زمینه موضوعی هر یک از ۵ نمای مدل منشور عملکرد به صورت زیر تشریح شده است:
- خواستهها و نیازهای ذی نفعان: تفاوتی بین ذینفعان اصلی وجود ندارد. این ذینفعان شامل سرمایهگذاران، مشتریان و واسطهها، کارکنان، تامینکنندگان و شرکا، قانونگذاران، گروه های فشار و اتحادیهها است. شاخصهای کلیدی این دسته، نتایج مالی، سهم بازار، رضایتمندی مشتریان، رضایتمندی کارکنان و رضایتمندی اتحادیه است.
- مشارکت ذینفعان: برای هر ذینفع ذکر شده، همیشه تنش پویایی بین رضایتمندی ذینفع و مشارکت ذینفع وجود دارد.
- راهبردها: این راهبردها، راهبردهایی هستند که برای تضمین برآوردهسازی نیازها و انتظارات ذینفعان مورد نیازند. شاخصهای کلیدی به توانایی در پیگیری تاثیر راهبردهای راهبردی بر سازمان و پیادهسازی یا عدم پیادهسازی این راهبردها مربوط میشوند. همچنین این شاخصهای کلیدی به منظور اشاعه این راهبردها در سازمان بکار میآیند. حمایت و پشتیبانی از استقرار این راهبردها در سازمان از فواید این شاخصهاست.
- فرایندها: فرایندها در بین دپارتمانها یا کارکردهای[۱۲۶] یک سازمان به صورت افقی به پیش میروند. شاخصهایی که به کیفیت زمان، راحتی استفاده و مسایل مالی مربوط میشوند دراین دسته جای دارندوشاخص های اثربخشی یک فرایند،سازمان راقادرمیسازندکه جهتگیری فرایندبه سمت انجام هدف خواسته شده راارزیابی کند. برای نمونه خروجی خواسته شده یامیزان جذاب بودن فرایندبرای دریافتکنندگان یاکسانی که ازآن خدمت منتفع میشوندتا برای نمونه دستاوردها رابسنجد.
- قابلیتها: قابلیتها در بخشهای کارکنان، فعالیتها، تکنولوژیها و زیرساختها مطرح میشوند. شاخصهایی برای اندازهگیری قابلیت در این بخشها لازماند.
پاپیوس[۱۲۷](۲۰۰۴) معتقد است: منشور عملکرد ارتقای قابل توجهی نسبت به کارت امتیازی متوازن است و رویکردی جامع برای توسعه یک چارچوب اندازهگیری عملکرد برای یک سازمان فراهم میسازد. تنجن (۲۰۰۴) نقطه قوت این مدل مفهومی را در آن میداند که پیش از شروع فرایند انتخاب شاخصهای مناسب، راهبرد فعلی سازمان را زیر سوال میبرد. به این ترتیب، این اطمینان به وجود میآید که شاخص های عملکرد مبنایی مستحکم برای اتکا دارند. همچنین منشور عملکرد به ذینفعانی که در دیگر مدلها کمتر مورد توجه قرار میگیرند (نظیر کارکنان، تامینکنندگان، شرکا یا واسطهها) توجه میکند. با این حال یکی از مشکلات این مدل آن است که علیرغم توجهی که به فرایند یافتن راهبردهای صحیح که مبنای توسعه PMS اند دارد تمرکز اندکی بر فرایند طراحی واقعی PMS، صورت گرفته است.
۱۴-۲-۱۱-۲- الگوی کارت امتیازی متوازن[۱۲۸] (BSC):
در اوایل دهه ۱۹۹۰، کاپلان[۱۲۹] استاد دانشکده هاروارد به اتفاق نورتون[۱۳۰] که در آن زمان مدیر یک شرکت تحقیقاتی بود، طرحی تحقیقاتی را به منظور بررسی علل توفیق دوازده شرکت برتر آمریکایی آغاز کردند. نتایج در مقاله ای منتشر گردید و در آن اشاره شد که شرکت های موفق برای ارزیابی عملکرد خود فقط به سنجش های مالی متکی نیستند، بلکه خود را از سه منظر دیگر نیز مورد ارزیابی قرار می دهند (کاپلان و نورتون، ۲۰۰۴: ۴۱).
چهار سال پس از انتشار اولین مقاله در این زمینه تعدادی از سازمان ها روش ارزیابی متوازن را پیاده کرده و نتایج موفقیت آمیز سریعی به دست آوردند. این سازمانها از این روش نه تنها برای ارزیابی عملکرد بلکه به عنوان ابزاری جهت کنترل نحوه اجرای استراتژی های خود استفاده کردند. به این ترتیب روش مذکور نه تنها به عنوان یک ابزار نیرومند برای ارزیابی عملکرد بلکه به عنوان ابزاری جهت تحقق استراتژی به جامعه مدیریت معرفی گردید.
همان طور که گفته شد، سیستم های سنتی ارزیابی عملکرد عمدتاً متکی بر سنجش های مالی بودند که در عصر اقتصاد صنعتی کارآمدی داشتند ولی در عصر اقتصاد مبتنی بر دانش، فعالیت های ارزش آفرین فقط متکی بر دارائی های مشهود آنها نیست زیرا ابزار سنجش عملکرد با معیارهای مالی دارای نارسائی هایی است که عمده ترین آنها به شرح زیر است: (کاپلان و نورتون، ۲۰۰۴: ۴۱).
معیارهای سنجش مالی عمدتاً کوتاه مدت و غیر استراتژیک هستند.
- ارزیابی مبتنی بر اطلاعات تاریخی است.
- ارزیابی ها عمدتاً یک بُعدی است.
- ارزیابی ها فقط به اطلاعات حسابداری متکی است و متغیرهای مهمی مانند کیفیت، نوآوری و رضایت مشتریان در آن لحاظ نمی شود.
بنابراین سیستمی نیاز است که هم دارائی های مشهود و هم نامشهود را مد نظر قرار دهد.
مطالعات نویسنگان در مورد شرکت هایی که روش ارزیابی متوازن را با موفقیت به کار بسته اند، مانند شرکت نفت موبیل، شرکت تی کانادا، دانشگاه سن دیه گو کالیفرنیا، و… نشان دهنده یک الگوی مشخص و یکسان در نیل به تمرکز و همسویی استراتژیک است. اگر چه هر یک از این سازمان ها با این چالش به طریق متفاوت و توالی متفاوت بر خورد کرده اند، ولی پنج اصل یکسان در عمل مشاهده شده که آنها را اصول سازمان استراتژی محور نام نهاده اند که چارچوب نظری مدل BSC را تشکیل می دهند: (همان منبع: ۴۴)
اصل ۱- استراتژی را به اصطلاحات عملیاتی ترجمه کنید.
اصل۲- سازمان را در جهت استراتژی همسو سازید.
اصل۳- استراتژی را به کار هر روز هرکس تبدیل کنید.
اصل۴- استراتژی را به یک فرایند مستمر تبدیل کنید.
اصل۵- تحول را از طریق رهبری مدیریت ارشد به حرکت در آورید.
بر این مبنا روش کارت امتیازی متوازن ارائه گردید که به عنوان ابزاری جهت ترجمه استراتژی ها به سطوح عملیاتی و کارهای جاری افراد سازمان طراحی شده است. این ابزار که حدود یک دهه از عمر آن می گذرد نخستین بار توسط دکتر کاپلان و دکتر نورتون توسعه داده شده است. دیدگاه آینده شرکت هسته اصلی فعالیت های BSC است. کارت ارزیابی متوازن یک مفهوم نوین مدیریتی می باشد که به همه مدیران در همه سطوح کمک می کند تا بتوانند فعالیت های کلیدی خود را پایش و کنترل نمایند. در این روش باید مدیران، اطلاعاتی در خصوص چهار منظر را در یک کارت جمع آوری نمایند و به تحلیل آنها بپردازند (همان منبع: ۴۵). این چهار منظر عبارتند از:
- منظر مشتری
- منظر فرآیندهای داخلی کسب و کار
- منظر رشد و نوآوری و یادگیری سازمانی
- منظر مالی
امروزه کارت امتیازی متوازن به عنوان ابزار مدیریتی نوین برای تدوین استراتژی و ارزیابی عملکرد معرفی شده است که تقریباً تمام عوامل مؤثر در عملکرد یک سازمان را در مدل خود در نظر می گیرد. دیدگاه آینده شرکت هسته اصلی فعالیت های BSC است.
BSC یک الگو و یا به عبارتی یک چارچوب مفهومی جهت تدوین مجموعه ای از شاخص های عملکرد در راستای اهداف استراتژیک می باشد.
این الگو از چارچوبی پیروی می کند که در اولین گام باید دیدگاه آتی سازمان مشخص گردد. سپس در راستای دیدگاه های حاکم بر سازمان اهداف استراتژیک تدوین می یابند و یا می بایست تدوین شده باشند. با عنایت به دیدگاه آتی و اهداف استراتژیک سازمان، عوامل حیاتی موفقیت معین و رابطه علت و معلولی بین این عوامل مشخص می گردد. در همین راستا معیارهای استراتژیک تبیین و در نهایت برنامه اقدام تدوین می گردد.
الگوی BSC یکی از موفق ترین الگوهای مورد استفاده در زمینه ارزیابی عملکرد می باشد. شرکت های بسیار مطرح که از این روش استفاده کرده اند دلیلی در راستای صحت ادعای فوق می باشند. برخی از این شرکت ها عبارتند از:
A.B.B: سازمان بین المللی در زمینه مهندسی برق که در سال۱۹۹۷ تنها ۳۱ میلیون USP فروش داشته است سازمانی که بیش از ۱۰۰۰ شرکت را در ساختار خود دارا است.
اسکاندیا[۱۳۱]: شرکت بیمه سوئیس، دارای تقریباً۹۰۰۰ پرسنل می باشد.
الکترولوکس[۱۳۲]: سازمانی در زمینه خانه سازی دارای بیش از ۱۰۶۰۰۰ پرسنل در بیش از ۶۰ کشور دنیاست.
بریتیش ایرویز[۱۳۳]: بزرگترین شرکت مسافرتی دنیا،درسال۱۹۹۴ که به ۲۴ میلیون نفرخدمت ارائه کرده است.
کوکاکولا[۱۳۴]: دارای بیش از ۴۴۰۰۰ پرسنل است.
دراین روش، به منظور ارزیابی باید به چهارسوال اساسی درهریک از منظرها پاسخ داده شود: (رهم، ۲۰۰۵: ۳۶).
مشتریان ما چگونه به سازمان می نگرند؟ چه خدمت و یا محصولاتی نیاز و انتظارات مشتریانمان را برآورده می کند؟ برای دستیابی به اهدافمان، چگونه به مشتریان نگاه کنیم؟ (از منظر مشتری)
سازمان در چه زمینه هایی قابلیت دارد؟ برای کسب ارزش افزوده و رضایت مشتریانمان پس از آنالیز روندهای جاری، کدام شغل و فرایند کاریمان را باید بهبود و اولویت دهیم؟(ازمنظر فرایندها)
آیا سازمان توانایی بهبود و ایجاد ارزش دارد؟ برای دستیابی به اهدافمان، چگونه سازمانمان را آموزش و بهبود دهیم؟ اگر بخواهیم به اهداف مشتری و فرایند مالی دست یابیم به کدام آرمان و زیر ساخت های سازمانی نیازمندیم؟ آیا فرهنگ و فضای سازمان و اطلاعات و مهارتهای کارکنان جهت دستیابی به اهدافمان کافی است؟ (از منظر یادگیری و رشد).
سهام داران چگونه به سازمان می نگرند؟ اگر موفق شدیم چگونه به جامعه و اعضاء نگاه کنیم؟ چگونه می توانیم سطوح خدمات جاری خود را در سطح بودجه مان، نگهداری کرده و از فرصت های موجود برای بالا بردن سود و منافع سازمان استفاده کنیم؟ (از منظر مالی).
روبرت کاپلان و دیوید نورتون مزایای کلیدی BSC برای سازمان را چنین بر می شمارند:
ایجاد امکان کنترل جامع سازمان از طریق معیارهای کلیدی
یکپارچگی میان طرح های سازمان
تقسیم استراتژی به عوامل قابل اندازه گیری در سطح کسب و کار
تصویر ۱۰-۲ بخش های اصلی وجنبه های مفهومی مدل BSC را تشریح می نماید(همان منبع: ۵۶).
- تشریح اصول (کاپلان و نورتون، ۲۰۰۴: ۸۵).
۱- ترجمه استراتژی به اصطلاح عملیاتی: در عصر کارکنان دانشگر، می بایست در همه سطوح سازمان اجرا شود. افراد می بایست رفتارشان را تغییر دهند و ارزش های جدیدی را بپذیرند. کلیه این انتقال و جابجایی با قرار دادن استراتژی در مرکز فرایند مدیریت است. همانطور که اشاره شد، در اقتصاد مبتنی بر دانش، ارزش پایدار از طریق توسعه دارائی های نامشهودی نظیر مهارت ها، و دانش نیروی کار، ارتباطات شرکت با مشتریان و تامین کنندگان و فضای سازمانی نوآوری پذیر، ایجاد می شود. ارزیابی متوازن سعی نمی کند تا دارائی های نامشهود سازمان را ارزش گذاری کند. این روش، دارائی های نامشهود را مورد سنجش قرار می دهد ولی نه با مقیاس های پولی.
استراتژی یادگیری و رشد، دارائی های نامشهود مورد نیاز به منظور امکان پذیر ساختن اجرای فعالیت های سازمان و روابط مشتریان در یک سطح عملکرد بالاتر را تعریف می کند. در این منظر سه گروه اصلی شامل:
7
اهمیت بسیار زیاد
گزينه يا شاخص i داراي ارجحيت خيلي بيشتري از j است.
9
کاملاً با اهمیت
گزينه يا شاخص i مطلقاً از j مهمتر و قابل مقايسه با j نيست.
8،6،4،2
ارزشهای بینابین
ارزشهاي مياني بين ارزشهاي ترجيحي را نشان ميدهد مثلا 8، بيانگر اهميتي زيادتر از 7 و پايينتر از 9 براي i است.
در طراحی پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات مقایسات زوجی باید به چند نکته توجه داشت(آذر و رجب زاده 1391):
یکی اینکه اولین مقایسه در پرسشنامه باید بین قویترین و ضعیف ترین عنصر و یا شاخص ها صورت بگیرد تا این مقدار به عنوان راهنمایی برای سایر مقایسات باشد.
دوم اینکه ابتدا بهتر است که یک قضاوت کیفی داشته باشیم و سپس آن را بر حسب قضاوت عددی بیان نمائیم به صورت شکل زیر:
شکل 6-3 ترجیحات (تبدیل قضاوت های زبانی به قضاوت های عددی)
سوم اینکه اگر از پرسشنامه همرا با مذاکره و مصاحبه استفاده می کنید برای دستیابی به نتایجی با دقت بیشتر باید زمان کافی جهت مباحثه و مذاکره درباره اولویت گذاری ها در اختیار پاسخ دهندگان قرار گیرد.
- سازگاري در قضاوتها
تقريباً تمامي محاسبات مربوط به فرايند تحليل سلسله مراتبي بر اساس قضاوت اوليه تصميم گيرنده كه در قالب ماتريس مقايسات زوجي ظاهر ميشود، صورت ميپذيرد و هر گونه خطا و ناسازگاري در مقايسه و تعيين اهميت بين گزينهها و شاخصها نتيجه نهايي به دست آمده از محاسبات را مخدوش ميسازد. نرخ ناسازگاري[72] وسيلهاي است كه سازگاري را مشخص ساخته و نشان ميدهد كه تا چه حد ميتوان به اولويتهاي حاصل از مقايسات اعتماد كرد.(مهرگان، 1383)
براي مثال اگر ارزش ترجيحي A نسبت به B، 2 و B نسبت به C، 3 باشد آنگاه ارزش A نسبت به C بايد ارزش ترجيحي 6 را ارائه كند تا بگویم ماتریس مقایسه این عناصر ماتریس سازگار خواهد بود. شايد مقايسه دو گزينه امري ساده باشد، اما وقتيكه تعداد مقايسات افزايش يابد اطمينان از سازگاري مقايسات به راحتي ميسر نبوده و بايد با به كارگيري نرخ سازگاري به اين اعتماد دست يافت. تجربه نشان داده است كه اگر نرخ ناسازگاري كمتر از 10/0 باشد سازگاري مقايسات قابل قبول بوده و در غير اينصورت مقايسهها بايد تجديد نظر شود (مهرگان، 1383).
قدمهاي زير براي محاسبه نرخ ناسازگاري به كار گرفته ميشود:
گام 1. محاسبه بردار مجموع وزني: ماتريس مقايسات زوجي را در بردار ستوني «وزن نسبي» ضرب كنيد بردار جديدي را كه به اين طريق بدست ميآوريد، بردار مجموع وزني[73] بناميد.
گام 2. محاسبه بردار سازگاري: عناصر بردار مجموع وزني را بر بردار اولويت نسبي تقسيم كنيد. بردار حاصل بردار سازگاري ناميده ميشود.
گام 3. بدست آوردن max : ميانگين عناصر برداري سازگاري max را به دست ميدهد.
گام 4. محاسبه شاخص سازگاري[74]: شاخص سازگاري بصورت زير تعريف ميشود:
- n) عبارتست از تعداد گزينههاي موجود در مساله)
گام 5. محاسبه نرخ یا نسبت سازگاري[75]: نسبت سازگاري از تقسيم شاخص سازگاري برشاخص تصادفي[76] بدست ميآيد.
نسبت سازگاري 1/0 يا كمتر سازگاري در مقايسات را بيان ميكند(مهرگان،1383،ص173-170)
شاخص تصادفي از جدول زیر استخراج ميشود.
جدول 16-3 شاخص تصادفي (آذر و رجب زاده، 1391)
ـــ
15
14
13
12
مخزن پایین دست
درصد بازیابی
۸۳
۸۶
۸۹
۸۹
۹۷
مقادیر جرمهای بازیابی شده از ردیاب مورد استفاده نشاندهنده این است که ردیاب تقریبأ زوالناپذیر است. با اندکی دقت مشاهده می شود که در همه پیزومترها جرم بازیابی شده از جرم تزریق شده کمتر میباشد. این مقدار تفاوت را میتوان به خطاهای مربوط به اندازه گیری نسبت داد. در محاسبه این جرم، یکی از پارامترهای دخیل سرعت جریان یا دبی میباشد که به روش حجمی اندازه گیری شده بود.
۴-۳-۲- منحنیهای رخنه پانسیو ۴-آر
در این قسمت منحنیهای رخنه که در آزمایشگاه از خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر برداشت شده بودند، نشان داده میشوند.
۴-۳-۲-۱- منحنیهای رخنه خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در شکل ۴-۱ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۱ در خاک ریزدانه با ماده پانسیو ۴- آر را نشان میدهد. در این شکل دو انقطاع زمانی دیده می شود . به دلیل اینکه مدت زمان آزمایش ردیابی سه شبانه روز بود و از ساعت ۲۳ الی ۷ بامداد مقررات دانشگاه یاسوج و آزمایشگاه علوم خاک اجازه نمونهبرداری و کار در آزمایشگاه را نمیداد، از این رو این گسستگی در داده ها دیده می شود. رفتار منحنیهای رخنه ثبت شده همه از حالت متقارن و نرمال بدور می باشد. نرمال بودن منحنی رخنه شرط اصلی برای برقراری قانون فیک برای انتقال و انتشار ردیاب میباشد. قانون فیک در واقع ارتباط خطی بین شار ردیاب عبوری و گرادیان غلظت عبوری میباشد. شیب منحنی بین شار ردیابی و گرادیان غلظت ضریب انتشار هیدرودینامیکی میباشد.
شکل ۴-۱: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۱ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در شکل ۴-۲ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۲ در خاک ریزدانه با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد. در این شکل پیزومتر ۲ هم مثل پیزومتر ۱ منحنی رخنه را به صورت کامل نشان میدهد. این منحنی رخنه نیز از حالت نرمال بدور میباشد.
شکل ۴-۲: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۲ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در شکل ۴-۳ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۳ در خاک ریزدانه با ماده پانسیو ۴ آر نشان داده شده است.
شکل ۴-۳: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۳ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در شکل ۴-۴ منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۴ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴- آر را نشان میدهد.
شکل۴-۴: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۴ در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در شکل ۴-۵ منحنی رخنه برداشت شده در مخزن پایین دست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴- آر را نشان میدهد.
شکل۴-۵: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن پایین دست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در شکل ۴-۶ منحنی رخنه برداشت شده در مخزن بالادست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴ آر را نشان میدهد.
شکل۴-۶: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن بالادست در خاک ریزدانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
در تمام منحنیهای رخنه برداشت شده از خاک ریزدانه با ردیاب پانسیو ۴-آر مشاهده می شود که جریان در زمان بسیار کوتاهی از ستون خاک عبور کرده است و همه پیزومترها و مخزن پایین دست غلظت آنها آشکار سازی شده است. بنابراین مقدار جرم تزریق شده به اندازه کافی بوده است. همچنین حالت نامتقارن بودن منحنیهای رخنه در همه نقاط اندازه گیری در این خاک ریزدانه نشان میدهد با وجود اینکه خاک یکنواخت میباشد اما رفتار ردیاب دارای توزیع نرمال نمی باشد و علت این نامتقارن بودن را می توان به ذخیره ردیاب در مخزن بالادست نسبت داد. اثر ذخیره ردیاب در مخزن بالادست این امکان را میدهد که ردیاب با تأخیر وارد ستون خاک شود.
۴-۳-۲-۲- منحنیهای رخنه در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
شکلهای ۴-۷ الی ۴-۱۰ به ترتیب منحنی رخنه برداشت شده در پیزومترهای ۱ الی ۴ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴ آر را نشان می دهند.
شکل۴-۷: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۱ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
شکل ۴-۸ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه و پیزومتر ۲ با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد.
شکل۴-۸: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر ۲در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
شکل ۴-۹ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه و پیزومتر ۳ با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد.
شکل۴-۹: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۳ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
شکل ۴-۱۰ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه و پیزومتر ۴ با ماده پانسیو ۴-آر را نشان میدهد.
شکل۴-۱۰: منحنی رخنه برداشت شده در پیزومتر۴ در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
منحنیهای رخنه اندازه گیری شده در اشکال ۴-۷ الی ۴-۱۰ که مربوط به خاک درشتدانه می باشند رفتار متفاوتی نسبت به خاک ریزدانه از خود نشان دادهاند. اولین نکته مهم این است که جریان و ردیاب در طی زمان بسیار سریعی از ستون خاک درشت دانه عبور کرده است و همچنین با توجه به همه نمودارهای مزبور میتوان مشاهده کرد که آزمایشهای ردیابی و عبور ردیاب از همه ستون خاک در طی ۳۰ دقیقه انجام گرفته است. یعنی بعد از سپری شدن زمان ۳۰ دقیقه غلظت عبوری به غلظت اولیه جریان آب رسیده است. نکته مهم دیگری که میتوان از منحنیهای مزبور در خاک درشت دانه تعبیر کرد این است که منحنیهای رخنه برداشت شده به حالت تقارن و نرمال نزدیک میباشند. بنابراین در مقایسه با خاک ریزدانه میتوان گفت که ردیاب پانسیو ۴-آر در خاک درشتدانه مطابق قانون فیک رفتار نموده است.
شکل ۴-۱۱ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه با ماده پانسیو ۴-آر را در مخزن پایین دست نشان میدهد.
شکل۴-۱۱: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن پایین دست در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
با اندکی دقت در منحنی رخنه برداشت شده از مخزن پاییندست می توان نتیجه گیری کرد که منظور از نوسان موجود در شکل منحنی میتوان گفت که منحنی حالت تقریبأ متقارن دارد و توزیع نرمال با درجه تقریبأ قابل قبولی بر آن قابل برازش میباشد. همچنین میتوان جمعبندی نمود که جرم ردیاب در مدت زمان ۴۰ دقیقه از کل ستون خاک عبور کرده است.
شکل ۴-۱۲ منحنی رخنه برداشت شده در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر را در مخزن بالادست نشان میدهد.
شکل۴-۱۲: منحنی رخنه برداشت شده در مخزن بالادست در خاک درشت دانه با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
با دقت در شکل ۴-۱۲ میتوان مشاهده کرد که غلظت جریان در مخزن بالادست از یک مقدار ثابت gr/m3 7 شروع شده است و در طی زمان یک ساعت به حداقل خود رسیده است. این منحنی بعنوان شرط مرزی بالادست و در مدل Ctran/w مورد استفاده قرار میگیرد.
۴-۳-۲-۳- منحنیهای رخنه در خاک ترکیبی با ماده رنگی پانسیو ۴-آر
شکلهای ۴-۱۳ الی ۴-۱۶ به ترتیب منحنی رخنه برداشت شده در پیزومترهای ۱ الی ۴ را در خاک ترکیبی برای ماده رنگی پانسیو ۴-آر نشان می دهند.
فرضیه دوم:
تحلیل داده های تحقیق فرضیه فوق را تائید نمودند. نتیجه بدست آمده هم راستا با تحقیقات آمابیل و همکاران (۲۰۰۴)، شالی و گیبسون (۲۰۰۴)، ترنی و فارمر[۱۳۶] (۲۰۰۴،۲۰۰۲)، ژاو و گورگ[۱۳۷] (۲۰۰۳)، مدجار (۲۰۰۲)، اولدهام و کامینگز (۱۹۹۶)، و آمابیل (۱۹۹۶) است که سبک حمایتی رهبر را موثر و سبک کنترلی رهبر را مانع خلاقیت افراد می دانند.
بنابراین، یک محیط حمایتی در کار باعث ایجاد خلاقیت خواهد شد (شالی و همکاران، ۲۰۰۰). در نتیجه، زمانی که سرپرستان حمایتی هستند، نگرانی های احساسی و نیازی کارکنان را درک کرده و آنها را برای بیان نگرانی های شخصی خود بویژه، بازخورد اطلاعات و تسهیل توسعه مهارت کارکنان تشویق می کنند. این اعمال سرپرست، انتظار می رود که احساس کارکنان از عزم خود و ابتکار شخصی در کار را ارتقا دهد که این باعث می شود سطح علاقه فعالیتهای کاری و دستیابی به خلاقیت افزایش یابد. برعکس زمانی که سرپرستان کنترلی هستند، تصمیماتی بدون مشارکت کارکنان می گیرند، بازخوردی در یک رفتار کنترلی فراهم می کنند و یا بطور معمول به کارکنان فشار می آورند که در مسیر خاص فکر، احساس یا رفتار کنند. سرپرستانی که در کنترل کردن باتجربه اند، انگیزه درونی کارکنان را تحلیل داده و تمرکز کارمند از مواردی به غیر کار را به نگرانی های بیرونی تغییر می دهند و این کاهش در انگیزه های درونی، انتظار می رود که سطح عملکرد خلاقیت را پایین بیاورد (مال امیری، ۱۳۸۶). به عقیده آمابیل (۱۹۸۸) کار خلاق عمدتا˝ مبهم، دارای ریسک و در معرض انتقاد است. در نتیجه انتظار میرود که از طریق سرپرستی حمایتی، خلاقیت تسهیل شود؛ در حالی که با کنترل بیشتر و سرپرستی انتقادی و دستوری، خلاقیت محدود می شود. یا به عبارتی خلاقیت ناشی از اعمال آزادانه در محیط های حمایتی بوده، نه ناشی از پیروی از کنترل ها و دستورات آمرانه. اولدهام و کامینگز (۱۹۹۶،۱۹۹۷) در مطالعات خود دریافتند که سبک حمایتی و غیرکنترلی مهم ترین عامل موثر بر خلاقیت و نوآوری می باشد. ویزبرگ (۱۹۹۲)، اسکات و بروس (۲۰۰۴) نیز نشان داده اند که رهبران از طریق ایجاد اعتماد به نفس در کارکنان می توانند روی خلاقیت تاثیر بگذارند.
فرضیه سوم:
نتایج یافته ها، فرضیه فوق را تائید نمودند. این نتایج هم راستا با مطالعات کوالهو و همکاران (۲۰۱۱)، ژاو و گورگ (۲۰۰۱)، آمابیل و همکاران (۱۹۹۶) است که اشاره نمودند خلاقیت کارکنان از طریق حمایت، بازخورد و تشویق همکاران افزایش می یابد.
بازخورد مفید از همکاران کمک کننده و فراهم کننده اطلاعاتی ارزشمند برای کارمند است که وی را قادر میسازد تا در شغل خود پیشرفت داشته باشد. ممکن است که بازخورد مفید از جانب همکاران به ایجاد ارتباط میان رضایت شغلی و خلاقیت از طریق تاثیر بر ادراکات کارکنان از اثربخشی فعالیت های خلاق، کمک می نماید (ژاو و گورگ، ۲۰۰۱).
همکاران با رفتارهای کمکی و حمایتی نیز فراهم کننده زمینه ای تشویقی برای خلاقیت می باشند . برای مثال، همکاران می توانند دانش و مهارتشان را زمانی که کارمند با مشکل یا وظیفه جدیدی مواجه شده است به ویژه در صورتی که راه حل ها به آسانی در دسترس نیستند، با کارمند به اشتراک بگذارند (اسکات و بروس، ۱۹۹۴). زمانی که کارمندی توسط همکارانی که قادر و خواهان اشتراک مهارت ها و تشویق کردن هستند احاطه شده باشد به احتمال زیاد به اثربخشی خلاقیت پی میبرد و با وجود دست های یاری دهنده همکاران شانس خوبی برای کشف، شنیدن و اجرای ایده های جدید وجود خواهد داشت (فارر و فورد، ۱۹۹۰).
فرضیه چهارم:
تحلیل داده ها صحت فرضیه فوق را تائید ننمودند. شاید یکی از دلایل به وجود آمدن چنین نتیجه ای در این تحقیق، روتین بودن کار کارکنان خط مقدم شعب بانک صادرات در پاسخ به نیازهای مشتریان باشد. همان گونه که واضح است، در امور بانکی تقاضای مشتریان مشخص و خدمات به آنها نیز از قبل تعریف شده و مشخص میباشد. از این رو، کارکنان با تقاضاهای جدید یا مبهم چندانی از سوی مشتریان مواجه نخواهند شد تا بتوانند با بهره گرفتن از خلاقیت خود به نیازهای آنان پاسخ گویند.
شاید دلیل دیگر برای چنین فرضیه ای، حجم بالای مشتریان و عدم توجه کارکنان به تمامی آنان برای رفع نیازها بدلیل عدم اعتماد به آنها باشد. از این رو، کارکنان تلاش خواهند کرد تا در حد امکان، تنها نیاز مشتریان را به منظور رفع تکلیف انجام داده و به ایجاد ارتباط مناسب به منظور شناخت نیازهای آنها مبادرت نورزند.
۵-۳) پیشنهادات کاربردی تحقیق:
در این قسمت به برخی پیشنهادات کاربردی کلی اشاره شده است.
۱- تدوین منشوری در سازمان با هدف ارتقای خلاقیت کارکنان.
۲- برگزاری کارگاه های آموزشی جهت بهبود خلاقیت کارکنان.
۳- توجیه و بسط فرهنگ خلاقیت در بانک.
۴- تهیه و توزیع بروشور و جزوات آموزشی در جهت بهبود خلاقیت کارکنان.
۵- آموزش ضمن خدمت برای مدیران بانک ها.
۷- افزایش بودجه تحقیقاتی سازمان در زمینه فوق از جمله راه کارهای ارتقاء خلاقیت کارمندان.
۸- تشویق کارمندانی که در تعاملات خود با مشتریان از خلاقیت بهره می گیرند.
۹- استفاده از ساختارهای ارگانیک به منظور وادار کردن کارکنان به استفاده از ایده های نو.
همچنین در زیر بر اساس نتایج فرضیه ها برخی پیشنهادات ارائه شد:
از آنجایی که در این تحقیق رابطه بین پیچیدگی شغل و خلاقیت کارکنان تائید شد، در زیر به چند مورد از پیشنهادات کاربردی اشاره شده است:
تنوع شغل و استفاده از ابزارهای مناسب در این خصوص مانند گردش شغلی در نظر گرفته شود.
شغل هر کارمند به گونه ای طراحی شود که احساس معناداری برای کارمند داشته باشد. کار با معنا احساس عمیق از معنا و هدف در کار یا فرد است.
شغل به گونه طراحی شود که فرد احساس بااهمیت بودن در زمان انجام آن داشته باشد.
شغلی که مناسب طراحی شده باشد به انجام دهنده آن بازخورد ارائه می دهد. بازخورد حاصل از شغل می تواند منجر به افزایش خلاقیت شود.
استقلال در کار نیز یکی از نکته های مهم در طراحی شغل است که می تواند در نهایت منجر به افزایش خلاقیت افراد گردد.
در این تحقیق رابطه با سرپرست و نقش آن در خلاقیت افراد تائید شد، به همین منظور، سرپرستان میبایست موارد زیر را به منظور افزایش خلاقیت در کارکنان رعایت کنند:
مشارکت دادن افراد در زمان مناسب و به میزان مناسب در انجام امور.
افزایش آگاهی کارکنان از مشکلات و ترغیب آنها به تفکر مجدد در مورد روش های قدیمی انجام کار.
ایجاد محیطی که از افکار و ایده های نو حمایت می کند.
تفویض اختیار.
شعلهور کردن انگیزه افراد به منظور بکارگیری حداکثر توان.
در نظر گرفتن پاداش مالی و غیر مالی برای افراد خلاق و نوآور.
استقبال از شکست در صورت عدم موفقیت اجرای ایده های خلاق.
تامین منابع مالی برای اجرای ایده هایی که خلاقانه به نظر می رسند.
در این تحقیق رابطه با همکار و نقش آن در خلاقیت افراد تائید شد، به همین منظور، افراد میبایست موارد زیر را به منظور افزایش خلاقیت در همکاران رعایت کنند:
ارائه بازخوردهای ارشادی به همکار.
تشویق کارکنان به تلاش بیشتر برای حل مشکلات کاری.
همکاری با همکاران برای حل مشکلات کاری و غیرکاری.
۵-۴) پیشنهادات به منظور تحقیقات آتی:
تحقیقات مختلف، عوامل گوناگونی را بر خلاقیت افراد موثر دانسته اند مانند: نقش ویژگی های شخصیتی، انگیزش درونی، ویژگی های محیط. از این رو، پیشنهاد می شود نقش عوامل فوق نیز بر خلاقیت افراد در نظر گرفته شوند. همچنین در این تحقیق به منظور سنجش خلاقیت کارکنان از خود آنان نظر خواهی شد در حالی که می توان از روش مقیاس های عینی (مثلا: اولدهام و کامینگز، ۱۹۹۶) یا روش های ارزیابی به وسیله سرپرست (مثلا: ترنی و فارمر[۱۳۸]، ۲۰۰۴) استفاده نمود.
نتایج این تحقیق نشان دادند که رابطه با سرپرست بیشترین رابطه را با خلاقیت کارمندان خط مقدم داراست. از این رو بررسی چگونگی شکل گیری این رابطه و عوامل موثر بر افزایش این رابطه می تواند در تحقیقات آتی گنجانده شود.
همچنین متغیرهای میانجی مدل مطالعه کوالهو و همکاران (۲۰۱۱) شامل استرس نقش و انگیزش درونی با پیشنهاد اساتید راهنما به منظور استفاده در این تحقیق حذف شدند. به محققان محترم پیشنهاد می شود متغیرهای فوق در مطالعات آتی در نظر گرفته شوند.
۵-۵) محدودیت های تحقیق:
هر تحقیق علمی از محدودیت هایی برخوردار است. در زیر به برخی از محدودیت های تحقیق حاضر اشاره شده است:
در این تحقیق به منظور سنجش خلاقیت کارکنان از نظرات خود آنها استفاده شد، در حالی که امروزه آزمون های متنوعی برای سنجش خلاقیت افراد استفاده می شود.
در این تحقیق متغیرهای جمعیت شناختی مانند جنسیت، سن، تحصیلات و … به عنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفته نشدند.
قلمرو محدود مکانی یکی دیگر از محدودیت های تحقیق حاضر است.
استفاده از ابزار پرسشنامه نیز به طور ذاتی دارای محدودیت هایی بصورت زیر است:
از جمله شواهد کبیره بودن اصرار بر گناه، آن است که خداوند ترک آن را شرط آمرزش گناهان و رسیدن به درجات بهشت قرار داده ودر سورۀ آل عمران مىفرماید:«و کسانى که هرگاه عمل زشتى انجام می دهند(یعنى گناه کبیره)یابه نفس خود ستم مىکنند،(یعنى گناهان صغیره رامرتکب مىشوند)خدارایادمىنمایندوبرای گناهان خودآمرزش می طلبندوجزخداچه کسی گناهان را می آمرزد و[کسانی که]دانسته برگناهى که کرده اند،پافشاری نمی کنند،پاداش آنان،آمرزشی ازپروردگارشان وبوستان هایی است که اززیردرختان شان جوی هاجاری است وجاودانه درآنندوپاداش اهل عمل چه نیکو است[۶۸](دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲ :۲۵۹).
ایشان به نقل ازتفسیر المیزان علامه طباطبایی می فرماید:«فاحشه، به معنى عمل قبیح و زشت است و استعمال آن در زنا،شایع است.بنابراین، اگر مراداز آن دراین آیه شریفه، خصوص زنا باشد، ناچار مراد از کلمۀ ظلم،خصوص گناهان صغیره است واز جملۀ «ذَکَرُوا اللَّهَ» که در آیه شریفه است، استفاده مىگردد که شرط اساسى استغفارو توبه این است که انسان خداى رابه یاد آورد وازصمیم قلب بسوى او بازگشت نماید؛وگرنه صرف لقلقۀ زبان که از روى عادت ویابه جهات دیگر گفته شود، فایده ندارد.و جملۀ «وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا» استغفار و توبه را به اصرار نداشتن بر گناه، مقید ساخته است، چه آنکه اصرار بر گناه وتکرار آن،حالتى درروح انسان به وجود مىآورد که با آن حالت، دیگر یاد خدا هم مفید فایده نخواهد بود و آن حالت،عبارت است از: سبک شمردن امر الهى و بىپروا بودن در هتک حرمت اوو خودرادر پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهى است که با پدید آمدن این حالت در انسان، دیگر روح بندگى باقى نمانده،در نتیجه یاد خدا هم داراى اثر و نتیجهاى نمىتواند باشدو باید دانست که این جریان در صورتى است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روى علم و عمد باشد و لذا فرمود:«وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»( دستغیب، ۱۳۸۸ج،۲: ۲۶۰-۲۵۹).
دستغیب به روایت حضرت علی(ع)اشاره می کند که حضرت در آن مىفرماید:«بترس ودورى کن ازاصراربرگناه،زیرااصرار،ازبزرگترین گناهان کبیره و عظیمترین جرائم است[۶۹]».
وبزرگترین گناهان نزد خداوندگناهى است که بجا آورندهاش برآن اصرار داشته باشد[۷۰]»ونیز مىفرمـاید:«الاصرار، اعظم حوبه[۷۱]»( دستغیب، ۱۳۸۸ج،۲: ۲۶۰).
۲-۲-۴-۲- استصغار گناه
منظورازاستصغاراین است که هرگاه کسى گناه صغیرهاى انجام دهد،سپس گناه خودرا کوچک و ناچیز بشماردوخود را سزاوار مجازات الهى نداند؛گناهش کبیره و مستحق قهر خدا می گردد،برای این که نهـى خدارا خواردانسته واز راه طاعت و بندگى بیرون رفته است که به تصریح روایات چنین گناهى آمرزیدهشدنى نیست و مؤاخذه نشدن از گناهان صغیره پس از دورى کردن از تمام گناهان کبیره، بخاطر فضل و رحمت خداوند است وگرنه استحقاق عقوبت براى هریک از نواهى الهى کبیره و صغیره،عقلا ثابت شده است وکاملا مشخص است،فضل خداشامل کسی می شود که ازجادۀ بندگی بیرون نرود و کسى که اهل عجب ونازوخودرا به حقارت و خدارا به عظمت نشناخته باشد، گناه خود را هیچ مىپندارد.لذا ،چنین شخصـی مـورد فضـل خدا قـرار نمىگیردوسـزاوارخـذلان وانتقـام واقع می شود .
بنابراین،خدا ی تعالى به فضل خود گناه صغیرۀ کسى را(پس ازترک کبائر)مىبخشد که گناهش را کوچک و ناچیز نشمارد. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مىفرماید: «سختترین گناه آن است که به جاآورندهاش آن راخوارشمارد[۷۲].حضرت باقر(ع)مىفرماید:«ازگناهانى که آمرزیده نمىشود ،گفتن شخص است که کاش مؤاخذه نمىشدم،مگر به این گناهى که کردهام[۷۳]»؛یعنى، این گناه که چیزى نیست واز آن حضرت است که «بترسید،از گناهانى که کوچک وخوارگرفته شده.جز این نیست که از طرف خداونداز آنها سؤال خواهد شد و بر شخص جمع کرده مىشود تا اینکه او را هلاک مىکند[۷۴].
حضرت صادق (ع)می فرماید:«بترسیدوپرهیز کنیداز گناهانى که حقیر و کوچک گرفته شده است. راوى پرسید: محقرات ذنوب کدام است؟ امام (ع) فرمود: شخص گناهى مىکند پس مىگوید خوشا به حال من اگر جز این گناهى نداشته باشم»( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲: ۲۶۳-۲۶۲).
۲-۲-۴-۳- خوشحالى بر گناه
ازعواملی که گناه صغیره راکبیره مىکند،مسرت وخوشحالى ازگناهى است که انجام داده، زیرا لازمۀ ایمان به خدا و روز جزا، اندوهناک شدن و پشیمان گردیدن ازارتکاب گناه است؛هرچند صغیره بوده باشد.چنانچه پیغمبر اکرم (ص) مىفرماید:«کسى که کارهاى نیکش او را شاد و اعمال زشتش اورا اندوهناک سازد او مؤمن است[۷۵]».زیراهمانطورىکه خداوند بزرگ است، مخالفت امر و نهى او هم بزرگ است».حضرت علی (ع)می فرماید:«درموقع گناه، به گناهى که به نظر خودت کوچک است، منگر، بلکه به بزرگى خداوندى بنگر که مخالفت او را می کنى[۷۶]».
بنابراین،همانطوری که پشیمانى ازگناه،آن راازبین مىبرد وصاحبش راپاک مىنماید،خوشحالی بر گناه آن را بزرگ کرده و ثابت مىدارد.رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید: «کسى که گناهى کنددرحالىکه خندان باشد،داخل در آتش مىشود درحالىکه گریان است[۷۷]»ونیزمی فرماید: چهار چیز در گناه بدتر از خود گناه است؛کوچک شمردن گناه؛افتخارکردن به آن؛خوشحالى ازآن واصرار کردن به آن[۷۸]»( دستغیب، ۱۳۸۸ج،۱: ۲۶۴-۲۶۳).
۲-۲-۴-۴- آشکار کردن گناه
«عامل دیگر،اظهار کردن و نقل نمودن گناه خود براى دیگران است که اظهار گناه،نشانگر هتک حرمات ا لهى است.حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید:«کسى که حسنه و کار خیرى بجا آوردوآن را از غیر خدا پنهان دارد، هفتاد برابر مىشود(نسبت به حسنهاى که آشکار باشد)و کسى که گناهى مرتکب مىشود،پس اگرآن را(ازروى بىحیائى و بىاعتنائى به شرع) فاش وآشکار نماید مورد خذلان خداواقع مىشود(یعنى موفق به توبه نمىشود و ازنظر لطف مىافتد)واگر آن را(از روى حیا،نه نفاق)پنهان داشت آمرزیده خواهد شد[۷۹].
بنابراین، اظهارکردن گناه در دو مورد ضررى ندارد: یکى زمانی که غرض عقلائى بر آن باشد، مانند:اظهارآن نزدطبیب اگر براى معالجه اظهارآن لازم شودیانزدعالمى براى دانستن حکم آن ضرورت اقتضاکند؛دوم اظهار گناهکارى بهطور عموم نه به ذکر گناه خاصى که این کاربلکه،هنگام اظهار عبودیت ومسکنت بسیار امرپسندیده ای است مثل اینکه بگویدمن به درگاه الهى گنهکارم، روسیاهم. گناهان بزرگى از من سر زده است که اقرار به گنهکارى نزد پروردگار، از بزرگترین اقسام مناجات و عبادات محسوب می شودودرپذیرفته شدن توبه ونورانیت قلب وارتقاء درجه اثرات بزرگى داردوضد عجب و طریقه پسندیده بزرگان دین بوده، به طوریکه در نامهها و کتابها لقب خود را عاصى، مذنب، خاطى، اقل، احقر العباد و نظایر اینها مىنامیده اند »(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲: ۲۶۵-۲۶۴).
۲-۲-۴-۵- موقعیت اجتماعى شخص و گناه
پنجمین عنوان کبیره شدن گناه صغیره در صورتى است که شخص در اجتماع، مقام ومنزلتی داشته باشد، به طورى که گفتارو کردارش درحالات مردم مؤثرباشد، مانند اهل علم ومشهورین به قدس وتقوا که رهبری معنوى مردم رادارند که اگر گناه صغیرهاى ازایشان سر بزند،سبب جرأت مردم به انجام گناهان کبیره مىشود.بلکه گاهی سبب تزلزل اصل ایمان و عقیدۀ آنها مىگردد. مىتوان گفت: گناه صغیره چنین شخصى، امربه منکر است؛یعنى،عمل ،علم ودانش او به حکم عقل وشرع، اهمیت گناهش را زیاد مىکندو صغیرهاش را در حکم کبیره مىسازد.حضرت صادق علیه السّلام مىفرماید: «براى جاهل هفتاد گناه آمرزیده مىشود، پیش از آنکه یک گناه از عالم بخشیده شود[۸۰]»(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲: ۲۶۵).
۲-۲-۴-۶ - وقوع در مفاسد کثیره گناهان صغیره
ششمین موردازعنوان کبیره شدن گناه صغیره وقوع درمفاسدکثیره ای است که درگناهان صغیره وجودداردومحرومیت ازخیرات زیادی که برترک کردن صغائرمترتب است،زیراهرعملی راکه خداوند ازآن نهی فرموده،به سبب مفسده ای است که درارتکاب آن می باشد.بنابراین،هرگاه بنده ای مرتکب گناه صغیره گردد،هرچندگناهش به برکت دوری کردن ازکبائر بخشیده می شود،ولی دچار مفسده آن گناه شده وقلبش به همان اندازه نیز تیره گردیده است،مگر اینکه بعداًآن راجبران کند.پس معلـوم شد، مرتـکب گناه صغـیره هـم دچـارمفسده آن گنـاه وهم محـروم ازثـواب ترک آن می شود (دستغیب ، ۱۳۸۸c ،۱: ۳۶).
۲-۲-۵ - اصرار برگناه چیست؟
دستغیب کبیره بودن اصراربرگناه صغیره را،مورداتفاق فقهابلکه امری اجماعى می داند که فقها،تنها درمعنى اصرار، اختلاف نظر دارند و بر چند قولند. ومعتقد است،آنچه که به اتفاق، اصرار و کبیره است،آن است که شخص پس از گناه صغیرهاى که انجام داده، از آن پشیمان نشود،بلکه باز هم انجام دهد و بر آن مداومت نماید؛ بعنوان مثال می گوید:« پوشیدن لباس حریر یا دردست کردن انگشترى طلا که بر مردان حرام است، کبیره بودنش اگر ثابت نشده باشد، در صورتى که شخص از پوشیدنش دست برنداردو برآن مداومت نماید،قطعا گناه کبیره مىشودو نیزمانند کسى که درنظر کردن به نامحرم یاداخل خانۀ مردم مداومت دارد،بدون اینکه پس ازهرنظرى پشیمان شودواستغفارنمایدالبته چنین مداومتى اصراروازگناهان کبیره است به اتفاق فقها»(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲: ۲۶۱) و نیزدر صورتى که چنـدنوع گناه صغـیره مرتکب شود،بدون اینکه بین آنها پشیمان شودواستـغفار نمـاید؛مثل این که لباس حـریربپوشدوانگشترى طلا به دست کندوبه نامحرم بنگرد وبا اومصـافحه وملامـسه نماید (دستغیب، ۱۳۸۹الف:۱۰۰).
دستغیب به سخن شهید علیه الرحـمه[۸۱]درکتاب قواعدوجمعى ازفقهای دیگراشاره می نمایدکه فرمودهاند: این هم اصرار بر صغیره و در حکم کبیره است و بین مداومت بریک نوع ازگناهان صغیره یاچند نوع لغتا وعرفا فرقى نیست.بعضى از فقها فرمودهاند: بجا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با عزم به انجام دو مرتبۀ آن، نیزاصرار است؛یعنى، بایدحتی تصمیم به تکرارآن نیز نداشته باشد.شهید دستغیب صدق اصراردراین دوصورت اخیررا از حیث لغت وعرف دارای مشکل بلکه خلاف ظهورعرفی کلمه اصرارمی داندودو روایت رامدرک این دوصورت اخیرمی داند:یکى روایت جابر از حضرت باقر علیه السّلام است که درتفسیر«وَلَمْ یُصِرُّوا»ازآیه«وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوااللَّـهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّـهُ وَلَمْ یُصِرُّواعلی مَافَعَلُواوَهُمْ یَعْلَمُونَ[۸۲]». مىفرماید:«اصرار آن است که شخص گناهى کند وازآن استغفار ننمایدوعزم برترک آن نداشته باشد» . بنابراین به نظر ایشان احتمال دارد که منظور امام (ع)از اصرار ،آن اصرارى باشد که در آیۀ شریفه است نه اصرارى که از گناهان کبیره مىباشد.
روایت دیگر،روایت حسنۀ ابن ابى عمیر از حضرت باقر (ع) است که در قسمتى از آن که بعنوان گواه بر این بحث می باشد، این است که مىفرماید: «مؤمنى نیست که گناه کبیره از او سر زند، درحالىکه مىداند به سبب آن عقاب خواهد شد، مگر این که اینکه از کردار خود پشیمان خواهد شدو هرگاه پشیمان شد، پس تائب و سزاوار شفاعت است و کسى که از گناه خود پشیمان نشود مصرّ است و مصرّ هم آمرزیده شدنی نیست،زیرا درحقیقت به آنچه وعده داده شده ایمان نداردواگر وعده های ا لهی باورش بودحتماً پشیمان می شد[۸۳]»(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲ :۲۶۱).
به نظر دستغیب در این حدیث مانند حدیث جابر، حضرت پشیمان نشدن و ترک توبه و استغفارازگناه مرتکب شده را،اصرار دانسته، هرچند آن گناه را تکرار نکرده وتصمیم بر تکرار هم نداشته باشد. ایشان در ادامه می فرماید:«اولا،مورد کلام امام (ع) گناه کبیره است و محتمل است که ترک توبه از گناه کبیره اصرار باشد، ولى در گناه صغیره تکرار عملى آن گناه اصرار باشدو ثانیا،کلام امام علیه السّلام در موردى است که ترک توبه از روى بىمبالاتى و بىاعتنائى به وعدههاى الهى و امن از قهرخدا باشد و ظاهر است که ترک توبه در چنین حالى خود امن از مکر خدا است که از گناهان کبیره است و ممکن است که چنین ترک ندامت و توبهاى را مجازا اصرار بنامند.چنانچه از حضرت باقر(ع)چنین رسیده:«اصراربرگناه امن ازمکرخدا است وازمکرخدا ایمن نمىشود،مگرگروه زیانکاران[۸۴]» (دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲ :۲۶۲).
بنابراین به نظر دستغیب قدر مسلم ازمعنى اصرار،تکرار عملى گناه است،بدون پشیمانى و توبه پس ازآن گناه،به طورى که عرفا گفته شودکه برآن گناه مداومت داردویازیاد گناه مىکند.
۲-۲-۶- دروغ مصلحتی
از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده دروغ گفتن است.«این نفس انسانى پست است که از دروغ خوشش مىآیـدوازراست ناراحت مىشود»(دستغیب، ۱۳۸۶ : ۱۱۹).شیـخ انصـاری رحمه الله علیه درمکاسب محرمه می فرماید:دروغ گفتن حرام است به حکم قطعی عقول بشری وجمیع ادیان آسمانی ودر شرع مقدس اسلام حرمت آن به ادله اربعه :کتاب ،اجماع ،سنت ،عقل ثابت است وکبیره بودنش از قرآن واحادیث استفاده می گردد.هرچند جمعى از فقهاء عظام مانند شهید ثانى علیه الرحمه دروغ رابطور کلى واطلاق از گناهان کبیره دانستهاند، لیکن پس از مراجعه به اخبار و روایات وارده درمقام،دانسته مىشود که دروغ داراى مراتبى است که بعضى ازآنها قطعا کبیره وبرخى اکبر کبائر ولى پارهاى کبیره بودنش مشکوک است »(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۷۴).
دروغ مراتب واقسامی دارد.«از اقسام دروغ، دروغهایی است که از روی هزل ومزاح وشوخی برای تفریح وخنده وغیره گفته می شود.مقتضای اخبارعامه ای که دلالت برحرمت مطلق کذب دارد،حرمت آن است وجمعی از فقها ءصریحاَ فتوی به حرمت آن داده اند وبعضی از فقهاء تفصیل داده اندوفرق گذارده اندبین جایی که قرینه ای برای نبودن قصد جدی درکلام است وجایی که قرینه ای نیست یا بودن نشانه برمزاح وشوخی،جایز وگرنه حرام خواهدبود،هرچند این قول بسیار متین است،لکن طریق احتیاط آن است که حتی بابودن قرینه برهزل هم ازاین قسم شوخی هایی که دروغ رادربردارد،خـودداری شود؛مخصوصاَکه ازاخبارمستفـیضه درمقام،حـرمت مطلقـاَفهمـیده می شود» (دستغیب ، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۸۵-۲۸۴).
۲-۲-۷-موارد جوازدروغ
آیات و اخبارفراوانی درمذمت و بزرگى گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد و زیانهاى مترتبه بر آن آمده وازدروغ به قول زورتعبیر وبابتپرستى یکجا ذکر شده، بطوریکه خداونددر آیه ۳۰سوره ی حج می فرماید: «…فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ[۸۵]» وحضرت علی(ع) می فرماید:«مؤمن به آثار عظیمه ایمان نمىرسدتا اینکه دروغ را ترک کند؛چه از روى هزل باشدوچه ازروى جد[۸۶]»(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۸۵-۲۸۴).ولی همین دروغ دربعضی مواقع به دلیل اهمیت موضوع جایزبلکه، مستحب ودر برخى موارد واجب مىشود که در اینجا به پاره ای از آنها از منظر دستغیب اشاره می کنیم:
۲-۲-۷-۱- دفع ضررمالی ،جانی یا عرضی
هرگاه ضررمالی یا یاجانی یا عرضی متوجه خـودش یا دیگری ازافـرادمسلمین شود که به سبب دروغ گفتن بشود،آن ضرررادفع نمود،جایزاست،انسان دروغ بگویدواگر لازم شد،حتی قسم بخورد،هم مانعی بلکه،دربعضی ازمواردکه ضررفاحش مانندضررجانی درکارباشدواجب می گردد ؛به عنوان مثال،هر گاه ظالمی بخواهد،مسلمانی رابگیرد،بکشدیا بزندوآبروی اورا بریزد،اگرازشمامحلش را بپرسد،شما بروز دهید،مرتکب حرام شده اید،لـذاواجب است انکارنماییدواگرلازم شد،قسم بخوریدکه جایش رانمی دانیدویا اینکه مال مسلمانی نزدشما امانت باشدوظالمی آن مال رامطالبه کندواجب است انکار نمائید وچنان که با قسم بشوددفع کنیدواجب است قسم یاد کنید»( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۱-۲۹۰).
۲-۲-۷-۲- اصلاح ذات البین
«دومین موردی که دروغ گفتن جایزمی گردد،مورداصلاح است؛یعنی، هرگاه بین دو نفر مسلمان مخاصمه ونزاع وجـدال باشدوراه اصـلاح بین ایشان منـحصربه دروغ گفتن باشد،دروغ گفتن جـایز می شود،یا این که به سبب دروغ از پیدا شدن کینه ودشمنی بین دونفرمسلمان جلوگیری کرد ؛ مثلا، اگربین زن وشوهری بی مهری پیدا شده باشدوامکان داشته باشد،بینشان جدایی بیفتدو به طلاق منجر شود،جایز است، به دروغ بگوید،زن تودر فراقت، سخت ناراحت است وشدت علاقه اش به تو طوری است که ممکن است مریض شودو به زن هم سخنانی به همین مضمون بگویدوبه سبب این دروغ بین ایشان را التیام داده و از جدایی جلوگیری کند»( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۲).
ازرسول خدا (ص) روایت شده: «بجا نیاورده شخص عملى را بعد از بجا آوردن واجبات که بهتر باشد،ازاصلاح دادن بین مردم؛بگوید گفتار خوبى و افزوده کندکردارنیکى را[۸۷]»وامیرالمؤمنین (ع)در ضمن وصیت به حسن و حسین علیهما السّلام فرمود: بر شما باد اصلاح دادن ،زیرا خودم شنیدم ازجد شمارسول خدا (ص) که مىفرمود: به صلاح اندیشیدن و اصلاح دادن در میان مردم و قطع منازعات ایشان نمودن،از نمازوروزه، افضل است[۸۸].مرویست ازابو حنیفه سائق الحاج که گفت:بین من وشوهر دخترم بر سر میراثى نزاع بود ودر گفتگو بودیم که مفضل وکیل امام صادق (ع) برما گذشت وساعتى توقف نمود.سپس مارا بخانهاش بردو بین مارابه مبلغ چهار صددرهم اصلاح داد واز خودش این مبلغ رابمن دادو پس از اصلاح و تمام شدن نزاع گفت: بدانید این مبلغ را که به شما دادم از خودم نبود،بلکه مال مولایم امام صادق(ع)بودوآن حضرت به من امر فرموده که هرگاه بین دو نفراز اصحاب من نزاعى بود اصلاح ده بین آنها به مال من ( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۳).
ازآنچه که درمـوردجایز بودن دروغ به هنـگام اصلاح ذکـر شد،اهمیت این عبادت بزرگ تا اندازهاى آشکار مىشود،زیرادروغى که آن همه حرمت و شدت وعقوبت دارد،در اینمورد جایز بلکه ، مستحب ودربرخى مواردواجب مىشودو سرمطلب آنست که سعادت دنیویه و اُخرویه وبرخوردارى از حیات مادیه وروحانیه موقوف به اجتماع واتحاد قلوب است.هرگاه عدهاى از بشر بایکدیگر یکدل و یک جان شدند و هریک نفع دیگرى را نفع خود و ضرر دیگرى را ضرر خود بداند و هرچه براى خودخواست،براى دیگرى هم بخواهد.شکى نیست که هم حیات دنیویه ایشان به بهترین وجهى تأمین مىشودوهم به سعادت باقیه اخرویه وکمالات معنویه وروحانیه خواهند رسید،زیرااتحادواتصال قلوب براى خدا،سبب تقویت آنهادربرابرحملات ووسوسههاى شیطانى می گرددوگاه مىشود که راه شیاطین بر قلوبشان بکلى بسته مىگردد(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۴-۲۹۳).
گاهی برای خلاصی ورهایی جان یا مال مسلمان از شر ظالمی،قسم دروغ نیزجایز است . روایات وارده دراین مقام،بسیار؛ازآن جمله،شیخ انصاری علیه الرحمه درمکاسب نقل نموده ازحضرت صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:« قسم دروغ به خداوند یادکن وبرادر مسلمانت را نجات ده[۸۹]».
در صحیفه اسماعیل بن سعد از حضرت رضاعلیه السلام است که می گوید، از حضرت علیه السلام پرسیدم،راجع به کسی که برای نجات از شرسلطان قسم دروغ بخورد که فلان مال را ندارم ،حضرت فرمود: ضرری ندارد وپرسیدم آیا قسم دروغ برای حفظ مال دیگری از مسلمان چطور است ؟فرمود: ضرری ندارد[۹۰].
حضرت صادق علیه السلام فرمود:«قسم دروغی که کفّاره ندارد بلکه برای صاحبش اجر وثواب ثبت می شود،قسمی است که برای خلاصی جان یامال مسلمانی ازشرّظالمی ماننددزدوغیره یاد شود[۹۱] ».
دراین مقام دونکته رابایدمتذکرّبود:یکی،آنکه هرچندبرای دفع ضررمطلقاًدروغ جایزاست،لکن اگرضررمالی وقابل تحمّل باشدمستحب است،آن ضررراقبول کندودروغ نگویدچنان که ازامیرالمؤمنین علیه السلام است از نشانه ایمان،راست گفتن درموردی است که راستی ضررداشته باشد وترک کردن دروغ است،در جایی که منفعت داشته باشد[۹۲].نکته دیگر این است که چون مشهور فقهاء دراین مقام توریه را لازم دانسته اند،احتیاط آن است که اگربتواندوحرجی نباشد،ضرررا به توریه دفع نماید،نه به دروغ صریح»( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۲-۲۹۱).
۲-۲-۷-۳- دروغ درجنگ
درپارهاى ازروایات دروغ رادرمورد جنگ باکفار که بسبب دروغ گفتن غلبه بر دشمن حاصل مىشود،تجویز نموده است( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۴).
۲-۲-۷-۴- وعده به اهل
«مورددیگردروغ،در مقام وعده به اهل وعیال است؛بعنوان مثال،هرگاه همسر شخص،از شوهر خودچیزى رامطالبه کند،شوهر به او وعده دهد،اما قصد وفا کردن به آن رانداشته باشد. اما چون سند این قسم روایات ضعیف است،حکم بجوازآن مشکل می باشد مگراینکه اکراه واضطراردرمیان باشد؛ مثلا،اگروعده دروغى به اوندهد،مزاحمش مىشودواوراسخت ناراحت مىکندوخداى نکرده کار منجر به طلاق می گردد»( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۱: ۲۹۵-۲۹۴).
۲-۲-۸-مکروهات وآثارآن
«مکروه، کارى است که انجام ندادنش بهتر و ترک آن مطلوب شارع مقدّس است، ولى در فعل آن عقابى نیست»( دستغیب، ۱۳۹۰: ۱۵).

