NOPATt: سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات در انتهای دوره t
WACC: میانگین موزون هزینه سرمایه
Capital: مجموع سرمایه به ارزش دفتری در ابتدای دوره t (انتهای دوره t-1)
۲- نرخ بازده دارایی ها (ROI)
نرخ بازده دارایی های شرکت، نرخی است که می توان آن را با متوسط صنعت مقایسه نمود تا اختلاف آن با متوسط صنعت بدست آید. اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد، شرکت از سرمایه فکری اضافی برخوردار نیست اما اگر این اختلاف مثبت باشد فرض می شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخودار است. در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت، این بازده دارایی های اضافی در متوسط دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شرکت محاسبه شود. از تقسیم این عایدات اضافی برهزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت به دست می آید. مزیت عمده این روش فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورت های مالی و تاریخی شرکت می باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت مؤثر سرمایه فکری شان به آنها نیازمند می باشند (رودوو و لیلیارت، ۲۰۰۲).
۳- روش تشکیل سرمایه بازار
این روش معیار بازار سرمایه فکری شرکت را ارائه می نماید. در این روش فرض بر آن است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن بیانگر سرمایه فکری موجود در آن می باشد. این روش مبتنی بر عرف بازارهای سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش، جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت های مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آنها تعدیل شود. گرچه یکی از اهداف اندازه گیری سرمایه فکری، تشریح میان اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی باشد که دارایی مالی ناملموس شرکت تنها پدید آورنده این اختلاف بوده اند.
۴- روش q توبین (q tobin)
روش کیوی توبین، توسط جیمز توبین برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت (هزینه جایگزینی دارایی های آن شرکت) را اندازه گیری می کند. بصورت تئوری این نسبت به سمت واحد میل می کند، اما شواهد تجربی نشان می دهد که در همین زمان این نسبت می تواند به طور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. برای مثال شرکت های نرم افزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره می جویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالی که شرکت هایی با سرمایه فیزیکی زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت کیوی توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازار- به- دفتر می باشد با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی دارایی فیزیکی را به جای ارزش دفتری دارایی های فیزیکی به کار می گیرد. نسبت حاصله به این شکل به کار می رود که چنانچه نسبت کیوی یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیوی رقابتی باشد، شرکت مذبور توانایی کسب سود بیشتر از شرکت های مشابه را داراست (سلیمی، شریفی راد، ۱۳۹۰).
۲-۷- فرایند تحلیل سلسله مراتبی[۷۷]
تصمیم گیری از مهمترین مشخصه های انسانی است و هر فرد در طول شبانه روز تصمیم های فراوانی اتخاذ می کند. از آنجایی که اتخاذ تصمیم صحیح و به موقع می تواند تأثیر بسزایی در زندگی شخصی و اجتماعی انسانها داشته باشد ضرورت وجود یک تکنیک قوی که بتواند انسان را در این زمینه یاری کند کاملاً محسوس می باشد.
یکی از کارآمدترین این تکنیک ها، فرایند تحلیل سلسله مراتبی است که اولین بار توسط توماس آل ساعتی در سال ۱۹۷۰ مطرح شد. این تکنیک که براساس مقایسه های زوجی بنا نهاده شده امکان بررسی سناریوهای مختلفی را به تصمیم گیران می دهد. به علت ماهیت ساده و در عین حال جامعی که دارد در سالهای اخیر مورد استقبال فراوان قرار گرفته است. بعبارت دیگر فرایند سلسله مراتبی تحلیل یک تکنیک تصمیم گیری چند معیاره است که برای ارزیابی کلی آلترناتیوهای مختلف، عوامل کمّی وکیفی را با هم ترکیب می نماید (رهنمای رود پشتی، ۱۳۸۷). روش فرایند تحلیلی سلسله مراتبی از اصول اساسی تفکر تحلیلی زیر تبعیت می کند:
اصل ترسیم درخت سلسله مراتب
اصل تدوین و تعیین اولویت ها
اصل سازگاری منطقی قضاوت ها
تحلیل سلسله مراتبی یک تصمیم گروهی است. همان گونه که می دانیم در تصمیم گیریهای گروهی، تصمیم نهایی به لحاظ تئوریک زائیده یک اجماع کلی بین گروه تصمیم سازی می باشد. این اجماع را به لحاظ ریاضی می توان یک تلفیق کمّی بین داده های مسأله توسط فرد فرد گروه تلقی نمود. همانگونه که در حوزه مسائل روان شناختی، جامعه شناختی، منطق و … در حوزه تئوری تصمیم گیری گروهی تحقیقات متنوع گوناگونی صورت گرفته، در حوزه ریاضیات و مدلهای کمّی نیز روش های متعدد و متنوعی وجود دارد. تصمیم گیری براساس روش تحلیل سلسله مراتبی از مزیت های بسیاری برخوردار است که از جمله آنها می توان به الگوی واحد قابل فهم، تکرار فرایند، اجماع و تلفیق قضاوت ها، بد و بستان بین عوامل تشکیل دهنده گزینه ها، ترکیب مطلوبیت گزینه ها، رویکرد تحلیلی و سیستمی، عدم اصرار بر تفکر خطی، ساختار سلسله مراتبی و اندازه گیری موارد نامشهود اشاره کرد.
روش تحلیل سلسله مراتبی با طبقه بندی سلسله مراتب ساختاری و وظیفه ای براساس مقایسات زوجی اولویت ها بنا شده است که تصمیم گیرنده درخت سلسله مراتب تصمیم را که نشان دهنده عوامل مورد مقایسه و گزینه های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم می باشد را ترسیم و سپس مقایسات زوجی انجام می دهد. همین مقایسات، وزن هر یک از عوامل را در راستای گزینه های رقیب مشخص می سازد.
و در نهایت یک الگوریتم ریاضی ماتریس های حاصل از مقایسات زوجی را با همدیگر تلفیق می سازد که تصمیم بهینه به منظور اختصاص ضرایب به بهترین وجه ممکن حاصل می شود. البته نرخ سازگاری تصمیم با قضاوت ها در این مرحله واجد اهمیت خاصی بوده و سازگاری مقایسات را مشخص می کند. یکی از روش های مقایسه نرخ سازگاری، روش بردارهای ویژه می باشد (عادل آذر، ۱۳۸۱). در این بخش به مرور کوتاهی بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی می پردازیم.
۲-۷-۱- انواع حالتهای تصمیم گیری
گرچه دسته بندی تصمیم گیریها کار ساده ای نیست ولی در ابتدا لازم است مختصری در این مورد بحث شود و بطور کلی انواع تصمیم گیری را با توجه به فضای آن به دو بخش می توان دسته بندی کرد. فضای تصمیم سازی پیوسته و گسسته، همچنین ممکن است تک معیاره یا چند معیاره باشند بعلاوه این معیارها می توانند به صورت کمّی، کیفی و یا تلفیقی از هر دو (در حالت چند معیاره) باشد. که در هر یک از این حالتها نحوه تصمیم گیری متفاوت است (قدسی پور، ۱۳۷۹).
در فضای گسسته و حالت تک معیاره تصمیم گیری راحت است، فرض کنید از بین دو مسیر می خواهیم مسیر کوتاهی را انتخاب کنیم (معیار کمّی) بدین منظور کافی است که یک واحد اندازه گیری طول تعریف کرده و هر دو مسیر را براساس آن بسنجیم ولی در حالتی که معیار کیفی باشد تصمیم گیری مقداری مشکل بوده و لازم است که ابتدا استاندارد تعریف شود. بطور مثال چنانچه بخواهیم از بین چند اتومبیل زیباترین را انتخاب کنیم ابتدا باید زیبایی را برای اتومبیل تعریف نموده و سپس اقدام به رتبه بندی نمائیم.
در حالتی که معیار چندگانه (اعم از کمّی و کیفی) مطرح باشند، علاوه بر مشکل فوق، مسأله تبدیل معیارها به یکدیگر نیز مطرح است. بنابراین گفته می شود که فرایند تصمیم گیری چند معیاره با دو مشکل زیر روبرو است:
۱- فقدان استاندارد برای اندازه گیری معیارهای کیفی
۲- فقدان واحد برای تبدیل معیارها (اعم از کمّی و کیفی) به یکدیگر
با توجه به مشکلات مربوط به فرایند تصمیم گیری با معیارهای چندگانه، می توان گفت که در این حالت تصمیم گیری ساده نبوده و بعلت عدم وجود استاندارد از سرعت و دقت تصمیم گیری به مقدار زیادی کاسته شده و باعث می شود که فرایند تصمیم گیری به مقدار زیادی به فرد تصمیم گیرنده وابسته باشد.
برای رفع این مشکل و یا حداقل کردن آثار جانبی آن روش های تصمیم گیری با معیارهای چندگانه[۷۸] طراحی شده اند که هر کدام از قوانین و اصول خاصی پیروی کرده و دارای مزایا و معایبی هستند.
فورمن معتقد است که یک سیستم پشتیبانی تصمیم گیری چند معیاره باید دارای خصوصیات زیر باشد (فورمن، ۱۹۸۵) .
امکان فرموله کردن مسأله و تجدید نظر در آن را بدهد.
گزینه های مختلف را در نظر بگیرد.
معیارهای مختلف را (که عموماً در تضاد هستند) در نظر بگیرد.
معیارهای کمّی و کیفی را در تصمیم گیری دخالت دهد.
نظرات افراد مختلف را در مورد گزینه ها و معیارها لحاظ کند.
امکان تلفیق قضاوت ها برای محاسبه نرخ نهایی را بدهد.
بر مبنای یک تئوری قوی استوار باشد.
فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از جامعترین سیستمهای طراحی شده برای تصمیم گیری با معیارهای چندگانه است زیرا این تکنیک امکان فرموله کردن مسأله را به صورت سلسله مراتبی فراهم می کند و همچنین امکان در نظر گرفتن معیارهای مختلف کمّی و کیفی را در مسأله دارد. علاوه بر این بر مبنای مقایسه زوجی بنا نهاده شده است که قضاوت و محاسبات را تسهیل می نماید.
از مزایای این تکنیک تصمیم گیری چند معیاره این است که میزان سازگاری و ناسازگاری تصمیم را نشان می دهد و از یک مبنای تئوریکی قوی برخوردار بوده که براساس اصول بدیهی بنا نهاده شده است.
۲-۷-۲- اصول فرایند تحلیل سلسه مراتبی
توماس ال ساعتی ۴ اصل زیر را بعنوان اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی بیان نموده که کلیه محاسبات، قوانین و مقررات را بر این اصول بنا نهاده است (ساعتی، ۱۹۸۰).
۱- شرط معکوس[۷۹]: اگر ترجیح A بر عنصر B برابر n باشد ترجیح عنصر B بر عنصر A، ۱/n خواهد بود.
۲- همگنی: عنصر A با عنصر B باید همگن و قابل مقایسه باشد به بیان دیگر برتری عنصر A بر عنصر B نمی تواند بی نهایت یا صفر باشد.
۳- وابستگی[۸۰]: هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می تواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می تواند ادامه داشته باشد.
۴- انتظارات: هرگاه تغییری در ساختمان سلسله مراتبی رخ دهد پروسه ارزیابی باید مجدداً انجام گیرد. علاوه بر اصول فوق، فرایند سلسله مراتبی از مزایای فراوانی برخوردار است.
۲-۷-۳- مزایای فرایند سلسله مراتبی
فرایند سلسله مراتبی به گونه ای طراحی شده که با ذهن و طبیعت بشری مطابق و همراه می شود و با آن پیش می رود. این فرایند مجموعه ای از قضاوت ها (تصمیم گیری ها) و ارزش گذاری های شخصی به یک شیوه منطقی می باشد. به طوریکه می توان گفت این تکنیک از یک طرف وابسته به تصورات شخصی جهت شکل دادن و طرح ریزی سلسله مراتبی یک مسأله بوده و از طرف دیگر به منطق، درک و تجربه جهت تصمیم گیری و قضاوتها مربوط می شود. امتیاز دیگر فرایند سلسله مراتبی این است که ساختار و چارچوبی را جهت همکاری و مشارکت گروهی در تصمیم گیری یا حل مشکلات مهیا می کند.
توماس آل ساعتی در یکی از کتابهای خود تحت عنوان تصمیم گیری برای مدیران که در سال ۱۹۸۸ به چاپ رسیده است ویژگیهای فرایند تحلیل سلسله مراتبی را به شرح زیر بیان می کند:
یگانگی و یکتایی مدل: فرایند تحلیل سلسله مراتبی یک مدل یگانه، ساده و انعطاف پذیر برای حل محدوده وسیعی از مسائل بدون ساختار است که به راحتی قابل درک برای همگان می باشد.
پیچیدگی[۸۱]: برای حل مسائل پیچیده فرایند تحلیلی سلسله مراتبی هم نگرشی سیستمی و هم تحلیلی جز به جز را به صورت توام بکار می برد. عموماً افراد در تحلیل مسایل یا کل نگری کرده یا به جزئیات پرداخته و کلیات را رها می کنند در حالیکه فرایند تحلیل سلسله مراتبی هر دو بعد را با هم بکار می بندد.
راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع اولویت بندی شاخص های سرمایه فکری در بانکهای دولتی ...