کمیسیون برای این منظور اقدام به تشکیل دو زیرمجموعه برای تدوین منشور بین المللی نمود؛ نتیجه کار زیرمجموعه اول به شکل اعلامیه در سال ۱۹۴۸ میلادی به مجمع عمومی ارائه شد. زیر مجموعه دوم نیز مسئول تدوین میثاقین بود؛ که نهایتاً در سال ۱۹۶۶ میلادی به مجمع عمومی ارائه گردید.
در این دوران کمیسیون حقوق بشر همزمان با تدوین موازین بین المللی حقوق بشر شامل اعلامیه جهانی، میثاقین و سایر معاهدات، وظیفه فرهنگ سازی در حوزه حقوق بشر را نیز در سطح بین المللی به عهده داشت. برگزاری سمینارها و کارگاه های آموزشی به منظور جهانی کردن و پذیرش عام موازین حقوق بشر از جمله اقدامات ترویجی در دستور کار اصلی کمیسیون بود. به همین دلیل، این دوران در تاریخ کمیسیون حقوق بشر معروف به دوران ترویج است.
در این دوران کمیسیون حقوق بشر – به دلیل تاکید منشور ملل متحد بر اصل عدم مداخله در حاکمیت دولت ها – از نظارت بر میزان رعایت این موازین توسط دولت ها و رسیدگی به موارد نقض امتناع می نمود؛ و تمام تمرکز خود را بر ترویج حقوق بشر قرار داده بود. دبیر خانه ملل متحد، از زمان تاسیس ملل متحد و تشکیل کمیسیون حقوق بشر، شکایات متعددی را از افراد و کشورها در مورد وضعیت نقض حقوق بشر دریافت می کرد. اما کمیسیون فاقد مجوز برای رسیدگی به نقض های حقوق بشری بود. شورای اقتصادی و اجتماعی نیز در قطعنامه شماره ۷۵ سال ۱۹۵۷ خود تاکید کرد که کمیسیون حقوق بشر اجازه رسیدگی به نقض حقوق بشر در کشورها را ندارد. در سال ۱۹۵۹ طی قطعنامه ۷۲۸ شورای اقتصادای و اجتماعی، این تصمیم مجدداً مورد تائید قرار گرفت؛ و مانع رسیدگی کمیسیون به نقض های حقوق بشری در کشورها شد.
روند بی توجهی به موارد نقض حقوق بشر با فشار کشورهای جهان سوم برای برخورد با موارد شدید نقض حقوق بشر در آفریقای جنوبی در زمان حاکمیت رژیم آپارتاید، رودزیا درزمان حاکمیت رژیم نژاد پرست و نیز موارد متعدد نقض حقوق بشر توسط رژیم اسرائیل در سرزمین های اشتغالی متحول شد. دو قطعنامه ۱۲۳۵ و ۱۵۰۳ شورای اقتصادی و اجتماعی زمینه را برای ورود کمیسیون حقوق بشر به دومین مرحله از فعالیت خود، موسوم به مرحله حمایت از حقوق بشر، فراهم کرد.
قطعنامه ۱۲۳۵ شورای اقتصادی و اجتماعی، نخستین مجوز دخالت کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون فرعی جلوگیری از تبعیض و حمایت از حقوق اقلیت ها در حوزه نظارت از طریق بررسی اطلاعات مربوط به نقض گسترده حقوق بشر و آزادی های اساسی محسوب می شود. این قطعنامه در ۶ ژوئن ۱۹۶۷ به تصویب شورای اقتصادی و اجتماعی رسید. در این قطعنامه کاملاً مشخص است که فشار کشورهای آفریقایی برای بررسی نقض حقوق بشر در رودزیا و آفریقای جنوبی عامل اصلی تصویب این قطعنامه بود.
بدین ترتیب، قطعنامه ۱۲۳۵ با هدف بررسی وضعیت حقوق بشر در کشورها با تمرکز بر دو رژیم نژاد پرست در آفریقا توسط شورای اقتصادی و اجتماعی تصویب شد؛ و مبنای مرحله دوم یعنی نظارت بر نقض حقوق بشر توسط کشورها تحت عنوان حمایت از حقوق بشر قرار گرفت. این قطعنامه با تصویب قطعنامه ۱۵۰۳ شورای اقتصادی و اجتماعی در ۲۹ مه ۱۹۷۰ تکمیل شد؛ براساس آن شورا به کمیسیون فرعی اجازه داد تا شکایات ارسال شده از سوی دولت ها و نیز پاسخ دولت ها به شکایات فوق را دریافت نماید.
این دو قطعنامه روند رسیدگی به نقض حقوق بشر و شکایات ارسالی از سوی افراد، دولت ها و سازمان های بین المللی در مورد نقض حقوق بشر در کشورها را به کمیسیون حقوق بشر واگذار کرد؛ به گونه ای که این روند حتی به عنوان یک مرحله از حیات کمیسیون شناخته شد. کمیسیون برای پیگیری وظایف جدید خود به منظور حمایت از حقوق بشر ساز و کارهایی ایجاد نمود که از جمله آنها می توان به کمیسیون فرعی جلوگیری از تبعیض و حمایت از حقوق اقلیت ها، رویه ۱۵۰۳ و رویه های ویژه اشاره کرد (ظریف و سجاد پور، پیشین، ۶۹۹).
ب- مجمع عمومی
مجمع عمومی، رکن دیگر ملل متحد است که وظایف مهمی در حوزه حقوق بشر به عهده دارد. نقش مستقیم مجمع عمومی پس از تاسیس شورای حقوق بشر، افزایش یافته است؛ چرا که شورا که به عنوان جانشین کمیسیون، مسئولیت مستقیم و اولیه پیگیری مسائل حقوق بشری ملل متحد را به عهده دارد، مستقیماً زیر نظر مجمع عمومی فعالیت می کند (آرچر، ۱۳۸۴، ۶۲).
علاوه بر شورای حقوق بشر، کمیته سوم که به عنوان یکی از کمیته های اصلی مجمع عمومی، شامل کلیه اعضای ملل متحد است، به بررسی ابعاد مختلف حقوق بشر در تفسیر موسع از آن اختصاص دارد. فعالیت های ملل متحد در این حوزه با نظارت مجمع عمومی از طریق کمیته سوم آن انجام می شود. از جمله موضوعات دستور کار کمیته سوم، رسیدگی به گزارش های نهادهای مختلف مسئول موضوعات حقوق بشری و نیز گزارش های مقدماتی گزارشگران ویژه کمیسیون یا شورای حقوق بشر است، که از طریق این کمیته به مجمع عمومی ارائه می شود/ گزارش وضعیت های حقوق بشری به مجمع عمومی و کمیته سوم ارائه می شود؛ که ذیل یکی از مواد مستقل دستور کار مجمع، مطرح و به شکل تفصیلی در کمیته سوم مورد بحث و تصمیم گیری قرار می گیرد. در مواردی مجمع عمومی حتی بدون دخالت کمیسیون و شورای حقوق بشر مستقیاماً از دبیر کل درخواست تهیه گزارش در رابطه با موارد خاص حقوق بشری نموده است. این وظایف عموماً از طریق کمیته سوم مجمع عمومی پیگیری شده و پس از بررسی و تصمیم گیری در آن کمیته، مجدداً برای تایید نهایی در صحن مجمع عمومی نیز مطرح می گردد.
۱- هنجارسازی و قانون سازی در حوزه حقوق بشر
مهمترین نقش مجمع عمومی در حوزه حقوق بشر هنجارسازی است؛ این کار با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر آغاز شد، و با تدوین و تصویب اعلامیه ها و قطعنامه های متعدد در موضوعات مختلف این حوزه ادامه یافته است. یکی از مهمترین نمونه های این هنجارسازی در حوزه حقوق بشر، تصویب مفهوم مسئولیت حمایت در اجلاس سران مجمع عمومی در سال ۲۰۰۵ میلادی است که با توجه به تجربه لیبی در سال ۲۰۱۱ به سرعت تبدیل به یک هنجار عملیاتی شده است.
تصویب معاهدات حقوق بشری یکی دیگر از روش های مشارکت مستقیم مجمع عمومی در حوزه حقوق بشر است. هر یک از معاهدات حقوق بشری که به نحوی در چارچوب ملل متحد تدوین می شوند، قبل از ارائه به اعضا جهت امضا و تصویب ملی، باید به تصویب مجمع عمومی برسند. معاهداتی که پیشتر از آنها سخن رفت نیز به عنوان محصول کار طولانی مدت چند جانبه در زمینه حقوق بشر نهایتاً مورد تصویب مجمع عمومی واقع شده اند.
۲- کنفرانس های جهانی
روش مهم دیگر مجمع عمومی برای پیگیری حقوق بشر، تصویب و برگزاری کنفرانس های جهانی در این حوزه است. مجمع عمومی با تصویب و برگزاری کنفرانس های جهانی در زمینه حقوق بشر و یا موضوعات مرتبط با آن به ویژه در دهه ۱۹۹۰ میلادی در هنجارسازی بین المللی در این حوزه پیشتاز بوده است. از جمله این کنفرانس ها می توان به برگزاری کنفرانس جهانی حقوق بشر، کنفرانس های جهانی حقوق زنان، اجلاس جهانی کودکان در ۳۰-۲۹ سپتامبر ۱۹۹۰ (۸-۷ مهر ۱۳۶۹)، کنفرانس ملل متحد در خصوص محیط زیست و توسعه ۱۴-۳ ژوئن ۱۹۹۲ (۲۴-۱۳ خرداد ۱۳۷۱) و نظایر آنها اشاره کرد که از اقدامات مجمع عمومی به شمار می آید (ذاکریان، ۱۳۸۱، ۹۲).
۳- صلح سازی و نظارت بر انتخابات
مجمع عمومی همچنین از طریق درگیر ساختن سازمان ملل متحد در برگزاری انتخابات، موضوع رعایت حقوق بشر را وارد دستور کار بین المللی کرده است. سازمان ملل متحد تاکنون در بیش از ۵۰ مورد به درخواست کشورها یا براساس مصوبات دیگر سازمان ها از طریق مجمع عمومی نظارت یا حتی اجرای انتخابات در کشورهای مختلف را به عهده گرفته است. موضوع نظارت بر انتخابات و رعایت حقوق بشر از سوی مجمع عمومی به عنوان یکی از مولفه های اقدامات ملل متحد در حوزه صلح شناسایی شده و از این طریق به صورت رسمی موضوعات حقوق بشری با صلح و امنیت بین المللی پیوند خورده است.
۴- کمیته های فرعی
مجمع عمومی از طریق زیرمجموعه های خود نیز وارد مباحث حقوقی بشری می شود ؛ که از جمله آنها می توان به کمیته اعمال حقوق لاینفک مردم فلسطین و کمیته وِیژه بررسی اعمال تاثیرگذار اسرائیل بر حقوق بشر مردم فلسطین و سایر سرزمین های عربی تحت اشغال اشاره کرد که وضعیت نقض حقوق بشر در سرزمین های اشغالی را به طور مستمر به مجمع عمومی گزارش می کند. بررسی مستقیم موضوع توسط زیرمجموعه ها فرصت مناسبی برای مجمع عمومی جهت رسیدگی به گزارش های این سازو کارها و بررسی مستقیم وضعیت حقوق بشر در سرزمین های اشغالی فراهم می آورد. اگر چه کمیسیون حقوق بشر در گذشته و شورای حقوق بشر فعلی نیز این موضوع را به صورت ویژه پیگیری می کنند، اما به لحاظ اهمیت موضوعات و فشار سیاسی کشورهای عربی، اسلامی و غیرمتعهد، مجمع عمومی نیز به صورت مستقل به موضوع نقض حقوق بشر در سرزمین های اشغالی می پردازد. مجمع عمومی روز ۲۹ نوامبر (۸ آذر) هر سال را به عنوان روز جهانی همبستگی با مردم فلسطین تعیین نموده که به مناسبت آن مراسمی در مقر ملل متحد در ژنو، نیویورک و سایر دفاتر سازمان ملل متحد در سراسر جهان برگزار می شود. علاوه بر سازو کارهای یاد شده، می توان به کمیته ویژه اجرای اعلامیه استعمارزدایی موسوم به کمیته ۲۴ نیز اشاره نمود که بر اجرای حق تعیین سرنوشت نظارت داشته و در اوج دوران استعمارزدایی نقش قابل توجهی را ایفا نموده است.
۵- سازو کارهای معاهده ای
کمیته های نظارتی معاهدات حقوق بشری گروه دیگری از سازو کارهای حقوق بشری هستند، که نظارت بر اجرای معاهدات حقوق بشری را به عهده دارند. این سازو کارها زیر نظر کنفرانس اعضای هر معاهده فعالیت می کنند ؛ ولی گزارش سالانه آنها به مجمع عمومی نیز ارائه می شود. به عنوان مثال ؛ کمیته حقوق بشر ابزار نظارتی قراردادی در زمینه حقوق مدنی و سیاسی برای اعضای میثاق حقوق مدنی و سیاسی است. این کمیته از ۱۸ نفر از افراد برجسته و صاحب نام در صلاحیت های فردی تشکیل می شود. اعضای این کمیته توسط کشورهای عضو میثاق حقوق مدنی و سیاسی انتخاب می شوند. هر یک از معاهدات عمده حقوق بشری، کمیته نظارتی مشابهی دارد که اعضای آن در صلاحیت شخصی و توسط دولت های عضو معاهده مربوطه انتخاب می شوند. دولت های عضو هر یک از این معاهدات باید در مورد نحوه اجرای تعهدات خود به صورت ادواری به کمیته مروبطه رسماً گزارش دهند. گزارش ها باید براساس چارچوب مصوب کمیته تهیه و به آن ارائه گردد.
اعضای کمیته گزارش ها را در جلسه ای با مشارکت نمایندگان دولت ذیربط بررسی نموده و نهایتاً اقدام به ارزیابی گزارش ها و تدوین پیشنهادهای خود برای بهبود پایبندی دولت مربوطه به تعهدات خود می نمایند. پاسخ به ابهامات باقیمانده و گزارش نحوه اجرای توصیه های کمیته می باید طی گزارش بعدی دولت ها ارائه گردد. از این طریق دولت های عضو معاهدات حقوق بشری با ایجاد این سازو کارهای تخصصی بر میزان رعایت تعهدات نظارت می نمایند. (توانا، ۱۳۹۰، ۲۱۲ ).
وظیفه مهم دیگر کمیته ها تفسیر معاهدات مربوطه است. اعضای کمیته ها در روند رسیدگی به گزارش کشورها و حتی به صورت مستقل اقدام به تفسیر یا رفع ابهام از مفاد معاهده می کنند. این اقدام در بسیاری موارد به جهت مشخص کردن مسئولیت ها و تعهدات مندرج در هر یک از معاهدات بسیار حائز اهمیت است.
۶- شورای امنیت
شورای امنیت، رکن دیگر ملل متحد است که به ویژه در سال های اخیر وارد حوزه حقوق بشر شده است. این شورا به عنوان رکن مسئول حفظ صلح و امنیت بین المللی، با تقسیر موسع از ماده ۲۴ منشور ملل متحد، مفهوم تهدید صلح را در حوزه گسترده تری از جمله عدم رعایت حقوق بشر تفسیر نموده ؛ و از آشفتگی روابط دولت و ملت در کشورهای ناقض حقوق بشر در جهت ورود به عرصه مباحث حقوق بشری استفاده کرده است.
یکی از دلایل تصمیم گیری شورا برای تحریم برخی از کشورها نقض حقوق بشر بیان شده است. نخستین مورد تحریم حقوق بشری در شورای امنیت براساس قطعنامه ۴۱۸ مورخ ۴ نوامبر ۱۹۷۷ (۱۴ آبان ۱۳۵۶) علیه افریقای جنوبی به جهت نقض حقوق بشر توسط رژیم آپارتاید اعمال شد. قطعنامه ۶۸۸ مورخ ۵ آوریل ۱۹۹۱ (۱۷ فروردین ۱۳۷۰) شورای امنیت در محکومیت نقض گسترده حقوق اکراد عراقی، مبنایی برای ایجاد مناطق ممنوعه پروازی در عراق گردید. همچنین شورای امنیت تحریم هایی را علیه هائیتی، سومالی، یوگسلاوی و رواندا به دلایل مرتبط با تقض شدید حقوق بشر تصویب کرده است. شورای امنیت همچنین طی دهه ۹۰ اقدام به تاسیس دادگاه های ویژه ای برای محاکمه جنایتکاران جنگی در بالکان و آفریقا نموده که نقض گسترده و سازمان یافته حقوق بشر و حقوق بشردوستانه یکی از محورهای اساسی رسیدگی این دادگاه ها می باشد.
ورود شورای امنیت به عملیاتی کردن مفهوم مسئولیت حمایت در قطعنامه های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۳ در مورد وضعیت لیبی که با ابتکار ظاهری اتحادیه عرب صورت پذیرفت و تلاش ناموفق اتحادیه عرب در تکرار نمونه لیبی در مورد سوریه، فصل کاملاً جدیدی در تاریخ ملل متحد باز نموده است. نتیجه عملی این تحول، ارائه مجوز تلویحی برای نقض یکی از مهمترین اصول آمره حقوق بین الملل و مبانی منشور ملل متحد یعنی عدم توسل به زور به جهت حمایت از حقوق بشر است. (آقایی، ۱۳۸۴، ۶۷ ).
د) دبیرخانه
دبیرخانه ملل متحد به عنوان مسئول اجرایی وظایق حقوق بشری سازمان نقش مهمی را در این حوزه برعهده داشته ؛ که با ایجاد کمیساریای عالی حقوق بشر در سال ۱۹۹۳ برجسته تر نیز شده است. شرکت کنندگان در کنفرانس جهانی حقوق بشر وین مورخ ۲۵-۱۴ ژوئن ۱۹۹۳ (۲۴ خرداد تا ۴ تیر ۱۳۷۲) ایده تاسیس یک کمیساریا برای مسائل حقوق بشری و منسجم ساختن نهادهای اجرایی ملل متحد در امر حقوق بشر در این ساختار را مورد حمایت قرار دادند. این پیشنهاد متعاقباً در مجمع عمومی تصویب شد و به عنوان نقطه عطف اداری سازمان در امر حقوق بشر که تاثیرات شکلی و محتوایی بر اجرای حقوق بشر دارد شناخته می شود.
کمیساریای عالی حقوق بشر از نظر سازمان معاون دبیرکل محسوب می شود ؛ و مسئولیت اداره دبیرخانه حقوق بشری ملل متحد را نیز به عهده دارد. هدف از ایجاد کمیساریا، ارتقای سطح سیاسی موضوع حقوق بشر در تشکیلات ملل متحد و جلب توجه بیشتر جامعه جهانی به این موضوع و تعیین یک برد متشخص و عالی رتبه بین المللی جهت کمک به ارتقای حقوق بشر در سطح جهانی بود.
و) شورای حقوق بشر
مجموعه اقدامات یاد شده نشان دهنده پیوند دائمی میان ترویج و حمایت از حقوق بشر و نهادهای چندجانبه به ویژه ارکان مختلف ملل متحد است. اما نقطه عطف تحولات حقوق بشری در نظام ملل متحد تاسیس شورای حقوق بشر در سال ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵) براساس تصمیم اجلاس سران مجمع عمومی است.
به دنبال برگزاری کنفرانس جهانی حقوق بشر در وین در سال ۱۹۹۳ که با تحولات مهم جهانی و منطقه ای همراه بود، حقوق بشر در جامعه بین المللی ارتقای مفهومی یافت. تشکیل کمیساریای عالی حقوق بشر و تاکید کنفرانس های مختلف جهانی در حوزه هایی از توسعه پایدار تا جمعیت و اسکان بشری بر مفاهیم مشابه حقوق بشری مانند حقوق زنان، آزادی بیان، مشارکت و مردم سالاری از نشانه های بارز این تحول مفهومی در جایگاه حقوق بشر به شمار می آید. تحول در ساختار ارتباطات جهانی و نظام جدید
بین المللی و پدیده جهانی شدن احساسات از یک طرف و کشتار صدها هزار نفر و فجایع بی شمار دیگر ناشی از نقض گسترده حقوق بشر و حقوق بشردوستانه در آفریقا (رواندا، سیرالئون) و قلب اروپا (بالکان) از طرف دیگر، به ارتقای مفهومی حقوق بشر در اولویت ها و دستورالعمل های جهانی شتاب بیشتری داد، تا جایی که در اجلاس هزاره سران، حقوق بشر در کنار صلح و توسعه به عنوان یکی از سه رکن اصلی مفهومی نظام ملل متحد پذیرفته شد.
این ارتقای مفهوی با یک ارتقای سازمانی در مجموعه ملل متحد همراه بود. به پیشنهاد هئیت عالی رتبه منصوب دبیرکل وقت ملل متحد و نیز پیشنهاد شخص وی، اجلاس سران سال ۲۰۰۵ مجمع عمومی تصمیم به تاسیس شورای حقوق بشر به عنوان جایگزین کمیسیون حقوق بشر گرفت. شورای حقوق بشر با تغییرات ساختاری و اساسی، موضوع حقوق بشر در ملل متحد را ارتقای سازمانی بخشید و به یک شورای مستقل تحت نظر مجمع عمومی ارتقا یافت و موظف شد گزارش های خود را مستقیماً به عالی ترین رکن ملل متحد ارائه کند. در صورت اصلاح منشور، احتمال جایگزین شدن این شورا به جای شورای قیمومت به عنوان یکی از ارکان ملل متحد نیز وجود دارد.
تاسیس شورای حقوق بشر نه تنها تلاشی در جهت ارتقای ساختاری موضوع حقوق بشر در نظام ملل متحد بود، بلکه نشانگر تلاش دیدگاه های مختلف در سطح جهانی برای برخورد با کاستی ها و چالش های کمیسیون حقوق بشر نیز تلقی می شود. مذاکرات مربوط به تاسیس شورای حقوق بشر بیانگر تلاش گروهی از کشورها برای جلوگیری از برخورد سیاسی و گزینشی و اعمال معیارهای دوگانه از یک سو و تلاش غرب برای جلوگیری از توجه ویژه این نهاد به افشای سیاست های نژادپرستانه رژیم اسرائیل از سوی دیگر است.
۴-۲-۳- نقش مجمع عمومی در تضمین رعایت حقوق بشر
اگرچه مداخله خارجی تاریخ طولانی در روابط بین المللی دارد، اما مداخله با هدف پایان دادن به نقص جدی حقوق بشر توسط دولت ها یا بازیگران غیردولتی، پدیده ای نو است. تحول در اصل منع مداخله برای حمایت از حقوق بشر خود مرهون دگرگونی در سلسله مراتب هنجارهای حقوق بین الملل است. در عصر کنونی هنجارهای حقوق بشر نه فقط در سلسله مراتب هنجارهای اخلاقی در راس قرار دارند، بلکه برتری آنها بر دیگر هنجارها در تمام پیکره حقوق بین الملل و رویه قضایی مورد حمایت است. امروزه حقوق بشر که هر انسان مستحق آن است را باید ذاتاً جهان شمول دانست و تعهد احترام به آن دارای ویژگی فراگیر و عام الشمول و تعهد در مقابل کل جامعه بین المللی محسوب می شود. به عبارت دیگر در این نوع تعهد، یک تعهد بر عهده هر دولت در برابر کل جامعه بین المللی است و هر دولتی در حمایت از آن، منفعت حقوقی دارد. از این روی نمی توان آن را همانند گذشته، محدود به امور داخلی دولت ها دانست و اختیار دولت ها در رفتار با اتباع یا اشخاص ساکن در قلمرو سرزمین یا تحت صلاحیت شان، انحصاری و نامحدود نیست. بنابراین بررسی رعایت حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل، جزیی از صلاحیت های آن به حساب می آید.
گذشته از سهم مجمع عمومی سازمان ملل در فرایند هنجارسازی در زمینه حقوق بشر، در مقام اجرا مجمع عمومی بیش از سه دهه است که با صدور قطعنامه هایی تحت عنوان وضعیت حقوق بشر، به طور موردی و خاص اقدام به بررسی وضعیت حقوق بشر در دولت هایی می کند که در سرزمین شان، حقوق بشر به طور شدید و گسترده و همراه با برنامه نقض می شود. سرآغاز این اقدام مجمع عمومی را می توان بررسی وضعیت حقوق بشر در السالوادور در پی حوادث داخلی این کشور در اواخر دهه ۱۹۷۰ دانست. مجمع عمومی در قطعنامه راجع به وضعیت حقوق بشر و آزادی های اساسی در السالوادور سرکوب مخالفان این دولت و کوتاهی آن در جلوگیری از نقض شدید حقوق بشر و آزادی های بنیادین توسط گروه های شبه نظامی را موجب نگرانی شدید می داند، از دولت مذکور می خواهد از طریق سازو کارهای داخلی اقدامات لازم را جهت متوقف ساختن کشتارها و ناپدیدی های جابرانه و سایر نقض ها انجام دهد. صدور این قطعنامه انگیزه ای شد برای مجمع عمومی که از آن پس به طور موردی قطعنامه هایی را در مورد وضعیت حقوق بشر در دولت های که حقوق بشر به صورت شدید نقض می گردد، صادر کند تا از این طریق بتواند از رفتارهایی که آنها را خودسرانه می داند، جلوگیری کند. اوج فعالیت مجمع در این زمینه را باید در اجلاس های میانه دهه پایانی قرن بیستم دانست، به گونه ای که مجمع عمومی در هر یک از اجلاس های چهل و هفتم تا پنجاه سوم خود بیش از ده وضعیت حقوق بشر را مورد بررسی قرار می دهد که به نظر تاکنون بی سابقه می رسد. (زمانی، ۱۳۹۱، ۲۶۲ ).
نقض حقوق بشر و حفظ امنیت بین المللی با یکدیگر در ارتباط هستند و منشور مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را برعهده شورای امنیت قرار داده است، اما رویه مجمع عمومی بر این قرار گرفته که در هنگام نقض حقوق بشر در صورت فقدان مخاصمه مسلحانه مسئولیت اولیه را برعهده داشته باشد و حق مداخله ای را که سازمان براساس بند ۷ ماده ۲ منشور از آن برخوردار است، اعمال کند. رای مشورتی راجع به جبران خسارات وارد به کارکنان سازمان ملل نیز تائید کننده این برداشت از منشور است. به عقیده دیوان بین المللی دادگستری حقوق و تکالیف سازمان ملل بستگی به اهداف و کار ویژه اش دارد که به طور ضمنی یا صریح از اسناد موسس استنباط می شود یا اینکه در رویه توسعه یافته است. به نظر می رسد جز دولت هایی که وضعیت حقوق بشری شان مورد بررسی واقع می شود و برخی دولت ها نسبت به این طرز استنباط از منشور ملل متحد که از طریق رویه مجمع عمومی به ظهور رسیده است، مخالفتی ندارند و پذیرش چنین برداشتی از منشور از سوی دولت ها رو به افزایش است.
براساس رویه کنونی مجمع عمومی، در مقابل دولتی که اقدام به نقض شدید حقوق بشر شهروندان خود می نماید، و برای الزام آن به خودداری از ادامه رفتارهای ظالمانه و غیرانسانی، مجمع عمومی می تواند حتی بدون موافقت دولت مزبور اقدام به بررسی کارنامه آن در زمینه حقوق بشر نماید. همان طور که بیان خواهد شد مجمع در حال پایه ریزی نظمی است که در آن حاکمیت باید و بتواند قابل توجیه باشد. چرا که این مفهوم در اصطلاح مطلق حاکمیت و ستفالیایی خود، در قرن بیست و یکم قابل پذیرش نیست و دیگر حاکمیت حتی برای ابرقدرت ها مطلق نیست. این نوع از مداخله برخلاف مداخله بشردوستانه در مفهوم رایج آن کمتر جلب توجه نموده و حساسیت دولت ها نسبت به آن کمتر است. در واقع مداخله نظامی به طور معمول با چالش هایی همراه است اما در بیشتر موارد این مداخله غیرنظامی است که به نحو موثرتر می تواند اهداف سازمان ملل برای ترویج و رعایت جهان شمول حقوق بشر را تامین کند. (منشی پور و دیگران ،۱۳۸۷، ۱۱۲ )
از عملکرد مجمع عمومی بر می آید که مجمع در صورتی اقدام به بررسی وضعیت حقوق بشر می کند که موارد نقض دارای ویژکی شدید باشند. مجمع در قطعنامه های متعدد راجع به وضعیت های حقوق بشر برای بیان این ویژگی، از واژه هایی همچون وسیع، گسترده، جدی و برنامه ریزی شده استفاده می کند. قطعنامه های مجمع نشان می دهد که دخالت مجمع عمومی در صورتی است که حقوق بنیادین به طور شدید نقض گردد؛ یعنی حقوقی که دولت ها در میثاق های حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (۱۹۶۶) تعهد به رعایت و تضمین رعایت آنها نموده اند. بنابراین نقض شدید حقوق بشر در صورتی است که گسترده باشد و شمار قربانیان آن افراد متعددی باشند؛ همراه با برنامه ریزی بوده و مربوط به حقوق بنیادین بشر به شرح مقرر در اسناد بین المللی باشد. علاوه بر عبارت پردازی قعطنامه ای مذکور وضعیت های خاص مورد رسیدگی مجمع نیز تائید کننده گفته پیشین است. وضعیت های خاص نقض حقوق بشر که در مجمع عمومی مورد بررسی قرار گرفته اند و در آنها دولت مربوط را به خودداری یا انجام برخی اقدامات و رعایت مقررات حقوق بشر فرا می خواند، وضعیت هایی هستند که دولت مربوط با برنامه ریزی، به طور شدید و گسترده حقوق بشر را نقض می کند. با وجود این، به نظر می رسد مفهوم، مصادیق و آستانه شدید بودن نقض بر مبنای دگرگونی و توسعه ارزشهای اساسی مورد احترام جامعه بین المللی، همواره در حالت تغییر است (زمانی، پیشین، ۲۶۷،۲۶۸).
مجمع عمومی در قطعنامه های اخیر خود پا را فراتر نهاده و با ریشه یابی و پی بردن به عوامل نقض شدید حقوق بشر، به طور صریح از دولت ها می خواهد بعضی قوانین و مقررات داخلی خود را اصلاح نموده یا برخی از اصلاحات را در دستگاه های مجری اقتدار حاکمیتشان اعمال کنند و یا از آنها می خواهد از اجرای برنامه هایی که سبب نقض شدید حقوق بشر می شود، هرچند مرتبط با ایدئولوژی حاکمیتی آنها باشد، خودداری کنند.
بررسی وضعیت نقض شدید حقوق بشر در مجمع عمومی و تلاش برای دموکراتیزاسیون ساختار داخلی دولتها، نشانگر قصد مجمع در مشارکت دادن عملی سازمان ملل در پایه گذاری نظم حقوقی جهانی انسان محور است. این نظر، وجدان بشریت است و شالوده اش بر ارزش های بنیادین انسانی استوار خواهد بود. پیدایش این نظر که انسان را محور اصلی خود قرار داده است در جهت هماهنگ سازی اقدامات دولتها برای اجرای یکسان مقررات جهان شمول حقوق بشر است. ضرورت پایه ریزی نظم حقوقی نوین بر این دلیل عقلی استوار است که هر عصری قانون خود را دارد و عصر حاضر نیز نمی تواند از این قاعده مستثنا باشد. چرا که نیازهای جامعه بین المللی وجود چنین نظمی را گریز ناپذیر می نمایند و اگر استانداردهای قدیمی را در مورد نظم حقوقی نوین جهانی اعمال کنیم، مرتکب اشتباهی بس بزرگ گشته ایم. مسلم است حقوق بین المللی سنتی قادر به جلوگیری از نقض شدید حقوق بشر در گوشه و کنار جهان نیست. ابهام مقررات مربوط به حقوق بشر در منشور، پیش بینی نشدن صریح ساز و کاری در آن برای تضمین رعایت حقوق بشر، و همچنین ناکافی بودن مکانیسم های خاص معاهده ای حقوق بشر را می توان از علل اقبال سازمان ملل به ساز و کارهای جدید دانست.
عملکرد مجمع عمومی نشان می دهد که در نظم جدید، دیگر دولت ها نمی توانند به طور مطلق در حمایت از حقوق بشر مورد اعتماد باشند. نظم نوین جهانی بر نظام های داخلی اثر خواهد گذاشت و هر اقدام یا تدبیر ناسازگار با خود را غیر معتبر می گرداند. ایجاد قواعد بین المللی جایگزین قانونگذاری داخلی در زمینه مقررات حقوق بشر خواهد شد و دیگر دولت سرزمینی تعیین کننده انحصاری موازین و معیارهای حقوق بشر در سرزمینش نیست. پیامد این، همانا فرسایش تدریجی اصل منع مداخله سازمان ملل در امور داخلی دولت هاست. با وجود این، نباید آن را به معنای کنار گذاشتن یکباره اصل منع مداخله سازمان ملل در امور داخلی دولت ها از مجموعه اصول منشور ملل متحد دانست، بلکه سازمان در صدد توجیه پذیر کردن اصل احترام به حاکمیت خواهد بود (همان، ۲۷۸).
دیگر ویژگی مهم نظم نو پدید انسان محور نهادینه شدن وجود مرجع ناظر بر وضعیت حقوق بشر در دولت ها است که در صورت لزوم، اقدام به مداخله – اگرچه در قالب غیر موسوم و در ماهیتی مسالمت آمیز – می کند. هم اکنون به طور عملی و بی آنکه سند الزام آور در این زمینه وجود داشته باشد، مجمع عمومی (و شورای حقوق بشر به عنوان رکن فرعی آن) عهده دار نظارت بر رفتار دولت ها با اتباع خود است. چرا که مجمع خود را نهاد ناظر بر رعایت تعهدات دولت ها در زمینه حقوق بشر می داند.
ساز و کارهای حمایتی شورای حقوق بشر اگرچه هنوز مراحل اولیه آزمون خود را سپری می کنند، از این ویژگی برخوردارند که با اعمال فشار بر دولت ها، آنها را وا می دارند سیاست های خود را مجدداً ارزیابی و تنظیم کنند و به اجرای حقوق بشر گردن نهند. در واقع شورا از این طریق در تلاش است با بررسی اجرای مقررات حقوق بشر از سوی تمام دولت ها، پوشش جهانی اجرای حقوق بشر را تضمین کند. (همان، ۲۷۹).
هرچند همانند گذشته دولت ها در صورت نقض حقوق بشر از سوی یک دولت دیگر؛ به طور یکجانبه و خودسرانه حق مداخله در امور داخلی دولت ناقض و نادیده گرفتن حاکمیت آن را ندارند، اما در نظم جدید تلاش بر این است که با تعدیل اصل منع مداخله، سایر دولت ها هم بتوانند در راستای اهداف و هماهنگ با فعالیت های سازمان ملل برای حمایت از حقوق بشر و متوقف کردن اقدامات دولت ناقض، اقدام کنند. چرا که از حیث عملی مجمع عمومی برای کارآمد و موثر کردن دخالت خود و رسیدن به اهدافش از جمله واداشتن دولت ناقض به متوقف کردن سرکوب و نقض حقوق بشر، نیازمند حمایت و یاری سایر دولت ها است. به عبارت دیگر برتری هنجارهای چهانی حقوق بشر، نه تنها موجب تعبیرهای جدید در مورد بند ۷ ماده ۲ منشور (منع مداخله سازمان ملل در امور داخلی دولت های عضو) است، بلکه همچنین اصل فرعی منع مداخله سایر دولت ها در امور داخلی یکدیگر را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. به علاوه دولتها با اعلام موافقت خود با تشکیل شورای حقوق بشر بر این واقعیت که اصول منع مداخله سازمان ملل در امور تحت صلاحیت ملی اعضا و منع مداخله دولتها در امور داخلی یکدیگر از اعتبار گذشته برخوردار نیست، صحه گذاشته اند.
فهرست نگارهها
عنوان صفحه
نگاره۱-۴- ایجاد شاخساره و پینه پس از گذشت ۸ تا ۱۰ هفته از مایه کوبی برای رقم
Rendz-Vous ۶۳
نگاره ۴-۴- نتایج آزمون PCR در رقم ’Rendz-Vous‘. وجود گیاهان تراریخت میخک با جفت آغازگرهای ژن GUS برای تأیید وجود این ژن. چاهک M نشانگر kb10، چاهک ۱ کنترل منفی، چاهک ۲ تا ۷ نمونه های مربوط به گیاهان تراریخت و چاهک ۸ و ۹ مربوط به گیاهان ناتراریخت…. ۶۶
کوتاههها
| ۶- بنزیل آمینو پیورین (۶-benzyl amino-9-(tetrahydropyran-2– yl)-9H-purine) | BAP |
| پیشبر ویروس موزائیک گل کلم (Cauliflower mosaic virus promotor) | CaMV 35S |
| آب دوبار تقطیر (Double distilled water) | DDW |
| توفوردی (۲و۴- دیکلروفنوکسی استیک اسید) (۲,۴-dichlorophenoxy acetic acid) | ۲,۴-D |
| اتیلن دیآمین تترا استیک اسید (Ethylene diamine tetra acetic acid) | EDTA |
| بتاگلوکورونیداز (β-Glucuronidase) | GUS |
| محیط کشت لوریا - برتانی (Luria-Bertani Medium) | LB |
- سولانوم فورجا( Solanum phureja) بیشتر در مناطق با آبوهوای گرم و بدون خطر یخبندان کشت میشود و این محصول در دامنه کوههای آند و در کشور اکوادور به دست میآید و دارای ۲۴ کروموزوم است.
- سولانوم اجانهیری(Solanum ajanhiri) در برابر یخزدن مقاوم است و در نواحی شمال بولیوی پرورش مییابد.
- سولانوم گونیوکالیکس(Solanum gonio calyx) در کشور پرو کشت میشود و گوشت آن زرد رنگ است.
- سولانوم جوزپزوکی(Solanum jospezuki) به یخزدگی مقاوم است. در قسمتهای مرکزی پرو و جنوب بولیوی کاشته میشود و دارای گل بنفش رنگ است.
- سولانوم چائوچا(Solanum chaucha) در قسمت مرکزی بولیوی و پرو کشت میشود.
- سولانوم کورتیلوبوم(Solanum curtilobum) در مناطق مرتفع بولیوی و پرو جنوبی رشد و نمو کرده و گلهای بنفش دارد.
- سولانوم توبروسوم(Solanum tuberosum) که در سراسر جهان کشت میشود، این گونه، خود دارای دو زیرگونه است:
الف- سولانوم آندیجنا(Solanum susp andigena) که در آمریکای مرکزی و جنوبی رشد میکند.
ب- سولانوم توبروسوم(Solanum susp tuberosum) که در سراسر جهان قابل کشت است (فلاحی،۱۳۷۶) .
۱-۸- مورفولوژی سیبزمینی
سیبزمینی گیاهی است علفی، یکساله، از گیاهان عالی گلدار، از رده دولپهایها و راسته پیوستهگلبرگان که دارای اندامهای زیر میباشد:
۱-۸-۱- ریشه
سیبزمینی دارای ریشههائی افشان میباشد، ابتدا ریشه باریکی را تشکیل میدهند و این ریشه های اولیه بهطور جانبی رشد کرده و تولید ریشه های جانبی را مینمایند. اگر چه بخش اعظم ریشه های سیبزمینی در عمق ۳۰ تا ۳۵ سانتیمتری خاک قرار دارند، ولی ممکن است نفوذ ریشه ها تا عمق ۱۷۰ سانتیمتری نیز ادامه پیدا کند. بههرحال نزدیک به ۸۰% فعالیت جذبی ریشه تا عمق حدود ۸۰ سانتیمتری خاک انجام میشود (سبحانی،۱۳۷۴). بوتههای حاصل از بذر حقیقی[۳]دارای یک ریشه راست و باریک هستند که از آن انشعابات جانبی به وجود میآید. بوتههای رشد یافته از غده در گره های ساقه های زیرزمینی و استولون تولید ریشه های نابجا میکنند. در سیبزمینی، ریشه ها عموما کمعمق هستند و با توجه به تنوع بافت خاک، ممکن است تا عمق ۲/۱ متری خاک رشد نمایند. ریشه در خاکهای درشت با بافت شنی و شنی رسی بسیار گسترده میشود (رضایی و سلطانی، ۱۳۷۵).
۱-۸-۲- استولون
استولونهای سیبزمینی، ساقه های افقی زیرزمینی هستند که معمولاً از پایینترین جوانههای زیر سطح خاک تشکیل میگردند و متورم میشوند. استولونها ممکن است از محل میانگرهها نیز طویل شده و در ناحیه انتهایی خود، غده را تشکیل دهند (صورتی زنجانی،۱۳۸۰). اندازه استولونها ممکن است کوتاه (۸-۱۰ سانتیمتر)، متوسط (۲۰ سانتیمتر) و یا بلند(۲۰-۴۰ سانتیمتر) باشد. رنگ آنها معمولاً سفید یا شیری است، اما گاهی در اثر وجود رنگیزه، آنتوسیانین به رنگ گوناگون دیده میشود. طول استولونها ویژگی مهمی در ارتباط با واریته سیبزمینی میباشد. انواع وحشی سیبزمینی دارای استولونهای طویلی هستند. یکی از اهداف اصلی بهنژادی در سیبزمینی، دستیابی به استولونهای کوتاه است. زیرا چنین رقمی معمولاً پرمحصول بوده و برداشت آن آسانتر خواهد بود. اگر استولونها با خاک پوشیده نشوند ممکن است به یک ساقه عمودی با شاخ و برگ معمولی تبدیل شود (لی[۴]،۱۹۸۵).
۱-۸-۳- ساقه
سیستم ساقهای سیبزمینی شامل ساقه های هوایی، استولونها و غدهها میباشد جوانه محوری برگ نیز ممکن است رشد کرده و تولید ساقه جانبی، استولون، گل آذین و در مواردی غده هوایی نماید (کریمیان و حمداللهزاده،۱۳۸۵). ساقه های هوایی در ابتدا ایستاده بوده و بعدها تمایل به خوابیدگی پیدا میکنند. ساقه زیرزمینی(استولون) نیز دارای انشعاباتی است که بر روی این انشعابات، برجستگیهای مخصوص وجود دارد که پس از گلدهی، این برجستگیها محل ذخیره نشاسته و سایر فراوردههای فتوسنتزی بوده و غدهها را تشکیل میدهند (خواجه پور،۱۳۸۳). ساقه های هوایی سیبزمینی، ضخیم، مستقیم و زاویهدار هستند که برش عرضی عموما توخالی و سهگوش میباشند (کوچکی و همکاران،۱۳۷۲).
۱-۸-۴- برگ
برگهای سیبزمینی بهصورت متناوب بر روی ساقه قرار گرفتهاند و دارای برگچههای عمدتا کوچک تخممرغی شکل و کرکدار است. تنوع زیادی در تعداد برگچهها، رنگ و… در بین ارقام مختلف سیبزمینی وجود دارد. همچنین فرم برگ اساسا میتواند در اثر طول روز و حرارت تغییر نماید (صورتی زنجانی،۱۳۸۰). رنگ برگ از سبز روشن تا سبز تیره فرق میکند. برگ بالغ شامل دمبرگ، برگچه انتهایی، برگچههای جانبی و برگچههای ثانویه است (شهبازی و همکاران،۱۳۸۲).
۱-۸-۵- غده
غده همان ساقه تغییر شکل یافته و متورم است که اندام اصلی ذخیره کننده در گیاهانی مانند سیبزمینی را تشکیل میدهد (کریمیان و حمداللهزاده، ۱۳۸۵). معمولاً فرم غدهها تحت تاثیر ژنوتیپ و محیط بوده و در خاکهای شنی، گرد و در خاکهای سنگین، کشیده و بیضوی و در خاکهای سنگریزهدار، نامتقارن است (مهتدی نیا،۱۳۷۴). اندازه غدهها به واریته سیبزمینی، خاک و شرایط آبوهوایی بستگی دارد. غدهها از لحاظ شکل متفاوت هستند ولی غالباً گرد، تخممرغی یا کشیده میباشند. پوست آنها ممکن است صاف، ناهموار یا خشن باشد. معمولاً غدهها به رنگ سفید، قرمز، ارغوانی یا زرد دیده میشوند. غدهها حاوی۸۰-۷۵ درصد آب، ۲۰- ۱۲درصد نشاسته، ۲-۵/۱ درصد پروتئین، ۳-۲ درصد الیاف و مواد معدنی هستند (کوچکی و همکاران،۱۳۷۲). رنگ گوشت غده سیبزمینی بسته به رقم و شرایط آبوهوایی از خاکستری، سفید، کرم، زرد و قرمز فرق میکند. در غدههائی که رنگ آنها سفید است، حاوی نشاسته زیاد و پروتئین کمتر و برعکس غدههایی که گوشت آنها زرد باشد، پروتئین بیشتر و نشاسته کمتر دارند (مهتدینیا، ۱۳۷۴). در یک برش عرضی از غده به ترتیب از خارج به داخل، قسمت های پوست، کورتکس، سیستم آوندی، پارانشیم ذخیره ای و مغز قابل تشخیص است(ملکوتی، ۱۳۷۴).
۱-۸-۶- گلآذین، میوه و گل
گلآذین سیبزمینی بصورت گرزن و گلها خوشه ای و انتهائی میباشد. گلها دوجنسی و یکپایه بوده ولی اندامهای نرو ماده از هم جدا میباشند. همه ارقام سیبزمینی تولید گل مینمایند ولیکن در اثرعوامل ژنتیکی (عمدتا رقم) و عوامل محیطی، بسیاری از گلها قبل از باز شدن میریزند. میوه حاصل از گردهافشانی از نوع سته بوده که مصرف غذایی ندارد. هر میوه حداکثر قطرش ۲ سانتیمتر بوده و به طور متوسط دارای ۴۰۰- ۲۰۰ عدد بذر حقیقی میباشد (صورتی زنجانی، ۱۳۸۰).رنگ گلها متفاوت است ولی بیشتر به رنگ سفید، کبود، ارغوانی و بنفش مایل به آبی دیده میشود (کوچکی و همکاران، ۱۳۷۲).
۱-۹- اهداف اجرای این طرح
شناخت صفات موثر بر تولید و عملکرد میتواند در برنامههای اصلاحی و مدیریت مزرعه کاربرد داشته باشد. همچنین با در نظر گرفتن همبستگی بین صفات میتوان از آنها به عنوان ملاکهای انتخاب ارقام مناسب در مزرعه بهره برد. ضریب همبستگی رابطه متقابل صفات مختلف گیاهی و صفاتی که مبنای انتخاب برای اصلاح عملکرد میباشند را مشخص میکند. اگر همبستگی بین عملکرد و یک صفت به علت اثر مستقیم صفت باشد، میتوان آن صفت را به منظور اصلاح عملکرد انتخاب نمود، اما اگر همبستگی به صورت غیرمستقیم باشد در آن صورت عمل انتخاب را باید برروی صفتی انجام داد که باعث اثر غیرمستقیم شده است ضمنا انتخاب صفات کمی بعد از دورگگیری به علت تداخل اثرات محیطی و ژنتیکی کار مشکلی بوده و میزان موفقیت در انتخاب بستگی به اثرات ژن و وراثتپذیری صفات انتخاب شده دارد.
اهداف اصلاحی در میان کشورهای مختلف متفاوت میباشد ولیکن در تمامی برنامهها احتمالا انتخاب برای عملکرد بالا، رسیدگی و دوره خواب مناسب، مشخصاتی از غده که روی کیفیت و مناسب بودن آنها برای مصارف خاص مؤثر باشند و مقاومت به استرسهای زنده و غیرزنده درنظر گرفته خواهد شد. اهداف اصلاحی سیبزمینی همچنین میتواند شامل صفاتی باشد که ارزش صادراتی آن را افزایش دهد. در این خصوص واریتههای جدید میبایست برای صفات مختلف کشور هدف نیز مورد ارزیابی قرار گیرند. از نکات کلیدی که یک اصلاحگر میبایست در تصمیمگیریها مدنظر داشته باشد عبارتند از: ژرمپلاسم و روش اصلاحی مورد استفاده، روش تکثیر ارقام اصلاح شده (رویشی یا از طریق بذر حقیقی سیبزمینی)، امکان تغییر ژنتیکی ارقام اصلاحی و چگونگی دستیابی به مقاومت پایدار در مقابل آفات و بیماریها (استریک و ورسما [۵]، ۱۹۹۹و بنربال و همکاران [۶]، ۲۰۰۳).
شناسایی بهترین کلونها و بهدنبال آن معرفی آنها بهعنوان رقم مناسب برای هرمنطقه بایستی بهعنوان جزء اولیه در اولویت مدیریت زراعی قرار گیرد، زیرا با وجود بهبود سایر عوامل زراعی و موثر در تولید و در صورت نداشتن کلون و ارقام مناسب منطقه نمیتوان انتظار عملکرد بالا و کیفیت مناسب را داشت. غالبا ارقام جدید بهدلیل اینکه عملکردشان در آزمایشات مقایسه عملکرد ارقام، بیشتر از ارقام متداول بوده، معرفی میگردند. ارقام جدید امکان دارد از نظر عملکرد با ارقام قدیمی مشابه باشند ولی از نظر کیفیت و امکان فراوری نسبت به ارقام قدیمی برتری دارند. در انتخاب و دستیابی به ارقام برتر، شناخت صفات، توارثپذیری و رابطه آنها با یکدیگر میتواند به محقق در رسیدن به هدف یاری نماید و باعث تسریع مراحل ارزیابی گردد. لذا در این تحقیق تعیین همبستگی، توارثپذیری عمومی و روابط بین صفات از اهداف مهم اجرای پروژه بود که متعاقب آن کلونهای برتر از نظر عملکرد، رنگ گوشت و فرم غده جهت مصارف خوراکی و کلونهای مناسب فرآوری (ماده خشک، وزن مخصوص و قند احیای مناسب) شناسایی گردیدند. ضمنا تعیین قرابت بین کلونها بر اساس خصوصیات فنوتیپی نیز صورت گرفت تا درصورت نیاز برای جایگزینی کلونها و یا استفاده در برنامههای اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.
۲– بررسی منابع
۲-۱ تنوع صفات زراعی در گیاه سیبزمینی
برای ارزیابی و گروهبندی، تنوع صفات، شاخص بسیار مهمی میباشد، ازجمله عواملی که میتوان با آن تنوع موجود را برآورد کرد ضریب تغییرات (C.V.[7]) میباشد، صفاتی که دارای C.V. بالاتر میباشند از تنوع بالاتری نیز برخوردار میباشند. لذا با بهره گرفتن از ضریب تغییرات میتوان تنوع موجود بین مواد مورد بررسی را برای هر صفت تعیین و از آن در برنامههای اصلاحی بهره برد ضمنا وجود تنوع بیشتر امکان دسترسی به ارقام سازگار را افزایش میدهد. فرشاد فر(۱۳۷۶) عنوان نمود مقدار تنوع موجود در گونه های گیاهی مبنای انتخاب مؤثر ارقام را فراهم میآورد و تغییرات ژنوتیپی مربوط به تفاوت ژنوتیپی میان افراد در داخل یک جمعیت بوده که هدف عمده اصلاح نباتات میباشد. در همین راستا دهدار (۱۳۸۱) خواص کمی و کیفی تعداد هفت رقم سیبزمینی در کشت پاییزه را بررسی کرد و بیان داشت که از لحاظ صفات عملکرد غده، متوسط وزن تر غده، متوسط تعداد غده در هر بوته و متوسط تعداد ساقه اصلی درهر بوته بین ارقام اختلاف معنیدار درسطح احتمال ۱% وجود داشت و رقم آریندا و دیامانت از لحاظ عملکرد کل، متوسط وزن وتعداد غده در هر بوته و متوسط تعداد ساقه اصلی درهربوته نسبت به ارقام دیگر برتری داشتند. پرویزی (۱۳۸۵) بهمنظور دستیابی به ارقامی از سیبزمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، آزمایشی در دو گروه زودرس و دیررس در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان اجرا کرد و ۱۲ صفت کیفی و کمی را اندازه گیری نمود، نتایج نشان داد ارقام مورد مطالعه در هر دو گروه آزمایشی از نظر زمان کسب ۵۰% جوانهزنی، تاریخ غدهزایی، تاریخ پوشش کامل، طول دوره گلدهی، زمان گلدهی، ارتفاع گیاهان در زمان گلدهی، زمان غدهزایی، تعداد ساقه در بوته، زمان رسیدگی، عملکرد کل، درصد مادهخشک غده اختلاف معنیداری در سطح ۱% داشتند. از نظر عملکرد کل غده، ارقام مارفونا، آریندا، فرسکو و سانته در گروه ارقام زودرس تا میانرس و ارقام بلینی، کلمبوس، جولیانس، ساتینا و تیماته نسبت به دیگر ارقام برتری نسبی نشان دادند. پرویز و همکاران[۸] (۲۰۰۲) درصد جوانهزنی و تعداد شاخه در ساقه، واریتههای گیگانت، وادا، میراکل، فامبو و آرکولا را در فیصلآباد پاکستان بررسی کردند و نشان دادند که درصد جوانهزنی در واریتههای فوق اختلاف معنیداری داشتند و رقم فامبو بالاترین درصد جوانهزنی همچنین رقم وادا بیشترین شاخه در ساقه را داشت. خان و همکاران[۹] (۲۰۰۰ و ۲۰۱۱) عملکرد ۳۶ رقم مختلف سیبزمینی را در عمان در دو زمان کشت (۱۵ و ۷ نوامبر)، مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که تفاوت قابلتوجهی در عملکرد غده میان ارقام در هر دو زمان کاشت وجود داشت، در تاریخ کاشت اول، ارقام ۹۱-۲-۰۱، بیداند و ۸۵-۲-۵۰۱ بالاترین عملکرد را داشتند، در حالیکه ارقام سیکلون، میراکل و پیمان پایینترین عملکرد را داشتند. در تاریخ کاشت دوم، بیداند بالاترین عملکرد و رقم۹۰-۴۰-۱ کمترین عملکرد را داشت. کلینتون و همکاران[۱۰] (۲۰۰۲) شش رقم سیبزمینی آلتوراس، رنجرروست، روستبوربانک، شپودی، اماتیلاروست ، والواروست و پنج کلون را در شش زمان برداشت از نظر عملکرد غده و اندازه غده و کیفیت فراوری مقایسه کردند. در این آزمایش ارقام روستبوربانک، شپودی و رنجر بهعنوان شاهد در نظر گرفته شدند و نتایج نشان داد که ارقام اماتیلاروست و والواروست عملکرد و کیفیت فرآوری بهتری نسبت به ارقام روستبوربانک، شپودی و رنجرروست داشتند. الفنش و همکاران[۱۱](۲۰۱۱) بهمنظور بررسی محیط رشد و کیفیت چیپس پنج رقم سیبزمینی شیرو، زمن، بداسا، گابیسا و هرچاسا ارقام را در سه منطقه شرقی اتیوپی کشت کردند و نشان دادند که بالاترین مقدار ماده خشک ( ۳۳/۲۷% ) و وزن مخصوص (۱۱/۱ گرم بر سانتیمتر مکعب) مربوط به رقم هرچاسا و کمترین مقدار ماده خشک (۳۳/۲۰%) و وزن مخصوص (۰۷۸/۱ گرم بر سانتی متر مکعب ) مربوط به رقم زمن بوده و تمام ارقامی که در سه منطقه کشت شده و دارای ماده خشک بیشتر از ۲۰% و وزن مخصوص ۰۷/۱ بودند و برای فرآوری چیپس مناسب میباشند. یقبانی و محمد زاده (۱۳۸۵) شش رقم دراگا، مارفونا، سانته، ریبارکا، کنکورد و آگریا را در ایستگاه کشاورزی گرگان کشت کرده و تحت مدیریت زراعی یکسان قرار دادند. پس از برداشت، درصد ماده خشک، نشاسته و قند نمونه ها را اندازه گیری کردند. درنتیجه رقم کنکورد بیشترین درصد مادهخشک و رقم دراگا کمترین درصد ماده خشک را داشتند. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را بین ارقام مختلف در مورد این ویژگی نشان داد. میزان فسفر، ویسکوزیته و اندازه گرانول نشاستههای سیبزمینی اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند و همگی بیشتر از نشاسته گندم بودند ولی میزان آمیلوز و پروتئین در نشاستههای ارقام فوق تفاوت معنیداری نداشتند. صمدی فروشانی و همکاران (۱۳۸۸) به منظور دستیابی به ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، ارقام گولیات، ونوس، لوتسا XL، ویرگو، ماتادور، پرونتو، والتا، وردی، آندانته، وستلیدمون و دو شاهد آگریا و سانته را در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات سبزی و صیفی و حبوبات آبی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج کشت کردند. طبق بررسیهای انجام شده، صفات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد، خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کیفیت چیپس بین ارقام فوق تفاوت معنیداری داشتند. ارقام ویرگو، لوتسا XL، والتا، سانته و ماتادور تعداد غده خوراکی در هکتار بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند. ارقام ویرگو، لوتسا XL، ماتادور، گولیات، ونوس، آگریا، سانته و وستلیدمون نسبت به بقیه ارقام عملکرد غده خوراکی، عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش بیشتری داشتند. ارقام وردی، اگریا، ماتادور و گولیات نسبت به بقیه ارقام قندهای احیاءکننده کمتری داشتند. ارقام آگریا، والتا، ماتادور و وستلیدمون نسبت به بقیه ارقام درصد پروتئین غده بیشتری داشتند و همچنین ارقام وستلیدمون، پرونتو، ویرگو و وردی وزن مخصوص غده، ماده خشک غده و درصد نشاسته بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند و در نهایت ارقام سانته، لوتسا XL، آگریا، پرونتو، گولیات، آندانته و والتا کیفیت چیپس بالایی داشتند. حسنپناه و همکاران (۲۰۱۱) برای بررسی عوامل موثر بر کیفیت پخت سیبزمینی، ماده خشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص، فرانچ فرز، رنگ و کیفیت چیپس، نوع پخت، ثبات بافت و طعم سه کلون ۳-۳۹۷۰۰۹، ۲- ۳۹۷۰۸۲ و ۶- ۳۹۶۱۵۶ و سه رقم آگریا، مارفونا و ساوالان را اندازه گیری کردند، نتیجه تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین ارقام و کلونها درخصوص عملکرد غده، مادهخشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص، رنگ و کیفیت چیپس با کاهش قند احیاء وجود داشت. سه کلون نامبرده و رقم ساوالان دارای بالاترین عملکرد بودند و بالاترین مادهخشک و درصد نشاسته و وزن مخصوص مربوط به کلونهای ۶- ۳۹۶۱۵۶ و۳-۳۹۷۰۰۹ و رقم ساوالان بود. فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بهمنظور پیدا کردن ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و سازگار در کشت پاییز، در منطقه جیرفت، طی آزمایشی ارتفاع بوته، قطر بوته، طول استولون، تعداد ساقه، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، درصد مادهخشک، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک چند رقم مختلف را اندازه گیری کردند و نتیجه گرفتند بین ارقام مورد بررسی برای صفات فوقالذکر تفاوت معنیدار وجود داشت و در نتیجه رقم سانته، ورگو و ساتینا بیشترین عملکرد غده و رقم مورن دارای کمترین عملکرد غده بود. حسنآبادی ( ۸۸ – ۱۳۸۷) بهمنظور معرفی ارقام جدید سیبزمینی، ۱۱ کلون امیدبخش سیبزمینی همراه با سه رقم شاهد (آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) را در پنج منطقه کرج، اردبیل، خراسان، اصفهان و همدان مورد بررسی قرار داد. نتایج بررسیهای انجام شده نشان داد که بین کلونها برای صفات مادهخشک، عملکرد، رنگ سرخشده و کیفیت خوراکی تفاوت زیادی وجود داشت. کلونهای پرمحصول و پایدار ۳۹۷۰۹۷-۱۴ و ۳۹۷۰۶۹-۲ جهت معرفی رقم انتخاب شدند. وی طی آزمایش دیگری به منظور معرفی ارقام جدید سیبزمینی ۲۹ کلون امیدبخش همراه با سه رقم شاهد (آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) در پنج منطقه مورد بررسی قرار داد. بر اساس شاخصهای ارزیابی شده تنوع زیادی برای صفات مادهخشک، عملکرد، رنگ سرخ شده و کیفیت خوراکی وجود داشت. کلونهای ۳۹۷۰۸۲-۲، ۳۹۷۰۸۲-۱۰ و ۳۹۷۰۹۷-۲ عملکرد قابلفروش بالاتری داشته و در صفات مربوط به کیفیت، بهتر یا مشابه ارقام شاهد بودند. همچنین حسنآبادی ( ۸۸ – ۱۳۸۷) در سال ۱۳۸۹، ۵۵ کلون سیبزمینی به دست آمده از برنامههای مختلف اصلاحی را با یک رقم شاهد به نام آگریا از نظر صفات کمی و کیفی در منطقه کرج، مقایسه نمود. نتایج تجزیه واریانس عملکرد غده نشان داد که بین تیمارها در سطح احتمال ۱% اختلاف معنیدار وجود داشت. موسیپور گرجی و همکاران (۲۰۰۹) بهمنظور بررسی صفات کمی و کیفی کلونهای سیبزمینی بر اساس رنگ پوست، رنگ گوشت، شکل غده و عملکرد، ۴۵ کلون سیبزمینی به همراه انواع شاهد از قبیل آگریا، سانته، دزیره پوستقرمز و سفید را کاشته و تعداد ساقه، قطر ساقه، وزن خشک، رنگ چیپس، تردی چیپس و مقبولیت کلی چیپس را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که اختلاف قابل توجهی بین کلونها و شاهد برای عملکرد، تعداد ساقه و قطر ساقه وجود داشت. حسنپناه و همکاران (۲۰۰۹) آزمایشی برای تعیین مناسبترین تاریخ کاشت برای کشت سیبزمینی ارقام ساوالان و آگریا در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی اردبیل انجام دادند. در این آزمایش ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، عملکرد کل، عملکرد قابلفروش، تعداد و وزن هر بوته در طی دوره رشد اندازه گیری شد. نتیجه تجزیه و تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد غده، تعداد غده در هر بوته و وزن غده در بوته وجود داشت و رقم ساوالان عملکرد کل و قابلفروش بالایی داشت. پاندیتا و همکاران[۱۲] (۱۹۸۰) در بررسیهای خود بر روی ۸۱ ژنوتیپ سیبزمینی عنوان داشتند دامنه تنوع برای کلیه صفات (عملکرد کل در گیاه، تعداد غده در گیاه، میانگین وزن غدهها، ارتفاع گیاه، تعداد ساقه در پشته، تعداد گیاه استقرار یافته) بسیار بالا بود. بالاترین ضریب تغییرات مربوط به تعداد غده در گیاه و متعاقب آن عملکرد گیاه بود. ناتسون[۱۳] (۲۰۱۲) میزان نشاسته ارقام مختلف سیبزمینی را طی عمل انبارداری مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که اولا تفاوت بین ارقام بیشتر از تفاوت روش و مدت انبارداری بر روی نشاسته تاثیر گذاشت و ثانیا میزان نشاسته از دست رفته در هفته اول انبارداری بیشتر بود و بهمنظور بهحداقل رساندن از دست دادن عملکرد نشاسته در طول ذخیرهسازی میبایست گونه های سیبزمینی خوب را انتخاب کرد و آنها را برداشت و در زمان و شرایط مناسب، بهمنظور جلوگیری از آسیبهای مکانیکی، انبار کرد. شارما و پراساد[۱۴] (۲۰۰۹) هفت رقم سیبزمینی را در هند مورد ارزیابی قرار دادند و مشاهده کردند که ارتفاع گیاه، تعداد غده و تعداد برگ در گیاه در رقم کوفریسیندهوری بالاتر از سایر ارقام بود. همچنین تولید وزن خشک کل گیاه در رقم کوفریچاندراموخی بالاتر بود. رقم کوفریچاندراموخی ماده خشک غده بالا و رقم کوفریجیوتی ماده خشک غده کمتری داشت. امینی و آگاهی(۱۳۸۴) آزمایشی بر روی ۴ رقم سیبزمینی انجام دادند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام از لحاظ صفات ارتفاع بوته، تعداد غده در هر بوته، وزن خشک غده، وزن تر غده، میزان غده تر در واحد سطح، میزان غده خشک در واحد سطح و تعداد ساقه های فرعی اختلاف بسیار معنیداری وجود داشته است که حاکی از وجود تنوع بالای بین ارقام بود، در مقایسه میانگین تیمارها که به روش دانکن انجام گرفت مشخص شد که در بیشتر مقایسات تیمار کنکورد برترین تیمار بوده و اختلاف معنیداری با دیگر ارقام نشان داد. بیاتی (۱۳۸۱) بهمنظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان، در همدان اجرا کرد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس بر روی ۵۰ صفت نشان داد که ژنوتیپهای مورد مطالعه در تمامی صفات دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد بودند که میتواند نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالای ژنوتیپها باشد. دهدار و همکاران (۱۳۸۴) آزمایشی را در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام دادند و یادداشتبرداریهای مربوط به صفات مختلف در مراحل مختلف رشد گیاه شامل تاریخ کاشت، تاریخ رسیدن به پوشش سبز کامل، تعداد بوته در هر کرت، زمان غده بستن، تعداد ساقه های اصلی در هر بوته، قطر ساقه های اصلی، وزن غدههای هر بوته، تعداد غده در بوته، عملکرد در واحد سطح و زمان رسیدن را انجام دادند و نتیجه گرفتند ارقام آلمرا، ساتینا، D79 و مارادونا به ترتیب با میزان عملکرد غده ۰۵/۳۴، ۲۷/۲۸، ۱۳/۲۸ و ۳۰/۲۵ تن در هکتار در کلاسهای a ، b،b و c قرار گرفتند. رقم آگریا به عنوان شاهد منطقه با میزان عملکرد غده ۶۰/۲۴ تن در هکتار در کلاس cd قرار گرفت.
۲-۲ – خصوصیات فیزیکوشیمیایی غده
خصوصیات فیزیکوشیمیایی غده سیبزمینی یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در کیفیت و بازارپسندی سیبزمینی میباشد و از نظر مصارف سیبزمینی شاخص عمدهای است، لذا بررسی آن از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. یکی از مهمترین پارامترهای کیفی در فرآوردههای سرخ شده سیبزمینی که بهطور زیاد به ذائقه مصرف کننده وابسته است، رنگ چیپس است (سگنینی و همکاران[۱۵]، ۱۹۹۹). عاملهای دیگری که باید بهعلت کاهش دادن خصوصیات حسی و کیفیت سالم در چیپس،کنترل شوند، مقدار روغن جذبشده در حین سرخ شدن و فرایند پس از آن است که موجب ایجاد تیرگی در چیپس میشود. مطالعات زیادی نشان داده است که بیشترین روغن در مناطقی که از شدت سرخ شدگی قهوهای شدهاند، محدود میگردد (بوچون و همکاران[۱۶]، ۲۰۰۴٫، ریماک برنکیک و همکاران[۱۷]، ۲۰۰۴). نقاط تیره و قهوهای بهعلت نواقص طبیعی و آسیبها در غده ظاهر میشوند که بلافاصله توسط مصرفکننده تشخیص داده میشود (مندوزا و همکاران[۱۸]، ۲۰۰۷). خصوصیات فیزیکوشیمیایی تحت تاثیر اثر متقابل ژنوتیپ و محیط میباشد و ارقام مختلف واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. در همین راستا عینافشار و همکاران (۱۳۸۰) ارقام سیبزمینی استانهای فارس، گلستان و خراسان را مقایسه نموده و گزارش کردند که در استان فارس رقم آگریا برای استفاده در صنایع تبدیلی نسبت به دیامانت و پیکاسو اولویت دارد و در استان گلستان رقم کوزیما نسبت به دراگا برای فرآوری و دراگا برای انبارداری مناسبتر است درصورتیکه در استان خراسان، آئولا برای فرآوری بهتر است. تاکاهیرو و همکاران[۱۹] (۲۰۰۴) در مطالعهای تاثیر زمان برداشت بر خصوصیات نشاسته چندین واریته سیبزمینی را بررسی کردند و عنوان کردند که برداشت دیرهنگام سبب افزایش میانگین اندازه گرانول، میزان فسفر و ویسکوزیته و کاهش مقدار آمیلوز میشود. حسنآبادی و همکاران (۱۳۸۲) صفات کمی و کیفی ارقام مناسب مصارف مختلف فرآوری سیبزمینی را بررسی و اعلام کردند که ارقام هرتا، آلس و آئولا بهترتیب بالاترین درصد ماده خشک را داشتند. در این آزمایش بیشترین مقدار قند احیاکننده در رقم سرناده و کمترین آن در رقم کاردینال مشاهده گردید. این محققان با توجه به مجموعه صفات زراعی و کیفیت خوراکی ارقام مورد بررسی، رقم کوراس را برای استخراج نشاسته، ارقام سانته، آئولا، آگریا، میریام، پرمیر و کاسموس را برای تولید چیپس و ارقام آئولا، آگریا، دزیره، دیامانت و میریام را برای فرنچ فرایز معرفی کردند. دخانی و ربیعی (۱۳۸۰) در مطالعهای میزان قندهای احیاکننده را در سه رقم مورن، مارفونا و آگریا اندازه گیری کرده و دریافتند که در دوران انبارداری رقم آگریا میزان قند احیاکننده پایینتری نسبت به بقیه داشته و دارای بیشترین ماده خشک است درنتیجه این رقم را برای فرآوری (چیپس و پودر سیبزمینی) توصیه کردند. لی و همکاران[۲۰] (۲۰۰۶) اظهار داشتند ترکیبات سیبزمینی با توجه به رقم، منطقه رشد و رژیم کودی متفاوت است. درصد نشاسته در سیبزمینی با توجه به رقم و منطقه رشد، دامنه ای از ۶۶ درصد تا ۸۸ درصد در ماده خشک دارا میباشد. سوگمارک و همکاران[۲۱] (۲۰۰۲) گزارش کردند درصد و خصوصیات نشاسته در ارقام یکسان از سالی به سال دیگر متفاوت است. پندی و همکاران[۲۲] (۲۰۰۲) پتانسیل فرآوری ارقام جدید کوفریچیپسونا–۱، کوفریچیپسونا–۲ و کوفریجیوتی را در چهار منطقه آبوهوایی هند بررسی کردند، در مقایسه با ارقام دیگر، کوفری چیپسونا–۱ و ۲ چیپس با کیفیت بهتر و رنگ روشنتر ایجاد کردند و درصد چیپس قهوهای آنها کمتر بود. بلنکینوسوپ و همکاران[۲۳] (۲۰۰۲) طی چهار سال، ترکیبات غده سیبزمینی را در دمای پایین بررسی کردند و نتیجه گرفتند که همبستگی رنگ چیپس و قند احیاکننده مثبت بود، تجزیه رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که ارتباط هر عامل با رنگ چیپس بسیار متفاوت بوده و به رقم و شرایط محیطی بستگی دارد. هبیسن و همکاران[۲۴] (۲۰۰۳) خصوصیات فرآوری، انبارداری و مقاومت به بیماری شش رقم سیبزمینی، شامل ال ۹۰/۲۳۵، اینوویتور، لیدیکلایر، فونتان، سانبیم و لیدیاولمپیا را بررسی و با ارقام استاندارد ابا و ارنتسلوز مقایسه کردند درنتیجه اینوویتور، لیدیکلایر و فونتان را به لیست ارقام قابلتوصیه اضافه کردند. لیدیکلایر بهدلیل پایین بودن قند احیاکننده آن، کیفیت چیپس، مقاومت بالا و خواص انبارداری خوبی داشت. رقم اینوویتور دارای فرم خوب و رقم فونتان دارای راندمان بالا، نشاسته خوب، قابلیت نگهداری بالا و کیفیت فرآوری بالا برای چیپس بودند. آپریانیتا و همکاران[۲۵]( ۲۰۰۹) خواص فیزیکی و شیمیایی آرد و نشاسته استخراج شده از سیبزمینی، تارو، یام و سیبزمینی شیرین را در استرالیا مورد بررسی قرار دادند و مشخص کردند که هر یک از غدههای مختلف ممکن است برای برنامههای کاربردی خاص در فرآوری مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرند. خمیر سیبزمینی شیرین با عبور نور بالای ۳۰ درصد استخراج شد، درحالیکه در دو غده دیگر (سیبزمینی و تارو) استخراج خمیر در کمتر از ۱۰ درصد نور بدست آمد. نتایج نشان داد که رقم تارو بیشترین ویسکوزیته را داشت درحالیکه آرد و نشاسته یام در برابر حرارت و ضربات مکانیکی پایدار بودند. دارایی گرمهخانی و همکاران (۱۳۸۷) خواص فیزیکوشیمیایی سه رقم سیبزمینی (آگریا، ساتینا و کنبک) استان گلستان را مطالعه و تاثیر این پارامترها بر کیفیت خلال نیمهسرخشده بررسی کردند. نتایج آماری نشان داد که بین میزان مادهخشک غدههای سه رقم اختلاف وجود داشت که بیشترین و کمترین مقدار مادهخشک بهترتیب مربوط به رقم کنبک و ساتینا بود. همچنین بیشترین میزان نشاسته، ساکارز و انرژی در رقم ساتینا و کمترین مقدار نشاسته و انرژی مربوط به رقم آگریا بود و رقم کنبک نیز نسبت به دو رقم دیگر دارای کمترین مقدار ساکارز بود و اختلاف میزان نشاسته، ساکارز و انرژی، سه رقم سیبزمینی با یکدیگر معنیدار بوده و بیشترین و کمترین مقدار چربی به ترتیب در خلالهای ارقام آگریا و ساتینا مشاهده شد. میزان مادهخشک خلالهای حاصل از سه رقم با یکدیگر اختلاف معنیدار داشتند و بالاترین میزان مادهخشک در خلالهای رقم آگریا مشاهده شد. بالاترین و پایینترین مقدار نیروی برشی به ترتیب مربوط به خلالهای رقم آگریا و کنبک بود. براساس نتایج این تحقیق سیبزمینی رقم کنبک با داشتن مادهخشک و وزن مخصوص مناسب و قندهای احیاءکننده پایین در مقایسه با دو رقم دیگر، هنگام تولید فرنچ فرایز و چیپس به لحاظ بافت، رنگ، مادهخشک و میزان جذب روغن محصول بهتری تولید کرده و لذا این رقم را به عنوان رقم مناسب جهت فرآوری و تولید محصولات سرخ شده توصیه کردند. کائور و همکاران[۲۶] (۲۰۰۲ ) اثر عمل بلانچ و درجه حرارت سرخ کردن (۱۲۰، ۱۵۰، و ۱۸۰ درجه سانتی گراد) در حفظ رطوبت، جذب روغن و نیروی شکست از تراشههای تهیه شده از پنج رقم سیبزمینی کوفریچیپسونا-۱، کوفریچیپسونا-۲، کوفریچندهارموخی، کوفریجیوتی و کوفری لائوکار در درجه حرارتهای مختلف (۴، ۸، ۱۲، ۱۶و ۲۰ سانتیگراد) که به مدت ۱۲۰ روز انبار شدند، را بررسی کردند. در میان این ارقام تراشههای کوفریجیوتی بالاترین رطوبت، نیروی شکست و جذب روغن را نشان داد درحالیکه کوفریچیپسونا-۱ میزان حداقل را نشان داد. نتایج این بررسی نشان داد که عمل بلانچ کردن، حفظ رطوبت و نیروی شکستگی و کاهش جذب روغن در تراشه را افزایش داد. تراشه سرخ شده در ۱۲۰ درجه نیروی شکستگی کمتر و حفظ رطوبت بالاتر و جذب روغن بیشتری را نشان داد، در حالیکه برای تراشههای سرخ شده در ۱۸۰ درجه سانتیگراد نتیجه معکوس بود. چیپسهای بدست آمده از سیبزمینیهای انبار شده در ۴ و ۸ درجه سانتیگراد رطوبت بالاتری را حفظ کرده و روغن بیشتری را جذب کردند، در حالیکه چیپسهایی که از سیبزمینی ذخیره شده در ۱۲، ۱۶، و ۲۰ درجه سانتیگراد بهدست آمده بودند رطوبت پایینتری را حفظ کرده و روغن کمتری را جذب کردند، بین جذب روغن و نیروی شکستگی در تراشههای تهیه شده از سیبزمینیهای ذخیره شده در ۴ و ۸ درجه سانتیگراد در مقایسه با سیبزمینیهای ذخیرهشده در ۱۶ و ۲۰ درجه سانتیگراد، رابطه خطی مثبت وجود داشت. فرناندز و همکاران[۲۷] (۲۰۱۰) برای بررسی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کیفیت سرخ کردن غده سیبزمینی پنج رقم سیبزمینی آگاتا، آستریکس، آتلانتیک، مارکیز و موندیال را در برزیل کاشتند و نشان دادند که ارقام موندیال و آگاتا برای تازهخوری مناسب بودند، بهطوری که آنها را میتوان برای تهیه پاستا و غذاهای پخته شده توصیه کرد. رقم مارکیز توانایی پخت و پز دوباره را نشان داد، بهعنوان مثال، برای تهیه ماکارونی و سرخ کردن مناسب بود. با اینحال، ارقام آتلانتیک، آستریکس و مارکیز قابلیت سرخ کردن خوبی را داشتند و رقم مارکیز، چیپسهای زرد رنگ مناسبی تولید کردند. شجاعی علیآبادی و همکاران (۱۳۸۷) نمونه های چیپس سه رقم آگریا، سانته و امیدبخش را در دمای ۱۸ درجه سانتیگراد بمدت ۱۵/۴ دقیقه تهیه کردند و نشان دادند که نمونه های چیپس تهیه شده از ارقام مختلف سیبزمینی از نظر مقدار قندهای احیاکننده، آسپاراژین و اکریلامید، با هم تفاوت معنیداری داشتند، بیشترین مقدار قند احیاکننده در رقم سانته سپس به ترتیب در ارقام آگریا و امیدبخش مشاهده شد. رقم امیدبخش دارای بالاترین مقدار آسپاراژین نسبت به دو رقم دیگر بود اما از نظر آماری، اختلاف غلظت آسپاراژین در ارقام آگریا و سانته، معنیدار نبود. بیشترین مقدار اکریلامید در نمونه های تهیه شده از رقم سانته و کمترین آن از رقم امیدبخش بهدست آمد. فریتاس و همکاران[۲۸] (۲۰۱۲) کیفیت فرآوری سه کلون سیبزمینی آستریکس[۲۹]، اسمینیا[۳۰] ۳ - ۷۹۳۱۰۱ و میسااوکه[۳۱] در طول فصل رشد در بهار و پاییز و انبار شده در ۴، ۸، ۱۲، یا ۲۵ درجه سانتیگراد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که کلونهای بهاره، دوره خواب کوتاهتری از کلونهای پاییزه داشتهاند. غدههای سیبزمینی بهاره و پاییزهای که در ۴ درجه سانتیگراد انبار شده بودند و همچنین غدههای پاییزهای که در ۸ درجه سانتیگراد انبار شده بودند به مدت شش ماه جوانه نزدند. در کلونهای پاییزه، طولانیترین دوره خواب در هنگام ذخیرهسازی در کلون اسمینیا ۳-۷۹۳۱۰۱ ،۱۲درجه سانتیگراد و در کلون آستریکس، ۲۵ درجه سانتیگراد بود. در غده بهاره، طولانیترین دوره خواب در طول ذخیرهسازی در کلون سمینیا ۳-۷۹۳۱۰۱ و میسااوکه، ۸ درجه سانتیگراد، در کلون اسمینیا ۳ - ۷۹۳۱۰۱ ، ۱۲ درجه سانتیگراد و در کلون آستریکس و میسااوکه، ۲۵ درجه سانتیگراد بود. در این بررسی مشاهده شد غدههای سیبزمینی بهاره مادهخشک، نشاسته، و میزان تنفس بالاتر و قند و پلیفنل پایینتری دارند، بهطور کلی، ذخیرهسازی در ۴ و ۸ درجه در کاهش میزان تنفس و حفظ مقدار مادهخشک غده سیبزمینی موثر بود. چیپس تیره و میزان قند و محتوای پلیفنل کل در طول ذخیرهسازی غده سیبزمینی کاهش یافت. این نتایج نشان داد که بهترین دمای نگهداری بستگی به ژنوتیپ، سن فیزیولوژیکی غده و شرایط رشد دارد. کبیرا [۳۲] (۲۰۰۰) ارقام سیبزمینی موجود در کنیا را از نظر کیفیت فراوری مورد بررسی قرار داد و نشان داد که دو رقم آسانته و فوراها چیپس قابلقبولی را تولید کردند در حالیکه رقم تیگونی چیپس خیلی مرغوبی را تولید کرد. همچنین وی چیپسهای منجمد تولید شده از سه رقم فوق را بمدت ۶ ماه در ۱۸ درجه سانتیگراد زیر صفر نگه داشت و مشاهده کرد که غدههای بزرگ ارقام آسانته و فوراها چیپس قابل قبولی را تولید کردند در حالیکه غدههای متوسط رقم تیگونی چیپس خیلی مرغوبی را تولید کرد. کاواکام و همکاران[۳۳] (۲۰۰۳) ذکر کردند سیبزمینی گیاهی است که تحت تاثیر بسیاری از تنشها و اثرات مخرب فیزیولوژیکی قرار میگیرد. همچنین کیفیت سیبزمینی دربرگیرنده خصوصیاتی از قبیل ارزش تغذیه ای و رنگ بافتهای درونی و بیرونی میباشد. ناهنجاریهای فیزیولوژیکی بیشتر بر شکل ظاهری بافت درونی و بیرونی غده اثر گذاشته و در نهایت خصوصیات بازارپسندی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. وونگ ین چونگ و همکاران[۳۴] (۲۰۰۲) اثر رقم و شرایط کاشت و فرایند را بر کیفیت چیپس بررسی نمودند. ارقام مورد استفاده شامل Lola، Exodus، Sponta Sahel، BR و ۶۹-۸۴ BR بودند. خصوصیات کیفی مورد اندازه گیری شامل شکل، اندازه، عمق چشم، درصد ماده خشک غده، وزن مخصوص بافت و طعم بود. نتایج نشان داد که رقم Exodus بهدلیل داشتن چشمهای کمعمق، وزن مخصوص بیشتر و رنگ روشنتر برای تهیه چیپس از سایر ارقام راندمان و کیفیت بهتری داشت. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی ارقام جدید سیبزمینی و معرفی ارقام برتر و مناسب برای صنایع فراوری، آزمایشی در کرج اجرا کردند. در این آزمایش هفده رقم سیبزمینی شامل: جلی، اسلانی، بورن، بانبا، کلمبوس، سانته، اگریا، اکیرا، آیدا، آرکولا، آلمرا، دیسی، سایکلون، لیدیکلایر، لیدیروزتا، ملودی، و لیدیفلورینا بررسی و ماده خشک و وزن مخصوص دو هفته پس از برداشت، قند احیاکننده (دو هفته پس از برداشت و نگهداری در دمای ۲۲-۲۰ درجه سانتیگراد و دو ماه بعد از انبارداری در دمای ۷ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۹۰-۸۵ درصد)، و ارزیابی حسی چیپس (قابلیت پذیرش کلی، رنگ و تردی) پس از دو هفته نگهداری در دمای ۲۲-۲۰ درجه سانتیگراد اندازه گیری کردند. نتایج تجزیه واریانس مرکب تمامی صفات مورد بررسی نشان داد که ارقام اکیرا، بورن، و بانبا نسبت به سایر ارقام برتری داشتند. همچنین نشان داده شد که تغییرات قند احیاکننده ارقام مختلف در زمان انبارداری متفاوت بوده و این تغییرات در بیشتر موارد در ارقام با قند احیاکننده اولیه پایین، بیشتر بود. نتایج مقایسه میانگین درصد ماده خشک غده نشان داد که ارقام لیدیروزتا، لیدیکلایر، و دیسی نسبت به سایر ارقام ماده خشک بالاتری داشتند و وزن مخصوص رقم اکیرا نسبت به سایر ارقام برتری مطلق داشت.
۲-۳ – همبستگی بین صفات
شناخت صفات موثر بر تولید و عملکرد میتواند در برنامههای اصلاحی و مدیریت مزرعه کاربرد داشته باشد. همچنین با درنظر گرفتن همبستگی بین صفات میتوان از آنها بهعنوان ملاکهای انتخاب ارقام مناسب در مزرعه بهره برد. ضریب همبستگی رابطه متقابل صفات مختلف گیاهی و صفاتی که مبنای انتخاب برای اصلاح عملکرد میباشند را مشخص میکند. اگر همبستگی بین عملکرد و یک صفت بهعلت اثر مستقیم صفت باشد، میتوان آن صفت را بهمنظور اصلاح عملکرد انتخاب نمود، اما اگر همبستگی بهصورت غیرمستقیم باشد در آنصورت عمل انتخاب را باید برروی صفتی انجام داد که باعث اثر غیرمستقیم شده است ضمنا انتخاب صفات کمی بعد از دورگگیری بهعلت تداخل اثرات محیطی و ژنتیکی کار مشکلی بوده و میزان موفقیت در انتخاب بستگی به اثرات ژن و وراثتپذیری صفات انتخاب شده دارد (موسیپور گرجی و همکاران، ۱۳۸۵). درخصوص همبستگی بین صفات در سیبزمینی، لایی و لایی (۱۳۸۸) آزمایشی را در شرایط خراسان شمالی بهاجرا درآوردند و تعداد ساقه در بوته، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، تعداد چشم غده و عملکرد کل را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که بیشترین ضریب همبستگی مثبت بهترتیب بین تعداد ساقه در بوته با تعداد غده در بوته (۰٫۸۵= r) و بین عملکرد کل با متوسط وزن غده (۰٫۷۲= r) و بین عملکرد کل با تعداد غده در بوته (۰٫۶۷= r) و بیشترین ضریب همبستگی منفی بین تعداد چشم در غده با تعداد ساقه در بوته (-۰٫۸۲= r) و بین متوسط وزن غده با تعداد غده در بوته (-۰٫۶۰= r) وجود داشت. پرویزی (۱۳۸۵) طی آزمایشی که در همدان انجام داد نشان داد که بین متوسط تعداد ساقه در بوته و متوسط وزن غده بذری با عملکرد در سطح احتمال ۱% همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت. حسین و همکاران[۳۵] (۲۰۰۰) و اسلام و همکاران[۳۶] (۲۰۰۲) اظهار داشتند که ارتفاع بوته در میانگین وزن غده در بوته تاثیر مستقیم مثبت و معنیداری داشت. ارسلان[۳۷] (۲۰۰۷) همبستگی صفات تعداد ساقه اصلی، ارتفاع بوته، تعداد غده در بوته، میانگین وزن غده، مادهخشک غده، نشاسته و عملکرد غده را مورد ارزیابی قرار داد و بین صفات عملکرد غده، ارتفاع گیاه، تعداد ساقه اصلی، تعداد غده در بوته، میانگین وزن غده در بوته و همچنین بین مادهخشک و درصد نشاسته غده همبستگی مثبت و بسیار معنیداری یافت. سوماتی و همکاران[۳۸] (۲۰۰۳) خواص فیزیکوشیمیایی نشاسته نه رقم سیبزمینی را در هندوستان مورد مطالعه قرار دادند و نشان دادند که میزان نشاسته و ماده خشک در این ارقام همبستگی مثبتی داشتند. خیاطنژاد و همکاران (۲۰۱۱) روابط بین عملکرد غده و برخی از صفات سیبزمینی را در ده ژنوتیپ بررسی کردند و نتیجه گرفتند که همبستگی مثبت و قوی بین میزان نشاسته و مادهخشک وجود داشت (r=1) همچنین همبستگی مثبت بین عملکرد غده با تعداد ساقه اصلی در بوته (r=0/925) و با وزن غده گیاه (r=0/992) و با ارتفاع بوته (r=0/843) وجود داشت. فلنجی و همکاران (۲۰۱۱) بهمنظور ارزیابی و طبقهبندی صفات مورفولوژیکی ارقام سیبزمینی، آزمایشی روی ۲۲ رقم سیبزمینی در مرکز تحقیقات کشاورزی جیرفت انجام دادند. ضریب همبستگی بهدست آمده نشان داد که وزن غده و شاخص برداشت همبستگی مثبت و معنیدار با عملکرد غده داشتند. صمدی فروشانی و همکاران (۱۳۸۸) همبستگی بین صفات ۱۰ رقم جدید وارداتی سیبزمینی با شاهد آگریا و سانته را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که صفات قطر ساقه و تعداد غده خوراکی با عملکرد غده خوراکی و عملکرد کل غده و همچنین بین درصد قند احیاءکننده و عملکرد قابلفروش غده همبستگی مثبت و معنیدار و بین تعداد ساقه اصلی و عملکرد کل همبستگی منفی و معنیدار وجود داشت. همچنین بین صفات وزن مخصوص غده، مادهخشک غده و درصد نشاسته همبستگی مثبت و بسیار معنیدار وجود داشت. لماگا و کاسار[۳۹] (۱۹۹۰) روابط بین تعداد ساقه اصلی و برخی از عوامل رشد و عملکرد و همچنین عملکرد کل غده سیبزمینی را در طول روزهای مختلف رشد بررسی کردند و نتیجه گرفتند که سطح برگ، تعداد غده و عملکرد غده در بوته بهطور قابلتوجهی با افزایش طول روز و تعداد ساقه اصلی افزایش یافته است. تعداد ساقه های اصلی و سطح برگ با تعداد غده و عملکرد غده رابطه مثبت و با متوسط وزن غده رابطه منفی داشت. ضرایب رگرسیون استاندارد نشان داد که تعداد ساقه دارای همبستگی مثبت قوی با تعداد غده و همبستگی منفی با وزن غده داشت. ناولز و ناولز [۴۰] (۲۰۰۶) طی آزمایشی در دو منطقه شمالی (آلبرتا، کانادا ) و جنوبی (مونتانا) تعداد ساقه، تعداد غده، عملکرد و روابط بین آنها را در ارقام بذری رنجرراست[۴۱] و راست بوربانک[۴۲] بررسی کردند، درنتیجه بذر منطقه جنوبی غدههای بیشتر ولی کوچکتر از بذور منطقه شمالی تولید کردند، تعداد و اندازه غده با تعداد ساقه بسیار در ارتباط بود، بنابراین، در یک منطقهای با فصل رشد طولانی مانند حوضه کلمبیا، اضافه کردن واحد حرارت به غده در ابتدای ذخیرهسازی به طور موثر دراندازه غده تغییر ایجاد کرد. ستار و همکاران[۴۳] (۲۰۰۷) طی مطالعهای تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی، توارث، پیشرفت ژنتیکی، ضریب همبستگی و رابطه بین عملکرد و عوامل موثر بر آن در ۲۸ ژنوتیپ از سیبزمینی را بررسی کردند. نتایج این آزمایش نشان داد که همبستگی ژنوتیپی و فنوتیپی بین تعداد غده در بوته و وزن غده در بوته، بسیار قابلتوجه بود. آنها گزارش کردند که توان گیاهی، تعداد ترکیب برگ در هر بوته و تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده و درصد ماده خشک غده، ارتباط مثبت و بالایی با عملکرد غده در بوته داشتند. اثر مستقیم متوسط وزن غده و تعداد غده در بوته، به حداکثر عملکرد غده نشان دهنده اهمیت این صفات بهعنوان شاخص انتخاب در جهت بهبود عملکرد میباشد. حسنپناه و همکاران (۲۰۰۹) آزمایشی برای تعیین مناسبترین تاریخ کاشت برای کشت سیبزمینی ارقام ساوالان و آگریا در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی اردبیل انجام دادند. در این آزمایش ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، عملکرد کل، عملکرد قابلفروش، تعداد و وزن هر بوته در طی دوره رشد اندازه گیری شد. درنتیجه در ارقام فوق بین عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش با ارتفاع بوته و تعداد غده همبستگی وجود داشت. همچنین بین عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش با وزن هر بوته و نیز بین ارتفاع بوته، تعداد ساقه اصلی در بوته و وزن غده در هر بوته همبستگی وجود داشت و صفات یاد شده تحت تاثیر سال و رقم بوده است. کوملی و همکاران[۴۴] (۱۹۹۹) مطالعهای جهت تعیین تجمع ماده خشک در غدههای سیبزمینی در شهر ارزروم ترکیه انجام دادند. در این مطالعه از ارقام گرانولا، کاسپار، کندر و پاسینلر-۹۲ استفاده شد. تاریخ نمونهبرداری برای اولین بار در ۱۸ آگوست و در فاصله زمانی ۱۵ روز تا برداشت (۱۶ اکتبر) ادامه یافت. در چهار فصل رشد و زمان های برداشت، وزن مخصوص، ماده خشک و نشاسته اندازه گیری شد و مشخص شد که بین فصول مختلف رشد و وزن مخصوص، ماده خشک و نشاسته در سطح ۵% همبستگی معنیدار وجود داشت. دهدار و همکاران (۲۰۱۲) آزمایشی روی ۱۱ رقم سیب زمینی ناتاشا، کاروسو، آندانته، ورونا، اپال، آرکونا، میراندا، المپیا، BSS296:TPS، آگریا و ساتینا در اردبیل انجام دادند و پارامترهای عملکرد قابل فروش، تعداد ساقه در بوته، درصد نشاسته و ماده خشک در غده را مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که ارتباط نسبتا مثبت بین تعداد ساقه در بوته و عملکرد قابلفروش وجود داشت همینطور رابطه مثبت بین تعداد ساقه در بوته و درصد نشاسته غده وجود داشت. جم و همکاران (۱۳۸۴) بهمنظور بررسی تاثیر تراکم و اندازه غدهچه روی برخی صفات کمی و کیفی سیبزمینی رقم آگریا، آزمایشی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام دادند و نتیجه گرفتند فاصله بوته (تراکم) بر تاریخ سبز شدن، گلدهی، غدهزایی، ارتفاع بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، تعداد غده در بوته، میانگین اندازه (وزن) غده، عملکرد و درصد ماده خشک غده در سطح ۱% و بر تاریخ استولونزایی در سطح ۵% تاثیر معنیدار داشت. اندازه غدهچه بر تاریخ سبز شدن، گلدهی و غدهزایی، ارتفاع بوته، درصد ماده خشک درسطح ۵% و قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، تعداد غده در بوته، میانگین اندازه (وزن) غده و عملکرد در سطح ۱%تاثیر معنیدار داشت. در فاصله کاشت ۱۶ سانتیمتر بیشترین قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، میانگین اندازه (وزن)غده و درصد ماده خشک بهدست آمد. در فاصله کاشت ۸ سانتیمتر بیشترین ارتفاع بوته، تعداد غده در بوته و عملکرد بهدست آمد. در این آزمایش کاهش فاصله کاشت از ۱۶ سانتیمتر به ۸ سانتیمتر ( افزایش تراکم ) و افزایش اندازه غدهچه از ۱ تا ۱۰ گرم به ۵۰ گرم عملکرد را بهترتیب ۳۳/۵۲ و ۳۱/۳۷ درصد افزایش داد. بیسوگنین و همکاران[۴۵] (۲۰۱۲) بهمنظور برآورد اجزای واریانس، کوواریانس و وراثت شکل غده سیبزمینی و وزن تر و همبستگی میان این صفات در نسلهای اولیه، پس از برداشت غدهها، طول، قطر بزرگتر و کوچکتر و وزن تر غدههای حاصل از نسلهای اولیه را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند در غدههایی که نسبت بین طول غده با قطر بزرگتر، ۳۰/۱ و با قطر کوچکتر، ۵۱/۱ بود، غده کشیده محسوب میشد. همچنین شکل غده با وزن تر غده همبستگی بالایی نشان داد. تسفای و همکاران[۴۶](۲۰۱۲) برای بررسی اثر فاصله بین ردیفها و زمان خروج گیاه از خاک بر روی رشد و عملکرد سیبزمینی (واریته ژالنه) آزمایشی انجام دادند. چهار فاصله بین ردیف ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ سانتیمتر در چهار زمان، خروج گیاه از خاک و ۱۵، ۳۰، ۴۵ روز پس از سبز شدن بوته در نظر گرفته شدند. فاصله بین ردیفها بهطور قابلتوجهی صفات، زمان رشد تا ۵۰ درصد گلدهی، ارتفاع بوته، قطر ساقه، سطح برگ، تعداد غده، عملکرد کل و عملکرد قابل فروش را تحتتاثیر قرار میدهد. برای اکثریت پارامترهای رشد و عملکرد فاصله بین ردیف ۴۰ و ۳۰ سانتیمتر ارجحیت داشت، در حالیکه بهطور قابلتوجهی بیشترین عملکرد قابلفروش غده (۵۴/۲۳ تن در هکتار) در فاصله بین ردیف ۳۰ سانتیمتر تولید شد. همچنین اثر زمان خروج گیاه از خاک بر روی کلیه پارامترهای مذکور بسیار معنیدار بود. لینچ و کوزاب[۴۷] (۲۰۰۸) نه ژنوتیپ سیبزمینی را در ۵ منطقه و ۳ سال مورد آزمایش قرار دادند و نتیجه گرفتند که اثرات محل و ژنوتیپ برای عملکرد غدهها، تعداد غدهها ، متوسط وزن غدهها و رسیدگی معنیدار بود. طاهریطریق و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات مهم کمی و کیفی ۲۸۵ نوع کلون سیبزمینی، با منشا آمریکای جنوبی، آزمایشی اجرا کردند. نتیجه تجزیه واریانس نشان داد که بین بلوکها و ارقام شاهد اختلاف معنیداری وجود نداشت. بیشترین و کمترین ضریب همبستگی صفات با عملکرد به ترتیب مربوط به درصد غدههای بزرگتر از ۵۵ میلیمتر بود. بیاتی (۱۳۸۱) به منظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان در همدان اجرا کرد. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که ۱۶ صفت از صفات مورد مطالعه با عملکرد کل غده همبستگی بالایی در سطح احتمال ۵ درصد داشتند و در بین صفات فوق صفت تعداد غده بزرگ بیشترین همبستگی را در سطح احتمال ۵ درصد با عملکرد کل غده داشت. همچنین نشان داد که تعداد ۱۰ صفت از صفات فوق همبستگی بسیار بالایی در سطح احتمال یک درصد با عملکرد کل غده داشتند که در بین صفات فوق صفت تعداد غده در هرکرت بیشترین همبستگی را داشت. کاشف و همکاران[۴۸](۲۰۱۱) طی مطالعهای که بر روی خواص فیزیکوشیمیایی ۶ واریته سیبزمینی در پاکستان انجام دادند نشان دادند بین شکل غده و وزن مخصوص همبستگی مثبت و معنیدار (r=0.765) و بین درصد ماده خشک و درصد نشاسته همبستگی مثبت و بالایی (r=0.967) وجود داشت، رقم لیدیروزتا و آتلانتیک دارای بیشترین ماده خشک و نشاسته بوده و رقم آگریا کمترین میزان قند احیا را بهخود اختصاص داد. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی ارقام جدید سیبزمینی و معرفی ارقام برتر و مناسب برای صنایع فراوری، آزمایشی در کرج اجرا کردند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که همبستگی بین ماده خشک با وزن مخصوص و سفتی بافت مثبت و معنیدار و بین وزن مخصوص با قند احیاکننده، منفی و معنیدار بود. بررسیها نشان داد که قابلیت پذیرش کلی ارقام آگریا، سایکلون، اکیرا، کلمبوس، و جلی به ترتیب نسبت به سایر ارقام بیشتر بود و همبستگی بین قابلیت پذیرش کلی با رنگ و تردی چیپس مثبت و معنیدار و همبستگی بین قابلیت پذیرش کلی با تردی بیش از همبستگی آن با رنگ چیپس بود. با توجه به بررسی مجموع صفات کمی و کیفی، ارقام جلی، کلمبوس، و آگریا برای فرنچ فرایز، رقم سانته برای چیپس، و ارقام اکیرا، بورن و بانبا را برای سایر مصارف فراوری پیشنهاد کردند.
۲-۴- وراثتپذیری عمومی
موفقیت در انتخاب کلون بستگی به اثر ژن و وراثتپذیری صفات دارد و دانستن میزان توارثپذیری یک صفت به محقق در اصلاح یک رقم کمک شایانی خواهد نمود. وراثتپذیری نه تنها خصوصیت یک صفت، بلکه خصوصیت یک اجتماع، خصوصیت شرایط محیطی که افراد در معرض آن قرار دارند و خصوصیت روشی که توسط آن فنوتیپ محاسبه میگردد، محسوب میشود. وراثتپذیریها در ارتباط با نوع صفت تفاوت زیادی با هم دارند. بطورکلی صفات با کمترین وراثتپذیری آنهایی هستند که نزدیکترین ارتباط را با شایستگی تولید مثلی دارند. در حالیکه صفات با بالاترین وراثتپذیری آنهایی هستند که ممکن است براساس زمینه های بیولوژیکی در تعیین شایستگی طبیعی کماهمیتترین به حساب آیند (فرشادفر، ۱۳۷۶). در همین راستا موسی پور و همکاران (۱۳۸۵) مطالعاتی را انجام دادند و میزان توارث پذیری صفات ۴۴ کلون سیبزمینی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج بررسیهای توارث پذیری نشان داد بیشترین میزان توارثپذیری بهترتیب مربوط به صفات عمق چشم، رنگ گوشت، فرم غده، تعداد ساقه اصلی، تاریخ رسیدگی و تاریخ گلدهی بوده است. ضمنا میزان توارثپذیری برای عملکرد و اجزای عملکرد نیز بالا بوده است. ریموزا و بومبیک[۴۹] (۲۰۱۱) آزمایشی را برای بررسی عملکرد غده، محتوای نشاسته، درصد ماده خشک، ویتامین C و عملکرد نشاسته سه رقم سیبزمینی خوراکی انجام دادند و اثر متقابل ژنوتیپ و محیط بر اساس اثرات اصلی (ژنوتیپ و سال) را ارزیابی کردند. تمام صفات فوق، تحت تاثیر ارقام (ژنوتیپ) و محیط قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که رقم موزا، ویتامین C پایدار و درصد ماده خشک و عملکرد نشاسته بالایی داشت، درحالیکه ارقام آستر و آنیا عملکرد غده و نشاسته پایدارتری داشتند. آلام و همکاران[۵۰] (۱۹۹۸) در بررسیهای خود برروی ۱۵ ژنوتیپ سیبزمینی شیرین نشان دادند بین ژنوتیپها برای تمامی صفات (تعداد شاخه، تعداد غده در بوته، عملکرد غده در بوته، تعداد برگ، ارتفاع گیاه، اندازه غده و وزن تک غده) اختلاف معنیداری وجود داشته و بیشترین ضریب تغییرات ژنوتیپی و فنوتیپی مربوط به تعداد شاخه و بهدنبال آن تعداد غده در بوته، عملکرد غده در بوته، تعداد برگ و ارتفاع گیاه بود. ضمنا تمام صفات به استثنای طول غده دارای توارثپذیری بالا بودند. همچنین صفت ارتفاع بوته با عملکرد، از لحاظ ژنوتیپی و فنوتیپی دارای همبستگی منفی بود. چادهاری[۵۱] (۱۹۸۵) پس از بررسی بر روی عملکرد غده و ۱۰ صفت مرتبط با آن در ۵۴ واریته و هیبرید اظهار داشت بین تیمارها برای تمامی صفات بهجز شاخص برداشت و درصد ماده خشک تنوع ژنتیکی وجود داشته و توارثپذیری صفات طول برگچه انتهایی بزرگترین برگ، تعداد جوانه، ارتفاع گیاه و تعداد غده بهترتیب ۵/۷۵، ۹/۵۱، ۶/۴۹ و ۹/۴۸ بوده است. این مقادیر بههمراه ارزش افزایش ژنتیکی پایین، نشان دهنده غیرافزایشی بودن عمل ژن میباشد. در عوض میانگین وزن غده دارای توارثپذیری ۶/۷۵ % و ارزش افزایش ژنتیکی ۹/۴۹ بود که نشان میدهد ژن کنترلکننده آن بهصورت افزایشی عمل میکند. ستار و همکاران[۵۲] (۲۰۰۷) طی مطالعهای تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی، توارث، پیشرفت ژنتیکی، ضریب همبستگی و رابطه بین عملکرد و عوامل موثر بر آن در ۲۸ ژنوتیپ از سیبزمینی را بررسی کردند و نتیجه گرفتند صفات، تعداد غده در بوته، عملکرد دانه در بوته و وزن متوسط غده وراثتپذیری بالایی داشتند. بیاتی (۱۳۸۱) بهمنظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان در همدان اجرا کرد. درنتیجه بیشترین مقدار وراثتپذیری ارقام مورد بررسی مربوط به صفاتی مانند متوسط عمق چشم، تعداد غدههای بزرگ، ارتفاع بوته بود. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۵) جهت ارزیابی صفات مورفوفیزیولوژیکی و رابطه آنها با عملکرد و شناسایی عواملی که بیشترین تاثیر (مثبت و منفی) بر روی عملکرد کل و عملکرد قابل فروش داشته اند تعداد ۴۴ کلون سیبزمینی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد بین کلونها در اکثر صفات مورد بررسی اختلاف معنیداری در سطح یک درصد وجود داشت و میزان توارثپذیری عمومی برای رنگ گوشت، رنگ پوست، فرم غده، عمق چشم، درصد ماده خشک غده و میزان ماده خشک تولیدی غده در واحد سطح به ترتیب از راست به چب ۹۴، ۶۹، ۹۷، ۹۸، ۶۸ و ۷۵ درصد بوده است.
۲-۵- روابط رگرسیونی
تجزیه رگرسیون بیانگر رابطه مستقیم صفات مختلف با یکدیگر است و نشان میدهد چه صفت یا صفاتی بیشترین تاثیر را روی عملکرد کل غده و عملکرد قابلفروش میگذارند. شناسایی صفاتی که بیشترین تاثیر مستقیم و یا غیرمستقیم را بر روی عملکرد دارند میتوانند در انتخاب ارقام و لاینهای برتر بسیار مفید باشند. در همین راستا صمدی فروشانی و همکاران(۱۳۸۸) نشان دادند که وزن غده تاثیر بیشتری روی عملکرد کل غده دارد. موسیپور گرجی و زربخش (۱۳۸۵) بهمنظور ایجاد مدل رگرسیونی برای عملکرد کل و عملکرد قابلفروش، تجزیه رگرسیون به روش های Forward، Backward و Stepwise انجام دادند. نتایج بررسیها برای عملکرد کل در هکتار نشان داد میزان ضریب تبیین برای تمام روشها یکسان بود (R2=0.99) نتایج آنالیز به روش های Stepwise و Forward مشابه و در مقایسه با روش Backward قابلقبولتر بود. براساس روش های Stepwise و Forward بهترتیب صفات عملکرد قابلفروش در بوته، عملکرد غدههای ریز در بوته، تعداد غدههای خوراکی در بوته و درصد غدههای خوراکی وارد مدل شدند. درخصوص عملکرد قابلفروش در هکتار نیز نتایج روشهایStepwise وForward مشابه و قابلقبولتر از نتایج روش Backward بود. نتایج آنالیز به روش های Stepwise و Forward نشان داد صفات عملکرد غده خوراکی در بوته، عملکرد غده بذری در بوته، تعداد کل غده در بوته، تعداد غده خوراکی در بوته، درصد غده خوراکی در بوته و رنگ گوشت به ترتیب وارد مدل شدند. ضریب تبیین برای هر سه روش ۹۹ درصد بود. فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بهمنظور پیدا کردن ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و سازگار در کشت پاییز در منطقه جیرفت، طی آزمایشی ارتفاع بوته، قطر بوته، طول استولون، تعداد ساقه، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، درصد مادهخشک، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک چند رقم مختلف را اندازه گیری کردند. نتیجه تجزیه و تحلیل علیت با رگرسیون گامبهگام نشان داد که تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده و درصد ماده خشک برگ، صفات موثر بر عملکرد میباشند. طاهریطریق و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات مهم کمی و کیفی ۲۸۵ نوع کلون سیبزمینی، با منشا آمریکای جنوبی، آزمایشی اجرا کردند. نتایج تجزیه علیت نشان داد بیشترین اثر مستقیم و غیرمستقیم بهترتیب مربوط به صفات درصد غده بزرگتر از ۵۵ میلیمتر و درصد غده بذری (۵۵-۳۵ میلیمتر) بود.
۲-۶-تجزیه به عاملها
در بعضی از موارد همبستگی بین دو متغیر x و y حالت علت و معلولی دارد. اما گاهی اوقات بهعلت وجود یک عامل سوم، همبستگی بین x و y وجود دارد یعنی یک عامل تاثیرگذار مشترک باعث ایجاد همبستگی میشود که به آنها عاملهای مشترک گویند. از طریق شناسایی یکسری عوامل غیرقابلمشاهده و اندازه گیری آنها میتوانیم همبستگی بین متغیرها را تفسیر کنیم و درنهایت میتوانیم متغیرها را گروهبندی کنیم و بعد بررسی کنیم که چه عواملی باعث شدهاند که این متغیرها در یک گروه قرار گیرند که به این عوامل، عامل و تجزیه و تحلیل آنها را تجزیه به عاملها گویند. در تجزیه به عاملها تعداد زیادی از متغیرها بر حسب تعداد کمی از ابعاد بیان میشود. در واقع هدف تجزیه به عاملها، سادهسازی مجموعه پیچیدهای از داده ها میباشد بهطوریکه تعداد متغیرها به تعداد کمتری از متغیرها که همان عاملهای مشترک هستند کاهش مییابد. بطور مشخص تجزیه به عاملها چهار وظیفه زیر را میتواند انجام دهد (بخشی، ۱۳۸۸) :
- تشخیص یک مجموعه از ابعاد مفهومی که معمولا در بین تعداد زیادی از متغیرها، از دید پژوهشگر پنهان هستند و یا بهسهولت قابل مشاهده نیستند. درواقع با این روش میتوان سازههایی را که قبلا نامعلوم بودند آشکار ساخت.
- ارائه روش ترکیب و خلاصه کردن تعدادی از افراد به داخل تعدادی گروه کاملا متمایز از بین یک جامعه بزرگ.
- تشخیص متغیرهای مناسب برای تحلیلهای رگرسیون و همبستگی.
- ایجاد یک مجموعه از متغیرهای کاملا جدید که تعداد آنها نسبت به تعداد متغیرهای مورد مشاهده خیلی کمتر است و قرار دادن آن بهجای مجموعه متغیرهای مورد مشاهده در تحلیلهای رگرسیون و همبستگی.
در همین راستا طاهریطریق و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات مهم کمی و کیفی ۲۸۵ نوع کلون سیبزمینی، با منشا آمریکای جنوبی، آزمایشی اجرا کردند. تجزیه به عاملها نیز نشان داد سه عامل اول ۲/۶۰ درصد از تغییرات را تبیین مینمود که در ارتباط با فرم بوته و اجزاء عملکرد بودهاند. بر مبنای تجزیه خوشه ای بر روی کلونهای امیدبخش و با برش دندروگرام در فاصله ادغام هشت واحد، نه کلاستر حاصل شد. بیشترین فاصله ژنتیکی در بین کلونهای امیدبخش مربوط به کلاستر نهم بود. و کلاستر ششم هر سه شاهد را شامل شد که موید نزدیکی فاصله ژنتیکی این کلونها با ارقام شاهد بود.
۳– مواد و روشها
۳-۱- موقعیت جغرافیایی و وضعیت اقلیمی محل اجرای طرح
این طرح در سال ۱۳۹۱در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات سبزی، صیفی و حبوبات آبی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر در استان البرز، شهرستان کرج واقع در۴۰ کیلومتری غرب تهران به مختصات جغرافیایی´۴۸ °۳۵ عرض شمالی و ´۵۷ °۵۰ طول شرقی انجام گردید. کرج دارای آبوهوای تقریبا معتدل بوده و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۲۱ متر میباشد. متوسط رطوبت نسبی کرج ۴۵ تا ۵۰ درصد میباشد و حداکثر و حداقل درجه حرارت آن به ۴۱ و ۱۰- درجه سانتیگراد در طول سال میرسد. ریزش باران در این منطقه غالبا در اواخر پاییز تا اوایل بهار صورت میگیرد. متوسط بارندگی ۳۵ ساله معادل ۲۴۸ میلیمتر است و حداکثر و حداقل بارندگی در طی این دوره به ترتیب ۳۰۰ و ۲۴۰ میلیمتر میباشد.
۳-۲- نمونهبرداری خاک
تنصیف
۶۸/۰
همانطور که در جدول ۱-۳ مشاهده میشود پایایی این پرسشنامه با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ و تنصیف به ترتیب۷۱/۰ و ۶۸/۰ به دست آمده است، که پایایی نسبتاً خوبی جهت اندازه گیری متغیّر انگیزش پیشرفت است.
روایی
پژوهشی با هدف بررسی اعتبار و روایی انگیزه پیشرفت روی گروه نمونه ای به حجم ۱۰۷۳ نفر از دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان ساوه انجام شد. ضریب اعتبار آزمون با بهره گرفتن از روش آلفای کرنباخ ۸۰/۰ به دست آمد (هومن و عسگری، ۱۳۷۹). شکری و همکاران (۱۳۹۰) جهت بدست روایی پرسشنامه انگیزه پیشرفت، از روایی صوری استفاده نمود که مورد تأیید اساتید بود. در پژوهش حاضر روایی این پرسشنامه از طریق روایی سازه ای که از طریق همبستگی هر سؤال با نمره کل بین ۴۲/۰ تا ۷۵/۰ به دست آمد که در سطح ۰۱/۰p< معنیدار میباشد.
۲-پرسشنامه خود – گزارشی هوش هیجانی شات[۲۰۵]
پرسشنامه خود- گزارشی هوش هیجانی شات (۱۹۹۸) ۳۳ ماده دارد که بوسیله شات و همکاران (۱۹۹۸) بر اساس مدل نظری هوش هیجانی مایر و سالووی ساخته شده است. آزمودنی باید به هر یک از ماده های پرسشنامه که در یک مقیاس پنج درجه ای لیکرت (کاملاً مخالف ۱ تا کاملاً موافق ۵) تنظیم شده است پاسخ گوید. همچنین، نمره گذاری ماده های ۵، ۲۸ و ۳۳ پرسشنامه فوق به صورت معکوس می باشد و کمترین و بیشترین نمره در مقیاس خود- گزارشی هوش هیجانی شات به ترتیب ۴۵ و ۱۶۵ می باشد. پرسشنامه فوق در ایران اولین بار توسط بشارت (۱۳۸۰، به نقل از بشارت، ۱۳۸۴)، هنجار یابی شده است. این پرسشنامه شامل سه خرده مقیاس زیر است:
الف- ارزیابی و ابراز هیجان (نمونه ماده: من از عواطف و هیجان های گوناگونی که احساس می کنم آگاه هستم). ب- تنظیم هیجان (نمونه ماده: من شرایطی را فراهم می کنم که دیگران از آن لذت ببرند. ج- بهره برداری از هیجان (نمونه ماده: زمانی که دیگران ناراحت هستند به آن ها کمک می کنم تا احساس بهتری داشته باشند).
پایایی
سیاروچی و دین (۲۰۰۰، به نقل از شهبازی، ۱۳۸۴) همسانی درونی این مقیاس در نوجوانان برای نمره کل هوش هیجانی کل ۸۴/۰ و برای خرده مقیاس های ارزیابی و ابراز هیجان، تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان به ترتیب ۷۶/۰، ۶۶/۰ و۵۵/۰ به دست آورد. شهبازی (۱۳۸۴) همسانی درونی کل پرسشنامه را ۸۱/۰، تنظیم هیجان را ۷۸/۰، ارزیابی و ابراز هیجان را ۶۷/۰ و بهره برداری از هیجان را ۵۰/۰ به دست آورد. شجاعی (۱۳۸۸) نیز همسانی درونی کل پرسشنامه را ۸۸/۰ و خرده مقیاس های ارزیابی و ابراز هیجان را ۷۹/۰، تنظیم هیجان را ۶۸/۰و بهره برداری را ۷۲/۰ به دست آورد. در پژوهش رمضانی (۱۳۹۰)، برای محاسبه ضرایب پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شده است. ضرایب آلفای کرونباخ برای کل آزمون ۹۰/۰ و برای خرده آزمون های ارزیابی و ابراز هیجان، تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان به ترتیب ۸۰/۰، ۷۹/۰ و ۶۱/۰ به دست آمده و همچنین ضرایب پایایی به روش تنصیف برای کل آزمون ۸۶/۰ و برای خرده آزمون های ارزیابی و ابراز هیجان، تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان به ترتیب ۶۶/۰، ۷۵/۰ و ۶۱/۰ به دست آمد که این ضرایب پایایی رضایت بخش و مناسب هستند. در این پژوهش برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شده است. در جدول۱-۳ ضرایب پایایی پرسشنامهی هوش هیجانی آورده شده است.
جدول۲-۳. ضرایب پایایی پرسشنامهی هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن در پژوهش حاضر
روش محاسبه پایایی
ضرایب پایایی
تنظیم هیجان
بهره برداری از هیجان
ارزیابی و ابراز هیجان
هوش هیجانی
آلفای کرونباخ
۷۸/۰
۸۱/۰
۸۴/۰
۹۲/۰
تنصیف
۷۷/۰
۷۷/۰
۸۳/۰
۸۹/۰
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود پایایی این پرسشنامه با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ و تنصیف برای خرده مقیاس تنظیم هیجان به ترتیب ۷۸/۰ و ۷۷/۰ به دست آمده است، برای خرده مقیاس بهره برداری از هیجان به ترتیب ۸۱/۰ و ۷۷/۰ به دست آمده است، برای خرده مقیاس ارزیابی و ابراز از هیجان به ترتیب ۸۴/۰ و ۸۳/۰ به دست آمده است، و برای مقیاس هوش هیجانی به ترتیب ۹۲/۰ و ۸۹/۰ به دست آمده است، که پایایی نسبتاً خوبی جهت اندازه گیری متغیّر هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن است.
روایی
در پژوهش رمضانی (۱۳۹۰) برای محاسبه روایی پرسشنامه هوش هیجانی شات از روایی سازه از طریق همبستگی بین این پرسشنامه با پرسشنامه هوش هیجانی که توسط براکت و همکاران (۲۰۰۴، به نقل از مکتبی، ۱۳۸۷) ساخته شده، استفاده گردید و مشاهده شد که تمام خرده مقیاس ها و مقیاس کل این ابزار با ابزار هوش هیجانی براکت همبستگی معنی داری دارند. ضریب روایی سازه برای کل مقیاس ۷۰/۰ و برای ابعاد ارزیابی و ابراز هیجان، بهره برداری از هیجان و تنظیم هیجان به ترتیب ۶۵/۰، ۶۵/۰ و ۶۰/۰ به دست آمد که این ضرایب، نشان دهنده اعتبار مناسب این پرسشنامه بود. در پژوهش حاضر روایی این پرسشنامه از طریق روایی سازه ای که از طریق همبستگی هر خردهمقیاس با نمره کل بین ۹۱/۰ تا ۹۴/۰ به دست آمد که در سطح ۰۱/۰p< معنیدار میباشد. جدول۳-۳. ضرایب روایی پرسشنامهی هوش هیجانی در پژوهش را نشان میدهد.
جدول۳-۳. ضرایب روایی پرسشنامهی هوش هیجانی در پژوهش حاضر
ثانیاً : این که هر حکم و عملی که مستند به وحی الهی نباشد، و یا بالأخره منتهی به وحی الهی نباشد ، هوایی نفسانی از هوای جاهلان است، و نمی توان آن را علم نامید . (طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۳ ) .
پس قرآن می فرماید : آن کسی که دنبال هوی و هوس است به یک نفهمی می رسد . یک وقت انسان نمی داند و نفهمی می کند . امّا یک چیزیی را می دانم و دارم خلاف می کنم . علم و جهل بر انسان حکومت نمی کند . من می دانم و طبق دستور علمم ، عمل نمی کنم . پس علم حکم ران نیست . امّا اگر یک جهل یا یک علمی را کسب کردید، نه از طریق کتاب ، با عمل کسب کردید، آن ها بر انسان حکومت می کنند . با وجود این که می داند، خدا او را گمراه می کند .
-
- ۴ . ۲ . جهل در نهج البلاغه :
افراد جاهل و نادان به خاطر پیروی از هوای نفس اغلب گرفتار اوهام و پندارهای غلط هستند و به گمان این که مقدّمات کار فراهم است، خود را در گرداب حوادث می افکنند و با ناکامی و شکست رو به رو می شوند . در این باره حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السّلام ) در ” خطبه ۱۰۵ ” می فرمایند :
« عِبادَاللهِ ، لا تَرکَنُوا إلی جَهالَتِکُم ، وَ لا تَنقدوا لِأهوائِکم ، فإنَّ النّازِلَ ….. جُرُفٍ هارٍ ….» (صبحی صالح، نهج البلاغه، ص ۱۵۲ ) .
« ای بندگان خدا ! به نادانی های خود تکیه نکنید، و تسلیم هوای نفس خویش نباشید، که چنین کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگین هلاکت و فساد را بر دوش می کشد ….. » ( دشتی ، محمد ، ترجمه نهج البلاغه ، ص ۱۳۷ ) .
این خطبه حول سه محوراست : ۱ . بیان ویژگی های پسندیده پیامبر ۲ . هشدار از آینده ی تلخ فرزندان بنی امیّه ۳ . اندرزهای جاودانه ، و توجّه دادن مردم به اهل بیت ( علیه السّلام ) .
موسوی در شرح این فراز از خطبه می گوید :
بعد از این که امام علی ( ع ) راه هدایت را بیان کرده و مردم را به سوی مصدر علوم دست اوّل راهنمایی می کند، آن ها را نهی می کند از پیروی افکار کوته بینانه ای که آن ها را به راه حق و هدایت نمی رساند، بلکه فقط آن ها را به سوی جهالت و پستی سوق می دهد . هم چنین امام ( ع) آن ها را از این که دنبال هوا و هوس های نفسانی خویش بروند برحذر می دارد، زیرا در این صورت به هلاکت کشیده می شوند . (موسوی ، شرح نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵ ، ج ۲ ، ص ۱۹۳ ) .
جهالت باعث می شود که ما تسلیم هوای نفس شویم و ما را از راه حق و هدایت دور می کند و به گمراهی و هلاکت می کشاند .
ابن میثم بحرانی نیز در شرح این خطبه می گوید : امام (علیه السّلام ) مردم را از پیروی هوا و هوس های باطلی که انسان را از دایره حق و صلاح و فضیلت های اخلاقی بیرون می برد، و به سوی باطل و خویهای زشت و ناپسند می کشاند، برحذر می دارد. (ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲، ج ۳، ص ۴۸ ) .
پیروی از هوی و هوس های باطل همان جهالت است که ما را از دایره حق و …. بیرون می کند .
مغنیه می گوید: جهل و هوی بدون این که حقیقت را بفهمد و راه درست را بشناسد، پرواز می کند. جهل و هوای نفس، عقل و گوش و چشم را رها نمی کند . صاحب هوی و جهل، چشم و بصیرتش را در هر چیزی اداره می کند امّا جز خودش و هوای نفسش چیزی نمی بیند. زمانی که از نظر دیگری روی گرداند، ضررش بیشتر و بدتر خواهد بود . صاحب هوی و جهل، دور را نزدیک و نزدیک را دور می بیند، سعی می کند بین یک چیز و ضدّ آن جمع کند و بین یک شیء و لوازم و آثار آن جدایی بیاندازد، در حالی که آن شیء از جهت خلقت، نیکوست . چنین شخصی در دوری جستن از خطاها و هواها زیاده روی می کند . (مغنیه، فی ظلال نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵، ج ۲ ، ص ۱۱۵ ) .
امام ( ع ) می فرمایند: کسی که بر جهل خویش تکیه می کند، برای توجیه آرای ناپخته و ضدّ و نقیض خویش، مطالب نامتناسب را به هم پیوند می دهد! امام ( ع ) در این عبارات، با تشبیهات زیبا و رسایی که فرموده، یک حقیقت مهم را بیان می کند که یکی از سرچشمه های گمراهی، تکیه کردن بر پندار های بی اساس و گمان های باطل و آرای فاسد و غیر مستدل است. این ها ظاهر فریبنده ای دارند! همچون لب رودخانه ها، یا پرتگاهایی که ظاهرش محکم، امّا زیر آن خالی شده است ! افراد بی خبر، پای بر آن می نهند و ناگهان در درون رودخانه ، یا قعر درّه سقوط می کنند. این ها با اصرار بر پندارهای جاهلانه ی خود، همانند کسانی هستند که اسباب مرگ و سقوط خویش را بر دوش گرفته، به هر سو می برند . و یکی از ناهنجاری ها و بدبختی های آنان این است که برای توجیه افکار باطل خود به امور باطل دیگری استناد می کنند و به این ترتیب، روز به روز و لحظه به لحظه در گمراهی عمیق تری فرو می روند. و مشکل خود را نزد کسی که آگاهی کافی ندارد تا گره از مشکل شما بگشاید نبرید . (مکارم شیرازی، پیام امام، خطبه ۱۰۵، ج ۴ ، صص ۴۵۸ ـ ۴۶۰ ) .
پس با توجّه به مطالب ذکر شده به دست آمده است که جهل و نادانی برای انسان مفید نیست زیرا او را در نزد دیگران خوار و ذلیل می کند و از احترام او می کاهد چون جهل، انسان را به راه حق هدایت نمی کند و او را به بی راهه می کشاند پس جهل و نادانی یکی از عوامل هواپرستی می باشد چون جهالت باعث می شود که تسلیم هوای نفس شویم و دنبال کردن آن ما را به گمراهی می کشاند . پس قرآن و امام (ع) مردم را از پیروی هواهای جاهلان برحذر می دارد زیرا آن ها را به هلاکت و گمراهی می کشاند .
۲ . ۵ . تکبّر
کبر در لغت به معنای بزرگی همچون تکبّر و خودبینی (قرشی ، قاموس قرآن ، ج ۶ ، ص ۷۳ ) .
کبر عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر داشته باشد و فرق این از عجب آن است که آدمی خود را شخصی داند و خودپسند باشد اگر چه پای کسی دیگر در میان نباشد و در کبر باید پای غیر در میان باشد تا خود را از آن برتر بداند و بالاتر بیند و این کبر صفتی است در نفس و باطن و برای این صفت در ظاهر آثار و ثمراتی است، اظهار آن آثار را تکبّر گویند. [ یعنی آثاری که در خارج بروز کند ] و آن آثاری است که باعث حقیر شمردن دیگری و برتری بر آن گردد مانند: همخوارگی با او یا امتناع در پهلو نشستن با او یا رفاقت او و انتظار سلام کردن و ….. ( نراقی، ملّا احمد ، معراج السعاده ، ص ۲۱۶ ) .
این صفت زشت ناهنجار فی نفسه دارای مفاسد است و هم از او مفاسد بسیار زاییده شود. این رذیله انسان را از کمالات ظاهری و باطنی و از حظوظ دنیوی و اخروی باز دارد، و تولید بغض و عداوت کند و انسان را از چشم خلائق بیندازد و پست و ناچیز کند، و مردم را وادار کند که با او معارضه ی به مثل کند و او را خوار و تحقیر نمایند . ( امام خمینی ، اربعین حدیث ، حدیث چهارم ، ص ۸۵ ) .
نخستین صفت از صفات رذیله که در داستان انبیاء و آغاز خلقت انسان به چشم می خورد و اتّفاقاً به اعتقاد بسیاری از علمای اخلاقی، امّ المفاسد و مادر همه ی رذایل اخلاقی و ریشه تمام بدبختی ها و صفات زشت انسانی است، تکبّر می باشد که در داستان شیطان به هنگام آفرینش آدم ( ع ) و امر به سجود فرشتگان و هم چنین ابلیس برای او آمده است . داستانی است بسیار تکان دهنده و عبرت انگیز، داستانی است بسیار روشنگر و هشدار دهنده، برای همه ی افراد و جوامع انسانی .
۲ . ۵ . ۱ . تکبر در قرآن :
تکبّر که یکی از عوامل هوی پرستی می باشد باعث می شود که از هوای نفس پیروی کند و این تکبّر او را به فلاکت می کشاند که در این زمینه قرآن می فرمایند :
فَسَجَدَ الملائکهُ کُلُّهُم اَجمَعونَ . اِلّا اِبلیسَ استَکبَرَ وَ کانَ مِن الکافرینَ. ( سوره ص ( ۳۸ ) : ۷۳ . ۷۴ ) .
در آن هنگام همه ی فرشتگان سجده کردند ، جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود .
تنها کسی که سجده نکرد ابلیس بود که تکبّر ورزید و به همین دلیل از مقام با عظمت خود سقوط کرد و در صف کافران بود . بدترین بلای جان انسان نیز همین کبر و غرور است که پرده های تاریک جهل بر چشم بینای او می افکند، و او را از درک حقایق محروم می سازد، او را به تمرّد و سرکشی وا می دارد، و از صف مؤمنان که صف بندگان مطیع خداست بیرون می افکند و در صف کافران که صف یاغیان و طاغیان است قرار می دهد، آن گونه که ابلیس را قرار داد . (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۹ ، ص ۳۳۷ ) .
طباطبایی علاوه بر گفته های فوق می گوید: ابلیس قبل از این صحنه کافر بوده ، از آیه شریفه لَم اَکُن لِأسجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقتَهُ مِن صَلصالٍ مِن حَمَإٍ مَسنُونٍ . حجر (۱۵) : ۳۳ . من هرگز برای بشری که او را از گِل خشکیده ای که از گِل بدبویی گرفته شده است آفریده ایی، سجده نخواهم کرد . هم به خوبی استفاده می شود . (طباطبایی، المیزان، ج ۱۷ ، ص ۳۴۳ ) .
ابلیس به خاطر پیروی از هوای نفس که منشأ آن تکبّر بود از مقام با عظمت خود سقوط کرد .
بلعم با عورا یکی از کسانی بود که به مقام شامخی از علم رسیده بود لکن قدر خود را نشناخت، و از خواسته های نفسانی پیروی کرد، قرآن کریم، او را به سگ تشبیه فرموده است که همواره پارس می کند . که در آیه ۱۷۶ اعراف آمده است : وَ لَو شِئنا لَرَفَعناهُ بِها وَ لکِنَّهُ اَخلَدَ إلی الارضِ وَ اتَّبَع َ هَواهُ فَمَثَلُه ُ کَمَثَلِ الکَلبِ …… ( اعراف ( ۷ ) : ۱۷۶ ) .
و اگر می خواستیم، او را با این آیات بالا می بردیم ؛ و او به پستی گرایید، و از هوای نفس خود پیروی کرد . مثَل او همچون سگ است ….. .
در تفسیر نمونه آمده است: که این آیه به روشنی اشاره به داستان کسی می کند که نخست در صف مؤمنان بوده و حامل آیات و علوم الهی گشته، سپس از این مسیر گام بیرون نهاده، به همین جهت شیطان به وسوسه او پرداخته ، و عاقبت کارش به گمراهی و بدبختی کشیده شده است . و می گوید : اگر می خواستیم، می توانستیم او را در همان مسیر حق به اجبار نگاه داریم و به وسیله آن آیات و علوم ، مقام والا بدهیم . ولی مسلّم است که نگاهداری اجباری افراد در مسیر حق با سنّت پروردگار که سنّت اختیار و آزادی اراده است، سازگار نیست و نشانه شخصیّت و عظمت کسی نخواهد بود. ما او را به اختیار خودش گذاشتیم و او به جای این که با بهره گرفتن از علوم و دانش خویش هر روز مقام بالاتری را بپیماید ، به پستی گرایید و بر اثر پیروی از هوی و هوس مراحل سقوط را طی کرد. سپس این شخص را تشبیه به سگی می کند که همیشه زبان خود را همانند حیوانات تشنه بیرون می آورد. این همان حالت دنیا پرستان و هواپرستان دون همّت است، که هر قدر جمع آوری کنند باز هم احساس سیری نمی کنند . (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۷ ، صص ۱۲ ـ ۱۴ ) .
انسان اگر مقام والایی داشته باشد به خاطر تکبّر که منشأ آن پیروی از هوای نفس است به پایین ترین درجه سقوط می کند .
و دیگر آیاتی همچون بقره ۳۴ ، اعراف ۱۳، فصلت ۱۵، اعراف ۸۸، مائده ۸۲، …..اشاره به موضوع تکبّر دارند .
۲ . ۵ . ۲ . تکبر در نهج البلاغه :
پیروی از هوای نفس که یکی از عوامل آن تکبّر است به مانند بالا رفتن از نردبانی است که بالا رفتن از آن آسان است، امّا پایین آمدن از آن دشوار است که در این صورت خطر سقوط آن بیشتر خواهد بود . که در این زمینه امام علی ( ع ) می فرمایند:
« وَ تَعَصَّبَ عَلَیهِ لِأصلِهِ . فَعَدُوُّ اللهِ إمامُ المُتَعَصِّبینَ ، وَ سَلَفُ المُستَکبِرینَ ، ….. » . ( صبحی صالح ، نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۲ ، ص ۲۸۶ ) .
« شیطان بر آدم (ع ) به جهت خلقت او از خاک، فخر فرو ریخت، و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّب ها و سر سلسله ی متکبّران است …… » (دشتی ، محمّد ، ترجمه نهج البلاغه ، ص ۲۷۱ ) .
حضرت علی ( علیه السّلام ) در خطبه قاصعه ( خطبه ی ۱۹۲ نهج البلاغه ) از ابلیس به عنوان عدو الله ( دشمن خدا ) و امام المعتصبین و سلف المستکبرین ( پیشوای متعصبان لجوج و سر سلسله ی مستکبران ) نام برده است و می گوید: ( به همین جهت خداوند لباس عزّت را از اندام او بیرون کرد، و چادر مذلّت بر سر او افکند ) سپس اضافه می کند : « ألا تَرَونَ کیفَ صَغَّرَهُ اللهُ بِتَکبُّرِهِ ، وَ وَضَعَهُ بِتَرفُّعِهِ ، فَجَعَلَهُ فی الدّنیا مَدحوراً وَ أعدَّ لَه فی الأخرهِ سَعیراً » . (صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ ، ص ۲۸۶ ) .
« آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به خاطر تکبّرش کوچک کرد ؟ و به خاطر برتری خویش پست ساخت ؟ در دنیا رانده شد و عذاب دردناک در سرای دیگر برای او فراهم ساخت » . (دشتی ، محمد ، ترجمه نهج البلاغه ، ص ۲۷۱ ) .
این خطبه اشاره به این دارد که در واقع سبب اصلی مخالفت آشکار ابلیس نسبت به فرمان قطعی خداوند همان تعصّب و غرور بود که از یک محاسبه ی غلط سرچشمه گرفته و از خودبینی و خودخواهی ناشی شده بود او تنها از آفرینش آدم که جنبه ی خاکی او را می دید و لذا اصل خود را که از آتش است از او برتر می دانست. و بخش مهم وجود آدم را که همان روح الهی بود به کلّی نادیده می گرفت . خودبینی وخودخواهی بدترین حجاب است که اتسان را از درک واضح ترین حقایق باز می دارد . ابلیس حتّی در برتری آتش بر خاک نیز گرفتار خطا و اشتباه شد، زیرا خاک منبع اصلی حیات، نمو گیاهان و … است در حالی که آتش موجود خطرناکی است که تنها در بخشی از زندگی انسان به کار می آید. و تعبیر امام درباره ی ابلیس به ” عدوّ الله ” اشاره به این است که او تنها دشمن آدم نبود، بلکه دشمن خالق آدم و معترض به فرمان او بود . و شیطان به سبب تکبّر در مقابل عزّت و عظمت الهی به نزاع برخاست. و خداوند او را به علّت کبرپست و خوار کرده است . (مکارم شیرازی، پیام امام ، خطبه ۱۹۲، ج ۷، صص ۳۵۸ ـ ۳۶۰ ؛ ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴ ، ج ۴ ، صص ۴۰۹ ـ ۴۱۱ ) .
شیطان به دنبال هوی و هوس خود رفت و این به دلیل داشتن صفت رذیله تکبّر بود که سقوط کرد .
آن چنان که ملاحظه شد تکبّر ، اعمال طولانی شیطان را تباه کرده و کوشش فراوانش ( عبادات شش هزار ساله شیطان ) را بر باد داد؛ همان خدایی که با ابلیس چنین کرد اگر ذرّه ای از این بیماری خطرناک نصیب هر انسان عابد و زاهدی گردد حکم و فرمان خداوند در حقّ وی چنین صدق می کند، چرا که فرمان خداوند درباره ی اهل آسمان و زمین یکسان و تغییر ناپذیر می باشد .
« فَدَعِ الإسرافَ مُقتَصِداً ، وَاذکُر فِی الیَومِ غَداً …… أَتَرجُو أَن یُعطِیَکَ اللهُ أَجرَ المُتَواضِعینَ وَ أَنتَ عِندَهُ مِنَ المُتَکَبِّرینَ ! . » (صبحی صالح ، نهج البلاغه ، نامه ۲۱ ، ص ۳۷۷ ) .
« ای زیاد از اسراف بپرهیز، و میانه روی را بر گزین ، ….. آیا امید داری پاداش فروتنان را به تو بدهد درحالی که از متکبّران باشی ؟ » . ( دشتی ، محمّد ، ترجمه نهج البلاغه ، ص ۳۵۷ ) .
امام ( ع) این نامه را برای زیاد نوشته است و در این نامه به یکی از نقاط ضعف او که همان تکبّر در برابر ارباب رجوع و مستضعفان است، اشاره کرده و می فرمایند: ( آیا تو امید داری که خداوند پاداش متواضعان را به تو بدهد در حالی که نزد او از متکبّران باشی ؟ ) به یقین کسی که امید به پاداش گروهی از مؤمنان دارد باید همانند آن ها عمل کند و تناقض در رفتار و خواست درونی نداشته باشد. این درست به آن می ماند که شخص کشاورزی امید به برداشت محصول فراوان از زمین زراعتی خود داشته باشد در حالی که نه بذری افشانده و نه آبیاری کرده است. (مکارم شیرازی، پیام امام، نامه ۲۱ ، ج ۹ ، ص ۲۵۶)
پس با توجّه به مطالب به دست آمده به این نتیجه می رسیم که تکبّر یکی از عوامل هواپرستی است که شرایط سقوط را فراهم می کند و ما افرادی را می بینیم که چوب یک ساعت هواپرستی را به خاطر تکبّر تا آخر عمر می خورند! و به سرنوشت شومی گرفتار می شوند مانند کسی که از نردبانی بالا می رود و به پلّه آخر می رسد و ناگهان دچار تکبّر می شود ( یعنی از هوای نفس پیروی می کند ) و از همان بالا به پایین سقوط می کند. قرآن و امام ( ع) ما را از آن برحذر داشته است.
۲ . ۶ . کوتاهی دیگران در انجام مسئولیّت خود نسبت به هواپرستان
یکی از علّت های پیدایش هواپرستی، کوتاهی دیگران در ادای مسئولیّت خویش نسبت به گرفتاران به گرداب هوی پرستی است.
زیرا آدم هوی پرست، هرگاه در مورد کارهایش تشویق و آفرین و یا سکوت و عدم پیشگیری به شیوه های مختلف را مشاهده کند بر ادامه و بیشتر کردن کارهایش علاقه مند خواهد شد، تا این که هواپرستی همه قلب او را در چنگال خود گرفته، و بر روی کارها و تصمیماتش تأثیر می گذارد.
علّت تأکید بسیار اسلام برای رویارویی با منکرات و عدم سکوت در مقابل آن و با روش مناسب و همراه با تکرار در رابطه با موضوع است، زیرا بیشتر آن ها پیامد پیروی از هوی می باشد.

