با ادامه ی جنگ سیر روند محکومیت بین المللی رژیم صهیونیستی بیشتر و بیشتر می شد.علاوه بر تظاهرات مردمی ، مسؤلان رسمی نیز به اظهار نظر می پرداختند در همین باره عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه در هفته ی سوم جنگ گفت :«تراژدی بزرگی که در پیش چشمان ما در لبنان آشکار شده ، ناتوانی جامعه ی بین المللی برای پایان دادن به این جنگ سه هفته ای را ثابت می کند، متاسفانه سوالاتی را در مورد آمریکا و مشروعیت رهبریت آن برای آزادی و عدالت را در ذهن مطرح می کند .هربار که بمبی در لبنان فرود می آید ، ضربه ای را به وجدان جهانیان وارد می کند.»[۱۹۱]
همچنین وزیر امور خارجه ی قطر در همین رابطه می گوید : «در آینده ی نه چندان دور زمانی فرا خواهد رسید که دیگر رهبران کشورهای اسلامی نیز همچون محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران خواستار محو اسرائیل از صفحه ی روزگار شوند.»[۱۹۲]
علی رغم تمامی این موضع گیری و محکومیت ها اسرائیل با حمایت آمریکا در تلاش بود به هر نحوی که شده است موفقیتی در این جنگ بدست آورد اما با تمامی فشار نتوانست کاری از پیش ببرد و مدام شعارهای اسرائیل تغییر می کرد ، ابتدا قرار بود حزب الله نابود شود بعد گفتند سید حسن نصرالله را بگیرند و در دادگاه مبارزه با تروریسم محاکمه کنند و همچنین انتظار داشتند خاور میانه ی جدید را بوجود آورند . در ادامه سعی کردند مانع موشک پرانی حزب الله شوند و همچنین خواستند کمربند بیست کیلومتری در اطراف رودخانه ی لیطانی ایجاد کند اما هیچ کدام از این موارد محقق نشد و بالاخره بعد از ۳۳ روز جنگ با اعلام قطعنامه ۱۷۰۱ آتش بس بین طرفین اعلام شد.بدین ترتیب اسرائیل به اهداف خود در جنگ نرسید.
استاد کرسی استراتژیک در مرکز مطالعات بین المللی و استراتژِیک واشنگتن ، بنام آنتونی کوردسمان اهداف اسرائیل را در جنگ ۳۳ چنین بر می شمارد: «۱-از بین بردن جبهه ی غرب یعنی ایران پیش از آنکه بتواند به کشوری هسته ای تبدیل شود
۲-اعتبار بخشی دوباره به باز دارندگی اسرائیل پس از عقب نشینی یک جانبه از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰میلادی و عقب نشینی از غره در سال ۲۰۰۵ و مقابله با تصویری که اسرائیل را ناتوان و مجبور به عقب نشینی معرفی می کند.
۳-اجبار لبنان به پاسخ گویی ، تاهمچون کشور های پاسخگو رفتار نماید
۴-از بین بردن و یا فلج کردن حزب الله ، البته با این رویکرد که حزب الله را تا زمانی که بعنوان یک قدرت سیاسی اصلی در لبنان به شمار می رود نمیتوان از نظر نظامی فلج کرد.»[۱۹۳] در کل می توان گفت که جنگ ۳۳ روزه تبعات بسیاری را در سطح منطقه به دنبال داشت که در ادامه به بررسی برخی از مهمترین این تبعات میپردازیم.
ب ) تبعات جنگ ۳۳ روزه در منطقه ی خاور میانه:
جنگ ۳۳ در شرایط بسیار حساس منطقه ای روی داد و همان طور که اسرائیل و آمریکا انتظار داشتند با پیروزی بر حزب الله به زعم خود خاور میانه ی جدید را محقق کنند و بتوانند ضربه به خط مقاومت در منطقه، مخصوصاَ جمهوری اسلامی ایران که رهبری این مقاومت را دارد بزنند، اما شکست اسرائیل باعث شد که نقشه ی آنها محقق نشود و نظریه ی باز دارندگی اسرائیل فرو بپاشد.این جنگ که به جنگ نیابتی نیز معروف شد باعث شد که خط مقاومت در خاورمیانه به رهبری ایران تقویت شود و قدرت دولت نهم در چانه زنی بین المللی بالا رود.همین امر حتی موضوع هسته ای و صدور قطعنامه ی شورای امنیت را تحت الشعاع قرار داد.همچنین این جنگ باعث شد که کشورهای اسلامی و مخصوصاً ملت های مسلمان منطقه با مشاهده ی حمایت بی قید و شرط ایالات متحده از رژیم صهیونیستی بیش از پیش آگاه شود که آمریکا بر خلاف آنچه که ادعا می کند در منطقه و موضوع اعراب و اسرائیل بی طرف نیست و همین امر باعث دشمنی بیشتر جهان اسلام با آمریکا شد ، البته این امر از قبل شروع شده بود و با این جنگ تقویت شده و به بیشترین حد خود رسید.
آگوستین ریچارد نورتن ، استاد مردم شناسی و روابط بین الملل در دانشگاه باستن می گوید:«منازعه بین اسرائیل و فلسطینی ها شاخصی برای سنجش روابط آمریکا و جهان اسلام است و این منازعه به طور روز افزون به عنوان عامل جدی برای دشمنی بین جهان اسلام و آمریکا تبدیل می شود»[۱۹۴] از سوی دیگر این جنگ باعث محبوبیت بیش از پیش حزب الله و خط مقاومت در منطقه شد و ملتهای منطقه را به این باور رساند که مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی کار ساز خواهد بود.
اسرائیل می خواست پایگاه مردمی حزب الله را تضعیف کند ولی این جنگ نتیجه ی عکس داد و محبوبیت حزب الله بیشتر شد.
این موضوع را نظرسنجی ها تأیید می کنند« یک نظر سنجی که سه هفته بعد از بمباران اسرائیل بوسیله ی مرکز اطلاعات و تحقیقات بیروت انجام شد، نشان داد ۷۸ درصد مردم از نبرد حزب الله با اسرائیل حمایت میکنند.
این رقم ۸۰ درصد مسیحیان لبنان را در بر داشت…دولت ایالات متحده به مدت ۵ هفته با قدرت از اسرائیل حمایت ، و آنرا به بمباران لبنان تشویق کرد…رهبران آمریکا به دلیل تشویق آشکار اسرائیل و تأمین سلاح برای این حملات اسراییل و تأخیر در اجرای آتش بس که می توانست مانع این خون ریزی شود، تقریباً آماج محکومیت جهانی قرار گرفتند » [۱۹۵]
یکی دیگر از موضوعاتی در این جنگ بسیار نمود پیدا کرد شکســت افسانه ای شکست ناپذیری ارتش اسرائیل بود. ارتشی که توانسته در طی ۶ روز چندین ارتش کشورهای عربی را شکست دهد ، در طی ۳۳ روز نتوانست از پس یک گروه چریکی برآید و همین امر باعث شد که بازدارندگی رژیم صهیونیستی با شکست مواجه شود.
در همین رابطه نویسنده و اندیشمند اسرائیلی رؤفین بدهستور در روزنامه هاآرتص چنین می گوید:((شکست اسرائیل را نمی توان وارد آمدن یک سیلی بر گوش اسرائیل به شمار آورد بلکه این یک شکست ویرانگر به معنای واقعی کلمه بود.هفته های اخیر که در آن ارتش اسرائیل که بزرگترین و قوی ترین ارتش خاور میانه وارد جنگ با ۵۰ رزمنده حزب الله در بنت جبیل میشود و در این جنگ که بیش از دو هفته طول می کشد نمی تواند این رزمندگان را شکست دهد))[۱۹۶] همچنین این شکست در افکار عمومی اسرائیل نیز بسیار تأثیر گذار بود و مردمی که از نقاط مختلف دنیا با وعده ی زندگی در آسایش و رفاه و امنیت در سر زمینهای اشغالی گرد آورده شده بودند بعد از گذشت چندین دهه همه روز شاهد جنگ و درگیری بودند و مخصوصاً در جنگ ۳۳ روز گفته می شود که حدود یک میلیون از شهروندان شهرهای شمالی سر زمین های اشغالی به پناهگاه ها روی آورده بودند و از موشک پرانی حزب الله احساس نا امنی می کردند به همین دلیل از میزان اعتماد مردم به ارتش رژیم صهیونیستی کاسته شده بود ، روز نامه ی یدیعوت آحار نوت در تاریخ ۱۱/۱/۲۰۰۷ از می نویسد) (مردم اسرائیل دیگر به ارتش خود بعنوان قوی ترین ارتش جهان ایمان ندارند امروزی اسرائیلی ها بیمناک تر و بدبین تر شده اند و دیگر به توان نظامی ارتش ایمان چندانی ندارند.))[۱۹۷]
از سوی دیگر با توجه به اینکه قطعنامه ی شورای امنیت در حین جنگ ۳۳ روزه علیه ایران صادر شد این امر باعث شد که این قطعنامه تحت الشعاع جنگ قرار گیرد و پیروزی حزب الله در این جنگ باعث شد که قدرت چانه زنی ایران در مورد موضوعات منطقه ای و بین المللی تقویت شود و ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در موضع انفعال قرار گیرند و عملاً طرح خاور میانه ی بزرگ به دست فراموشی سپرده شود و به اغما برود ، چرا که بعد از روی کار آمدن دولت نهم در ایران و اجرایی نشدن خواسته های ایالات متحده دولت جرج بوش برای خروج از این وضعیت اقدام به اجرای راه برد انتقال بحران به دیگر محور های منطقه کند ، دولت جرج بوش بر این باور بود که با شکستن بازوان ایران و سوریه در لبنان و محروم کردن تهران و دمشق از عمق استراتژیک منطقه ای شان میتواند در پیش برد اهداف منطقه ای آمریکا و اسرائیل بسیار مؤثر باشد ، اما این شکست دردناک تمام نقشه های آنهارا بر باد داد وبدین ترتیب جایگاه ایران در منطقه و مخصوصاً در عراق تقویت شد.
ناکامی رژیم صهیونیستی در این جنگ باعث شد که دولت اسرائیل در جلسه ی هفتگی خود در تاریخ ۱۷/۹/۲۰۰۶ به ریاست ایهود اولمرت، تشکیل کمیته ی دولتی تحقیق در باره ی رخداد های جنگ شمال را به ریاست قاضی وینوگراد تصویب کند ، تا درباره ی عمل کرد دولت و ارتش در جنگ دوم لبنان (۳۳ روزه) تحقیق کنند.
قاضی الیاهو وینوگراد بالاخره بعد از انجام تحقیقات اعلام کرد که مسؤلیت اصلی ناکامی متوجه ارتش می شود و همچنین ضعف بدنه ی سیاسی نیز در این امرسهیم بوده است.در پی آن برخی از مسؤلان رژیم صهیونیستی استعفا دادند . از آن جمله میتوان به استعفای عمیر پرتس وزیر دفاع اسرائیل اشاره کرد.
هرچه بیشتر از زمان جنگ ۳۳ روزه می گذشت تبعات این جنگ بیشتر نمایان می شد . بطوری که خود مسؤلان رژیم صهیونیستی به این امر اذعان داشتند و برخی از آنان این موضوع را در کنفرانس هشتم هرتزیلیا بیان کرده اند.
کنفرانس هرتزیلیا از کنفرانس های مطالعاتی بسیار مهمی است که رژیم صهیونیستی و کشورهای جهـــــان به آن توجه خاص دارند. شرکت کنندگان کنفرانس از مقامات ارشد رژیم صهیونیستی و کارشناسان سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی این رژیم و کشورهای آمریکا ، کانادا و برخی کشورهای اروپایی اند که به بحث و بررسی خطرهای فرارو و گزینه های رژیم صهیونیستی برای مقابله با این خطرها می پردازند.عوزی آراد مدیر سابق مرکز تحقیقات موساد از بنیان گذاران مرکز هرتزیلیاست . وی از سال ۲۰۰۰مسؤل برگزاری کنفرانس سالانه با حضور مقامات و صاحب منصبان اسرائیلی و خارجی شد. اما کنفرانس هشتم هرتزیلیا در سال ۲۰۰۸ همچنان متأثر از جنگ ۳۳ روزه و تبعات آن بود .
بعنوان مثال سرلشگر ایهود بارک دراین کنفرانس می گوید:((در سالهای اخیرهم جنگ گرایان و هم صلح گرایان در اسرائیل اعتقادات افراطی خود را رها کردند.راستی ها فهمیده اند که نمی توانند تمام سرزمینی که مد نظرشان است حفظ کنند.چپی ها نیز پذیرفته اند آرمان شهر «خاور میانه ی جدید» به وجود نخواهد آمد))[۱۹۸] همچنین بنیامین نتانیاهو در این کنفرانس می گوید : «باید از نفوذ بیشتر ایران هسته ای و نزدیک شدن این کشور به مرزهایمان جلوگیری کنیم.عقب نشینی از جنوب لبنان سبب افزایش نفوذ ایران در جنوب این کشور شد و از همان منطقه هزاران راکت بسوی ما پرتاب شد.نباید به ایران اجازه ی نفوذ بیشتر را داد و کار را به جایی رساند که حتی به منطقه ی داخلی و اورشلیم(قدس) نیز نفوذ کند.مانباید به کشوری که موشکهای خود را در سه جهت برای پرتاب نشانه رفته است اجازه ی چنین اقداماتی بدهیم.ما باید بگوییم که در سامریه و یهودیه (کرانه ی باختری) امنیت توسط ما تامین می شود.عامل دیگر بر هم زننده ی ثبات و امنیت ، رژیم تروریستی حماس است که در غزه بوجود آمده است…))[۱۹۹]
این سخنان بنیامین نتانیاهو حاکی از موضع منفعلانه ی اسرائیل در برابر سیاست تهاجمی دولت احمدی نژاد می باشد که بیانگر نفوذ روز افزون ایران و تضعیف اسرائیل است.
همچنین پرفسور یهزکل دروو رئیس و بنیان گذار مؤسسه ی سیاست گذاری ملت، در این کنفرانس گفته است:«تصویر آرمانهای کشور اسرائیل نابود شده است.درگذشته بحث در مورد ساخت کیبوتس و شکوفا ساختن بیابانها بود اما امروزاین تصویر تا حدی به دلیل حوادث سیاسی خدشه دارشده است.اسرائیل زمانی به عنوان پناهگاه یهودیان سر کوب شده شناخته می شد اما این تصویر با واقعیت ژئوپلتیک امروز نا مأنوس است. درمقابل یهودیانی وجود دارند که اسرائیل را عامل یهود ستیزی می دانند ، زیرا کشمکش با فلسطینی ها سبب خیزش اسلام افراطی و متعصب شده است» [۲۰۰]
اما در این کنفرانس تحلیل شائول موفاز در مورد سیاست خارجی ایران و مخصوصاً راهبرد دولت نهم قابل توجه است.وی میگوید : «ایران بیش از آنکه به برنامه ی هسته ای بعنوان یک هدف بنگرد به آن بعنوان ابزاری برای تبدیل شدن به قدرتی هژمون در خاور میانه می نگرد.جاه طلبی های این کشور تنها تهدیدی علیه اسرائیل نیست . احمدی نژاد در اظهار نظر های خود تلاش کرده است جامعه ی جهان را متقاعد کند منافع استراتژیک ایران تنها در مقابله با اسرائیل خلاصه می شود.اما اسرائیل در ملاحظات استراتژیک ایران جایگاه جدی و عمده ای ندارد و ایران تلاش می کند تا مسئله ی اسرائیل را به عنوان تنها دغدغه خود به جامعه ی جهانی نشان دهد به گونه ای که اسرائیل نقطه ی کانونی ستیزه جویی ایران باشد . این رویکرد اهداف دولت ایران را تأمین می کند و چشم رهبران بسیار از کشورهای جهان را به روی حقایق می پوشاند. ظهور ایران هسته ای فاجعه بار خواهد بود. ایران زیر چتر هسته ای، ارزشها و باورهای خود را به کشورهای ضعیف تر تحمیل خواهد کرد… هیچ سرویس اطلاعاتی در جهان وجود ندارد که ادعا کند ایران از توان موشکهای بالستیک برخوردار نیست موشکهای دور برد و موشکهایی که می توانند پایتخت های اروپا و ساحل های شرقی آمریکا را تحت هدف قرار دهد ثمره ی تلاشهای ایران است»[۲۰۱]
این سخنان شائول موفاز بیانگر این واقعیت است که اصولاًجمهوری اسلامی ایران طرف خود را در منافشات منطقه ای اسرائیل نمی داند بلکه اختلاف اصلی بین ایالات متحده و ایران در منطقه می باشد و از سوی دیگر سیاست تهاجمی دولت نهم را نشانه ی تغییر نگاه ها و تغییر کانون بحران می داند و از سوی دیگراین واقعیت آشکار می شود که اسرائیل و کشورهای غربی از هسته ای شدن ایران نگران نمی باشد بلکه از قدرت گیری کشور اسلامی با ارزش های مبتنی بر تعالیم اسلام است که مدل زندگی غربی را قبول ندارد و توانایی الگوشدن در بین ملتهای منطقه را دارا می باشد،واهمه دارند.
به هرحال جنگ ۳۳ روزه باعث شد که سیاست های منطقه ای اسرائیل در منطقه با مشکل اساسی رو برو شود و از سوی دیگر اسرائیل نتوانست خواست ایالات متحده را در به وجود آمدن خاور میانه ی جدید محقق سازد.
بنابر این می توان گفت که سیاست های منطقه ای اسرائیل و همچنین استراتژی خاور میانه آمریکا در پی حمایت قاطع ایران از حزب الله و پیروزی این گروه در جنگ ۳۳ روزه با مشکل اساسی روبرو گشت و این کشورها موضع انفعال قرار گرفتند. در آخر می توان گفت که جنگ ۳۳ روزه یکی از اصلی ترین مصادیق تضعیف سیاست های منطقه ای اسرائیل است، چراکه نه تنها خاورمیانه جدید شکل نگرفت بلکه زمینه برای شکل گیری خاورمیانه اسلامی مهیا شد.
اسراییل برای رفع تبعات این شکست و همچنین ایجاد امید در بین مردم خود این با حمایت آمریکاجنگ بر علیه حماس را شروع کرد که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
۳- حمله ی اسرائیل به نوار غزه(جنگ ۲۲ روزه):
یکی دیگر از مصادیق تضعیف سیاست های منطقه ای اسرائیل، حمله این رژیم به نوار غزه و شروع جنگ ۲۲ روزه می باشد. همان طور که بیان شد، رژیم صهیونیستی متاثر از رادیکال شدن فضای منطقه دست به اقداماتی زد که جنگ ۲۲ روزه نیز یکی از آن اقدامات می باشد. به همین دلیل در این گفتار به طور کامل به بررسی حمله اسرائیل به نوار غزه خواهیم پرداخت.
در فصول گذشته بیان شد که گروه حماس مولد فکر انقلاب اسلامی ایران می باشد. گروه های مقاومت در منطقه همواره مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده اند ،اما باتوجه به تحولات منطقه پس از حوادث ۱۱سپتامبر این گروه ها در موضع انفعال قرار گرفتند ،چرا مهمترین حامی آنها یعنی جمهوری اسلامی ایران ،خود شدیدا تحت فشار بود .
تااینکه با روی کار آمدن دولت نهم به ریاست محمود احمدی نژاد و اتخاذ مواضع ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی شدید توسط وی وهمچنین حمایت ها و کمکهای فراوان ایران از این گروه ها ددر این مقطع، دوباره روحی تازه در آنان دمیده شد و آنها بار دیگر به ادامه ی مقاومت مصمم شدند.
گروه حماس با الهام از گفتمان انقلابی احیا شده توسط دولت نهم با سه شعار محوری: اسلام خواهی ، مقاومت و خدمات رسانی به مردم. وارد انتخات پارلمانی فلسطین شد و در این انتخابات حماس با کسب ۹/۴۲ درصد آراء در مجموع ۷۴ کرسی را بدست آورد در حالی که فتح توانست ۴۵ کرسی را تصاحب کند. این پیروزی حماس باعث شگفتی کشورهای اروپایی، آمریکا و اسرائیل شد. این انتخابات نشان داد که مردم فلسطین گزینه ی مقاومت را انتخاب کرده اندو نشان دادند که سر سازش با رژیم صهیونیستی را ندارد .
از سوی دیگر بزرگترین منادی مقاومت و عدم سازش در منطقه جمهوری اسلامی ایران بود که محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران با قاطعیت تمام این موضوع را در مجالس بین المللی مطرح می کرد.
کشورهای غربی و مخصوصاً اسرائیل نتوانستند پیروزی حماس را تحمل کنند ، مقام های اسرائیلی از آن به عنوان زلزله ی سیاسی یاد کردند و اعلام کردند حاضر به همکاری با این دولت نیستند. با پیروزی حماس در ۵/۱۱/۱۳۸۴ قرار بود که مجلس قانون گذاری فلسطین در ۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۴ افتتاح شود اما نیروهای اسرائیلی همزمان با این روز تدابیر شدید امنیتی و پست های بازرسی را در اطراف رام الله به اجرا گذاشتند و به نمایندگان جنبش حماس برای شرکت در این جلسه اجازه نداد ، نمایندگان حماس ناچار شدند از طریق ویدئو کنفرانس در این مراسم شرکت کنند.
اصولاً بعد از پیروزی حماس در این انتخابات سیاست گرسنه نگه داشتن ملت فلسطین و محاصره ی غزه با هدف مجازات دسته جمعی فلسطینی ها در خصوص انتخاب این دولت و نیز وادار ساختن حماس به تغییر موضع خود در قبال رژیم صهیونیستی از سوی اسرائیل و با حمایت غرب به مرحله ی اجرا گذاشته شد.
با آغاز به کار دولت جدید فلسطین به رهبری حماس در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۸۵ (۲۰۰۶) اسرائیل پرداخت درآمدهای گمرکی و سایر عوارضی را که از تشکلات خود گردان جمع آوری می شد متوقف کرد، در این بین محاصره ی غزه شدید تر شد و بعد از گذشت حدود چند ماه از این وضعیت اسرائیل حملات شدیدی علیه حماس در نوار غزه را به اجرا درآورد ،در اولین اقدام اسراییل نیروگاه برق غزه را منهدم کرد و غزه را در خاموشی فرو برد.بعد از حدود گذشت دوهفته از این اوضاع می رفت که حماس با خطر جدی مواجه شود که نیروهای حزب الله با انهدام یک تانک میرکاوا و به اسارت در اوردن ۲ سرباز اسرائیلی جبهه ی جدیدی دی برابر اسرائیل گشودند که منجر به جنگ ۳۳ روزه گشت. که در گفتار پیشین بطور مفصل آنرا بررسی کردیم.
بعد از حوادث مربوط به جنگ ۳۳ روزه اوضاع بر رژیم صهیونیستی بیش از پیش سخت شد ازسوی دیگر محاصره ی نوار غزه همچنان ادامه داشت و رژیم صهیونیستی توانست با اختلاف افکنی بین حماس و فتح بین این دو گروه درگیری ایجاد کند و پس از درگیری های این دو گروه حماس توانست ضمن بیرون راندن فتح از نوار غزه کنترل این منطقه را بدست آورد.نوار غزه به لحاظ جغرافیایی در حاشیه ی دریای مدیترانه با مساحتی حدود ۳۶۰ کیلومتر مربع واقع است.این منطقه از جنوب غربی با مصر و از شمال و شرق با رژیم صهیونیستی هم مرز است .مردم غزه عموماً مسلمان و فلسطینی هستند و کمتر از یک درصد مسیحی نیز دارند.غزه نسبت به مساحتش یکی از نقاط پرتراکم جمعیتی در سطح دنیاست.
تحریم ها علیه حماس همچنان ادامه داشت و نوار غزه همچنان در محاصره بود از سوی دیگر با توجه به نزدیک شدن سالهای پایانی دولت جرج بوش و در پی در موضع انفعال قرار گرفتن ایالات متحده و اسرائیل در منطقه با توجه به سیاست های تهاجمی جمهوری اسلامی ایران و پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه ایالات متحده سعی کرد به هر نحوی که شده لا اقل در مورد صلح اعراب و اسرائیل کاری انجام دهد به همین دلیل کنفرانس صلح آناپولیس در تاریخ ۳ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۶ (۲۷نوامر۲۰۰۷) در آکادمی نیروی دریایی ایالت مریلند آمریکا با حضور رهبران آمریکا و اسرائیل و چند کشور دیگر برگزار شد .و در پایان این کنفرانس اعلام شد که توافق شده بین اسرائیل و محمود عباس که یک کمیته ی راهبردی برای حل و فصل مشکلات تشکیل شود.اما همانطور که بعداً نیز مشخص شداین امر بدیهی است صلحی پایدار در خاور میانه بدون خواست ایران تحقق پیدا نخواهد کرد.
چراکه هدف استراتژیک حماس آزادی همه ی سرزمین فلسطین ، بر اساس خط مشی حماس که در ماده ی ۳۲ جنبش حماس بیان شده، بود. حماس همین امر را مورد تاکید قرار می داد و به همین دلیل از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سر باز می زد و جمهوری اسلامی ایران از این موضع حمایت می کرد.از سوی دیگر حماس با توجه به شرایط خود اهداف مرحله ای داشت که آن رامی توان چنین دسته بندی نمود:
۱- آزاد سازی کرانه ی باختری و نوار غزه.
۲- اسلامی کردن جامعه ی فلسطین
۳- تاکید بر مشروعیت پیکار مسلحانه
۴- ادامه ی انتفاضه
۵- پاسداری از وحدت ملی
۶- برچیدن آبادی های یهودی نشین ، آزادی زندانیان و عدم تجاوز به غیر نظامیان
۷- فعال کردن عمق عربی و اسلامی .
رژیم صهیونیستی و ایالات متحده سعی داشتند به هر نحو شده این گروه را با چنین تفکراتی از صحنه ی سیاسی فلسطین حذف کنند.مخصوصاً اینکه این گروه متحد ایران نیز بود.
از سوی دیگر بعداز جنگ ۳۳ روزه شکافهای اجتماعی اسرائیل زیاد شده بود و همین بسترهای اجتماعی مسلماً بر رفتار سران صهیونیست اثر گذار بوده است.این عوامل را چنین می توان بر شمرد:
«۱- ماهیت نقش کاربردی طرح صهیونیستها و تضاد ریشه ای آن با ساکنان اصلی سر زمین فلسطین و کشور های هم جوار آن
۲- نگرش توسعه طلبانه برای تکمیل عملیات شهرک سازی و جایگزینی(یهودیان به جای اعراب) به عنوان مبنا اصلی طرح صهیونیسم
۳- ماهیت حکومت بطوری که خشونت ابزاری ضروری، برای ارتش اسرائیل به شمار می آید و این رژیم همواره با ترویج مفهوم «دژ محاصره شده» ضرورت پایبندی به خشونت رامورد تاکید قرار می دهد
۱۷۸/۰
۳۳۰/۰
۷۴۱/۰
بازده دارایی
X5
۱۹۴/۰
۰۲۱/۰
۰۱/۹
۰۰۰/۰
در جدول شماره ۴-۱۷، علاوه بر عرض از مبدأ یا مقدار ثابت رابطه برآوردی، به ازای هریک از متغیرهای مستقل شیب و انحراف معیار رابطه خطی برآوردی اول، آماره توزیع تی استیودنت و نهایتاً مبتنی بر این آماره سطح معنیدار یا کوچکترین سطح آزمون برای رد فرض صفر آورده شده است.
ب) رابطه ریاضی:
اگر پارامترهای برآوردی در جدول شماره ۴-۱۷ را در رابطه خطی پارامتریک رابطه ریاضی پارامتریک مدل تحقیق، به شرح بیانشده در فصل سوم، جایگزین شود، رابطه ریاضی بین متغیرها در قالب یک معادله خطی بهصورت زیر در میآید:
SIZE -2/086LEV+0.058 FR +0.194ROA +ε ۰۵۷/۰+SDG224/0-035/0 = PER
ج) نوع ارتباط بین متغیرها
بر مبنای نتایج مربوط به برآورد پارامترهای رگرسیونی به شرحی که در جدول شماره ۴-۱۷ خلاصه شده است، میتوان نوع ارتباط بین هریک از متغیرهای مستقل را با متغیر وابسته یعنی عملکرد شرکت و متغیرهای مستقل در سطح شرکتهای با محدودیت مالی را تفسیر کرد. بهعنوان یک قاعده کلی در مواردی که ضریب برآوردی یا شیب متغیر مستقل مثبت بوده بین متغیر مستقل مربوطه و متغیر وابسته رابطه مستقیم و در حالتی که شیب برآوردی منفی و کوچکتر از صفر برآورد شده است حاکی از وجود رابطه معکوس بین متغیرهای مستقل و تابعی بوده است. در این بخش با عنایت به این قاعده کلی و علامتهای ضرایب یا شیبهای برآوردی، نوع ارتباط بین متغیرها تحلیل شده است:
۱) رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت در سطح شرکتهای با محدودیت مالی: بر مبنای برآوردهای رگرسیونی به شرح خلاصه شده در جدول ۴-۱۷ ضریب این متغیر که با نماد ریاضی X1 نشان دادهشده برابر ۲۲۴/۰- محاسبه شده است. با توجه به اینکه علامت این ضریب منفی بوده است میتوان نتیجه گرفت که:
“بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رابطه معکوسی وجود داشته است. به این معنی که به موازات افزایش مدیریت سرمایه در گردش بهعنوان یکی از متغیرهای مستقل، میزان عملکرد شرکت در سطح شرکتهای با محدودیت مالی نسبت به قبل کاهشیافته است.
سطح معنیدار آنکه در ستون آخر آورده شده و متناظر با آماره تی استیودنت میباشد، برابر با ۰۰۰/۰ و کمتر از پنج و یک درصد میباشد. لذا فرض H0 مبنی بر فقدان رابطه خطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت در جامعه آماری یا در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رد شده است. به عبارتی در سطح ۹۵ و ۹۹ درصد اطمینان فرض H1 مبنی بر وجود رابطه خطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی پذیرفتهشده است.
۲) رابطه بین اندازه و عملکرد شرکت در سطح شرکتهای با محدودیت مالی: بر مبنای برآوردهای رگرسیونی به شرح خلاصه شده در جدول ۴-۱۷ ضریب این متغیر که با نماد ریاضی ۲ X نشان دادهشده برابر ۰۵۷/۰ محاسبه شده است. با توجه به اینکه علامت این ضریب مثبت بوده است میتوان نتیجه گرفت که:
“بین اندازه و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رابطه مستقیمی وجود داشته است. به این معنی که به موازات افزایش اندازه شرکت بهعنوان یکی از متغیرهای مستقل، میزان عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی نسبت به قبل افزایش یافته است.
سطح معنیدار آنکه در ستون آخر آورده شده و متناظر با آماره تی استیودنت میباشد، برابر با ۰۰۲/۰ و کمتر از پنج و یک درصد میباشد. لذا فرض H0 مبنی بر فقدان رابطه خطی بین اندازه و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی در جامعه آماری یا شرکتهای منتخب بورس اوراق بهادار تهران رد شده است. به عبارتی در سطح ۹۵ و ۹۹ درصد اطمینان فرض H1 مبنی بر وجود رابطه خطی بین اندازه و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی پذیرفتهشده است.
۳) رابطه بین اهرم مالی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی: بر مبنای برآوردهای رگرسیونی به شرح خلاصه شده در جدول ۴-۱۷ ضریب این متغیر که با نماد ریاضی ۳ X نشان دادهشده برابر ۰۸/۲- محاسبه شده است. با توجه به اینکه علامت این ضریب منفی بوده است میتوان نتیجه گرفت که:
“بین اهرم و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رابطه معکوسی وجود داشته است. به این معنی که به موازات افزایش اهرم مالی بهعنوان یکی از متغیرهای مستقل، میزان عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی نسبت به قبل کاهش یافته است.
سطح معنیدار آنکه در ستون آخر آورده شده و متناظر با آماره تی استیودنت میباشد، برابر با ۰۰۰/۰ و کمتر از پنج و یک درصد میباشد. لذا فرض H0 مبنی بر فقدان رابطه خطی بین اهرم مالی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی در جامعه آماری یا شرکتهای منتخب بورس اوراق بهادار تهران رد شده است. به عبارتی در سطح ۹۵ و ۹۹ درصد اطمینان فرض H1 مبنی بر وجود رابطه خطی بین اهرم مالی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی پذیرفتهشده است.
۴) رابطه بین فرصت رشد و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی: بر مبنای برآوردهای رگرسیونی به شرح خلاصه شده در جدول ۴-۱۷ ضریب این متغیر که با نماد ریاضی ۴ X نشان دادهشده برابر ۰۵۸/۰ محاسبه شده است. با توجه به اینکه علامت این ضریب مثبت بوده است میتوان نتیجه گرفت که:
“بین فرصت رشد و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رابطه مستقیمی وجود داشته است. به این معنی که به موازات افزایش فرصت رشد بهعنوان یکی از متغیرهای مستقل، میزان عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی نسبت به قبل افزایش یافته است.
سطح معنیدار آنکه در ستون آخر آورده شده و متناظر با آماره تی استیودنت میباشد، برابر با ۷۴۱/۰ و بیشتر از پنج درصد میباشد. لذا فرض H0 مبنی بر فقدان رابطه خطی بین فرصت رشد و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی در جامعه آماری یا شرکتهای منتخب بورس اوراق بهادار تهران پذیرفتهشده است. به عبارتی در سطح ۹۵ درصد اطمینان فرض H1 مبنی بر وجود رابطه خطی بین فرصت رشد و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رد شده است.
۵) رابطه بین بازده دارایی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی: بر مبنای برآوردهای رگرسیونی به شرح خلاصه شده در جدول ۴-۱۷ ضریب این متغیر که با نماد ریاضی ۵ X نشان دادهشده برابر ۱۹۴/۰ محاسبه شده است. با توجه به اینکه علامت این ضریب مثبت بوده است میتوان نتیجه گرفت که:
“بین بازده دارایی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی رابطه مستقیمی وجود داشته است. به این معنی که به موازات افزایش بازده دارایی بهعنوان یکی از متغیرهای مستقل، میزان عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی نسبت به قبل افزایش یافته است.
سطح معنیدار آنکه در ستون آخر آورده شده و متناظر با آماره تی استیودنت میباشد، برابر با ۰۰۰/۰ و کمتر از پنج و یک درصد میباشد. لذا فرض H0 مبنی بر فقدان رابطه خطی بین بازده دارایی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی در جامعه آماری یا شرکتهای منتخب بورس اوراق بهادار تهران رد شده است. به عبارتی در سطح ۹۹ و ۹۵ درصد اطمینان فرض H1 مبنی بر وجود رابطه خطی بین بازده دارایی و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی پذیرفتهشده است.
د) اعتبار سنجی رابطه برآوردی:
از محدودیتهای روشهای رگرسیونی یا اقتصادسنجی، وابستگی رابطه برآوردی به پیشفرض محقق نسبت به شکل رابطه ریاضی بین متغیرهای مستقل و تابعی است. در این تحقیق بهطوریکه در مدل مفهومی انتهای فصل دوم و مدل تحقیق در انتهای فصل سوم تحقیق ذکر شد، به اتکای پیشینه تحقیق رابطه زیر مبتنی بر پیشفرض خطی بودن رابطه ریاضی برآوردی بین متغیرها جهت تعیین ارتباط بین متغیرهای مستقل و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی مدنظر قرارگرفته است.
SIZE+ β۳LEV+β۴ FR +β۵ROA +ε۲ β+SDG1β+α= PER
که پس از برآورد پارامترها و جای گزینی آن در رابطه فوقالذکر رابطه غیر پارامتری بین متغیرها بهطوریکه در بند “ب “ مذکور افتاد، بهصورت زیر برآورد گردیده است:
SIZE -2/086LEV+0.058 FR +0.194ROA +ε ۰۵۷/۰+SDG224/0-035/0 = PER
در این بخش به اعتبار سنجی رابطه برآوردی یادشده و به تعبیری ارزیابی اعتبار پیش فرش خطی بودن رابطه بین متغیرها مبادرت شده است. در این راستا از معیار ضریب تعیین، تمیز یا تشخیص استفاده شده که نشان میدهد، رابطه برآوردی چه نسبت یا درصدی از تغییرات واقعی متغیرها را بیان کرده و تا چه حد از توضیح دهندگی رابطه واقعی بین متغیرها برخوردار بوده است. طی جدول ۴-۱۸ خلاصه محاسبات مربوط به اعتبار سنجی پیشفرض خطی بودن ارتباط بین متغیرهای مستقل و عملکرد در سطح شرکتهای با محدودیت مالی، آورده شده است:
سندروم انحراف پرونیشن[۲۷]
ویژگی افراد دچار سندروم انحراف پرونیشن، شامل پرونیشن بیش از اندازهی پا(کف پای صاف)، خم شدن، چرخش داخلی و نزدیک شدن زانو(زانوی ضربدری) میباشد.عضلاتی که به صورت عملکردی کوتاه شدهاند، شامل نازک نیها، دوقلو، نعلی، نوار ایلیوتیبیال، عضلات همسترینگ، عضلات نزدیک کنندهها و سویز میباشند. قسمتهای ضعیف یا مهارشده، شامل ساقی خلفی، ساقی قدامی، پهن میانی، سرینی میانی،سرینی بزرگ و عضلات چرخش دهندههای خارجی ران هستند. نقص بالقوه در عملکرد مفصلی، مفاصل زیر قاپی،اولین مفصل کف پایی-بند انگشتی، ساقی قاپی، خاجی خاصرهای و مفاصل بین زوائد مفصلی مهرهها را دچار میکند. افراد دچار این عارضه، الگوهای قابل پیشبینی آسیبدیدگی هستند که ازان جمله میتوان التهاب نیام کف پایی، التهاب تاندون عضله ساقی خلفی(شین اسپلینت)، التهاب تاندون کشکک و کمردرد را نام برد. [۶۳، ۸۸].
سندروم نقص حرکتی اندام تحتانی[۲۸]
بسیاری از نویسندگان سندروم شایع نقص حرکتی(نا راستایی پویا) را که از نا راستایی ایستا و الگوهای بکار گیری عضلانی تغییریافته ناشی میشود توصیف کردهاند [۱۰۲، ۶۵، ۴۸ ].
افراد دارای سندروم نقص حرکتی اندام تحتانی، معمولاً با پرونیشن بیش از حد پا(کف پای صاف)، افزایش انحنای پا(درشت نی چرخش یافته به داخل و ران چرخش یافته به داخل و نزدیک شده یا زانوی ضربدری) و افزایش حرکت در کمربند کمری-لگنی-رانی(باز شدن یا خم شدن) طی حرکات عملکردی مشخص میشوند. عضلات مستعد برای سفتی یا بیش فعالی، ممکن است شامل عضلات نازک نیای، دوقلو خارجی، نعلی، نوار ایلیوتیبیال، عضلات همسترینگ خارجی، عضلات نزدیک کننده و سویز باشند. عضلات مستعد ضعف یا مهار، ممکن است شامل ساقی خلفی، خم کننده بلند انگشتان و شست، ساقی قدامی، پهن داخلی، عضلات خیاطه، راست داخلی، نیم غشایی،(پس انسرین)، سرینی میانی، چرخش دهندههای خارجی ران، سرینی بزرگ و پایدار کنندههای موضعی کمربند کمری-لگنی-رانی باشند. . نقص عملکردی مفاصل، ممکن است شامل مفاصل زیر قاپی[۲۹]،اولین مفصل کف پایی-بند انگشتی[۳۰]، مفصل ساقی قاپی[۳۱]، مفصل پروگزیمال درشت نی-نازک نیای[۳۲]، خاجی خاصرهای[۳۳] و مفاصل فاسیت کمری[۳۴] باشد. افرادی که سندروم نقص حرکتی اندام تحتانی دارند معمولاً الگوهای آسیب قابل پیشبینی را که شامل التهاب نیام کف پایی[۳۵]، التهاب تاندون عضله ساقی خلفی[۳۶](شین اسپلینت) و درد قدامی زانو[۳۷] از خود نشان میدهند [۱۰۲، ۶۵، ۴۸ ].
زانوی ضربدری[۳۸]
در عارضه زانوی ضربدری پاهای فرد در حالت ایستاده به طرف داخل قوس بر میدارند، این قوس معمولاً حول محور زانو روی میدهد، به طوری که در حالت ایستاده زمانی که زانوها به هم چسبیدهاند، قوزکهای داخلی از هم فاصله میگیرند [۱۷]. در عارضه زانوی ضربدری فرد مبتلا به تدریج روی لبه داخلی پا فشار بیشتری وارد کرده که در این حالت به صورت ثانویه قوس طولی داخلی ناحیه کف پا نیز کم میشود و نوعی عارضه صافی کف پا نیز به وجود میآید. در این ناهنجاری بافتهای نرم ناحیه داخلی ران و مفصل زانو و عناصر عضلانی جانب داخلی ساق و عناصر لیگامنتی و کپسول ناحیه مچ کشیده میشوند. پارگی لیگامنت جانب داخلی زانو، ضعف عضلات همسترینگ داخلی(نیمه وتری[۳۹] و نیمه غشایی[۴۰]) کوتاهی عضلات کشنده پهن نیام و سرینی کوچک در قسمت خارجی ران نیز از دیگر علل به وجود آمدن زانوی ضربدری است [۴]. زمانی که فرد دچار این ناهنجاری میشود به صورت غیرطبیعی راه می رود. به طوری که زانوها به هم ساییده شده و فرد برای جلوگیری از آن پاها را دور از هم نگه میدارد. برای جلوگیری از ضربه زدن به زانوها فرد یک پا را روی پای دیگر تاب میدهد که در نهایت پاها را در وضعیت چرخش به داخل قرار میدهد. عارضه مذکور در کیفیت اجرای فعالیتهای ورزشی اثر میگذارد و میزان فعالیتهای حرکتی فرد را به میزان زیادی کاهش میدهد. این عارضه معمولاً همراه با صافی کف پا است [۱۰]. شدت عارضهی زانوی ضربدری به صورت زیر طبقهبندی میگردد:
زانوی ضربدری درجه ۱ : فاصله میان دو قوزک کمتر از ۵/۲ سانتی متر.
زانوی ضربدری درجه ۲ : فاصله میان دو قوزک ۵/۲ – ۵ سانتی متر.
زانوی ضربدری درجه ۳ : فاصله میان دو قوزک ۵ – ۵/۷ سانتی متر.
زانوی ضربدری درجه ۴ : فاصله میان دو قوزک بیشتر از ۵/۷ سانتی متر
در سنین بلوغ در صورتی که فاصله بین دو قوزک داخلی پا بیش از ۱۰ سانتی متر باشد باید عمل جراحی صورت گیرد [۱۰]. فشار والگوس بر اثر ضربات خارجی یکی از ساز و کارهای رایج آسیب زانو در فعالیتهای ورزشی است و اغلب در نتیجه صدمه دیدن لیگامنت جانب داخلی به وجود میآید. فرد مبتلا به زانوی ضربدری با توجه به شدت ناهنجاری میتواند نشانههایی چون نزدیک شدن زانوها به خط میانی بدن، دور شدن قوزکهای داخل از یکدیگر، کوتاهی تاندون آشیل، تمایل کشککها به خارج و احتمال بروز دررفتگی در آن، سائیده شدن زانوها به یکدیگر حین راه رفتن، خستگی زودرس هنگام راه رفتن و دویدن، درد پشت ساق و جلوی ران، کوتاهی قد، آرتروز زودرس زانو، عوارض ثانویه مثل کف پای صاف، افزایش وزن و سائیدگی بیش از حد کناره داخلی کفش داشته باشد [۸۱،۱۰]. زمانی که ناهنجاری زانوی پرانتزی یا زانوی ضربدری روی میدهد یک وضعیت آناتومیک غیرطبیعی به وجود میآید، طوری که مسیر خط ثقل از حالت طبیعی خارجشده و یک اعمال فشار غیرطبیعی در مفاصل در اثر ایجاد یک نیروی گشتاور غیرطبیعی به وجود میآید که سازگاریهای اسکلتی مربوط به زانوی پرانتزی و ضربدری باعث انتقال فشار از وسط مفصل زانو میشود.
پاتوجکسون[۴۱] (۱۹۸۴) بیان میکند با افزایش سن و ضعف عضلانی احتمال افزایش شدت حالت زانوی پرانتزی در یک فرد با زانوی پرانتزی و افزایش حالت ضربدری در یک فرد با زانوی ضربدری بالا می رود. زمانی که این حالت اتفاق میافتد، مفاصل زانو نامتقارن میشوند که این حالت به نوبه خود منجر به افزایش استرس فشاری بر روی بخشهایی از غضروف مفصلی زانو نامتقارن میشوند که این حالت به نوبه خود منجر به افزایش استرس فشاری بر روی بخشهایی از غضروف مفصلی که در تماس باهم قرار دارند میشود. در صورتی که این وضعیت همچنان پا بر جا باقی بماند، غضروف مفصلی که تحت فشار بیش از حد قرار دارد، ممکن است دچار سائیدگی شود و در نهایت باعث بروز درد شود [۴].
زانوی پرانتزی[۴۲]
زانوی پرانتزی یک اختلال در طرز قرار گرفتن پاها میباشد. در این حالت شکل ظاهری پاها به صورت کمان یا پرانتز میباشد [۱۷]. در موارد شدید این عارضه، فرد روی لبه خارجی پا راه می رود و یک نوع محدودیت حرکتی در انجام حرکت چرخش به خارج وجود دارد، در عارضه مذکور به دلیل نزدیک شدن قوزکهای داخلی به یکدیگر و فاصله گرفتن زانوها از هم عضلات جانب داخلی ران مانند عضلات نزدیک کننده(بلند، کوتاه و بزرگ)، عضله راست داخلی و نیز عضله نیمه وتری کوتاه میشوند [۱۷]. کوتاه شدن عناصر استاتیک ثبات مفصلی مانند لیگامنت جانب داخلی و کپسول داخلی زانو و لیگامنت های مهم بخشهای عمقی و سطحی آن در مچ و کشیدگی عناصر جانب داخلی و کپسول داخلی زانو و لیگامنت های مهم بخشهای عمقی و سطحی آن در مچ و کشیدگی عناصر جانب خارجی و کپسول خارجی و لیگامنت های چهار گانه مهم مفصل مچ پا در جانب خارجی در این عارضه مشاهده میگردد.
فرد مبتلا به زانوی پرانتزی با توجه به شدت ناهنجاری میتواند نشانههایی چون راه رفتن اردک وار، چرخش ساق، ضعف عضلات ناحیه خارجی زانو، کوتاهی عضلات ناحیه داخلی زانو، کشیدگی لیگامنت و کپسول خارجی زانو و مچ پا، کوتاهی لیگامنت و کپسول جانب داخلی زانو و مچ پا، کاهش ارتفاع پایینتنه، تغییر زاویه کشکک و تمایل آن به داخل، آرتروز زودرس، درد و احساس خستگی زودرس و سائیدگی بیش از حد کناره خارجی کفش داشته باشد [۲۹،۱۷].
آزمون افت ناوی
آزمون افت ناوی جنبش پذیری مفصل مچ پا را مشخص میکند و به عنوان یک شاخص در صدمات اندام تحتانی از جمله، اسپرین های مچ پا، پارگی لیگامنت متقاطع، شین اسپیلنت و شکستگیهای فشاری درشت نی کاربرد دارد. بنابراین میتوان از آن به عنوان یک شاخص در ارزیابی راستای اندام تحتانی استفاده کرد. آزمون افت ناوی در واقع آزمون ارزیابی قوس پا از وضعیت بدون تحمل وزن و همچنین مشخصکنندهی هرگونه عدم تقارن بین قوسهای پا میباشد. اگر اختلاف حاصله بین ۵ تا ۹ میلی متر بود ، ساختار پا طبیعی و اگر بیش از ۱۰ میلی متر بود، به عنوان کف پای صاف در نظر گرفته میشود [۸۱،۷۴،۵۶].
۲-۲-۸٫٫ زاویه[۴۳]Q
زاویه Q زاویه بین خط اتصال خار خاصرهای قدامی فوقانی و مرکز استخوان کشکک با خط اتصال مرکز استخوان کشکک و نقطه میانی برجستگی درشت نی است [۸۱]. زاویه Q برای تشخیص بسیاری از بیماریها، مقایسه زانوی سالم و آسیبدیده و ارزیابی بهبود پس از فیزیوتراپی به کار می رود. این زاویه نقطه بارزی از سازوکار مفصل زانو و مشخصکننده ارتباط میان عناصر ساختاری زانو و صدمات ورزشی میباشد [۷۹،۷۴].
زاویه Q متوسط در مردان تقریباً ۱۴ درجه است. زاویه Q متوسط در زنان به دلیل افزایش نسبی در پهنای لگن آنها نسبت به مردان تقریباً ۱۷ درجه است. اما عواملی همچون لگن پهن تر، آنتی ورژن بیش از حد ران، چرخش خارجی درشت نی و ناهنجاریهای زانوی پرانتزی و ضربدری، زاویه Q را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین علاوه بر موارد فوق زاویه کشش تاندون عضلات چهارسر و ناحیه نگهداری برجستگی کشکک نیز روی مقدار زاویه Q تأثیر میگذارد [۱۷]. افزایش و کاهش زاویه Q نسبت به مقادیر و ارزشهای طبیعی فوق با افزایش وقوع سندروم درد کشککی رانی همراه میباشد. از لحاظ پاتولوژی ازدیاد زاویه Q موجب افزایش بالقوه دینامیکی میشود که به طور کامل و یا به طور نسبی بر دررفتگی کشکک تأثیر میگذارد. عواملی که زاویه Q را افزایش میدهند عبارتاند از: زانوی ضربدری، زانوی عقب رفته، شکلهای غیرطبیعی کشکک، کوتاهی لیگامنت جانب خارجی همچنین وضعیتهایی چون چرخش داخلی درشت نی، زانوی پرانتزی و ضعف عضلات همسترینگ[۴۴] باعث کاهش زاویه Q میشود [۸۱].
۲-۲-۹٫آسیبهای شایع دوندگان در اندام تحتانی
دویدن به عنوان قسمتی از تمرینات تمام رشتههای ورزشی باعث شده است که تعداد شرکتکنندگان در این نوع فعالیت بیشترین میزان را در بین تمام رشتههای ورزشی به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر دوندگانی که به صورت حرفهای در این رشته فعالیت میکنند دچار آسیب شده و این آسیبها مشکلاتی را برای ادامه فعالیت حرفهای آنها در این رشته به وجود میآورد. از این رو ضرورت شناخت آسیبها، مکانیزم و علل وقوع آنها بیش از هر رشته دیگری احساس میشود. که در ادامه آسیبهای شایع در دوندگان آورده شده است.
۲-۲-۹-۱٫ شین اسپلینت[۴۵]
سندروم فشار بر روی درشت نی داخلی که اسپلینت ساق پا نیز نام دارد [۸۸]، یک آسیب ناشی از بیش فعالی بوده که ظاهراً بر اثر دویدن یا تمرین بیش از حد، کفشهای نامناسب، نوع سطح تمرین یا عوامل بیومکانیکی به وجود میاید [۸۸]. افراد مبتلا به این سندروم از درد و حساسیت در طول قسمت داخلی درشت نی، معمولاً در دو سوم بخش دیستال آن شکایت دارند. اغلب بیشترین درد مربوط به دردناک شدن ضریع استخوان و واکنش استخوان درشت نی به فشار میباشد [۸۸ ۱۰۹]. سندروم فشار بر درشت نی داخلی همچنین با افزایش دامنه حرکت پلانتارفلکشن، یا دامنه حرکتی متفاوت مفصل مچ، و نیز استفاده از آتل پا مربوط میباشد [۸۸، ۶۰، ۱۱۰ ]. با افزایش پرونیشن پا و افزایش دامنه غیرفعال[۴۶] در حرکات اینورژن و اورژن مچ، چرخش داخلی و خارجی ران و استقامت ناکافی در عضلات پشت ساق نیز به عنوان عوامل خطر زا به شمار می روند [۸۸]. شواهدی مبنی بر این که آیا شدت، مسافت، سطح تمرین، تغییر در کفش یا کهنگی کفش جزو عوامل خطر زا محسوب میشوند یا نه وجود ندارد [۸۸].
۲-۲-۹-۲٫ استرس فرکچر[۴۷]
شکستگی ناشی از فشار: هر دو استخوان درشت نی و نازک نی ممکن است محل شکستگی ناشی از فشار باشند. این نوع شکستگی پس از فشار طولانی مدت و ممتد اتفاق میافتد. برای مثال در دوی صحرانوردی و استقامت و در پرشهای مکرر معمولاً در دو سوم بالایی استخوان درشت نی این نوع شکستگی اتفاق میافتد درحالیکه در نازک نی معمولاً در ۵ تا ۷ سانتیمتری بالای قوزک خارجی پا روی میدهد.
علائم این عارضه عبارتاند از: احساس درد پس از دویدن طولانی بدون هیچگونه سابقه ضربه و برخورد. حساسیت موضعی و تورم روی ناحیه شکستگی. درمان این عارضه معمولاً فقط شامل استراحت است[۲۱].
۲-۲-۹-۳٫ زانوی دوندگان[۴۸] (سندروم ایلیو تیبیال باند[۴۹])
سندروم نوار ایلیوتیبیال، در نتیجه التهاب و تحریک قسمت انتهایی تاندون ایلیوتیبیال است که به دلیل کشیده شدن آن بر روی کندیل خارجی ران و یا به شکل غیرمعمول، برجستگی بزرگ ران اتفاق میافتد و باعث التهاب کیسه زلالی برجستگی بزرگ میشود. التهاب و تحریک نوار ایلیوتیبیال، میتواند به علت انعطافپذیری کم در عضله کشنده پهن نیام باشد، که در نتیجه باعث افزایش تنش در نوار ایلیوتیبیال در هنگام مرحله تکیه در دویدن میشود. سندروم نوار ایلیوتیبیال، معمولاً به دلیل بیش فعالی رخ میدهد. اگر چه این آسیب به شکل رایج، در میان دوندگان و به علت نقص در نحوهی گام برداشتن یا بیومکانیک دویدن اتفاق میافتد، اما میتواند سایر ورزشکاران (مثلاً دوچرخهسواری، تنیس) را نیز تحت تأثیر قرار دهد. ضعف گروههای عضلانی در زنجیرهی حرکتی نیز میتواند موجب بروز سندروم نوار ایلیوتیبیال گردد. ضعف در عضلات دورکننده ران مانند سرینی میانی میتواند باعث برتری عملکرد عضله کمکی یعنی عضله کشنده پهن نیام شود. در نتیجه این موضوع میتواند سبب افزایش تنش در نوار ایلیوتیبیال و از این رو افزایش اصطکاک بافت شده که نتیجه نهایی آن التهاب خواهد بود [۵۸، ۵۹]
۲-۲-۹-۴٫ درد قدامی زانو (سندروم درد کشککی-رانی[۵۰])
درد جلو زانو را اغلب استحاله زودرس غضروف نسبت میدهند. آسیب سطح مفصلی استخوان معمولاً در افراد سنین ۱۰ تا ۲۵ سال مشاهده میشود و با درد به ویژه هنگام بالا و پایین رفتن از پله یا خم شدن زانو در ارتباط است. هنگام بالا و پایین رفتن از پلهها و تپه وقوع درد در مفصل شایع است. برخی از علل این عارضه عبارتاند از: برآمدگی یا بیرون زدگی کشکک، دررفتگی کامل یا جزیی کشکک، زاویهQ بیشتر از ۲۰ درجه، عملکرد ناصحیح مکانیزم بازکننده مفصل زانو، چرخش خارجی افزایشیافته پا، ضعف عضلات چهار سر. علائم این عارضه عبارتاند از: درد گسترده در زانو و پشت استخوان کشکک در زمان اعمال فشار و تحمل وزن، احساس سفتی و درد در هنگام برخاستن از وضعیت نشسته به وضعیت ایستاده(در هنگام خم شدن مشکلات و درد بیشتر میشود).احساس درد هنگامی که استخوان کشکک روی ران فشار داده شود، حساسیت اطراف کشکک، شنیدن صدا از پشت کشکک در هنگام خم و باز کردن مفصل زانو،ناهنجاریهای اندام تحتانی شامل چرخش افزایشیافته پا به داخل، زانوی ضربدری،انتیورشن افزایشیافته گردن استخوان ران[۲۱].
۲-۲-۹-۵٫ پلانتارفاشییت[۵۱]( التهاب نیام کف پایی)
نیام کف پایی، یک نوار ضخیم از جنس بافت فیبروز است که از پاشنه به سمت سر استخوانهای کف پایی کشیده میشود و قوس طولی کف پا را حمایت میکند. نیام کف پایی در هنگام التهاب و تحریک، میتواند بسیار دردناک باشد. التهاب نیام کف پایی، علت معمول درد پاشنه میباشد، و بیشتر بیماران، درد در ناحیه پاشنه را به ویژه پس از بیدار شدن از خواب در صبح یا پس از نشستن به مدت طولانی، گزارش میکنند [۶۲]. ناتوانی در حرکت دورسی فلکشن مچ پا را همان طور که در وضعیت چرخش به داخل پا وجود دارد[۸ همان]، به التهاب نیام کف پایی نسبت دادهاند [۶۲،۸۵]. افزایش شاخص تودهی بدن (BMI) در افراد غیر ورزشکار نیز به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده این مشکل، به شمار می رود [۸۵].
۲-۲-۹-۶٫ تاندونیت آشیل
مجموعه عضلات دوقلو که شامل عضلهی دوقلو و نعلی میشود، تاندون آشیل را که به تکیهگاه استخوان پاشنه میچسبد در بر میگیرند. تاندونت، یا التهاب این تاندون یک آسیب رایج ورزشی است. اگر التهاب به صورت متناوب نباشد، اما بیماری و آسیب تاندون و تخریب آن وجود داشته باشد، به آن تاندینوزیس میگویند [ ۱۰۰]. شایعترین دلیل بروز آسیب تاندون آشیل، پریدن و دویدن میباشد [۷۲]. ممکن است علائم و نشانهها شامل بروز درد در خلال فعالیتهای بدنی یا در هنگام استراحت، التهاب، تورم و ضخیم شدن تاندون باشند. سخت شدن تاندون آشیل ( ناتوانی در انجام دورسی فلکشن) و افزایش اینورژن پا، را به آسیب تاندون آشیل نسبت داده شده است [۵۶]. به علاوه دوندگانی که مبتلا به آسیب آشیل هستند، بیان داشتهاند که دامنه حرکتی زانوی آنها کاهشیافته و فعالیت عضلات درشت نی قدامی، راست رانی و سرینی میانی، قبل و پس از لحظه برخورد پاشنه با زمین، کم شده است [۳۱].
۲-۲-۱۰٫ آنتروپومتری
۲-۲-۱۰-۱٫ مفهوم آنتروپومتری
آنتروپومتری را در مفهوم عمومی آن میتوان به صورت اندازهگیری ابعاد بدن انسان تعریف نمود که سابقه تاریخی آن به زمانهای گذشته بر میگردد. آنتروپومتری کلمهای یونانی است که از دو واژه Anthropo به معنی انسان و Metry به معنی سنجش تشکیل شده است [۱۸]. در واقع آنتروپومتری ویژگیهای فیزیکی بدن از نظر اندازه، شکل، نسبتها و ترکیب بدن را سنجیده و ارتباط آنها را با رشد، تغذیه و ورزش بررسی میکند و ابزاری است جهت تجزیه و تحلیل حرکت بدن انسان. توسعه علم تجربی آنتروپومتری به ویژه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تمرکز بر ابعاد سنجی بدنی داشته که در جهت طبقهبندی نژادها بر اساس ویژگیهای فیزیکی افراد بود [۲۳]. با توجه به اهمیت و تأثیر شناخت ویژگیهای فیزیکی بدن انسان و رابطه آن با بهبود اجرای مهارتهای حرکتی، بسیاری از محققان، معلمان، مربیان ورزش و یا فیزیوتراپیست ها تلاش کردهاند ارتباط ویژگیهای کالبد شناختی و فیزیکی بدن انسان را بررسی کنند. زیرا شناخت ویژگیهای مذکور آنان را در تجویز یا تعیین فعالیتهای جسمانی مناسب برای افراد در گروههای سنی مختلف یاری میرسانند [۱۶].
۲-۲-۱۰-۲٫ روشها و ابزارهای آنتروپومتری
به طور کلی اندازهگیری ابعاد بدن در دو وضعیت ساکن[۵۲] (ثابت) و وضعیت متحرک[۵۳] صورت میگیرد. در وضعیت ثابت اندازهگیری در حالتی صورت میگیرد که بدن هیچ حرکتی نداشته باشد و این اندازهگیری را اصطلاحاً آنتروپومتری استاتیک میگویند. در وضعیت متحرک اندازهگیری ابعاد بدن در حالتی که بدن در حال حرکت باشد صورت خواهد گرفت. این اندازهگیری نیز آنتروپومتری دینامیک گفته میشود [۱۸،۲۳]. در آنتروپومتری از ابزارهای نظیر آنتروپومتر[۵۴]، کالیپر[۵۵]، نوارهای اندازهگیری، کالیپر دو وجهی[۵۶]و ترازو[۵۷] به ترتیب برای اندازهگیری طول قسمتهای مختلف بدن قطر استخوانها، محیط قسمتهای مختلف بدن، قطر پوست و چربی زیر پوست و جرم استفاده میشود [۱۶].
۲-۲-۱۰-۳٫ کاربردهای آنتروپومتری
مبحث آنتروپوومتری امروزه در بحث استعدادیابی[۵۸] ورزشکاران برای ورزش قهرمانی، شناسایی ورزشکارانی که به دلیل مختصات آنتروپومتریکی خاص مستعد دریافت آسیبهای اسکلتی- عضلانی هستند و نیز تغییر شکلهای بدنی ورزشکاران حرفهای کاربرد فراوانی یافته است. مطالعه ارتباط میان ابعاد آنتروپومتریکی به عنوان یک پتانسیل اولیه در ابتلا به دردها، آسیبها و ناهنجاریهای وضعیتی با احتمال بروز آنها در میان شاغلین نیز بسیار مورد توجه است. کاربرد آمار و اطلاعات منتج از ابعاد آنتروپومتریکی در تعیین شکل و اندازه ابزار و وسایلی است که در محیط کار مورد استفاده قرار میگیرد تا به دو هدف عمده جامعه عمل بپوشاند، اول برای تطابق و تناسب ماشین با انسان در جهت راحتی و افزایش کارایی کاربر و دوم در جهت استانداردسازی وسایل و تجهیزات مورد استفاده برای یک فرد یا کل جامعه میباشد [۱۸].
۲-۲-۱۰-۴٫ تفاوتهای بشری از لحاظ ساختار اسکلتی- عضلانی
ابعاد بدن افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است. این مسئله ناشی از رشد، نژاد و ساختار ژنتیک افراد میباشد. دادههای آنتروپومتریک مربوط به دو جنس اختلافات زیادی را با یک دیگر نشان میدهند. همین طور اختلافهای ژنتیک میان افرادی که در کشورهای مختلف زندگی میکنند بسیار آشکار است [۲۰]. برخی از تفاوتها ناشی از عوامل محیطی نظیر تغذیه، فعالیتهای جسمانی و ورزش هستند. آنچه به عنوان واژه نرمال در اندازهگیریهای آنتروپومتریک شناخته شده است طیف وسیعی را در بر میگیرد [۱۶].
به طور کلی آنتروپومتری شامل اندازهگیری اندازههای مختلفی از طول بدن ، عرض قسمتهای مختلف بدن، وزن ، قد، و حجم یا محیط اندامها، فضای حرکتی و زوایای حرکتی هر یک از اندازهها میباشد. که در پژوهش حاضر علاوه بر وزن و قد در اندام تحتانی طولهایی که اندازهگیری میشود عبارتاند از: طول اندام تحتانی، طول ران، طول ساق و طول کف پا و عرضهایی که در اندام تحتانی اندازهگیری میشود عبارتاند از: عرض زانو و عرض مچ پا
پیشینه تحقیق
مقدمه
تحقیقات انجامگرفته در این زمینه حاکی از حجم زیاد مستندات مربوط به ارتباط آسیبهای اندام تحتانی با ناهنجاریهای اندام تحتانی در دوندگان و سایر ورزشهای مختلف میباشد. در این فصل با توجه به موضوع حاضر به مرور تحقیقات انجامگرفته در زمینه ارتباط آسیب با عوامل مرتبط با نیمرخ ساختاری دوندگان و همچنین ارتباط عوامل آنتروپومتریک با بروز ناهنجاریهای اندام تحتانی و آسیبهای آن پرداخته خواهد شد. ویژگیهای مورد آزمون در این مطالعات عمدتاً شامل ناهنجاریهای پاسچرال مربوط به دوندگان بوده که در کنار آن به ارتباط عوامل آنتروپومتریک با بروز ناهنجاریهای وضعیتی و همچنین ارتباط ناهنجاریهای وضعیتی با آسیب در دوندگان پرداخته شده است.
مطالعات انجامشده در زمینه ارتباط ناهنجاری با آسیب
داهلی[۵۹] و همکاران (۱۹۹۱) به بررسی رابطه بین عوامل آناتومیکی پا و آسیبهای اندام تحتانی بر روی ۵۵ ورزشکار پرداختند. آنها بین عوامل آناتومیکی پا (چرخیده به داخل[۶۰]، چرخیده به خارج[۶۱]،طبیعی[۶۲]) و آسیب اسپرین مچ پا رابطه معنیداری پیدا نکردند [۴۵ ]. شامباگ[۶۳] و همکاران(۱۹۹۱) در مطالعهای که روی ۴۰ بسکتبالیست انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بسکتبالیستهایی که سابقه آسیب اندام تحتانی داشتند والگوس پشت پای[۶۴] بیشتر، زاویهQ بزرگتر و اختلاف طول پای بیشتر نسبت به افراد سالم داشتند [۱۰۳ ]. مسیر[۶۵]و همکاران (۱۹۹۱) طی تحقیقی با عنوان عوامل موثر بر ایجاد درد مفصل زانو در دوندگان به بررسی ارتباط میان آسیبهای زانو با خصوصیات آنتروپومتریکی، بیومکانیکی، قدرت عضلانی و نوع تمرین پرداختند. این پژوهشگران آزمودنیها را در گروه بدون سابقه آسیب به عنوان گروه کنترل(۲۰ نفر) و یک گروه باسابقه آسیب(۱۶نفر) قراردادند. پس از تجزیه و تحلیل دادهها مشخص شد دو گروه کنترل و آسیبدیده از نظر مقدار زاویهQ اختلاف معنیداری دارند[ ۸۶]. کوان[۶۶] و همکارانش (۱۹۹۳)، در تحقیقی تحت عنوان ارتباط نوع قوس پا با صدمات ورزشی، ارتباط بین قوس و صدمات اندام تحتانی وابسته به آن را در نوآموزان ارتش بررسی کردند و گزارش کردند که با افزایش قوس کف پا صدمات اندام تحتانی نیز افزایش یافته است. آنها همچنین نتیجه گرفتند که کف پای صاف که غالباً با چرخش خارجی زیاد پاشنه همراه میباشد، به عنوان یک عامل خطرآفرین در ایجاد صدمات دخیل نیست و بیان داشتند که این وضعیت(کف پای صاف+افزایش چرخش خارجی پاشنه) ممکن است حتی نقش حفاظتی نیز داشته باشد و همچنین قوس زیاد کف پا ممکن است استرس فراکچر را افزایش دهد. [۴۲ ].
سالیوان[۶۷] و همکارانش(۱۹۹۶) شکستگیهای فشاری در ۵۱ دونده که ۵۷ شکستگی فشاری را تجربه کرده بودند را بررسی کردند و در پایان به این نتیجه رسیدند که بین بروز شکستگی فشاری و صافی کف پا، فاصله تمرین بیش از ۲۰مایل در هفته و سطوح تمرینی ارتباط معنیداری وجود دارد. [۱۰۶].
بهعکس مورد پیشین، تهدید به عدم انعقاد قرارداد امتیاز فروش اتومبیل (یعنی بر عدم پذیرش شرایط از طرف امتیاز گیرنده) میتواند اکراه تلقی شود؛ چون امتیاز گیرنده در صورت عدم پذیرش شرایط باید کار شرکت خود را (بدون اینکه از ذخیره خود یا از قطعات قابل تعویض استفاده کند و بدون اینکه حقوق کارمندان خود را پرداخت کند) رها کند. در این مورد ضرر قابل ملاحظه و موجب سلب آزادی اراده است.[۳۴۰]
۲- عنصر غیر قانونی :
۲-۱-طرح مسأله، قانون مدنی و دکترین :
برای اینکه اکراه مؤثر باشد، تهدید باید به امر نامشروعی[۳۴۱] باشد. بدین معنا که مکره، حق اعمال تهدید را نداشته باشد. کافی نیست که اراده طرف قرارداد معیوب باشد. شرط غیرقانونی بودن اکراه از حقوق رم اقتباس شده است؛ اما در عصر حاضر، اکراه بیشتر به عنوان عیب اراده مطرح است تا جرم.[۳۴۲] شرط غیرقانونی بودن اکراه در قانون مدنی پیش بینی نشده است.
قابل ذکر است که تهدید مادی همیشه غیرقانونی است و این اکراه معنوی است که با شرایطی میتواند قانونی باشد.[۳۴۳] برای مثال، در صورتی که فردی تهدید شود به اینکه اگر رضای خود را اعلام نکند، طرف دیگر به دادگاه مراجعه میکند، تهدید غیرقانونی نیست.[۳۴۴] یا برای مثال تهدید به اعتصاب برای کارفرمایی که از او افزایش یا تغییر شرایط کار خواسته شده است، اکراه محسوب نمیشود؛ چون اعتصاب توسط قانون پذیرفته شده است؛ اما زمانی که اعتصاب همراه با وسایل غیرقانونی میشود مانند حبس مالک (که راه قهری علیه او است)، سوء معاشرت و یا اشغال محل کار، نمیتواند اکراه قانونی باشد.[۳۴۵]
دوما حقوقدان فرانسوی معتقد است آنچه در اکراه اهمیت دارد، از بین بردن آزادی اراده میباشد و در این رهگذر نباید مشغول ویژگی قانونی یا غیرقانونی بودن اکراه شد. او میگوید طلبکار نباید برای بدست آوردن بدهی، خود عدالت را اجرا کند.[۳۴۶]
برخلاف دوما، پوتیه به مفهوم حقوق رم برگشته است. اما به هر حال امروز باید اکراه غیرقانونی باشد؛ هرچند که برخی از تهدیدها که علت ترس هستند قانونی هستند.[۳۴۷]
نویسندگان قانون مدنی بدون اینکه از این مسأله سخن بگویند در مورد خاصی مقرر کردهاند ترس موجب عیب اراده نیست؛ در ماده ۱۱۱۴ ق.م. فرانسه پیشبینی شده است: «ترس احترام آمیز در برابر پدر، مادر و دیگر خویشان در خط صعودی (مثل اجداد) به تنهایی اکراه عملی تلقی نمیشود و برای ابطال قرارداد کافی نمیباشد».[۳۴۸]
در این مورد اکراه، مادی تلقی نمیشود، حداقل چیزی که میتوان گفت این است که اکراه روانی است و همچون اکراه قانونی میباشد.[۳۴۹] این مورد، اکراه تلقی نمیشود چون همراه با تهدید غیر قانونی نیست.
نظر شارحین قانون مدنی این است که این ماده بر سبیل حصر پیشبینی نشده است و بلکه تمثیل است و گفتهاند نص این ماده بر زوجه نسبت به زوجش و خادم نسبت به کارفرمایش قابل اجرا میباشد.[۳۵۰]
بدین ترتیب اگر از وسایل قهری غیر قانونی[۳۵۱] جهت اکراه استفاده شود، اکراه مؤثر است و برعکس، به طور عام این مسأله پذیرفته شده است که هرگاه از راه های قانونی[۳۵۲] (مانند تعقیب جزایی، توقیف مال) استفاده شود، اکراه شکل نمیگیرد و در اصل اکراه نمیتواند جهتی برای ابطال قرارداد باشد، چون این نوع اعمال فقط طرقی قانونی هستند. از این رو زمانی که اجرای حق مطرح باشد، اکراه روانی مطرح نمیشود.[۳۵۳]
برای اکراه غیرمؤثر، هدف و وسیله هر دو باید قانونی باشند. برای مثال زمانی که طلبکاری برای مطالبه طلب تهدید میکند که در صورت عدم پرداخت مبلغ بیشتر از طلبش پیگیری قانونی میکند، هدف غیرقانونی و وسیله قانونی است. و برعکس زمانی که طلبکاری از راه های قهری برای گرفتن طلب خود استفاده میکند وسیله غیرقانونی و هدف قانونی است مانند نفرین پدری که تهدید غیرقانونی است.[۳۵۴]۲
۲ -۲- رویه قضایی
فاعل اکراه همیشه از راه زور و اجبار میخواهد به مقصود خود نائل شود . بر اساس قانون مدنی هر نوع فشاری باید اکراه باشد، کافی است که اکراه، آزادی و قدرت ارزیابی و تصمیمگیری قربانی اکراه را مخدوش کند و موجب معیوب شدن اراده گردد، اما رویه قضایی همان طور که به اثر اکراه توجه میکند، علت آن را نیز در نظر میگیرد، در حالی که قانون مدنی علت اکراه را در نظر نمیگیرد.
مطابق رویه قضایی اگر علت اکراه عادلانه و قانونی باشد، قرارداد کاملاً معتبر است و برعکس اکراه ناعادلانه و غیرقانونی موجب بطلان قرارداد است. بهخاطر منافع اجتماعی و اخلاق عمومی، محاکم نه فقط وضعیت روانی مکره را بررسی میکنند، بلکه به دنبال علت اکراه نیز هستند.[۳۵۵]
رویه قضایی در موارد بسیاری علیرغم اینکه اکراه وجود داشته است، حکم به عدم اکراه کرده است. در این زمینه آرای زیادی صادر شده است، از جمله موارد زیر که اکراه تلقی نشده است :
۱- زنی که میدانسته همسرش تهدید به تعقیب قضایی شده است، ضمانت او را میپذیرد.[۳۵۶]
۲- بدهکاری که اقرار بر بدهی خود میکند و به این اعتراف، امضا هم میدهد. سپس میپذیرد که مالش را بفروشد تا بدهی خود را پرداخت کند تا مورد تعقیب قضایی واقع نشود.[۳۵۷]
۳- کشاورزی که درحال ارتکاب دزدی یا خسارت به موجر، متعهد شد که محل مورد اجارهاش را (بهواسطه تهدید به طرح شکایت) رها کند[۳۵۸].
۴- کارمند نادرستی که سندی را بهواسطه تهدید به طرح دعوا امضا کرده بود با این مضمون که مبلغی را ربوده است.[۳۵۹]
۲- ۳-اکراه با وجود تهدید قانونی :
تهدید به اعمال قانون در مواردی اکراه محسوب میشود و آن در جایی است که تهدید ارتباط مستقیمی با موضوع مورد تعهد نداشته باشد ، در برابر تهدید ، تعهد بیشتری مطالبه شود و از قانون و اقتدار سوء استفاده شود .
اول-عدم ارتباط تهدید با مورد تعهد :
برای این که اکراه مؤثر باشد باید رابطه مستقیمی بین تهدید و مورد تعهد وجود نداشته باشد. برای مثال شوهر حق دارد علیه همسرش که اقدام به زنا کرده شکایت کند، اما بهجای چنین شکایتی تهدید میکند که باید اعتراف به یک بدهی کند. چنین قراردادی بهخاطر اکراه باطل است. در این مثال و موارد مشابه یک حق مسلم وجود دارد (برای مثال شکایت از عمل نامشروع) به گونه ای که فاعل اکراه میتواند آن را اعمال کند اما با فقدان یک رابطه مستقیم بین حقش و نفعی که خواستار آن است، از حقش منحرف میشود.
رویه قضایی در این مورد بسیار دقیق برخورد میکند و طرح سوءاستفاده از حق را در نظر میگیرد و چنین ارزیابی میکند : «شخصی که حق اعمال اکراه را برای بهدست آوردن حقی دارد، باید مورد تکلیف طرف مقابل باشد. طلبکاری که از هدف حقی که دارد منحرف میشود، از حق سوءاستفاده کرده است و چنین شخصی (بدون اینکه رابطهای وجود داشته باشد) اگر تعهدی را مطالبه کند، از چنین وضعیتی سود میبرد. در حقوق جزا چنین شخصی با عنوان «جرم باجگیری[۳۶۰]» مورد تعقیب قرار میگیرد.[۳۶۱]
وقتی که تعهد بسیار بالایی در برابر تهدید مطالبه شود، اکراه غیرقانونی محسوب میشود، و در مواردی حتی تعهد غیرقابل قیاس است.[۳۶۲]
اعمال قانون مجوزی برای اکراه نیست؛ چون اجبار مخالف با نظم عمومی و قانون است، به هر حال صحبت بر این است که در این موارد آیا میتوان از مقدار مورد استحقاق چشمپوشی کرد و فقط مقدار اضافه را مطالبه کرد یا اینکه مکرَه ملزم به رد کل مورد است ؟ در محاکم فرانسه در بسیاری از احکام رأی به مورد اول دادهاند.[۳۶۳]
این راه حل موافق عدالت است، علاوه بر این، مخالف قانون نیز نمیباشد. هرچند که در جای خود مقرر است که در عقود مخالف قانون اشخاص موظف هستند آنچه را که گرفتهاند رد کنند، اما این بدان علت است که آنچه اخذ شده بدون سبب قانونی بوده است؛ اما در وضعیت مورد بحث علت چشمپوشی این است که آن مقدار، حق مکره است.[۳۶۴]
سوم - سوءاستفاده از قانون و اقتدار :
اعمال قانون در صورتی که از مسیر خود منحرف شود، از قانون سوءاستفاده میشود و مانند یک اکراه غیرقانونی با آن برخورد میشود. برای مثال، کسی که با تهدید به تعقیب قضایی و توقیف اموال، بدهکارش را تهدید به تعهد بسیار بالایی میکند از حق خود منحرف شده است. رویه قضایی در این مورد تئوری «سوءاستفاده از قانون» را اعمال میکند.[۳۶۵]
گاهی اکراه کننده از سمت و اقتدار خود استفاده میکند و برعکس، گاهی اکراه شونده در مقامی است که با کمترین فشار حاضر میشود کاری را انجام دهد.
برای مثال، مالکی توسط سندی از حق درخواست غرامت برای سلب مالکیت اعراض کرد. او برای انجام کارهایی که میخواست در ملکش انجام دهد، نیاز به مجوز شهرداری داشت. اما شهرداری او را مجبور کرد که از حق خود اعراض کند تا مجوز کارهای وی را صادر نماید. چنین سندی بهخاطر اکراه روانی باطل اعلام شد، چون براساس نقشه شهری ممنوعیتی در مورد کار او به تصویب نرسیده بود.[۳۶۶]
مشابه مورد قبل موردی است که شهرداری برای دادن مجوز ساختمان، فردی را مجبور کرد که زمینی را به شهرداری به طور مجانی منتقل کند. این انتقال به لحاظ اکراه غیرقانونی و انحراف از توانایی و اقتدار باطل اعلام شد.[۳۶۷]
برعکس، گاهی اکراه شونده در مقامی است که با اندک تهدیدی حاضر میشود مورد تهدید را اجرا کند؛ برای مثال فردی دیگری را مجبور میکند که اموال زیادی را (به عنوان عوض در برابر عدم تعقیب جزایی ) به او منتقل کند و شخص تهدید شونده به لحاظ از دست ندادن آبرو وموقعیتی که دارد میپذیرد. دادگاه چنین انتقالی را باطل اعلام
میکند.[۳۶۸]
ب- چهره ی روانی اکراه- احساس ترس :
با توجه به ماده ۱۱۱۲ ق.م. فرانسه زمانی اکراه وجود دارد که فشار روی یک انسان متعارف[۳۶۹]، مؤثر باشد.
اکراه زمانی میتواند سبب بطلان قرارداد شود که بر شخص احساس ترس غالب شود. این ترس باید در زمان انجام قرارداد وجود داشته باشد و به حد کافی شدید باشد.[۳۷۰]
در حقیقت آنچه عیب اراده است، ترس میباشد. اصطلاحی که در ماده ۱۱۱۲ ق.م. فرانسه و نظریه امروزی از اکراه، مطرح شده است، در حقوق رم در نظریه «ترس» مطرح شده است.[۳۷۱]
۱- زمان ترس :
برای این که رضا معیوب شود، قرارداد باید در زمان انجام آن تحت نفوذ ترس منعقد شود. در ماده ۱۱۱۲ ق.م. پیش بینی شده که «ضرر» باید «قابل ملاحظه» و «فعلی» باشد. نظریه سنتی در باب اکراه این است که ضرر باید حال باشد. پوتیه میگوید: ضرر باید حال باشد؛ یعنی شخص تهدید شود به این که در صورت عدم انجام خواسته های تهدید کننده، تهدید فی الحال در مورد او عملی شود.[۳۷۲]
ماده مذکور بهخوبی تنظیم نشده است آنچه باید فعلیت داشته باشد تهدید و ترس ناشی از آن و نه ضرر است.[۳۷۳]
این بیان، ترجمه غیردقیق «ترس حاضر»[۳۷۴] است. یعنی مورد نظر حقوقدانان رومی، ترس حاضر بوده است. انجام (مورد) تهدید به طور طبیعی بعد از (عدم) انجام قرارداد است و به عکس، ترس در زمان انجام قرارداد است. در صورتی که انجام (مورد) تهدید (به طور نسبی) خیلی دور باشد، قرارداد قابل ابطال نیست.[۳۷۵]
به هر حال علیرغم نص صریح قانون و حال بودن ضرر، حقوقدانان، شارحین و رویه قضایی معتقدند آنچه باید حال باشد، ترس[۳۷۶] و نه ضرر[۳۷۷] است. ضرورت ترس فعلی، نتیجه قطعیت اکراه است.[۳۷۸]
۲- شدت ترس :
برای این که اراده معیوب باشد و قرارداد بر مبنای ترس منعقد شود، باید اکراه به حد کافی شدید باشد. این شدت میتواند به دو شکل ارزیابی شود:
۱- مجرد[۳۷۹]( به طور مطلق و نوعی)
۲- مرکب[۳۸۰] ( به طور عینی و شخصی)
با توجه به معیار نوعی، ترس باید بر اساس یک انسان متوسط سنجیده شود. براساس معیار شخصی، عوامل مختلفی از قبیل سن، جنس و وضعیت اجتماعی و موارد مشابه باید در نظر گرفته شود ؛ یعنی هر فردی به طور مستقل در نظر گرفته میشود.[۳۸۱]
رومیها گفتند شدت اکراه باید آنچنان سخت باشد[۳۸۲] که اراده یک انسان شجاع را تسلیم کند.[۳۸۳] این نظر برگرفته از مکتب رواقیون[۳۸۴] بود. [۳۸۵] دوما چنین نظری را رد کرد و گفت ترسوترین و باحیاترین افراد باید مورد حمایت قرار گیرند. پوتیه نظر رومیها را ابتدایی تلقی کرد و گفت در این مورد سن، جنسیت و سایر شرایط اشخاص باید در نظر گرفته شود. این انتقاد قضیهای شد و وارد حقوق موضوعه شد و سپس مؤلفین قانون مدنی، آن را در ذیل ماده ۱۱۱۲ ق.م. وارد کردند.[۳۸۶]
متغیر
محدود
اهداف
متعدد یا کلی (مبهم)
یگانه و روشن
ساختار
ضعیف
قوی
سطح
عالی
متغیر
مدل تصمیم گیری
ژرف نگری
محاسبات
۲-۲-۸ )کاربرد تصمیمات استراتژیک
تصمیمات استراتژیک وسایلی هستند برای رسیدن به اهداف نهایی یک شرکت، این تصمیمات شامل تعریف و تعیین نوع فعالیت شرکت ، تولیدات ، بازارها ، وظایفی که باید انجام داد و سیاست های مورد نیاز شرکت برای پیاده کردن و اجرای این تصمیمات به منظور دستیابی به اهداف شرکت می باشد (ویلیام، ۱۳۸۶ ، ص۱۴).
تصمیمات استراتژیک بر کل کسب و کار اثر می گذارند، نه بر قسمتی از آن و یا یکی از وظایف کارکردی آن. برخی از فعالیت های مدیران مربوط به دوره های کوتاه مدت و یا میان مدت است در حالی که تصمیمات استراتژیک شرکت بر فعالیت های بلند مدت تمرکز دارد.به دلیل سبک های مختلف مدیریت، تولیدات، بازارها و منابع در دسترس در شرکت های مختلف، تصمیمات استراتژیک در این شرکت ها متفاوت است. بنابراین نتایج و شرایط این تصمیمات حاوی عدم اطمینان بیشتری است. تصمیمات استراتژیک نقطه ای هستند که سایر تصمیمات و فعالیت های سازمان از آن ناشی می شوند. از این رو این تصمیمات جهت حرکت شرکت را مشخص کرده و موجب ایجاد انگیزه می شوند. همچنین تصمیمات استراتژیک نقش کلیدی در انسجام فعالیت های متنوع شرکت و تخصیص منابع دارند. ماهیت تصمیمات استراتژیک سطح بالاتری از عدم اطمینان را از جانب منابع داخلی و خارجی شرکت نشان می دهند. این تصمیمات دارای تأثیر بسیار گسترده و مهمی بر افراد و گروه های داخل و خارج شرکت داشته و نتایج آن تا مدت ها بر عملکرد شرکت مشهود خواهد بود نظر به اینکه تصمیمات استراتژیک اثر زیادی بر شرکت دارند و مقادیر متعددی از منابع سازمان یا شرکت را شامل می شوند، تنها مدیران عالی در سلسله مراتب سازمانی می توانند به اتخاذ آن ها مبادرت نمایند(ویلیام،۱۳۸۶، ص۱۵).
چیزی که باعث می شود تا مدیر به فکر تصمیم استراتژیک بیفتد توجه به تحلیل فاصله[۲۶۸] است. براساس تصمیمات اتخاذ شده در گذشته، شرکت از راهی خاص با استراتژی معینی به نتایجی رسیده است. در هر نقطه از زمان (t1) می توان عملکرد استراتژی را سنجید و به احتمال زیاد در این صورت می توان پیشنهاداتی برای تغییر در استراتژی داد. در فرایند نیاز این تغییر، پیشنهاد باید با توجه به فاصله بین نتیجه پیش بینی شده در صورت ادامه استراتژی فعلی و نتیجه مورد نظر بر اساس تغییر داده شده در استراتژی برای آینده (t2) تدوین شود. اما باید توجه داشت که اولاً این فاصله باید معنی دار تشخیص داده شود. ثانیاً، تصمیم گیرنده باید برای کاهش دادن فاصله، انگیزه ای داشته باشد. ثالثاً تصمیم گیرنده باید اعتقاد داشته باشد که فاصله را می توان تقلیل داد. در صورتی که هر یک از سه عامل فوق وجود نداشته باشد به احتمال زیاد هیچ تغییری در استراتژی داده نخواهد شد. در صورتی که تغییری داده شود و فرایند به طور کلی اثربخش گردد نتیجه مورد نظر حاصل خواهد شد ، سپس این فرایند مجدداً با اهداف بالاتر و جدیدتر تکرار خواهد گردید. اگر در صورت اجرای تغییر مشخص شود که نتیجه مورد نظر غیر واقعی و دور از دسترس بوده و یا در صورتی که تغییرات غیر قابل پیش بینی در محیط پیش آمد نماید و یا در صورتی که اجرای تغییر اثر بخش نباشد، نتیجه مورد نظر باید به تدریج کاهش داده شود و یا برنامه اقتضایی باید طراحی شود تا بتواند با وضعیت جدید مقابله نماید (ویلیام،۱۳۸۶، ص۱۶).
فرایند تصمیمات استراتژ یک شامل مراحل زیر می باشد (Laffman et al., 1996,p40) :
مشخص کردن مشکل استراتژیک
تجزیه و تحلیل استراتژی شرکت
تدوین استراتژی
اجرای استراتژی
کنترل استراتژی
۲-۲-۸-۱) ابعاد تصمیمات استراتژیک - مسائل استراتژیکی نیاز به تصمیمات مدیران سطح بالا دارند.چون تصمیمات استراتژیکی چندین ناحیه از عملیات شرکت را زیر پوشش خود می گیرند، لذا به دخالت مدیران سطح بالا نیاز دارد. از آنجایی که مدیران سطح بالا از آینده نگری مورد نیاز برای درک نتایج گسترده این چنین تصمیماتی برخوردار هستند لذا این قدرت را دارند که منابع مورد نیاز برای این گونه تصمیم گیری ها را تأیید و تخصیص دهند.مسائل استراتژیکی منابع زیادی را در شرکت به خود اختصاص می دهند. تصمیمات استراتژیکی به میزان قابل ملاحظه ای نیازمند تقسیم افراد و اموال یا پول است که می باید از منابع داخلی و یا خارج از شرکت، تأمین شود. این تصمیم گیری ها شرکت را متعهد به فعالیت های طولانی مدت می کند و به همین دلایل به مقدار معتنابهی از منابع نیازمندند.
مسائل استراتژیک آینده نگر هستند. تصمیمات استراتژیک بر پایه برآوردها و پیش بینی های مدیران است نه بر اساس آن چه که می دانند. تأکید بر تدوین پیش بینی هایی است که به شرکت امکان می دهد، بهترین گزینه استراتژیک را انتخاب نماید. در محیط در حال تغییر و رقابتی بازار آزاد، شرکت موفق باید موضوعی آینده ساز و سبقت جویانه نسبت به تغییر اتخاذ نماید. مسائل استراتژیک در شکوفایی بلندمدت شرکت مؤثرند. تعهدات ایجاد شده ناشی از تصمیم گیری های استراتژیکی معمولاً پنج ساله است ولی تأثیرات آن مدت بیشتری می پاید. وقتی که یک شرکت خودش را متعهد به انجام دادن استراتژی خاصی کرد، تخیلات برتری رقابتی آن معمولاً به آن استراتژی پیوند زده می شوند. شرکت ها در بازارهای خاصی برای محصولات خاصی و با فن آوری مخصوصی مشهور می شوند. این شرکت ها اگر در رابطه با این بازارها، در محصولات یا فن آوری ها تغییری بدهند و از یک استراتژی که ریشه های مختلفی دارد استفاده کنند، منافع قبلی را به خطر می اندازند. بنابراین، تصمیمات استراتژیکی روی بهتر شدن یا بدتر شدن شرکت ها اثر به سزایی خواهند داشت. مسائل استراتژیک معمولاً پیامدهای عمده چند وظیفه ای یا چند کسب و کاری نیز دارند. تصمیمات استراتژیک هماهنگ کننده است. این تصمیمات درباره عواملی چون ترکیب مشتریان، تأکید رقابت، و یا ساختار سازمانی لزوماً شماری از واحدهای کسب و کار استراتژیک شرکت، وظیفه ها، بخش ها و یا واحد های برنامه را در بر می گیرند. هر یک از این حوزه ها از طریق تخصیص یا تخصیص مجدد مسئولیت ها و منابع مربوط به تصمیم، تحت تأثیر قرار می گیرند. مسائل استراتژیک در نظر گرفتن عوامل محیط خارجی شرکت را ضروری می سازند. همه مؤسسات کسب و کار در یک نظام باز قرار دارند. آن ها بر وضعیت برونی اثر می گذارند و از آن به میزان معتنابه و غیر قابل کنترلی اثر می پذیرند. بنابراین برای موفقیت در دستیابی به جایگاه مناسبی در وضعیت رقابتی آینده، مدیران شرکت باید نگاهشان به فراتر از محدوده عملیات خود شرکت باشد. آن ها باید بدانند که دیگران (مثلاً رقبا، مشتریان، تأمین کنندگان، بستانکاران، دولت وکارکنان) احتمالاً به چه کاری دست خواهند زد(حاضر ،۱۳۷۴، ص۲۰).
۲-۲-۹ ) سطوح مختلف استراتژی
سلسله مراتب تصمیم گیری مؤسسات کسب و کار معمولاً شامل سه سطح است. در بالا، سطح شرکت[۲۶۹] عمدتاً شامل اعضای هیئت مدیره، مدیر عامل و مدیران اداری است. این گروه مسئول عملکرد مالی کل شرکت و دستیابی به هدف های غیر مالی به عنوان مثال تصویر ذهنی و مسئولیت اجتماعی شرکت می باشند. تا حدود بسیاری جهت گیری در سطح شرکت، خواست سهامداران و جامعه در سطحی وسیع را بازمی تاباند. به ویژه در موسسات دارای چند کسب و کار، یکی از مسئولیت های کسانی که در سطح مؤسسه اند، تعیین کسب و کارهایی است که شرکت باید الگوی کار خود قرار دهد. افزون بر این، دفاتر مدیریت عالی[۲۷۰] هدف هایی تعیین می کنند و استراتژی هایی تدوین می نمایند که فعالیت های هر یک از کسب و کارهای شرکت و حوزه وظیفه ای این کسب و کارها را به هم مرتبط می سازد. با بهره گرفتن از رویکرد پرتفوی[۲۷۱] (سبد سرمایه گذاری) در مدیریت استراتژیک، مدیران استراتژیک سطح شرکت کوشش می نمایند که معمولاً ضمن برنامه ریزی برای افق مالی پنج ساله از توانایی های متمایز خود در صنعت مربوطه بهره برداری نمایند.
دومین رده سلسله مراتب تصمیم گیری، سطح کسب وکار[۲۷۲]است که عمدتاً مدیران مؤسسه و کسب و کار را در بر می گیرد. این مدیران باید بیانیه های عمومی مربوط به جهت ها و مقاصد سطح مؤسسه را به هدف ها و استراتژی های ملموس وظیفه ای برای بخش های کسب و کار یا واحد استراتژیک کسب و کار تبدیل نمایند. در واقع، مدیران استراتژیک سطح کسب و کار باید مبنایی را که شرکت می تواند در یک میدان محصول - بازار انتخاب شده رقابت نماید معین نمایند. در مبادرت به این کار سعی می کنند که پرسودترین و نوید بخش ترین بخش بازار را شناسایی کرده و در اختیار گیرند. این بخش بازار قسمت نسبتاً منحصر به فردی از کل بازار است که مؤسسه می تواند به لحاظ مزیت های رقابتی خود مدعی شود و از آن دفاع کند. هر شرکتی، حتی بزرگ ترین شرکت های چند ملیتی ، برای کارآیی مداوم به قوت بخش های بازار متکی است.
سومین رده سطح وظیفه ای[۲۷۳] است که عمدتاً مدیران محصول، جغرافیایی و حوزه های وظیفه ای را در بر می گیرد. مسئولیت آن ها تدوین هدف های سالیانه و استراتژی های کوتاه مدت در زمینه هایی مثل تولید، عملیات، تحقیق و توسعه ، مالی و حسابداری ، بازاریابی و روابط انسانی است. با این وجود، مسئولیت های بزرگ تر آن ها در اجرا یا پیاده کردن برنامه های استراتژیک مؤسسه است. در حالی که مدیران سطح مؤسسه و سطح کسب و کار توجه خود را به انجام کارهای درست معطوف می دارند، مدیران وظیفه ای باید بر انجام درست کارها تأکید نمایند. لذا، آن ها مستقیماً مسائلی چون کارآیی و اثربخشی نظام های تولید و بازاریابی، دامنه و کیفیت خدمات مشتری و موفقیت محصولات و خدمات ویژه در افزایش سهم بازار را مورد نظر قرار می دهند (پیرس و رابینسون،۱۳۸۹،ص ص۲۲-۲۱).
ویژگی های تصمیمات مدیریت استراتژیک با توجه به سطح فعالیت استراتژیک متفاوت است. همچنان که در جدول (۲-۵) نشان داده شده است، تصمیمات سطح شرکت بیشتر گرایش ارزشی، معنوی دارند و عینی بودن آن ها کم تر از تصمیمات مربوط به تدوین و اجرای استراتژی سطح کسب و کار و وظیفه است.
جدول ۲-۵ ) ویژگی های تصمیمات مدیریت استراتژیک در سطوح مختلف (پیرس و رابینسون،۱۳۸۹،ص ۲۵).
ویژگی