الف) فرهنگ قوی: در آن تعداد اعضای متعهد به ارزشهای غالب زیاد و میزان تعهدشان نیز قوی است.
ب) فرهنگ میانه: اینگونه فرهنگها حد فاصل بین دو فرهنگ قوی و ضعیف قرار میگیرد.
ج) فرهنگ ضعیف: فرهنگهایی هستند که تعداد اعضای متعهدتشان محدود و اندک است.
بهطور کلی، در یک فرهنگ قوی پیوسته شاهد جنبشها و داستانها، قهرمانان و شعائر هستیم. این علایم موجب تعهد بیشتر افراد در اعضای سازمان به ارزشها و استراتژی آن می شود. (دارابی، ۱۳۸۷) بر اساس این دیدگاه، فرهنگ قوی این ویژگیها را دارد:
الف) در فرهنگ قوی سازمانی، پارهفرهنگهای واحدهای مختلف در تضاد با یکدیگر نیستند و فرضیات و ارزشهای اساسی سازمان مورد پذیرش تمام واحدها است.
ب) در سازمانهایی که فرهنگ آن قوی است، اعضای سازمان، فلسفه، هدفها و مأموریتهای سازمان را میشناسند و نسبت به تحقق آنها، خود را متعهد احساس می کنند و در مورد اهمیت این فلسفه و هدفها و مأموریتها توجیه شده اند.
ج) فرهنگهای قوی الزاماً به دنبالهروی کورکورانه از معیارها، هدفها و ارزشهای سازمان نمیانجامند، هرچند همسویی بسیار بالایی نسبت به این موارد وجود دارد. (ضرغامی، ۱۳۷۶)
تئوری فرهنگ سازمانی فرنهام[۱۵۲] و گانتر[۱۵۳]
انواع فرهنگ سازمانی از دیدگاه فرنهام وگانتر به دوازده فرهنگ طبقهبندی شده است:
- فرهنگ انسانمحور: در این فرهنگ افراد در جهت رشد و توسعه به یکدیگر کمک مینمایند و بیشتر وقتشان را با هم میگذرانند.
- فرهنگ ارتباط نزدیک: در این فرهنگ روابط دوستانه بین افراد برقرار است و احساسات و افکار مشترک وجود دارد.
- فرهنگ موافقتی: افراد احساس می کنند برای کسب تأیید به توافق برسند و نسبت به یکدیگر علاقه نشان دهند. کسب اطمینان از اینکه دیگران آنها را پذیرفتهاند و در حرکتها همگام با یکدیگر هستند.
- فرهنگ سنتی: در این فرهنگ همیشه از خطمشیها و تجارب پیشین پیروی می شود و با قالبهای از پیشتعیینشده تناسب دارد.
- فرهنگ دستوری: مشخصه سازمانهایی است که به شیوه سلسلهمراتبی و غیرمشارکتی اداره میشوند.
- فرهنگ اجتنابی: ویژگی سازمانهایی است که در قبال موفقیتها به اعضا پاداش تعلق، نمیگیرد اما در قبال اشتباهها و خطاها تنبیه صورت میگیرد.
- فرهنگ تقابل: ویژگیهای سازمانی است که مواجهه و مستولی شدن به مسائل در آنها مورد تشویق قرار میگیرد. انتقاد و برخورد با نظرات دیگران موجب کسب پست و نفوذ برای کارکنان می شود.
- فرهنگ قدرتی: ویژگی سازمانهایی است که ساختار غیرمشارکتی دارند که بر اساس اقتدار ناشی از پستهای افراد شکل گرفته است.
- فرهنگ رقابتی: در سازمانهایی حاکم است که برنده شدن در رقابتهای داخلی سازمان ارزش خاصی دارد و اعضای سازمان در صورت عملکرد بهتر نسبت به یکدیگر پاداش میگیرند.
- فرهنگ شایستگی/ کمال: ویژگی سازمانهایی است که کمالجویی، پایداری و سختکوشی در آنها ارزشمند است.
- فرهنگ کسب موفقیت: ویژگی سازمانهایی است که کارها را بهخوبی انجام می دهند و افرادی در سازمان ارزشمند هستند که با همکاری جمعی در پی تحقق اهداف باشند.
- فرهنگ خودیابی: نمایانگر سازمانهایی است که در آنها رشد فردی، خلاقیت و کیفیت بیش از کمیت و انجام وظیفه، ارزشمند است. (trompenaars، ۱۹۹۲)
تئوری فرهنگ سازمانی جفری سانیفیلد[۱۵۴]
الگوی فرهنگ سازمانی جفری سانیفیلد
سانیفیلد طی تحقیقی متوجه شد که سازمانهای کنونی دارای چهار نوع فرهنگ هستند:
- سازمان با فرهنگ علمی: تأکید این نوع سازمانها بر به کارگیری افراد جوان با تمایل یادگیری پرورش دادن آنها و تقویت شخصیت علمی و تخصصی آنها است.
- سازمان با فرهنگ باشگاهی: در این سازمانها تأکید بر تناسب داشتن روحیه افراد به وفاداری و تعهد نسبت به سازمان است. در فرهنگ باشگاهی، ارشد بودن، سن و سنوات خدمت در سازمان، معیار عمده اهمیت و ارزش افراد است.
- سازمان با فرهنگ تیمی: در این نوع سازمانها تأکید بر نوآفرینی، خطرپذیری و آزادی عمل است.
- سازمان با فرهنگ سنگری: برعکس فرهنگ تیمی، فرهنگ سنگری بر حفظ و بنای سازمان تأکید دارد. (ردی[۱۵۵]، ۲۰۰۶)
تئوری فرهنگ سازمانی الگوی لینوین و استرینگر
- گرمی و صمیمیت: وجود گروه های اجتماعی غیررسمی و صمیمی.
- پشتیبانی و حمایت: احساس اینکه مدیران و همکاران از یکدیگر پشتیبانی و حمایت دوطرفه میکنند.
- استانداردها : نظر کارکنان در مورد اهمیت اهداف و استانداردهای عملکرد و چالشهای موجود در اهداف فردی و گروهی .
- تعارض: شنیدن نظرات مختلف و تأکید بر ابراز و آشکار کردن مشکلات تا بتوان برای آنها راهحلی پیدا کرد.
- هویت: اینکه کارکنان به سازمان تعلق دارند و عضو باارزش گروه کاری هستند.
تئوری فرهنگ سازمانی الگوی هافستده[۱۵۶] و هاریسون[۱۵۷]
در این الگو فرهنگ سازمانی به چهار حالت زیر تقسیم می شود:
- ایفای نقش: در این فرهنگ تأکید بر نقشی است که صاحبان یا مدیران شرکت برای سازمان ترسیم میکنند و سازمان برای رسیدن به آن وظیفهها و سلسلهمراتب را ایجاد می کند. در این فرهنگ کارکنان در چارچوب پستهای سازمانی و شرح وظایف خود عمل می کنند.
- تأکید بر نتیجه: تأکید بر فعالیتها و نتایج است. سازمان از کارکنان انتظار دارد که تمام توان خود را صرف فعالیتها نمایند.
- اعمال قدرت: در این فرهنگ تکیه بر اعمال قدرتی است که از طریق مقام ناشی میشود. در این حالت، از طریق میزان اختیارات، رعایت عدالت در اعمال قدرت و دیکتاتوری خیرخواهانه سازمان مدیریت می شود.
- حمایت: در این فرهنگ سازمان با سلسلهمراتب، تخصصگرایی و تقسیمبندی کار بهصورت ساده و یکنواخت چندان موافق نیست. در این سازمان رضایت کارکنان از طریق ارتباط انسانی، تشریک مساعی، ایجاد حس تعلق و همبستگی به سازمان ایجاد میشود. (خسروی، ۱۳۸۹، ۷۹-۹۴)
تئوری فرهنگ سازمانی الگوی ادگار شاین
- الگوی ارائهشده توسط شاین دارای سه سطح است:
- بیرونیترین سطح به “سطح آشکار فرهنگ” معروف است و تحت عنوان سطح اول نامگذاری شده است. نمود عینی این سطح در نحوه ابراز احساسات، گفتار، استفاده از اشیا، اعمال و کردار مراسم، تشریفات و مظاهر عملکردی تجلی پیدا میکند، به عبارت دیگر، هر آنچه که مشاهده میکنیم، رفتار میکنیم، نشان میدهیم، گونه ای که صحبت میکنیم، نحوه دکوراسیون اتاق معماری ساختمان و… نشانگر بخش پیدایی فرهنگی است که در آن زندگی میکنیم.
- سطح دوم فرهنگ، به معیار ارزشگذاریشده از جمله زشت و زیبا، خوب و بد و باید و نباید اشاره دارد.
- مؤلفه های سطح سوم مبنای همه ارزشها و در نتیجه اعمال و رفتار سازمانی خواهد بود؛ مفروضات نسبت به حقیقت و واقعیت، ماهیت طبیعت و فعالیتهای انسان، ماهیت زمان، فضا که مبنای شکل گیری رفتار و تعاملات اجتماعی آنان میشود. (لاینز[۱۵۸]، ۲۰۰۵)
تئوری فرهنگ سازمانی الگوی استیفن رابینز
۳-۳-۲-۴ قابلیت اعتراض به رأی
به موجب ذیل ماده واحده که در تاریخ ۲۳/۶/۶۷٫ تصویب شده بود، پس از اعلام نظر کارشناسی هیأت، رأی قاضی لازم الاجرا بود. مگر در موارد سه گانه ۲۸۳ و ۲۸۴ مکرر آیین دادرسی کیفری سابق.
لذا این قسمت از ماده واحده به موجب قانون اصلاح قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع در تاریخ ۵/۳/۱۳۸۷ اصلاح گردید و رأی قاضی هیأت قابل اعتراض در دادگاه بدوی و تجدید نظر اعلام شد. همچنین به موجب این قانون هیأت می تواند از خبرگان محلی و غیر رسمی به عنوان کارشناس استفاده نماید.
۳-۳-۲-۵ مهلت اعتراض
از آنجایی که به موجب متن اولیه ماده واحده، رأی قاضی هیأت لازم الاجرا می بود، این سوال مطرح می شد که آیا لازم الاجرا بودن بدین معنی است که رأی صادره قطعی هم می باشد یا صرفاً عبارت «لازم الاجرا». ظهور در آن دارد که رأی قاضی قابلیت اجرا دارد و مانع از اعتراض اشخاص در دادگاههای عمومی نیست چرا که دادگستری مرجع تظلمات عمومی است؟
سوال دیگری که در این فرض مطرح می شد مهلت اعتراض در صورت قابلیت اعتراض بود. هرچند که ابهام ایجاد شده در مورد قابلیت اعتراض به موجب قانون اصلاحی، برطرف و رأی هیأت قابل اعتراض در شعب دادگاه بدوی و تجدید نظر اعلام شد ولی سوال دوم همچنان باقی است و آن مهلت اعتراض به نظر هیأت پس از اصلاح ماده واحده است که این موضوع نیازمند تعیین تکلیف توسط قانون می باشد.
لازم به ذکر است که در تاریخ ۲۳/۴/۸۹ قانونی با عنوان «قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی» تصویب گردید که قسمتی از این قانون مقررات مربوط را نسخ ضمنی نمود.
به موجب ماده ۹ قانون مذکور وزارت جهاد کشاورزی مکلف است با همکاری سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در اجراء قوانین و مقررات مربوط، با تهیه حدنگاری (کاداستر) و نقشه های مورد نیاز، نسبت به تثبیت مالکیت دولت بر منابع ملی و اراضی موات و دولتی و با رعایت حریم روستاها و همراه با رفع تداخلات ناشی از اجراء مقررات موازی اقدام و حداکثر تا پایان برنامه پنجساله پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، سند مالکیت عرصه ها را به نمایندگی از سوی دولت اخذ و ضمن اعمال مدیریت کارآمد، نسبت به حفاظت و بهره برداری از عرصه و اعیانی منابع ملی و اراضی یاد شده بدون پرداخت هزینه های دادرسی در دعاوی مربوطه اقدام نماید.
و به موجب تبصره یک ماده مذکور اشخاص ذینفع که قبلاً به اعتراض آنان در مراجع ذیصلاح اداری و قضایی رسیدگی نشده باشد می توانند ظرف مدت یک سال پس از لازم الاجراء شدن این قانون نسبت به اجراء مقررات اعتراض و آن را در دبیرخانه هیأت موضوع ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶(قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۲۹/۶/۱۳۶۷) شهرستان مربوطه ثبت نمایند و پس از انقضاء مهلت مذکور در این ماده، چنانچه ذینفع، حکم قانونی مبنی بر احراز مالکیت قطعی و نهایی خود(در شعب رسیدگی ویژه ای که بدین منظور در مرکز از سوی رئیس قوه قضائیه تعیین و ایجاد می شود) دریافت نموده باشد، دولت مکلف است در صورت امکان عین زمین را به وی تحویل داده و یا اگر امکان پذیر نباشد و در صورت رضایت مالک، عوض زمین و یا قیمت کارشناسی آن را پرداخت نماید.
بنابراین به موجب قانون مذکور از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون تا یک سال، هیأت ماده واحده همچنان صالح به رسیدگی به اعتراضات در خصوص اراضی ملی بود ولی هم اکنون که بیش از یک سال از تصویب این قانون گذشته است، کلیه اعتراضات در شعب خاصی از دادگاههای دادگستری که از سوی رئیس قوه قضائیه تعیین و ایجاد می گردد، تعیین و رسیدگی خواهد شد.
۳-۴ موارد ابطال اسناد رسمی در قانون حفظ و حمایت از منابع و ذخایر جنگلی
در تاریخ ۵/۷/۱۳۷۱ قانونی به نام قانون حفظ و حمایت از منابع و ذخایر جنگلی در سه ماده و هفت تبصره تصویب شد. در ماده یک این قانون تعدادی از درختان، جزء ذخایر جنگلی کشور اعلام و قطع آنها ممنوع شد ولی آنچه که مرتبط با بحث حاضر می باشد، ماده دو این قانون است.
به موجب ماده ۲ قانون مذکور «تشخیص منابع ملی و مستثنیات ماده ۲ قانون ملی شدن جنگلها و مراتع با رعایت تعاریف مذکور در قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع با وزارت جهاد سازندگی است که شش ماه پس از اخطار کتبی یا آگهی به وسیله روزنامه های کثیرالانتشار مرکز و یکی از روزنامه های محلی و سایر وسایل معمول و مناسب محلی، ادارات ثبت موظفند پس از انقضای مهلت مقرر در صورت نبودن معترض حسب اعلام وزارت جهاد سازندگی نسبت به صدور سند مالکیت به نام دولت جمهوری اسلامی ایران اقدام نمایند.»
همانگونه که ملاحظه می گردد، تغییراتی در قوانین قبلی از قبیل مهلت اعتراض و مرجع تشخیص ایجاد گردیده که ذیلاً به بررسی آنها پرداخته خواهد شد.
۳-۴-۱ نظام رسیدگی
همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد به موجب ماده۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری،مرجع تشخیص ملی بودن، وزارت منابع طبیعی اعلام شده بود و با توضیحات دقیق عنوان شد که عملاً جنگلدار این وظیفه را برعهده داشت. لذا به موجب این قانون مرجع تشخیص منایع ملی ومستثنیات ماده۲ قانون ملی شدن در جنگلها و مراتع، جهاد سازندگی اعلام شد که به موجب ماده یک آیین نامه اجرایی ماده ۲ قانون مذکور، از طریق، سازمان جنگلها و مراتع کشور اقدام می گردد.
۳-۴-۲ مهلت اعتراض
هرچند که مهلت اعتراض در قانون حفاظت وبهره برداری در خصوص تشخیص منابع ملی یک ماه و به موجب نظر شورای نگهبان غیر شرعی اعلام شده بود و به موجب بند الف تبصره۱ اصلاحی ماده ۵۶ در صورت عدم اعتراض نظر جنگلدار قطعی می شد ولی به موجب قانون حفظ و حمایت، مهلت اعتراض شش ماه پس از اخطار کتبی و یا آگهی به وسیله روزنامه های کثیر الانتشار مرکز و یکی از روزنامه های محلی و سایر وسایل معمول و مناسب محلی اعلام شد.
پس از گذشت مهلت مذبور، در صورت نبودن اعتراض حسب اعلام جهاد سازندگی، سند به نام دولت جمهوری اسلامی ایران صادر می شود هرچند که این قانون تغییراتی در مهلت اعتراض و مرجع تشخیص ایجاد نمود ولی همچنان هیات ماده واحده که در قانون تعیین تکلیف پیش بینی شده بود را صالح به رسیدگی به اعتراضات اعلام نمود این امر خود تاییدی بر بقای قانون مذکور می باشد.
به موجب ذیل تبصره ۱ماده۲ قانون حفظ و حمایت، صدور سند مالکیت به نام دولت جمهوری اسلامی ایران مانع مراجعه معترض به هیأت نخواهد بود، این عبارت علاوه بر اینکه ابهامات موجود در خصوص مهلت اعطا شده در قانون قبلی را برطرف کرد، نظر شورای محترم نگهبان را نیز تامین نمود چرا که از نظر شورای نگهبان محدود کردن پذیرش اعتراض اشخاص ذینفع به مهلت یک ماه خلاف موازین شرع اعلام شده بود که با تصویب این عبارت هرچند که پس از مهلت شش ماه سند به نام دولت جمهوری اسلامی ایران صادر می گردد اما این امر مانع مراجعه معترضین به هیأت ماده واحده نخواهد بود.
ناگفته نماند از آنجایی که این قانون ناسخ قانون تعیین تکلیف نمی باشد، بدیهی است که در صورت رد اعتراض معترض در هیأت ماده واحده، معترض نمی تواند به دادگاه بدوی و سپس تجدید نظر مراجعه نماید. البته همانگونه که در بخش پیشین اشاره شد با توجه به اینکه مهلت خاصی جهت مراجعه به دادگاه بدوی و تجدید نظر پیش بینی نشده، می توان گفت که محدودیت زمانی در خصوص مراجعه به دادگستری وجودندارد.
تغییر دیگر که در مقررات جدید، البته نه در قانون بلکه در آیین نامه ایجاد شده است، تعریف((مبدأ مهلت قانونی)) است. به موجب ماده۸ آیین نامه اجرایی ماده۵۶، مبداأ مهلت قانونی در صورتی که اخطار شده باشد تاریخ ابلاغ اخطار است و در صورت انتشار آگهی مهلت مزبور از تاریخ انتشار آگهی یا الصاق آن هرکدام که موخر باشد شروع می شود.
۳-۴-۳ اثر اعتراض
سوالی که مطرح می شود این است که اعتراض اشخاص ذینفع به تشخیص و یا نظر هیأت و دادگاه ها چه اثری از نظر قابلیت اجرا خواهد داشت به عبارت دیگر آیا اعتراض اشخاص ذینفع، اجرای تشخیص را متوقف می سازد و به عبارتی اثر تعلیقی دارد یا خیر؟ به نظر می رسد این موضوع در دو مقطع قبل و بعد از مهلت اعتراض قابل بررسی است. اگر اعتراض در مهلت تعیین شده در قانون صورت گیرد، جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که اعتراض اثر تعلیقی دارد چرا در ماده۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری رآی کمیسیون ماده۵۶ و در قانون تعیین تکلیف و همچنین قانون حفظ وحمایت، رأی هیأت واحده قابلیت اجرا دارد و حسب مورد تا رأی کمیسیون و یا هیأت صادر نگردد تشخیص ملی بودن قابلیت اجرا ندارد. نگاهی به مفهوم مخالف تبصره۱ ماده۵۶ وماده۷ آیین نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف که نظر قاضی هیأت را لازم الاجرا می داند این تفسیر را تایید می کند.
آیین نامه مذکور در تاریخ۱۶/۷/۷۳ یعنی پس از تصویب قانون حفظ و حمایت تصویب شده و در ظاهر مشکلی وجود ندارد. چرا که در آیین نامه مذکور علاوه بر اشاره به قانون تعیین تکلیف در ماده ۱۹ به قانون حفظ و حمایت نیز اشاره ای داشته است و تلاش گردیده که با در نظر گرفتن قوانین موخر بر قانون تعیین تکلیف تنظیم گردد و از آنجایی که آیین نامه مذکور تا کنون ابطال نگردیده قابل استناد می باشد.
ولی مشکل از آنجا ایجاد می گردد که پس از تصویب این آیین نامه قانون جدیدی تصویب گردد که ایجاد ابهام می کند همانگونه که قبلا نیز ذکر گردید به موجب ذیل قانون تعیین تکلیف رأی قاضی هیأت لازم الاجرا بود و به جز موارد۲۸۴ و۲۸۴ مکرر قانون آیین دادرسی کیفری غیر قابل اعتراض بود ولی به موجب قانون اصلاحی قانون مذکور که در تاریخ ۵/۳/۸۷ تصویب گردید، عبارت لازم الاجرا بودن از متن قانون حذف و رأی قاضی هیأت قابل اعتراض در شعب دادگاه بدوی و تجدید نظر اعلام گردید، از آنجایی که مهلت برای تقدیم اعتراض به دادگستری تعیین نگردیده این سوال مطرح می شود که اعتراض به نظر هیأت و حتی عدم اعتراض چه تاثیری در بر حواهد داشت؟چرا که به موجب قانون جدید، دیگر رأی هیأت لازم الاجرا نمی باشد. چرا که عبارت «لازم الاجراء»از قانون حذف شده است.
شاید بتوان گفت در این مورد می توان از ماده ۹ آیین نامه تعیین تکلیف یاری جست به موجب ذیل این ماده، درخواست تجدید نظر مانع اجرای رأی قاضی نخواهد بود. این ماده مخصوص ماده۲۸۴و۲۸۴ مکرر قانون آیین دادرسی کیفری بوده که قبل از اصلاح قانون قابلیت اعتراض را موارد استثنایی مقرر کرده بود ولی درآیین نامه ذکر شده بود که درخواست تجدید نظر مانع اجرای رأی قاضی نخواهد بود. از آنجا که به موجب نص قانون اصلاحی، عبارت لازم الاجرا بودم از قانون حذف گردیده به نظر می رسد نمی توان استدلال فوق را قابل استناد دانست. چرا که اولاً موخر بر مصوبه فوق، مصوبه ای تصویب گردیده که کاملا مغایر با آن می باشد و ثانیاً مصوبه فوق به صورت آیین نامه بوده و مصوبه موخر به صورت قانون، لذا قانون بر آیین نامه برتری داشته مانع قابلیت استناد آیین نامه مقدم می باشد. بنابراین تقدیم اعتراض به دادگستری اثر تعلیقی در بر خواهد داشت.
ولی سوال باقی مانده این است، از آنجائی که مهلتی جهت تقدیم اعتراض به دادگستری تعیین نشده است و از آنجا که رأی قاضی، به صورت سابق لازم الاجرا نیست، در صورتی که شخص ذینفع به دادگستری مراجعه نکند، رأی هیأت پس از چه زمانی قابل اجرا خواهد بود. این سوال از ابهامات موجود در قانون می باشد که باید نسبت به آن تعیین تکلیف شود تا دولت نیز در مقام اجرای قانون، دچار وقفه نگردد. همانگونه که در که مورد تشخیص و مهلت اعتراض به آن در قانون حفظ و حمایت تعیین تکلیف گردید. ولی برای اینکه بتوان راهی عملی برای این موضوع پیدا کرد می توان عنوام نمود که رأی هیأت قابل اجرا باشد مگر اینکه اعتراضی به دادگستری تقدیم گردد. هرچند که این نظر با نص قانون و حذف عبارت لازم الاجرا بودن مغایرت دارد ولی به هرحال نمی توان منابع ملی را بدلیل نقص قانون بلاتکلیف گذاشت. به هر حال این موضوع امری است که نیازمند قانونگذاری مجدد می باشد.
بخش چهارم: موارد ابطال اسناد رسمی در اراضی موات و موقوفه
از جمله مواردی که منجرب به ابطال اسناد رسمی می گردد، موات بودن زمین می باشد که نسبت به آن سند مالکیت صادر شده است. اصولا به موجب ماده۲۲ قانون ثبت دولت کسی را که ملک به نام او در دفتر املاک ثبت شده به عنوان مالک می شناسد و به موجب ماده ۲۴ قانون مذکور اصولا پس از انقضای مدت اعتراض، هیچ دعوایی اعم از حقوقی و کیفری پذیرفته نخواهد شد. ولی با این حال،موخر به قانون ثیت قوانینی به تصویب رسیده اند که اجازه ابطال اسناد رسمی را صادر کرده اند. البته تصویب هر یک از قوانین مذکور بنا به مصالحی بوده که در جای خود به تفصیل توضیح داده خواهد شد.
در خصوص زمین های موات قوانین مختلفی تصویب گردیده که در این پایان نامه مجال رسیدگی به تمامی موارد فوق نیست در این بخش صرفاً دو قانون با عنوان های«قانون شهری» و «قانون مرجع تشخیص اراضی موات وابطال اسناد آن» بررسی خواهد شد که اولی مربوط به اراضی داخل محدوده استحفاظی شهرها و دومی مربوط به اراضی خارج از محدوده استحفاظی شهر ها می باشد. هر چند که در ماده۶ قانون شهری قانونگذار از عبارت«…اسناد و مدارک مالکیت گذشته ارزش قانونی ندارد…» استفاده کرده ولی در قانون مرجع تشخیص اراضی موات، صراحتاً اعلام کرده که «…کلیه اسناد و مدارک باطل می باشد…» ولی از آنجا که نداشتن ارزش قانونی و ابطال هر دو نتیجه یکسانی در بر دارد استفاده از عبارت متفاوت تاثیری در ماهیت نخواهد داشت.
۴-۱ موارد ابطال اسناد رسمی در اراضی موات
۴-۱-۱ موارد ابطال اسناد رسمی در اراضی موات داخل شهر
از قوانینی که بعد از انقلاب، اختیار تملک اراضی را به دولت واگذار کرد قانون اراضی شهری مصوب ۲۷/۱۲/۱۳۶۰ بود. به علت نواقصی که در قانون مذکور وجود داشت در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۶۶ قانون زمین شهری تصویب گردید.
در قانون زمین شهری، زمینهای مورد نیاز برای امور مسکن و خدمات عمومی به ترتیب از زمینهای موات و دولتی و پس از آن از زمینهای بایر و دایر شهری تأمین می شود. تشخیص نوع این زمینها به موجب ماده ۱۲ این قانون بر عهده وزارت مسکن و شهر سازی می باشد. البته نحوه جبران خسارتهای وارده به مالک در اثر اجرای این طرحها به طور یکسان نمی باشد. به عنوان مثال اگر وزارت توسط مسکن و شهر سازی، زمینی را موات اعلام کند، اصولاً از دارنده سند مالکیت قبل از اعلام موات بودن جبران خسارتی صورت نمی گیرد. هر چند که مالک آن زمین سند مالکیت اخذ کرده باشد. زیرا به موجب ماده ۶ این قانون کلیه اسناد و مدارک مالکیت گذشته زمینهای موات شهری فاقد ارزش قانونی می باشد. اما در مورد زمین بایر و دایر، بدین صورت نمی باشد. هر چند که در این زمینها نیز در بعضی از مواقع خسارتهای وارد به مالک کاملا جبران نمی شود ولی در مقایسه با زمینهای موات که چیزی در قبال تملک آنها پرداخت نمی گردد، ارزش فراوانی دارند.
۴-۱-۲ فلسفه تصویب قانون زمین شهری
با نگاهی گذرا به ماده یک قانون شهری می توان اهداف قانون گذار را از تصویب این قانون استنباط کرد. متن ماده یک به شرح ذیل می باشد:"به منظور تنظیم و تنسیق امور مربوط به زمین و ازدیاد عرضه و تعدیل و تثبیت قیمت آن به عنوان یکی از عوامل عمده تولید و تأمین رفاه عمومی و اجتماعی و ایجاد موجبات حفظ و بهره برداری هر چه صحیح تر و وسیع تر از اراضی و همچنین فراهم نمودن زمینه لازم جهت اجرای اصل۳۱ و نیل به اهداف مندرج در اصول ۴۳و۴۵و۴۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای تأمین مسکن و تأسیسات عمومی مواد این قانون به تصویب می رسد و از تاریخ تصویب در سراسر کشور لازم الاجرا است".
همانگونه که از ظاهر ماده یک استنباط می شود هدف قانونگذار از تصویب این قانون افزایش دارایی های دولت نیست. بلکه اجرای اهداف مقدسی که در دین اسلام و قانون اساسی ذکر گردیده است (حداقل) در ورای قانون نهفته می باشد. اهداف مذکور به شرح ذیل می باشند:
۱)تنظیم وتنسیق امور مربوط به زمین
۲)تعدیل و تثبیت قیمت
۳)ازدیار عرضه
۴)ایجاد موجبات حفظ و بهره برداری هرچه صحیح تر و وسیع تر از اراضی
۵)فراهم نمودن زمینه لازم جهت اجرای اصل۳۱ قانون اساسی
۶)نیل به اهداف مندرج در اصئی۴۳و۴۵و۴۷ قانون اساسی
بندهای یک تا چهار تقریبا واضح بوده و نیاز به توضیح خاصی ندارد. اما بند پنج به اصل۴۳ قانون اساسی اشاره کرده است که در آن داشتن مسکن متناسب با نیاز را حق هر فرد و خانواده ایرانی دانسته و دولت را مکلف به تأمین مسکن افراد نموده است.[۶۶]
در بندشش، به سه اصل در قانون اساسی اشاره گردیده که به طور خلاصه اصول مورد نظر را بیان می نمائیم.
اصل۴۳ قانون مذکور دولت را مکلف به تأمین نیازهای اساسی، شرایط، امکانات، کار، تنظیم برنامه اقتصادی، رعایت آزادی انتخاب شغل، منع اضرار به غیر، منع اسراف وتبذیر، استفاده از علوم افراد برای توسعه وپیشرفت کشور، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه، تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی ودامی و صنعتی می کند.
اصل ۴۵ اموال و ثروتهای عمومی و زمینها ی موات یا رها شده را در اختیار حکومت اسلامی قرار می دهد تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید،همچنین تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را بر عهده قانون گذاشته است.[۶۷]
اصل۴۷ نیز با صراحت از مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد حمایت کرده و آن را محترم شمرده است.[۶۸]
با دقت در مطالب گذشته و اصول قانون گذاری بیان این موضوع ضروری به نظر می رسد که تمام مواد این قانون باید با توجه به ماده یک قانون تفسیر شود زیرا هدف اصلی از تنظیم این قانون در ماده یک بیان گردیده است. یادآوری می نمائیم که اصول قانون اساسی باید در تمام قوانین عادی رعایت گردد و اصول تصریح شده در این ماده نیز نیازمند توجه بیشتری می باشد. زیرا تصریح به اصول مذکور به ویژه اصل۴۷ قانون اساسی، نشان دهنده این امر می باشد که قانونگذار با علم به این موضوع که ممکن است اجرای این قانون با حقوق افراد اصطحکاک پیدا کند اقدام به تصویب قانون کرده است و قصد تعرض به حقوق مالکین را ندارد. بنابراین در هرکجا که تردیدی در زوال مالکیت اشخاص شود باید به این اصول مراجعه نمائیم.
۴-۱-۲-۱ تعاریف
۴-۱-۲-۱-۱ احیاء
ماده۱۴۱ قانون مدنی احیای زمین را اینگونه تعریف می کند: «مراد از احیای زمین آن است که اراضی موات و مباحه را به وسیله عملیاتی که در عرف آباد کردن محسوب می شود از قبیل: زراعت، درختکاری، بنا ساختن وغیره، قابل استفاده نمایند» بنابراین اعمال مذکور در ماده۱۴۱ قانون مدنی حصری نبوده و به عنوان نمونه ذکر گردیده اند و هر دلیلی که عرف آن را آباد کردن بپذیرد می تواند به عنوان احیای زمین پذیرفته شود.
آقاخان سوم براساس قانون مسلمانان، چهار زن اختیار کرد اما همزمان چهار زن نداشت .سال۱۳۲۶ه/۱۸۹۸م با عموزاده اش ازدواج کرد ،ده سال بعد با بانوترزا، پیکرتراش ایتالیائی ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند پسر بود که یکی از آنان در کودکی درگذشت و پسر دیگراو پرنس علیخان بود .آقاخان چهارم ،فرزند پرنس علیخان بود. بانوترزا در سال ۱۳۴۴ق/۱۹۲۶م ،فوت کرد و سه سال بعد ،آقاخان با بانو اندری کارون ،ازدواج کرد و صاحب پسری به نام پرنس صدرالدین شد. ۱۳۶۳ق/۱۹۴۴م، با دوشیزه ایوت لابروس ازدواج کرد و پس از مسلمان شدن ،به امّ حبیبه معروف شد.(هالیستر،۴۱۹:۱۳۷۳).
ویلای مخصوص آقاخان در شهر کان،در جنوب فرانسه قرار داشت و دارای انواع وسایل آرامش و آسایش بود .آقاخان در آنجا زندگی شاهانه ای را سپری می کرد .پس از شهر کان ،آقاخان به بمبئی علاقه بسیار داشت و حداقل یک ماه از زمستان را آنجا سپری می کرد .آقاخان به کشورهای اروپایی ،خصوصا انگلیس مسافرت های زیادی کرد و تلاش کرد تا بتواند برای امنیت آینده خانواده اش مجوز سکونت دائم در انگلیس را بگیرد .مقر امامت آقاخان در سال های پایانی عمرش ، به سوئیس منتقل شد و در سال ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م ، در ویلای خود در ژنو ، وفات یافت . او را در اسوان مشرف به رود نیل ، در مصر به خاک سپردند .
۳-۱-۱-شخصیت سیاسی آقاخان سوم
پس از رفتن آقاخان آقاخان سوم به عنوان رهبر جامعه اسماعیلیان نزاری قاسم شاهی ، دارای شخصیتی ، مذهبی و سیاسی بود . شخصیت سیاسی آقاخان بارزتز از شخصیت مذهبی او بود .زندگی او در هند ، بیان کننده مناسبات سیاسی مهم او بود . سلطان محمدشاه ، آقاخان سوم مسافرت های مهمی به کشورهای مختلف اروپا ، آسیا ، آفریقا و آمریکا داشت . او هرچند سال ، یک بار با پیروانش در سایر کشورها ،دیدار می کرد ،مسافرت های سلطان محمدشاه به کشورهای اروپایی ، بیشتر از سایر کشورها بود. بررسی سفرهای او به اروپا ، ملاقات هایش با افراد مختلف و اصلاح گری های او ، نشان دهنده بینش سیاسی او می باشد .
فعالیت های سیاسی آقاخان از کشور هند و فعالیت در آن جا آغاز شد . آقاخان ابتدا به ریاست حزب مسلم لیگ رسید و آن را هدایت کرد ، تا از حقوق مسلمانان هند ، در مجامع هند دفاع کند و فعالیت سیاسی اش را از این گروه کوچک آغاز کرد و سپس به ریاست مجلس هند رسید (آقاخان سوم ،۱۳۸:۱۹۵۹). آقاخان در سال ۱۹۰۷ م، رئیس دائمی کنگره مسلمانان هند شد و هفت سال بعد ،استعفا داد .او برای افتتاح جامع علیگره تلاش بسیار کرد .او با شخصیت مهم هند ، گاندی ، در ارتباط بود و در بعد ارتباط با وحدت مسلمانان و هندوها با یکدیگر به گفتگو و بحث می پرداختند . این قرار مهم در تاریخ ۲۵فوریه ۱۹۴۶م ، در شهر پونا بود (آقاخان محلاتی ،۱۳۲۵:هفده) .آقاخان از مخالفان تقسیم هند و پاکستان بود (ساعی، ۴۷۲:۱۳۲۹).سال ۱۹۳۲م ، در کنفرانس خلع سلاح ، او به عنوان نماینده هند معرفی شد و به پیشوایی نمایندگان هند در جامعه ملل ، رسید و تا سال۱۹۳۷م در این منصب ، باقی ماند . ۱۹۳۷م هند را به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل مطرح کرد.
اسماعیلیان ایران ، عقیده دارند که آقاخان سوم شخصیتی بود که به پلورالیزم و کثرت گرایی عقیده نداشت و بیشتر به وحدت گرایی و یافتن نقاط مشترک ، معتقد بود(مصاحبه،انجمن اسماعیلیان مشهد ،۱۳۹۱) . او در هند به حل و فصل اختلافات مسلمانان و هندوها می پرداخت و بر وحدت این گروه ها . تأکید داشت . اولین فعالیت سیاسی آقاخان ، زمانی آغاز شد که بر سر کشتن گاوی ، بین اسماعیلیان و هندوها اختلاف حاصل شد .او با دادن فرامین از اختلاف جلوگیری کرد .بنابر گفته اسماعیلیان آقاخان سوم وظایفی را برای پیروان خود بیان کرده است که باعث رسیدن آنها به امنیت شد . او معتقدبود هرفرد برای اینکه به امنیت برسد، باید وظایف خود را نسبت به اسلام ، نسبت به مذهبش و نسبت به کشورش انجام دهد.(مصاحبه،انجمن اسماعیلیان مشهد،۱۳۹۱)
فعالیت های سیاسی آقاخان سوم ، علاوه بر جنبه ملّی ، جنبه بین المللی هم داشت .آقاخان در سال ۱۹۳۷م، به ریاست سازمان ملل رسید .او تقریبا هر سال سفری به قاره اروپا ، و متناسب با نیازش، کشورهای اروپایی داشت و با افراد مختلف ، دیدار می کرد . از مهمترین دیدارهای او ، دیدار با هیتلر بود ، آقاخان قصد داشت ، با گفتگو با هیتلر ، او را از افروختن آتش جنگ جهانی اول ، بازدارد (آقاخان سوم ،۲۹۹:۱۹۵۹).
از باشکوهترین ملاقات های آقاخان ، ملاقات با ملکه ویکتوریا و ملکه الیزابث در سال ۱۸۹۸ م بود ، گویا این ملاقات برایش جذابیت خاصی داشته است و آن را باشکوه خاصی تعریف می کرد (آقاخان سوم،۶۲:۱۹۵۹).
دیدارهای او ، با مسئولین انگلیس ، آلمان ، فرانسه ،روس ، مصر و سایر کشورها ، در خاطراتش آمده است . این دیدارها با افراد مشهور و میانجیگری های او در مسائل سیاسی ، بیانگر هوش و ذکاوت سیاسی آقاخان بود . نشان های مختلفی که از دولت های مختلف ، دریافت کرد ، نشان دهنده گستردگی تفکر سیاسی او بود .
او پس از ملاقات با ملکه ویکتوریا ، نشان کاس.آی.ای ، دریافت کرد .در سال ۱۸۹۹م ، در زنگبار ، نشان ستاره زنگبار گرفت . ۱۹۰۲م در مراسم تاجگذاری ادوارد ، نشان چی .سی. آی.ای ، را گرفت .آقاخان از کشور ایران نشان شمس همایون و از ترکیه نشان ستاره گرفت .سال ۱۹۱۸م ، از دانشگاه آکسفورد ، به درجه ال.ال .دی ،نائل گشت .سال ۱۹۲۴ م ، شورای دولتی هند ، جایزه صلح نوبل را برای او ، درخواست کرد . (آقاخان محلاتی ،۱۳۲۵ :بیست و پنج).
۳-۱-۲-آقاخان سوم و رابطه او با انگلیس
رابطه اسماعیلیان با انگلیسی ها ،از زمان آقاخان اول آغاز شد .پس از شورش آقاخان اول و ورود او به هند،انگلیسی ها که درگیر با مسائل ایران بودند و مناطقی از ایران را تجزیه می کردند و به قلمرو مناطق تحت سلطه خود ،می افزودند ،فرصت را غنیمت شمردند تا از هر شورش و اغتشاشی در ایران حمایت کنند ،تا دولت ایران درگیر مسائل داخلی شود و از مسائل خارجی،غافل شود .پس از آن از حامیان آقاخان اول بودند .در زمان جانشین او، آقاخان دوم هم قضیه به همین شیوه ادمه یافت.
زمان آقاخان سوم ،دوره تازه ای از روابط آقاخان ها در عرصه بین المللی ،مطرح شد و شخص آقاخان وارد مسائل سیاسی شد و در این میان از دولت های خاصی ،در راستای رسیدن به اهدافش حمایت می کرد. انگلیس از جمله کشورهایی بود که آقاخان سوم از ابتدا تا انتهاءامامتش با آن در ارتباط بود .و در برابر خدماتی که آقاخان برای این دولت، انجام می داد، او را به لقبی مفتخر می ساختند.
اولین لقبی که ملکه انگلیس به او داد ،پرنس بود. ادوارد هفتم (پرنس اوف ویلز) با او بسیار صمیمی بود . (ساعی ،۸۴:۱۳۲۹). در جنگ جهانی اول، ثروتش را در اختیار متفقین قرار داد،خواستند او را به عنوان سرباز با درجه افسری به جنگ بفرستند ،اما او نپذیرفت ،به این دلیل که درس نظامی نخوانده بود.(ساعی،۷۷:۱۳۲۹).
جرج پنجم امپراتور انگلیس،به خاطر خدمات او در جنگ جهانی اول ،نشان تاج طلا را به او بخشید.(هالیستر،۴۱۵:۱۳۷۳).
آقاخان سوم ، درجستجوی کشوری بود ،تا به عنوان مقری برای خود او و پیروانش باشد و امنیت خود و خانواده اش را تأمین کند.او مدت ها درگیر بحث و مذاکره با افراد مختلف بود تا بتواند توجه دولت انگلیس را برای اقامت جلب کند. در نهایت ،مقر همیشگی خود را به لندن منتقل کرد .(فرمانیان،۱۲۶:۱۳۸۶). این نمونه ها نشان از رابطه صمیمانه آقاخان ها و دولت انگلیس دارد . آقاخان در راه اهداف انگلیس خدمات بسیاری انجام داد .
۳-۱-۳-آقاخان سوم و رابطه او با ایران
رابطه امامان اسماعیلی ،از عهد انجدان با شاهان ایرانی صمیمی بود و گاه به پیوندهای خویشاوندی منجر می شد .آقاخان اول و آقاخان دوم با شاهان قاجار وصلت کردند. آقاخان سوم حاصل ازدواج یک بانوی قاجار با آقاخان دوم بود .پس از رفتن آقاخان اول از ایران ،کدورت مختصری پیش آمد ،ولی او می توانست با شرایطی به ایران برگردد .آقاخان دوم در محلات زاده و پرورده شد و پس از آن به هند رفت ،اما آقاخان سوم در کراچی به دنیا آمد و زاده و پروره خارج از ایران بود .
در اواخر دوره قاجار ،آقاخان سوم سرگرم امورات جماعت خود به ویژه خوجه های هند بود و بیش از آن که به ایران بیاندیشد ،به مسائل خاص اسماعیلیان مشغول بود .او در خاطرات خود از ملاقاتش در فرانسه با مظفرالدین شاه می گوید و او را حاکمی ضعیف و علیل ذکر می کند . آقاخان در این دیدار ، با بیان رابطه خویشاوندی خود با شاهان قاجار ، به شاه نزدیک شد و او هم به خاطر این نسبت فامیلی ، به او هدایای اعطاء کرد (آقاخان سوم،۱۲۱:۱۹۵۹-۱۲۲).
قسمت اعظم دوران امامت آقاخان سوم ،همزمان با حکومت پهلوی در ایران بود .آقاخان درمورد حکومت پهلوی اول اظهار نظر کرده است و معتقد است دوره جدید ایران شروع شده است و در تحت نظر رضاشاه که مردی سیاسی و صاحب نفوذ و صاحب قدرت و تدبیر است ،حکومت ایران به زودی ترقی خواهد کرد .(ساعی ،۱۱۴:۱۳۲۹).به نظر می آید آقاخان به خوبی با رضاشاه و اهداف و افکار او آشنا بوده است که اینچنین درمورد او و آینده ایران نظر می دهد و از طرف دیگر منتظر ترقی ایران بوده است که از نظر او تا قبل از رضاشاه،ایران به این ترقی،نرسیده بود.
هماهنگی آقاخان با افکار پهلوی اول در بیانات او به وضوح بیان شده است .آقاخان طرفدار جدایی سیاست از دین بوده است و در این زمینه معتقد است ،سیاست باید از مذهب جدا باشد و فکر من این است که اتحاد ممالک مسلمان دنیا فقط براساس تعلیم و تربیت اقتصادیات باشد (ساعی،۱۱۰:۱۳۲۹).او در بیان خاطرات خود از پهلوی اول به خوبی تمجید می کند و او را حاکمی مقتدر و دارای مقامی عالی و در شأن و قدرت وی را همانند نادرشاه افشار، می داند . او معتقد است که رضاشاه ، زنان را بررای تعلیم و آموزش تشویق کرد وآنان را از حجاب که به عنوان عادتی برای زنان ایرانی بود ، آزاد کرد . آقاخان شخصیت رضاشاه برای ایران را ، مانند آتاتورک برای ترکیه ذکر می کند (آقاخان سوم،۳۱۲:۱۹۵۹)
به نظر می آید آقاخان سوم ،در هندوستان هم همیشه به یاد ایران بود و همیشه خود را یک ایرانی محسوب می کرد و در زمان پهلوی دوم هم درخواست تبعه ایرانی بودن خود را مطرح کرد. از اشعاری که در مدح او سروده شده است ،می توان به احساسات او نسبت به ایران پی برد .شعری از عباس فرات که گویا از نزدیکان او بوده است در این زمینه به ثبت رسیده است :
آنکه در هندوستان بس فخر از ایران کند از وجودش ملک ایران فخر برکیهان کند.
دیده ئی لطف بهاری را بباغ و بوستان؟ اینچنین لطفی بایران هردم آقاخان کند.
(سیف آزاد،۲۹۲:۱۳۲۹).
۳-۱-۴- آقاخان ها وگرایش های دنیوی
امامان اسماعیلی ،از نظر وضع ظاهری زندگی ،قبل و بعد از سقوط الموت تفاوت های زیادی داشتند .داعیان و امامان حکمران الموت،لباس هایی از کرباس و صوف(پشم) ،می پوشیدند تا پیروان آنان ،که همه طبقه زحمت کش و دارای زندگی ساده ای بودند،از وضع زندگی خود در رنج نباشد . این عمل به این دلیل بود که میان رئیس و مرئوس ،امتیاز و اختلافی نباشد؛و همه خود را یکرنگ و متحدالمرام حس کنند (فضایی،۱۳۲:۱۳۷۴).این شیوه را داعیان و امامان اسماعیلی،تا سال ها پس از سقوط الموت حفظ کردند ، اما پس از منسجم تر شدن تشکیلات اسماعیلی و سرازیر شدن ثروت سرشاری که از عشر اموال پیروان اسماعیلی ،به عنوان خمس به امامان می رسید و با در دست گرفتن مناصب حکومتی و حکمرانی شهرها ،وضعیت این امامان عوض شد .از آن حالت روحانی و سادگی به دنیاگرایی و ظاهرپسندی ،رسیدند. زندگی آنها، خصوصا آقاخان ها ، زندگانی خسروانه و مجللی شد.
در بعضی از ادوار ،ثروت این امامان ،باعث حسادت حاسدان می شد ،و درگیری ها و قتل هایی را در پی داشت ،نمونه آن زندگی ابوالحسن خان و شاه خلیل الله بود. بنابر عقیده اسماعیلیان ،هیچ گونه منافاتی ندارد که امام از همه لذائذ دنیوی و خوشگذرانی ،برخوردار باشد،بلکه پیشقدم بودن امام در این امور ،از موارد لازم و جایز است.
آقاخان سوم چند کاخ و یک مجموعه یاقوت از اسلاف خود به ارث برده ،که بهای آن در آن زمان فقط دو میلیون و نیم دلار بود .وی تمام این دارائی و مجموعه یاقوت را به اداره امور و موقوفات امامت خود سپرده است و در آن کوچکترین دخالتی نداشت(سیف آزاد،۴۲۱:۱۳۲۹).بسیاری از این اموال ،به صورت ارث از امامان قبلی به امام بعدی می رسد،و مبلغ دیگری از آن از طریق مقرری سالیانه ،که از درآمد پیشوایان آنان می باشد ،به آنها می رسد.آقاخان می گوید: فقط یک درهم از این درآمد را صرف خود و خانواده اش می کند و بقیه را به ایجاد آموزشگاه های فنی و علمی ، هزینه تحصیل فقرا،توسعه ورزش ،ایجاد بیمارستان ها ، نگهداری مساجد ،تکیه گاه ها، اطعام فقرا و سایر هزینه های عام المنفعه اختصاص می دهد(سیف آزاد،۴۲۲:۱۳۲۹).
آقاخان دوم و سوم در امور مربوط به ورزش پیشگام بودند .آقاخان سوم یک اسب شناس ماهر بود و اسب های او در مسابقات معروف انگلیس شرکت می کردند و حائز رتبه، می شدند .شایعه شد که این اسب ها سالی یک میلیون دلار هزینه دارند ،اما خود آقاخان معتقدبود که این اسب ها ،با پیروزی هایی که کسب می کنند ،خرج خود را به دست می آورند(سیف آزاد،۴۱۹:۱۳۲۹).
ثروت های سرشار آقاخان سوم ، دارای شهرت جهانی بود . او در بیش از یک صد کمپانی معتبر و جهانی ، دارای سهام و ذخیره بود . او در ارتباط با کمپانی تگزاس بود و درمورد شرکت های نفت عربستان و استفاده از آن ، وارد عمل شده بود. در ۱۸اوت ۱۹۳۵م ،به مناسبت پنجاهمین سال پیشوائی آقاخان،جشن باشکوهی توسط پیروانش در بمبئی برگزار شد و هم وزن آقاخان به او طلا هدیه دادند.دو سال بعد در ۱۹۳۷م ، در آفریقا ،هم وزنش طلا گرفت. سال ۱۹۴۹م ،به مناسبت شصتمین سال پیشوائی اش ،در آفریقا با الماس توزین شد. اسماعیلیان معتقدند که این مراسم تنها در جنبه های پرشکوه نمایشی خود خلاصه نمی شود،بلکه نشان و گواه محبت عمیق و صمیمی مردم اسماعیلی نسبت به مولی و امام حاضر خود نیز می باشد(هالیستر ،۴۱۷:۱۳۷۳).
بیشتر این ثروت را، به مصرف تأسیس بنگاه های تعلیم و تربیتی و فرهنگی و خیریه ، می رساند. مبلغ زیادی از این وجوه و دیون مذهبی ،در نهایت صرف خود افراد فرقه می شود. آقاخان تمام این جواهرات را ، به غیر از چند قطعه که به یادگار نگاهداشت ، به خود مردم برمی گرداند تا در راه فرهنگ و ساختمان بیمارستان ها و امور خیریه و ایجاد کارگاه جهت تهی دستان و مستمندان صرف گردد(سیف آزاد ،۴۲۰:۱۳۲۹).
با وجود این تفاوت ظاهری زندگی امامان اسماعیلی ، در ادوار مختلف تاریخ این فرقه ، تمام امامان اسماعیلی در یک موضوع مشترک بودند و آن هم رسیدگی به امور پیشوایانشان در تمام مناطق اسماعیلی می باشد . آقاخان سوم در هند هم به اسماعیلیان می رسید و هم به غیر اسماعیلیان . زمانی که بیماری در آن کشور شایع شد ، شخص آقاخان به تمام مردم نیازمند کمک کردند. درمورد حکومت امامان اسماعیلی در ایران ، باید گفت یکی از دلایلی که مردم مرکز ایران ، این امامان را پذیرفته بودند و علیه آنان ، قیامی نمی کردند ، همین بذل بخشش ها و توجهات مناسبی بود که این امامان به آنان روا می داشتند .
۳-۱-۵-قانون ۱۹۰۵م، آقاخان سوم
در سال ۱۹۰۵م ،آقاخان برای دومین بار، به آفریقا سفر کرده بود و نخستین قانون اساسی جامعه اسماعیلی را در آنجا ،صادر کرد . او می خواست اتباعش در آفریقا ، مانند اتباعش در هند ، مستقل باشند . پس از مشورت با موخی که از رهبران محلی آن جا بود تصمیم گیری کرد ( آقاخان سوم ،۱۴۰:۱۹۵۹) . این قانون و قوانین دیگر ،که برای سایر مناطق ارسال کرد، در عین حال قوانین شخصی و فردی جامعه را در موضوعاتی چون ارث ،ازدواج ،طلاق،قیمومت و امثال آن معین می ساخت.قانون اساسی ۱۹۰۵م ،آغازگر خط و مشی های تأسیسی و تجددگری آقاخان بود.قانون اساسی ،قدرت و وظائف شوراهای کشوری ، منطقه ای و محلی را معین می کرد .صاحب منصبان در این نظام شورایی،از سوی امام برای دوره ای محدود و معینی ،منصوب می شدند و حقوق دریافت نمی کردند .در واقع ،آقاخان سوم ،با موفقیت انجام خدمات داوطلبانه را که همانند سنّتی درونی شده ، در میان جامعه خود ،تشویق کرد.قانون اساسی اسماعیلیان به صورت ادواری مورد تجدیدنظر ،قرار می گرفت تا تغییرات سیاسی و مقتضیات اقتصادی اجتماعی جوامع مختلف اسماعیلی را ،پاسخگو باشد.(دفتری،۲۷۵:۱۳۷۸).
آقاخان سوم از ۱۹۱۰م،تغییراتی نیز در آیینها و اعمال مذهبی پیروان خود به وجود آوردند و بیشترین تأکید او بر امور روحانی و باطنی بود.این تغییرات باعث شد که تمایز بیشتری میان اسماعیلیان نزاری و شیعیان دوازده امامی ،به ویژه در ایران و شبه قاره هند ،آنجا که اسماعیلیان بر اثر تقیه ممتد خود ،یا اثنی عشری شده بودند و یا با آنان درآمیخته بودند ،پدید آید .این تغییرات به مصون ماندن هویت اسماعیلیان ،کمک کرد. مهمترین این قوانین و آداب توجه به آداب و رسوم اسماعیلیان نزاری بود. تمام اسماعیلیان نزاری باید سندی را امضاء می کردند که معتقدات آنها را مشخص می کرد و آقاخان سوم را به عنوان امام حاضر خود بپذیرند. آنها باید از حالت تفیه خارج می شدند و خود را نزاری معرفی می کردند.(فرمانیان،۱۲۵:۱۳۸۶۵).
همزمان با مسافرت آقاخان به آفریقا ، و مطرح کردن این قانون در سال ۱۹۰۵، عده ای از افراد خانواده آقاخان که دخترعموی او در رأس آنها بود ، در دادگاه بمبئی علیه او شکایت کردند . آقاخان این عده را ، عده ای طمّاع می دانست که در پی گرفتن ثروت او بودند ، اما مشاجرات بعدی نشان داد که غیر از موضوع ثروت آقاخان ، مشاجره بر سر امامت و جانشینی هم مطرح بوده است . در نهایت دادگاه به نفع آقاخان ، رأی خود را صادر کرد . (دفتری،۲۷۳:۱۳۷۸).
۳-۱-۶- سیاست تجددگرایی آقاخان در ایران
آقاخان برآن شد که نظارت و کنترل خود را بر جامعه اسماعیلی ایران ، از طریق محمدبن زین العابدین ، معروف به فدائی خراسانی ،که دانشمدترین اسماعیلیان آن زمان بود ، اعمال کند. فدائی خراسانی سه بار طی سال های ۱۳۲۴-۱۳۱۳ / ۱۹۰۶-۱۸۹۶ ، برای ملاقات امام به بمبئی رفت و از طرف او به عنوان معلم برای تصدی امور اسماعیلیان ایران ،گماشته شد . فدائی مرتب به دیدار اسماعیلیان مناطق مختلف ایران می رفت و میراث آنان را برایشان توضیح می داد ، و از آنان برای آقاخان سوم بیعت می گرفت . او رهنمود های آقاخان را ، در مراسم و آئین هائی که برایشان وضع شده بود ، به آنها می رسانید .
تا این زمان نزاریان ایران ، آداب و مراسم های مذهبی خود را ،بر طبق و به شیوه و در معیت اثنی عشری ها ، انجام می دادند . اکنون از آنها خواسته می شد که ،خود را از دوازده امامیان جدا سازند و بر هویت خود به عنوان یک جامعه مستقل مانند خوجه های هند ، تأکید نماید . یکی از این اعمال ، آوردن نام امامان اسماعیلی ، در پایان نمازهای یومیه بود . آنها باید از ملحق شدن به شیعیان دوازده امامی ، در مساجد و یا در محل های خاص مذهبی ، خودداری می کردند .
تا زمان مرگ فدائی خراسانی ۱۳۴۲ / ۱۹۲۳ ، آقاخان اقتدار خود را بر جامعه اسماعیلی نزاری ایران ، تثبیت کرده بود.(دفتری ، ۲۷۷:۱۳۷۸).آقاخان سیاست تجددگرایی خود را به صورتی محدود درباره اسماعیلیان ایران ، در زمینه آموزش و پرورش بسط داد .آقاخان معتقد بود که جهل و نادانی ، خطری است که حکومت و مناطق را تهدید می کند و فقر و و مرض ، نتیجه همین نادانی است . آقاخان در مجلس هند ، تلاش زیادی کرد تا ضرورت تعلیم را به همه اعلام کند .او فقر در هندوستان را نتیجه نادانی و نداشتن علم می دانست.(آقاخان سوم ،۱۳۵:۱۹۵۹) .
عنصر اساسی در تجددگرایی آقاخان، بحث تعلیم و تربیت بود . برای تعلیم و تربیت جامعه اسماعیلی از دو راه اقدام می کردند ، یکی از راه مدرسه و دیگری از راه جماعت خانه ها. جماعت خانه مسئول دادن تعلیمات دینی خاص اسماعیلیان بود ، این مسائل در مدارس اثنی عشری ها آموزش داده نمی شد و لازم بود برای محصلان به صورت خصوصی کلاس هایی برگزار شود و در کنار این افراد ، سایر اسماعیلیان هم از این کلاس ها بهره می بردند. مدارسی که آقاخان سوم شروع به مقدمات ساخت آنها کردند سال های بعد ، ساخته و مورد استفاده قرار گرفت . این مدارس خاص اسماعیلیان بود و در محل های اسماعیلی نشین ساخته می شد ، گاهی شهرت آنها به گونه ای بود که از مناطق همجوار ، حتی اثنی عشری ها برای تحصیل به آنجا می آمدند.(مصاحبه،انجمن اسماعیلیان مشهد،۱۳۹۱).سرسلطان محمدشاه ، آقاخان سوم ، چهل و هشتمین امام نزاری ، در حقیقت در خط مشی های تجددگرایانه خویش ، توفیق یافت. به عنوان یک رهبر روحانی و مصلح مسلمان ، به چالش های دنیایی که به سرعت دگرگون می شد ، پاسخ داد . او برای اتباع خویش در تمام کشورها این امکان را فراهم کرد که به عنوان جامعه ای متجدد با هویت اسلامی متمایزی در قرن بیستم زندگی کنند(دفتری،۲۸۱:۱۳۷۸).
از زمان آقاخان سوم ، موضوعات دینی ای که علاقمندی عموم در آن بود ، به ویژه تعلیم و تربیت دینی اسماعیلیان ، به هیأت های خاصی که انجمن های اسماعیلی خوانده می شدند سپرده شد . این انجمن ها در دوران آقاخان چهارم ، تغییر نام یافت و حیطه فعالیت های آن ها تغییر کرد .
۳-۲-وضعیت رهبری اسماعیلیان ایران
چنانچه آمد آقاخان اول میرزاحسن خان از اهالی ده سده[۲]،جنوب خراسان را برای امور پیروانش فرستاد.میرزاحسن حوالی سال۱۳۰۵ق/۱۸۷۷م ، درگذشت. مقام و منصب ممتاز او را پسرش مرادمیرزا ،به دست گرفت . خدمات شایانی که پدر مرادمیرزا در زمان آقاخان اول انجام داده بود ، باعث شد برای جبران آن خدمات ، مبالغی که می بایست توسط وی از اسماعیلیان خراسان جمع آوری می شد و برای امام به هند فرستاده می شد تا چهل سال به او بخشیده شد .مرادمیرزا ، جانشین حسن میرزا ،پس از پایان این مدت از رساندن وجوه دریافت شده ، از سوی اسماعیلیان خراسان به امام خودداری کرد .(تارم ،۱۵۷:۱۳۸۱). در این موقع اسماعیلیان ایران ،هیچ گونه تماس مستقیمی با امام خود نداشتند و مراد میرزا هوس رهبری به سرش افتاد . وی ادعای مرتبه حجّتی برای خود کرد و اطاعت و فرمانبرداری مطلق جامعه اسماعیلی را، خواهان شد. در سال ۱۹۰۸ مراد میرزا ، از شکایت حاجی بی بی ،علیه آقاخان سوم جانبداری کرد و رهبری آقاخان را به معارضه خواند . مرادمیرزا سپس قائل به امامت صمدشاه ،پسر حاجی بی بی شد. در دهه ۱۹۲۰ صمد شاه، اختلاف خود را با امام اسماعیلی حلّ کرد و آقاخان او را برای مأموریتی ، به هونزا فرستاد (دفتری،۲۷۸:۱۳۷۸).
سلطان محمدشاه آقاخان سوم ، حکم برکناری مرادمیرزا را به ایران فرستاد . او از پیروان خود خواست که از پرداخت سهم امام به او ، خود داری کنند . به دنبال آن افردای از جمله ؛ حاجی قاسم خان عطاء الهی و عزیزخان نامی ، به نمایندگی از سوی آقاخان به ایران آمدند . آقاخان همزمان با این اقدامات ، به مذاکره با دولت وقت ایران پرداخت(تارم،۱۵۸:۱۳۸۱). به نظر می رسد که موقعیت ممتاز خانوادگی مرادمیرزا که برابر با سنّت محلی اسماعیلیان ایران ، به حسین قائنی داعی مشهور می رسد ،باعث شد افراد مختلف از او حمایت کنند .
اما مرادمیرزائی ها ، دیگر هرگز به جامعه اصلی اسماعیلیان نزاری ،نپیوستند . دهه ۱۹۴۰م ، بیشتر مرادمیرزائی های سده و اطراف آن تحت رهبری بی بی طلعت ، دختر مرادمیرزا بودند و به مذهب اثنی عشری در آمدند . عده ای اسماعیلیان جنوب خراسان مانند حسن آباد ، سده ، سرحد ، گلون آباد و نصرآباد ، با وجود حکم برکناری او از طرف آقاخان ،هم چنان به طرفداری از مرادمیرزا پرداختند . جمعیت آنان و محل های پراکندگی آنان به درستی مشخص نیست ، زیرا آنها خود را در همه جا شیعه اثنی عشری ، معرفی می کنند (تارم،۱۶۱:۱۳۸۱).
از عقاید پیروان این فرقه، اطلاعات زیادی در دست نیست ، احتمال دارد که برعقائد پیش از انشعاب خود باقی مانده باشند. آنها مرادمیرزا را به عنوان حجت ، پذیرفتند.
۳-۳-جماعت خانه
کوچکترین سازمان اسماعیلیان جماعت خانه می باشد که در بیشتر مناطق اسماعیلی نشین ،وجود دارد. نخستین جماعت خانه شهری در ایران ، در سال ۱۳۵۱ش ، در مشهد ساخته شد ، این جماعت خانه مجهز است و امور مربوط به تعلیم و تربیت اسماعیلیان مشهد را نیز برعهده دارد. در این جماعت خانه ، دفتر صندوق قرض الحسنه ،کتابخانه ، مهدکودک ، و کلاس های آموزشی زبان های خارجه و علوم دینی دایر می باشد (تارم،۱۸۴:۱۳۸۱) .جماعت خانه های ایران در ساختمان هایی شبیه به خانه های مسکونی و با کمی تفاوت ساخته می شوند ،از نظر شکل ظاهری شباهت زیادی به مسجد ندارند. بر دیواز و سردر ورودی ساختمان جماعت خانه ها ، نام پنج تن اهل عبا و آیاتی از قرآن ، نوشته شده است و معمولا به صورت کاشیکاری های معمولی می باشند . در جماعت خانه ها عکس امام حاضر اسماعیلی نگهداری می شود و گاهی جمله هایی از سخنان او به صورت نوشته ، در و دیوارها را مزیّن می کند . در جماعت خانه ها محل های نشیمن مُکی و کامریا ، از قبل فراهم شده است . جایی هم برای فردی که دعا را می خواند آماده می کنند .که محل فردی که دعا را می خواند و محل نشستن مکی و کامریا ، با قرار دادن میزهای ساده معین می شود . در جماعت خانه ها ادعیه هایی که عموما ، دعا برای امامان اسماعیلی است ، موجود می باشد.عبارت یا علی مدد ، در جماعت خانه ها موجود است و ظاهرا به آن اعتقاد زیادی دارند .آنها هر روز دو نوبت صبح و عشاء نماز را برگزار می کنند،شروع نماز همراه با شروع اذان و پس از آن است. برای خواندن نماز ،وضو لازم نیست ، فقط تمیز بودن شرط است.قبله به آن صورت که برای اثنی عشری ها مطرح است ،برای اسماعیلیان مطرح نیست و به هر جهتی نماز را برگزار می کنند .نماز خواندن آنها ، بیشتر به دعا خواندن شبیه می باشد ، در حالت نشسته ،قطعه هایی را قرائت می کنند که در پایان هربخش عبارتی که شامل دعا برای امام حاضر است ، تکرار می گردد. در پایان نماز اسامی امامان نزاری را ذکر می کنند تا هم به عنوان یادآوری برای افراد این جمعیت باشد و تا امامان خود را ،از سایر فرق اسماعیلیه متمایز کنند و هم در جامعه ای که اکثریت آن اثنی عشری هستند ، به جمعیت خود هویت بدهند .آنها بعد از نماز های خود این نام ها را تکرار می کنند و دعا می کنند:
۱-حضرت محمدمصطفی ۲۷-جلا الدین حسن
۲-حضرت علی ۲۸-علاءالدین محمد
۱۳/۱۸۰
۹۲/۱۹۹
۵۶/۲۱۹
۱۳/۲۳۹
نرمال
۲۳/۱۰۵
۲۴/۱۲۰
۵۳/۱۳۴
۸۵/۱۴۹
۱۹/۱۶۶
۷۴/۱۷۶
۲۳/۱۸۶
۹۱/۱۹۴
۴-۸-۱۵٫ برآورد دبی میانگین سیلاب بر مبنای عوامل محیطی در حوضه آبریز ذیلکی رود
یکی از مباحث مهم در مرد آثار تخریبی سیلابها، میزان حجم سیلابی است که در حوضه های آبریز بروز می کند بطور معمول این روش از طریق اندازه گیری دبی در ایستگاهها ی هیدرومتری صورت می گیرد .
در مطالعات جغرافیایی پدیده ها بصورت مجزا بندرت مورد مطالعه قرار می گیرند. بنابر ویژگیهای علم جغرافیا، عموماٌ در بررسیهای جغرافیایی روابط، اثرات و عملکرد پدیده های دیگر مورد توجه قرار می گیرد.
مطالعه پدیده های مرتبط و تخمین و یا براورد یک عامل از عوامل دیگر در پژوهشهای جغرافیایی موضوع کاربر دگرسیون می باشد (مهدوی، طاهری، ۱۳۸۳، ص۲۰۶).
در یک حوضه هیدرولوژیکی یا حوضه آبریز دبی متوسط با عوامل مختلفی ارتباط دارد که از آن میان می توان به خصوصیات فیزیوگرافی حوضه، خصوصیات زمین شناسی، پوشش گیاهی، خاکهای حوضه، اقلیم و با رسوب و عوامل انسانی از جمله تغییر در کاربری اراضی و جاده سازی و… اشاره نمودکه محققان با بهره گرفتن از روش های مختلف، سعی می کند مقدار تاثیر هر یک از این عوامل را در دبی میانگین سیل حوضه ها برآورد نمایند. که از جمله این روشها استفاده از مشخصات فیزیوگرافیک حوضه های آبریز است که به علت ثبات و اندازه گیری دقیق و سریع، مورد توجه محققان قرار دارد و در محاسبه سیل طرح براساس تحلیل منطقه ای سیل مورد استفاده قرار می گیرد که اگر فقط وسعت حوضه را که عامل اصلی است در نظر بگیریم چنین معادله ای ممکن است به شکل CAn= Q باشد که در آن R , C ضرایب ثابتی هستند که بر اساس دگرسیون هر منطقه باید تعیین کرد.
این فرمول را ام پارده نیز در تحقیقات خود بر روی سیلابهای نقاط مختلف دنیا آزمایش کرده است (ثروتی جداری، کیا بزرگمهر، ۱۳۸۵، ص ۶۴)
که هدف از این کار دستیابی به یک معیار ساده و راحت برای مشخص کردن سلسله مراتب سیلهاست.
شناخت روابط موجود بین حجم سیلاب و عواملی محیطی تاثر گذار، ارائه مدلی برای برآورد سیلاب را امکان پذیر می سازد تعیین مهم ترین پارامترهای تاثیر گذار در مدل نهائی موضوع این تحقیق را تشکیل می دهد.
این بررسی با اندازه گیری ۱۲ داده فیزیوگرافیک و ۳ داده از عوامل جغرافیایی از قبیل ارتفاع از سطح دریا (A) ، عرض جغرافیایی (l) ، طول جغرافیایی (LQ) و نیز بارش از عوامل اقلیمی در ۷ حوضه از حوضه های آبریز شمال غرب گیلان و دقیقاٌ اطراف حوضه آبریزذیلکی رود صورت گرفته است.
۴-۸-۱۶٫ بررسی پارامترهای موثر مستقل
بررسی شناخت تاثیر عوامل انتخاب شده و مدل سازی، از مدل ( (رگرسیون چند گانه) ) استفاده شده. در این مدل، تغییر هر یک از متغیرهای مستقل که در رابطه وجود دارد تابع روابط، اثرات و عملکرد و تغییرات سایر متغیرهای مستقل است و دبی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است مدل متغیرها با رابطه خطی زیر بیان می شود.
Y=a+b1x1 +b2 x2 …. +bn xn
که درآنY متغیر وابسته و n b1 - ضریب شیب خط، a ضریب ثابت و n X1- متغیرهای مستقل هستند.
با توجه به اینکه غالب مدل های برآورد دبی از طریق معادلات توانی صورت می گیرد، شکل توان معادله فوق به صورت زیر نوشته می شود و برای محاسبه آن، لازم است کلیه متغیرها به صورت لگاریتمی وارد شوند. (فرج زاده، قنواتی، ۱۳۸۰)
bz. x2 b2…………xn bn Y=axz
در این بررسی، ضریب ثابت و ضرایب متغیرهای مذکور با روش رگرسیون چند متغیره محاسبه شده است. در روش رگراسیون چند متغیره برای محاسبه ضرایب از روش های مختلفی استفاده می شود که عمومی ترین آنها روش انتر (enter)، مرحله ای (stepwise) و عقبگرد (backward) است. در روش (انتر) کلیه متغیرها به مدل وارد شده ودر روش (مرحله ای) ، متغیرها به ترتیبی که دارند به مدل وارد می شوند در روش سوم یا روش عقبگرد متغیرها به ترتیب اهمیتشان از مدل حذف می شوند. ملاک ارزیابی میزان صحت و دقت مدل استفاده از معنی دار بودن متغیرهاست.
نتایج حاصل از روش انتر در این مطالعه نشان دهنده ضریب همبستگی بسیار بالای داده هاست (۱==R) و چون هدف پژوهش حاضر، کاهش تعداد متغیرها با ضریب همبستگی قابل قبول بوده، از روش عقبگرد استفاده شده است.
نتایج تحلیل روش عقبگرد نشان می دهد که ترتیب بارش (p) ، ضریب گراولیوس (Cc) ، مساحت (A) ، ارتفاع (h) و شیب متوسط (S) حوضه مبنای ساخت مدل چند متغیره قرار گرفته است و یعنی ۹ متغیر از ۱۴ متغیر مستقل در نظر گرفته شده حذف و رابط بین عوامل محیطی و سیلاب در حوضه آبریز ذیلکی رود با ۵ متغیر محاسبه شده است. بر مبنای محاسبه ضرایب مدل، مدل توانی نهایی به صورت زیر محاسبه شده است:
Q = 5/696 (A) ۰/۴۱ (Cc) -۸/۵۲۵ S0/234 h -۰/۱۱ p-1/16 R=1 که در آنA : مساحت حوضه برحسب کیلومتر مربع
Cc: : ضریب گراولیوس
S : شیب متوسط حوضه
h: ارتفاع از سطح دریا m
P: میانگین بارش سالانه برحسب mm
بنابراین نتیجه این مطالعه نشان می دهد که ویژگیهای فیزیوگرافیک حوضه های آبریز و بارش نقش اساسی و تعین کننده در مقدار دبی سیلابی آنها دارد ولی موضوع مهم شناسایی عوامل اصلی تاثیرگذار در میزان سیلاب است که ممکن است در حوضه های مختلف، پارامتری متعدد به صورت متفاوت عمل کنند. البته در صورتی که رابطه همبستگی دبی با چند متغیر دیگر لیتولوزی، پوشش گیاهی، خاک و نحوه بهرهبرداری از اراضی را نیز در نظر بگیریم مسلماٌ برآورد دبی متوسط سیل نیز با دقت بیشتری صورت خواهد گرفت. البته برای غالب کارهای مهندسی تهیه رابطه همبستگی بین میانگین سیلاب سالانه و مساحت حوضه ها و استفاده از آن کفایت می کند. (افشار، ۱۳۶۹، ص ۴۰۲)
۴-۸-۱۷٫ بررسی رابطه بین ارتفاع و پوشش گیاهی و سیل
از بررسی رابطه بین ارتفاع و پوشش در حوضه آبخیز ذیلکی رود نتیجه گرفته می شود که هر چقدر ارتفاعات بالاتر می رویم گونه های گیاهی مخصوص آن نواحی با میکرو خاصی جایگزین شده و رفته رفته از پوشش جنگلی کاسته شده و گونه ای درختچه ای چنگالی و پشته ای ظاهر گشته و در حد نهایت ارتفاع حوضه مرتع و گیاهان مرتعی دیده می شود. انواع فرایندهای سیلاب با پوشش گیاهی رابطه معکوس دارند.
۴-۸-۱۸٫ پوشش جنگل و جلوگیری از سیل در شمال ایران
۴-۶- بررسی نقش متغیر میانجی
مدل مفهومی این پژوهش ، نقش میانجی متغیر بهره وری نیروی انسانی در رابطه ارزش منابع انسانی و بازده سهام را مطرح می کند. برای بررسی شناسایی نقش متغیر میانجی از متدولوژی بارن و کنی(۱۹۸۶) استفاده که از سه گام زیر تشکیل شده است:
۱٫نشان دادن رابطه معنادار بین متغیر مستقل و وابسته؛
با توجه به تایید فرضیه اصلی تحقیق، این گام محقق شده است.
۲٫نشان دادن رابطه معنادار بین متغیر مستقل و میانجی؛
برای محقق شدن این گام ، فرضیه ذیل مطرح و آزمون شده است:
-ارزش منابع انسانی با بهره وری نیروی انسانی رابطه دارد.
۳٫نشان دادن رابطه معنادار بین متغیر میانجی (بهره وری) با متغیر وابسته (بازده سهام)
برای محقق شدن این گام ، فرضیه ذیل مطرح و آزمون شده است:
-بهره وری با بازده سهام رابطه دارد.
پس از محقق شدن گام های فوق ، سنجش اثر همزمان متغیر مستقل و میانجی بر متغیر وابسته در یک مدل( باید رگرسیونی گرفته شود که دو متغیر سرانه ارزش منابع انسانی و بهره وری منابع انسانی بعنوان متغیرهای مستقل بطور همزمان حضور داشته باشند) انجام می شود.
در نهایت در صورت محقق شدن دو شرط زیر می توان گفت که متغیر میانجی در این رابطه اثرگذار بوده است. شرط اول این که متغیر میانجی (بهره وری) با متغیر وابسته (بازده) رابطه معناداری داشته باشد و شرط دوم اینکه به لحاظ معناداری ، اثر مستقیم متغیر مستقل (ارزش) بر متغیر وابسته کاهش یافته باشد، چنانچه این کاهش منجر به نامعنادار شدن این رابطه شده باشد، اثرمیانجی کامل و در غیر اینصورت نسبی می باشد.
بررسی رابطه بین متغیر مستقل و متغیر میانجی
H0 : بین ارزش منابع انسانی و بهره وری نیروی انسانی رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد.
H1 : بین ارزش منابع انسانی و بهره وری نیروی انسانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
مدل تحقیق:
Productivityit = α۰ + α۱ HRVit + ɛit
آزمون چاو
آزمون چاو برای تعیین به کارگیری مدل اثرات ثابت در مقابل تلفیق کل داده ها (یکپارچه شده) انجام می شود. فرضیات این آزمون به صورت زیر است:
H0: Pooled Model
H1: Fixed Effect Model
جدول ۴-۱۷ آزمون چاو
آزمون | مقدار آماره | درجه آزادی | P-value | نتیجه آزمون |
F دوره | ۲٫۱۵ | (۴٫۳۶۲) | ۰٫۰۷۳ | مدل اثرات ثابت |
کایاسکوئر دوره | ۸٫۶۶ | ۴ | ۰٫۰۶۹ |
همانطور که جدول ۴-۱۷ نشان میدهد مقدار P آزمون از ۱/۰ کمتر است در نتیجه فرضیه H1تایید می شود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ناهمگنی فردی (اثرات فردی غیر قابل مشاهده) وجود دارد و باید از روش داده های تابلویی برای برآورد مدل استفاده کرد. در نتیجه برای تعیین استفاده از مدل اثر ثابت در مقابل مدل اثر تصادفی در مرحله بعد آزمون هاسمن انجام می شود.
آزمون هاسمن
آزمون هاسمن بر پایه وجود یا عدم وجود ارتباط بین خطای رگرسیون تخمین زده شده و متغیرهای مستقل مدل شکل گرفته است. فرضیات این آزمون عبارتنداز: