۲-۶-۱-۶-۱-۲- بازی، وسیلهای برای رشد همه جانبه و هماهنگ کودک است و هر یک از بازیها، یک یا چند جنبه متفاوت از وجود و شخصیت آنها را رشد میدهد.[۶۱۰]
(کاپلان) نیز درباره نقش بازی بر رشد اجتماعی کودک میگوید: «بسیاری از تعاملات میان فردی کودکان پیشدبستانی، در چهارچوب بازی روی میدهند و روابط کودکان با والدین، خواهر و برادران و همسالانشان، در مقطع پیشدبستانی، به شدّت متحوّل میشود».[۶۱۱]
به عبارت دیگر میتوان گفت بازی، بهترین وسیله برای رشد و شکوفایی احساسات کودک و بهترین راه برای پرورش هیجانها و عواطف است. در حین بازی، او چگونگی بروز عواطف، کنترل و ارضای مناسب آن را یاد میگیرد. هر چند کودک، بین واقعیت و بازی، فرق قائل است؛ ولی در عین حال صداقت کودکانه را در بازی ظاهر میسازد و احساسها، تشویشها و اضطرابهای کودک (در ضمن بازی) حقیقی هستند.[۶۱۲]
۲-۶-۱-۶-۱-۳- بازی، وسیلهای برای شناخت کودک از خود و شناخت دیگران از کودک است. کودک در بازی، همه ضعفها و ترسها، بینشها، علایق و به طور کلی شخصیت خود را بروز میدهد، به نقاط ضعف و قدرت خود پی برده و درصدد برطرف کردن ضعفها و تقویت نقاط قوت خود برمیآید. بازی کودکان، نمایش عملی کارکرد تربیتی والدین، مربَیان و به طور کلی دستاندرکاران امور تربیت کودکان به حساب میآید.[۶۱۳]
۲-۶-۱-۶-۱-۴- ارزش دیگر بازی کودکان، ارزش آموزشی آن است. (آلکس ماکسیموویچ گورکی) مینویسد: «بازی به کودک کمک میکند که آداب معاشرت را فراگیرد. کودک در بازی، آنچه را دیده و آنچه را میداند، منعکس میکند و این، احساسات او را عمیقتر میسازد و تصوّراتش را دقیقتر میکند».[۶۱۴]
با توجه به اینکه یادگیری کودک در هفت سال اول زندگی، تنها از طریق عمل صورت میگیرد، بنابراین والدین و مربّیان، میتوانند بسیاری از مفاهیم دینی، اخلاقی، عاطفی، اجتماعی را ضمن بازی به کودکان تعلیم دهند.
بسیاری از کودکان، بهویژه در خانوادههای مذهبی، با حرکات ظاهری نماز و مقدّمات آن، آشنا میشوند و چه بسا برخی از آنان، از روی تقلید، اعمال و حرکات نماز را همانند پدر یا مادر به جای میآورند و ذکرهای آن را زیر لب زمزمه میکنند. البته این عمل از نظر آنها، یک بازی کودکانه است و از آن، همان لذّتی را میبرند که از بازی با اسباب بازیشان. پس باید اینگونه رفتارهای کودکان را تقویت کرد و دیگر مفاهیم و موضوعات دینی را در قالب بازی، به کودکان آموخت.[۶۱۵] در سیره معصومان:، علاوه بر جنبههای پرورشی بازی، به جنبههای آموزشی آن نیز توجه شده است.
امام صادق۷در دوران کودکیاش، با کودکان مینشست و استاد میشد و آنها شاگرد او میشدند. امام، نام میوهای را میپرسید که به طور مثال بر درخت یا زمین میروید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است و در فلان فصل به ثمر میرسد. هر کس نام آن میوه را میگفت، او استاد میشد و امام جزء شاگردان قرار میگرفت. گاهی امام به علت صداقت نداشتن همبازیهای خود، بازی را ترک میکرد و با خواهش بقیه دوستان به بازی بر میگشت. در بازی دیگری، امام استاد میشد و کلمهای میگفت مثل«الشراعیه» و شاگردان باید تکرار میکردند و سپس امام، کلمهای دیگر را میگفت که هموزن آن کلمه بود، ولی شاگردان دوباره باید همان کلمه اول را تکرار میکردند. هر کس اشتباه میکرد از بازی خارج میشد. بدین طریق امام۷، زبان، دقّت و تمرکز کودکان را تقویت میکرد.[۶۱۶]
پیشوایان دینی ما در زندگی خود به این نیاز طبیعی کودکان توجه کافی داشتهاند، آنان علاوه بر اینکه کودکان را در بازی کردن در دوران کودکی آزاد میگذاشتند، خود نیز در بازی آنها شرکت کرده و از این طریق، هم به بازی کودکان رونق میدادند و هم به شخصیت و بازی کودکان احترام میگذاشتند.
برای نمونه، پیامبر اکرم۶، در فرصتهای مناسب با نوههای خود (امام حسن و امام حسین۸) بازی میکرد و آنان را به بازی با همسالان خود تشویق مینمود.[۶۱۷]
همچنین عایشه یکی از همسران پیامبر۶که در کودکی به همسری آن حضرت درآمده و دوران کودکی خود را با او گذرانده است، میگوید: دوستانی داشتم که [در منزل پیامبر۶] با من بازی میکردند. همین که پیامبر وارد میشد، بچهها از او خجالت میکشیدند و فرار میکردند. پیامبر۶، بچهها را به سوی من میفرستاد تا با من بازی کنند.[۶۱۸]
نیز کشف الغمه از یعلی عامری نقل میکند: روزی به همراه پیامبر۶، برای شرکت در یک میهمانی که به آن دعوت شده بودیم، از منزل خارج شدیم. پیامبر۶، پیشاپیش جمعیت حرکت میکرد و حسینبا کودکان بازی میکرد. پیامبر۶میخواست او را بگیرد، ولی او به این طرف و آن طرف میدوید و پیامبر۶نیز به دنبال او میدوید و او را به خنده میانداخت تا اینکه او را گرفت و یک دست، به زیر چانه او و دست دیگر را به پشت سر او گذاشت و لب را بر لبهای او نهاد و او را بوسید و فرمود: «حسین از من است و من از حسینم. خداوند دوست میدارد کسی که حسین را دوست بدارد».[۶۱۹]
علاوه بر این، رسول گرامی اسلام۶، گاهی بین کودکان خود، مسابقه دو و کشتی برگزار میکرد.[۶۲۰]
توجه پیامبر۶به بازی کودکان، تنها اختصاص به حسنین۸نداشت، بلکه روایات دیگری نیز وجود دارد که حاکی از آن است که پیامبر۶، با کودکان دیگر نیز، به بازی میپرداخت. برای نمونه نقل شده که پیامبر اکرم۶برای اقامه نماز عازم مسجد بود. در راه مسجد، با کودکانی برخورد کرد که به بازی مشغول بودند. کودکان، همینکه پیامبر۶را دیدند به سوی او دویدند و بر گرد او حلقه زدند و [هر یک] میگفتند: (کن جملی، شتر من باش. [تا بر دوشت سوار شویم]). کودکان که اینگونه رفتار پیامبر۶را با حسنین۸را دیده بودند، انتظار داشتند که حضرت به آنها پاسخ مثبت دهد و همچنین هم شد و رسول خدا۶به آنها پاسخ مثبت داد. اصحاب که برای اقامه نماز در مسجد، منتظر پیامبر۶بودند، بلال را به دنبال ایشان فرستادند. همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد، زبان به اعتراض گشود. حضرت فرمود: «برای من، تنگ شدن وقت نماز، بهتر از تنگ شدن [دل] این کودکان است. به منزل من برو و اگر چیزی هست برای کودکان بیاور!». بلال به منزل پیامبر۶رفت و تنها هشت گردو یافت. پیامبر۶، گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: «آیا شتر خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان به این معامله رضایت دادند و با خوشحالی، پیامبر را رها کردند. پیامبر۶عازم مسجد شد و فرمود: «خدا رحمت کند برادرم یوسف۷را که او را چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو».[۶۲۱]
این سیره در بر دارنده چند نکته تربیتی درباره کودکان است:
-
- باید احترام کودکان را نگاه داشت و به خواست آنها در حد امکان، پاسخ مثبت داد و آنها را از این راه، شاد نگه داشت.
-
- کسانیکه با تربیت کودکان سروکار دارند، باید با آنها انس و الفت داشته باشند و با شیوههایی که کودکان میپسندند، رفتار کنند و شأن و موقعیت خود را کنار بگذارند تا کودکان نیز با آنها راحت باشند.
-
- اگر بخواهیم کودکان را از کاری، به ویژه بازیهای مورد علاقه آنها، باز داریم، باید به شیوهای عمل کنیم که آنها با رضایت خاطر به این کار تن دهند، نه با کراهت و اجبار و احیاناً خشونت.
۲-۶-۱-۶-۲- وظایف والدین در مورد بازی کودکان
با توجه به آنچه بیان شد، در ذیل به محورهای عمده وظایف والدین در مورد بازی کودکان اشاره میشود:
۲-۶-۱-۶-۲-۱- فراهم کردن زمینه مناسب برای بازی کودک
خانه و خانواده، محل رشد کودک و نخستین مدرسه تربیت اوست. والدین میتوانند از طریق تدارک زمینه مناسب برای بازی، به کودک، آن چیزی را بدهند که او را قادر میسازد تا بالغ شود. نیز با شجاعت و اعتماد به نفس با زندگی روبهرو شده و احساس کفایت را در خود، برای مشارکت در نظم اجتماعی رشد دهد؛ نظمی که در آن، هر عضو باید یاد بگیرد که بار آزادی را تحمل کند و به عنوان یک شخصیت مستقل در دنیایی با ارزشهایی مشترک و هدفدار زندگی کند.[۶۲۲]
اگر والدین، محیطهای امن سرشار از اعتماد و احترام متقابل را به وجود آورند، احساس ناامنی در کودک کمتر میشود و احساسات خوب و انگیزه ذاتی یادگیری در او شکوفا میگردد. در واقع در چنین محیطی، بهترین شرایط ذهنی برای یادگیری کودک ایجاد میشود.[۶۲۳]
۲-۶-۱-۶-۲-۲- آزاد گذاشتن کودک برای بازی و سرگرمی
اصل آزاد گذاشتن کودک برای بازی، هم در آموزههای تربیتی اسلام و هم در دیدگاههای روانشناسی پذیرفته شده است، ولی آزادی نباید به معنی بیبند و باری تلقی شود.
میلر (۱۹۲۲) میگوید: «بزرگترین گناه والدین، این است که مانع آزادی کودک شوند».[۶۲۴]
(پاتریک بورژه) روانشناس، در این باره میگوید: «منظور از آزاد گذاشتن و رها کردن کودک، تنها در مسیرهای طولانی و پیادهروی و گردشها خلاصه نمیشود، بلکه هر کاری که به نظر کودک لذّتبخش آید، نوعی آزاد بودن معنا میدهد».[۶۲۵]
دکتر بنت الشاطی دوران کودکی حضرت رسول۶را بازنگری کرده است. بر پایه پژوهشها و یافتههای تاریخی و مسیرشناختی او، هنگامیکه آمنه با کودک هفت سالهاش برای زیارت تربت پدرش، عبدالله، به یثرب میرود، فقط یک بار او را به زیارت قبر پدر میبرد و بقیه روزها، او را آزاد میگذارد تا به همراه داییزادههایش، سرگرم بازی شود و از طبیعت و دشت و صحرا کمال لذّت و استفاده را ببرد.[۶۲۶]
۲-۶-۱-۶-۳- نکاتی درباره بازی کودکان
-
- به بهانههای مختلف، نباید کودکان را از اسباببازیهای طبیعی و به طور کلی بازی با طبیعت محروم ساخت؛ زیرا انسانِ پرورشیافته در طبیعت، از نظر جسمی، روحی و روانی سالمتر است و از لحاظ تربیتی نیز، امکان بیشتری برای تفکّر، به ویژه تفکّر در اهداف خلقت خواهد داشت.[۶۲۷] یکی از صاحبنظران تعلیم و تربیت در این باره میگوید: «من شخصاً ترجیح میدهم کودکی را ببینم که پس از بازی کردن، لباسهایش پر از خاک شده است، ولی خوشحال و خندان به نظر میرسد».[۶۲۸]
رسول گرامی اسلامی۶نیز هنگامیکه مشاهده کرد کودکان با خاک، بازی میکردند و یکی از یاران، آنها را از این کار منع نمود، فرمود: «آنها را رها کن، زیرا خاک، چراگاه کودکان است».[۶۲۹]
البته توجه به مسائل بهداشتی از ضروریات است، اما این امر نباید مانع از امر مهم دیگری(بازی کودکان و ارتباط آنها با طبیعت) شود.
-
- شادیهای سالم، حرکات شادیآفرین، کودکان و نوجوانان را پرتوان، فعال و کارآمد میسازد.[۶۳۰] امام حسن مجتبی۷یکی از نشانههای مومنین را پرنشاط و با روحیه بودن آنان میداند و میفرماید: «از ویژگیهای انسانهای باایمان، شادی و سرور و بانشاط بودن در مسیر هدایت و خودداری از شهوات میباشد».[۶۳۱]
بنابراین، این روحیه در والدین و کسانیکه امر تربیت دینی را به عهده دارند، به مراتب باید بیشتر رعایت شود. خصوصاً در هنگام بازی با کودک، باید هدف از بازی، شاد کردن کودک باشد.
نقل شده که روزی امیرالمومنین علی۷، کودک یتیمی را دید. هر چه خواست با او حرف بزند، دید غم یتیمی بر او اثر گذاشته و حاضر نیست با حضرت سخن بگوید. آنگاه علی۷چهار دست و پا راه رفت و بع بع کرد. کودک با دیدن این وضع، به خنده افتاد. یکی از یارانش که این حالت را دید، گفت: زشت است. شما رئیس حکومت اسلامی، بع بع میکنید و چهار دست و پا راه میروید؟! علی۷فرمود: «در عوض، لب یتیمی به خنده باز شد».[۶۳۲]
-
- نکته قابل توجه دیگر، اینکه والدین باید در مورد بازی کودک برنامهریزی کنند؛ چرا که با ورود کودک به مدرسه، طوری باید برنامهریزی کرد که وقت مناسبی هم برای انجام تکالیف مدرسه باقی بماند. یک مربّی خوب و آگاه، به گونهای برنامهریزی میکند که در هفت سال دوم زندگی، کودک، بازی را کم کم رها کرده و به کارهای جدی و سودمند بپردازد و اجازه نمیدهد که خوی بازیگری به عنوان یکی از صفات شخصیتی در فرد شده و تا آخر عمر، بازیگر بماند.[۶۳۳]
با توجه به این اصل تربیتی، امام حسن۷خطاب به فرزندانش فرمود: «إِنَّکُمْ صِغَارُ قَوْمٍ وَ یُوشِکُ أَنْ تَکُونُوا کِبَارَ قَوْمٍ آخَرِینَ فَتَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَمَنْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ أَنْ یَحْفَظَهُ فَلْیَکْتُبْهُ وَ لْیَضَعْهُ فِی بَیْتِهِ؛ شما کودکان نسل امروز هستید و در آیندهای نه چندان دور، به عنوان بزرگان جامعه نسل فردا، مسئولیتهایی به عهده شما گذاشته خواهد شد. پس برای ایفای نقش و انجام مسئولیت، از همین حالا آماده شوید و مسایل مورد نیاز را بیاموزید».[۶۳۴]
امام به کودکان نفرمود بازی نکنید بلکه به آنان فهماند که به فراگیری دانش و آمادگی ایفای نقش و پذیرش مسئولیت در آینده نیاز دارند.
از این روایت به خوبی فهمیده میشود که در سنین دبستانی و پس از آن، باید وقت مناسبی برای انجام تکالیف مدرسه در نظر گرفته شود. علی۷در نکوهش بازی بیش از اندازه (در سنین مدرسه و پس از آن) فرمود: «لا یُفْلِحُ مَنْ وَلِهَ بِاللَّعْبِ وَ اسْتُهْتِرَ بِاللَّهْوِ و الطَّرَبِ؛ کسیکه شیفته بازی باشد و جز بازی، کاری انجام ندهد، سعادتمند نخواهد شد.»[۶۳۵] بنابراین، والدین باید مراقب باشند که بازی به یگانه مشغله فکری کودک بدل نشود و او را از هدف و برنامههای دیگر بازندارد.[۶۳۶]
البته نباید توجه بیش از حد به درس خواندن کودک، مانع بازی کردن او شود؛ چرا که بازی، تنها اختصاص به دوره کودکی ندارد، بلکه در دوره نوجوانی نیز پس از مطالعه باید بازی کند تا خستگی ناشی از مطالعه، از تن او جدا گردد. الزام کودک به مطالعه دائمی و درس، موجبات کندی ذهن و فرار از درس را فراهم خواهد ساخت.[۶۳۷]
-
- تشویق کودک به ساختن اسباببازی: روانشناسان بر این باورند که اسباببازی ساخت خود کودک، برای اجرا کردن ایدههایش بهترین اسباببازی است.[۶۳۸] به همین دلیل است که سفارش میکنند مصالح اولیه ساخت اسباببازی، به مقدار لازم برای کودک فراهم شود تا او بتواند با بهره گرفتن از خلّاقیّت خویش، آن را بسازد.
امام حسن۷نیز در دوران کودکیاش با پیرمرد موقّری به نام ابورافع، گلوله بازی میکرد و گلوله، از صنایع دستی خود کودکان بود.[۶۳۹] بعداً انواع گلولههای شیشهای و پیشساخته به بازار آمد و این فعّالیّت کودکان که خودشان اسباببازی خود را میساختند، کمکم از رونق افتاد.