امروزه نیاز سازمانهای دولتی در کنار سایر سازمانهای متعلق به بخش خصوصی، به توسعه به خصوص در دهههای اخیر و ایجاد فرهنگ رقابت درزمینه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در روابط بین الملل باعث توجه ویژهای به نوآوری شده است. خلاقیت و نوآوری از عناصر اساسی در حفظ حیات و حرکت هر جامعهای در محیط سازمانی هستند. در این راستا دانشمندان علوم انسانی پایین بودن رشد اقتصادی و توسعه را در فقدان خلاقیت و نوآوری در جوامع و سازمانهای آنها میدانند.(آزاده دل، ۱۳۸۹، ص۱۶). بررسی عملکرد اغلب سازمانها نشان میدهد پدیدۀ نوآوری در بسیاری از سازمانها به دقت درک نشده و به صورت کامل از پتانسیل این پدیده چند بعدی استفاده نشده است.(شجاعی، ۱۳۸۷، ص۸۰ ). در مورد اهمیت رو به گسترش نوآوری در سازمان، و نیز پویاتر شدن بازار، مؤافقت عمومی وجود دارد. سازمانها باید برای پاسخگویی به تقاضاها و سبک زندگی متغیر مشتریانشان و همچنین به منظور بهره برداری از فرصتهای ایجاد شده توسط فناوری و تغییرات بازار، میبایست نوآور باشند(رولی و براقه و سامبروک، ۲۰۱۱)، و برای این منظور دانش برای سازمان به تنهایی منبع مهمی نیست. دانش برای دانش نیست بلکه، دانش برای عمل و بهبود عملکرد مهم است. به این ترتیب درقلب مدیریت دانش باید نوآوری را جستجو کرد. زیرا مزیت رقابتی پایدار ، در نوآوری پنهان است.(دهقان نجم[۱۰۳]،۲۰۱۰) در حقیقت تأثیر دانش از طریق ایجاد تفکرات جدید در تولید و نوآوریهای عمومی میباشد(بورقینی[۱۰۴]،۲۰۰۵) و خلاقیت و نوآوری یکی ازکلیدهای سودمندی و استفاده در مدیریت دانش است. هنری و والکر[۱۰۵](۱۹۹۱)خلاقیت و نوآوری را به “دانش نو” و یا “دانش ساختاریافته جدید” پیوند دادهاند. دانش نو، می تواند علمی-فنی و یا اجتماعی باشد.(لی وجانگ وگول،۲۰۰۱)
-از نظر کلین اشمیت و کوپر[۱۰۶] ، اهمیت نوآوری را به سختی میتوان درک کرد. نوآوری به طور بالقوه باعث پاداشهای بیشتر، فروش بیشتر، سودآوری و افزایش سهم بازار میشوند. (صفرزاده و تدین و حرمحمدی، ۱۳۹۱) علاقه سازمانها به مدیریت دانش به خاطر تأثیر مثبت آن بر نتایج سودآوری است مانند افزایش تولید و نوآوری در کالاها و خدمات است. (داروچ[۱۰۷]،۲۰۰۵) نوآوری نقش مهمی در توسعه اقتصادی دارد و توجه بسیاری از پژوهش گران را به خود جلب کرده است و در این حوزه مطالعات بسیاری صورت گرفته است.(لیائو و همکاران، ۲۰۰۸، ص۱۸۵)که در ادامه به آن میپردازیم.
۲-۴-۱) خلاقیت[۱۰۸] و نوآوری[۱۰۹]
معمولاً واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما بیشتر محققان معتقدند که باید دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت را به طور جداگانه در نظر گرفت، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند.
خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحلۀ وجود دارد، در حالیکه نوآوری دلالت بر آوردن چیزی جدید به مرحلۀ استفاده دارد.(طالب بیدختی و انوری،۱۳۸۴،ص۲)به این معنا که خلاقیت بر خلق چیز نو دلالت دارد و یک فرایند انسانی است که به نتیجۀ نو و مفید (حل مشکل فعلی یا برآورده ساختن یک نیاز) میانجامد. نوآوری به کارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است که می تواند یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد.
خلاقیت: تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال ۱۹۵۰ توسط گیلفورد[۱۱۰] ایجاد گردید. گیلفورد خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت های جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف میدانست. لوتانز استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشهها و رهیافتهای افراد یا گروه ها در یک روش جدید تعریف کرده است. بارزمَن خلاقیت را فرایند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع میداند (بیدختی و انوری، ۱۳۸۴، ص۵).
خلاقیت از دیدگاه سازمانی: خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود ارتقای فعالیتهای سازمان (بهبود عملکرد) مثلاً افزایش بهره وری یعنی افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینهها، روشهای بهتر و خدمات جدید. چنانچه ملاحظه می شود خلاقیت با بهره وری رابطه مستقیم داشته و موجب بالا رفتن سطح عملکرد در یک سازمان خواهد شد (نوروزی و کاوسی، ۱۳۸۶، ص۴).
-ازنظرآمابیل[۱۱۱] نوآوری سازمانی را پیاده کردن و اجرای مؤفقیت آمیز ایدههای خلاق در سازمان تعریف می کند. نویسندگان و محققان سازمان و مدیریت با توجه به مکاتب فکری، دیدگاه نظری و بینشی که دارند اهمیت و اولویت متفاوتی نسبت به این دو مفهوم قائلند. مثلاً روانشناسان به خلاقیت که بیشتر یک مفهوم فردی است اهمیت بیشتری می دهند و آن را عام و شامل نوآوری نیز میدانند و بر عکس، جامعه شناسان و محققان صنعتی برای «نوآوری» که بیشتر یک مفهوم گروهی و اجتماعی است، اهمیت بیشتری قائل شده و آن را عام و خلاقیت را یکی از مراحل نوآوری تلقی می نمایند. برای مثال، یکی از نویسندگان اشاره می کند که خلاقیت به ایجاد ایدههای جدید توجه دارد در صورتی که نوآوری به کاربرد آن می پردازد. پس خلاقیت نقطه آغاز هر نوآوری است و نوآوری تلاش برای تبدیل ایده خلاق به محصولات یا فرآیندهایی است که نهایتاً موجب بهبود خدمات به مشتری، کاهش هزینه و یا ایجاد درآمدهای جدید برای یک سازمان می انجامد، وی نتیجه میگیرد که:
بهره برداری+اختراع+تصوریامفهوم(استنباط)=نوآوری
«تصور» به ایدهای اشاره دارد که ممکن است باتوجه به یک چارچوب مرجع (مثلاًفرد، قسمت سازمان یا مجموعه دانش موجود) جدید باشد «اختراع» به هر نوع ایده جدیدی که به واقعیت تبدیل شده اشاره دارد و واژه «بهره برداری» حداکثر استفاده از یک اختراع را نشان میدهد و بنابراین «تصور» ، «اختراع» و «بهره برداری» همه از اجزای نوآوری هستند.(آمابیل،۱۹۹۸)
تعاریف دیگری نیز دربارۀ خلاقیت در جدول (۲-۷) و تفاوت آن با نوآوری جدول (۲-۸) ارائه گردیده است. البته ما در این پژوهش خلاقیت را به معنای نوآوری در نظر گرفتهایم.
آیزنگ،آرنولد،مای لی(۱۹۷۲) منصور(۱۳۷۲) | خلاقیت فرآیندی روانی است که منجر به حل مسئله ، ایده سازی ، مفهوم سازی ، ساختن اشکال ظریف ، نظریه پردازی و تولیداتی می شود که بدیع و یکتا باشند . |
فرهنگ روان شناسی وبر | خلاقیت عبارتست از ظرفیت دیدن روابط جدید ، پدید آوردن اندیشه های غیر معمول و فاصله گرفتن از الگوی سنتی تفکر . |
تورنس(۱۹۷۹) | خلاقیت فرآیندی است که شامل حساسیت نسبت به مسائل ، کمبودها ، تنگناها و ناهماهنگی ها می شود. حساسیتی که به دنبال تشخیص مشکل یا مشکلات به وجود می آید و به دنبال آن جست و جو برای یافتن راه حل های مشکلات و طرح فرضیه هایی برای این منظور آغاز می گردد. سپس فرضیه ها آزمایش و تعدیل می شود و نتایج نهایی به دست می آید . |
فرهنگ روان شناسی سیلامی خان زاده(۱۳۵۸) | خلاقیت همان تمایل و ذوق به ایجادگری است که در همۀ افراد و همۀ سنین به طور بالقوه وجود دارد و با محیط اجتماعی – فرهنگی پیوستگی مستقیم و نزدیکی دارد. شرایطی مناسب لازم است تا این تمایل طبیعی به خودشکوفایی به تحقق پیوندد … . |
ویزبرگ(۱۹۹۲) | خلاقیت یعنی پدید آوردن دستاوردهای جدید و ارزشمند ، بر اساس نوعی تفکر که در همۀ افراد ، کمابیش ، وجود دارد . |
ورنون(۱۹۸۹) | خلاقیت توانایی شخص در ایجاد ایده ها ، نظریه ها ، بینش ها یا اشیای جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه هاست که به وسیلۀ متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری و از لحاظ علمی ، زیبایی شناسی ، فن آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد . |
جدول(۲-۷) تعریف خلاقیت از دیدگاه های مختلف (نوروزی و کاوسی،۱۳۸۶،ص۵)
تغییر | خلاقیت | نوآوری |
ایجاد هرآنچه با گذشته تفاوت داشته باشد. | فعالیت فکری ذهن | جنبه عملی وکاربردی دارد ومحصول نهایی خلاقیت است |