جدول شماره۲۸:نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون در خصوص آزمون فرضیه فرعی۶ ۸۵
جدول شماره۲۹:خلاصه مدل رگرسیونی ۸۵
جدول شماره۳۰:نتایج تحلیل واریانس ۸۶
جدول شماره۳۱:ضرایب معادله رگرسیونی همزمان ۸۶
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار شماره۱: توصیف نمونه تحقیق بر حسب محل سکونت ۶۹
نمودار شماره۲: توصیف نمونه تحقیق بر حسب سن ۷۰
نمودار شماره۳: توصیف نمونه تحقیق بر حسب میزان تحصیلات ۷۱
چکیده
این تحقیق با عنوان تأثیر حمایت اجتماعی کمیته امداد امام خمینی (ره) بر سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار شهرهای بومهن و پردیس سال ۱۳۹۲ انجام شد. اهداف کلی تحقیق بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی کمیته امداد و سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار می باشد؛فرضیه اصلی عبارت است از: بین حمایت اجتماعی کمیته امداد و سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.وفرضیههای فرعی عبارتند از: ۱-بین حمایت اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.۲- بین حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد.۳- بین حمایت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد. ۴- بین حمایت اجتماعی وانسجام اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد۵- بین حمایت اجتماعی و برابری اجتماعی زنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.۶- بین حمایت اجتماعی وامنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجوددارد. روش این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد.جامعه آماری شامل تعداد۴۱۰نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهر های بومهن و پردیس است و حجم نمونه تعداد ۲۰۱نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان تعیین شد و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد.ابزار این تحقیق دو پرسشنامه محقق ساخته در مورد حمایت اجتماعی(۱۶گویه) و سلامت اجتماعی(۲۵گویه) است و دارای گزینه های خیلی کم=۱,کم=۲,متوسط=۳,زیاد=۴و خیلی زیاد=۵ می باشد.پرسشنامه ها طی دو هفته توزیع و جمع آوری شد و داده ها به وسیله نرم افزارspss مورد تحلیل آماری قرار گرفت.در این تحقیق برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرو نباخ استفاده شد و با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS محاسبه شد که پایایی پرسشنامه حمایت اجتماعی۹۶۶/۰ و پایایی پرسشنامه سلامت اجتماعی۹۵۶/۰ به دست آمد.روش های آماری مورد استفاده,شامل روش های آمار توصیفی و استنباطی رگرسیون ساده به روش همزمان می باشد.کلیه فرضیه های تحقیق با۹۹% اطمینان تایید شدند.
مقدمه
بطور کلی حمایت از زنان و ایجاد انگیزه درزندگی شخصی زنان وبالابردن امید به زندگی در ایشان را می توان ازعوامل مهم درسلامتی زنان بویژه زنان سرپرست خانوار دانست چراکه ایشان (زنان سرپرست خانوار) در زندگیشان نسبت به سایر زنان ویانسبت به مردان سرپرست خانوار با مشکلات بیشتری روبرو هستند، همچنین زنان بیشتر از مردان احتمال دارد فقیر و یا جزء فقیرترین فقیرها باشند. علاوه بر این، احتمال دارد که خانوادههای تحت سرپرستی زنان در مقایسه با خانوادههای تحت سرپرستی مردان فقیرتر باشند. فقر حق انتخاب را در زمینههایی که اساس سلامتاند، به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو، تأثیر فقر بر سلامت افراد را نمیتوان انکار کرد.
سلامت طبق تعریف سازمان جهانی عبارت از حالتی است که در آن فرد از نظر جسمی,روانی و اجتماعی کاملا سالم است و در او هیچ نشانه ای از بیماری و روان رنجوری مشاهده نمی شود(ساکسینا,۲۰۰۲).در زندگی اجتماعی سازمان یافته سلامتی برای حفظ فرد جنبه حیاتی دارد,سلامتی شرط ضروری ایفای نقش های اجتماعی است(همان)
در این تحقیق رابطه بین حمایت اجتماعی کمیته امداد امام خمینی(ره) و سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار شهرهای بومهن و پردیس بررسی شده است.
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱-بیان مساله
باتوجه به اینکه درحوزه جامعه شناسی مباحث مربوط به مطالعات درزمینه زنان سرپرست خانوارازاهمیت خاصی برخوردارگشته است لذاموضوع سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوارومتغیرهای اثرگذاربرآن حائزاهمیت می باشد.جهت با لابردن کیفیت زندگی اجتماعی به نحومطلوب ودست یابی به توسعه پایدار جامعه نیازبه سلامتی دارد،لذاحفظ وارتقاءسلامت پیش نیازحرکت درجهت برنامه ریزیهای اقتصادی وبخصوص اجتماعی است.هرجامعه ای زمانی ازنشاط برخوردارخواهد بود که شهروندان آن طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی ازسلامتی،دارای سلامت روانی وجسمی واجتماعی مطلوب باشند.باتوجه به مطالب مذکور چیزی که دغدغه اصلی ذهن پژوهشگرمی باشد(متغیروابسته)سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار می باشد، مفهوم سلامتی شامل آسایش ورفاه جسمی وروانی واجتماعی تک تک افراداست ونداشتن بیماری به تنهایی به معنای سلامتی نیست.درواقع سلامت دوطیف دارد:۱-علائم بیماری،خودبیماری وناتوانی توأم.۲-سلامت جسمی وروانی واجتماعی.متغیردیگر(متغیرمستقل)حمایت اجتماعی نهادکمیته امداد امام خمینی(ره)می باشد،حمایتی کارشناسی شده و چندبعدی ودرتمام زمینه های اساسی زندگی زنان سرپرست خانوار می باشد.منظورازاین تحقیق ، آسیب شناسی زنان سرپرست خانوارومشخص نمودن میزان تاثیرحمایتهای اجتماعی کمیته امداددربرطرف نمودن این آسیبهاودرنهایت تضمین سلامت اجتماعی این قشراز جامعه می باشد،تادرآینده زنان سرپرست خانوارازمشکلاتی که درحال حاضربا آن مواجه اند روبرو نشوندوجهت ارتقاءسلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوارشهرهای موردتحقیق نتایج تحقیق به نهادکمیته امدادارائه می گرددوامیداست بانتایج بدست آمده برنامه ریزیهای اجتماعی وفرهنگی درخصوص کاهش مددجویان تحت پوشش کمیته امداد صورت پذیرد.
۱-۲-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
باتوجه به اینکه زنان نقش کلیدی رادرتشکیل بنیان خانواده وتضمین آینده جامعه (پرورش وسلامت کودکان)داراهستند،توجه به این گروه ازاهمیت بسیاربالایی برخوردارمی باشد.آموزش وفرهنگ ازطریق سلامت زنان توسعه می یابد.
طی بررسی بعمل آمده ومطالعات انجام شده اکثریت زنان سرپرست خانوار به تنهایی مسئولیت تامین معاش خانواده رابعهده دارندومنبع درآمددیگری ند ارند، به عبارت دیگر ایشان تنها فردشاغل خانواده می باشند وبه لحاظ اقتصادی درمضیقه قراردارند وازبرگترین دغدغه های زندگی ومشکلات خانوادگیشان نبوددرآمد مکفی می باشد.
عواملی موجب آسیب پذیری ایشان ودرنهایت به خطرافتادن سلامت روانی واجتماعی آنان می گردد،ازجمله این عوامل می توان از:فوت همسر ، طلاق،اعتیادهمسر، ازکارافتادگی همسر ، رهاشدن توسط مردان مهاجروبی مبالات(شوهرمفقودی)نام برد.
شناخت از دغدغه های زندگی خانوادگی زنان سرپرست خانواروعوامل تاثیرگذار برآن می توانددرچاره اندیشی جهت رفع نیازهای اساسی ایشان ودرنهایت سلامت اجتماعی موثر واقع گردد وضرورت تحقیق حاضررا ایجاب می نماید.
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۳-۱-اهداف کلی
بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی کمیته امداد و سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار
۱-۳-۲- اهداف جزئی
تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان سرپرست خانوار
تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی زنان سرپرست خانوار
تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی زنان سرپرست خانوار
تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی وانسجام اجتماعی زنان سرپرست خانوار
تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی و برابری اجتماعی زنان سرپرست خانوار
تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی وامنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار
۱-۴-سؤالات تحقیق
آیا بین حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
آیا بین حمایت اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
آیا بین حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
آیا بین حمایت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
آیا بین حمایت اجتماعی و انسجام اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
آیا بین حمایت اجتماعی و برابری اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
آیا بین حمایت اجتماعی و امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد؟
۱-۵-فرضیه های تحقیق:
۱-۵-۱-فرضیه اصلی
بین حمایت اجتماعی کمیته امداد و سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.
۱-۵-۲-فرضیه های فرعی
بین حمایت اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.
بین حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد.
پیامد فراموشی
روش فراموشی
پیامد مثبت
پیامد منفی
برنامهریزی شده
یادگیری زدایی
خرابکاری
برنامهریزی نشده
اضمحلال
غفلت
تعریف بخش های مدل فوق بدین ترتیب است:
غفلت: در این حالت سازمان به صورت برنامهریزی نشده، داده ها، اطلاعات، دانش، مهارت و روش های خود را به سبب غفلت و خشنودی، از دست میدهد و این از دست دادن منجر به پیامدهای ناخواسته و منفی برای سازمان می گردد. بسیاری از سازمانها به واسطه کمبود مراقبت، غفلت و کوتاه اندیشی مدیران به این حالت گرفتار شده و اطلاعات حیاتی سازمان خود را از دست میدهند و به جایگاه رقابتی خود ضربه مهلکی میزنند.
خرابکاری: این حالت از فراموشی، زمانی اتفاق می افتد که سازمان به شکل برنامهریزی شده بخشی از اطلاعات و دانش خود را فراموش میکند، ولی این فراموشی منجر به اثر منفی بر روی عملکرد سازمان می گردد، اتلاف این داده ها، اطلاعات و دانش، سازمان را در محیط رقابت ناتوان میکند. البته بنا به نظریه آزمی، آسیب به جایگاه رقابتی میتواند ناشی از برنامهریزی برون سازمانی نیز صورت پذیرد. عملیاتی شبیه به هک کردن اطلاعات و خرابکاری های اطلاعاتی نمون های از این حالت میباشند.
اضمحلال: در این حالت فراموشی در سازمان ناشی از اقدامات برنامهریزی نشدهای است که پیامد مثبتی را برای سازمان به ارمغان میآورد. همچنان که سازمانها تکامل یافته و رشد میکنند، به صورت طبیعی تمایل دارند تا اطلاعات و مهارت های گذشته را که چنان نیازی به آنها نیست، فراموش کنند. فراموشی مهارتها و دانشهای منسوخ شده، نتیجه طبیعی گذر زمان میباشد که نتایج مثبتی را هم همراه دارد.
یادگیری زدایی: این حالت بیانگر تلاش سازمان در فراموشی تجربه تلخ و ناموفق است. در این حالت سازمان با یک تلاش برنامهریزی شده، آگاهانه و موثر به سوی بازنگری جهت گیری های استراتژیک خود می پردازد و بخشی از دانش خود را برای اثربخشی بیشتر سازمان، فراموش میکند. فراموشی در این حالت، نتیجه یک راهبرد آگاهانه است تا به دقت، اطلاعاتی که سبب ایجاد نتایج غیرمفید میشود، از بین برده شود.
۲-۲-۳-۳-۲ مدل فراموشی سازمانی دی هالن و فیلیپس
دی هالن و فیلیپس(۲۰۰۴) فراموشی سازمانی را در دو بعد طبقه بندی کردند. اولین بعد آن آگاهانه و نا آگاهانه بودن فراموشی میباشد. نا آگاهانه بودن فراموشی در ارتباط با از دست دادن دانشی میباشد که برای سازمان ارزشمند میباشد و در صورت نبود آن، سازمان مزیت های رقابتی خود را از دست میدهد. این فرایند به دلیل اینکه سازمان را مجبور میکند برای دانش فراموش شده زمان و وقت اضافی جهت یادگیری مجدد صرف کند، خسارت آور است، اما در طرف مقابل، فراموشی آگاهانه وجود دارد که مدیریت صحیح آن باعث افزایش مزیت رقابتی برای سازمان میشود. فراموشی آگاهانه فعالیت های غیر ضروری سازمان که برای پیشرفت سازمان مانع ایجاد میکنند را از بین می برد. بعد دیگر این نظریه مربوط به منبع دانش میباشد. دانش میتواند جدید و یا قدیم باشد. دانش جدید در ارتباط با دانشی است که به وسیله خلاقیت و نوآوری در سازمان ایجاد شده است. به منظور مدیریت کردن هر چه بهتر فراموشی، سازمانها باید این دو بعد را شناسایی کرده و مشخص کنند که جایگاه آنان در جدول ۴ کدامیک از حالات چهارگانه میباشد.
جدول ۲-۴: حالتهای فراموشی سازمانی دی هالن و فیلیپس،(۲۰۰۴)
دانش جدید
دانش موجود
فراموشی تصادفی
ناتوانی در کسب دانش
نابودی حافظه
فراموشی هدفمند
پرهیز از عادت بد
یادگیری زدایی
تعریف بخش های مدل فوق به ترتیب زیر است:
۱- ناتوانی در کسب دانش[۷۷]: نوع دیگری از فراموشی سازمانی است که یک بعد آن نا آگاهی از فراموشی و بعد دیگر آن دانش جدید میباشد و اشاره به زمانی دارد که سازمان نتواند دانش نوورود را نگهداری کند و آن را به شکل برنامه ریزی نشده ای از دست می دهد.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۱-۵) مقدمه
هدف این پژوهش تدوین و الویتبندی استراتژی های ارتقای گردشگری مقصد شهری بوکان به عنوان یک مقصد نوظهور بوده است. به عبارت بهتر تعیین عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری شهر بوکان و بر اساس آن شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شهر بوکان مد نظر این تحقیق بوده است.
در این فصل، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار میگیرد و مبنا و پایه پیشنهادات و نتیجه گیریهای حاصل از تحقیق خواهد بود. در ابتدا مروری بر نتایج بدست آمده از سؤالات مطرح شده و در ادامه به ارائه راهکارهایی برای استراتژی های تعیین شده برای مقصد و نیز راهکارهایی برای نهادهای متولی گردشگری در مقصد و پیشنهاداتی برای محققان آتی ارائه میگردد.
۲-۵) نتایج تحقیق بر مبنای پاسخگویی به سوالها
۱-۲-۵) در مورد سوال فرعی اول
آیا بوکان یک مقصد شهری نوظهور است؟
نتیجه بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که مقصد شهری بوکان، با توجه به قابلیتها و روندهای توسعه و تطبیق آن با ویژگیها و متغیرهای مدل باتلر از نظر تعداد گردشگران، رقابت، سهم و رشد بازار و رفتارهای جامعۀ محلی در مرحلۀ اکتشاف قرار دارد و از نظر نسبت جمعیت گردشگران به جامعۀ محلی، اثرات گردشگری در مرحلۀ مشارکت قرار گرفته است و با توجه به متغیرهای دیگر به صورت ترکیبی در ابتدای مرحلۀ رشد و مشارکت قرار دارد و متناسب با شرایط آن حوزه های راهبردی مورد نیاز تعریف شده است. با استنباط از مدل باتلر مقصدهای نوظهور در مراحل اول و دوم این مدل قرار دارند و با توجه به وضعیت موجود شهر بوکان و تطبیق ویژگیهای آن با شاخص های مدل باتلر مشخص شد که به طور کلی موقعیت بوکان در مراحل اول و دوم مدل چرخۀ عمر مقصد باتلر قرار گرفته است از این رو میتوان آن را یک مقصد شهری نوظهور به شمار آورد. شهر بوکان به عنوان منطقهای با پتانسیل بالا در مرحلۀ مشارکت و علاقمندی و آغاز مرحله رشد قرار دارد، میبایست در حوزه های راهبردی مشارکتپذیری، منابع انسانی-آموزش، اجتماعی فرهنگی، زیست محیطی، بازاریابی-محصول و زیرساخت تمرکز و تاکید بیشتری داشته باشند. در صورت توجه به استراتژی های ویژه هر مرحله از چرخۀ عمر و پیادهسازی آنها، قابلیت وارد شدن به مرحلۀ رشد و توسعه و طی کردن فرایند طبیعی چرخۀ عمر مقصد را طبق مدل باتلر خواهد داشت.
۲-۲-۵) در مورد سوال فرعی دوم
فرصتها و تهدیدهای شهر بوکان در راستای ارتقای گردشگری کدامند؟
این فرصتها و تهدیدها در هفت مقوله: ۱٫ جاذبههای گردشگری، ۲٫ تسهیلات و خدمات گردشگری، ۳٫ زیرساختهای گردشگری، ۴٫ عوامل مدیریت، ساختار و تشکیلات سازمانی، ۵٫ عوامل اجتماعی فرهنگی، ۶٫ عوامل موقعیتی و ۷٫ عوامل اقتصادی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
جاذبههای گردشگری
یافتههای تحقیق نشان میدهد که تأسیس موزه و گالریهای هنری، مردم شناسی و صنایع دستی و برگزاری رویدادها (جشنوارهها، همایشها و برنامه های موسیقی) برای جذب گردشگران فرصتهای مناسبی برای ارتقای گردشگری شهر بوکان به شمار میروند.
ولی از سوی دیگر این شهر با تهدیدهای مهمی نظیر نبود فضای سبز و مناظر طبیعی در حاشیه شهر با توجه به پتانسیلهای بالای منطقه (قرارگیری رودخانه سیمینهرود در حاشیه شهر و کوههای اطراف شهر) و عدم حفاظت اصولی ازاماکن و اشیای تاریخی مواجه میباشد.
تسهیلات و خدمات گردشگری
معیار مهم دیگری که در قضاوت گردشگران از مقصد تأثیر می گذارد؛ مهیا کردن خدمات درجه اول نظیر پارکینگ ایمن برای ماشین، سرویس بهداشتی مناسب، تسهیلات برای والدین با کودکان و مراکز اطلاعرسانی میباشد.
شهر بوکان از این لحاظ با فرصتهای مهمی نظیر احداث مراکز اقامتی و رفاهی متنوع (سوئیت، کمپینگ و…)، برگزاری تورهای گروهی و ویژه جهت آشناسازی گردشگران با شهر و احداث مراکز بهداشتی درمانی، بیمارستانها و… مواجه میباشد. و همچنین از نظر چاپ و نشر اطلاعات ترویجی با تهدید روبروست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که از نظر گردشگران، شهر بوکان فاقد مراکز اقامتی متنوع با قیمت مناسب و خدمات بهداشتی و درمانی با کیفیت مطلوب میباشد.
زیرساختهای گردشگری
با در نظر گرفتن اینکه راه ها و شبکه های حمل و نقل شاهرگهای اصلی اقتصاد یک جامعه را تشکیل می دهند؛ میتوان ادعا کرد که بدون وجود مسیرهای ارتباطی مطمئن و ایمن و در عین حال سریع و با کیفیت بالا نمی توان اقتصاد پویا داشت و نقش مفید و کاربردی در عرصه فعالیتهای اقتصادی داخلی و خارجی ایفا کرد. در این راستا، با توجه به اینکه شهرستان بوکان در امتداد بزرگراه شمال به جنوب غرب کشور میباشد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که، بهسازی حمل و نقل و ایجاد مسیرهای ارتباطی و ایجاد نیروگاه برق در سد شهید کاظمی (بزرگترین سد استان) فرصتهای مؤثری جهت توسعه گردشگری این شهرستان میباشد.
عوامل مدیریت، ساختار و تشکیلات سازمانی
نتایج تحقیق نشان داد که جذب نیروهای تحصیلکرده و متخصص و انجام فعالیتهای بازاریابی توسط اداره میراث فرهنگی فرصتهایی هستند که مقصد مورد مطالعه از آنها برخوردار میباشد.
همچنین نگرش کارشناسان در این تحقیق نشان داد که ادرات و نهادهای متولی گردشگری از لحاظ اختیارات کارگزاریهای دولتی گردشگری به منظور تصمیم گیری و برنامه ریزی در مقصد با تهدید مواجه میباشد.
عوامل اجتماعی فرهنگی
کارشناسان؛ حمایت مسئولان از رشد و توسعۀ گردشگری را فرصت مؤثری در مجموعه عوامل اجتماعی فرهنگی میدانند. با توجه به تحقیقاتی که توسط آس و همکاران (۲۰۰۵) صورت گرفت، میزان مشارکت نمایندگان دولتی و مسئولین در امور برنامه ریزی گردشگری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) بیشتر از سایر ذینفعان است. یافتههای این تحقیق نیز موید این امر است که حمایت مسئولان از رشد و توسعۀ گردشگری گام مهمی در تدوین استراتژیهاست و شهر بوکان نیز این نظر با فرصت روبروست.
عوامل موقعیتی
شهر بوکان به علت داشتن موقعیت سهراه ارتباطی برای استانهای آذربایجانغربی، آذربایجانشرقی و کردستان همواره از نظر تجاری مورد توجه بوده است. امروزه نیز قرار گرفتن این شهر در قلب استانهای مذکور آن را به مرکزی برای ترانزیت مسافران تبدیل کرده است. موقعیت مناسب جغرافیایی بوکان در منطقه و امنیت نسبی آن، این شهر را به عنوان مرکز منطقه جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه تبدیل کرده است. بنابر نظر کارشناسان و خبرگان موقعیت استراتژیکی و دارا بودن وضعیت مناسب از نظر مسیرهای دسترسی به آن، فرصت مؤثری برای توسعه شهر بوکان به شمار میرود.
عوامل اقتصادی
شواهد در منطقه نشان میدهد که از دیدگاه خبرگان، قابلیت اشتغالزایی بخش گردشگری و تشویق بخش خصوصی به سرمایه گذاری در فعالیتهای مرتبط با گردشگری مهمترین فرصتهای اقتصادی شهر بوکان هستند.
همچنین عدم توجه دولت به سرمایه گذاری در بخش گردشگری و بیثباتی و فصلی بودن اشتغال در بخش گردشگری جزء تهدیدات اقتصادی هستند که در تدوین استراتژی های توسعه مقصد باید آنرا لحاظ کرد.
در اوایل قرن بیستم، با توجه به درآمدهای کلان سالانه بالغ بر ۵۵۰ میلیارد دلار و اشتغالزایی سالانه بالغ بر ۷۵۰۰۰۰ شغل، گردشگری به یکی از مؤلفه های مهم تجارت بین المللی مبدل شده است (سرور،۱۲:۱۳۸۶). بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان جهانی گردشگری، این صنعت امروزه دومین منبع درآمد در بیش از ۴۹ کشور جهان میباشد (قره نژاد،۲۳:۱۳۸۸) و تا سال ۲۰۲۰ میلادی تعداد گردشگران در سرتاسر دنیا به رقمی حدود یک میلیارد و پانصد و شصت میلیون نفر خواهد رسید که ده درصد درآمدهای جهانی را شامل می شود (سازمان جهانی گردشگری،۲۰۰۷). این فعالیت به ازای هر یک میلیون دلار درآمد تولید شده، هزار شغل جدید ایجاد می کند و به ازای هر فرصت شغلی مستقیم ایجاد شده یک و نیم فرصت شغلی غیرمستقیم و القایی دیگر در فعالیتهای عمده اقتصادی (خدماتی، صنعت) در مقصد ایجاد خواهد کرد (رنجبران و زاهدی، ۱۴۶:۱۳۸۸).
۳-۲-۵) در مورد سوال فرعی سوم
نقاط قوت و ضعف شهر بوکان در راستای ارتقای گردشگری کدامند؟
جاذبههای گردشگری
طبق یافتههای تحقیق، شهر بوکان از قوتهایی نظیر آب و هوای معتدل و مناسب، آداب و رسوم سنتی، وجود بناهای تاریخی و باستانی مربوط به دورۀ قاجاریه در بخش مرکزی شهر و برگزاری نمایشگاه فصلی (صنایع دستی ملی و سوغات) به مناسبتهای مختلف برخوردار میباشد.
تسهیلات و خدمات گردشگری
یافتههای تحقیق نشان میدهد که شهر بوکان از نظر تسهیلات اقامتی با کیفیت، خدمات پذیرایی مناسب و همچنین دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی جهت ارائه خدمات به گردشگران (صدور ویزا و بلیطهای هواپیما و قطار)، مجتمعهای تجاری و مراکز خرید قدیمی و مراکز پزشکی و درمانی تخصصی و فعال با قوت روبروست.
همچنین از نظر نبود علایم و تابلوهای راهنمای آثار تاریخی در داخل شهر و نبود تسهیلات بانکی الکترونیکی (کارت اعتباری، صرّافی) با ضعف روبروست.
زیرساختهای گردشگری
زیرساختها تأثیر زیادی در توسعۀ گردشگری دارند؛ بر اساس یافتههای تحقیق برخورداری از منابع آب کافی و سهولت دسترسی به شبکه اینترنت و خطوط ارتباطی متنوع برای شهر بوکان قوت به شمار میآیند.
همچنین از نظر نبود پارکینگ مناسب در داخل شهر، عدم روشنایی کافی در بعضی از قسمت های شهر و عدم مدیریت مناسب دفع فاضلاب و مواد زائد جامد با ضعف روبرو میباشد.
عوامل مدیریت، ساختار و تشکیلات سازمانی
بر اساس نظر کارشناسان، پیگیری مکاتبات اداری و موافقتهای اصولی جهت شروع عملیات بهره برداری از آثار تاریخی از طرف اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان برای شهر بوکان یک قوت به حساب می آید. و همچنین از لحاظ نبود برنامه یا سند مدون جهت مدیریت و توسعۀ گردشگری شهر، دانش تخصصی کم مدیران در حوزۀ گردشگری و عدم هماهنگی بین مسئولان در برنامه ریزی و مدیریت بخش گردشگری با ضعف مواجه میباشد.
عوامل اجتماعی فرهنگی
در واقع تحلیل موقعیت داخلی به بررسی منابع گردشگری مقصد، قابلیتها و تواناییها و شایستگیهای محوری می پردازد. وظیفه اصلی استراتژی تبدیل این منابع و شایستگیها به مزیت رقابتی است. در تحلیل موقعیت داخلی میبایست در کنار موارد ذکر شده به بررسی دیدگاه ها و نقطه نظرات جامعه و به طور کلی ذینفعان توسعه گردشگری جامعه نیز پرداخته شود (ایگل و همکارانش،۳۰۵:۲۰۰۸).
لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ.
لکن آنانکه از پروردگار خودشان ترسانند (و به عمل کردن طاعات و ترک منهیّات تقوى و پرهیزکارى را پیشه و رویّهی خود قرار داده اند) براى آنها باغها و بستانهایى (در سراى باقى) مهیّاست که از زیر بناها و درختهاى آنها نهرهاى آب در جریان است و در آن باغها بطور جاوید و همیشگى دوام خواهند داشت و سفرههاى پذیرایى (از انواع خوردنى و آشامیدنى و نعمات بىپایان خداوندى) از جانب خدا براى متّقیان آماده است و آنچه از جانب خداست و براى نیکوکاران فراهم آمده است براى آنان بهتر است (از آنچه کافران در این مدّت قلیل زندگانى فراهم میکنند و وسیلهی خوشگذرانى مىنامند)
نکته ها :
- «نُزُلًا» آنچه از طعام و شراب براى مهمان آماده کنند.
«لِلْأَبْرارِ» جمع بر یا بار و آن به معنى نیکان و متّقیان است.
پیام ها :
۱.برای هر فردى خواه نیکوکار و خواه بدکار مرگ بهتر از زندگى است امّا برای هر کدام در نزد خدا
تفاوت هایی است.
-
- مرگ براى شخص فاجر و بدکار بهتر از زندگى است، مقصود این بوده است که اگر به بدکارى و فجورش ادامه بدهد براى او مردن بهتر است (میرزا خسروانى،۱۳۹۰، ج۲: ۱۳۵).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت ۲ پیام ها
| ظالـمى را خفتـه دیـدم نیـمـروز آنکه خوابش بهتر از بیدارى اسـت |
گفتم این فتنه است خوابش برده به آنـچـنـان بـد زنــدگـانى مرده بــه (سعدی، ۱۳۸۴: ۴۶) |
شرح ابیات:
بد زندگانی: صفت مرکّب، جانشین موصوف، یعنی دارای زندگانی بد. قطعه اشاره دارد به این حدیث (انفسه نائمه لعن الله من ایقظها)
ترجمه: فتنه و آشوب خفته است. خدا لعنت کناد آن کس که آن را بیدار سازد.) (خزائلی، ۱۳۶۶ :۲۵۶).
۴-۲-۷- سورهی نساء، آیهی ۸۵
مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَهً یَکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً سَیِّئَهً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقِیتاً.
کسیکه (نسبت به برادر مؤمن خود) شفاعت کند شفاعت حسنهاى (یعنى در آن حق مسلمانان مراعات شده و به آن شفاعت دفع شرّى از او شود یا جلب خیر براى او گردد و در این عمل صرفا رضاى خدا مقصود باشد و براى آن رشوهاى نگر باشد و شفاعت در امر جایزى باشد که پاى حدّى از حدود خدایى در بین نباشد حقّى از حقوق ضایع نگردد) براى چنین شافعى نصیب و بهره نیکى از آن شفاعت خواهد بود- و کسیکه شفاعت کند شفاعت سیّئهاى (یعنى بخلاف آنچه در باره شفاعت حسنه گفتیم باشد و چنانکه امروز شایع است وساطت و شفاعت در باره امور مادّى براى تضییع حقوق سایرین و خوردن مال مسلمانان و استیلاء بر مال غیر و این قبیل اموریکه مبدأ دین و أصول مذهب با آن منافى و مخالف بوده باشد) براى چنین شفیعى هم بهره و نصیب بدى تکفّل و تضمین خواهد گردید و خداوند بر هر چیزى مقتدر است (و مزد و جزاى هر شافعى را باو خواهد رسانید))
نکته ها :
«یَشْفَعْ» شفاعت همصدا شدن با کسى براى یارى او در احقاق حق او
«نَصِیبٌ» بهرهاى که منصوب و معلوم باشد.
«کِفْلٌ» بهره و نصیبى که ضامن بعهده گرفته باشد.
«مُقِیتاً» یعنى نگهدار و مقتدر
پیام ها :
۱.مراد به شفاعت حسنه، دعای خوب دربارهی مؤمنین و به شفاعت سیئه دعای بد و نفرین بر آنهاست مانند قوم یهود.
-
- چون برای کسی شفاعت کنی کار او ساخته شود، زنهار هدیهی او قبول مکن که رسول خدا (ص) آنرا در جملهی ربا نهاده است (میرزا خسروانى،۱۳۹۰، ج۲: ۲۵۷).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها
| امید اسـت از آنان کـه طاعـت کنند بــه پــاکــان کــز آلایشـم دور دار بـه پـیران پشـت از عـبـادت دو تا |
کـه بىطاعتـان را شفاعت کنند و گــر زلّتـی رفـت معــذور دار ز شـرم گنـه دیـده بر پشـت پا (سعدی، ۱۳۸۳: ۲۵۹) |
مدل سازمانی بکارگیری توانمندسازی
این مدل فرض می کند که ارزش ها و اعتقادات و نگرشها و ادراکات مدیریت عالی می تواند بوسیله محدودیتهای که خود به دو موضوع اعتقاد و انصاف تقسیم می شوند،توصیف شود. سپس باید یر روی ادراکات مدیریت و نتیجه گیریهای آنها در بکارگیری توانمندسازی تمرکز شود. موارد زیر، یک مدل۲ ۲ را برای تجزیه و تحلیل توانمندسازی در سازمان ارائه می دهد.
-
- اعتقاد[۸۱] : به سطحی که مدیریت عالی بصورت جدی به ایده های اساسی توانمندی سازی و منافع آن عقیده دارد،اطلاق می شود. لذا، این موضوع به ارزشهای مدیران سطوح عالی وابسته خواهد بود.
ایده اصلی توامندسازی ادعا می کند که قدرت و توانایی برای تصمیم گیری باید به سطوح پایین تر سازمان واگذار شود.
-
- انصاف[۸۲]: به اندازه ای که رویکرد مدیریت عالی نسبت به کارکنان منصفانه یا درست باشد، اطلاق می شود. مشکلی که در این رابطه وجود دارد این است که انصاف یک واژه خیلی سنگین است و یک مقیاس مورد قبولی برای آن وجود ندارد.
-
- دو فاکتور مطرح شده در یک مدل دو بعدی ارائه می شود که ترکیب این ابعاد با هم چهار سناریوی ممکن از رویکرد سازمان را در ارتباط با تفسیر و بکارگیری توانمندسازی شکل می دهند. اولین بعد یعنی اعتقاد مشخص می کند که آیا توانمندسازی باید در سازمان بکار برده شود و دومین بعد اشاره به این دارد که به کارکنان توانمند شده پاداش داده شود تا توانمند تر شوند. چهار مدل در شکل ۲-۹ زیر آمده است.
شکل(۲-۹)مدل سازمانی بکارگیری توانمندسازی
چهار رویکرد سازمانی در رابطه با توانمند سازی در نمودار زیر نیز نشان داده است:
شکل (۲-۱۰)رویکردهای مختلف به توانمندسازی سازمانی
در ادامه تشریح چهار رویکرد فوق خواهد آمد(باروچ[۸۳]، ۱۹۹۸: ص۴):
-
- جدا شده[۸۴]
در این رابطه مدیریت توانمندسازی را به عنوان یک ایده آل در نظر می گیرد یا اینکه آن را ایده خوبی فقط برای دیگر سازمانها در نظر می گیرد که این امر ممکن است در اثر اینکه مدیر دارای شخصیت و نگرش پدرانه یا دارای عقایدX (مک گرگور)است، باشد. این دسته از مدیران تمایلی نسبت به اینکه کارکنان تصمیم بگیرند، یا اینکه برای تصمیم گیری احتیاج به مهارتها و آموزش های خاص باشد که کارکنان فاقد آن باشند، ندارند.
-
- روشنفکرانه[۸۵]
در این رویکرد مدیریت عالی بر توانایی کارکنان خود جهت ایفاء نقش در سطوح بالاتر واقف است. با توجه به اینکه کارکنان مهارتهای ایجاد شده بیشتری بکار می گیرد، لذا سازمان سود بیشتری خواهد برد و سازمان احتیاج به مدیران کمتری خواهد داشت.
بنابراین افرادی که دارای سطوح بالاتر اختیار و مسولیت هستند بر طبق آن اختیار و مسولیت، حق الزحمه دریافت می کنند. نتایجی که این رویکرد بدنبال خواهد داشت این است که وجدان کاری بین کارکنان بهبود یافته، انگیزش افزایش یافته و نتیجتاً عملکرد بهبود می یابد. تاثیر بر عملکرد ممکن است بصورت همزمان از سیستم پرداخت ناشی شود.
بطور کلی این رویکرد همان حالتی است که در آن منافع بیان شده از توانمندسازی بدست خواهد آمد.
۳) فریب آمیز[۸۶]
رویکرد فریب آمیز موردی است که فقط بصورت لفظی به توانمندسازی پرداخته می شود و وقتی است که مدیران می خواهند آن را بعنوان نوعی سرگرمی که رقبایشان هم انجام می دهند، بکار گیرند. ولی بطور واقعی آماده اجازه دادن به افراد در سطوح پایین تر برای تصمیم گیری نیستند.
در این رویکرد مدیریت بصورت لفظی توانمندسازی را تایید و آن را امضاء می کند ولی آن را از ماهیت خود عاری می کند. بعبارت دیگر کارکنان می توانند در مورد فرایندهای جدید تصمیم بگیرند ولی خود مدیران تصمیم نهایی را اخذ می کنند.
۴) خسیسوارانه[۸۷]
در این رویکرد مدیریت معتقد است که توانمندسازی در جایگاه خود دارای ارزش می باشد و می تواند دارای مزایایی برای سازمان باشد. آنها قدرت را به کارکنان سطوح پایین تر تفوض خواهند کرد و از آنها توقع دارند که فقط با همین شاد باشند.
عوامل موثر و تشکیل دهنده توانمندسازی روانشناختی:
در مورد عوامل موثر و تشکیل دهنده توانمندسازی روانشناختی نظرات متفاوتی وجود دارد؛ در اکثر تحقیقات چهار بعد برای توانمندسازی روانشناختی به صورت مشترک و مشابه دیده می شود. مطالعات اسپریتزر[۸۸](۱۹۹۴)نیز چهار بعد توانمندسازی روانشناختی را ارائه می کند. این چهار بعد با ابعاد مطالعات توماس و ولتهوس[۸۹](۱۹۹۰)منطبق است. هنگامی که مدیران بتوانند این چهار ویژگی را در دیگران پرورش دهند، آنان را با کامیابی، توانمند ساخته اند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده توسط یاهیا ملهم، چهار عامل، ارتباط مستقیم و تاثیر بسزایی بر توانمندسازی کارکنان دارند که در محیط رقابتی بایستی به آن توجه خاص کرد تا سازمانها بتوانند پاسخگوی تغییرات سریع و با کیفیت بالا باشند، تا علاوه بر رضایت کارکنان، رضایت مشتریان را فراهم سازند. براساس این الگو عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان عبارتنداز :
۱- دانش و مهارت کارکنان: ارتقای مهارت و دانش کارکنان که رابطه مستقیمی با کارآفرینی و اثربخشی کارکنان دارد و جایگزینی دانشگران به جای صنعتکاران ناشی از تغییر پارادایم در توسعه منابع انسانی است و توسعه دانش و مهارت کارکنان برگ برنده سازمانهای دانشی است.
۲- اعتماد: رهبران، نیازمند اعتماد و انتشار قدرت و پذیرش ایده های جدیدی هستند. جریان اطلاعات و دانش ،تاثیر مثبت بر این بعد و بر پاسخگویی و مسئولیت پذیری کارکنان دارد.
۳- ارتباطات: ارتباطات دو جانبه وسیلهای است که دانش کارکنان را در مجاری ارتباطی سازمان برای خدمت بهتر به مشتریان گسترش خواهد داد . توزیع اطلاعات برای کارکنان به منظور عملکرد بالای سازمان حیاتی است . کانالهای ارتباطی و اطلاعاتی در سازمانها موجب ارتقای دانش و اعتماد سازمانی نیز می شود.
۴- انگیزه : توجه به نیازها و انگیزه های کارکنان و پرداخت پاداش بر اساس عملکرد در این مدل موردنظر است و پاداشهای معنوی (غیر مادی ) نسبت به پاداشهای مادی از اهمیت بیشتر برخوردارند.
همچنین بر اساس بررسیهای به عمل آمده توسط رابینز و همکاران، ارائه چارچوبی منسجم و یکپارچه برای روشن کردن نقش متغیرهای موضوعی، محیطی، شناختی و رفتاری در فرایند توانمندسازی مهم است، در این فرایند، روابط بین بافت سازمانی و عناصر محیط کاری( ساختار، منابع انسانی، اعمال مدیریت ) مؤثر است(رابینز و همکاران، ۲۰۰۲:ص۱۵) .در اینجا ادراک کارکنان، فرصت برای نفوذ بر نتایج کاری و ماهیت حمایتی سازمانی؛ اعتماد و تعهد، بر بافت سازمانی و محیط کاری تاثیرگذارند .
استراتژیهای توانمند سازی
وظیفه رهبران سازمان فراهم ساختن تسهیلاتی جهت پیاده سازی استراتژی توانمند سازی است . این استراتژی ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم موجب تغییر نگرش و رفتار کارکنان می شوند و زمینه را برای تـربیت نیروی متخصص و توانمند مهیا می سازند . با توجه به هدف و فلسفه وجودی سازمانها، ویژگیهای سازمان و کارکنان و نقشهای آنان میتوان به پیادهسازی انواع استراتژی ها پرداخت؛ چادیهاو همکاران ( ۲۰۰۴ ) به سه استراتژی مهم در توانمندسازی کارکنان اشاره می کند:
استراتژی ۱- افزایش آگاهی جمعی از طریق داستانگویی: هرگاه کارکنان مسئولیت حل مشکلات خود را بر عهده گیرند، مستعد تلاش در جهت بهبود زندگی فردی و سازمانی خود هستند. رویکرد داستان گویی به عنوان عامل ضروری و مهم توانمند سازی موجب تقویت تلاشهای مبتنی بر همکاری می شود .
راپاپورت ۱۹۹۵، بحث میکند که “وقتی افراد قصه همکاری خود را کشف و یا خلق می کنند و یا انعـکاس می دهند در حقیقت داستان زنـــدگی خودشان را در سازمان به شیوه های مثبت بیان میکنند". پذیرش شرح کارکنان از مشکلات و شناسایی تواناییهایشان از عناصر مهم رویکرد توانمندسازی در عمــل است . کارکنان از طـــریق مشارکت در گروه های کوچک به شرح داستان فردی خود در رابطه با وظایفشان و یا تجربیاتشان که در هر ماه برای آنها اتفاق افتاده است میپـــردازند و از این طریق درباره مسائل و مشـــکلات خودشان به تفکر و گفتگو می پردازند.
استراتژی ۲-آموزش مهارتهای حل مسئله:
کارکنان لازم است که ظرفیت مهارتهای حل مسئله را در خود افزایش دهند . مهارتهای حل مسئله می تواند به توانمند سازی کارکنان در سطح فردی ، بین فردی و گروهی به عنوان یک گام ضروری در ایجاد تغییر موقعیت نامطلوب منجر شود؛ در این استراتژی باید به کارکنان اجازه داد که مشکلات خود را بر اساس محتوای داستانهایی که در یک محیط همکارانه شکل می گیرد، شناسایی و حل کنند . در این صورت گروه ابتدا اهداف حل مسئله را خلاصه بندی می کند . این اهداف شامل: شناسایی مشکل ، انتخاب یکی از مشکلات مهم، انتخاب هدف برای حل مسئله و یا مشکل بزرگتر ، تفکر خلاق در جهت حل مسئله و تحقق اهداف و شناسایی منابع به منظور کمک به تحقق هدف است.
استراتژی ۳- آموزشهای مهارتهای پشتیبانی و تجهیز منابع:
از طریق حمایتهای صورت گرفته و تجهیز منابع ، کارکنان، از ایجاد ساختار اجتماعی بزرگ در قالب گروه های توانمند شده مطمئن هستند. آمیدی (۱۹۹۲) انواع حمایتها را در سه مورد خلاصه کرده است:
حمایت فرد از خود؛ حمایت مدیر از فرد؛ حمایت قانون از فرد؛
سازمان می تواند از طریق نوشتن، صحبت کردن و یا سخنرانی یک قانون گذار و یا فرد سیاسی حمایت جمعی را در سازمان اشاعه دهد . در صورتی که کارکنان بدانند که منابع برای پیشرفت فردی آنها در سازمان مهیاست و حمایتهای لازم در این مسیر نیز وجود دارد ، توانمند سازی با سرعت و شتاب بالایی انجام می پذیرد .

