صاحب اسرار سلیمان آمدی از تفاخر تاجور زان آمدی
دیو را در بند و زندان باز دار تا سلیمان را تو باشی راز دار
دیو را وقتی که در زندان کنی با سلیمان قصد شادروان کنی
نظامی در خسرووشیرین می گوید :
خبر دادند موری چند پنهان که این بلقیس گشت آن شد سلیمان
ازدواج بلقیس وسلیمان وباخبر شدن توسط جبرئیل امین ازتولد فرزند سلیمان ، نظامی درهفت پیکراینطور بیان می کند :
در حفاظ خط سلیمانی عرش بلقیس باد نورانی
تخت بلقیس جای دیوان نیست مرد آن تخت جز سلیمان نیست
من که دیوی شدم بیابانی چون کنم دعوی سلیمانی
گفت وقتی چو زهره در تسدیس با سلیمان نشسته بد بلقیس
گفت بلقیس کای رسول خدا من و تو تندرست سر تا پای
جبرئیلت چو آورد پیغام این حکایت بد و بگوی تمام
مگر این طفل رستگار شود به سلامت امیدوار شود
شد سلیمان بدان سخن خشنود روز کی چند منتظر می بود
خواندبلقیس راسلیمان زود گفته ی جبرئیل بازنمود
گشت بلقیس از آن سخن شادان کز خلف خانه می شد آبادان
گفت بلقیس چشم بد از تو دور زآنکه روشن تری ز چشمه ی نور
خاقانی شروانی می گوید :
درست گویی صدرالزمان سلیمان بود صبا چو هدهد و محنت سرای من چو سبا
یا رب خاقانیست بانگ پر جبرئیل خانه و کاشانه شان باد چو شهر سبا
جمشید ملک نظیر بلقیس جز بانوی کامران ندیدست
بلقیس بانوان و سلیمان شه اخستان من هدهدی که عقل به من افتخار کرد
هدهد کنون که خلعت بلقیس عهد یافت بختش به خلعت ملک امیدوار کرد
تا بشنود جهان که فلان مرغ را به وقت بلقیس خرقه دار و سلیمان شعار کرد
گر در زمین شام سلیمان دیو بند بلقیس را ز شهر سبا کرد خواستار
هم شاه ما ز قدر سلیمان عالمست هم بانوان ز مرتبه بلقیس روزگار
شهر سباست خطه ی دربند از احتشام بیت المقدس است شماخی از اقتدار
هاروت و ماروت۱
فرشتگان به بنی آدم به دیده ی حقارت نظر افکندند. خداوند به ایشان فرمود: اگر شما به جای آدمیان بودید و قوای نفسانی آنها را داشتید بهتر از ایشان رفتار نمی کردید. فرشتگان از خدا خواستار آزمایش شدند و خداوند برای آزمایش، دو تن از آنان را به نام هاروت و ماروت به زمین فرستاد و به ایشان فرمان داد که از گناهان عظیم من جمله شرک و زنا و قتل نفس و باده نوشی خودداری کنند.چون فرشتگان به زمین آمدند به زودی فریفته ی زن زیبایی شدند و در حال عمل نامشروع ،گرفتار گردیدند و مزاحم خود را کشتند. خداوند به فرشتگان فرمان داد که به حال
همجنسان خویش در زمین نظر افکنند. فرشتگان ماجرا را دیدند و به حکمت خدا پی بردند. هاروت و ماروت میان عذاب دنیوی و اخروی مخیّر گردیدند و ایشان عذاب دنیوی را انتخاب کردند لذا در بابل محبوس شدند تا کیفر کامل گناهان خود را تحمل کنند . باید متذکر شد که هاروت و ماروت سحر و جادوگری را به مردم یاد دادند.
درادبیات فارسی سحر وجادوگری وگرفتاری هاروت وماروت ویاد دادن اسم الهی به زهره وگرفتاری آنها درچاه بابل وبه آسمان رفتن زهره انعکاس یافته ، چنانکه ناصرخسروقبادیانی می گوید :
چو هاروت ار توانستی که اینجا آیی از گردون از اینجا هم توانی شد برون چون زهره ی زهرا
هرکه مر این آب را ندید، در این آب تشنه چو هاروت ماند غرقه چو ذوالنون
گرفتنه بود حیلت و، محتال فقیهست جالوت سزد حاکم و هاروت پیمبر
در خانه ی دین چون که می نیایی؟ استاده چه ماندی بر آستانه؟
هاروت همانا که بست راهت زی خانه بدان بند جاودانه
در خانه شدم بی تو من ازیرا هاروت تراست و مرمرانه
ظهیرالدین فاریابی می گوید :
زبان زهره فریبم به سحر هاروتی ز زهره یاره زمه گوشوار بگشاید
امیرمعزی می گوید :
گرفته ای تو به یاقوت لؤلؤ مکنون نهفته ای تو به هاروت زهره ی زهرا
چو زلف و روش بدیدم مرا یقین شد باز که زیر دامن هاروت زهره ی زهراست
حلقه شدست بر دو بنا گوش او دو زلف گویی که بر دو زهره دو هاروت ساحرست
مهی همسایه ی یاقوت رخشان شبی ماننده ی هاروت ساحر
در آن ماروت پیوسته سلاسل در آن یاقوت دو رسته جواهر
هاروت وار شعبده سازند هر زمان تا لعبتان ز پنجره بیرون کنند سر
زان خامه سحر با بلیان هست مسترق زان نامه نقش مانویان هست مستعار
ز سحر دیده ی او کوی من شود بابل ز نقش چهره ی او بزم من شود ار تنگ
زهره پنهان کرد مر هاروت را زیر زمین تو چو هاروتی چرا مر زهره را پنهان کنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه hamēmāl به معنی «رقیب و دشمن» است و در بندهشن هر یک از پدیده های اهورایی دارای یک «رقیب» اهریمنی هستند که در دوران آمیزش کارشان نبرد با آن پدیدۀ متضاد است. به همین صورت، اختران نیز دارای رقیبی اباختری هستند که تا پایان دوران آمیزش با او دائم در حال نبردند. در بندهشن (۶هـ : ۲) آمده است: «هر کس [= هر اختری] با رقیب [اباختری] خویش به نبرد ایستاد و تا فِرَشکرد، در مقابل همدیگر صف کشیده اند».[۱۹]
ریشه شناسی: واژۀ hamēmāl مشتق است از ham + *ēmāl (= *abi-marda-). ریشه *marda- صورت جنوب غربی *marza- از فعل mālītan «مالیدن» و marzihistan «اجتماع کردن کواکب» میباشد (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱): هند و ایرانی آغازین: *samHa-(H)mard- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۹۴، ۶۵)؛ سانسکریت: sam-marda- «نبرد تن به تن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۱۸۱)؛ اوستایی: از ham- + marəd- «نابود کردن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۲)؛ هم معنی با hamərəϑa- «همآورد، دشمن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۶۶)؛ فارسی باستان: mard- «نابود کردن» (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۳)؛ فارسی میانه: hamēmāl (مکنزی، ۱۹۷۱: ۴۰)؛ پازند: hamēmāl (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ فارسی نو: همآورد ؛ معادل انگلیسی: adversary, enemy ؛معادل عربی: ضد، رقیب، مخالف.
-
- §§
hāmīn [hˀmyn’ | Paz. hāmīn | Av. ham- | M ~]
(تقسیمات سال: فصول)
* تابستان: (معنی عادی) سه ماه دوم سال؛ (معنی دینی) هفت ماه اول سال.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: تابستان یکی از فصول چهارگانه است که سه ماه خورشیدی تیر، مرداد، و شهریور مصادف با حضور خورشید در سه برج فلکی خرچنگ، شیر، و خوشه را دربرمیگیرد. در بندهشن، سال دینی دارای هفت ماه تابستان است که از اول فروردین (همسپهدیم گاه) آغاز شده و در آخر مهرماه (ایاسریم گاه) پایان مییابد. (برای توضیحات رک. sāl)
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: *samH- «میانه سال» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۹۵)؛ سانسکریت: sámā- «سال، فصل، ماه» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۱۵۳)؛ اوستایی: ham- «تابستان» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۶۶)؛ šam- «تابستان» در ترکیب maiδiiōišam- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۹)؛ فارسی میانه: hāmēn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ hāmīn در فارسی «خمینه» = باران غیر فصل که ظاهرا باید باران تابستانی معنی دهد (بهار، ۱۳۴۵: ۶)؛ hāmīn [hˀmyn’] «تابستان» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۴۱)؛ فارسی میانه ترفانی: hāmīn [hˀmyn] (بویس، ۱۹۷۷: ۴۵؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ پازند: hāmīn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ فارسی نو: هَمین «تابستان» بر وزن زمین از پازند آن (دهخدا)؛ هامین (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ انگلیسی: summer «تابستان»؛ معادل عربی: الصیف.
ترکیبات:
hāmīnīg [hˀmyn’yk] «تابستانی»
-
- §§
ham-paymānagīh [hmptmˀnkyh]
(نجوم: سیارات)
* هم پیمانگی: اقتران، اجتماع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه پهلوی ham-paymānagīh مرکب است از: پیشوند ham- «هم-» + paymānag «پیمانه، اندازه» + پسوند اسم معنی ساز -īh «ـی». در نتیجه، این واژه بطور تحت اللفظی به معنی «هم اندازگی» و «همسانی» است؛ اما در حوزه نجوم به معنی «اجتماع» و «اقتران» است. در اصطلاح هیأت، اقتران یا قران یا مقارنهء دو کوکب، هنگامی است که آن دو در مجاورت هم و در یک برج قرار میگیرند (بیرونی، ۱۳۵۲: ۲۰۸، ۲۰۹). در بندهشن، این واژه در چند جا بکار رفته است، که هر بار منظور از آن «اقتران» بوده است:
در فرگرد ۵الف، بند ۷: «از این اباختران، مهر تاریک و موش-پری، در دوران آمیزش، به هم پیمانگی در زیر خورشید و به گردونه خورشید؛ و ماه تاریک به گردونه ماه بسته شدهاند»؛[۲۰] در فرگرد ۵، بند ۴: «اندر این سپهر، مهر تاریک (=سیارۀ مهر، خورشید اباختری) به خورشید (مهر روشن، خورشید اختری) و ماه تاریک (=سیاره ماه، ماه اباختری) به ماه گوسپند تخمه (ماه روشن، ماه اختری) حمله بردند. [اما، مهر و ماه روشن] آن دو را به هم پیمانگی (=در اقتران) به گردونۀ (=مسیر، مدار، فلک) خود بستند»؛[۲۱] در فرگرد ۵ب، بند ۱۲: «در آغاز هنگامی که اهریمن درتاخت، چنان شد که مهر و ماه تاریک، به سبب هم پیمانگی با گردونه خورشید و ماه، نتوانستند گناهکاری کنند».[۲۲]
توضیح اینکه، مهر تاریک و ماه تاریک بنا بر بندهشن (۵الف: ۷) جزء اباختران یا سیارات هفتگانه اند، اما تنها دلیل سعد بودن یا کرفه گر بودن آنها مطابق بندهشن (۵ب: ۱۲)، این است که دائماً در حالت اقتران یا هم پیمانگی با مهر و ماه روشن اند. لازم به ذکر است که مهر و ماه روشن، مینویِ مهر و ماه اند و در خورشید-پایه و ماه-پایه قرار دارند؛ اما، جایگاه مهر و ماه اباختری (یا تاریک) در زیر فلک البروج است.
اما به دلیل همراه بودن مینوی خورشید با خورشید اباختری و همراه بودن مینوی ماه با ماه اباختری، تاثیرات نیک خورشید و ماه به خورشید و ماه مینوی (=اختری، روشن) و تاثیرات بد آنها به خورشید و ماه مادی (اباختری، تاریک) نسبت داده میشود. همین مسئله در مورد سیارات دیگر نیز صادق است چراکه آنها نیز دارای دو صورت مادی و مینوی هستند. برای نمونه، هرمزد، دو وجه دارد یکی مینوی که به اهورامزدا اشاره دارد که جایگاهش در گاه هرمزد است؛ و دیگری هرمزد مادی یا اباختری است که جایگاهش در زیر فلک البروج است. مطابق بندهشن (۱: ۵۲)، «هرمزد، دارای دو وجود است: نخست مینوی، و [سپس] مادی».[۲۳] اناهید، کیوان، بهرام، و تیر نیز هم از امشاسپندان یا ایزدان مینوی هستند و هم از اباختران و سیارات اهریمنی.
این اقتران دایمی با مهر مینوی، برای موش-پری (ستارۀ دنباله دار هالی) وجود ندارد و با آنکه این ستارۀ دنباله دار به گردونه خورشید یعنی مدار خورشید (=دایره البروج) بسته شده است، گاهی از مدار خارج شده و «هرزه» میشود، و در آن صورت شروع به فرو فرستادن بدی به جهانیان میکند. این ستاره دنباله دار تنها زمانی که با خورشید در حالت اقتران قرار میگیرد، از دید ناظر زمینی پنهان میشود و در نتیجه، توان گناهکاری را از دست میدهد. به همین خاطر است که در بندهشن (۵: ۵) آمده است: «خورشید موش-پری را به هم پیمانگی (=در اقتران) به گردونۀ (=مدار) خود بست تا کمتر توان گناه کردن داشته باشد. چراکه اگر هرزه (=از مدار خورشید خارج) شود تا باز بسته شود، بسیار گناه کند»؛[۲۴] و یا مطابق فرگرد ۵الف، بند ۶: «هنگامی که موش-پری دمدارِ پردار جست، خورشید او را به گردونۀ (=مدار) خویش بست تا توان گناه کردن نداشته باشد. چراکه اگر هرزه (=از مدار خورشید خارج) شود تا باز به هم پیمانگی (=در اقتران) خورشید بیاید و بسته شود بسیار گناه کند».[۲۵]
بنا بر بندهشن (۵الف: ۸): «دیگران [=اباختران دیگر] نیز به همان گردونۀ خورشید، به درازی و کوتاهی، بسته شده اند و ایشان را از آن پیمانه بیش داشتن نتوان. چراکه کیوان و هرمزد و بهرام هریک به صد و هشتاد درجه از مهر و تیر به هزار و هشت صد و پنجاه دقیقه و اناهید به دو هزار و هشت صد و سی و یک دقیقه از مهر بسته شدهاند».[۲۶] توضیح اینکه، گردونه خورشید، همان مسیرخورشید یا دایرهالبروج است و بالطبع همه سیارات در این مدار حرکت میکنند یا مطابق بندهشن، «به گردونۀ خورشید بسته شده اند». اما، از آنجا که سه سیارۀ هرمزد، کیوان، و بهرام جزء سیارات علوی هستند، محدودیتی برای موقعیت خود در دایرهالبروج ندارند و در نتیجه میتوانند در هر جایی از دایرهالبروج قرار بگیرند. از آنجا که حداکثر فاصله ای که یک سیاره میتواند با یک سیارۀ دیگر داشته باشد هنگامی است که در مقابله با آن سیاره باشد، حداکثر فاصله این سیارات علوی با خورشید نیز، در هنگام مقابله یعنی ۱۸۰ درجه است. از طرفی، دو سیارۀ اناهید و تیر، جزء سیارات سفلی یا زیرین هستند و فاصله آنها با خورشید، بر دایرهالبروج، از دید ناظر زمینی، نمیتواند بیشتر از نصف قطر مدارشان باشد که در مورد زهره که مدارش بزرگتر از تیر است، ۴۷ درجه و ۱۰ دقیقه و در مورد تیر، ۳۰ درجه و ۵۰ دقیقه است. بنابراین، همه اباختران یا سیارات «به گردونۀ خورشید بسته شدهاند» یعنی در دایره البروج حرکت میکنند؛ هر یک «به پیمانه ای» یعنی به اندازه خاصی از خورشید فاصله دارند؛ حداکثر فاصله آنها ۱۸۰ درجه است، که در نجوم به این حالت «مقابله» میگویند؛ حداقل فاصله آنها با خورشید، صفر درجه، یعنی «هم پیمانگی» است، که در نجوم، به این حالت «اقتران یا اجتماع» میگویند.
ریشه شناسی: این ترکیب تشکیل شده است از: پیشوند ham- «هم-» + paymānag «پیمانه، اندازه» + پسوند اسم معنی ساز -īh «ـی». که بر رویهم لفظاً به معنی «هم اندازه بودن» است و «هم اندازه بودن» کواکب به معنی اجتماع یا اقتران آنها در یک برج و وضعیت در دایرهالبروج میباشد. ریشه اصلی واژه paymān در اوستایی māii- به معنی «اندازه گرفتن» است که پسوند pati- به آن اضافه شده است. این فعل در فارسی نو برابر است با «پیمودن»: هند و ایرانی آغازین: : *samHa- + *prati- + *māna- + *ka- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۹۴، ۶۶)؛ سانسکریت:مرکب از sam- «هم» + ریشه prati-mā- «اندازه داشتن»، mā́na- «اندازه»، + پسوند ثانویه -ka (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۶۶۹)؛ اوستایی: مرکب از ham- + pati- + ریشه mā- «اندازه گیری کردن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۲) + پسوند اولیه -na + پسوند ثانویه -ak ؛ فارسی باستان: مشتق از ریشه mā- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۱)؛ فارسی میانه: ham-paymānagīh «تبعیت، وابستگی» (بهار، ۱۳۴۵: ۵۳)؛ مشتق از patmānak [ptmˀnk’] «اندازه، بُعد» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۸)؛ paymānag [ptmˀnk’] (مکنزی، ۱۹۷۱: ۶۷)؛ فارسی میانه ترفانی: مشتق از [pymˀn] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۸)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: مشتق از [pdmˀn] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۸)؛ پازند: مشتق از paēmą(n) (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۸)؛ فارسی نو: هم پیمانگی؛ معادل انگلیسی: conjunction ؛ معادل عربی: اقتران، اجتماع، قران.
-
- §§
Hamspa(s)mēdim [hmˀsps/t-, hmˀspˀ-mˀ(y)dym | Av. hamaspaϑmaēdaēm]
(تقسیمات سال: گاهنبار)
* همسپهمدیم، به معنی «اتحاد آفرینش»: نام گاهنبار ششم؛ اعتدال بهاری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: هَمَسپَهمَدیم، نام گاهنبار ششم است. مطابق بندهشن (۱-الف: ۲۵)، آفرینش انسان از ۲۱ دیماه تا ۳۰ اسفند، بمدت ۷۰ روز به طول انجامید. در نتیجه، در پنج روز آخر سال، یعنی از ۳۱ تا ۳۵ اسفند، جشن گاهنبار ششم بنام «همسپهمدیم گاه» برگزار میشود که به نحوی جشن آغاز سال نیز به حساب میآید. در گاهشمار اوستایی، نام این پنج روز از نام پنج گاثِ گاهان گرفته شده است و جدای از نام سی امشاسپندی است که بر سی روز ماه سروری میکنند. این پنج روز بر طبق بندهشن (۱-الف: ۲۶)، به ترتیب عبارتند از: ۱) اَهونَوَدگاه (Ahunawad gāh)؛ ۲) اوشتوَدگاه (Uštwad gāh)؛ ۳) اِسپَندمَدگاه (Spandmadgāh)؛ ۴) وُهوخشتَرگاه (Wohu(x)štr gāh)؛ و ۵) وَهیشتوئیشت گاه (Wahištōišt gāh).[27] نامهای دیگر این پنجه عبارتند از: پنجه دزدیده (duzīdag)، پنجه تروفته (panǰ rōz ī truftag) ، پنجه مسترقه، پنج گاه گاهانی (panǰ gāh ī gāhānīg)، پنجه نیکو (panǰag ī weh)، و پنج روز گاهانی (panǰ rōz ī gāhānīg). مطابق بندهشن (۲۵: ۶)، اعتدال بهاری مصادف است با همسپهمدیم گاه و در این هنگام روز با شب برابر میشود. از آنجا که تابستان دینی، هفت ماه اول سال را شامل میشود، همسپهمدیم گاه، آغاز تابستانِ دینی نیز هست (نک. sāl). (همچنین رک. gāhānbār)
واژۀ پهلوی هَمَسپَهمَدیم، Hamspa(s)mēdim ، از واژه اوستایی hamaspaϑmaēdaiia- گرفته شده است و مطابق بندهشن (۱-الف: ۲۵) به معنی «به همسپاهی رفتن» (hamspāh-rawišnīh) و «همداستانی» (ham-dādestānōmandīh) یا «اتحاد آفرینش اهورایی» میباشد. «همسپاهی» به آغاز دوران شش هزارساله آمیزش اشاره دارد که در آن تمام موجودات اهورایی به همداستانی و همسپاهی علیه تمام نیروهای اهریمنی به نبرد میپردازند. بنا بر بندهشن (۱: ۳۸)، کمال مقصود آفرینش مادی، همداستانی آفرینش نیکو است. بدین معنی که آفریدگان اهورایی بطور فطری تمایل به وحدت و همداستانی با یکدیگر دارند؛ همانگونه که در دنیا نیز میبینیم: پدیدهای مادی و مینوی، بطور ذاتی، دائم در حال ستیز با نیروهای مخالفِ خود هستند. در نتیجه، هنگامی که در پایان ماه اسفند، از سال آخر، از هزارۀ ششم، که مصادف است با پایان دورۀ هفتاد روزۀ آفرینش در گاهنبار ششم، کار آفرینش مادی به اتمام میرسد و پنجه آخر از سال یعنی جشن گاهنبار ششم آغاز میشود، آفریده های هرمزد، هم رأی و همسو، در یک سپاه واحد، بر علیه اهریمن و آفریده های اهریمنی، آماده پیکار ایستاده اند تا به محض آغار حرکت زمان و یورش اهریمن در رپیهوین گاه از روز هرمزد از ماه فروردین از سال اول از هزارۀ هفتم، به حرکت درآمده و به دفاع از آفرینش اهورایی بپردازند. به دلیل همین «همسپاهی» و «همسویی» است که این پنج روز گاهنبار Hamspasmēdim نامگذاری شده است. این همداستانی آفرینش و نبرد نیکی با بدی، همانند یک تکلیف فطری و دینی، تا پایان هزارۀ ماهی و غلبه کامل نیروهای اهورایی بر اهریمن و موجودات اهریمنی ادامه خواهد داشت. به همین خاطر است که نام این گاهنبار در اوستا (ویسپرد، ۱: ۱) در عبارت hamaspaϑmaēdaiiehe. arətō.karəϑnahe. موصوف به صفت «(زمان) انجام تکلیف دینی» شده است. از آنجا که مطابق بندهشن، کیومرث (یعنی اولین انسان) نیز در آغاز سال متولد میشود، این گاهنبار جشن آفرینش انسان نیز هست.
ریشه شناسی: آلموت هینتز (۲۰۰۹: ۱۰۵-۱۱۵)، بر خلاف کلیه پژوهشگران، با رد کردن معنی ارائه شده در بندهشن، این واژه را به صورت hamas-paϑ-maēdaiia- تجزیه کرده و معنای آنرا «میانۀ مسیر تابستانی (خورشید)» محسوب میکند. ریشه یابیِ وی، دارای اجزای زیر است: hamas- به معنی «تابستان» [مرتبط با واژه پهلوی: hāmin ، و ریشه اوستایی: šam- و hama-]؛ paϑ- «راه» [مرتبط با واژه سانسکریت: patha-] ؛ و maēdaiia- «میانه» [مرتبط با واژۀ اوستایی maiδiiōi- «میانه»]. گذشته از ناسازگاری موجود در ساخت این ترکیب با نام گاهنبارهای مشابه که دارای ستاک maēdaiia- (در ابتدای نام گاهنبارها و نه در بخش میانی شان) میباشند، ایراد دیگری که میتوان به این ریشه شناسی گرفت، این است که، نام کلیه گاهنبارها با فصلهای مربوط به خود سازگاری دارد، اما معنی «نیمه مسیر تابستانی خورشید» با آغاز بهار که آغاز تابستان دینی است، مطابقت ندارد (برای روشن شدن موضوع رجوع کنید به سرواژه های مربوط به شش گاهنبار): سانسکریت: مشتق از sama- «هم» + spaś- «متحد شدن، ملحق شدن، دربرگرفتن؛ تسخیر کردن، محاصره کردن» (با صرف سوم شخص حال ساده spāśayati «جنگید، متحد شد» مرتبط با spaśa- «جنگ، ستیز؛ سلحشور، جنگجو») (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۲۶۸) + ریشه mid-/med-/mith- «با هم رفتن، متحد شدن، به دیدار هم رفتن (بعنوان دشمن یا دوست)، با هم مقابله یا اجتماع کردن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۱۶)؛ اوستایی: hamaspaϑmaēdaiia-, hamaspaϑmaēdaēm (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۶)؛ مرکب از پیشوند hama- «هم» + ریشه spāδa-, spāda- «سپاه، خیل، دسته» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۰) + maēdaiia- «اتحاد، دیدار، مقابله»؛ فارسی باستان: spāϑamaidayā- «جنگ، اردوی جنگ» (کنت، ۱۹۵۳: ۲۱۰) که در اصل به معنی «(مکان یا عملِ) رویارویی دو سپاه» است؛ فارسی میانه: hamaspasmaidēm, hamaspamadēm, hamaspahmaidēm (بهار، ۱۳۴۵: ۴۹)؛ hamaspahmēdīm «حرکت همه سپاه» (بهار، ۱۳۷۵: ۵۱)؛ Hamaspaϑmaidim (چرتی، ۲۰۰۳: ۴۶؛ دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۱۱)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: از ispāδ [ˁspˀd] «سپاه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۷)؛ پازند: hamaspadməyadim (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۲۸۵)؛ فارسی نو: هم-سپاهی ؛ معادل انگلیسی: the good pentad (چرتی، ۲۰۰۳: ۴۷)؛ stolen days, thieved days, five gathic times (چرتی، ۲۰۰۳: ۴۶).
ترکیبات:
Hamspa(s)mēdim gāh «همسپهمدیم گاه: اعتدال بهاری، پنجۀ آخر سال».
-
- §§
hangārag [hngˀlk’ | Paz. angāra | Av. han-kāraiieiti- | N angāra]
(نجوم)
* انگاره: انگاشتن، آمار، محاسبه، رصد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه hangārag به معنی «محاسبه و حساب» از ریشه hangār- بعلاوۀ پسوند اسم ساز ~ag ساخته شده است. صورت دیگر آن hangāriš است که در نسخه TD1 با املای [hngˀlš] آمده است. در حوزۀ نجوم، این واژه معادل با āmār «شمارش» است و منظور از آن محاسبات نجومی و رصدهای منجمین است. در بندهشن (۲: ۱۱) آمده است: «اخترشماران [این سپهر را] سپهر زبر سپهر میخوانند و در آن [امکانِ] محاسبۀ بهیزه وجود ندارد. چراکه اخترشماران نمیتوانند جوهر خالصان را همچون آمیختگان محاسبه کنند».[۲۸] توضیح اینکه، سپهر زبر سپهر یا فلک الافلاک، یک فلک مینوی و غیرقابل رویت است. این سپهر، مرز بین آفرینش مادی و مینوی و جایگاه فروهر پاکان است و در نتیجه، در آنجا تمزیج کواکب با ستارگان صورت نمیپذیرد تا بتوان آنرا رصد و محاسبه کرد. (رک. gumēzišn و wihēz)
ریشه شناسی: سانسکریت: san̠kṛ- «مرتب کردن»؛ san̠kāra- «تمزیج، آمیزش» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۱۲۵-۱۱۲۶)؛ اوستایی: از ریشه han-kāraiieiti مرکب از ham- + حالت سببی kar- (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۵)؛ مشتق از kar- «انگاردن، به خاطر سپردن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۵)؛ فارسی میانه: angārag «انگاره، دفتر حساب، روزنامه» (بهار، ۱۳۴۵: ۸۲)؛ hangārag «شماره، حساب» از ریشه hangārdan, hangār- [hngˀl-tn’ | M hngˀr-, N angardan] «حساب کردن، تصور کردن» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۸۷)؛ hangārak «محاسبه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۵)؛ فارسی میانه ترفانی: از ریشه [hngˀr-] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۵)؛ پازند: angāra (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۵)؛ فارسی نو: انگاره «دفتر حساب»؛ معادل انگلیسی: computation ؛ معادل عربی: محاسبه، رصد.
-
- حساسیت به خطای همزمان سازی زمانی و فرکانسی و آفست فرکانس حامل[۸۴] (CFO)
-
- نسبت توان ماکزیمم به توان متوسط[۸۵] (PAPR) بالا و مشکل بهینه سازی توان ارسالی
سیستم های MIMO-OFDM
با توجه به مزیت هایی که در فصل قبل برای سیستم های MIMO ذکر کردیم و همچنین پیشرفت های صورت گرفته در دهه ی اخیر در زمینه ی پردازش سیگنال و ساخت مدارهای مجتمع پر سرعت که به کار گیری چند آنتن در شبکه های مخابراتی را تسهیل کرده است، به کارگیری این تکنولوژی را در مخابرات بیسیم بسیار مورد توجه قرار داده است. از طرف دیگر، مخابره بر روی کانال بیسیم در معرض محوشدگی چند مسیره قرار دارد. هر چند سیستم های تک- حامل که از ساختار MIMO استفاده می کنند دارای ویژگی منحصر به فرد در ارتقای ظرفیت سیستم درکانال های چند مسیره می باشند، اما پیچیدگی بسیار زیاد گیرنده ی MIMO در مخابره بر روی کانال با محوشدگی چند مسیره یک مشکل اساسی در پیاده سازی اینگونه سیستم ها به حساب می آید. در واقع گیرنده ی MIMO نه تنها با پیچیدگی همسان ساز مورد نیاز برای کانال های با محوشدگی چند مسیره روبه رو است، بلکه تداخل بین آنتنی ناشی از ارسال همزمان سیگنال از چند آنتن، این امر را با دشواری بسیار زیادی همراه می کند. استفاده از تکنیک OFDM در سیستم های MIMO یک راه بسیار موثر در عملی کردن پیاده سازی اینگونه سیستم ها به حساب می آید. در OFDM، با تقسیم کانال به تعداد زیادی زیرکانال باریک باند و در نتیجه افزایش طول سمبل های ارسالی که موجب تبدیل کانال با محوشدگی گزینشگر فرکانسی به کانال های موازی با محوشدگی یکنواخت فرکانسی می شود، حذف یا کاهش عمده ی ISI امکان پذیر می شود. از طرف دیگر با توجه به اینکه MIMO و OFDM هر دو تکنیک هایی جهت افزایش نرخ داده هستند، ترکیب این دو تکنیک کارایی پهنای باند[۸۶] بسیار زیادی را برای سیستم مخابراتی فراهم می آورد. علاوه بر این، با استخراج دایورسیتی فضایی توسط سیستم های MIMO (به ویژه ترکیب کارآمد دایورسیتی های زمانی، فرکانسی، و فضایی) و ترکیب آن با تکنیک OFDM مخابره با نرخ داده ی بالا همراه با پوشش وسیع را ممکن می کند. لذا، ترکیب دو تکنیک قدرتمندMIMO و OFDM بسیار جذاب بوده به طوری که از آن به عنوان آینده ی مخابرات بیسیم نظیر نسل چهارم سیستم های بیسیم همراه[۸۷] یاد می شود. MIMO-OFDM دارای کاربردهایی دیگری نظیر پرسرعت ترین استاندارد شبکه ی محلی بیسیم IEEE 802.11n ، شبکه ی شهری بیسیم[۸۸] IEEE 802.16 (WiMAX[89])، و [۹۰]LTE می باشد. بلوک دیاگرام یک سیستم MIMO-OFDM در شکل های (۲-۷) و (۲-۸) رسم شده است [۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۶۸].
بلوک دیاگرام فرستنده ی MIMO-OFDM [1]
بلوک دیاگرام گیرنده ی MIMO-OFDM [1]
سیگنال دریافتی در آنتن گیرنده ی ام در زیر حامل ام متناسب با سمبل ارسالی ام در سیستم MIMO-OFDM با آنتن فرستنده و آنتن گیرنده به صورت زیر بیان می شود [۱]:
(۲-۹) |
که در آن سیگنال ارسالی از آنتن فرستنده ی ام در زیر حامل ام و سمبل ارسالی ام می باشد. کانال بین آنتن فرستنده ی ام و آنتن گیرنده ی ام در زیر حامل ام و سمبل ارسالی ام می باشد. نویز سفید گوسی مختلط با میانگین صفر و واریانس در زیرحامل ام و سمبل ارسالی ام می باشد می باشد. همچنین بیان برداری سیگنال در یافتی در آنتن گیرنده ی ام به صورت زیر می باشد [۱۸]:
(۲-۱۰) |
که درآن و . ماتریس سیگنال ارسالی، ، به صورت زیر تعریف می شود:
(۲-۱۱) | |
(۲-۱۲) |
و بردار ضرایب کانال، ، به صورت زیر تعریف می شود:
(۲-۱۳) |
۲-۱۵ بازاریابی
بازاریابی به عنوان فرایند مدیریتی- اجتماعی تعریف می شود که بوسیله آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر به امر تأمین نیازها و خواستهای خود اقدام می کنند. با در نظر گرفتن تعریف بازار که “به مجموعه ای از خریداران بالقوه و بالفعل یک کالا اطلاق می گردد.” می توان این گونه بیان داشت که بازاریابی به معنی کار با بازارها جهت فراهم نمودن مبادلات با هدف تأمین خواسته ها و نیازهای انسان است.(کاتلر ۱۳۷۹، ۳۷)
هر عملی که برای ترغیب مشتری از سوی فروشندگان جهت فروش کالا صورت می گیرد، راهبرد بازاریابی تعریف می شود. یک برنامه بازاریابی موفق شامل چهار نوع تحلیل است : تحلیل بازار، تحلیل مشتری، تحلیل رسانه( وسایل ارتباطی) و تحلیل رقابت.( فاستر[۳۱] ۱۳۸۶، ۵۰)
۲-۱۵-۱ سیر تکاملی نگرش نسبت به بازاریابی
بازاریابی در ابتدا به عنوان یک ابزار کسب و کار در نظر گرفته شده و تأکید آن بر تولید بوده است. شرکت ها از بازاریابی به عنوان ابزاری جهت بیان این مطلب که مشتریان، محصولات در دسترس و ارزان را ترجیح می دهند، استفاده می کردند. این نگرش به بازاریابی، تحت عنوان نگرش مبتنی به تولید شناخته شده است. (ترومن[۳۲] ۲۰۰۴، ۵)
این فرض که مصرف کنندگان اساساً به موجود بودن کالا و قیمت فروش پایین علاقمند هستند، حداقل در دو وضعیت صدق می کند: نخست زمانی که تقاضا برای یک کالا از عرضه آن بیشتر است و دوم زمانی که هزینه تولید کالا بالاست. در این شرایط برای توسعه بازار باید هزینه تولید را کاهش داد. (کاتلر ۲۰۰۱، ۱۳)
در خلال سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ فلسفه محصول توسعه یافت به طوری که سازمان ها بیشتر به محصول و کمتر به تولید متمرکز شدند. عقیده جدید این بود که مشتریان محصولات با کیفیت و عملکرد بهتر و محصولات دارای خصوصیات و ویژگی های جدید را بیشتر مورد توجه قرار می دهند. این تغییر در نگرش در حرکت از گرایش مبتنی بر تولید به گرایش مبتنی بر محصول مؤثر بوده است.(ترومن ۲۰۰۴، ۵)
بر اساس این نگرش مدیران فرض می کنند که خریداران کالاهای خوب را مورد ستایش قرار می دهند و توانایی بررسی و ارزیابی کردن کیفیت و کارائی آن را دارند. به هر حال این مدیران اغلب آنچنان شیفته محصولات و تولیدات خود می شوند که واقعیت موجود را فراموش می کنند. (کاتلر ۲۰۰۱، ۱۴)
در هر دو گرایش مبتنی بر تولید محصول و توسعه محصول، اتخاذ تصمیم در مورد هزینه محصول و توزیع محصول با بذل توجه کم یا عدم توجه به مشتری صورت می گیرد. در طول سال های ۱۹۵۰ اهمیت مشتری در بازاریابی با ظهور گرایش مبتنی بر فروش آشکار گردید. این دیدگاه به فروش از طریق تبلیغ و ترفیع محصول متمرکز بوده است.(ترومن ۲۰۰۴، ۵)
دیدگاه مبتنی بر فروش به عنوان تلاشی جهت متقاعد کردن مشتریان برای خرید محصولات یک شرکت به جای محصولات رقبا توصیف می شود. بر خلاف این سه گرایش بازاریابی، گرایش مبتنی بر بازار(مفهوم بازاریابی) از طریق فرآیندهای بازاریابی بر مشتریان متمرکز است. گرایش بازاریابی در طول سال های ۱۹۹۰ به طور عمده ای گسترش یافت و در واقع یک فلسفه تجاری است که سه دیدگاه و گرایش قبلی بازاریابی را مورد انتقاد قرار می دهد و با تمرکز و درگیر کردن مشتریان در طول مرحله طراحی محصول از دیدگاههای قبلی متمایز می شود. (ترومن ۲۰۰۴، ۶)
در این دیدگاه بازاریابی بر تحقیقات بازار متمرکز است و از این طریق شرکت را قادر می سازد تا از نیازها و خواسته های مشتریان آگاه شود.(تزوکاس و سارن ۲۰۰۴، ۱۲۶)
تئودور لویت (۱۹۸۷) اشاره می کند که تفاوت میان گرایش مبتنی بر فروش(مفهوم فروش) و گرایش مبتنی بر بازار(مفهوم بازاریابی) در فروشندگی به نیاز فروشنده توجه دارد، در حالی که توجه بازاریابی به نیازهای خریدار معطوف است. فروشندگی درگیر نیاز فروشنده در مورد تبدیل کالا به پول نقد است، اما موضوع بازاریابی تأمین نیازهای مشتری است، با کالاهایی که عرضه می کند، همراه با مراحل مختلف ایجاد (طراحی محصول)، ارائه و مصرف آن. مفهوم بازاریابی بر چهار اصل استوار است: بازار هدف، نیازهای مشتری، بازاریابی یکپارچه و سودآوری. (کاتلر ۱۳۸۲، ۵۰)
بر اساس نظر گرون و گرونروس، فلسفه کسب و کار از تولید محوری به فروش محوری و سپس با بازار محور (بازار محوری) و سرانجام به بازاریابی رابطه مند، تغییر جهت داده است. بازاریابی رابطه مند بیان می کند که مراودات کوتاه مدت سنتی باید با ارتباطات بلند مدت بین خریدار و فروشنده جا به جا شوند. (سین[۳۳]و همکاران ۲۰۰۵، ۱۸۶) به شکلی که می توان حتی اذعان داشت که بازاریابی رابطه مند یکی از داغ ترین روندهای بازاریابی امروز محسوب می شود.(کاتلر ۱۳۸۲، ۷۲)
مراحل فرایند بازاریابی
درک رسالت سیستم و نقش بازاریابی در تحقق آن
تعیین اهداف بازاریابی
جمع آوری و تجزیه وتحلیل اطلاعات مربوط به نقاط قوت و ضعف سیستم و فرصتها و تهدیدات محیطی(تحلیل موقعیت)
تدوین راهبردهای بازاریابی با توجه به این نکته که سیستم به دنبال ارضای چه نوع نیازهایی است و این نیازها متعلق به چه افرادی می باشند(برنامه بازار هدف) و نیز تدوین فعالیتهای بازاریابی مناسب برای ارضای نیازهای بازار هدف
اجرای راهبردهای بازاریابی
تعیین معیارهای اندازه گیری عملکرد
بازاریابی به شکل گسترده ای با شیوه های جذب مشتریان توسط سازمان تطابق دارد و این راه ها را برای خرید محصولات و خدمات دنبال می کنند. بخش بازاریابی مسئول تأمین محصولات جدید برای متمرکز ساختن پوشش ازدحام کالا، انجام تبلیغات و برای انجام تحقیق وحمایت از نیروی فروش می باشد.(هیل ۱۹۹۹، ۱)
۲-۱۵-۳ وظایف بخش بازاریابی
جذب مشتری
حفظ مشتری
کسب درآمد
اولین وظیفه بخش بازاریابی توانمند کردن یک تشکیلات برای جذب مشتری است. بدون مشتری، نه درآمدی وجود دارد و نه تجارتی. جذب مشتری شرکت را برای بالا بردن حجم کارهای تجاری خود تقویت خواهد کرد.
دومین وظیفه بخش بازاریابی حفظ مشتری فعلی شرکت و افزایش و فعال کردن هر چه بیشتر آنهاست. این بخش از کار ممکن است کمی مشکل تر باشد و نیاز به سرمایه گذاری داشته باشد زیرا مشتریانی که به سختی از این در وارد شده اند، به آسانی از در دیگر خارج می شوند.
سومین وظیفه بخش بازاریابی حضور در بازار و کسب درآمد است.(هیل ۱۹۹۹، ۱۰)
۲-۱۵-۴ معیارهای تقسیم بازار[۳۴]
-
- عامل جغرافیایی:یعنی اینکه با توجه به شرایط طبیعی مانند آب و هوا و سایر عواملی که از نظر جغرافیایی مناطق مختلف را از یکدیگر مجزا می کنند، یک بازار وسیع را به چند بخش تقسیم نمائیم. علت این معیار این است که شرایط جغرافیایی در سبک زندگی، عادات مصرفی و رفتار خریداران تأثیرات قابل توجهی دارد.
-
- تقسیم بازار براساس عامل جمعیتی یا دموگرافیک: بدین معنی است که یک بازار وسیع را با توجه به معیارهایی مانند سن، جنس، شغل، میزان درآمد، سطح آموزش، گروه اجتماعی، ملیت، نژاد و نظایر آن به بخشهای کوچک تقسیم نماییم. فلسفه این تقسیم بندی آن است که معیارهای فوق عواملی هستند که بر سبک زندگی، عادات مصرفی و رفتار اقتصادی افراد جامعه تأثیرات قابل توجهی می گذارند و از نظر نوع و کیفیت کالاها و خدمات مورد تقاضا، مصرف کنندگان را به گروه های متعددی تقسیم می کنند.
-
- تقسیم بازار براساس عوامل روانی: یعنی اینکه خصوصیات شخصیتی، طرز تفکر، انتظارات، خواسته ها و سلیقه های افراد جامعه را در بخش کردن بازار مورد نظر قرار دهیم. معمولاً در جامعه مصرف کالای مشخصی را به افراد یا گروه های خاص نسبت می دهند و این موضوع در واقع بیانگر این است که بین شخصیت افراد و کالاها و خدماتی که مصرف می کنند یک رابطه روانی وجود دارد.
-
- تقسیم بندی بازار براساس عامل رفتاری:با توجه به معیارهایی مانند انگیزه خریدار برای خرید کالا، تمایل و آمادگی او برای خرید، وفاداری که به کالای مورد نظر می نماید و سایر معیارهایی که در تغییر رفتار مصرف کننده مؤثرند، انجام می گیرد. در مورد گروهی از مصرف کنندگان کیفیت و خصوصیات کالا عامل اصلی در تصمیم گیری است. در حالیکه برای گروهی دیگر تغییرات قیمت کالا نقش مهمی را بازی می کند.
-
- تقسیم بازار براساس عامل بازاریابی:بدین معنی است که با توجه به چگونگی عرضه و تقاضا، کیفیت، رقابت، امکانات حمل و نقل و توزیع و شرایط عمومی اقتصاد، بازار به بخشهای مختلفی تقسیم می گردد. در بازار بعضی کالاها ممکن است رقابت شدید باشد در حالیکه در مورد کالاهای دیگر نه. همچنین امکانات فنی برای توزیع کالاهای مختلف و یا برای بازارهای مختلف می تواند متفاوت باشد.(صنایعی ۱۳۷۴، ۴۱)
۲-۱۶ تصمیم گیری و فرایند تحلیل سلسله مراتبی
۲-۱۶-۱ مقدمه
تصمیم گیری از مشخصه های انسانی است و هر فرد در طول شبانه روز تصمیم های فراوانی اتخاذ می کند. هر چه مسئولیت و اختیارات انسان بیشتر باشد، تصمیم گیری اهمیت بیشتری خواهد داشت. همچنین دنیای اطراف ما مملو از مسائل چندمعیاره است و انسان ها همیشه مجبور به تصمیم گیری در این زمینه ها هستند. به طور مثال هنگام انتخاب شغل معیارهای مختلفی وجود دارند که تصمیم گیرنده، گزینه های مختلف را باید بر طبق معیارها بسنجد و تصمیم گیرندگان علاقه مندند که همه اهدافشان در حد ممکن بهینه شوند.
در زندگی روزمره مثال های فراوانی از تصمیم گیری با معیارهای چندگانه وجود دارد. در بعضی موارد نتیجه تصمیم گیری به حدی مهم است که بروز خطا ممکن است ضررهای جبران ناپذیری را بر ما تحمیل کند. از این رو لازم است که تکنیک های مناسبی برای انتخاب بهینه و تصمیم گیری صحیح طراحی شود.(قدسی پور ۱۳۸۷، ۱)
۲-۱۶-۲ تصمیم گیری و فرایند تصمیم گیری
یک تصمیم نتیجه فرایند انتخاب یک گزینه بهتر از بین دو یا چند گزینه متفاوت است که ما را در رسیدن به مقصود (آرمان) یاری می دهد. این فرایند، تصمیم گیری نامیده می شود. به زعم هربرت سایمون[۳۵] تصمیم گیری مترادف با کل فرایند مدیریت است. برای نشان دادن اهمیت تصمیم گیری توجه به دیگر وظایف مدیریت، همچون برنامه ریزی قابل اهمیت می باشد. در تعریف برنامه ریزی گفته می شود، برنامه ریزی عبارتست از مجموعه ای از تصمیمات همچون : چه کاری باید انجام گیرد؟ چه وقت؟ چگونه؟ کجا؟ توسط چه کسی؟
پرواضح است که برنامه ریزی به تصمیم گیری اشاره دارد و دیگر وظایف مدیریت همانند سازماندهی و کنترل نیز به عنوان ترکیبی از تصمیم گیری بررسی می شوند. (آذر ۱۳۷۹، ۷)
فرایند تصمیم گیری شامل مراحلی نظام مند به شرح زیر می باشد :
-
- تعریف مساله
-
- شناخت راه حل های ممکن
-
- ارزیابی راه حل های ممکن
-
- انتخاب یک راه حل
امروزه موفقیت هایی در ساخت سیستم های پاک سازی کاربردی برای فاضلاب کشاورزی و خاک های آلوده به وسیله ترکیبات آلی فرار، بدست آمده است. این سیستم ها بر پایه فوتوکاتالیست و فقط استفاده از نور خورشید بنا شده است. حذف آلودگی های صنایع پتروشیمی و پساب های صنعتی یکی دیگر از معضلات جامعه امروزی است. این معضل را می توان با ساخت پلات های بزرگ و دارای روکش و تنها با بهره گرفتن از نور خورشید به آسانی به آب و دی اکسید کربن تبدیل کرد.
۲-۵-۱ آلودگیناشیازرنگها
تولیدواعمالرنگهاانتشاربسیاریازموادآلایندهمحیطزیستراموجبمیشود. اینآلایندههابطورکلی
شاملمواردزیرمیباشند:
حلالها- پایهرنگها- رنگدانههااکثرموادتشکیلدهندهرنگهاتاحدیسمیوآلودگیزاهستند. همهرنگهابجزرنگهایپایهآبیقابلاشتعالمیباشند.برخیکاملاسمیبودهوبعضیفقطبهموجوداتزندهآسیب
میرسانند.
۲-۵-۲ آلودگیناشیازحلالها
حلالهامایعاتفراریهستندکهبرایحلکردنرزینبهرنگافزودهمیشوندو یکآلایندهمحیطزیستبحسابمیآیند.پراستفادهترینحلالهادرزمینهرنگهاهیدروکربنهایکلردارهستند. همینپخترنگها،آزادسازیوانتشارموادیهمچوناسیدهایچربوگلیسیرینه،فنلها،آلدییدها،کیتونها،ترپینهارادرپیداردکههرکدامبهنوبهخوداثراتقابلملاحظهایرویروالعادیچرخهطبیعتوموجوداتزندهدارند.
درحالحاضردرصدبسیاربالاییازرنگهایمورداستفادهدرصنعتبرپایهحلالهایآلیمیباشند. این
نوعرزینهابهمیزانزیادیدررنگهایصنعتیمورداستفادهقرارمیگیرند.
۲-۶ نانوتکنولوژی در صنعت آب
مفهوم نانوفناوری به حدی گسترده است که بخش های مختلف علوم و فناوری را تحت تأثیر خود قرار داده و در عرصه های مختلف از جمله محیط زیست کاربردهای وسیعی یافته است. در آغاز قرن بیست و یکم دانشمندان تمرکز خود را ، بر روی فن آوری نوینیبنام(فناوری نانو ) معطوف کردند . این فناوری برای اولین بار حدود چهل سال پیش مطرح شد. استفاده از این فناوری نوین در راستای کاهش اثرات سوءآلودگیهای زیست محیطی، بعنوان یکی از راهکارهای مدیریتی مطرح میباشد.
یکی از مواردی که این فناوری کاربرد خود را متبلور می کند در ارتباط با منابع آب میباشد که در نظر گرفتنچالشهای پیش رو ضرورت استفاده از آن را پر رنگ تر نموده است.
در این مطلب برخی کاربردهای فناوری نانو در صنعت آب اشاره شده است. فناوری نانو طی مدت کوتاهی که از ظهور آن می گذرد کاربردهای مختلفی در صنایع گوناگون یافته است. در نتیجه صنعت آب، بعنوان یکی از پایههای حیات از این مسئله مستثنی نیست و در بخش های مختلف آن، شامل ساخت سدها، حفاظت خطوط لوله انتقال آب، تصفیه آب و پساب، شیرین سازی آب و غیره، فناوری نانو کاربرد یافته است.امروزه در جهان بسیاری از مردم به دلایل بلاهای طبیعی، جنگ و زیر ساختهای ضعیف خالص سازی آب، به آب بهداشتی دسترسی ندارند. حدود یک میلیارد نفر به منابع آبی دسترسی ندارند. روزانه۵۰۰۰ کودک به علت مبتلا شدن به امراض ناشی از مصرف آب غیر بهداشتی میمیرند. تمام تلاش محققین این است که با کمک روشها و فناوری های جدید بتوانند این مشکلات را کاهش دهند. یکی از این فناوری ها، فناوری نانو است]۷ .[
در مجموع کاربردهای متعددی را میتوان در زمینه استفاده از فناوری نانو متصور بود که اهم آنها در ذیل آمدهاست: ۱-استفاده از ذرات نانوساختار در تصفیه آلاینده ها
۲- استفاده از نانوذرات در تصفیه پساب ها
۳-نمکزدایی از آب
۴-نانوپوشش ها
۵-نانولولههای جاذب گازهای سمی
۶-نانوپلیمرهای متخلخل
۷-رنگ زدایی از آب آشامیدنی
۸-نانوفیلترها
۹-حذف آرسنیک موجود در آب با بهره گرفتن از فناوری نانو
فناوری نانو با روش های زیر میتواند در تهیه آب تمیز کمک کند :
۱٫ نانومواد برای بهبود کارایی فرآیندهای فوتوکاتالیستی و شیمیایی
۲٫ روش های سازگار با محیط زیست جهت تصفیه آب های زیر زمینی به وسیله اجزای معدنی و آلی
۳٫ غشاهای فیلتراسیون نانومتری به منظور افزایش بازیابی آب
۴٫ نانوحسگرهای زیستی جهت تشخیص سریع آلودگی آب
در ادامه برخی موارد فوق توضیح داده میشود.
۲-۷ بررسی روش های خالص سازی آب با به کارگیری فناوری نانو
نانو، دلالت بر یک واحد بسیار کوچک در علم اندازه گیری دارد. یک نانومتر معادل ۹-۱۰ متر یا به عبارتی یک میلیاردم متر است. اخیراً با ورود فناوری های نوین از قبیل زیست فناوری و نانوفناوری، مواد و راهکارهای جدیدی برای تصفیه آب و نیز آب و فاضلاب های صنعتی و کشاورزی معرفی شده و یا می شوند.
کاربردهای فناوری نانو در این خصوص عبارتند از : نانوفیلترها، نانوفوتوکاتالیست ها، مواد نانوحفره ای، نانوذرات، نانوسنسورها، توانایی های این فناوری در تصفیه آب و با توجه به انواع آلودگی های نقاط مختلف ایران مورد ارزیابی قرار گرفته است.
در گذشته نه چندان دور اهداف تصفیه خانه های آب آشامیدنی کاهش مواد معلق و زدودن عوامل زنده بیماری زا در آب بود که با روش های متداول فیلتراسیون و گندزدایی قابل حصول بوده اند. لیکن با افزایش غلظت مواد ریزدانه، ترکیبات ازته، مواد آلی و معدنی و فلزات سنگین به منابع آب روش های متعارف جوابگوی نیازتصفیه خانه ها نبوده و لازم است از فرآیندهای نسبتاً جدید در تصفیه خانه ها استفاده شود.
اخیراً نیز با ورود فناوری های نوین از قبیل زیست فناوری و نانو فناوری، مواد و راهکارهای جدیدی برای تصفیه آب و نیز آب و فاضلاب های صنعتی و کشاورزی معرفی شده و یا می شوند.
مفهوم نانوفناوری به حدی گسترده است که بخش های مختلف علوم و فناوری را تحت تأثیر خود قرار داده و در عرصه های مختلف از جمله محیط زیست کاربردهای وسیعی یافته است. در اینجا به بررسی بخشی از کاربردهای فناوری نانو در صنعت آب می پردازیم.
۲-۷-۱ نانو پلیمرهای متخلخل
هنگامی که یک مولکول آب گریز در محیط وجود داشته باشد، مولکولهای آلاینده به جسمی متصل میشوند که از لحاظ شیمیایی بیشترین شباهت را به آنها داشته باشد. به همین علت نانوپلیمرهای متخلخل که بسیار به مولکولهای مواد آلاینده شبیهاند. مناسبترین شیوه جداسازی این نوع آلایندههای آلی از آب و خاک به شمار میروند. با بهره گرفتن از سیلکودکسترینها به عنوان اجزای اصلی این مواد پلیمری، دسته جدیدی از پلیمرهای آلی متخلخل تولید شدهاند. اینگونه نانوپلیمرهای متخلخل قادرند که غلظت آلایندههای موجود در آب شرب را تا چند قیمت در تریلیون کاهش دهند.همچنین در صورت آلوده شدن منابع آلی به آلایندههای آلی مانند نشست نفت از تانکرها به دریا، این پلیمرها قادر به پاکسازی منابع مذکور هستند. قدرت چسبندگی مولکولی آلی به این نوع پلیمرها حدود ۱۰۰ هزار بار قویتر از اتصال این مولکولها به جاذبهای معمولی از قبیل کربنها فعال است .
۲-۷-۲ نانوفیلترها
تاریخچه نانوفیلتراسیون به دهه هفتاد میلادی زمانی که غشاهای اسمز معکوس با فشارهای نسبتاً پایین همراه با جریان آب تصفیه ای قابل قبول، بسط و توسعه پیدا کردند باز می گردد. استفاده از فشارهای بسیار بالا در فرایند اسمز معکوس، اگر چه منجر به تهیه آب با کیفیت بسیار عالی می شد، ولیکن به همان نسبت هزینه گزاف انرژی مصرفی عاملی نگران کننده به شماره می آمد.
در نتیجه، تهیه آب با بهره گرفتن از این روش از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نبود. بنابراین استفاده از غشاهایی با میزان درصد حذف پایین تر ترکیبات محلول، اما با قدرت نفوذ آب بیشتر و به طبع آن، افزایش حجم آب تصفیه شده با کیفیتی مطلوب (درحد استانداردهای مورد نظر) در فناوری جداسازی یک پیشرفت قابل ملاحظه، به شمار می آمد. از این رو غشاهای اسمز معکوس با فشار پایین، بعنوان غشاهای نانوفیلتراسیونی شناخته شدند. در نانوفیلتراسیون جدا سازی براساس اندازه مولکول صورت میگیرد و فرآیندی فشاری است. اساساً این روش جهت حذف اجزای آلی نظیر آلوده کنندههای میکرونی و یون های چند ظرفیتی میباشد. از دیگر کاربردهای نانو فیلتراسیون میتوان به حذف مواد شیمیایی که به منظور کشتن موجودات مضر به آب اضافه شده اند، حذف فلزات سنگین، تصفیه آبهای مصرفی، رنگ زدایی و حذف آلوده کننده ها و حذف نیتراتهااشارهکرد. نانو فیلتراسیون میتواند بطور تقریبی از هر منبع آبی، آب پاک تهیه کند و باکتری ها را بطور کامل از بین ببرد.
در ضمن امکان استفاده آسان از روش های تصفیه را برای عموم فراهم می کند و بدون عمل شیمیایی، تصفیه را انجام میدهد. در واقع نانوفیلتراسیون فرایند غشایی جدیدی است که خواص آن بین فرآیندهای اسمز معکوس و اولترافیلتراسیون قرار دارد و در اختلاف فشار پایین bar(10-20) قابل استفاده می باشد.
به علت عمل نمودن در فشار پایین و بازیابی بالاتر، هزینه های عملیاتی و نگهداری این فرایند به مواد شیمیایی نیاز نبوده و پساب تولیدی فشرده و غلیظ می باشد. لذا هزینه حمل و نقل و دفع آن کمتر است. به کمک تجهیزات خاص غشاء ها به طور خودکار تمیز می شود. در مورد فرایند نانوفیلتراسیون، هزینه انرژی به مراتب از اسمز معکوس کمتر می باشد. نکته حائز اهمیت در مورد نانوفیلترها نسبت به سایر غشاها، قدرت انتخاب گری در حذف یون هاست. غشاهای نانوفیلتراسیون معمولاً از دو لایه تشکیل می شود. لایه نازک و متراکم عمل جداسازی و لایه محافظ، عمل حفاظت در برابر فشار سیستم را انجام می دهد.
غشاهای نانوفیلتراسیون معمولاً در دو نوع باردار و غیرباردار موجود هستند. مکانیسم اصلی در حذف ملکول های بدون بار، خصوصاً ترکیبات آلی بر پایه غربال سازی استوار می باشد. در حالیکه حذف ترکیبات یونی به دلیل بر همکنش های الکتروستاتیک بین سطح غشا و گونه های باردار، حذف می شوند. امروزه غشاهای نانویی تجاری، در اشکال متفاوتی استفاده می گردند. این اشکال شامل، سیستم های مارپیچی، صفحه ای، جعبه ای، لوله ای و فیبری می باشد. شکل هر یک از غشاهای نانویی براساس نوع غشا و به منظور بالا بردن بازده و عملکرد آن انتخاب می گردد. نانوفیلترها برای حذف محدوده وسیعی از ترکیبات به کار گرفته شده است، از جمله :
حذف آفت کش ها از جمله آترازین، سیمازین، دیورن و ایزوپرتورن
حذف ترکیبات آلی فرار مانند مشتقات کلردار آلی سبک مانند کلروفرم، تری کلرواتیلن و تتراکلرواتیلن
حذف محصولات جانبی حاصل از واکنش گندزدا با ترکیبات آلی آب از جمله هالومتان ها
حذف کاتیون ها و سختی
۵-حذف آنیون ها
۲-۷-۳ نانوفوتوکاتالیست ها