معنی و مفهوم: امیدوارم رکاب عالی و ارجمند تو، که آسمان به منزلهی مرکب یدک، در خدمت آن است از تمام بلایا و آفاتی که از آسمان میرسد، در امان باشد.
آرایههای ادبی: فلک جنیبت اضافهی تشبیهی است، آسمان به اسب یدکی مانند شده که در رکاب شاه در حرکت است.
۱۴۲ - دختــــر بخـــت را جـــز از در تـــو
بــر فلــک، بــانــگ نـامـزد مــرســـاد
معنی و مفهوم: امیدوارم که بخت و اقبال نیک، پیوسته منسوب به درگاه تو باشد و بانگ این نامزدی، پیوسته از درگاه تو به آسمان برسد.
آرایههای ادبی: دختر بخت اضافهی تشبیهی است. شاعر بخت را به دختری مانند کرده است و دعا می کند که این دختر پیوسته نامزد و منسوب به شاه باشد.
۱۴۳ - آن کـه عمـرت هـزار ســال نخــواسـت
روزش از یـک بـــه ده، بـه صـد مــرســاد
معنی و مفهوم: هرکس خواهان عمر هزار ساله برای تو نباشد، امیدوارم که عمرش از یک روز به ده روز و صد روز نرسد و در دم هلاک شود.
آرایههای ادبی: هزار و یک و ده و صد سیاقه الاعداد ساختهاند.
۱۴۴ - بـــر امیـــد کــــلاه دولـــت تــــو
حـــاســدان را قبــــا نمــد مـــرســاد
واژگان: نمد: پارچهای کلفت که از پشم یا کرک مالیده سازند و از آن فرش و کلاه و جامه کنند. (معین) .
معنی و مفهوم: امیدوارم حاسدان که در آرزوی به دست آوردن کلاه بخت و اقبال تو هستند، بهره شان لباسی نمدین (فقر و ناداری) باشد و همواره نیازمند و محتاج باشند.
۱۴۵ - دشــمنت را کــه جـانـش معـدوم اســت
حــال بــد جــز بــه کـالبــد مــرســـاد
معنی و مفهوم: امیدوارم دشمن تو که جانش نیست و نابود است، پیوسته جسمش بیمار و در عذاب باشد.
۱۴۶ - ز ابــلق چــار گــامــهی شـــب و روز
ران یکــرانــــت را لـــگد مـــرســــاد
واژگان: ابلق: دو رنگ. (معین) چارگامه: اسب رهوار خوش رفتار. (برهان) یکران: اسب اصیل و خوب سرآمد را گویند. (برهان)
معنی و مفهوم: امیدوارم که از گذر شب و روز که مانند اسبی دو رنگِ تیز تک، پیوسته در حرکت است، به اسب اصیل و راهوار تو آسیبی نرسد و همواره در تک و پو باشد.
آرایههای ادبی: شب و روز در سیاهی و سپیدی به اسبی دو رنگ و تیزرو مانند شدهاند که پیوسته در حرکت هستند. لگد کنایه از آسیب و ضربه است.
۱۴۷ - جیــفهی دشمـــنان جــافــی تــــو
از زبــــانــی بـــه دام و دد مـــرســـاد
واژگان: جیفه: لاش، لاشهی مردار بوگرفته. (منتهی الارب) جافی: ستمگر، خشن. (دهخدا) زبانی: وکیل دوزخ، موکل آتش. (عمید)
معنی و مفهوم: امیدوارم که لاشهی مردار جسم دشمنان تو، طعمهی آتش جهنّم شود به گونهای که هیچ اثری از آن نماند و به جانوران درّنده چیزی از آن نرسد.
آرایههای ادبی: جیفه و جافی نوعی هم ریشگی هنری دارند و نوعی جناس شبه اشتقاق میسازند.
۱۴۸ - صــدر عالیـت کعــبهی خــرد اســت
رخنـــه در کعبــهی خـــرد مــــرســـاد
معنی و مفهوم: پیشگاه بلند تو همچون کعبه، قبلهگاهی برای عقل و خرد است و خرد پیوسته دور آن طواف میکند (پیشگاه تو مرکز خردمندی است). امیدوارم که هیچ رخنه و آسیبی به این پیشگاه معظّم نرسد.
آرایههای ادبی: کعبهی خرد اضافهی استعاری است. پیشگاه شاه به کعبهای مانند شده است که خرد در مقابل آن عبادت میکند.
۱۴۹ - ایــن دعــا ورد جــان خـاقــانی اســت
کــه ای ملــک، ز آسمــانـت بــد مـرســاد
معنی و مفهوم: جان من پیوسته و مداوم این گونه برایت دعا میکند که ای پادشاه، امیدوارم از آسمان به تو بدی و آسیبی نرسد و از بلایای آسمانی در امان باشی.
آرایههای ادبی : جان شاعر به فردی مانند شده است که همواره برای شاه دعا میکند.
۱۵۰ - صــولتـت بـــاد، ســـایــه دار ظــفر
دولتـــت بـــاد، دایــــگان ملـــوک
معنی و مفهوم: امیدوارم که شجاعت و دلیری تو، همیشه سایه و پناه پیروزیهایت باشد و بخت و اقبال تو، همچون دایهای، پرورندهی پادشاهان باشد.
آرایههای ادبی: شجاعت و دلیری شاه به سایبانی برای پیروزی مانند شده و بخت و اقبال او به دایهای برای پادشاهان شبیه شده است.
۳-۵- ترکیب بند پنجم
عنوان ترکیب بند: در مدح جلال الدّین ابوالمظفر اخستان
مطلع ترکیب بند:
جــــو بــــه جــــو راز جـــهان بنمـــود صــــبح
مشــک جــو جــو در دهـــان بنمـــود صبــح
خاقانی در این ترکیب بند به صورت التزام، در هر دوازده بند « ان» را به عنوان حروف قافیه آورده است.
وزن ترکیب بند: فاعلاتن فاعلاتن فاعلات در بحر رمل مسدس مقصور.
تعداد ابیات: ۱۷۰ بیت
تعداد بندها: دوازده بند
در بارهی این ترکیب بند:
این ترکیب بند نیز همانند سه ترکیب بند قبلی، در مدح ابوالمظفر شروان شاه اخستان سروده شده است که از توصیف صبح و مجلس باده خواری صبحگاهی و آتش و آلات موسیقی آغاز میشود و این توصیفهای تشبیبگون تا بیت ۷۰ ادامه مییابد و فقط در بیتهای میان بند به مدح شاه گریز میزند و باز تشبیب را ادامه میدهد. از بیت ۷۰ به بعد در ۱۳ بیت به وصف محبوب و ناز و کرشمهی او میپردازد و از بار فراق و سنگینی غم عشق سخن میگوید.
در بند هشتم در مورد جفای روزگار و اندوه درونی خویش و چشم فرو بستن از دنیا و ظواهر آن، سخن به میان میآورد و باز در میان بند، به مدح شاه گریز میزند ، امّا از بیت ۱۰۰ به بعد به تنهی اصلی شعر پرداخته و مدح و ستایش را آغاز میکند و با اغراق و غلّو همیشگی که رسم سرور ستایشگران فارسی زبان است، ادامه میدهد. اسب و شمشیر ممدوح را وصف میکند و هر دو عالم را رام و مطیع ممدوح میخواند. از بیت ۱۴۳ تا بیت ۱۵۵، خاقانی از خسف بادی سخن گفته است که دانشمندان پیش بینی کردهاند که ۱۳ سال دیگر در جهان اتفاق خواهد افتاد و با استدلال خود، این پیش گویی را باطل و ناروا میداند و ستارگان را عاجزتر از آن میشمارد که بتوانند در زندگی بشر تأثیر بگذارند و خود در پایان حکم میکند که سبب رفع این طوفان، بخت و دولت ممدوح است. از بیت ۱۵۷ به بعد تا پایان ترکیب بند نیز حالت شریطه و دعا به خود گرفته است.
در مدح جلال الدّین ابوالمظفر اخستان
دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع شرح مشکلات دیوان خاقانی هفت ترکیب بند بلند شرح ...