نقل از منتهی الأرب گفته است که:شرط به معنای لازم گردانیدن چیزی در بیع و نیز تعلیق کردن چیزی به چیز دیگر است[۲] . در لغت نامهٔ دهخدا وفرهنگ لغات فارسی معنای گوناگون دیگر نیز برای لغت شرط نام برده اند. از جمله از شرط گاهی به عنوان (( علامت )) نام برده شده است . و گاهی دیگر به عنوان عقد و پیمان. امّا عمده کاربرد آن به معنای گرو بستن میباشد . در عرف عامّه واژه شرط در معنای رسم و شیوه نیز استعمال می شود .
چنانچه در بیت زیر منسوب به حافظ آمده است واژۀ شرط به همین معنا به کار رفته است:
در محفلی که خورشید اندر محفل شما ذره است خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
ب- معنای منطقی
در این جایگاه شرط،امر لازم برای تحقّق امر دیگری است که مشروط نامیده میشود.رابطهٔ دو چیزی که به گونه ای با هم ارتباط دارند،اساساً به سه صورت قابل تصّور است.
۱ - شرط ومشروط
دراین معنی شرط چیزی است که ازعدم آن ، عدم مشروط حاصل میشود ، لیکن از وجود آن وجود مشروط لازم نمی آید . که در اصطلاح گفته می شود شرط و مشروط با هم ملازمهٔ عدمی دارد.
به طورمثال خشک بودن کاغذ شرطسوختن آن است، یعنی درصورت خشکنبودن، کاغذ نمیسوزد.
امّا از خشک خشک بودن آن الزاماً سوختن آن حاصل نمیشود.
۲ - رابطهٔ سبب و مسبّب
در این رابطه از وجود سبب وجود مسبب حاصل می شود ، لیکن از عدم سبب عدم مسبّب لازم نمی آید . در این صورت گفته می شود سبب ومسبّب با یکدیگر ملازمهٔ وجودی دارند.
به طور مثال سبب بودن آتش نسبت به حرارت که هرگاه آتش باشد ، حرارت هم با آن خواهد بود امّااینگونه نیست که اگرآتش نباشد ، حرارت هم موجود نباشد .
۳ - رابطهٔ علّت و معلول
دو چیز را نسبت به هم در صورتی علّت و معلول گویند که از وجود یکی وجود دیگری و از عدم آن عدم دیگری لازم آید. در اینصورت گفته می شود علّت ومعلول با هم ملازمهٔ وجودی و عدمی دارند.
بطور مثال وجود نیرو برای حرکت اجسام ، که اگر نیروی لازم باشد ، جسم حرکت میکند و اگر نباشد ، حرکت جسم هم منتفی خواهد بود .
واژهٔ شرط در مادهٔ۱۹۰ قانون مدنی « برای صحّت هر معامله شرایط زیل اساسی است :
۱) قصد طرفین و رضای آنها؛
۲) اهلیّت طرفین؛
۳) موضوع معیّن که مورد معامله باشد؛
۴)مشروعیّت جهت معامله » ؛
در همین معنی منطقی ، به کار رفته است .
ج - شرط به معنای تعلیق
شرط در اصطلاح حقوقی گاهی به معنای تعلیق ،یعنی وابسته کردن چیزی به امر دیگری نیز به کار میرود.مانند این که شخصی خریدن خانه ای را معلّق به فروش زمین خود کند که در این مثال خریدن خانه معلق به فروش زمین شده است.
شرط در مادهٔ۱۹۱ قانون مدنی « عقد محقّق به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد کند.» در همین معنا به کار رفته است.
بند دوّم : شرط در اصطلاح فقه حقوق
الف- شرط در اصطلاح حقوق ایران و انگلستان
۱- شرط در حقوق ایران
شرط در این معنای تخصصی حقوقی از معنای لغوی آن دور نیفتاده و آن در معنی محصولی،عبارت است از تعهّد مستقیم یا غیر مستقیم مرتبط به عقد مشروط، و در معنی مصدری ، عبارت است از مرتبط کردن تعهّد مستقیم یا غیر مستقیم به عقد مشروط ، به ارادهٔ طرفهای آن .[۳]
شرط به معنی عهد و التزام میباشد. اصطلاحاً شرط به تعهّدی گفته می شود که در ضمن عقد دیگری قرار گیرد.
شرط مزبور درمعنی مصدری و حدثی استعمال شده است. یعنی ملتزم کردن و ملتزم شدن به امری، چنانکه گویند بر اوشرط کرد یعنی او را ملتزم کردوبرای اوشرط کرد، یعنیبه نفع اوشخصی را ملتزم نمود .[۴]
از نظر یکی از اساتید حقوق ، شرط در این اصطلاح ، یکی از این دو مفهوم را بیان می کند:
امری که وقوع یا تأثیر عمل یا واقعهٔ حقوقی خاص به آن بستگی دارد . و دیگری اینکه توافقی است که ، بر حسب طبیعت خاص موضوع آن یا تراضی طرفین ، در شمار توابع عقد دیگری در آمده است .[۵]
۲- شرط در حقوق انگلستان
در ابتدای سخن نباید از این موضوع چشم پوشی نمود که شروط از جمله مذاکراتی هستند که می توانند سازۀ اصلی قرارداد منعقده باشند. با همۀ این تفاسیر درحین مذاکرات قراردادی ، طرفین قرارداد اظهارات فراوانی می نمایند که باید این مطلب را مورد پذیرش قرارداد که تمامی اظهارات طرفین نمی تواند بخشی از قرارداد قرار گیرد .[۶] به این دسته از مذاکرات که سبب انعقاد معامله می شوند امّا بخشی از قرارداد را تشکیل نمی دهند اعلام اطلاق میگردد . و در آینده اگر اثبات شود که اعلامات طرفین دروغ بوده است در این صورت طرف بدون تقصیر میتواند از باب تدلیس اقامۀ دعوا نماید . وقتی که قرارداد بصورت کتبی استگفتن اینکه کدامیک از این اظهارات شرایط قراردادی محسوبمیگردد سهلتر میگردد. امّا قراردادهای فراوانی بصورت شفاهی منعقد میگردد که تعیین این موضوع که این اظهارات خاص تشکیل دهندۀ بخشی از قرارداد است بسیار دشوار است. پس باید با این اوصاف پذیرفت که هر اظهاری که نتیجتاً بخشی از قرارداد را اعمّ از شفاهی یا کتبی را تشکیل می دهد شرط قراردادی نام دارد .
شرایط مندرج در قرارداد از موارد بسیار زیادی تشکیل شده است . امّا کلّیۀ این موارد الزاماً اظهاراتی که توسّط طرفین در طول مذاکرات بیان شده است نمیباشد. شرایطیکه کاملاً مشخّص بیان می شود شروط ص
ریح نامیده می شوند. امّا باید دانست که این امکان وجود دارد که در قرارداد شرایطی بجز شرایط صریح وجود داشته باشد. شروط ضمنی بوسیلۀ قوانین مصوّبه ونیز در دادگاهها در قرارداد وارد میشوند. یک نمونۀ معمول ازقانون مصّوبهای که این کار را انجام می دهد قانون بیع کالا ها مصوّب ۱۹۷۹ می باشد .
مواد ۱۲ تا ۱۵ قانون فوق الذکر ، شرایط تلویحی در مورد مالکیّت فروشندۀ کالا ، کیفیّت کالا ، تطابق آن با توصیف و غیره را در قراردادها وارد می نماید .[۷] دادگاهها علاقۀ زیادی به وارد نمودن شرایط تلویحی در قرارداد ندارند . آنها تنها زمانی این کار را انجام میدهند که: الف؛ طرفین در یک حرفه بوده و شرط مورد نظر معمولاً در این حرفه مورد قبول باشد و یا ب؛ قرارداد بدون آن شرط معنای تجاری نداشته باشد . در اینگونه موارد رویّه بر این تفکّر نهادینه گردیده است که شرط مورد نظر از قبل بخشی از مورد معامله بوده ، هر چند که بطور صریح در آن وارد نشده است .
در اینجا لازم به ذکر است که از دو نوع شرط اصلی و فرعی که در حقوق قرارداد ها وجود دارند صحبت به میان آوریم و میان آنها تمایز قائل گردیم. شرط اصلی شرطی است که بطور مستقیم با جوهرۀ قرارداد در ارتباط میباشد[۸]، یا نسبت به ماهیّت قرارداد به اندازهای اساسی می باشد که اگر مورد تعرّض قرار گیرد و نقض شود ، طرف مقابل از این امکان برخوردار است که قرارداد را لغو شده محسوب بدارد . از این حیث طرف بدون اهمال بیش از این ، متعهّد به انجام هیچ اقدامی به موجب آن قرارداد نخواهد بود .
جملۀ این شرایط از اهمیّت برابری برخوردار نمی باشند .در حقوق انگلستان ، عبارت «condition» به
بیان عمل یا تعهّدی که محتوای اصلی تعهّد را تشکیل میدهد ، تعریف شده است. به طوری که اگر همان عمل یا تعهّد مزبور انجام نشود، طرف دیگر قرارداد میتواند آن را رها کند و از قید بیشتر قرارداد معاف گردد.
برای مثال در یک قرارداد اجارهٔ کشتی مقرّر شده بود که کشتی در زمان تشکیل قرارداد اجاره در بندر
آمستردام باشد که عدم حضور کشتی در آن زمان در مکان مذکور، طرف دیگر قرارداد را از قید تعهّدات قراردادی خویش آزاد کرد .
در این مثال تأثیرشرط وجود کشتی در زمان و مکان مقرّر به حدّی بود که عدم تحقّق شرط ، تعهّدات قراردادی طرف دیگر را منتفی ساخت .
در حقوق این کشور واژهٔ شرط «condition» در معنای دیگری نیز به کار می رود که عبارت از همان
تعلیق است. در این معنا شرط قرارداد واقعهای است که محقّق شدن آن برای تحقّق و مؤثر واقع شدن قرارداد ضروری است و بدون آن عقدی محقّق نمی شود.
مورد دیگر در این باب«warranty» است که در مقایسه با «condition» از اهمیّت کمتری برخوردار
است و نقض آن به مشروط له حق خودداری از اجرای تعهّد را نمی دهد، بلکه تنها او را ذیحق در مطالبه خسارت می سازد. به این ترتیب نمی توان آن را بخش اساسی از قرارداد شناخت. این شرط در قرارداد از جمله شروطی می باشد که در مقایسه با اهداف مستقیم قرارداد تبعی به شمار می آید[۹] .با توجّه به این توضیح این نتیجه حاصل می گردد که این شرط به اندازۀ شرط اصلی اساسی نمی باشد که قرارداد را لغو نماید. نقض شرط فرعی طرف بدون تقصیر را صرفاً نسبت به اقامۀ دعوی خسارت محق می سازد . او نمی تواند قرارداد را ملغی تلقّی نماید .
جملۀ شروط اصلی و فرعی مفاد قرارداد می باشند و در هر قرارداد با توجّه به اراده های طرفین ، تصمیم در خصوص اینکه یکی از مندرجات ، شرط اصلی یا فرعی است بسته به تصمیم دادگاه می باشد .
ب - شرط در فقه
شرط در لسان فقهاء اغلب به معنای مقدّر نمودن امر، حق یا تکلیفی در ضمن عقد میباشد .در علم اصول ، آنچه از عدم آن ، عدم چیزی دیگر لازم آید، اعم از آنکه از وجود آن وجود دیگری لازم بیاید یا خیر، را شرط می نامند . و در توضیح می گویند «الشرط ما یلزم من عدمه عدم الشیٔ»؛ به تعبیر دیگر، شرط چیزی است که چیزی دیگر بر آن متوقّف باشد ؛ یعنی «الشرط ما یتوقّفُ علیه الشیٔ ». در قرآن مجید واژهٔ شرط به صورت مفرد نیامده است ؛ ولی صورت جمع آن یعنی اشراط به کار رفته است . از جمله در« فقد جاء اشراطها »[۱۰] که در آن اشراط به معنای نشانه های قیامت است . و مبانی آن در فقه کتاب به موجب آیهٔ شریفهٔ « اوفوابالعقود »[۱۱] وفا به همهٔ عقود، مورد امر و دستور الهی قرارگرفته است. و سنّت مطابق اخبار و روایات متعدّدی مضمون« المومنون عند شروطهم » نقل کرده اند .[۱۲]
گفتار دوّم : مفهوم شرط ضمن عقد
توجه نمودهاند دارای بینش و بصیرت قویتر و قدرت فهم بیشتری در خصوص آیات قرآن شده و تفسیری روشن و جذّاب از قرآن ارائه دادهاند از جمله آنها میتوان به علامه طباطبائی در تفسیر المیزان و سید قطب در فی ظلال القرآن و…. اشاره نمود. این بحث به مخاطب بینش و روشنی میبخشد و او را در شناخت نکتهها و ظرافتهای تفسیری و دریافت گونهای از اسرار قرآن، کارآمد میسازد، به گونهای که در صورت دارا بودن مقدّمات و شرایط فهم قرآن، با اندکی تدبّر در هنگام خواندن قرآن، تصویری زیبا و هماهنگ از آیات، به دست خواهد آورد.
تفسیر سوره و مجموعهنگری بهایات آن، دریچهای دیگر از تفسیر قرآن است که در پرتو آن، آثار ارزشمندی در زمینه تفسیر و علوم قرآن پدید آمدهاست. این نوع تفسیر و نیز تفسیر موضوعی، پیوندی استوار با بحث تناسب دارد[۲۲۵]
اثبات معجزه بودن قرآن
برخی از مفسران معتقدند اعتقاد به وجود تناسب بین آیات، معجزه بودن قرآن و الهی بودن آن را اثبات میکند چون در این صورت اثبات میشود کهاین کتاب نمیتواند کار بشر باشد. با این که بیشتر سورههای آن به خصوص سور طوال در زمان های مختلف و گاه طولانی نازل شدهاند اما از چنا ن فصاحت و بلاغتی برخوردارند که در آنها جای هیچ یک از کلما ت را نمیتوان تغییر داد. از آغاز تا پایان قرآن را که مرورکنیم این چینش استوار و ساختار دقیق و سبک متین به چشم میخورد.
اولین کسی که به این فایده اشاره کرد، فخر رازی است که در تفسیر آیه ۲۸۵بقره مینویسد: با ژرف اندیشی در نظم شگرف و ترتیب بدیع سوره بقره، دانسته میشود کههمان گونه که قرآن از جنبه فصاحت الفاظ و ارجمندی معانیاش معجزه است، هم چنین از جهت چگونگی ترتیب و تألیف معجزه به شمار میآید.[۲۲۶]بنابراین اگر ثابت کنیم که میان آیات پیوستگی و تناسب وجود دارد، اثبات کردهایم کهاین کتاب نمیتواند کار بشر باشد؛ زیرا کتابی که در مدت بیستواندی سال و در مناسبتهای گوناگون نازل شده و از چنین تناسبی برخوردار است، نمیتواند کار بشر باشد. از اینرو، دست یافتن به تناسب آیات و پی بردن به نظم و ترتیب شگرفی که خداوند در قرآن بنا نهاده، میتواند دلیل بر اعجاز قرآن، که یکی از اساسیترین مباحث علوم قرآنی است، باشد.
کمک کردن به دیگر قضایای علوم قرآنی
با روشن شدن تناسب بین آیات، بعضی از مسائل و قضایای علوم قرآنی نیز روشن میگردد از جمله: توقیفی یا اجتهادی بودن ترتیب آیات و سورهها، زمان نزول آیات، نقد وارزیابی اسباب النزول، روایات جعلی در خصوص تحریف قرآن و…[۲۲۷]
فصل چهارم
انواع مناسبت در قرآن
انواع مناسبت در قرآن
تناسب و ارتباط میان سورهها
دربارۀ انواع واقسام مناسبت در قرآن نظرات گوناگون ومختلفی از سوی دانشمندان علوم قرآنی و مفسّران، مطرح شده و هر یک با ارائۀ مثالهایی از قرآن به تبیین وتوضیح نظرات خود پرداختهاند. سیوطی انواع این مناسبت را ۱۴ نوع میداند.[۲۲۸] البته این تعداد مناسبت مستقل نبوده و بسیاری اوقات میتوان آنها را در یکدیگر ادغام نمود. بطور کلی میتوان آنهارا در دو نوع کلی تقسیم نمود:
الف) ارتباط وتناسب میان سورهها
ب ) ارتباط وتناسب میان آیات یک سوره
وهرکدام از آنهارا بهانواع کوچکتر تقسیم کرد.کهاز مهمترین انواع ارتباط بین سورهها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) ارتباط میان ابتدای یک سوره با انتهای سورۀ قبل
۲) ارتباط میان یک سوره با سورۀ بعدی ( مناسبت میان بخشی از یک سوره با ابتدای سورۀ بعد، مناسبت میان بخشی ازسوره با بخشی از سورۀ بعد، مناسبت میان بخشی ازیک سوره با سورۀ بعد)
۳ ) مناسبت میان یک سوره با سورۀ دیگر (مناسبت میان بخشی از یک سوره با بخشی از سورۀ دیگر، مناسبت میان بخشی از یک سوره با سورۀ دیگر)
۴) مناسبت مضمونی میان یک سوره با سورۀ پیشین
۵) مناسبت میان مجموعهای از سورههای قرآن (حوامیم، زهراوان، قرینتین و…) از جملهارتباط میان دو سوره در آغاز وفرجام، وسورههایی که در هدف یا موضوع شبیه هستند.
و از مهمترین انواع ارتباط بین آیات در یک سوره میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) مناسبت آیات یک سوره با پایان همان سوره.
۲) مناسبت واژه و جمله با واژه وجملات دیگر در یک آیه.
۳) مناسبت آیات یک سوره با ابتدای آن.
۴)) مناسبت میان آیات غیر همجوار در یک سوره
۵) مناسبت میان یک آیه با آیات قبل وبعد از خود (آیات هم جوار).
۶) مناسبت میان آیات به ظاهر غیر متناسب.
۷) مناسبت میان همۀ آیات یک سوره ( وحدت موضوعی در یک سوره).
ارتباط بین ابتدای یک سوره با انتهای سوره قبل
یکی از بحث های مهم و چالشی در بحثهای علوم قرآنی بحث از تناسب وارتباط بین سورههاست. که آیا بین دو سورهاز سورههای قرآن (همجوار یا غیر همجوار) رابطه وتناسبی هست یا نه؟ دانشمندان علوم قرآنی پاسخهای متفاوتی بهاین سوال دادهاند؛ کهارتباط تنگاتنگی با اعتقاد به توقیفی و یا اجتهادی بودن ترتیب سور دارد.
در بحث توقیفی واجتهادی بودن ترتیب سورهها گفتیم که بعضی از دانشمندان علوم قرآنی معتقدند که ترتیب سور ههای قرآن اجتهادی بوده و بنا به رأی ونظر صحابه کنار هم مرتب شدهاند پس بحث دربارۀ ارتباط وتناسب آنها نیز بحثی بیهوده خواهد بود. اما گروهی نیز باتوجه به دلایلی که مطرح کردیم معتقدند کهاین نظم وترتیب توقیفی بوده وچون بدست پیامبر | انجام گرفتهاست پس بین سور قرآن نیزمیتوان ارتباط وتناسب برقرار نمود.
البتهاز آنجائیکهاین نوع تناسبات متنوع بوده و نیاز به پژوهشی گسترده تر دارد؛ از حوصلۀ این تحقیق خارج است. اما آنچه مهم به نظر میرسد و بیشتر مورد توجّه دانشمندان علوم قرآنی قرار گرفتهاست؛ و میتوان به عنوان ارتباط ومناسبت میان سورهها نام برد عبارتند از:
۱) ارتباط میان ابتدای یک سوره با انتهای سوره قبل
۲) ارتباط مضمونی میان سورههای هم جوار
۳) ارتباط دو سوره در آغاز یا در فرجام
۴) ارتباط بخشی از یک سوره با بخشی از سورۀ دیگر
۵) ارتباط بین سورههای که در هدف یا موضوع شبیهاند
واینک به بررسی هر کدام از این نوع ارتباط از نظر دانشمندان علوم قرآنی میپردازیم ونظرات دومفسر مورد مطالعه را نیز از نظر میگذرانیم.
یکی از مسائل مربوط به بحث تناسب، وجود مناسبت و ارتباط میان ابتدای یک سوره با پایان سوره قبلی است؛ بهاین معنا که گاهی دو سوره با یک حلقۀ اتصالی بههم دیگر نزدیک میشوند ومعنا ومضمونی را که در سورۀ قبل مطرح شده کاملتر میکند. به عبارت دیگر با دقت ومطالعه سورههایی که در کنار هم قرار گرفتهاند بهاین نتیجه میتوان رسید که ظاهراً بین آنها یک نوع مناسبت و ارتباط منطقی وجود دارد بطوری که گویا آیات ابتدای یک سوره به نوعی با آیات پایانی سورۀ قبل متصل و مربوط بوده و محتوا ومطالب آن سوره را به گونهای دیگر و با تفصیل بیشتری ادامه داده است.
البته اعتقاد به توقیفی بودن یا اجتهادی بودن ترتیب سور قرآن در این مسأله بیشتر خودنمایی میکند چون در صورت اعتقاد بهاجتهادی بودن ترتیب سوره بحثی بینتیجه خواهد بود و علت اختلاف نظرات قرآن پژوهان نیز بههمین دلیل است؛که بهاجمال به آنها میپردازیم.
الف)عدم پذیرش این نوع تناسب، به دلیل عدم توقیفی بودن ترتیب سورهها
گروهی از مفسران شیعه ترتیب فعلی سورههای قرآن را توقیفی نمیدانند و آن را بهاجتهاد صحابه مربوط دانستهاند بنابراین هرگونه تلاش در این زمینه را بیهوده، تکلف آمیز و بیثمر دانستهاند.[۲۲۹]
علامه طباطبائی& نیز با تکیه بر روایاتی که در خصوص جمع و تدوین قرآن موجود است، معتقد است که: ترتیب سورههای قرآنی در جمع اول و جمع دوم کار صحابه بودهاست.[۲۳۰] پس بحث درباره تناسب بین سور نیز بیفائده خواهد بود.
اگر چه علامه بهاین مساله اعتقاد ندارد؛ امّا در مواردی اندک به آن اشاره نموده است، که ما در ادامه به برخی از این موارد اشاره میکنیم.
شوکانی نیز همین اعتقاد را داشته و میگوید با توجّه بهاینکه قرآن در طی ۲۳ سال ودرپی حوادث مختلف نازل شدهاست نمیتوان بین آنها ارتباط برقرار کرد واصرار داشتن برآن نیز کاری بیهوده خواهد بود.[۲۳۱]
۰۴۷/۰Phi =
۲۵۶/۰Sig =
بررسی رابطه بین مهاجرت اخیر و وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان نشانگر عدم وجود رابطه معنیدار بین این دو متغیّر میباشد. از آنجا که سطح معنیداری ۲۵۶/۰ میباشد و از ۰۵/۰ بیشتر است. میتوان گفت که بین دو متغیّر مهاجرت اخیر و وضعیّت اشتغال رابطه معنیداری وجود ندارد. بنابراین فرضیهی تحقیق مبنی بر اینکه وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی بومی استان کردستان بهتر از وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان غیربومی یا مهاجر میباشد تأیید نمیگردد.
۴-۳-۸) وضعیّت اشتغال بر حسب داشتن یا نداشتن فرزند
همانگونه که پیشتر بیان شد، در سرشماری سؤالات مربوط به تجربهی فرزند آوری تنها از زنان پرسیده شد. همچنین، در این قسمت در بین زنان نیز آنهایی را مورد بررسی قرار دادیم که حدّاقل یکبار ازدواج کرده بودند. به عبارت دیگر، در خصوص سؤالات مربوط به فرزند، زنان هرگز ازدواج نکرده از تحلیل کنار گذاشته شد. همانطور که در جدول۴-۴ مشاهده نمودیم، ۹/۳۶ درصد از زنان فارغالتّحصیل در نمونهی مورد مطالعه، بدون فرزند و ۱/۶۳ درصد دارای فرزند میباشند. در جدول ۴-۲۲ ملاحظه میشود که فارغالتّحصیلان زنی که صاحب فرزند هستند، ۸/۷۰ درصد شاغل و ۲/۲۹ درصد بیکار بودهاند. نسبتهای متناظر در میان فارغالتّحصیلان زن بدون فرزند به ترتیب، ۷/۵۷ درصد و ۳/۴۲ درصد است. همانگونه که مشاهده میشود، فارغالتّحصیلان زنی که صاحب فرزند هستند به مراتب وضعیّت اشتغال بهتری نسبت به فارغالتّحصیلان زنی که بدون فرزند هستند دارند. همانطور که در جدول ۴-۱۳ مشاهده شد، بیش از ۸۲ درصد زنان در بخش آموزش، بهداشت و مددکاری اجتماعی حضور داشتند، در نتیجهی اطلاع آنها از عواقب بالا رفتن سن در ارتباط با باروری، تصمیم بر فرزند آوری کردهاند. همچنین، به نظر می رسد که با افزایش امنیت شغلی و کم بودن مشکلات روانی در ارتباط با اشتغال افراد و افزایش سطح درآمدی یا به عبارتی سطح رفاه زوجین تصمیم بر فرزندآوری کردهاند.
بررسی رابطه بین باروری و وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان زن نشانگر عدم وجود رابطه معنیدار بین این دو متغیر دارد. از آنجا که سطح معنیداری ۱۱۳/۰ بیشتر از ۰۵/۰ است، میتوان نتیجه گرفت که بین دو متغیّر باروری و وضعیّت اشتغال رابطه معنیداری وجود ندارد. بنابراین فرضیهی تحقیق مبنی بر اینکه رابطه معکوس و معنیداری بین وضعیّت اشتغال زنان و باروری آنها وجود دارد تأیید نمیگردد. همانگونه که ملاحظه میگردد، نتایج بدست آمده با مطالعات وتئوریهای بکار رفته همخوانی ندارد، علّت آن میتواند این باشد که در اینجا زنان فارغالتّحصیل دانشگاهی دارای فرزند با قبول مسئولیّتهای زندگی ناچار به تأمین رفاه فرزندان خود هستند در نتیجه بیشتر از زنان بدون فرزند به دنبال شغل بودهاند.
جدول (۴-۲۲) توزیع فارغالتّحصیلان آموزش عالی استان کردستان بر حسب وضعیّت اشتغال و داشتن فرزند،
سرشماری ۱۳۸۵
داشتن فرزند
وضعیّت اشتغال
جمع
شاغل
بیکار
فراوانی
درصد
بله
۸/۷۰
۲/۲۹
۸۹
۱۰۰
خیر
۷/۵۷
۳/۴۲
۵۲
۱۰۰
کل
۰/۶۶
۰/۳۴
۱۴۱
۱۰۰
آماره ها و ضرایب معناداری
۵۰۶/۲ Chi-square =
۱۳۳/۰ Phi =
در این راستا بعد از ساخت پیادهراههای تربیت و استاد شهریار اینک شهرداری تبریز ساخت پیاده راه میدان دانشسرا تا میدان نماز را شروع کرده است. وجود بازار تاریخی تبریز در این منطقه و عناصر متعدد میراثی، تاریخی، گردشگری، تجاری و خدماتی و در کنار آن مشکلات ترافیکی و ترددی موجود در محدوده بازار و خیابان های اطراف و مهمتر از همه لزوم تقویت و توسعه زیرساختهای گردشگری موجود در این منطقه ضرورت اجرای طرح سنگ فرش پیادهراه را در این مسیر دوچندان کرده و مدیریت شهری تبریز برای تسهیل امورات مربوط به شهروندان و نیز تبدیل این منطقه به محلی ویژه با زیرساخت های مناسب برای گردشگری، اجرای طرح مذکور با جدیت دنبال می شود. با تکمیل اجرای عملیات طرح بزرگ پیاده راه دانشسرا تا راسته کوچه، بار ترافیکی مرکز شهر و محدوده بازار تبریز برطرف می شود.
محور پیادهروی تربیت به گونه ای طراحی شده که در مواقع اضطراری با برداشتن زنجیری که خیابان را مسدود کرده، دسترسی فوری به آن برقرار می شود. محور پیادهروی تربیت با باغچه و آبنماهایی که در طول مسیر طراحی شده، از تنوع خاصی برخوردار بوده و در کنار هر باغچه که به صورت مارپیچ طراحی شده اند، ۲ نیمکت با زاویه ای مایل روبهروی یکدیگر قرار گرفته اند. همچنین در این محور مسیری از سنگ قلوه در حاشیه برای پیشگیری از لغزش عابران به هنگام تماشای ویترینها و باندی از سنگ پلاک برای عبور ویلچر و مادرانی که کالسکه به همراه دارند، در نظر گرفته شده است. متاسفانه درکشور ما پیاده روی حتی به عنوان روشی از حمل و نقل ناشناخته مانده در حالی که پیاده روی یکی از پایدارترین روشهای حملونقل بوده و می تواند از جنبه های مختلف کالبدی، اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی سبب توسعه پایدار شهرها گردد.
۴-۳ پاسخگویی به مسافر
تغییر مسیر بین خیابانهای (تسهیلات) شهر باعث علاقه مندی استفادهکنندگان می شود و مردم را به استفاده از وسایل نقلیه عمومی تشویق می کند. تغییر مسیر سفر و تغییر شیوه حملو نقل جزء اهداف طرح ترافیکی است[۲۵].
۴-۴ اندازه گیری عملکردها
با اجرای طرح ترافیکی، ظرفیت و سرعت جابجایی وسایل نقلیه همگانی و نیز تعداد مسافرین جابجا شده به ازای هر وسیله نقلیه افزایش مییابد و باعث کاهش حجم ترافیک، زمان سفر، میزان مصرف سوخت و کاهش آلایندههای ناشی از مصرف سوخت می شود. اجرای این طرح علاوه بر تأثیرات اساسی در تغییر الگوی سفرهای شهری و افزایش سهم حمل ونقل عمومی در جابه جایی مسافر در سطح شهر، موجب کاهش شاخص های مؤثر ترافیکی به شرح زیر خواهد بود: درصد کاهش زمان سفر۲۳٫۹۳ درصد، درصد کاهش میزان سوخت۱۴٫۸ و درصد کاهش میزان آلاینده ها ۱۴٫۹۹ درصد[۲۴]. این امر مستلزم افزایش ناوگان حملونقل عمومی به خصوص اتوبوسرانی است و زمان پیشنهادی برای اجرای روزانه این طرح، از ساعت ۷.۳۰ صبح تا ۱۸ عصر پیشنهاد شده است.
کنترل و محدودیت ورود وسیله نقلیه شخصی و تقویت و افزایش خدمات حملونقل عمومی باعث افزایش اطمینان زمان سفر شده و جلوی راهبندانهای طولانی و تأخیر را گرفته و باعث کاهش آلودگیهای صوتی و بهبود کیفیت و کمیت تردد وسایل نقلیه عمومی و عابرین پیاده می شود. اجرای طرح ترافیکی یک منبع درآمد برای شهرداریها است. در ضمن هر چقدر نسبت وسیله نقلیه - مایل سفر به شخص - مایل سفر کوچکتر باشد نشانگر استفاده از کل ظرفیت وسائط نقلیه و توجه بیشتر به وسائل نقلیه عمومی و نیز رضایت مندی از حمل و نقل عمومی است. وسیله نقلیه – ساعت سفر به شخص - ساعت سفر (VHT/ PHT) هم شبیه (PMT) / (VMT) هست.
کاهش زمان تأخیر یکی از عوامل صرفه جویی در زمان است؛ که شامل کاهش تغییرات زمان سفر و افزایش اطمینان در رسیدن به موقع به مقصد می شود[۲۶].
۴-۵ استراتژیهای مدیریت، اهداف و برنامه های طرح
موفقیت در امور مدیریت حملونقل شهرهای بزرگ ایجاب می کند که محدودیتهای ویژهای برای عبور و مرور خودروهای شخصی در خیابانهای مرکزی و معابر پرازدحام وضع شود. از اینرو کنترل تردد و جلوگیری از ورود خودروهای غیرمجاز به محدودههای تعیین شده و به تبع آن روانسازی حرکت وسایل نقلیه در سطح معابر مورد نظر، اهداف اولیه اجرای طرح را تشکیل می دهند[۲۳].
با اجرای طرح محدودیت تردد خودروها در مناطق تعیین شده، فرصتها و شرایطی بوجود میآیدکه بهره برداری از آنها می تواند به تحصیل منافع بعدی برای نظام اداره شهر منجر شود. در این میان موارد زیر به عنوان هدفهای ثانویه طرح از اهمیت بیشتری برخوردار هستند[۲۳]:
الف- صرف جویی در مصرف سوخت، کاهش استفاده از خودروهای شخصی که به الزام دولت برای افزایش ظرفیت ناوگان حملونقل عمومی و در نتیجه تقلیل قابل توجه مصرف بنزین در کشور منجر خواهد شد.
ب- درآمدزایی، پیاده سازی طرح بطور معمول با هزینه های اجرایی خاصی همراه است که باید به تامین منابع آن توجه شود. اخذ عوارض مناسب برای ورود شهروندان به محدوده طرح از جمله اهداف ثانویهای است که با تحقق آن، ضمن تأمین هزینه های جاری طرح، یک منبع درآمد قابل اتکاء نیز برای توسعه خدمات حملونقل عمومی ایجاد می شود.
ج- افزایش بهرهوری عمومی، با توجه به استقرار بسیاری از مراکز دولتی و اقتصادی در مرکز شهر، تسهیل عبور و مرور خودروها در داخل محدوده طرح موجب افزایش کارایی سازمانها در ارائه خدمات جاری و در نتیجه افزایش بهره وری عمومی و بهبود اقتصاد شهر می شود.
د- بهبود شرایط زیست محیطی، بهبود وضعیت ترافیک و افزایش خدمات حملونقل عمومی باعث می شود فشارهای روانی ناشی از قرار گرفتن در راهبندانهای طولانی تقلیل یافته و با کاهش آلودگیهای مربوط به تردد حجم زیاد خودروها مانند آلودگی هوا و آلودگیهای صوتی، موجبات افزایش ضریب ایمنی و سلامت جامعه فراهم می شود.
اهداف دیگر این طرح عبارتند از[۲۴]:
-
- ایجاد زمینه مناسب جهت کاهش تقاضای ترافیک سواره موتوری کم سرنشین به داخل محدوده مرکزی شهر که جزء اهداف اولیه طرح است.
-
- ایجاد زمینه مناسب جهت عدم استفاده غیراصولی از ظرفیت های شبکه سواره و پیاده در محدوده.
-
- مدیریت حملونقل همگانی (حمل مسافر غیرمجاز – مسافرکشها) در جهت حذف آنها از محدوده مرکزی و بحرانی ترافیکی شهر.
-
- تقویت سیستم حمل و نقل همگانی مجاز بالاخص اتوبوس به منظور کاهش تقاضا جهت استفاده از وسیله حمل و نقل شخصی. (برای رضایت مندی- دسترسی آسان و جلب اعتماد شهروندان به حمل و نقل عمومی)
-
- بهینه سازی مسیرهای ترافیک خاص عبوری همراه با جهات حرکت شبکه و خطوط ویژه اتوبوس
-
- جلوگیری از آلودگی هوای شهر با کاهش آلایندههای زیستمحیطی ناشی از تردد وسایل نقلیه موتوری در محدوده مرکزی شهر.
-
- ﮐﺎﻫﺶ ﺳﻔﺮﻫﺎی ﻏﯿﺮﺿﺮوری، ﺗﻐﯿﯿﺮ زﻣﺎن ﺳﻔﺮ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﺴﯿﺮ ﺳﻔﺮ و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﯿﻮه ﺣﻤﻞوﻧﻘﻞ[۲۳]
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻫﺶ اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﯾﻞ ﻧﻘﻠﯿﻪ ﺷﺨﺼﯽ در ﻣﺤﺪوده ﻃﺮح ﺗﺮاﻓﯿﮏ و ﮐﺎﻫﺶ حجم ﺗﺮاﻓﯿﮏ و ﻫﻢ چنین ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ، سفرها را ﺑﻪ ﻣﯿﺰان قابل ملاحظهای، آسان تر، سریعتر، ارزانﺗﺮ و ﻗﺎﺑﻞ اﻋﺘﻤﺎد ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨد[۲۳].
۴-۶ الزامات اجرای طرح (برنامه ها)
جهت آماده سازی بستر لازم جهت اجرای طرح محدوده ترافیک لازم است اقدامات ترافیکی خاصی انجام گیرد که عبارتند از:[۲۴]
۱- تنظیم مجدد سلسله مراتب و نقش ترافیکی معابر محدوده ترافیک
۲- تنظیم جهات حرکت شبکه
۳- ساماندهی تقاطع ها و حرکات گردشی آنها
۴- ساماندهی شبکه عابر پیاده
۵- ساماندهی و احداث پارکینگها در محدوده طرح ترافیک
۶- ساماندهی تجهیزات کنترلی ـ ایمنی محدوده ترافیک
۷- افزایش ظرفیت و سرعت حرکت اتوبوسها
۸- ساماندهی تسهیلات اتوبوسی وتوسعه سامانه تاکسیرانی
۹- اجرای طرح نصب دوربینهای نظارت تصویری در مبادی ورودی طرح ترافیک
لازم به ذکر است شهرداری و سازمانهای مربوطه از چند سال پیش تلاشهای گستردهای جهت آماده سازی الزامات اجرایی محدوده طرح ترافیک شامل اصلاح هندسی معابر و تقاطعها و مسیرهای منتهی به محدوده، طرح مدیریت پارک حاشیهای، احداث پارگینگها، نصب تابلوها و تجهیزات ایمنی و نصب و افزایش سامانههای مدیریت هوشمند ترافیک، نصب پلهای عابرگذر، نصب دوربینهای کنترل ترافیک، راهاندازی مرکز کنترل ترافیک، تغییر برخی مسیرهای منتهی به محدوده و یک طرفه کردن برخی خیابانها، اجرای طرحهای مسیرگشایی و ایجاد خیابانهای جدید به عنوان شریانهای تقسیم و هدایت بارترافیکی، احداث باراندازهای موردنیاز در محدوده بازار، تعیین تکلیف ورود و خروج خودروهای ساکنین و کسبه و بازاریانی که منزل و محل کسب آنان در حریم طرح ترافیک قراردارند و ارائه تسهیلات خاص به این قشر و مهمتر از همه اطلاعرسانی گسترده و فرهنگسازی عمومی برای ارتقای سطح همکاری و مشارکت شهروندان و ارتقاء توان فنی وتخصصی کارکنان در اجرای این طرح از جمله برنامه ها و زیرساختهای موثر در اجرای طرح ترافیک محدوده مرکزی شهر بود که البته تقریباً تمامی این برنامه ها انجام گرفته و در حال حاضر تقریباً شرایط محدوده مرکزی شهر برای اجرای طرح آماده است. همانطور که اشاره هم شده مقرر گردیده است که برای کنترل محدوده ترافیک از تجهیزات هوشمند حملونقل استفاده شود.[۲۴]
۴-۷ آﻣﻮزش و ﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزی
آﻣﻮزش و ﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزی ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ در اﺟﺮای ﻣﻮﻓﻖ ﻃﺮحﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﺮاﻓﻴﻚ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﻣﺰاﻳﺎی ﺑﺴﻴﺎری از روﺷﻬﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﺮاﻓﻴﻚ ﺑﺮای ﻛﺎرﺑﺮان ﻧﺎﺷﻨﺎس ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. در ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ ﻛﺎرﺑﺮان ﺑﺎ دﻻﻳﻞ و ﻣﺰاﻳﺎی اﺟﺮای ﻃﺮحﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﺮاﻓﻴﻚ آﺷﻨﺎ ﮔﺮدﻧﺪ، ﭘﺬﻳﺮش و رﻋﺎﻳﺖ ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات ﺑﺮاﻳﺸﺎن آﺳﺎﻧﺘﺮ ﻣﻲﺷﻮد. ﻟﺬا ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺑﺴﻴﺎری از ﻋﺎدات ﺣﻤﻞونقل ﺑﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎ و اراﺋﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﺗﺪاوم اﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ اﻣﻜﺎنﭘﺬﻳﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ[۲۷].
ﻓﺮهنگسازی از طﺮﯾﻖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪها و رﺳﺎﻧﻪ های ﺟﻤﻌﯽ آﻏﺎز ﮔﺮدﯾﺪه و از ۱۵ﻓﺮوردﯾﻦ ﻣﺎه ﺑﻪ ﻣﺪت۴۰ روز ﺑﺮﻧﺎﻣﻪهای ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ اﯾﻦ اﻣﺮ از طﺮﯾﻖ ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ و ﺑﺮﮔﺰاری ﻣﯿﺰﮔﺮدها ﺑﺎ ﺣﻀﻮردﺳﺘﮕﺎههای دﺧﯿﻞ در اﯾﻦ اﻣﺮ از ﺟﻤﻠﻪ ﭘﻠﯿﺲ و شهرداری و ﺷﻮرای شهر و ﺳﺎﯾﺮ دﺳﺘﮕﺎهها اﻧﺠﺎم ﺷﺪه و نیز اجرا می شود(آموزش شهروندی) ﺿﻤﻦ اﯾﻨﮑﻪ طﺒﻖ ﻗﺮارداد ﺑﺎ اداره ﭘﺴﺖ ۱۵هزار ﺑﺮگ ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﯽ از طﺮﯾﻖ آن اداره در اﺧﺘﯿﺎر ﻣﺮدم ﻗﺮار ﮔرفت ﺗﺎ پیشنهادات ﻣﺮدﻣﯽ در اﯾﻦ ﺧﺼﻮص ﺟﻤﻊآوری و ﻣﺸﮑﻼت ﻣﺮﺑﻮطه ﻧﯿﺰ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﺑﺮای آنها راهﺣﻞهایی اراﺋﻪ ﺷﻮد.
در بین گروه های مختلف سنی، فقدان آموزش، بیش از همه به کودکان آسیب میرساند. روشهای گوناگونی مانند آموزش نظری در مدارس، آموزش عملی و بهره گیری از تبلیغات در رسانههای گروهی، تاثیر بیشتری بر کودکان میگذارند. آموزشهای مستقیم رفتارترافیکی به کودکان در محیط واقعی با خطرات زیادی توأم است. بنابراین شیوه آموزش عملی با بهره گرفتن از پارکهای آموزش ترافیک، راهحل مناسبی است. دراین پارکها که شبیه محیط واقعی شهر طراحی شده اند، مواردی مانند راه ها، خطآهن، پیادهرو، خیابان، علائم راهنمایی و رانندگی، چراغ راهنمایی و …پیش بینی شده است. پارک ترافیک سرپوشیدهای در کنار پارک مشروطه به مساحت ۳۳۰۰مترمربع برای اولین بار طراحی شده که با همت شهردار منطقه ۳ به مرحلۀ اجرا درخواهد آمد. این پارک شامل قسمتهای مختلفی مانند اتاق سیمیلاتور، اتاق مربیان، سالن آموزش، پایانه، بوفه، ماکت های مینیاتوری، خیابانها، تقاطع، پیادهرو ها و… است. سایر اقدامات انجام گرفته عبارتند از[۲۸]:
۱- اﻧﺠﺎم ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت ﻣﺤﺴﻮس و ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس(درج ﭘﻴﺎﻣﻬﺎی ﺗﺮاﻓﻴﻜﻲ آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﺮ روی ﻗﺒﻮض، ﻧﺼﺐ ﭘﻼﻛﺎرد در ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ وغیره)[۲۹].
۲- برگزاری ۲۴ساعت آموزش برای رانندگان تاکسی و اتوبوس
۳- پخش ۲۰دقیقه برنامه ترافیکی از رادیو شهر بطور هفتگی
۴- برنامه ریزی جهت ثبت ۲۰۰۰برگه تخلفات ترافیکی در مرکزکنترل ترافیک
۵- آموزش مدیران شهرداری تبریز
۶- آموزش مسائل اولیه ترافیکی و ارائه جزوات آشنایی با سیستم هوشمند
اوایل ۱۹۹۰
فعالیت شرکتهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش شدت یافت
اواسط ۱۹۹۰
شبکههای بین المللی مدیریت دانش پدید آمد
اواخر ۱۹۹۰
مدیریت دانش در زمره فعالیتهای تجاری شرکتهای بزرگ درآمد
هزاره سوم
شرکتهای بزرگ اروپایی حدود ۵۵ درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص دادهاند
مهمترین نقشی که میتوان به مدیریت دانش نسبت داد این است که آن را به عنوان یک روش شناسی تغییر در نظر بگیرند. مدیریت دانش از یک طرف با جذب دانشهای جدید به درون سیستم و از طرفی دیگر با اداره مؤثر آن دانشها میتواند مهمترین عامل تغییر یک سازمان باشد. دانش به واسطه نزدیکی به تصمیمها و اقدامات سازمانی به مراتب بیش از دادهها و اطلاعات میتواند باعث بهبود عملکرد شده و در نتیجه کیفیت خدمات سازمانها به طور عام و سازمانهای دولتی را به طور خاص بهبود بخشد (بیتس[۸۶]، ۲۰۰۵ ).
۲-۲-۱۱-۱- تعریف مدیریت دانش
برای شناخت هر مفهوم، نیاز است که درباره آن مفهوم در حد امکان تعریفی جامع وجود داشته باشد. مدیریت دانش نیز از این قاعده مستثنی نیست. از این رو در این جا چند تعریف متداول در مورد مدیریت دانش ارائه شده است.
به نظر بوسه (۲۰۰۳) مدیریت دانش یک رویکرد سیستماتیک یکپارچه جهت شناسایی، مدیریت و تسهیم تمام داراییهای اطلاعاتی سازمان است که شامل بانکهای اطلاعاتی، مدارک، سیاستها و رویهها است.
به نظر اسمیت[۸۷] (۲۰۰۱) مدیریت دانش یک محیط کاری جدید ایجاد میکند که دانش و تجربه به آسانی میتوانند به اشتراک گذاشته شوند و همچنین اطلاعات و دانش را فعال میکند تا به سمت افراد واقعی و در زمان واقعی جریان یابند تا آنها بتوانند مؤثر و کاراتر عمل نمایند.
دسوزا[۸۸] (۲۰۰۵) معتقد است مدیریت دانش به عنوان روشی برای تبدیل دادههای خام به اطلاعات رمزگردانی شده و سپس تفسیر آن اطلاعات به دانش، محسوب میشود. سیستمهای مدیریت دانش را میتوان با بهره گرفتن از تکنولوژیهای اطلاعاتی جاری و آتی توسعه داد. با این وجود تکنولوژی برای نیل به اهداف مدیریت دانش شرطی لازم است ولی کافی نیست. فرایندهای مدیریت دانش را باید برای پرداختن به موضوعاتی نظیر مشارکت، تفسیر معنایی و دستیابی مورد استفاده قرار دارد (خیراندیش، ۱۳۸۶: ۷۵).
اخیراً تعریفی از سوی سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی[۸۹] (۲۰۰۳) (به نقل از حسن زاده، ۱۳۸۴) ارائه شده است که به نظر میرسد علاوه بر تازگی، مفاهیم اصلی تعاریف موجود را به صورت خلاصه دربرمیگیرد. همچنین این تعریف به صورت عملی در پژوهشی از سوی سازمان مذکور استفاده شده است. بنابراین تعریف مدیریت دانش مجموعه ای از فعالیتهای سازمانی برای خلق، کسب، توزیع دانستهها و ارتقای به اشتراک گذاری دانش در داخل سازمان و محیط پیرامون آن است. با مرور تعاریف مختلف، مدیریت دانش را به این صورت میتوان تعریف کرد: مدیریت دانش عبارت از اعمال مدیریت و زمینه سازی برای تبدیل دانش (ضمنی به آشکار و بالعکس) در داخل یک سازمان از طریق گردآوری، به اشتراک گذاری و استفاده از دانش به عنوان یک سرمایه سازمانی در راستای دستیابی به اهداف سازمان است (حسن زاده، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱۱-۲-ارتباط نوع مدیریت دانش و نوع دانش
همانطور که گفته شد، دانش صریح به راحتی مورد تجزیه و تحلیل و طبقه بندی قرار میگیرد. اما دانش ضمنی، در روحیه، روان و درک انسانها نهفته است. از این رو تجزیه و تحلیل و طبقه بندی آن دارای دشواریهای خاص خود است. با توجه به اهمیت و نقش هر یک از این دو نوع دانش، عدهای از این منظر، روشهای به کارگیری مدیریت دانش در سازمان را به چهار دسته پویا[۹۰]، انسان گرا[۹۱]، نظام گرا[۹۲] و انفعالی[۹۳] تقسیم کردهاند (چوی و لی[۹۴]، ۲۰۰۳). در این دسته بندی، سطح دانش صریح، بستگی به تقسیم دانش از طریق رمزگذاری و نگهداری اطلاعات مورد نیاز یک فرد و سطح دانش ضمنی نیز به سطح تقسیم دانش از طریق نحوه روابط میان افراد بستگی دارد. در شکل ۲-۱ جایگاه این روشها با توجه به نوع و سطح دانش ضمنی و آشکار نمایش داده شده است.
شکل ۲-۱: رابطه بین نوع مدیریت دانش و نوع دانش(چوی و لی ،۲۰۰۳)
- روش منفعل: سازمانهایی که از این روش استفاده میکنند، تمایل کمی به مدیریت دانش دارند و به صورت روشی سیستماتیک اداره نمیشوند. در این سازمانها، تعریفی مناسب از دانش وجود ندارد، از این رو اثربخشی در سازمانهای فوق در طول مدت زمان کاهش مییابد و احتمال شکست در این سازمانها بسیار زیاد است .
- روش سیستم محور: سازمانهایی که از این روش استفاده میکنند، تأکید بیشتری بر کدگذاری و استفاده دوباره از دانش (صریح) دارند. به این ترتیب تأثیرپذیری خود را از طریق فناوری اطلاعات افزایش داده و در مقابل، پیچیدگیهای دسترسی به اطلاعات و استفاده از آن را کاهش میدهند. بنابراین در این روش، هزینه اندک تبادل اطلاعات و جواب سریعتر به مشتری امکان پذیر است و معمولاً دانش صریح، بهتر تقسیم میشوند و نیز میتوان با استفاده دوباره از اطلاعات کدگذاری شده به سطح مناسبتری از دانش دست یافت. همچنین برنامه های آموزشی استاندارد و گروهی این روش، تواناییهای سازمانها را بالا برده، نیاز به داشتن اطلاعات گسترده تر را در میان اعضای یک سازمان کاهش میدهد .
- روش انسان محور: تأکید بر روش انسان محور، بر پایه تقسیم دانشهای ضمنی است. در این روش اطلاعات مناسبتری را شناسایی میکنند، چرا که روش مزبور در ارتباط میان اعضای یک سازمان بسیار باارزش است. در این روش سطح دانش ضمنی سازمان بسیار بالاست و از این نظر در مقابل رقبا مشکلی وجود ندارد. بنابراین سازمان باید شروع به کدگذاری و مالکیت دانش ضمنی کند. استفاده از فناوری در این زمینه تکنولوژی میتواند بسیار مؤثر باشد .
- روش پویا: سازمانهایی که از روش پویا استفاده میکنند، از هر دو نوع دانش ضمنی و صریح بهره میگیرند و آنها را به بهترین نحو مورد توجه و استفاده قرار میدهند. در این سازمانها که اکثراً شرکتهای مشاورهای هستند، بر روی فناوری اطلاعات، سرمایه گذاریهای زیادی انجام میشود .
نتایج بررسیهای انجام شده بر روی سازمانهایی که روشهای نامبرده را به کار بردهاند نشان میدهد که روش پویا نسبت به دیگر روشها کارآمدی بیشتری دارد. زیرا به هر دو نوع از دانش (ضمنی و صریح) توجه دارد که این امر باعث مزیت رقابتی برای آنها میشود (چوی و لی، ۲۰۰۳).
۲-۲-۱۲- ضرورت و اهمیت مدیریت دانش
مدیریت دانش مفهوم تازه ای نیست. سازمانها معمولاً به شکلهای مختلفی برای تصمیم گیری و تولید کالا و خدمات، مدیریت دانش را تجربه کردهاند اما این تجربهها نظاممند و اصولی نبوده است. اصولاً آنچه درباره مدیریت دانش جدید است ، وجود آگاهی نسبت به فرایند مدیریت دانش است. توانایی سازمان در خلق، کسب، پردازش و حفظ دانش قدیم و جدید، قابلیت سازمان برای مواجهه با پیچیدگی، عدم اطمینان و تغییرات را افزایش میدهد. مدیریت دانش اجازه میدهد که سازمان تغییرات را مدیریت کند، نه اینکه تغییرات سازمان را مدیریت کند (مشبکی و زارعی، ۱۳۸۲).
مدیریت دانش بر استفاده از دانش برای ایجاد مزیت رقابتی و پویایی شرکتها در محیط با رشد سریع و پیچیده امروزی تاکید دارد . در شرایطی که اهمیت عوامل تولید همچون سرمایه ، نیروی کار و زمین به دلیل در دسترس بودن یا امکان جایگزینی کم شده است، دانش مهمترین منبع تولید و تعیین کننده پیشتاز رقابت شده است (سید جوادین و دیگران ، ۱۳۸۹) . هیچ سازمانی برتری یا عدم برتری به صورت ذاتی ندارد. تنها برتری که میتواند بدست بیاورد توانایی برای بهره برداری از دانش در دسترس است. بنابراین چگونگی تولید (یا دسترسی به منابع دانش) و انتقال آن به بدنه سازمان و نهایتاً استفاده سریع و صحیح از آن در حوزه های کارکردی[۹۵] امری بسیار حیاتی است.
نوناکا (۱۹۹۱) دانش را تنها مزیت رقابتی پایدار برای یک سازمان میداند . به تعبیر او در شرایطی که بازارها مرتبا تحول مییابند، فناوریهای قدیمی منسوخ میشوند، رقبا متنوع و چند برابر میشوند و محصولات و خدمات دچار تحول بنیادین میشوند، سازمانهای موفق آنهایی هستند که مرتبا به تولید دانش جدید پرداخته، آن را در سطح سازمان گسترانده و بالاخره با سرعت زیاد از آن در فناوریها و محصولات جدید استفاده میکنند. مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی کاری و شغلی به طور هم زمان بر روی مرزهای چندگانه سازمان عمل کرده و نیز ابزاری جهت پیشرفت برنامه-های کلی سازمان محسوب میشود . مدیریت دانش با ایجاد قدرت داخلی در سازمانها سعی در برطرف نمودن چالشهای خارجی دارد و این امر با بهره برداری از منابع دانش موجود در کارکنان، منابع اطلاع رسانی، تکنولوژی اطلاعاتی و کاربردهای آن و هم چنین ارتباطات آنها با مشتریان و تأمینکنندگان انجامپذیرخواهد بود. مفهوم مدیریت دانش تعیین کننده، ابزاری برای انجام و پیشرفتهای کاری است که میتواند شامل اجزای مختلف کار، توزیع و توسعه محصولات و خدمات جدید باشد و توانایی اجرای فعالانه برای توسعه و بهبود مستمر را نیز در بر داشته باشد(ابطحی و صلواتی ،۱۳۸۵) .
زمانی که فضای اعتماد و انگیزش برای افراد به جهت تسهیم و به کارگیری دانش فراهم شود و فرآیندهای نظام مند یافته و خلق دانش ایجاد گردد، و نیز در صورت نیاز فناوری لازم برای ذخیره و آسان سازی یافتن و به اشتراک گذاری دانش مهیا باشد، ارزش افزایی مداوم دانش اتفاق میافتد. حسن زاده (۱۳۸۶) منافع مدیریت دانش در یک سازمان را در سطح فردی و سازمانی مورد بررسی قرار داده است. در سطح فردی مدیریت دانش به کارکنان امکان میدهد که مهارتها و تجربیات خود را از طریق همکاری با دیگران و سهیم شدن در دانش آنان و یادگیری ارتقا دهند تا به رشد حرفه ای دست یابند. در سطح سازمانی، مدیریت دانش سازمان را قادر میسازد تا از طریق افزایش کارایی، بهرهوری، کیفیت و نوآوری عملکرد سازمان را ارتقا بخشد. سازمانهایی که دانش خود را مدیریت میکنند، به سطح بالایی از بهرهوری دست مییابند. سازمانها با دسترسی بیشتر به دانش کارکنان خود میتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند، فرایندها را بهینه سازی کنند، از تکرار کارها کاسته و بر نوآوری بیفزایند و در نهایت یکپارچگی و همکاری درون سازمانی را ارتقاء بخشند(تیسه[۹۶] ،۲۰۰۳).
۲-۳- پیشینه پژوهش
- محمدی و امیری(۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی “ارائه مدل ساختاری تفسیری دستیابی به چابکی از طریق فناوری اطلاعات در سازمانهای تولیدی"پرداختند. هدف این پژوهش ارائه یک مدل مفهومی با بهره گرفتن از روش مدلسازی ساختاری تفسیری در راستای دستیابی به چابکی از طریق قابلیت های فناوری اطلاعات است. بدین منظور پس از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و شناسایی شاخص های دستیابی به چابکی از طریق فناوری اطلاعات مدل ساختاری تفسیری در ۴ سطح ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد تمایل و تعهد مدیران ارشد، جو سازمانی و همسویی برنامه ریزی استراتژیک با برنامه های فناوری اطلاعات عامل مؤثر در دستیابی به چابکی از طریق فناوری اطلاعات است.
- کدخداپور(۱۳۹۱)در پژوهشی به بررسی” نقش مدیریت دانش در چابکی سازمانهای تجاری (مدلیابی معادلات ساختاری، مورد مطالعه: شرکتهای دانشمحور پارک علم و فناوری شهرستان یزد)"پرداخت. این پژوهش بررسی تاثیر مدیریت دانش بر چابکی را به صورت خرد و کلان در دستور کار خود قرار داده است. برای این منظور، ضمن یک بازنگری گسترده در ادبیات، مهمترین عناصری که از سوی محققین بر موفقیت مدیریت دانش موثر شناخته شدهاند استخراج و در قالب دوبعد فرآیندی و زیر ساختی طبقه بندی گردید. از سوی دیگر، بازنگری تحقیقات حوزه چابکی نشان داد که یک سازمان برای چابکترشدن نیازمند الزاماتی است که در این پژوهش تحت عنوان اقدامات چابکی سازمانی به آن پرداخته شده است.جامعه آماری پژوهش، شرکتهای دانش بنیان پارک علم و فناوری انتخاب و تعدادی از شرکتهای آن به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات بدین شکل بودکه، از طریق مطالعه ادبیات تحقیق، و چندین مرحله مصاحبه با خبرگان مهمترین عناصر مدیریت دانش و اقدامات چابکی سازمانی شناسایی گردید و در قالب پرسشنامهای از نمونه مورد پرسش واقع شد. روایی پرسشنامه تحقیق با بهره گرفتن از نظر خبرگان (روایی محتوایی) و پایایی سوالات با مقدار بالای ضریب آلفای کرنباخ به تایید رسید. نتایج آزمون همبستگی بین مدیریت دانش و چابکی، ارتباط معنی دار این عوامل را نشان داده، در خصوص ارتباط و تاثیر عناصر مدیریت دانش بر اقدامات چابکی سازمانی نتایج نشان داد که در اکثر موارد بین عناصر مدیریت دانش و اقدامات چابکی سازمانی ارتباط معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، اکثر عناصر مدیریت دانش میتواند بر روی اقدامات چابکی اثر گذار باشند. در مجموع میتوان اظهار داشت، هر یک از این ابعاد زیر ساختی و فرآیندی به نحوی به بخشی ازابعادچابکی در ارتباط هستند.
- جاویدی (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی" تاثیر کاربرد فناوری اطلاعات بر چابکی سازمانی و چابکی نیروی کار در اداره کل آموزش و پرورش فارس(از دیدگاه کارکنان حوزه ستادی)"پرداخت. هدف این پژوهش،مشخص نمودن تاثیرات کاربرد فناوری اطلاعات بر چابکی سازمانی و چابکی نیروی کار در سازمان آموزش و پرورش فارس میباشد.آنچه که در مورد فناوری اطلاعات مدنظر میباشد؛تعریف راس (۲۰۰۵)و مرکادر، کدان و سانچز(۲۰۰۶)از فناوری اطلاعات میباشد. در مورد چابکی سازمانی،قابلیت ها و تعاریف چابکی سازمانی از دیدگاه شریفی و ژانگ(۱۹۹۱)( چهاربُعد)باتلفیق نظرات سایر اندیشمندان میباشد که مجموعا شامل پنج بعد است و آنچه که در این تحقیق در مورد چابکی نیروی کار مد نظر میباشد، ابعاد سه گانه چابکی نیروی کار شرهی(۲۰۰۸)می باشد.جامعه آماری این تحقیق شامل ۳۲۲ نفر از کارکنان اداری سازمان آموزش و پرورش فارس می باشد.نتایج تحقیق علاوه بر این که موید تاثیر بیشتر فناوری اطلاعات بر چابکی سازمانی نسبت به چابکی نیروی کار می باشد، نشان دهنده تاثیر مثبت و قوی کاربرد فناوری اطلاعات هم بر چابکی سازمانی و هم چابکی نیروی کار میباشد.
- فتحیان و شیخ(۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی” تأثیر فناوری اطلاعات بر چابکی شرکتهای کوچک و متوسط” پرداختند.در این پژوهش با توجه به مدلهای مفهومی چابکی،پرسشنامهای طراحی و به منظور تعیین سطح چابکی شرکت ها میان شرکتهای کوچک و متوسط توزیع گشت.پس از دسته بندی شرکتها در سه دسته چابک، نیمه چابک و غیر چابک نقش فناوری اطلاعات بر چابکی با توجه به پرسشنامه ارسال شده برای مدیران شرکت ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت.یافته های این تحقیق نشان می دهد که فناوری اطلاعات نقش مهمی را در چابک نمودن این شرکت ها ایفا می کند.
- شارون و توماس[۹۷](۲۰۱۳)در پژوهشی به بررسی” تاثیرIT بر چابکی زنجیره تامین و عملکرد شرکت"می پردازد. این مطالعه به بررسی تاثیر فناوری اطلاعات (IT) در چابکی زنجیره تامین می پردازد. نتایج نشان می دهد که IT توانایی زنجیره تامین را در درک تغییرات بازار با بهبود کفایت، صحت، در دسترس بودن و بهنگام بودن از جریان اطلاعات را بهبود میبخشد.همچنین توانایی زنجیره تامین را برای پاسخ به تغییرات بازار از طریق کاهش هزینه و بهبود کیفیت و به موقع بودن برای پاسخ به تغییرات بازار در سراسر زنجیره عرضه را افزایش میدهد.
- پی یینگ و همکاران[۹۸](۲۰۱۲) در پژوهشی به بررسی” نقش IT در دستیابی به چابکی عملیاتی:یک مطالعه موردی از حایر، چین"پرداخته است.نتایج این پژوهش مشخص می کند که فناوری اطلاعات نقش مهمی در دستیابی به چابکی عملیاتی ایفا می کند. این نتایج نشان میدهد که نفوذ IT توانایی شرکت برای پردازش اطلاعات در محیط کسب و کار آشفته را افزایش میدهد، که به بهرهوری پردازش اطلاعات و اثر پردازش اطلاعات کمک می کند. با تقویت و افزایش توانایی پردازش اطلاعات، شرکت به پاسخگویی به تغییرات بازار آمادهتر است.