ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع رابطه بین ساختار سازمانی و عملکرد سازمانی با ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ساختار بخشی در موارد فوق اثربخش است: اندازه شرکت بزرگ باشد، شرکت با تنوع محصول و تنوع بازار همراه باشد، محیط شرکت زیاد پیچیده و زیاد پویا نباشد( محیط بسیار پیچیده و بسیار پویا با مساله عدم استاندارد کردن محصولات و فرآیندها مرتبطند در صورتی که در ساختار بخشی در داخل بخش­ها استاندارد سازی وجود دارد) Abernethy,2012)- .(Stoelwinder
از مزایای ساختار بخشی می­توان به موارد زیر اشاره کرد(رضاییان،۲۴۱:۱۳۸۲):
* با واگذاری کامل اختیارات و مسولیت های تولید و فروش یک کالا یا خدمات خاص به یک واحد، اهداف بخش با اهداف کلی سازمان همسویی پیدا می کند.
*وسیله­ای برای تربیت مدیران ارشد سازمان می باشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
*مدیران بخوبی از نتیجه کار خود اطلاع می یابند.
*جو رقابتی در بین بخش­ها ایجاد می­ شود و قادر خواهند بود محصولات جدیدی تولید کنند.
*عملکرد ضعیف یک بخش تاثیر زیادی بر بخش دیگر نمی­گذارد.
*بدلیل استفاده از ساختار وظیفه ­ای در درون بخش­ها ، بخش­ها از مزایای صرفه جویی ناشی از مقیاس در برنامه ­ریزی، جذب سرمایه و توزیع ریسک بهره می­جویند .
از نقاط قابل بهبود ساختار بخشی می­توان به موارد زیر اشاره کرد(رضاییان،۲۴۱:۱۳۸۲):
* بعلت وجود مدیران و متخصص­های زیاد و واحدهای موازی در بخش­ها هزینه بسیار بالا است.
*برای اعمال کنترل بر بخش­ها باید متخصصینی در دفتر مرکزی شرکت گمارده شود که موجب افزایش هزینه می­ شود.
*به علت مشکل هماهنگی بین بخش­ها نقل و انتقال کارکنان با مشکل مواجه می­ شود ، کارکنان چند مهارتی نمی شوند.
* بین واحدها بعلت استفاده نامتوازن از امکانات متمرکز شرکت تعارض ایجاد می­ شود.
با وجود این معایب ساختار بخشی مزیت آن برای بیشتر شرکت های بزرگ و بسیاری از شرکت­های کوچک ، بسیار بیش از ضعف بالقوه آن­هاست .با توجه به این­که در ساختار بخشی مدیران ارشد سازمان مسئول تدوین و استفاده از استراتژی­ها هستند، کنترل­های سازمانی سبب به وجود آمدن بینش صحیح در کارکنان می­ شود (رابینز،۳۰۸:۱۳۸۹). با این هدف که چه فعالیت­ها و رفتاری سبب افزایش قدرت رقابتی شرکت می­ شود.کاربرد اثربخشی استراتژی­ های متنوع، زمانی نتیجه می­دهد که شرکت به نحو مطلوب از هر دو نوع کنترل استفاده کند. کنترل استراتژیک به طور جزیی از مقیاس­های بلند مدت و استراتژیک بوسیله مدیران شرکت­ها به منظور ارزیابی عملکرد مدیران و قسمت­ های آن­ها استفاده می­ کند. کنترل­های استراتژیک بیش­تر بر قضاوت ذهنی تاکید دارد و در عین حال ممکن است از بینش در ارزیابی نیز استفاده کند. کنترل استراتژیک بطور مخصوص نیاز به سطح بالایی از تنوع فکری در میان مدیران ارشد دارد. زیرا تنوع فکری، باعث بوجود آمدن تنوع فکر و عقیده درباره ارتباط اثربخش بین مدیران می­ شود.کنترل مالی به صورت جزئی مقیاس­های عینی (مثل بازده سرمایه) را برای ارزیابی بازده واحدهای مالی-تجاری و عملکرد مدیران واحدها، به مدیران سطوح عالی ارائه می­دهد . به دلیل گرایش به پیامدهای مالی، کنترل های مالی و استراتژیک بر عملکردهای متعدد که بوسیله بخش­های متعدد انجام می­ شود، تاکید دارد (Stoelwinder- Abernethy, 2012).
ج. بوروکراسی
ماکس وبر معتقد است:” اقتدار و یا قدرت عبارت است از تحمیل زور بر روی افراد به خاطر اطاعت و فرمانبرداری و اجرای فرامین بدون چون و چرای دستورهای مافوق، و اختیار، عبارت است از دریافت دستورات مافوق و عمل نمودن به آن­ها با خاطری آسوده”
وبر معتقد است که در سیستم­هایی که اداره امور یک سازمان را بر عهده دارند ، بر اساس تفویض اختیارات عمل می گردد، افراد سازمانی مسئول ایفای نقش­هایی هستند که صدور فرامین و دستورات قانونی را بایستی انجام دهند . وبر مشخص کننده انواع سازمان­های اجتماعی است . وی مطالعه و بررسی هایی را بر روی این دسته از سازمانها انجام داده و در سه زمینه اختیارات را طبقه بندی نموده است(اقتداری،۲۳: ۱۳۸۶) .

 

    1. اختیارات فردی یا حکومت فرهی: که برپایه صفات شخصی رهبر و نیروی ویژه او استوار است . شخص رهبر در پرتو ویژگی­ها و جذبه خود موفق می­ شود، اختیاراتی را برای خود به دست آورده و مرکز قدرت و فرماندهی می­گردد . وبر آن را به عنوان حکومت اجتماعات اولیه مشخص می­سازد . در این نوع حکومت، کیفیت اختیار بر پایه و اساس خصوصیات شخصی رهبر پایه­گذاری گردیده است(Ahmed, 2013) .

 

    1. اختیار عرفی و یا حکومت نقلی: بنیان آن بر اساس عرف ، عادت ، سنت و آئین هر اجتماع مبتنی بر مذهب و اصالت نقل می­باشد و صرفاً با گذشت زمان و استقبال همگان ضمانت اجراء پیدا می­ کند . در صورتی که احراز پست رهبری براساس وراثت پایه­ریزی گردیده باشد، نقش رهبر نقشی است غیر از نقش شخصی و یا فردی وی . ماکس وبر در پرتو وجود اختیارات عرفی و یا حکومت نقلی به این نتیجه رسید که تشکیلات و فرم سازمان حقیقی دارای دو سیستم و یا دو نمونه بارز در این مرحله می­گردد (ایران­نژاد­پاریزی- ساسان­گهر ،۱۵۴:۱۳۸۵).

 

الف – سیستم موروثی ؛ جائی که تمام مریدان و یا پیروان رهبر کارهای خویش را براساس دریافت مزد و پاداش انجام می­ دهند و مشاغل آن­ها بین خانواده­های مریدان و اطرافیان تقسیم می­گردد.
ب - سیستم فئودالیسم که مریدان و یا عضوهای ارشد سازمانی دارای آزادی زیادتری بوده و از خود منافع و درآمد کافی داشته و خود را به طور عرف و عادت مدیون رهبر دانسته و به او وفادار خواهند بود. .در سیستم فئودالیته، پایه و اساس کار ، برروی جنبه­ های پرداخت عشریه مادی و دریافت حقوق دائمی بوده است . نمونه این سازمانها ؛ کارخانه فورد آمریکا است .

 

    1. اختیارات قانونی و یا حکومت عقلی: که مدار آن بر مذهب، اصالت، عقل و منطق بنیانگذاری گردیده است و سلسله احکامی که از استنباطات منطقی و عقلانی حاصل می­گردد، توسط افراد جامعه به منزله قانون پذیرفته می­ شود. در حقیقت این نوع اختیار، اختیاری است که سازمان بوروکراسی را پایه ریزی نموده است(ایران­نژاد­پاریزی- ساسان­گهر ،۱۵۴:۱۳۸۵).

 

توجه ماکس وبر، جامعه شناس روشنفکر آلمانی، بیش­تر معطوف به این مسئله بود که چگونه می­توان ساختار سازمان­ها را به طور مناسبی طراحی کرد. افکار و نظریه­ های وبر، تأثیر عمده­ای بر رشته­ های مدیریت و جامعه شناسی سازمان­ها داشت. این افکار در واکنش نسبت به تلقی او از کاستی­های سازمان­های عصر خودش شکل گرفت. دولت وقت آلمان ، موضوع ویژه مورد مطالعه وبر بود (ایران­نژاد­پاریزی- ساسان­گهر ،۱۳۸۵،۷۱). وی بر این باور بود که افراد به دلیل موقعیت اجتماعی خاص و وجهه و اعتبارشان اقتدار می­یابند و در منصبهای اصلی و مهم ساختار اجتماعی آلمان قرار میگیرند، نه بدلیل توانائیها و شایستگیهایشان. به همین دلیل او مدعی بود که سازمانها با همه ظرفیت و توان خود کار نمیکنند. بنابراین باید شکل جدیدی از سازمان را طراحی کرد که به حل این مسئله کمک کند در عمق تفکر وبر، مفهوم بوروکراسی قرار دارد. یعنی شکل سازمانی مطلوبی که به طور منطقی طراحی گردد بسیار کارا باشد، از اصول منطق و نظم پیروی کند، و بر مبنای اختیار مشروع بنا نهاده شود. از جمله ویژگی­های خاص بروکراسی وبر می­توان به موارد ذیل اشاره کرد (ایران­نژاد­پاریزی- ساسان­گهر، ۱۳۸۵،۷۵):

 

    1. تقسیم کار روشن: مشاغل به خوبی تعریف می­شوند و کارکنان در انجام آن­ها بسیار مهارت می­یابند.

 

    1. سلسله مراتب واختیارات روشن: اختیار و مسئولیت برای هر منصب به خوبی تعریف می­ شود و هر مقامی به مقام بالاتر از خود گزارش می­دهد.

 

    1. قواعد و رویه­های رسمی: دستورالعمل­های مکتوب ، رفتار و تصمیم­ها را هدایت می­ کند و سوابق پرونده ­ها به طور مکتوب نگهداری می­گردد .

 

    1. برخورد غیر شخصی: قواعد و رویه­ ها به طور یکسان و بدون استثناء در مورد همه رعایت می­ شود و با هیچ­کس برخورد ویژه صورت نمی­پذیرد .

 

    1. مسیر ترقی مبتنی بر شایستگی: انتخاب و ارتقاء کارکنان بر مبنای توانایی و عملکرد آنان صورت می­پذیرد .

 

وبر بر این باور بود که سازمان­ها در حالت بوروکراسی بهتر عمل می­ کنند و از منابع نیز به طور کارا استفاده می­ شود و عدالت و انصاف در برخورد با کارکنان و ارباب رجوع رعایت می­گردد و این که سازمان اداری کاملاً بوروکراتیک ، از دید صرفاً فنی ، سازمانی است که توان رسیدن به بالاترین سطح کارایی را دارد و از نظر دقت، ثبات، رعایت انضباط، و قابلیت اعتماد بر هر نوع دیگری از سازمان، برتری دارد. در واقع، بوروکراسی قابلیت پیش بینی رفتار افراد و سازمان را افزایش می­دهد و هم از حیث کارآیی زیاد و هم از حیث قلمرو عملیات، بر انواع دیگر سازمان برتری دارد و به طور رسمی برای انجام هرگونه کار اداری قابل استفاده است(بهرامی،۱۳۹۲).
برتز و استاکو در انگلستان با بررسی بیست شرکت تولیدی، دو شکل کاملاً متفاوت طرح سازمانی را ارائه کردند (رضاییان،۵۱:۱۳۸۲):

 

    1. ساختار مکانیکی

 

    1. ساختار ارگانیکی

 

ساختار مکانیکی که بوروکراتیک­تر بوده و برای محیط­های پایدار مناسب است. این ساختار در چنین محیط‏هایی پیشرفت می­ کند ولی در صورت بروز تغییرات سریع در محیط و نامطمئن شدن آن با دشواری هایی مواجه می­ شود . ساختار ارگانیکی کم­تر بروکراتیک است . این ساختار برای وضعیت­های متلاطم بسیار مناسب بوده و در محیط­های پویا عملکرد بهتری دارد . طرح های سازمانی خاصی که برحسب نحوه ترکیب قسمت­ های اصلی سازمان شکل می­گیرند را می توان به دو دسته طرح های مکانیکی و طرح های ارگانیکی تقسیم کرد . مینتز برگ سه شکل معمول سازمانهای مکانیکی یعنی بروکراسی ماشینی، بروکراسی حرفه ای و بروکراسی بخشی را از هم متمایز ساخته است . این سه طرح از حیث وضعیت اندازه ، مدیریت میانی ، ستاد پشتیبانی اداری ، و ستاد فنی و حرفه ای با هم متفاوت اند(بهرامی،۱۳۹۲). ماکس وبر معتقد است اگر در اجتماعاتی ، سازمان یا سازمانهای بروکراسی مطلوبی وجود داشته باشند ، سیستم های اداری در آن جوامع زمانی به صورت ایده آل در خواهند آورد که کلیه فعالیت های خود را در قلمرو اختیار قانونی منظم و مرتب کرده تا این سازمان یا سازمان ها دائمی و پابرجا باشند و لازمه قانونی بودن اختیار را وجود شرایط چهارگانه زیر می داند(بهرامی،۱۳۹۲):

 

    1. در سازمان بوروکراسی تمام قراردادهای سازمانی بر پایه توافق انعقاد گشته و بین مدیر و کارمند اختیارات بر پایه اقتدار قانونی استوار می باشد . تا حدود زیادی ماکس وبر معتقد است که تحمیل اختیارات که انطباق نزدیکی بابرهان های عقلی و منطقی دارد تحمیلی است. وی می گوید: در سازمان های بوروکراتیک تحمیلی که بر پایه منطق استوار گردیده باشد اصلی ضروری و جایزاست.

 

    1. کلیه قوانین و مقرراتی که منشاء اختیارات می باشند ، احکامی است کلی و لازمه به ثمر رساندن آن احکام وجود حتمیت اجرا در کلیه سطوح سازمانی می باشد .

 

    1. افرادی که به عنوان مدیران سازمانی انجام وظیفه می­نمایند دستورالعمل هایی را که صادر می نمایند بایستی بر اساس تفویض اختیارات و بر پایه اعتبارات شغلی صادر کنند نه به اعتبار نظریات شخصی خودتان.

 

    1. در یک سازمان بوروکراتیک ، اعضای سازمان هم به نوبه خود می بایستی دریافت دستورات و اوامر مافوق خود را شخصی تلقی ننموده ، بلکه آنها را ناشی از پست و مسئولیت سازمانی بدانند و به اعتبار مقام و موقعیت سازمانی از آنها پیروی نمایند.

 

به طور کلی ماکس وبر نظریه بوروکراسی را تئوری همگانی نامیده و معتقد است که اصول و مبانی این تئوری در تمام سازمان ها و مکان های مختلف صادق بوده و قواعدی که به عنوان ویژگی های بروکراسی عرضه نموده در تمام جوامع بشری به صورت یکسان قابل اجرا می باشد.
*بوروکراسی ماشینی
اداره امور یک سازمان گسترده و بزرگ امری است بس پیچیده و مشکل که به آسانی نمیتوان کلیه مشکلات را در مواقع معین و مشخص دریافت نمود و با تجزیه و تحلیل و سیاستهای خاص آنها را رفع رجوع نمود. از این رو ماکس وبر به خاطر این که در سازمان های اجتماعی ، یکنواختی به وجود آورد و اختیارات اعضاء سازمانی را بر پایه اقتدار منطقی و قانونی بنا نهاد ، معتقد است که سازمان بوروکراسی عبارت است از یک دستگاه داد و ستد که اشخاص داد خواهی و شکایت و یا درخواست خود را از یک قسمت ماشین واردمی کنند و پس از یک سلسله عملیات ، جوابی را که بر طبق چهارچوب قانون و مقررات سازمانی تهیه گردیده دریافت می دارند ، چون سازمان بروکراسی را سازمانی ماشینی می دانند ، در حل و فصل مشکلات نظریات شخصی را جایز نمی دانند از این رو کلیه جریانات اداره امور یک سازمان با روشی غیر شخصی اداره می گردد. بوروکراسی ماشینی در مورد بکار گیری استاندارها در نظام اداری است و مفهوم کلیدی این نوع بوروکراسی استاندارد کردن است. بوروکراسی ماشینی اگر خوب اجرا شود از لحاظ اقتصادی و با صرفه بودن قابل توجه است . در این نظام به خلاقیت نیاز چندانی نیست و نقاط ضعف آن است که کارکنان باید در چاچوب مقررات و تجربیات امور محوله را انجام دهد و در صورت مواجه شدن با مسئله ای نا آشنا از حل آن باز خواهند ماند و نیز احساس پوچی و از خود بیگانگی درکارکنان وجود دارد. بوروکراسی ماشینی درکل درادارات که تولید بیشتر داشته باشند، مورد استفاده بیشتر قرار میگیرد و تاکید این نوع ساختاربه سلسله مراتب سازمانی میباشد، بوروکراسی ماشینی در محیط های ساده و پایدار بهترین کارآیی را دارا میباشد. به گفته هنری مینتزبرگ در بوروکراسی ماشینی وظایف عملیاتی بسیار تکراری بوده و قوانین و مقررات بسیار رسمی است و وظایف سازمانی در بخش­های وظیفه ای گروه بندی شده اند و اختیار متمرکز می باشد. استفاده از این نوع بوروکراسی اغلب در سازمانهای تولید کننده در مقیاس انبوه و سازمانهای دولتی متداول است . اعضای این سازمانها کارهای تخصصی ویژه ای را به طور استاندارد، در تأیید راهبردها و استراتژیهای سازمان انجام می دهند واز خطوط روشن سلسله مراتب سازمانی برخور دارند و مجموعه گسترده ای از مدیران میانی را به کار می گیرند. در این بوروکراسی ها معمولاً از ساخت وظیفه ای استفاده می شود و فعالیت نیروهای منفی توسط بخش گسترده ای از نیروهای ستادی حمایت می شود . اختیار تصمیم گیری در رأس ساتراتژیک یا رأس هرم سازمانی متمرکز است و از عدم تمرکز اجتناب می شود . بروکراسی ماشینی در محیط های ساده و پایدار بهترین کارکرد را دارد . برای مثال می توان به برخی از سازمانهای دولتی اشاره کرد که دارای ستادهای فنی و پشتیبانی گسترده­اند، ساخت بلند دارد و تعداد زیادی از مدیران میانی را بکار میگیرند(ایران­نژاد­پاریزی- ساسان­گهر ،۷۷:۱۳۸۵ ).

نظر دهید »
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با مطالعه اثر مایعات یونی بر پایداری و فعالیت هیدرولازی ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

۳-۳-۲-۳- روش تهیه استوک[۸۴] باکتری
برای تهیه استوک از باکتری­ های حاوی ساختار پلاسمید، ابتدا از باکتری مورد نظر کشت یک شبه[۸۵] گذاشته شد. سلول­ها به کمک سانتریفوژ رسوب داده شدند و سوپ رویی دور ریخته شد. سپس به نسبت ۱:۱ گلیسرول استریل ۵۰% به محیط کشت LB اضافه شد. آن­گاه رسوب سلول­ها در حجم اولیه محیط کشت، از این محلول حل شدند. در آخر آمپی­سیلین با غلظت نهایی μg/ml 100 به سلول­ها اضافه شد و در C°۲۰- ذخیره گردید.
پایان نامه - مقاله
۳-۳-۲-۴- کشت باکتری و القای بیان آنزیم نوترکیب
کلنی مورد نظر از بین باکتری­ های ترانسفورم شده انتخاب شد و به محیط کشت LB دارای آنتی بیوتیک آمپی­سیلین (μg/ml100) انتقال یافت. پس از رشد باکتری به مدت ۱۶ ساعت در دمای °C 37، کشت ۱ درصد تلقیح از نمونه باکتری رشد کرده، در حجم ml 20 محیط LB با آمپی سیلین ایجاد شد. پس از گذشت ۴ ساعت از کشت اولیه باکتری ها در دمای °C 37، زمانی که کدورت محیط در طول موج nm 600 به ۹/۰ رسید، با افزودن IPTG (با غلظت نهایی mM 1) به محیط های کشت بیان پروتئین نوترکیب القا شد و با کاهش دمای انکوباتور به °C 30 شرایط برای تولید آنزیم نوترکیب توسط باکتری­ ها فراهم شد. پس از گذشت ۵ ساعت از زمان القا، سلول های باکتری به کمک سانتریفوژ به مدت ۵ دقیقه با دور rpm 5000 رسوب داده شدند و در حجم اولیه، در بافر تریس mM 50 دوباره حل شدند و به مدت ۱۶ ساعت در °C 20- فریز شدند.
۳-۳-۲-۵- بهینه سازی بیان آنزیم نوترکیب
در این بخش بهینه­سازی بیان پروتئین نوترکیب ابتدا با انتخاب بهترین کلنی از نظر بیان TTL بر اساس میزان فعالیت آنزیمی عصاره سلولی و سپس بهینه سازی زمان پس از القا بر اساس روش SDS-PAGE انجام شد.
۳-۳-۲-۵- ۱- انتخاب بهترین کلنی از نظر بیان آنزیم TTL
ساختار پلاسمید حاوی ژن آنزیم TTL به روش گفته شده در بخش ۳-۳-۲-۲ به درون باکتری منتقل شد. سپس با لیز باکتری­ ها پروتئین­های درون سلول جدا شدند (بخش ۳-۳-۲-۵) و سنجش فعالیت آنزیمی در مورد هرکدام از نمونه­ها انجام شد (بر اساس روش ذکر شده در بخش ۳-۳-۶). از بین ۶ کلنی ترانسفورم شده بر اساس میزان توانایی تولید آنزیم ۱ کلنی انتخاب شد و به صورت غلیظ شده در دمای°C 20- ذخیره گردید و در مراحل بعد مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۳-۲-۵-۲- انتخاب بهترین زمان پس از القا
برای بهینه سازی بیان یک پروتئین نوترکیب پیشنهاد شده است که یک آنالیز زمانی با SDS-PAGE برای تشخیص سطح بیان پروتئین در زمان­های مختلف پس از القا انجام گیرد. محتوای پروتئین درون سلولی به طور معمول دارای یک تعادل بین میزان پروتئین­های محلول درون سلول و میزان پروتئین­های موجود دراجسام نامحلول و پروتئین­های در حال خراب شدن است. با بررسی میزان پروتئین موجود در عصاره سلولی در زمان­های مختلف پس از القا، می­توان مدت زمان پس از القا را یافت.
ابتدا از کشت یک شبه باکتری در محیط LB جدید به همراه آمپی­سیلین، ۱% تلقیح انجام شد و به مدت ۴ ساعت در دمای °C 37 با rpm 200 به باکتری­ ها اجازه رشد و تکثیر داده شد. زمانی که کدورت محیط در طول موج nm 600 به ۹/۰ رسید، ابتدا ml1 از باکتری­ ها به عنوان نمونه القا نشده برداشته شد و پس از سانتریفوژ rpm 5000 به مدت ۵ دقیقه، رسوب سلولی در μl 50 بافر نمونه SDS-PAGE با غلظت X1 (جدول ۳-۵) حل شد. سپس القای بیان پروتئین با IPTG با غلظت نهایی mM انجام شد. محیط کشت در دمای °C 30 قرار داده شد. پس از گذشت زمان ۴، ۵، ۶ و۲۴ ساعت از القا، ml 1 از محیط کشت نمونه­برداری شد و پس از سانتریفوژ رسوب سلولی در μl 100 بافر نمونه SDS-PAGE با غلظت X1 (جدول ۳-۶) حل شد. نمونه­ها تا زمان انجام SDS-PAGE در ۲۰- نگهداری شد.
۳-۳-۲-۶- استخراج عصاره سلولی حاوی لیپاز TTL
سلول های فریز شده با قرار گرفتن در دمای اتاق ذوب شدند و سپس به مدت ۲ تا ۳ ساعت در حضور آنزیم لیزوزیم با غلظت نهایی mg/ml 1/0 انکوبه شدند. آن­گاه هر ml 5 از محلول باکتری­ ها با بهره گرفتن از دستگاه سانیکاتور با شدت % ۶۰ در مراحل ۳۰ ثانیه ای با رعایت فواصل زمانی ۱ دقیقه ای که محلول در یخ قرار داده می شد، در مجموع به مدت ۴ دقیقه سانیکیت شدند. سپس پروتئین های دناتوره شده، غشاهای سلولی و سایر عوامل نامحلول به کمک سانتریفوژ با دور rpm 8500 به مدت ۱۰ دقیقه جدا سازی شدند و محلول رویی به عنوان مخلوط پروتئینی حاوی آنزیم لیپاز مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۳-۳- روش تخلیص آنزیم لیپاز TTL
۳-۳-۳-۱- روش رسوب دهی دمایی
در مرحله اول تخلیص، با توجه به مقاومت دمایی آنزیم TTL، رسوب دهی دمایی مخلوط پروتئینی در دمای °C 65 در بن ماری به مدت ۴۰ دقیقه و بلافاصله یخ گذاری به مدت ۳۰ دقیقه به منظور حذف پروتئین های غیر مقاوم به دما انجام گردید. سپس با سانتریفوژ دور rpm 13000 پروتئین­های دناتوره شده رسوب داده شدند و محلول رویی به عنوان نمونه پروتئینی با خلوص نسبی مورد استفاده قرار گرفت. مقداری از آنزیم نیز جهت استفاده به صورت پودر خشک به کمک دستگاه فریزدرایر[۸۶] لیوفیلیز شد[۸۷].
۳-۳-۳-۱-۱- بهینه سازی رسوب دهی دمایی
جهت انتخاب بهترین زمان حرارت­دهی برای رسیدن به بیش­ترین خلوص ممکن و ایجاد کمترین آسیب به آنزیم­ های TTL موجود در مخلوط پروتئینی، عصاره سلولی باکتری حاوی پروتئین نوترکیب (TTL)، به ۶ بخش تقسیم شد و هر کدام به مدت زمان مشخصی (۳۰، ۴۰، ۵۰، ۶۰، ۷۰ و ۸۰ دقیقه) در دمای °C 65 قرار داده شد. پس از یخ­گذاری نمونه­ها، پروتئین­های دناتوره شده به کمک سانتریفوژ جدا شدند و μg 12 از پروتئین­های مقاوم به حرارت­دهی باقیمانده در محلول مربوط به ۶ نمونه، به همراه بافر نمونه حاوی رنگ، وارد چاهک­های SDS-PAGE شد(بخش ۳-۳-۵) و بهینه مدت زمان رسوب­دهی دمایی مشخص گردید.
۳-۳-۳-۲- روش تخلیص به کمک ستون کروماتوگرافی
در این مرحله از ستون کروماتوگرافی تعویض آنیونی Q- سفاروز با شیب نمکی سدیم کلرید در محدوده ۰ تا ۵/۰ مولار در pH 8 بافر تریس استفاده شد. پس از تشخیص غلظت بهینه نمک برای جداسازی آنزیم TTL(حدود غلظت ۱۵/۰)، به صورت مرحله­ ای و طی ۳ مرحله غلظتی از نمک سدیم کلرید (مرحله اول: غلظت ۰، مرحله دوم: غلظت ۱/۰ مولار، مرحله سوم: غلظت ۱۵/۰ مولار) آنزیم TTL از سایر پروتئین­های مخلوط پروتئینی جدا گردید.
۳-۳-۴- روش سنجش کمی پروتئین
در این پژوهش از دو روش مختلف جهت اندازه گیری کمی میزان پروتئین استفاده شد:
۳-۳-۴-۱- سنجش کمی میزان پروتئین به روش برادفورد
محلول برادفورد طبق جدول ۳-۵ تهیه گردید. ابتدا پودر کوماسی بلو به مدت ۱ تا ۲ ساعت در تاریکی با اتانول بر روی استیرر حل می­کنیم. در ادامه اسید فسفریک را به آن افزوده و حجم آن را با آب مقطر به ۱۰۰۰ میلی­لیتر می­رسانیم. سپس محلول برادفورد تهیه شده را با کاغذ واتمن فیلتر کرده و در ظرف تیره نگهداری می­کنیم.
جدول ۳-۵- نحوه تهیه محلول برادفورد

 

مواد مورد نیاز
مقدار

 

Comassie Brilliant Blue G-250
۱/۰ گرم

 

اتانول ۹۵%
۵۰ میلی­لیتر

 

فسفریک اسید ۸۵%
۱۰۰ میلی­لیتر

 

 

در روش برادفورد در اثر برهم­کنش اختصاصی رنگ کوماسی بلو G-250 با آمینواسیدهای آروماتیک پروتئین (آرژینین، تریپتوفان، تیروزین، هیستیدین، فنیل­آلانین) در محلول اسیدی (در فرم آنیونی آمینواسیدها)، رنگ آبی ایجاد می­ شود که شدت این رنگ در غلظت­های کم پروتئین نزدیک به قهوه­ای و در غلظت­های بالا آبی تیره است. میزان جذب نوری محلول پروتئینی به همراه معرف رنگی در ۵۹۵ نانومتر خوانده می­ شود که بسته به غلظت پروتئین، مقدار جذب اندازه ­گیری شده در این طول موج، متفاوت است. برای تعیین غلظت کمی پروتئین ها، ابتدا µl 100 از غلظت های مختلف BSA (g/mlµ۲۰،۴۰،۶۰،۸۰،۱۰۰) تهیه شد و برای تهیه نمودار استاندارد مورد استفاده قرار گرفت. سپس از نمونه­های حاوی پروتئین مورد سنجش نیز به حجم نهایی ۱۰۰ میکرولیتر، رقت­هایی تهیه کرده و یک میلی­لیتر از معرف برادفورد به هر کدام از نمونه­ها اضافه گردید. طی مدت زمان ۵ تا ۱۵ دقیقه پس از افزودن معرف برادفورد جذب آنها در ۵۹۵ نانومتر خوانده شد. سپس جذب نوری به دست آمده برای پروتئین نامعلوم، بر اساس معادله خط به دست آمده از نمودار استاندارد، به غلظت پروتئینی تبدیل گردید.
۳-۳-۴-۲- سنجش کمی میزان پروتئین به روش جذب nm 280
در این روش با اندازه گیری میزان جذب نوری محلول پروتئین در طول موج nm 280 میزان پروتئین را تعیین می کنیم. این روش بر اساس میزان جذب نوری آمینواسید های آروماتیک مانند تیروزین طراحی شده است.
۳-۳-۵- الکتروفورز ژل پلی­آکریل آمید با SDS[88](SDS-PAGE)
این روش به طور معمول برای بررسی مراحل خالص سازی، محاسبه مقدار نسبی و تعیین وزن مولکولی پروتئین­ها و پپتید­ها بکار می­رود. قابلیت تفکیک­کنندگی بسیار بالای روش SDS-PAGE عمدتاً ناشی از وجود SDS و ویژگی مناسب ژل پلی­اکریل آمید در غربال پروتئین­های مختلف است. در این روش پروتئین­ها بر اساس اندازه از هم جدا می­شوند. با جوشاندن نمونه­ها و گذاشتن آن­ها در شرایط احیا، این ملکول­ها خطی شده و SDS به آن­ها بار منفی می­دهد، که میزان بار منفی بسته به طول آن­ها متفاوت خواهد بود. بنابراین پروتئین­ها به این صورت بر اساس اندازه­شان در میدان الکتریکی ایجاد شده با سرعت­های متفاوتی حرکت کرده و از هم جدا می­شوند. مراحل این نوع الکتروفورز بر اساس دستورالعمل ارائه شده در Qiagen Protocols و به شرح زیر انجام گردید:
۳-۳-۵-۱- آماده سازی محلول­های الکتروفورز
محلول استوک اکریل آمید (۸/۳۰ %): ۳۰ گرم اکریل آمید و ۸/۰ گرم بیس اکریل آمید در حدود ۵۰ میلی­لیتر آب حل شد و سپس حجم نهایی آن به ۱۰۰ میلی­لیتر رسید. محلول در ظرف تیره نگهداری شد (این محلول تا ۳ ماه در یخچال قابل استفاده است).
بافر ژل پایین (ژل جدا کننده)[۸۹]: این بافر دارای غلظت ۵/۱ مولار تریس با ۸/۸~pH است. برای تهیه آن ۲/۱۸ گرم تریس- باز در حدود ۷۰ میلی­لیتر آب مقطر حل شد. pH آن با اسید کلریدریک ۲ مولار تا ۸/۸ پایین آمد و حجم نهایی با آب مقطر به ۱۰۰ میلی­لیتر رسید.
بافر ژل بالا (ژل متراکم کننده)[۹۰]: این بافر دارای غلظت ۵/۰ مولار تریس با ۸/۶~pH است. برای تهیه آن ۱/۶ گرم تریس باز در حدود ۵۰ میلی­لیتر آب مقطر حل شد. pH آن با اسید کلریدریک ۲ مولار تا ۸/۶ پایین آمد و حجم نهایی با آب مقطر به ۱۰۰ میلی­لیتر رسید.
بافر الکتروفورز: ۵/۱ گرم تریس- باز، ۲/۷ گرم گلیسین و ۵/۰ گرم SDS در ۵۰۰ میلی­لیتر آب مقطر حل شد. pH این بافر حدود ۳/۸ است.
APS 10%: 1/0 گرم APS در یک میلی­لیتر آب مقطر حل شد (این محلول باید تازه تهیه شود).

نظر دهید »
راهنمای نگارش مقاله درباره فرصت‌های ساختاری در فضای سایبر و تاثیر آن ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در مجموع، با پذیرفتن اینکه واژه جنبش اجتماعی معطوف به مجموعه‌ای از پدیده‌های اجتماعی مشابه است که قابل تقلیل به مفهومی دیگر نیست، زمینه اصلی نظریه پردازی در خصوص جنبش‌های اجتماعی فراهم می‌شود.
براساس یک طبقه بندی ترکیبی می‌توان جنبش‌های اجتماعی را در قالب سه رویکرد کلی دسته بندی نمود. معیار تفکیک این دیدگاه ها، تفاوت و تشابه در توجه به «فضای عمل و ماهیت درونی» جنبش است. در نخستین دسته، نظریه‌هایی که جنبش اجتماعی را به مثابه رفتاری احساسی و ناشی از فشارهای محیطی بررسی می‌کنند، تحتِ عنوان «رویکرد رفتار جمعی» طبقه بندی می‌شوند. در دسته دوم، نظریه‌هایی که ماهیتِ جنبش‌های اجتماعی را نهایتاً فرایندی سیاسی قلمداد می‌کنند و عقلانیت موجود در سازمان‌های جنبش را مورد توجه قرار می‌دهد، ذیلِ نام «رویکرد نهادی» جای می‌گیرند. و در دسته آخر، نظریه‌هایی قرار دارند که ماهیت اساسی جنبش‌های اجتماعی را برخاسته از هویت‌های موجود در جامعه مدنی می‌دانند و هدف این جنبش‌ها را نیز تغییر جامعه مدنی اعلام می‌کنند؛ این دسته با عنوان «رویکرد جامعه مدنی» مشخص شده است. در ادامه به برخی از نظریه‌های جنبش‌های اجتماعی در قالب طبقه بندی فوق، اشاره می‌شود:
دسته نخست: نظریه پردازان مطرح در رویکرد رفتار جمعی
مجموعه نظریه‌های روانشناختی، نظریه‌های رفتارگرایانه، و نظریه‌های جامعه توده‌ای در این دسته جای می‌گیرند. با وجود تفاوت‌هایی که در مفهوم بندی‌ها و قالب بندی‌های نظری این سه رهیافت وجود دارد، فصل مشترک تمام این نظریه ها، توجه به سطح خُردِ تحلیل، ویژگی‌های احساسی (غیر عقلانی) کنش، و تلقی از جامعه به عنوان مجموعه‌ای از افراد است. غلبه رفتارگرایی بر علوم اجتماعی در امریکا، زمینه مناسبی را برای طرح نظریه‌های روانشناختی در این کشور فراهم کرد، تا جایی که حتی نظریه پردازانی که متاثر از آثار کارکردگرایان بودند نیز، در تحلیل جنبش ها، «رفتار» را به عنوان مفهومی کلیدی مورد توجه قرار دادند. نظریه‌های مربوط به جامعه توده‌ای نیز، اگرچه بیشتر بر بستر اجتماعی اروپا متکی بودند، باز هم توجه به خصوصیات فردی (مانند هویت اتمیزه) را مدنظر داشتند. به عبارت دیگر، در رفتارگرایی، بر نقشِ هنجارها و ارزش‌های فردی تاکید می‌شود؛ در جامعه توده ای، بر احساس بیگانگی و اضطراب ناشی از ذره‌ای شدن اجتماعی تمرکز وجود دارد؛ و در سرخوردگی محرومیت نسبی، تاکید بر وضعیت روانی افراد است. که هر سه این رهیافت‌ها را می‌توان حول محور مشترکی دسته بندی کرد.
دانلود پایان نامه
جین کوهن، سه رهیافتِ فوق را ذیلِ «پارادایم رفتار جمعی» قرار می‌دهد و به بررسی پیش فرض‌های مشترک نظری آنها می‌پردازد. از نظر وی، «جانبداری ضمنی به سمت تلقی رفتار جمعی به منزله پاسخی غیر عقلانی یا خردگریزانه به تغییر» وجه اشتراک نهایی این نظریه‌ها است (به نقل از مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۳۱). در واقع، نظریه‌هایی که در این طبقه جای دارند، پدیده‌های جمعی را به رفتارهای فردی فرو می‌کاهند و جنبش‌های اجتماعی را تجلی احساس محرومیتی می‌دانند که افراد با احساسات پرخاشگرانه از خود بروز می‌دهند. به بیان دیگر، بر اساس تحلیل‌های این مجموعه از نظریه ها، جنبش‌های اجتماعی زمانی پدید می‌آیند که یک احساس نارضایتی فراگیر شود و نهادهایی که از انعطاف پذیری کافی برخوردار نیستند نتوانند به این احساس فراگیر پاسخ گویند. جامعه شناسی جنبش‌های اجتماعی، بسیاری از شناخت‌هایش را مرهونِ پژوهشگران رویکرد رفتار جمعی است. برای اولین بار در این رویکرد، جنبش‌های اجتماعی به عنوان اقدامات معنادار و هویت ساز تعریف گردیدند. تاکید بر پژوهش تجربی با بهره گرفتن از تکنیک‌های جدید از قبیل روش‌های میدانی نیز توسط نظریه پردازان این رویکرد بسط یافت (دلاپورتا، ۱۳۸۳: ۲۰). پژوهشگران رویکرد رفتار جمعی، بیشتر به پدیده‌هایی مانند ازدحامات، اضطراب ها، و مدها توجه داشتند. این موضوع دو پیامد داشت: از یک طرف هرچند بسیاری پژوهشگران رویکرد رفتارجمعی، جنبش‌ها را پدیده‌های معناداری تعریف کردند اما توجه آنها بیشتر به پویش‌های غیر قابل انتظار (واکنش‌های احساسی) معطوف بود تا به استراتژی‌های سازمانی آگاهانه یا بطور کلی تر، استراتژی‌هایی که به وسیله بازیگران طراحی شده اند. از طرف دیگر آنها با تمرکز بر تحلیل تجربی رفتار، غالباً در حد توصیف (هر چند مفصل) واقعیت محدود می‌شدند و به ریشه‌های ساختاری منازعات که بعداً در جنبش‌های خاصی ظاهر شدند، توجه زیادی نمی‌نمودند (دلاپورتا، ۱۳۸۳، ۲۱).
گوستاو لوبون:
وی از نخستین نظریه پردازان تاثیرگذار بر ادبیات جنبش‌های اجتماعی به شمار می‌آید که در سال ۱۸۹۵ اثر خود را در مورد روانشناسی توده ها، غوغای انقلابی و هیجان جمعی نوشت. لوبون بر آن بود که افراد در گروه‌های بزرگ، کنشی متفاوت از کنش‌های فردی خود در شرایط انفرادی یا در داخل گروه‌های اجتماعی کوچکتر از خود نشان می‌دهند. در کل، جماعت، فرد فرهیخته را به یک «وحشی»، موجودی خشن و تحت تاثیر غریزه تبدیل می‌کند و بنابراین کنش جماعت، کنشی غیر عقلانی و احساساتی است. در اندیشه لوبون، قدرت تفکر و قدرت عمل جمعی رابطه‌ای معکوس دارند. انتقادات زیادی بر اندیشه‌های لوبون وارد است. وی بیش از حد بر جنبه غیر عقلانی جنبش‌های اجتماعی تاکید داشت، در حالیکه عقلانیت در جنبش ها، مفهومی بسیار نسبی است. شواهد تجربی از جنبش‌های مختلف (از فتح باستیل که مورد توجه خود لوبون بود تا شورش‌های سده بیستم) نشان می‌دهد که افراد شرکت کننده در آنها از اوباش یا اراذل نبوده‌اند و دست زدن به خشونت نیز گاه کاملاً با محاسبه قبلی بوده است (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۳۷).
نیل اسملسر:
اسملسر با دیدی کارکردگرایانه و متاثر از پارسونز به بررسی «رفتار جمعی» می‌پردازد. وی رفتار جمعی را شامل موارد زیر می‌داند: ۱) واکنش وحشت زده، ۲) واکنش دیوانه وار، ۳) فوران خصومت، ۴) جنبش معطوف به هنجار، و ۵) جنبش معطوف به ارزش. به نظر او، سه کنش نخست، فوران یا انفجار جمعی هستند و دو مورد آخر جنبش‌های جمعی محسوب می‌شوند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۸۸). اسملسر، شش شرط پیدایش برای جنبش‌های جمعی در نظر دارد: ابتدا «زمینه ساختاری» که شرایط مشوق یا مانع جنبش است؛ دوم «فشار ساختاری» ناشی از تنش‌ها و تعارضات اجتماعی؛ سوم «باورهای تعمیم یافته» که همان ایدئولوژی نیروهای جنبش است؛ چهارم «عوامل شتاب دهنده» مانند حوادث و رویدادها؛ پنجم «گروه‌های هماهنگ» یعنی سازماندهی و وسایل ارتباطی و رهبری جنبش؛ و در پایان «عملکرد کنترل اجتماعی» که پاسخ قدرت حاکم سیاسی در برابر جنبش است. این شرایط ششگانه بنظر اسملسر مراحل متوالی شکل گیری جنبش اجتماعی هستند که تکمیل هر مرحله شرط وقوع مرحله بعد است (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۸۹-۹۲). اسملسر همانند دیگر نظریه پردازان پیرو پارسونز، در واقع جنبش اجتماعی را نشانه بحران یا نوعی کژکارکردی سیستم می‌داند. منتقدان وی معتقدند که نظریه وی بیش از حد بر عناصر غیرعقلانی و آثار همگن کننده باورهای تعمیم یافته تاکید دارد و نگرشی «واکنشی» از جنبش را در خود دارد که نمی‌تواند خصلت فعالانه و ایجابی جنبش‌های اجتماعی را تبیین کند (دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۱۷).
جیمز دیویس: نظریه دیویس با عنوان «توقعات فزاینده» از شکاف بوجود آمده بین توقعات مردم با واقعیت‌های عینی جامعه بحث می‌کند و منشأ اعتراض را رشد سریع‌تر انتظارات نسبت به فرصت‌های واقعی می‌داند. وی تحت تاثیر آراء توکویل و سوروکین، سرخوردگی انسان‌ها در ارضا نیازهای‌شان را عامل اصلی اعتراض می‌داند. به عقیده وی، میان انتظارات و واقعیت همیشه شکاف اندکی هست. اما وقتی بطور ناگهانی به دلایلی روند رشد واقعیت نه تنها متوقف که معکوس گردد، و انتظارات همچنان روند صعودی خود را ادامه دهند، فاصله میان این دو به حدی می‌رسد که امکان وقوع جنبش‌های اجتماعی و انقلاب فراهم می‌شود (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۲۰). انتقاد عمده‌ای که بر نظریه دیویس وارد است، این است که میزانی از نارضایتی همواره در هر جامعه‌ای وجود دارد، اما صرفِ وجود نارضایتی نمی‌تواند کنش جمعی مردم را توضیح دهد. از دیگر سو، مبنای این نظریه بر رفتار فردی است، اما دیویس قصد دارد رفتار فردی را به اعتراض جمعی تعمیم دهد. رابرت تدگر: رابرت گر با نظریه «محرومیت نسبی» سعی نمود برخی ایرادات وارد بر مباحث دیویس را بر طرف سازد. از مفاهیم اصلی وی در ارتباط با محرومیت نسبی، مسئله خشونت است. گر بر آن است که محرومیت نسبی به سرخوردگی و سرخوردگی به خشم منجر می‌شود که خود می‌تواند به رفتار خشونت آمیز منتهی گردد. منظور از محرومیت نسبی، تصور ذهنی اختلاف میان انتظارات ارزشی کنشگران و توانایی‌های ارزشی ظاهری در محیط آنها است. گر به سه نوع محرومیت اشاره می‌کند: ۱) محرومیت ناشی از افول یا نزولی: ثابت ماندن نسبی انتظارات ارزشی و زوال توانایی‌های ارزشی؛ ۲) محرومیت ناشی از رشد خواست‌ها: ایستایی نسبی توانایی‌ها و افزایش شدید انتظارات؛ و ۳) محرومیت پیش رونده: افزایش اساسی و همزمان در انتظارات و کاهش در توانایی‌ها. از نظر وی این سه نوع محرومیت می‌توانند عوامل علی یا زمینه‌ساز خشونت باشند. انتقاد اصلی که بر نظریه گر وارد است، رویکرد فردگرایانه در تحلیل رفتارهای جمعی است. در نظریه وی، افراد، واحدهای رفتاری مستقل و مجزا تلقی می‌شوند و در نتیجه به نقش کنش‌های جمعی در تشدید یا کاهش احساس سرخوردگی توجهی نمی‌شود (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۲۹).
هانا آرنت و کورن‌هازر:
یکی از مفاهیم اصلی که بعد از جنگ جهانی دوم برای تحلیل جنبش‌های اجتماعی بکار گرفته شد، مفهوم «جامعه تدوه‌ای» بود. کورن‌هازر، گاسفیلد و هانا آرنت از نظریه پردازان اصلی این رویکرد هستند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۵۵). طرفداران این دیدگاه برآنند که نهادها و گروه‌های سنتی در جامعه صنعتی کنترل خود را بر رفتارهای افراد از دست داده اند. تضعیف پیوندهای گروه‌های اولیه مانند خانواده، عشیره، محله و غیره، و ویژگی غیر شخصی سازمان‌های وسیع مانند بوروکراسی ها، انسان‌ها را به اشخاصی از خود بیگانه و اتمیزه تبدیل می‌کند. آرنت، عنوانِ کلی جنبش‌های توتالیتر را برای جنبش‌های برخاسته از جوامع توده‌ای بکار می‌برد. از نظر وی، توده‌ای شدن جامعه، نتیجه ویرانی ساختار طبقاتی و قشربندی‌های اجتماعی است. در نتیجه این ویرانی، ایستارهای سنتی گسسته می‌شود و در یک دوره گذار، افراد هویتی ذره‌ای بدست می‌آورند. هویت ذره‌ای، زمینه‌ای مناسب برای فعالیت در جنبشی توتالیتر را فراهم می‌آورد. البته آرنت به روشنی مشخص نمی‌سازد که منظورش از نظامِ طبقاتی فروپاشیده چیست. کورن‌هازر، نیز در تحلیلی مشابه تحلیل آرنت بر آن است که جامعه توده ای، جامعه‌ای فاقد تنوع و فرهنگ‌های محلی متفاوت است. او شرایطی را که نخبگان در آن شرایط، به سهولت تحت تاثیر توده‌ها قرار می‌گیرند و توده‌ها به آسانی از سوی نخبگان بسیج می‌شوند، ویژگی اصلی جامعه توده‌ای می‌داند. کورن‌هازر در تبیین شرایط ایجاد جامعه توده‌ای بر فقدان یا نادر بودن گروه‌های واسط مستقل میان دولت و خانواده تاکید دارد. در واقع، به عقیده وی نبود جامعه مدنی مستحکم منجر به توده‌ای شدن جامعه می‌شود. نقد اصلی بر بحثِ کورنهازر، رویکرد نخبه گرایانه وی در تحلیل است.
هربرت بلومر:
بلومر در مطالعه جنبش‌های اجتماعی نقطه عزیمت خود را «رفتار جمعی» قرار می‌دهد و آن را در معنایی وسیع، فعالیتی گروهی همراه با نوعی تقسیم کار تلقی می‌کند که به علت فهم و انتظارات مشترک انسان‌ها در میان آنها شکل می‌گیرد. وی تقسیم بندی خاصی را نیز از گروه بندی‌های جمعی (جماعت، توده و عامه) ارائه می‌کند که در شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی موثرند. اهمیت ظهور این گروه‌ها در آن است که حاکی از فرایند تغییر اجتماعی هستند. به اعتقاد بلومر این گروه‌های اولیه هستند که در صورت طرح یک «نظم جدید زندگی» می‌توانند زمینه ساز شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی شوند. بلومر در کل، جنبش‌های اجتماعی را سه نوع می‌داند: عام، خاص، و بیانی. منظور از جنبش‌های عام (نظیر جنبش کارگران، جوانان و زنان)، آنهایی است که حرکتی گسترده، طولانی مدت و فراگیر دارند. می‌توان گفت که پس زمینه جنبش‌های خاص را جنبش‌های عام تشکیل می‌دهند. منظور از جنبش‌های خاص، آنهایی هستند که هدف تعیین شده، رهبری و اعضای مشخصی دارند و به خودآگاهی رسیده اند. جنبش‌های بیانی را می‌توان از نظر اهداف بسیار محدودتر از جنبش‌های خاص دانست. در واقع، این جنبش‌ها خودجوشند و وابسته به فرایند مناظره عمومی نیستند، در آنها ایدئولوژی و روابط سازمانی شکل نمی‌گیرد. جنبش‌های بیانی در بیشترین حالت، «بیان نمادین نارضایتی» هستند که به دنبال تغییر نهادی نیستند. از جمله جنبش‌های بیانی می‌توان به جنبش‌های مذهبی و مُد اشاره کرد (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۷۵-۸۳). بلومر، چهار مرحله را در چرخه‌های حیات جنبش‌های اجتماعی مشخص می‌کند: نخست، مرحله «هیجان جمعی» که شامل تبلیغات سازمان نیافته و غیرمتمرکز است؛ مرحله دوم، «برانگیختگی مردمی» است که دلایل نارضایتی و اهداف مشخص تر شده است؛ مرحله سوم، فرایند «رسمی شدن» جنبش از طریق هماهنگی سازمانی و تدوین استراتژی است؛ و مرحله چهارم، «نهادینه شدن» جنبش در ساختار اجتماعی موجود است (دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۲۱۳). بلومر کمتر به علت و چرایی پیدایش جنبش‌های اجتماعی توجه دارد، و بیشتر به چگونگی و فرایندِ فعالیت آنها می‌پردازد. بعلاوه رویکردی فردگرایانه دارد و همچنین رفتار کنشگران جنبش را عقلانی نمی‌داند.
ترنر و کیلیان: رالف ترنر و لوییس کیلیان با استفاده مجدد از مفاهیم مکتب شیکاگو و بویژه نظریات بلومر به بازتعریفی رفتارگرایانه از جنبش‌های اجتماعی دست زدند. آنها، جنبش اجتماعی را نوع ویژه‌ای از رفتار جمعی می‌دانند که با رفتار نهادی و سازمانی متفاوت است. البته این بدان معنی نیست که جنبش اجتماعی را به نبود سازمان یا رفتار غیر عقلانی تقلیل دهیم، بلکه با توجه به مفهوم «هنجارهای نوظهور»، جنبش‌های اجتماعی صرفاً نوعِ سست تری از سازمان یابی هستند. به عقیده ترنر و کیلیان، هنگامی که نظام‌های ارزشی موجود بنیان محکمی برای عمل اجتماعی ایجاد نکنند، هنجارهای جدیدی ظهور می‌کند که وضعیت موجود را نادرست دانسته و توجیهی برای اقدام فراهم می‌نمایند (دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۱۹). به بیان دیگر، رفتار جمعی از دید ترنر و کیلیان، فعالیت تصادفی و بی سازمان جمعی از افراد فارغ از کنترل اجتماعی نیست. بلکه، این نوع رفتار زمانی روی می‌دهد که سازمان مستقر نمی‌تواند از طریق کانال‌های ارتباطی خود به اعمال جهت دهد. در چنین شرایطی، وقوع رویدادهایی که در فرهنگ گروه تعریف نشده اند، منجر به ایجاد وضعیتی مبهم و بحرانی می‌شوند. حال، در این وضعیت‌های بحرانی، اگر هنجارهایی جدید ظاهر شوند، می‌توانند کنش‌های افراد را جهت دهند. ترنر و کیلیان، بر ارتباطات غیر رسمی مانند شایعه در ترویج هنجارهای نوظهور تاکید دارند. به اعتقاد آنها، نهایی ترین و پایدارترین محصول یک جنبش، نفی برداشت گذشته از وضعیت و جانشین ساختن آن با برداشتی جدید در جامعه است (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۰۳-۱۰۶). در مجموع، ترنر و کیلیان تحت تاثیر رهیافت معطوف به فرد و سطح تحلیل خرد هستند که مجموعه متعددی از متغیرهای موثر در فرایند حرکت جنبش‌های اجتماعی را معرفی و شناسایی کرده‌اند.
دسته دوم: نظریه پردازان مطرح در رویکرد نهادی
مجموعه نظریه پردازی‌هایی که تحت عنوان «بسیج منابع» مطرح هستند، بعلاوه نظریه‌های «ساخت فرصت‌های سیاسی» و همچنین «دوره‌های اعتراض» در این رویکرد قرار دارند. از نگاه این نظریه ها، جنبش‌های اجتماعی، بسط اشکال متعارف عمل سیاسی هستند. به بیان دیگر، از آنجایی که بازیگران به شیوه‌ای عقلانی در این عمل وارد می‌شوند و منافع‌شان را دنبال می‌کنند؛ و سازمان‌های جنبش، نقشی اساسی در بسیج منابعِ لازم برای عمل جمعی ایفا می‌کنند؛ بنابراین جنبش‌ها بخشی از فرایند سیاسی «عادی» محسوب می‌شوند. علاوه بر تاکید بر بعد سیاسی، نظریه‌های مربوط به رویکرد فرایند سیاسی، دو دعوی مشترک دیگر نیز دارند. اولاً، فعالیت‌های جنبش‌های اجتماعی را بی سازمان نمی‌دانند؛ و ثانیاً شرکت کنندگان در این جنبش‌ها را غیرعقلانی قلمداد نمی‌کنند. با توجه به این خصوصیاتِ مشترک می‌توان مجموعه این نظریه‌ها را در یک دسته با عنوان رویکرد نهادی طبقه بندی کرد.
البته برخی معتقدند که نظریه‌های زیرمجموعه این رویکرد را می‌توان در دو دسته مجزا طبقه بندی نمود. یک دسته، نظریه‌های بسیج منابع که بیشتر بر عقلانیت کنشگران و سازمان در جنبش‌های اجتماعی تاکید دارند؛ و دسته دیگر، نظریه‌های فرایند سیاسی که به عرصه سیاست نهادین و ساختارهای کلان بیشتر توجه دارد (مک آدام به نقل از مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۴۳ – دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۲۴). از دیدگاهی دیگر، با توجه به تاکید زالد و مک کارتی بر سازماندهی و تشکل در جنبش‌های اجتماعی می‌توان نظریه آنها را «گونه سازمانی» و نظریه اوبرشال و تیلی را با توجه به تاکیدشان بر بعد سیاسی و تعارض، نماینده «گونه تعارض سیاسی» دانست (جین کوهن به نقل از مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۴۳). اما در مجموع، تمام این نظریه ها، عرصه سیاستِ نهادی را فضای عمل جنبش محسوب می‌کنند و ماهیت جنبش‌ها را «اصلاح طلبانه» می‌دانند.
در مجموع، رویکرد نهادی، به تفسیر اشکال نامتعارف عمل سیاسی جنبش‌ها توجه دارد، و ابعاد سیاسی آنها را روشن ساخته است. به این ترتیب دیگر نمی‌توان به سادگی جنبش‌ها را به عنوان واکنش‌های حاشیه‌ای نسبت به بدکارکردی‌های نظام تعریف کرد. با این وجود، این رویکرد نمی‌تواند به طور کامل همه ابعاد جنبش را مورد توجه قرار دهد و انتقاداتی بر آن وارد است. از یک سو، نوعی عقلگرای افراطی (آنهم عقل ابزاری) را درباره سازمان‌های جنبش مدنظر دارد و به اندازه کافی به نقش احساسات توجه ندارد؛ و از دیگر سو، به «تقلیل‌گرایی سیاسی» متمایل است و ریشه‌های ساختار اجتماعی را چندان مورد توجه قرار نمی‌دهد.
مانکور اولسون:
مانکور اولسون در کتاب «منطق کنش جمعی» با رویکرد نظریه «انتخاب عقلانی» به طرح سوالی درباره منفعت افراد از شرکت در کنش جمعی می‌پردازد. در نظریه انتخاب عقلانی که تحت چارچوب اقتصاد خرد بحث می‌کند، تخمین هزینه و فایده برای انتخاب کنش توسط افراد، عنصری کلیدی است. در این نظریه، کنش جمعی اساساً تلاشی برای تولید «کالای عمومی» است. کالای عمومی، هرگونه کالایی است که اگر هر شخص در یک گروه آن را مصرف کند، نمی‌توان آن را از دیگرانی که در آن گروه قرار دارند، دریغ داشت (تیلی، ۱۳۸۵: ۴۶). این مسئله باعث می‌شود که مشکلی نظری به نام «سواری مجانی» مطرح شود. از آنجایی که مشارکت یک فرد تفاوت بسیار اندکی در توانایی گروه برای دستیابی به یک کالای عمومی ایجاد می‌کند؛ بنابراین عقلانی تر این است که فرد بدون اینکه در کنش جمعی (و هزینه‌های آن) مشارکت کند، از آن کالا بهره مند شود. حال، در مورد جنبش‌های اجتماعی که میزان هزینه‌ها بسیار بالاتر از فواید مستقیم عمل است، سوال اینجاست که بر چه اساس یک جنبش شکل می‌گیرد؟ اولسون معتقد است که هیچ ارتباط ضروری بین منافع جمعی و کنش جمعی وجود ندارد، بلکه این هزینه/فایده فردی است که افراد را به سمت کنش سوق می‌دهد. وی دو فرض را برای شکل گیری کنش جمعی در نظر می‌گیرد: یا اینکه «اجبار» برای عمل وجود داشته باشد، یا «انگیزه‌های جداگانه‌ای متمایز از منافع جمعی» در میان باشد (نش، ۱۳۸۴: ۱۴۶). انتقادهای متعددی بر کار اولسون وجود دارد، نگاه وی به انسان به عنوان موجودی کاملاً منفعت طلب حتی هواداران نظریه انتخاب عقلانی را هم به نقد وی متمایل ساخته است، هرچند باید اذعان داشت که نظریات اولسون به عنوان یک سوال چالش برانگیز بر نظریه‌های بسیج منابع تاثیرگذار بوده است.
آنتونی اوبرشال:
اوبرشال بحث خود را از تعارض اجتماعی شروع می‌کند. به عقیده او، نارضایتی و تعارض در هر جامعه‌ای هست اما در برخی جوامع با ساختارهای نهادی و اجتماعی خاص احتمال آن بیشتر و در بقیه کمتر است و در برخی به شکل مسالمت آمیز حل می‌شود و در برخی خیر. بسیج گروه‌های اجتماعی، یکی از اشکال حلِ تعارضات اجتماعی است. اوبرشال سعی دارد با تکمیل چارچوب نظری اولسون چگونگی کنش جمعی را توضیح دهد. به نظر او، افزودن پاداش‌های فردی و گزینشی، رهبران و اعضاء گروه‌ها را تحریک می‌کند. همچنین، احتمال مجازات در صورت عدم مشارکت نیز به احتمال مشارکت کمک می‌کند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۴۹). اوبرشال منابع را چنان وسیع تعریف می‌کند که منابع مادی نظیر شغل، پول، و حق بهره مندی از کالا و خدمات و منابع غیرمادی نظیر اقتدار، تعهد، دوستی، مهارت و … را در بر گیرد. منظور او از بسیج، فرایندهایی است که به وسیله آنها گروه‌ها منابع را برای تعقیب اهداف شان مدیریت می‌کنند (نش، ۱۳۸۰: ۱۴۷). به نظر اوبرشال، جنبش اجتماعی در فرایند تحول خود وقتی به نقطه‌ای برسد که سازمان‌های موجود، افکار عمومی و حکومت یک جنبش را سخنگوی مشروعِ بخشی از جمعیت بدانند و بپذیرند، جنبش نهادینه می‌شود و به یک گروه فشار تبدیل می‌گردد یا در درون یک حزب سیاسی جذب می‌شود (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۵۰).
مایر زالد و مک کارتی
نظریه «بسیج منابع» به وسیله زالد و مک کارتی توسعه بیشتری یافت. در واقع، آنها اولین کسانی بودند که این اصطلاح را طرح نمودند. آنها مخصوصاً بر «سازمان‌های جنبش اجتماعی» تمرکز نموده و استدلال کردند که قبل از هر چیز تقویت چنین سازمان‌هایی بود که باعث رشد بی سابقه جنبش‌های اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ شد. به نظر زالد و مک کارتی، حرفه‌ای شدن سازمان‌های جنبش اجتماعی که مسئول افزایش فعالیت این جنبش‌ها هستند باعث توسعه «فرصت‌های حرفه ای» برای افرادی که آنها را بکار می‌برند، می‌شود. به عبارت دیگر، زالد و مک‌کارتی نقطه عزیمت تحلیل خود را سازمان قرار می‌دهند، نه فرد. و در ادامه استدلال می‌کنند که سازمان فضایی حداقلی برای تجمیع منابع کنش است. آنها پول و کارِ اعضاء را جزء منابع اصلی سازمان در نظر می‌گیرند و معتقدند که سازمان‌های جنبش‌های اجتماعی با یکدیگر رقابت می‌کنند تا در یک گروه اجتماعی «هواداران» را که با اهداف جنبش همفکری دارند به «اعضاء» تبدیل کنند (نش، ۱۳۸۰: ۱۴۸-۱۴۹). البته، زالد و مک‌کارتی با تاکید بیش از حد بر جنبه سازمانی، این واقعیت را نادیده می‌گیرند که در بسیاری از جنبش ها، فعالیت سازمانی رسمی بسیار حداقلی است. در مجموع، نظریه آنها توانست از دام سوال اولسون فراتر رود و نکات ارزشمندی درباره چگونگی فعالیت جنبش‌ها ارائه دهد.
چارلز تیلی:
چارلز تیلی نقطه عزیمت نظری خود را مفهوم «کنش جمعی» قرار می‌دهد. او در کتاب «از بسیج تا انقلاب» به تشریح نظریه خود می‌پردازد. فرضیه اصلی وی، رابطه میان «بسیج» و «کنش جمعی» است. بدین معنی که هرچه میزان بسیج در یک جمعیت یا سازمان مطبوع یک مدعی بیشتر باشد، میزان کنش جمعی آن بیشتر می‌شود. تیلی در تشریح نظریه خود درباره کنش جمعی از دو الگوی تحلیلی استفاده می‌کند: ۱) الگوی سیاسی، که شامل «جمعیت، حکومت، یک یا چند مدعی (اعم از اعضاء و چالشگران)، یک جامعه سیاسی، و یک یا چند ائتلاف» است؛ و ۲) الگوی بسیج، که شامل «منافع، سازمان، و بسیج» است. البته، وی به عناصر دیگری نیز که در فرایند بسیج تاثیرگذار هستند مانند «تهدید/فرصت، سرکوب/تسهیل، و قدرت» توجه دارد (تیلی، ۱۳۸۵: ۸۰-۸۵). از دیگر مفاهیمی که مورد استفاده تیلی قرار دارد، مفهوم «ساخت فرصت‌های سیاسی» است. وی بر این اساس، به توضیح چگونگی عملکرد جنبش‌ها در موقعیت‌های سیاسی مختلف می‌پردازد. بنظر تیلی جنبش‌های اجتماعی معمولاً به عنوان وسیله بسیج منابع گروهی هنگامی پدید می‌آیند که مردم هیچ گونه وسایل نهادینه شده‌ای برای بیان خواسته‌های خود ندارند؛ البته فضای عرصه عمومی نباید کاملاً بسته باشد چراکه نیروهای اجتماعی را به سمت شورش سوق می‌دهد و نه جنبش. دولت و قدرت دولتی در نظریه تیلی از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ به اعتقاد وی دولت‌ها می‌توانند با اتخاذ سیاست‌هایی، جنبش‌های اجتماعی را از مسیر حرکت خود منحرف کنند، آنها را سرکوب کنند یا حتی در خود جذب کنند. در مجموع، تیلی یکی از برجسته ترین نظریه پردازان «بسیج منابع» به شمار می‌آید، اگرچه به دلیل نگاه بیش از حد سیاسی که دارد مورد انتقاد هم هست.
سیدنی تارو: تارو استدلال می‌کند که جنبش‌های اجتماعی بطور فردی رخ نمی‌نمایند بلکه بخشی از یک موج عمومی ناآرامی اجتماعی هستند که عموماً به وسیله بعضی از وقایع پیش بینی‌ناپذیر تسریع می‌گردند و به وسیله تغییر در ساختار فرصت‌های سیاسی تسهیل می‌شوند. وی در تشریح این فرایند از مفهوم «دوره‌های اعتراض» استفاده می‌کند. به اعتقاد تارو، اگر از دور به هر یک از امواج عمل جمعی نگاه کنیم نمایانگر یک مخروط هستند، یعنی از یک منازعه نهادی شروع می‌شوند، به اوج شور و حرارت می‌رسند و به فروکش نهایی ختم می‌شوند. اقدامات جمعی پس از جلب توجه ملی و پاسخ دولت، به مرحله اوج منازعه می‌رسند، که ویژگی این مرحله وجود سازمان دهندگان جنبش است که سعی در کشاندن شورش‌ها به طیف‌های گسترده تری از مردم دارند. هنگامی که مشارکت به کانال سازمان‌ها کشیده می‌شود جنبش‌ها یا بخشی از آنها منطق سیاسی‌تری پیدا می‌کنند و به چانه زنی ضمنی با دستگاه‌ها وارد می‌شوند. در نهایت هنگامی که چرخه اعتراض فروکش می‌کند ابتکار عمل به دست نخبگان و احزاب می‌افتد (دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۲۷۰-۲۷۱). در واقع، چرخه‌های اعتراض با برهه‌های شدت عمل جمعی همزمان هستند، اما باید توجه داشت که پایان هر چرخه اعتراض به معنی پایان کار جنبش نیست، بلکه در دوره زوال چرخه‌های اعتراض، سازمان‌های جنبش رویکردی معتدل تر و بلندمدتی را اتخاذ می‌کنند که منجر به قدرتمند شدن آنها برای آغاز چرخه اعتراضی جدیدی در آینده می‌شود. (نش، ۱۳۸۴: ۱۵۲).
دیوید اسنو:
دیوید اسنو از نظریه پردازانی است که تلاش می‌کند با بهره گیری مفهوم سازی گافمن با عنوان «چارچوب» به تحلیل معانی ذهنی کنشگران جنبش بپردازد. هدف وی تکمیل نظریه بسیج منابع برای توضیح این مسئله است که چگونه افراد انتخاب‌هایی انجام می‌دهند که از دیدگاه انتخاب عقلانی محاسبه آنها بسیار مشکل است. به عقیده اسنو، کنشگران اجتماعی از طریق چارچوب ها، نارضایتی‌ها را تعریف می‌کنند، هویت‌های جمعی را می‌سازند و فرصت‌ها را برای ایجاد جنبش‌های اجتماعی خلق، تفسیر و دگرگون می‌کنند. در واقع، یک چارچوب مجموع طرح‌های تفسیری است که با علامت‌گذاری گزینشی و رمزگذاری اشیاء، وضعیت‌ها، رویدادها، تجربیات و توالی کنش‌ها در محدوده محیط حال و گذشته افراد، محیط پیرامون را ساده سازی و تلخیص می‌کند و تفسیری فشرده از کل محیط پیرامون ارائه می‌دهد. در جنبش‌های اجتماعی، برداشت‌های فردی طی فرایندی به برداشت‌های جنبش پیوند می‌خورد، که اسنو با عنوان «صف بندی چارچوب» از آن نام می‌برد. سه بعد انتساب معنا در هر چارچوب وجود دارد: بعد «تشخیصی»، «پیش‌بینی» و «انگیزشی». بعد تشخیصی، وضعیت و شرایط دشوار و مشکل‌آفرینی را که نیازمند بهبود است شناسایی می‌کند و درباره علل وقوع آنها توصیفی ارائه می‌دهد. بعد پیش‌بینی، یک طرح کلی برای جبران خسارت و مشکلات ترسیم می‌کند. در واقع، اهداف، استراتژی‌ها و تاکتیک‌های تحقق تغییرات مطلوب را تدوین می‌کند. و بعد انگیزشی، مبانی منطقی و احساس جمعی لازم برای پیگیری اهداف را فراهم می‌کند. در جریان طراحی تشخیص‌ها، پیش‌بینی‌ها، و انگیزه‌ها، بازیگران جنبش‌های اجتماعی برای سازمان خود و نگرش‌های آن در چارچوب میدان یا بستر کنش جمعی جایی پیدا می‌کنند. به دنبال این امر تمایزات درون گروهی/ برون گروهی آشکار می‌شود (اسنو و دیگران، ۱۳۸۷: ۲۱۹-۲۲۳ ؛ نش، ۱۳۸۴: ۱۵۴-۱۵۵ ؛ دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۳۶۷). در مجموع، اسنو با توجه به معانی ذهنی کنشگران و فرایند شکل گیری چارچوب‌های تفسیری توانسته است نگرشی تاریخی تر نسبت به سایر نظریه‌های بسیج منابع اتخاذ کند.
جو فریمن:
جو فریمن متاثر از نظریه‌های بسیج منابع، نظریه‌ای در خصوص جنبش زنان در امریکا ارائه داده است. به نظر وی، جنبش اجتماعی فعالیتی «خودجوش» و در عین حال «سازمان‌یافته» است که این دو ویژگی آنرا از سیاست‌های گروه‌های ذینفع و نیز رفتار جمعی متمایز می‌کند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۴۷). فریمن نظریه خود را بر مبنای سه گزاره استوار کرده است: ۱) رشد و گسترش شبکه‌های ارتباطی از قبل موجود در ورای مرزهای محلی، ۲) شبکه ارتباطی همگرا به منظور غلبه بر موانع ساختاری و ایدئولوژیک، و ۳) وجود یک سازمان‌دهنده (یا سازمان‌دهندگان) یا وقوع بحرانی که بتواند شبکه رشد یافته و همگرای موجود را به حرکت در بیاورد (ساناساریان، ۱۳۸۴: ۸۹-۹۴). به بیان دیگر، وجود شبکه‌ها یا زیرساخت ارتباطی پیش شرط عمده آغاز فعالیت خودجوش جنبش‌ها است؛ بر مبنای این شبکه ارتباطی، انگاره‌های جدید جنبش در نتیجه تجارب مشترک و همفکری کنشگران جنبش به تدریج شکل می‌گیرد. سپس اگر یک بحران اتفاق بیافتد، حرکت جنبش اوج می‌گیرد، البته ممکن است که به جای بحران، کنشگران به سازماندهی جنبش بپردازند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۴۸). البته، بیشتر کارهای فریمن تجربی است. وی در کتاب و مقالاتش به بحث درباره نحوه سازماندهی، تدوین استراتژی‌ها و تخصیص منابع در جنبش زنان امریکای دهه ۶۰ می‌پردازد.
دسته سوم: نظریه پردازان مطرح در رویکرد جامعه مدنی
نظریه‌هایی که در این دسته جای می‌گیرند، ریشه در اندیشه‌های نومارکسیستی دارند. بنابراین، نظریه پردازانی که در این رویکرد دسته بندی می‌شوند (مانند تورن، هابرماس، ملوچی و کاستلز)، بر بُعد انقلابی جنبش‌های اجتماعی تاکید دارند و بر خلاف پنداشتِ نظریه‌های کلاسیک و نهادی، کار جنبش اجتماعی را تاثیرگذاری بر فرایند سیاسی قلمداد نمی‌کنند، بلکه در هم شکستن مرزهای نظام اجتماعی و دگرگونی آن را پیامد این جنبش‌ها می‌دانند. بر خلاف رویکرد نهادی که عقلانیت ابزاری را در جنبش اجتماعی مورد توجه قرار می‌دهند، در رویکرد جامعه مدنی تاکید بر عقلانیت جوهری (یا ارتباطی) است و بر همین اساس هر آنچه از دید رویکرد نهادی، جنبه ابزاری دارد (ایدئولوژی، هویت جمعی، نوع روابط و سازماندهی و. . . ) از دید رویکرد نهادی، به هدف تبدیل می‌شود. مسئله محوری که در این رویکرد مورد توجه قرار می‌گیرد، ریشه یابی عللِ ساختاری و شکاف‌های اجتماعی است که جنبش‌های اجتماعی بر مبنای آنها شکل می‌گیرند.
در مجموع، نظریه‌هایی که ذیلِ رویکرد جامعه مدنی طبقه بندی می‌شوند، بر خصوصیتِ «اجتماعی» جنبش‌های اجتماعی تاکید دارند و ماهیت اصلی جنبش‌ها را در فضایی متفاوت از فعالیت‌های سیاسی ارزیابی می‌کنند. به بیان دیگر، جنبش‌های اجتماعی در پی تغییر قدرت سیاسی نیستند، بلکه روابط اجتماعی و جامعه مدنی را هدفِ کنش‌های خود قرار داده اند. اگرچه ممکن است که برخی از اعتراضات جنبش‌های اجتماعی، جنبه‌های سیاسی داشته باشند و یا حتی از ابزار سیاسی در آنها استفاده شود، اما هدف اصلی جنبش‌های اجتماعی، ایجاد تغییر در جامعه مدنی است. تغییراتی که ماورای حوزه قدرت سیاسی است. بر اساس مفاهیم هابرماس، می‌توان اینگونه توضیح داد که جنبش‌های اجتماعی از منطق زیست جهان (جامعه مدنی) استفاده می‌کنند، نه منطق سیستم (جامعه سیاسی).
آلن تورن:
دل‌مشغولی اصلی آلن تورن، تحول است. وی به جنبش‌های اجتماعی به عنوان کنشگران اجتماعی می‌نگرد که این تحول را ایجاد می‌کنند. به عقیده تورن هر جامعه‌ای بوسیله دو جنبش اجتماعی متعارض (یک جنبش مسلط و یک جنبش تحت سلطه) شکل گرفته است (نش، ۱۳۸۴: ۱۶۳). که این جنبش‌ها بر سر تعیین تاریخ مندی با یکدیگر مبارزه می‌کنند. مفهوم تاریخ مندی نزد تورن اهمیت زیادی دارد. تاریخ مندی عبارت است از «توان تولید تجربه‌ای تاریخی از طریق الگوهای فرهنگی یعنی تعریفی جدید از طبیعت و انسان» (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۹۷). به عقیده تورن، در هر جامعه‌ای یک برخورد اصلی وجود دارد: برخورد بین طبقه مسلط که تاریخ مندی را به خود اختصاص داده و آن را از طریق سازمان به نظم درآورده، و طبقه تحت سلطه که تلاش دارد آن را به خود اختصاص دهد، وضع موجود را به هم زند، برخوردی را که طبقه مسلط پنهان داشته آشکار سازد و شیوه‌های بدیعی برای اندیشه ورزی، کار و زندگی ایجاد کند. وی معتقد است که در جامعه صنعتی، برخورد اصلی بین سرمایه داران و کارگران است، اما در «جامعه برنامه‌ای»، این برخورد میان تکنوکرات‌ها و مصرف کنندگان (عامه مردم) جریان دارد. جنبش‌های اجتماعی، فرایند شکل‌گیری اراده‌ای جمعی هستند که به عنوان کنشگری جمعی عمل می‌کنند. تورن برای این کنشگر جمعی سه بعد در نظر می‌گیرد: «تمامیت، هویت، و مخالفت». هویت عبارت است از برداشت ذهنی کنشگر از خودش؛ مخالفت همان دیگری و هویت مقابل است؛ و تمامیت، وضعیت یا چارچوبی است که کنشگران برای عمل تعریف می‌کنند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۱۹۶).
یورگن هابرماس: هابرماس، جنبش‌های اجتماعی را حائل و مرز بین زیست جهان و سیستم می‌داند که نه تنها زیست جهان را در برابر سیستم محافظت می‌کند بلکه به نظر هابرماس جنبش‌های «رهایی بخش» در پی مقابله با سیستم هستند. بنابر عقیده هابرماس جنبش‌های اجتماعی جدید به چالش علیه روند شیئ شدن مفاهمه برخاسته اند. هابرماس، جنبش‌های اجتماعی را به دو گروه کلی تقسیم می کند: ۱) جنبش‌هایی که دارای توانمندی «رهایی بخشی» هستند و ۲) جنبش‌های ملهم از توانمندی «مقاومت». به نظر او بیشتر جنبش‌ها از قبیل جنبش کسب حقوق مدنی سیاهان، جنبش سبزها و حفظ محیط زیست، جنبش‌های گروه‌های اقلیت، حاشیه نشینان و. . . جزء جنبش‌های مقاومت هستند و تنها جنبش‌های آزادی بخش سوسیالیستی و زنان را می‌توان در زمره جنبش‌های رهایی بخش قلمداد کرد. جنبش زنان به زعم هابرماس علاوه بر مبارزه علیه سرکوب نظام (سیستم) پدرسالارانه، در پی برانداختن و سرنگونی صور عینی و ذهنی سلطه انحصاری مردسالاری است. در واقع، جنبش زنان نه تنها مقابله و مقاومت در برابر قلمروها یا عرصه‌های کنش رسما سازمان یافته است، بلکه قصد فتح و کسب قلمرو و عرصه جدیدی را برای بسط مفاهمه‌ای بدون هژمونی مردانه دارد (هابرماس، ۱۳۸۴).
آلبرتو ملوچی:
کانون توجه ملوچی نیز مانند تورن و هابرماس، جامعه مدنی است. او معتقد است که در شرایط پیچیده جدید اجتماعی، میان نظام‌های نهادی نمایندگی و تصمیم گیری (جامعه سیاسی) از یک سو و جامعه مدنی از سوی دیگر شکاف ایجاد شده است و نیازها و صورت‌های کنش برخاسته از جامعه به سهولت نمی‌توانند با کانال‌های موجود مشارکت سیاسی و صورت‌های سازمانی کارگزاری سیاسی انطباق یابند. جنبش‌های اجتماعی نیز به عنوان نظام‌های کنش در جامعه مدنی شکل می‌گیرند و در واقع به دنبال «بسط» دموکراسی به معنای افزایش امکان ابراز وجود و کسب شناسایی و استقلال فردی و گروهی یا به قول خود ملوچی به دنبال دموکراسی معنایی هستند. به نظر ملوچی، نمادها و مطالبات جنبش‌های اجتماعی به اعتباری «ماقبل سیاسی» است چون ریشه در تجارب زندگی روزانه دارد، و به یک اعتبار «فراسیاسی» است زیرا نیروهای سیاسی هرگز نمی‌توانند آنها را به شکل کامل باز نمایند. از این رو جنبش‌های اجتماعی، ماهیتاً نمی‌توانند در فرایندهای سیاسی جذب شوند، چراکه برخوردهایی که آنها ایجاد می‌کنند قیود نظام موجود را در هم می‌شکند. در واقع، به اعتقاد ملوچی پیوندی سطحی میان جنبش‌های اجتماعی و سیاست نهادی وجود دارد، و جنبش‌ها به فراسوی نظام نهادی موجود، یعنی فضای عمومی جدیدی می‌نگرند. ملوچی، شکل گیری هویت و معناسازی را ویژگی مهمی برای جنبش‌های اجتماعی جدید می‌داند؛ به طوری که، برساختن هویت جمعی مهمترین وظیفه جنبش‌های اجتماعی جدید است. به اعتقاد وی، «هویت جمعی چیزی نیست جز تعریفی مشترک از میدان فرصت‌ها و محدودیت‌ها که به یک کنش جمعی عرضه می‌شود». در نظریات ملوچی، هویت جمعی سه بعد بنیادین دارد: ۱) صورت‌بندی چارچوب‌های شناختی در مورد اهداف، ابزار و میدان کنش؛ ۲) فعال ساختن روابط میان بازیگران که با هم کنش متقابل دارند؛ و ۳) انجام سرمایه گذاری‌های عاطفی که افراد را قادر می‌سازد خود را بشناسند (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۲۰۱-۲۰۳).
ملوچی سعی کرده است که برخی از ایده‌های سنت بسیج منابع (از قبیل ساخت فرصت‌های سیاسی، فرایندهای چارچوب بندی هویت، و دوره‌های اعتراض) را برای توضیح «چگونگی» جنبش‌های اجتماعی وارد نظریه اش کند. به بیان دیگر، وی بر این نظر است که رویکرد بسیج منابع مکمل خوبی برای نظریه‌هایی جدیدی است که به «چرایی» جنبش‌های اجتماعی می‌پردازند. ملوچی معتقد است که برخلاف جنبش‌های کلاسیک، جنبش‌های جدید از یک کلیت متحد تشکیل نمی‌شوند، بلکه مجموعه متکثری از بازیگران جمعی را در بر دارند. به عقیده ملوچی، جنبش‌های اجتماعی، از طریق «شبکه‌های شناور نامحسوس» شکل می‌گیرند که بوسیله آنها تجربیات زندگی منتقل می‌شوند، تجربیات جدیدی خلق می‌گردند و هویت‌های جمعی در زندگی روزمره ساخته می‌شوند. در نگرش او با توجه به اینکه موجودیت جنبش‌ها بصورت اقدامات غیردائمی و عضویت شناور و غیر ثابت شکل گرفته و به این طریق قدرتشان را کسب و حفظ می‌نمایند، آنها نسبتاً به ندرت به عنوان یک پدیده کاملاً مرئی و آشکار ظاهر می‌گردند (نش، ۱۳۸۰: ۱۶۸-۱۷۱). وی بیان می‌دارد که: «جنبش ها، رویدادهای اضطراری تصادفی در زندگی اجتماعی مستقر بر کناره‌های نهادهای بزرگ نیستند، عناصر مازاد نظم اجتماعی هم نیستند؛ بلکه در جوامع پیچیده، جنبش‌ها یک واقعیت همیشگی و ابدی‌اند. آنها ممکن است کم و بیش آشکار باشند و ممکن است در قالب چرخه‌های بسیج سیاسی ظهور کنند، اما موجودیت آنها و تاثیر آنها بر روابط اجتماعی گذرا و پراکنده نیست» (ملوچی، ۱۳۸۷: ۱۴۱). در واقع، از نظر ملوچی جنبش‌ها در میان طیفی از فعالیت آشکار (بسیج و اعتراض عمومی) تا دوره‌های نهفتگی در نوسان هستند. در این دوره‌های نهفتگی، جنبش متوقف نمی‌شود، بلکه فعالیت‌های مربوط به تفکر درونی و تحول فکری حاکم هستند (دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳: ۳۸). به بیان دیگر، وی معتقد است که عملکرد جنبش‌های اجتماعی از یک الگوی دو وضعیتی تبعیت می‌کند. ملوچی این الگو را بدین صورت شرح می‌دهد:
جنبش‌های معاصر یک الگوی عملکرد دو وضعیتی را به نمایش می‌گذارند: وضع عادی، شبکه‌ای از گروه‌های کوچک پنهان در زندگی روزمره است که خواهان مداخله شخصی در ابداع و آزمایش الگوهای فرهنگی اند. این شبکه‌ها فقط در ارتباط با مسائل خاصی آشکار می‌شوند.
الگوی دو قطبی به وضوح نشان می‌دهد که پنهان بودن و آشکار بودن، کارویژه‌های متفاوتی دارند و این کارویژه‌ها با یکدیگر ارتباط متقابل دارند. پنهان بودن، تجربه مستقیم الگوهای نوین فرهنگی را امکان پذیر می‌سازد، و با تکوین معانی و تولید رمزهای جدید، تغییر را تشویق و تسهیل می‌کند. برونداد فرهنگی آن غالباً فشارهای فرهنگی رایج را به چالش می‌طلبد. پنهان بودن، نوعی آزمایشگاه زیرزمینی برای ستیزه‌جویی و نوآوری است. اما وقتی گروه‌های کوچک به عرصه جامعه می‌آیند، هدف آنها رویارویی با اقتدار سیاسی در برخی حوزه‌های خاص است. بسیج، یک کارویژه نمادین چندلایه دارد. بسیج، علیه منطق رایج سیاست‌گذاری عمومی به مخالفت بر می‌خیزد. همزمان، جنبش همچون رسانه‌ای عمل می‌کند که پیوند بین یک معضل و منطق حاکم بر نظام را برای بقیه جامعه آشکار می‌سازد. بسیج، اعلام می‌کند که الگوهای فرهنگی بدیل نیز وجود دارد، بویژه الگوهایی که کنش جمعی جنبش اجتماعی ارانه می‌کند و به اجرا در می‌آورد. بسیج، هسته اصلی ابتکار فرهنگی، خواسته‌های ستیزه جویانه، و سایر سطوح را که در بر گیرنده کنش جمعی هستند، متحد می‌کند. این دو قطب با یکدیگر پیوند متقابل دارند. پنهان بودن (دوره کمون جنبش) امکان اقدام را آشکار می‌کند، زیرا منابع همبستگی و انسجام مورد نیاز کنش را تامین می‌کند و چارچوب فرهنگی لازم برای بسیج اجتماعی را فراهم می‌آورد. کنش آشکار جنبش، شبکه‌های مخفی را تقویت می‌کند، بر استحکام آن می‌افزاید، گروه‌های فرعی دیگر می‌آفریند، و هواداران جدیدی را به عضویت خود در می‌آورد. بسیج، نهادینه شدن عناصر جنبی در جنبش و نهادینه شدن نخبگان جدید که در این حوزه شکل گرفته‌اند را تشویق می‌کند (ملوچی، ۱۳۸۷: ۱۵۳-۱۵۴).
مانوئل کاستلز:
کاستلز تحت تاثیر آلن تورن به موضوع جنبش‌های اجتماعی می‌پردازد. به اعتقاد وی، جنبش‌های اجتماعی کنش‌های جمعی هدفداری هستند که پیامدهای آنها، چه در پیروزی و چه در شکست، ارزش‌ها و نهادهای جامعه را دگرگون می‌سازد. در واقع، کاستلز نیز جنبش‌های اجتماعی را کارگزاران تغییر اجتماعی (خوب یا بد) می‌داند دو ویژگی عمده را در ارتباط با جنبش‌های اجتماعی برجسته می‌سازند. اولین خصوصیت، توانایی معناسازی و برساختن هویت در درون جنبش‌های اجتماعی است. دومین خصوصیت، زمینه تاریخی و شبکه اجتماعی است که کنشگران جنبش در آن به سر می‌برند. کاستلز بر این نظر است که هویت، امری است که توسط کنشگران و بصورتی جمعی ساخته می‌شود. وی سه صورت و منشاء برساختن هویت را از هم متمایز می‌کند: ۱) هویت مشروعیت بخش: این نوع هویت توسط نهادهای غالب جامعه ایجاد می‌شود تا سلطه آنها را بر کنشگران اجتماعی گسترش دهد و عقلانی کند. ۲) هویت مقاومت: این هویت به دست کنشگرانی ایجاد می‌شود که در اوضاع و احوال یا شرایطی قرار دارند که از طرف منطق سلطه بی ارزش دانسته می‌شود، یا داغ ننگ بر آن زده می‌شود. ۳) هویت برنامه دار: هنگامی که کنشگران اجتماعی با بهره گرفتن از هرگونه مواد و مصالح فرهنگی قابل دسترسی هویت جدیدی می‌سازند که موقعیت آنان را در جامعه از نو تعریف می‌کند و به این ترتیب در پی تغییر شکل کل ساخت اجتماعی هستند، این نوع هویت تحقق می‌یابد. کاستلز، مفهوم سازی نوع سوم هویت را از آلن تورن اقتباس کرده است و معتقد است که فرایند ساختن هویت برنامه دار به ایجاد سوژه (فاعل) می‌ انجامد. وی معتقد است، اگر جنبش‌های قدیمی از بطن جامعه مدنی (هویت مشروعیت بخش) بوجود می‌آمدند؛ در جامعه شبکه‌ای، جنبش‌های اجتماعی بر پایه هویت مقاومت جماعت گرایانه شکل می‌گیرند. به اعتقاد کاستلز، مصداق بارز هویت برنامه دار را می‌توان در جنبش فمنیستی جستجو کرد (کاستلز، ۱۳۸۴: ۲۰-۲۹).
رویکردهای نظری در مطالعه جنبش‌های اجتماعی
دسته بندی مختلفی از نظریات مطرح در رویکردهای نظری موجود در حوزه جنبش‌های اجتماعی صورت گرفته است برای کارین دی رنون این رویکردها را به شش دسته تقسیم می‌کند.
۱ـ نئو مارکسسیم ۲ـ تعامل گرایی ۳ـ کارکردگرایی ساختاری و شاخه‌های آن ۴ـ بسیج منابع ۵ـ جنبش‌های جدید اجتماعی ۶ـ جامعه شناسی کنش Renon 1993: 598) به نقل از افروغ ۱۳۸۰)

نظر دهید »
راهنمای نگارش مقاله درباره اثبات امامت خاصه امام حسن، امام حسین و ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

تحقیق خارج است.
اهمیت موضوع:
از آنجایی که طرح شبهات می تواند ارکان اعتقادی عموم وحتی برخی خواص را متزلزل کند ، ضروری می نماید کار سلبی (یعنی پاسخ به شبهات ) در کنار کار ایجابی قرار گیرد تابه عنوان مکمّلی در زدودن آثار تخریبی مغالطات وشبهات عمل نماید.
اما در میان شبهات اولویت پاسخگویی با مواردی است که اهداف مهمتری را نشانه رفته اند واز آنجاییکه ولایت وامامت در معتقدات شیعه از جایگاهی بی بدیل برخوردار است
دراین نوشته پاسخگویی به یکی ازآخرین عملیات های فرهنگی دشمن یعنی کتاب الامامه والنص و نیز برخی کتب مرجع وهابیت مثل کتاب منهاج السنه مدنظر است.
پیشینه تحقیق:
اولین نگاشته‌ها در باب امامت به قرون اول ودوم باز می‌گردد.برخی از محققین، کتاب «الامامۀ » علی بن اسماعیل بن میثم تمار را اولین ویا از اولین نوشتارها درباب امامت میدانند.
لکن همزمان با تالیفات مؤید امامت شیعه،مخالفان نیز دست به تألیف نگاشته های شبهه افکن در امر امامت پرداختند که از جمله این افراد می‌توان به ابو بکر اصم و هشام فوطى‏ اشاره نمود.
به مرور زمان وبا تحول در امور مختلف در نوع شبهه افکنی‌ها نیز تحول پدید آمد.تا اینکه در عصر حاضر بعضی از مخالفان فقط با استناد به مصادر ومنابع شیعی به ویژه با بهره گیری از احادیث ضعیف وگزارشات تاریخی مبهم شیعی به نقد عقاید شیعه از جمله امامت پرداخته‌اند که این نوع شبهه افکنی در نوع خود جدید می‌باشد.
از این رو این پژوهش نیز که به طور ویژه به پاسخ به همین دست شبهات پرداخته است درنوع خود کاری جدید است.
سؤال اصلی :
سؤال اصلی در این تحقیق این است که آیا وجود نصوص بر امامت خاصه‌ی امام حسن،امام حسین،امام سجاد (+)با توجه به شبهات نافی نص در این باب قابل اثبات است؟
سؤالات فرعی:
سؤالات فرعی نیز عبارت است از اینکه ۱٫ آیا عدم آگاهی اصحاب ائمه می‌تواند نشانه عدم منصوصیت امامان باشد؟ ۲٫وآیا ترس امامان از کشته شدن فرزندانشان در جنگ‌ها با منصوص بودن آن‌ها سازگار است؟ ۳٫وآیا نامه های کوفیان و دعوت آنها از امام حسین(×) دال بر عدم آگاهی آنها از نصوص امامت می باشد؟ ۴٫با وجود سن کم امام سجاد(×) نسبت به محمد حنفیه چگونه می توان به امامت امام سجاد(×) قائل شد؟
فرضیه‌ی اصلی :
نصوص وارده بر امامت ائمه ، صفات ونشانه ها و شرایط ایشان از حد تواتر افزون است وشبهات وارده در این باب هرگز یارای مقاومت درمقابل این ادله را ندارد.
فرضیه های فرعی:
عدم آگاهی اصحاب ائمه ناشی ازممنوعیت صد ساله نقل احادیث می‌باشد.ودیگر اینکه ترس امامان از کشته شدن فرزندانشان مطلبی مسلم است لکن حفظ جان امامان همچون سایر انسان‌ها وظیفه‌ای شرعی است که هم بر دوش خود و هم بر دوش پدرانشان بوده است.
نامه های کوفیان هرگز دلیل برعدم آگاهی آنها از نصوص امامت نمی باشد بلکه به نحوی موید آن نیز می باشد .
مسأله سن نیز هرگز نمی تواند دلیلی شرعی و یا فطری برای اثبات صلاحیت منصبی چون امامت وحتی بسیاری مناصب کمتر از آن قرار گیرد .
پایان نامه - مقاله
روش تحقیق:
دراین پژوهش سعی شده است که بعد از تبار شناسی شبهه ؛حتی المقدور با استناد به مسلمات شبهه به نقض همان شبهه بپردازیم سپس با عرضه‌ی متشابه بر محکم، در مورد هر شبهه( از هر تباری که باشد کلامی ، تاریخی،…)، سره را از ناسره باز شناسیم ،پس از آن به حل شبهه و سپس به افشای مغالطات پنهان ودر پایان به تثبیت مطلوب خود بپردازیم.
فصل اول:کلّیات و مفاهیم اساسی
گفتار اول : واژگان امامت، خاصه و امامت خاصه و شبهه
امامت یکی از پرکاربردترین واژگان در متون شیعی است و به لحاظ کارکرد نقش بی بدیلی در تاریخ حیات شیعه داشته است. به همین جهت مورد شدیدترین حملات فکری و عملی قرار گرفته است. یکی از شگرد های حمله فکری دشمن تفاسیر نادرست از واژه امامت است؛ لذا ضروری است قبل از هر چیز به تبیین این کلمه و واژه پرکاربرد همراه آن یعنی خاصه بپردازیم.
واژه امامت
امامت بنا بر آنچه در لسان العرب آمده به معنای هر کسی است که پیشرو باشد، ابن منظور در معنای فعل «ام» چنین می‌گوید :
«امّ القوم وامّ بهم [یعنی] :از آن‌ها پیش افتاد و آن همان امامت است؛ و امام، کسی است که قومی به او اقتدا کنند خواه آن قوم بر راه راست باشند یا گمراه باشند»[۱]
و گاهی به معنای هر چیزی است که به او اقتدا می‌شود رئیس باشد یا غیر رئیس، و قرآن امام مسلمین است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) امام ائمه و خلیفه امام رعیت است.[۲]
همین مطلب را راغب در مفرداتش تایید می‌کند و می‌گوید : «امام کسی یا چیزی است که به او اقتدا می‌شود خواه انسان باشد که به سخن و عملش اقتدا شود و یا کتاب باشد یا غیر کتاب و خواه بر حق باشد یا بر باطل؛ و جمع آن ائمه است.»[۳]
در نتیجه باید گفت لغت امام به معنای اقتدا شونده است انسان باشد یا غیر انسان بر حق باشد یا بر باطل.
واژه خاصّه
گویا معنای روشن واژه خاصّه باعث شده است تا اکثر معاجم این واژه را یا با خودش معرفی کنند و یا در قالب آیه و مثالی معنایش کنند.
به عنوان نمونه صاحب مفردات می‌گوید: «خاصّه ضد عامّه است. خداوند متعال می‌فرماید: واتقوا فتنه لاتصیبنّ الـّذین ظلموا منکم خاصّه[۴]، از آن فتنه ای بترسید که [چون فرا رسد] اختصاص به ظالمان از شما ندارد یعنی همه‌ی شما را [عموماً] فرا می‌گیرد»[۵]
مشابه همین تعریف در لسان العرب هم ذکر شده وبیان شده که خاصه یعنی کسی که او را برای خودت اختصاص داده ای.[۶]
ونیز معجم «الوسیط» معنای خاص را ویژه و خصوصی دانسته و خاصّه را مؤنث خاصّ[۷].
لذا می‌توان گفت واژه‌ی عربی خاصّه معادل همان کلمه خاص و ویژه در زبان فارسی است.
واژه امامت خاصّه
واژه امامت خاصه در مقابل واژه امامت عامّه بکار می‌رود.
در بحث امامت همانند نبوت دو بحث جداگانه وجود دارد یکی امامت عامّه یعنی همیشه باید امام و پیشوایی در میان مردم از سوی خدا باشد و دیگری امامت خاصه که بعد از پیامبر اسلام چه کسی عهده دار این مقام الهی است؟[۸]
به عبارت دیگر در امامت عامه سخن از مفهوم امامت، ضرورت و شرایط آن است و در امامت خاصه سخن از مصداق آن و اینکه شرایط امام در چه کسی موجود است؟
ذکر این نکته لازم است که اصطلاح امامت عامّه و خاصّه در کلام متأخرین ابداع شده و در بیان متقدمین دیده نشده است.
گفتار دوم :برگزیده ای از زندگی امام حسن مجتبی ×
زندگانی امام (×) در یک نگاه
سال ۳ هجری ولادت
سال ۱۰ هجری شرکت در مباهله
سال ۱۱ هجری از دست دادن پدربزرگی بی همتا

نظر دهید »
دانلود منابع پایان نامه در رابطه با طراحی و پیاده سازی کنترلر درایو موتور القایی- ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

(۳-۱۵)  

که در آن vkp,ref و vkn,ref ، نشان دهنده سیگنال مدولاسیون فاز k برای موج حامل ۱ و ۲ می باشد. این می تواند از معادله (۳-۱۵) دیده شود که سیگنال مدولاسیون، که با حامل ۲ (vkn,ref) مقایسه می شود، برای فاز دارنده حداکثر مقدار، صفر خواهد شد. چون برابر با نصف تفاوت سیگنال مرجع و مقدار حداکثر در میان سیگنال های مرجع خواهد بود. به طور مشابه سیگنال مدوله کننده که با حامل ۱ (vkp,ref) مقایسه خواهد شد، برای فاز دارنده حداقل مقدار صفر خواهد بود. با این حال فاز دارنده مقدار متوسط، ​​مقادیر غیر صفر برای هر دو سیگنال مدولاسیون خواهد داشت و آن به چهار دوره به جای دو دوره، در ولتاژ فاز خروجی مرتبط می شود.
پایان نامه
یک روش متفاوت برای ایجاد متوسط ​​صفر جریان نقطه خنثی در [۵۴] پیشنهاد شده است و آن به عنوان مدولاسیون بردار فضایی حالت شعاعی نامیده می شود. در این روش PWM ، حالت های کلیدزنی که طول بردار دارند، بکار گرفته نمی شوند. آنها بوسیله بردارهای بزرگی با طول vdc.(3/ 2) تقریب زده می شوند، چرا که آنها جریان نقطه خنثی ایجاد نمی کنند. اگر یک ششم دایره اول دیاگرام بردار فضایی در نظر گرفته شود، حالت سوئیچینگ (+ ۰ -) بکار گرفته نمی شود. به جای این از حالات سوئیچینگ (+ + -) و(+ - -) استفاده شده است. جریان نقطه خنثی ناشی از بردارهای کوچک به طول ۳/ vdc صفر است؛ چون هر دو حالت زائد (اضافی) کلیدزنی برای مقدار مساوی از زمان ، به منظور تولید بردارهای کوچک مساوی با هم و مخالف جریان نقطه خنثی بکار گرفته می شود.
توالی سوئیچ برای یک ششم دایره اول بردار فضایی در جدول(۳-۲) داده شده است. در جدول (۳-۲) این می تواند دیده شود که در توالی کلیدزنی برای سکتور فرعی ۳-۶ ، حالت کلیدزنی (+ + -) بعد از (+ - -) بکار گرفته می شود. این امر مستلزم روشن شدن فاز b از ترمینال N به ترمینال P از لینک DC بدون اتصال به ترمینال O می باشد. این توالی کلیدزنی در مقایسه با استراتژی مدولاسیون با بردارهای مجازی، تلفات اضافی سوئیچینگ در اینورتر سه سطحی ایجاد می کند و این ترجیح داده نمی شود.
جدول ۳-۲:توالی سوئیچینگ برای مدولاسیون بردار فضایی حالت شعاعی.

کنترل کننده ولتاژ نقطه خنثی براساس تکنیک های PWM جریان صفر نقطه خنثی

کنترل کننده های ولتاژ نقطه خنثی در [۵۳]، [۵۵] و[۵۶] ارائه شده است که براساس استراتژی های مدولاسیون تولید کننده مقدار متوسط صفر جریان نقطه خنثی در یک دوره سوئیچینگ می باشد. در این مورد جریان نقطه خنثی تنها قطعات سوئیچ- فرکانسی را حمل می کند. بنابراین خازن لینک DC مورد نیاز، حداقل می شود. در کنترل کننده های ارائه شده در [۵۳]، [۵۵] و[۵۶] افست به نسبت وظیفه های سوئیچ های اینورتر اضافه می شود.
در کنترل ارائه شده در [۵۵] از استراتژی مدولاسیون براساس بردار مجازی بهینه شده، برای اعوجاج پائین در ولتاژ خروجی استفاده می شود و این یک نسخه کلی از روش PWM است که در [۵۲] ارائه شده است. کنترل کننده ارائه شده در [۵۵] آفست مد مشترک DC را محاسبه می کند که به عنوان یک متغیر کنترل عمل می کند. آفست مد مشترک به ولتاژهای مرجع اضافه می گردد، به گونه ای که فرکانس سوئیچینگ بدون تغییر باقی بماند. این در مورد فاز دارنده حداقل مقدار ، به اضافه کردن آفست به سیگنال مدوله کننده برای حامل ۱ در مورد فاز دارنده حداکثر مقدار ، و اضافه کردن آفست به سیگنال مدوله کننده برای حامل ۲، و علاوه بر این در مورد فاز دارنده مقدار متوسط​​، اضافه کردن یک بخش از آفست به سیگنال مدوله کننده برای حامل ۱ و بقیه به سیگنال مدوله کننده برای حامل ۲ نیاز دارد. با این حال رابطه بین متغیر کنترل ( آفست مد مشترک DC ) و ولتاژ نقطه خنثی ، ناپیوسته می باشد و معیاری برای طراحی کنترل کننده ارائه نشده است.
پیاده سازی استراتژی PWM براساس حامل، که جریان نقطه خنثی صفر را تضمین می کند، در [۵۳] ارائه شده است، که به آگاهی از زاویه بردار ولتاژ مرجع نیاز ندارد. این باعث می شود پیاده سازی بسیار ساده باشد. کنترل کننده ولتاژ نقطه خنثی ارائه شده در [۵۳] همچنین یک اختلاف (آفست) به نسبت های سیکل وظیفه می افزاید. آفست اضافه شده به سیکل وظیفه یک فاز به نشانه ای از زمان های تغییرات ولتاژ نقطه خنثی جریان فاز بستگی دارد. این باعث می شود کنترل کننده ناپیوسته و غیرخطی گردد. معیار طراحی برای تعیین پارامترهای کنترل کننده نیز مورد بحث نیست.کنترل کننده بهینه بر اساس استراتژی مدولاسیون ارائه شده در [۵۳] ، در [۵۶] توسعه یافته است اما به اطلاعات از جریان های خروجی، شاخص مدولاسیون، فرکانس حامل، مقدار خازن لینک DC و ولتاژهای لینک DC نیاز دارد. این کنترل کننده پایداری در تمامی شرایط کارکرد را تضمین می کند، اما این به تلاش محاسباتی بالا برای کنترل کننده نیاز دارد.

مدولاسیون SVM

 

مقدمه

هدف اصلی از هر تکنیک مدولاسیون ، بدست آوردن خروجی متغیر با داشتن مولفه اصلی ماکزیمم و هارمونیک های مینیمم می باشد. روش مدلاسیون فضای بردار ی بهترین تکنیک برای کاربرد درایو فرکانس متغیر می باشد.
یکی از معروف توپولوژی های چند سطحی، مبدل چند سطحی دیود کلمپ است. شکل (۴-۱)، ساختار یک نمونه سه سطحی را نشان می دهد. با مقایسه این توپولوژی با مبدل ۲سطحی استاندارد، مشاهده می شود که دو برابر سوئیچ وجود دارد. به هر حال باید توجه داشت که ولتاژ نامی تزانزیستور در مبدل ۳سطحی، نصف مبدل ۲سطحی است. اگر چه ساختار اینورتر ۳ سطحی پیچیده به نظر می آید، اما سوئیچینگ به اندازه کافی راحت انجام می شود.

شکل ‏۴‑۱: موتور القایی سه فاز تغذیه شده توسط اینورتر سه سطحی دیود-کلمپ
شکل(۴-۲)، یک اینورتر دیود کلمپ سه سطحی تکفاز را در حالت های سوئیچینگ متناظر نشان می دهد. در اینجا فرض می شود که ترانزیستور بعه عنوان سوئیچ های ایده آل عمل می کنند؛ و خازن ها به اندازه نصف ولتاژ خط dc شارژ می شوند. همانطور که در قسمت (ب) شکل مشاهده می شود؛ در وضعیت سوئیچینگ ، ترانزیستورهایو از طریق ولتاژ اعمالی به گیتشان روشن می شوند؛ و ولتاژ خروجی برابر می شود. به طور مشابه در وضعیت سوئیچینگ ، ترانزیستورهایو روشن می شود؛ و در نتیجه ولتاژ خروجی برابرخواهد شد. این وضعیت سوئیچ ها، همانند مبدل۲ سطحی، دارای ۲ سطح ولتاژ است.

(الف) اینورتر سه سطحی تکفاز (ب) وضعیت سوئیچ

(د)وضعیت سوئیچینگ (ج)وضعیت سوئیچینگ
شکل ‏۴‑۲: اینورتر ولتاژ دیود کلمپ سه سطحی و حالات مختلف سوئیچپنگ
وضعیت حالتی است؛ که گیت ترانزیستورهایو تحریک می شود و این ترازیستورها روشن می گردند که این حالت در قسمت (ج) شکل نشان داده شده است. در این مورد نقطه a از طریق دیودها به نقطه اتصال خازن ها، متصل می شود؛ و ولتاژ خروجی خواهد شد.
برای هریک از وضعیت های سوئیچینگ، ولتاژ معکوس ترانزیستور برابر نصف ولتاژ خطdc است. در مقایسه اینورتر ۳ سطحی با ۲ سطحی، سطح اضافه شده، باعث می شود؛ ولتاژ خروجی دارای اختلالات هارمونیکی کمتری نسبت به ۲ سطحی باشد.
علاوه بر آن تلفات سوئیچینگ برای این مبدل کمتر از ۲ سطحی است. تلفات سوئیچینگ به وسیله کاهش ولتاژ معکوس ترانزیستور و افزایش تعداد ترانزیستور تنها یک بار در طول یک پریود، سوئیچ می شود؛ که این نیز باعث کاهش تلفات سوئیچینگ می شود. .حفظ کردن تعادل ولتاژ خازن ها، از طریق انتخاب وضعیت های اضافی سوئیچینگ، وضعیت هایی هستند؛ که ولتاژ های یکسان برای موتور ایجاد می کنند؛ اما باعث ایجاد جریان های خازنی متفاوت می شوند. به عنوان مثال وضعیت سوئیچینگ اضافی مبدل سه سطحی برای حالت ۲۴=sw و ۹=sw در شکل(۴-۳) نشان داده شده است.

(ب)وضعیت سوئیچینگ ۹=sw (الف)وضعیت سوئیچینگ ۲۴=sw
شکل ‏۴‑۳: وضعیت های سوئیچینگ اضافی مبدل ۳سطحی جهت بالانس خازن
می توان نشان داد که هر دو حالت سوئیچینگ، ولتاژهای یکسانی را روی بار تولیید می کنند.(فرض بر این است که ولتاژ های خازن ها تقریبا متعادل هستند). به هر حال به نظر می رسد؛ که جریانی که از خازن ها در هر مورد کشیده می شود؛ متفاوت از همه خواهند بود. مخصوصا اگر جریان فاز a مثبت باشد؛ بار خازنی را که متصل به آن است؛ را دشارژ می کند. در این مورد باید از طریق یک خازن ولتاژ بالا متصل شود. به عبارت دیگر اگر جریان فاز a منفی شود؛ آن باعث شارژ می شود؛ و بار باید از طریق خازن ولتاژ پایین تر متصل شود؛ بنابراین بالانس شدن ولتاژ خازن از طریق انتخاب وضعیت اضافی، یک روش آسان و درستی است.
مزایا مبدل های منبع ولتاژ چند سطحی با کلمپ دیودی:
زمانی که تعداد سطوح به حدکافی بالا باشد، محتویات هارمونیکی پایین خواهد بود و اجتناب از نیاز به فیلتر می باشد.
کارایی بالا می باشد؛ زیرا همه قطعات در فرکانس اصلی سوئیچ می شوند.
و معایب :
وقتی که تعداد سطوح بالا باشد، تعداد دیودهای کلمپ نیز زیاد خواهد بود.
مشکلات کنترل توان حقیقی عبوری برای مبدل منحصر به فرد می باشد.

تئوریSVM :

هر سیستم سه فاز تعریف شده به وسیله ی ، می تواند به صورت منحصربه فرد، به وسیله ی یک بردار چرخشی شود:
(۴-۱)
که در آن و می باشد.
نمایش برداری در یک سیستم سه فاز معین، به وسیله تبدیل ۲×۳ زیر به دست آورده می شود:
(۴-۲)
که درآن ، تشکیل یک سیستم سه فاز متعامد را می دهند؛ و می باشد. یک بردار به صورت منحصر ه فرد می تواند؛ در یک صفحه با این مولفه ها، تعریف شود.

شکل ‏۴‑۴: معادل بین سیستم سه فاز و نمایش برداری
تبدیلات معکوس در زیر داده شده اند:
(۴-۳)
که درآن می باشد. که یک مطابقت منحصربه فرد بین فضای برداری صفحه مختلط و یک سیستم سه فاز را نتیجه می دهد. مزایای اصلی استفاده از این نمایش ریاضیاتی در ادامه آورده شده است:

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 431
  • 432
  • 433
  • ...
  • 434
  • ...
  • 435
  • 436
  • 437
  • ...
  • 438
  • ...
  • 439
  • 440
  • 441
  • ...
  • 453
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 تغذیه عروس هلندی
 زایمان سگ راهنما
 فروش محصولات غذایی
 تولید محتوا هوش مصنوعی
 تبلیغات کلیکی حرفه‌ای
 کسب درآمد محتوا شبکه‌ها
 نارضایتی شریک رابطه
 درآمدزایی از ویدئو
 تدریس آنلاین درآمد
 فضای تنفس رابطه
 عدم درک شریک زندگی
 راهنمای سگ اشپیتز
 رشد نکردن رابطه
 حافظه خرگوش
 آموزش حرف زدن مرغ عشق
 ویژگی زن ایده‌آل
 دوری از وابستگی عاطفی
 درآمد محصولات دیجیتال
 فریلنسری طراحی موفق
 بازسازی پس خیانت
 اضطراب روابط عاشقانه
 درآمد دوره‌های برنامه‌نویسی
 شاه طوطی اسکندر
 درآمد پادکست کسب‌وکار
 نقد محصولات آنلاین
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آخرین مطالب

  • راهکارهای ضروری و اساسی درباره میکاپ
  • نکته های آرایش دخترانه (آپدیت شده✅)
  • ⭐ دستورالعمل های سریع و آسان برای آرایش
  • هشدار : ترفندهایی که برای میکاپ حتما باید به آنها دقت کرد
  • هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش مساوی با خسارت حتمی
  • هشدار خسارت حتمی برای رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 23 – 5 "
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۲-ویژگی‌های افراد تاب‌آور – 9 "
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله | تجزیه و تحلیل داده ها – 7 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | فصل اول: کلیات ( مبانی ، مفاهیم و تاریخچه) – 2 "

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان