ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با تبیین نظریه تکامل از نظر داوکینز و نقد آن از ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۲) آیاتی که نشان می‌دهند روح از همین نشئه طبیعت و بدن برمی‌خیزد، یعنی موجود مادی اطوار و ادواری را پشت سر می‌گذارد و به مرحله روح می‌رسد. در آیه‌ای که به آفرینش آدم از خاک و آفرینش نسل او از آب اشاره می‌کند، آن‌گاه می‌گوید نطفه را علقه، علقه را مضغه، و مضغه را استخوان کرده و او را به آفرینشی دیگر پدید آوردیم، آفرینش دیگر از سنخ تحولات مادی نیست. مهم گذر انسان از مراحل گفته شده است تا از موانع بگذرد و معلم فرشته‌ها شود (همان، ج۱۷، ص۲۷۰).
از نظر علامه‌طباطبائی، در تسویه انسان هر عضو آن در جایى قرار گیرد که باید قرار بگیرد؛ و بعید نیست از جمله (اِنّى خالِقٌ) و جمله (فَاِذا سَوَّیتُُهُ) استفاده شود که آفرینش بدن انسان اولى به تدریج و در طول زمانى صورت گرفته، ابتدا خلق بوده که عبارت است از جمع‌آورى اجزاء و سپس تسویه بوده که عبارت‌ است از تنظیم اجزاء و نهادن هر جزئی را در جاى مناسب، آن‌گاه نفخ روح بوده است. و اگر در جاى دیگر فرموده (خَلَقَهُ مِن تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُن فَیَکُون)، با این استفاده ما منافات ندارد، براى این‌که جمله (ثُمَّ قالَ لَهُ…) ناظر به ایجاد روح، یعنى نفس انسانیت است نه راجع به بدن، همچنان‌که در جاى دیگر بعد از آن‌که آفرینش تدریجى را بیان مى‌کند درباره آفرینش روح چنین تعبیر مى‌نماید: (ثُمَّ اَنشِاناهُ خَلقاً ءآخَرَ).
و منظور از جمله (وَ نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی)، ایجاد روح در آدمى است و برقرار کردن رابطه میان بدن و روح است، همچنان‌که در آیه (ثُمَّ جَعَلناهُ نُطفَهً فِى قَرارٍ مَکینِ ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقنَا العَلَقَهَ مُضغَهً فَخَلَقنَا المُضغَهَ عِظاماً فَکَسَونَا العِظامَ لَحماً ثُمَّ اَنشَاناهُ خَلقاً آخَرَ)، و آیه (قُل یَتَوَفّیکُم مَلِکُ المَوتِ الَّذِى وَ کُلّ بِکُم) به این معنا اشاره دارد. چون در آیه اول روح انسانى همان بدنى است که آفرینش دیگر به خود گرفته، بدون این‌که چیزى بر آن اضافه شده باشد. و در آیه دوم روح در هنگام مرگ از بدن گرفته مى‌شود، در حالى ‌که بدن به حال خود باقى است، و چیزى از آن کم نمى‌گردد. پس روح، امر وجودى است که فى‌نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد، یعنی متعلق به بدن است و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد، به طورى‌ که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا مى‌شود (همان، ج۱۵، ص۲۰).
بحث ایشان را می‌توان به صورت دیگری نیز تقسیم‌بندی کرد:
۱) آیاتی که به مراحل آفرینش انسان اشاره دارد و در پایان مراحل تکوین جسمانی انسان، مرحله جدیدی را معرفی می‌کند که با مراحل پیشین متفاوت است. این مرحله جدید همان دمیدن روح در کالبد انسان است که گاه به اشاره و گاه به صراحت معرفی شده است. در سوره مبارکه مؤمنون (۲۳): ۱۴، پس از اشاره به مراحل آفرینش انسان از گل به نطفه و سپس علقه و پس از استخوان و رویش گوشت بر آن می‌فرماید: «ثُمَّ اَنشَاءناهُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقینَ»: «آن‌گاه آفرینش دیگر پدید آوردیم. آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است.» روشن است که مرحله آفرینش دیگر از مراحل پیشین جدا شده؛ ضمن این‌که از نظر لفظی نیز مراحل قبل با واژه خلق و جعل آمده، اما این مرحله خاص - که پس از آن خداوند خود را به عنوان احسن الخالقین معرفی می‌کند- با انشاء - به معنای چیزی جدید- آمده، که نشان می‌دهد با مراحل جسمانی تفاوت دارد (همان، ص۲۱).
در سوره مبارکه سجده (۳۲): ۷، ۸ و ۹ به صراحت دمیدن روح بیان شده است: «اَلَّذِی اَحسَنَ کُلِّ شَیءٍ خَلقَهُ وَ بَدَاَء خَلََقَ الاِنسانَ مِن طینٍ. ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالَهٍ مِن ماءٍ مَهینٍ. ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فیهِ مِن رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُم السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ الاَفئِدَهَ قَلیلاً ما تَشکُرونَ»: «همان کسی‌که هر چیزی را که آفریده، نیکو آفریده و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. سپس تداوم نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود. آن‌گاه اندام او را درست کرد و از روح خویش در او دمید و برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها قرار داد. چه اندک سپاس می‌گذارید.» چنان‌که آشکار است در این آیات، پس از آفرینش بدن و بعد جسمانی انسان و تسویه و تعادل آن، دمیدن روح الهی در آن جسم بی‌جان مطرح شده است. در سوره مبارکه حجر (۱۵): ۲۹؛ و ص (۳۸): ۷۲ نیز در بازگوئی قصه آفرینش حضرت آدم، به همین‌ گونه از دمیدن روح پس از تسویه جسم خبر داده و می‌فرماید: «فَاِذا سَوَّیتُهَ وَ نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ»: «پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم، پیش او به سجده درافتید.» گرچه این دو آیه در مورد حضرت آدم نازل شده، آشکار است که با الغاء خصوصیت در مورد سایر انسان‌ها نیز صادق است؛ به ویژه این‌که در سوره سجده نیز همین مطلب - یعنی دمیدن روح پس از تسویه جسم- برای همه انسان‌ها مطرح شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲) آیاتی که درباره مرگ و چگونگی جان انسان‌ها آمده است. در سوره مبارکه مؤمنون (۲۳): ۴۶، در این زمینه می‌فرماید: «اَللهُ یَتَوَفّی الاَنفُسَ حینَ مَوتِها…»: خدا روح را هنگام مرگشان به تمامی باز می‌ستاند. مقصود از انفس در این آیه، همان ارواح است. مفاد آیه این است که انسان غیر از جسم چیز دیگری دارد که گرفته می‌شود، زیرا بدن در دن
یا می‌ماند و متلاشی می‌گردد، پس آن چیزی که گرفته می‌شود بدن مادی نیست. علامه در تفسیر این آیه می‌فرمایند نفس موجود و مغایر بدن است؛ به گونه‌ای که از آن جدا می‌شود و مستقلاً به حیات خود ادامه می‌دهد. آیه دیگری که می‌توان در این بحث بدان استناد جست از سوره مبارکه انعام (۶): ۹۳ است که درباره لحظه مرگ ظالمان است که فرشتگان مرگ خطاب به آن‌ها می‌گویند: «اُخرِجُوا اَنفُسَکُم؛ جان‌هایتان را بیرون دهید» (همان، ج۱۷، ص۲۶۹).
۳) آیات مربوط به وجود عالم برزخ و عذاب یا پاداش الهی در این عالم نیز دلالت بر وجود نفس یا روح دارد. در این دنیا بدن پوسیده شده و از بین می‌رود، اما روح انسان در جهانِ بین دنیا و آخرت وجود دارد و از نعمت‌های آن برخوردار یا در عذابش گرفتار است. آیاتی که بر زنده بودن شهدا و مرزوق بودن آن‌ها نزد پروردگار دلالت دارند نیز از همین دسته به شمار می‌روند، مانند سوره مبارکه بقره (۲): ۱۵۴ و آل‌عمران (۳): ۱۶۹. علامه در باب این آیات و مانند آن‌ها می‌فرمایند آیاتی که از آن‌ها این حقیقت قرآنیِ عالم برزخ استفاده می‌شود، یا به این مطلب اشاره دارند، بسیارند (همان، ج۱، ص۳۴۹-۳۴۸).
از نکات قابل توجه این‌که خداوند در چند مورد روح انسانی را به خود نسبت داده است. سوره‌های مبارکه حجر(۱۵):۲۹، سجده (۳۲):۹ و سوره ص (۳۸):۷۲ از این دسته هستند. آیات مورد اشاره بر جایگاه و منزلت روح انسانی در میان سایر موجودات دلالت دارد و همین امر مسئولیت انسان را بسی سنگین‌تر می‌کند (همان، ص۳۵۰).
۱-۲-۲ مراحل وجودی انسان
سیر مراحل و مراتب وجودی ممکنات توسط علامه در دو مرحله قوس نزول و صعود ترسیم شده است. هر یک از این دو قوس به مراتب تجرد عقلی، تجرد مثالی و مرتبه طبیعی یا عالم ماده تقسیم شده است. اعتقاد به عالم مثال و عقل که مادون عالم اسماء و صفات قرار دارند، مورد تأیید آیات الهی نیز هستند. ایشان در بیان قوس صعود و نزول می‌گویند صعود به بالاترین مرتبه بدون گذر از تمام درجات میان نقطه آغاز حرکت و محل رجوع نهائی، ناممکن است. هبوط به دنیا همان نزول از مرتبه کمال به نقص و سقوط از فطرت اولی است. صدور خلق خالق متعال به این ‌شکل است و سیر دیگر یعنی حرکت به سمت بهشت و برتر از آن، جوار حق تعالی همان بازگشت به فطرت و توجه نفس به کمال است؛ بازگشت خلایق به سوی خالق و مبدأ خویش تنها از این راه است نه غیر آن. این مراحل حاکی از توانائی انسان در سیر وجودی است (طباطبائی، ۱۳۹۰، ص۱۶۳).
علامه انسان قبل از دنیا را با توجه به علل و مبادی وجودی او در مراتب تجرد عقلی و مثالی قوس نزول بررسی می‌کند. علت وجودی انسان با همه خصوصیات کمالی و وجودی، در عالم مثال و عقل است و مرتبه مثالی انسان در زمره پاکان و ملائکه است. روح انسان متعلق به عالم امر است نه عالم خلق. روح علت حیات دنیائی انسان است که در مرتبه امر به مرتبه خلق با بدن متحد گشته و به تدبیر و اداره امور جسم و قوای جسمانی انسان می‌پردازد. نکته مهم، تجرد عالم برتر و مبدأ وجودی انسان و عالم ماده است. روح متعلق به عالم امر در مرتبه وجود مجردات است، پس حقیقتی مجرد است. حقیقت وجودی انسان همان وجود مجرد و وابسته به مبدأ برتر است. بدن تابع آن وجود برتر است و این دو با هم هویت جمعی انسان را شکل می‌دهند (طباطبائی،۱۳۸۱، ص۱۹ و ۲۰).
مرتبه بعدی سیر وجودی انسان، ورود به عالم ماده و طبیعت است. روح و جسم در این مرتبه با هم تعامل دارند. انسان در دنیا، گسسته از مبدأ و پیشینه و آینده خود نیست. اگر مانعی پیش نیاید، او سیر استکمالی خود را تا بالاترین مرتبه ادامه خواهد داد. پائین‌ترین مرتبه وجودی انسان، زندگی دنیاست که با ایمان و عمل صالح از این پستی رهائی یافته و مجدداً به مراتب برتر صعود می‌کند. روح امری فناناپذیر است و دنیا و آخرت از هم گسسته نیستند. روح ابتدا وارد عالم برزخ می‌شود و آخرین مرحله از مراحل سیر انسان در قیامت اتفاق می‌افتد. پس انسان وجودی است مخلوق، وابسته به مبدأ که با سیر تکوینی قدم به دنیا نهاده و پس از دنیا حیاتی ابدی خواهد داشت. هویت انسان، ثابت و حقیقت وجودی‌اش از افکار و اعمال او جدا نیست و سرنوشت آینده او وابسته به شیوه حیات او در دنیاست (طباطبائی، بی‌تا، ج۱۳، ص۱۹۶).
همچنان ‌که در مقدمات فوق در بحث‌های «ناسازگاری توحید و تکامل»، «خلق مدام» و «انسان‌شناسی دینی» ملاحظه شد، علامه‌طباطبائی معتقدند که نظریه تکامل با اصل توحید و انسان‌شناسی دینی، ناسازگار است؛ زیرا حکمت صنع، مدبرانه بودن آفرینش و غایتمندی عالم را به چالش کشیده و در حوزه انسان‌شناسی دینی نیز تحول انسان از غیر انسان ممکن نیست. از نظر ایشان، تفسیر آیات آفرینشِ انسان، ما را به رد قاطع نظریه تکامل می‌رسانند و از این طریق می‌توان ناسازگاری ادعا شده میان توحید و تکامل را از میان برداشت. در ادامه، به تفسیر محتوای آیات آفرینش انسان از نظر علامه می‌پردازیم و در نهایت نتیجه‌گیری ایشان را در این زمینه تبیین خواهیم کرد:
۱-۳ دسته‌بندی اجمالی آیات آفرینش
در دسته‌بندی اجمالی، آیات آفرینش به چهار دسته تقسیم می‌شوند:
۱-۳-۱ آفرینش انسان از تراب یا طین
آیاتی که به آفرینش انسان از «تراب» (خاک) یا «طین» (گل) و مانند آن اشاره می‌کنند، خود به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول آیاتی که به حضرت آدم اختصاص دارد؛ و دسته دوم آیاتی که ظاهراً تنها به ایشان اشاره ندارد، بلکه بر سایر انسان‌ها نیز قابل اطلاق است. منشأ آفرینش
انسان در این آیات، «ارض» (زمین)، «تراب» (خاک)، «طین» (گل)، «حماء مسنون» (گل سیاه بدبوی عمل آمده)، «طین لازب» (گل چسبنده) و «صلصال» (گل خشک‌شده) معرفی شده است. هیچ‌گونه تعارضی در این آیات وجود ندارد.
ارض و تراب به همان خاک مطلق اشاره دارند، اما وقتی با آب آمیخته شد به آن طین می‌گویند (همان، ج۱۲، ص۲۲۲). وقتی گل مدتی بماند مانند لجن بدبو می‌شود و به آن حماء می‌گویند و هنگامی‌که آن را به اندازه‌ای مالش دهند که زبری آن از میان برود و صیقل یابد، به آن مسنون گفته می‌شود. و همین گل صیقل‌یافته از این جهت که چسبناک است، آن را طین لازب گویند (همان، ج۱۷، ص۱۸۸). این گل به عمل آمده وقتی بماند و خشک شود، صلصال نامیده می‌شود (همان، ج۱۲، ص۲۲۲). بنابراین بر اساس مجموعه این آیات، انسان از گل سیاه به عمل آمده‌ای که خشک شده، آفریده شده است.
با توجه به آیات دیگری که پیدایش همه انسان‌ها را از آدم می‌داند، می‌توان گفت از آن‌جا که آدم از گل آفریده شده، بقیه انسان‌ها نیز با واسطه از گل آفریده شده‌اند، پس آفرینش از خاک، گل و مانند آن به طور مستقیم به آدم اختصاص دارد و در مورد انسان‌های دیگر با واسطه و غیرمستقیم است.
۱-۳-۲ آفرینش انسان از آب
در مورد آیاتی که منشأ آفرینش انسان را از «آب» می‌داند، سه احتمال به نظر می‌رسد. شاید به همان آیات دسته پیش اشاره داشته باشد، به این معنا که طین از ترکیب آب و خاک به دست می‌آید، که به این ترتیب اشاره به آب و خاک و طین در واقع یک چیز است. دومین احتمال این است که به آن آیه‌ای اشاره داشته باشد که می‌فرماید همه موجودات زنده را از آب آفریدیم. احتمال دیگر این است که مقصود از آفرینش انسان از ماء همان پیدایش انسان از «نطفه» باشد. این احتمال از جهتی بر دو احتمال سابق ترجیح دارد، زیرا در برخی آیات به جای واژه نطفه از «ماء مهین» و «ماء دافق» یاد شده است.
۱-۳-۳ آفرینش انسان از نطفه
آیاتی که پیدایش انسان را از نطفه می‌داند نیز دو گروهند. اول آن‌هائی که تنها به همین مرحله (پیدایش نطفه) اشاره می‌کنند. گروه دیگر آیاتی هستند که پیش از نطفه پیدایش از خاک را مطرح می‌کنند. در این آیات دو احتمال به نظر می‌رسد: یکی این‌که هر انسان ابتدا از خاک بوده است و سپس خاک تبدیل به غذا پس از آن تبدیل به نطفه و سپس سایر مراحل شکل‌گیری انجام می‌شود. احتمال دیگر آن است که این آیات در ابتدا به آفرینش حضرت آدم از خاک و سپس به پیدایش سایر انسان‌ها از نطفه اشاره داشته باشد.
۱-۳- ۴ همه انسان‌ها از نسل آدم هستند و آدم و حوا، پدر و مادر نوع انسان‌اند
این دسته از آیات، همه انسان‌ها را از نسل «آدم» می‌داند و از «آدم و حوا» به عنوان پدر و مادر نوع انسان یاد کرده است. با وجود تنوع در آیات آفرینش انسان هیچ تعارض یا اختلافی بین آن‌ها نیست. دسته‌ای از آیات (گروه اول) به آفرینش حضرت آدم اشاره دارد، دسته‌ای دیگر (گروه دوم و سوم) به آفرینش سایر انسان‌ها از طریق تولیدمثل و آیات دیگری (گروه چهارم) نیز به رابطه بین انسان‌ها و حضرت آدم می‌پردازند.
دسته‌بندی فوق را می‌توان در جدولی به شکل ذیل نشان داد:

 

نحوه آفرینش انسان در آیات الهی از نظر علامه‌طباطبائی
منشاء آفرینش: ارض ، تراب، طین، حماء مسنون، طین لازب و صلصال. حضرت آدم (به طور مستقیم)، سایر انسان‌ها (به طور غیرمستقیم) «آفرینش از خاک» ۱
۱) طین= خاک+آب؛
۲) ماء: آب، نطفه، ماء مهین، ماء دافق.
سایر انسان‌ها «آفرینش از آب» ۲
۱) نطفه: سایر انسان‌ها
۲) پیدایش نطفه از خاک و تبدیل آن به علقه و مضغه
۳) پیدایش آدم از خاک و سایر انسان‌ها از نطفه‌.
آدم و سایر انسان‌ها «آفرینش از نطفه» ۳
نظر دهید »
دانلود پایان نامه با موضوع کنترل تولیدات پراکنده در بازار خرده فروشی با روش ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

روش‌های توزیع اقتصادی بار

روش لامبدای[۵۱]سیستم یا نرخ افزایشی سیستم یک راه حل مناسب برای یافتن تولید اقتصادی کلیه واحدهای روشن است. پروفسور Wood در مرجع [۱] روش‌های مختلفی از جمله لامبدا-گرادیان، گرادیان کاهش یافته، روش نیوتن و برنامه‌ریزی پویا برای بیان توزیع اقتصادی مورد بررسی قرار داده است. از بین همه این روش‌ها روش لامبدا، ساده و سریع‌تر است. دیگر روش‌ها یا نامناسب است یا بسیار پیچیده است. اما اگر تابع هزینه تابع تکراری خطی یا درجه دو نباشد روش گرادیان یا گرادیان کاهش یافته بهتر از روش لامبدا است[۱]. در این مطالعه ما از روش تکرار لامبدا برای توزیع اقتصادی بار استفاده کرده‌ایم.
دانلود پروژه

مرور کارهای پیشین

در مرجع [۶]مسئله کنترل واحدها با حضور خودروهای الکتریکی حل شده است. در این مدل فرض شده است که خودروها توسط منابع تجدیدپذیر شارژ شده و سپس در طول برنامه­ ریزی مشارکت واحدها دشارژ می‌شوند. در این مرجع به بررسی نقش خودروهای الکتریکی در تامین ذخیره چرخان پرداخته است و نشان داده که در حضور خودروهای الکتریکی نیاز به تامین ذخیره توسط واحدهای سنتی کاهش می­یابد.
خطی مشی تمامی طرح‌های کنترل کننده‌های مرکزی تولیدات پراکنده، سیستم مدیریت انرژی می‌باشد که بر اساس مشاهدات، شناسایی سیستم و تصمیم گیری‌های بهینه عملیات خود را انجام می‌دهند. در مرجع[۷] این مسئله برای یک دوره میان مدت در نظر گرفته شده است. در این مرجع با بهره گرفتن از تخمین مسئله کنترل تولیدات پراکنده که یک مسئله برنامه­ ریزی غیر خطی عدد صحیح مختلط می­باشد به یک مدل خطی عدد صحیح مختلط تبدیل شده که برای نرم­افزارهای برنامه­ ریزی خطی عدد صحیح مختلط مناسب است. .در مرجع[۸] برنامه­ ریزی توان راکتیو ارائه شده که در آن با بهره گرفتن از توان راکتیو بارهای قابل کنترل و باطری­ها بهره برداری بهینه از واحدهای حرارتی را تعیین می­ کند. در این مرجع محدودیت انتقال خطوط در نظر گرفته نشده است ولی در برنامه آینده می‌توان این کار را انجام داد. در مرجع[۹] برنامه ریزی و کنترل تولید با بهره گرفتن از الگوریتم ازدحام ذرات با اپراتورهای اصلاح شده استفاده شده و هزینه­ های تولید به عنوان تابع هدف انتخاب شده است. و سپس در مرجع [۱۰] عدم قطعیت در مدیریت برنامه ریزی تولید بحث شده است. در مرجع[۱۱] از برنامه­ ریزی تولید منابع تولید پراکنده با سطح نفوذ بالای تولید بادی صحبت شده و نهایتاً اینکه در مرجع[۱۲]از یک روش برنامه­ ریزی تولید برای هماهنگی بین تولید و مصرف در شبکه ­های هوشمند استفاده شده است.که این مدل یک مدل مناسب برای برنامه­ ریزی تولید در شبکه هوشمند است.
سیستم‌های مدیریت انرژی هوشمند بر حسب توابع هدف و الگوریتم‌های حل نیز به صورت‌های گوناگونی می‌باشند. در مرجع [۱۳] یک ریز شبکه ارائه شده است که در آن تنوعی از تکنولوژی‌ها حضور دارند و تابع هدف اقتصادی ناشی از تولید بهینه‌ی واحدها در حالتی که برنامه پاسخگویی بار نیز در آن لحاظ شده است بهینه سازی می‌شود. خروجی کار مقادیر انرژی توزیع شده ناشی از هر یک از واحدها در طول ۲۴ ساعت می‌باشد. در مرجع [۱۴] یک مدل برنامه ریزی بار خانگی انجام شده است که هدف اصلی بهینه سازی تابع اقتصادی می‌باشد البته در این مرجع عدم قطعیت ناشی از بار و نور نیز مدل شده است. در این مدل، مقدار متوسط هزینه‌های بهره برداری ریزشبکه مورد ارزیابی قرار گرفته است.

ساختار پایان نامه

این پایان نامه در پنج فصل طراحی شده است. در فصل اول به آشنایی با تولیدات پراکنده و انواع آنها و بکارگیری آنها در ریزشبکه هوشمند پرداخته شده است. در فصل سوم سیستم مدیریت انرژی و نحوه کنترل تولیدات پراکنده ارائه شده است. در این فصل، فرمول بندی مسئله‌ی مدیریت انرژی هوشمند برای حالت روزانه مطرح شده است. هم چنین ریز شبکه‌ی نمونه به منظور تست سیستم مدیریت انرژی هوشمند ارائه می‌شود. به منظور درنظرگیری عدم قطعیت‌های موجود در مسئله مطرح شده، از روش مونت کارلو استفاده شده است. سپس این ساختار توسط سناریوهای مختلف تست می‌شود. به همین منظور در فصل ۴، سیستم مدیریت انرژی مذکور در شبکه‌ی نمونه تست شده است و نتایج عددی و شبیه سازی‌ها به صورت کامل نمایش داده شده است. در فصل پنجم نتیجه‌گیری، پیشنهادات و
نوآوری‌های پایان‌نامه ارائه می‌شود.

فصل سوم
مدلسازی و فرمول‌بندی مسئله

 

مقدمه

کنترل تولیدات پراکنده در ریزشبکه هوشمند و تعیین برنامه زمان‌بندی روشن و خاموش شدن آن‌ها با رعایت قیود واحدهای تولیدی و شبکه، برنامه­ ریزی مشارکت واحدها نامیده می­ شود. به دلیل بزرگی ابعاد مسئله و هزینه تولید بالای یک سیستم قدرت بهم پیوسته با مقیاس بالا صرفه­جویی اندک در بهره ­برداری باعث صرفه­جویی میلیون­ها دلار می­ شود. بنابراین تعیین این سطح بهینه تولید یکی از مهم‌ترین فاکتورهای بهره ­برداری از سیستم­های قدرت می­باشد. از طرفی رشد استفاده از منابع تجدیدپذیر و حرکت به سمت شبکه هوشمند باعث وارد شدن یک چالش جدید در بهره ­برداری از سیستم­های قدرت شده است. زیرا توان خروجی این منابع طبیعت است و برای ما به طور مطلق قابل پیش ­بینی نیست. بنابراین مسئله عدم قطعیت وارد مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها و کنترل آنها می­ شود. برای وارد کردن عدم قطعیت در مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها یک مجموعه سناریو از نمودار توزیع احتمالی منابع تجدیدپذیر، خودرو الکتریکی و بار انتخاب شده و از روش مونت کارلو برای شبیه سازی آن استفاده می‍شود. در ضمن قابل ذکر است که حضور خودروهای الکتریکی نقش پررنگی را دارند و می‌توان از قابلیت ذخیره­سازی آن‌ها برای حداقل­سازی مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها استفاده کرد. در این بخش پس از بررسی مفهوم برنامه­ ریزی مشارکت واحدها به بیان قیود آن پرداخته و سپس مفهوم عدم قطعیت و روش مدل‌سازی آن در برنامه­ ریزی مشارکت واحدها بیان می­ شود. و نهایتا به مدل‌سازی برنامه­ ریزی مشارکت واحدها و روش حل این مسئله می­پردازیم.

برنامه­ ریزی مشارکت واحدها

در بسیاری از سیستم­های قدرت به هم پیوسته بخش اصلی از بار توسط نیروگاه­های حرارتی بزرگ تأمین می­شوند و این نیروگاه­ها، یکی از تولیدکنندگان اصلی گازهای گلخانه­ای در سطح کره زمین هستند. استفاده از منابع تجدیدپذیر مانند نیروگاه­های بادی، سیستم‌های فتوولتائیک در کنار خودروهای اتصال الکتریکی هیبریدی[۵۲] باعث می­ شود که علاوه بر کاهش هزینه بهره ­برداری از نیروگاه­ها، میزان آلودگی زیست محیطی نیز کاهش پیدا کند. هدف اصلی از کنترل تولیدات پراکنده و برنامه­ ریزی مشارکت واحدها در سیستم­های قدرت کنونی، حداقل کردن هزینه بهره برداری با ارضاء قیود فنی، اقتصادی و زیست محیطی سیستم است. و این یک ملاک مهم است. چون یک بهینه­سازی کم در مسئله مشارکت واحدها باعث صرفه­جویی میلیاردی در سال می­ شود. اما در محیط شبکه هوشمند علاوه بر هزینه مسئله آلودگی هم در نظر گرفته می­ شود و این باعث پیچیدگی مسئله می­ شود.
علاوه بر این استفاده از منابع تجدیدپذیر نیز پیچیدگی مسئله را زیادتر می­ کند. در این پایان نامه ابتدا مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها بدون حضور خودروهای الکتریکی و منابع تجدیدپذیر برای یک سیستم نمونه حل شده است. سپس برای نشان دادن تاثیر خودرو الکتریکی در مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها و مقایسه با حالت قبل بدون حضور منابع تجدیدپذیر حل می­ شود. و نهایتا برای برنامه­ ریزی مشارکت واحدها در محیط شبکه هوشمند مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها با حضور منابع تجدیدپذیر و کنترل آنها و خودرو الکتریکی و در نظر گرفتن عدم قطعیت حل می­ شود. در همه حالات مسئله برنامه­ ریزی مشارکت واحدها با در نظرگیری یک ضریب وزنی برای آلودگی حل شده است.

روابط ریاضی مشارکت واحدها

مسئله مشارکت واحدها معمولاً با بهره گرفتن از یک تابع هدف و یک سری قیود در سیستم قدرت توصیف می­ شود. تابع هدف مسئله هزینه بهره ­برداری و آلودگی است که باید با بهره گرفتن از روش­های بهینه­سازی حداقل شود.

تابع هزینه سوخت:‌

تابع هزینه سوخت نیروگاه­ها با رابطه زیر بیان می­ شود. در این رابطه تابع هزینه سوخت واحد iام می­باشد.
(۳-۱)
(۳-۲)
و و و ضرایب هزینه سوخت است که همگی مثبت هستند این ضرایب برای سیستم نمونه ما در جدول (۴-۲) داده شده است.

تابع انتشار آلاینده­ها:

انتشار آلاینده­ها به صورت یک تابع چند جمله­ای بیان می­گردند[۲۱]. در این پروژه تابع انتشار آلاینده­ها به صورت یک تابع درجه دوم بیان می­ شود.
(۳-۳) (۳-۴)
در رابطه بالا میزان آلودگی تولید شده توسط واحد iام در زمان t وقتی که خروجی نیروگاه باشد را بیان می­ کند. ، و ضرایب آلودگی iام می­باشند.

تابع هزینه راه ­اندازی:

راه اندازی واحدها به صورت سرد و گرم انجام می‌شود و هزینه راه اندازی آن‌ها برای هر واحد یک عدد ثابت در نظر گرفته می‌شود.
(۳-۵)

قیود واحدهای حرارتی

یک واحد حرارتی تنها می ­تواند تغییرات تدریجی دما را تحمل کند و این به این معنی است که یک دوره زمانی چند ساعته برای در مدار قرار گرفتن واحد نیاز است. علاوه بر این واحدها تنها می­توانند در یک محدوده خاصی توان تولید کنند. بنابراین چندین محدودیت در بهره ­برداری از واحدهای حرارتی وجود دارد که در ادامه بیان می‌شود.

محدودیت توان خروجی واحدها:

با توجه به مشخصات فنی ژنراتورها، توان خروجی آن‌ها بین دو حد بیشینه و کمینه قرار می‌گیرد. این قید از مشخصات هر ژنراتور بوده و از ساختار ژنراتور ناشی می‌شود و با بهره گرفتن از رابطه زیر بیان می‌گردد:
(۳-۶)

حداقل زمان روشن و خاموش بودن واحدها:

با توجه به این که واحد حرارتی تنها می‌تواند تغییرات تدریجی دما را تحمل کند، زمانی که یک واحد در حال کار است نبایستی فوراً خاموش شود. همچنین زمانی که یک واحد حرارتی از مدار خارج است یک حداقل زمان نیاز دارد تا بتواند مجدداً در مدار قرار گیرد.

نرخ شیب:

منظور از این قید محدودیت تغییرات توان خروجی واحدها بین دو حالت مختلف است. استفاده از قیود نرخ شیب به منظور شبیه سازی وضعیت واحد و تغییرات تولید تأثیر مهمی بر برنامه­ ریزی بهینه دارد. از آن جا که تولید واحدها در تمام افق زمانی به صورت فیزیکی با نرخ شیب به هم پیوسته‌اند. برنامه­ ریزی تولید یک فرایند پویا خواهد بود. نرخ شیب به دو صورت افزایش و کاهشی بیان می‌گردد. و روابط آن به صورت زیر می‌باشد.

(۳-۷)
در روابط بالا و به ترتیب محدودیت افزایش و کاهشی نرخ شیب است.

قیود حضور اجباری:

بعضی واحدها در یک دوره زمانی معین از سال بنا به دلایل قابلیت اطمینان بهره ­برداری یا ملاحظات اقتصادی مانند حفظ ولتاژ در شبکه انتقال یا اهدافی مانند تأمین بخار مورد استفاده در خارج از نیروگاه حتماً باید در مدار باشند. این واحدها شامل واحدهای از پیش برنامه­ ریزی شده‌اند که ملزم به حضور اجباری در مدار می‌باشند.

قیود خودروهای الکتریکی:

برای افزایش طول عمر باطری خودروها باید یک حداقل برای آن ها در نظر بگیریم.

 

  • : درصد حداقل شارژ باطری
نظر دهید »
منابع پایان نامه درباره :ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

پیکره اصلی ـ متن اصلی
بررسی جایگاه زن در آثار شاعران عصر مشروطه
۴-۱- مقدمه
شعر در عصر مشروطه تولدی دیگر یافت و مسیر متفاوت انتخاب کرد که تا آن روز تجربه نکرده بود. این تحول ادبیات و به خصوص شعر را دستخوش تحول نمود و آن را به مسیر قلمرو جدید سوق داد.
عواملی که باعث تغییر بنیادین شعر شد. رسیدن به آزادی، دفاع از مردم ستم دیده جامعه، حجاب زنان به عنوان محدودیت و بروز موج دفاع از فمینیسم که در شعر شاعرانی چون ایرج میرزا، نسیم شمال، دهخدا، پروین اعتصامی، عشقی و … آن را میتوان جستجو کرد.
در این راستا هنرمندان نو آفرین با آگاهی از مضمون عصر خویش و با الهام از روح ترقی خواهی و کمال طلبی از صرف عمر و جوانی حتی جان خود بر سر عقیده گذشتند.
«اگر بخواهیم روند نفوذ غرب و رگه های فمینیسم را جویا شویم کسی را بهتر از عشقی نمیتوانیم معرفی کنیم شاید اولین کسی که در ادبیات ایران بت شکنی کرد و مراعات قواعد کلاسیک را تا اندازهئی در هم نوردید و شالودهی ادبیات رومانتیسم را در زبان پارسی بنا نهاد عشقی باشد که هفتاد درصد آثار خود را به سبک اروپائیان سروده است[۱۷۶].»
در آن سالها شاعران و نویسندگان بنام ایران، هر یک تعدادی از آثار خود را به موضوع تربیت و آزادی زنان و تساوی حقوق آنان در خانواده و جامعه اختصاص دادند، به طوری که میتوان گفت، در این اوقات، هیچ شاعر و نویسندهای نیست که کمابیش به این مطلب نپرداخته باشد لاهوتی، ایرج، عارف، عشقی، پروین، کمالی، بهار، شهریار و دیگران هر یک شعرهای زیبای فراوانی به مسئله زن اختصاص دادهاند و همگی با موهومات و خرافات و تعصباتی که بر دوش زنان سنگینی میکرد مبارزه و جهاد نمودهاند.
«عشقی هم در اشعار خود گوشهای از سرنوشت فلاکت بار زن ایرانی را نشان داده است[۱۷۷].»
ایرج بیش از هر کسی حق زنان را ادا کرده است. قطعهی مادر و ابیات زیادی از مثنوی عارفنامه و چندین غزل و قطعه و مثنوی او همه گلهای زیبایی هستند که شاعر به پای پیکرهی آزادی و رهایی دختران ایران نثار کرده است.
به هر صورت همگی معتقدند که زن در حصار حجاب و عقب ماندگیها از حق خود محروم شده است و با شعرشان از حقوق زنان دفاع میکنند.
۴-۲- بخش اول: زن در شعر میرزاده عشقی
سه تابلوی مریم «ایده آل پیرمرد دهگانی»
در این منظومه، شاعر به اصطلاحات اجتماعی نظر دارد. با شیوهای روایی و اصالت مضمون به تصویر صحنهها پرداخته و این اثر از مایه های رمانتیک، برخوردار است و میرزاده ایده آل خویش را در دیباچه انقلاب ادبیات ایران معرفی کرده و اعتقاد دارد که به ایجاد «طرز نو» در شعر فارسی، دست یافته است[۱۷۸].
قدرت تصویر سازی و بیان صحنهها در سه تابلوی عشقی، بسیار هنرمندانه و بدیع است. تحولات سیاسی- اجتماعی و فساد حاکم بر جامعهی شاعر و فریب مردم، به خوبی در آن نمایان است. فضای داستانی آن، فضایی غمبار و اسفناک است که بر آمده از روزگار حاکم بر عصر مشروطه است.
«ایده آل عشقی و برخی از دیگر آثار او از نخستین گامها در راه تجدد شعر فارسی است.[۱۷۹]»
تابلوی اول:
در تابلوی نخستین، شاعر که «اوایل گل سرخ و انتهای بهار» در «در بند، شمیران، سرسنگی، کنار دیواری، نشسته، به طور تصادفی شاهد فریب خوردن دختر دهقانی از جوان شهری است؛ در پایان این تابلو و … آوای قهقههی کبک از کوهها به گوش میرسد، سپس «بادی اندک سرد» میوزد که شاید به سرانجام شوم این فریب اشاره دارد.
آن گاه همین صحنه با نمایش عناصر عشق و بهار به آرامی محو میشود.
صدای قه قه کبکی زکوهسار آید
غریو ریختن آب، از آبشار آید
زدور زمزمهی سوزناک تار آید
در این میانه صدایی از آن دو یار آید …
وزان، ز جانب توچال بادی اندک سرد
که شاخه های درختان از آن به هم میخورد» (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۱۷۸)
در این نمایش نامه میرزاده با آغازی زیبا در توصیف بهار خودش راوی آن تا انتهای ماجرا است:
اوایل گل سرخ است و انتهای بهار نشستهام سر سنگی کنار یک دیوار
جوار درهی دربند و دامن کهسار فضای شمران اندک زقرب مغرب تار
هنوز بد اثر روز، بر فراز اوین (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۱۷۴)
بعد از توصیف دامن کهسار شمیران، شاعر مریم را در نظر خود میبیند «مریم» محور این نمایش است سپس جوانی که با مریم، نقشهی دوستی دارد پیدا میشود.
ادامهی این تابلو به گفتگوی عاشقانه این دو نفر میپردازد.
فکنده زلف ز دو سوی بر جبین سفید تلالویی به عذارش زماهتاب پدید
نگاه مردمک دیدهاش سوی بالاست عیان از این حرکت، گو توجهش به خداست
و یا در این حرکت چیزی از خدا میخواست گهی نظر کند از زیر چشم بر چپ و راست … (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۱۷۵- ۱۷۶).
تابلوی دوم: روز مرگ مریم
در این تابلو، ماه آخر فصل پاییز و سپری شدن بهار و طبیعت، توصیف میشود. سپس مراسم ماتم و مرگ مریم فرا میرسد:
«بکندهاند یکی گور و قامت مریم بخفته است در آن تیره خوابگاه عدم … (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۱۸۰).
سپس شاعر به ادامهی سرگذشت مریم و آشکار شدن راز و خودکشی او اشاره میکند.
همین که دید بر ننگ وی، پدر پی برد: غروب تریاک آورد خانه و شب خورد (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۱۸۱).
تبدیل سریع بهار به پاییز تصویری از سرگذشت مریم است، که فریب وعدههای پوشالی جوان عیاش شهری را خورده و در پایان برای فرار از شرم و شکست چارهای جز مرگ نداشته است[۱۸۰].
دانلود پروژه
تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم
در این تابلو، پیرمرد داستان غمگین و حوادث تلخ گذشتهی زندگی خود را بیان میکند.
درون خاک، مرا دختری جوان افتاد برای آنکه جوانی شود دو روزی شاد (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۱۸۳).
پدر مریم در این دیدار با میرزاده، ماجرای زندگی خود را کاملاً بیان میکند و میگوید: من اهل کرمانم شغلی نداشتم در سال (۱۳۱۸) جوانکی حاکم کرمان شد و مرا معاون خود نمود و روزی حاکم مرا به سوی خود خواند و از من «خانمکی» خواست و گفت:
«برو بجوی که جوینده است یابنده».

نظر دهید »
پژوهش های انجام شده درباره تحلیل و بررسی عناصر رمز گونه و فوق ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در هفت پیکر نظامی رد پای کاملا روشنی از حضور عناصر فوق طبیعی و رمز گونه مشاهده می شود، به نحوی که در بیشتر داستان های هفت پیکر نظامی به جزء، جدا ناشدنی داستان ها تبدیل شده اند. این حضور عناصر فوق طبیعی و رمز گونه به قدری پر رنگ است که نمی توان حتی قسمتی از آن را حذف یا دستکاری کرد. کاربرد این عناصر در متن داستان های اثر فوق ذکر، حاکی از شیوه و جو رایج زندگی مردم آن زمان می باشد که هفت پیکر نظامی را تحت الشعاع خود قرار داده اند.
در ادامه این رساله به بررسی و تحلیل برخی از موثرترین عناصر فوق طبیعی و رمز گونه می پردازیم.
۴-۵-۲) چهره افسانه ای بهرام در هفت پیکر
بهرام در آیین زرتشت
شاید بتوانیم بگوییم یکی از پرکاربردترین نام های آیینی دین زرتشت بهرام است. بهرام نام یکی از آتشکده های دوره ی ساسانی است و همچنین از پراهمیت ترین آتش های زرتشتی نیز هست؛ پس بهرام هم نام آتش و در عین حال نام آتشکده ی زرتشتیان بوده است.
«آذرگشسب یکی از بزرگ ترین آتشکده های ایرانیان در ولایت آذربایجان بود. چون در روزگاران کهن رسم بر این بود که پادشاهان پیش از آن که به میدان جنگ بروند برای درخواست پیروزی و کامیابی به آذرگشسب می رفتند، بهرام گور هم پیش از آنکه به نبرد خاقان درآید، با سران و بزرگان ایران به آذربایجان رفت و در آذرگشسب به نماز و ستایش ایستاد و پس از شکست خاقان، زر و گوهر فراوان به آذرگشسب بخشید و همسر خاقان را به خادمی آن آتشکده منسوب کرد. آن چنان که فردوسی گفته:
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

بفرمود تا تاج خاقان چین
گهرها که بود اندر آن آزده
به زر و به گوهر بیاراستند
  به پیش آورد موبد پاکدین
بکندند و دیوار آتشکده
سر تخت آذر بپیراستند
(فردوسی، شاهنامه، ۳۹۷)

نام بهرام با آتشکده ها و آتش مقدس زرتشتیان گره خورده است. تمام منابع تاریخی از احترام و بخشش بهرام نسبت به آتشکده ها یاد کرده اند. بهرام گور، پادشاه ایران یکی از محافظان آتش بزرگ و حمایت کنندگان آتشگاه ها بوده است. در بخشی از هفت پیکر می خوانیم که پس از حمله ی نخست خاقان چین به ایران، بهرام ستایشگرانش را با بخششی درخور می نوازد و هزار شتر هم وقف آتشکده می کند.» (حسینی، ۱۳۹۱: ۹۸)

 

شاه فرهنگ دان شعر شناس
کرد از آن گنج و آن غنیمت پر
در به دامن فشاند و زر به کلاه
داد چندان زر از خزانه ی خویش
  بیش از آن دادشان که بود قیاس
وقف آتشکده هزار شتر
بر سر موبدان آتشگاه
که به گیتی نماند کس درویش
(نظامی، هفت پیکر: ۱۲۷)

«در داستان هفت پیکر نظامی هم، بهرام در واپسین روزهای زندگانی اش هفت گنبد افسانه ای خود را
رها، و آن را وقف آتشگاه می کند:

 

هفت گنبد بخواند موبد زاد
درزد آتش به هر یکی ناگ
 
نظر دهید »
راهنمای نگارش مقاله با موضوع نامه رعایت موازین حقوق بشر دوستانه در مخاصمات ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مثلاً خداوند می تواند پیامبران خود را به دوزخ ببرد و یا گناهکاران را به بهشت وخداوند خلاف عدالت کاری را انجام نمی دهد، به کاربردن عقل مستقل (عقل فطری رابطه حقوق فطری و منبع فقیهی آشکار و نمایان می سازد. عقل مستقل یعنی عقلی که از اوهام خالی باشد و به گونه ای طبیعی داوری کنند.
«اما در دوران معاصر و از سده های ۱۷ و ۱۸ میلادی رفته، حقوق فطری بیشتر متکی به دلایل عقلی و فلسفی و جامعه شناختی و اصول عملی گردید. برای اصول و قواعد حقوق فطری دلایل عقلی و عملی بیشتر ارائه کرده اند، در این خصوص، گروسیوسی در کتاب مبانی حقوق بین المللی عمومی حقوق را قاعده می داند که عقل سلیم با فطرت اجتماعی او سازگار می بیند، به اعتقاد او حقوق طبیعی قواعدی است که عقل آنها را موافق طبیعت اجتماعی انسان می داند.[۸]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
این قواعد حتی اگر خدائی نباشد باز هم وجود دارد. چون انسان موجودی است غافل و اجتماعی، ولی حقوق ارادی یا از اراده خداوند می باشد یا اراده بشر و حقوق بین الملل نیز قدرتش را از اراده دولت می گیرد. گروسیوس حقوق طبیعی را بر حقوق موضوعه مقدم می داند، زیرا حقوق طبیعی بر کلیه اراده های ملت ها و دولت ها تحصیل می شود و روابط آنها را تنظیم می کند. پس حقوق طبیعی را برون ذاتی، یعنی بیرون از ادراه ها و حقوق ارادی را درون ذاتی می داند.
کانت در مورد تعریف حق می گوید: «حق عبارت است از هر عملی که بنا بر مبنای خود و با طبق قانون کلی اختیار و ارادی هر فرد با اختیار و آزادی هر فرد دیگر هماهنگ باشد.»
کانت در مورد حقوق بین الملل و لزوم تشکیل جامعه جهانی می گوید، هر چند در وضعیت طبیعی دولت ها مالکیت دارند اما این وضعیت با جنگ از میان می رود. بنابراین همان طور که اشخاصی باید از وضع طبیعی در گذرند و دولت سیاسی مستقر شوند، وظیفه ملت ها این است که دولتی جهانی و متحد بسازند صلح و آرامش حکم فرما شود.[۹]
آرامش و امنیت داخلی وظیفه (منسوب) حکمران، در برابر جاه طلبی ها و ستمکاری و حرص سیری ناپذیر قدرت حاکم بیش از هر آشوب دیگر زیانبار می باشد.
در این خصوص روسو با اندیشه محو زورگویی و استبداد پدیده جنگ را چنین تحلیل کردند که از جنگ به هیچ وجه رابطه انسان با انسان نیست، بلکه رابطه میان دولت هاست که در آن اشخاصی به طور تصادفی و نه به عنوان انسان و حتی نه به عنوان شهروند، بلکه به عنوان سرباز با هم دشمن می باشند، چون هدف از جنگ ویران کردن قدرت حاکم دشمن است. پس کشتن مدافعان کشور دشمن مادام که در جنگ شرکت دارند مشروع است. ولی پس از کنار گذاشتن سلاح و یا تسلیم و … دیگر دشمن یا نماینده دشمن نمی باشد و دوباره انسان می شوند و سلب زندگی آنها مشروع نیست.[۱۰]
پس می توان در این خصوص گفت که اصل کرامت ذاتی انسان به عنوان محور حقوق طبیعی و حقوق بشر دوستانه پذیرفته شده است. بنابراین اندیشه های روسو و دیگران در رویه نظامی جنگ های پس از انقلاب کبیر فرانسه و معاهدات بشر دوستانه بوده و از قواعد عرفی و معاهدات بشر دوستانه از تفکرات فیلسوفانه و انسان محوری آنان نشات گرفته است. بنابراین اگر اعمال ضد انسانی در معاهدات بین المللی به صورت آشکار و صریح ممنوع نشده باشد و این اعمال به منزله مباح بودن آنها هم نمی باشد. این مطلب در شرط مرسوم به شرط مارتیز تزار نیکلای دوم در کنفرانس لاهه اعلام شد، که در مقدمه کنوانسیون ۱۹۰۷ لاهه و کنوانسیون چهارم ژنو و پاراگراف دوم ماده ۱ پروتکل اول به کنوانسیون های ژنو چنین آمده است (در مواردی که به موجب این معاهده یک پروتکل) یا دیگر موافقت نامه ها بین المللی عمل خاص پوشش داده نشده است، شهروندان و نظامیان تحت حمایت و حاکمیت اصول حقوق بین الملل ناشی از عرف (اثبات شده) انسانیت و حکم ندای وجدان عمومی خواهند بود.
ب: حقوق بشر دوستانه در پرتو مکاتب حقوقی، در این خصوص می توان گفت: اندیشه حقوق فطری در قرن بیستم متاثر از اندیشه های تحققی و جامعه شناختی و تاریخی و اندکی کم فروغ گردید. به خصوص در حقوق بین المللی، حقوق ارادی (معاهده و عرف) جایگاه نخست و اول منابع حقوق را به خود اختصاص دادند. مکتب های مختلف تاریخی و جامعه شناختی و تحققی همه در افکار اصول حوقی طبیعی و تکیه بر واقعیت های اجتماعی هم صدا هستند.
در پایان، در مورد مبانی، برای این که به نتیجه ای کامل برسیم، درباره حقوق بشر دوستانه به طور خلاصه نتیجه مکتب های حقوقی را از دیدگاه تئوری بشر دوستانه بیان می شود:
الف: مکتب حقوق فطری و طبیعی با سابقه تاریخی درخشان در ساختن قواعد حقوق داشته است. امروزه به محدود حقوق تبدیل گردیده، مانند اصل وفای به عهد که همان فرم های حقوق فطری می باشند.
مکتب جامعه شناسی حقوقی هر چند که از روش شناسی علوم طبیعی به علم پرداخته است. ولی این مکتب نتایجی همانند حقوق فطری بدست داده اند. مثل، تئوری همبستگی و احساس عدالت و منبع الهام بخش حقوق را مذهب می داند که در این زمینه لئون دوگی می گوید: «پیش از مسیحیت تمدن به معنای واقعی خود وجود نداشت، دین مسیح به انسان می فهماند که وجود و ارزش هر کس به روابطی است که او با دیگران پیوند می دهد. مسیح اعلام می کند که هر چه انسان با هم نوع خود مهربانتر و نزدیکتر شود، ارزش و انسانیت او افزودنی خواهد یافت.»[۱۱]
ب: مکتب حقوق ارادی با تمام تلاش هایی که در ایجاد نظم حقوق به عمل آورده، نشان داده است که بدون پشتیبانه عدالت، بشریت را به نظام های استبدادی و قربانی کردن حقوق فطری و طبیعی انسان ها هدایت می کند. در مکتب حقوق ارادی، نظم منهای عدالت به استعدادها و جنبه های روحی انسان سرکوب می شود.
ج: از منظر جامعه شناسی حقوقی، می گوید، وقتی جامعه را مبنای الهام بخش حقوق و حقوق زنده را دل اجتماع تلقی کنیم، مجموع های قوانین را بدون مطالعه پدیده های اجتماعی جامعه را ناکام می داند، باید دانست که جامعه جهانی تمام اوصاف یک جامعه انسانی را دارد. در این خصوص می توان گفت: امروزه در همه قوانین کشورها نشانه های جرم سازی جنایات ضد بشری را کمابیش مشاهده کرد. و این مکتب قسمتی از واقعیت ما را بیان کرده اند و هیچ کدام نمی توانند تمام حقیقت را بیان کنند.[۱۲]
گفتار ششم: جایگاه حقوق بشر دوستانه
در اینجا سوالی مطرح می شود که آیا حقوق بشر دوستانه با حقوق توسل به زور یکسان است؟
در این رابطه می توان گفت که حقوق بشر دوستانه می کوشد با وضع مقرراتی، از خشونت بی اندازه در جنگ ها جلوگیری کند برای رسیدن به این منظور حقوق بشر دوستانه حق دولت ها را در انتخاب سلاح ها و روش های جنگی محدود از قربانیان درگیری های مسلحانه حمایت می کند، در حقوق بشر دوستانه هیچ توجهی به علت جنگ و قانونی یا غیر قانونی بودن آن نمی شود و تنها مساله ای که مورد توجه و نظر است حمایت از قربانیان جنگ وکاهش خشونت است، بنابراین حقوق بشر دوستانه بدون توجه به علت جنگ و قانونی یا غیر قانونی بودن و صرف نظر از اینکه قربانیان متعلق به کدام یک از دو طرف درگیری می باشد، از آنها حمایت می کند. این همان چیزی با عنوان JUSINBELLO یعنی (حقوق در جنگ ) با حقوق بشر دوستانه شناخته می شود. ولی JUSINBELLO یعنی ( حقوق جنگ ) یا حقوق توسل به زور، مفهومی و معنای تفاوتی دارد. خوب و شایسته است بدانیم که حتی با پایان جنگ جهانی اول، جامعه بین المللی جنگ را ممنوع و غیر قانونی نمی دانست، در آن زمان جنگ راهی معمول برای حل اختلافات دولت ها بوده، ولی پس ازپایان جنگ جهانی دوم تلاش هایی برای ممنوع کردن جنگ آغاز شد و سرانجام منشور سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۴۵ به تصویب دولت ها رسید. توسل به جنگ را جز در حالت منشور سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۴۵ به تصویب دولت ها رسید، توسل به جنگ را جز در حالت دفاع از خود ممنوع و غیر قانونی اعلام کرد. پس امروزه و در حال حاضر توسل به جنگ در روابط بین المللی ممنوع است و حتی جرم تلقی می شود.
مبحث دوم: اقسام منازعات
الف: منازعات بین المللی
ب: منازعات غیر بین المللی
گفتار اول: منازعات بین المللی
بند اول: تعریف منازعات بین المللی
منازعه که آنرا درزبان انگلیسی (Conflict) یاد می کنند عبارت از تنش وتصادم میان دو فرد، گروه یا دو کشور پیرامون اختلاف نظر، ارزشها، موقف مشخص یا تضاد منافع می باشد.
همچنین بعضی ها منازعه را فرصت برای بهتر شدن روابط دو طرف می دانند، منازعه را فرصت و یا زمان تفکر بهتر می پندارند.
گفتار دوم: منازعات غیر بین المللی (داخلی) بند اول: تعریف منازعات غیر بین المللی
منظور از نزاع داخلی مجموعه تنش‌های سیاسی و نظامی و برخوردهای خشونت‌آمیزی‌ است که در داخل سرزمین یک دولت ملی اتفاق می‌افتد. این مجموعه درگیری‌ها و خشونت‌ها به‌ دلایل و انگیزه‌های مختلفی اتفاق می‌افتد اما در نهایت تمامی آنها دارای هدف سیاسی و دست‌یابی به قدرت می‌باشد.
درگیری‌های داخلی ممکن است بین حکومت با مخالفان خود درخصوص نوع رژیم‌ سیاسی یا طبقه حاکمه (با ماهیت قومی یا نژادی) باشد و یا این که درگیری بین حکومت و بخش‌هایی از جامعه و سرزمین باشد که دارای اهداف سیاسی متفاوتی با دولت حاکم باشند. به‌ هرحال آنچه در تمامی منازعات داخلی مشترک است بحث داشتن هدف سیاسی است و جنگ‌ و خشونت به خاطر دست‌یازی به اهداف سیاسی و رسیدن به نوعی از قدرت سیاسی، مشارکت‌ بیشتر در قدرت یا خودمختاری در اعمال قدرت صورت می‌گیرد.
در یک نزاع داخلی هرچه ایده معارضین حکومت وسیع‌تر و مشارکت مردمی در آن‌ گسترده باشد ماهیت نزاع داخلی جریانی ملی نامیده می‌شود و چنانچه معارضین حکومت‌ بخش‌هایی از جامعه یا سرزمین را شامل شوند ماهیت نزاع درگیری قومی نامیده می‌شود. در اغلب مطالعات صورت گرفته درخصوص منازعات داخلی عمده توجه به سمت درگیری‌های‌ قومی است. به عنوان مثال در سال ۱۹۹۲ موسسه کارنگی در مطالعه خود درخصوص منازعات‌ داخلی بیش از ۰۶ کشور جهان به این جمع‌بندی رسیده است که اکثریت غالب منازعات، جنبش‌هایی هستند که در حداقل خواسته خود خواهان خودمختاری و در حداکثر خواسته خود خواستار تجزیه و تشکیل یک دولت-ملت همگون جدید (کشور ما برای ملت ما) می‌باشند.
بند دوم: اقسام منازعات غیر بین المللی از آنجا که در منابع موجود در زمینه اغتشاشات داخلی تعریف دقیق و جامعی از این واژه وجود ندارد و در غالب موارد مصادیق مختلف درگیری های داخلی تحت تعریف واحدی ارائه گشته اند، لذا اگر واژه اغتشاشات را به عنوان یک مفهوم کلی در نظر بگیریم با بیان مصادیق متفاوت آن قادر خواهیم بود آنچه را برآنیم در این پایان نامه به آن بپردازیم از مصادیق دیگر مجزی کنیم. اغتشاشات و درگیری های داخلی در عرصه بین الملل اشکال متفاوتی دارند. از آن جمله اند جنگهای آزادیبخش، آشوبهای داخلی، مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و جنگ های داخلی در بررسی متون موجود حقوقی در غالب موارد این واژگان مترادف انگاشته شده اند حال آنکه می توان تفاوتهایی اگرچه جزئی میان آنان یافت. لذا ما ابتدا به اختصار این مفاهیم را تعریف می نماییم و در نهایت مصداق مورد نظر خود را که همان جنگ های داخلی می باشد با تکیه بر اسناد حقوق بشردوستانه تعریف خواهیم کرد.
الف: آشوبهای غیر بین المللی (داخلی)
متاسفانه در حقوق بین الملل تعریف خاصی در مورد مفهوم آشوبهای داخلی وجود ندارد چرا که این مساله در سالهای اخیر مورد توجه حقوق بین الملل قرار گرفته است. همچنین به علت پیچیدگی این خشونت ها و حالتهای متغیر این اغتشاشات ارائه یک تعریف دقیق ممکن است عملا کاربردی نداشته باشد چرا که با ارائه یک تعریف دقیق، یک دولت می تواند ادعا کند که خشونت واقع در سرزمین آن کشور مصداق تعریف مورد نظر نمی باشد و قواعد آن قابل اجرا نیست.[۱۳] با این وجود ارائه یک تعریف از این آشوبها جهت تفکیک اینگونه آشوبها از مخاصمات مسلحانه بین المللی جهت حمایت از قربانیان چنین درگیری هایی ضروری است. برای تعریف از آشوبهای داخلی از دو شیوه استفاده می گردد. شیوه نخست، رجوع به تعریف منازعاتی است که توسط اسناد حقوق بشر تنظیم شده اند، خصوصا مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی که شباهت زیادی به آشوبهای داخلی دارد. طبق این تعریف هر آشوب داخلی می تواند به یک مخاصمه مسلحانه غیر بین المللی تبدیل گردد. این گونه تعریف از آشوبهای داخلی به عنوان استثنائی بر سایر منازعات و خشونتها تلقی می گردند.[۱۴]
تعریف دیگر تعریفی است که مبتنی بر خصوصیات و مثال است و هدف آن ارائه یک تعریف جامع از این وضعیتها نیست بلکه ارائه تعریفی است مبتنی بر مفاهیم کلی که قابلیت انعطاف بیشتری داشته باشد. [۱۵] ۱: تعریف منفی یا مقایسه ای برای چنین تعریفی ناگزیر از تعریف مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی مندرج در اسناد حقوق بشر هستیم .این اسناد عبارتند از کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مصوب سال ۱۹۴۹ و دو پروتکل الحاقی به این کنوانسیونها مصوب سال۱۹۷۷.
ماده ۳ مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنو در مورد مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی می باشد اما تعریفی از این درگیریها ارائه نمی کند و عملا دست دولتها را باز می گذارد که قابلیت اعمال این ماده را در وضعیت آشوبهای داخلی در قلمروشان انکار کنند. کمیته بین الملی صلیب سرخ در تفسیر خود راجع به ماده ۳ می گوید که اعمال ماده ۳ مشترک مستلزم یک آستانه بالا از خشونت می باشد یعنی نزاع باید طوری باشد که خیلی از جنبه هایش شبیه جنگ بین المللی باشد ولی در حدود قلمرو یک کشور واحد صورت گیرد. به دلیل عدم ارائه تعریف دقیق، غالب دولتها به خود اجازه می دهند که مدعی شوند سطح آشوبهای داخلی کشورشان به آستانه لازم نرسیده است و در نتیجه مخاصمه مسلحانه غیر بین المللی تلقی نمی شود.[۱۶]
در پروتکل شماره ۲ الحاقی به کنوانسیون های چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ راجع به حمایت از قربانیان درگیریهای مسلحانه غیر بین المللی صریحا آشوبهای داخلی از قلمرو پروتکل خارج می شود و سطح بالایی از خصومت در نظر گرفته می شود. در بند ۲ ماده ۱ قید شده وضعیتهای اغتشاشات و تنش های داخلی، از قبیل بلواها، اعمال پراکنده و انفرادی خشونت و دیگر اعمال مشابه ، بطوریکه درگیری مسلحانه غیر بین المللی نباشد، از قلمرو پروتکل خارج است [۱۷].
۲: تعریف مبتنی بر خصوصیات
در این تعریف با بررسی برخی خصوصیات این وضعیتها به یک مفهوم کلی از آشوبهای داخلی می توان دست یافت. آشوبهای داخلی باید توﺃم با اعمال خشونت باشند به نحوی که دخالت نیروهای پلیس برای اعاده نظم ضروری باشد لذا یک راهپیمایی آرام را نمی توان آشوب داخلی تلقی نمود. سطح خشونت در اینگونه آشوبها کمتر از سطح خشونت در جنگ های داخلی است و عملیات سرکوب گرانه متناسب با اعمال شورشیان است و معمولا پلیس به سلاح گرم متوسل نمی شود و با گاز اشک آور یا ماشینهای آب پاش به مقابله با شورشیان می پردازد.
آشوبهای داخلی غالبا با اهداف سیاسی صورت می پذیرد. میان فعالیت های مجرمانه مانند قتل، راهزنی، سرقت و اینگونه آشوبها باید قائل به تفکیک شد. اینگونه آشوبها غالبا به شکل جمعی صورت می پذیرد و او باید میان اعمال انفرادی و پراکنده خشونت و اینگونه آشوبها تفاوت قائل شد. اینگونه آشوبها غالبا موقت و خود جوش هستند.
به این ترتیب صرف نظر از اینکه جهت تعریف آشوبهای داخلی از کدام روش تعریف پیروی کنیم، آنچه مسلم می باشد این است که آشوبهای داخلی را نمی توان از مصادیق مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و جنگ های داخلی که مورد بحث این پایان نامه می باشد، تلقی نمود.
ب: جنگ های آزادیبخش غیر بین المللی
در بند ۴ ماده۱ پروتکل ۱ الحاقی کنوانسیونهای ژنو وضعیتهایی که در آن ملتها جهت احقاق حق تعیین سرنوشت خود به نحو مندرج در منشور ملل متحد و اعلامیه اصول همکاریهای دوستانه بین المللی به مبارزه علیه سلطه استعماری و اشغال بیگانه بر ضد نظام های نژاد پرست می پردازند را مشمول کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکل الحاقی به آن می دانند و طبق مقررات پروتکل اول الحاقی، جنگهای آزادیبخشی که در داخل سرزمین یک دولت واحد، بین حکومت و شورشیانی که تابع همان دولت هستند روی دهد و متضمن مخالف با رژیم نژاد پرست یا اشغالگر است بین المللی محسوب می شود گرچه خصیصه داخلی دارد.[۱۸]
ج: مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و جنگهای داخلی
در خصوص تفاوت میان جنگ داخلی و مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی حقوقدانان بین المللی دیدگاه های متفاوتی ارائه نموده اند. غالب نویسندگان این دومفهوم را به جای یکدیگر به کاربرده اند[۱۹]و برخی دیگر مفهوم مخاصمه مسلحانه را وسیع تر از جنگ پنداشته اند.[۲۰]
در اینجا به بیان برخی تفاوتهای اشاره شده می پردازیم ولی در نهایت از نظر گروه اول تبعیت کرده و این دو مفهوم را واحد پنداشته و به جای یکدیگر بکار خواهیم برد.
تفاوت میان ((جنگ)) و ((مخاصمات مسلحانه)) به پیشرفت تدریجی حقوق بین الملل پس از سال ۱۹۴۵ یعنی زمانی که ((اصل عدم توسل به زور)) در بند ۴ ماده ۲ گنجانده شده باز می گردد و از آن زمان به بعد این سوﺃل مطرح است که آیا واژه ((مخاصمه مسلحانه)) جایگزین واژه ((جنگ)) شده و اینکه با وجود اصل عدم توسل به زور آیا ((وضعیت جنگ)) شکل یک وضعیت قانونی در روابط بین کشورها میتواند وجود داشته باشد؟
پس از اینکه دکترین قرون وسطایی (( جنگ عادلانه))[۲۱] به فراموشی سپرده شد برای چند صد سال کشورها برای اجرای سیاست خارجی خود به هر وسیله ای از جمله جنگ متوسل می شدند. در دوره حقوق بین المللی سنتی، واژه جنگ جنگهای داخلی را شامل نمی شد اما در آن زمان نیز اگر کشوری طرف درگیر با خود را به عنوان یکی از اطراف مخاصمه مورد شناسایی قرار می داد مقررات جنگ را در مورد آنان اعمال می کرد.
دوره جامعه ملل یک دوره انتقال بود. در موارد ۱۲، ۱۳ و ۱۵ منشور جامعه ملل و همچنین در پیمان بریان کلوگ، توسل به زور منع شد، بدون اینکه تعریفی از واژه ((جنگ)) بشود. منشور سازمان ملل از بکار بردن واژه ((جنگ)) امتناع می کند و فقط در مقدمه از واژه ((بلای جنگ)) استفاده می کند و در عوض ((تهدید یا توسل به زور)) را در بند ۴ ماده ۲ مورد استفاده قرار می دهد بدون اینکه تعریف از رابطه میان متجاوز و مورد تجاوز قرار گرفته (قربانی) ارائه نماید.[۲۲]
واژه مخاصمه مسلحانه اولین بار در کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو در پاراگراف ۱ ماده ۲ مورد استفاده قرار گرفت و این چهار کنوانسیون صلیب سرخ از این جهت نقطه عطفی در تاریخ جنگ و مخاصمات مسلحانه به شمار می روند. اما در این کنوانسیون ها مشخص نشده بود که شرایط و حدوث مخاصمات مسلحانه چیست. این ابهام بوسیله پاراگراف دوم ماده ۱ پروتکل الحاقی دوم سال ۱۹۷۷ که آشوبها و اغتشاشات داخلی را از شمول مخاصمات مسلحانه خارج می کرد حل شد. علاوه بر کنوانسیون های چهارگانه ۱۹۴۹ و پروتکل های الحاقی به آنها واژه (( مخاصمه مسلحانه)) درقطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل که از سال ۱۹۶۸ به بعد در خصوص احترام به حقوق بشر ((در زمان مخاصمات مسلحانه)) به تصویب رسیده کرارا به کار رفته است.[۲۳] از طرفی باید گفت که فقط این دو واژه مورد بحث نیستند. در حقیقت می توان چهار واژه را برشمرد. جنگ، مخاصمات مسلحانه بین المللی، جنگ داخلی و مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی، این چهارواژه به نوعی با یکدیگر مرتبطند. واژه جنگ های آزادیبخش نیز که تا سال ۱۹۷۷ از اقسام جنگ های داخلی به شمار می آمد در پروتکل اول سال ۱۹۷۷، در بند ۴ ماده ۱ به عنوان مخاصمه مسلحانه بین المللی محسوب شد. از لحاظ مقررات قابل اعمال مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی را می توان به دو قسمت تفکیک نمود. جنگ داخلی با آستانه بالا مثل جنگ های داخلی اسپانیا که پروتکل دوم الحاقی در خصوص آن قابل اعمال است و جنگ های کوچک داخلی که فقط ماده ۳ مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنو را در مورد آنها می توان اعمال نمود.[۲۴]
بهر حال علیرغم تفاوتهای بیان شده در فوق و اینکه عده ای از حقوقدانان بین الملل مفهوم مخاصمه مسلحانه اعم از بین المللی و غیر بین المللی را عام تر از جنگ می دانند چنین به نظر می رسد که پس از تصویب منشور ملل متحد و امتناع عامدانه تدوین کنندگان منشور از کاربرد واژه جنگ چه در منشور و چه در قطعنامه های مصوب مجمع عمومی، می توان گفت مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و جنگ داخلی هر دو دارای یک مفهوم هستند و می توان آنان را به جای یکدیگر به کار برد.
مبحث سوم: ماده مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مصوب ۱۹۴۹ و پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مصوب ۱۹۷۷
گفتاراول: ماده ۳ مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مصوب۱۹۴۹ در کنوانسیون های چهارگانه فقط ماده ۳ مشترک در خصوص مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی می باشد. از این ماده که صرفا بین برخی اصول کلی است بدلیل عدم کفایت انتقادهای تدوین شده است.[۲۵] این ماده که در هر چهار کنوانسیون ژنو به صورت مشترک آمده است تنها ماده ای می باشد که در مورد درگیریهای مسلحانه غیر بین المللی، در چهار سند فوق، مطالبی را بیان داشت و لذا دارای ارزش بسیاری است و چه بسا هنوز نیز مهمترین سند در مورد مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی می باشد.
از آنجا که اکثریت قاطع دولتها عضو چهار کنوانسیون فوق هستند، به نظر می رسد که مقررات آنها تبدیل به مقررات عرفی بین المللی شده اند.[۲۶] ماده ۳ مشترک مقرر می دارد که (( چنانچه نزاع مسلحانه جنبه بین المللی نداشته و در خاک یکی از دول معظمه متعاهد روی می دهد هر یک از دول داخل در جنگ مکلفند حداقل مقررات زیر را رعایت نمایند …))، ((… گذشته از مراتب فوق دول متخاصم سعی خواهند کرد که تمام یا قسمتی از سایر مقررات این قرارداد را از طریق موافقت نامه های اختصاصی به موقع اجرا گذراند. اجرای مقررات فوق اثری در وضع حقوقی متخاصمین نخواهد داشت ))
در طول مذاکرات راجع به ماده ۳ مشترک، به علت عدم تعریف از درگیری های مسلحانه غیر بین المللی، این نگرانی ایجاد شد که قلمرو این ماده در مورد هر عملی که مبتنی بر زور باشد، ممکن است توسعه یابد، از قبیل هرگونه شورش و هرج و مرج عدم تعیین شرایط اعمال ماده ۳ مشترک کمیته بین المللی صلیب سرخ را قادر ساخت که امکان اعمال موسع ماده ۳ را اعلام نماید. در تفسیر ماده ۳، کمیته بین المللی صلیب سرخ اعلام کرد تفسیر موسع ماده ۳ به حق سرکوب دولتها خللی وارد نمی سازد و به هیچ وجه در جهت افزایش قدرت گروه های شورشی نمی باشد.[۲۷]
این نظر با نقش میانجی گرایانه ای که صلیب سرخ از سال ۱۹۲۱ تاکنون در رابطه با خشونت داخلی ایفا می کند منطبق می باشد که هدف آن حفظ کرامت بشری و جلوگیری از نقض حقوق بنیادین بشر می باشد. دیوان بین المللی دادگستری ماده ۳ مشترک را به عنوان ((اصول کلی حقوق بشردوستانه)) توصیف می کند و اعلام می دارد که این اصول برای حمایت از قربانیان مخاصمات غیر بین المللی داخلی مناسب است.[۲۸]
گفتار دوم: پروتکل دوم مصوب سال ۱۹۷۷ الحاقی به کنوانسیونهای چهارگانه ژنو پروتکل شماره ۲ الحاقی راجع به حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی می باشد. پروتکل دوم گرچه توقعاتی را که از آن می رفت برآورده نکرد اما شاید نقطه شروعی برای تحولات مثبت بعدی به شمار آید. این پروتکل حمایتهای بیشتری را نسبت به ماده ۳ مشترک از قربانیان مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی مقرر می دارد.
در این پروتکل برای اولین بار مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی تحریف شد. طبق ماده ۱ پروتکل این مخاصمات عبارتند از (( مخاصماتی که در سرزمین یکی از دول متعاهد میان نیروهای مسلح آن دولت عضو و نیروهای مسلح مخالف با دیگر گروه های مسلح سازمان یافته که تحت فرماندهی مسوولی چنان کنترلی را در بخشی از سرزمین خودشان اعمال کنند رخ دهد بطوریکه آنها را قادر سازد عملیات نظامی منسجمی را انجام بدهند و این پروتکل را اجرا کنند.)) ضابطه (( تحت کنترل داشتن قسمتی از قلمرو )) یک ضابطه تعیین کننده است.[۲۹]
در این تعریف دو ضابطه برای آنکه یک درگیری تبدیل به مخاصمه مسلحانه غیر بین المللی شود مندرج است.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 453
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 تغذیه عروس هلندی
 زایمان سگ راهنما
 فروش محصولات غذایی
 تولید محتوا هوش مصنوعی
 تبلیغات کلیکی حرفه‌ای
 کسب درآمد محتوا شبکه‌ها
 نارضایتی شریک رابطه
 درآمدزایی از ویدئو
 تدریس آنلاین درآمد
 فضای تنفس رابطه
 عدم درک شریک زندگی
 راهنمای سگ اشپیتز
 رشد نکردن رابطه
 حافظه خرگوش
 آموزش حرف زدن مرغ عشق
 ویژگی زن ایده‌آل
 دوری از وابستگی عاطفی
 درآمد محصولات دیجیتال
 فریلنسری طراحی موفق
 بازسازی پس خیانت
 اضطراب روابط عاشقانه
 درآمد دوره‌های برنامه‌نویسی
 شاه طوطی اسکندر
 درآمد پادکست کسب‌وکار
 نقد محصولات آنلاین
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آخرین مطالب

  • راهکارهای ضروری و اساسی درباره میکاپ
  • نکته های آرایش دخترانه (آپدیت شده✅)
  • ⭐ دستورالعمل های سریع و آسان برای آرایش
  • هشدار : ترفندهایی که برای میکاپ حتما باید به آنها دقت کرد
  • هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش مساوی با خسارت حتمی
  • هشدار خسارت حتمی برای رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 23 – 5 "
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۲-ویژگی‌های افراد تاب‌آور – 9 "
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله | تجزیه و تحلیل داده ها – 7 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | فصل اول: کلیات ( مبانی ، مفاهیم و تاریخچه) – 2 "

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان