تربیت: الفتح تاء و کسر باء و فتح یاء پروردن، پروراندن، پرورش دادن ادب و اخلاق به کسی.
محمد بندرریگی در فرهنگ بندرریگی صفحه ۵۱۷ در معنای لغوی تربیت آورده:
تربیت به معنای پرورش دادن و بزرگ کردن میباشد.
التربیه: پرورش دادن، بزرگ کردن.
غلامحسین شکوهی در کتاب تعلیم و تربیت و مراحل آن صفحه ۲ آورده:
تربیت به معنای نشر و نما دادن، زیاد کردن، برکشیدن و مرغوب یا قیمتی ساختن میباشد در این معنای اخیر تربیت را از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن میباشد.
در ترجمه المنجد الطلاب ترجمه م. محمد از لوپس معلوف صفحه ۱۷۹ آمده:
(ربا، ربواً، رُبِوّاً، الولد)، فرزند نشو و نما کرد.
(رَبَیْتُ و ربیِتُ رَباءٌ وَ رَبیِّاً)، نشو و نما کردم.
(ربّی، تربیَهً، تَربیَّ)، الولّد، کودک را پرورش داد، تربیت کرد.
حمید لطفی در مقاله بررسی دیدگاههای تربیتی در فصلنامه حوزه و دانشگاه جلد ۲۲ صفحه ۳۴ میگوید: مفهوم تربیت به عدد نظریهها و دیدگاهها متعدد است. برای این تعدد و گوناگونی میتوان دو دلیل ذکر کرد. اول اینکه هر رشته علمی قرائتهای متفاوتی برمیدارد. این تفاوتها معانی و دایره شمول مفاهیم و موضوعات هر مبحثی را تحتالشعاع خود قرار میدهد و به این ترتیب یک مفهوم در ذیل نظریههای مختلف معانی متفاوت میپذیرد. دوم اینکه علم تربیت یک علم توصیفی تجویزی است و به عبارت دیگر از دستاوردهای علوم دیگر بهره میبرد.
مفهوم مذهب
در فرهنگ فارسی عمید صفحه ۹۳۸ در مورد لغت مذهب آمده است:
مذهب: الفتح میم و هاء، راه و روش، طریقه، کیش، مذاهب.
در معارف و معاریف جلد ۹ صفحه ۲۵۲ آمده است:
مذهب: طریقه، روش و در اصطلاح کلام، طریقهای خاص در فهم مسائل اعتقادی، خاصه امامت که منشأ اختلاف در آن توجیه مقدمات منطقی و یا تفسیر ظاهر کتاب خداست مانند مذهب شیعه امامی، اشعری، معتزله و در اصطلاح فقهی روشی خاص در استنباط احکام کلی فرعی از ظواهر کتاب و سنت مانند فقه مذهب جعفری، حنفی و …
مذهب: وضوگاه، متوضّا، آبخانه.
امام صادق u فرمودند: پدرم را هر بامداد عادت بر این بود که ما (فرزندانش) را به کنار خود جمع کند و از هر کدام ما که قرآن را بلد بود میخواست که قرآن بخوانیم و به هر کدام که نمیدانستیم میگفت ذکر خدا را بگو.
مفهوم فرزند
سید علیاکبر قریشی در قاموس قرآن جلد ۷ صفحه ۲۴۳ در معنای لغوی فرزند آورده:
ولد: فرزند، خواه فرزند انسان باشد یا غیر آن بر مذکر و مؤنث، تثنیه و جمع اطلاق میشود و به وزن (فَرَس، فَلَس، قُفل، جِسر) خوانده میشود ولی در قرآن مجید فقط بر وزن اول به کار رفته است.
در سوره مبارکه آلعمران آیه ۴۷ آمده: قالَتْ ربّ اِنّی یکون لی ولدٌ و لم یمسسنی بشر. میفرمایند: خدایا چطور فرزندی خواهم داشت حال آنکه کسی به من دست نزده است.
در اصطلاح میتوان گفت: فرزند گوهری است نفیس که در صدف خانواده رشد میکند و در سایه تربیت و تأدیب پدر و مادر قیمتی میشود.
مفهوم کودک
در فرهنگ معین صفحه ۲۲۰۷ در مورد واژه کودک آمده است.
کودک: کوچک، صغیر، فرزندی که به حد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر) طفل.
مفهوم دین
در فرهنگ معین جلد دوم صفحه ۱۱۲۲ در مفهوم دین آمده است.
دین: کیش و جوان، قانون و حق داوری، آیین.
تعلیم و تعلم
در معارف و معاریف جلد سوم، صفحه ۶۰۴ در مورد این واژه آمده است.
تعلیم: آموختن و آگاهانیدن. قرآن کریم: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ».[۱]
نبی اکرم e فرمود: سه خصلت است که از حقایق ایمان است. بخشش در تنگدستی و انصاف درباره دیگران و فرادادن دانش به دانشآموزان.
و فرمود: زکات علم این است که آن را به کسی که نمیداند تعلیم کنی.
امیرالمؤمنین u فرمود: فراگیری علم را آنگاه خداوند بر جاهل واجب نمود که تعلیم را بر عالم واجب ساخت و فرمود: سپاس عالِم بر نعمت علمی که خداوند به وی داده آن است که آن را در اختیار دیگران نهد.
امام صادق u فرمود: کسی که برای خدا علم فراگیرد و برای خدا عمل کند و برای خدا به دیگران تعلیم دهد چنین کسی را در ملکوت آسمان عظیم (بزرگ) خوانند و گفته شود: این کسی است که برای خدا علم فراگرفته و برای خدا تعلیم داده است.
تَعلُّم: بیاموختن. مطاوعه تعلیم است. یقال: علَّمته فتعلَّم.
امام موسی بن جعفر u فرمودند: یا هشام تعلّم من العلم ما جهلت و علّم الجاهل ممّا علمت.
مشکلات و موانع تحقیق
با کمک و یاری ایزدمنان و به دلیل غنی بودن کتابخانههای شهرمان و حوزه علمیه زهراییه از منابع و کتابهای دینی توانستم بدون هیچ مانعی به منابع موردنیاز دسترسی پیدا کنم و تنها اینکه چون بعد از فارغ شدن از درس بلافاصله میبایست به نوشتن پایاننامه میپرداختم و هنوز خستگی درس بر روی شانههایم احساس میشد نتوانستم آنطور که میخواستم به پرورش مطالب بپردازم.
فصل دوم:
دین و کودک دو هدیه الهی
دین
دین عقاید و دستورهای علمی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند. دانستن این عقاید و انجام این دستورها باعث خوشبختی انسان در هر دو جهان میشود سعادتمند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی به سر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد. دین خدا ما را به همین سعادت و خوشبختی هدایت میکند. دین فطری است و انسان فطرتاً خواهان دین است. زیرا انسان در مسیر زندگی برای تأمین سعادت خود تلاش کرده و برای رفع نیازمندیهای خود دست به اموری میزند که برای رسیدن او به مقصدش مؤثر است. انسان همیشه دنبال این است که تکیهگاهی پیدا کند که مغلوب نشود تا بوسیله آن تکیهگاه در زندگی به آرامش درونی برسد و تنها خداوند است که در اراده خود هرگز مغلوب نمیشود و عذر و قصور در او راه ندارد و تنها راهی را که میتوان به این تکیهگاه رسید راه دین است و آن هم دین اسلام که برنامه صحیح زندگی انسانها در آن نهفته است[۲].
فوائد دین
دین در اصلاح فرد و جامعه تأثیر عمیقی دارد و تنها وسیله سعادت و نیکبختی انسانهاست. جامعهای که به دین پایبند نباشد واقعبین و روشنفکری را از دست میدهد و عمر خود را در گمراهی و ظاهربینی میگذراند و عقل را زیرپا گذاشته و چون حیوانات، بیخرد و کوتاهنظر زندگی میکند و دچار زشتی اخلاق و پستی شده و از امتیازات انسانی محروم میگردد. این چنین جامعهای نه تنها به سعادت ابدی نمیرسد بلکه در زندگی گذرای این جهان هم دچار انحرافات و کجرویهایی میگردد.
خدای متعال در قرآن میفرماید:
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا[۳].
کسیکه خود را از آلودگیها حفظ کند رستگار است و آنکس که به هر ناروائی نزدیک شود به هدف خود یعنی به رستگاری نخواهد رسید. البته ناگفته پیداست که رسیدن انسان به سعادت تنها با بکار بستن دستورات دینی است[۴].
دین از نظر قرآن
إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ[۵].