
اگزرژی کل به ازای واحد جرم esys بصورت زیر خواهد بود:
| (۳-۲) |
اگزرژی فیزیکی برای یک سیستم ترمودینامیکی بوسیله رابطه زیر محاسبه میگردد:
| (۳-۳) |
که S و U و V به ترتیب نشان دهنده انرژی داخلی، حجم و آنتروپی سیستم میباشند. زیروند ۰ بیانگر حالت همان سیستم در دمای و فشار محیط میباشد.
نرخ اگزرژی فیزیکی که مربوط به جریان جرمی میباشد و با زیروند ms نشان داده می شود عبارت است از:
| (۳-۴) |
جهت بررسی رابطه بین پاداش اجتماعی و فرسودگی شغلی کارکنان از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج بررسی داده ها در جدول ۴–۸، نشان داد در سطح اطمینان ۹۹ درصد (۰۱/۰=α)، داده ها فرضیه صفر (H0) را رد و فرضیه پژوهش (H1) را تایید می نمایند، چرا که (۰۱/۰=α > ۰۰۰/۰=Sig.). بنابراین، می توان ادعا نمود بین پاداش اجتماعی و فرسودگی شغلی کارکنان رابطه معنادار منفی (غیر مستقیم) وجود دارد، به طوری که مقدار این همبستگی ۴۶/۰ است. محاسبه ضریب تعیین (۲۲/۰=r2)، نشان می دهد که ۱ درصد تغییر در جهت افزایش پاداش اجتماعی به میزان ۲۲ درصد فرسودگی شغلی کارکنان را کاهش می دهد و بر عکس. همچنین، جدول ۴–۷، نشان داد بین ابعاد پاداش اجتماعی (حمایت سرپرستان و حمایت همکاران) و فرسودگی شغلی کارکنان نیز رابطه معنادار منفی وجود دارد.
۵- فرضیه ۴: پاداش اجتماعی توان پیش بینی کنندگی اعتیاد به کار کارکنان را دارد.
-
- جهت آزمون آماری فرضیه ۵، فرضیه های آماری عبارت است از:
اعتیاد به کار کارکنان توسط پاداش اجتماعی قابل پیش بینی نیست.
اعتیاد به کار کارکنان توسط پاداش اجتماعی قابل پیش بینی است.
و به صورت ریاضی داریم:
۰= ۲β = ۱β :H0
j= 1 & 2 ۰ ≠ jβ :H1
پس از آن که مشخص شد پاداش اجتماعی شامل حمایت سرپرستان و حمایت همکاران، رابطه معناداری با اعتیاد به کار دارند، آزمون تحلیل رگرسیون خطی گام به گام اجرا شد و بعد از طی ۲ گام مشخص شد که هر دو متغیر حمایت سرپرستان و حمایت همکاران در مدل باقی مانده و وارد معادله رگرسیون می شوند. در ادامه گام های طی شده در رگرسیون گام به گام و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار می گیرد:
-
- گام اول: در این مرحله اولین، مهمترین و تاثیرگذارترین متغیری که در معادله خطی رگرسیون معنادار شده است، حمایت سرپرستان (X1) است. این بدان مفهوم است که متغیر مزبور بیشترین تأثیر را در اعتیاد به کار کارکنان دارا است. در این مرحله ضریب همبستگی ۴۷۳/۰=R، ضریب تعیین ۲۲۴/۰= R2 و نیز ضریب تعیین تعدیل شده ۲۲۱/۰ =R2adj محاسبه شد. از طرف دیگر مقدار F حاصل از تجزیه واریانس برابر ۰۵/۷۷ =F است که با احتساب ۰۰۰/۰ = . Sigدر سطح کمتر از یک هزارم معنی دار می باشد. لذا، می توان بر اساس ضریب تعیین بدست آمده، چنین اظهار کرد که ۴/۲۲ درصد از اعتیاد به کار کارکنان توسط بُعد حمایت سرپرستان از ابعاد پاداش اجتماعی قابل پیش بینی است.
-
- گام دوم: در این مرحله (گام نهایی)، متغیرهایی که در معادله خطی رگرسیون معنادار شده است، حمایت سرپرستان (X1) و حمایت همکاران (X2) است. در این مرحله ضریب همبستگی ۴۸۸/۰=R، ضریب تعیین ۲۳۸/۰= R2و نیز ضریب تعیین تعدیل شده ۲۳۳/۰ =R2adj محاسبه شد. از طرف دیگر مقدار F حاصل از تجزیه واریانس برابر ۶۰/۴۱ =F است که با احتساب ۰۰۰/۰ = . Sig در سطح کمتر از یک هزارم معنی دار می باشد. لذا، می توان بر اساس ضریب تعیین بدست آمده، چنین اظهار کرد که ۸/۲۳ درصد از اعتیاد به کار کارکنان توسط متغیرهای حمایت سرپرستان و حمایت همکاران از ابعاد پاداش اجتماعی قابل پیش بینی است.
جدول ۴-۹: ضرایب متغیرهای وارد شده در معادله رگرسیون گام به گام (فرضیه ۴)
| متغیرهای پیش بین | B | Beta | t | Sig. |
| حمایت سرپرستان | ۱۸۶/۰ | ۳۱۹/۰ | ۶۵/۳ | ۰۰۰/۰ |
| حمایت همکاران | ۱۲۳/۰ | ۱۹۵/۰ | ۲۴/۲ | ۰۲۶/۰ |
| عدد ثابت (عرض ازمبداء) | ۸۴/۱ | - | ۶۲/۹ | ۰۰۰/۰ |
بحث ما این نیست که سود نباشد بلکه کسب سود را عبادت نیز میدانیم. اما سود آوری را هدف نهایی و غایی نمیدانیم، بلکه هدف نهایی ما رضای خداست که با رشد مشتریان محقق خواهد شد و سودآوری بلند مدت در مرتبههای پایینتر و در طول رضایت خداوند خواهد بود (چون که صد آید نود هم پیش ماست). در واقع اگر با نگاه سودآوری نیز نگاه شود به این نتیجه میرسیم که برای سود آوری باید مشتری و نیازهایش را به درستی و کامل شناخته شود. حال چه کسی بیش از خداوند که خالق این انسان است از انسان شناخت دارد؟ و این شناخت در مکتب اسلام که کاملترین دین و دین خاتم است وجود دارد.
ادبیات مشترک شما با نگاه معمول بازاریابی چیست؟ بحث شما آسمانی است.
دنیایی هم هست. مثلا بسیاری از افراد ایرانی از بنز استفاده نکردهاند و از کسانی هم که استفاده کردهاند صحبت نکردهاند، اما بنز را به عنوان یک ماشین با کیفیت میدانند. در واقع شرکت بنز در مقابل خود یک فرد را ندارد، بلکه یک عصر را دارد. پس باید کالایی را تولید و عرضه کند که نه تنها به ضرر مشتری نباشد و مشتری بعد از مدتی احساس ضرر نکند، بلکه در مسیر نیازهای واقعی مشتریان هم باشد. این موضوع باعث ایجاد یک هویت برای شرکت خواهد شد و اعتماد مشتریان به عنوان سرمایه اصلی شرکت خدشهدار نشده و بر آن افزوده خواهد شد.
در قرآنکریم داریم: کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک. ممکن است مشتریان هیچ گاه به ارزش کار ما حتی در طولانی مدت هم پی نبرند
این مطلبی که اشاره شده تا قسمتی صحیح است اما جامعه بر اساس نگاههای تمامی ادیان آسمانی به سمت تعالی پیش خواهد رفت و این تعالی از آیاتی از قرآن کریم نیز به چشم میخورد که آینده را روشن میبیند و باطل را نابود شدنی است (قرآن، سوره مبارکه اسراء، ۸۱) و جایی که باطل را کف روی آب تشبیه کرده است (قرآن، سوره مبارکه رعد، ۱۷) که این کف به کناری رفته و نابود میشود.
میخواهیم اسلامی عمل کنیم نمیخواهیم چشممان را محدودتر کنیم، بلکه میخواهیم چشممان را بازتر کنیم. باید یک تعریف عملی ارائه کنید.
باید تعریفی ارائه شود که در آن درک مناسبی برای مخاطب غربی بوجود بیاید. بحث را دنیایی کنید.
هنگامی که انسان را نشناخته باشید باید مرتبا کالای خود را تغییر دهید وهزینه کنید تا چرخه عمر کالا به سمت افول نرود.
هدف خود در بازاریابی اسلامی را رضای خدا قلمداد کردید. یک مقدار هوایی است و این خود غل و زنجیر است.
هوایی به نظر می رسد چون تاکنون به آن توجه نشده است و رضای خدا را مورد توجه قرار ندادهایم.
هنگامی که هدف سود است و گفته میشود خدا را در نظر داشته باشید این میشود غل و زنجیر. ولی اگر هدف رضایت خداوند باشد هدایت کننده و شناخت دهنده خواهد بود.
فطرت دو مولفه دارد:
تمایل شدید به آنچه بهتر میداند(بعد ادراک)
در این بعد اگر کالایی قرار است تولید شود که در مسیر نیازهای انسان نباشد به طور حتم باید با رنگ و لعاب حق مزین شود تا مشتری آن را بپسندد و خریداری کند.
بعد خود فطرت(واقعی فطرت)
در صورت ارضای به اندازه و مشروع همان نیازهای فطری انسان احساس آرامش خواهد کرد.
مولفه اول با عنوان یک شکاف نیاز اشاره خواهد شد.
نکته مولفه موجود هم رسیدن به آرامش است( هنگامی که نیازها به صورت متعادل ارضا شود افراد به صراط مستقیم نزدیک خواهند شد. و این همان الا بذکر الله تطمئن القلوب است که باعث آرامش خواهد شد و مصرف گرایی را کم کرده و نهایتا از بین خواهد رفت.
شاید هدف در بازاریابی باید سود پایدار در دنیا و آخرت باشد.
آن هدفی که در مخاطب دنبال میکنم هم باید خدمت باشد. و هدف می شود آرامش واقعی و پایدار در مخاطب.
برای آرامش پایدار باید چند عنصر را ایجاد کنم. ۱)نیاز ۲)میزان ارضا ۳)نحوه ارضا. به نظر میرسد غیر از این هیچ آرامش پایداری بوجود نیاد.
حتی اهمیت دارد که به چه کسی میفروشم. پولی که دریافت میکنیم در وهله اول آرامش ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در مرحله دوم چون با این پول سرمایه گذاری کردهایم آرامش دیگر مشتریان را نیز از بین خواهد برد.
این هدف که برای بازاریابی اشاره شده است، را به عنوان هدف میانی تعریف کردهایم.
نکتهای را باید در مورد آرامش اشاره کرد این است که خود این آرامش پایدار باعث بوجود آمدن مشتری پایدار خواهد شد.
۷
صاحب نظر در حوزه بازاریابی و مدرس دانشگاه در حوزه مدیریت و بازاریابی
در بازاریابی اجتماعی هم سود آوری تبصره ای میخورد به عنوان نیاز جامعه.
این بحث نزدیک به بازاریابی اجتماعی است.
در ادبیات بازاریابی در تمام فلسفهها به انسان به مثابه مشتری مینگرند در حالی که در اسلام به مشتری به مثابه یک انسان نگریسته میشود. در واقع بازاریابی نمیشود که فقط فروش صورت گیرد بلکه فروش هم صورت میگیرد و در کنار آن به انسانیت انسان و اینکه آیا آن مشتری به آن محصول نیاز دارد یا خیر نیز توجه میشود.
اگر پیش فرض اساسی بازاریابی تغییر کند خود ما تکنیکها را باید تولید کنیم نه اینکه در احادیث به دنبال تکنیک بگردیم.
بحث این پژوهش هم تغییر همان مبناست و به ارائه تکنیک نمیپردازد. و به نظر میرسد توصیههایی که در احادیث در مورد خرید و فروش است در ناحیه همین تکنیکها باشد و در زمینه مبنا وارد نشده است.
احتمال دارد نیازهایی که عنوان میشود خیلی کلی باشد چرا که در قرآن که ریز به ریز اشاره نشده است.
در قرآن اشاره شده است ولی مفسران قرآن و فلاسفه اسلامی به مواردی اشاره کردهاند که از نظر آنها استفاده میشود.
آنها به جمال و زیبایی هم اعتقاد دارند ولی نام فطرت بر آن نمیگذارند. به ابداع و نوآوری و غیره هم اعتقاد دارند.
بحث این نیست که آنها تاکنون این نیازها را ندیدهاند بلکه بحث این است که:
نیازهای فطری وجود دارد
نیازهای فطری در همه انسانها مشترک است مگر اینکه پوششی روی آن نیازها بوجود آمده باشد ولی همچنان از بین نمیرود.

