۲-۱۲-۲- مبانی نظری و فکری بنیادگراییاسلامی:
۲-۱۲-۲-۱- نهضت سلفیه، نهضتی است که برگشت به اصل و رفتار پیشینیان را سرمشق قرارمیدهد، مبانی نظری این نهضت بیشتر به اندیشه های ابن تیمیه و ابن الجوزیه (۷۵۱-۶۹۱ه.ق) از علمای حنبلی باز میگردد. البته پیش از ابن تیمیه کسانی بوده اند مانند احمدابن حنبل (۲۴۱ه.ق) که از رویت فساد و انحراف مسلمین از شیوه سلف صالح دچار پریشانی و اضطراب شده بودند و در آثارخود، مسلمانان را به اسلام نخستین فرامیخواندند. این نهضت سلفی به سختی طرفدار اندیشه خلوصی مذهب و پیراستن دین از بدعتهاست که علاوه بر تکیه بر قرآن و سنت، بر سیره و سلف صالح نیز استفاده می کند به همین علت به سلفیه معروف شده اند. آنها اعتقاد دارند که عقاید به همان شکل که از صحابه و تابعین رسیده، باید از کتب و سنت استخراج شود و با اجتهاد علما مخالفند.طریقه سلفیه نوعی تجدد در مذهب حنبلی و وهابی محسوب می شود. سلفیها معتقدند اگر مسلمانانمیخواهند به سیادت گذشته دست یابند و در دنیا و آخرت به سعادت برسند باید اصولزیر را راهنمایخود سازند: قرآن، سنت، سیره سلف صالح، ردتقلید، تمایز ضروری میانعبادات. از طرفی اهل حدیث نیز که دنبالهروخط احمدبنحنبل بوده با تکیه بر ظواهر کتاب و سنت با هر گونه گرایش های عقلی کلامی نو مخالف بودند و روش فکری آنهامتعلق به کسانی بود که حدود درک و فهم افراد مسلمان در مسایل علمی یا عمل را محدود به آن میکردندکه مردم زمان پیغمبر فهمیده و یا عمل کرده بودند.
اصحاب حدیث بهرای قیاس و استحساندر مسایلفقهیتوجهداشته اند، سخت مخالف عقل بودند و بر ظواهر قرآن اخبار و روایات و احادیث تکیه میکردند.
۲-۱۲-۲-۲- سیدجمال الدین اسدآبادی- از نظر محققان شعار سلفیه نخستدر مطبوعات مصر مطرحشد؛ آنگاه که مصر به اشغالانگلستاندرآمد و گروهیاز مصلحانمانند سیدجمالالدیناسدآبادی (۱۳۱۶ه.ق) و شیخ محمدعبده (۱۳۲۳ه.ق) در مقابل هجوم فرهنگ و تمدن غرب، تصور کردند که راه رهایی از چنگ اشغالگران این است که در مقابل گروهی که فریب فرهنگ غربی را خورده و بیشتر در آنها هضم شده بودند، مردم را به همان اسلام پیشینیان دعوت کنند. برای این که حرکت خود را با شعار زیبا همراه کنند شعار «سلفیه» را انتخاب کردند تا بگویند ما پیرو اسلام راستین قرون نخستین هستیم. ولی آنان از احیای این مکتب، هرگونه قصد تکفیر دیگران یا ایجاد شکاف در میان مسلمانان را نداشتند، بلکه از روی خوش بینی به صحابه و تابعان، این جریان را ترویج کردند.
۲-۱۲-۲-۳- وهابیت، بنیانگذار و پیشوای وهابیت، شیخ محمدبن عبدالوهاب نجدی (۱۲۰۱-۱۱۱۵ه.ق) بود که خود را سنی و پیرو مذهب احمدبن حنبل میداند. آنان پیروان خود را الموحدون (یکتاپرستان) و مذهب یا طریقه خود را محمدیت نامیده اند. اما اصلاح وهابیگری و وهابیت توسط مخالفین آنها بدان نسبت داده شده است. عقاید عمدهی این نهضت مبارزه برای انداختن همه بدعت هایی بود که به ویژه پس از سده ی سوم هجری در حوزه کشورهای اسلامی رسیده بود به نحوی که امت اسلامی بتوانند تنها به مرجعیت مذاهب چهارگانه فقهی و صحاح سته اهل سنت پایبند باشند. ریشه های فکری جریان وهابیت به اندیشه های احمدبنحنبل و ابن تیمیه، همچنین خوارج و اهل حدیث بر میگردد (آقایی و دبیری، ۱۳۹۳: ۶ و ۷ و ۸).
بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک ایدئولوژی، دارای مؤلفه ها، گزارهها و بنیانهای فکری - سیاسی خاصی است که آن را از سایر ایدئولوژیهای رایج در قرن بیستم همچون لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مانند آن جدا می کند. بنیادگرایی اسلامی به رغم تعدد و تنوعاش درعرصه نظر و عمل در دنیای اسلام، بنیانهای فکری و سیاسی داردکه عبارتنند از: جامعیت و شمولیت دیناسلام، پیوند میان دیانت و سیاست، لزوم بازگشت به اصول و مبنای دین اسلام، برقراری حکومت اسلامی و عملگرایی و داشتن برنامه و راهبرد عملی برای گذار از وضع نامطلوب غیراسلامی به وضع مطلوب اسلامی. یکی ازمفاهیمی که در اوایل قرن بیستم در ادبیات دینپژوهی و سیاسی به کارگرفته شد، بنیادگرایی مذهبی بود. این واژه اگرچه در اوایل، فقط برای فرقهی پروتستانهای انجیلی در آمریکا کاربرد داشت؛ اما در نیمه دوم قرن بیستم، همزمان با نضجگیری جریانهای دینی نو در اغلب مذاهب کاربردی گستردهتریافت. این جریان دینی که اغلب دارای جهتگیری سیاسی و دینی بودند، خواهان بازسازی جامعه بر اساس دین هستند و فزون بر آن بر قطعی بودن متون دینی تأکید فراوان داشته و ضرورت بازگشت به مبانی و اصول دین را توصیه می کنند. مفهوم بنیادگرایی اسلامی در این برهه، در حالی که جنبشها و گروه های اسلامگرا در سرتاسر جهان اسلام جان تازهای به خود گرفتند، با پیروزی انقلاب اسلامی به اوج خود رسید. این جریان با فروپاشی نظام دو قطبی و سقوط نظام کمونیستی شوروی به ویژه پس از حملات ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ به آمریکا، سرعت فراوانی یافت، زیرا عدهای همانند هانتینگتون و برناردلویس این مسأله را مطرح کردندکه منازعهی آینده جهان بین اسلام و غرب خواهد بود. دون ظام تمدن و فرهنگی که به خاطر اصول و ایدههای گوناگون و متضادشان، قادر به تحمل و هضم عناصر یکدیگر نمیباشند. در این چارچوب، اغلب از بنیادگرایی اسلامی به عنوان دشمن و تهدید غرب یادمیشود.
۲-۱۲-۳- عوامل و ریشه های بنیادگرایی اسلامی:
اکثر محققان ریشهها و عوامل بنیادگرایی اسلامی را به شرایط تاریخی دوره استعمارغربی باز میگردانند. هرایردکمجیان در این خصوص گفته است که بنیادگرایی اسلامی در پاسخ به شرایط بحرانی جهان اسلام در سه قرن اخیر شکل گرفته است. به نظر او سقوط پی درپی امپراتوری عثمانی در رویارویی با اروپا ضرورت مداوم بررسی مجدد اندیشههاو تفکرات اسلامی را مطرح ساخت. جامعه اسلامی یک پاسخ فرهنگی بومی به این شرایط داد که عبارت بود از بازگشت به اسلام و اصول بنیادین آن. پاسخ نخبگان سیاسی، روشنفکران و رهبران مذهبی به این تغییر روابط قدرت به دوصورت بود: غرب گرایان در برابر تحولات جدید بر پذیرش ارزشهای غربی و سکولاریسم تأکید داشتند. از پیامدهای مهم تجربه استعماری، ظهوردولت- ملت و نفوذگسترش ارزشهای سکولارغربی در جوامع اسلامی بود. روند افزایش آگاهیاسلامی که در واکنش به چنین شرایطی شکل گرفت، به نامهای متعدد از جمله احیاگری مذهبی، نوزایی، اصلاح طلبی، بنیادگرایی و غیره خوانده می شود. بنیادگرایی به عبارتی واکنشی به گسترش مدرنیته و ارزشهای سکولارغربی است. بنیادگرایی همچنین پاسخی است به احساسات عمیق بخشی از مسلمانان که قرنها توسط مسیحیان غربی مورد سرکوب واقع شده اند.
۲-۱۲-۴- اصول بنیادگرایی اسلامی:
از نیمه اول قرن بیستم، جنبشهای بنیادگرا در سراسر جهاناسلام روند رو به گسترشی داشته اند. این جنبش ها بسته به شرایط مکانی و زمانی دارای اشتراکات و اختلافاتی هستند. برای فهم بنیادگرایی اسلامی با بهره گرفتن از بحث لورنس دیویدسون به اصول مشترک بین جنبشهای مزبور به طور خلاصه پرداخته می شود: اول) این که اغلب جنبشهای بنیادگرا بر این نظر هستند که که جهاناسلام در یک حالت بی نظمی و اغتشاش در اثر زوال سیاسی و اخلاقی در طول قرنهابه سر میبرد. این زوال درست از زمانی شروع شد که ارزشها، اصول و تعالیم دین اسلام به فراموشی سپرده شد و یا مورد بی احترامی واقع شد. دوم اینکه این زوال منجر به تهاجم غرب به سرزمینهای اسلامی شده که یک حالت از خودبیگانگی را با تزریق ارزشهای سکولار مبتنی بر ماتریالیسم و ناسیونالیسم به جهان اسلام به وجودآورده است. سوم اینکه برای مبارزه با این زوال و تهاجم فرهنگی، مردم جهان اسلام باید دوباره اسلامی شوند. احیای اسلام و شریعت اسلامی راه حل بنیادگرایان برای حل معضلات کشورهای اسلامی است. چهارم این که تنها راه احیای اسلام، سیاسی کردن دوباره خود اسلام است. ویژگیهای مشترک جریانهای بنیادگرا از نگاهی دیگر عبارتنند از تأکید بر عدم جدایی دین از سیاست، تأکید بر قرآن و سنت پیامبر، صحابه و نیزخلفای راشدین، فراتر رفتن از ارکان پنجگانه اسلام (شهادتین، نماز، زکات، حج و روزه) و تأکید بر اصل جهاد به معنای تلاش برای ساختن جامعه ایدهآل و استمرار حاکمیت الهی به عنوان رکن ششم اسلام و تأکید بر برقراری عدالت اجتماعی. (عباس زاده فتح آبادی ، ۱۳۸۸: ۱۱۰ و۱۱۱ و ۱۱۲ و ۱۱۳).
۲-۱۲-۵- ویژگی ایدئولوژی بنیادگرایانه:
پدیده بنیادگرایانه، هر گونه محتوای مذهبی که داشته باشد، متضمن نوعی بازگشت به پایه ها و بنیادهای خالصانه ایمان است. اما، نهضت بازگشت به ریشه های «پاک» عقیده، همیشه به معنی تقلید چشم بسته از شیوه های و کاپیتالیسم، قرار گرفته است. اما، این تأثیرات و نفوذ بیگانه، از نظر ایدئولوگهای اسلام گرا، که به آنها اصالت اسلام می دهند، عموماً شناخته شده نیست. ایدئولوژیهای جنبشهای اسلامگرای معاصر از نظر محتوا و اهداف، شباهتهای اساسی با یکدیگر دارند. در اینجا هدف عمده تنها ارائه ویژگیهای عمومی اندیشه و عقیده بنیادگرایانهای است که جنبشهای اسلامگرای سنی جهان عرب غالباً در آن مشترک هستند. این ویژگیها، غالباً با بهره گرفتن از تعالیم حسن البناء، سیدقطب، مودودی، سعیدحوا، عبدالسلام فرج، و جهیمان عتیبی به دست آمده است، زندگی عصر پیامبر نیست. درواقع، بعضی ازجنبشهای بنیادگرایانه امروزی سعی دارند برای استحکام و تقویت قابلیت دوام خود به مفهوم مدرن آن، به درجات مختلف، شیوه ها و ارزشهای جدیدی خلق کنند.
۲-۱۲-۵-۱- دین ودولت:
اسلام یک نظام وجودی کلی است، که خصوصیت عالمگیر دارد و در همه زمانها و مکانها قابل اجرااست.
در اسلام برخلاف مسیحیت، جدایی دین و دولت مفهومی ندارد. حکمرانان جزو ذات اسلام است: قرآن قانون ارائه میدهد و دولت آن را به مرحله اجرا در می آورد.
۲-۱۲-۵-۲- قرآن و سنت:
بنیادهای اسلام عبارتنند از: قرآن، سنت رسول، سیرهی پیامبر و صحابهاش و نیز خلفای راشدین. اسلام حقیقت نهایی و پایان وحی است. نخستین وظایف مسلمانان معتقد به حقیقت نهایی، عبادت خداوند و دعوت به اسلام است و در این راه خدا با آنها است.
۲-۱۲-۵-۳- صراط مستقیم:
هدف دعوت به تجدید حیات معنوی، بازگشت به صراط مستقیم است که مسلمانان نخستین را برانگیخت. تامسلمانان به پاکی و اصالت اسلاف خود نگروند، راه نجاتی نخواهدبود. بنابراین، نخستین جامعهای که توسط [حضرت ] محمد (ص) و صحابهاش بر پاشد، یک الگوی عالی و نمونه است.
۲-۱۲-۵-۴- رکن ششم:
یک مسلمان خوب باید از اطاعت از اصول پنجگانه اسلام فراتر برود و برای ساختن جامعه ایده آل، یک زندگی عملی در پیش بگیرد و دست به فعالیت بزند. طبق نظرحسن البناء و پیروانش، استقرار ظم اسلامی وظیفه ای است دینی که امکان دارد متضمن مهمی از بنیادگرایی اسلامی و پیکارجویانه است. از آنجا که در جهاد امکان شهادت هست، مسلمانان باید آماده فداکردن خود باشند، چرا که پیروزی را تنها با هنرمرگ (فن الموت) میتوان به دست آورد. جهاد نیز باشد. توسل به جهاد برتر و مهمتر از تلاش فکری و اجتهاد است، چرا که در آن مبارزه بدنی، جنگ، مرگ و شهادت مطرح است. در نتیجه، مبارزه قهرآمیز و خشونت بار با وضع موجود بخش مهمی از بنیادگرایی اسلامی و پیکارجویانه است. از آنجا که در جهاد امکان شهادت هست، مسلمانان باید آماده فداکردن خود باشند، چرا که پیروزی را تنها با هنرمرگ (فن الموت) میتوان به دست آورد.
۲-۱۲-۵-۵- امت جهانی:
هدف نهایی مسلمانان خوب باید استقرارحاکمیت الله بر تمامی بشریت باشد. بنابراین، تمامی زمین، موطن اسلامی است. برای برقراری حاکمیت خداوند و قانون (شریعت) او، باید فرمانروایان دنیایی، چه اسلامی و چه غیراسلامی را، از طریق جهاد از قدرت به زیر کشید.
توسل به جهاد نباید جنبه تدافعی داشته باشد، بلکه باید به منظور فتح موانع موجود در راه تبلیغ اسلام در جهان به پاکسازی و حفظ جهاناسلامی دست زد.
۲-۱۲-۵-۶ -عدالت اجتماعی:
اسلام، زندگی انسان را یک وحدت معنوی و مادی قلمداد می کند. به این ترتیب عدالت اجتماعی و اقتصادی به وسیله رفتار اخلاقی معین می شود. تمام اموال متعلق به جامعه و درنهایت متعلق به خدا است، انسان تنها از ثروت بهره میبرد و از طریق کار به آن میرسد. اسلام مالکیت خصوصی را به رسمیت میشناسد اما آن را مطابق رفاه عمومی جامعه محدود میسازد.
۲-۱۲-۵-۷- فرمانروایی مشروع:
بر اساس قرآن، حکومت شورایی عمل خواهد کرد و دولت به اجرای شریعت ملزم خواهدشد. قدرت اجرایی ، مقید به تعالیم اسلام و ارادهی مردم است. فرمانروا باید واجد شرایط زیر باشد: مسلمان، مرد، بالغ، عاقل، عادل، مؤمن، پرهیزگار، آگاه به فقه اسلامی، و داشتن توانایی رهبری.
۲-۱۲-۵-۸- جامعه پاک دین:
امت اسلامی باید بر اساس عقاید سلفیه و پیروی از پیام پیامبر و زندگی نمونه او، از لحاظ دینی یک جامعه پاک باشد. برای استقرار مجدد این جامعه با فضیلت، باید افراد پرهیزگاری وجود داشته باشند که از زندگی [حضرت] محمد و صحابه او الگو بگیرند.
۲-۱۲-۴-۸ - وحدت نظریه و عمل:
پیامبر، اسلام و اجرای آن را شخصاً به هم میآمیخت. بنابراین، راه اسلام نه راه تصوف، بلکه راه اقدام و عمل است. ایدئولوژی باید به یک برنامه منسجم عملی (منهاج) تبدیل شود. این تعهد به فعالگرایی دائمی، تطبیق شریعت با اوضاع و احوال جدید را از طریق اجتهاد علیه نهاد مذهبی و قدرت دولت ممکن میسازد.
۲-۱۳- پیشگامان و چهره های شاخص بنیادگرایی اسلامی:
عقیدهی بنیادگرایانه در مذهب اهل سنت، به وسیله گروهی متفکران فعال طرح شدکه آثار مهمی در تئوری و عمل سیاسی، که اساس و بنیاد تجدید حیات طلبی اسلامی قرن بیست به حساب می آید، از خود به جای گذاشتند. پیشگامان تفکراسلامی معاصر، بسیاری از مقامات بزرگ و کوچک هستند که ما در این جا تعدادی از آنهارا به منظور بررسی برگزیده ایم.
۲-۱۳-۱- احمدبن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ه):
وی به عنوان نخستین قهرمان راست دینی (اسلام ارتدوکسی) مهمترین پیشرو و منادی بنیادگرایی سنی کنونی است.
ترکیب تعابیر و تفاسیرفقهی ابن حنبل و تمایل او به تحمل تعقیب و آزارحکومت و نیز شخصیت پیکارجویش، او را به سمبول و نمونه بنیادگرای فعال و نظریه پردازی که تا به امروز مکرراً نمونههای آن دیده شده اند، تبدیل کرد. در حالی که مکتب فقه حنبلی به دلیل سختگیریهایش کمترین تعداد طرفدار را در میان مسلمانان امروز دارد، اما همین خصیصه (سخت گیری) مکتب حنبلی را ضرورتاً به صورت تکیه گاه اساسی بنیادگرایان سنی درآورده است (دکمجیان،۱۳۹۰: ۷۷ و ۷۸ و ۸۵ و ۸۶ و ۸۷ و ۸۸ و ۸۹ و ۹۰ و ۹۱).
در قرن اول تاسوم هجری، اهل سنت از نظر فقهی به دو گروه اهل رأی و اهل حدیث تقسیم میشدند. اهل حدیث آن دسته از علمای دینی بودند که در استنباط احکام اسلامی به عقل اهمیتی نمیدادند و به ادعای خود، فقط به کتاب و سنت نبوی بسنده میکردند اما اهل رأی علاوه بر دو منبع مذکور عقل را نیز به عنوان دلیل برای اثبات احکام تلقی میکردند. احمدبن حنبل از جمله فقهای اهل حدیث است که با استدلال عقلی به شدت مخالف است. مهمترین ویژگیهای احمدبن حنبل عبارت بودند از :تمسک شدید به شیوه سلفیه و مخالفت شدید با رأی و استدلال عقلی. در آن زمان مسلمانان از نظر کلامی به دو گروه اشعری که استفاده از شیوه های عقلی در مباحث کلامی را حرام میدانستند و معتزلی که در مباحث کلامی از شیوه های عقلی، منطقی و فلسفی استفاده میکردند تقسیم میشدند. احمدبن حنبل بر این اساس اشعری مذهب بود اما وی قدم شدیدتری برداشت و نفس بحث از علم کلام را حرام دانست با این استدلال که در این علم در مورد ذات و صفات و…خداوند بحث می شود و این گونه مسایل از حیطه درک آدمی خارج بوده و سبب گمراهی می شود. این دیدگاه ها که بعدها در عالم اسلامی استمرار یافتند مدعی بودند بر مسلمانان فرض است که به ظاهر قرآن و سنت نبوی در همان حد فهم عامه مردم متعبد باشند و هر گونه سؤالی را بدعت میدانستند. اخباریون که در قرنهای دهم تا چهاردهم در عالم تشیع پیدا شدند دنباله رو افکار اشاعره بودند.
۲-۱۳-۲- احمدبن تیمیه (۶۳-۱۳۲۸م)
ابوالعباس احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه در میان پیروان احمدبن حنبل مهمترین احیاء کننده روش او میباشد. تمامی محققانی که در بارهی وهابیت مطالعه کردند متفق هستند که در جایگاه ریشهیابی افکار وهابیت، هیچ کس را نمی توان یافت که به اندازه ابن تیمیه اهمیت داشته باشد و محمدبن عبدالوهاب جز برخی تندرویها چیزی بر عقاید ابن تیمیه نیفزوده است. به این ترتیب میتوان وهابیت را مذهب حنابله مطابق تفسیر ابن تیمیه دانست. ابن تیمیه مردی سرسخت در عقایدخود، تندخونسبت به مخالفان فکری، متعصب خصوصاً نسبت به شیعیان، ماجراجو، جنجالی و خودباور بود به طوری که جز آراء و نظریات خودش، هیچ نظر دیگری را قبول نداشت.
علاوه بر ویژگی های روانی و شخصیتی مذکور، دیدگاه های کلامی و فقهی ابن تیمیه یک زیربنای اساسی دارد. ابن تیمیه عقل را سبب ضلالت و گمراهی میداند و فقط به ظواهر الفاظ قرآن و حدیث نبوی و فتاوای صحابه اکتفا می کند، به همین دلیل، عقاید و فتاوای او در عالم اسلامی بیسابقه یا نادر بوده است (نجفی فیروزجایی،۱۳۸۲:۲۳۳ و ۲۳۴ و ۲۳۵). او هیچ قدرتی را به جز قرآن، سنت و رویههای جامعه اسلامی نخستین به رسمیت نمیشناخت، و بشدت با بدعت، ستایش مقدسمآبانه، و زیارت زائران از مکانهای مذهبی، مخالفت میورزید. علاوه بر این، ابن تیمیه خواستار اعلام جهاد علیه مغولان، اسماعیلیان، علویان و دروزها و نیز اعمال محدودیت و قید و بند نسبت به غیر مسلمانان بود. وی به تفسیر تحت اللفظی و دقیق اشارات قرآنی به پرهیزگاری، اعتقاد داشت و خود را مجتهد در مذهب میدانست و به این خاطر از قید و بند تقلید و حتی رعایت اجماع در نظرات فقهیاش آزاد بود. وی بر خلاف بعضی گروه های اسلامگرای امروزی، تکفیر را تنها به عنوان آخرین حربه، میپذیرفت (دکمجیان،۱۳۹۰: ۷۹ و ۸۱) .ابن تیمیه، در صحنههای سیاسی- نظامی همان قدر فعال بود که در ردّیه نویسیهای گسترده بر ضدمخالفان. او که عالمی حنبلی مذهب بود، توأمان فعالیتهای علمی- فقهی را باستیزهگریهای سیاسی، قلمی و نظامی در خود جمع کرده بود. ابن تیمیه را پایه گذار نهضت سلفی هم نامیده اند، به این دلیل که وی در آموزه های خود برای ترمیم آنچه انحطاط مسلمین میدانست، بازگشت به صدراسلام و زدودن اضافات شعائری، کلامی، فلسفی و…را در طول تاریخ از واجبات تلقی میکرد؛ پس نهضت سلفی، نهضتی است که برگشت به اصل و رفتارپیشینیان را سرمشق قرارمیدهند. وی را به دلیل آموزههای سلفی از آباء فرقه وهابی که در حال حاضر در عربستان سعودی قدرت را در دست دارد میدانند. مسایل اصلیای که ابن تیمیه خود را ناگزیر به پرداختن به آنها میدانست عبارت بودند از: اصلاح دین و پردازش نظریهای مذهبی- سیاسی، با توجه به حذف نهاد خلافت بر اساس هجوم مغولان. بدین ترتیب وی حل مشکلات جامعه اسلامی را در بازگشت به گذشته و وضعیت سلف میدانست (قادری، ۱۳۸۸: ۱۰۴ و ۱۰۵ و ۱۰۸). ابن تیمیه، نخستین کسی است که پس از خاموشی دعوت سلفی گری به احیای آن پرداخت. البته از واژه سلف صالح بهره نمیگیرد، ولی در اکثر موارد، رأی خود را به سلف و اهل سنت و جماعت نسبت میدهد و واژه سلف در کتاب او به نام منهاج السنه بیش از دیگر واژه ها به چشم میخورد. وی تاسال ۶۹۹ رأی خاصی نداشت، ولی از آغاز قرن هشتم با نگارش رساله العقیدهالواسطیه شکاف عظیمی میان اهل حدیث پدید آورد، زیرا وی خدا را با صفاتی معرفی کردکه جمهور مسلمانان بر خلاف آن هستند، و این عقاید مخالف را میتوان چنین برشمرد: خدا را جسمانی دانست؛ برای خدا جهت و علو در نظر گرفت؛ برای خدا حرکت و صعود و نزول فرض کرد و فنا وپایان پذیری آتش دوزخ را مطرح کرد. انتشار این عقاید، در میان مسلمانان شام و مصر، خشم دانشمندان غیوراسلامی را بر ضدا و برانگیخت، تا این که چند بار در محکمه شرع، محکوم و زندانی شد و سرانجام، در همان زندان، درگذشت (سبحانی،۱۳۹۲: ۱۰۴ و ۱۸ و ۱۹).
۲-۱۳-۳- محمدبن عبدالوهاب:
مسلک وهابی منسوب به شیخ محمد فرزندعبدالوهاب نجدی است که این نسبت از نام پدر او عبدالوهاب گرفته شده است. وی در سال ۱۱۱۵ هجری قمری در شهر عیینه از شهرهای نجد تولد یافت. پدرش در آن شهر قاضی بود. شیخ از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید پرداخت و فقه حنبلی را نزد پدرخود آموخت. وی از آغازجوانی بسیاری از اعمال مذهبی مردم نجد را زشت میشمرد. در سفری که به زیارت خانه خدا رفت بعد از انجام مناسک به مدینه رهسپار شد، در آنجا توسل مردم را به پیامبر در نزد قبرآن حضرت انکار کرد. سپس به نجد مراجعت نمود و از آنجا به بصره رفت به این قصد که از بصره به شام رود، مدتی در بصره ماند و با بسیاری از اعمال مردم بصره وی را از شهر خود بیرون راندند (نجفی فیروزجایی،۱۳۸۲: ۲۳۶). وی پیرو مذهب حنبلی بود. عقاید ابن تیمیه و شاگردانش ابن قیم جوزیه و ابن الهادی را سرمشق خود قرار داد، و در این راه از آنها نیزگام را فراترنهاد، تا جایی که عموم مسلمین را کافر و مشرک دانست و کلیه بلاد اسلامی و حتی مکه و مدینه را که هنوز به دست وهابیها نیفتاده بود دارالحرب و دارالکفرنامید، و جنگ با مسلمانان و اشغال آن اماکن مقدسه و تخریب تمامی شعائراسلامی را بر پیروان خود واجب شمرد. پنداشت زیارت قبر پیغمبر (ص) و توسل به او و سایر انبیاء و صالحان و زیارت قبور آنها شرک است، و ین که مخاطب ساختن پیغمبر و سایر انبیاء و اولیاء و صالحان به هنگام توسل به آن وجود مقدس شرک است، و چنان مطلب را بر عوام الناس مشتبه ساخت که سخنان او را باور کردند، و او هم کتابها برای آنها تألیف کرد، و با خواندن آنها معتقد شدند که بیشتر اهل توحید و مسلمانان خداپرست کافرمیباشند (قزوینی ،۱۳۶۸:۲۱ و ۲۲).
۲-۱۳-۴- سیدجمال الدین اسدآبادی:
سیدجمال الدین اسدآبادی (۱۸۳۸-۱۸۹۷م) یکی از پیش قراولان بیداری اسلامی در جهان تسنن شناخته می شود. وی با سفر به کشورهای مختلف اسلامی و اروپایی، هم به شرایط آگاه شد و تفاوتها را شناخت و هم با اندیشهها و نقاط ضعف و قوت ملتهای گوناگون آشنا شد.
این مهاجرتهای گسترده و پی در پی از روح بیقرار سید جمال برمیخاست و برای یافتن درمان درد ملل شرق میکوشید و اینها بیانگر روحیهی اسلامی وی بود. سیدجمال به فراست دریافته بود که مهم ترین مشکل جهان اسلام خطر استعمار، به ویژه انگلستان، است و مهمترین راه دفع این خطردعوت مسلمانان به اتحاد و وحدت کلمه است. از این رو، تمام نیرو و نبوغ خود را صرف بیداری و آگاهی مسلمانان کرد و فارغ از تعلقات معمول و بدون انتساب خویش به سرزمین و ملتی خاص بود. به کشورهای مختلف سفر کرد و از انواع روشها و تلاشها، برای رسیدن به مقصود، استفاده کرد. از مجموع سخنان سیدجمال، دلایلی از جمله: استبداد حکام، جهالت و بی خبری تودهی مسلمان و عقب ماندن آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشهی مسلمانان و دورافتادن آنها از اسلام نخستین، جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیرمذهبی مانند قومیت گرایی، نفوذ استعمارغربی، فرقه سازی و فرقه گرایی، جدایی دین از سیاست و تبدیل خلافت به سلطنت و ترک فضایل اخلاقی و رسوخ اوصاف رذیله به عنوان علل انحطاط مسلمین به دست می آید (یوسفی ،۱۳۹۰:۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵) .سید چاره دردهایی که تشخیص داده بود در این امور میدانست: مبارزه با خود کامگی مستبدان، بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافات و پیرایهها و سازوبرگهایی که به اسلام در طول تاریخ بسته شده است. (بازگشت مسلمانان به اسلام نخستین از نظر سید به معنی بازگشت به قرآن و سنت معتبر و سیرهی سلف صالح است. سید در بازگشت به اسلام تنها بازگشت به قرآن را مطرح نکرده است، زیرا او به خوبی میدانست که خود قرآن رجوع به سنت را لازم شمرده است). ایمان و اعتقاد به مکتب، مبارزه با استعمارخارجی اعم از استعمار سیاسی که در مسایل داخلی کشورهای اسلامی دخالت میکرد، و استعماراقتصادی که منجر به کسب امتیازات ظالمانه و غارت کردن منابع مالی و اقتصادی جهان اسلام میشد، و استعمارفرهنگی که به نوعی فرهنگ زدایی از نظرفرهنگ اسلامی میپرداخت و آنها را به آنچه خود داشته و دارند بیاعتقاد میکرد و برعکس، فرهنگ غربی را یگانه فرهنگ انسانی و سعادتبخش معرفی میکرد تا آنجا که برخی روشنفکران مسلمان را معتقد ساخت که اگر شرقی میخواهدمتمدن شود باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شود، خطش خط فرنگی، آدابش، مراسمش، تشریفاتش، ادبیاتش، عقایدش، فلسفهاش، هنرش، اخلاقش همه فرنگی شود. اتحاد اسلام دمیدن روح پرخاشگری و مبارزه و جهاد به کالبد نیمه جان جامعه اسلامی. (مطهری ،۱۳۹۲:۲۴ و ۲۵ و ۲۷ و ۲۸ و ۳۰و ۳۱ و ۳۲).
۲-۱۳-۵ - حسن البناء(۴۹-۱۹۰۶م):
به نظر وی جوامع کنونی اسلامی از اسلام فاصله گرفتهاند و همین امر موجب عقب ماندگی آنها شده است.
وی بر بازگشت به اصول و موازین اسلامی و بازسازی زندگی جدید بر پایه اصول اسلامی تأکید داشت (عباس زاده فتح آبادی ،۱۳۸۸:۱۱۹). وی در جلسات خطابه خود میکوشیدکه جنبه های ضد استعماری دین را بیش ازپیش تشریح کند و خفتگان و خود باختگان را به خود آورد. او با نظریه علمانیان که دین را از سیاست جدا میدانستند مخالفت میکرد. وی از آغاز فعالیتهای خود سه مرحله را برای تحقق هدفهای خویش در نظرمیگرفت: الف) مرحله تبلیغ، تفهیم، تفاهم ب) مرحله جذب، انتخاب و سازماندهی حامیان ج) مرحله عمل (موسوی ،۱۳۹۱:۵۳).
من از نهیـــب عشق او لرزنده چـون بید او رُسته چون ســرو از کنـــار جویــباران
رخســـاره او از جمـــال کـــبریایــــی پرتو فـــکن بر شیـــــوه آیینــــه داران
عرض نیاز خویـــش کردم نازنیــــن را وز یأس و امیـدم دلی چـــون بیــــقراران
لیکن به لبخندی که بودش حاکی از مهر بگشودم از دل عقـده چـون امّیـــــدواران
با ساعدی سیمین سبو در دست مـن داد چون سیمبر ساقی که ساغر در خمــاران
نوشیدم آب و تشنه تر گردیــــدم آری سیری کجا و جام وصـــل گلعـــــذاران
(همان: ۱۱۱۱)
و در پایان از سپری شدن جوانی و بیهودگی و بی حاصل گشتن اظهار ناراحتی و اندوه می کند. در اثر باران حوادث و بیداد یاران گوشه انزوا گزیده و روزگار را با تلخی می گذراند و حسرت خود را از روزهای شیرین گذشته زمزمه می کند.
حالی نه آن حالم بجا و نی جوانی است چون نخل بی برگ و برم در شوره زاران
سر زیر پر کرده ز باران حــــوادث در بر گرفته زانوان چون ســــوگــواران
نه دست تا آویــزم از دامـــان دلبــــر نه پای تا بگریزم از بیــــداد یـــــاران
باری به تلخی روزگــاری می گـــذارم آوخ از آن نوشین و دلکـش روزگـــاران
(همان: ۱۱۱۱)
ویژگی تصاویر در شعر رمانتیک
تصویر سازی در شعر رمانتیک ویژگی خاصی دارددر این نوع شعر تصاویر در محور عمودی شعر با یکدیگر ارتباط دارند و از وحدتی کلی برخوردار هستند و نمی توان آنها را به صورت جز به جزء و جدا از هم بررسی کرد.
«یکایک تصویرها و عناصر، یک کلّ سازمند و زنده ای را می سازند. تصویر ها با هم در سطرها تناسب دارند و سطرها با بند و بندها با کلیت شعر در تداوم هم یک شکل سازمان یافته را به وجود می آورند. هنگام خواندن شعر با یک ساختار رو به رشد و روینده پیش می رویم.» (فتوحی، ۱۳۸۶: ۱۴۵)
زمانی که شاعر به طبیعت نگاه می کند تصاویر متفاوتی به ذهن او تداعی می شود، تصاویر مربوط به یک موضوع در سه بیت متوالی صورت می گیرد و تابلوی آفریده شده در سه بیت ارائه می گردد.
دوشیـزه ماهپــــاره ده چون لاله سرخ پرنیان پوش
وان روسری پرند زربفت سوغاتی بادکوبه تــــا دوش
با چشم و نگاه آهـــوانه استاده و برّه اش در آغــوش
گویی که در انتظار گلّه است
(شهریار، ۱۳۸۶: ۸۹۴)
در بندهای بعدی تصاویری در مورد پروانه، ساحل دریا، و خورشیدآمده است که تخیل شاعر همه آن ها را به یکدیگر پیوند می دهد.
پروانه چو برگ گــــل نگـــارین از بوسه گل چه شهد کام است
چون شیشه و می خطا کند چشم پروانه کدام و گل کــدام است
چندین نسزد ستم بـه معشـــوق یک بوسه و کار گل تمام است
تا شمع کی انتقام گیرد
در خلوت این کبـــود ساحـــل کانجا همه نزهت است و رویا
وقتی به سپیــــده مه آلــــود بارنــد فرشتــــگان بــــالا
وز خیمه موجــــهای نیــــلی برخاسته دختـــــران دریـا
تا خنده مهر پایکوبند
خورشید چو گیسوان فرو هشت چون زلف سمن به هم بریزند
یکدسته ز نرده هــای زرّیـــن بر کنگره ســــپهر خیــزند
یک سلسله در پرند امـــــواج چون تابش نور می گـــریزند
مه خیزد و قو شتابد آنسو
(همان: ۸۹۲)
در ابیات زیر صحنه پدید آمدن ماه بر صفحه آسمان در ابیاتی متوالی به تصویر کشیده می شود. در این تصاویر، همه عناصر طبیعت، از جمله درختان، ستارگان، سرو و کاخ، کوهها و … از شور و نشاط خاصی برخوردار هستند و شاعر با بخشیدن خصایص انسانی به آن ها تصاویری زنده وپویا ارائه کرده است.
همه آفاق جهان چشم بــــه راه که ببینند هنـــر پیشه مــــاه
کوهها پُر پَر وپشـــت و شـــانه لژ نشینان تماشــــاخــانــــه
سرو وکاج اینهمه کوتاه و بلنــد دخترانی که قد و نیم قـــدنـد
شاخه ها چون بچگانند که سـر از سر و کول هم آرند بــــه در
سر کشد ماه به سیمیـن انــدام چون پریوش صنمی کز لب بام
بر جهد تا به خود آیی ناگـــاه ماه چون جادوی بابـل از چــاه
توری هاله به چـــهر دلبنـــد موج نیلیش به سیمینه پــرنـد
نــهد آهســـــته و محجـــوبانه پــــای در صحــــن تماشاخانه
(همان: ۱۹۱)
«شب و عناصر مربوط به آن محبوب ترین تصویرها در شعر رمانتیک فارسی است. وجه مشترک همه شاعران رمانتیک انتخاب شب برای طرح تصورات و احساسات است. رمانتیک های ایرانی شب را برای پرداختن به حوادث تخیلی و شاعرانه خود بیشتر می پسندند.» (فتوحی، ۱۳۸۶: ۱۴۰)
در شعر شهریار شب از جایگاه ویژه ای برخوردار است، یکی از منظومه های طولانی وی به نام «افسانه شب» است که شاعر در منظومه ای باقالب مثنوی به توصیف شب، ماه، ستارگان و بیان احساس خود از شب می پردازد و در واقع با توصیف شب، نوع نگاه خود را نسبت به این لحظه از زمان نشان می دهد.
شب در شعر شهریار حالتی رمزآلود و اسرار آمیز دارد، عالم اسرار جهان است و مانند پرده ای برروی رازهای آفرینش کشیده شده است، مانند مخاطبی است که شاعر با او به گفتگو نشسته و اسرار درونش رابرای همدم خود یعنی شب بازگو می کند. و هم و اندیشه در شب سرگردان است و چون اندیشه نمی تواند به راز شب پی ببرد به ستوه می آید، شب شهریار شبی تیره و تار مانند جنگل است.
ای شب ای پرده پنــدار جـــــهان ای شب ای عالم اسرار نــهان
ای تو دنیای سکــــوت و ابــــهام غرق دریای سیاهــت اوهــام
ای تو دریـای کــــران ناپیـــــدا ای به سودای تو فکرت شیـدا
ای تو چون جنگـل تار و انـــــبوه فکر از ابهام تو آیـد به ستــوه
بسته بر تـــیر نگاهــــم ســر راه سپرت سرمه کند ت
یـر نــگاه
روشن از سرمه شود چشم و عجب میل در دیده کشد سرمه شب
ای همه تیر نگاه از تو به سنـــگ پای اندیشه در اقلیم تو تنــگ
در این تحقیق، هیرسوتیسم، عوامل خونی (گلوکز، تریگلیسرید، کلسترول، LDL، HDL) و عوامل هورمونی (LH، FSH، تستوسترون، DHEA، DHEA-S، پرولاکتین، پروژسترون، استروژن و TSH) و روابط متقابل میان آنها در ۴۰۰ فرد PCOS و ۵۰۰ فرد سالم مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که از میان نشانههای بالینی مورد بررسی، علائمی چون موهای زائد، دردهای قاعدگی، قاعدگی نامنظم و تأخیر در قاعدگی بیماران PCOS جزو شایعترین علائم در زنان ایرانی مورد مطالعه میباشند. همچنین مشخص شد که افسردگی، خستگی زودرس، آکنه و نازایی در زنان PCOS مورد بررسی، شیوع بیشتری داشت. مطالعهی حاضر نشان داد که میانگین گلوکز، کلسترول، LDL و تریگلیسرید زنان PCOS به طور معنیداری بالاتر از گروه کنترل بود. علاوهبر این، هورمونهای LH، FSH، تستوسترون، DHEA، DHEA-S، پرولاکتین، پروژسترون و استروژن در زنان PCOS بالاتر از زنان سالم بود. نتایج بهدست آمده از تحقیق حاضر نشان داد که ارتباط معنیداری بین نمایهی تودهی بدنی و هورمونهای پرولاکتین و TSH در زنان ایرانی PCOS وجود دارد و اینکه این نمایه در زنان PCOS میتواند ارتباط مستقیمی با سطوح گلوکز، کلسترول، LDL و تریگلیسرید داشته باشد. مطالعات نشان داد که در زنان ایرانی PCOS، با افزایش سن نسبت LH به FSH افزایش مییابد. همچنین افزایش سن در این بیماران ارتباط مستقیمی با سطوح گلوکز، LDL و تریگلیسرید دارد. با استناد به نتایج حاصل از این تحقیق، هورمون LH در این بیماران نقش بسیار مهمی دارد، هرچند که جزئیات انواع آن و سن آغاز تغییرات مورد مطالعه قرار نگرفته است.
واژگان کلیدی: PCOS، عوامل هورمونی، عوامل خونی، هیرسوتیسم، آکنه، نمایهی تودهی بدنی
فصل اول
مقدمه
سندرم تخمدان پلیکیست (PCOS)[1] مهمترین علت اولیگولاسیون و عدم تخمکگذاری در جمعیت زنان نابارور میباشد و حدود ۵ تا ۱۰ درصد از جمعیت زنان را گرفتار میکند. در این سندروم تخمدانها بزرگ شده و حاوی چند کیست کوچک میشوند که با یک یا چندین نشانه شامل قاعدگی غیر طبیعی، افزایش موی بدن، آکنه، و ناباروری، مشخص میشود و خطر ابتلا به چاقی، دیابت، فشار خون واحتمال بیماریهای قلبی- عروقی را افزایش میدهد. افراد مبتلا به این سندرم دچار مقاومت به انسولین و هیپرانسولیمی هستند (Azziz, 2005). مطالعات نشان داده است که انسولین دارای اثرات عمیقی در دو سطح استرومای تخمدان و فولیکول است. انسولین ترشح آندروژنها را در تخمدان القا میکند وافزایش آندروژن به نوبهی خود باعث آترزی یا تحلیل فولیکول در حال رشد میشود. بنابراین، الگوهای ترشح طبیعی استروژن مختل شده و با عدم وقوع موج هورمونLH [۲] در اواسط سیکل، ترشح پروژسترون در فاز لوتئال[۳] وجود ندارد. بیشتر زنان مبتلا به PCOS، دارای افزایش سطح سرمی LH، سطح سرمی FSH[4] در محدودهی پایین و افزایش نسبت LHبه FSH می باشند (Carmina et al., 1992).
علایم هیپرآندروژنیسم بالینی نظیر هیرسوتیسم، آکنه و بروز خصوصیات مردانه در حدود ۶۶ درصد از نوجوانان مبتلا به PCOS مشاهده میشود. شایعترین علامت بالینی هیپرآندروژنیسم، هیرسوتیسم است و آکنه یکی از شایعترین تظاهرات پوستی ناشی از هیپرآندروژنیسم است. حدود ۱۷ درصد از زنان مبتلا به آکنه در سونوگرافی، تظاهرات تخمدان پلیکیستیک دارند. هیرسوتیسم علل دیگری نیز دارد، از جمله نئوپلاسمهای[۵] تخمدان، هیپرپلازی و تومورهای آدرنال (Azziz, 2003؛ Azziz et al., 2000).
چاقی یک مشخصهی بارز PCOS است، میزان شیوع چاقی حدود ۵۰ درصد است و خطر PCOS با چاقی افزایش مییابد. چاقی به پاتوفیزیولوژی PCOS در زنان از طریق تشدید مقاومت به انسولین هیپرانسولینمی کمک میکند و افزایش سطح آندروژن فرد را مستعد افزایش سطح کلسترول LDL [۶]میکند و مقاومت زمینهای به انسولین را تشدید میکند. در نتیجه زنان مبتلا به PCOS دارای درجاتی از دیسلپیدمی[۷]، از قبیل کاهش کلسترول HDL، افزایش کلسترول تام، LDL و تریگلیسریدها هستند. بسیاری از این افراد دارای چاقی مرکزی و BMI[8] بالا هستند که خطر سندرم متابولیک را افزایش میدهد. (Carmina et al., 2005).
انواع مختلفی از تعاریف برای سندرم متابولیک شده است که از نظر تکیه بر اختلال در متابولیسم گلوگز (مقاومت به انسولین، هیپرانسولینمی، عدم تحمل گلوگز، دیابت ملیتوس) چاقی مرکزی، عوامل خطر ساز قلبی- عروقی (فشار خون بالا، تریگلیسرید بالا، کاهش کلسترول HDL) با یکدیگر تفاوت دارند (Farrell and Antoni, 2010). تمرکز بر روی سطح بالای هورمونهای آندروژنیک خون، مخصوصاً تستوسترون، آندروستندیون، DHEA[9]، DHEA-S[10]، همچنین LH و انسولین، نشان از پایههای هورمونی سندرم دارد. تمام این هورمونها در تشدید ترشح آندروژنهای تخمدانی نقش دارند. ترکیب هیپرانسولینی و یک فنوتیپ چاق میتواند در بیماران PCOS با چاقی شدید و سطح بالای هورمون همراه باشد. اثر افزایش سطح آندروژن یا عدم باند شدگی هورمون، میتواند از نظر شرایط فیزیکی زنان مانند عادت ماهیانه نامنظم، عدم تخمکگذاری، پرمویی و الگوهای تاسی در زنان، زیانآور باشد (Carmina et al., 2006).
تحقیقات کلینیکی و پزشکی برای تشخیص و درک پیچیدگیهای بیولوژیک و رفتارهای روانی-اجتماعی و خودآگاهی در زنان مبتلا به PCOS، گامهای بلندی را برداشته است. آنچه در کشورهای درحال توسعه مهم است و کمتر درک میشود، فشارهای روانی- اجتماعی بر سلامت زنان PCOS است. مطالعات انجام گرفته در ایران نشان داده است که ۱۵ تا ۲۰ درصد از زنان در سن باروری بر اساس معیارهای روتردام مبتلا به PCOS هستند (Mehrabian et al., 2011).
تاکنون در ایران مطالعات متعددی در خصوص نشانههای مختلف PCOS صورت گرفته است ( Khayat-Khameneie et al., 2012؛ Nazari et al., 2007؛ Ansarin et al., 2007؛ Sheikhha et al, 2007؛ Ramezani-Tehrani et al., 2011؛ Mehrabian et al., 2011, Mehrabian & Eessaei, 2012؛ Moini et al., 2012؛ Kazerooni et al., 2013 و ….)، اما ارتباط میان آنها به طور همزمان در زنان مبتلا مورد مطالعهی کامل قرار نگرفته است. بدیهی است، بررسی همزمان این فاکتورها و مطالعهی ارتباطات و تأثیرات متقابلی که این عوامل با یکدیگر دارند، میتواند زمینهساز تشخیص به موقع و درمان این بیماری باشد. در این تحقیق به لحاظ اهمیت این بیماری در ایران و درصد شیوع بالای آن در کشور و لزوم تحقیق در مورد ارتباطات متقابل نشانههای PCOS در افراد مبتلا جهت تشخیص بهموقع بیماری، نشانههایی مانند هیرسوتیسم، BMI، سندرم متابولیک و اختلالات هورمونی زنان PCOS و ارتباط متقابل میان آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. کیفیت زندگی نیز در افراد مبتلا با ارائه پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است. با انجام این تحقیق شایعترین علامت بالینی در افراد PCOS، شایعترین عوامل خونی غیر طبیعی در این افراد، سطح کیفیت زندگی افراد مبتلا، میزان هورمونهای جنسی در افراد PCOS و ارتباط میان آنها مشخص خواهد شد.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
-
-
-
- سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS)
-
-
سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) مهمترین ناهنجاری رایج اندوکرین[۱۱] در میان زنان در سن باروری است و شیوع آن بین ۷/۲ تا ۵/۷ درصد متغیر است (Balen and Michelmore, 2002؛ Azziz, 2004). تظاهرات بالینی بیماری شامل اختلالات قاعدگی، علائم هیپرآندروژنیک[۱۲] که ممکن است با اختلالات متابولیک همراه باشد که در آن افزایش سطح ترشح انسولین (هیپرانسولینمیا[۱۳]) و مقاومت محیطی به انسولین از ویژگیهای اصلی میباشند. زنان مبتلا به PCOS نسبت به زنان گروه کنترل دارای نسبت بیشتری از مقاومت انسولینی هستند. به علاوه، به نظر میرسد که مبتلایان به PCOS تظاهرات اولیهی سندرم متابولیک (سندرم x) را نشان میدهند، دستهای از ناهنجاریها که با مقاومت به انسولین و افزایش ترشح انسولین جبرانی، افراد را مستعد تریگلیسرید بالای پلاسما (Trighly) و کاهش غلظت HDL، افزایش فشار خون و بیماریهای قلبی عروقی میکند (Azziz et al., 2003؛ Chen et al., 2006). یکی از ویژگیهای زنان مبتلا به PCOS شانس ابتلای بالا آنها به بیماریهای قلبی و عروقی است (Carmina et al., 2005؛ DeUgrate et al., 2005). نوع خفیفی از PCOS نیز وجود دارد که تشخیص سونوگرافی و هیپرآندروژنیسم خفیف بودن آن را تأیید میکند ولیکن عملکرد تخمکگذاری آن حفظ شده است. اما این زنان ممکن است مستعد ابتلا به انواع بیماری و نشان دادن برخی از عوارض سندرم باشند (Weiner et al., 2004؛ Stanczyk, 2006).
علل بیماری PCOS هنوز مبهم است. به خوبی مشخص شده است که ترشح نامناسب گنادوتروپینها به ویژه ترشح LH منجر به بروز شکل معمول PCOS میشود (Chong et al., 1986؛ Crosignani et al., 1994). مطالعات ژنتیکی در زنان فنلاندی نشان داده است که میزان LH (VLH) بالاست. در بریتانیا زنان هتروزیگوسی[۱۴] که الل V-LH را دارند، دارای سطح بالاتری از هورمونهای تستوسترون[۱۵] (T)، استرادیون[۱۶] (E2) و گلوبین[۱۷] متصل به هورمون جنسی (SHBG)[18] میباشند که ممکن است نشاندهندهی تفاوت در عملکرد LH نرمال و V-LH باشد (Michelmore et al., 2001؛ Jonard and Dewailly, 2004). مطالعات متعدد نشان میدهد که تخمدانهای پلیکیستیک معمولا آندروژن اضافه تولید میکنند. مکانیسمهایی که منجر به تولید آندروژن اضافی در PCOS میشوند، کاملاً قابل درک نیستند. تحریک شدید و مزمن LH در PCOS موجب ترشح بالای آندروژنها توسط قسمت تکا[۱۹] میگردد که احتمالاً توسط فاکتورهای رشد انسولینی و شبهانسولینی تقویت میشوند (Weiner et al., 2004). بیشتر دادهها و اطلاعات بیان میدارند که اختلال اولیه ممکن است در سطح تخمدان باشد یا همهی تظاهرات سندرم ممکن است به طور ثانویه با افزایش ترشح انسولین رخ دهد (Carmina et al., 2005).
زنان PCOS دارای مقادیر بالای ۱۷-α هیدروکسی پروژسترون[۲۰] و آندرستندیون[۲۱] (A) در پاسخ به آگونیست هورمون آزادکنندهی گنادوتروپین (GnRHa)[22] و گنادوتروپین کوریونیک انسانی[۲۳] (hCG) میباشند (Jonard and Dewailly, 2004). براساس نتایج مطالعات، مشخص شده است که زنان دارای PCOS دارای یک بینظمی اولیه و ابتدایی P450CA تخمدانیاند که منجر به افزایش فعالیت ۱۷-α هیدروکسیلازها[۲۴] و ۱۷ و ۲۰- لیازها[۲۵] در سلولهای تکا تخمدانی میشوند (Azziz et al., 2009).
-
-
-
- سابقهی سندرم تخمدان پلیکیستیک
-
-
در اوایل سال ۱۸۴۴، تغییر اسکلروکیستیک[۲۶] در تخمدان انسانی توسط چریو[۲۷] تشریح شد. اگر چه گزارشهایی در سالهای متمادی نیز ارائه شد، اما در سال ۱۹۳۵ تخمدان پلیکیستیک دو طرفه توسط استین[۲۸] و لونتال[۲۹] در یک سندرم بالینی که شامل بینظمی در قاعدگی و یا فقدان قاعدگی، سابقه ناباروری، هیرسوتیسم مردانه و چاقی بود، توصیف شد (Azziz, 2004).
این عوارض تا مدتها به نام سندرم استین و لونتال نامیده میشدند. مک آرتور[۳۰] و همکاران (۱۹۵۸)، سطح بالای سرمی LH در زنان مبتلا را مشاهده کردند و در سال ۱۹۷۱ بررسیهای مقدماتی رادیوایمونواسی (RIAs)[31] مقدمهای بر تشخیص بیوشیمیایی بود. اگر چه مشکوک بهنظر میرسد که در اوایل سال ۱۹۶۲ تنوع گستردهای از علائم بالینی در PCOS وجود داشته است، مفهوم PCOS همراه با غلظت نرمال LH تا سال ۱۹۷۶ درک نشده باشد (Dunaif, 1997). مرحلهی مهم بعدی، ارتباط بین مقاومت انسولینی و PCOS بود که توسط کاهن[۳۲] و همکاران (۱۹۹۹) و بورقن[۳۳] و همکاران (۱۹۸۰) توصیف شد.
یافتههای اولتراسونوگرافیک[۳۴] اولینبار سال ۱۹۸۱ تخمدانهای پلیکیستیک را توصیف نمودند. آدامز[۳۵] و همکاران (۱۹۸۶) یک معیار برای توصیف یافتههای اولتراسونوگرافیک بیان کردند که بعدها به طور گسترده و به خصوص در اروپا مورد استفاده قرار گرفت.
-
-
-
- اپیدومیولوژی سندرم تخمدان پلیکیستیک
-
-
اطلاعات در مورد شیوع PCOS متغیر است و تا اندازهای به معیارهایی که برای بیماری قابل قبول است بازمیگردد. اگر PCOS از نظر بیماریهای بافتی تعریف شود، بین ۴/۱ تا ۵/۳ درصد از زنان غیر منتخب و ۶/۰ تا ۳/۴ درصد از زنان نابارور از بیماری رنج میبرند (Franks, 2006). اگر PCOS توسط اولتراسونوگرافی معین شود، میزان شیوع بسته به نوع دستگاه مطالعاتی مورد استفاده، متغیر است (Belosi et al., 2006). تخمدانهای پلیکیستیک در ۹۲ درصد از زنان با هیرسوتیسم ناشناخته، ۸۷ درصد از زنان الیگوآمنورا[۳۶]، ۲۱ تا ۲۳ درصد از زنانی که به طور تصادفی انتخاب شدهاند، ۲۳ درصد از زنانی که خودشان را نرمال در نظر گرفتهاند و چرخههای قاعدگی منظم را گزارش کردهاند و ۱۷ درصد از زنانی که به طور منظم پاپاسمیر[۳۷] را انجام میدهند مشاهده شد (Spiroff and Fritz, 2005).
بیش از ۲۵ درصد از زنان ممکن است تصویر سونوگرافی بدون علامت داشته باشند، بنابراین همهی بیماران دچار هیپرآندروژنیسم، PCOS را نشان نمیدهند. وقتی پارامترهای بیوشمیایی به عنوان معیار تشخیصی مورد استفاده واقع شد، شیوع PCOS از ۵/۲ تا ۵/۷ درصد تغییر کرد. در یک مطالعه از جمعیت زنانی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، شیوع کلی PCOS حدود ۶/۴ درصد بود که کمترین مقدار میتوانست زیر ۵/۳ درصد باشد و بیشترین آن بالای ۲/۱۱ درصد بود. بنابراین، این امر که سندرم تخمدانهای پلیکیستیک یک بیماری رایج اندوکرینولوژی تولیدمثل در زنان است، قابل پذیرش است (Goudas and Dumesic, 1997؛ Cussons et al., 2005).
-
-
-
- خصوصیات بالینی سندرم تخمدان پلیکیستیک
-
-
سندرم تخمدان پلیکیستیک یک نشانگان است و بیماری نیست، و علائم بالینی متغیر و اتیولوژی را منعکس میکند. اختلالات ژنتیکی تعریف بیماری PCOS را سختتر میکنند. انستیتوهای سلامت ملی ـ انسیتوهای ملی سلامت کودکان و توسعهی انسانی[۳۸] (NIH-NICHD) در آوریل ۱۹۹۰ کنفرانسی در مورد PCOS برگزار کردند. در آن کنفرانس تعریف واضح و روشنی بهدست نیامد، اما بیشتر شرکتکنندگان معتقد بودند که PCOS بایستی، ۱) اختلال در تخمکگذاری، ۲) شواهد بالینی هیپرآندروژنیسم و یا هیپرآندروژنمیا و ۳) بروز اختلالات وابسته نظیر هیپرپرولاکتینمیا[۳۹]، اختلال تیروئید و هیپرپلازی[۴۰] آدرنال تعریف و معین شود. بروز نشانهها قبل از بلوغ در معیارهای تشخیصی به کار برده شده است. اولیگوآمنوره یا اختلال در خونریزی، غالباً از علائم اولیه و مؤلفهی عدم تخمکگذاری در PCOS میباشد (Rotterdam ESHRE/ASRM, 2004).
افراد PCOS دارای قاعدگی نامنظم مزمن هستند و از چند طریق ممکن است خود را نشان دهند. شاید یکی از ویژگیهای مشترک در قاعدگی نامنظم، عدم تخمکگذاری است. برخی زنان با آمنورهی[۴۱] طولانی مدت همراه هستند که آندومتریال[۴۲] رحم نیز دچار آتروفی شده است. برخی از زنان ابتدا دارای قاعدگی منظم هستند و با افزایش وزن دچار اختلالات قاعدگی میشوند. وقوع اولیگوآمنوره تقریبا در ۸۵ تا ۹۰ درصد از زنان PCOS شرح داده شده است، در حالی که در زنان آمنوره، بینظمی در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد گزارش شده است. (Zawadski and Dunaif, 1992؛ Laven et al., 2002)
هیپرآندروژنیسم دومین علامت مشخصهی PCOS است. بارزترین نشانهی هیپرآندروژنیسم در زنان PCOS، پرمویی یا هیرسوتیسم[۴۳] است. هیرسوتیسم در زنان PCOS بین ۱۷ تا ۸۳ درصد متفاوت است. هیرسوتیسم ممکن است در طول دورهی نوجوانی یا پیش از بلوغ پیشرفت کند، یا ممکن است تا دهه سوم زندگی ظاهر نشود. معیار فریماس گالنی[۴۴] اغلب برای تعیین هیرسوتیسم به کار میرود. علامت رایج دیگر هیپرآندروژنیسم آکنه است. علائم آشکار مردانگی مانند الگوهای طاسی مردانه، ریزش مو، افزایش تودهی ماهیچهای، صدای بم داشتن یا کلیتورومگالی[۴۵] معمولا نشانهای از وجود یک تومور آندروژنزا تخمدانی میباشد (Azziz and Zacir, 1989؛ Buncker et al., 1991).
در توصیف استین و لونتال از PCOS، ناباروری جز اصلی بود. شیوع ناباروری به علت عدم تخمکگذاری در زنان PCOS بین ۳۵ تا ۹۴ درصد است. در یک مطالعهی بازنگرانه، زنان مبتلا به PCOS بعد از درمان ناباروری همانند سایر زنان میتوانند بچهدار شوند. برخی از مطالعات درصد سقط جنین در زنان PCOS را بالا نشان میدهند که علت آن مشخص نمیباشد. پیشنهاد شده است که غلظت بالای LH در فاز فولیکولار تأثیر منفی بر حاملگی داشته و سقط جنین را به همراه دارد. اگر چه مطالعات سیستمیک کنترل شدهای برای شیوع واقعی چاقی در زنان PCOS وجود ندارد، ولی بیشتر کارشناسان دریافتهاند که ۳۰ تا ۵۰ درصد زنان PCOS چاق هستند. زنان PCOS دارای اندازهی دور شکمی و دور باسنی بالایی هستند، به عبارت دیگر چاقی شکمی دارند (Guthrie et al., 2003).
طبق مطالعات گولکلی[۴۶] و همکاران (۱۹۹۳) که بر روی زنان ۱۴ تا ۳۶ سال انجام شد، PCOS یک اختلال و ناهنجاری در قاعدگی، علائم بالینی، هورمونی و تصاویر سونوگرافی است که در سن ۳۶ سالگی تغییر پیدا نکردهاند. همچنین، بیماران مستعد چاقی بوده و اضافه وزن دارند. اگر چه نشان داده شده است که با افزایش سن تا قبل از یائسگی، عوارض هیپرآندروژنیسم کاهش مییابد، اما عوارض هیپرآندروژنیسم در زنان PCOS دارای قاعدگی منظم (بعد از ۴۰ سالگی) بیشتر میشوند (Carmina et al., 1992؛ McClure et al., 1992).
در فن بدیع، عبارت از آوردن آیهای از قرآن مجید یا حدیث است؛ بی آن که تصریح به اسناد شود؛ یعنی نگوید: «قال الله کذا» یا «قال رسول الله کذا»[۷۲۶] که پارهای آن را اقتباس نامیده و گروهی دیگر تضمین[۷۲۷] این شیوه نیز به نوبه خود بر دو گونه است:
۱‚۳‚۶‚۳.اقتباس صریح
در این شیوه، گوینده، گزارهای (عبارتی قرآنی) را با همان ساختار، بی هیچ گونه تغییر یا با اندک دگرگونی، در سخن خود میآورد.
: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ[۷۲۸]، « آیه الکرسی آیه شهادت، آیه مُلک ، آیات آخر سوره مبارکه حشر»[۷۲۹].
«. اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ [۷۳۰] لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ»[۷۳۱].
«.اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی، وَ آمِنْ رَوْعَتِی، وَ احْفَظْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی، وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی، وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی، اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»[۷۳۲].
«أَنَا أَقُولُ کَمَا قَالَ عَبْدُکَ ذُو النُّونِ حِینَ تُبْتَ عَلَیْهِ وَ نَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ، رَجَاءَ أَنْ تَتُوبَ عَلَیَّ وَ تُنْقِذَنِی مِنَ الذُّنُوبِ یَا سَیِّدِی لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»[۷۳۳]و …
۲‚۳‚۶‚۳.اقتباس اشاری[۷۳۴] (حل یا تحلیل)
در این گونه گزارهای قرآنی (آیه) در متن آورده میشود؛ با ایجاد تغییر در لفظ یا ترکیب است.
افزودن واژه در میان آیه: لَکِنَّ اللَّهَ الْأَحَدُ الْفَرْدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ[۷۳۵].
آوردن بخشی از آیه به عنوان استدلال، و غایب فرض کردن در نازل کننده آیه: الْعَدْلُ الَّذِی لَا یَجُورُ وَ الصَّافِحُ عَنِ الْکَبَائِرِ بِفَضْلِهِ وَ الْمُعَذِّبُ مَنْ عَذَّبَ بِعَدْلِهِ لَمْ یَخَفِ الْفَوْتَ فَحَلُمَ وَ عَلِمَ الْفَقْرَ إِلَیْهِ فَرَحِمَ[۷۳۶] وَ قَالَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ- وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّهٍ[۷۳۷] .
افزودن واژه در ابتدای آیه: فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ[۷۳۸] مُصِیبَهٌ عَظُمَ رُزْئُهَا وَ جَلَّ عِقَابُهَا[۷۳۹].
استشهاد به اینکه خداوند این گونه است: لَکِنَّ اللَّهَ الْأَحَدُ الْفَرْدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ[۷۴۰].
توسل به اسماء الحسنی: یَا اللَّهُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ[۷۴۱].
تغییر آیه از غایب به مخاطب: أَنَّکَ حَیٌّ قَیُّومُ لَا تَأْخُذُکَ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ[۷۴۲] ، لَمْ یَنْتَهِ إِلَیْکَ نَظَرٌ وَ لَمْ یُدْرِکْکَ بَصَرٌ أَدْرَکْتَ الْأَبْصَارَ[۷۴۳] وَ أَحْصَیْتَ الْأَعْمَالَ وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِی[۷۴۴] وَ الْأَقْدَامِ[۷۴۵].
تغییر اسم به ضمیر و از غایب به مخاطب: أَنَّکَ حَیٌّ قَیُّومُ لَا تَأْخُذُکَ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ[۷۴۶]، أَنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ أَنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ[۷۴۷].
حذف برخی از کلمات: أَنَّکَ حَیٌّ قَیُّومُ لَا تَأْخُذُکَ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ[۷۴۸].
تبدیل اسماء الحسنی موجود در آیه به منادا: یَا اللَّهُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ[۷۴۹].
موصول قرار دادن آیه: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الَّذِی لَمْ یَضُرَّهُ بِالْمَعْصِیَهِ الْمُتَکَبِّرُونَ وَ لَمْ یَنْفَعْهُ بِالطَّاعَهِ الْمُتَعَبِّدُونَ و … [۷۵۰].
تلمیح: رَافِعِ السَّمَاءِ بِغَیْرِ عَمَدٍ[۷۵۱][۷۵۲]، مَکَّنْتَ لَهُ فِی مِهَادِ أَرْضِکَ[۷۵۳][۷۵۴]، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ نُورُ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ [۷۵۵].
تبدیل فعل به صفت: رَافِعِ السَّمَاءِ بِغَیْرِ عَمَدٍ[۷۵۶][۷۵۷].
جابجایی در ترتیب کلمات آیه: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَالِقُ الْخَلْقِ وَ مُفْنِیهِ وَ مُعِیدُهُ وَ مُبْدِیهِ[۷۵۸][۷۵۹].
توسعه مصداقی: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ نُورُ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ[۷۶۰].
آوردن بخشی از آیه: یَا اللَّهُ الْمُعِینُ الْخَالِقُ الْعَلِیمُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ[۷۶۱].
تبدیل آیه به منادا: یَا أَقْرَبَ الْمُحْسِنِینَ[۷۶۲].
نتایج و پیشنهادات
نتایج
ما در بررسی روایات بخصوص ادعیه معصومین علیهم السلام با مشکلات و مسائلی روبرو هستیم، نخست صحت استناد این ادعیه به معصومین علیهم السلام چون برخی از ادعیه مستند نیستند و فاقد سلسه سند تا معصوم ( علیه السلام) هستند. در مرحله بعد منظور اصطلاحی از دعا چیست و بیان مصادیق به عنوان مثال آیا ذکر تکبیر هنگام قربانی دعا محسوب می شود؟ آیا ذکر حولقه، تحمید، تسبیح و … دعا محسوب می شود؟ معیار چیست؟ فوائد نقل شده برای آیات و سوره ها آیا قابل عرضه ضمن عنوان دعا است ؟ با توجه به اینکه یکی از مصادیق ذکر قرآن کریم است. از همه مهمتر اینکه تعیین و تبیین مرزها بین ادعیه معصومین ( علیهم السلام) سخت است و نیازمند هم فکری و تبیین چارچوب ها و معیارهای مربوطه است به عنوان مثال دعایی که امام جعفر صادق ( صلوات الله علیه) از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) یا امیرالمومنین علی ( علیه السلام )نقل می نمایند از ادعیه کدام یک از این بزرگواران شمرده می شود ایا امکان تعیین چارچوب وجود دارد این مساله هنگامی اهمیت پیدا می کند که ما بخواهیم ادعیه یک معصوم ( علیه السلام) را بررسی و واکاوی نماییم.
با بررسی منابع موجود در دسترس ( صحیفه علویه سماهیجی، صحیفه امام علی ( علیه السلام) قیومی اصفهانی و صحیفه الجامعه العلویه ابطحی اصفهانی ) پرداخته شد و ضمن نقل مزایا و معایب هر کدام از این منابع منبع جامع تر، موثق تر و قابل استناد انتخاب شد که صحیفه الجامعه العلویه سید محمد باقرابطحی اصفهانی ( رضوان الله تعالی علیه) بود. عدم جامعیت و عدم نقل ادعیه حضرت موجود در منابع روایی اهل سنت حتی شیعه، جامعیت آن را مورد تردید قرار داد . لازم است با توجه به اینکه ادعیه علاوه بر جنبه نظری جنبه عملی دارند در عرضه و جمع آوری ادعیه سند روایت، شأن صدور روایت و اگر نکات رجالی، فقهی، فلسفی، تاریخی، عرفانی و … وجود دارد متذکر شود که برای عموم مردم و پژوهشگران قابل استفاده باشد تقریبا به سبک صحیفه ثانیه محدث نوری ( رضوان الله تعالی علیه)
با مراجعه به منبع روایت و علت صدور ادعیه حضرت چرایی صدور دعا، فضای صدور حضرت برخی از ابهامات برطرف شد و اینکه صِرف نقل متن دعا کافی نیست و باید آنچه که از معصوم ( علیه السلام) در مقدمه و موخره دعا نقل شده است بیان شود تا عامل به دعا به آنچه معصوم ( علیه السلام) وعده فرموده برسد که منبع اصلی تحقیق متاسفانه فاقد چنین ویژگی بود و لازم است محقق دیگری نسبت به جمع آوری ادعیه معصومین ( علیهم السلام) با بیان چارچوب ها اقدام نماید.
با بررسی ادعیه حضرت معنای این روایت را که : « کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلًا دَعَّاء»( الکافی (ط - دارالحدیث) ؛ ج۴ ؛ ص۳۰۱): امیرالمومنین (علیه السلام) شخص بسیار دعا کننده بود».مملوس شد و اینکه حضرت به خاطر هر پیشامد و اتفاق به دعا پناه می بردند و جایگاه خاص قرآن کریم در ادعیه علوی استشهادت حضرت در زمینه آداب دعا و بایسته های دعا ، توسل به جایگاه آیات و سوره ها، از مجموع چند آیه که حتی واژگان دعایی ندارد اقدام به انشاء دعا برای مقاصد گوناگون می نماید بخش اعظمی از ادعیه حضرت ناظر به آیات قرآن کریم می نماید که خود نیازمند پژوهش های مستقلی در این زمینه است برخی از استنادات و استشهادت حضرت به آیات تلمیح، تضمین، اقتباس است و اینکه حضرت عالم به فوائد آیات سوره ها و استشهادات بسیار زیبای حضرت به آیات گاهی خواننده را با شگفتی مواجه می نماید البته از او که وارث سرِّ نبوی و سید الاوصیاء و ابی الائمه علیهم السلام است جای شگفتی ندارد . و می توان بر اساس آنچه از حضرت نقل شده در حوائجی که از معصوم علیه اسلام دعایی نقل نشده اقدام به انشاء دعا نمود.
برخی از ادعیه حضرت به صورت مکتوب هستند و نیازمند نگارش بر روی کاغذ، پوست آهو، قبضه شمشیر، خاک و … با آدابی خاص است که برای اهل آن قابل استفاده و انشاء ادعیه متناسب با زمان فعلی خواهد بود.
بر خلاف آنچه صاحب نوشتار در ابتدای تحقیق گمان می نمود توسل فقط به معصومین ( علیهم السلام) نیست بلکه توسل به جایگاه سوره ها، آیات ، حروف مقطعه، الطاف الهی نسبت به انبیاء گذشته، آبرومندان الهی غیر از انبیاء و اوصیاء، توسل به اسماء الحسنی و اینکه متناسب با هر اسم درخواست خود را مطرح نمود؛ نیز توسل محسوب می شود.
با بررسی ادعیه حضرت می بینیم که دو نوع دعا وجود دارد: اخباری از :« حضرت از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) به کرَّات دعا نقل می نمایند به اشکالی و انواعی گفته شد، از جبرئیل (علیه السلام)، از حضرت خضر (علیه السلام) و حتی انبیاء گذشته مثل حضرت موسی (علیه السلام) نقل روایت می نمایند. انشائی که از منشآت حضرت است و بخش زیادی از ادعیه حضرت را تشکیل می دهد.
پیشنهادات
هر کدام از گونه های مطرح شده در این نوشتار می تواند موضوع تحقیق مستقل واقع شود:
ادعیه ماثور و غیر ماثور در ادعیه حضرت : موضوع شناسی، شکل روایت و …
آموزش در دعا: به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، اصحاب، اهلبیت ( علیهم السلام)، ناقل دعا
آغاز دعا: تناسب واژه های آغازین دعا با محتوای آن بررسی علل موثر بر صدور دعا ( تاریخی ، فقهی و …)
توسلات: توسل به جایگاه سوره ها، آیات ، حروف مقطعه، الطاف الهی نسبت به انبیاء گذشته، آبرومندان الهی غیر از انبیاء و اوصیاء، توسل به اسماء الحسنی و…
جایگاه داعی: مقام حضرت در دعا و اینکه با چه عنوانی با خداوند متعال به دعا و مناجات نشسته اند.
بررسی مفاهیم مرتبط با علوم غریبه در ادعیه حضرت: تسخیر، با انگشت روی خاک برای محافظت از گلّه خط کشیدن، با نخ نتابیده دعای اسان زاییدن را بستن و زود باز کردن، حروف و اشکال و طلسمات مشرح شده در ادعیه حضرت و …
گونه شناسی آیات و سوره های بکار رفته در ادعیه : نحوه استفاده در ادعیه : تلمیح، تضمین، اقتباس و …؛ آیات و سوره های استفاده شده مکی است یا مدنی و …
ضمائم
ضمیمه شماره ۱: استفتآات
یی
ضمیمه شماره ۲: دایره جنه السماء
منبع : دایره جنه الاسماء رسم شده توسط مرحو سید ابوالحسن حافظیان قدس سره( از شاگردان سید موسی زرآبادی و شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رضوان الله تعالی علیهما)
منبع نسخه افست کتاب مفتاح السعاده ص ۲۱۸ نوشته : آیت الله آقا نجفی اصفهانی قدس سره، بی تا، بی نا
منبع نسخه خطی… کتابخانه ملی
ضمیمه شماره ۳: شرف الشمس آیت الله حسن زاده آملی
منابع و مآخذ
قرآن کریم
منابع فارسی
ابن بابویه، محمد بن على، التوحید(اسرار توحید)،مترجم: اردکانی محمد، تهران ، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا، چ اول.
هزینه سرمایه گذاری
جدول (۲-۲) : هزینه کنترل کنندههای مختلف [۱۲]
نوع کنترل کننده
قیمت (بر اساس دلار بر کیلوولت آمپر راکتیو)
SVC
۴۰
STATCOM
۵۰
۲-۱-۸ توان راکتیو
توان راکتیو برای بهرهبرداری مطمئن از سیستمهای قدرت ضروری است. بهدلیل ملاحظات اقتصادی و محیطی، سیستمهای قدرت در نزدیکی حدود پایداری خود مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. پایداری ولتاژ به توانایی یک سیستم قدرت در حفظ ولتاژهای قابل قبول در تمامی شینها تحت شرایط عادی و پس از وقوع حادثه اطلاق میشود. پایداری ولتاژ و پشتیبانی توان راکتیو ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و پشتیبانی مناسب توان راکتیو برای دستیابی به پروفیل و حاشیه پایداری ولتاژ مناسب سیستم قدرت، لازم و ضروری است. در حال حاضر، تمایل به بارگذاری بیشتر خطوط انتقال، امکان وقوع ناپایداری ولتاژ، و در نتیجه ضرورت مدیریت توان راکتیو را افزایش داده است [۱۳].
۲-۱-۸-۱ فرموله کردن مساله
مسئله پخش بهینه توان راکتیو یک مسئله بهینهسازی غیرخطی است که شامل یک تابع هدف تعریف شده با محدودیتهای غیرخطی میباشد. مسئله پخش بهینه توان راکتیو نیاز به حل معادلات غیرخطی، توصیف عملکرد بهینه و یا بهرهبرداری ایمن از سیستمهای قدرت دارد. بهطور کلی مسئله پخش بهینه توان راکتیو میتواند بهعنوان مسئله بهینهسازی محدود بصورت زیر بیان شود [۱۳].
بهحداقل رساندن f(x) منوط به اینکه :
g(x)=0 محدودیت برابری
h(x)>=0محدودیت نابرابری
با تبدیل محدودیتهای برابری و نابرابری به ترم پنالتی و در نتیجه اضافه شده به تابع پنالتی خواهیم داشت:
(۲-۱۱)
(۲-۱۲)
p(x) تابع پنالتی،(x)Ω ترم پنالتی، ρ فاکتور پنالتی
با بهره گرفتن از مفهوم روش پنالتی، مسئله بهینهسازی محدود به مسئله بهینهسازی نامحدود تبدیل میشود. که در آن تابع پنالتی که در بالا شرح داده شده به حداقل رسیده است.
۲-۱-۸-۲ تابع هدف
در حالت کلی، تابع تلفات توان بهطور معمول مجموعهای بهعنوان تابع هدف میباشد. تلفات توان بصورت زیر بیان میشود [۱۳]:
(۲-۱۳)
و اندازه ولتاژ در باس i و j ام
کندوکتانس بین باسهای i و j
و زاویه ولتاژ در باس i و j ام
تعداد خط انتقال
۲-۱-۸-۳ محدودیتهای سیستم
محدودیتهای سیستم برای مسئله پخش توان راکتیو اندازه ولتاژ کنترل شده، توان راکتیو تزریق شده از منابع توان راکتیو و ترانسفورماتور مورد بهرهبرداری میباشند. هدف در اینجا بهحداقل رساندن تلفات توان با بهینهسازی متغیرهای کنترل در محدوده خود است. بنابراین، بدون نقض در دیگر کمیتها (بهعنوان مثال مگاوات آمپر خطوط انتقال، اندازه ولتاژ باس بار) در وضعیت عملیاتی سیستم طبیعی رخ میدهد. اینها محدودیتهای سیستم میباشد که محدودیتهای برابری و نابرابری را به شکل زیر نشان میدهد [۱۳].
محدودیت برابری : پخش بار بصورت زیر میباشند.
(۲-۱۴)
(۲-۱۵)
که در آن :
: توان حقیقی تولید شده در باس ام