ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی رابطه بین سیستم مدیریت دانش مشتری با ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

حجم نمونه با بهره گرفتن از جدول مورگان با سطح اطمینان ۹۵ درصد و خطای ۵ درصد، ۱۸۰ نفر بود. که از این تعداد ۱۸۰ پرسشنامه قابل استفاده جمع آوری شد.

۱-۸-۵٫ روش نمونه گیری

در این تحقیق بعد از تعیین دقیق کارخانه فولاد نمونه گیری به روش تصادفی ساده انتخاب شد، نمونه گیری درکارخانه فولاد شاهین در شهر بناب انجام شد و سرانجام پرسشنامه در روزها و ساعات مختلف در بین کارکنان توزیع شد.

۱-۹٫ متغیرهای تحقیق

متغیرهای تحقیق شامل ۲ متغیر است که ۱ متغیر آن مستقل و ۱ متغیر آن وابسته می باشد.
متغیرسیستم مدیریت دانش مشتری متغیر مستقل تحقیق و نوآوری استراتژیک متغیر وابسته تحقیق را تشکیل می دهند.

۱-۱۰٫ قلمرو پژوهش

 

۱-۱۰-۱٫ قلمرو موضوعی پژوهش

قلمرو موضوعی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سیستم مدیریت دانش مشتری با نوآوری استراتژیک مبتنی بر بازار صادرات صنعت فولاد می باشد.

۱-۱۰-۲٫ قلمرو زمانی پژوهش

تحقیق فوق درسال ۱۳۹۴ انجام گرفته است.

۱-۱۰-۳٫ قلمرو مکانی پژوهش

کارخانه فولاد شاهین واقع در شهر بناب می باشد.

۱-۱۱٫ ساختار کلی پژوهش

این پایان نامه، پنج فصل را شامل می شود که در فصل اول، به کلیات (تبیین موضوع، اهمیت و ضرورت، اهداف و فرضیه ها و تعاریف مفاهیم ) پرداخته می شود. در فصل دوم، ادبیات و مبانی نظری پژوهش، در قالب رابطه بین سیستم دانش مشتری و نوآوری استراتژیک اشاره خواهد شد. در فصل سوم، مواد و روش­های، استفاده شده در تحقیق بیان خواهد شد. در فصل چهارم فصل داده‌های خام به دست آمده از ابزارهای پژوهش، با بهره گرفتن از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت، فرضیه ها و چگونگی تأثیرگذاری متغیر مستقل بر روی متغیر وابسته سنجیده می شود. در فصل پنجم، به بحث و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات، جهت بکارگیری سیستم دانش مشتری در شرکت فولاد برای رسیدن به نوآوری استراتژیک پرداخته خواهد شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

۱-۱۲٫ خلاصه فصل اول

در این فصل، ابتدا به تعریف مسئله، ضرورت انجام پژوهش، فرضیه ها، اهداف پژوهش و معرفی متغیرهای پژوهش پرداخته شد و پس از آن به روش انجام پژوهش، قلمرو پژوهش و ساختار کلی پژوهش پرداخته شد و در انتها به نتایج پژوهش پرداخته شد.

فصل دوم

 

ادبیات، مبانی نظری و پیشینه تحقیق

گفتاراوّل

سیستم مدیریت دانش مشتری

 

۲-۱٫ مقدمه

در هر پژوهش فهم و آشنایی با مفاهیم اصلی و سابقه پژوهش های انجام گرفته در آن زمینه بسیارحائز اهمیت بوده و در واقع به محقق کمک می کند تا به کمک مطالعات کتابخانه ای پیش زمینه مورد نیاز جهت انجام تحقیق را بدست آورد در این فصل، ابتدا به شرح مفاهیم اصلی متغیرهای مختلف تحقیق و پژوهش­های مرتبط آن ها و در ادامه به بررسی پیشینه تحقیقات انجام گرفته در داخل و خارج می پردازیم.

۲-۲٫ تعاریف در مورد دانش

از نظر ولف[۱۷]، دانش مخلوطی از تجربیات، ارزش­ها، اطلاعات موجود و نگرش­های کارشناسی نظام یافته است که چهارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید ارائه می دهد و اطلاعات کاربردی و سازماندهی شده برای حل مسائل است.
دانش ترکیبی سازمان یافته از داده می­باشد که با مجموعه­های از قوانین، رویه­ ها و عملیات آموخته شده به واسطه تجربه و عمل تلفیق شده است. به یک معنا دانش مفهومی است ساخته و پرداخته ذهن. بر این اساس، دانش همان اطلاعات یا داده است، تنها به واسطه معناست که اطلاعات حیات یافته و تبدیل به دانش می گردد ( وظیفه دوست و همکاران،۱۳۹۳: ۱۶۳).

۲-۲-۱٫ دانش

از نظر ویگ[۱۸]، دانش شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه ها، قضاوت ها و انتظارات، روش شناسی یا علم اصول و نحوه انجام فنون است ( صلواتی و همکاران،۱۳۹۰: ۲۲). موفقیت و تداوم حیات سازمان­ها در برخورداری از دانش و اطلاعات است. و دستیابی به این هدف با مدیریت دانش و به کارگیری مدل مناسب برای پیاده سازی آن در هر سازمان امکان پذیر است. از طرفی در استقرار مدیریت دانش علاوه بر پرداختن به فرایند های دانش در نظر گرفتن زیر ساخت های مورد نیاز آن و همچنین فرآیندهای مدیریت دانش ضروری است. تمایز قائل شدن میان داده، اطلاعات و دانش کار آسانی نیست، به طور کلی داده ­ها به عنوان حقایق خام، اطلاعات به عنوان مجموعه ­ای سازمان یافته از داده ­ها و دانش به عنوان اطلاعات معنادار تلقی می شوند. داده و اطلاعات براساس “تفسیر ” از هم متمایز می شوند. در تعریف دیگری، محققان دانش را به دو بخش تقسیم نموده اند: دانش صریح و دانش پنهان، فرایند ایجاد ارزش با تسهیم دانش پنهان از طریق معاشرت با دیگران یا دریافت دانش به صورت دیجیتال یا آنالوگ آغاز می­گردد. سپس دانش توسط دیگران درونی می­گردد و این فرایند دانش جدیدی می­سازد که مجدداً این دانش به اشتراک گذاشته می­ شود و فرآیندهای ذکر شده تکرار می­گردند. این فرآیندها می­توانند به عنوان ” نوآوری” بیان شوند. ذخیره سازی، فرموله نمودن و توزیع دانش صریح در سازمان آسان است در حالی که دانش نهان خیلی شخصی است و ذخیره سازی، پذیرش، کد گذاری و انتشار آن بین مردم دشوار می باشد. دانش نهان به دو بعد تقسیم می شود: بعد فنی و بعد شناختی.
بعد فنی به مهارت فرد و بعد شناختی به مدل ذهنی فرد اشاره می­نماید. دانش به عنوان یک عامل کلیدی در رقابت­های جهانی و به عنوان یک پایه و اساس مزیت رقابتی بالقوه برای یک واحد اقتصادی برای شناسایی یا توسعه هسته یا مرکز شایستگی­ها در نظر گرفته شده است (الدن وای و همکاران، ۲۰۱۳: ۱). اساسی­ترین مشخصه سازمان­های هوشمند قرن بیست و یکم، تأکید بر دانش و اطلاعات است. برخلاف سازمان­های گذشته، سازمان­های امروزی دارای تکنولوژی پیشرفته بوده و نیازمند کسب، مدیریت و بهره برداری از دانش و اطلاعات به منظور بهبود کارآیی، مدیریت و پیگیری تغییرات پایان ناپذیر هستند. شرکت ها برای خدمت بهتر به مشتریان و باقی ماندن در یک صنعت باید دوره زمانی تولید را کاهش دهند، با حداقل دارایی های ثابت عمل کنند، زمان توسعه محصول را کوتاه کنند، کارمندان را توانمند سازند، سازگاری و انعطاف پذیری را ارتقاء دهند، اطلاعات را تسخیر کرده و دانش را خلق و تسهیم کنند. هیچ یک از این اقدامات بدون تمرکز پیوسته برخلق، به روزرسانی، در دسترس قراردادن، کیفیت دانش و استفاده از آن به وسیله کلیه کارکنان و تیم­های کاری اتفاق نخواهد افتاد ( یوسفی و همکاران،۱۳۹۱: ۳۱ و۳۰).
دانش اهرم کسب و کار است. دانش کسب و کار بر دو پایه استوار است:
۱- مدیریت آنچه قبلا می دانستیم؛
۲- نوآوری، که ایجاد دانش کاربردی کردن آن است
اهرم دانش در شش مورد قابل دسته بندی است:
۱- دانش مشتری
۲- دانش کارکنان
۳- دانش محصولات
۴- دانش فرآیندها
۵- دانش روابط
۶- دانش دارایی
یکی از موضوعات غالب در حوزه ی مدیریت دانش بحث تولید یا خلق دانش است. خلق دانش، منبع کلیدی نوآوری در هر سازمانی است. عامل حیاتی در بحث مدیریت دانش، تولید و انتشار اطلاعات، تفسیر اطلاعات پردازش شده و تبدیل آنها به دانش است. چندین روش وجود دارد که به وسیله آنها می توان دانش را برای سازمان تولید کرد. یکی از بدیهی ترین روش ها، اکتساب یک سازمان با دانش آن است و یا استخدام افرادی است که دانش مورد نظر سازمان را با خود به همراه دارند (محمدی فاتح،۱۳۹۰: ۲۲).

۲-۲-۲٫ زنجیره دانش

زنجیره دانش، مجموعه ای از تعامل­ها است که چرخه نوآوری یک سازمان را تشکیل می­دهد. مدیریت دانش نوعی هماهنگی بین این چهار سلول زنجیره دانش ایجاد می­ کند و سرعت نوآوری را شتاب می­بخشد. چهار مرحله زنجیره دانش، جریان دانش را در یک موسسه تعریف می­ کند ( فراپائولو، ۱۳۸۸: ۳۰ و ۲۹ ).
چهار پیوند در زنجیره دانش وجود دارد که منحصر به فرد بودن و تداوم هر سازمان را معین می کند. این موارد عبارتند از:
۱- آگاهی داخلی؛
درونی
بیرونی
۲- واکنش های داخلی؛
۳- واکنش های بیرونی؛
آگاهی
۴- آگاهی بیرونی.
واکنش
شکل شماره ۲-۱٫ پیوند در زنجیره دانش
دانش فردی، بهره ­برداری، استفاده از توانایی­ها و ظرفیت­های موجود شرکت در مدیریت دانش مشتری توسط افراد یک شرکت می باشد.

نظر دهید »
منابع پایان نامه در مورد بهبود مدل سطوح فعال با استفاده از بهینه سازی توابع ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

این واحد یک ابر کامپیوتر بسیار قدرتمند است که وظیفه پردازش اطلاعات جمع آوری شده در واحد جمع آوری اطلاعات و تولید تصویر نهایی را بر عهده دارد.
۱ X-Ray Detector
۲ Data Acquisition System (DAS)
۳ High Voltage Generator
۴ Patient Table
۵ Image Generation System
۶-۵-۲-چ-کنسول نمایش و واسط کاربر۱
ارتباط دستگاه با اپراتور از این واحد انجام می شود و شامل کیبورد و ماوس برای وارد کردن اطلاعات و مانیتور برای نمایش اطلاعات می باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۶-۵-۲-ح-کامپیوتر کنترل کننده مرکزی۲
این بخش مسئول هماهنگی و اعمال تنظیمات تمامی قسمتهای دیگر دستگاه است.
۶-۵-۳-نسل های مختلف دستگاه سی تی اسکن
۶-۵-۳-الف-نسل اول
اولین نسل از دستگاه های سی تی اسکن در موسسه EMI انگلستان در سال ۱۹۷۱ ساخته شد و از یک منبع تابنده پرتو و یک دتکتور بهره می برد. بنابراین برای پوشش یک سطح مقطع از بدن می بایست منبع تابنده و دتکتور بصورت همزمان حرکت کنند بطوریکه همواره روبروی هم باشند. ای نسل دارای معایبی از جمله وجود محدودیت های مکانیکی و تامین انرژی, زمان طولانی جهت ثبت داده و وجود آرتیفکت های ناشی از حرکت بیمار به دلیل زمان طولانی ثبت داده, بود.
۶-۵-۳-ب-نسل دوم
در این نسل نیز از یک منبع تابنده پرتو استفاده می شود اما بدلیل استفاده همزمان از چندین باریکه پرتو به فرم بادبزنی۳ و همان تعداد دتکتور, زمان ثبت داده بسیار کاهش یافته است.
۶-۵-۳-پ-نسل سوم
برای کاهش زمان اسکن و افزایش سرعت تصویر برداری نسل سوم دستگاه سی تی اسکن معرفی شد و به سرعت به پرکاربردترین نسل از این دستگاه تبدیل شد. عمده ترین نوآوری در این نسل نسبت به نسل دوم, استفاده از آرایه دتکتوری کمان شکل و دسته پرتو به فرم بادبزنی و حذف کامل حرکت خطی دستگاه بود که موجب افزایش قابل توجه سرعت اسکن شد. علاوه بر آن استفاده از تکنولوژی اسلیپ رینگ۴ در انتقال داده و
۱ Operator Console and Display
۲ Operational Control Computer
۳ Fan Beam
۴ Slip Ring Technology
انرژی, توانست زمان یک اسکن کامل را در مدل های بعدی تا ۰٫۵ ثانیه کاهش دهد.
۶-۵-۳-ت-نسل چهارم
در نسل چهارم سی تی اسکن ها علاوه بر امکانات نسل سوم, یک تغییر عمده روی داد و آن کامل شدن آرایه دتکتوری به شکل دایره تمام بود. بدین ترتیب دیگر نیازی به حرکت دتکتورها نیست و فقط کافیست لامپ اشعه ایکس(منبع تابنده) حرکت چرخشی پیوسته داشته باشد. از آنجا که دتکتورها عموما سنگین وزن بودند, این کار باعث کاهش قابل توجه مصرف انرژی و محدودیت های مکانیکی و همچنین افزایش سرعت شد. علاوه بر این به دلیل ثابت بودن دتکتورها در طول اسکن و پیوسته بودن حرکت منبع تابنده, عملا رزولوشن تصویر به نرخ نمونه برداری از داده ها در پشت دتکتورها بستگی پیدا می کند و از اندازه دتکتورها و گام حرکت در نسل های پیشین مستقل می گردد و این یک حسن به شمار می آید. هم چنین از آنجا که همواره تعدادی از دتکتورها در معرض تابش مستقیم اشعه بدون تضعیف قرار می گیرند امکان کالیبره کردن آن ها به آسانی وجود دارد. با وجود تمام این مزایا به دلیل گران بودن دتکتورها و ملاحظات مالی, تولید این نسل خیلی زود متوقف شد.
۶-۵-۳-ث-نسل پنجم
در نسل پنجم که با نام سی تی اسکن ۱EBCT شناخته می شوند, تمامی حرکت های مکانیکی حذف شده است و این باریکه پرتو اشعه ایکس است که حرکت می کند. در این نسل به دلیل حذف کامل حرکت مکانیکی و پیشرفت سخت افزاری در واحد جمع آوری اطلاعات, زمان هر اسکن تا ۲۰ میلی ثانیه کاهش یافته است.
۶-۵-۳-ج-نسل ششم
در نسل های گذشته اسکن از مقاطع مختلف بدن بطور جداگانه انجام می شد و در هر اسکن تخت بیمار ثابت بود و پس ز پایان اسکت, تخت بیمار یک گام به سمت داخل دستگاه جابجا شده و دوباره اسکن انجام می شد و این عمل تکرار شده تا عرض مورد نظر از بدن بیمار پوشش داده شود. در نسل ششم که به نام سی تی اسکن اسپیرال یا هلیکال۲ نیز شناخته می شود, حرکت تخت بیمار به صورت پیوسته و با سرعت ثابت انجام می شود و در همان حال بطور پیوسته و بدون توقف با حرکت چرخشی اسکن انجام می شود. این کار موجب کاهش مصرف انرژی, محدودیت های مکانیکی و آرتیفکت های حرکتی و افزایش سرعت دستگاه می شود. همچنین در
۱ Electron Beam Computed Tomography
۲ Spiral Or Helical Ct
این نسل به دلیل پیوستگی تصویربرداری, امکان ساختن تصاویر سه بعدی و حجمی به وجود آمد. البته الگوریتم های بازسازی تصویر در سی تی اسکن اسپیرال بسیار پیچیده و انحصاری می باشد.
۶-۵-۳-چ-نسل هفتم
در نسل هفتم یا سی تی اسکن مالتی اسلایس۱ به جای استفاده از یک ردیف دتکتور از جندین ردیف دتکتور و به جای پرتو بادبزنی از پرتوی مخروطی۲ استفاده شده است. بنابراین در هر بار اسکن, چندین برش(مقطع) را با هم اسکن می کند و ناحیه بزرگتری از بدن را پوشش می دهد. این کار موجب افزایش سرعت و افزایش قابلیت ساختن تصاویر سه بعدی دقیق در این نسل می شود.
۶-۶-مشخصات نتایج
جهت تحلیل و بررسی نتایج روش ارائه شده در این پایان نامه, روش پیشنهادی بر روی ۴ دسته تصویر اعمال شده است. دسته اول تصویر یک ستاره سه بعدی با ۶ راس می باشد که توسط خود ما ساخته شده است. جهت بررسی عملکرد روش پیشنهادی در قطعه بندی تصاویر سه بعدی از سه دسته از تصاویر پزشکی مربوط به تصاویر سی تی اسکن از مغز, ریه و کبد انسان استفاده شده است.
۶-۷-نتایج و تحلیل آن ها
در این بخش ابتدا جهت برسی عملکرد مطلوب الگوریتم سطح فعال منفصل, نتایج این الگوریتم با چند الگوریتم دیگر مقایسه شده و سپس نتایج روش پیشنهادی با نتایج الگوریتم سطح فعال منفصل مقایسه می شود
۶-۷-۱-مقایسه نتایج مدل سطح فعال منفصل با چند روش معمول
در این بخش نتایج روش سطوح فعال با دو روش کانولوشن میدان برداری۳ و روش مجموعه تراز ترکیبی۴ مقایسه شده است. روش مجموعه تراز ترکیبی یکی از مطلوب ترین روش های قطعه بندی ترکیبی بوده که با ترکیب اطلاعات مربوط به مرز اجسام و نواحی موجود در تصویر سه بعدی و استفاده از یک چهارچوب مجموعه تراز سعی در یافتن مرز نواحی دارد.[۴۳] روش کانولوشن برداری یک روش سطح فعال پارامتری می باشد
۱ Multi-Slice CT
۲ Cone Beam
۳ Vector Field Convolution
۴ Hybrid Level Set Method (LSHYB)
که نتایج مطلوبی در قطعه بندی تصاویر سه بعدی ارائه داده است.[۲۱] به دلیل عدم امکان عملی اجرای روش های بیان شده, نتایج به طور مستقیم از منبع[۱۶,۱۱] آورده شده است. نتایج این مقایسه در شکل ۶-۶ آورده شده است. در این مقایسه از یک حجم استوانه ای تو خالی نویزی استفاده شده است. همانطور که در این شکل مشاهده می شود تنها الگوریتم سطح فعال منفصل توانسته مرز دقیق این حجم استوانه ای به دقت استخراج کند. روش کانولوشن میدان برداری کاملا ناحیه با انحنای بالا را به طور همور استخراج کرده است و روش مجموعه تراز ترکیبی سطحی نویزی را استخراج کرده است و انحنای میانی استوانه را نیز هموار ساخته است.
شکل ۶-۶-(a) استوانه تو خالی نویزی.(b) نتیجه الگوریتم DAS.(b) نتیجه الگوریتم VFC.© نتیجه الگوریتم LSHYB
۶-۷-۲-مقایسه نتایج روش پیشنهادی و الگوریتم سطح فعال منفصل
در اینجا جهت مقایسه بهتر نتایج, بهبود های ارائه شده برای مدل سطح فعال را در قالب دو الگوریتم دسته بندی می کنیم. در هر دو الگوریتم, بهبود های مربوط به تخمین کانتور فعال برای سطح اولیه, روش جستجوی خطی, انتگرال انحنا به عنوان انرژی داخلی, نمونه برداری براساس همسایگی و بروز رسانی شبکه مثلثی براساس نزدیکترین همسایگی ها در نظر گرفته شده است. در الگوریتم اول که با الگوریتم۱ نشان داده خواهد شد, از گرادیان تصویرر حاصل از استخراج مرز توسط ویولت به عنوان تابع انرژی خارجی استفاده شده است. در الگوریتم دوم که با الگوریتم۲ نشان داده می شود, از وابستگی محلی فاز به عنوان انرژی خارجی استفاده شده است.
مقایسه سه روش, الگوریتم ۱,۲ و سطح فعال منفصل, در دو فاز انجام گرفته است. در فاز اول نتایج خروجی هر سه الگوریتم در مرحله همگرایی آنها مقایسه شده است که با عنوان مقایسه در مرحله همگرایی نشان داده خواهد شد. در فاز دوم, تعداد تکرار هر سه الگوریتم در مرحله همگرایی ثبت شده و تعداد تکرار کمتر ذخیره میشود و مجددا هر سه الگوریتم با این تعداد تکرار ذخیره شده, اجرا می شوند و نتایج آنها با عنوان مقایسه در حالت توقف نشان داده شده اند.
برای بررسی عملکرد الگوریتم ها در تصاویر پزشکی, برای هر الگوریتم ۴ تصویر ارائه شده است تا دید بهتری از عملکرد الگوریتم بدست دهد. این ۴ تصویر به ترتیب مربوط به ۳ نمای محوری, سهمی و تاجی و رئوس شبکه مثلثی می باشند.
۶-۷-۲-الف-ستاره سه بعدی ساختگی

نظر دهید »
پژوهش های پیشین درباره :دیوان غنی کشمیری (مقدّمه، تصحیح، تعلیق)- فایل ۳۳۵
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

تک بیت(۱۶۵)،بیت۱۲۸۱:
این بیت، پیش از این نیز در قطعه­ای با مطلع زیر آمده بود:

 

هست از سلسله خاک نشینان شمشاد   دست بیعت مگر از شانه به گیسوی تو داد

تک بیت(۳۶۶) ، بیت۱۴۸۲:
در نسخه (د)، ناسخ محترم، به جای نوشتن پاره دوم متن فعلی، پاره دوم بیت بعد را ضبط کرده است.به عبارتی از هر دو بیت متوالی، یک بیت ساخته است.
شرح و تعلیقات ابیات
۱- جنون : به معنای دیوانه شدن است و در این بیت منظور جذبه و کشش عشق است، از آنجا که هر کلام باید با نام خدا آغاز شود و عشق همانند ذات خداوند است بنابراین شاعر ابتدا از جنون که از لوازم عشق است، سخن گفته است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
معنی بیت: جنون و دیوانگی کجاست تا من از قید وظایف عقلی نجات پیدا کنم و در جهان دیوانگی صحرا گرد باشم.
۲- محتسب : به شمارآورنده . (آنندراج ). || آزماینده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فقه ) در اصطلاح فقهی انتساب به عمل احتساب می باشد که عبارت است از امر به معروف و نهی از منکر. (از انساب سمعانی ). نهی کننده از چیزهایی که در شرع ممنوع باشد (غیاث ). مأمور حکومتی شهر که کار او بررسی مقادیر و اندازه ها و نظارت در اجرای احکام دین و بازدارنده از منهیات و اعمال نامشروع و آزمایش صحّت و پاکی مأکولات و زرع بود. رجوع به حسبه و احتساب شود : و چون پیر شوند محتسب گردند و ایشان را محتسب معروف گر خوانند. (حدود العالم ).( دهخدا، ۱۳۸۵: ۲۶۱۸)، (برهان، ۱۳۶۲: ۱۹۹۳ - ۱۹۸۹)
چهره منفی و دوست نداشتنی او را می توان چنین ترسیم کرد:

 

    1. وظیفه اش در جنب شحنه حفظ ظاهر شرع و نظم شهر و امر به معروف و نهی از منکر است.

 

شراب خانگی ترس محتسب خورده به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش

 

    1. اهل ریا و نفاق است.

 

باده با محتسب شهر ننوشی زنهار بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد

 

    1. خود آشکارا و پنهان اهل فسق و فجور است.

 

صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست تا دید محتسب که سبو می کشد به دوش
(خرّمشاهی،۱۳۶۸: ۲۷۱- ۲۷۰ )
در شعر غنی نیز، از شخصیّت­های منفور است. نماد جهل و تعصّبات کور است و به شدّت مورد عتاب شاعر.
جا برای کسی خالی کردن: کنایه از احترام گذاشتن و تواضع کردن.
معنی بیت: در میان باده نوشان محتسب چنان عزّت و شکوهی دارد که هنگام ورودش شیشه جایش را از شراب به نشانه تعظیم خالی می کند؛ معمول است هنگام ورود مأمور حکومتی امر به معروف و نهی از منکر، شیشه های شراب و غیره را پنهان می نمایند.به طنز می توان گفت: محتسب نزد شراب نوشان دارای عزّت و بزرگی است.
بیت دارای آرایه حسن تعلیل است.
۳- مینا. (اِ) آبگینه . (ناظم الاطباء) (برهان ) (منتهی الارب ) (صحاح الفرس ) (آنندراج ). شیشه . ماده ای است لعاب شیشه ای حاجب ماوراء یا شفاف که آن را روی کاشی و فلزات برای نقش و نگار به کار برند. (حاشیه برهان قاطع چ معین ). || پیاله . (ناظم الاطباء). جام . قدح . جام شیشه ای که بدان شراب خورند. ساغر. (ناظم الاطباء) (دهخدا، ۱۳۸۵: ۲۸۹۲)، (برهان، ۱۳۶۲: ۲۰۸۳)
عنقا: سیمرغ. نام مرغی افسانه ای ،موهوم و معروف است که جسم آن مشخّص نیست و چهل فیل غذای یک روز اوست ؛چنان جسم او قدرتمند و بزرگ است که خورشید را در بر می گیرد.(شارح)
مفهوم بیت: تاکید بر عزلت و گوشه نشینی، راه دست یابی به شهرت و شناخته شدن،عزلت اختیار کردن است.
۴- بر طاق نهادن: کنایه از کنار گذاشتن و ترک کردن.
۵- رنگ ریختن: ۱٫ بنای کار گذاشتن ( مصطلحات الشعرا)
ای دل چنان کن که باغبــــــــان نتواند از غبار تو رنگ بهار ریخت
(وحید)

 

    1. طرح عمارت افکندن(سراج الغات)

 

کی بود در سوختن نسبت به من خاشاک را رنگ آتشخانه از خاکستر من ریختند
(سلیم)
معنی بیت: به دلیل رنگ و روی نامناسب و شکسته رنگی و بد حالی ام رنگ و روی دیوار این گونه است و شکستگی دارد.
۶- معنی بیت: مادام که جسم و تعلّقات مادّی با روح همراه باشد، روح نمی تواند عروج پیدا کند همانگونه که وقتی بر پای مرغ رشته ببندند مرغ به راحتی نمی تواند پرواز کند.

نظر دهید »
دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد واژه‌نامه نجومی و تنجیمی بندهشن‌- فایل ۵۲
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

    • §§

 

W
wādīg [wˀtyg]
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* بادی: باد-سرشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در تنجیم، هر یک از کواکب را به یکی از عناصر چهارگانه که باد یا هوا را نیز شامل می‌شود، منسوب می‌کنند. بنابر بندهشن (۵ب: ۱۴)، آناهید (زهره) آبی و تیر (عطارد) بادی است؛ از اینرو، اضداد ایشان یعنی ستاره سدویس و تیشتر نیز به ترتیب آبی و بادی هستند؛ چراکه طبع هر کوکبی با طبعِ رقیبش یکی است. در تنجیم سنتی نیز، زهره «آبی» و «سرد و تر»، و تیر «بادی» و «گرم و خشک» است (بیرونی، ۱۳۱۸: ۴۲). (برای توضیحات بیشتر رک. čihrag)
دانلود پایان نامه
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: مرکب است از *HuaHata- «باد»، مشتق از ریشۀ *HuaH- «وزیدن» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲۴-۱۲۵) + پسوند صفت ساز -*ika ؛ سانسکریت: vātika- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۹۳۵)، مشتق از vā́ta- «باد» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۵۴۲) و مرتبط با vāyu- «ایزد باد، ایزد وای» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱) از ریشۀ vā- «وزیدن» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲۴)؛ اوستایی: vāta- «باد» از ریشه vā- «وزیدن» (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۴۰۶، ۱۴۰۸)؛ vayu-, vaya- «باد» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ Vātahe «ایزد باد، نام روز بیست و دوم از هر ماه اوستایی»؛ فارسی میانه: wādīg [wˀtyg] «بادی، صفت ستاره تیر» (بهار، ۱۳۴۵: ۳۰۱)؛ wād [wˀt’] «باد، دَم، روان؛ (گاهنما) روز بیست و دوم» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۵۱)؛ wād [wˀt] «ایزد باد همکار امشاسپند خرداد. ایزد حامی آب. روز بیست و دوم هر ماه؛ باد» (بهار، ۱۳۴۵: ۳۰۰)؛ vāt [wˀt’; Ps. wˀty] «باد، روز ۲۲م از ماه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۶)؛ Vāi «باد بعنوان نیرویی اساطیری در جهان» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ فارسی میانۀ ترفانی و فارسی میانۀ اشکانی: wād [wˀd, wˀˀd, wˀδ] «باد، هوا، روان، نفس» (بویس، ۱۹۷۷: ۸۹؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۳۴؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ پازند: vāḏ «باد» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۶)؛ Vaē «وای نیک یا بد، باد بعنوان نیرویی اساطیری در جهان» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ فارسی نو: «بادی»، صفت نسبی مشتق از «باد»؛ انگلیسی: wind, windy ؛ معادل عربی: ریح.
ترکیبات:
Tīr wādīg gōwēnd «سیارۀ تیر را بادی گویند»
wād ud wārān-kardārān «ستارگان باد و باران ساز».

 

    • §§

 

wahār [whˀl, (bhˀl) | Av. vaŋhar- | M, P whˀr | N bahār]
(تقسیمات سال: فصول)
* بهار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: (نک. sāl)
ریشه شناسی: واژه پهلوی wahār همریشه با واژه سانسکریت vāsara- «پدیدار شدن در صبح، مربوط به صبح؛ روز؛ فصل، زمان، نوبت» و vasantá- «درخشنده، فصل بهار» از ریشۀ سانسکریت vas- به معنی «درخشیدن» [اوستایی: vah-] است که مجازاً، به معنی «بیدار شدن در صبح» و «جوانه زدن و شکفتن» است. به همین دلیل است که در فارسی نو واژۀ «بهار» به معنی «شکوفه، گل» نیز هست و در انگلیسی نیز واژۀ Spring به معنی «فصل بهار» از ریشه spring «جوانه زدن، بالا آمدن، جهیدن» است. واژۀ پهلوی pādēz «پاییز» در تقابل با واژۀ پهلوی wahār از ریشۀ اوستایی pat- با معنی متضادِ «جهیدن، شکفتن» یعنی «افتادن، سقوط کردن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۷) ساخته شده است. در زبان انگلیسی نیز واژۀ Fall به معنی «فصل پاییز» از ریشۀ fall به معنی «افتادن» ساخته شده است. نامهای دو فصل دیگر، یعنی «تابستان» از ریشۀ اوستایی tap- «تفتیدن، داغ کردن، گرم کردن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۱) و «زمستان» از واژۀ اوستایی zimō- [سانسکریت: himá- «سرما»] (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۴۸) نیز در تقابل با یکدیگر ساخته شده‌اند: هند و ایرانی آغازین: *uas-r- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲۲)؛ سانسکریت: مرتبط با vasantá- «درخشنده، بهار» از ریشۀ vas- «درخشیدن» و «بالا آمدن، طلوع کردن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۹۳۰) و vāsará- «قسمت، فصل؛ روز؛ مربوط به صبح» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۹۴۸)؛ اوستایی: Vaŋhar- (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ فارسی میانه: vahār [whˀl] «(فصل) بهار» (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۷)؛ wahār (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۵۳۳)؛ vahār [whˀl] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ wahār [whˀl, (bhˀl)] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۵)؛ مترادف با واژۀ پهلوی *afsālān [ˀp̄sˀlˀn’ | (N ābsālān)] «آبسالان، بهار» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۳۳)؛ فارسی میانه ترفانی و اشکانی ترفانی: wahār [whˀr] (بویس، ۱۹۷۷: ۹۱؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۴۰؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱؛ دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۰۱)؛ فارسی نو: بهار، باهار؛ معادل انگلیسی: Spring «بهار» از ریشه spring «جوانه زدن، بالا پریدن»؛ معادل عربی: ربیع.

 

    • §§

 

Wahīg [whyk’, whyg, wˀh(y)g | ZZLA < A *zmrˀ (?) | M whyg | N *bahī]
(اسامی بروج)
* بز: دهمین برج فلکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: نام این برج به عربی «جَدی»، به لاتین «Capricornus»، و نشانۀ اختصاری آن «♑» می‌باشد. این برج فلکی، به صورت حیوانی تصور شده است که نیمۀ اول آن، سر و دستِ یک بز و نیمه دوم آن دمِ یک ماهی است. صورت فلکی بز، برج دهم از دایرهالبروج است و مابین قوس (نیمسب) و دلو (دول) قرار دارد. در نجوم سنتی، ورود خورشید به این برج، برابر با آغاز ماه دی است.
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: *uatsa- و ایرانی آغازین: *vasaka- «بچه» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲۳)؛ سانسکریت: vatsaka- «بچه؛ کرّه؛ گوساله» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۹۵؛ مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۹۱۶)؛ فارسی میانه: vahīg [whyg, wˀhg, wˀhyg] «بز، نام برج دهم از سال» (بهار، ۱۳۴۵: ۳۰۱، ۲۹۸)؛ wahīg «بزغاله؛ (نجوم) برج جدی» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۵۲)؛ wahīg (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۹۵)؛ فارسی میانه ترفانی: wahīg [whyg] «بزغاله؛ پسربچه» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۴۱)؛ Wahīg (بویس، ۱۹۷۷: ۹۲)؛ فارسی نو: بچّه؛ بَهی (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۵۲)؛ معادل انگلیسی: Capricorn ؛ معادل عربی: جَدی «بزغاله».
ترکیبات:
xwurdag ī Wahīg «[خردۀ بز، نخستین یا کوچکترین پاره از برج بز]: ابتدای جَدی».

 

    • §§

 

Wahrām [w(l)(ˀ)hlˀm/n’ | Paz. Vahrąm | Av.Vərəϑraɣna- | M whrˀm | N bahram]
* (نجوم: سیارات) بهرام اباختری: سیارۀ مریخ
* (گاه‌شماری) بهرام روز، نام روز بیستم از هر ماه اوستایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژۀ پهلوی Wahrām همانند نام سایر سیارات، دارای دو معنیِ متضاد است: ۱) جنبۀ مادی او، بهرام اباختری یا سیارۀ بهرام نامیده می‌شود؛ و ۲) جنبۀ مینوی او، به بهرام اختری، ایزد بهرام، یا امشاسپند بهرام معروف است. مطابق بندهشن (۲۶: ۵۹) «ایزد بهرام، درفش دارِ ایزدان مینوی است و هیچ کس از او پیروزگرتر نیست». نام روز بیستم از ماه در تقویم اوستایی، برگرفته از نام امشاسپند بهرام است.
سیارۀ بهرام یا بهرامِ اباختری، صورتِ مادیِ خدای جنگ است که در لاتین به Mars و در یونانی به Ares معروف است. در بندهشن (۵: ۴) بهرام اباختری، سپاهبد غرب و دشمن ونند معرفی شده است. شرف این سیاره در برج بز یا جدی است (بندهشن، ۵الف: ۲). این سیاره از سیارات علوی است و بهمین خاطر است که مطابق بندهشن (۵الف: ۸) به ۱۸۰ درجه از خورشید بسته شده است؛ در نتیجه، این سیاره بر خلاف سیارات سفلی (ناهید و تیر) از لحاظ فاصله اش با خورشید در دایرهالبروج هیچ محدودیتی ندارد و می‌تواند در هر فاصله‌ای از خورشید قرار گیرد. سیارۀ بهرام در نجوم سنتی، دارای صفت «نحس اصغر» است و در بندهشن (۵ب: ۱۲) نیز آمده است که چون بهرام اباختری از رقیب خود یعنی ستارۀ ونند، که سپاهبد اختری غرب است، پرنیروتر گردید، از «بزه‌گران» محسوب شده است. رنگ سرخِ این سیارۀ که رنگ آتش و گرمی را تداعی می‌کند باعث شده است که در تنجیم سنتی سیارۀ بهرام، سیاره‌ای آتشی و دارای طبعی بسیار گرم معرفی شود (فراولی، ۲۰۰۵: ۳۳). در بندهشن (۲۷: ۵۸) نیز، گرمای دوزخ به گرمای سیارۀ بهرام تشبیه شده است. این جنبه از سیارۀ بهرام به ایزد بهرام نیز منتقل شده است و به دلیل همین طبعِ بسیار گرم و رنگِ سرخ است که مطابق بندهشن (۱۸: ۲)، آتشِ معمولی یا آتشِ مادی نیز به آتشِ بهرام معروف است. آتشِ بهرام را آتش اسپنیشت به معنی «برکت بخشنده» نیز می‌نامند. دلیل نامگذاری این آتش به آتش بهرام، در بندهشن (۱۸: ۱۳)، پشتیبانی ایزدِ بهرام از آتشِ مادی ذکر شده است.
ریشه شناسی: واژۀ «بهرام» از صورت ایرانی باستان *Varϑra-gna- و اوستایی Vərəϑra-ɣna- گرفته شده است (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۳)؛ هند و ایرانی آغازین: مرکب است از *Hurtra- «دفاع، مقاومت» + *ǰhana- یا *ghana- «کشنده، نابودکننده» که رویهم رفته به معنی «شکنندۀ دفاع، کشندۀ دیو مقاومت» است (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۳۰، ۴۵، ۴۷)؛ سانسکریت: vṛtrá-hán- یا vṛtrá-ghnī- به معنی «کشندۀ دشمنان؛ پیروزمند، پیروزی بخش» که صفت ایندرا بوده و واژۀ vṛtrá- در آن نام دیوی است که توسط ایندرا کشته می‌شود (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۰۰۷)؛ اوستایی: Vərəϑraɣnahe «بهرام» از Vərəϑra-ɣna- «درهم شکنندۀ مقاومت» (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۴۲۱)؛ فارسی میانه: varahrām, vahrām, varahrān, vahrān [wl(ˀ)hlˀn’, w(l)ˀhlˀm, wlhlˀm] «ایزد بهرام، امشاسپند خویش سنبل؛ نام روز بیستم هر ماه؛ نام آتشی که آن را از شش آتش دیگر می‌ساخته اند و در خانه ها افروخته نگاه می‌داشته اند» (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۷، ۳۲۷، ۴۱۶)؛ Vahrām صورت جدیدتر Varhrān, Varhrān «سیارۀ بهرام، مریخ» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ Varhrān [wlhlˀn’], Varhrām [wlhlˀm] «ایزد آتش، آتشی که در همه آتشگاهها یافت می‌شود» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۳)؛ wahrām (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۵۷۴)؛ Wahrām [wlhlˀn’, wˀhlˀm] «بهرام (ایزد جنگ)؛ (نجوم) مریخ؛ (تقویم) روز بیستم» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۵۲)؛ فارسی میانه ترفانی: Wahrām [whrˀm] «روز بیستم هر ماه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱؛ دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۱۲)؛ فارسی میانه کتیبه ای: [wlhl’n] و پهلوی اشکانی کتیبه ای: [wrhr’n, wrtrgn] (ژینیو، ۱۹۷۲: ۶۶)؛ پازند: Vahrąm, Vihrąm, Vahirąm (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰۱)؛ فارسی نو: بهرام؛ معادل انگلیسی: Mars ؛ معادل عربی: مریخ.
ترکیبات:
rōz ī Wahrām «روز بهرام، بهرام روز، روز بیستم»
Wahrām ī abāxtarīg «بهرام اباختری، سیارۀ بهرام، مریخ»
Wahrām xwarōfrān spāhbed «بهرام سپاهبد غرب»
Wahrām ātaxš «آتش بهرام»
ātaxš ī Wahrām «آتش بهرام».

نظر دهید »
منابع تحقیقاتی برای مقاله و پایان نامه : بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق و صدرا و ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فعلیّت مجرّد از ماده، دیگر نمی‌تواند به طور قسری از حرکت کمال طلبانه‌اش برگردد و از مراتب قوی و شدید به سوی مراتب ضعیف و ناقص تنزّل یابد و حرکت کند.(صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۹، ص ۱۶).
ه) پاسخ دیگری که ملاّصدرا برای این نوع تناسخ ارائه می‌کند، بر نفس شناسی «حکمت متعالیه» مبتنی است. نفس در این رویکرد، فاعلیت بدن را بر عهده دارد، نه بدن فاعلیت نفس را. با فرض تعلّق نفس به بدن دوم انسانی، لزوماً باید از مرحله فعلیت به مرحله قوّه بازگردد. حال فرقی نمی‌کند که این بازگشت را به صورت تدریجی فرض کنیم یا به صورت آنی. بر فرضِ تحققِ چنین بازگشتی، نفس تحت تأثیر فاعلیت بدن خواهدبود؛ زیرا بدن بالقوّه محض است و نفس بالفعل محض، و برای اینکه نفس به چنین بدنی تعلّق یابد، باید به نفس بالقوّه تبدیل گردد که در این صورت، بدن بر نفس فاعلیت خواهد داشت و این امر محال است.( همان، ج۹، ص ۴۷).
پایان نامه - مقاله - پروژه
و اشکال دیگری هم که از سوی متکلّمان بر این نوع تناسخ مطرح شده است اینکه اذعان دارند:
اگر قرار بر انتقال نفس از بدنی به بدن یا بدنهای دیگر باشد، باید اطلاعات و معلومات مربوط به بدنهای پیشین در حافظه و ذهن ما انسان‌ها حاضر باشد، در حالی که چنین خاطراتی رد ذهن هیچ انسانی وجود ندارد.
(رازی، ۱۴۰۷،ج۷، ص ۲۹۱) و (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۸، ص ۳۴۱).
این پاسخ دارای اشکالاتی است که ملاّصدرا بر برخی از آنها اشاره کرده است:
۱- فراموش کردن خاطرات و معلومات پیشین، دلیل بر نبودن زندگی پیشین نیست؛ زیرا بسیاری از امور در همین زندگی امروزی از ذهن انسان زایل می‌شود و به طور کلی، فراموش می‌گردد و این فراموشی دلیل بر عدم اتفاق و عدم تحقق آن امور نیست. (سبزواری،۱۳۶۸، ج۵، ص ۶۹).
۲- اطلاعات انسان بنابر نظر متکلمّان، که قایلند مشاعر انسانی مادی است و به تجرّد ادراکات و معلومات ذهنی قایلند نیستند، با از بین رفتن بدنِ مادی از بین می‌رود و با انتقال روح به بدن جدید، اطلاعات پیشین از ذهن او پاک می‌گردند. (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۸، ص ۳۴۱)

۴-۱۰-تلازم ماده و صورت

ملاصدرا، برهان قبلی را با توجه به مبادی تصدیقیه فلاسفه، یعنی از راه تلازم ماده و صورت نیز بیان می‌کند: در مباحث ماده و صورت اثبات شده که، صورت از جهتی محتاج ماده است و ماده از جهتی دیگر محتاج به صورت. صورت ،شرّیک علت فاعلی، ماده است و ماده نیز شرّیک علت قابلی صورت می‌باشد و در تحقق بسیاری از شرّایط نقش دارد.
از طرف دیگر، نفس و بدن همانند ماده و صورت هستند و ارتباطشان طوری است که از جمع این دو، واحدّ حقیقی حاصل می‌شود و هر چه که دارای وحدّت حقیقی باشد باید ترکیب او هم حقیقی باشد، و واضح است که در ترکیب حقیقی، بین اجزاء مرکب، ربط وجودی است و ارتباط وجودی هم تنها در محور علیت و معلولیت معنی می‌دهد. بنابراین نفس و بدن، رابطه علی و معلولی دارند و ممکن نیست یکی از آندو، مثلاً نفس، از بین برود ولی دیگری یعنی بدن با حفظ همان درجه وجودی خود باقی بماند، و به عبارت دیگر محال است که ماده و صورت، ترکیب اتحادی داشته باشند اما در عین حال با رفتن و زوال یکی دیگری باقی بماند وگرنه ترکیب، صناعی و و اعتباری خواهد بودنه حقیقی و واقعی.
اگر وجود واحدّ از بین برود ووحدّت نوعی هم زایل خواهد شد و در آن صورت نه ماده می‌ماند و نه صورت و نه جنس و نه فصل.
بنابراین اگر بدن از بین برود دیگر نفس که صورت مدبر بدن بوده ، وجود ندارد و اگر به تجرّدعقلی رسیده است، دیگر نفس نیست و به بدن تعلّق ندارد و اگر نفسی است که منطبع در بدن است، همانند نفس نباتی، وجودش در بدن مقوم اوست و هرگز صور منطبعه در ماده، ماده را رها نمی‌کند، زیرا ارتباطش با ماده در نحوه وجود او نقش دارد و همچنان که عرض از موضوعی دیگر انتقال نمی‌یابد انتقال صورت از ماده‌ای به ماده دیگر نیز، غیر محال است.

۴-۱۱-لا معطّل فی الوجود:

وقتی بدن مزاج معتدل خویش را از دست داد و فاسد شد نفس از قبول تصرف و تدبیر این بدن امتناع کرده، و بدن را ترک می‌کند حالا این نفس چه می‌کند؟
چهار حالت ممکن است برایش پیش آید:
۱- به عالم عقل بپیوندد.
۲- به عالم مثال (خیال منفصل) یا همان اشباح اخروی (مثالی-برزخی) برود.
۳- به بدن حیوان یا انسانی دیگر منتقل شود.
۴- کلاً از تدبیر نفسانی، معطّل و بیکار بماند. (به هیچ بدنی تعلّق نگیرد)
توضیح اینکه:
عالم عقل که مخصوص کاملین و مقربین، تنها مجرّد از جسم بوده و به عامل عقول می‌روند.
عالم مثال هم می‌تواند برای هر دو دسته از متوسطین (اصحاب شمال و اصحاب یمین) باشد.
انتقال به بدن دیگر و یا معطّل ماندن از تدبیر، برای نفس محال و باطل است. چرا؟
چون کار نفس، تدبیر است و در وجودش معطّلی و فنا نیست، نفسی که فناناپذیر است بدون تدبیر نمی‌تواند باشد، پس تا نفس هست تدبیر نفسانی هم هست.
دیگر اینکه، وقتی نطفه‌ای به حدّی رسیده باشد که استعداد این را پیدا کند، که نفسی به آن تعلّق گیرد و مستحق افاضه نفس از جانب عالم عقل گردیده شد، به طور طبیعی به این کالبد که دارای مزاج معتدل شده است، نفسی اضافه می‌گردد، زا سوی دیگر نفس مستنسخه دیگر هم آمادگی انتقال به این کالبد را داشته باشد،چندحالت پیش می‌آید:
۱- این کالبد که دارای نفس انسانی شده (به طور طبیعی)، نفس جدیدنسخ شده را هم بپذیرد.
۲- نفس انسانی اول مانع جذب و انتقال نفس مستنسخه گردد.
۳- کالبد انسانی از قبول نفس حادث جدید خودداری کند
اگر مورد اول پیش آید که یک کالبد دارای دو نفس می‌شود و اجتماع دو نفس در بدن واحدّ لازم می‌آید و این محال است چون یک چیز نمی‌تواند دو ذات داشته باشد و دو نفس یک بدن را تدبیر کنند، این مثل این است که فعل دارای دو فاعل باشد و در هر صورت هر شخصی خود را همیشه یک نفر و یک شخص می‌داند نه اینکه از خود، درک دوئیت داشته باشد.
در مورد دوم و سوم: اینکه استعداد نطفه یا کالبد انسانی برای قبول نور نفس، مثل قبول نور دیوار است که وقتی خورشید می‌تابد، دیوار یکبار از خورشید نور مستقیم می‌گیرد و یکبار و شاید بارها، از اشیاء صیقلی اطراف خود، که نور خورشید را گرفته و به طرف او انعکاس می‌دهد، دیوار صاحب تمام انواری است که به هر شکلی چه مستقیم و چه غیر مستقیم به او می‌رسد. هیچ ترجیح بلا مرحجی وجود نداردکه یکی را بگیرد دیگری را نگیرد و وجود انعکاسی وجود نور مستقیم خورشیدی را منع نمی‌کند و مانع نخواهد شد و بر عکس.
در نتیجه
نفوس مانع یکدیگر نخواهند شد و کالبد از انوار نفوس بهره می‌برد پس یک کابد هم ترجیح شخصی ندارد که از بین نفوس انتخاب کند و یگی را برگزیند و دیگری را کنار بزند، پس دارای دو نفس می‌گردد و محال است.
(صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۹، ص ۹) (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ص ۱۱) (صدرالدین شیرازی، ۱۳۵۴، ص ۳۳۰).
اقامه دلیل:
نفوس حادث‌اند و حدّوث اشیاء ناگزیر باید منتهی به علت مفارق و غیر جسمانی شود چون جسم، علت نفس نمی‌تواند باشد، پس صورت طیبعی هم علت حدّوث نفس نمی‌تواند باشد و نفس هم علت آن صورت نمی‌تواند باشد، و چون نه جسم نه صورت نه نفس نمی‌تواند علت حدّوث نفس جدید باشد به طریق اولی اعراض هم نمی‌تواند علت نفس باشند چون به هر حال اعراض تابع جوهرند.
پس علت مفارق و مجرّدی، نفس را حادث و ایجاد می‌کند. چگونه؟
کیفیات استعدادی خراجی و غیر مزاجی (رطوبت، یبوست، حرارت وبرودت) که در تکوین بدن و جسم دخیل هستند؛ مخصّصات و امور زمینه‌ساز، برای تأثیر علت مفارق عقلی را فراهم می‌کنند.
پس حدّوث نفس بر طبق استعداد و قوای موجود در خراج و بدن فرد می‌باشد.
هر گاه در بدن مزاج معتدلی برای قبول نفس بوجود آمد الزاماً از جانب واهب، نفس تدبیرکننده آن بدن بی درنگ به آن بدن اضافه می‌گردد.
مثل نور خورشید که در برابر خود قوابل متفاوت و زیادی می‌بیند، خصوصیت خورشید فیضان نور است، بسته به درجه و استعداد قوابلی که در برابر وی حاضرند، نوری به آنها خواهد رسید. حال در مورد نفس- وقتی بدن حادث گردید، نفسی به وی از جانب فیّاض، بی درنگ به وی داده می‌شود- از طرفی دیگر نفس نسخ شده‌ای هم آماده شده که به این بدن تعلّق بگیرد، دو نفس به یک بدن تعلّق می‌گیرند که این محال و باطل است.
اعتقاد ملاصدرا، حتی دقیق‌تر از این هم هست که او بیان می‌کند:
«هر بدنی را یک نفس است» به ویژه، بنابر روش و نظر ما (ملاصدرا) که هر نفسی، به همانگونه و همان نحوه وجود و تشخّص بدنی است که دارد، امکان ندارد که یک وجود را در دو ذات و دو وجود باشد، و هیچ شخصی نیست جز آنکه به یک نفس و یک ذات که دارد شاعر و آگاه است.
تقسیم‌بندی فوق از قضیه منفصله حقیقیه زیر هم بدست آمده است:
نفس وقتی بدن خود را رها کرد یا معطّل است یا شاغل، اگر شغل و کاری دارد آن کار یا مادی است و یا مجرّد. اگر شغل و کار، مادی باشد پس کار، طبیعی است و اگر کار، مجرّد باشد برزخی است و یا عقلی، اگر مجرّد برزخی باشد پس نفس، موجود مثالی است و اگر مجرّد عقلی باشد موجود عقلی است.
ملاصدرا هر چهار احتمال را بررسی کرده و نتیجه را بدست می‌آورد که:
احتمال اول و دوم باطل نیست و صدرا در تناسخ و معاد جسمانی ملکوتی آنرا توضیح می‌دهد و اگر به عالم عقول و مجرّدات برسد به مقام مقربین دست یافته است و اگر به مقام تجرّد برزخی برسد، صاحب بدن برزخی خواهد بود که به تناسب افکار، اعتقادات و اعمال و نیّات و اخلاق خوب و بد آن را ساخته است واین تناسخ نیست.
احتمال سوم از این جهت باطل است که نفس از یک مبدأ عاقلی و از واهب الصوّر اعطا می‌شود. واهب الصوّر اگر در بدن، استحقاق و شایستگی دریافت نفس را دید،فیض خود را افاضه می‌کند. پس نطفه‌هایی که در مسیر دریافت نفس قرار دارد شایستگی لازم را کسب کرده، مساعد است که نفسی را دریافت نماید.
اگر در این بین نفسی دیگر که در اثر مرگ، بدن خود را رها کرده به این بدن جدید تعلّق گیرد لازمه‌اش این است که یک بدن، دو نفس داشته باشد در حالی که اجتماع دو نفس در یک بدن غیر ممکن است زیرا یک چیز نمی‌تواند دو ذات و هویت داشته باشد در حالیکه هر فرد انسانی خود را یک واقعیت واحدّ احساس می‌کند نه دو واقعیت، بنابراین تناسخ باطل است.
احتمال چهارم: این صورت باطل است زیرا نفس نمی‌تواند معطّل و بیکار باشد چون نفسیّت نفس به تدبیر بدن است و تدبیر بدن، هویت و حقیقت نفس را تشکیل می‌دهد. بنابراین نفسی که هیچ بدنی را تدبیر نکند در واقع نفس نیست.
علاوه بر این، درجای خود ثابت شده است که تعطیل در هستی محال است (لا معطّل فی الوجود). زیرا معنای تعطیل بودن یک چیز این است که آن چیز نه در سلطه معلول باشد و نه علت، یعنی از حلقه هستی و از نظام علی و معلولی جدا بماند.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 453
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 تغذیه عروس هلندی
 زایمان سگ راهنما
 فروش محصولات غذایی
 تولید محتوا هوش مصنوعی
 تبلیغات کلیکی حرفه‌ای
 کسب درآمد محتوا شبکه‌ها
 نارضایتی شریک رابطه
 درآمدزایی از ویدئو
 تدریس آنلاین درآمد
 فضای تنفس رابطه
 عدم درک شریک زندگی
 راهنمای سگ اشپیتز
 رشد نکردن رابطه
 حافظه خرگوش
 آموزش حرف زدن مرغ عشق
 ویژگی زن ایده‌آل
 دوری از وابستگی عاطفی
 درآمد محصولات دیجیتال
 فریلنسری طراحی موفق
 بازسازی پس خیانت
 اضطراب روابط عاشقانه
 درآمد دوره‌های برنامه‌نویسی
 شاه طوطی اسکندر
 درآمد پادکست کسب‌وکار
 نقد محصولات آنلاین
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آخرین مطالب

  • راهکارهای ضروری و اساسی درباره میکاپ
  • نکته های آرایش دخترانه (آپدیت شده✅)
  • ⭐ دستورالعمل های سریع و آسان برای آرایش
  • هشدار : ترفندهایی که برای میکاپ حتما باید به آنها دقت کرد
  • هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش مساوی با خسارت حتمی
  • هشدار خسارت حتمی برای رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 23 – 5 "
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۲-ویژگی‌های افراد تاب‌آور – 9 "
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله | تجزیه و تحلیل داده ها – 7 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | فصل اول: کلیات ( مبانی ، مفاهیم و تاریخچه) – 2 "

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان