خط / نام تجاری مفهوم خاص خود را به محصولات مختلف بسط داده است که می توان آن را نام گذاری تجاری موازی[۱۱۷] خواند. در صنعت لوازم آرایشی – بهداشتی شرکت ها از همین راهبرد استفاده می کنند.در یک زمان شماری از محصولات مکمل هم ، عرضه می شوند. برای مثال ، مردان طاس فقط در جست و جوی یک روش درمانی نیستند. آنان رشته کاملی از محصولات را خواستارند که همراه آن عرضه شوند : یک شامپوی ملایم ، یک لوسیون روزانه و نظایر آن
خط پاسخی است به تقاضا برای محصولات شبیه با خصوصیات مکمل تماما تحت یک نام. یک خط می تواند با پایه قراردادن موفقیت یک محصول اصلی و عرضه انواع عملی محصولات دیگر با ماهیت نزدیک به هم برقرار شود .
مزایای این راهبرد عبارتند از :
قدرت فروش نام تجاری را بالا می برد و تصویر قدرتمندی از ثبات می سازد
به تسهیل در بسط خط می انجامد
هزینه های عرضه را کاهش می دهد
معایب این راهبرد عبارتند از :
خط دارای محدودیت هایی است .فقط باید محصولات جدید یا آن هایی که با محصول جدید پیوند نزدیک دارند را شامل شود .
عمل گنجاندن یک ابداع قدرتمند می تواند توسعه آن را کُند کند .
راهبرد دامنه / نام تجاری :
نام های تجاری دامنه ای ، یک نام واحد و فقط یک وعده به گروهی از محصولات خود اعطا می کنند که سطح توانایی یکسانی دارند.در معماری دامنه - نام تجاری محصولات نام فعلی خود را حفظ می کنند.این نام های تجاری تمام محصولات خود را تحت یک وعده یا موقعیت گذاری جمع کرده اند .
مزایای این راهبرد عبارتند از :
از توزیع تصادفی ارتباطات با تمرکز بر یک اسم – اسم نام تجاری – و ایجاد یک آگاهی از نام تجاری که همه محصولات می توانند در آن سهیم باشند احتراز می کند .
از طریق این آرایه نام تجاری با تبلیغ بر روی وعده مشخص خود ، ارتباط برقرار می کند.
پالایش کردن مفهوم نام تجاری با تمرکز بر محصولاتی خاص ( یا محصولات ناقل) که از طریق آن ها نام تجاری به بهترین نحو می تواند معنا و سهم خود را ادا کند . این معنا سپس می تواند به دیگر محصولات قرار گرفته در دامنه که مستقیما ذکر نشده اند منتقل گردد
هزینه معرفی این محصولات جدید نباید چندان بالا باشد
معایب این راهبرد عبارتند از :
شایع ترین مشکلات ابهام نام تجاری به هنگام بسط است . به عنوان مثال می توان به شرکت غذایی فینداس اشاره کرد. فینداس تمامی غذاهای خوشمزه منجمد را پوشش می دهد- ۱۳۵ نوع و کیفیتی خوب ، روزآمد و متخصص در هر نوع از این گونه غذاها دارد . برای سال ها بر محصولات ارزان تر خود نامی گذاشت که نحوه تهیه آن ها را توصیف می کرد . این گونه اسامی ژنریک تمایزی ایجاد نمی کنند و هر نام تجاری دیگری می تواند اسم خود را بر محصولی با نحوه تهیه مشابه بگذارد . دو ضرورت آشکار وجود داشت : از یک سو باید با نام تجاری به نحوی رفتار می شد که فردیت خود را بیان کند از سوی دیگر باید به مصرف کنندگان کمک می شد تا از بین انبوه ۱۳۵ محصول ، آن را که مورد علاقه شان است برگزینند . راه حل در یک معنای بینابین میان اسم ژنریک محصول و نام تجاری قرار داشت . برای نیل به این امر خطوط تولید خود را تغییر دادند. از جمله برای مثال غذاهای بی چربی شامل ۱۸ غذا که با بسته بندی سفید قابل شناسایی بود ، سنتی شامل ۹ غذا با جعبه های آلبالویی و غذاهای دریایی شامل ۹ نوع ماهی و غذاهای جور وا جور در بسته بندی های آبی
مشکل دوم به خاطر ارتباطات منفرد برای کل دامنه محصولات ناشی می شود . برای مثال زمانی که می خواهید ماهی لقمه بفروشید چگونه خود را با جامعه جوان سازگار می کنید ؟ از آن جا که پیام اصلی فینداس در واقع تنها پیام آن – برای فینداس فقط بهرتین خوب است – باید آن را به نحوی دستکاری کنند تا با ایده ماهی لقمه متناسب شود .
راهبرد چتر / نام تجاری :
کانن[۱۱۸] ، دوربین ، دستگاه های فتوکپی و تجهیزات دفتری را تماما تحت یک نام عرضه می کند. یاماها[۱۱۹] ، موتور سیکلت و نیز پیانو و گیتار می فروشد. میتسوبیشی[۱۲۰] علاقه مشترکی به بانک ها ، اتومبیل و لوازم خانگی دارد.همگی آن ها نام های تجاری چتری اند یعنی یک نام تجاری از چندین محصول در بازارهای مختلف – هر یک با ارتباطات و وعده ای مختص به خود (حتی گاهی با موسسه تبلیغاتی خاص خود) - حمایت می شوند . با این حال هر محصول نام ژنریک خود را حفظ می کند.
مزایا این راهبرد عبارتند از :
مزیت اصلی این راهبرد سرمایه گذاری بر یک اسم منفرد است . نام های تجاری چترگونه مورد علاقه شرکت های چند ملیتی که در سراسر جهان بازاریابی می کنند قرار می گیرند . با استقراری که از پیش یافته اند نام و سابقه آن ها در ورود به بخش ها یا حوزه هایی که از قبل حضور نداشته اند یک دارایی عمده محسوب می شود . این آگاهی از نام تجاری می تواند موجب تایید تقریبا آنی هم از جانب خرده فروشان هم از جانب جامعه شود .شرکت هایی که از چنین آگاهی بهره می گیرند ، نام تجاری چترگونه را برای بخش هایی که به سرمایه گذاری چندانی بر روی بازاریابی نیاز ندارند مناسب خواهند یافت.
این راهبرد زمانی که به بازارهای راهبردی جدید وارد می شون د نیز صرفه جویی های شایان توجهی به همراه می آورد .امروزه در بسیاری از بازارها ایجاد آگاهی نسبت به یک نام تجاری جدید زمانی که مخارج تبلیغات ترویجی رقبا در نظر بگیریم دور از دسترس است .هزینه های تبلیغاتی مانعی برای ورودند.
معایب این راهبرد عبارتند از :
هر بخش سازمان ارتباطات خود را اداره می کند تا در بازاری که عمل می کند به بهترین نتایج دست یابد . درست است که هر یک از این بازارها کل نام تجاری در برابر یک یا چند نام تجاری تخصصی تر به نتیجه می رسد ولی آگاهی ایجاد شده از تاثیر چترگونه کفایت نمی کند . اگر قرار باشد نام تجاری موفق شود ، محصولات آن باید در هر بخش از بازار منافع خود را به ثبوت رسانند .
مشکلاتی که در اداره کردن نام تجاری چترگونه بروز می کند ناشی از ناکامی در توجه به تقاضاهای آن است . گاهی در اثر تمایل به صرفه جویی از طریق ایجاد تنوع تحت یک نام چتری ، شرکت فراموش می کند که هدف بالاتر از همه کسب درآمد است .نام تجاری صرف نظر از میزان قدرت کانون و محصولات اصلیش زمانی که بسط می یابد آسیب پذیر می شود .
اگر حادثه ای برای یک محصول رخ دهد می تواند بر دیگر محصولات زیر یک چتر نیز تاثیر گذارد .
یک نام تجاری هرچه طبقات مختلف بیشتری را پوشش دهد بیشتر کش می آید و ضعیف تر می شود و نظیر یک کش لاستیکی نیروی خود را از دست می دهد. پس از آن فقط به یک نام ساده بر روی محصولات تبدیل می شود که منشأ خود را نشان می دهد: مهر یک سازنده اشاره به تضمین کیفیت
فقط نام های تجاری قدرتمند با داشتن یک معنای دقیق می توانند از نظام میان بُر بزنند و محصولات ناهمگن را در برگیرند زیرا می توانند معنای خود را به این محصولات ببخشند .
بزرگترین نقص برای یک نام تجاری بسط افقی نیست بلکه بسط عمودی است که از طریق آن نام تجاری می کوشد که تمامی سطوح کیفی و وضعیتی را پوشش دهد .
یک اسم نمی تواند در آن واحد هم با محصولی سطح بالا باشد و هم با محصولی عادی تداعی شود
آزادی عمل ناشی از یک نام تجاری چترگونه گاهی خود نام تجاری را با تاثیر چند پارگی مواجه می کند . این که مدیران هر بخش مجاز باشند که ارتباطات محصول خود را بر عهده بگیرند یک امر است ولی امر دیگر پذیرش شمار بیش از اندازه تنوع در سبک نام تجاری از یک بخش به بخش دیگر و از یک محصول به محصول دیگر است . مدیران آزادند که وعده های مبسوط بدهدند ولی این وعده ها باید هماهنگ با بازار معین آنان باشند . با این حال گرچه هر محصول هویت فردی خود را دارد شیوه بازگو کردن پیام باید در همه موارد یکسان باشد .نام تجاری باید به عنوان یک کل منسجم دیده شود حتی اگر در بخش های تجاری و صنعتی سازماندهی شده باشد .
راهبرد منبع / نام تجاری :
این راهبرد با راهبرد چتر / نام تجاری یکسان است با این تفاوت که در این راهبرد محصولات مستقیما نام گذاری می شوند . با این عمل ، آن ها دیگر تحت یک برچسب ژنریک قرار نمی گیرند. نظیر اودوتوالت یا اودوپارفوم[۱۲۱] – هر کدام اسم خودشان را دارند ، مثلا جاز[۱۲۲] ، پوآسون[۱۲۳] ، اوپیوم[۱۲۴] ، نینا[۱۲۵]، لولو[۱۲۶] و … . این یک ساختار دو طبقه از نام تجاری است که به آن نام گذاری دوگانه[۱۲۷] گویند. در مفهوم نام تجاری منبع ، فرزندان می توانند نام کوچک خود را داشته باشند ولی هنوز وابسته به روح خانواده هستند که حکم فرماست
مزایای این راهبرد عبارتند از :
مزیت نام تجاری منبع در توانایی آن برای ایجاد مفهومی از متفاوت بودن و عمق بخشیدن نهفته است . نام تجاری مادر ، می تواند معنا و هویت خود را در شیوه ای تغییر یافته یا غنی شده از طریق نام فرزندان تعالی بخشد تا بخش خاصی از مشتریان را جلب کند.
معایب این راهبرد عبارتند از :
خطری که نام تجاری منبع را همراهی می کند تجاوز کردن آن از محدوده های هویت اصلی نام تجاری مادر است . این نکته به معنای آن است که به هنگام بسط نام تجاری باید حد و مرزها به طور دقیق حفظ شوند . در درون حوزه فعالیت نام تجاری مادر فقط باید از اسم های اصیل استفاده شود .
راهبرد حمایت / نام تجاری :
برندهای پونتیاک[۱۲۸] ، بیوک[۱۲۹] ، اولدزموبیل[۱۳۰] و شورولت[۱۳۱] در آمریکا و اوپل[۱۳۲] و واکسهال[۱۳۳] در اروپا همه در یک چیز مشترک اند : جی ام[۱۳۴]. نام تجاری محصولات کاملا متنوعی را تحت نام های تجاری محصول ، نام های تجاری خط یا نام های تجاری دامنه گروه بندی شده اند ، تایید می کند . هر محصول آزاد است که اصلیت خود را نشان دهد. از این روست که نمادها و اسامی بسیار گوناگونی دارند.
مزایای این راهبرد عبارتند از :
مزیت اصلی این راهبرد اعطای آزادی بیشتر در مانوردهی است برای مثال به نستله چشم اندازه بی حد و مرز می بخشد . نستله زمانی که به عنوان یک نام تجاری منبع با تصویری خاص و مرتبط با غذای کودکان و با ریشه هایی در شکلات های مخصوص کودکان مطرح بود ، نمی توانست شامل بازار قهوه بازار سوپ و نظایر آن تحت یک نام واحد شود .
این راهبرد یکی از کم هزینه ترین راه های محتوا بخشیدن به نام شرکت و رساندن آن به جایگاه یک نام تجاری است
این شش نوع راهبرد نام تجاری ، تماما انواع موردی اند. در عمل شرکت ها هیئت های ترکیبی آن ها را در شکلی از نام تجاری حامی ، چترگونه ، دامنه ، برحسب محصولات به کار می برند.
معیارهای انتخاب :
هر یک از انواع راهبردهای نام گذاری تجاری ، محاسن و معایب خود را دارند که قبلا توصیف کرده ایم .با این حال ، از فهرست ساده ای از ضعف ها و قوت ها نمی توان قالب ساخت که یک شرکت طبق آن بتواند در یک بازار مفروض دست به انتخاب بزند. انتخاب یک سیاست نام گذاری تجاری ، عملی سبک شناختی نیست ، بلکه تصمیمی راهبردی برای ارتقای محصولات ، با داشتن یک هدف درازمدت در خصوص سرمایه نام تجاری که باید با توجه به سه عامل محدود کننده در نظر گرفته شود : محصول یا خدمت ، عادات مصرف کننده ، موقعیت رقابتی شرکت.
قلمرو مکانی تحقیق حاضر در شهر تهران بوده است و میتوان آن را در مناطق جغرافیایی دیگر مورد بررسی قرار داد و میتوان با نتایجی که از سایر مناطق جغرافیایی بدست آمده تحلیلهای کارآمدتری در اختیار شرکتها و سازندگان تلفن همراه قرار داد.
آزمونهای متناسب با هریک از متغیرهای جمعیت شناختی برای شناسایی تأثیر آنان بر موضوع و متغیرهای مورد پژوهش صورت پذیرد.
بازار هدف ما بازار تلفن همراه بوده و نمی توان بطور کامل نتایج آن را به باقی بازارها و صنایع تعمیم داد. در تحقیقات آتی محققان میتوانند محصولات دیگر و صنایع مختلف را مورد بررسی قرار دهند و نتایج را با هم مقایسه کنند.
محققان میتوانند با افزایش متغیرهای مدل و بسط دادن آن به نتایج جامعتری دست پیدا کنند.
تحقیق حاضر در مورد کالاهای با درگیری خرید بالا و بطور اخص در طبقه محصول تلفن همراه انجام شده پیشنهاد می شود محققان دیگر مدل تحقیق را در سایر طبقات محصول کالاهای با درگیری پایین انجام دهند و در صورت امکان نتایج این دو مورد مقایسه قرار گیرد.
توصیه می شود نقش نام کشور تولید کننده محصول نیز به عنوان یک فاکتور اثر گذار بر وفاداری مشتریان مورد بررسی قرار گیرد.
۵-۵-۲ پیشنهادات کاربردی و مدیریتی
همانگونه که قبلا به تفصیل توضیح داده شد اهمیت و ضرورت پرداختن به مقوله وفاداری و خرید مجدد بر هیچکس پوشیده نیست، و لازمه اینکار شناسایی عوامل مؤثر آن است. آنگونه که از نتایج این پژوهش برآمد، تمامی متغیرهای ذکر شده همبستگی بالایی با یکدیگر در راه رسیدن به وفاداری و قصد خرید مجدد از خود نشان دادهاند. اما میتوان سنگ مبنای وفاداری را در کیفیت جست و جو نمود اما باید توجه داشت تا رسیدن به نقطه هدف عوامل دیگری نیز اثر گذارند. به عبارت دیگر شرکتهای تولید کننده تلفن همراه مخصوصا شرکتهای ایرانی از جمله GLX که گروهی اندکی از پاسخ دهندگان از این برند استفاده میکردند، باید در قدم اول سعی کنند محصولات با کیفیتی را راهی بازار نمایند. بازار داخلی ایران نشان داده است که حساسیت و توجه مصرف کنندگان به کیفیت بیش از سایر متغیرها است، در واقع مشتریان پس از استفاده از محصولی با کیفیت به احساس رضایت از برند میرسند. احساس رضایت منجربه آن می شود که مصرف کننده به برند مورد استفاده اعتماد کند که این خود زمینه ساز ایجاد تعهد عاطفی می شود و در نهایت وفاداری و خرید مجدد به عنوان بالاترین هدف شرکت محقق میگردد. شناسایی عوامل اثر گذار بر هر یک از متغیرهای مذکور بر عهده فعالان بخش بازاریابی میباشد که توجه به آنان می تواند حرکت در این مسیر را سهل نماید.
طی کردن این مسیر راهی بسیار پیچیده همراه با موانع بسیار است، موانعی که به دست مدیران از سطح کلان گرفته تا مدیران شرکتها و از دیگر سو توسط خود مصرف کننده ایجاد میشوند بدون آنکه به عواقب آن به درستی اندیشه شود.
شاید در این بین کمترین سهم از ایجاد موانع متعلق به مردم باشد، مصرف کننده تمایل به کالای با کیفیت دارد، حال آنکه این کالا را در بین برندهای ایرانی نمییابد و در برخی موارد نیز تصویر ذهنی منفی از کالای وطنی او را به سمت برندهای خارجی سوق میدهد، در نگاه اول به نظر میرسد مقصر مصرف کننده است که تصویری به اشتباه از کیفیت پایین کالای ایرانی دارد، در صورتیکه این نقیصه باید در سطح کلان از بین رود. شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد تصویر ذهنی منفی بر عهده مدیریت کلان جامعه و بر طرف کردن آن میباشد. عدم توجه به دنیایی که بر مبنای تبلیغات میگذرد از یک سو و سیاستهای نادرست که بیشتر تعهد مستمر را به جای تعهد عاطفی گسترش میدهد از سوی دیگر همانند کاردی دولبه عمل کرده و منجربه در جا زدن صنعت و به دنبال آن اقتصاد کشور گشته است.
راهکار خروج از این شرایط حرکت موازی در مسیر بهبود کیفیت و توجه ویژه به تبلیغات است، شایان ذکر است تبلیغات صرفا حوزه اقتصادی را در بر نگرفته و بخش عمدهای از آن به مسائل فرهنگی و تغییر نگرش مردم بر میگردد.
در کنار فعالیت مدیریت کلان، شرکتها نیز میبایست توجه خود را بیشتر از گذاشته به ارتقاء کیفیت محصول جلب کنند و سعی نمایند تا با تولید محصولاتی منطبق با نیازهای هر یک از بخشهای جامعه خود را به عنوان رقیبی جدی برای سایر برندهای موجود در بازار نشان دهند. کیفیت محصول به تنهایی راه گشا نمی باشد و میبایست همواره در کنار مشتری و مصرف کننده باشند. باید به این نکته توجه داشت که خرید محصول از شرکت شروع رابطه با مشتری محسوب شده و در ادامه راه میبایست نیازهای او را به نحو احسن برطرف نمود تا او راغب به خرید مجدد از محصول شرکت شده و حتی آن را به دیگران نیز توصیه نماید.
با توجه به نتایج تحقیق که کیفیت نقطه آغازین رسیدن به وفاداری است، شرکتها میبایست به تقویت شاخص های کیفیت بپردازند. بر همین مبنا تولید محصولاتی خوش دست همراه با کیفیت مناسب در تمامی جزئیات از جمله دوام و صفحه نمایش باید در دستور کار قرار گیرد.
همچنین با توجه به این نکته که تعهد مستمر در بانوان بیشتر از آقایان مشاهده گردیده است و ریشه تعهد مستمر در کمبود گزینه های جایگزین میباشد باید تولید محصولات متنوع و مطابق با سلایق بانوان و در عین حال گسترش شبکه فروش از جمله ایجاد شبکه فروش مجازی، که مشکلات بانوان را در خصوص مراجعه حضوری به بازار میکاهد، در اولویت قرار گیرد.
از طرفی دیگر مشخص گردید تعهد عاطفی نقش پر رنگتری در ایجاد وفاداری و قصد خرید مجدد ایفا می کند، از همین رو باید تلاش نمود احساسات و روابط انسانی مشتریان را تحریک نمود که این هدف را میتوان از طریق به کارگیری نیروی انسانی خبره و با انگیزه در بخش فروش، استفاده از روشهای نوین بازاریابی و تبلیغات، ارائه خدمات پس از فروش به بهترین نحو و فعالسازی واحد مدیریت ارتباط با مشتری، محقق نمود.
۵-۶ محدودیتهای تحقیق
۱- گستردگی عوامل اثر گذار بر وفاداری و قصد خرید مجدد از جمله مسائل فرهنگی
۲- عدم همکاری و دقت شهروندان در مشارکت و تکمیل پرسشنامه
منابع
منابع فارسی
ابراهیمی, ا., خلیفه, م., & سمیع زاده, م. (۱۳۹۱). بررسی تأثیر فرایندهای روان شناختی هویت برند و شخصیت برند بر وفاداری برند. چشم انداز مدیریت بازرکانی , ۱۲, ۱۸۹-۲۰۸٫
اعرابی, س. م., & ورزشکار, م. (۱۳۸۲). بررسی عوامل مؤثر بر حفظ و تقویت وفاداری مشتریان. مطالعات مدیریت , ۴۶, ۱-۲۷٫
الهی, ش., & حیدری, ب. (۱۳۸۴). مدیریت ارتباط با مشتری. تهران: انتشارات شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
باقری, م. (۱۳۸۸). بررسی تأثیر برند خدماتی بر قرایند ایجاد ارزش_وفاداری در مشتری. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
بخشی زاده, ا. (۱۳۹۰). بررسی ارتباط بین ارزش ویژه برند و قصد خرید مجدد بیمه گذاران بیمه های عمر. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه تهران.
برادران, ش. (۱۳۸۹). بررسی تأثیر برند بر دیدگاه روابط عمومی و وفاداری در مشتری. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
به آبادی, ف. (۱۳۸۸). راز پرواز نام های تجاری (چاپ اول). تهران: نشر کارآفرین برتر.
بوید, ه. د., مالنیز, ج., & لرش, ژ. ک. (۱۳۸۶). استراتژی بازاریابی با رویکردی مشتری محور (چاپ اول). (س. م. اعرابی, & د. ایزدی, مترجم) تهران: انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی.
پایندانی, ج. (۱۳۸۶). مشتری ثروت پنهان. تهران: انتشارات نیکو روش.
جلالی, س. م., خیری, ب., & خادم, م. (۱۳۹۰). بررسی عوامل موثر بر وفاداری به برند و قصد خرید مجدد در مصرف کنندگان ایرانی. (پژوهشگر) فصلنامه مدیریت , ۲۴.
جوانمرد, ح. ا., & سلطان زاده, ع. ا. (۱۳۸۸). بررسی ویژگی های برند اینترنتی و وب سایت ها و تأثیر آن بر اعتماد و وفاداری مشتریان (مطالعه موردی خرید محصولات فرهنگی از طریق اینترنت). فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی , ۵۳, ۲۲۵-۲۵۶٫
حاج سید جوادی, س. (۱۳۸۹). بررسی رابطه کیفیت درک شده، ارزش درک شده، رضایت و اعتماد مشتریان با وفاداری مشتریان شرکت دامون کیش. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه تهران، پردیس بین المللی کیش.
حسینی, م. ح., & رضائی, م. (۱۳۹۰). بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری به برند در بازار فرآوردههای لبنی. چشم انداز مدیریت بازرگانی , ۵ (۳۸), ۵۷-۷۹٫
حقیقی, م., مقیمی, س. م., & کیماسی, م. (۱۳۸۲). وفاداری خدمت: اثرات کیفیت خدمات و نقش میانجی رضایت مندی مشتری. دانش مدیریت , ۶۰و۶۱, ۵۳-۷۲٫
خاکی, غ. (۱۳۸۴). روش تحقیق با رویکرد پایان نامه نویسی. تهران: انتشارات بازتاب.
خالقی تبار, ع. (۱۳۹۰). بررسی تأثیر وابستگی هیجانی مشتریان بر وفاداری و تبلیغات دهان به دهان در خرده فروشی ها مطالعه موردی فروشگاه زنجیره ای هایپر استار. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه تهران.
خراسانی, ا. (۱۳۹۰). بررسی میزان تأثیر نام و نشان تجاری در وفاداری مشتریان مؤسسات خدمات آموزشی. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه تهران.
دانایی فرد, ح., الوانی, م., & آذر, ع. (۱۳۸۶). روش شناسی پژوهش کمی در مدیریت: رویکردی جامع (چاپ دوم). تهران: انتشارات صفا.
درستی, ع. (۱۳۹۰). بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان در صنعت رستوران داری. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه تهران.
دهدشتی شاهرخ, ز., تقوی فرد, م. ت., & رستمی, ن. (۱۳۸۹). مدلی برای سنجش تأثیر قابلیت اعتماد برند بانکها بر تعهد وفاداری مستریان. فصلنامه علوم مدیریت ایران , ۲۰, ۶۹-۸۸٫
دهدشتی شاهرخ, ز., جعفرزاده کناری, م., & بخشی زاده, ع. (۱۳۹۱الف). بررسی دیدگاه هویت اجتماعی برند و تأثیر آن در توسعه وفاداری به برند. فصلنامه علمی- پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین , ۲ (۵), ۸۷-۱۰۶٫
دهدشتی شاهرخ, ز., صالحی صدقیانی, ج., & هرندی, آ. (۱۳۹۱ب). تأثیر ارزش ویژۀ برند از دیدگاه مصرفکننده بر رضایت و وفاداری به برند در صنعت هتلداری (مورد مطالعه: شرکت سرمایه گذاری هتلهای پارس). فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات مدیریت گردشگری , ۱۷, ۱-۳۲٫
رشیدی, ع. (۱۳۸۰). شناسایی عوامل مؤثر بر وفاداری به نام و نشان تجاری در مصرف کنندگان پودر ماشین لباسشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد, دانشگاه تهران.
رفیع زاده, ع. (۱۳۸۴). تحلیل تطبیقی مدل های ارزیابی عملکرد از حیث اهداف، مبانی نتایج و اهداف. دومین کنفرانس ملی عملکرد مدیریت.
روستا, ا., ونوس, د., & ابراهیمی, ع. (۱۳۸۷). مدیریت بازاریابی (چاپ دوازدهم). تهران: سمت.
مدل عدم اثربخشی
این مدل، با تمرکز بر عواملی که از عملکرد موفق سازمان جلوگیری میکنند و با نگریستن به سازمان، بهعنوان مجموعهای از مشکلات و خطاها یک دیدگاه متفاوتی ارائه میکند. فرض اصلی و پایهای این مدل این است که سادهتر، درستتر و سودمندتر است؛ که بیشتر، مشکلات و نقصها (عدم اثربخشی) را باید مشخص کنیم تا معیار شایستگیها را (اثربخشی). بنابراین، اثربخشی سازمانی بهعنوان نبود عوامل عدم اثربخشی تعریف شده است. جدول زیرمدلهای مختلف اثربخشی را با توجه به مفهومیسازی سازمان و تمرکز اصلی آن نشان میدهد(بازرگان، ۱۳۸۰).
جدول ۲-۱: مدلهای اثربخشی سازمانی
مدل | مفهومیسازی سازمان | تمرکز |
مدل هدف | سازمان بهعنوان مجموعه عقلایی از ترتیبات (Arrangments) که گرایش به رسیدن به اهداف دارند. | رسیدن و تحقق پیامدها (اهداف) |
مدل سیستمی | سازمان بهعنوان یک سیستم باز (درونداد، تغییر، برونداد). | درونداد، کسب منابع و منابع داخلی (ابزارها و شیوهها) |
مدل عوامل استراتژیک | سازمان بهعنوان عوامل درونی و بیرونی که با مجموعه پیچیدهای از محدودیتها و اهداف، مذاکره و توافق میکنند. | پاسخ به انتظارات گروههای ذینفع قوی که حول سازمان هستند. |
مدل ارزشهای رقابتی | سازمان بهعنوان ارزشهای رقابتی، که اهداف متعارض متعددی را خلق میکند. | سه بُعد ارزشهای رقابتی: ٭ تمرکز درونی در مقابل بیرونی ٭ کنترل در مقابل انعطافپذیری ٭ اهداف در مقابل ابزار یا شیوه |
مدل عدم اثربخشی | سازمان بهعنوان مجموعهای از مشکلات و شکستها | عواملی که از عملکرد موفقیتآمیز سازمان جلوگیری میکنند. |
مدل ارزشیابی اثربخشی آموزش منطقی
ارزشیابی برنامه های آموزشی، توجه ویژه ای در سال های اخیر به آن شده است و اکثریت آموزشگران، ارزشیابی را به عنوان بخش تفکیک ناپذیر کارشان در نظر می گیرند. استفاده از مدل منطقی در اندازه گیری عملکرد آموزشی تشویق شده است(Curnan and Lacava,. Hatry et al , 2000). این مدل که توسط دانشگاه ترویج ویسکانسین ارائه شده است به عنوان مدلی پویا و سیستمی در برنامه ریزی و ارزشیابی برنامه های آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان ابزاری جهت برنامه ریزی، به آموزشگران در تعریف و تعیین محتوای برنامه(نهاده ها) کمک می کند و به عنوان ابزار ارشیابی به آموزشگران کمک می کند تا بدانند چه موقع و چه چیزی را مورد ارزشیابی قرار دهند. بنابراین این مدل به منظور پی بردن به اثرات برنامه های آموزشی و اثر بخشی آنها مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین بازده کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برنامه به منظور ارزشیابی موثر برنامه، توسط این مدل تعیین می شود این بدان معنی است که سطوح مختلف بازده مورد انتظار از یک برنامه آموزشی به وسیله این مدل مشخص می شود و این به زیبایی مدل می افزاید
از آنجا که در آموزش های غیر رسمی نیل به اهداف کوتاه مدت مد نظر می باشد، تمرکز این گونه آموزش ها بر ارزیابی یادگیری های کاربردی و آنی میزباشد. به طور کلی تمرکز بر ارزیابی یادگیری در این مدل به دلایل زیر مفید است.
۱-تمرکز بر ارزیابی یادگیری، نقطه ای جهت استفاده از مدل منطقی برای ارزشیابی برنامه ها محسوب می شود.
۲-شیوه ای مفید و عملی جهت ارزشیابی برنامه ها توسط آموزشگران کم تجربه در امر ارزشیابی می باشد. اجزای این مدل در نمودار زیر آورده شده است(بازرگان، ۱۳۸۰).
ستانده
نهاده ها
بازده
آنچه سرمایه گذاری مدت می شود
7- عوامل مرتبط بر روی « ضطراب » در پذیرش مالیات ستانی الکترونیکی تأثیر مثبت و معناداری دارند.
8- عوامل مرتبط بر روی « نیات رفتاری برای استفاده » در تغییر رویکرد از مالیاتستانی سنتی به الکترونیکی تأثیر مثبت و معناداری دارند.
3.5 نتایج آزمون تکنمونهای
از پاسخگویان سوال شده بود که هر یک سوالات مربوط به عوامل تا چه میزان بر پذیرش مالیاتستانی الکترونیکی اثرگذار هستند.
با بهره گرفتن از آزمون تکنمونهای فرضیات فوق بررسی شد و میانگین متغیر انتظار عملکرد 3.35 محاسبه شد و در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود که نشاندهندهی اثرگذار بودن این عامل بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است؛ بنابراین فرضیه اول تأیید شد.
فرضیه دوم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 3.10 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی اثرگذار بودن عامل انتظار تلاش بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه دوم نیز تأیید شد.
فرضیه سوم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 3.98 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی اثرگذار بودن عامل نگرش به استفاده از فناوری بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه سوم نیز تأیید شد.
فرضیه چهارم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 2.87 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی عدم اثرگذاری عامل اثر اجتماعی بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه چهارم تأیید نشد.
فرضیه پنجم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 2.77 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی عدم اثرگذاری عامل شرایط تسهیلکننده بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه پنجم تأیید نشد.
فرضیه ششم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 2.84 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی عدم اثرگذاری عامل خودکارآمدی بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه ششم تایید نشد.
فرضیه هفتم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 2.92 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی اثرگذار بودن عامل اضطراب بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه هفتم نیز تایید نشد.
فرضیه هشتم نیز توسط آزمون تکنمونهای بررسی شده که میانگین 3.63 به دست آمده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود و این به معنی اثرگذار بودن عامل نیات رفتاری به استفاده از فناوری بر پذیرش سیستم مالیاتستانی الکترونیک است و بنابراین فرضیه هشتم تأیید شد.
4.5 نتایج آزمون فریدمن
الف- با بهره گرفتن از آزمون فریدمن به بررسی اولویت بندی عوامل موثر بر پذیرش مالیاتستانی الکترونیک پرداخته شد و به ترتیب این عوامل شناسایی شد:
-
- نگرش نسبت به استفاده از فناوری
-
- نیات رفتاری برای استفاده
-
- انتظار عملکرد
-
- انتظار تلاش
-
- اضطراب
-
- اثر اجتماعی
-
- خودکارامدی
-
- تسهیلات
5.5 ارائه پیشنهادات مبتنی بر نتایج تحقیق
در این بخش متناسب با اولویت عوامل اثرگذار بر پذیرش مالیاتستانی الکترونیک پیشنهاداتی ارائه میشود:
الف- نگرش نسبت به استفاده از فناوری
یکی از بزرگترین مشکلات سازمان امور مالیاتی نبودن استراتژی مدون در حوزه فناوری اطلاعات است. باید در این راستا یک استراتژی مناسب در سطح کلان طراحی مستقر گردد. یکی از این استراتژیها باید ارائه فواید پرداختالکترونیکی مالیات در قالب سیمنارهای آموزشی باشد که ارتباط مستقیم مدیران ادارات مالیاتی را با مودیان تقویت میبخشد.
باید در بازطراحی سیستم مالیاتستانی مواردی را افزود که پرداخت الکترونیکی مالیات را به یک تجربه لذتبخش و دوست داشتنی تبدیل کرده و به عنوان یک ایده خوب به نظر بیاید. باید سیستم مشاوره و پاسخگویی به مودیان تقویت شود و بدین منظور باید میز خدماترسانی برای ارائه مشاوره و پاسخگویی به مودیان در ادارات امور مالیاتی مستقر و فعالیت آنان تقویت شود. باید تمام مزایا و جنبههای جذاب سیستم الکترونیکی به سمع مودیان رسانیده شود و کلیه ابهامات آنان رفع گردد.
بهتر برای مودیانی که از سیستم الکترونیکی برای پرداخت مالیات بهره میبرند در قرعهکشی شرکت داده شوند و حائز جوایزی جهت تشویق شوند.
نیات رفتاری برای استفاده
عده زیادی از پاسخگویان اظهار کردهاند که به استفاده از سیستم الکترونیکی مالیاتستانی تمایل دارند و برخی از این افراد برای انجام این کار برنامهریزی نیز کردهاند. حال باید تدابیری اندیشیده شود تا عده بیشتری از این افراد نیت استفاده از سیستم را به عمل تبدیل نمایند. در این راستا بیان فوائد و مزیتهای استفاده از این سیستم بیش از هر عامل دیگری راهگشاست که این امر همانطور که در ادامه بیان خواهد شد میتواند در قالب همایشهایی با حضور مسئولین ادارات مالیاتی و مودیان و یا از طریق مجلاتی حاوی مطالبی در رابطه با فواید سیستم مالیاتستانی الکترونیکی باشد که این مجله خود باید الکترونیکی بوده و از طریق پست الکترونیک ارسال شود.
انتظار عملکرد
باید جهت آموزش نحوه استفاده از این سیستم برای مودیان کاتالوگهای الکترونیکی در سامانه پرداخت گونهای طراحی و
فصل دوم، به ارکان بزه محاربه اختصاص دارد و در سه مبحث، ارائه گردیده است. در مبحث اول، به رکن قانونی جرم محاربه و تحولات تقنینی آن در هر یک از قوانین حدود و قصاص، قانون مجازات اسلامی و لایحه مورد تحلیل قرار گرفته و در مبحث دوم به رکن مادی و در مبحث سوم نیز به رکن روانی بزه محاربه و اجزاء آن اشاره شده است.
فصل سوم، به واکنش کیفری در قبال بزه محاربه اختصاص دارد و در دو مبحث اشاره شده است. در مبحث اول، به مسؤولیت کیفری محارب و کیفیت اجرای مجازات ها و همچنین رویکرد های فقهی در زمینه کیفیت اعمال این مجازات ها مورد بررسی قرار گرفته و در مبحث دوم به تحلیل هر یک از مجازات های مشارکت و معاونت در محاربه و همچنین علل سقوط کیفر محاربه نیز اشاره شده است.
در پایان نیز به نتیجه گیری از مباحث مطرح در این تحقیق و پیشنهاداتی را در جهت موضوع محاربه ارائه نموده ایم. امید است تا با بررسی سیاست کیفری قانونگذار، گامی مثبت در جهت ارتقاء سطح حقوقی کشورمان برداشته شده و مسیر رسیدن به عدالت واقعی، هموارتر گردد.
فصل اول
بازشناسی مفاهیم و درآمدی بر مبنای بزه محاربه
در این فصل ابتدا به مفهوم محاربه که در موضوع پایان نامه نیز دارای اهمیت می باشد می پردازیم. و آنگاه به مبنای بزه محاربه و همچنین مبانی قرآنی و روایی که در این زمینه بیان گشته و همچنین در مورد دیدگاه مفسرین در مورد اینکه آیه ۳۳ سوره ی مائده که در خصوص محاربه، در مقام بیان دو عنوان جداگانه محاربه و افساد فی الارض را بیان داشته یا خیر و در مورد دیدگاههایی که در این زمینه بیان گشته پرداخته می شود.
مبحث اول: واژه شناسی و تفکیک محاربه از مفاهیم مشابه
در این گفتار ابتدا به مفهوم واژه محاربه از نظر لغوی، فقهی و حقوقی پرداخته می شود و سپس به تفکیک این جرم از مفاهیم مشابهی که در این زمینه نیز وجود دارد پرداخته می شود.
گفتار نخست: واژه شناسی
الف: مفهوم لغوی
محاربه کلمه ای عربی واسم فاعل از مصدر ثلاثی مزید واز باب مفاعله است و ریشه آن حرب است. حرب در لغت به معنای جنگیدن و پیکار کردن است ومحاربه به معنای جنگجو و پیکارگر است.[۱]
در لسان العرب آمده «حرب» نقیض «سلم» است و «سلم» به معنای سازگاری ونقیض آن (حرب) به معنای ناسازگاری است که گاهی به صورت ربودن مال وگاهی به صورت غصب و زمانی، به صورت جنگ ودرگیری نظامی جلوه می کند.[۲]
در قرآن کریم، واژه حرب و محاربه به معانی مختلفی به کار رفته است که یکی از معانی آن همان جنگیدن می باشد.[۳]
با دقت در معانی واژه حرب این نتایج بدست می آید:[۴]
به نظر بعضی از اهل لغت حَرب از ریشه حَرب به معنای غارت کردن مال وسلب کردن وبه یغما بردن استعمال شده، چون در گذشته غالب درگیری های مسلحانه و جنگ به سلب و غارت اموال طرف مغلوب به دست طرف غالب منتهی می شده و حتی در بیشتر موارد هدف از جنگ، غارت وبه یغما بردن مال بوده ودر واقع ملازمه ی بین لخت کردن مغلوب وسلب مال به جنگ ودرگیری مسلحانه لحاظ شده است. بنابراین حرب به معنی جنگ به کار گرفته شده است.
برخی دیگر بر این باورند که حرب نقیض و مقابل سلم و سلم به معنی صلح و آرامش است، در نتیجه معنی حرب حالت تضاد و نا امنی خواهد داشت. از این رو استعمال این کلمه برای جنگ یا درباره سلب و غارت مال با ملاحظه ی این واقعیت است که جنگ و غارت اموال هر دو ملازم با اضطراب و نا امنی برای طرفین و وجود حالت تضاد و دشمنی بین آن دو است که گاهی بصورت ربودن مال و گاهی بصورت غصب و زمانی بصورت جنگ و درگیری نظامی جلوه می کند. پس کلمه حرب الزاماً به مفهوم جنگ نیست بلکه به معانی مطلق ناسازگاری و مبارزه است و جنگ و درگیری نظامی مصداقی از آن است.
ب: مفهوم فقهی
علما و فقهای امامیه با توجه به اطلاق آیه ۳۳سوره مائده تعاریف مختلفی از محاربه ارائه نموده که مضمون همه تعاریف به یکدیگر نزدیک و کمتر اختلاف دارند.
شهید اول در کتاب شرح لمعه محاربه را چنین تعریف کرده:
محاربه عبارت است از بیرون کشیدن سلاح به منظور ترساندن مردم اعم ازاینکه در خشکی باشد یا در آب، شب باشد یا در روز، در شهر باشد یا غیر آن، مرد باشد یا زن، قوی باشد یا ضعیف، از اهل ریبه باشد یا نباشد[۵].
مرحوم محقق حلی در کتاب شرایع محارب را چنین تعریف کرده:
محارب کسی است که سلاح خود را برای ترساندن مردم بیرون آورد چه در خشکی باشد و چه در دریا، شب باشد یا روز، در شهر باشد یا روستا[۶].
شیخ طوسی در مبسوط، محاربه را منحصر به قطاع الطریق نموده و مقصود از آن را تنها راهزنی دانسته است[۷].
آیت اله خویی در تعریف محاربه می گوید: محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح برهنه نماید[۸].
امام خمینی (ره) در تعریف محاربه بیان می دارد که محارب کسی است که سلاح خود را برای ترساندن مردم بیرون آورده یا خود را مجهز به آن نماید و قصد فساد در زمین را داشته باشد اعم از اینکه در خشکی باشد یا در آب در شهر باشد یا غیر آن، در شب باشد یا روز، و در تحقق آنچه که ذکر شد شرط نیست که مرتکب از اهل ریبه باشد وهمچنین در حکم آن مرد و زن یکسان هستند[۹].
فقهای عامه نیز در تعریف محاربه و بیان شرایط و مصادیق آن چندان اختلافی با یکدیگر ندارند.
در کتاب الخلاف شیخ طوسی و نیز در کتاب الفقه علی مذاهب الاربعه محاربه چنین تعریف شده:
کسی که درراه عموم دور از شهر خروج نموده و برای ارعاب مردمی که از آن راه عبور می کنند، سلاح بکشد، راهزن محسوب می گردد. اعم از اینکه آزاد باشد یا بنده، مسلمان باشد یا ذمی، در امان باشد یا نباشد و در هر صورت احکام محارب بر او جاری می شود و اگرچه یک نفر باشد[۱۰].
در کتاب راهنمای مذهب شافعی محاربه چنین تعریف شده است:
راهزن کسی است که به قصد تعرض به مال یا جان،یا ناموس مردم با اعتماد به شوکت و نیروی شخصی و با استطهار به اینکه نیروهای انتظامی به فریاد نمی رسند، راه را به عابرین ببندد. اگر شخصی یا جماعتی در برابر راهزنی یا گروهی از راهزنان می توانستند از خود دفاع کنند لکن تسلیم شدند، موضوع از راهزنی خارج و غارتگری نامیده می شود و اگر متجاوزین و معترضین بر شوکت و نیروی خود اعتماد نکنند و بخواهند فرصتی بدست آورده چیزی بربایند و نگریزند، آنها را مختلس می نامند[۱۱].
فقهای حنفی محاربه را چنین تعریف کرده:
«محاربه عبارت است از خروج به قصد اخذ مال از طریق استعمال زور، مادامی که این خروج منتهی به ایجاد هراس در راه یا گرفتن مال یا قتل انسان گردد و بعضی از فقهای فرقه مذکور گفته اند که محاربه عبارت است از ایجاد رعب و وحشت (هراس) در راه به منظور گرفتن مال[۱۲]».
در مذهب شافعیه محاربه چنین تعریف شده است:
«محاربه عبارت است از ظاهر شدن (خروج) جهت گرفتن مال یا ارتکاب قتل یا ایجاد هراس شدید به طوری که با تکیه بر قدرت و شوکت خویش امکان استغاثه و کمک خواهی را از دیگری سلب کند».[۱۳]
ج: مفهوم حقوقی
در خصوص مفهوم حقوقی محاربه نیز باید بیان داشت که از دیدگاه حقوقدانان معاصر لزوم وجود قصد بر هم زدن امنیت عمومی از سوی مرتکب از یک طرف و به کارگیری سلاح از طرف دیگر، دو شرط اساسی در تحقق محاربه محسوب می شوند که به چند نمونه از آن می توان اشاره کرد: «محارب کسی است که با سلاح در راه های خارج شهر و آبادی متعرض مردم شود و آشکارا اموال مردم را غصب کند».[۱۴]
در این تعریف ویژگی علنی بودن رفتار و اقدامات محارب، از جمله تجرید سلاح، تشهیر اسلحه و حمل سلاح به وضوح تمام، استنباط می گردد.
در تعریفی دیگر نیز آمده: محارب با خدا کسی است که با اعمال خشونت بار و رعب انگیز، مردم را بترساند یا مصالح جامعه را در معرض خطر قرار دهد. بنابراین، زدن کاروان ها، ایجاد ناامنی در راه ها، دستبرد قهرآمیز به مصالح و منافع عمومی و سرقت های مسلحانه، ایستادن در برابر نظام حاکم اسلامی، کارشکنی های قهرآمیز در پیشبرد امور جامعه، آتش سوزی و خرابکاری به قصد ایجاد اغتشاش و ناامنی از مصادیق روشن محاربه هستند[۱۵].در این تعریف نیز قصد اخافه مردم، به وسیله اعمال دهشت انگیز و رعب آور لحاظ شده است که در حقیقت، تعریف مشهور فقهای امامیه نیز بر این اساس استوار است. نکته جالب توجه در این تعریف آن است که مصادیق عینی و روشن از محاربه را بیان می کند که در حقیقت؛ علت محاربه بودن کسانی را که نام می برد، ایستادگی در برابر نظام اسلامی و یا به خطر انداختن مصالح جامعه اسلامی است.
و بالاخره در یک تعریف جامع تر آمده است که: هرکس اسلحه بکشد و قصد ترساندن مردم را داشته باشد، محارب است و به تعبیر ساده تر؛ همان دزد سرگردنه را گویند که امنیت جاده ها را از بین می برد و مشخص است که خدا و رسول(ص) در آیه، کنایه می باشد؛ بلکه مراد همه ی امت اسلامی است و نیز فرقی نمی کند که افراد مهاجم، مسلمان باشند یا غیر مسلمان. همچنین است در مورد افرادی که به آنان هجوم آورده اند؛ یعنی فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نیست. درهرحال، در اینجا عنوان محارب صدق می کند و باید احکام محارب را بر مهاجمان (واجد شرایط محارب) جاری کرد[۱۶].
همچنین قانونگذار در ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی به ارائه تعریفی درباره ی محاربه اقدام نموده و دراین باره مقرر کرده است: «هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض می باشد».
لزوم وجود قصد برهم زدن امنیت عمومی از سوی مرتکب و نیزبه کارگیری سلاح، دو شرط اصلی برای تحقق جرم محاربه محسوب می شوند. در خصوص مفهوم حقوقی باید به این نکته نیز توجه داشت که در مورد تحقق جرم محاربه که علاوه بر نیاز به دو شرط فوق، مقید به ایجاد رعب و هراس است، بین حقوقدانان اختلاف نظر می باشد. برخی از حقوقدانان، با استناد به تبصره ۱ ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی که بیان نموده است کسی که به روی مردم اسلحه بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب هراس نشود محارب نیست، استدلال نموده اند که تحقق این جرم منوط به وجود ارعاب و هراس در خارج می باشد[۱۷].
و برخی دیگر از نویسندگان، تبصره فوق را به این معنا دانسته اند که برای تحقق قصد اخافه، لازم است تا در مرتکب به صورت بالقوه امکان چنین قصدی وجود داشته باشد. حال به مجرد اینکه وی با چنین قصدی حرکت کند محارب است، چه موجب خوف شود یا نشود[۱۸].
گفتار دوم: تفکیک محاربه از مفاهیم مشابه
الف: تفکیک محاربه ازبغی
دیدگاه غالبی که در فقه امامیه و اهل سنت وجود دارد تفکیک بین محاربه و بغی است. مستند قرآنی جرم بغی آیه ۹سوره ی حجرات است.
خداوند در این آیه می فرماید:
اگر دوگروه از مؤمنان با یکدیگر مقابله و جنگ نمودند پس میان آنها صلح و آشتی برقرار سازید چنانچه یکی از آن دو گروه بر دیگری ظلم و سرکشی کرد با آن گروه ظالم پیکار کنید تا به سوی فرمان خدا باز آید پس هرگاه به حق برگشت با حفظ عدالت میان ایشان صلح دهید و به عدل و داد رفتار کنید که محققاً خدا کسانی را که به عدل و داد رفتار نمایند را دوست دارد.
جرم بغی در فقه به مفهوم قیام علیه حکومت یا دولت و در زمره ی جرائم سیاسی شناخته شده است[۱۹].
دکتر حبیب زاده معتقد است[۲۰]، جرم بغی متفاوت از محاربه است چرا که جرم بغی یک جرم سیاسی است. دکتر مجیدی در بیان وجوه افتراق بغی و محاربه معتقد است که: ۱- محاربه جرائم علیه امنیت عمومی محسوب می شود اما بغی خروج علیه امام و جرم علیه دولت است. ۲- در محاربه سلاح برای تحقق جرم ضروری است ولی در بغی ضرورتی ندارد ۳- محاربه به صورت فردی امکان پذیر است ولی بغی به صورت گروهی تحقق می یابد. ۴- توبه مرتکب جرم محاربه پس از دستگیری قبول نمی شود ولی در جرم بغی، توبه باغی پذیرفته می شود مگر اینکه دارای تشکیلاتی باشند و منهدم نشده باشند و …[۲۱] .
قانونگذار ایران مفهوم رایجی را از محاربه پذیرفته و در ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی به روشنی تعریف محاربه منعکس شده است اما در تعیین مصادیق محاربه، سیاست کیفری متحده توسط مقنن هماهنگ با نظر غالب فقهای اسلامی نیست حتی با مفهومی که خود از محاربه در ماده مزبور بیان داشته مطابقت ندارد.
از یک طرف نادیده انگاشتن تمایزی که در فقه میان محاربه و بغی قائل شده اند در مواد ۱۸۶، ۱۸۷ و ۱۸۸ قانون مجازات اسلامی مصادیقی که با مفهوم محاربه مذکور در ماده ۱۸۳ همان قانون مطابقت نداشته است و ازمصادیق بغی است را به عنوان محاربه دانسته است و از طرف دیگر سیاست کیفری قانونگذاری بر این موضوع نهاده شده که به منظور پیشگیری از وقوع جرائم مهمی که علیه حاکمیت داخلی یا خارجی کشور و یا جرائمی که به جمهوری اسلامی ایران لطمه شدیدی وارد می کند، و همچنین به منظور سرکوبی عاملین آنها بتواند شدیدترین مجازات، یعنی اعدام را برای مرتکبین در نظر بگیرد اما برای رهایی از کمند محدودیت تعیین مجازات ها و برای رسیدن به مقصود خود که اعمال شدیدترین مجازات یعنی اعدام برای مرتکبین جرایم علیه حاکمیت جمهوری اسلامی است اقدام به توسعه وگسترش جرم محاربه کرده است.
ب: تفکیک محاربه از جرایم سیاسی
قبل از تفکیک محاربه از جرایم سیاسی ابتدا می بایست به تعریفی از جرم سیاسی اشاره نمود و سپس به تفکیک این جرم از جرایم سیاسی پرداخته شود. تعریف جرم سیاسی می تواند از دیدگاه سیاست جنایی تقنینی کشورها و نیز دکترین حقوقی مورد توجه قرار گیرد. پیش از این می توان از منظر فرهنگ های حقوقی نیز به آن نگریست. در برخی از فرهنگ های حقوقی، جرم سیاسی به بزهی که علیه حاکمیت داخلی و یا خارجی یک نظام سیاسی انجام می شود، اطلاق شده است[۲۲].
ترمینولوژی حقوق جرم سیاسی رابه جرم ناشی از فکر سیاسی و یا از یک موسسه سیاسی نزدیک دانسته است که مانند توطئه ای که برای تغییر شکل یک حکومت انجام می شود مخالف نظام سیاسی داخلی و یاخارجی کشور باشد[۲۳].
اصولا جرایم سیاسی به خاطر دفاع از آزادی و شرافت انسانی انسان های وارسته ای مطرح شده که در راه مبارزه با حکومت های ظالم و استبدادی جان خود را برکف دست نهاده اند. از اینرو چنین استنباط می شود که برای تحقق عینی جرم سیاسی وجود دو عنصر لازم و ضروری است: ۱- حسن نیت و عدالت خواهی مرتکب ۲- عدم مشروعیت حقیقی حکومت، بدون تحقق دو عنصر مذکور جرم سیاسی تحقق نخواهد یافت. در تطبیق با دو عنصر ذکر شده محاربه که به قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه اسلامی و ارعاب مردم صورت می گیرد ولو اینکه از جرایم علیه امنیت داخلی می باشد ولیکن به علت فقدان دو عنصر مذکور، جرم سیاسی نیست، بعلاوه محاربه اصولا هدف اولیه و اصلیش مبارزه با حکومت و یا حاکمیت سیاسی نیست بلکه منظورش ایجاد خوف و ترس برای مردم است و هدف ثانوی او یعنی غارت مردم، تجاوز به اموال و نفوس و اعراض ایشان، تزلزل پایه های حکومت و غیره تاثیری در حقیقت امر ندارد. به عبارت دیگر برای تحقق محاربه تنها قصد ایجاد خوف لازم است و ایجاد اخافه به طور اعم ملاک است و مجرد ارعاب مردم ولو یک نفر هم باشد حرام است و اطلاق آیه هرکس را که دارای چنین قصدی باشد راشامل می شود[۲۴].
در خصوص رابطه محاربه با جرائم سیاسی نیز باید بیان داشت که برخی از نویسندگان معتقدند که رابطه محاربه با جرائم سیاسی از نسبت اربعه منطقی عموم و خصوص من وجه است. یعنی جرایم سیاسی ممکن است عنوان محاربه داشته و برخی نداشته باشند. پس، هر محاربه ای جرم سیاسی و هر جرم سیاسی محاربه نیست و باید معتقد بود محاربه را نمی توان دقیقا همان جرم سیاسی دانست[۲۵].