ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع بررسی رابطه بین بهنگام بودن اعلام سود و بازده ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

بازده به مفهوم نسبت کل عایدی یا ضرر حاصل از سرمایه گذاری در یک دوره معین به مبلغ سرمایه گذاری که برای کسب این عایدی در همان دوره بکار گرفته شده است، می باشد.
پایان نامه
اگر اطلاعات مربوط به سود، به موقع باشد بازده مورد انتظار سرمایه گذاران نیز واقعی خواهد بود. از طرف دیگر هرچه اطلاعات در فواصل زمانی کوتاه تری گزارش شوند به دلیل بالا بودن سطح اطلاعات در دسترس سرمایه گذاران ریسک اطلاعاتی شرکت پایین خواهد بود.
رابطه سود و بازده بیشتر مورد مورد توجه محققان قرار گرفته و موشکافانه بررسی می شود. سر آغاز این تحقیقات به کار معروف بال و بروان (۱۹۸۶) بر می گردد که نشان دادند، بازده سهام جاری، اطلاعات سود حسابداری را منعکس می کند و تحقیقات مختلف محتوای اطلاعاتی پیش بینی سود و مفید بودن آن را برای سرمایه گذاران اثبات نموده اند. براین اساس، تحقیقات حسابداری شامل کولینس و هم پژوهان (۱۹۹۴) و لیو توماس (۲۰۰۰) سودمندی سود تحقق یافته جاری و نیز سود مورد انتظار آینده را بررسی کردند. سود آینده برای ارزیابی سهام حائز اهمیت است، زیرا قدرت توضیحی بازده سهام آن نسبت به سود جاری بیشتر است؛ کولین و هم پژوهان برای رابطه ضیف بودن بین سود و بازده یک دوره زمانی دو دلیل ذکر کردند :اول، سود به موقع نیست و دوم، ناهنجاری هایی در سود وجود دارد. فقدان سود به موقع سبب می شود که تنها بخشی از رشد سود یا تغییر سود برای بازار غیر منتظره باشد و سرمایه گذاران علاوه بر سود جاری به منابع دیگر اطلاعات توجه کنند تا بتواند انتظارشان را از سود تعدیل کنند.تحقیقات ایتون، هاریس و اوسون (۱۹۹۲) نشان دهنده همبستگی مثبت بین سود خالص و بازده سهام بوده، همچنین بر اساس تحقیقات وارفیلد و دایلید نتایج مشابهی بدست آمد.
پرفسور"یوجی ایجری"،” کوهلر"، “لیتلتون” و “ماتز” در زمره مهمترین و پرشورترین مدافعان سود حسابداری قرار می‌گیرند و سود حسابداری را مبنایی جهت تصمیم گیری استفاده کنندگان می دانستند. اسچرودر و همکاران (۲۰۰۸) معتقدند که بهنگام بودن اطلاعات ویژگی پشتیبانی کننده ای برای مربوط بودن است. هندریکسون و برادا ویژگی بهنگام بودن اطلاعات را مختص گروه خاصی از استفاده کنندگان نمی دانند و بر این عقیده اند که همه استفاده کنندگان اطلاعاتی به موقع را طلب می کنند. ولک و همکاران (۲۰۰۱) ، بهنگام بودن اطلاعات با دیگر جنبه های مربوط بودن اطلاعات رابطه متضادی دارد؛ به نحوی که بین این عامل کیفی و سایر ویژگی های کیفی مربوط بودن نوعی سازش وجود دارد. گزارش به موقع اطلاعات بر بازده مورد انتظار تصمیم گیرندگان و فعالان بازار نیز بسیار موثر است.(پالمن،کروس و شرودر، چمبرز و پنمن ). هرچه فاصله سود افزایش یابد از توانایی سود برای توضیح تغییرات بازده سهام کاسته می شود.(کنان ۲۰۰۱). در تحقیقات مالی ارتباط مثبت بین تغییر سود نقدی و بازده سهام پیرامون روزهای اعلان توزیع سود نقدی به خوبی مستند شده است. (آرونی و سواری، ۱۹۸۰، آسکیت و مولینز،۱۹۸۶). آباربانل وکیم[۳] (۲۰۱۰) نشان داد که در روز اعلام سود، بازده سطح بالاتری از آگاهی دهندگی دارد. چمبرز و پنمان (۱۹۸۴) نشان دادند که اعلان های زود هنگام، شامل اخبار بهتر و موجب بازده غیر عادی بزرگتر می شود. کراس و شرودر نشان دادند که بازده غیر عادی شرکت هایی که زود اعلام سود می کنند، بسیار بالاتر از بازده شرکت هایی است که دیر اعلام سود می کنند. محمودی و همکاران نشان دادند که سرمایه گذاران در زمان تغییرات اعلان سود مثبت و در زمان تغییرات اعلان سود منفی واکنش کمتر از حد نشان دادند.
وحید محمدرضاخانی نشان داد ارتباط بین به موقع بون سود و بازده غیرعادی تجمعی در زمان عرضه عمومی سهام، منفی می باشد. مهرآرا و عبدلی (۱۳۸۵) نشان می دهد، تاثیر تکانه های قیمتی منفی (اخبار بد) و مثبت (اخبارخوب ) بر نوسانات آتی قیمت به لحاظ آماری متفاوت نیست و به این مفهوم است که اخبار خوب و بد با اندازه یکسان، تاثیر مشابهی بر نوسانات شرطی بازدهی دارد.
در این تحقیق می توان پذیرفت که بین بهنگام بودن اعلام سود و بازده سرمایه گذاری رابطه معناداری وجود دارد. بدین صورت که شرکت هایی که بازده بالاتری داشتند در اعلام سودشان سریعتر عمل کردند یا تاخیر در اعلام سودشان کمتر بود و می توان گفت منفی بودن سود باعث تاخیر در اعلام سود می شود. در هر دو صنعت مورد پژوهش، در شرکتهایی که بازده بیشتری رخ داده است اعلان سود نیز به هنگام تر است و از سوی دیگر شرکتهایی که دارای سود منفی بوده اند تاخیر در اعلام سود بیشتری نسبت به شرکتهایی داشته اند که دارای سود مثبت بوده اند.
بخش چهارم: ۲-۵ تحقیقات و مطالعات انجام گرفته
۲-۵-۱ تحقیقات انجام شده در ایران
فاطمه طباطبایی در تحقیقی به بررسی” تاثیر به موقع بودن و محافظه کاری بر محتوای اطلاعاتی سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” پرداخت که نتایج نشان می دهد که شرکت هایی که در سطح بالایی از به موقع بودن سود قرار دارد از محتوای اطلاعاتی سود بالاتری برخوردارند.
کردستانی و مجدی (۱۳۸۶) به بررسی رابطه بین پنج ویژگی سود شرکت ( پایداری، قابلیت پیش بینی، مربوط بودن، به موقع بودن، و محافظه کاری بودن سود ) و هزینه سرمایه سهام عادی پرداختند و نشان دادند بین چهار ویژگی اول و هزینه سرمایه سهام عادی رابطه معنی دار وجود دارد.
وحید محمدرضاخانی در تحقیقی به بررسی تاثیر به موقع بودن سود بر باز
ده غیر عادی عرضه های عمومی سهام با توجه به ویژگی های خاص شرکت ها پرداخت که نتایج نشان می دهد که رابطه بین به موقع بون سود و بازده غیرعادی تجمعی در زمان عرضه عمومی سهام، منفی ولی از لحاظ آماری معنادار نمی باشد.
مهرآرا و عبدلی (۱۳۸۵) به بررسی نقش اخبار خوب و بد در نوسانات بازدهی سهام پرداختند. آنها رابطه میان تکانه های بازدهی یا قیمت سهام (اخبار) و نوسانات شرطی را بررسی کردند. شواهد تجربی تحقیق آنها نشان می دهد، تاثیر تکانه های قیمتی منفی (اخبار بد) و مثبت (اخبارخوب ) بر نوسانات آتی قیمت به لحاظ آماری متفاوت نیست و به این مفهوم است که اخبار خوب و بد با اندازه یکسان، تاثیر مشابهی بر نوسانات شرطی بازدهی دارد.
حمید رضا رضایی در پژوهشی به بررسی تاثیر نرخ تورم بر کیفیت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. که در یکی از فرضیات آن رابطه بین به موقع بودن سود و نرخ تورم را اندازه گیری کرد و نتایج این پژوهش نشان داد که در صنایع فلزی و سایر صنایع نرخ تورم با به موقع گزارش نمودن سود رابطه منفی و معنادار دارد.
نوروش و حسینی در تحقیقی به بررسی رابطه بین کیفیت افشا شرکتی( شامل قابلیت اتکاء و به موقع بودن ) و مدیریت سود می پردازد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین به موقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود می باشد.
وحید قیومی در پژوهشی به بررسی رابطه بین ویژگیهای کیفی سود و عملکرد شرکت ها پرداختند. که نتایج پژوهش نشان داد که در آزمون فرضیه پنجم بین به موقع بودن و بازده دارایی ها رابطه منفی و معناداری وجود دارد. و در آزمون فرضیه ششم نیز بین به موقع بودن و Q توبین رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بنابراین فرضیه سوم پژوهش مورد نیز مورد تایید قرار می گیرد یعنی بین به موقع بودن و عملکرد شرکت ها رابطه معنا داری وجود دارد.
ایزدی نیا و نظر زاده ( ۱۳۸۸ ) به ارائه معیار های مناسب اندازه گیری کیفیت سود پرداخته و رابطه آن را با بازده سهام بررسی کردند. آنها ده معیار را برای کیفیت سود در نظر گرفته و بر اساس آن سود شرکتها را از نظر کیفیت به سه دسته زیاد، متوسط و کم طبقه بندی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان می دهد که بین بازده واقعی سهام و کیفیت سود در سطوح زیاد , متوسط و کم رابطه وجود دارد.
سید سعید مهرداد آیسک ، به بررسی رابطه‌ی میزان تأخیر در اعلام سود پیش‌بینی‌شده‌ی فصلی با نوع خبر سود و دقت پیش‌بینی پرداخت. نتایج تحقیق مشخص شد که بین خبر بد و میزان تأخیر در اعلام سود پیش‎بینی‎شده‌ی فصلی، رابطه‌ای مثبت وجود دارد.
جواد کامرانی به بررسی رابطه بین ویژگی های مشترک و به موقع بودن گزارشگری مالی میان دوره ای پرداخت. نتایج تحقیق پژوهش نشان می دهد که هر چه اندازه شرکت و سودآوری آن بیشتر باشد، گزارشگری آن به موقع تر خواهد بود.
جدول ۲-۱ خلاصه پیشین تحقیقات داخلی

 

نتیجه تحقیق موضوع تحقیق نام محقق
شرکت هایی که در سطح بالایی از به موقع بودن سود قرار دارد، محتوای اطلاعاتی سود بالاتری دارند. تاثیر به موقع بودن سود و بر محتوای اطلاعاتی سود فاطمه طباطبایی
بین به موقع بودن سود و هزینه سرمایه رابطه معناداری وجود دارد. رابطه بین ویژگی های کیفی و هزینه سرمایه کردستانی و مجدی
رابطه بین به موقع بودن سود و بازده های غیرعادی تجمعی در زمان عرضه عمومی سهام، منفی می باشد. تاثیر به موقع بودن سود بر بازده غیرعادی عرضه های عمومی سهام وحید محمدرضاخانی
اخبار خوب و بد به طور یکسان بر نوسانات شرطی بازدهی تاثیر دارد. بررسی نقش اخبار خوب و بد در نوسانات بازده سهام مهرآرا وعبدلی
ربطه بین به موقع بودن سود و تورم، رابطه منفی و معناداری می باشد. تاثیر تورم بر به موقع بودن سود حمید رضا رضایی
نظر دهید »
منابع تحقیقاتی برای مقاله و پایان نامه : نقش مدیریت محلی در توسعه گردشگری روستاهای شهرستان صومعه ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در این دوره منشأ قدرت در روستا دولت است و مالکین با نفوذ خود در دولت و استفاده از ایادی خود در روستاها، از طریق مقامات دولتی اعمال نفوذ می کنند. غیر از کدخدا عوامل دیگری در ده ساکن بوده و یا رابطه بسیار مستمری با روستاییان داشتند مانند سپاهیان دانش، ترویج و سرپرست حوزه های تعاونی در روستا بارزتر می کرد و کدخدا همواره سعی در هماهنگی با این افراد که نمایندگان دولت محسوب می شدند داشت. روستاییان مانند قبل عملآ نقشی در انتخاب کدخدا نداشتند در این دوره غیر از کدخدا عوامل متعدد دولتی استقرار یافتند و در نهایت با جایگزینی دهبان به جای کدخدا امور اجرایی ده زیر نظر انجمن ده قرار گرفت. اگرچه قانون اجازه داده بود که مردم از طریق انجمن ده که ظاهرآ منتخب خود انان بود در تعیین کدخدا دخیل باشند. به هر حال به دلیل تجزیه مدیریت هر بخش وظایف تعیین شده خود را انجام می داد که اغلب متداخل یا موازی بودند، مثلآ انجمن ده، سپاه دانش یا سپاه بهداشت و کدخدا در امور عمرانی ده فعال بودند وظایفی در حد ساخت وساز موسسات رفاهی و بهداشتی داشتند که با بعضی از وظایف کدخدا و انجمن ده در این راستا تداخل می یافت. از بعد اقتصادی نیز نبود مالک و ناتوانی تعاونی موجب گردید که پای سلف خران، میدان داران و … نیز به عرصه اقتصادی ده باز شود ( طالب، ۱۳۷۶ : ۸۷ -۸۴ )
از جمله شاخص های این دوره ایجاد وزارت تعاون و امور روستاها بود که مدیریت کلان نواحی روستایی را برعهده گرفته وقانون تشکیل انجمن ده و دهبانی را در سال ۱۳۴۵ به تصویب رسانید و (( دهبان )) جایگزین (( کدخدا )) شد که امور اجرایی ده را زیر نظر انجمن ده به عهده داشت ( رضوانی، ۱۳۸۳ : ص ۲۱۸ )
- مدیریت روستا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ( ۱۳۹۰ -۱۳۵۷ )
با پیروزی انقاب اسلامی و انحلال موسساتی مانند ؛ سپاه دانش، ترویج، عدالت خانه انصاف و انجمن ده، مدتی خلاء مدیریت روستاها به وجود امد. نهادهای جهاد سازندگی برای سازندگی روستاها در خرداد ماه ۱۳۵۸ و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به منظور کمک در امر تأمین مسکن محرومان در فروردین ماه ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی ( ره ) و تشکیل هیأت های هفت نفره، در زمینه ی ارتباط دولت با روستا گردید ( مهدوی، ۱۳۷۷ : ص ۱۹۴ - ۱۸۴ ).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
قبل از تصویب قانون شوراهای اسلامی، این شوراها از طریق جهادسازندگی در روستاها شکل گرفتند در سال ۱۳۶۱ مجلس شورای اسلامی قانون تشکیلات شوراهای اسلامی را به تصویب رساندوبرگزاری انتخابات این شوراها را در روستا به جهاد سازندگی واگذار نمود. شوراهای اسلامی روستایی در این دوره با وجود سپری شدن دوره ی قانونی خود، تا سال ۱۳۶۷ و تاقبل از تشکیل شوراهای جدید به فعالیت های خود ادامه دادند. جهاد سازندگی و بنیاد مسکن به ترتیب در روستاهای تحت پوشش خود در زمینه ی تهیه و اجرای طرحهای بهسازی و هادی (( خانه همیار روستا )) و (( دفتر عمران روستا )) تشکیل شدند که این مراکز در روستاهای تشکیل شده تا قبل از دوره ی جدید شوراهای اسلامی به فعالیت خود دامه داد ( رضوانی، ۱۳۸۳ : ص ۲۲۰ -۲۱۹ )

۲-۲-۳ سطوح مدیریت محلی

نهادها به مثابه سازمان های رسمی و غیر رسمی نقش انکار ناپذیری در رفتارهای مدیریت محلی و سرزمینی از جمله کیفیت زندگی روستاها دارند. نهادها در ایجاد، خلق و شکل گیری تعلقات، منافع، علاقه مندی ها، هدف گزینی بازیگران و قرار دادن بازیگران در دستیابی به اهداف از جمله کیفیت زندگی نقش بسزایی دارند. ( ارمکی و خوش فر، ۱۳۹۱ : ص ۱۴۰ )
نهادها ویژگی های خاصی دارند، اول اینکه هدف اصلی هر نهاد، براوردن نیازهای اجتماعی خاصی است. دوم اینکه نهادها ارزش های غایی اعضای خود را متبلور می سازند. سوم اینکه نهادها به نسبت پایدارند به گونه ای که الگو های رفتاری جا افتاده در نهادها به صورت بخشی از سنت فرهنگی یک جامعه در می ایند. چهارم اینکه مبانی اجتماعی نهادها چندان گسترده اند که فعالیت های انها پهنه وسیعی از جامعه را پوشش می دهند. هر تغییری در نهاد احتمالآ دگرگونی هایی در نهادهای دیگر را به بار می اورد. پنجم اینکه اگرچه همه نهادهای یک جامعه به هم وابسته اند، ولی هر نهادی بر محور یک رشته هنجارها، ارزش ها و الگو های رفتاری مورد انتظار به شدت ساختارمند وسازمان یافته است حال چه انها در این نهادها عملآ مشارکت داشته باشند ویا نداشته باشند ( مبانی برنامه ریزی روستایی )
در همین راستا، سازمان محلی که شکل رسمی و سازمان یافته نهاد اجتماعی می باشد، سازمانی است عمومی که با اختیاراتی وسیع در قسمتی از خاک یک کشور مانند؛ استان، شهرستان، بخش، دهستان و یا شهر و روستا به منظور اداره ی امور محلی ان به وجود می اید. سازمان محلی از این جهت متمایز از حکومت به معنی اعم است که جزییات مقررات مربوط به اداره ی ان به وسیله ایالات و یا حکومت مرکزی تعیین نمی شود، بلکه خود مردم محل به موجب اختیاراتی که طبق قانون اساسی ویا قوانین مادی به انها داده شده، می توانند با تنظیم و تصویب مقررات جدید، امور محلی خود را اداره نمایند. اختیارات و قدرت های محلی از طریق مصوبات و ایین نامه هایی که شوراها و انجمن های محلی تصویب می کند، به وسیله ی مجریان اجرا می گردد ( طاهری و ابوالقاسم، ۱۳۷۸ : ص ۴۷ )

۲-۲-۴ وظایف و مسئولیت های مدیریت محلی

گسترش وتوسعه نهاد دهیاریها در سراسر کشور و انتقال بخشی از وظایف دولت به این مراکز، زمینه را برای شکل گیری جامعه مدنی و تحقق شاخص های توسعه فراهم نموده است. تأسیس نهاد عمومی و غیر دولتی دهیاریها طی سالهای اجرای برنامه برنامه سوم توسعه را می توان اقدام مهمی در تکمیل حلقه مدیریت روستایی در فرایند توسعه متوازن و پایدار و هم چنین نشانه ای از حرکت به سوی اجرای نظام جدید مدیریت روستایی مبتنی بر مشارکت های محلی دانست که می توان تحولی را در فرایند مدیریت و توسعه روستاها ایجاد کند. دهیاریها دارای کارکردهای متعددی هستند که از ان جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد ؛
- تکمیل کننده زنجیره حکومت مردم بر مردم
- ارائه دهنده ی خدمات و تسهیلات عمومی
- بستر ساز شهرهای اینده، و کنترول کننده ی روند مهاجرت از روستا
- حافظ امکانات زیر بنایی احداث شده در نواحی روستایی
-تقویت کننده روند توسعه کشاورزی
- قابلیت تصدی بسیاری وظایف بخش ( در بان استانه و اکبری، ۱۳۸۳ : ص ۱۵)
جایگاه مناسب و قانونی دهیاریها، قابلیت ها و کارکردهای متعدد و متنوع ان باعث شد. که در برنامه چهارم توسعه، برخی از وظایف جدید مدیریت روستایی مستقیمآ به عهده دهیاری قرار گیرد. به این ترتیب دهیاری به عنوان اخرین حلقه در نهاد اجرایی کشور است که قانون منبعث از قانون اساسی، تشکیل شوراهای اسلامی روستا را برای نظارت به اجرای هرچه مطلوب تر وظایف ان تعیین کرده است. از سوی دیگر با توجه به نهاد غیر دولتی و خودکفا بودن، ماهیتی مستقل از دولت یافته است که این امر موقعیت ویژه ای را برای دهیاری نسبت به سایر دستگاه های اجرایی کشور که دولتی و منصوب به دولت هستند، ایجاد می کند. زیرا از یک سو دهیاری همچون شهرداری، نهادی عمومی و غیر دولتی است که با نظارت و تصویب و تأیید شورا فعالیت می کند و از سوی دیگر موظف به انجام کارکردهایی است که در حیطه وظایف دستگاه های دولتی در سطوح بالاتر از روستا می باشد. این مسأله جایگاه و ماهیتی خاص برای دهیاری ایجاد می نماید که فراتر از مسوول اجرایی مصوبات شورا خواهد بود. به این ترتیب وظایف اصلی دهیاری و هم چنین دهیار را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد ؛
- اجرای مصوبات شورای روستایی ذی ربط
- همکاری با دستگاه های اجرایی در جهت انجام هرچه مطلوب تر وظایف ان ها
- نگهداری از تاسیسات عمومی
- انجام کلیه اموری که دستگاه های دولتی در رده های بالاتر تقسیمات کشوری همچون بخش، شهرستان و استان عهده دار ان هستند و در روستا برای ان ها مسئول یا متولی تعیین نشده است. (کوچکیان فرد، ۱۳۸۶ : ص ۱۸ - ۱۷ )
طبق ماده ۱۰ فصل دوم در اساس نامه، تشکیلات و سازمان دهیاری ها وظایف تفصیلی دهیار و دهیاری برای اداره و حفظ توسعه پایدار روستا بر اساس قانون شوراها و با رعایت قوانین و مقررات مربوطه، ۴۸ وظیفه برای دهیار تعیین شده که این وظایف را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد ؛
وظایف خاص دهیاری : وظایف خاص صرفآ باید توسط دهیاری انجام گیرد و و نهاد موازی و دستگاه های دیگری در این خصوص وظیفه ای ندارد. وظایفی مانند مدیریت پسماندهای روستایی، ایمنی و اتش نشانی، مدیریت گورستان، اجرای مصوبات شورای اسلامی روستا، وصول عوارض مصوب، صدور مجوز ساخت وساز و تفکیک اراضی از جمله این وظایف محسوب می شوند که ذاتآ توسط دهیار و دهیاری انجام می گیرد.
وظایف عام دهیاری : در این گونه وظایف، دهیاری بسترساز و تسهیل کننده وظایف سایر دستگاه های متولی توسعه و عمران در سطح روستا می باشد. وظایفی مانند ثبت احوال، حفظ، احیاء و توسعه منابع طبیعی در روستاها، صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی، توسعه گردشگری، اجرای فرامین دولتی، حفظ نظم و امنیت روستا، کمک به احداث تأسیسات اب، برق، گاز و تلفن در روستاها، پیگیری و ایجاد زمینه نظارت بر امور بهداشت عمومی روستا از قبیل کشتارگاهها، نانوایی ها و مانند ان، معرفی و بازاریابی محصولات کشاورزی، صنایع دستی روستا، فراهم سازی زمینه های اشتغال در روستا، مناسب سازی فضاهای عمومی روستا برای تردد جانبازان و معلولین جسمی -حرکتی، مساعدت با خانواده های بی سرپرست و بی بضاعت روستا، در این دسته بندی جای می گیرد. ( بدری و موسوی، ۱۳۸۸ : ص ۹۰ )
وظایف شوراهای اسلامی روستا عبارتند از ؛
- مشارکت در تهیه طرح های هادی روستایی و بهسازی بافت های فرسوده و ضوابط و مقررات ساخت و ساز
- بررسی برنامه های پیشنهادی ارگانهای اجرایی در زمینه های اجتماعی و اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، اموزشی و سایر امور رفاهی
- ارائه پیشنهاد جهت رفع کمبودها، نارسایی ها و نیازها به مقامات ذی ربط
- نظارت و پیگیری اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی اختصاص یافته به روستا
تأکید زیاد دین مبین اسلام بر مشورت و شورا تا بدان پایه است که یکی از سوره های قران مجید (( شوری )) نام دارد. با این حال در ایران پیدایش حکومت محلی ( به شکل امروزی ان ) در قالب شورا به انقلاب مشروطیت باز می گردد در سالهای پراشوب قبل از انقلاب مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی، در شهرهای مهم، به ویژه تبریز و تهران نهادهایی شکل گرفتند که انجمن خوانده می شدند. طی سالها، شمار این انجمن ها به بیش از ۱۰۰ می رسید. یک سال پس از تشکیل مجلس شورای ملی، این مجلس به رغم مخالفت با انجمن ها به دلیل دخالت انها در کلیه امور و در برخی موارد تعدی به حقوق برخی شهروندان، مجبور به پذیرش انجمنها و رسمیت بخشیدن بدان گردید و ملی الحاق یک متمم به قانون اساسی که از خود قانون مفصل تر بود، قانونی را با نام قانون انجمن های ایالتی و ولایتی به تصویب رساند ( پیران، ۱۳۸۷ : ص ۵۱۴ -۵۱۳ )
یکی از ابزارهای مهم برای دست یابی به توسعه ملی، ایفای نقش مردم و مشارکت انها در جهت تسریع و توسعه ملی است. لازمه رسیدن به مشارکت مردمی، نظام مند کردن مدیریت محلی است. راهکار ایجاد شوراهای اسلامی به عنوان یک واحد مدیریت محلی وسیله ای برای دست یابی به توسعه روستایی و در نهایت توسعه ملی است .( شفیعی، ۱۳۷۹ : ص ۳۴)
تأکید بر توسعه روستایی با راهکار فعالیت شوراهای اسلامی در دوره ی پس از انقلاب یکی از اهداف عمده با راهبرد توسعه مشارکتی بود.توجه به مسائل و مشکلات محلی از طریق شوراها و انتقال این مشکلات است. به هر حال شوراها را می توان یکی از عوامل موثر و نقش افرین در عرصه مدیریت محلی دانست که زمینه ی بهبود وضیت روستاییان وحل مشکل انان را فراهم می کند. به عبارت دیگر عملکرد موثر سیستم شوراهای اسلامی با انجام وظایف در قبال مردم، اثرات مهمی را در رسیدن به نتایج توسعه روستایی بر جای می گذارد ( احمدی ۱۳۸۶ : ص ۱۶ )
با توجه به اهمیت شورا و مشارکت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی حمایت های امام خمینی ( ره ) از مشارکت مردم و سپردن امور به انها، پشتوانه محکمی برای جهانگردان در جهت تشکیل و اموزش شوراها بود در این رابطه به بخشی از بیانات ایشان در تاریخ ۱۹/۲/۱۳۵۸ اشاره می شود. (طالب، ۱۳۷۶ : ص ۵۱ )
((شوراها همه جا باید باشند و هرجایی خودش منطقه خود را اداره کند. این هم برای ملت خوب است وهم برای دولت، دولت نمی تواند همه جا را تحت نظر بگیرد. و باید کارها را به مردم منطقه محول کند. انها هم برای خود دلسوزترند وهم از احتیاجات خود بهتر اطلاع دارند ))

۲-۲-۵ مدیریت محلی و توسعه روستایی

توسعه روستایی فرایند چند بعدی است که موضوع آن بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی اقشار فقیر وآسیب پذیر اجتماع روستایی ( ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳ : ص ۲۲ )
مشارکت شامل مهیا کردن منابع مردم محلی وحمایت از داده های درونی در داخل برنامه هایی برای ایجاد کارایی و تأثیرات موثر است در واقع اصل مشارکت در برنامه ریزی توسعه همزمان با تکامل و اصلاح نگرش به مفهوم «توسعه» جایگاه بیشتری یافته است(۱۹۹۹: ۱۲ Lowe)
به عبارت دیگر، تأکید بر اصل مشارکت در برنامه ریزی به این دلیل است که توسعه بیش از همه به انگیزش ویاد گیری نیازمند است. مشارکت در برنامه ریزی فرایندی از تحقیق و گفتمان است که از طریق ان افراد عقاید خود را به متصدیان امور اعلام می دارند تا به این وسیله درکی چند جانبه از نیازهای خود به دست دهند. متصدیان از سوی دیگر، علل و اثرات این نیازها را تجزیه تحلیل می کنند و به تصمیمی مشترک و موثر دست می یابند. برای برنامه ریزی توسعه روستایی موفقیت امیز، تحرک بخشیدن به منابع محلی و دست یابی به مشارکت اجتماع ضرورت دارد. به طور کلی سه شکل اساسی از مشارکت اجتماع قابل تشخیص است. اولین ان (( تحرک )) است که در امر مشارکت به عنوان یک تسهیل کننده مد نظر می باشد برنامه توسعه روستایی به وسیله کارگزاران دولتی بر اساس نیازهای محلی اماده می شود و سپس مردم وادار ویا ترغیب می شوند تا در مرحله اجرا، مشارکت نمایند. این رویکرد به واسطه ی فشارها و اجبارها در توانایی و اموزش در زمینه ی اتصال و تفسیر نیازهای محلی در برنامه های جامع تهیه شده. به ویژه در ان دسته از برنامه هایی که مربوط به گروه های فقیر است دچار محدودیت می شود
شکل دوم (( میانجیگری )) نامیده می شود که هم دولت و هم مردم محلی از طریق نمایندگان و یا سازمان‏هایشان در زمینه برنامه‏ ریزی و اجرا از طریق یک فرایند متقابل درگیر می شوند
شکل سوم مشارکت مفهوم (( توانمندی )) را مورد توجه قرار می دهد. در این شکل از مشارکت، اجتماعات، خود سازمان یافته هستندآن ها در زمینه اهداف طرح و برنامه ها و پروژ ه های توسعه رروستایی تحرک ونظارت بر منابع و اجرای فعالیت های توسعه ای تصمیم می گیرند. در این رویکرد تأکید بر روی گسترش یابی و پایداری ظرفیت های توسعه ای یک اجتماع در امتداد با خوداتکایی در برنامه ریزی و مدیریت توسعه می باشد. مردم در زمینه آینده خودشان و مسیر توسعه بر اساس نقطه ضعف های فعلی و توانمندی های آتی تصمیم می گیرند. در مفهوم فوق مشارکت محلی در برنامه ریزی توسعه روستایی چهار نوع مشارکت را در بر می گیرند:
- مشارکت در تصمیم سازی؛
-مشارکت در اجرا؛
- مشارکت در سهم بردن از منافع؛
- مشارکت در نظارت و ارزیابی؛
ترکیب این چهار نوع تحت هر نوع اصطاحی، چرخه ای برای برنامه ریزی و فعالیت های توسعه روستایی پایدار می باشد. کارایی مشارکت اجتماع به طور گسترده ای به روش ها وتناسب ارتباطات توسعه ای با همه ی عناصر در برگیرنده ساز و کارهای کارایی تحویل دهنده و گیرنده، بستگی دارد. به عنوان مثال هماهنگی، نظارت، سپردن قدرت تصمیم‏سازی، مسئولیت پذیری و درگیر شدن که شامل ناصر فنی وانسانی می‏شود. (یوفاف، ۱۹۸۹ : ۱۲۱)

۲-۲-۶-محدودیت های اجرایی مدیریت محلی

مدیریت محلی مانند هر سازمان دیگر یک محیط کالبدی، فن شناختی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قرار دارد. این محیط بر کارکرد ان تأثیر زیادی می گذارد. تمامی عناصری که مورد اشاره قرار گرفت با محیط خود ارتباط زیادی دارند و از انها تأثیر زیادی می پذیرند. زمینه های اقتصادی، اجتماعی اعضاء و نوع روابطی که انها با محیط اطراف خود به ویژه جامعه محلی و مدیران سازمانهای دولتی دارند، تأثیر زیادی بر عملکرد دارد. در محیطی که روابط عمومآ ماهیتی خاص گرایانه دارد، پیشبرد اهداف سازمان، زمانی با سهولت بیشتر امکان پذیر است که اعضاء بتوانند روابط نزدیک و صمیمانه ای با مدیران سازمانهای دولتی برقرار کنند. ( ایمانی جاجرمی و فیروز ابادی، ۱۳۸۶ : ص ۱۱۱- ۹۱ )
برخی از این محدودیتها عبارتند از:

نظر دهید »
پژوهش های انجام شده با موضوع مطالعه سبک زندگی سلامت محور زنان واقع در سنین ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

از آنجا که زنان بخش عمده­ای از جمعیت را تشکیل می­ دهند و همواره از آنان به عنوان محور سلامت خانواده و جامعه یاد می­ شود، توجه به سلامت آنان و رفتارهای مرتبط با آن مانند سبک زندگی، به علت تاثیرگذاری بر سلامت سایر افراد، اهمیت بسزایی دارد.
کجرویک (۱۳۷۷: ۲۱) در بررسی خود تحت عنوان «زنان در سلامت و بیماری» به این نتیجه می­رسد که اگر چه زنان بیشتر از مردان عمر می­ کنند و ظاهراً از نظر ژنتیک بر مردان برتری دارند (با توجه به بعضی از بیماری­های مغلوب در زنان که در مردان غالب است)، اما اغلب بیش از مردان دچار بیماری می­شوند.
مای[۱۳] در یک بررسی ابتدا به اهمیت موضوع سلامت برای مادر و جنین اشاره می­ کند و سپس نشان می­دهد که رفتارهای ناسالم یا سبک زندگی ناسالم مثل سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و عدم استفاده صحیح از دارو، ممکن است هم سلامت مادر و هم سلامت جنین را به خطر بیاندازد (مای، ۲۰۰۱؛ لین و دیگران[۱۴]، ۲۰۰۹ : ۶۵۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
لئون و لانگی[۱۵]، سبک­زندگی را، روش­زندگی مردم معرفی می­ کنند که تحت­تاثیر متقابل خصوصیات فردی و تعاملات اجتماعی و محیط زندگی قرار می­گیرد. (لئون و لانگی،۲۰۰۰؛ به نقل از یداالهی و دیگران، ۱۳۸۵ : ۸۲).
سلامتی مستلزم ارتقاء سبک زندگی بهداشتی است. از آنجا که سبک زندگی علاوه بر جنبه فردی، دارای جنبه و تاثیرات اجتماعی می­باشد، لذا انتخاب نوع و کیفیت زندگی هر فردی می ­تواند اثرات عمده­ای بر زندگی سایر افراد داشته باشد.
کاکرهام سبک زندگی سالم را اینگونه تعریف می­ کند : «سبک زندگی؛ الگوهای جمعی از رفتارهای سالم مبتنی بر انتخاب­های مردم و مطابق با موقعیت زندگی آنان است. فعالیت­هایی مثل استفاده از الکل، سیگار­کشیدن، بستن کمربندایمنی و … می­توانند موفقیت زندگی یک شخص را تقویت یا تضعیف سازد». وی هم­چنین لزوم تحقیق در مورد سبک زندگی سالم را یادآوری می­ کند اما معتقد است اندازه گیری و تجزیه و تحلیل نباید در سطح فردی متوقف شود، بلکه بایستی با در نظر گرفتن الگوهای جمعی رفتار مربوط به سلامتی که سبک زندگی سلامت محور را تشکیل می­دهد، گسترش یابد. سبک های زندگی مختلف باید در ارتباط با زمینه­ اجتماعی که در آن رخ می­ دهند، مورد توجه قرار گیرند (قاسمی و دیگران، ۱۳۸۷ : ۱۸۹).
در دهه گذشته سازمان جهانی بهداشت به میزان زیادی بر اهمیت سبک زندگی سالم تاکید کرده است. بحث­های اولیه در مورد سبک زندگی در درجه اول بر تغذیه، ورزش، سیگار و استفاده از الکل متمرکز بود درحالی که امروزه درک سبک زندگی و رابطه آن با سلامتی تغییر کرده است. در همین راستا یکی از اهداف تعیین شده سازمان جهانی بهداشت تا سال ۲۰۲۰ ارتقاء سبک زندگی سالم در بین افراد است که بر اساس آن تمامی کشورها باید تا سال۲۰۲۰ فعالانه راهبردهایی را که در بهبود زندگی فردی و اجتماعی مؤثر هستند در دستور کار خود قرار دهند و عواملی که به سلامتی افراد آسیب می­رسانند مثل فعالیت­های فیزیکی نامناسب، تغذیه غلط، روابط فردی معیوب، استفاده از مواد مخدر و رابطه جنسی غیر ایمن را کاهش دهند. دارا بودن سبک زندگی خاص دلالت بر انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه یک سری از رفتارها دارد (یداللهی، ۱۳۸۵ : ۸۲-۸۱).
زنان به طور کلی حوادث و انتقال­های عمده­ای همچون ازدواج، بارداری، مادر شدن و … را در زندگی خود تجربه می­ کنند لذا هر مرحله از این انتقال­ها و تجارب، مستلزم سبک زندگی خاصی است که نه تنها با مسئله سلامت زن که با کیفیت سلامت و سبک زندگی دیگر اعضای خانواده و در مرتبه­ی بالاتر، سایر افراد جامعه در ارتباط است. مثلاً میزان بهره­مندی یک زن تازه ازدواج کرده از سلامت جسمی، روحی- روانی و اجتماعی بر ادامه زندگی زناشویی وی بسیار مؤثر است یا سبک زندگی مادران در دوران بارداری و بعد از آن با میزان سلامت کودک در ارتباط است، هم­چنین با توجه به نقش همراهی زنان در دوران کهنسالی با شریک زندگی خود، سلامت و نوع سبک زندگی آنان از اهمیت روزافزونی برخوردار است. در نتیجه متناسب با احساس مسئولیت پذیری بیشتر زنان در قبال سایر اعضا و با توجه به نقش تعیین­کنندگی آنان در خانواده و جامعه، از زنان انتظار بیشتری می­رود که توجه عمده­ای به سلامت خود و سایر اعضاء نشان دهند. بنابراین این برای زنان بسیار مهم است که سبک زندگی سالمی داشته باشند و پیگیری بیشتری جهت ارتقاءسلامت خود و سایر اعضاء نشان دهند.
از جمعیت ۷۵۱۴۹۶۶۹ نفری کشور در سال ۱۳۹۰، ۲۲۳۹۰۹۴۳ آن را زنان در سنین باروری تشکیل می­ دهند. با این وجود، تحقیقات بسیار اندکی به مطالعه سبک زندگی سلامت محور زنان در این سنین پرداخته­اند.
با توجه به مباحث ذکر شده، درک بهتر از رفتارهای سلامتی زنان در سن باروری و تعیین کننده های جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی آن این امکان را به وجود می ­آورد که سلامت این گروه اجتماعی در جنبه­ های متفاوتی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش یابد.
در این پژوهش تلاش شده است با توجه به تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت و رفتارهای ارتقاءدهنده آن مانند سبک زندگی سلامت محور، به موضوع پرداخته شود. لذا پژوهش حاضر به دنبال بررسی ابعاد سبک زندگی سلامت محور زنان است، این که سبک زندگی سلامت محور زنان در شهر شیراز به عنوان نمونه، چگونه است و تعیین کننده­ های جمعیتی و اجتماعی – اقتصادی آن کدامند؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت
با توجه به نقش کلیدی و عمده سلامت افراد در عملکرد و ایفای نقش فردی و اجتماعی آن­ها، سلامت و ابعاد مختلف آن اهمیت روزافزونی پیدا کرده است. نگاه ویژه اندیشمندان از جمله جمعیت شناسان و ایجاد زیر شاخه­هایی مانند جمعیت­شناسی سلامت، از پیامدهای چنین اهمیتی است.
همچنین از آنجا که سلامت و ارتقای آن به کانون مطالعات بسیاری از متفکران و متخصصان تبدیل شده است و در بعد عمومی، امروزه بیشتر افراد، سعی در انجام رفتارهای پیشگیرانه قبل از ابتلا به بیماری و ارتقای سلامت خود دارند، لذا پرداختن به رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت از اهم فعالیت­های روزمره هر فردی است (پل و توماس، ۲۰۰۲ : ۷).
رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت به عنوان عامل زمینه­ای در عدم ابتلا به بسیاری از بیماری­ها شناخته شده است و ارتقاءسلامت و پیشگیری از بیماری­ها مستقیماً با این رفتارها در ارتباط می­باشد (اندریو[۱۶]، ۲۰۰۱؛ به نقل از حبیبی سولا و دیگران، ۱۳۸۶ : ۳۳۳). آمار ارائه شده در مورد دلایل اصلی مرگ و میر، بیانگر آن است که ۵۳ درصد از علل مرگ و میرها به سبک زندگی و رفتارهای غیر بهداشتی مربوط می باشد (استنهوپ و دیگران[۱۷]، ۲۰۰۰ : ۵۷۵). اهمیت سبک زندگی بیشتر از آن جهت است که برکیفیت زندگی و پیشگیری از بیماری­ها مؤثر می­باشد. برای حفظ و ارتقای سلامتی، تصحیح و بهبود سبک زندگی ضروری است.
با توجه به تحولات عمده اجتماعی در کشور و تعریف و بازبینی مجدد نقش و جایگاه زنان در خانواده و جامعه و همچنین تغییر در وضعیت جمعیت کشور بخصوص تحولات ساختار سنی، احتمال مرگ و میر کمتر زنان، زنانه شدن هرم سنی در سنین کهنسالی و احتمال بیشتر ابتلای آنان به بیماریهای مزمن آشنایی با سبک زندگی سلامت محور زنان و تأثیر عوامل جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی و سلامتی موثر بر آن ضرورت می­یابد.
این آشنایی هم برای زنان و آگاهی از وضعیت خودشان مفید است و هم شناخت آن برای سایر گروه های اجتماعی و هم آماده ­سازی برای یک نقش محوری مثبت در جامعه و برنامه­ ریزی در مورد آنان مورد استفاده قرار می­گیرد (زنجری، ۱۳۹۰ : ۱۲). همچنین، وجود خلاءها وکمبودهای تحقیقاتی پیرامون موضوع سبک زندگی سلامت محور زنان و تعیین کننده­ های اجتماعی- اقتصادی و جمعیتی آن در ایران با توجه به اینکه اکثر تحقیقات در حوزه سبک زندگی سلامت محور در ارتباط با سایر گروه ­های آسیب پذیر جامعه مانند کهنسالان صورت گرفته است و از آن جا که زنان به عنوان یکی از گروه ­های تعیین­کننده سلامت جامعه در ارتباط با موضوع مورد بحث کمتر مورد توجه قرار گرفته­اند، ضرورت تحقیق و مطالعه درباره آن را افزایش می دهد.
از طرف دیگر، با توجه به دوره های مختلف زندگی زنان، گریز از عوامل استرس زا و دوری از مواجهه با تغییرات شتابنده امکان پذیر نیست. درچنین وضعی آنها می توانند خود را برای مقابله مؤثر با موقعیت پر استرس زندگی آماده کنند، که امکان بهزیستی و تامین سلامت جسمی و روانی را از پیش فراهم نموده باشند. تقویت قوای جسمی و روانی، استحکام بخشیدن به جان مایه های درونی و شخصیتی و همچنین ارتقاء کیفیت روابط، و حمایت­های اجتماعی از طریق تعمیق ارتباط­ها و تخفیف تعارض­ها، راهبردهای اساسی هستند که تا اندازه زیادی تندرستی انسان را تامین می کنند (پیروی، ۱۳۸۹ : ۳۰۲).
۱-۴- اهداف تحقیق
هر تحقیقی دارای اهداف خاصی است که باید پژوهشگر بدان توجه کند، هدف باید صریح و روشن باشد و از تناقض­گویی پرهیز شود، و طوری طراحی شود که قابل پژوهش و عملی باشد (ساروخانی، ۱۳۸۲ : ۱۴۷) .
پژوهش با مشخص کردن اهداف، می ­تواند جهت و مسیر خود را نمایان سازد. اهداف این پژوهش به دو دسته­ی کلی و جزئی تقسیم می­ شود .
هدف کلی این پژوهش «بررسی سبک زندگی سلامت محور زنان واقع در سنین باروری (۴۹-۱۵ ساله) در شهر شیراز» می­باشد.
با توجه به هدف کلی تحقیق، اهداف جزئی شامل موارد زیر می­باشد :
- بررسی میزان برخورداری زنان از سبک زندگی سلامت محور.
- بررسی ارتباط عوامل جمعیتی (سن، بعد خانواده، وضعیت تاهل و وضعیت اشتغال) با سبک زندگی سلامت محور زنان.
- بررسی ارتباط عوامل اجتماعی- اقتصادی (تحصیلات، درآمد، هویت طبقاتی، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، میزان مطالعه در حوزه­ سلامت، حمایت اجتماعی) با سبک زندگی سلامت محور زنان.
- بررسی ارتباط عوامل سلامتی (سلامت عمومی خودگزارش شده، خودکارآمدی سلامت، سابقه­ بیماری و آگاهی زنان از رفتار سلامتی) با سبک زندگی سلامت محور.
فصل دوم
پیشینه­ی تحقیق
یکی از اولین و مهم ترین مراحل در نوشتن تحقیق، اشاره به مطالعاتی است که قبلاً در این زمینه انجام شده است. آگاهی از پیشینه انجام شده، ضمن آشکار ساختن ابعاد جدید مسئله، از تکرار بیهوده تحقیق در مورد جنبه­هایی که دیگران بررسی کرده ­اند جلوگیری خواهد کرد. همچنین سئوالات یا فرضیه های تحقیق دقیق­تر خواهند شد و امکان شراکت در تجربیات محققان قبلی فراهم می­ شود.
۲-۱- تحقیقات داخلی
مطالعات و تئوری­های مختلف، نشان داده­اند که عوامل گوناگونی بر سبک زندگی سلامت محور موثر است. که می توان آن­ها را به طور کلی به عوامل جمعیتی، اقتصادی- اجتماعی و عوامل مربوط با سلامتی تقسیم بندی کرد.
در ارتباط با عوامل جمعیت­شناختی می­توان به بررسی رفتارهای ارتقاءدهنده­ی سلامت در بین گروه های مختلف سنی اشاره کرد. در این زمینه انجی زب و همکارانش (۲۰۱۲) به این نتیجه رسیدند که زنان میانسال ایرانی وضعیت مطلوبی در ابعاد سلامت ذهنی مانند مدیریت استرس، روابط بین فردی و رشدروحی دارند در حالی که رفتارهای آنان در ابعاد سلامت فیزیکی مانند مسئولیت سلامتی، فعالیت فیزیکی و تاحدودی تغذیه، بسیار نامطلوب است. بنابراین برای داشتن سالمندی مطلوب، آن­ها باید به بهبود سبک زندگی­شان، در سنین میانسالی اولیه بپردازند. پژوهش میرغفوروند و همکارانش (۲۰۱۲) در مطالعه­ ترکیبی از تجربه­ زنان سنین باروری در ارتباط با رفتارهای ارتقاءدهنده­ی سلامت نشان داد بالاترین نمره­ی پاسخگویان مربوط به روابط بین­فردی و پایین­ترین امتیاز از آن فعالیت فیزیکی بود. آن­ها ۷ نوع رفتار ارتقاءدهنده­ی سلامت (برقراری الگوی مناسب تغذیه، متعادل سازی الگوی استراحت/ فعالیت، معنویت­گرایی، مدیریت استرس، حساسیت و مسئولیت­ پذیری فردی، برقراری الگوی تعاملات اجتماعی، پرداختن به تفریحات سالم مورد علاقه) را در بین زنان سنین باروری تشخیص دادند. زنجری (۱۳۹۰) در پژوهش خود اشاره می­ کند سبک زندگی سلامت­محور سالمندان شهر شیراز در سطح متوسطی می­باشد. یافته­های وی نشان داد پایین­ترین نمره­ی میانگین سالمندان مربوط به بعدهای فعالیت فیزیکی و مسئولیت­سلامتی است، درحالی که تغذیه­ی سالمندان شهر شیراز، وضعیت مطلوبی داشته است. هر چند وی یادآوری می­ کند علت این امر، افزایش بیماری­هایی مانند چربی­خون در سنین بالا و عدم رعایت اصول تغذیه­ی سالم در طول زندگی افراد می­باشد. مطلق و همکارانشان (۱۳۸۹) با بررسی رفتارهای ارتقاءدهنده­ی سلامت دانشجویان سنین (۱۹ تا ۲۳ سال) نشان دادند که دانشجویان مورد بررسی از نظر رشد روحی، روابط بین فردی، مدیریت استرس و تغذیه در سطح مطلوب و از نظر فعالیت فیزیکی و مسئولیت پذیری سلامتی در سطح نامطلوبی قرار داشتند.
وضعیت تاهل، یکی از عوامل جمعیت­شناختی است که در مطالعات مختلف، تاثیرات متفاوتی بر رفتارهای سلامتی داشته است. طاهرپذیر و همکارانش (۱۳۹۱) در مطالعه­ خود به این نتیجه رسیدند که افراد متاهل موانع بیشتری بر سر راه به کارگیری رفتارهای ارتقاءسلامت داشتند. گاه عدم پذیرش و همراهی همسر و حتی فرزندان در تغییرات صحیح شیوه­ زندگی می ­تواند مانعی بر سر راه انجام رفتارهای ارتقاء سلامت باشد. نجیمی و عظیمی (۱۳۹۱) به این نتیجه رسیدند که وضعیت تاهل تاثیری بر سبک زندگی سالم سالمندان ندارد. آنان معتقدند حضور عواملی همچون سطح تحصیلات و خصوصیات اقتصادی و اجتماعی سبب می­ شود وضعیت تاهل سالمندان فاقد نقش تعیین­کننده در سبک زندگی سالم آنان باشد. یافته­های دانش (۱۳۸۹) در این ارتباط نشان داد که سطح کلی سلامت جسمی- روانی و شادکامی در بین دانشجویان متاهل بیش از دانشجویان مجرد است. در مطالعه­ وی نشانه­ های بدنی، علایم اضطراب و اختلال در خواب، میزان افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی در دانشجویان متاهل کمتر از دانشجویان مجرد بوده است. عزیزی و عینی (۱۳۸۶) خطر بیماری­های غیر واگیردار را برای زنان متاهل بیش از زنان مجرد می­دانند. با توجه به اینکه زنان متاهل مسئولیت بسیاری در انجام امور منزل دارند، معمولا با فعالیت بدنی محدود، تغذیه­ی ناسالم و عدم توجه به سلامت فردی مواجهند که معمولاً ریشه در سبک زندگی ناسالم آنان دارد.
وضعیت اشتغال نیز می ­تواند به عنوان متغیر جمعیتی، تاثیرات مختلفی بر سلامت و رفتارهای سالم افراد داشته باشد. طاهرپذیر و همکارانش (۱۳۹۱) با مطالعه­ بیماران مبتلا به بیماری قلبی- عروقی به این نتیجه رسیدند بیمارانی که در طبقه­ی شغلی کارمند مشغول به کار بودند درک بالاتری از منافع به کارگیری رفتارهای ارتقاءسلامتی داشتند. طبق نتایج به دست آمده از مطالعه کرمان ساروی و همکاران (۱۳۹۰)، زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار، بجز در عملکرد جسمانی، کلیه­ مقیاس­های کیفیت زندگی مربوط به سلامت را در سطحی بالاتر و بهتر گزارش کرده ­اند. به طوری که این تفاوت­ها در مقیاس­های سلامت روانی و نشاط معنی­دار بود. صادقی و همکاران (۱۳۹۰) با مقایسه­ شیوه­ زندگی سالم زنان خانه­دار و شاغل دریافتند که زنان شاغل نسبت به افراد خانه­دار وضعیت تغذیه­ی نامطلوب اما فعالیت فیزیکی مطلوب­تری داشتند. همچنین فراوانی بیماری­های چربی­خون، چاقی و دیابت در زنان خانه­دار کمتر و خطر نسبی به طور مختصر در زنان شاغل بالاتر بود.
نتایج پژوهش زارعی پور و همکاران (۱۳۹۱) نشان داد که با افزایش تعداد اعضای خانواده، مشکلات سلامتی افراد نیز افزایش می­یابد. در همین راستا، داوود- ادهم (۲۰۰۸) و رادفر و همکارانش (۱۳۸۴) نیز به این نتیجه رسیدند که در خانواده­های پرجمعیت میزان بروز علائم بیماری روانی بیشتر است. افزایش استرس­ها، مشکلات اقتصادی و افزایش تعامل­ها و تعارض­های بین­فردی می تواند دلیل این یافته­ ها باشد.
با توجه به تحقیقات انجام شده، تحصیلات یکی از مهم­ترین متغیرهای تاثیر گذار بر سبک زندگی سالم افراد است. مطالعه­ خیرجو و همکاران (۱۳۹۱) نشان داد با افزایش تحصیلات، بیماران مورد مطالعه (زنان مبتلا به التهاب مفاصل)، در فعالیت­های ارتقاءدهنده­ی سلامت بیشتر شرکت می­ کنند. در تحقیق آنان از بین عوامل مؤثر درنظر گرفته شده (سن، تحصیلات، مدت ابتلاء به بیماری و درآمد)، تحصیلات بیشترین تغییرات سبک زندگی سالم را پیش بینی کرد. احتمال می­رود تحصیلات بالاتر، اهمیت سلامت را بیش از پیش نزد افراد روشن می­ کند و آنان را به انجام رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت تشویق می­نماید. هم­چنین در بین افراد مبتلا به وضعیت­های مزمن، تحصیلات بیشتر، درک بیماری را افزایش می­دهد و افراد را به داشتن دانش بیماری رهنمون می­ کند. قنبری و همکاران (۱۳۹۰) نیز تحصیلات و سن زنان را قوی­ترین پیش ­بینی­کننده­ سطح سواد سلامت آنان گزارش کرده ­اند. همچنین یداالهی و همکارانش (۱۳۸۵) در بررسی سبک زندگی زنان باردار به این نتیجه رسیدند که هر اندازه سطح تحصیلات زنان افزایش می­یابد عملکرد آنان در ارتباط با رفتارهای تغذیه­ی سالم و فعالیت فیزیکی نیز مطلوب­تر می­ شود. آنان معتقدند افزایش سطح تحصیلات با افزایش آگاهی نسبت به فعالیت­های جسمی و رعایت الگوی مناسب تغذیه­ای ارتباط دارد.
قنبری و دیگران (۱۳۹۰) دریافتند وضعیت اقتصادی ضعیف با سواد سلامت ناکافی مرتبط است. میرزایی و قهفرخی (۱۳۸۸) نیز در بررسی خود، نشان دادند که افراد طبقات اجتماعی پایین­تر، نسبت به افراد طبقه­ی­اجتماعی بالاتر، سلامت خودادراک پایین­تری را گزارش کردند. رشیدخانی و همکارانش (۱۳۸۷)، با مطالعه­ الگوی­ غذایی زنان دریافتند که وضعیت بهتر اقتصادی- اجتماعی با داشتن الگوی غذایی سالم (به عنوان یک رفتار سلامتی) مرتبط است. همچنین آنان به این نتیجه رسیدند که درآمد بالای کل خانوار در ماه، رابطه­ معکوسی با الگوی غذایی ناسالم نشان می­دهد.
صالحی و همکارانش (۱۳۸۷) در یک مطالعه­ کیفی اظهار کردند که تبلیغات نقش بسیار مهمی در عادات و ترجیحات مردم دارد. رسانه­های جمعی به ویژه تلویزیون می ­تواند در اتخاذ یک شیوه­ زندگی سالم افراد، تعیین کننده باشد.
یکی از متغیرهایی که به دلیل اهمیت در ارتقای سلامت افراد، بیشتر مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است، حمایت اجتماعی می­باشد. در برخی مطالعات مربوط به رفتارهای سالم افراد، حمایت اجتماعی بیشترین تاثیرگذاری را بر نمره­ی سبک زندگی ارتقاءدهنده­ی سلامت به دست آورده است (میرغفوروند و همکاران، ۲۰۱۲؛ زنجری، ۱۳۹۰). در بررسی سبک زندگی ارتقاءدهنده­ی سلامت دانشجویان، طل و همکاران (۱۳۹۰)، از حمایت اجتماعی و روابط بین­فردی به عنوان پایدارترین شاخص­ های سلامت افراد نام می­برند. همچنین مطالعه­ طاهر پذیر و همکارانش (۱۳۹۰) نشان داد که حمایت اجتماعی ضعیف، میتواند یکی از موانع انجام رفتارهای ارتقاءسلامت محسوب شود. در ارتباط با ابعاد حمایت اجتماعی، مطالعه­ نبوی و همکاران (۱۳۸۹) نشان داد حمایت عاطفی بیشترین تاثیر را بر سلامت عمومی دارد.
در این قسمت به متغیرهایی که به عنوان زمینه ­های سلامتی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند، اشاره می­ شود. در ارتباط با متغیر خودکارآمدی، مطالعه­ تقدیسی و همکاران (۱۳۹۱) گویای این یافته بود که خودکارآمدی (اعتقاد فرد به توانایی­هایش جهت انجام موفقیت آمیز یک رفتار) مهم­ترین عامل تسهیل کننده در اتخاذ سبک زندگی سالم سالمندان به شمار می­رود. نویدیان و همکارانش (۱۳۹۱) به این نتیجه دست یافتند که خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به کنترل وزن در افراد چاق نسبت به افراد با وزن طبیعی پائین­تر بود. بنابراین آن­ها پیشنهاد می­ کنند توجه به افزایش و حمایت از خود کارآمدی فرد در برنامه ­های کاهش وزن ضروری می­باشد. نجفی و فولاد چنگ (۱۳۸۶) دریافتند که میزان خودکارآمدی با بیماری­های جسمانی رابطه معکوس دارد به طوری که احساس کارآیی شخصی و توانمند بودن در مقابله با بیماری اثر گذاشته و فرد می ­تواند بهتر با آن کنار بیاید. باورهای خودکارآمدی بر رفتارهای مربوط به سلامت جسمی تاثیر و بر عملکرد زیستی در سلامت جسمانی نقش دارد.
مطالعه­ آوازه و همکارانش (۱۳۸۹) که به بررسی آگاهی و نگرش زنان در خصوص تغذیه و ورزش (به عنوان رفتارهای سالم) پرداختند، نشان داد که زنان علی رغم برخورداری از آگاهی نسبی نسبت به عوامل خطر بیماری­های قلبی و عروقی، دارای عملکرد ضعیف می­باشند. به نظر می­رسد داشتن آگاهی نسبی یا صرف، منجر به رفتارهای بهداشتی نمی­ شود، عملیاتی­ شدن دانش و آگاهی مستلزم ارتقای سطح آگاهی از طریق برنامه­ی آموزشی مداوم بوده، تحولات بنیادی در زمینه ­های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را می طلبد. پژوهش ایمانی پور و همکارانش (۱۳۸۷) نیز گواه آن است که ممکن است افراد از آگاهی­ های لازم و دانش کافی راجع به یک رفتار سلامتی برخوردار باشند ولی این آگاهی تغییری در عملکرد آنان ایجاد نمی­کند. از طرف دیگر مطالعه­ رمضانخانی و همکارانش (۱۳۹۲) نشان داد سالمندان در سطح متوسطی از دانش و نگرش و عملکرد نسبتاً خوبی درباره شیوه­ زندگی سالم هستند.
هم چنین مطالعاتی نیز به مقایسه رفتارهای سالم افراد مبتلا به بیماری های مزمن با افراد سالم پرداخته اند. شعاع­کاظمی و مومنی­جاوید (۱۳۹۱) در این ارتباط به این نتیجه دست یافتند که زنان مبتلا به سرطان در مقایسه با زنان سالم خودکارآمدی و توانمندی پایین­تری داشتند. بدین صورت که بیماری می ­تواند بر خودکارآمدی و میزان توانمندی افراد تاثیر بگذارد. مطالعه­ خیرجو و همکارانش (۱۳۹۱) گویای این نتیجه است که در سبک زندگی سالم و مؤلفه­ های آن، بجز در مولفه­ی مدیریت استرس بین زنان سالم و زنان مبتلا به التهاب مفاصل، تفاوت معناداری وجود دارد. هکاری و همکارانش (۱۳۹۱) نیز با مقایسه­ سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر با زنان غیر مبتلا، نشان دادند که میانگین امتیاز سبک زندگی در زنان گروه غیر مبتلا نسبت به گروه مبتلا بیشتر بود. البته تفاوت آماری معنادار بین این دو گروه، بیشتر از نظر امتیاز عادات غذایی، فعالیت فیزیکی و استرس بود. در بین سایر اجزاء سبک زندگی مانند مصرف سیگار، روش های مقابله با استرس، خواب و استراحت تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد.
۲-۲- تحقیقات خارجی
در ارتباط با مطالعات خارجی انجام شده در این زمینه نیز تا حدود زیادی دسته بندی عوامل مؤثر رعایت شده است. برای اشاره به تاثیر عوامل جمعیتی، می توان از بررسی سونمزر و همکارانش[۱۸] (۲۰۱۲) نام برد که با مطالعه­ رفتارهای ارتقاءدهنده­ی سلامت زنان سنین ۶۴-۱۸سال، به این نتیجه رسیدند که رفتارهای سالم زنان ترکیه­ای، به طور کلی در سطح متوسطی است. بالاترین نمره­ی میانگین زنان این مطالعه، مربوط به بعد روابط بین فردی و پایین ترین آن مربوط به فعالیت فیزیکی بود. لین و همکارانش[۱۹] (۲۰۰۹)، نیز با بررسی رفتارهای سالم در بین زنان باردار اظهار کردند که زندگی ارتقاء دهنده سلامت زنان باردار، در سطح متوسطی است. همچنین مطالعه­ آلتی پارمک و کی یوتلا[۲۰] (۲۰۰۹)، درباره سبک زندگی سالم زنان ۴۹-۱۵ سال، نشان دادند سطح رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت آنان پایین بود. بالاترین نمره در این مطالعه، از آن خودشکوفایی زنان و پایین­ترین آن مربوط به الگوی تغذیه بود.
مطالعه­ لیم و همکاران[۲۱] (۲۰۱۰)، نشان داد وجود همسر، احتمال پیروی از رفتارهای ارتقاء سلامت را افزایش می­دهد. در مطالعه­ وستون[۲۲] (۲۰۰۸) نیز افرادی که تنها زندگی می­کردند موانع بیشتری در پیروی از رفتارهای ارتقاء سلامت داشتند. ویلسون و اوسوالد [۲۳](۲۰۰۵)، به این نتیجه رسیدند که میزان مرگ­ومیر افراد متاهل کمتر و سلامت جسمی و روانی آن­ها و هم­چنین طول عمرشان، بیشتر است. از طرف دیگر لاسک و همکاران[۲۴] (۱۹۹۵؛ به نقل از بسر و دیگران[۲۵]) گزارش دادند که تفاوت برجسته­ای بین وضعیت تاهل و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت و ابعاد آن وجود ندارد.
پژوهش بیوتل[۲۶] (۲۰۰۲ ؛ به نقل از کرمان ساروی و همکاران، ۱۳۸۹) نشان داده است زنان خانه­دار در معرض خطر بیشتری نسبت به زنان شاغل در جهت تهدید کیفیت زندگی هستند. لاروسا[۲۷] (۱۹۹۸)، در مطالعه­ خود نشان داد که زنان شاغل نسبت به زنان بیکار و یا خانه دار کمتر در معرض افزایش عوامل خطر بیماری های غیر واگیر دار قرار دارند.
در ارتباط با عوامل اجتماعی- اقتصادی در نظر گرفته در این پژوهش، می­توان به مطالعات زیر اشاره کرد. سونمزر و همکارانش (۲۰۱۲) به این نتیجه دست یافتند که زنان با تحصیلات دانشگاهی، نمره­ی بالاتری در سبک زندگی سالم دارند در مقایسه با زنانی که تحصیلاتشان ابتدایی یا پایین است. در مطالعه لیم و همکاران (۲۰۱۰) کسانی که از سطح تحصیلات پایین تری برخوردار بودند، کمتر از رفتارهای ارتقاءسلامت پیروی می­کردند. هم چنین لین و همکارانش (۲۰۰۹) با مطالعه­ سبک زندگی سالم زنان باردار، اظهار کردند که زنان با سطح تحصیلاتی بالاتر، وضعیت اقتصادی- اجتماعی بهتر و عدم تجربه­ بیماری مزمن، توانایی بیشتری برای داشتن سبک زندگی سالم دارند.
لین و همکاران (۲۰۰۳) دریافتند زنان اسپانیایی زبان مقیم آمریکا، با بعد خانوار بزرگ­تر و درآمد پایین­تر، الگوی غذایی ناسالم­تری داشتند. در ارتباط با نقش رسانه­های جمعی مطالعه­ هریسون و همکارانش[۲۸] (۲۰۰۷) نشان داد که این گونه وسایل، عنصری کلیدی در انتخاب یک شیوه­ زندگی سالم هستند.
در ارتباط با متغیر حمایت اجتماعی، تیلور و همکارانش[۲۹] (۲۰۰۴)، به این نتیجه اشاره کردند که حمایت اجتماعی نقش واسطه­ای در پیشگیری از فشار روانی و کاهش طول دوره­ بیماری دارد. مطالعه کاوندیش و همکاران[۳۰] (۲۰۰۳) نشان داد که حمایت اجتماعی در فراهم کردن امکان مقابله با مشکلات مربوط به سلامتی مؤثر می­باشد. همچنین آدامز و همکاران (۲۰۰۲) دریافتند حمایت اجتماعی، پیش ­بینی­کننده­ قوی ارتقاءسلامت افراد می­باشد.
برخی از مطالعات نیز به تأثیر عوامل سلامتی بر سبک زندگی و ارتقاءسلامت پرداخته­اند. تحقیقات اخیر بندورا[۳۱] (۲۰۰۳) نشان داده است که احساس خودکارآمدی پایین با افزایش فشار روانی، پاسخ­های ضعیف­تر به درد، انگیزش کمتر برای پیگیری برنامه ­های مربوط به تندرستی، همبسته است. برعکس احساس خودکارآمدی بالا با فشار روانی و پاسخ­های زیستی کمتر به فشار روانی، قدرت انطباق بیشتر و علاقه ­مندی زیادتر به برنامه ­های تندرستی همراه است. پاجاریس و اسچانک[۳۲] (۲۰۰۲)، می­ کنند که خودکارآمدی­ضعیف در افراد، باعث افزایش­استرس می­ شود. درمقابل باورهای خودکارآمدی قوی باعث آرامش و نزدیکی به هدف می­ شود. بنابراین می ­تواند پیش ­بینی­کننده­ قوی برای پیشرفت و سلامت افراد باشد.

نظر دهید »
مقالات و پایان نامه ها درباره :آینده نگاری ترافیک کانتینری بنادرجنوبی ایرانی در افق ۱۴۰۴- ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۷۱۲۰

 

 

 

نرخ تورم

 

۷/۱۱

 

۲/۱۲

 

۱۱

 

 

 

نرخ بیکاری

 

۵/۱۰

 

۵/۱۱

 

۷/۱۱

 

 

 

با توجه به چشم انداز بیست ساله که سعی دارد اقتصاد کشور را در عرصه های تولیدی به پیش ببرد و نیز سند توسعه استراتژیک صنعتی که با دید ادغام اقتصاد کشور در اقتصاد جهانی تدوین شده است، حمل و نقل کشور می بایست از زیرساخت های مناسب برخوردار باشد. با توجه به اینکه شاخص سرمایه گذاری در زیرساختهای حمل و نقل و اثر آن بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه در حدود ۱۶/۰درصد است (Banister et al.., 2000).
در برنامه های توسعه آتی هدف آن است که نرخ بیکاری کشور و تورم کاهش یابد. نرخ بیکاری سال ۱۳۸۰ که برابر ۸/۱۴ درصد بوده می بایست تا سال ۱۴۰۰ به ۷/۱۱درصد برسد. بنابراین چنین برنامه هایی لزوم سرمایه گذاری در بخشهای مختلف حمل و نقل که موتور توسعه اقتصادی جوامع محسوب می شوند را پیشنهاد می کند. حمل و نقل یکی از زمینه های اصلی ایجاد اشتغال در کشورهای مختلف است. بطور متوسط در آمریکا ۱۰ درصد کل شاغلین در بخش حمل و نقل فعالند . واردات و صادرات کشور نیز که از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ پیش بینی شده تا سطح دو برابر افزایش یابد بدون زیرساختهای مناسب حمل و نقل میسر نخواهد بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در ادامه به منظور دست یابی به دیدی هر چند مختصر در مورد سرمایه های مورد نیاز، هزینه های بخشی از تسهیلات کانتینری بندری که تاکید اولیه این مطالعه بوده مورد ارزیابی قرار می گیرند.
نتیجه: دورنمای اقتصاد کشور رو به بهبود است و می توان انتظار داشت که ایران در جلب و جذب سرمایه های مورد نیاز بخش زیرساختی حمل و نقل مساعی خود را بکار خواهد گرفت.
۵-۵-۱ تخمین هزینه های زیرساختی یک ترمینال کانتینری جدید
بنابر اطلاعات مندرج در سند اصلاح ساختار بنادر که توسط بانک جهانی منتشر شده و تجربه برخی بنادر منطقه برآوردی از هزینه های احداث یک بندر کانتینری مجهز بعمل می آید؛
قیمت هر جرثقیل کانتینری پست پاناماکس با دسترسی ۵۷ متر در حدود ۶ میلیون دلار
سایر تسهیلات نظیر کرینهای متحرک، استرادل کریر و ترانستینر و سایر تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری برای یک ترمینال با دو اسکله کانتینری به راحتی مبلغی بیش از ۱۰۰ میلیون دلار است (World Bank, 2001).
بنا بر سند اصلاح بنادر که توسط بانک جهانی ارائه شده و نیز اطلاعات به دست آمده از آخرین وضعیت بنادر منطقه می توان مشخصات زیر را برای ترمینال جدید کانتینری شهید رجایی تصویر کرد.
هزینه خرید و یا احداث دستگاه های اصلی
طول هر اسکله ۴۰۰ متر(هزینه احداث هر متر اسکله ۱۵۶هزار دلار[۵۶])
هزینه خرید هر دستگاه گنتری کرین ۶ میلیون دلار
هزینه خرید هر دستگاه ترانستینر با ظرفیت کانتینرچینی ۵ جعبه روی یکدیگر برابر ۱۶۰ هزار[۵۷] دلار
سایر هزینه های جانبی نظیر سیستم های آب، برق، اطلاعات، …
کفی و کشنده هر دستگاه ۱۳۵هزار دلار
محاسبه هزینه احداث اسکله: بر مبنای محاسبات جدول شماره ۵-۹ برای جابجایی ۳۰۶۲۲۷۷ میلیون TEU تقاضای بالقوه کانتینرهای در حالت بدبینانه برای کانتینرهای ۲۰ یا ۴۰ فوتی به ۵ اسکله نیاز است. هر اسکله در ترمینالهای کانتینری آینده ۴۰۰ متر طول خواهد داشت. هزینه احداث هر متر اسکله نیز ۱۵۶ هزار دلار می باشد. بنابراین هزینه احداث اسکله های مورد نیاز در این سناریو ۷۸۰۰۰۰ دلار خواهد بود.
محاسبه هزینه گنتری کرین: تعداد گنتری کرینها برای عبور هر بخش تقاضای بالقوه در جدول شماره ۵-۹ محاسبه شده است. هزینه هر گنتری کرین نیز ۶ میلیون دلار می باشد. بنابراین برای عبور ۳۰۶۲۲۷۷ میلیون TEU تقاضای بالقوه بدون توجه به اندازه کانتینر برابر ۱۲ میلیون دلار و در صورتی که کلیه کانتینرها ۲۰ فوتی باشند (۱۶ گنتری کرین) هزینه خرید گنتری کرینها برابر ۹۶ میلیون دلار و در صورتی که کانتینرها ۴۰ فوتی باشند (۸ گنتری کرین) برابر ۴۸ میلیون دلار است.
محاسبه هزینه ترانستینر: تعداد ترانستینرها برای عبور هر بخش تقاضای بالقوه در جدول شماره ۵-۹ محاسبه شده است. هزینه هر ترانستینر نیز ۱۶۰ هزار دلار می باشد. بنابراین برای عبور ۳۰۶۲۲۷۷ میلیون TEU تقاضای بالقوه در حالت بدبینانه بدون توجه به اندازه کانتینر برابر ۹۶۰۰۰۰۰ دلار و در صورتی که کلیه کانتینرها ۲۰ فوتی باشند (۴۸ ترانستینر) هزینه خرید ترانستینرها برابر ۷۶۸۰۰۰۰ دلار و در صورتی که کانتینرها ۴۰ فوتی (۲۴ ترانستینر) باشند هزینه خرید ترانستینرها برابر ۳۸۴۰۰۰۰ دلار است.
هزینه سایر تجهیزات: هزینه سایر تجهیزات که شامل تجهیزات ناوبری، تسطیح زمینها، سیستم های اطلاعاتی، ساختمانها، احداث انبارها، سیستم های آب و برق بندر و … می باشد که با افزایش ظرفیت بندر هزینه این بخش افزایش چندانی نخواهد داشت، زیرا تجهیزات این بخش عملیاتی محسوب نمی شوند و می توان بوسیله آنها ظرفیتهای متعددی را عملیاتی کرد .این هزینه ها به دلایلی خاصی – یکی از محدودیت تحقیق - در محاسبات وارد نشده است .
هزینه کشنده: تعداد کشنده ها برای عبور هر بخش از تقاضای بالقوه در جدول ۵-۹ محاسبه شده است. برای عبور ۳۰۶۲۲۷۷ میلیون TEU تقاضای بالقوه در حالت بدبینانه بدون توجه به اندازه کانتینربه ۲۴۰ کشنده نیاز است هزینه آن برابر ۳۲۴۰۰۰۰۰ دلار است. قیمت هر دستگاه کشنده نیز برابر ۱۳۵ هزار دلار می باشد و در صورتی که کلیه کانتینرها ۲۰ فوتی باشند (۱۹۲ کشنده) هزینه خرید کشنده برابر ۲۵۹۲۰۰۰۰ دلار و در صورتی که کانتینرها ۴۰ فوتی (۴۸ کشنده) باشند هزینه خرید کشنده ها برابر ۶۴۸۰۰۰۰ دلار است.
تخمین کل هزینه: هزینه کل از حاصلجمع هزینه ها در هر ستون جدول شماره ۵-۱۱ بدست آمده است.
هزینه برآورد شده مربوط به احداث یک ترمینال کانتینری برای تحقق سناریو است. و این در حالی است که برای تحقق این سناریو هزینه ناوگان و یا شبکه ریلی نیز وجود دارد.
جدول ۵-۱۱: تخمین هزینه های احداث تجهیزات وتسهیلات بندر شهید رجایی در سال ۱۴۰۴ (میلیون دلار)

 

 

تجهیزات

 

نوع کانتینر

 

بد بینانه

 

میانه – بد بینانه

 

میانه

 

میانه - خوشبینانه

 

خوشبینانه

نظر دهید »
پژوهش های انجام شده درباره :بررسی عناصر فرهنگ استراتژیک ایالات متحده بعد از ۱۱ ...
ارسال شده در 15 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

– تاریخ تشکیل جامعه چگونه است؟ آیا تجربهی استعماری دارند یا اینکه ازیک سری تحولات دیپلماتیک داخلی ریشه گرفتهاند؟
- اسطورههایی که به آنها احترام میگذارند، در آراءو عقاید چه افراد یا گروهی ریشه دارد؟ وایکینگ یا کنفسیوس؟
- با توجه به نقش جنگها در تاریخ و حافظه بشری ، آیا کشور دارای تاریخ جنگی خاصی است ؟ آیا تا بحال اشغال شده است و یا در معرض آن قرار گرفته است؟
- نوع سلاحهای بکار رفته علیه مردم میتواند موجب یک نوع فرهنگ استراتژیک خاص دربارهی سلاح شود. مانند آنکه ترس شوروی از استفاده ی مجدد سلاح اتمی توسط آمریکا ، مسکو را به سمت تسلیح اتمی کشاند.
ب) سطح میانی : ساختارهای سیاسی – اجتماعی و اقتصاد کشور:
- ساختار سیاسی کشور چگونه است؟ آیا نظام سیاسی کشور از نوع استبدادی است ؟ آیا کشور به واسطهی یک آموزهی ایدئولوژیک مدیریت میشود ؟ چه ارتباطی میان فرهنگ استراتژیک یک کشور و اعتبار آن با ویژگی هویت مشترک در آن سرزمین وجود دارد؟
- آیا نظام استبدادی قائم به فرد است یا نه؟ در کشورهایی که زیر نظر یک رهبر اداره میشوند، تأثیرات فرهنگ استراتژیک بسیار واضحتر است؛ چرا که رهبر به دلیل اینکه یک جانبه اقدام به اتخاذ تصمیم میکند، در معرض از دست دادن پشتیبانی افکار عمومی قرار میگیرد و در مقابل برای جبران این کاستی در صدد منطبق ساختن رفتارش با روایت های تاریخی برخواهد آمد. نکتهی دیگر اینکه در شرایط یاد شده ممکن است رهبر از برخورد گزینشی با اجزای تشکیل دهندهی فرهنگ استراتژیک پرهیز کرده و تلاش کند تصمیمات مطابق با فرهنگ استراتژیک عامه بگیرد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
– نهادهای میانجی در چه سطحی از قدرت تأثیرگذاری قرار دارند؟
– ساختار اقتصادی کشور چگونه است ؟ اقتصاد از نوع بومی است یا وابسته به خارج؟
- سطح فناوری غیر ظامی در چه حد است؟ و این سطح از فناوری چه نوع برداشتی را به جامعه القا میکند؟ آیا مانند مردم آمریکا برتری تکنولوژیک یک اصل به حساب می آید؟
– آیا صنعت توانائی پشتیبانی از صنعت نظامی را داراست؟ آیا مردم به این چنین پشتیبانی خوشبین هستند و آن را یک عامل مهم در نائل آمدن به پیروزی میدانند (مانند اتفاقی که در جنگ های استقلال آمریکا افتاد؟)
ج) سطح خرد : فرهنگ سازمانی نظامی و رابطه شهروندان با نظامیان:
در ابتدا لازم به ذکر است که اندیشه های جونز در زمانی مطرح شد که فرهنگ استراتژیک از ویژگیهایی تقلیلگرا، مادی گرا و نظامی گرا برخوردار بوده و در عین حال از برداشتهای مربوط به سیاستهای هستهای ( سیاست والا) شوروی تأثیر میپذیرفت. افزون برآن، در نزد تحلیلگران، نظامیان از نقش و سهم خاصی در حوزهی فرهنگ استراتژیک این دولت برخوردار بودند. بر این مبنا، طبیعی مینماید که در مباحث نظری فرهنگ سازمان نظامی در هر کشور به عنوان مهمترین و اصلی ترین نهاد در عرصهی فرهنگ استراتژیک قلمداد گردد. در این ارتباط، محورهای زیر مورد توجه است:
- آیا در نظام داخلی، سازمان نظامی دارای قدرت برتر در جامعه است؟ آیا فرهنگ سازمان نظامی در میان سایر فرهنگها از غلبه بیشتری برخوردار است (مانند کره شمالی )؟
- آیا ارتباط نظامیان با اقشار خاصی از مردم نهادینه شده است ؟ مانند اجتماع نظامیان و صنعتگران در مکان های موسوم به مجتمع های صنعتی – نظامی.
ناگفته نماند که در همین چارچوب جونز فرهنگ استراتژیک شوروی را مورد بررسی قرارداد و اعلام داشت که الگوی تأثیربخشی این نوع فرهنگ تنها به انتخابهای استراتژیک محدود نیست، بلکه بر تمام سطوح انتخاب، از استراتژی کلان تا سطوح تاکتیکی تأثیرگذار است(Howlett,2006:4-5)
نکتهی نهایی این فصل را به نظراتی اختصاص میدهیم که در مورد «چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ استراتژیک بر رفتارو انتخاب های استراتژیک جوامع » ارائه شده است. در ابتدا باید گفت که نکتهی مزبور از جمله مواردیست که مورد توافق اندیشمندان قرار ندارد؛ اما آنان پذیرفته اند که جوامع مختلف در شرایط مشابه امنیتی یکسان عمل نکرده و انتخابهای استراتژیکی خاص خود را خواهند داشت. در عین حال این جوامع همیشه یکسری از گزینههای خاص استراتژیکی را پیش رو دارند که نوعی تکرارپذیری رفتاری را باعث میشود. ازنظر محققان این وضعیت ریشه در عواملی چون: فرهنگ، تاریخ و جامعهی کشور مفروض دارد. (Bloomfild 2012: 437-438) اما اینکه این عامل چگونه میتواند در فرایند تصمیمسازی استراتژیک مؤثر باشد، بازهم مورد وفاق محققان نبوده است. از نظر جانستون فرهنگ استراتژیک بعنوان یک عامل روان شناختی اجتماعی، آز آنجا که تنها برخی از وقایع را معنادار ارزیابی مینماید، بنابراین در انتخابها و تصمیمسازیهای استراتژیک مؤثر است. (Johnston, 1995: 47) . جان دافیلد نیز استدلال میکرد که از آن جائی که فرهنگ استراتژیک در طول زمان و توسط افراد و نهادها شکلگرفته و منتقل شدهاست،تصمیمگیرندگان بدون محاسبه عقلانی و فقط براساس اداراکاتشان بر مبنای فرهنگ استراتژیکشان عمل مینمایند. (Duffield ,1998 :20) در همین ارتباط نظر کلین گری نیز مطرح میشود: از نظر وی فرهنگ استراتژیک را باید هم زمینهی شکلگیری رفتار دانست و هم آنرا یکی از مؤلفه های رفتار بشمار آورد. وی معتقد است که انسانها و نهادها، فرهنگ استراتژیک را به خود جذب و آن را درونی کردهاند به عبارت دیگر، زمینهی استراتژیکی فرهنگی برای رفتار استراتژیک شامل بازیگران استراتژیک انسانی و نهادهای آنها است که با اجرای آنچه که تشخیص میدهند ، فرهنگ را میسازند. (عبداله خانی،۱۳۸۶: ۱۴۰) از این منظر گری به مقوله فرهنگ استراتژیک به عنوان یک متغیر مستقل توجه دارد. دیوید جونز نیزمعتقد است که همانطور که فرهنگ یک دایره از شناخت به ما اعطا میکند که در آن ما ضمن معنادهی به سوژهها به قضاوت نیز میپردازیم. فرهنگ استراتژیک نیز محیطی فراهم میآورد که ما رفتارهای امنیتی و یا غیرامنیتی بازیگران را معنا کرده و دربارهشان قضاوت مینمائیم. اما در همین حوزه گزینههای رفتاری در پاسخ به رفتار امنیتی شناسایی شده نیز از قبل وجود دارد، که آن ریشه در تاریخ و تجربیات منحصر بفرد آن جامعه امنیتی دارد. پس فرهنگ استراتژیک عاملی محدود ساز در ارتباط با گزینههای رفتاری کشورها است.(همان:۱۴۰-۱۳۲)
اتاق فکر به مثابه یک نهاد اجتماعی
در بررسی فرهنگ استراتژیک ایالات متحده توجه به اتاقهای فکر بعنوان یکی از متغیرهای موجود در سطح میانی احساس شد. اما با توجه به مغفول ماندن این موضوع در ادبیات فارسی و همچنین عدم آشنائی کافی با این موضوع، مبحث زیر به بررسی اتاق فکرها و نحوهی تأثیرگذاری آنها بر فرهنگ استراتژیک میپردازد.
اتاقهای فکر به موسساتی گفته میشوند که نسبت به موضوعاتی که خودشان و یا سایرین (مقامات دولتی) به آنها ارجاع میدهند ؛ اقدام به مطالعه و تحقیق مینمایند ؛ و بروندادهای این موسسات در سیاستگذاری عمومی و گاه سیاستگذاری خارجی مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارت دیگر، اتاقهای فکر سازمان مستقل، غیرانتفاعی و مرکب از افرادی است که با طیف وسیعی از مسایل سیاستگذاری عمومی در ارتباط است.(پور آخوندی، ۱۳۸۴: ۱۵۱ ) ناگفته نماند که این اتاق ها براساس کارکرد و بودجه داری طیفهای متنوعی هستند. نکتهی بعد به تاریخچه بکارگیری اتاق فکر در آمریکا مربوط میشود.به نظر دیکسون اولین اتاق فکر در این کشور در پی ارائه مشاوره تخصصی به وزارتخزانهداری برای رفع مشکلات موتورهای کشتی بخار در سال ۱۸۳۲ صورت گرفته است. به نظر وی این اولین تجربه همکاری بین نهادهای دولتی و مراکز تحقیقاتی بود. این ارتباط با خاتمه جنگ داخلی و ضرورت بازسازی فنی و تخصصی خسارات وارده آمده شدت گرفت که تا به حال ادامه دارد. (همان : ۱۵۰ ) اما واژه “تینک تنک” Think Tank از خلال جنگدوم جهانی وارد این عرصه شد. در این اتاقها مشاوران نظامی در کنار متخصصین هر زمینه اقدام به طراحی نقشه های دفاع جامعی میکردند. (قهرمانپور، ۱۳۸۴: ۱۳۶) نقش اتاقهای فکر در سیاستگذاری عمومی، بعد از پایان جنگ و هم راستا با پذیرفتن نقشهای متعدد بین المللی از سوی آمریکا شدت یافت. (Abelson , 2002 : 9) در این خصوص می توان به دو نمونه از اثرگذاریهای مهم اتاقفکرها در زمینه روابطخارجی توجه نمود. اولین مورد به مقاله جرج کنان با امضاد آقای ایکس از موسسه فارین افیرز (Foreign Affairs ) است.دومین مورد نیز میتوان به اثر ساموئل هانتیگتون دیگر محقق این موسسه با عنوان برخورد تمدنها در دهه پایانی قرن بیست توجه نمود. (Hass , 2002 :6 )
نکتهی بعد به امواج گسترش اتاقهای فکر در ایالات متحده مربوط میشود که تاکنون چهار موج را پشت سر گذاشتهاند: موج اول: اتاق فکرها به عنوان یک موسسه تحقیقاتی سیاسی؛ موج دوم : ظهور کارگزاران دولتی ؛موج سوم : گسترش اتاق فکرهای مشاوره دهنده؛ موج چهارم: اتاق فکرهای میراث محور . (Abelston , 2002 :11) در مورد نقش و کارکرد اتاق فکر به مواردی توجه شده: تولید اندیشه(Derinova ,Op.Cit, 2013 ) ، نفوذ در پروسه تصمیمگیریهای کلان امنیتی(Holland 1985 : 485-537)، ایجاد جامعهای از متخصصان و برگذاری گردهمائیها ( Hass, 2002 : 8) ،افزایش توجه افکار عمومی به مسائل ( Abeleton . 2002 : 7). در پایان این بحث باید از ابزارهای اثرگذاری اتاق فکرها سخن گفت که در رسانه های دیداری و شنیداری (Hass , 2002 , :7)، روزنامهها ، انتشار مقاله ها و کنفرانسها و سمینارها وتهیه متن سخنرانی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری (McGann , 2002 : 16) خلاصه شده است.
اثر گذاری اتاق فکرها در فرهنگ استراتژیک :
نظریهپردازی درباره تأثیر گذاری عوامل سطح میانی به صورت تلویحی بیانگر اعتقاد به امکان تغییر و تحول در فرهنگ استراتژیک است. محققان فرهنگ استراتژیک درباره امکان تحول این حوزه اندیشگانی تقریبا دارای اجماع بودند. اما آنچه به عنوان موارد اختلافی بیان شد درباره عوامل مؤثر در این تحول بود. که به آن به صورت مبسوط پرداخته شد. در این میان اندیشه های دری هالت با تقسیم عوامل مؤثر در فرهنگ استراتژیک به عوامل مانا و عوامل متغیر قابل استناد است. وی عوامل سطح کلان را در دسته عوامل با اثرگذاری مانا تقسیم می کندکه خطوط اصلی هدفگذاری استراتژیکی را برای هر کشوری تعیین مینمایند؛ و این درحالی است عوامل سطح میانی و خرد را در میان عوامل متغیر مؤثر بر فرهنگ استراتژیک ارزیابی مینماید. (Howlett 2006 : 3-5).
فصل سوم :
فرهنگ استراتژیک آمریکا و عوامل مؤثر بر آن
از جنگ داخلی ( ۱۸۶۱) تا پایان قرن بیستم
مقدمه
چنانچه در فصل پیشین درباره خاستگاه و منشاء فرهنگاستراتژیک اشاره شد، از نظر محققین متاخرتری چون جانستون فرهنگاستراتژیک دارای دو منشاء تاریخی است. بخشی از آن عبارت است از: رخدادهایی که همزمان با تشکیل جوامع ، جنگها و تلاشهای حول شکلگیری و قوامبخشی به آنها رخ میدهد و اسطورههای هویتساز جوامع امنیتی را شامل میشود؛ و بخش دیگر متناظر با تاریخ معاصر و رخدادهای ملی متاخرتر میباشد. لازم به ذکر است که توجه به این بخش از تاریخ در عین حال که از وجوه جبرانگاری تحلیلهای مربوط به فرهنگ استراتژیک میکاهد؛ بر جنبه عملگرایی و انعطافپذیری فرهنگ استراتژیک نیز میافزاید. در این فصل در پی آن هستیم که روند تحول در فرهنگ استراتژیک آمریکا در مقاطع زمانی مختلف در قرون ۱۹ و ۲۰ را مورد بررسی قرار دهیم. در این زمینه مبنای تحلیل شناسایی متغیرها و عوامل تأثیربخش بر چارچوب فرهنگی مربوط به رفتارنظامی است ؛ آنچه که در مقولهی فرهنگ استراتژیک خلاصه شده است. از سوی دیگر، برای تشریح دقیقتر الگوی فرهنگی یاد شده بر دیدگاه انباشتی تأکید شده و سعی میشود ضمن بررسی برهههای حساس در تاریخ نبردهای این دولت ، به دستاوردهای هر جنگ در جهت ارتقای فرهنگ استراتژیک آن نیز توجه شود.
تاریخچه مختصر ایالات متحده:
هر چند اولین موج مهاجرت به سرزمین بکر آمریکا به مهاجران بریتانیایی در سال ۱۵۷۶ مربوط شده ، اما مهمترین مهاجرت در سال ۱۶۰۶ روی داد. جیمز اول پادشاه انگلستان ضمن ایجاد دو کمپانی خواستار گسترش کوچنشینی در این منطقه شد. آنها در سال ۱۶۰۷ شهری در غرب ویرجینیا به نام جیمز تاون تاسیس نمودند، برخی مدعیاند که مهمترین مهاجران گروهی ۱۰۱ نفری از « مرتدان از مسحیت» بودند که از بریتانیا اخراج و به هلند رانده شدند. آنها در سال ۱۶۲۰ توسط کشتی به آمریکا مهاجرت و طی چهار سال توانستند زندگی بسیار منظمی را پیریزی نمایند. ( مشیری ،۱۳۴۵: ۹-۱۳ ) این مهاجرت در دو قرن بعد سنگ بنای مقاومت علیه بریتانیا را ایجاد نمود. آمریکا نیازمند یک عامل تمایزبخش با بریتانیا بود تا بتواند خود را از زیر بار تبعیت آن کشور بیرون کشد و این تفاوت مذهبی (پروتستان) مهمترین عامل را به دست آمریکائیهای خواستار استقلال داد. تقریبا آمریکا جزء اولین مستعمرات بریتانیایی بود، که خواستار استقلال شد. آمریکا طی جنگهای سال ۱۷۷۵ تا ۱۷۷۶در خلال آشوبهای اروپا و همچنین حمایتهای فرانسهای که خواستار کاهش نفوذ بریتانیا در قاره آمریکا بود؛ توانست در سال ۱۷۷۶ به استقلال دست یابد . آمریکای نوپا دارای معضلات امنیتی متعددی نیز بود که در داخل به بومیان مربوط میشد و در خارج به اروپا و چگونگی ایجاد ارتباط با آن . در گام اول و تحت تأثیر رویکرد سیاسی واشنگتن به عنوان اولین رئیسجمهور این دولت ، مسیر انزواگرایی در قالب دوری از مناقشات دنیای خارج از قاره (به خصوص اروپا) در پیش گرفتهشد. چهار دکترین بعدی در قالب جفرسونیزم، همیلتونیزم، جکسونیزم و ویلسونیزم نیز همگی در راستای تداوم و قوام بخشی به سیاست خارجی آمریکا مؤثر بوده است.(یوجین آر و دیگران، ۱۳۸۷: ۱۱) لازم به ذکر است که معضلات امنیتی آمریکا عبارت بودند از قدرتهای اروپایی که دامنه مستعمراتشان را در قاره آمریکا گسترانده بودند. فرانسه درغرب آمریکا و بریتانیا در شمال و شرق قاره و اسپانیا در جنوب( هانتیگتون، ۱۳۸۴ : ۱۶۹) اما دسته دیگر دشمنان آمریکایی، سرخپوستان بومی بودند، که ساکنین اسبق آن سرزمین را تشکیل میدادند. آنها هر از چند گاهی دست به شورش میزدند و به غارت دهکدهها میپرداختند. آمریکائیها در صدد دفع این موانع تهدید زا برآمدند. آنها از طریق خرید و تصرف اراضی فرانسویها و اسپانیاییها و دستیابی به موافقت با بریتانیا در قالب موافقتنامه راش بیگات و دکترین مونروئه، وارد قرنی شدند که تا حد زیادی خود را از تهدیدهای داخل قارهای مصون میدیدند. اما سرخپوستان نیز عامل دیگر هراس بودند. البته آمریکائیها مطمئن بودند با توجه به شرایطی چون برتری در تعداد نفرات، فناوری، مهارتهای اجتماعی و فکری ، منابع اقتصادی و تمدنی پیرزوی نهائی از آن آنها است. سرخپوستان طی جنگ ۱۸۱۵-۱۸۱۲ آمریکا و بریتانیا جانب بریتانیا را گرفتند. بعد از شکست بریتانیا در این جنگ و عقب رانده شدن آن کشور از کانادا و به طور کلی از قاره ، سرخپوستان خیانتکار شناخته شدند و هدف برنامههای تصفیه نژادی آمریکا قرار گرفتند. در سال ۱۸۳۰ اندرو جکسون طی دستوری که به نام قانون سرخپوستزدایی مشهور شد؛ بزرگترین مهاجرت گروهی و اجباری را برای بومیان ترتیب داد و به این صورت آنها را از زمینهای حاصلخیزشرقی به سمت غرب رودخانه می سیسیپی کوچاند. این کوچ اجباری که بعدها « مسیر اشکها » نام گرفت، ۴۰۰۰ سرخپوست را بکام مرگ فرستاد. از این تاریخ به بعد دیگر سرخپوستان معضل مهمی تلقی نشدند.( پوزینی،۱۳۸۴ :۸۸ ) با آنکه آنان در کنار سیاهپوستان در جنگ داخلی و زیر پرچم ایالتهای شمالی جنگیدند، اما مورد لطف جامعه قرار نگرفتند و این سیاهپوستان بودند که از موهبت شهروندی برخوردار شدند. سرخپوستان تا دهه ۱۹۳۰ که در راستای قوانین همسانسازی وارد جوامع آمریکا شدند یک عامل حاشیهای و بیخطر محسوب میشدند. (مشیری، ۱۳۴۵، ۲۸-۱۵)
اول :جنگ داخلی( ۱۸۶۵ - ۱۸۶۱ )
الف. نکات کلی:
چنانچه در قسمت پیشین اشارهشد، آمریکا در ابتدای قرن ۱۹ بواسطه ابتکاراتی چون خرید لوئیزانا و نئواورلان از فرانسه و همچنین مکزیکوسیتی از اسپانیا و قرارداد پاریس که در فرجام جنگ ۱۸۱۲ با بریتانیا به امضاءرساند؛ توانست قدرتهای اروپایی را به ورای اقیانوسآتلانتیک عقببراند. به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران نداشتن تهدید امنیتی در خارج ، عامل وحدت بخش داخل را از بین برد و در نهایت آمریکائیها به دو دستهی اتحادیه شمال و کنفدراسیون جنوب تقسیم شدند و از ۱۱-۱۲ اوریل ۱۸۶۰ جنگ داخلی براه افتاد. ( هانتیگتون ۱۳۸۴ :۱۷۶ ) عدهای دیگر بر این امر معتقد هستند که با رفع تهدیدات عینی و نزدیک ، مجال برای اندیشیدن به مسائل فرعیتر پیدا شد و تفاوتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی پررنگتر شده و بر این اساس ایالات متحده در برابر تهدید تجزیهطلبی قرار گرفت. ( بلیس و بوث ،۱۳۶۹: ۳۸) اختلافات مذکور در پی انتخاب آبراهام لینکلن به ریاستجمهوری آمریکا و متعاقب آن صدور قانون لغو بردهداری از سوی وی بالا گرفت. ایالتهای جنوبی که عمدتا دارای اقتصاد کشاورزی و البته وابسته به نیروی انسانی بود این قانون را منافی منافع اقتصادی خود قلمداد کرده و خواستار الغای آن شدند. با پافشاری شخص رئیسجمهور و البته ایالتهای شمالی که به واسطه صنعتی بودن نیازی به کارگران بیمهارت برده نداشتند؛ این تنش بالا گرفت . بنابراین ایالتهای جنوبی که به حمایت احتمالی فرانسه و بریتانیا دلگرم بودند( که این امر هیچگاه محقق نشد).خواستار جدایی شدند و در مجموعهای به نام کنفدراسیون جنوب جمع آمدند. آنها اقدام به غارت اموال اتحادیه در سرزمینهای تحت نظارتشان نمودند. در این بین استحکامات چارلستون از خود مقاومت نشان داد که همین امر آغازگر جنگ داخلی گشت. (هانتینگتون، ۱۳۸۴ :۱۷۸-۱۷۶ )
جنگ عملا ۴ سال به طول انجامید، در همه نقاط قاره از جمله کوهستانها، مزارع، رودخانهها و شهرها و روستاها درگیری اتفاق میافتاد. در طول این ۴ سال حدود ۲۴۰۰ نبرد رخ داد که افراد زیادی را به کام مرگ کشاند. این امر سران ایالتها را مجبور به فراخوانی نیروهای بیشتری به سمت جبههها میکرد. در ابتدا این جنوبیها بودند که مسیر پیروزی را طی میکردند. اما آبراهام لینکلن با انتصاب ژنرال گرانت به سمت فرماندهی کل قوای اتحادیه و طرح گاز انبری وی توانست تا حد زیادی جنوبیها را به عقب براند. همزمان با انکه گرانت نیروهای ژنرال لی را به سمت عقب میراند. نیروهای اتحادیه در جبهه دیگر در شرق به فرماندهی ژنرال شرمن توانستند آتالانتا و ساوانا را بدست گیرند.در نهایت نیروهای مزبور در هم ادغام شده و همراه با نیروهای ژنرال گرانت به سمت جنوب آمده، ویرجینیا را تصرف و با تسلیم یکی از فرماندهان عالیرتبه ارتش جنوب به نام ژنرال لی جنگ داخلی پایان پذیرفت. (همان ۱۷۹)
ب. بررسی متغیرهای مؤثر بر فرهنگ استراتژیک آمریکا در جنگ داخلی
- متغیرهای فرهنگی :
آرمان اولیهی آمریکائیها که در اعلامیه استقلال نیز بیان شدهاست، عبارت بود از آزادی و برابری. آبراهام لینکلن از قبل احساس امنیت نسبی که از ابتکارات سیاستخارجی پیشینیان بدست آورده بود ؛ بدنبال تحقق آرمان فوق در داخل کشور برآمد. وی لغو بردهداری را مهمترین گام در راستای اعطای آزادی به اقشاری از جامعه میدانست. ناگفته نماند که این هدف اعلامی از سوی لینکلن باعث تشویق رنگین پوستان برای خدمت در زیرپرچم اتحادیه شمالی شد. اینگونه میشود که سیاه و سفید در کنار هم برای یک آرمان میجنگند؛ اتفاقی که در فردای بعد از جنگ داخلی وحدت و هویت ملی را برای ایالتنشینان به ارمغان آورد و آنها را در قالب یک هویت منسجم ملی گرد همآورد. اسطوره «شهری بر بالای بلندی» نیز میتواند یکی دیگر از متغیرهای مؤثر در فرایند تشویق لینکلن به مقابله با کنفدراسیون مورد ارزیابی قرارگیرد .(Eisenstadt & Giesen , 1995 : 75-100) در این مورد باید از پیام واشنگتن در «خطابه خداحافظی» سخن گفت که بر مبنای آن میبایست آمریکا بدون دستاندازی به سرزمینهای خارج از قاره و به کمک سیاستخارجی فعال، در پی ساخت خود از درون برآید تا خود را بعنوان نمونهای از دنیای جدید به دیگران بشناساند (مشیرزاده، ۱۳۸۶ : ۱۷۱). سومین آبشخور فرهنگی در این جنگ آموزهی نوپای «ناسیونالیسم » بود. بعد از رفع تهدیدات نزدیک و دور ایالتها از جانب اروپا و سرخپوستان، یک تهدید قریب الوقوع همچنان در اذهان مردم و سیاستمدران جولان میداد و آن تجزیه بخشی از ایالتهای سیزدهگانه آمریکا در جنوب بود که از نظر بسیاری امری بدیهی و قطعی دانسته میشد. (هانتینگتون، ۱۳۸۴ :۵۶) اما این جنگ به معنای پافشاری مردم بر سراز دست ندادن آنچه که به زحمت بدست آورده بودند متجلی شد. اتحادیه شمال به شدت وارد عمل شد تا از تجزیه کشور جلوگیری نماید. این اقدام ایالتهای به نسبت خود بسند و جداگانه را به ملتی یکپارچه تبدیل نمود که در نهایت به کمک یک جنگ خونین توانستند وحدت و تمامیت ارضی خویش را باز یابند. (همان)

 

    • بررسی متغیرتکنولوژیکی و تسلیحاتی

 

نیروهای اتحادیه شمال که دارای برتری در فنآوری بودند، توانستند این برتری را در میدان جنگ نیز به کار بندد. برایناساس صاحبنظرانی چون کن بوث معتقدند که بازه زمانی۱۸۷۰-۱۸۳۰ دورهی تحولات عمیق تکنولوژیکی چه در بعد مدنی و چه تسلیحاتی است؛ و جنگ داخلی آمریکا از این امر بهره کافی را بردهاست ؛ بهگونهای که آن را در زمرهی اولین جنگ مدرن تمامعیار قرار میدهد. ( بوث و دیگران،۱۳۶۹ : ۳۸) در این رخداد از سلاحهای جدیدی در صحنه نبرد روبرداری شد از جمله: تفنگهای ته پر جدید، سلاحهای پیاده نظام از جمله مسلسل به ویژه مسلسل گاتگنیت ، نیروی بخار، توپخانه مسلح میدانی با توپهای بعضا تهپر، اژدر، کشتیهای جنگی رزهپوش و نخستین زیردریاییها. قدرت آتش جدید در صحنه نبرد نقش تعیینکنندهای به دستآورد . سلاحهای پیاده نظام خصوصا مسلسل با برد مؤثر و کشنده بیش از ۵۰۰ یارد میتوانست حملهی سواره نظام دشمن را خیلی دورتر از سابق خنثی کند. این سلاحها دگرگونیهای تاکتیکی را در پیداشت. تحرک فزاینده در جنگ با بهره گرفتن از لوکومتیوهای بخاری محقق شد. اما تحولات عمدهی دیگری نیز رخداد؛ که پیوند میان جنگهای مدرن و جوامع مدنی را ایجاد نمود. در این میان میتوان به استفادهی نظامی از راهآهن، استفاده از بالون در عملیات تجسس و شناسایی و همچنین استفاده از تلگراف برای اطلاعرسانی سریع اشاره کرد. همچنین در صحنهی دریایی نیز آمریکائیها اولین کشتی بخار با بدنه آهنی را جهت فلج کردن بنادر جنوبی ها بکارگرفتند. ( عقلمند ،۱۳۸۰: ۲۵۹) این جنگ نشان داد که شهروندان غیرنظامی در جوامع مدنی نیز مسئول پیروزی کشورشان هستند و باید در این راستا تلاش نمایند. در این جنگ کارخانه ها و تداوم فعالیت آنها به اندازه پیروزی ارتش در صحنه کارزار مهم بود . (Harris , 2008 : 95 )

 

    • بررسی متغیر میزان تلفات انسانی در جنگ داخلی :

 

این جنگ ۴ سال بطول انجامید و طی آن ۲۴۰۰ نبرد خونین اتفاقافتاد. چنانچه ذکر شد با بالارفتن قدرت آتش، بردمؤثر و نشانهگیری سلاحها، امکان کشتار بیشتر افراد درگیر نیز به صورت فزایندهای زیاد شد. سرعت جنگ نیز یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در افزایش تلفات انسانی بود. به واسطه استفاده از راهآهن و تلگراف امکان ترابری نیرو و همچنین تبادل اطلاعات فراهم شد؛ که این امر به تحرک فزاینده و تداوم تهاجم کمک میکرد. این جنگ که علاوه بر تسلیحات پیشرفته، با نیروی ناسیونالیزم نیز تجهیز شدهبود. نمونهای از یک جنگ خشن تودهای با سلاحهای پیشرفته بود. در طی این جنگ ۲,۲۱۰,۰۰۰ در اتحادیه شمال زیر پرچم خدمت کردند که ۱۴۰,۰۰۰ تن کشته ، ۲۸۱,۸۸۱ تن به شدت زخمی و ۲۲۴,۰۰۰ تن نیز به دلایل حاشیهای جنگ جان خود را از دست دادند. کنفدراسیون جنوب نیز ۱,۵۰۰,۰۰۰تن را به خدمت فراخواند که از این افراد: ۱۳۳,۸۰۰ تن کشته، ۳۱,۰۰۰ نیز ابتدا به اسارت درآمده و سپس کشته شدهبودند. اما آمار دیگری نیز جالب توجه است. چنانچه ذکر شد این جنگ تمام اقشار جامعه آمریکا را در گیر تراژدی خویش نمود، به طوری که گفته میشود بیش از۱,۰۰۰,۰۰۰ نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم در خلال این سالها جان خود را از دست دادهاند. (ازغندی و روشندل ،۱۳۸۶ :۱۵۵).

 

    • بررسی متغیر وضعیت میدان نبرد در جنگ داخلی:

 

این جنگ تحولات عمیقی را بر نحوهی جنگاوری آمریکائیان گذاشته است،( Harris , 2008 : 95) بهگونهای که ساموئل هانتیگتون میگوید که نحوهی پیروزی اتحادیه شمال راهنمای کاراز آمریکائیان در سدههای بعد شد.(هانتینگتون، ۱۳۸۴: ۱۰۲) ناگفته نماند که تا قبل از اینکه ژنرال گرانت به فرماندهی کل نیروهای شمال منصوب شود ، کفه پیروزی جنگ به نفع نیروهای کنفدراسیون بود که تحت فرماندهی ژنرال لی دست به شورش زدند. اما نحوهی تفکر گرانت که مبتنی برجنگ سریع و خشن بود و استراتژی گازانبریش به معنای محاصره و عقب راندن دشمن در تمام وجوه مخاصمه راهبرد اصلی، توفیق شمالیها تلقی شد. در واقع، از زمان انتصاب گرانت وضعیت صحنه نبرد فزاینده و تهاجمی شد. تحرک دائمی و تأکید برتوان تکنیکی تسلیحاتی ، استفاده ابزاری از ابتکارات غیرنظامی چون بالون و تلگراف همگی به نفع شمالیها خاتمه یافت.( مشیری ، ۱۳۴۵ : ۸۰-۸۷)
دوم: جنگ آمریکا و اسپانیا ( ۱۸۹۸)
الف. نکات کلی :
ریشه جنگ به تلاش کوبا برای جداشدن و استقلال از اسپانیا برمیگردد. این تلاشها با سرکوب شدید دولت اسپانیا روبه روشد. ایالات متحده نیز توسط دو روزنامه نگار تصاویر زیادی را از سرکوب آزادیخواهان کوبایی در روزنامههایشان منتشر نمود. این امر موجب همدردی افکارعمومی آمریکا با مردم کوبا شد؛ این همراهی افکارعمومی با غرق شدن ناگهانی ناو ماین Maine که در بندر هاوانای کوبا جهت محافظت از شهروندان آمریکائی مقیم در کوبا، لنگر انداخته بود به اوج خود رسید. متعاقب این رخداد کنگره ضمن تصویب قانونی که استقلال کوبا را به رسمیت میشناخت؛ به اسپانیا اعلان جنگ داد. در پی اقدام متقابل اسپانیا، نبرد میان دو کشور در خاک کوبا اتفاق افتاد. اما کفه ترازو به شدت به نفع ایالات متحده بود. اسپانیا به علت وجود بعد مسافت و عدم توانائی کافی در برابر نیروهای زمینی و دریای آمریکا به سرعت شکست خورد و با مفاد مورد خواست آمریکا در معاهدهی پاریس موافقتکرد. طول زمان جنگ ۱۲۳ روز گزارش شده است. (Kennan,1952:3-11)

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 92
  • 93
  • 94
  • ...
  • 95
  • ...
  • 96
  • 97
  • 98
  • ...
  • 99
  • ...
  • 100
  • 101
  • 102
  • ...
  • 453
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ایده یابان نواندیش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 تغذیه عروس هلندی
 زایمان سگ راهنما
 فروش محصولات غذایی
 تولید محتوا هوش مصنوعی
 تبلیغات کلیکی حرفه‌ای
 کسب درآمد محتوا شبکه‌ها
 نارضایتی شریک رابطه
 درآمدزایی از ویدئو
 تدریس آنلاین درآمد
 فضای تنفس رابطه
 عدم درک شریک زندگی
 راهنمای سگ اشپیتز
 رشد نکردن رابطه
 حافظه خرگوش
 آموزش حرف زدن مرغ عشق
 ویژگی زن ایده‌آل
 دوری از وابستگی عاطفی
 درآمد محصولات دیجیتال
 فریلنسری طراحی موفق
 بازسازی پس خیانت
 اضطراب روابط عاشقانه
 درآمد دوره‌های برنامه‌نویسی
 شاه طوطی اسکندر
 درآمد پادکست کسب‌وکار
 نقد محصولات آنلاین
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آخرین مطالب

  • راهکارهای ضروری و اساسی درباره میکاپ
  • نکته های آرایش دخترانه (آپدیت شده✅)
  • ⭐ دستورالعمل های سریع و آسان برای آرایش
  • هشدار : ترفندهایی که برای میکاپ حتما باید به آنها دقت کرد
  • هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش مساوی با خسارت حتمی
  • هشدار خسارت حتمی برای رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 23 – 5 "
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۲۲-ویژگی‌های افراد تاب‌آور – 9 "
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله | تجزیه و تحلیل داده ها – 7 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | فصل اول: کلیات ( مبانی ، مفاهیم و تاریخچه) – 2 "

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان