رهبری تحولآفرین محیطی را ایجاد می کند که موجب خلق دانش، حفظ، تسهیم و بهره برداری از آن می شود. رهبران تحولآفرین منبع کلیدی نفوذ بر فرهنگ سازمانی هستند. از طریق ایجاد و حفظ نوعی فرهنگ و جو سازمانی که تلاش های خلاق را ترویج و انتشار یادگیری را تسهیل می کند، رهبران میتوانند خلاقیت سازمانی را ارتقاء دهند. به طور خاص، با بهره گرفتن از کاریزما، تحریک ذهنی و توجه فردی به کارکنان رهبران تحولآفرین کارکنان خود را به خلق و تسهیم دانش برمیانگیزانند (Bryant, 2003:4).
در مطالعه ای که توسط پولیتیس انجام شد، یافتههای تحقیق نشان داد که برخی از عوامل رهبری تحولآفرین اکتساب و انتقال دانش را ممکن میسازد (ابطحی و خیراندیش، ۱۳۹۰: ۲۰۳).
به طور خلاصه نقش رهبر در شکلدهی شرایط مطلوب برای انتقال و تسهیم دانش در سازمان ها به دو شکل می تواند بروز پیدا کند: رسمی و غیررسمی.
نقش رسمی رهبر از طریق موارد زیر ایفا می شود:
گسترش تکنولوژی مناسب برای انتقال دانش (اینترنت، پروتالها، پایگاههای داده، بانکهای اطلاعاتی)
ایجاد ساختار سازمانی مورد نیاز برای انتقال و تسهیم دانش (گروه های کاری، سلسله مراتب کمتر، تفویض اختیارات)
توسعه یادگیری سازمانی (یادگیری سیستماتیک، حمایتها و توسعه های سازمانی برای آموزش)
نقشهای غیررسمی رهبری در قالب:
تأثیر بر فرهنگ سازمانی (گشودگی، صداقت، تحمل خطاها، برقراری ارتباط)
سبکهای مدیریتی (ارتباطات باز، رسمیت کم، عدم تمرکز)
رهبری تبادلی می تواند در قالب رسمی روی انتقال و تسهیم دانش تأثیر گذارد و رهبری تحولآفرین به طور غیررسمی انتقال و تسهیم دانش را تحت تأثیر قرار میدهد. طرح مفهومی آن در شکل زیر ارائه شده است:
۱۴-۲ ابعاد و ویژگیهای رهبری دانش
پولیتیس[۱۸۷] (۲۰۰۱) تحقیقاتی را برای شناسایی شیوه مناسب رهبری جهت کسب دانش انجام داده است. وی بر مبنای بررسیهای خود شیوه مدیریت مشارکتی و رهبری خودمدیریتی را مشوق تسهیم، کسب و خلق دانش در سازمان میداند. از نظر وی رهبران دانشپرور به طور خاص دانش سازمانی را مدیریت نمینمایند، لیکن شناسایی و به کارگیری دانش سازمانی را از مأموریتهای خود میدانند پولیتیس به این رهبران عنوان رهبران توانمندساز دانش میدهد و ویژگیهای زیر را برای آن ها برمیشمرد:
تشویق ارتباط سازمانی
تشویق کارکنان به مذاکره و گفتگو
تشویق کارکنان به تسهیم دانش
تشویق کارکنان به تعامل در جهت کسب دانش
ترغیب اعضاء تیم به جمعآوری و کسب دانش و اطلاعات جهت نظارت بر عملکرد خود (Politis, 2001:358)
رهبری دانش منحصر به سطح خاصی از سطوح سازمانی نبوده و می تواند در هر سطحی ظاهر شود. از منظر وی چهار وظیفهی اصلی رهبران دانش عبارتند از:
جهتدهی سازمان به سمت یادگیری: رهبر اطلاعاتی چون چشماندازها، اهداف و استراتژی های سازمان، نیازهای مشتریان، نتایج ارزیابی عملکرد و سایر اطلاعات لازم برای خلق دانش را در اختیار کارکنان قرار میدهد و به آنان میگوید که یادگیری خود را بر روی چه سرفصلهایی متمرکز نمایند.
حمایت از فرایند یادگیری فردی و گروهی: رهبران از طریق تشویق، حمایت و هدایت کارکنان در جریان یادگیری نقش معلم یا مربی برای کارکنان ایفا نمایند.
خلق فضایی که یادگیری را مورد حمایت قرار دهد: رهبر با مداخله در محیط، محیط کاری را برای یادگیری امن و حمایتگر مینماید.
تبدیل خود به الگوی سایرین: رهبر دانش در عمل الگوی کارکنان است، پرویت (۲۰۰۳) نیز بر این نکته تأکید دارد که رهبران زمانی در گسترش یادگیری و خلق دانش موفق خواهند بود که پیش از سایرین عادات، روشها و مفروضات شخصی خود را در جهت پذیرش گسترش فرهنگ یادگیری تغییر دهند. این ابعاد در شکل ۱۶-۲ به تصویر کشیده شده اند .
امروزه اغلب مؤسسات به اهمیت نقش مدیران در اجرای تغییرات سازمانی پیبردهاند. برایان برگرون رهبری دانش و نقشهایی را که برعهده رهبران دانش است در پنج شکل بیان می کند.
مدیر ارشد دانش[۱۸۸]
وظیفهی مدیر ارشد دانش این است که کل سازمان را نسبت به اهمیت دانش بهعنوان یک منبع آگاه سازد. کارشناس ارشد دانش یک پست ارشد مدیریتی و استراتژیک است که بر ارتقاء، انتقال و تسهیل فعالیتهای مدیریت دانش در شرکت تمرکز دارد. مدیر دانشی کل مستقیماً به [۱۸۹]CEO گزارش میدهد.
تحلیلگر دانش[۱۹۰]
پست تاکتیکی سطح پایین تا میانی است،که یادگیری و ترویج الگوهای عملکرد مطلوب را در سازمان برعهده دارد. خطری که از طرف این افراد سازمان را تهدید می کند، این است که آن ها میتوانند فعالیتهای حمایتی شرکت را به بیرون از شرکت منتقل سازند، بدون اینکه هیچ اثر و نشانهای برای یادگیری بهجا بگذارند.
مهندس دانش[۱۹۱]
پست تاکتیکی و سطح پایین است، که بر جمعآوری اطلاعات از متخصصان و ارائه آن ها به شکلی سازمانیافته در سیستمهای مبتنی بر کامپیوتر متمرکز میباشد. این اطلاعات قابل مشارکت و ذخیرهسازی در شرکت است. مهندسان دانشی به تعامل بین کارکنان و تکنولوژیهای کامپیوتری (مانند سیستمهای تخصصی و برنامههایی که قدرت تصمیم گیری متخصصان را تقلید می کند) شکل می دهند.
مدیر دانشی[۱۹۲]
پستی تاکتیکی و میانی میباشد که هماهنگی کار بین مهندسان و تحلیلگران دانشی را به ویژه در سازمانهای بزرگ برعهده دارد. امکان دارد مدیران دانشی به کارشناس ارشد دانش (CKO) یا کارشناس ارشد اطلاعات (CIO) و یا مدیر اجرایی (CEO) گزارش دهند.
کارگزار دانش[۱۹۳]
یک پست تاکتیکی، سطح پایین و غالباً غیررسمی و موقتی است، که معمولاً با شرکتهای کوچکتر در ارتباط هستند. کارگزاران دانش در مقایسه با سایر شکلهای رهبری دانش، از کمترین تجربه رسمی در زمینه اصول مدیریت دانش برخوردار هستند و معمولاً مسئولیتهای ابتدایی را در شرکت برعهده دارند(برگرون،۱۳۸۶).
۱۵-۲ صندوق ضمانت صادرات ایران
یکی از عواملی که همواره موجبات نگرانی صادرکنندگان را فراهم می آورد، وجود ریسک های سیاسی و تجاری در روند صادرات آن ها می باشد، چرا که تحقق هر یک از این ریسک ها موجب عدم وصول وجه کالا و خدمات صادره از سوی آن ها می گردد. عدم وصول به موقع مطالبات از خریداران خارجی در اغلب اوقات صادرکننده را در تنگنای مالی قرار داده و در نتیجه باعث ناتوانی وی در ایفای تعهدات مالی وی به اعتبار دهندگان داخلی و گاهی اوقات منجر به ورشکستگی کامل وی می گردد. به منظور تشویق صادرکنندگان به توسعه فعالیت های صادراتی خود و کاهش نگرانی آن ها در این زمینه و ارائه پوشش های لازم به آن ها در مقابل ریسک های سیاسی و تجاری، دولت ها اقدام به ایجاد شرکت های بیمه اعتبار صادراتی می نمایند. این قبیل شرکت های بیمه عمدتاً وابسته به دولت و متکی به حمایت های مالی آن بوده و اغلب ریسک هایی را پوشش می دهند که معمولاً از سوی شرکت های بیمه تجاری قابل پوشش نیستند. در این راستا و به منظور تأمین امنیت مالی صادرکنندگان ایرانی و در نتیجه توسعه مؤثر صادرات غیر نفتی کشور، صندوق ضمانت صادرات ایران به عنوان یکی از زیر مجموعه های وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت با شخصیت مالی و حقوقی مستقل تأسیس گردید. این صندوق به پشتوانه حمایت های مالی دولت، علاوه بر پوشش ریسک های سیاسی و تجاری صادرات، با صدور انواع ضمانتنامه اعتباری، به تأمین منابع مالی مورد نیاز صادرکنندگان نیز کمک می نماید.ا
۱۶-۲ تاریخچه صندوق ضمانت صادرات ایران
پس از تأسیس مرکز توسعه صادرات ایران، در سال ۱۳۴۶ ضمانت صادرات به عنوان یکی از وظایف اولیه توسعه صادرات نیز پیش بینی شده بود، لذا ضرورت تأسیس مؤسسهای به نام صندوق ضمانت صادرات ایران کاملاً احساس میشد. این ضرورت بخصوص پس از تنزل ارزش دلار نسبت به ریال در سال ۱۳۵۱ بیشتر احساس گردید. در پی کاهش ارزش دلار در مقابل ریال و در نتیجه کمبود درآمدهای نفتی در اوایل دهه ۵۰ و به منظور پوشش صادرات ایران در مقابل ریسک های عمده تجاری و سیاسی، صندوق ضمانت صادرات ایران با همکاری آنکتاد، به عنوان تنها شرکت دولتی بیمه اعتبار صادراتی وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت در سال ۱۳۵۲ تأسیس گردیده و اساسنامه آن در ۲۳ ماده به تصویب مجلس رسید، فعالیت خود را تحت نظارت مرکز توسعه صادرات ایران آغاز نمود. هدف از تشکیل صندوق ضمانت صادرات، افزایش صادرات غیرنفتی و حفظ حقوق صادرکنندگان در برابر خطرهای مالی و تضمین اعتبارات برای صدور ذکر گردیده است.
البته عمر این سازمان تازه تأسیس چندان طولانی نبود چرا که با بالا رفتن قیمت نفت در نتیجه تحولات سیاسی در منطقه خاور میانه در اواسط دهه ۷۰ میلادی، درآمد نفتی کشور افزایش یافته و همین موضوع باعث شد که صندوق ضمانت صادرات ایران بدست فراموشی سپرده شده و فعالیت های آن به طور کامل متوقف گردد.
پس از ده سال عدم فعالیت، بار دیگر صندوق ضمانت صادرات ایران به عنوان یک سازمان وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت و با شخصیت حقوقی و مالی مستقل مجدداً در سال ۱۳۷۳ فعالیت خود را آغاز نمود تا به صادرکنندگان در بازیافت موقعیت تجاری خود که در اثر ۸ سال جنگ تحمیلی مختل شده بود کمک نموده و موجبات افزایش درآمدهای غیر نفتی را فراهم آورد.
۱۷-۲ ریسک های تحت پوشش صندوق
بر اساس ماده۵ قانون صندوق ضمانت صادرات، مطالبات صادرکننده از خریداران کالا و خدمات صادراتی در مقابل خطرهای ناشی از امور زیر و به ترکیب و تا میزانی که در آئین نامه مربوطه مشخص میگردد توسط صندوق تضمین می شود. مشروط به اینکه ناشی از عدم انجام تعهدات صادرکننده نباشد.
۱-۱۷-۲ ریسک های تجاری
- استنکاف خریدار از قبول کالای صادرشده یا خدمت انجام شده.
- عدم پرداخت بهای کالا یا خدمت در سررسید مقرر.
- عدم توانایی مالی خریدار به دلیل ورشکستگی یا اعسار یا توقف.
۲-۱۷-۲ ریسک های سیاسی
- بروز جنگ یا حالت جنگ.
- تیره شدن روابط و یا قطع روابط سیاسی با کشور خریدار به نحوی که در نتیجه آن، صادرکننده موفق به دریافت مطالبات خود در سررسید آن ها نشود.
- اعمال سیاست های اقتصادی که موجب مسدود شدن مطالبات صادرکنندگان شود.
- اعمال سیاست های مربوط به محدودیت های وارداتی و ارزی در کشور خریدار.
راغب اصفهانی میگوید:
التفقه هو التوسل بعلم ظاهر الی علم باطن
تفقه یعنی دست یابی به علم باطن از علم ظاهر.
تفقه آن است که انسان از ظاهر باطن را کشف کند، از پوست مغز را دریابد، از آنچه به چشم میبیند و حس میکند، آنچه حس نمیکند را درک نماید. معنای تفقه در دین این شناخت روح دین و امتفا نکردن به شناختهای سطحی آن است.
علاوه بر اینکه تحصیل علوم دینی، خود یکی از اقسام مهم بندگی خداوند است، کسی که نسبت به مبانی و آموزههای دینی، شناخت و فهم خوب و قابل قبول پیدا کند، ، با پی بردن به ظرائف مکتب وحی و شناخت حقایق تعالیم معصومین: لذتی زائد الوصف برایش پدید میآید. همان طور که در زندگی بسیاری از علما و فقهای بزرگ، جد و جهد و کوشش فراوان در جهت فعالیتهای علمی و تعلیم و تعلم حتی تا واپسین روزهای زندگی دیده میشود. این جد و جهدِ پایان ناپذیر، نشئت گرفته از لذت و حلاوتی است که فقها از تفقه در دین -چه به معنای اصطلاحی فقه و چه به معنای لغوی آن- احساس میکنند و میچشند.
۱٫۳٫۱٫۱۲٫ شکیبایی بر مصیبتها و ناملایمات
مصیبتها و ناملایمات زندگی، هر یک امتحانی از جانب خداوند متعال اند که اگر انسان در برابر آنها صبر و بردباری پیشه کند، از طرف خداوند متعال مأجور خواهد بود. اینجا شایسته است حدیثی که در قسمت قبل نقل شد را تکمیل کنیم. امیرالمؤمنین۷ فرمودهاند:
لَا یذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقِیقَهِ الْإِیمَانِ حَتَّی یکونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ الْفِقْهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الْمَصَائِبِ …[۱۴۸]
انسان از حقیقت ایمان نمیچشد تا اینکه در او سه خصلت باشد… و شکیبایی بر سختیها و مصیبتها…
صبر در لغت به معنای در تنگنا قرار دادن و حبس نفس است و در علم اخلاق عبارت است از استقامت و پایداری در برابر سختیها و مشکلات، مضطرب نگشتن در مقابل حوادث و گرفتاریها و ثبات و اطمینان نفس در همهی حالات زندگی. نشان بارز صبر، حفظ اعضا و جوارح از حرکات غیر متعارف و ناهنجار و نگهداری زبان از شکوه کردن میباشد.
وادار ساختن نفس به دستورات شرع و بازداشتن آن از منهیّات و از امور نامطلوب را میتوان در زمره مصادیق روشن و اقسام مهم صبر به حساب آورد. به همین جهت است که مؤمن در برابر وسوسههای شیطانی و خواستههای نفسانی، کوه آسا مقاومت کرده، در گهوارهی رنجها و سختیها، پیوسته درس استقامت میآموزد و در دامن طوفانها و بلاها از صخرهها سخت تر و از کوهها استوارتر باقی میماند.
آری! فشارها و سختیها و شکستها و ناکامی ها، نه تنها زیان بخش نبوده و خط قرمز به حساب نمیآید، بلکه موضع گیری صحیح در برابر آنها زمینه را برای برانگیختن استعدادهای نهفته فراهم ساخته، ساختمان اخلاقی انسان را متحول میکند. بهرهگیری صحیح از این فرصتها که در مواردی راه را برای دستیابی به سرچشمهی لایزال نیروهای درونی هموار می کند، شخصیت آدمی را در راستای رشد روحی و کمال حقیقی، از ارتقای معنوی روز افزون برخوردار میسازد.
امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
عَلَیکمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ لَا دِینَ لِمَنْ لَا صَبْرَ لَه[۱۴۹]
بر شما باد به شکیبایی، زیرا کسی که صبر ندارد دین ندارد.
دین داری تنها در پرتو پایداری و شکیبایی میسر میگردد و قرآن و فرمایشهای معصومین: از یک سو و عقل و تجربه از سوی دیگر شاهد و گواه روشن بر آن است که بیصبری و نابردباری به تدریج باعث ضعف ایمان و اندک اندک موجب از کف رفتن دین آدمی میشود.
گاهی در اثر صبر بر مصیبت و بلا مقام انسان به درجهای میرسد که در هر حال از خداوند راضی خواهد بود. مانند آنچه از زینب کبری۳ در پاسخ ابن زیاد ملعون نقل شده، که فرمودند:
مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا[۱۵۰]
هیچ چیز جز زیبایی ندیدم
آنچنان ایمان در وجود مقدس حضرت زینب متجلی شده بود که از عمق جان به آنچه خدای متعال از راضی بود، رضایت داشت: پسندم آنچه را جانان پسندد.
۱٫۳٫۱٫۱۳٫ اندازه گیری نیکو در امر زندگی
سومین و آخرین عاملی که امیرالمؤمنین۷ در آن روایت شریف برای چشیدن طعم ایمان بیان میفرمایند، حسن تقدیر در امر معاش است. امیرالمؤمنین۷ میفرمایند:
لَا یذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقِیقَهِ الْإِیمَانِ حَتَّی یکونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ الْفِقْهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الْمَصَائِبِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعَاشِ[۱۵۱]
انسان چیزی از حقیقت ایمان نمیچشد مگر سه خصلت در او باشد… و نیکو اندازه گیری کردن در امر زندگی.
«تقدیر المعیشه» یعنی اندازهگیری میزان دخل و خرج، مدیریت زندگی در امور مالی و اقتصادی، مدیریت درآمدها و هزینهها. کنترل و نظارت صحیح زندگی در عرصههای تولید، مصرف، خرید، بدهیها و طلبها، تنظیم روابط صحیح برای انفاق، احسان، پرداخت خمس و زکات ، صدقه و… . در انفاق و احسان نیز باید حد و اندازه را رعایت کرد به گونه ای که نه آفت بخل دامنگیر آدمی شود و نه با زیادهروی در آن، نداری و فقر دامن انسان را بگیرد[۱۵۲]. اهمیت این امر به اندازهای است که در برخی روایات حسن تقدیر در معیشت از عوامل اکمال دین و اصلاحِ امر شمرده شده است.
۱٫۴٫ محبت اهلبیت:
محبت اهلبیت: بالاترین عبادت خداست؛ چرا که امام صادق۷ میفرمایند:
إِنَّ فَوْقَ کلِّ عِبَادَهٍ عِبَادَهٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیتِ أَفْضَلُ عِبَادَهٍ[۱۵۳]
بالاتر از هر عبادتی عبادت دیگری است، و دوستی ما اهلبیت بالاترین عبادت است.
در این عبادت نیز لذت زائد الوصفی وجود دارد، همان طور که امام باقر۷ میفرمایند:
مَنْ أَصْبَحَ یجِدُ بَرْدَ حُبِّنَا عَلَی قَلْبِهِ فَلْیحْمَدِ اللَّهَ عَلَی بَادِئِ النِّعَمِ قِیلَ وَ مَا بَادِئُ النِّعَمِ قَالَ طِیبُ الْمَوْلِدِ[۱۵۴]
هر کس که در قلب خود خنکی محبت ما اهلبیت را مییابد، پس باید خدا را بر نعمت ابتدایی شکر کند. گفته شد نعمت ابتدایی چیست؟ فرمود: حلال زادگی.
خنکای این لذت و حلاوتِ این نعمتِ بزرگ الهی به جایی میرسد که در کلام جناب ابوذر، از امیرمؤمنان۷ به عنوان بهاری یاد میشود که انسان در آن آرامش مییابد، به این گزارش توجه کنید:
مَرِضَ أَبُوذَرٍّ فَأَوْصَى إِلَى عَلِیٍّ ع فَقَالَ بَعْضُ مَنْ یَعُودُهُ لَوْ أَوْصَیْتَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عُمَرَ کانَ أَجْمَلَ لِوَصِیَّتِک مِنْ عَلِیٍّ قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَوْصَیْتُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَقَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَلرَّبِیعُ الَّذِی یُسْکنُ إِلَیْهِ وَ لَوْ قَدْ فَارَقَکمْ لَقَدْ أَنْکرْتُمُ النَّاسَ وَ أَنْکرْتُمُ الْأَرْضَ قَالَ قُلْتُ یَا أَبَاذَرٍّ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ أَحَبَّهُمْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَحَبُّهُمْ إِلَیْک قَالَ أَجَلْ قُلْنَا فَأَیُّهُمْ أَحَبُّ إِلَیْک قَالَ هَذَا الشَّیْخُ الْمَظْلُومُ الْمُضْطَهَدُ حَقَّهُ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ[۱۵۵]
ابوذر بیمار شد پس به علی۷ وصیت کرد. یکی از عیادت کنندگان ابوذر گفت: اگر به امیرالمؤمنین عمر وصیت میکردی زیباتر بود از اینکه به علی وصیت کنی. ابوذر پاسخ داد: به خدا سوگند به امیرالمؤمنین حقیقی و واقعی وصیت کردم. به خدا قسم مسلماً او بهاری است که در آن آرامش یافته میشود واگر از شما جدا شود مردم و زمین را نخواهید شناخت.
راوی گوید: گفتم که ای ابوذر! محبوبترین مردم نزد رسول خدا۹ محبوبترین مردم نزد تو نیز هست؟
ابوذر گفت: آری.
پرسیدیم: پس چه کسی را بیش را همه دوست میداری؟
ابوذر پاسخ داد: این پیر مردِ مورد ستم قرار گرفتهای که حقش پایمال شده است، یعنی علی بن ابی طالب۸٫
در این کلام به روشنی دیده میشود که محبت امیرمؤمنان۷ برای ابوذر و دل و جان او در چه جایگاهی است. در هوای بهار، انسان آرامش خاص و شیرین و لذت بخشی دارد. تشبیه زیبای ابوذر و اینکه امیرمؤمنان۷ بهار آرامش بخش جان و دل است، حقاً برخاسته از لذتی وصف ناشدنی است که این صحابی بزرگ پیامبر۹ ، از محبت مولایش و دفاع از ساحت مقدس او، حس میکند. او در این سخن علی بن ابی طالب را امیرالمؤمنین حقیقی و واقعی معرفی نمود و بی شک مراد ابوذر از این کلام رد سخن گویندهای است که خلیفهی دوم را به این نام خواند و مقصود ابوذر این بود که بگوید او امیرالمؤمنینِ دروغین و بی اعتبار است.
سلام خدا بر ابوذر که تنها جان سپرد و به تعبیر رسول خدا۹، تنها نیز مبعوث میگردد (یبعث وحده)[۱۵۶].که این بیان، کنایه از بلندا و رفعت مقام ابوذر است.
در آموزههای دینیِ گزارش شده از معصومین:، تعابیری وجود دارد که نشان میدهد محبت اهلبیت: لذت خاصی دارد. از جمله از امام صادق۷ نقل شده است که فرمودند:
مَن وَجَدَ مِنکُم بَرْدَ حُبِّنَا عَلَی قَلْبِهِ فَلْیحْمَدِ اللَّهَ عَلَی أُولَی النِّعَمِ قُلْتُ وَ مَا أُولَی النِّعَمِ قَالَ طِیبُ الْوِلَادَهِ[۱۵۷]
هر کس از شما خنکای محبت ما را در قلبش احساس میکند پس باید خدا را بر اولین نعمتها شکر گوید. راوی میگوید به آن حضرت عرض کردم: اولین نعمتها چیست؟ آن حضرت فرمودند: حلال زادگی.
و نیز شیخ صدوق از امام صادق۷ این چنین گزارش میکنند که خطاب به اصحاب خود فرمودند:
مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنَا عَلَی قَلْبِهِ فَلْیکثِرِ الدُّعَاءَ لِأُمِّهِ فَآنها لَمْ تَخُنْ أَبَاهُ[۱۵۸]
هر کس از شما که خنکای محبت اهلبیت را در دلش احساس میکند پس باید برای مادر خویش بسیار دعا کند چرا که او (با پاکدامنی) به پدرش خیانت نکرده است.
مدل برنامه ریزی استراتژیک
حسنقلی پور، آقازاده(۱۳۸۴)؛ خنیفر، وکیلی(۱۳۸۷)
دیدگاه بازاریابی
گلابی، خدادادحسینی، یداللهی فارسی، رضوانی(۱۳۸۹) اخوان صراف(۱۳۸۶) هیل، رایت(۲۰۰۰)
گلابی، خدادادحسینی، رضوانی، یداللهی فارسی(۱۳۸۹)
رضوانی، گلابی(۱۳۹۰)؛ فاربر(۱۹۹۹)؛ استوک[۹۲](۲۰۰۰)؛ موریس، کوراتکو(۲۰۰۲)
اسد سعدی، افتخار(۲۰۱۱)
شیوه های کنترل، فرهنگ سازمانی، شیوه ارتباطات
انصاری، سلمانی زاده(۱۳۸۸)، خنیفر، وکیلی(۱۳۸۷)، صمدآقایی(۱۳۸۸)
ارزیابی عملکرد، تحمل ریسک، و نقش خلاقیت و کارکنان
خنیفر، وکیلی(۱۳۸۷)
تحقیق و توسعه، ارزیابی محیط داخلی و خارجی، سیستم پاداش دهی
صمدآقایی(۱۳۸۸)
شیوه جذب سرمایه از بازارهای مالی
افجه، سجادی نائینی (۱۳۸۹)
از نظر اهداف و تمرکز
زیوردار(۱۳۸۷)
استراتژی ها
انصاری، سلمانی زاده(۱۳۸۸)
موریش، دیاکن (۲۰۰۹) موریش، دیاکن(۲۰۱۱)
میزان فروش و تعداد کارکنان
فاربر(۱۹۹۹)
همان طور که در جدول فوق نشان داده شده است، در ۲۰ سال اخیر، این بخش به شدت مورد توجه محققان قرار گرفته و سبب شده تا همه وجوه این بنگاه ها مورد بررسی قرار بگیرد(هیل، مک گون، ۱۹۹۹). یکی از وظایفی که در این شرکت ها در مقایسه با شرکت های بزرگ به شیوه ای متفاوت انجام می شود، وظایف مربوط به بازاریابی آن ها میباشد(اخوان صراف، ۱۳۸۶؛ کارسون، گیلمور، ۲۰۰۰، گلابی و همکاران، ۱۳۸۹ ب). بازاریابی از آن جهت که به عنوان ابزار منحصر به فردی در تحلیل، ارزیابی ها و تفسیر های محیطی به حساب می آید(آیاندا، ادفامی، ۲۰۱۲) یک فرانید چالش برانگیز و حیاتی برای هر سازمانی می باشد(موریش، دیاکن، ۲۰۰۹؛ موریش، دیاکن، ۲۰۱۱) این مساله در مورد شرکتهای کوچک و متوسط که در مقایسه با شرکتهای بزرگ، نرخ شکست بیشتری دارند(بارت، ۱۹۹۶) از اهمیت بیشتری برخوردار است و به عنوان یک بخش مساله خیز برای محققان به حساب آمده است(استوک، ۲۰۰۰؛ سویی، کربی، ۱۹۹۸).
بعضی دیگر از محققان در واقع نرخ بالای شکست این شرکت ها را به دلیل کمبود آگاهی نسبت به علم بازاریابی این شرکتها میدانند(چایرا، مینگوزی[۹۳]، ۲۰۰۳) زیرا این دانش بازاریابی است که مدیران/کارآفرین یک بنگاه اقتصادی را قادر به کشف، خلق، برانگیختن و جلب رضایت و برآوردن تقاضاها و خواسته های مشتریان می نماید(استوک، ۲۰۰۰). بنابراین این شرکتها باید به کمک قابلیت بازاریابیشان به بهبود قابلیت های رقابتپذیری، سوددهی، بقا و موفقیتشان تلاش کنند(اسد سعدی، افتخار، ۲۰۱۱).
از جمله تفاوتهای بازاریابی شرکتهای بزرگ با شرکتهای کوچک و متوسط را میتوان موارد زیر عنوان کرد(رضوانی، گلابی، ۱۳۹۰):
- صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط باید با بکارگیری شیوه های بازاریابی، محصولات، خدمات یا فرایندها و متدهای جدید خود را به بازارها و مشتریان جدید معرفی کنند که این کار بسیار مشکل تر از فروش محصولات و خدمات موجود به بازار و مشتریان فعلی است.
- صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط باید با بهره گرفتن از فنون بازاریابی، قیمت اولیه خود را برای محصولاتش تعیین نماید.
بما بر پس از مرگ نفرین بود چو آییـن این روزگار این بـود
(فردوسی؛۱۳۷۸: ۱۲۰)
بر آنست تا شأن و منزلت طبقات حفظ گردد تا شهریار، دبیر و یا کاردانی، شأن بالا داشته باشد. شاید این عمل انوشیروان با نگاه امروز، عملی ظالمانه است؛ از این رو در زمان خودش، بر خلاف این نظر، بیداد می نمود.
محضر ساختن ضحاک در شاهنامه فردوسی (شیوه دادرسی)
در نظام دادرسی پیشینیان ، محضر ساختن و دیگران را گواه عمل نیک خود قرار دادن مرسوم بوده است چنانچه در شاهنامه فردوسی ، آنگاه که ضحاک از بیم شورش فریدون و خوف بر افتادن از تاج و تخت شاهی ، سعی دارد خود را پادشاه عادل و نیک سیرت نشان دهد ، و از مهتران و موبدان می خواهد که :
یکی محضر اکنون بباید نوشت که جز تخم نیکی سپهبد نکشت
نگوید سخن جز همه راستـی نخواهد به داد اندرون کاستـــی
زبیم سپهبد همه راستــــــان بر آن کار گشتند هم داستــــان
بر آن محضر اژدهــا ناگزیــر گواهـــی نبشتنــد برنــا و پیــر
(فردوسی؛۱۳۷۸: ۴۱)
در همین حین ، کاوه آهنگر که فرزند او را دستگیر نموده اند تا از مغز سر جوان او برای خورش خانه ی شاهنشاهی خوراک و داروی درد سپهبد را فراهم سازند ، برای دادخواهی به دربار ضحاک وارد می شود . فردوسی در تصویر این ماجرا چنین می سراید :
هم آنگه یکایک ز درگــاه شــاه بر آمد خروشیدن دادخـواه
نباشم بدین محضر اندر گــــــوا نه هرگز براندیشم از پادشا
خروشید و برجست لرزان ز جای برید و بسپرد محضر به پای
( همان :۴۲)
کاوه آهنگر پس از خروج از بارگاه ضحاک و در حالی که «بر او انجمن گشت بازارگاه » چرم آهنگری خود را بر سر نیزه می کند و
همی برخروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی داد خواند
(فردوسی؛۱۳۷۸: ۴۲)
با بهره گیری از واژه داد در بیت مورد نظر معلوم می شود که شورش کاوه و استمداد از فریدون و استقبال مردم از مبارزه ی فریدون با پایمردی کاوه بر ضد ضحاک برای برپا داشتن عدل و داد بوده است.
فردوسی در اثر جاوید خود در شرح پادشاهی های انوشیروان ، باورهای خود را درباره عدل و داد مطرح می سازد و بر آن تأکید می ورزد:
به تخت مهی بر هر آن کس که داد کند در دل او باشد از داد شـــاد …
اگر پادشــــاه را بـــود پیشه داد بود بی گمان هر کس از داد شاد
و گر شاه با داد و بخشایش است جهان پر ز خویی و آسایش است
و گر کژی آرد به داد انـــدرون کسبش بود خوردن و آب و خون
جهان دار بر داوران داور اســت ز اندیشه ی هر کسی برتر اســت
ز یزدان و از ما بدان کـس درود که داد و مهـرش بود تــار و پود
اگر دادگــر باشــدی شهریــار بماند به گیتـــی بسی پایـــدار
ز شاهان که با تخت و افسر بدند به گنج و به لشکر توانگر بدنــد
نبد دادگر تر ز نوشیـــن روان که بادا همیشـه روانـش جـــوان
نه زو پر هنر تر به فرزانگـــی به تخــت و داد به مردانگـــی
(فردوسی؛۱۳۷۸: ۴۲)
بخشیدن خراج و مالیات در شرایط دشوار نوعی دادگری و عدالت است
شاه با گرفتن خراج، هزینه های ناشی از محافظت و برقراری امنیت را می پردازد و بخش دیگر آن، صرف عمران و آبادانی می گردد.
تا پیش از انوشیروان، بهره، سه یک یا چهار یک بود که از آن شاه بود که قباد، این بهره را ده یک کرد. انوشیران، خراج ده یک را هم بخشید. وی با عنایت به نظر انجمنی از موبدان و بخردان در نامه ای به کارداران خویش می نویسد:
نهادیم بر روی گیتی خــراج درخـت گزیت از پـی تخت عاج
کس کو برین یک درم بگذرد ببیـداد بـر یک نفـس بشمـــرد
بیزدان که او داد دیهیم و فرّ که مـن خـود میـانـش ببرم به ار
بجـایی که باشــد زیان ملـخ و گرتـف خــورشید تابد بشـخ
دگـرتـف بــاد سپهـر بلنـد بـــدان کشتمنـدان رساند گـزند
همان گر نبــارد بنـو روز نم ز خشکی شود دشت و خرم دژم
مخواهید باژ اندرون بوم و رست کـه ابر بهاران به باران نشسـت
ز تخم پراگنده و مزد رنــج ببخشید کارندگان را زگنـــج
(فردوسی؛۱۳۷۸: ۶۰)
نتیجه داد و عدالت
الف ) امنیت
امنیت، یکی از مؤلفه هایی است که یک نظام سیاسی برای دوام نیاز دارد و از کالاهای اساسی مورد تقاضای مردم می باشد. وقتی امنیت در سرزمینی برقرار باشد، مردم با خیال آسوده به کسب و کار می پردازند و خیر و برکت، به آنان روی می آورد. امنیت را می توان به امنیت داخلی و خارجی تقسیم کرد. امنیت با داد، ارتباط مستقیم دارد. امنیت داخلی در صورتی حاصل می گردد که فرد واجدالشرایط، حکومت کند. از ویژگی های این فرد، این است که در آرامش و آسایش به سر می برد و این آرامش در وجود شهریار، زیردستان را نیز مستفیض می گرداند و آنان به یکدیگر طمع نمی ورزند و در هراس از هم به سر نمی برند و این گونه، جهان، ایمن می شود.
چو یکچند گاهی برآمد برین جهان گشت ایمن به داد و بدین
کسی را ببد از کسی بیم نه طمع کس ز کس بر جوی سیم نه
((فردوسی؛۱۳۷۸: ۶۰)
آرامش از نشانه های امنیت است. غلبه نیروهای خیر بر نیروهای شر در وجود شهریار، اولین گام اجرای عدالت در گیتی می باشد و آن گاه، امنیت، رواج می یابد و شهریار نیز ایمن می گردد.
گر ایمن کنی مردمان را بداد خود ایمن بخسبی و از داد شاد
(همان: ۱۲۰)
یکی دیگر از نشانه های امنیت، این است که فضا برای فعالیت انسانهای نیک فراهم باشد و بتوانند با آسایش زندگی کنند و در شادی و ایمنی به سر برند و انسانهای بد، همواره در خوف و هراس باشند و فضا برای آنان تنگ گردد. اگر این گونه افراد، آزادی عمل داشته باشند، امنیت نیکان را به خطر می اندازند و سلطنت، دیگر روی امنیت را نخواهد دید.
جدول ۵-۲۵- عناصر متغیرهای خارج شده در مرحله اول
سطح معنا داری
t
Beta
نام متغیر
مرحله
۹۴/۰
۰۷۱/۰
۰۰۲/۰
درجه توسعه یافتگی
اول
۶۳/۰
۴۷/۰
۰۱/۰
سرانه مالکیت خودرو
۰۹/۰
۷۰/۱-
۰۴/۰-
درصد بیسوادی
۰۵/۰
۹/۱
۰۷/۰
تراکم جمعیت
۵-۴-۲-معادله رگرسیون گام به گام (عوامل موثر بر مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری)
معادله رگرسیون گام به گام (عوامل موثر بر سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری) جداول شماره ۵-۲۶ و ۵-۲۷ با بهره گرفتن از معادله رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام به تبیین متغیر وابسته (سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری) میپردازند. پنج متغیر سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کل کشور، تراکم جمعیت، درصد بیسوادی، طول راه اصلی، درجه توسعه یافتگی در معادله باقی ماندهاند. همانطور که در جدول ۵-۲۶ ملاحظه می شود این متغیرها در نهایت توانسته اند ۵۷ درصد از تغیرات متغیر وابسته را تبین کنند. مقدار R2 برای متغیر سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری در مرحله اول عبارت است از ۴۴/۰ درصد، این مقدار نشان میدهد که با ورود متغیر سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کل کشور به معادله رگرسیون، ۴۴ درصد از تغیرات متغیر وابسته (سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری ) تبین شده است. با ورود سایر متغیرها همانگونه که در جدول ۵-۲۶ نمایان است، مشخص می شود که در هر کدام از مراحل چند درصد از تغییرات به متغیر وابسته تبیین شده است. سایر متغیرها نیز به ترتیب در معادله وارد شده اند تا نهایتا با وارد شدن متغیر توسعه یافتگی در مرحله پنجم، به مقدار R2 به ۵۷/۰ رسیده است. یعنی متغیرهای وارد شده، ۵۷ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده اند. با توجه به مقدار ضریب رگرسیون در جدول شماره ۵-۲۴ مشخص می شود که متغیر سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کل کشور بیشترین تاثیر را در تبیین سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری داشته است.
بنابر این بر اساس نتایج حاصله، معادله رگرسیون چند متغیرهای که برای پیش بینی متغیر وابسته بدست می آید عبارت است از:
Y=a+b1(X1)+b2(X2)+b3(X3)+b4(X4) +b5(X5)
هر یک از اجزای این معادله عبارتند از:
Y= مقداری از متغیر وابسته که در نهایت توسط متغیرهای داخل معادله پیش بینی می شود.
a = عرض از مبدا
b = ضریب رگرسیون غیر استاندارد
X = متغیرهای مستقلی که وارد معادله رگرسیون شده اند.
بنابر این شکل نهایی معادله به صورت زیر در می آید:
Y=17+38/6(X1)+04/0- (X2)+74/0- (X3)+01/0(X4) +43/0(X5)
جدول ۵-۲۶- عناصر اصلی تحلیل چند متغیره به روش گام به گام برای پیش بینی متغیر وابسته سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری)
سطح معنا داری
t
Beta