۰۵/۰P<* در مقایسه با گروه شاهد
۴-۳) تأثیر دریافت کورپیریفاس بر آزمون شنای اجباری بعد از کیندلینگ
مدت زمان بیحرکت ماندن در آزمون شنای اجباری در گروه مادههای دریافت کننده کورپیریفاس نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (۰۵/۰P<). اما در گروه نرهای دریافت کننده کورپیریفاس نسبت به گروه شاهد، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (نمودار ۴-۱۱).
بعد از دریافت فلوکسیتین در هیچ یک از موشهای نر و ماده مدت زمان بیحرکت ماندن در آزمون شنای اجباری در گروه دریافت کننده کورپیریفاس نسبت به گروه شاهد، تفاوت معنیداری مشاهده نشد (نمودار ۴-۱۲).
نمودار ۴-۱۱- مقایسه میانگین مدت زمان عدم تحرک در آزمون شنای اجباری در روز اول بین گروه های دریافت کننده کورپیریفاس و شاهد.
۰۵/۰P<* در مقایسه با گروه شاهد
نمودار ۴-۱۲- مقایسه میانگین مدت زمان عدم تحرک در آزمون شنای اجباری در روز دوم (پس از دریافت فلوکسیتین) بین گروه های دریافت کننده کورپیریفاس و شاهد.
۴-۴) تأثیر دریافت کورپیریفاس بر آزمون ترجیح مزه بعد از کیندلینگ
براساس نتایج بدست آمده از آزمون ترجیح مزه محلول ساخارین به آب در گروه دریافت کننده کورپیریفاس نسبت به گروه شاهد، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (نمودار ۴-۱۳).
نمودار ۴-۱۳- مقایسه بین گروه های دریافت کننده کورپیریفاس و گروه شاهد براساس ترجیح محلول ساخارین به آب در آزمون ترجیح مزه.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱) بحث
۵-۱-۱) تأثیر کورپیریفاس بر تشنج حاد
دریافت غلظت پائین کورپیریفاس در ابتدای دوره نوزادی تاخیر در شروع اولین علائم تشنجی ناشی از تزریق پنتیلن تترازول را در روز ۳۰ پس از تولد نسبت به گروه شاهد تغییر نداد. با اینحال در شرایط دریافت پیش تیمار فنوباربیتال و اتوسوکسیماید تاخیر در شروع اولین علائم در موشهای نر دریافت کننده کورپیریفاس بیش از موشهای گروه شاهد بود. در موشهای ماده نیز افزایش مشابهی در شرایط دریافت پیشتیمار فنوباربیتال مشاهده شد. این در حالی بود که غلظت آستانه برای شروع تشنج بین دو گروه تفاوت معنیداری نشان نداد. پس از رسیدن به بلوغ موشهای نر گروه کورپیریفاس کاهش معنیداری در زمان شروع اولین علائم تشنج پس از دریافت پنتیلنتترازول نشان دادند. در موشهای ماده این کاهش فقط در شرایط دریافت پیشتیمار اسکاپولامین دیده شد. همچنین تنها در موشهای نر دریافت کننده کورپیریفاس، غلظت آستانه برای بروز تشنج کلونیک در شرایط دریافت پیشتیمار فنوباربیتال کاهش معنیداری نشان داد. شروع علائم تشنج نشاندهنده شیفت نسبی تعادل تحریک-مهار به سمت تحریک در شبکه های عصبی و بروز تشنج کلونیک محصول غلبه کامل تحریک بر مهار و بروز فعالیت کنترل نشده است. در یک مغز طبیعی الگوی تنظیم تحریک و مهار بنحوی است که شبکه عصبی حتی در شرایط افزایش تحریک، با افزایش متناسب در میزان مهار حاشیه امنیت کافی برای جلوگیری از بروز الگوی فعالیت صرعی و بروز تشنج ایجاد می کند (Ziburkus et al., 2013).
رهایش متناسب گابا به همراه حضور و فعالیت طبیعی گیرندههای گابا برای حفظ این تعادل لازم است. در شرایط افزایش بسیار شدید تحریک یا تضعیف پتانسیلهای پسسیناپسی مهاری، ناشی از کاهش تولید و رهایش گابا یا کاهش حساسیت و پاسخ رسپتورهای گابا، غلبه تحریک بر مهار رخ داده و شرایط را برای بروز الگوی فعالیت کنترل نشده صرعی مستعد می کند (Fritschy, 2008; Qu et al., 2010). گزارشات متعدد تغییرات دراز مدت در عملکرد سیستمهای نوروترنسمیتری مختلف را پس از در دریافت کورپیریفاس در دوره نوزادی نشان دادهاند (Aldridge et al., 2005). اثرات سمی کورپیریفاس بر نورونهای نابالغ و بالغ نشان داده شده است (Monnet-Tschudi et al., 2000). آسیب نورونهای گاباارژیک در نتیجه دریافت کورپیریفاس احتمالاً تغییرات تطابقی درازمدت و وابسته به جنس در این سیستم نورترنسمیتری را به دنبال داشته است. با توجه به الگوی مشاهده شده در شروع تشنج غیرکلونیک و غلظت پنتیلنتترازول لازم برای القاء تشنج کلونیک بنظر میرسد این تغییرات بصورت کاهش کلی رسپتورهای گابا ولی با افزایش حساسیت آنها به فنوباربیتال بروز کرده است. چنین الگوی تغییری می تواند افزایش تاخیر در بروز اولین علائم تشنجی و نیز کاهش حداکثر توان مهاری سیستم گاباارژیک در طی القاء تشنج کلونیک در حضور پیشتیمار فنوباربیتال را توجیه کند هرچند تائید چنین مکانیسمی به مطالعه بیشتر نیازمند است.
افزایش حساسیت به اتوسوکسیماید در شرایط شروع تشنج غیرکلونیک در موشهای نر ۳۰ روزه که در دوره نوزادی کورپیریفاس دریافت کردند نشان میدهد بیان یا حساسیت کانالهای کلسیمی Type-T بطور گذرا تحت تاثیر این ترکیب قرار میگیرد. تائید این تاثیر و نیز اهمیت پاتولوژیک آن البته به مطالعه بیشتر نیاز دارد.
مغز مستعد صرع در دوره های مختلف سنی از جمله در دوره نوجوانی و بلوغ تغییرات دینامیک پیوسته نشان میدهد که در میزان تحریکپذیری مغز و نیز نوع و میزان حملات تشنجی تعیین کننده است (Nardou et al., 2013; Noam et al., 2013). با توجه به تفاوتهای مشاهده در شرایط القاء صرع در موشهای نابالغ و بالغ تیمار شده با کورپیریفاس بنظر میرسد تغییرات منتج به این اثرات نیز وابسته به سن بوده و در دوره های سنی مختلف شرایط عملکردی متفاوتی را باعث میشوند. مقاومت به داروهای ضد صرع از مهمترین چالشهای پزشکی در مقابله با این بیماری محسوب می شود و عوامل محیطی با اث
رات نوروتوکسیک در بروز مقاومت دارویی در صرع دخیل دانسته شده اند (Cardenas-Rodriguez et al., 2013). کاهش توان فنوباربیتال برای جلوگیری از بروز تشنج کلونیک در موشهای نر تیمار شده با کورپیریفاس پیشنهاد می کند مجاورت با این ترکیب در طی دوره بحرانی تکوین مغز ممکن است بطور وابسته به جنس باعث کاهش حساسیت به داروهای ضدصرعی شود که از طریق تقویت سیستم گاباارژیک عمل می کنند.
۵-۱-۲) تأثیر کورپیریفاس بر کیندلینگ
نتایج این تحقیق نشان داد تزریق غلظت ۱ میلیگرم بر کیلوگرم کورپیریفاس در روزهای۴-۱ پس از تولد به نوزادان موش صحرایی، القاء کیندلینگ در ابتدای دوره بلوغ در موشهای نر را بطور معنیداری تحت تاثیر قرار نمیدهد در حالیکه در موشهای ماده در روزهای ۴ و ۶ از دوره کیندلینگ میانگین شدت تشنجات در مقایسه با گروه شاهد (DMSO) کاهش معنیداری نشان داد. اثرات متعدد سیستمیک و رفتاری ناشی از مجاورت با کورپیریفاس در دوره تکوین به تغییرات دراز مدت و گسترده در سیستمهای نوروترنسمیتری مختلف بویژه سیستم کولینرژیک و سروتونرژیک نسبت داده شده است (Aldridge et al., 2005). در این تحقیق هر دو گروه موشهای دریافت کننده کورپیریفاس و DMSO با تزریق مکرر پنتیلینتترازول کیندل شدند، در توصیف تاثیرات رفتاری مشاهد شده باید تداخل اثر فرایند کیندلینگ در دوره بلوغ با اثرات کورپیریفاس با فرایندهای مرتبط با تکوین در نظر گرفته شود. پنتیلنتترازول بعنوان یک آنتاگونیست گیرنده گابا عمل مکرده و با مهار گیرندههای گابا باعث کاهش کارایی سیستم مهاری و غلبه تحریک و نهایتاً بروز تشنج می شود. تشنج خود فعالیت شدید و کنترل نشده نورونهای گلوتاماترژیک (بویژه در هیپوکامپ) را به دنبال دارد و با تکرار تشنج مسیرهای گلوتاماترژیک به تدریج تسهیل شده و این زمینه ساز کیندلینگ است. افزایش فعالیت سیستم گلوتاماترژیک به دنبال کیندلینگ با پنتیلنتترازول می تواند نقش مهمی در مرگ نورونی داشته باشد (Lacoste et al., 1988, Rauca et al., 1999). نتایج این تحقیق نشان میدهد برایند تاثیر کورپیریفاس بر سیستمهای نوروترنسمیتری فرایند صرعی شدن مدارهای دخیل در کیندلینگ شیمیایی را بطور محسوسی تغییر نمیدهد درحالیکه در موشهای ماده این تغییرات با تضعیف فرایند کیندلینگ همراه است.
۵-۱-۳) تأثیر کورپیریفاس بر افسردگی
موشهای ماده دریافت کننده کورپیریفاس یک افزایش معنی دار در مدت زمان عدم تحرک در آزمون شنای اجباری نسبت به گروه شاهد نشان دادند اما در موشهای نر تفاوت معنی داری بین گروه دریافت کننده کورپیریفاس و گروه شاهد مشاهده نشد. این نتیجه می تواند تأثیر وابسته به جنس این ترکیب ارگانوفسفره را بر روی سیستم سروتونرژیک و افسردگی نشان دهد، که در اینجا موشهای ماده خیلی بیشتر از نرها تحت تأثیر قرار گرفتند.
براساس تحقیقات پیشین، قرارگرفتن در معرض کورپیریفاس در دوره اوج تمایز جنسی یعنی در اواخر بارداری و اوایل دوره نوزادی (McCarthy, 1994)، اثرات متفاوتی را در نرها نسبت به مادهها ایجاد می کند (Aldridge et al., 2004; Garcia et al., 2003; Meyer et al., 2004b;). کورپیریفاس باعث تغییرات قابل توجه در هر دو جنس می شود اما برخی از اثرات نوروشیمیایی (Aldridge et al., 2004) و رفتاری (Dam et al., 2000; Levin et al., 2001) در نرها بیشتر از مادهها هستند. بسیاری از اثرات مربوط به سیستم سروتونرژیک ناشی از کورپیریفاس منعکس کننده اختلال تکامل عصبی در طی تمایز جنسیتی مغز است که به بروز اثرات نامتجانس در نرها و مادهها کمک می کند (Aldridge et al., 2005).
تزریق کورپیریفاس (۱ میلیگرم بر کیلوگرم) در دوران ۴-۱ پس از تولد منجر به اختلال در رشد و تمایز نورونی، تغییر در بیان ژنهای وابسته به سروتونین و افزایش بیان رسپتورهای سروتونینی می شود. این تغییرات تخریب پایانه های نورونهای سروتونرژیک در حال رشد را به دنبال دارد که تغییرات آنی و طولانی مدت از قبیل نقص در رفتارهای وابسته به سروتونین مثل عواطف و احساسات را باعث می شود(Heninger, 1997; Roeggea et al., 2008) .
مرتضوی و همکارانش در سال ۲۰۰۵ دریافتند که حیوان کیندل شده با پنتیلن تترازول یک افزایش در مدت زمان بیحرکتی در آزمون شنای اجباری نشان میدهد.
در یک تحقیق دیگر، حیواناتی که در آنها تشنج کلونیک ایجاد شده بود، افزایش در مدت زمان بیحرکتی در آزمون شنای اجباری که نشان دهنده حالت ناامیدی، و از دست دادن ترجیح طعم در آزمون مصرف ساخارین محلول که از نشانه های معادل فقدان لذت بود نشان دادند. پیشنهاد شده که کاهش غلظت، حجم در گردش و آزادسازی سروتونین در هیپوکامپ انتقال سروتونرژیک را در معرض خطر قرار میدهد. در این آزمایش افزایش در مدت زمان بیحرکتی در آزمون شنای اجباری پیشنهاد می کند که تشنج کلونیک در واقع منجر به توسعه وضعیتی می شود که می تواند به عنوان یک ارتباط تجربی از حالت ناامیدی تفسیر شود (Mazarati et al., 2008).
آزمون شنا خود باعث تشدید افسردگی در موشها می شود، بر همین اساس مدت زمان عدم تحرک در روز دوم در هر دو گروه نر و مادهها بیشتر است. تزریق فلوکسیتین قبل از آزمون شنای اجباری در روز دوم، تا حدودی باعث بهبود رفتار افسردگی و کاهش این مدت زمان عدم تحرک شد.
در یک تحقیق که توسط مرتضوی و همکارانش انجام شد، سطح افسردگی یا ناامیدی به عنوان مدت زمان عدم تحرک طولانیتر در روز دوم در آزمون شنای اجباری در موشهای کیندل شده با پنتیلن تترازول بیشتر بود (Mortazavi et al., 2005).
در آزمون ترجیح طعم، براساس میانگین مقدار مصرف محلول ساخارین به
کل آب مصرفی هیچ تفاوت معنی داری بین گروه دریافت کننده کورپیریفاس و گروه شاهد در هر دو جنس نر و ماده دیده نشد.
در مدلهای حیوانی علائم فقدان لذت تنها در تعداد کمی از مطالعات گزارش شده است. از دست دادن ترجیح مزه در موشهای کیندل شده توسط Mazarati در سال ۲۰۰۷ گزارش شد، که این حالت در موشهایی که در آنها تشنج کلونیک ایجاد شده بود، یک نشانهی رفتاری دیگر از افسردگی در موشها، در طی حالت صرعی مزمن است.
براساس نتایج بدست آمده تغییر در ترجیح مزه شیرین بین گروه کورپیریفاس و شاهد معنیدار نیست ظاهراً تیمار کورپیریفاس کاهش لذت از مزه شیرین که در پی کیندلینگ بروز می کند را بطور قابل توجهی تغییر نمیدهد.
تحقیقات متعددی نشان دادهاند که قرارگرفتن در معرض کورپیریفای باعث اختلال در سیستمهای کولینرژیک و سروتونرژیک می شود و با توجه به ارتباط بسیار نزدیک این سیستمها با عملکردهای شناختی و احساسی، محققان این تغییرات را در اختلالات رفتاری ناشی از مجاورت طولانی با این ترکیب دخیل میدانند (Aldridge et al., 2004; Slotkin, 2004;).
کورپیریفاس و فرایند کیندلینگ، هر دو باعث اختلال در سیسستم سروتونرژیک میشوند. در نتیجه ممکن است در موشهایی که هم در دوران نوزادی در معرض این ترکیب قرار گرفته بودند و هم در دوران بزرگسالی فرایند کیندلینگ در آنها انجام شده بود، اثر این دو فرایند جمع شده و نشانه های افسردگی در آنها نسبت به گروه کنترل بیشتر باشد که این نتیجه در گروه مادههای دریافت کننده کورپیریفاس براساس مدت زمان عدم تحرک در آزمون شنای اجباری به صورت معنیداری مشاهده شد. نشان داده شده است دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره نوزادی اثرات متمایزی بر اجزاء ساختاری سیستم سروتونرژیک موشهای نر و ماده اعمال می کند. این تیمار باعث افزایش رسپتورهای ۵HT1A و ۵HT2 در قشر مغز موشهای نر می-شود و در مقابل میزان ناقل پیشسیناپسی سروتونین را در قشر مغز موشهای ماده کاهش میدهد (Aldridge et al., 2004). این اثرات در تخریب پایانه های سروتونرژیک و نقص در انتقال سیناپسی سروتونین و الگوی وابسته به جنس بروز افسردگی دخیل دانسته شده اند (Aldridge et al., 2004, 2005a; Slotkin et al., 2006).
براساس تحقیقات گذشته، کیندلینگ ناشی از پنتیلن تترازول باعث تغییرات انتخابی در رفتار عاطفی موش می شود. به طور همزمان پنتیلن تترازول باعث مهار متابولیسم سروتونین (نسبت ۵-HIAA/5-HT) در استریاتوم، هیپوکامپ و قشر پره فرونتال می شود. این فرضیه مطرح شده است که مهار ناشی از کیندلینگ با پنتیلن تترازول سیستم سروتونرژیک ممکن است منجر به افزایش جبرانی گیرندههای ۵-HT1A در dentate gyrus هیپوکامپ و در نتیجه باعث تغییرات شبه اضطرابی در رفتار موش شود. کاهش فعالیت سیستم سروتونرژیک هیپوکامپ و قشر پره فرونتال می تواند بطور مستقیم با تغییرات عاطفی بعد از کیندلینگ با پنتیلن تترازول از جمله افسردگی مرتبط باشد (Szyndler et al., 2002). علیرغم تائید تاثیر کیندلینگ در بروز افسردگی، تاکنون گزارشی در خصوص وابستگی به جنسیت در این خصوص گزارش نشده است. بر این اساس تاثیر افتراقی کورپیریفاس بر گیرندهها و ناقلین سروتونین می تواند در تفاوت جنسی مشاهده شده طی روند کیندلینک و نیز تاثیر وابسته به جنس مشاهده شده در آزمون شنای اجباری موشهای کیندل شده دخیل باشد.
۵-۲) نتیجه گیری
یافتههای این تحقیق نشان داد دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره نوزادی تاخیر در شروع تشنج غیرکلونیک و آستانه برای شروع تشنج کلونیک را بطور وابسته به جنس و سن و نیز بروز رفتارهای مرتبط با افسردگی را بطور وابسته به جنس تحت تاثیر قرار میدهد. بنظر میرسد کورپیریفاس شکل گیری و عملکرد سیستم گاباارژیک را متاثر کرده و این تاثیر در نرهای بالغ بصورت کاهش ظرفیت نهایی سیستم گاباارژیک در مهار تحریکات بروز می کند. تشدید افسردگی ناشی از کیندلینگ در موشهای ماده دریافتکننده کورپیریفاس، از تاثیر وابسته به جنس کورپیریفاس در تعدیل ساختار و عملکرد سروتونرژیک ناشی می شود.
براین اساس مجاورت با کورپیریفاس در دوره تکوین ممکن است عملکرد سیستمهای نوروترنسمیتری دخیل در کنترل تحریکپذیری و نیز عوارض ثانویه ناشی از بروز تشنجات صرعی را بطور وابسته به جنس تغییر دهد.
۵-۳) پیشنهادات برای مطالعات آینده
مقایسه میزان بیان آنزیم گلوتامیک اسید دکربوکسیلاز و رسپتورهای گابا در ساختارهای دخیل در فعالیت صرعی در گروه دریافت کننده کورپیریفاس و شاهد.
مطالعه تغییرات احتمالی در جریانهای مهاری پس سیناپسی در شرایط ثبت الکتروفیزیولوژیک از نورونهای هدف سیستم گاباارژیک در برش مغزی موشهای بالغی که در دوره نوزادی کورپیریفاس دریافت کرده اند.
بررسی تغییرات ساختاری و عملکردی ناشی از برهمکنش دریافت کورپیریفاس و فرایند کیندلینگ در سیستم سروتونرژیک.
فهرست منابع و ماخذ
Adamec, R., Blundell, J., Burton, P. (2004). Anxiolytic effects of kindling role of anatomical location of the kindling electrode in response to kindling of the right basolateral amygdala. Brain Res. ۱۰۲۴(۱-۲), ۴۴–۵۸٫
Adell, A., Casanovas, J.M., Artigas, F. (1997). Comparative study in the rat of the actions of different types of stress on the release of 5-HT in raphe nuclei and forebrain areas. Neuropharmacol. ۳۶(۴-۵), ۷۳۵–۷۴۱٫
Ahmed, M.M., Arif, M., Chikuma, T., Kato, T. (2005). Pentylenetetrazol-induced seizures affect the levels of prolyl oligopeptidase, thimet oligopeptidase and glial proteins in rat brain regions, and attenuation by MK-801 pretreatment. . ۴۷(۴), ۲۴۸-۵۹٫
Amiri, M., Bahrami, F., Janahmadi, M. (2012). Modified thalamocortical model: a step towards more understanding of the functional contribution of astrocytes to epilepsy. J. Comput. Neurosci. ۳۳(۲), ۲۸۵-۲۹۹٫
Arican, N., Kaya, M., Kalayci, R., Uzun, H., Ahishali, B., Bilgic, B., Elmas, I., Kucuk, M., Gurses, C., Uzun, M. (2006). Effects of lipopolysaccharide on blood–brain barrier permeability during pentylenetetrazole-induced epileptic seizures in rats. Life Sci. ۷۹(۱), ۱-۷٫
Aldridge, J.E., Seidler, F.J., Slotkin, T.A. (2004). Developmental exposure to chlorpyrifos elicits sex-selective alterations of serotonergic synaptic function in adulthood: critical periods and regional selectivity for effects on the serotonin transporter, receptor subtypes, and cell signaling. Environ. Health Perspect ۱۱۲(۲), ۱۴۸–۱۵۵٫
Aldridge, J.E., Levin, E.D., Seidler, F.J., Slotkin, T.A. (2005). Developmental exposure of rats to chlorpyrifos leads to behavioral alterations in adulthood, involving serotonergic mechanisms and resembling animal models of depression. Environ. Health Perspect. ۱۱۳(۵), ۵۲۷– ۵۳۱٫
Aldridge, J.E., Meyer, A., Seidler, F.J., Slotkin, T.A. (2005). Alterations in central nervous system serotonergic and dopaminergic synaptic activity in adulthood after prenatal or neonatal chlorpyrifos exposure. ۱۱۳(۸), ۱۰۲۷-۳۱٫
Albano, C., Cupello, A., Mainardi, P., Scarrone, S., Favale, E. (2006). Successful treatment of epilepsy with serotonin reuptake inhibitors: proposed mechanism. Neurochem. Res. ۳۱(۴), ۵۰۹–۵۱۴٫
Andersen, H.R., Vinggaard, A.M., Rasmussen, T.H., Gjermandsen, I.M., Bonefeld-Jorgensen, E.C. (2002). Effects of currently used pesticides in assays for estrogenicity, androgenicity, and aromatase activity in vitro. Toxicol. Appl. Pharmacol. ۱۷۹(۱), ۱–۱۲٫
نگاهی به پژوهشهای انجامشده درباره : اثرات مجاورت با کورپیریفاس در طی دوره نوزادی بر ...