۱۹۶۹
۱۹۷۱
۱۹۷۲
۱۹۷۳
۱۹۷۴
۱۹۷۵
۱۹۷۶
۱۹۷۷
۱۹۷۸
میران استخراج
۳۱۵
۹/۲۵
۷/۴۴
۶۵
۵/۱۳
۱۵۵
۹/۲۰۶
۲۶۶
۸/۳۱۲
۵/۳۲۳
۹/۲۸۴
۹/۳۱۶
۸/۲۹۵
۲۲۰
با توجه به افزایش حجم استخراج و فروش نفت در دوره فعالیت کنسرسیوم، زیان وارده به ایران در این دوره با دوره قرارداد دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ قابل مقایسه نیست زیرا در این دورۀ ۱۸ساله چند برابر دوره های قبلی نفت استخراج شده است.
چنانکه تاریخ نفت نشان می دهد، اقتصاد ایران از ابتدای پیدایش نفت، یک اقتصاد نفتی به معنای واقعی کلمه نبوده است. در دوره قاجار درآمد نفت ناچیز بود و صرف مخارج خصوصی حاکمان می شد. میزان تولید نفت خام ایران در سال ۱۹۱۳ (۱۲۹۲ شمسی) ۵هزار بشکه در روز بود. در آغاز دوره پهلوی، یعنی سال ۱۹۲۵ میلادی به ۹۶۰۰۰بشکه در روز رسید.[۷۷] روند صعودی میزان استخراج نفت در دهه ۱۳۳۰ شمسی شتاب بیشتری گرفت و در سال ۱۳۵۵ به حدود ۶میلیون بشکه در روز رسید.[۷۸] البته نوسانات قیمت نفت تا قبل از سال ۱۹۷۳ ناچیز بود و افزایش قیمت همپای افزایش تولید رشد نمیکرد.
یکی از اتفاقات مهم تاریخ نفت ، وابسته شدن بودجه دولت به درآمد نفت می باشد ،درسال ۱۲۹۹ برای اولین بار درآمد نفت وارد بودجه دولت شد. در این سال شرکت نفت ۱۳۲۵۰۰۰ لیره بدهی چندساله خود را بابت حق الامتیاز ایران پرداخت کرد. سهم نفت در بودجه دولت نیز مانند میزان تولید نفت، سیر صعودی داشت و در ابتدای دهه ۱۳۴۰ از مرز ۴۲ درصد (مبنای شکل گیری دولت رانتیر) عبور کرد.
فصـل سـوم
چهارچوب تـئوریک
پیش درآمد:
هدف از نگارش این فصل، تعیین مبانی تئوریک پژوهش است درواقع این فصل پاسخ سؤالاتی از این قبیل است:
اندازهگیری میزان توسعه در ایران براساس چه شاخصهایی صورت میگیرد و این شاخصها برپایه کدام نظریه ها و مدل های تئوریک انتخاب شدهاند؟
براساس کدام مباحث نظری ادعا میشود که میان متغیر مستقل (نفت) و متغیر وابسته (توسعه) ارتباط وجود دارد؟
نفت در برخی ابعاد، عامل توسعه بوده ودر برخی حوزهها به عنوان عامل بازدارنده عمل کرده است این دوگانگی یا چندگانگی برپایه کدام نظریه قابل تبیین است؟
اثر نفت بر توسعه در همۀ کشورها یکسان نبوده است، به گونهای که برخی کشورها با داشتن منابع نفت، به توسعه رسیدهاند و برخی از کشور های نفتی از قافلۀ توسعه جا
این افراد میتوان به «رد فیلد»، «اسملسر» و «روستو» اشاره کرد. این گروه یک روند تک خطی و روبه تکامل، برای توسعه جوامع درنظر میگیرند. براساس این نظریهها، همۀ جوامع در ابتدا شبیه هم بوده و روند توسعه را از یک نقطه معین شروع کردهاند. پایان راه توسعه نیز برای همه کشورها یکسان است و کشورهای جهان سوم با پیمودن همان مسیری که غرب
از ماشینآلات و کارگران مزدبگیر میرود و بالاخره از نظر بومشناسی، جامعۀ توسعهیافته، از دهات و مزارع به سمت توسعه شهرها حرکت میکند. «روستو» نیز با درنظرگرفتن یک مسیر خطّی برای پیشرفت جوامع، پنج مرحله متوالی برای رسیدن به توسعه درنظر میگیرد. این مراحل عبارتند از: جامعه سنتی، شرایط ماقبل خیز اقتصادی، مرحله خیز اقتصادی، مرحله بلوغ و مرحله مصرف تودهوار. در آخرین مرحله یعنی مصرف تودهوار، سطح زندگی در کل جامعه بالا میرود، شمار کارمندان و کارگران ماهر افزایش مییابد و میزان سرمایهگذاری
توسعه» نام گرفت، حتی برخی نظریهپردازان جهان سوم را نیز متقاعد کرد که توسعه، با غربیشدن مترادف است و تنها راه رسیدن به توسعه، پیمودن راهی است که کشورهای غربی آنرا طی کرده اند. اما در مقاطع بعدی، به تدریج نقایص تئوریهای توسعۀ «غرب - محور» آشکار گردید
الف- نظریههای توسعه
توسعه» نام گرفت، حتی برخی نظریهپردازان جهان سوم را نیز متقاعد کرد که توسعه، با غربیشدن مترادف است و تنها راه رسیدن به توسعه، پیمودن راهی است که کشورهای غربی آنرا طی کرده اند. اما در مقاطع بعدی، به تدریج نقایص تئوریهای توسعۀ «غرب - محور» آشکار گردید و نظریه های جدیدی در انتقاد از تئوری های مبتنی بر محوریت غرب، ارائه شد.