چنان که در حدیث معروف «من مات و لم یعرف امام زمانه» واژه امام به کار رفته است. امام رضاg نیز دربارهی امامت فرموده: «الامامه خلافه الله و خلافه الرسول»[۴۳] امامت، خلافت خدا و خلافت رسول خداست. پس این اندیشه که امامت و خلافت را دو مقوله جدا ازهم و با مصادیق متفاوت میداند و امامت را به شیعه و خلافت را به اهل سنت اختصاص میدهد، از نظر مبانی روایی و کلامی درست نیست.
-
- منزلت
منزلت برگرفته از واژه «نزول» و «نزل» فعل لازم و «انزل» فعل متعدی آن است. نزول به معنای فرود آمدن و از بالا به پایین قرار گرفتن.[۴۴] جای چیزی و کسی واقع شدن است.[۴۵] مثلاً گفته میشود: کلماتی چون «ابی» «ضبابی» «انصاری» نازل به منزلهی مفرد است.[۴۶] یا میگویند فلانی جای فلانی است. عرب به این اصطلاح چنین میگوید: «ای هم نزول فی ناحیتهم».
منزلت در اصطلاح جای کسی قرار گرفتن است مثلاً گفته میشود:
گروهی به جای گروهی استراحت کردهاند.[۴۷] عرب میگویند «فلان عندی بالیمین ای بالمنزله الحسنه وفلان عندی بالشمال ای بالمنزله الدینه».[۴۸] بنابراین مفهوم حدیث منزلت این است که علیg جای پیامبرk قرار گرفته است یعنی هر منصب که برای پیامبرk بوده، به علیg اعطا شده مگر آن منصب که در حدیث نفی شده که نبوت باشد.
-
- مخالفان
منظور از مخالفان در فرهنگ شیعی؛ کسانی هستند که پیرو ولایت اهل البیتb نباشد؛ ولو اصول سه گانه را قبول داشته واهل نماز وروزه وحج وجهاد وزکات و… باشد. فلذا در این تحقیق منظور از مخالفین؛ برادران اهل سنت وجماعت هستند. که حدیث منزلت را بیانگر جایگاه والای امام علیg میان اصحاب دانسته و آن را امتیازی خاص برای آن جناب برشمردهاند، اما دلالت این حدیث شریف بر امامت و خلافت آن حضرت را نمیپذیرند و از این زاویه نقدهایی به دلالت آن داشتهاند از جمله این تیمیه در منهاج السند[۴۹] و قفاری در اصول مذهب الشیعه[۵۰] که در فصل چهارم به بیان نقد و بررسی و جواب به آنها پرداخته میشود.
فصل دوم
حدیث منزلت در منابع حدیثی مذهب اهلبیتb و مذهب اهل سنت
مقدمه
حدیث منزلت در بسیاری از کتب حدیثی، تاریخی، تفسیری و… اهل بیتb واهل سنت موجوداست و تعداد قابل توجهی از آنها از دیدگاه مذهب اهل بیتb واهل سنت صحیح و قابل اعتمادند، درعین حال این حدیث از احادیث متواتر به حساب میآید. در این فصل به منابع وکتب مذاهب اهل بیتb و اهل سنت مراجعه میکنیم و از هریک از آنها چند نمونه را ارائه خواهیم داد. سپس راویان حدیث منزلت و طرق نقل حدیث را بیان کرده و در پایان فصل، موارد بیان حدیث را نقل میکنیم.
الف) حدیث منزلت در منابع حدیثی اهل بیتb
حدیث منزلت در منابع مختلف حدیثی مذهب اهل بیتb موجود است که در اینجا به نقل چند مورد از آنها اکتفا میکنیم:
۱) ابوالنضر محمد بن مسعود بن عیاش السمرقندی (م۳۲۰هـ.ق.) در تفسیر خود از امام باقرg نقل میکند: رسول خداk در غدیر خم پس از اعلان ولایت و رهبری علی بن ابی طالبg چنین فرمود: «فانه منی و انا منه و هو منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»؛[۵۱] او [علی] از من است و من از او هستم و او نسبت به من مانند نسبت هارون به موسی است؛ جز اینکه پس از من هیچ پیامبری نیست.
۲) شیخ صدوق (م۳۰۵ـ۳۸۱هـ.ق.) از امام علیg نقل میکند که حضرت رسول خداk فرمود: «یا علی انت منی بمنزله هارون من موسی غیر انه لا نبی بعدی»؛[۵۲] یا علی! مثل تو نسبت به من مانند مثل هارون نسبت به موسی است، جز اینکه پس از من پیامبری نیست.
۳) شیخ طوسی (۳۸۵ـ۴۶۰هـ.ق.) از جابر بن سمره نقل میکند که رسول خداk خطاب به علیg فرمود: «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»؛[۵۳] نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پس از من پیامبری نیست». شیخ طوسی۶ همچنین از ابوالطفیل نقل میکند که امام علیg در جلسه شورا (انتخاب خلیفه پس از عمر بن خطاب) خطاب به حاضران فرمود: «فانشدکم بالله هل فیکم احد قال له رسول الله انت منی بمنزله هارون من موسی غیری؟ قالوا: اللهم لا…»[۵۴] (شما را به خدا قسم میدهم که آیا در بین شما غیر از من کسی هست که رسول خداk دربارهی او چنین فرموده باشد: تو نسبت به من مانند نسبت هارون به موسی هستی؟ حاضران گفتند: نه).
۴) شیخ علی بن ابراهیم قمی و نیز به نقل از ایشان علامه مجلسی (م۱۱۱۱هـ.ق.) در کتاب خود نقل میکند: رسول خداk پس از مهاجرت به مدینه در بین مسلمانان صیغه اخوت خواند. از بین مسلمانان امام علیg تنها ماند و دچار غم شدید شد و رسول خداk به او فرمود: «… انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.»[۵۵] حضرت علیg نیز پس از شنیدن سخنان رسول خداk خوشحال شد.
۵) سیدهاشم البحرانی (م۱۱۰۹هـ.ق.) در کتاب خود نقل میکند که رسول خداk در جنگ تبوک حضرت علیg را (در مدینه) جانشین خود ساخت و به امام علیg فرمود: «الا ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.»[۵۶]
ب) حدیث منزلت در منابع اهل سنت
حدیث منزلت، علاوه بر منابع و کتب مذهب اهل بیتb در منابع حدیثی، تاریخی و… اهل سنت نیز به وفور پیدا میشود که در اینجا به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا میکنیم:
۱) ابوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری (۱۹۴ـ۲۵۶هـ.ق.) در کتاب خود از ابراهیم بن سعد، او هم از پدرش چنین نقل میکند: حضرت پیامبر به حضرت علیg فرمود: «اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی؟»[۵۷] بخاری (۱۹۴ـ۲۵۶هـ.ق.) در حدیث دیگر از سعد نقل میکند که رسول خداk برای جنگ تبوک از مدینه خارج شد و علی را در شهر مدینه جانشین خود قرار داد. علیg گفت: آیا مرا در میان بچهها و زنان میگذاری؟ حضرت پیامبرk فرمود: «الا ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی؟ الا انه لیس نبی بعدی.»[۵۸]
۲) ابوالحسین مسلم بن الحجاج النیشابوری (۲۰۶ـ۲۶۱هـ.ق.) در کتاب خود از سعد بن ابی وقاص نقل میکند که پیامبرk علی بن ابی طالبg را در جنگ تبوک [در مدینه] جانشین خود قرار داد و حضرت علیg گفت: یا رسول الله! آیا مرا در میان زنان و بچهها میگذاری؟ حضرت پیامبر فرمود: «اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی؟ غیرانه لانبی بعدی»[۵۹]
۳) حافظ ابوعبدالله محمد بن یزید القزوینی (ابن ماجه ۲۰۷ـ۲۷۵هـ.ق.) در سنن خود از ابو وقاص نقل میکند: رسول خداk به علیg فرمود: «الا ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی؟»[۶۰]
۴) ابوعیسی محمد بن عیسی الترمذی (۲۰۹ـ۲۹۷هـ.ق.) در کتاب خود از سعد بن ابی وقاص نقل میکند که رسول خداk خطاب به علیg فرمود: «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.»[۶۱] وی در ذیل این حدیث میگوید: «هذا حدیث حسن صحیح»؛ این حدیث حسن [و]صحیحی است».
۵) حافظ عمرو بن ابی عاصم الضحاک الشیبانی (م۲۸۷هـ.ق.) در کتاب خود از جابر بن عبدالله نقل میکند که حضرت رسول خداk به حضرت علیg فرمود: «الا ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی؟»[۶۲] وی در حدیثی دیگری از اسماء بنت عمیس نقل میکند که رسول خداk به حضرت علیg فرمود: «أنت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی».[۶۳]
۶) حافظ احمد بن شعیب النسائی (۲۱۵ـ۳۰۳هـ.ق.) در کتاب خود از عبدالله بن عباس نقل میکند که مسلمانان همراه رسول خداk از مدینه جهت جنگ تبوک خارج شدند. حضرت علیg به پیامبرk گفت: آیا من هم همراه شما خارج شوم؟ حضرت پیامبرk فرمود: نه، حضرت علیg نیز با شنیدن این جواب گریه کرد و رسول خداk به او فرمود: «اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی؟ الا انک لست بنبی ثم قال: انت خلیفتی ـ یعنی فی کل مؤمن ـ من بعدی»؛[۶۴] آیا خشنود نیستی که مثل تو نسبت به من مانند مثل هارون نسبت به موسی باشد؟ جز اینکه [پس از من] تو پیامبر نیستی. سپس فرمود: تو پس از من جانشین و خلیفه من (بر هر مؤمن) هستی.
۷) حافظ ابوعبدالله الحاکم النیسابوری (م۴۰۵هـ.ق.) در کتاب خود از سعد بن ابی وقاص نقل میکند که رسول خداk هنگام خروج برای جنگ تبوک خطاب به حضرت علیg فرمود: «الا ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»[۶۵]
حاکم نیشابوری در ذیل این حدیث میگوید: «هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه بهذه السیاقه» (این حدیث بر اساس شرایط بخاری و مسلم در اخذ حدیث صحیح، صحیح میباشد، ولی آن دو این حدیث را با این سیاق در کتب خود نقل نکردهاند.)[۶۶]
چنان که ملاحظه میشود، حدیث منزلت در مهمترین منابع حدیثی مذهب اهل بیتb و اهل سنت نقل شده است. تعداد قابل توجهی از این احادیث که در منابع مختلف مذهب اهل بیتb و اهل سنت موجود میباشد، صحیح و مورد اعتماد بوده و در عین حال به حد تواتر نیز رسیده است. قابل ذکر است، تعداد منابع و کتبی که در آنها حدیث منزلت نقل شده است، بیش از اینهاست، ولی ما به جهت رعایت اختصار به همین مقدار از منابع اهل سنت اکتفا نمودیم.
حدیث منزلت به جز در این موارد به کیفیتهای دیگری نیز در کتابهای مشهور و معروف اهل سنت نقل شده است. نمونههایی از این روایات را بیان میکنیم.
روایت ابن سعد
قبل از آنکه نمونههایی از روایت ابن سعد را بیان کنیم، در مورد شخصیت سعد بن ابراهیم(پدر) و ابراهیم بن سعد(پسر) به عنوان یکی از رجال مهم در طرق روایت حدیث منزلت توضیحاتی میدهیم.
سعد بن ابی وقاص
این سعد بن وقاص قرشی، پسر ابی وقاص است. نام کوچک ابی وقاص، مالک بن اهیب بن عبدمناف زهری است.[۶۷]
بخاری و مسلم، حدیث منزلت را از طریق شعبه، سعد بن ابراهیم، عن ابراهیم بن سعد بن ابی وقاص، از ابی وقاص نقل کردهاند.[۶۸] او بیشترین روایت را از پدرش و یا ابی جعفر نقل میکند و در این حدیث، شعبه از او نقل حدیث کرده است.
ابراهیم بن سعد
ابراهیم بن سعد بن ابی وقاص زهری مدنی از ثقات ابن حبان است. او بیشتر از پدرش و اسامه بن زید و خزیمه بن ثابت، حدیث نقل میکند. از او نیز، پسر خواهرش سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف (غیر از سعد بن ابی وقاص فوق) و حبیب بن ابی ثابت و ابو جعفر باقرg حدیث حکایت میکنند. او ثقه و کثیر الحدیث است. لذا عجلی در توصیف او گفته است: او مدنی تابع، ثقه و از ثقات ابن حبان است.[۶۹]
ابن سعد در کتاب طبقات، یک فصل در خصوص این سخن پیامبرk خطاب به علی بن ابی طالبg که «آیا راضی نمیشوی که نسبت به من در جایگاه هارون نسبت به موسی باشی جز اینکه بعد از من پیامبر نیست» اختصاص داده است.
وی چند روایت از حدیث منزلت را بیان میکند.
۱) محمد بن عمر میگوید: علی از کسانی بود که در روز احد هنگامی که مردم گریختند، با رسول خداk پایداری کرد و با او بر مرگ بیعت نمود. رسول خداk او را با یکصد مرد جنگی به سوی بنی سعد در فدک فرستاد. در حالی که یکی از سه پرچم مهاجران در روز فتح مکه را همراه داشت. نیز او را به فرماندهی لشکری به «فلس» به سوی قبیله طی و همچنین یمن فرستاد.
علی در هیچ غزوهای از غزوههای رسول خداk جا نماند جز غزوهی تبوک که پیامبرk او را جانشین خود در خانوادهاش گماشت.[۷۰]
عنان بن مسلم از حماد بن سلمه، از علی بن زید، از سعید بن مسیب میگوید: به سعد بن مالک گفتم: میخواهم دربارهی حدیثی از تو بپرسم در حالی که از این پرسش میترسم. گفت: پسر برادرم چنین نکن. اگر آگاه شدی که دانشی دارم، دربارهی آن، بدون ترس از من بپرس. گفتم: سخن رسول خداk به علی چه بود هنگامی که در جنگ تبوک او را جانشین خود، در مدینه کرد؟ پاسخ داد: علی گفت: آیا مرا همراه با بازماندگان از زنان و کودکان جا میگذاری؟ پیامبرk فرمود: آیا راضی نمیشوی که نسبت به من در مقام هارون نسبت به موسی باشی؟ آنگاه علی با شتاب بازگشت. گویی که میدیدم گرد و خاک پاهایش میدرخشد. حماد گفت: پس علی به سرعت بازگشت.[۷۱]
روایت حسن بن بدر
متقی هندی در کنز العمال روایت حسن بدر را چنین میآورد: از این عباس از عمر بن خطاب که گفت: از نام بردن علی بن ابی طالب باز ایستید. من شنیدم که رسول خداk فرمود: در علی، سه صفت نیکو است که اگر یکی از آنها را داشتم، برایم دوستداشتنیتر بود از آن چه خورشید بر آن میتابد.
من و ابوبکر و عبیده جراح و چند تن از اصحاب رسول خداk در خدمت پیامبرk بودیم در حالی که ایشان بر علی بن ابی طالب تکیه کرده بودند تا اینکه با دست بر شانههایش زد و فرمود: ای علی؛ تویی نخستین آورنده و نخستین کسی که اسلام آورد. سپس فرمود: تو نسبت به من در مقام هارون نسبت به موسی هستی و به من دروغ گفته است هر کس که گمان برد که مرا دوست دارد در حالی که تو را دشمن بدارد.[۷۲]