در این میان کاندیداهای اصولگرا نیز بیشتر از قبل شناخته میشوند، لذا بحثِ دیگر و مخصوصاً از طرف موافقان مشارکت درمقابل مخالفان مشارکت توجهدادن به امکان رأیآوری جلیلی است، اصولگرای تندروی که در هشت سال ریاستجمهوری احمدینژاد رئیس گروه مذاکرهکننده با کشورهای غربی بود و بسیاری بنبست مذاکرات، تحریمها و مشکلات اقتصادی کشور و خطر جنگ را از چشم او میبینند. کسی که با شعار حفظ آرمانهای انقلاب میخواهد کشور را به سالهای اولیه انقلاب برگرداند و ابایی از درگرفتن جنگ ندارد. درواقع استدلال موافقان مشارکت این است که کسانی که نمیخواند رأی بدهند با این کار درواقع دارند به جلیلی رأی میدهند، چیزی شبیه به اتفاقی که در سال ۸۴ افتاد و باعث رویکارآمدن احمدینژاد شد. در مقابل کامنتهایی دیده میشود که میگویند اساساً بههمین علت میخواهند به جلیلی رأی دهند: «به جلیلی رأی دهیم تا کار نظام یکسره شود». این عده اکثراً همانهایی هستند که سال ۸۴ با همین ایده به احمدینژاد رأی دادند. بهنظر اینها «احمدینژاد چهرۀ واقعی نظام را نشان داده است» و حالا این راه باید با جلیلی تا «سرنگونی نظام» ادامه یابد:
در کامنتهای مخالف مشارکت همچنان استدلالهای پیشین دیده میشود: اصلاح این نظام با این قانون اساسی که رئیسجمهور در رأس آن نیست، ناممکن است؛ سیاستهای کلی نظام دست رئیسجمهور نیست و با تغییر رئیسجمهور چیزی عوض نمیشود؛ رأیها شمارش نمیشود و انتخابات نمایشی است؛ کاندیداها نظرات آنها را نمایندگی نمیکنند؛ عارف و روحانی اگر با نظام اختلافی داشتند، تأیید صلاحیت نمیشدند؛ مردم باید با رأیندادن صدای اعتراض خود را به گوش حاکمیت برسانند؛ تنها راه برای تغییر، تحریم انتخابات و مبارزۀ مدنی است:
بحث با مخالفان مشارکت و دربارۀ ایدۀ تحریم نیز همچنان ادامه دارد. در کامنتهای موافق مشارکت استدلالهای مختلفی دیده میشود: حاکمیت خواستار تحریم و انفعال هرچه بیشتر ماست؛ انتخابات تنها راه برای مشارکت مردم در سیاست و تنها رکن دموکراسی و تنها فرصت برای فعالکردن جامعه درحال حاضر است و حاکمیت بسیار امیدوار است همین یک گزینه را هم از مردم بگیرد؛ باید به کمترین تغییر ممکن امید بست؛ تغییرات بزرگ و رسیدن به دموکراسی یکشبه اتفاق نمیافتد و باید مقدمات آن را با تغییرات کوچک آغاز کرد؛ ایدۀ تحریم انتخابات در کشور ما چون نظام سیاسیاش حزبی نیست، جواب نمیدهد؛ با رأی به روحانی یا عارف، به جلیلی نه میگوییم و به جهان اعلام میکنیم که نظر مردم ایران خلاف جلیلی و مشی او در سیاست خارجی در این سالهاست؛ طرفداران ایدۀ تحریم خارجنشیناند و اوضاع مردم داخل ایران را درک نمیکنند؛ برای برخی طرفداران ایدۀ تحریم این غرور آنهاست که باعث میشود نخواهند رأی دهند، درحالیکه اوضاع بدتر از آن است که نگران غرورمان باشیم؛ رئیسجمهور آنگونه هم که مخالفان مشارکت میگویند بیقدرت نیست و حتی در سیاستهای کلان میتواند تأثیرگذار باشد، همانطور که شاهد تفاوت سیاست خارجه در زمان خاتمی با دورۀ احمدینژاد بودیم:
در این میان کامنتهایی دیده میشود که متعلق به تحریمیهایی است که تصمیم گرفتهاند رأی دهند. دستۀ دیگری از کامنتها هم همچنان نشان از سرگردانی و تردید در مشارکت دارد. آنها در تلاشاند توجیهی برای رأیدادن خود پیدا کنند. آنها میترسند رأی ندهند و یکی از تندروها رأی بیاورد و بعداً پشیمان شوند:
۴.۱.۴. عارف انصراف میدهد
عارف ۲۱ خرداد (۱۱ ژوئن) سه روز مانده به روز انتخابات با انتشار نامهای انصراف خود را اعلام میکند؛ هرچند به نظر میرسد از این کار رضایت چندانی ندارد. بحثهای کامنتی همچنان ادامه دارد. بخش بزرگی از کامنتها میگویند که از سر ناچاری به روحانی رأی میدهند:
کامنتهای مخالف مشارکت نیز استدلالهای مشابه قبل دارند:
بحث با تحریمیها تا روز آخر همچنان ادامه دارد:
کامنتهای دیده میشود که نشان از تغییر رأی از تحریم به مشارکت دارد:
و کامنتهایی که همچنان نشان از تردید دارند:
۵.۱.۴. مرور و جمعبندی
در هر چهار بازۀ بررسیشده، الگوهای بحثهای موجود تقریباً ثابت هستند، به این معنی که از ابتدا تا به انتها بحثها سراسر حول محورهای ثابتی میچرخند که میتوان آنها را تحت چهار تم کلی «خواست»، «اصلاحات و انتخابات»، «تقلب» و «تحریم» برای هریک از طرفین موافق و مخالف مشارکت جمع کرد. «خواست» شامل بحثهایی است حول سطح مطالبۀ افراد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران. «اصلاحات و انتخابات» شامل بحثهایی است دربارۀ امکانپذیری اصلاحات از طریق انتخابات. «تقلب» شامل بحثهایی است با موضوعیت تقلب در انتخابات و «تحریم» بحثهایی است با موضوعیت ایدۀ تحریم انتخابات.
در تم «خواست»، برای هر یک از طرفین یک زیرتم[۲۰۵] اصلی داریم: برای موافقان زیرتم «خواستههای حداقلی» و برای مخالفان زیرتم «خواستههای حداکثری». موافقان مشارکت درمقابل مخالفان یا قهرکردهها یا تحریمیها میگویند که نباید در وضعیت بحران اقتصادی و خطر جنگ، از انتخابات خواسته حداکثری داشت و خواستار آزادی و انتخابات دموکراتیک بود. اما درحالیکه موافقان میگویند بین بد و بدتر دست به انتخاب میزنند و وضعیت برایشان ایدئال نیست، مخالفان از این ایده انتقاد میکنند و میگویند کسی که در انتخابات رأی میدهد، نظام را تأیید میکند، به موسوی و جنبش سبز خیانت میکند و… .
تم «اصلاحات و انتخابات» یک زیرتم اصلی برای طرفین دارد. موافقان مشارکت انتخابات را تنها فرصت مردم در نظام بستۀ ایران برای تأثیرگذاری بر حکومت میدانند و درمقابل مخالفان میگویند نظام سیاسی ایران با انتخابات اصلاح نمیشود. مخالفان در استدلال میگویند رئیسجمهور در ایران هیچکاره است و لذا رأیدادن تنها عمر دوباره به نظام میدهد. اما موافقان میگویند رئیسجمهور در ایران چندان هم بیقدرت نیست و همچنین از ناممکن و نامطلوببودن انقلاب و جنگ میگویند. جمعبندی این دو تم به اضافه تمهای «تقلب» و «تحریم» را در جدولی در ادامه میآوریم:
موافقان مشارکت | مخالفان مشارکت | |
خواست | خواستههای حداقلی: رأی برای نجات کشور از بحران اقتصادی نه به تندروها برای اثبات خود به دنیا و لذا جلوگیری از جنگ انتخاب بین بد و بدتر |
خواستههای حداکثری: رأیدادن، خیانت به جنبش سبز رأیدادن، تأیید نظام انتخابات امری نمایشی انتقاد از ایدۀ انتخاب بین بد و بدتر |
اصلاحات و انتخابات | انتخابات تنها فرصت تأثیرگذاری: رئیسجمهور آنقدرها هم بیقدرت نیست ناممکن و نامطلوببودن انقلاب و جنگ |
نظام اصلاحناپذیر با انتخابات: رئیسجمهور هیچکاره رأیآوردن اصلاحطلبان عمر دوباره نظام |
تقلب | مشارکت بیشتر، احتمال تقلب کمتر مشارکت بیشتر، هزینۀ بیشتر درصورت تقلب اختلاف مجریان و ناظران و احتمال تقلب کم تقلب فقط یک احتمال، حتی در ۸۸ |
تعداد رأیها برای جابهجاکردن مهم نیست نظام ابایی از هزینۀ بیشتردادن ندارد درصورت تقلب امکان جنبش ۸۸ نیست هزینه را مردم میدهند نه نظام |
تحریم یا عدم مشارکت |