ابزار بازی : ترنه ، مجول ( استخوان مفصلی زانوی پای گوسفند ) – گاهی از یک حجم مکعبی مثل کبریت بجای مجول استفاده می شود .
شکل اجرا : این بازی مخصوص شب نشینی هاست ( شب شیشه ) که بنا به رسومات ، زن هرکس که زایمان می کند ، پنج شب مردم به خانه آنها میروند وخانواده زائو خرج می دهند. و شب ششم صاحبخانه موظف است که همه بستگان و آشنایان را دعوت کند . و ترنه بازی در تمام این شبها مردان را تا پاسی ازشب سرگرم می کند . این بازی سرشار از هیجان و تماشا است . به غیر از کودکان تمامی گروه های سنی را پوشش می دهد .
تعداد بازیکنان از پنج نفر به بالا محدودیتی ندارد . و اجرای آن به این صورت است که افراد دور هم دایره وار حلقه زده و محوطه ای کوچک به نسبت تعداد شرکت کنندگان تشکیل می شود . سپس مجول را که استخوانی چهار گوش است و مکعبی شکل و دو ضلع طولی مشابه آن بعنوان شاه و وزیر جداگانه نشانه گذاری می شوند و دو طرف پهن آن هم با گذاشتن علامت بعنوان شیخ و دزد کاملاً قابل تمایزند. البته امروزبیشتر بجای مجول از کبریت استفاده میشود.
بازی با توافق گروه توسط یکنفر با انداختن مجول آغاز میشود . و به نوبت می چرخد تا اینکه از میان گروه یک نفر شاه و یکنفر وزیر شود شاه فرمان شلاق زدن را می دهد ووزیر اجرا می کند . البته در صورتی که مجول یا کبریت توسط پرتاب کننده به پهلوی دزد بغلتد و در این صورت وزیر از شاه فرمان می خواهد که : آتش یا پنبه ، یعنی محکم بزنم یا آرام و در صورت انتخاب شاه وزیر تعداد ضربات را می پرسد و شاه حکم می کند که مثلاً پنج ضربه و وزیر اگر فرمان آتش باشد پنج ضربه محکم تا آخرین حد توان به دزد میزند .
البته کسی که مجولش به پهلوی شیخ غلتیده باشد . هیچ کاره است نه فرمان میدهد و نه کتک می خورد ، هر چند که شاه و وزیر هستند از پرتاب مجول معذور هستند . خلاصه بازی با همین روند ادامه پیدا می کند تا یکنفر از اعضا شاه یا وزیر بشود و کسی که این موقعیت ها را از دست داده تا حد یک عضو ساده نزول می کند و در صورتی که دزد شود و شاه فرمان آتش بدهد کتک مفصلی می خورد . و ضربات اینقدر شدید می شوند که یکی یکی اعضای گروه استعفا می دهند . و در این حالت دوام آورندگان برنده هستند . هر چند که پیروزی به شیوه بازیهای دیگر در شاه وزیرکا ، بی اهمیت است . و مهم لحظات کوتاه و جذاب حکم روایی است و استرس های دزد شدن .
مجولا majula
نوع بازی : گروهی
رقابت: فردی
تعداد بازیکنان :نامحدود
میدان بازی: دایره ای به قطر دو تا سه متر و خطی با فاصله هفت متر از آن دایره به منزله خط شروع بازی
وسیله بازی: چندین مهره از مفصل استخوان پای گوسفند (مجول majul) و یک عدد سنگ تخت که به آن گل gal می گویند.
نحوه شروع بازی: هر یک از بازکنان مهره هیا خود را به هوا می اندازند. مهره کسی که به صورت عمودی بر زمین قرار گیرد شروع کننده بازی می شود.
برای شروع بازی مهره ها را هدف می گیرند. اگر سنگ به مهره ها برخورد کند، پس از آن می تواند بازی را از نزدیک دایره شروع کند و با هر ضربه می تواند یک یا دو مهره را هدف بگیرد. اگر بیش از دو مهره را بزند آنها را دوباره داخل دایره قرار می دهد و بار دیگر خود آنها را هدف می گیرد و اگر نتواست بازیکنی دیگر آنها را هدف قرار می دهد. اگر با هر ضربه یا توانست یک مهره را بزند بازی بوسیله همان نفر ادامه پیدا می کند تا این که چه کسی مهره بیشتری را هدف می گیرد.
پَت پَ توکا pat pa tu ka
نوع بازی: گروهی
رقابت: فردی
تعداد بازیکن: نامحدود
میدان بازی: محیط اطراف یک نشاه که به آب معروف است.
شیوه انتخاب نگهبان آب : سر گروه بازی با یک سلسله اسمهایی بازیکنان را می خواند. آخرین اسم نام هر کس شد او باید نگهبان آب باشد. این اسمها عبارتند از:
ییلک (ــــ)، بیلک()، ترکن()، تمیلک()، می پر()، تازی()، کلم()، کچو()، بشمار()، ودم()، تاسک()، توسک()، مردک()، روسک().
نحوه بازی: بدین ترتیب یک نفر نگهبان نقطه آب می شود و بقیه بازیکنان می خواهند به طور مخفیانه و سریع خود را به آب برسانند . نگهبان قبل از این که بازیکنان به آب برسند باید آنها را با دست لمس کند یا با شیء ضربه ای به آنها بزند. به این ترتیب آن بازیکن حذف می شود.
نحوه بازی در شب: در شب لازم است نگهبان فقط بازیکنان را ببیند و افرادی را که می بیند باید به مک او بیایند و زودتر دیگر بازکنان را پیدا کنند.
چه گریستکا:
این بازی حالت کشتی آزاد است که دو نفر سر، گردن، پا و دست همدیگر را می گیرند ، تا چه کسی پیروز خواهد شد.
لتنگا:
لتنگ، لنگی بافته شده و بلند که در این بازی مورد استفاده قرار می گیرد. این بازی در شب انجام می شود نفرات در میدان بازی قرار می گیرند و یک نفر از سر خطی که مشخص شده لنگ را در میان انگشتان پای خود گرفته و از پشت سر آن را به طرف میدان بازی پرتاب می کند. در حین پرتاب لنگ می گوید «لتنگ آمد خوش آمد خوشی من همین که آمد». از میان نفرات بازی هر کس لنگ را از هوا بگیرد. برای بار دوم یا بعد نوبت پرتاب به او می رسد در صورتی که نفرات لنگ را از هوا نگیرند بازی بوسیله همان یک نفر به جلو کشیده می شود تا به خط پایان برسد.
تهلیا:
چند نفر پشت به همدیگر می کنند و رو به میدان بازی دارند، یک نرف سعی دارد ضربه ای به آنان بزند و از میدان خارج شود، افرادی که دور هم هستند اگر قبل از خارج شدن او را دستگیر کنند او باید به جمع آنان بپیوندد و کسی که او را دستگیر کرده به جای او مسئول ضربه زدن می شود.
گرکچوسکا:
این بازی در شب انجام می شود. همه بازیکنان به سر خط می آیند. یک نفر شیئی را به طرف محیط بازی پرتاب می کند و بعد زا پرتاب رکدن همه نفرات به دنبال آن می گردند. هر کس آن را پیدا کرد با صدای «بردنی برد» به طرف خط می روند و کسی که شیی را پیدا کرده دوباره آن را پرتاب می کند و همچنان بازی ادامه پیدا می کند.
گرمچکا:
ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم یم شوند. یک گروه دور هم جمع می شوند یک شیئی را داخل پاها و دست های یکی از اعضای گروه قایم می کنند. گروه مقابل باید بگویند که شیء داخل دست های چه کسی است و هر کس او را پیدا کرد بار دیگر خود قایم کننده آن در میان گروه می وشد.
چوس:
این بازی همان کشتی سنتی است. دو نفر هم وزن کمر همدیگر می گیرند، تا حریف خود را به زمین بزند، اگر کسی پای خود را پشت پای حریف بدهد، خطا است و به آن «پاپلنگ»ــــ می گویند.
چکرا:
یک نفر انگشتان سبابه و شصت دو دست را مقابل هم به صورت دایره ای باز نگه می دارد و دیگر نفرات انگشت سبابه خود را به صورت عمودی در دست او می آورند و بر می گردانند او سعی دارد انگشت آنها را بگیرد، دست هر کسی را گرفت، او باید دست خود را بگیرد تا بقیه دستان خود را در دست او بیاورند و سریع برگردانند همچنان بازی ادامه پیدا می کنند.
چوکا:
یک مربع چهار ضلعی بر وری زمین رسم می کنند و حد فاصل هر ضلع را به هفت قسمت تقسیم می کنند، برای این که هر نفر این فاصله ها را بپیماید، چهار چوب که پشت و رو دارند، بر روی زمین می اندازند، با تعداد چوبهایی که به رو افتاده اند فاصله هایی تعیین شده را می پیمایند، هر کس زودتر به نقطه پایان برسد برنده است.
شاه و وزیر:
در این بازی از شش جهت کبریت دو جهت را که به صورت تخت می باشد، دزد و دو جهت را که کبریت به صورت عمودی بر روی زمین قرار می گیرد یک طرف شاه و طرف دیگر وزیر و دو طرف سر کبریت را سرباز نامگذاری می کنند. یک دور کبریت را به هوا می اندازند تا این که شاه و وزیر مشخص شوند. بعد از آن هر کس کبریت را انداخت و روی دزد آمد، شاه دستور می دهد و وزیر کتک می زند ، همچنان در دو بازی کبریت را می اندازند تا این که شاه و وزیر به دست نفرات دیگر بیفتند.
آزمایش چشم به وسیله کبریت:
چند چوب کبریت را روی سر کبریت بطرز ماهرانه ای نصب یم کنند. هر یک از نفرات به ترتیب یک چشم خود را بسته و یک دست دیگر را از نزدیک سر آرام آرام به طرف کبریت که چند چوب کبریت بر روی او قرار رگفته می برد تا چوب های نصب شده روی کبریت را هدف قرار دهد. جالب اینجاست که اکثر افراد قبل از این که دست آنها به نشانه برسد ضربه خود را در هوا می زنند که باعث خنده تماشاگران می شود.
خط خرگوش:
میدان بازی: چندین دایره نزدیک به هم با فاصله ده تا بیست متر که هر کدام جای یک بازیکن است.
نحوه بازی:
همه افراید بازی به جز دو نفر دارای یک مکان مشخص هستند. آن دو نفر که یکی به دنبال دیگری است سعی دارد نفر تعقیب شده را قبل از اینکه به خانه یکی از بازیکنان برسد لمس کند.اگر کسی را لمس کرد او باید مسئول تعقیب باشد، اگر نفر فراری به خانه هر یک از بازیکنان رسید آن بازیکن به جای او در محیط فراری می شود. مسئول تعقیب باید او را دنبال کند. گاهی در بازی که فرد فراری دونده قوی است عمداً به خانه ی بازیکنان نمی رود مسئول تعقیب نمی تواند او را بگیرد در این حالت او دور بازی حذف می شود کسی دیگر مسئول تعقیب می شود بازی ادامه پیدا می کند.
پرش:
دوازده نفر در یک ردیف با فاصله قرار می گیرند. نفر اول کاملاً نشسته و نفر دوم به بعد کم کم بلندتر از یکدیگر می نشیند. از نفر ششم به بعد بصورت نیم خیز می ایستند تا این که نفر دوازدهم کاملاً ایستاده باشد به ترتیب یک نفر کار پرش را از روی هر یک از نفرات که به طور جداگانه قرار گرفته انجام می دهد. اگر به نفری رسید و نتوانست از روی آن بپرد، پرش کننده جای آن نفر قرار می گیرد و او کار پریدن را ادامه می دهد. بازی همچنان ادامه پیدا می کند تا این که نوبت پریدن به کسی برسد که بتواند از روی فردی کاملاً ایستاده بپرد.
چه چیس کو:
این بازی به آلاکلنگ معروف است یک چوب را به صورت عمودی با ارتفاع یک متر حفر می کنند و سر آن را به صورت گرد می تراشدند، مقداری روغن بر روی چوب می ریزند و چوبی به بلندی چهار تا پنج متر که وسط آن را به اندازه سر چوب حفر شده می تراشدند و آن را بر روی چوب حفر شده بصورت افقی قرار می دهند یک نفر این طرف و یک نفر طرف دیگر بر روی آن می نشینند و به صورت دورانی بالا و پایین می شوند.
ایستگاه دوم
ایستگاه سوم
الی
ایستگاه آخر
شکل ۴-۹: ماتریس جدول زمان بندی اتوبوس ها
۴-۲-۳-۲-۱- نحوه عملکرد مدل ریاضی: این مدل در دو مرحله اصلی اجرا می شود:
مرحله اول ورود مسافران به ایستگاه: با در نظر گرفتن نرخ ورود مسافران به هر ایستگاه در ساعات شلوغ و خلوت. همچنین اطالاعات مربوط به جدول مبدأ – مقصد، بخش اطلاعات مسافران ورودی هر ایستگاه تکمیل می شود.
مرحله دوم جا به جایی مسافران بین ایستگاه و اتوبوس: عملیات پیاده و سوار شدن با توجه به زمان رسیدن هر اتوبوس به هر ایستگاه انجام میگیرد. با توجه به این نکته که در بعضی از سناریو های مورد بررسی اتوبوس ها امکان سبقت گرفتن از یک دیگر را دارند، جهت رعایت درست تقدم و تأخر ورود اتوبوس ها به هر ایستگاه ابتدا عملیات پیاده و سوار شدن برای تمام اتوبوس های ورودی به ایستگاه اول انجام میگیرد و سپس این عملیات به ترتیب برای سایر ایستگاه ها انجام می شود. برای انجام عملیات پیاده شدن اطلاعات مسافرانی که ایستگاه حاضر مقصد آنها است از ماتریس اتوبوس به قسمت اطلاعات مسافران خروجی ماتریس ایستگاه حاضر منتقل میگردد. عملیات سوار شدن نیز شامل ۴ مرحله به شرح زیر می باشد:
درنظر گرفتن حداکثر ظرفیت قابل استفاده از اتوبوس (در ایستگاه های ابتدای مسیر معمولاً مسافران بیش از ظرفیت اتوبوس سوار نمیشوند، ولی در ایستگاه های شلوغ میان خط مسافران تا حد امکان سوار میشوند)
محاسبه فضای خالی اتوبوس با توجه به حداکثر ظرفیت در ایستگاه حاضر
فضای خالی قابل استفاده = تعداد مسافران حداکثر ظرفیت در ایستگاه مورد نظر
با توجه به قسمت اطلاعات مسافران ورودیماتریس ایستگاه حاضر و زمان رسیدن اتوبوس به ایستگاه، طول صف و تعداد مسافرانی که سوار میشوند محاسبه میگردد.
(فضای خالی قابل استفاده و طول صف) حداقل = تعداد مسافرانی که سوار میشوند
در انتها اطلاعات مسافرانی که میتوانند سوار شوند از ماتریس ایستگاه به ماتریس اتوبوس منتقل و سایر اطلاعات ماتریس ایستگاه و اتوبوس نظیر زمان رسیدن اتوبوس به ایستگاه، طول صف، تعداد افراد پیاده و سوار شده و غیره به روز میگردد.
جدول زمانی خروج اتوبوس ها از ایستگاه اول در ساعات مختلف
توزیع آماری زمان توقف در هر ایستگاه
ترافیک خودرو های شخصی در ساعات مختلف
برنامه زمان بندی چراغ های راهنمایی
آنچه موجب مسئولیت مالک یا متصرف مىباشد خسارت ناشى از بنا است که آن را در کنترل و تحت نظارت دارد. پس ابتدا باید با مفهوم بنا آشنا شویم و اینکه مالک بنا کیست؟
بنا یا ساختمان در معناى اعم به هر چیزى که ساخته شده باشد اطلاق دارد . براى شناخت بنا و تعریف آن چارهاى جز رجوع به عرف و استمداد از آن نداریم معمولاً در عرف به یک مجموعه ساخته شده از گچ و سیمان و آجر و… که بر روى زمین سوار مىشود بنا مىگویند تفاوتى نمىکند این مجموعه با چه مصالحى ساخته شده است، کامل است یا ناقص . کاربرى بنا نیز در تعریف آن نقشى ندارد بنابراین تمام بناهایى که در اقصى نقاط کشور ایران به هر شکل یا هر نوع مصالحى و جنسى (بتونی- چوبى - گلى…) یا هر استفادهاى (صنعتى - مسکونى - دامدارى - کشاورزى) مشمول تعریف است. بنا باید به نحوى ساخته شود که با تعریف اموال غیرمنقول در ماده ۱۲ و ۱۳ق.م انطباق داشته باشد. در تعریف بنا باید به مواد مذکور توجه داشت پس شکل و ظاهر مجموعه نباید ما را از تعریف بنا دور سازد. ساختمانهاى پیش ساخته که در روى زمین قرار دارند و کاروانى که به اتومبیل وصل است بنا محسوب نمىشوند. قانون مدنى در ماده ۳۳۳ از واژه عمارت استفاده کرده است و تصریح دارد «صاحب دیوار یا عمارت یا کارخانه مسئول خساراتى است که از خراب شدن آن وارد مىشود…».
دیوار به آنچه از خشت، گل، سنگ، آجر یا چیز دیگر در کنار زمین یا چهار سمت خانه یا حیاط درست مىکنند و جایى را با آن محصور می سازند گفته مىشود[۶۰].
به نظر، مراد از واژه «عمارت» هر نوع بنا یا ساختمان اعم از تجارى یا مسکونى و… است اما بنا یا ساختمان مجموعه ای است که با یکدیگر ترکیب شدهاند و با الصاق به یکدیگر دوام و مقاومت پیدا کردهاند و در اثر چسبیدن به زمین با بناى دیگر به صورت مالى غیرمنقول درآمدهاند[۶۱].
در حقوق فرانسه ماده ۱۳۸۶ق.م. این کشور هم بنا را در معناى اعم گرفته است بنا را مجموعهاى از مصالح مىداند که به صورت غیرمنقول درامده[۶۲].
برخى از حقوقدانان[۶۳] این کشور ایراد گرفتهاند با بهره گرفتن از ماده ۵۱۸ ق.م که مقرر داشته زمین و بنا غیرمنقول ذاتى هستند اولاً هر بنایى غیرمنقول ذاتى است ثانیاً هر بنایی الزاماً غیرمنقول ذاتى است. بنابراین ماده ۱۳۸۶ ناظر به اموال غیرمنقول ذاتى است نه آنهایى که به منظور خاصى غیرمنقول شدهاند (غیرمنقول تبعى) مانند لولههاى آب و حیواناتى که براى کشاورزى اختصاص یافتهاند.
برخى دیگر در پاسخ به ایراد مطرح شده گفتهاند[۶۴]: هر چند که به موجب تعریف ماده ۵۱۸ق.م.ف. هر بنایى غیرمنقول ذاتى است هر مال غیرمنقول ذاتى بنا محسوب نمىشود مثلاً زمین غیرمنقول ذاتى است اما بنا نیست در تعریف بنا اظهار داشتهاند: بنا باید به صورت قابل دوام در زمین یا مال غیرمنقول ذاتى دیگرى ساخته و مستحکم شود بنابراین آشیانه و انبارهایی که پایههاى آنها در زمین مستحکم نشده است یا سنگ فرشى که در زمین قرار دارد بنا محسوب نمىشود.
با توجه به مواد ۱۲ و ۱۳ق.م. ایران که با اندک تغییراتى از حقوق فرانسه اقتباس شده است مىتوان گفت که زمین به تنهایی مال غیرمنقول ذاتى است[۶۵].
در انگلستان و آمریکا بر خلاف حقوق ایران و فرانسه منظور از بنا صرفاً زمین و اعیانى احداثى که در آن استوار یافته نیست بلکه معنایى وسیع براى آن قائل هستند به گونهاى که شامل زمین نیز می شود خواه ساختمان روى زمین وجود داشته باشد یا خیر. در نتیجه متصرف ملکى که فرزند بازدیدکنندهاى از میوههاى سمى موجود در ملک استفاده کرده و صدمه دیده مسئول شناخته مىشود[۶۶].
کمیسیون اصلاح قانون ، پیشنهاد نمود که نه تنها روى زمین و اعیانیهایی که به آن وصل هستند بطور مساوى در ساختارهاى قابل جابجایی مثل کشتىها، داربستها، نردبانها و آسانسورها اعمال شود بلکه، بطور کلى شخصی که ساختمان تحت کنترل او قرار دارد به عنوان «متصرف ساختمان» محسوب مىشود[۶۷]. (بند ۳ ماده ۱ قانون مسئولیت متصرفین مصوب ۱۳۵۷).
در پرونده بانکر براند بیان شد که این تعریف شامل دکلهاى برق، جایگاههاى سرپوشیده و آسانسور مىشود. طبق نظریه ویلرکوپاس ۱۹۸۱ حتى یک نردبان نیز ممکن به دلایل موجود جزء ساختمان محسوب شود .
گفتار دوم: مالک و متصرف
ماده ۳۳۳ ق.م ایران مالک بنا را مسئول جبران خسارات ناشى از ویرانى آن معرفى کرده است. ماده مزبور واژه «صاحب» را مترادف با «مالک» به کار برده است. اما مالک کیست؟ گاهى اتفاق مىافتد که شخصى غیر از مالک بر مال تصرف دارد و به نحوى استفاده کننده مال است یا اینکه مراقبت از مال به وى محول شده است و این شخص ممکن است مالک شئ یا شخصى غیر از مالک باشد.
بحث نخست: مالک
گفته شد مالک از نظر حقوقى در معانى ذیل به کار رفته است[۶۸]
الف: صاحب ملک ب: صاحب مال غیرمنقول اعم از زمین و غیر آن ج: صاحب اراضى: د: صاحب سرمایه در عقد مضاربه (ماده ۵۴۶ ق.م) کسى که داراى زمین است بدون اینکه شخصاً به کار کشاورزى مشغول باشد.
در عبارت فوق باز هم مانند قانون مدنى از واژه صاحب استفاده شده است. صاحب از نظر لغوى به معناى ملازم شخصى یا چیزی مىگویند و از نظر حقوقى به معناى مالک مال است[۶۹].
براى تشخیص مالک مىتوان از مواد مختلف قانونی که ما را یارى مىدهد کمک گرفت مثلاً ماده ۲۵ق.م که تصریح دارد. «تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود» یکى از ادله اثبات مالکیت تصرف به عنوان مالکیت است بنابراین اگر کسى به عنوان وکیل، امین یا نماینده در مال تصرف کند دلیل بر مالکیت او نیست. از دلایل دیگر ماده ۲۲ ق . ث است که مىگوید: «همین که ملکى مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید دولت فقط کسى را که ملک به اسم او ثبت شده یا کسى که ملک مزبور با او منتقل گردیده مالک خواهد شناخت» بنابراین در املاکى که داراى سند رسمى است شناختن مالک دشوار نیست[۷۰] ممکن است مالکیت مشاع بوده یا مفروز باشد و یا بنا به وسیله سند عادى یا رسمى منتقل شده باشد در این صورت شخصى که مالک شناخته مىشود مسئول جبران خسارت خواهد بود.
بحث دوم: متصرف
متصرف کسى است که دست در کارى دارد کسى که مال یا ملکى در تصرف و اختیار خود دارد[۷۱] کسى که مالى در اختیار دارد خواه به عنوان مالکیت باشد خواه بعنوان دیگر ولو غاصب و متصرف غیرقانونى، متصرف است .[۷۲] تصرف عبارت است از اختیار مالى را داشتن چه آن مال در سلطه متصرف باشد یا در اختیار شخص ثالث. بنابراین یک شخص ممکن است با داشتن سند رسمى مالک ملکى باشد اما بر آن تصرف نداشته باشد. مالک بطور خودسرانه نمىتواند مانع تصرفات شخص متصرف (هر چند غیرقانونى) شود مگر اینکه از طریق محاکم صالحه خلع ید متصرف غیرقانونى را خواسته و دادگاه حکم دهد. ممکن است متصرف صرفاً سلطه معنوى بر مال داشته باشد پس سلطه مىتواند معنوى یا مادى یا هر دو باشد.
متصرف باید سلطه فعلى بر مال داشته باشد بنابراین دزد یا غاصب با توجه به سلطه فعلى بر مال باید از ورود ضرر به دیگران جلوگیرى کنند.
انتقال مالکیت بنا بدون تسلیم آن به خریدار مانع از متصرف بودن فروشنده نیست . تا زمان تحویل بنا یا ساختمان، خریدار متصرف محسوب نمىشود همانطور که در بیع فاسد، تحویل مبیع به خریدار مانع از متصرف بودن خریدار نمىشود. این موضوع عام بوده و مىتوان گفت در حقوق تمام کشورها از جمله ایران و انگلیس اینگونه است.
در حقوق انگلستان و عموم کشورهایی که از نظام حقوقى کامن لا تبعیت مىنمایند نیز تعریفى از متصرف به عمل نیامده است. یک قاضى مجرب آن را عنوان کرد که عبارت متصرف صرفاً برچسب راحتى است براى انواع روابطى که مستلزم وظیفه مراقبت است با این حال مانند همه برچسبها با این برچسب باید با احتیاط برخورد کرد به عنوان مثال یک شخص ممکن است آنگونه که در قانون اموال یا قوانین مالک و مستاجر فهمیده مىشود متصرف نباشد اما ممکن است از نظر دو قانون مسئولیت متصرف مصوب ۱۹۵۷ و ۱۹۸۴ متصرف شناخته شود، مالک املاک به ضرورت، متصرف آن نیست آنچه که قاطع است عبارت است از داشتن کنترل بر روى ملک که مىتواند با یا بدون تصرف فیزیکی باشد[۷۳].
بحث تفصیلى در خصوص اینکه چه کسى متصرف ملک است در این رشته از حقوق در دعوى ویت[۷۴] علیه لاکن (شرکت با مسئولیت محدود)، بیان شده است . خواندگان که مالک یک ساختمان عمومى بودند آنرا طبق یک توافق خدماتى که وى را متقابلاً ملزم به فروش مشروبات در طبقه هم کف مىکرد به یک مدیر به امانت سپردند و به مدیر جواز زندگى در طبقه اول و پذیرائى از مهمانان داده شد هیچ گونه دسترسى مستقیم بین طبقه هم کف و اجناس موجود در طبقه اول وجود نداشت و هر کدام از دو ساختمان ورودىهاى جداگانه داشتند مهمان مدیر ، زمانى که از طبقه اول پایین مىآمد به طور مهلکى مصدوم شد زن او اقامه دعوى کرد، موضوع اساسى این بود چه کسى متصرف آن بخش از املاک بوده است ؟ در تفسیر توافق طرفین، مجلس اعیان مقرر داشت که هیچ چیزى براى جلوگیرى از متصرف شناختن دو یا چند نفر در همان ملک وجود ندارد در صورتى که آنها در کنترل آنجا سهیم بودهاند در چنین حالتى هر کدام از طرفین بسته به میزان کنترلش وظیفه قانونى مراقبت از وارد شوندگان را داشته است .[۷۵]
هر گاه فردى به اندازه کافى بر ملکى کنترل داشته باشد و تشخیص دهد که هر گونه قصورى از جانب وى در خصوص مراقبت از آن مکان ممکن است باعث ایراد آسیب به فردى شود که به طور قانونى در آنجا حضور دارد وى متصرف آن مکان و فردى که به صورت قانونى در آنجا حضور یافته مراجعه کننده قانونى تلقى مىشود.
قاضى دنینگ (Denning) تصرفات را به چند دسته تقسیم کرد[۷۶]:
-
- مالکى که ملک خود را اجاره داده است، مالک کنترل آن مکان را به مستاجر تفویض کرده است بنابراین مستاجر ساکن آنجا تلقى مىشود.
-
- مالک قسمتى از ساختمان را اجاره داده است و باقى را در تصرف خود نگه داشته است. مالک به عنوان متصرف قسمتهایی از ملک محسوب مىشود که در تصرف خود نگه داشته است.
-
- هر گاه فردى اجازه دهد از ملک وى استفاده کنند و مالک براى انجام تعمیرات اجازه ورود به ملک داشته باشد، مالک بر ملک کنترل دارد و متصرف آن محسوب مىشود.
-
- هر گاه افرادى مستقل به موجب قرارداد در ملک کسى کار کنند بطور کلى مالک به اندازه کافى بر ملک کنترل دارد که متصرف آن تلقى شود. البته امکان دارد افرادى که طبق قرارداد آنجا کار مىکنند نیز متصرف محسوب شوند این مسأله بستگى به میزان کنترلی دارد که این افراد در حین انجام کار دارند.
تصرف تا حدودى به کنترل فیزیکى واقعى بستگى دارد بنابراین مستاجری که با اجازه مالک روی بخشی از ملک کنترل دارد در مقایسه با مالک به عنوان متصرف بخشى از ملک که در اختیار او قرار گرفته مىباشد و این در صورتى است که کنترل کافى روى ملک داشته باشد. بنابراین متصرف ممکن است مالک ملک، مستاجر و صاحب مجوز یا هر شخصی باشد که از حقوق قرارداد و دعوت یا اجازه دیگران جهت ورود به ملک برخوردار است. مثل صاحب بخشى از زمین[۷۷].
بند ب تبصره ۴ ماده ۳ ق.م.م ۱۹۵۷ اشعار مىدارد «هنگامى که آسیبى به فرد مراجعهکننده وارد مىشود که در نتیجه قصور در انجام کار یا ساخت و ساز یا تعمیر باشد و وى از سوى پیمانکار مستقل به کار گمارده شده باشد متصرف آن ساختمان پیمانکار را استخدام کرده باشد. چنانچه در همه اوضاع و احوال به طور معقول رفتار کرده باشد و حصول اطمینان نموده که کار را به پیمانکار مستقل واگذار کرده است اقداماتى را در خصوص واجد شرایط بودن پیمانکار و انجام کار به طور مناسب و معقول به عمل آورده باشند تنها مىتوان به عنوان پاسخگوى برخى سئوالات نه بیشتر با وى برخورد کرد در این صورت پیمانکار به عنوان متصرف ملک تلقى مىشود.»
متصرفین یک مال ممکن است متعدد باشند اما وظیفهاى که بر هر کدام تعیین مىگردد متفاوت باشد براى مثال: مکانى که در کنار دریا به عنوان تفریحگاه مورد استفاده قرار مىگیرد ممکن است تحت کنترل مقام محلى یا متولى امور دریا یا به عنوان بخشى از وظایف وى در قبال حفاظت از دریا باشد چنانچه فردى بوسیله شیشه شکستهاى که در آنجا افتاده آسیب ببیند متصرف آنجا مقام محلى محسوب مىشود اما اگر فردى به واسطه تعمیر ساختمان آسیبب ببیند متولی امور دریا در آن ناحیه متصرف تلقى می شود[۷۸].
با توجه به اینکه در حقوق انگلستان براى شناخت متصرف ملک واژه «کنترل» را بررسى مىکنند، براى شناخت بیشتر متصرف به پرونده هریس[۷۹] علیه شرکت بیرکنهد مىپردازیم: یک مقام محلى حکمى مبنى بر خرید اجبارى منزلى را صادر کرد و آگهى نیز در مورد ساختمان مذکور درج کرد بعد از چهارده روز ملک را تصرف و ساختمان براى چند ماه تخلیه شد بعد از تخلیه، مقام محلى اقدامات امنیتى در خصوص ساختمان به عمل نیاورد شاکى که طفل چهارده سالهاى بود از دربى از منزل که هیچ امنیتى نداشت وارد شد و از پنجره طبقه دوم به پایین افتاد مجلس اعیان ابرام داشت که تصرف واقعى و فیزیکى براى تحت کنترل در آوردن الزامى نیست این واقعیت که مقام محلى حق قانونى مبنى بر کنترل ملک را دارد باعث شده است که مالکان قبلى ساختمان بیش از این متصرف محسوب نشوند مقام محلى در بهترین شرایطی بوده که مىتوانسته از بوجود آوردن آن اتفاق پیشگیرى کند[۸۰].
به نظر مىرسد این اندازه براى شناخت مالک و متصرف در حقوق ایران و انگلستان کافى باشد در طول بحث بنا به شرایط و عندالزوم به این موضوع خواهیم پرداخت.
گفتار سوم: خسارت ناشى از بنا
مسئولیت مالک با متصرف بنا منحصر به خسارات ناشى از ویرانى بنا نیست بلکه این مسئولیت را باید در معناى کلى بررسى کرد قانون مدنی ایران در ماده ۳۳۳ برخلاف حقوق انگلیس مالک بنا را مسئول خسارات ناشی از خراب شدن دیوار یاعمارت یا کارخانه معرفی می کند اما تعریفی از آن ارائه نداده است و در این باره تصریح دارد :
«صاحب دیوار یا عمارت یا کارخانه مسئول خسارتی است که از خراب شدن آن وارد میشود به شرط اینکه خرابی در نتیجه عیبی حاصل گردد که مالک مطلع بر آن بوده و یا از عدم مواظبت او تولید شده است». برای روشن شدن مفهوم ویرانی و سایر خسارات وارده غیر از ویرانی در دو مبحث به ذکر آن خواهیم پرداخت.
بحث نخست: خسارت ناشی از ویرانی
برای احراز مفهوم ویرانی و انهدام باید از عرف یاری جست و آنچه عرفاً ظهور در ویرانی داشته باشد انهدام یا خرابی محسوب میشود دکتر سنهوری بیان میدارد : که ویرانی عبارت است از انفصال و جدا شدن بنا از زمین به طور کلی یا جزیی مثل سقوط دیوار یا ریزش قطعهای از آن[۸۱].
از مواد ۳۳۳ق.م. ایران و ۱۳۸۶ق.م. فرانسه چنین استنباط میشود که خسارت باید از ویرانی بنا و ساختمان حاصل شود و در تفسیر این مواد آنچه به زیاندیده یاری میرساند تفسیر و روشن نمودن مفهوم و مصادیق بنا و ویرانی به کمک اصول و قواعد حقوقی است. گفته شد بنا عبارت است از مجموعهای به هم پیوسته که در زمین استوار است. بنابراین میتوان گفت: هرگاه تردید شود که مفهوم بنا فقط شامل قسمتهایی مانند دیوار و سقف است یا ملحقات بنا مانند در و پنجره را هم شامل میشود باید حکم داد سقوط این اشیاء از مصادیق ویرانی است[۸۲].
برخی نویسندگان[۸۳] با تفسیر موسع، ماشینالات درون کارخانه را نیز بنا محسوب کردهاند چون لفظ کارخانه عام و بر بنا و ماشینالات درون آن نیز اطلاق می شود بنابراین خسارات ناشی از خرابی ماشین آلات هم مشمول حکم ماده ۳۳۳ق.م. خواهد بود. به نظر میرسد با توجه به معنای عرفی که از بنا و مفهوم کارخانه برداشت میشود این عقیده درست باشد.
لازم نیست که تمام بنا به طور کامل و یک جا ویران شود تا مسئولیت بوجود آید ویرانی بخشی از بنا مانند دیوار، پنجره یا بالکن برای ایجاد مسئولیت کافی است.
در حقوق ایران شرط مسئولیت قطعیت یافتن ویرانی است. احتمال ویرانی برای ایجاد مسئولیت کافی نیست هر چند که دیوار کج و مایل شده باشد و احتمال قوی بر ریزش باشد. در حقوق مصر بند ۲ ماده ۱۷۷ق.م. این کشور به شخصی که در معرض خسارت ناشی از ویرانی قرار دارد اجازه میدهد از مالک بخواهد که اقدامات احتیاطی در خصوص دفع ضرر اتخاذ کند و در صورت امتناع مالک این اقدامات توسط شخص مذ کور به حساب مالک انجام شود[۸۴]. آنچه مسلم است نمیتوان از ماده ۳۳۲ق.م. در خصوص خسارت ناشی از عیوب بنا استفاده کرد چرا که صراحت در مورد ویرانی ساختمان دارد در این مورد از قواعد کلی قانون مسئولیت مدنی و مقررات تسبیب مذکور در قانون مدنی باید کمک گرفت.
بحث دوم: خسارت در غیر مورد ویرانی
ماده ۲۳۳ق.م. به خسارات غیر از ویرانی اشاره نداشته است. بنابراین در حقوق ایران برای خساراتی که در نتیجه ویرانی ملک بوجود نیامده اما از ملک به وقوع پیوسته باید به قواعد عام مسئولیت مدنی مراجعه کرد هر چندکه نتیجه و نحوه ایجاد مسئولیت برای مالک یا متصرف چندان تفاوت ندارد زیرا در هر دو حالت مسئولیت مبتنی بر تقصیر است. در حقوق[۸۵] فرانسه مسئولیت ناشی از شیء قلمرو وسیعی دارد و خسارات بسیاری را میتوان جبران کرد اما این مسئولیت مبتنی بر مالک بودن نیست بلکه بر مبنای نظریه محافظت است در حقوق این کشور محافظ کسی است که استفاده، اداره و کنترل شیء را برعهده داشته باشد با توجه به این فرمول ممکن است اشخاص دیگر غیر از مالک مسئول خسارت ناشی از بنا باشند. برخی حقوقدانان فرانسه معتقدند[۸۶] هر چند که مالکیت امارهای است بر نگهبانی شی و مالک نگهبان فرض میشود در عین حال مالک و نگهبان دو شخص متفاوت هستند که هرگاه این فرضیه را قبول کنیم به زیاندیده اجازه میدهیم بین مقررات ماده ۱۳۸۶و بند ۱ ماده ۱۳۸۴ حق انتخاب داشته باشد. در این صورت هرگاه مالک، ملک خود را اجاره داده یا موضوع حق انتفاع قرار داده باشد مسئولیت از او به متصرف منتقل میشود این حق انتخاب به سود زیاندیده است و او در مورد خسارت ناشی از ویرانی نیاز به اثبات تقصیر مالک ندارد اما علیرغم این عقیده شعبه دوم دیوان مدنی کشور در تاریخ ۳۰ نوامبر ۱۹۸۸ تصمیم گرفت که ماده ۱۳۸۶ق.م. منحصراً ناظر به ویرانی بنا است و مقررات عمومی بندد و ماده ۱۳۸۴ را در خصوص مسئولیت ناشی از هر شی که تحت حفاظت و نگهبانی شخص است نفی کرده است.
رویه قضای فرانسه تأکید نموده در مورد خسارت ناشی از غیر ویرانی بنا، ماده ۱۳۸۶ قابل اعمال نیست و زیاندیده صرفاً میتواند مالک را هرگاه نگهبان شیء باشد، به سبب مسئولیت ناشی از شیء تعقیب کند. در حقوق انگلستان تفکیک بین سبب ایجاد خسارت وجود ندارد و هر نوع خسارتی را که از بنا ایجاد شود تحت دو قانون مسئولیت مدنی متصرفین ۱۹۵۷ و ۱۹۸۴ خارج از منشأ و علت خسارت وارده قابل جبران است.
گفتار چهارم: متضرر از بنا
اشخاص متضرر از بنا در یک تقسیمبندی به دو گروه تقسیم میشوند. گروه نخست، واردین مجاز و گروه دوم واردین غیر مجاز یا متجاوزین. این دو گروه نیز هر کدام قابل تقسیم به دستهه ای متعدد میباشند. گروه نخست واردین به حکم قانون یا در نتیجه قرارداد یا دارندگان مجوز ضمنی. گروه دوم نیز قابل تقسیم به واردین غیر قانونی غیر قابل پیشبینی و قابل پیشبینی همچنین واردین عدوانی، واردین غافل و محجور میباشند. در دو مبحث به بررسی هر کدام از دو گروه معرفی شده میپردازیم.
بحث نخست: واردین مجاز
رضایت مشتری نتیجه خرید مصرف کالا یا خدماتی است که از مقایسه عایدی و هزینه ها ی خرید با نتایج مورد انتظار بدست می آید . رضایت مشتری را حالت خوشایندی که در مشتری و پس از دریافت کالا یا خدمات ایجاد می شود تعریف می کنند.
تعریف کاربردی:
رضایت مشتری در شرکتهای بیمه نتیجه رضایت از خرید خدماتی از قبیل پرداخت بموقع خسارت ، اعتماد ، تضمین و … از طرف بیمه گر میباشد .
۱-۶-۳- خدمات
تعریف نظری:
خدمت فرآیندی است مشتمل بر یک سری از فعالیت های کم و بیش نامحسوس که به طور طبیعی اما نه لزوما همیشگی ، در تعاملات بین مشتریان و کارکنان و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های ارائه کننده خدمت، روی داده تا راه حلی برای مسائل مشتریان باشد(Gronross,C2000).
تعریف کاربردی:
خدمات ، طرز رفتار و نحوه برخورد کارکنان شعب بیمه با مشتریان ، جوابگویی، پرداخت بموقع خسارت، سرعت در کار، کیفیت ارائه خدمات و موقعیت مکانی بیمه میباشد.
۱-۶-۴- کیفیت خدمات
تعریف نظری :
پاراسورامان کیفیت را سازگاری پایدار با انتظارات مشتری و شناخت انتظارات مشتر ی از خدمات خاص میداند(Parasuraman et al.1985).
برداشت و طرز تلقی مشتریان از خدمات ارائه شده (Davies et al, 1999).
کیفیت خدمت به عنوان یک مقیاس یا عامل سنجش رضا یتمندی مشتری به عنوان عاملی مهم مطرح می شود.
تعریف کاربردی:
زمانی که انتظارات مشتریان با خدمات ارائه شده در بیمه مطابقت داشته و انتظارات مشتریان برآورده گردد بدین مفهوم میباشد که خدمات ارائه شده دارای کیفیت میباشد.
۱-۶-۵- مدل سروکوال
مدل مفهومی خدمات توسط پاراسورامان و همکارانش در سال ۱۹۸۵ مطرح گردید و پس از مطالعات این گروه به ابزار استانداردی جهت اندازه گیری کیفیت خدمات تبدیل شد. این ابزار در ادبیات کیفیت خدمت با نام «سروکوال» مصطلح گردیده است. ((Parasuraman et al.1985
هدف از طراحی سروکوال ارزیابی کیفیت خدمات بر مبنای ادراک مشتریان است که در پنج بعد کیفیت خدمات را مورد ارزیابی قرار می دهد که عبارتنداز:
-
-
-
-
-
-
-
- عوامل محسوس:
-
-
-
-
-
-
تعریف نظری :
این شاخص در برگیرنده کلیه تجهیزات، تسهیلات، فضای عمومی سازمان، ظاهر کارکنان، ونهایتاً مجراهای ارتباطی می شود.
تعریف کاربردی:
- وسایل و تجهیزات مدرن هستند
- ظاهر تجیهزات و تسهیلات فیزیکی مناسب و جذاب است.
- محیط سازمانی و خدماتی تمیز و پاکیزه است.
- ظاهر کارکنان مرتب و آراسته است.
میتوانند از طریق تولید، ایجاد و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواسته های خود را برآورده سازند. تأکید مدیریت بازاریابی، بیشتر بر تعیین محصولات و یا خدمات سازمان بر مبنای نیازها و خواسته های مشتریان موردنظر و نیز استفاده از قیمتگذاری ارتباطات و توزیع مؤثر جهت آگاهی دادن، ایجاد تحرک و انگیزه و ارائه خدمات به مشتریان است (یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰). از این رو میتوان بازاریابی را طرز تفکری اقتصادی قلمداد کرد که عبارت است از راه حل رسیدن به اهداف سازمانی و یکپارچه نمودن فعالیتهای بازاریابی به منظور تشخیص و تامین نیازها و خواسته های بازارهای هدف، بطوریکه بتوان نسبت به رقبا بهتر و موثرتر عمل کرد. مفهوم بازاریابی را به اشکال گوناگون به شرح ذیل بین گردیده است:
-
- خواسته ها و نیازها را شناسایی و به آنها پاسخ دهید.
-
- اولویت با مردم است؛
-
- همگی در منافع شریک هستیم؛
-
- شما همه کاره هستید؛
-
- مطابق میل شماست.
پیتر دراکر[۶] (۱۹۷۳) هم معتقد است که هدف بازاریابی، فروش فراوان است. وی معتقد است که هدف این است که مشتری شناخته و نیازهای او درک نموده، بطریقی که کالا یا خدمت، با نیازهای او منطبق گردد و کالای خود را به فروش برساند (محب علی و فرهنگی، ۱۳۹۰: ۳).
در نهایت می توان گفت تلاش علم بازاریابی بر این است که شیوه های رفتار مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد. این تلاشها برای سازمانها، مشتریان و جامعه تاثیراتی را به همراه دارد. کلیه افراد در جامعه در مقطعی از زمان به عنوان مشتریان یا مصرف کنندگان مطرح میشوند، بدین سبب شناخت و درک رفتار مصرف کننده برای همگی ما ضروری است. برای شناخت و تحکیم موقعیت محصول لزوماً نیازی به خرید یا استفاده از آن نیست بلکه از طریق ارتباطات با مصرف کنندگان و یا سایر منابع اطلاعاتی و حتی ارتباطات در مورد نام تجاری شرکت سازنده میتوان به آن دست یافت (مرتضوی، ۱۳۸۹).
۲-۲) دانش بازاریابی
در زمینه سازمانی، دانش به عنوان کل از چندین زیر دانش تشکیل می شود. این زیر دانش ها براساس زنجیره ارزش پورتر: دانش سازمان، دانش مدیریت منابع انسانی، دانش توسعه فنی، دانش لجستیک (داخلی و خارجی)، دانش عملیاتی، دانش بازاریابی و فروش و دانش خدمات هستند. یکی از مهم ترین زیر دانش ها، دانش بازاریابی است. پیتر دراکر می گوید، “از آنجا که هدف کسب و کار خلق مشتری است، هر کسب و کاری تنها دو وظیفه دارد: بازاریابی و نوآوری. بازاریابی و نوآوری ایجاد ارزش می کنند و مابقی هزینه اند” (Hamidizade & Azizi, 2009). برای تعریف دانش بازاریابی، باید به معنای بازاریابی رجوع کرد. هدف اساسی بازاریابی سودبخشی به مشتریان است. اظهارات اهمائی[۷] (۱۹۸۳) در ارتباط با ۳Cs مبنای مناسبی برای دسته بندی دانش بازاریابی است. مشتری[۸]، رقبا[۹] و شرکت[۱۰] ۳Cs هستند. شرکت ۴Ps و STPبخش بندی[۱۱]، هدف گذاری[۱۲] و موقعیت یابی[۱۳] را بر اساس جمع آوری اطلاعات از رقبا و مشتریان طراحی می کنند.
جدول (۲-۱) خلاصه ای از اجزاء تشکیل دهنده دانش بازاریابی
| اجزاء تشکیل دهنده دانش بازاریابی | منبع |
| اطلاعات سازمان دهی شده و ساختاری در ارتباط با بازارها، مشتریان، رقبا و روندها | تیسای و شیح[۱۴] (۲۰۰۴) |
| دانش مشتری، دانش مصرف کننده و دانش بازار | شاو و همکاران[۱۵] (۲۰۰۱) |
| آگاهی از عوامل، کنترل عوامل و کاربرد دانش در بازارهای جدید | لورنزون و همکاران[۱۶] (۲۰۰۵) |
| مدیریت توسعه محصول (PDM)، مدیریت زنجیره تامین (SCM) و مدیریت روابط با مشتری (CRM) | اسریواستا [۱۷] (۱۹۹۹) |
| فرایند دانش مشتری، تلاقی تحقیق و توسعه – بازاریابی و دانش رقبا | لی و کالانتون[۱۸] (۱۹۹۸) |
| دانش مشتریان، رقبا و بازار | دشپاند[۱۹] (۱۹۹۹) |
منبع: (Hamidizade & Azizi, 2009)
دانش در ارتباط با نیازها، خواستها، عواملی که بر وفاداری، رضایت آنها تأثیر میگذارد (اولین C)، دانش در ارتباط با رقبا (شناسایی آنها)، استراتژیها و طرحهای آنها (دومین C) مبنای برای طراحی ۴Ps هستند و استراتژیهای STP بوسیله شرکت (سومین C) است. پس شرکت تلاش میکند تا تناسب مناسبی میان مشتریان، رقبا و خودش پیدا کند. دیدگاه های متفاوتی در ارتباط با اجزاء دانش بازاریابی وجود دارد که در جدول بالا خلاصه شدهاند (حمیدی زاده و خیرخواه عسکرآباد، ۱۳۹۱).
۲-۳) قابلیتهای بازاریابی

