- سولانوم فورجا( Solanum phureja) بیشتر در مناطق با آبوهوای گرم و بدون خطر یخبندان کشت میشود و این محصول در دامنه کوههای آند و در کشور اکوادور به دست میآید و دارای ۲۴ کروموزوم است.
- سولانوم اجانهیری(Solanum ajanhiri) در برابر یخزدن مقاوم است و در نواحی شمال بولیوی پرورش مییابد.
- سولانوم گونیوکالیکس(Solanum gonio calyx) در کشور پرو کشت میشود و گوشت آن زرد رنگ است.
- سولانوم جوزپزوکی(Solanum jospezuki) به یخزدگی مقاوم است. در قسمتهای مرکزی پرو و جنوب بولیوی کاشته میشود و دارای گل بنفش رنگ است.
- سولانوم چائوچا(Solanum chaucha) در قسمت مرکزی بولیوی و پرو کشت میشود.
- سولانوم کورتیلوبوم(Solanum curtilobum) در مناطق مرتفع بولیوی و پرو جنوبی رشد و نمو کرده و گلهای بنفش دارد.
- سولانوم توبروسوم(Solanum tuberosum) که در سراسر جهان کشت میشود، این گونه، خود دارای دو زیرگونه است:
الف- سولانوم آندیجنا(Solanum susp andigena) که در آمریکای مرکزی و جنوبی رشد میکند.
ب- سولانوم توبروسوم(Solanum susp tuberosum) که در سراسر جهان قابل کشت است (فلاحی،۱۳۷۶) .
۱-۸- مورفولوژی سیبزمینی
سیبزمینی گیاهی است علفی، یکساله، از گیاهان عالی گلدار، از رده دولپهایها و راسته پیوستهگلبرگان که دارای اندامهای زیر میباشد:
۱-۸-۱- ریشه
سیبزمینی دارای ریشههائی افشان میباشد، ابتدا ریشه باریکی را تشکیل میدهند و این ریشه های اولیه بهطور جانبی رشد کرده و تولید ریشه های جانبی را مینمایند. اگر چه بخش اعظم ریشه های سیبزمینی در عمق ۳۰ تا ۳۵ سانتیمتری خاک قرار دارند، ولی ممکن است نفوذ ریشه ها تا عمق ۱۷۰ سانتیمتری نیز ادامه پیدا کند. بههرحال نزدیک به ۸۰% فعالیت جذبی ریشه تا عمق حدود ۸۰ سانتیمتری خاک انجام میشود (سبحانی،۱۳۷۴). بوتههای حاصل از بذر حقیقی[۳]دارای یک ریشه راست و باریک هستند که از آن انشعابات جانبی به وجود میآید. بوتههای رشد یافته از غده در گره های ساقه های زیرزمینی و استولون تولید ریشه های نابجا میکنند. در سیبزمینی، ریشه ها عموما کمعمق هستند و با توجه به تنوع بافت خاک، ممکن است تا عمق ۲/۱ متری خاک رشد نمایند. ریشه در خاکهای درشت با بافت شنی و شنی رسی بسیار گسترده میشود (رضایی و سلطانی، ۱۳۷۵).
۱-۸-۲- استولون
استولونهای سیبزمینی، ساقه های افقی زیرزمینی هستند که معمولاً از پایینترین جوانههای زیر سطح خاک تشکیل میگردند و متورم میشوند. استولونها ممکن است از محل میانگرهها نیز طویل شده و در ناحیه انتهایی خود، غده را تشکیل دهند (صورتی زنجانی،۱۳۸۰). اندازه استولونها ممکن است کوتاه (۸-۱۰ سانتیمتر)، متوسط (۲۰ سانتیمتر) و یا بلند(۲۰-۴۰ سانتیمتر) باشد. رنگ آنها معمولاً سفید یا شیری است، اما گاهی در اثر وجود رنگیزه، آنتوسیانین به رنگ گوناگون دیده میشود. طول استولونها ویژگی مهمی در ارتباط با واریته سیبزمینی میباشد. انواع وحشی سیبزمینی دارای استولونهای طویلی هستند. یکی از اهداف اصلی بهنژادی در سیبزمینی، دستیابی به استولونهای کوتاه است. زیرا چنین رقمی معمولاً پرمحصول بوده و برداشت آن آسانتر خواهد بود. اگر استولونها با خاک پوشیده نشوند ممکن است به یک ساقه عمودی با شاخ و برگ معمولی تبدیل شود (لی[۴]،۱۹۸۵).
۱-۸-۳- ساقه
سیستم ساقهای سیبزمینی شامل ساقه های هوایی، استولونها و غدهها میباشد جوانه محوری برگ نیز ممکن است رشد کرده و تولید ساقه جانبی، استولون، گل آذین و در مواردی غده هوایی نماید (کریمیان و حمداللهزاده،۱۳۸۵). ساقه های هوایی در ابتدا ایستاده بوده و بعدها تمایل به خوابیدگی پیدا میکنند. ساقه زیرزمینی(استولون) نیز دارای انشعاباتی است که بر روی این انشعابات، برجستگیهای مخصوص وجود دارد که پس از گلدهی، این برجستگیها محل ذخیره نشاسته و سایر فراوردههای فتوسنتزی بوده و غدهها را تشکیل میدهند (خواجه پور،۱۳۸۳). ساقه های هوایی سیبزمینی، ضخیم، مستقیم و زاویهدار هستند که برش عرضی عموما توخالی و سهگوش میباشند (کوچکی و همکاران،۱۳۷۲).
۱-۸-۴- برگ
برگهای سیبزمینی بهصورت متناوب بر روی ساقه قرار گرفتهاند و دارای برگچههای عمدتا کوچک تخممرغی شکل و کرکدار است. تنوع زیادی در تعداد برگچهها، رنگ و… در بین ارقام مختلف سیبزمینی وجود دارد. همچنین فرم برگ اساسا میتواند در اثر طول روز و حرارت تغییر نماید (صورتی زنجانی،۱۳۸۰). رنگ برگ از سبز روشن تا سبز تیره فرق میکند. برگ بالغ شامل دمبرگ، برگچه انتهایی، برگچههای جانبی و برگچههای ثانویه است (شهبازی و همکاران،۱۳۸۲).
۱-۸-۵- غده
غده همان ساقه تغییر شکل یافته و متورم است که اندام اصلی ذخیره کننده در گیاهانی مانند سیبزمینی را تشکیل میدهد (کریمیان و حمداللهزاده، ۱۳۸۵). معمولاً فرم غدهها تحت تاثیر ژنوتیپ و محیط بوده و در خاکهای شنی، گرد و در خاکهای سنگین، کشیده و بیضوی و در خاکهای سنگریزهدار، نامتقارن است (مهتدی نیا،۱۳۷۴). اندازه غدهها به واریته سیبزمینی، خاک و شرایط آبوهوایی بستگی دارد. غدهها از لحاظ شکل متفاوت هستند ولی غالباً گرد، تخممرغی یا کشیده میباشند. پوست آنها ممکن است صاف، ناهموار یا خشن باشد. معمولاً غدهها به رنگ سفید، قرمز، ارغوانی یا زرد دیده میشوند. غدهها حاوی۸۰-۷۵ درصد آب، ۲۰- ۱۲درصد نشاسته، ۲-۵/۱ درصد پروتئین، ۳-۲ درصد الیاف و مواد معدنی هستند (کوچکی و همکاران،۱۳۷۲). رنگ گوشت غده سیبزمینی بسته به رقم و شرایط آبوهوایی از خاکستری، سفید، کرم، زرد و قرمز فرق میکند. در غدههائی که رنگ آنها سفید است، حاوی نشاسته زیاد و پروتئین کمتر و برعکس غدههایی که گوشت آنها زرد باشد، پروتئین بیشتر و نشاسته کمتر دارند (مهتدینیا، ۱۳۷۴). در یک برش عرضی از غده به ترتیب از خارج به داخل، قسمت های پوست، کورتکس، سیستم آوندی، پارانشیم ذخیره ای و مغز قابل تشخیص است(ملکوتی، ۱۳۷۴).
۱-۸-۶- گلآذین، میوه و گل
گلآذین سیبزمینی بصورت گرزن و گلها خوشه ای و انتهائی میباشد. گلها دوجنسی و یکپایه بوده ولی اندامهای نرو ماده از هم جدا میباشند. همه ارقام سیبزمینی تولید گل مینمایند ولیکن در اثرعوامل ژنتیکی (عمدتا رقم) و عوامل محیطی، بسیاری از گلها قبل از باز شدن میریزند. میوه حاصل از گردهافشانی از نوع سته بوده که مصرف غذایی ندارد. هر میوه حداکثر قطرش ۲ سانتیمتر بوده و به طور متوسط دارای ۴۰۰- ۲۰۰ عدد بذر حقیقی میباشد (صورتی زنجانی، ۱۳۸۰).رنگ گلها متفاوت است ولی بیشتر به رنگ سفید، کبود، ارغوانی و بنفش مایل به آبی دیده میشود (کوچکی و همکاران، ۱۳۷۲).
۱-۹- اهداف اجرای این طرح
شناخت صفات موثر بر تولید و عملکرد میتواند در برنامههای اصلاحی و مدیریت مزرعه کاربرد داشته باشد. همچنین با در نظر گرفتن همبستگی بین صفات میتوان از آنها به عنوان ملاکهای انتخاب ارقام مناسب در مزرعه بهره برد. ضریب همبستگی رابطه متقابل صفات مختلف گیاهی و صفاتی که مبنای انتخاب برای اصلاح عملکرد میباشند را مشخص میکند. اگر همبستگی بین عملکرد و یک صفت به علت اثر مستقیم صفت باشد، میتوان آن صفت را به منظور اصلاح عملکرد انتخاب نمود، اما اگر همبستگی به صورت غیرمستقیم باشد در آن صورت عمل انتخاب را باید برروی صفتی انجام داد که باعث اثر غیرمستقیم شده است ضمنا انتخاب صفات کمی بعد از دورگگیری به علت تداخل اثرات محیطی و ژنتیکی کار مشکلی بوده و میزان موفقیت در انتخاب بستگی به اثرات ژن و وراثتپذیری صفات انتخاب شده دارد.
اهداف اصلاحی در میان کشورهای مختلف متفاوت میباشد ولیکن در تمامی برنامهها احتمالا انتخاب برای عملکرد بالا، رسیدگی و دوره خواب مناسب، مشخصاتی از غده که روی کیفیت و مناسب بودن آنها برای مصارف خاص مؤثر باشند و مقاومت به استرسهای زنده و غیرزنده درنظر گرفته خواهد شد. اهداف اصلاحی سیبزمینی همچنین میتواند شامل صفاتی باشد که ارزش صادراتی آن را افزایش دهد. در این خصوص واریتههای جدید میبایست برای صفات مختلف کشور هدف نیز مورد ارزیابی قرار گیرند. از نکات کلیدی که یک اصلاحگر میبایست در تصمیمگیریها مدنظر داشته باشد عبارتند از: ژرمپلاسم و روش اصلاحی مورد استفاده، روش تکثیر ارقام اصلاح شده (رویشی یا از طریق بذر حقیقی سیبزمینی)، امکان تغییر ژنتیکی ارقام اصلاحی و چگونگی دستیابی به مقاومت پایدار در مقابل آفات و بیماریها (استریک و ورسما [۵]، ۱۹۹۹و بنربال و همکاران [۶]، ۲۰۰۳).
شناسایی بهترین کلونها و بهدنبال آن معرفی آنها بهعنوان رقم مناسب برای هرمنطقه بایستی بهعنوان جزء اولیه در اولویت مدیریت زراعی قرار گیرد، زیرا با وجود بهبود سایر عوامل زراعی و موثر در تولید و در صورت نداشتن کلون و ارقام مناسب منطقه نمیتوان انتظار عملکرد بالا و کیفیت مناسب را داشت. غالبا ارقام جدید بهدلیل اینکه عملکردشان در آزمایشات مقایسه عملکرد ارقام، بیشتر از ارقام متداول بوده، معرفی میگردند. ارقام جدید امکان دارد از نظر عملکرد با ارقام قدیمی مشابه باشند ولی از نظر کیفیت و امکان فراوری نسبت به ارقام قدیمی برتری دارند. در انتخاب و دستیابی به ارقام برتر، شناخت صفات، توارثپذیری و رابطه آنها با یکدیگر میتواند به محقق در رسیدن به هدف یاری نماید و باعث تسریع مراحل ارزیابی گردد. لذا در این تحقیق تعیین همبستگی، توارثپذیری عمومی و روابط بین صفات از اهداف مهم اجرای پروژه بود که متعاقب آن کلونهای برتر از نظر عملکرد، رنگ گوشت و فرم غده جهت مصارف خوراکی و کلونهای مناسب فرآوری (ماده خشک، وزن مخصوص و قند احیای مناسب) شناسایی گردیدند. ضمنا تعیین قرابت بین کلونها بر اساس خصوصیات فنوتیپی نیز صورت گرفت تا درصورت نیاز برای جایگزینی کلونها و یا استفاده در برنامههای اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.
۲– بررسی منابع
۲-۱ تنوع صفات زراعی در گیاه سیبزمینی
برای ارزیابی و گروهبندی، تنوع صفات، شاخص بسیار مهمی میباشد، ازجمله عواملی که میتوان با آن تنوع موجود را برآورد کرد ضریب تغییرات (C.V.[7]) میباشد، صفاتی که دارای C.V. بالاتر میباشند از تنوع بالاتری نیز برخوردار میباشند. لذا با بهره گرفتن از ضریب تغییرات میتوان تنوع موجود بین مواد مورد بررسی را برای هر صفت تعیین و از آن در برنامههای اصلاحی بهره برد ضمنا وجود تنوع بیشتر امکان دسترسی به ارقام سازگار را افزایش میدهد. فرشاد فر(۱۳۷۶) عنوان نمود مقدار تنوع موجود در گونه های گیاهی مبنای انتخاب مؤثر ارقام را فراهم میآورد و تغییرات ژنوتیپی مربوط به تفاوت ژنوتیپی میان افراد در داخل یک جمعیت بوده که هدف عمده اصلاح نباتات میباشد. در همین راستا دهدار (۱۳۸۱) خواص کمی و کیفی تعداد هفت رقم سیبزمینی در کشت پاییزه را بررسی کرد و بیان داشت که از لحاظ صفات عملکرد غده، متوسط وزن تر غده، متوسط تعداد غده در هر بوته و متوسط تعداد ساقه اصلی درهر بوته بین ارقام اختلاف معنیدار درسطح احتمال ۱% وجود داشت و رقم آریندا و دیامانت از لحاظ عملکرد کل، متوسط وزن وتعداد غده در هر بوته و متوسط تعداد ساقه اصلی درهربوته نسبت به ارقام دیگر برتری داشتند. پرویزی (۱۳۸۵) بهمنظور دستیابی به ارقامی از سیبزمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، آزمایشی در دو گروه زودرس و دیررس در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان اجرا کرد و ۱۲ صفت کیفی و کمی را اندازه گیری نمود، نتایج نشان داد ارقام مورد مطالعه در هر دو گروه آزمایشی از نظر زمان کسب ۵۰% جوانهزنی، تاریخ غدهزایی، تاریخ پوشش کامل، طول دوره گلدهی، زمان گلدهی، ارتفاع گیاهان در زمان گلدهی، زمان غدهزایی، تعداد ساقه در بوته، زمان رسیدگی، عملکرد کل، درصد مادهخشک غده اختلاف معنیداری در سطح ۱% داشتند. از نظر عملکرد کل غده، ارقام مارفونا، آریندا، فرسکو و سانته در گروه ارقام زودرس تا میانرس و ارقام بلینی، کلمبوس، جولیانس، ساتینا و تیماته نسبت به دیگر ارقام برتری نسبی نشان دادند. پرویز و همکاران[۸] (۲۰۰۲) درصد جوانهزنی و تعداد شاخه در ساقه، واریتههای گیگانت، وادا، میراکل، فامبو و آرکولا را در فیصلآباد پاکستان بررسی کردند و نشان دادند که درصد جوانهزنی در واریتههای فوق اختلاف معنیداری داشتند و رقم فامبو بالاترین درصد جوانهزنی همچنین رقم وادا بیشترین شاخه در ساقه را داشت. خان و همکاران[۹] (۲۰۰۰ و ۲۰۱۱) عملکرد ۳۶ رقم مختلف سیبزمینی را در عمان در دو زمان کشت (۱۵ و ۷ نوامبر)، مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که تفاوت قابلتوجهی در عملکرد غده میان ارقام در هر دو زمان کاشت وجود داشت، در تاریخ کاشت اول، ارقام ۹۱-۲-۰۱، بیداند و ۸۵-۲-۵۰۱ بالاترین عملکرد را داشتند، در حالیکه ارقام سیکلون، میراکل و پیمان پایینترین عملکرد را داشتند. در تاریخ کاشت دوم، بیداند بالاترین عملکرد و رقم۹۰-۴۰-۱ کمترین عملکرد را داشت. کلینتون و همکاران[۱۰] (۲۰۰۲) شش رقم سیبزمینی آلتوراس، رنجرروست، روستبوربانک، شپودی، اماتیلاروست ، والواروست و پنج کلون را در شش زمان برداشت از نظر عملکرد غده و اندازه غده و کیفیت فراوری مقایسه کردند. در این آزمایش ارقام روستبوربانک، شپودی و رنجر بهعنوان شاهد در نظر گرفته شدند و نتایج نشان داد که ارقام اماتیلاروست و والواروست عملکرد و کیفیت فرآوری بهتری نسبت به ارقام روستبوربانک، شپودی و رنجرروست داشتند. الفنش و همکاران[۱۱](۲۰۱۱) بهمنظور بررسی محیط رشد و کیفیت چیپس پنج رقم سیبزمینی شیرو، زمن، بداسا، گابیسا و هرچاسا ارقام را در سه منطقه شرقی اتیوپی کشت کردند و نشان دادند که بالاترین مقدار ماده خشک ( ۳۳/۲۷% ) و وزن مخصوص (۱۱/۱ گرم بر سانتیمتر مکعب) مربوط به رقم هرچاسا و کمترین مقدار ماده خشک (۳۳/۲۰%) و وزن مخصوص (۰۷۸/۱ گرم بر سانتی متر مکعب ) مربوط به رقم زمن بوده و تمام ارقامی که در سه منطقه کشت شده و دارای ماده خشک بیشتر از ۲۰% و وزن مخصوص ۰۷/۱ بودند و برای فرآوری چیپس مناسب میباشند. یقبانی و محمد زاده (۱۳۸۵) شش رقم دراگا، مارفونا، سانته، ریبارکا، کنکورد و آگریا را در ایستگاه کشاورزی گرگان کشت کرده و تحت مدیریت زراعی یکسان قرار دادند. پس از برداشت، درصد ماده خشک، نشاسته و قند نمونه ها را اندازه گیری کردند. درنتیجه رقم کنکورد بیشترین درصد مادهخشک و رقم دراگا کمترین درصد ماده خشک را داشتند. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را بین ارقام مختلف در مورد این ویژگی نشان داد. میزان فسفر، ویسکوزیته و اندازه گرانول نشاستههای سیبزمینی اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند و همگی بیشتر از نشاسته گندم بودند ولی میزان آمیلوز و پروتئین در نشاستههای ارقام فوق تفاوت معنیداری نداشتند. صمدی فروشانی و همکاران (۱۳۸۸) به منظور دستیابی به ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، ارقام گولیات، ونوس، لوتسا XL، ویرگو، ماتادور، پرونتو، والتا، وردی، آندانته، وستلیدمون و دو شاهد آگریا و سانته را در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات سبزی و صیفی و حبوبات آبی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج کشت کردند. طبق بررسیهای انجام شده، صفات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد، خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کیفیت چیپس بین ارقام فوق تفاوت معنیداری داشتند. ارقام ویرگو، لوتسا XL، والتا، سانته و ماتادور تعداد غده خوراکی در هکتار بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند. ارقام ویرگو، لوتسا XL، ماتادور، گولیات، ونوس، آگریا، سانته و وستلیدمون نسبت به بقیه ارقام عملکرد غده خوراکی، عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش بیشتری داشتند. ارقام وردی، اگریا، ماتادور و گولیات نسبت به بقیه ارقام قندهای احیاءکننده کمتری داشتند. ارقام آگریا، والتا، ماتادور و وستلیدمون نسبت به بقیه ارقام درصد پروتئین غده بیشتری داشتند و همچنین ارقام وستلیدمون، پرونتو، ویرگو و وردی وزن مخصوص غده، ماده خشک غده و درصد نشاسته بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند و در نهایت ارقام سانته، لوتسا XL، آگریا، پرونتو، گولیات، آندانته و والتا کیفیت چیپس بالایی داشتند. حسنپناه و همکاران (۲۰۱۱) برای بررسی عوامل موثر بر کیفیت پخت سیبزمینی، ماده خشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص، فرانچ فرز، رنگ و کیفیت چیپس، نوع پخت، ثبات بافت و طعم سه کلون ۳-۳۹۷۰۰۹، ۲- ۳۹۷۰۸۲ و ۶- ۳۹۶۱۵۶ و سه رقم آگریا، مارفونا و ساوالان را اندازه گیری کردند، نتیجه تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین ارقام و کلونها درخصوص عملکرد غده، مادهخشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص، رنگ و کیفیت چیپس با کاهش قند احیاء وجود داشت. سه کلون نامبرده و رقم ساوالان دارای بالاترین عملکرد بودند و بالاترین مادهخشک و درصد نشاسته و وزن مخصوص مربوط به کلونهای ۶- ۳۹۶۱۵۶ و۳-۳۹۷۰۰۹ و رقم ساوالان بود. فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بهمنظور پیدا کردن ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و سازگار در کشت پاییز، در منطقه جیرفت، طی آزمایشی ارتفاع بوته، قطر بوته، طول استولون، تعداد ساقه، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، درصد مادهخشک، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک چند رقم مختلف را اندازه گیری کردند و نتیجه گرفتند بین ارقام مورد بررسی برای صفات فوقالذکر تفاوت معنیدار وجود داشت و در نتیجه رقم سانته، ورگو و ساتینا بیشترین عملکرد غده و رقم مورن دارای کمترین عملکرد غده بود. حسنآبادی ( ۸۸ – ۱۳۸۷) بهمنظور معرفی ارقام جدید سیبزمینی، ۱۱ کلون امیدبخش سیبزمینی همراه با سه رقم شاهد (آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) را در پنج منطقه کرج، اردبیل، خراسان، اصفهان و همدان مورد بررسی قرار داد. نتایج بررسیهای انجام شده نشان داد که بین کلونها برای صفات مادهخشک، عملکرد، رنگ سرخشده و کیفیت خوراکی تفاوت زیادی وجود داشت. کلونهای پرمحصول و پایدار ۳۹۷۰۹۷-۱۴ و ۳۹۷۰۶۹-۲ جهت معرفی رقم انتخاب شدند. وی طی آزمایش دیگری به منظور معرفی ارقام جدید سیبزمینی ۲۹ کلون امیدبخش همراه با سه رقم شاهد (آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) در پنج منطقه مورد بررسی قرار داد. بر اساس شاخصهای ارزیابی شده تنوع زیادی برای صفات مادهخشک، عملکرد، رنگ سرخ شده و کیفیت خوراکی وجود داشت. کلونهای ۳۹۷۰۸۲-۲، ۳۹۷۰۸۲-۱۰ و ۳۹۷۰۹۷-۲ عملکرد قابلفروش بالاتری داشته و در صفات مربوط به کیفیت، بهتر یا مشابه ارقام شاهد بودند. همچنین حسنآبادی ( ۸۸ – ۱۳۸۷) در سال ۱۳۸۹، ۵۵ کلون سیبزمینی به دست آمده از برنامههای مختلف اصلاحی را با یک رقم شاهد به نام آگریا از نظر صفات کمی و کیفی در منطقه کرج، مقایسه نمود. نتایج تجزیه واریانس عملکرد غده نشان داد که بین تیمارها در سطح احتمال ۱% اختلاف معنیدار وجود داشت. موسیپور گرجی و همکاران (۲۰۰۹) بهمنظور بررسی صفات کمی و کیفی کلونهای سیبزمینی بر اساس رنگ پوست، رنگ گوشت، شکل غده و عملکرد، ۴۵ کلون سیبزمینی به همراه انواع شاهد از قبیل آگریا، سانته، دزیره پوستقرمز و سفید را کاشته و تعداد ساقه، قطر ساقه، وزن خشک، رنگ چیپس، تردی چیپس و مقبولیت کلی چیپس را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که اختلاف قابل توجهی بین کلونها و شاهد برای عملکرد، تعداد ساقه و قطر ساقه وجود داشت. حسنپناه و همکاران (۲۰۰۹) آزمایشی برای تعیین مناسبترین تاریخ کاشت برای کشت سیبزمینی ارقام ساوالان و آگریا در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی اردبیل انجام دادند. در این آزمایش ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، عملکرد کل، عملکرد قابلفروش، تعداد و وزن هر بوته در طی دوره رشد اندازه گیری شد. نتیجه تجزیه و تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد غده، تعداد غده در هر بوته و وزن غده در بوته وجود داشت و رقم ساوالان عملکرد کل و قابلفروش بالایی داشت. پاندیتا و همکاران[۱۲] (۱۹۸۰) در بررسیهای خود بر روی ۸۱ ژنوتیپ سیبزمینی عنوان داشتند دامنه تنوع برای کلیه صفات (عملکرد کل در گیاه، تعداد غده در گیاه، میانگین وزن غدهها، ارتفاع گیاه، تعداد ساقه در پشته، تعداد گیاه استقرار یافته) بسیار بالا بود. بالاترین ضریب تغییرات مربوط به تعداد غده در گیاه و متعاقب آن عملکرد گیاه بود. ناتسون[۱۳] (۲۰۱۲) میزان نشاسته ارقام مختلف سیبزمینی را طی عمل انبارداری مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که اولا تفاوت بین ارقام بیشتر از تفاوت روش و مدت انبارداری بر روی نشاسته تاثیر گذاشت و ثانیا میزان نشاسته از دست رفته در هفته اول انبارداری بیشتر بود و بهمنظور بهحداقل رساندن از دست دادن عملکرد نشاسته در طول ذخیرهسازی میبایست گونه های سیبزمینی خوب را انتخاب کرد و آنها را برداشت و در زمان و شرایط مناسب، بهمنظور جلوگیری از آسیبهای مکانیکی، انبار کرد. شارما و پراساد[۱۴] (۲۰۰۹) هفت رقم سیبزمینی را در هند مورد ارزیابی قرار دادند و مشاهده کردند که ارتفاع گیاه، تعداد غده و تعداد برگ در گیاه در رقم کوفریسیندهوری بالاتر از سایر ارقام بود. همچنین تولید وزن خشک کل گیاه در رقم کوفریچاندراموخی بالاتر بود. رقم کوفریچاندراموخی ماده خشک غده بالا و رقم کوفریجیوتی ماده خشک غده کمتری داشت. امینی و آگاهی(۱۳۸۴) آزمایشی بر روی ۴ رقم سیبزمینی انجام دادند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام از لحاظ صفات ارتفاع بوته، تعداد غده در هر بوته، وزن خشک غده، وزن تر غده، میزان غده تر در واحد سطح، میزان غده خشک در واحد سطح و تعداد ساقه های فرعی اختلاف بسیار معنیداری وجود داشته است که حاکی از وجود تنوع بالای بین ارقام بود، در مقایسه میانگین تیمارها که به روش دانکن انجام گرفت مشخص شد که در بیشتر مقایسات تیمار کنکورد برترین تیمار بوده و اختلاف معنیداری با دیگر ارقام نشان داد. بیاتی (۱۳۸۱) بهمنظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان، در همدان اجرا کرد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس بر روی ۵۰ صفت نشان داد که ژنوتیپهای مورد مطالعه در تمامی صفات دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد بودند که میتواند نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالای ژنوتیپها باشد. دهدار و همکاران (۱۳۸۴) آزمایشی را در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام دادند و یادداشتبرداریهای مربوط به صفات مختلف در مراحل مختلف رشد گیاه شامل تاریخ کاشت، تاریخ رسیدن به پوشش سبز کامل، تعداد بوته در هر کرت، زمان غده بستن، تعداد ساقه های اصلی در هر بوته، قطر ساقه های اصلی، وزن غدههای هر بوته، تعداد غده در بوته، عملکرد در واحد سطح و زمان رسیدن را انجام دادند و نتیجه گرفتند ارقام آلمرا، ساتینا، D79 و مارادونا به ترتیب با میزان عملکرد غده ۰۵/۳۴، ۲۷/۲۸، ۱۳/۲۸ و ۳۰/۲۵ تن در هکتار در کلاسهای a ، b،b و c قرار گرفتند. رقم آگریا به عنوان شاهد منطقه با میزان عملکرد غده ۶۰/۲۴ تن در هکتار در کلاس cd قرار گرفت.
۲-۲ – خصوصیات فیزیکوشیمیایی غده
خصوصیات فیزیکوشیمیایی غده سیبزمینی یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در کیفیت و بازارپسندی سیبزمینی میباشد و از نظر مصارف سیبزمینی شاخص عمدهای است، لذا بررسی آن از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. یکی از مهمترین پارامترهای کیفی در فرآوردههای سرخ شده سیبزمینی که بهطور زیاد به ذائقه مصرف کننده وابسته است، رنگ چیپس است (سگنینی و همکاران[۱۵]، ۱۹۹۹). عاملهای دیگری که باید بهعلت کاهش دادن خصوصیات حسی و کیفیت سالم در چیپس،کنترل شوند، مقدار روغن جذبشده در حین سرخ شدن و فرایند پس از آن است که موجب ایجاد تیرگی در چیپس میشود. مطالعات زیادی نشان داده است که بیشترین روغن در مناطقی که از شدت سرخ شدگی قهوهای شدهاند، محدود میگردد (بوچون و همکاران[۱۶]، ۲۰۰۴٫، ریماک برنکیک و همکاران[۱۷]، ۲۰۰۴). نقاط تیره و قهوهای بهعلت نواقص طبیعی و آسیبها در غده ظاهر میشوند که بلافاصله توسط مصرفکننده تشخیص داده میشود (مندوزا و همکاران[۱۸]، ۲۰۰۷). خصوصیات فیزیکوشیمیایی تحت تاثیر اثر متقابل ژنوتیپ و محیط میباشد و ارقام مختلف واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. در همین راستا عینافشار و همکاران (۱۳۸۰) ارقام سیبزمینی استانهای فارس، گلستان و خراسان را مقایسه نموده و گزارش کردند که در استان فارس رقم آگریا برای استفاده در صنایع تبدیلی نسبت به دیامانت و پیکاسو اولویت دارد و در استان گلستان رقم کوزیما نسبت به دراگا برای فرآوری و دراگا برای انبارداری مناسبتر است درصورتیکه در استان خراسان، آئولا برای فرآوری بهتر است. تاکاهیرو و همکاران[۱۹] (۲۰۰۴) در مطالعهای تاثیر زمان برداشت بر خصوصیات نشاسته چندین واریته سیبزمینی را بررسی کردند و عنوان کردند که برداشت دیرهنگام سبب افزایش میانگین اندازه گرانول، میزان فسفر و ویسکوزیته و کاهش مقدار آمیلوز میشود. حسنآبادی و همکاران (۱۳۸۲) صفات کمی و کیفی ارقام مناسب مصارف مختلف فرآوری سیبزمینی را بررسی و اعلام کردند که ارقام هرتا، آلس و آئولا بهترتیب بالاترین درصد ماده خشک را داشتند. در این آزمایش بیشترین مقدار قند احیاکننده در رقم سرناده و کمترین آن در رقم کاردینال مشاهده گردید. این محققان با توجه به مجموعه صفات زراعی و کیفیت خوراکی ارقام مورد بررسی، رقم کوراس را برای استخراج نشاسته، ارقام سانته، آئولا، آگریا، میریام، پرمیر و کاسموس را برای تولید چیپس و ارقام آئولا، آگریا، دزیره، دیامانت و میریام را برای فرنچ فرایز معرفی کردند. دخانی و ربیعی (۱۳۸۰) در مطالعهای میزان قندهای احیاکننده را در سه رقم مورن، مارفونا و آگریا اندازه گیری کرده و دریافتند که در دوران انبارداری رقم آگریا میزان قند احیاکننده پایینتری نسبت به بقیه داشته و دارای بیشترین ماده خشک است درنتیجه این رقم را برای فرآوری (چیپس و پودر سیبزمینی) توصیه کردند. لی و همکاران[۲۰] (۲۰۰۶) اظهار داشتند ترکیبات سیبزمینی با توجه به رقم، منطقه رشد و رژیم کودی متفاوت است. درصد نشاسته در سیبزمینی با توجه به رقم و منطقه رشد، دامنه ای از ۶۶ درصد تا ۸۸ درصد در ماده خشک دارا میباشد. سوگمارک و همکاران[۲۱] (۲۰۰۲) گزارش کردند درصد و خصوصیات نشاسته در ارقام یکسان از سالی به سال دیگر متفاوت است. پندی و همکاران[۲۲] (۲۰۰۲) پتانسیل فرآوری ارقام جدید کوفریچیپسونا–۱، کوفریچیپسونا–۲ و کوفریجیوتی را در چهار منطقه آبوهوایی هند بررسی کردند، در مقایسه با ارقام دیگر، کوفری چیپسونا–۱ و ۲ چیپس با کیفیت بهتر و رنگ روشنتر ایجاد کردند و درصد چیپس قهوهای آنها کمتر بود. بلنکینوسوپ و همکاران[۲۳] (۲۰۰۲) طی چهار سال، ترکیبات غده سیبزمینی را در دمای پایین بررسی کردند و نتیجه گرفتند که همبستگی رنگ چیپس و قند احیاکننده مثبت بود، تجزیه رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که ارتباط هر عامل با رنگ چیپس بسیار متفاوت بوده و به رقم و شرایط محیطی بستگی دارد. هبیسن و همکاران[۲۴] (۲۰۰۳) خصوصیات فرآوری، انبارداری و مقاومت به بیماری شش رقم سیبزمینی، شامل ال ۹۰/۲۳۵، اینوویتور، لیدیکلایر، فونتان، سانبیم و لیدیاولمپیا را بررسی و با ارقام استاندارد ابا و ارنتسلوز مقایسه کردند درنتیجه اینوویتور، لیدیکلایر و فونتان را به لیست ارقام قابلتوصیه اضافه کردند. لیدیکلایر بهدلیل پایین بودن قند احیاکننده آن، کیفیت چیپس، مقاومت بالا و خواص انبارداری خوبی داشت. رقم اینوویتور دارای فرم خوب و رقم فونتان دارای راندمان بالا، نشاسته خوب، قابلیت نگهداری بالا و کیفیت فرآوری بالا برای چیپس بودند. آپریانیتا و همکاران[۲۵]( ۲۰۰۹) خواص فیزیکی و شیمیایی آرد و نشاسته استخراج شده از سیبزمینی، تارو، یام و سیبزمینی شیرین را در استرالیا مورد بررسی قرار دادند و مشخص کردند که هر یک از غدههای مختلف ممکن است برای برنامههای کاربردی خاص در فرآوری مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرند. خمیر سیبزمینی شیرین با عبور نور بالای ۳۰ درصد استخراج شد، درحالیکه در دو غده دیگر (سیبزمینی و تارو) استخراج خمیر در کمتر از ۱۰ درصد نور بدست آمد. نتایج نشان داد که رقم تارو بیشترین ویسکوزیته را داشت درحالیکه آرد و نشاسته یام در برابر حرارت و ضربات مکانیکی پایدار بودند. دارایی گرمهخانی و همکاران (۱۳۸۷) خواص فیزیکوشیمیایی سه رقم سیبزمینی (آگریا، ساتینا و کنبک) استان گلستان را مطالعه و تاثیر این پارامترها بر کیفیت خلال نیمهسرخشده بررسی کردند. نتایج آماری نشان داد که بین میزان مادهخشک غدههای سه رقم اختلاف وجود داشت که بیشترین و کمترین مقدار مادهخشک بهترتیب مربوط به رقم کنبک و ساتینا بود. همچنین بیشترین میزان نشاسته، ساکارز و انرژی در رقم ساتینا و کمترین مقدار نشاسته و انرژی مربوط به رقم آگریا بود و رقم کنبک نیز نسبت به دو رقم دیگر دارای کمترین مقدار ساکارز بود و اختلاف میزان نشاسته، ساکارز و انرژی، سه رقم سیبزمینی با یکدیگر معنیدار بوده و بیشترین و کمترین مقدار چربی به ترتیب در خلالهای ارقام آگریا و ساتینا مشاهده شد. میزان مادهخشک خلالهای حاصل از سه رقم با یکدیگر اختلاف معنیدار داشتند و بالاترین میزان مادهخشک در خلالهای رقم آگریا مشاهده شد. بالاترین و پایینترین مقدار نیروی برشی به ترتیب مربوط به خلالهای رقم آگریا و کنبک بود. براساس نتایج این تحقیق سیبزمینی رقم کنبک با داشتن مادهخشک و وزن مخصوص مناسب و قندهای احیاءکننده پایین در مقایسه با دو رقم دیگر، هنگام تولید فرنچ فرایز و چیپس به لحاظ بافت، رنگ، مادهخشک و میزان جذب روغن محصول بهتری تولید کرده و لذا این رقم را به عنوان رقم مناسب جهت فرآوری و تولید محصولات سرخ شده توصیه کردند. کائور و همکاران[۲۶] (۲۰۰۲ ) اثر عمل بلانچ و درجه حرارت سرخ کردن (۱۲۰، ۱۵۰، و ۱۸۰ درجه سانتی گراد) در حفظ رطوبت، جذب روغن و نیروی شکست از تراشههای تهیه شده از پنج رقم سیبزمینی کوفریچیپسونا-۱، کوفریچیپسونا-۲، کوفریچندهارموخی، کوفریجیوتی و کوفری لائوکار در درجه حرارتهای مختلف (۴، ۸، ۱۲، ۱۶و ۲۰ سانتیگراد) که به مدت ۱۲۰ روز انبار شدند، را بررسی کردند. در میان این ارقام تراشههای کوفریجیوتی بالاترین رطوبت، نیروی شکست و جذب روغن را نشان داد درحالیکه کوفریچیپسونا-۱ میزان حداقل را نشان داد. نتایج این بررسی نشان داد که عمل بلانچ کردن، حفظ رطوبت و نیروی شکستگی و کاهش جذب روغن در تراشه را افزایش داد. تراشه سرخ شده در ۱۲۰ درجه نیروی شکستگی کمتر و حفظ رطوبت بالاتر و جذب روغن بیشتری را نشان داد، در حالیکه برای تراشههای سرخ شده در ۱۸۰ درجه سانتیگراد نتیجه معکوس بود. چیپسهای بدست آمده از سیبزمینیهای انبار شده در ۴ و ۸ درجه سانتیگراد رطوبت بالاتری را حفظ کرده و روغن بیشتری را جذب کردند، در حالیکه چیپسهایی که از سیبزمینی ذخیره شده در ۱۲، ۱۶، و ۲۰ درجه سانتیگراد بهدست آمده بودند رطوبت پایینتری را حفظ کرده و روغن کمتری را جذب کردند، بین جذب روغن و نیروی شکستگی در تراشههای تهیه شده از سیبزمینیهای ذخیره شده در ۴ و ۸ درجه سانتیگراد در مقایسه با سیبزمینیهای ذخیرهشده در ۱۶ و ۲۰ درجه سانتیگراد، رابطه خطی مثبت وجود داشت. فرناندز و همکاران[۲۷] (۲۰۱۰) برای بررسی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کیفیت سرخ کردن غده سیبزمینی پنج رقم سیبزمینی آگاتا، آستریکس، آتلانتیک، مارکیز و موندیال را در برزیل کاشتند و نشان دادند که ارقام موندیال و آگاتا برای تازهخوری مناسب بودند، بهطوری که آنها را میتوان برای تهیه پاستا و غذاهای پخته شده توصیه کرد. رقم مارکیز توانایی پخت و پز دوباره را نشان داد، بهعنوان مثال، برای تهیه ماکارونی و سرخ کردن مناسب بود. با اینحال، ارقام آتلانتیک، آستریکس و مارکیز قابلیت سرخ کردن خوبی را داشتند و رقم مارکیز، چیپسهای زرد رنگ مناسبی تولید کردند. شجاعی علیآبادی و همکاران (۱۳۸۷) نمونه های چیپس سه رقم آگریا، سانته و امیدبخش را در دمای ۱۸ درجه سانتیگراد بمدت ۱۵/۴ دقیقه تهیه کردند و نشان دادند که نمونه های چیپس تهیه شده از ارقام مختلف سیبزمینی از نظر مقدار قندهای احیاکننده، آسپاراژین و اکریلامید، با هم تفاوت معنیداری داشتند، بیشترین مقدار قند احیاکننده در رقم سانته سپس به ترتیب در ارقام آگریا و امیدبخش مشاهده شد. رقم امیدبخش دارای بالاترین مقدار آسپاراژین نسبت به دو رقم دیگر بود اما از نظر آماری، اختلاف غلظت آسپاراژین در ارقام آگریا و سانته، معنیدار نبود. بیشترین مقدار اکریلامید در نمونه های تهیه شده از رقم سانته و کمترین آن از رقم امیدبخش بهدست آمد. فریتاس و همکاران[۲۸] (۲۰۱۲) کیفیت فرآوری سه کلون سیبزمینی آستریکس[۲۹]، اسمینیا[۳۰] ۳ - ۷۹۳۱۰۱ و میسااوکه[۳۱] در طول فصل رشد در بهار و پاییز و انبار شده در ۴، ۸، ۱۲، یا ۲۵ درجه سانتیگراد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که کلونهای بهاره، دوره خواب کوتاهتری از کلونهای پاییزه داشتهاند. غدههای سیبزمینی بهاره و پاییزهای که در ۴ درجه سانتیگراد انبار شده بودند و همچنین غدههای پاییزهای که در ۸ درجه سانتیگراد انبار شده بودند به مدت شش ماه جوانه نزدند. در کلونهای پاییزه، طولانیترین دوره خواب در هنگام ذخیرهسازی در کلون اسمینیا ۳-۷۹۳۱۰۱ ،۱۲درجه سانتیگراد و در کلون آستریکس، ۲۵ درجه سانتیگراد بود. در غده بهاره، طولانیترین دوره خواب در طول ذخیرهسازی در کلون سمینیا ۳-۷۹۳۱۰۱ و میسااوکه، ۸ درجه سانتیگراد، در کلون اسمینیا ۳ - ۷۹۳۱۰۱ ، ۱۲ درجه سانتیگراد و در کلون آستریکس و میسااوکه، ۲۵ درجه سانتیگراد بود. در این بررسی مشاهده شد غدههای سیبزمینی بهاره مادهخشک، نشاسته، و میزان تنفس بالاتر و قند و پلیفنل پایینتری دارند، بهطور کلی، ذخیرهسازی در ۴ و ۸ درجه در کاهش میزان تنفس و حفظ مقدار مادهخشک غده سیبزمینی موثر بود. چیپس تیره و میزان قند و محتوای پلیفنل کل در طول ذخیرهسازی غده سیبزمینی کاهش یافت. این نتایج نشان داد که بهترین دمای نگهداری بستگی به ژنوتیپ، سن فیزیولوژیکی غده و شرایط رشد دارد. کبیرا [۳۲] (۲۰۰۰) ارقام سیبزمینی موجود در کنیا را از نظر کیفیت فراوری مورد بررسی قرار داد و نشان داد که دو رقم آسانته و فوراها چیپس قابلقبولی را تولید کردند در حالیکه رقم تیگونی چیپس خیلی مرغوبی را تولید کرد. همچنین وی چیپسهای منجمد تولید شده از سه رقم فوق را بمدت ۶ ماه در ۱۸ درجه سانتیگراد زیر صفر نگه داشت و مشاهده کرد که غدههای بزرگ ارقام آسانته و فوراها چیپس قابل قبولی را تولید کردند در حالیکه غدههای متوسط رقم تیگونی چیپس خیلی مرغوبی را تولید کرد. کاواکام و همکاران[۳۳] (۲۰۰۳) ذکر کردند سیبزمینی گیاهی است که تحت تاثیر بسیاری از تنشها و اثرات مخرب فیزیولوژیکی قرار میگیرد. همچنین کیفیت سیبزمینی دربرگیرنده خصوصیاتی از قبیل ارزش تغذیه ای و رنگ بافتهای درونی و بیرونی میباشد. ناهنجاریهای فیزیولوژیکی بیشتر بر شکل ظاهری بافت درونی و بیرونی غده اثر گذاشته و در نهایت خصوصیات بازارپسندی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. وونگ ین چونگ و همکاران[۳۴] (۲۰۰۲) اثر رقم و شرایط کاشت و فرایند را بر کیفیت چیپس بررسی نمودند. ارقام مورد استفاده شامل Lola، Exodus، Sponta Sahel، BR و ۶۹-۸۴ BR بودند. خصوصیات کیفی مورد اندازه گیری شامل شکل، اندازه، عمق چشم، درصد ماده خشک غده، وزن مخصوص بافت و طعم بود. نتایج نشان داد که رقم Exodus بهدلیل داشتن چشمهای کمعمق، وزن مخصوص بیشتر و رنگ روشنتر برای تهیه چیپس از سایر ارقام راندمان و کیفیت بهتری داشت. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی ارقام جدید سیبزمینی و معرفی ارقام برتر و مناسب برای صنایع فراوری، آزمایشی در کرج اجرا کردند. در این آزمایش هفده رقم سیبزمینی شامل: جلی، اسلانی، بورن، بانبا، کلمبوس، سانته، اگریا، اکیرا، آیدا، آرکولا، آلمرا، دیسی، سایکلون، لیدیکلایر، لیدیروزتا، ملودی، و لیدیفلورینا بررسی و ماده خشک و وزن مخصوص دو هفته پس از برداشت، قند احیاکننده (دو هفته پس از برداشت و نگهداری در دمای ۲۲-۲۰ درجه سانتیگراد و دو ماه بعد از انبارداری در دمای ۷ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۹۰-۸۵ درصد)، و ارزیابی حسی چیپس (قابلیت پذیرش کلی، رنگ و تردی) پس از دو هفته نگهداری در دمای ۲۲-۲۰ درجه سانتیگراد اندازه گیری کردند. نتایج تجزیه واریانس مرکب تمامی صفات مورد بررسی نشان داد که ارقام اکیرا، بورن، و بانبا نسبت به سایر ارقام برتری داشتند. همچنین نشان داده شد که تغییرات قند احیاکننده ارقام مختلف در زمان انبارداری متفاوت بوده و این تغییرات در بیشتر موارد در ارقام با قند احیاکننده اولیه پایین، بیشتر بود. نتایج مقایسه میانگین درصد ماده خشک غده نشان داد که ارقام لیدیروزتا، لیدیکلایر، و دیسی نسبت به سایر ارقام ماده خشک بالاتری داشتند و وزن مخصوص رقم اکیرا نسبت به سایر ارقام برتری مطلق داشت.
۲-۳ – همبستگی بین صفات
شناخت صفات موثر بر تولید و عملکرد میتواند در برنامههای اصلاحی و مدیریت مزرعه کاربرد داشته باشد. همچنین با درنظر گرفتن همبستگی بین صفات میتوان از آنها بهعنوان ملاکهای انتخاب ارقام مناسب در مزرعه بهره برد. ضریب همبستگی رابطه متقابل صفات مختلف گیاهی و صفاتی که مبنای انتخاب برای اصلاح عملکرد میباشند را مشخص میکند. اگر همبستگی بین عملکرد و یک صفت بهعلت اثر مستقیم صفت باشد، میتوان آن صفت را بهمنظور اصلاح عملکرد انتخاب نمود، اما اگر همبستگی بهصورت غیرمستقیم باشد در آنصورت عمل انتخاب را باید برروی صفتی انجام داد که باعث اثر غیرمستقیم شده است ضمنا انتخاب صفات کمی بعد از دورگگیری بهعلت تداخل اثرات محیطی و ژنتیکی کار مشکلی بوده و میزان موفقیت در انتخاب بستگی به اثرات ژن و وراثتپذیری صفات انتخاب شده دارد (موسیپور گرجی و همکاران، ۱۳۸۵). درخصوص همبستگی بین صفات در سیبزمینی، لایی و لایی (۱۳۸۸) آزمایشی را در شرایط خراسان شمالی بهاجرا درآوردند و تعداد ساقه در بوته، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، تعداد چشم غده و عملکرد کل را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که بیشترین ضریب همبستگی مثبت بهترتیب بین تعداد ساقه در بوته با تعداد غده در بوته (۰٫۸۵= r) و بین عملکرد کل با متوسط وزن غده (۰٫۷۲= r) و بین عملکرد کل با تعداد غده در بوته (۰٫۶۷= r) و بیشترین ضریب همبستگی منفی بین تعداد چشم در غده با تعداد ساقه در بوته (-۰٫۸۲= r) و بین متوسط وزن غده با تعداد غده در بوته (-۰٫۶۰= r) وجود داشت. پرویزی (۱۳۸۵) طی آزمایشی که در همدان انجام داد نشان داد که بین متوسط تعداد ساقه در بوته و متوسط وزن غده بذری با عملکرد در سطح احتمال ۱% همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت. حسین و همکاران[۳۵] (۲۰۰۰) و اسلام و همکاران[۳۶] (۲۰۰۲) اظهار داشتند که ارتفاع بوته در میانگین وزن غده در بوته تاثیر مستقیم مثبت و معنیداری داشت. ارسلان[۳۷] (۲۰۰۷) همبستگی صفات تعداد ساقه اصلی، ارتفاع بوته، تعداد غده در بوته، میانگین وزن غده، مادهخشک غده، نشاسته و عملکرد غده را مورد ارزیابی قرار داد و بین صفات عملکرد غده، ارتفاع گیاه، تعداد ساقه اصلی، تعداد غده در بوته، میانگین وزن غده در بوته و همچنین بین مادهخشک و درصد نشاسته غده همبستگی مثبت و بسیار معنیداری یافت. سوماتی و همکاران[۳۸] (۲۰۰۳) خواص فیزیکوشیمیایی نشاسته نه رقم سیبزمینی را در هندوستان مورد مطالعه قرار دادند و نشان دادند که میزان نشاسته و ماده خشک در این ارقام همبستگی مثبتی داشتند. خیاطنژاد و همکاران (۲۰۱۱) روابط بین عملکرد غده و برخی از صفات سیبزمینی را در ده ژنوتیپ بررسی کردند و نتیجه گرفتند که همبستگی مثبت و قوی بین میزان نشاسته و مادهخشک وجود داشت (r=1) همچنین همبستگی مثبت بین عملکرد غده با تعداد ساقه اصلی در بوته (r=0/925) و با وزن غده گیاه (r=0/992) و با ارتفاع بوته (r=0/843) وجود داشت. فلنجی و همکاران (۲۰۱۱) بهمنظور ارزیابی و طبقهبندی صفات مورفولوژیکی ارقام سیبزمینی، آزمایشی روی ۲۲ رقم سیبزمینی در مرکز تحقیقات کشاورزی جیرفت انجام دادند. ضریب همبستگی بهدست آمده نشان داد که وزن غده و شاخص برداشت همبستگی مثبت و معنیدار با عملکرد غده داشتند. صمدی فروشانی و همکاران (۱۳۸۸) همبستگی بین صفات ۱۰ رقم جدید وارداتی سیبزمینی با شاهد آگریا و سانته را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که صفات قطر ساقه و تعداد غده خوراکی با عملکرد غده خوراکی و عملکرد کل غده و همچنین بین درصد قند احیاءکننده و عملکرد قابلفروش غده همبستگی مثبت و معنیدار و بین تعداد ساقه اصلی و عملکرد کل همبستگی منفی و معنیدار وجود داشت. همچنین بین صفات وزن مخصوص غده، مادهخشک غده و درصد نشاسته همبستگی مثبت و بسیار معنیدار وجود داشت. لماگا و کاسار[۳۹] (۱۹۹۰) روابط بین تعداد ساقه اصلی و برخی از عوامل رشد و عملکرد و همچنین عملکرد کل غده سیبزمینی را در طول روزهای مختلف رشد بررسی کردند و نتیجه گرفتند که سطح برگ، تعداد غده و عملکرد غده در بوته بهطور قابلتوجهی با افزایش طول روز و تعداد ساقه اصلی افزایش یافته است. تعداد ساقه های اصلی و سطح برگ با تعداد غده و عملکرد غده رابطه مثبت و با متوسط وزن غده رابطه منفی داشت. ضرایب رگرسیون استاندارد نشان داد که تعداد ساقه دارای همبستگی مثبت قوی با تعداد غده و همبستگی منفی با وزن غده داشت. ناولز و ناولز [۴۰] (۲۰۰۶) طی آزمایشی در دو منطقه شمالی (آلبرتا، کانادا ) و جنوبی (مونتانا) تعداد ساقه، تعداد غده، عملکرد و روابط بین آنها را در ارقام بذری رنجرراست[۴۱] و راست بوربانک[۴۲] بررسی کردند، درنتیجه بذر منطقه جنوبی غدههای بیشتر ولی کوچکتر از بذور منطقه شمالی تولید کردند، تعداد و اندازه غده با تعداد ساقه بسیار در ارتباط بود، بنابراین، در یک منطقهای با فصل رشد طولانی مانند حوضه کلمبیا، اضافه کردن واحد حرارت به غده در ابتدای ذخیرهسازی به طور موثر دراندازه غده تغییر ایجاد کرد. ستار و همکاران[۴۳] (۲۰۰۷) طی مطالعهای تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی، توارث، پیشرفت ژنتیکی، ضریب همبستگی و رابطه بین عملکرد و عوامل موثر بر آن در ۲۸ ژنوتیپ از سیبزمینی را بررسی کردند. نتایج این آزمایش نشان داد که همبستگی ژنوتیپی و فنوتیپی بین تعداد غده در بوته و وزن غده در بوته، بسیار قابلتوجه بود. آنها گزارش کردند که توان گیاهی، تعداد ترکیب برگ در هر بوته و تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده و درصد ماده خشک غده، ارتباط مثبت و بالایی با عملکرد غده در بوته داشتند. اثر مستقیم متوسط وزن غده و تعداد غده در بوته، به حداکثر عملکرد غده نشان دهنده اهمیت این صفات بهعنوان شاخص انتخاب در جهت بهبود عملکرد میباشد. حسنپناه و همکاران (۲۰۰۹) آزمایشی برای تعیین مناسبترین تاریخ کاشت برای کشت سیبزمینی ارقام ساوالان و آگریا در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی اردبیل انجام دادند. در این آزمایش ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، عملکرد کل، عملکرد قابلفروش، تعداد و وزن هر بوته در طی دوره رشد اندازه گیری شد. درنتیجه در ارقام فوق بین عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش با ارتفاع بوته و تعداد غده همبستگی وجود داشت. همچنین بین عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش با وزن هر بوته و نیز بین ارتفاع بوته، تعداد ساقه اصلی در بوته و وزن غده در هر بوته همبستگی وجود داشت و صفات یاد شده تحت تاثیر سال و رقم بوده است. کوملی و همکاران[۴۴] (۱۹۹۹) مطالعهای جهت تعیین تجمع ماده خشک در غدههای سیبزمینی در شهر ارزروم ترکیه انجام دادند. در این مطالعه از ارقام گرانولا، کاسپار، کندر و پاسینلر-۹۲ استفاده شد. تاریخ نمونهبرداری برای اولین بار در ۱۸ آگوست و در فاصله زمانی ۱۵ روز تا برداشت (۱۶ اکتبر) ادامه یافت. در چهار فصل رشد و زمان های برداشت، وزن مخصوص، ماده خشک و نشاسته اندازه گیری شد و مشخص شد که بین فصول مختلف رشد و وزن مخصوص، ماده خشک و نشاسته در سطح ۵% همبستگی معنیدار وجود داشت. دهدار و همکاران (۲۰۱۲) آزمایشی روی ۱۱ رقم سیب زمینی ناتاشا، کاروسو، آندانته، ورونا، اپال، آرکونا، میراندا، المپیا، BSS296:TPS، آگریا و ساتینا در اردبیل انجام دادند و پارامترهای عملکرد قابل فروش، تعداد ساقه در بوته، درصد نشاسته و ماده خشک در غده را مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که ارتباط نسبتا مثبت بین تعداد ساقه در بوته و عملکرد قابلفروش وجود داشت همینطور رابطه مثبت بین تعداد ساقه در بوته و درصد نشاسته غده وجود داشت. جم و همکاران (۱۳۸۴) بهمنظور بررسی تاثیر تراکم و اندازه غدهچه روی برخی صفات کمی و کیفی سیبزمینی رقم آگریا، آزمایشی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام دادند و نتیجه گرفتند فاصله بوته (تراکم) بر تاریخ سبز شدن، گلدهی، غدهزایی، ارتفاع بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، تعداد غده در بوته، میانگین اندازه (وزن) غده، عملکرد و درصد ماده خشک غده در سطح ۱% و بر تاریخ استولونزایی در سطح ۵% تاثیر معنیدار داشت. اندازه غدهچه بر تاریخ سبز شدن، گلدهی و غدهزایی، ارتفاع بوته، درصد ماده خشک درسطح ۵% و قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، تعداد غده در بوته، میانگین اندازه (وزن) غده و عملکرد در سطح ۱%تاثیر معنیدار داشت. در فاصله کاشت ۱۶ سانتیمتر بیشترین قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، میانگین اندازه (وزن)غده و درصد ماده خشک بهدست آمد. در فاصله کاشت ۸ سانتیمتر بیشترین ارتفاع بوته، تعداد غده در بوته و عملکرد بهدست آمد. در این آزمایش کاهش فاصله کاشت از ۱۶ سانتیمتر به ۸ سانتیمتر ( افزایش تراکم ) و افزایش اندازه غدهچه از ۱ تا ۱۰ گرم به ۵۰ گرم عملکرد را بهترتیب ۳۳/۵۲ و ۳۱/۳۷ درصد افزایش داد. بیسوگنین و همکاران[۴۵] (۲۰۱۲) بهمنظور برآورد اجزای واریانس، کوواریانس و وراثت شکل غده سیبزمینی و وزن تر و همبستگی میان این صفات در نسلهای اولیه، پس از برداشت غدهها، طول، قطر بزرگتر و کوچکتر و وزن تر غدههای حاصل از نسلهای اولیه را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند در غدههایی که نسبت بین طول غده با قطر بزرگتر، ۳۰/۱ و با قطر کوچکتر، ۵۱/۱ بود، غده کشیده محسوب میشد. همچنین شکل غده با وزن تر غده همبستگی بالایی نشان داد. تسفای و همکاران[۴۶](۲۰۱۲) برای بررسی اثر فاصله بین ردیفها و زمان خروج گیاه از خاک بر روی رشد و عملکرد سیبزمینی (واریته ژالنه) آزمایشی انجام دادند. چهار فاصله بین ردیف ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ سانتیمتر در چهار زمان، خروج گیاه از خاک و ۱۵، ۳۰، ۴۵ روز پس از سبز شدن بوته در نظر گرفته شدند. فاصله بین ردیفها بهطور قابلتوجهی صفات، زمان رشد تا ۵۰ درصد گلدهی، ارتفاع بوته، قطر ساقه، سطح برگ، تعداد غده، عملکرد کل و عملکرد قابل فروش را تحتتاثیر قرار میدهد. برای اکثریت پارامترهای رشد و عملکرد فاصله بین ردیف ۴۰ و ۳۰ سانتیمتر ارجحیت داشت، در حالیکه بهطور قابلتوجهی بیشترین عملکرد قابلفروش غده (۵۴/۲۳ تن در هکتار) در فاصله بین ردیف ۳۰ سانتیمتر تولید شد. همچنین اثر زمان خروج گیاه از خاک بر روی کلیه پارامترهای مذکور بسیار معنیدار بود. لینچ و کوزاب[۴۷] (۲۰۰۸) نه ژنوتیپ سیبزمینی را در ۵ منطقه و ۳ سال مورد آزمایش قرار دادند و نتیجه گرفتند که اثرات محل و ژنوتیپ برای عملکرد غدهها، تعداد غدهها ، متوسط وزن غدهها و رسیدگی معنیدار بود. طاهریطریق و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات مهم کمی و کیفی ۲۸۵ نوع کلون سیبزمینی، با منشا آمریکای جنوبی، آزمایشی اجرا کردند. نتیجه تجزیه واریانس نشان داد که بین بلوکها و ارقام شاهد اختلاف معنیداری وجود نداشت. بیشترین و کمترین ضریب همبستگی صفات با عملکرد به ترتیب مربوط به درصد غدههای بزرگتر از ۵۵ میلیمتر بود. بیاتی (۱۳۸۱) به منظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان در همدان اجرا کرد. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که ۱۶ صفت از صفات مورد مطالعه با عملکرد کل غده همبستگی بالایی در سطح احتمال ۵ درصد داشتند و در بین صفات فوق صفت تعداد غده بزرگ بیشترین همبستگی را در سطح احتمال ۵ درصد با عملکرد کل غده داشت. همچنین نشان داد که تعداد ۱۰ صفت از صفات فوق همبستگی بسیار بالایی در سطح احتمال یک درصد با عملکرد کل غده داشتند که در بین صفات فوق صفت تعداد غده در هرکرت بیشترین همبستگی را داشت. کاشف و همکاران[۴۸](۲۰۱۱) طی مطالعهای که بر روی خواص فیزیکوشیمیایی ۶ واریته سیبزمینی در پاکستان انجام دادند نشان دادند بین شکل غده و وزن مخصوص همبستگی مثبت و معنیدار (r=0.765) و بین درصد ماده خشک و درصد نشاسته همبستگی مثبت و بالایی (r=0.967) وجود داشت، رقم لیدیروزتا و آتلانتیک دارای بیشترین ماده خشک و نشاسته بوده و رقم آگریا کمترین میزان قند احیا را بهخود اختصاص داد. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی ارقام جدید سیبزمینی و معرفی ارقام برتر و مناسب برای صنایع فراوری، آزمایشی در کرج اجرا کردند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که همبستگی بین ماده خشک با وزن مخصوص و سفتی بافت مثبت و معنیدار و بین وزن مخصوص با قند احیاکننده، منفی و معنیدار بود. بررسیها نشان داد که قابلیت پذیرش کلی ارقام آگریا، سایکلون، اکیرا، کلمبوس، و جلی به ترتیب نسبت به سایر ارقام بیشتر بود و همبستگی بین قابلیت پذیرش کلی با رنگ و تردی چیپس مثبت و معنیدار و همبستگی بین قابلیت پذیرش کلی با تردی بیش از همبستگی آن با رنگ چیپس بود. با توجه به بررسی مجموع صفات کمی و کیفی، ارقام جلی، کلمبوس، و آگریا برای فرنچ فرایز، رقم سانته برای چیپس، و ارقام اکیرا، بورن و بانبا را برای سایر مصارف فراوری پیشنهاد کردند.
۲-۴- وراثتپذیری عمومی
موفقیت در انتخاب کلون بستگی به اثر ژن و وراثتپذیری صفات دارد و دانستن میزان توارثپذیری یک صفت به محقق در اصلاح یک رقم کمک شایانی خواهد نمود. وراثتپذیری نه تنها خصوصیت یک صفت، بلکه خصوصیت یک اجتماع، خصوصیت شرایط محیطی که افراد در معرض آن قرار دارند و خصوصیت روشی که توسط آن فنوتیپ محاسبه میگردد، محسوب میشود. وراثتپذیریها در ارتباط با نوع صفت تفاوت زیادی با هم دارند. بطورکلی صفات با کمترین وراثتپذیری آنهایی هستند که نزدیکترین ارتباط را با شایستگی تولید مثلی دارند. در حالیکه صفات با بالاترین وراثتپذیری آنهایی هستند که ممکن است براساس زمینه های بیولوژیکی در تعیین شایستگی طبیعی کماهمیتترین به حساب آیند (فرشادفر، ۱۳۷۶). در همین راستا موسی پور و همکاران (۱۳۸۵) مطالعاتی را انجام دادند و میزان توارث پذیری صفات ۴۴ کلون سیبزمینی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج بررسیهای توارث پذیری نشان داد بیشترین میزان توارثپذیری بهترتیب مربوط به صفات عمق چشم، رنگ گوشت، فرم غده، تعداد ساقه اصلی، تاریخ رسیدگی و تاریخ گلدهی بوده است. ضمنا میزان توارثپذیری برای عملکرد و اجزای عملکرد نیز بالا بوده است. ریموزا و بومبیک[۴۹] (۲۰۱۱) آزمایشی را برای بررسی عملکرد غده، محتوای نشاسته، درصد ماده خشک، ویتامین C و عملکرد نشاسته سه رقم سیبزمینی خوراکی انجام دادند و اثر متقابل ژنوتیپ و محیط بر اساس اثرات اصلی (ژنوتیپ و سال) را ارزیابی کردند. تمام صفات فوق، تحت تاثیر ارقام (ژنوتیپ) و محیط قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که رقم موزا، ویتامین C پایدار و درصد ماده خشک و عملکرد نشاسته بالایی داشت، درحالیکه ارقام آستر و آنیا عملکرد غده و نشاسته پایدارتری داشتند. آلام و همکاران[۵۰] (۱۹۹۸) در بررسیهای خود برروی ۱۵ ژنوتیپ سیبزمینی شیرین نشان دادند بین ژنوتیپها برای تمامی صفات (تعداد شاخه، تعداد غده در بوته، عملکرد غده در بوته، تعداد برگ، ارتفاع گیاه، اندازه غده و وزن تک غده) اختلاف معنیداری وجود داشته و بیشترین ضریب تغییرات ژنوتیپی و فنوتیپی مربوط به تعداد شاخه و بهدنبال آن تعداد غده در بوته، عملکرد غده در بوته، تعداد برگ و ارتفاع گیاه بود. ضمنا تمام صفات به استثنای طول غده دارای توارثپذیری بالا بودند. همچنین صفت ارتفاع بوته با عملکرد، از لحاظ ژنوتیپی و فنوتیپی دارای همبستگی منفی بود. چادهاری[۵۱] (۱۹۸۵) پس از بررسی بر روی عملکرد غده و ۱۰ صفت مرتبط با آن در ۵۴ واریته و هیبرید اظهار داشت بین تیمارها برای تمامی صفات بهجز شاخص برداشت و درصد ماده خشک تنوع ژنتیکی وجود داشته و توارثپذیری صفات طول برگچه انتهایی بزرگترین برگ، تعداد جوانه، ارتفاع گیاه و تعداد غده بهترتیب ۵/۷۵، ۹/۵۱، ۶/۴۹ و ۹/۴۸ بوده است. این مقادیر بههمراه ارزش افزایش ژنتیکی پایین، نشان دهنده غیرافزایشی بودن عمل ژن میباشد. در عوض میانگین وزن غده دارای توارثپذیری ۶/۷۵ % و ارزش افزایش ژنتیکی ۹/۴۹ بود که نشان میدهد ژن کنترلکننده آن بهصورت افزایشی عمل میکند. ستار و همکاران[۵۲] (۲۰۰۷) طی مطالعهای تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی، توارث، پیشرفت ژنتیکی، ضریب همبستگی و رابطه بین عملکرد و عوامل موثر بر آن در ۲۸ ژنوتیپ از سیبزمینی را بررسی کردند و نتیجه گرفتند صفات، تعداد غده در بوته، عملکرد دانه در بوته و وزن متوسط غده وراثتپذیری بالایی داشتند. بیاتی (۱۳۸۱) بهمنظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان در همدان اجرا کرد. درنتیجه بیشترین مقدار وراثتپذیری ارقام مورد بررسی مربوط به صفاتی مانند متوسط عمق چشم، تعداد غدههای بزرگ، ارتفاع بوته بود. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۵) جهت ارزیابی صفات مورفوفیزیولوژیکی و رابطه آنها با عملکرد و شناسایی عواملی که بیشترین تاثیر (مثبت و منفی) بر روی عملکرد کل و عملکرد قابل فروش داشته اند تعداد ۴۴ کلون سیبزمینی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد بین کلونها در اکثر صفات مورد بررسی اختلاف معنیداری در سطح یک درصد وجود داشت و میزان توارثپذیری عمومی برای رنگ گوشت، رنگ پوست، فرم غده، عمق چشم، درصد ماده خشک غده و میزان ماده خشک تولیدی غده در واحد سطح به ترتیب از راست به چب ۹۴، ۶۹، ۹۷، ۹۸، ۶۸ و ۷۵ درصد بوده است.
۲-۵- روابط رگرسیونی
تجزیه رگرسیون بیانگر رابطه مستقیم صفات مختلف با یکدیگر است و نشان میدهد چه صفت یا صفاتی بیشترین تاثیر را روی عملکرد کل غده و عملکرد قابلفروش میگذارند. شناسایی صفاتی که بیشترین تاثیر مستقیم و یا غیرمستقیم را بر روی عملکرد دارند میتوانند در انتخاب ارقام و لاینهای برتر بسیار مفید باشند. در همین راستا صمدی فروشانی و همکاران(۱۳۸۸) نشان دادند که وزن غده تاثیر بیشتری روی عملکرد کل غده دارد. موسیپور گرجی و زربخش (۱۳۸۵) بهمنظور ایجاد مدل رگرسیونی برای عملکرد کل و عملکرد قابلفروش، تجزیه رگرسیون به روش های Forward، Backward و Stepwise انجام دادند. نتایج بررسیها برای عملکرد کل در هکتار نشان داد میزان ضریب تبیین برای تمام روشها یکسان بود (R2=0.99) نتایج آنالیز به روش های Stepwise و Forward مشابه و در مقایسه با روش Backward قابلقبولتر بود. براساس روش های Stepwise و Forward بهترتیب صفات عملکرد قابلفروش در بوته، عملکرد غدههای ریز در بوته، تعداد غدههای خوراکی در بوته و درصد غدههای خوراکی وارد مدل شدند. درخصوص عملکرد قابلفروش در هکتار نیز نتایج روشهایStepwise وForward مشابه و قابلقبولتر از نتایج روش Backward بود. نتایج آنالیز به روش های Stepwise و Forward نشان داد صفات عملکرد غده خوراکی در بوته، عملکرد غده بذری در بوته، تعداد کل غده در بوته، تعداد غده خوراکی در بوته، درصد غده خوراکی در بوته و رنگ گوشت به ترتیب وارد مدل شدند. ضریب تبیین برای هر سه روش ۹۹ درصد بود. فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بهمنظور پیدا کردن ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و سازگار در کشت پاییز در منطقه جیرفت، طی آزمایشی ارتفاع بوته، قطر بوته، طول استولون، تعداد ساقه، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، درصد مادهخشک، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک چند رقم مختلف را اندازه گیری کردند. نتیجه تجزیه و تحلیل علیت با رگرسیون گامبهگام نشان داد که تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده و درصد ماده خشک برگ، صفات موثر بر عملکرد میباشند. طاهریطریق و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات مهم کمی و کیفی ۲۸۵ نوع کلون سیبزمینی، با منشا آمریکای جنوبی، آزمایشی اجرا کردند. نتایج تجزیه علیت نشان داد بیشترین اثر مستقیم و غیرمستقیم بهترتیب مربوط به صفات درصد غده بزرگتر از ۵۵ میلیمتر و درصد غده بذری (۵۵-۳۵ میلیمتر) بود.
۲-۶-تجزیه به عاملها
در بعضی از موارد همبستگی بین دو متغیر x و y حالت علت و معلولی دارد. اما گاهی اوقات بهعلت وجود یک عامل سوم، همبستگی بین x و y وجود دارد یعنی یک عامل تاثیرگذار مشترک باعث ایجاد همبستگی میشود که به آنها عاملهای مشترک گویند. از طریق شناسایی یکسری عوامل غیرقابلمشاهده و اندازه گیری آنها میتوانیم همبستگی بین متغیرها را تفسیر کنیم و درنهایت میتوانیم متغیرها را گروهبندی کنیم و بعد بررسی کنیم که چه عواملی باعث شدهاند که این متغیرها در یک گروه قرار گیرند که به این عوامل، عامل و تجزیه و تحلیل آنها را تجزیه به عاملها گویند. در تجزیه به عاملها تعداد زیادی از متغیرها بر حسب تعداد کمی از ابعاد بیان میشود. در واقع هدف تجزیه به عاملها، سادهسازی مجموعه پیچیدهای از داده ها میباشد بهطوریکه تعداد متغیرها به تعداد کمتری از متغیرها که همان عاملهای مشترک هستند کاهش مییابد. بطور مشخص تجزیه به عاملها چهار وظیفه زیر را میتواند انجام دهد (بخشی، ۱۳۸۸) :
- تشخیص یک مجموعه از ابعاد مفهومی که معمولا در بین تعداد زیادی از متغیرها، از دید پژوهشگر پنهان هستند و یا بهسهولت قابل مشاهده نیستند. درواقع با این روش میتوان سازههایی را که قبلا نامعلوم بودند آشکار ساخت.
- ارائه روش ترکیب و خلاصه کردن تعدادی از افراد به داخل تعدادی گروه کاملا متمایز از بین یک جامعه بزرگ.
- تشخیص متغیرهای مناسب برای تحلیلهای رگرسیون و همبستگی.
- ایجاد یک مجموعه از متغیرهای کاملا جدید که تعداد آنها نسبت به تعداد متغیرهای مورد مشاهده خیلی کمتر است و قرار دادن آن بهجای مجموعه متغیرهای مورد مشاهده در تحلیلهای رگرسیون و همبستگی.
در همین راستا طاهریطریق و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات مهم کمی و کیفی ۲۸۵ نوع کلون سیبزمینی، با منشا آمریکای جنوبی، آزمایشی اجرا کردند. تجزیه به عاملها نیز نشان داد سه عامل اول ۲/۶۰ درصد از تغییرات را تبیین مینمود که در ارتباط با فرم بوته و اجزاء عملکرد بودهاند. بر مبنای تجزیه خوشه ای بر روی کلونهای امیدبخش و با برش دندروگرام در فاصله ادغام هشت واحد، نه کلاستر حاصل شد. بیشترین فاصله ژنتیکی در بین کلونهای امیدبخش مربوط به کلاستر نهم بود. و کلاستر ششم هر سه شاهد را شامل شد که موید نزدیکی فاصله ژنتیکی این کلونها با ارقام شاهد بود.
۳– مواد و روشها
۳-۱- موقعیت جغرافیایی و وضعیت اقلیمی محل اجرای طرح
این طرح در سال ۱۳۹۱در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات سبزی، صیفی و حبوبات آبی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر در استان البرز، شهرستان کرج واقع در۴۰ کیلومتری غرب تهران به مختصات جغرافیایی´۴۸ °۳۵ عرض شمالی و ´۵۷ °۵۰ طول شرقی انجام گردید. کرج دارای آبوهوای تقریبا معتدل بوده و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۲۱ متر میباشد. متوسط رطوبت نسبی کرج ۴۵ تا ۵۰ درصد میباشد و حداکثر و حداقل درجه حرارت آن به ۴۱ و ۱۰- درجه سانتیگراد در طول سال میرسد. ریزش باران در این منطقه غالبا در اواخر پاییز تا اوایل بهار صورت میگیرد. متوسط بارندگی ۳۵ ساله معادل ۲۴۸ میلیمتر است و حداکثر و حداقل بارندگی در طی این دوره به ترتیب ۳۰۰ و ۲۴۰ میلیمتر میباشد.
۳-۲- نمونهبرداری خاک
- سولانوم فورجا( Solanum phureja) بیشتر در مناطق با آبوهوای گرم و بدون خطر یخبندان کشت میشود و این محصول در دامنه کوههای آند و در کشور اکوادور به دست میآید و دارای ۲۴ کروموزوم است. - سولانوم اجانهیری(Solanum ajanhiri) در برابر یخزدن مقاوم است و در نواحی ش