مطالعه تاریخ تمدن اسلام به خوبی گویای آن است که هم فرایند شکلگیری و هم پویایی تمدن اسلامی ارتباط تنگاتنگی با حضور فعال و مؤثر اسلام در عرصه اجتماع داشته است. سیر نزولی تمدن اسلامی زمانی آغاز شد که حضور مؤثر دین در عرصه اجتماع رو به کاهش نهاد .
پس از آن که وضع اقتصادی مسلمانها در اثر فتوحات بهبود یافت و مزه فریبنده «جاه و مال» در کام عدهای از محرومین و عناصر سست ایمان و منافق به خوبی انعکاس یافت، عکس العمل عدهای در مقابل این انحراف به سوی جاهطلبی و ثروت اندوزی این بود که ؛ برخی به بهانه حفظ خویشتن را از آلودگیها و فساد و دنیاپرستی و اختلافاتی که دامنگیر اکثریت مسلمانان شده بود ، از اوضاع کناره گرفته و به زهد و ترک دنیا پناه بردند.[۵۹۹]
عدهای با سوء برداشت از مفاهیم الهیای چون:آیات و روایات در مذمت دنیا
«آیا به زندگانى دنیا به جاى حیات آخرت رضایت دادید؟ متاع و کالاى دنیا در مقابل عالم آخرت بسیار اندک و ناچیز است».[۶۰۰] تنبلی را برگزیدند چرا که «خداوند روزى را براى هر که بخواهد فراخ یا تنگ مىگرداند و (کافران) به زندگانى دنیا خشنود و دلشادند و حال آن که زندگانى دنیا در قبال آخرت، متاع ناقابلى است»[۶۰۱] معرفی میکردند و بنابراین دنیا یعنى هر چیزى که بازیچه و سرگرم کنندهى انسان و وسیلهى غفلت انسان از خداوند باشد دوری میکردند. [۶۰۲]
بدون تردید زهد، امری سفارش شده در اسلام است و علی (علیهالسلام) آن را عبارت از «ملول نشدن به گذشته و خوشحال و متکی نبودن به آنچه شخص از دنیا دارد»[۶۰۳] معرفی کرده بود، به صورت فرار از دنیا و ترک همه گونه لذائذ مباح و پشت پا زدن به شئون دنیوی و ریاضت کشی و فقر در آوردند.
اما گرایش انحرافی صوفیانه، بهانهای که برای رفتار خود داشتند را وجود برخی آیات که انسانها را به دوری از دنیا ترغیب میکردند ، ومشابهت صوری بین زهد اسلامی و روش صوفیانه نقش موثری در نمو روح تصوف و پیشرفت آن در میان مسلمین داشته است. ابن جوزی در این باره مینویسد: « علت اقبال مردم به تصوف این است که مدح زهد در اذهان مسلمین از ابتدا نقش بسته بوده است و عموم مسلمین پارسایی را بزرگترین و با ارزشترین چیزها شمردهاند و از آن جا که صورت ظاهر صوفیان را موافق زهد یافتند و نیز گفتار آنان را لطیف و موافق ذوق دیدند گروهی به آنها گرویدند»و درادامه در فرق زهد اسلامی با عزلت تصوف میآورد «در صورتی که روش قدما بر خلاف رویه صوفیه خالی از خشونت و خشکی نبوده است.به علاوه تصوف هم ظاهرش آراسته به پاکیزگی و تعبد و زهد است و هم باطناً راحتی و تسلی بخش میباشد و آن خشکی و خشونت را نیز ندارد که مانع از سماع و امور ذوقی گردد»[۶۰۴]
اهل تصوف نه تنها از زندگی بین مردم دست برداشته بودند؛ بلکه به اعمالی خلاف شان دست میزدند . نقل است جنید دو مرتبه ابوبکر شبلی را امر به گدایی کرد و در هر مرتبه وی یک سال دریوزهگی میکرد، میگوید: «هر روز گدایی می کردم و به او (جنید) میبردم و او آن را به درویشان میداد و شب مرا گرسنه همیداشت.»[۶۰۵]
مشخص است چنین برداشت نابجایی از آموزههای دینی، برای کسانی که اعتقاد به چنین امری پیدا کنند چیزی جز عزلت از اجتماع، دوری از پیشرفت و عقب ماندگی اجتماعی نخواهد بود.
احکام عملی
روایات فراوانی وجود دارد که دین به معنای اسلام و آیین نازل شده بر پیامبر اسلام به کار رفته است ، برای نمونه رسول خدا میفرماید: اسلام بر ده سهم استوار شده، بر شهادت لااله الاالله که عمده و اساس است و نماز که فریضه است و حج که معظم شریعت است و روزه که سپر است و زکات که موجب طهارت[ مال] است و حج که معظم شریعت است و جهاد که مایه عزت است و امر به معروف ونهی از منکر که سبب وفا به دین خدا و طریق پیامبران است و جماعت که موجب انسو الفت است وعصمت از معاصی که اطاعت از خداست[۶۰۶]
نوع برخورد اسلام با تکالیف طوری است که همچنان که در سخن گفتن و ارتباط کلامی از مغلقگویی پرهیز کرده، در تکالیفی هم که بر عهده انسانها گذاشته، توانایی آنها را لحاظ کرده است:”لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا.»[۶۰۷]. به قول علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، این نفی سختی تکلیف، هم مربوط به فهم است و هم مربوط به اطاعت عملی.[۶۰۸]
اعتقاد به آموزه های دینی نقش های متعدد را در اجتماع و فرد بر عهده دارد این آموزه ها در عین اینکه عبادی اند، سیاسی هم هستند و در عین این که جنبه پیش برنده را دارند، جنبۀ پیشگیرانه را هم بر عهده دارند. قوانین فقهی، مثل حکم قصاص و دیه، حکم جهاد، تقسیم غنائم، حکم ارث، حرمت خمر، حدّ سرقت، حدّ زنا، احکام حج، تعدد نسوان و غیره باعث ایجاد وحدت در جامعه اسلامی گردید و این رسالت زندگی عرب را یکسره دگرگون کرد و کسانی را که در غرور و فساد جاهلیت خویش، گویی به نفاق و شقاق ابدی محکوم شده بودند، به وحدت و اتحاد کشانید.[۶۰۹]
غزالی که در کتاب احیا العلوم به دنیایی بودن فقه اشاره میکند، به نماز و روزه و حلال و حرام به صورت معنویترین حالت اشاره میکند. به تعبیر فقیهان شیعه و اهل سنت، علم فقه، مجموعهای از گزاره هایی است که از کتاب و سنت واجماع و عقل و دیگر منابع فقهی جهت ببان اعمال افعال مکلفین استنباط میشود. فقیهان شافعی مسلک به تبع دسته بندی اخلاق اسلامی را به عبادات، مناکحات و جنایات منشعب ساخته و مباحث فقهی را به دینی و اخروی مرتبط کرده اند؛ بنابراین عبادات برای تامین سعادت اخروی و معاملات برای زندگی کاری و مناکحات برای حفظ نوع بشر و احکام جنایی و جزایی برای بقای فرد میباشد[۶۱۰]
فقه شیعه نیزدامنه گستردهای از احکم دنیی و اخروی را بیان میکند. محقق حلی در شرایع الاسلام، فقه را به ۴ بخش عبادات، عقود، ایقاعات و احکام تقسم میکند[۶۱۱]
شهید صدر با رویکردی جدید مباحث فقهی را در چهار گروه تقسم میکند
۱- عبادات( نماز، روزه، اعتکاف، حج، عمره، کفارات)
۲- اموال عمومی( خراج؛ انفال، خمس و زکات) و اموال خصوصی
۳- سلوک و آداب و رفتتار شخصی که به عبادات ربطی ندارد و بر دو گروه روابط خانوادگی و اجتماعی منشعب میشوند
۴- آداب عمومی و رفتار و سلوک نهاهای حکومتی در مسایل حکومت و…[۶۱۲]
اسلام علاوه بر اخلاق و عقاید، داری رکن سومی هم هست که به احکام معروفند و تمام وجوه زندگی انسان را اعم از معاملات، عبادات فرا می گیرند. قرآن کریم احکام و سنتهایی را که برای تمامی ابعاد زندگی بشر تشریع کرده به گونهای است که نوع انسان را در تمامی حالاتش محکوم به احکام خود دانسته، و در تمامی شؤونات او اعم از مادی و معنوی نظر دارد.[۶۱۳]
۱- احکام عبادی
اسلام دینی است که تمام مناسک آن عبادی است و اگر مسلمان کوچکترین فعل راجح را به قصد رضای الهی انجام دهد؛ این مسلمان عملی عبادی انجام داده. با این حساب حتی کارهای روزانه و عادی که وی انجام میدهند میتواند رنگ عبادی به خود بگیرد. ولی مد نظر ما خصوص عباداتی است که قصد تقرب، در آنها شرط صحت قبولی آن عبادت قرار داده شده، است. و هر یک از آن تکالیف گذشته از عبادی بودنشان جنبه های دیگری نیززدارند و اثرات فراوانی در سطح فرد و جامعه ایفا می کنند.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه با اشاره به نقشی که این آموزههای عبادی در حراست از بحرانهای روحی و اخلاقی دارند میفرماید: « خداوند بندگانش را، با نماز و زکات و تلاش در روزهدارى، حفظ کرده است، تا اعضا و جوارحشان آرام، و دیدگانشان خاشع، و جان و روانشان فروتن، و دلهایشان متواضع باشد، کبر و خودپسندى از آنان رخت بربندد، چرا که در سجده، بهترین جاى صورت را به خاک مالیدن، فروتنى آورد، و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمین، اظهار کوچکى کردن است. و روزه گرفتن، و چسبیدن شکم به پشت، عامل فروتنى است، و پرداخت زکات، براى مصرف شدن میوهجات زمین و غیر آن، در جهت نیازمندیهاى فقرا و مستمندان است. به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخههاى درخت تکبّر را در هم مىشکند؟ و از روییدن کبر و خودپرستى جلوگیرى مىکند»[۶۱۴]
گذشته از اینکه این احکام عبادی آثار درونی برای فرد باقی میگذارد؛ چون عباداتی همچون حج، نماز، صوم در ساعات یا ماه های خاصی انجام میشوند میتوانند به نحوی جلوهای از صلابت، اتحادو… امت اسلامی باشند.
۱) نماز جمعه:
سابقه نماز جمعه به اندازه سابقه اسلام است. حضرت محمد نماز جمعه و خطبه آن را خلق کردند و نخستین کسی بودند که آن را برای انتتقال پیامهای سیاسی به کار بردند. علت اصلی برگزاری نماز جمعه از نظر مسلمانان، گردهم آیی برای توانمند کرن فرد جهت مشارکت در جمع و شکلگیری هویت جمعی با گوش کردن با خطبهها و برگزاری آیین است[۶۱۵]
امروزه برپایی نماز جمعه حرکت مهمی در سطح اجتماع اسلامی و حرکتی مردمی است که نمود آن در سطح سیاست های بین المللی هم قابل توجه است.
۲) نماز جاعت
از آثار و برکات نماز جماعت میتوان به عرضه اسلام به جامعه، آشنایی مسلمانان با یکدیگروو… اشاره نمود. بنابر این احکام اسلامی نظیر نمازهای جماعت؛ جمعه، عید، کنگره عظیم حج، جهاد، انفاق و زکات با توجه به مصارف هشت گانهاش، از احکام اجتماعی اسلام است و این احکام و دیگر احکام اجتماعی به گونهای تنظیم شده است که جنب زیست اجتماعی بشر تقویت شود[۶۱۶]
۳) آیین حج
یکی از کارکردهایی که قرآن برای حج واقعی برمیشمارد، تقویت دین است. خداوند، کعبه را مرکزی قرار داده است تا توده مردم بدانجا آمده و با ارتباط مستقیم با خدا، باورهای دینی خودد را تقویت کنند. جاذبههای معنوی این مکان، به گونهای است که نه تنها مسلمانان، بلکه هر انسانی را این همه شور و ششعف و یکرنگی مجذوب خوش میکند. این کارکردافزون بر بعد عبادی بیانگر کارکرد اجتماعی وبه تبع آن نشان دهنده اقتدار و همبستگی مسلمانان به شمار میرود.[۶۱۷]
۱- احکام - مالی
احکام کلى اسلام دربارۀ مسائل اقتصادى که در حوزۀ مبادلات اجتماعى رخ میدهد را احکام اقتصادی میگویند. به بیان دیگر، آن بخش از فقه که دربارۀ مسائل اقتصادى بحث میکند، از آن به احکام اقتصادى یا فقه اقتصادى تعبیر میشود.[۶۱۸]
حکام اقتصادى اسلام، موارد زیر را در بر میگیرد:الف. اموال عمومى و دولتى: انفال، خمس، زکات و مالیات.ب. اسباب شرعى تملک و تعمیم و حفاظت ثروت؛ مانند: احیاى موات، حیازت، صید و ذباحه، ارث، ضمانات، وقف، هبه، صدقه، نذر، کفاره، نگهداری اموال (حجر).ج. بازرگانى و سایر قراردادهاى اقتصادى: بیع، تجارت، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، اجاره، شفعه، جعاله، صلح، رهن، قرض، بیمه و سرقفلى.[۶۱۹]
اسلام با وضع برخی از این قوانین تشریعی عنایت خو را به ضعفا نشان داده و بر اغنیا حقوقی را قرار داده تا به وضع فقرا رسیدگی شود چنان که خداوند میفرماید «خداوند برای تهیدستان در مال ثروتمندان به اندازهای که کفاف فقرا را میکند، واجب کرده…پس اگر مردم حقوق نیازمندان را ادا میکردند، آن ها به خوبی زندکی میگردند».[۶۲۰]
۳- احکام سیاسی
دین اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی، به منظور هدایت تمام بشریت در تمام زمانها و مکانها نازل شده است. و به قوم یا منطقهای خاص نیست. به همین دلیل، تمام بشریت مخاطب اسلام هستند. هدایت همه انسانها هدف کلان اسلام است و فلسفه وجوب جهاد هم جز این نیست.
دیدگاه والای اسلام، ترویج کنندۀ حکومت الهی واحد است. دیدگاهی بود که مجموعۀ بشریت را زیر پرچم حکومت واحدی به نام “حکومت اسلامی» گرد میآورد. پیامبر گرامی (ص) تنها در زمان قدرت و نیرومندی خود، دارای چنین طرحی بود، بلکه از آغاز بعثت میفرمود: “تعطوننی کلمه واحده تملکون بها العرب و العجم»[۶۲۱] اگر به آیین توحید بگروید، بر جهان حکومت مینمایید.
و این جهانی بودن اسلام به خاطر ویژگی آن است که، اسلام که مسلمانان را با هر رنگ و نژادی به هم پیوند داد و انرژی زایدالوصفی به آنان عطا کرد؛ و تحمل سختیها را بر آنها آسان ساخت و ایثار و از خودگذشتی در راه توسعه اسلام را به آنان آموخت و تفسیر جدیدی از شکست و پیروزی ارائه داد که بر اساس آن، مسلمان اگر به وظیفه عمل کند، هیچگاه احساس شکست نمیکند.[۶۲۲]
با گذری به تاریخ و به دست گرفتن کتب تاریخ که حتی غیر مسلمانان نوشته اند متوجه می شویم، مسلمانان با انگیزههای مادی و به قصد کشورگشایی نجنگیدند. آنها با نیت الهی و به قصد توسعه اسلام و خارج کردن مردمان تحت ظلم از چنگال ظالمان و آشنا ساختن آنان با آموزههای اسلامی جهاد میکردند. در روایتی آمده است: سلمان فارسی در یکی از جنگها به قلعه یا شهری رسید، به سربازان دستور داد: صبر کنید تا من آنها را به اسلام دعوت کنم، همانگونه که رسول خدا دعوت میکرد. سپس به مردم آن محل گفت: ای مردم! من هم مثل شما گمراه بودم، سپس خداوند مرا هدایت کرد؛ شما اگر مسلمان شوید با شما کاری نداریم و اگر حاضر نیستید اسلام را بپذیرید باید جزیه قبول کنید و اگر این کار را هم قبول نمیکنید خداوند خائنان را دوست نمیدارد. سه روز مردم را با این روش دعوت مینمود و چون روز چهارم رسید و مردم دعوت او را قبول نکردند، به آنها حمله کرد و شهر را فتح نمود.[۶۲۳]
اسلام از آن جهت که حیات و صلح در گوهر او نهادینه شده است، توان رهبری صلح جهانی را دارا است. از این رو رسول اکرم به عنوان رحمت جهان شمول معرفی شده است.(و ما ارسلناک الا رحمت للعالمین)[۶۲۴]
اسلام با تبیین تصالح ادیان، تصالح انبیا و اولیای الهی، تصالح امتهای راستین پیامآوران دینی، صراط صلح جهانی را فراسوی سالکان کوی زندگی مسالمت آمیز نصب می کند تا دولتها با هم ، ملتها باهم، دولتها با ملتهای خود صلحجویانه به سر ببرند و حقوق بشر، به ویژه حقوق کودکان زنان و کهنسالان از گزند تطاول زورمندان و زر اندوزان مصون بماند.[۶۲۵]
۴- احکام جزایی
در اسلام دینداری تنها به اعتقاد نیست، بلکه به عمل نیاز است و ایمان و عمل مکمل مسلمان بودن به حساب میآید بدون آگاهی از دستورهای دینی نیز نمیتوان از آسیبهای بیدینی در امان بود.نقش دین در کاهش جرم و کجروی اجتماعی یکی از عواملی که در پیش گیری و یا کاهش جرم و کجروی اجتماعی، تأثیر بسزایی دارد، دینداری و ایمان به خداوند است «هنگامی که آدمی دور از چشم آشنایان، همسایگان و دیگران است، نه قانون و نه افکار عمومی و نه هیچ چیز اجتماعی دیگر، کارهای وی را کنترل نمیکند، بلکه در این حالت، کنترل کار در پرتو ایمان به قدرتی صورت میگیرد که در همه مکان ها و زمان ها شاهد آدمیان است و به رفتار پسندیده و نیک پاداش می دهد و بدی و گناه را مجازات میکند».[۶۲۶]
به عقیده علامه طباطبایی نیز: هر چند قوانین و مقررات عادلانهای وضع شود و احکام جزئی سخت وتهدید کننده هم وجود داشته باشد، در عین حال، جلوی تخلف و ارتکاب جرم را به وسیله اخلاق فاضله انسانی نمی توان گرفت. قوانین ومقررات، از تخلف و نافرمانی در امان نمی ماند مگر اینکه بر پایه اخلاق فاضله انسانی قرار داده شود و اخلاق نیز نمیتواند سعادت انسانی را تضمین کند و او را به کارهای شایسته وادارد، جز در صورتی که متکی بر توحید [دین توحیدی] باشد .[۶۲۷]
نویسنده مقاله« اجتماع اخلاقی مسلمانان» در ضمن مقالهای و با ذکر مثالهای گوناگون سعی در به اثبات رساندن این مطلب دارد که آمار جرم و جنایت در ممالک اسلامی پایین تر از بقیه مناطق میباشد و دلایلی را نیز برای این آمار مثبت بیان میکند که همگی نشان میدهد که جوامع اسلامی از نظر اخلاقی و فرهنگی در مرتبه بالاتری از سایر کشورها قرار دارند. و قوانین سخت اسلامی را یکیا ز دلایل کاهش جرایم می داند و میگوید: « میــزان پـاییـن جــرم در کشورهـای اسلامی ویــژگی محتـوا وساختار باورهای اسلامی است. این ویژگیها باعثشکلگیری ساختهای اجتماعی ـ فرهنگی خاصیگــردیده که یکی از پیآمدهای آن میــزان پایین جــرم بـوده است«.[۶۲۸]
احکامی همچون حدود و تعزیرات، قصاص و دیات از جمله این احکام جزایی محسوب میشوند و در کاهش آمار جرم نقش بسیار بالایی اجرا میکنند.
۵- احکام خوردنیها
اسلام با توجه به اینکه بر سلامت روان و جسم انسانی توجه ویژهای دارد لذا، شارع مقدس برای حفظ سلامت جسم از خوردن برخی چیزها جلوگیری کرده. به عنوان مثال از جمله محرمات مشهوری که در شرع مورد نهی وااقع شده، شرب خمر و نوشیدن مشروبات الکلی و مست کننده است. این نهی اسلام، علاوه بر حکمتها و دلایلی که عقل بشر از فهم آن ناتوان است، دارای زیانهاییست که دانشمندان با پیشرفت علم، به کشف آن نایل شدهاند وی اسلام در ۱۴ قرن قبل، انسانها را از استعمال این مایع زیانآور نهی کرده است.
۶- احکام خانواده
خانواده به عنوان تنها گروه سببی یا نسبی است که اسلام آن را به رسمیت می شناسد و برای تشکیل شدن و ادامه یافتنش دارای قوانین خاص میباشد؛ برای تشکیل شدن نهاد خانواده که از دید اسلام یک نهاد حقوقی مدنی است از عقد خواندن شروع میشود و از این به بعد خلوت کردن برای دو نامحرم ممکن میشود.
قوانین ویژهای در مورد شرایط عقد خواند وجود دارد که به آن اهمیت معنوی داده، شرایطی را هم برای زوجین معین کرده که در صورت تحقق همه آنها نهاد خانواده پابرجای میماند. از آن پس زن و مرد محارم جدیدی برای خودشان پیدا می کنند و با روابط جدید آشنا میشوند.؛ زن با محدودیت هایی که ممکن است از طرف شوهر بیاید روبرو می شود. ونظام مالی خانواده زن را مستحق نفقه میگردان؛ وبرای شرایط طوفانی خانواده ، اسلام قانون طلاق را در اختیار زوجین قرار داده است. [۶۲۹]